sorati
20th May 2010, 09:37 PM
شخصی نزد سقراط آمد و گفت :
گوش کن! می خواهم چیزیبرایت تعریف کنم.
دوستی به تازگی در مورد تو می گفت...
سقراط حرف او راقطع کرد :
قبل از اینکه تعریف کنی ،
بگو آیا حرفت را از میان آن سه صافیگذرانده ایی یا نه ؟
"کدام صافی"
سقراط گفت :
اول از میان صافیواقعیت .
آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد ؟
نه.
من فقط آنرا شنیده ام .
شخصی آن را برایم تعریف کرده است .
سقراط سری تکان داد وگفت :
پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی صافی شادی گذرانده ای.
مسلماچیزی که می خواهی تعریف کنی ،
حتی اگر واقعیت نداشته باشد ، باعث خوشحالیم میشود.
"دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند."
بسیار خوب ، اگر مرا خوشحالنمی کند ،
حتما از صافی سوم ، یعنی صافی فایده رد شده است.
آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی ،
برایم مفید است و بدردم می خورد؟
نه ، به هیچ وجه ! "
سقراط گفت :
پس اگر این حرف ، نه واقعیت دارد ،
نه خوشحال کنندهاست و نه مفید ،
آن را پیش خود نگه دار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی ...
گوش کن! می خواهم چیزیبرایت تعریف کنم.
دوستی به تازگی در مورد تو می گفت...
سقراط حرف او راقطع کرد :
قبل از اینکه تعریف کنی ،
بگو آیا حرفت را از میان آن سه صافیگذرانده ایی یا نه ؟
"کدام صافی"
سقراط گفت :
اول از میان صافیواقعیت .
آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد ؟
نه.
من فقط آنرا شنیده ام .
شخصی آن را برایم تعریف کرده است .
سقراط سری تکان داد وگفت :
پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی صافی شادی گذرانده ای.
مسلماچیزی که می خواهی تعریف کنی ،
حتی اگر واقعیت نداشته باشد ، باعث خوشحالیم میشود.
"دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند."
بسیار خوب ، اگر مرا خوشحالنمی کند ،
حتما از صافی سوم ، یعنی صافی فایده رد شده است.
آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی ،
برایم مفید است و بدردم می خورد؟
نه ، به هیچ وجه ! "
سقراط گفت :
پس اگر این حرف ، نه واقعیت دارد ،
نه خوشحال کنندهاست و نه مفید ،
آن را پیش خود نگه دار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی ...