PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صد سال مناجات در موسیقی ایرانی



LaDy Ds DeMoNa
15th May 2010, 11:21 AM
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/57818.jpg
هنر موسیقی مانند امروز یک نیاز لوکس در قالب کنسرت نبود، بلکه بخش جدایی‌ناپذیری از خود زندگی تلقی می‌شد و همواره حضورش در بزنگاه‌هایی چون تولد، ختنه‌‌سوران، عروسی، مناجات‌خوانی...
مروری بر گونه‌های مناجات خوانی معاصر
پیش از پیدایش رسانه‌های گوناگون صوتی و تصویری، رندگی فرهنگی ایرانیان همانند امروز گسیخته نبود و یک‌دستی مشهودی در سنت‌های فرهنگی این سرزمین وجود داشت. هر کدام از عناصر فرهنگی این دیار در جای جای زندگی مردم نقشی بخصوص ایفا می‌کردند. برای مثال هنر موسیقی مانند امروز یک نیاز لوکس در قالب کنسرت نبود، بلکه بخش جدایی‌ناپذیری از خود زندگی تلقی می‌شد و همواره حضورش در بزنگاه‌هایی چون تولد، ختنه‌‌سوران، عروسی، مناجات‌خوانی، جنگ و انواع عزاداری مشاهده می‌شد. بیشتر آوازخوانان عصر قاجار و دوره پهلوی اول، معمولاً کسانی بودند که به واسطه موسیقی مذهبی وارد هنر موسیقی به معنی امروزی شدند. آن‌ها در مواقعی از سال به طور جدی به اجرای موسیقی مذهبی می‌پرداختند و علاوه بر آن فعالیت‌های هنری غیرمذهبی هم داشتند. افراد دیگری نیز بودند که فقط در حوزه موسیقی مذهبی مثل مناجات‌خوانی و تعزیه فعالیت می‌کردند. زنده‌یاد روح‌الله خالقی در كتاب سرگذشت موسیقی ایران از شاخص‌ترین مناجات‌خوان عصر قاجار و پهلوی اول چنین یاد می‌كند: «به راستی كسی كه با سبك مطلوب و دلپذیری مناجات می‌كند و صوت‌اش آدمی را از خواب غفلت به هوش می‌آورد، بهترین وسیله تزكیه نفس و بیداری روان است. به‌خصوص مناجات‌كننده‌ای كه به رموز موسیقی واقف باشد و اشعار را در گوشه‌های مختلف و متنوع دستگاه‌ها بخواند. مانند سیدحسین عندلیب اصفهانی كه در این فن مهارتی بسزا داشت و هنگامی كه در گلدسته مسجد سپهسالار تهران در شب‌های ماه رمضان مناجات می‌كرد، همه خفتگان را به هوش می‌آورد و مجذوب می‌كرد.»

اذان که در فرهنگ ایرانی-اسلامی به بانگ مسلمانی هم شهرت دارد، یکی از گونه‌های مناجات به شمار می‌رود و لحن مخصوص به خود دارد. چنانکه معمولاً در دیگر مناجات‌ها از آهنگ اذان استفاده نمی‌شود. زیرا شیوه بیان واژگان آن صرفاً مناجات نیست و یک حالت اعلان و فراخوان هم دارد. یعنی آهنگی چند منظوره است که هم مناجات‌گونه، هم شعارگونه و هم اعلانی برای تجمع مسلمین جهت اقامه نماز است. در اواخر عهد قاجاریه، غالب موذنان بر اساس الگوهای عربی اذان می‌گفتند. زیرا این سنت به همان ترتیبی که پس از فتح ایران توسط اعراب، وارد شده بود برگزار می‌شد. اما اذان‌گویی با لحن خاص موسیقی ایرانی و مشخصاً نوع شهری آن که به موسیقی دستگاهی یا سنتی هم شهرت دارد، در اوایل دوره پهلوی اول توسط جناب دماوندی از خوانندگان طراز اول آن زمان صورت گرفت. نخستین نمونه ضبط‌شده روی صفحات گرامافون در سال 1308 خورشیدی، متعلق به ایشان است. این اذان در فواصل بیات ترك و مشخصاً درآمد اول خوانده شده است. علاوه بر این، سید حسین طاهرزاده خواننده مشهور مکتب اصفهان که از اواخر دوره قاجار تا اوایل حکومت پهلوی دوم می‌زیست، نمونه‌هایی از مناجات‌خوانی با سبک موسیقی ایرانی در کارنامه خود دارد.

گفتنی است پس از حمله اعراب به ایران و سقوط پادشاهی ساسانی، جدال بین اسلام و زرتشت تا سال‌ها ادامه داشت و این طور نبود که در همان حمله برق‌آسا همه ایرانیان به دین اسلام روی آورند. مقاومت در برابر دین جدید نزدیک به دو قرن ادامه داشت تا اینکه غالب مردم به اسلام روی آوردند و اطراف و اکناف ایران تحت حاکمیت خلفای اسلامی، رنگ و بوی اسلامی گرفت. مقاومت ایرانیان در برابر دین جدید دو صورت کلی داشت. یک دسته آنهایی بودند که اساساً با اسلام میانه‌ای نداشتند و می‌خواستند به هر طریقی شده، دین اجدادی خود را حفظ کنند که کارشان حتی به درگیری نظامی با حاکمان اسلامی کشید و در نهایت کاری از پیش نبردند. دسته دوم ایرانیانی بودند که اسلام را پذیرفتند ولی حاضر نبودند عناصر ملی و قومی خود را کنار بگذارند. در نتیجه به مرور زمان تلفیقی از دینداری اسلامی با حفظ هویت ایرانی پدید آوردند. از نمونه‌های شاخص این حرکت می‌توان به تفسیر قرآن عتیق نیشابوری و مجموعه مناجات‌های خواجه عبدالله انصاری اشاره کرد که هر دو به زبان فارسی نگاشتند و این در حالی بود که ایشان کاملاً به زبان عربی مسلط بودند. بر همین سیاق، لحن آوازهای مذهبی ایرانیان هم از الگوهای عربی کم کم فاصله گرفت و در برخی موارد نمونه‌های صد در صد منطبق با فرهنگ ایران ‌زمین تولید شد که نمونه مناجات‌های خوانده شده در یک صد سال شاهدی بر این ادعایند.


مناجات‌خوانی دوره رادیو
آغاز به کار رادیو ایران در اردیبهشت ماه سال 1319 خورشیدی، نقطه عطفی در همه گونه‌های موسیقی ایران از جمله موسیقی مذهبی به وجود آورد. اتفاق مهم در این دوره، کشیده شدن پای برخی از مجریان موسیقی مذهبی به ایستگاه رادیو بود. در نتیجه، مناجات‌خوانی و اذان‌گویی آن‌ها به گوش میلیون‌ها ایرانی رسید و خود به خود علاقه‌مندان زیادی پیدا کرد. در سال‌های نخستین راه‌اندازی رادیو ایران، تاج اصفهانی خواننده نامدار مكتب اصفهان، تجربه دیگری در خوانش اذان با ویژگی موسیقی ایرانی به ضبط رساند. این نمونه هم دقیقاً در فضای بیات ترک از مشتقات دستگاه شور بود و تا حدودی اذان بیات ترک جناب دماوندی را یادآوری می‌کرد. اما شاخص‌ترین چهره مشهور مناجات‌خوانی در رادیو ایران فردی به نام سید جواد ذبیحی بود. او مناجات‌خوانی را از کودکی در محافل مذهبی آغاز کرد و چون در جوانی شهرت صدایش به رادیو رسید، این امکان را یافت تا هنرش را به جمعیت قابل توجهی از ایرانیان ارائه دهد. وی از سال 1328 خورشیدی تا وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 پیوسته در رادیو می‌خواند. ذبیحی صدای گرم و پر حرارتی داشت و به گوشه‌های موسیقی آوازی ایران وقوف کافی داشت. او علاوه بر مناجات‌خوانی، فعالیت‌های آوازی در چارچوب برنامه رادیویی گلها به مدیریت زنده‌یاد داوود پیرنیا هم داشت. برنامه معروف «برگ سبز» رادیو در واقع به خاطر سیادت ذبیحی نامگذاری شده بود.
از ویژگی‌های مهم مناجات‌خوانی سید جواد ذبیحی، ارائه اشعار فارسی با گوشه‌های موسیقی ایرانی است. در نتیجه میزان اقبال مخاطبان وی رشد چشمگیری پیدا کرد. این بدان جهت است که یک مسلمان فارسی زبان به طور طبیعی با کلام فارسی به راحتی ارتباط برقرار می‌کند، در صورتی که با کلام عربی این امکان را نمی‌یابد. از طرفی شنیدن نغمه‌های خوش موسیقی ایرانی که از دوران کودکی در گوش تک تک ایرانیان طنین‌انداز شده است، یک امتیاز محسوب می‌شود تا با علاقه بیشتری فراز و فرودهای کلام مناجات را دنبال کنند. گر چه سید جواد ذبیحی به این هم قانع نبود و گاه دعاهای عربی با لحن عربی هم می‌خواند. از جمله می‌توان به خوانش دعای سحر اشاره کرد که نوع تحریرها و غلظت‌های آوازی‌اش بیشتر عربی شنیده می‌شود. اذان ذبیحی نیز کم و بیش حال و هوای اذان عربی را دارد ولی غالب اشعار فارسی و به ویژه مناجات‌های منحصر به فرد خواجه عبدالله انصاری را، در فواصل موسیقی ایرانی همچون شور، ابوعطا، سه گاه، دشتی و همایون اجرا می‌کرد.
یکی از اتفاقات مهم و تأثیرگذار در شیوه مسلمانی ایرانیان، سال ۱۳۳۴ خورشیدی رخ داد. جوان ۳۰ ساله‌ای به نام رحیم مؤذن‌زاده اردبیلی در استودیوی شماره ۶ رادیو پس از چند بار سعی و تلاش در گوشه‌های مختلف موسیقی ایرانی، سرانجام اذان معروفش را در گوشه «روح‌الارواح» بر زبان جاری ساخت. از آن پس، اذان بیات ترک موذن‌زاده اردبیلی به یک پرچم موسیقایی تبدیل شد که دو عنصر هویت دینی و هویت ایرانی در آن موج می‌زد. استقبال بی نظیر مردم از این اذان هم موید آن است که عموم ایرانیان دغدغه توأمان هویت دینی و ملی خود را دارند. خود زنده‌یاد مؤذن‌زاده روی این گنجینه گرانبها تعصب می‌ورزید و معتقد بود: «ما ایرانی هستیم. اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. الان اذان‌خوان‌هایی هستند كه تقلید می‌كنند از عربستان و این پسندیده نیست. خود ما باید ابتكار به خرج دهیم.» *


مناجات‌خوانی دوره انقلاب
پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 خورشیدی (1979 میلادی)، موسیقی مذهبی جاری در بین توده‌ها و نوع دیگری که مد نظر حاکمیت سیاسی بود، در هم آمیخت و محصول جدیدی پیدا شد. در این گونه خاص، غالباً برخی مضامین مشترک مذهبی و حکومتی به گوش می‌رسید. از سویی دیگر با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، موسیقی مذهبی، به مضامین مشترک حماسی- مذهبی تمایل پیدا کرد. دو چهره برجسته این دوره به نام‌های صادق آهنگران و غلام کویتی پور با اجرای آثار متعددی از نوحه‌های مذهبی، تأثیر زیادی در شکل‌گیری و هدایت این نوع موسیقی داشتند. اما روند مناجات‌خوانی فارغ از این ماجراها استمرار داشت. زیرا کلام مورد استفاده مناجات چندان نمی‌توانست در مصارف حماسی-مذهبی نظیر آن چه صادق آهنگران می‌خواند، به کار آید. از مناجات‌خوان‌های پرکار و مشهور دوره انقلاب می‌توان به نام حسین صبحدل اشاره کرد، گرچه وی پیش از انقلاب هم فعال بود ولی عمده اقبال مخاطبان از مناجات و اذان گویی وی در سال‌های پس از انقلاب رخ داد. صبحدل علاوه بر سحری‌خوانی، یک اذان منحصر به فرد نیز خوانده است. اذان وی در چارچوب دستگاه ماهور شنیده می‌شود و بر این اساس می‌توان گفت ابتکار دیگری در اذان‌گویی با الحان ایرانی شکل گرفته است.
در دوره قاجار و پهلوی اول، خوانندگان موسیقی دستگاهی ایران معمولاً با پشتوانه آوازهای مذهبی وارد عرصه خوانندگی می‌شدند و بیشتر ایشان تا پایان عمر، هر دو جنبه خوانندگی مذهبی و غیر مذهبی را حفظ می‌کردند. این رویه، کم کم تغییر شکل داد و بیشتر خوانندگان سعی کردند در یکی از دو حوزه موسیقی مذهبی یا غیر مذهبی فعالیت کنند. با این وجود، گاه جرقه‌هایی از سوی خوانندگان حرفه‌ای موسیقی دستگاهی بروز می‌کرد که در موارد کمی آن جرقه‌ها به یک رویداد قابل توجه در حوزه موسیقی مذهبی تبدیل شدند. مثنوی‌خوانی و مناجات‌خوانی محمدرضا شجریان به دو زبان فارسی و عربی که ظاهراً به عنوان الگوی آموزشی در یک محفل خصوصی اجرا شده بود، پس از راه یافتن به رادیو و تلویزیون، با اقبال باورنکردنی مردم ایران روبرو شد، چنان که در سال‌های بعد، شنیدن روزانه این دو اجرای منحصر به فرد در ماه رمضان، به یک بخش جدایی‌ناپذیر سفره افطار ایرانیان تبدیل گردید. این دو نمونه منحصر به فرد در بین مردم به ربنای شجریان شهرت دارند. بخش فارسی از مناجات‌خوانی شجریان دقیقاً در آواز افشاری و مشخصاً گوشه مثنوی خوانده شده است. اما بخش عربی‌خوانی وی که همان ربنای معروف است، در چارچوب فواصل مقام راست خوانده می‌شود. این مقام در حال حاضر به عنوان بخشی از موسیقی دستگاهی ایران شناخته شده نیست ولی همسایگان عرب و حتی برخی از هنرمندان محلی‌مان در زاگرس جنوبی و حتی تربت جام با آن آشنایند و می‌خوانند و می‌نوازند.


مناجات‌خوانی دوره معاصر
وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 (1979 میلادی) نوید آن را می‌داد که دست کم در حوزه موسیقی مذهبی، پیشرفت‌های قابل‌ملاحظه‌ای صورت گیرد. اما این مسئله در اوایل انقلاب هیچ گاه مورد توجه جدی واقع نشد و در نتیجه موسیقی مذهبی ایران کم کم از سنت‌های موسیقایی خود فاصله گرفت تا جایی که در دروه معاصر به طور کلی با موسیقی مذهبی ادوار گذشته بیگانه گردید. مجریان این نوع موسیقی در دوره معاصر که بر خلاف اسلاف شان، با موسیقی ایرانی آشنایی نداشتند، ناخودآگاه در موسیقی‌هایی با لحن عربی، ترکی و پاپ غلطیدند. برای نمونه، اجرای انواع آواهای مذهبی در گام‌های مینور به یک سنت تبدیل شد. در حالی که نسل پیشین، در اجرای موسیقی مذهبی به طور کلی با گام‌های مینور غربی بیگانه بودند. با این وجود موارد انگشت شماری بودند که همچنان مناجات‌های فارسی و عربی را در گوشه‌های موسیقی ایرانی و حداکثر مقام‌های موسیقی عرب می‌خواندند. خوانش دعای سحر با صدای سید قاسم موسوی قهار که همه ساله از رسانه ملی پخش می‌شود، یکی از این موارد معدود است. موسوی قهار غالباً مناجات‌هایش را در گوشه دلکش می‌خواند و به واسطه صدای پرحجم و گیرایش، مخاطبان بسیاری دارد. به ویژه آن که در زمانه ما، کمتر کسی از مناجات‌خوان‌ها به رموز موسیقی ایرانی آشنا هستند و در نتیجه توده مردم به طور طبیعی چنین خوانش‌های معدود را بیشتر می‌پسندند. از دیگر مناجات‌خوان‌های آشنا به رموز موسیقی ایرانی در دوره معاصر می‌توان از سلیم موذن‌زاده اردبیلی نام برد که همانند برادرش زنده‌یاد رحیم صدایی بسیار گیرا دارد و علاوه بر اذان، گونه‌های متعددی از مناجات‌خوانی به زبان‌های فارسی، ترکی و عربی را می‌خواند.
از دیگر مناجات‌خوان‌های دوره معاصر می‌توان به حاج منصور ارضی و تنی دیگر از پیروانش اشاره کرد که غالب ایشان در فضایی بیگانه با موسیقی اصیل ایرانی می‌خوانند. آن‌ها گاه به صورت تصادفی به سمت موسیقی عرب می‌روند و گاه سری به موسیقی ایرانی می‌زنند ولی عمده خوانش‌هایشان در گام‌های مینور جاری می‌شود. به ویژه گام فری ژین که دستمایه اصلی خوانندگان پاپ داخل و خارج از کشور هم هست. به همین دلیل در خیلی از موارد چنین به نظر می‌رسد که این مداحان به نوعی تقلیدگر خوانندگان پاپ و نوعاً سبک لس‌آنجلسی هستند. در حالی که اگر ایشان با رموز مخالف سه گاه، درآمد همایون، مثنوی افشاری، دلکش و آواز دشتی آشنایی داشتند، هرگز چنین اتهامی متوجه شان نبود. حتی اذان‌گویی که در دوران رادیو به اوج شکوفایی رسیده و نمونه‌های ماندگاری از اذان‌های با لحن موسیقی ایرانی پدید آمده بود، در دروه معاصر دستخوش تغییر شد و نمونه‌هایی نامرتبط با جوهر موسیقی ایرانی شکل گرفت. اذان معروف به انتظار با خوانش آقای کاظم‌زاده، نمونه روشنی از این گریز فرهنگی است.
* نقل قول زنده‌یاد موذن‌زاده از گفت و گوی وی با خبرگزاری ایسنا در پاییز سال 1382 استخراج شده است


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد