آبجی
9th May 2010, 03:10 PM
روش مطالعه ۱
گروه: آموزش كتابخواني
هنگامي كه يك انسان خواندن ونوشتن را ياد مي گيرد ، مهمترين كارش بايد كتابخواني باشد . كه اين مهم اگر بدون آموزش باشد ، چيزي جز اتلاف عمر و از كف دادن زمان نيست . بنابراين چنانچه فعاليتي جدي و كارا ، در اين زمينه صورت نپذيرد ، ميزان پيشرفت فرد تقليل مي يابد .
از اين رو، عموم نويسندگان نبايد انتظار داشته باشند آثارشان با استقبال مردم و مطالعه عميق و دقيق آنان مواجه شود . لذا عقيده ما بر آن است كه بايد ابتدا روش صحيح مطالعه و كتاب خواندن به مخاطبان ياد داده شود ، آن گاه انتظار رهپيمايي در زمينه هاي مختلف : ديني ، سياسي ، ادبي و... را داشت . به اين جهت ، در هر جاي مسير فراگيري هستيد ، اندكي تامل كنيد ، راه درست مطالعه را بياموزيد و سپس به مسير ادامه دهيد .
هدف كتابخواني
قبل از هر چيز ، بايد قلم و كاغذ برداري و تا آخر با من باشي ؛ چون خيلي چيزها را بايد يادداشت كني . حتي اگرحافظه خوبي داشته باشي ، باز هم بعضي مسايل ، ا زنظرت پنهان مي ماند .يادت باشد كه مهم ، شكل خواندن كتاب است و اين كه چگونه از كتاب هاي موجود استفاده ببريم .
به طور كلي « هنر مطالعه » مهارتي است كه امروزه هر انسان باسوادي بايد از آن برخوردار باشد. تو اگر به اين سلاح مهم دست نيابي ، بدون شك ، آفت ها و خطرهاي زيادي دامنگيرت مي شود و روزي مي رسد كه صد افسوس مي خوري كه چرا دوستانت به مدارج عالي رسيدند وتو هنوز اندر خم يك كوچه اي ؛ ولي اين هم يادت باشد كه جلوي ضرر را از هرجا كه بگيري منفعت است .
تو نبايد هر چه به دستت رسيد بخواني ؛ بلكه بايد در اين دنياي شلوغ مطالب چاپي ، آن چه را كه براي تو مفيد است بخواني ؛ هم گيج نمي شوي و هم زودتر به هدف ميرسي . نكته ديگر اين است كه تو بايد هميشه بر كتاب مسلط باشي و اجازه ندهي بعضي از كلمات فريبنده ي كتاب ، روح تو را به خودش مشغول كند و فرصت طلايي ات را آتش بزند .
بنابراين قبل از آن كه دقيق مطالعه كني ، بايد كتاب را از اول ارزيابي كني . آيا كتاب براي سن تو نوشته شده ؟ چه سالي منتشر شده ؟ نويسنده اش كيست ؟ چه كساني اين كتاب را تاييد كرده اند ؟
هدف در اين جا يك معني اش اين است كه تو براي خودت يك « سير مطالعاتي » درست كني . نقطه شروع را از يك جا بگيري( البته با مشورت افراد صاحب نظر ) و روي ريل بيفتي . بيخودي به شاخ و برگ هم نزني و فقط به تنه ي درخت خواندن فكر كني . البته داشتن يك سيرمطالعاتي ، اولش كمي سخت و شايد غيرممكن به نظر برسد ؛ اما اگر حوصله به خرج دهي و يك مقدار صبر كني ، با هم در اين زمينه صحبت مي كنيم و از تجارب ديگران بهره مند مي شويم .
راه شروع
از امروز يك برنامه ريزي كوتاه مدت براي خودت در نظر بگير . كتابخواني ات را به سه بخش عمده تقسيم كن :
1- كتابهايي كه پايه هاي مذهبي و فكري تو را محكم مي كنند .
2- كتابهايي كه طبق وظيفه كاريت بايد بخواني .
3- كتابهايي كه با توجه به سنت بايد بخواني و نياز روز توست .
درباره ي انتخاب عناوين كتاب ها بعد با هم صحبت مي كنيم . الآن ، مهم ، برنامه ريزي تو است
يادت باشد كه نبايد سرت را شلوغ كني . نظم ، اساس كار ماست . برنامه تو بايد قابل اجرا باشد . ابتد براي چند روز و اگر مفيد بود ، براي چند هفته و... فراموش نكن كه « سنگ بزرگ علامت نزدن است ».
حالا كه مي خواهي برنامه داشته باشي ، به تمسخر اطرافيان توجه نكن ؛ زيرا آينده ات مهم تر از آن است كه تسليم ريشخند دوستان و... بشوي .
به همين اندازه كه تصوير روشني از مقاصد و راه هاي رسيدن به آن در ذهنت روشن شد ، اوضاع و احوال تحصيلي ، در نظرت داراي معنا و مفهوم مي شود . مطالعه به خودي خود يك « مهارت » است و مهم چيزهايي است كه ازبه كار بردن اين مهارت دستگيرت مي شود . سعي كن با مشورت بزرگترهاي آگاه بفهمي كه در چه زمينه اي بيشتر استعداد داري و استعداد و استعداد تو به كدام سو بيشتر گرايش دارد ؛ مثلاً ، اگر به رياضي علاقه مند هستي و ديگران تو را در اين زمينه تاييد مي كنند ، تو بايد آينده ات را با رياضي ببيني ، آنگاه ديگر رياضيات را نه براي معلم و نمره ي خوب ، بلكه به قصد كسب مهارت هاي لازم در زندگي آينده خودت فراگيري .
ساير هدف هاي فرهنگي و اجتماعي خودت را هم مي تواني به همين شيوه مورد بررسي قرار دهي . پس از آن كه تصميم به اصلاح و بهبود روش هاي خود در مطالعه و فراگيري گرفتي ، اصول زير را كه اساس عادت هاي مفيد است به دقت به خوان و عملاً به كار ببند .
طرح هاي جديدت را به دوستانت بگو . بگذار تا آن ها هم بفهمند تو عوض شده اي . اگر اتاقي را براي محل مطالعه دايمي در نظر گرفته اي و آنها ممكن است تو را مسخره كنند ، لازم نيست آنها را به اتاق مطالعه ات ببري . اگر دوستانت براي وقت گذراني سراغ تو مي آيند ، بي تعارف بگو فرصت نداري . اگر جايي دعوتت كردند كه با برنامه ات جور در نمي آيد ، به راحتي و بدون رو در بايستي بگو :« نمي توانم بيايم ». چرا كه هيچ كدام از ميهماني ها ، جبران عدم مطالعه تو را نمي كند . اگر با خودت قرار گذاشتي هفته اي دو ساعت روي فلان درس وقت بگذاري ، به هيچ وجه اين قول وقرار با خودت را زير پا نگذار ؛ اما اگر دوام نياوردي و تسليم بي برنامگي خودت و ديگران شدي ، بايد خودت را تنبيه كني .« خود جريمه كردن » ، راهي مفيد براي كساني است كه نمي توانند در ابتدا انضباط را رعايت كنند .
حالا نوبت حرف هايي است درباره حالت هاي گوناگون مطالعه . درباره نوع انتخاب عناوين كتابهاي مورد نيازت هم شتاب نكن لازم است اول شكل صحيح مطالعه را فراگيري ، سپس درباره سه محور مورد نظر ( كه قبلاً ذكر كردم ) بحث مي كنيم .
روش مطالعه 2
گروه: آموزش كتابخواني
اما مهارت جديد! قبلاً گفتيم كه بايد استعدادهاي نهانيت را شكوفا كني و از سرمايه ي عمرت كمال بهره را ببري . به همين علت يك راه دستيابي به دانش ، خوب مطالعه كردن است . يك روش جديد كه حتماً درباره اش مطالبي شنيده و يا خوانده اي « تند خواني » است . تند خواني فوايدي دارد كه در زير به آن اشاره مي كنيم :
تند خواني ، به زندگي انسان تحرك و پويايي خاصي مي بخشد و او را با « سرعت عمل » همراه مي كند . تند خوان شدن محال نيست و با تمرين ، تلاش و تربيت چشمها ، امكان پذير است .
ممكن است تو تا امروز با سرعت كم و درك اندك ، مطالب را مي خواندي و شايد فكر كرده اي كه روش درستي را پيش گرفته اي ؛ اما كند خواني كمكي به درك عميق تو نمي كند و نبايد باور كني كه هركس آهسته تر مي خواند ، پس بهتر مي خواند . كند خواني لذت مطالعه را ازتو مي گيرد .
درك مطلب افرادي كه به طور متوسط ، بين 250 تا 300 كلمه در دقيقه مي خوانند ، در حدود 60 تا 70 درصد است ؛ اما همين افراد به راحتي مي توانند سرعت خواندن خود را به 400 تا 1000 كلمه در دقيقه افزايش دهند ، بي آن كه ذره اي از درك مطلب كاسته شود .
تند خواني باعث مي شود تا مطالب كم اهميت را زود بشناسي و بر مطالب مهم ، تاكيد ورزي . براي يادگيري اين مهارت بايد ابتدا سرعت خودت را به دست آوري . براي اين كار از كسي بخواه با ساعتي كه عقربه ثانيه شمار دارد ، خواندنت را اندازه بگيرد . نخست حدس بزن كه چه مقدار لغات در متن وجود دارد و در در چه مدتي مي تواني آن را بخواني . آنگاه از دوستت بخواه ، مثلاً پس از سه دقيقه به تو بگويد وقتت تمام شده است . بايد پيش از اعلام پايان وقت ، تمام متن را خوانده باشي . در اين مرحله ، هدف ، شكستن زمان است . البته سرعت خواندن با توجه به متن هاي مختلف ، متفاوت مي شود .
اكنون با روش زير ، سرعت خواندنت را محاسبه كن :
1- وقتي كه ثانيه شمار ساعتت به عدد شصت رسيد ، زمان را دقيقاً به خاطر بسپار؛
2- مطلب مورد نظر، مثل كتاب درسي و... را بدون حركت لب ها بخوان ؛
3- بلافاصله بعد از اين كه مطلب به پايان رسيد ، زمان پايان خواندن را با دقيقه ها و ثانيه ها يادداشت و همه را به ثانيه تبديل كن ؛ مثلاً ، مطلب را درهفت دقيقه و يازده ثانيه خوانده اي ، اين مدت برابر با 431 ثانيه است ؛
4- تعداد كلمه هاي متن را بشمار ؛ مثلاً مطلب تو 2720 كلمه است . اين تعداد را بر طول مدت زمان خوان (431) تقسيم و بعد در عدد شصت ضرب كن . بااين كار ، سرعت خواندنت …#34; كه 33 كلمه در دقيقه باشد …#34; به دست ميآيد .
تذكر : تنها با تمرين و عادت دادن چشم به حركت سريع ، نمي تواني به تند خواني مطلوب دست يابي ، بلكه بايد انگيزه خواندن را در خودت ايجاد كني و در صورت قدرت ، امكانات زيادتري را د راختيار بگيري .كوشش من بر اين است كه نشان دهم تند خواني منافاتي با درك صحيح وخوب ندارد . تو بايد اين هدف و مقصد روشن و معقول را تا آخر بحث در نظر داشته باشي كه سه صفحه خوانده ودرك شده ، بهتر از يك صفحه اي است كه خوانده و درك نشود ومقدار زماني هر دو يكي باشد .
در تند خواني ، بايد كتاب را به گونه اي ورق زد كه مكثي در آن نباشد و از به هدر رفتن وقت جلوگيري كند . از اين رو صفحات كتاب بايد از هم جدا باشند و به هنگام مطالعه ، با يك دست چشم را هدايت كن و با انگشت سبابه دست ديگر ، از بالاي صفحه ، ورق را برگردان . از اين روش ، راست دستان و چپ دستان به يك اندازه مي توانند استفاده كنند .
يادت باشد كتابي كه به دستت مي رسد نياز به يك بررسي مقدماتي دارد . كتاب را به سرعت ورق بزن و به سوال هاي زير پاسخ بده :
1- ساختمان كتاب چگونه است ؟
2- مطالب مهم كدام است ؟
3- آيا قبلاً چيزي درباره اين مطلب و يا مطالب مي دانستي ؟
4- مباحث آن تا چه مقدار مشكل است و مطلب ، دشوار طرح شده است يا آسان ؟
مطالعه را با رسم « درخت حافظه » آغاز كن . ابتدا براي خودت مشخص كن كه چه اندازه از كتاب را مي خواهي ياد بگيري . روش درخت حافظه ، از نظر اثرگذاري در يادگيري ، كارآرايي بسيار بالايي دارد . براي اين كاربايد عنوان كتاب يا هر بخش را ريشه درخت فرض كني و آن را درون يك مربع ، دايره ، مستطيل و يا هر شكل هندسي دلخواه ديگري قرار بده و آنگاه عناوين اصلي و فرعي را روي شاخه هاي اصلي و فرعي بنويس . در اين روش از هر دو نيمكره مغزت به خوبي استفاده مي كني .
در تند خواني ، بايد حتماً با دست بخواني ؛ چون اين كار ، مانع از برگشت دوباره خواني مي شود . پس خيلي ساده ، نوك انگشت خودت را ، زير اولين كلمه بگذار و با سرعت به جلو حركت كن ، سپس انگشت را در آخر هر سطر بردار و زير خط بعدي بگذار و به خواندن ادامه بده . با چشمهايت مستيقماً بالاي نوك انگشتانت را بخوان و بالا رفتن سرعت خودت را ببين . فراموش نكن كه به هيچ وجه نبايد از مداد ، خط كش و يا چيز ديگري استفاده كني .
به هيچ وجه در حال مطالعه ، واژه ها را آرام آرام د رذهنت تلفظ نكن . اگر چنين حالتي داري ، بايد بلافاصله آن را ترك كني . هدف تند خواني ، انتقال مستقيم مفاهيم ، به ذهن تو است تا منظور نويسنده را بي آن كه لغت ها را در ذهنت تكرار كني دريابي . اين را بدان كه واژه ها وسيله اي براي انتقال معاني هستند و وقتي تو ، جان كلام را دريافتي ، لازم نيست معناي تك تك كلمات به كار رفته در جمله را بداني . پس تو بايد در پي يافتن معناي كامل جمله باشي و نه معناي هر كلمه . ترك « درون خواني » مشكل است ، اما محال نيست . يكي از راه ها ، ديدن جمله به جاي كلمه است . تو بايد با تمرين ، اين مهارت را بياموزي . تمرين و باز هم تمرين .مساله ديگر ، علامت گذاري در صفحات كتاب است . اغلب آدمهاي باسواد ، با روش هاي غلط اين كار را مي كنند . تو خود ديده اي و من ديگر نيازي نمي بينم تا روشهاي اشتباه را مطرح كنم ؛ اما روش مناسب را الآن ياد مي گيري :
هر وقت به موضوعي مهم برخوردي علامت تيك در كنار صفحه قرار بده . اين كار ، هم نكته ي مهم را مشخص مي كند و هم بعدها در صورتي كه نياز نداشته باشي ، به راحتي مي تواني اثرش را پاك كني . اگر در مطالعه مجدد كتاب ، همان مطلب علامت گذاري شده ، مهم به نظرت آمد ، يك علامت تيك ديگر براي تاكيد بگذار . هنگام مطالعه ، سوالهاي زير كمك مي كند تا كتاب را بسنجي :
• آيا به روشني ، هدف نويسنده را دريافته اي ؟ اگر نه ، مقدمه آن كتاب را بخوان
• آيا فهميده اي كه نويسنده چگونه مطلب را آغاز كرده است ؟ روش كلي او در عرضه مطلب چگونه است ؟ نكته هاي اصلي و فرعي كدامند ؟ براي پاسخ به اين سوال ها فهرست كتاب را بررسي كن .
• نتيجه گيريهاي نويسنده چيست ؟ آيا با آن موافقي ؟ چرا نويسنده به چنين نتايجي رسيده است ؟ به نظر تو نويسنده در چه زمينه هايي ضعيف است ؟ آيا در برداشت هاي او ضعف هست يا در نتيجه گيري هاي او ؟
• اين نويسنده را با نويسنده ي ديگر …#34; كه قبلاً از او كتابي خوانده اي …#34; مقايسه كن . آيا كتاب ، مطلب تازه اي عرضه كرده است ؟ آيا چيزهاي ديگري كه خوانده اي ، اين مطالب را تاييد مي كند يا رد ؟ چگونه و در چه مواردي ؟
• آيا مي تواني ارتباطي منطقي بين مطالب كتاب با يادداشت هاي قبلي ات برقرار كني ؟
صحبت ديگر من در تند خواني ، روي يادآوري است . در پژوهشها ثابت شده است كه اگر 20% وقت خودت را صرف خواندن كني و 80% ديگر را به يادآوري بپردازي ، موثرتر از آن است كه تمام همت خودت را بر روي خواندن بگذاري . يادت باشد كه با طوطي وار خواندن كتاب ، به قافله دانش صحيح نخواهي رسيد . راه درست يكي است و بقيه مسيرها به بن بست يا پرتگاه ختم مي شود .
سرعت در تند خواني ، چيزي است كه مرتب بايد مد نظر باشد . اين را متوجه شدي كه هر كسي مي تواند تند خوان شود ؛ اما اگر هنوز اندكي شك داري ، توصيه مي كنم مدتي فكر كني . ببين ، تو عادت كرده اي كه با سرعتي بين 80 تا 300 كلمه در دقيقه بخواني و چنين سرعتي را براي خودت عادي بداني و اشكالي هم در آن نبيني ؛ ولي اگر آموزش ديده بودي كه با سرعت 400 كلمه در دقيقه بخواني ، به آن عادت مي كردي و آن را ، سرعت معمولي مطالعه اي مي دانستي .
پس براي ياد گرفتن اين مهارت ، بايد خوب وقت بگذاري و تمرين كني . شعاع ديد نيز شاخه ديگر اين مهارت است . گسترش ميدان ديد ، يكي از راه هاي موفقيت تو در تند خواني به حساب مي آيد . تو قبلاً عادت كرده بودي هربار فقط يك يا دو كلمه را ببيني ، در حالي كه بايد در يك نگاه ، چند لغت يا يك جمله را يك جا ببيني و بخواني . لازم نيست همه كلمات را به طور دقيق بخواني ، بلكه مي تواني فقط لغت هاي مفيد و معنادار را بخواني واز خواندن بقيه ، چشم پوشي كني .
بنابراين ، تقريباً 50% لغت ها را بايد بخواني ، مگر اين كه مطلب داراي فرمول باشد . چشم هايت در يك نگاه از تمامي كلمات فيلمبرداري مي كند و بلافاصله به مغز مي فرستد . لذا نگراني ، اضطراب و ترس از نفهميدن را از خودت دور كن و به خود بقبولان كه ميتواني و كار نشد ندارد .
گروه: آموزش كتابخواني
هنگامي كه يك انسان خواندن ونوشتن را ياد مي گيرد ، مهمترين كارش بايد كتابخواني باشد . كه اين مهم اگر بدون آموزش باشد ، چيزي جز اتلاف عمر و از كف دادن زمان نيست . بنابراين چنانچه فعاليتي جدي و كارا ، در اين زمينه صورت نپذيرد ، ميزان پيشرفت فرد تقليل مي يابد .
از اين رو، عموم نويسندگان نبايد انتظار داشته باشند آثارشان با استقبال مردم و مطالعه عميق و دقيق آنان مواجه شود . لذا عقيده ما بر آن است كه بايد ابتدا روش صحيح مطالعه و كتاب خواندن به مخاطبان ياد داده شود ، آن گاه انتظار رهپيمايي در زمينه هاي مختلف : ديني ، سياسي ، ادبي و... را داشت . به اين جهت ، در هر جاي مسير فراگيري هستيد ، اندكي تامل كنيد ، راه درست مطالعه را بياموزيد و سپس به مسير ادامه دهيد .
هدف كتابخواني
قبل از هر چيز ، بايد قلم و كاغذ برداري و تا آخر با من باشي ؛ چون خيلي چيزها را بايد يادداشت كني . حتي اگرحافظه خوبي داشته باشي ، باز هم بعضي مسايل ، ا زنظرت پنهان مي ماند .يادت باشد كه مهم ، شكل خواندن كتاب است و اين كه چگونه از كتاب هاي موجود استفاده ببريم .
به طور كلي « هنر مطالعه » مهارتي است كه امروزه هر انسان باسوادي بايد از آن برخوردار باشد. تو اگر به اين سلاح مهم دست نيابي ، بدون شك ، آفت ها و خطرهاي زيادي دامنگيرت مي شود و روزي مي رسد كه صد افسوس مي خوري كه چرا دوستانت به مدارج عالي رسيدند وتو هنوز اندر خم يك كوچه اي ؛ ولي اين هم يادت باشد كه جلوي ضرر را از هرجا كه بگيري منفعت است .
تو نبايد هر چه به دستت رسيد بخواني ؛ بلكه بايد در اين دنياي شلوغ مطالب چاپي ، آن چه را كه براي تو مفيد است بخواني ؛ هم گيج نمي شوي و هم زودتر به هدف ميرسي . نكته ديگر اين است كه تو بايد هميشه بر كتاب مسلط باشي و اجازه ندهي بعضي از كلمات فريبنده ي كتاب ، روح تو را به خودش مشغول كند و فرصت طلايي ات را آتش بزند .
بنابراين قبل از آن كه دقيق مطالعه كني ، بايد كتاب را از اول ارزيابي كني . آيا كتاب براي سن تو نوشته شده ؟ چه سالي منتشر شده ؟ نويسنده اش كيست ؟ چه كساني اين كتاب را تاييد كرده اند ؟
هدف در اين جا يك معني اش اين است كه تو براي خودت يك « سير مطالعاتي » درست كني . نقطه شروع را از يك جا بگيري( البته با مشورت افراد صاحب نظر ) و روي ريل بيفتي . بيخودي به شاخ و برگ هم نزني و فقط به تنه ي درخت خواندن فكر كني . البته داشتن يك سيرمطالعاتي ، اولش كمي سخت و شايد غيرممكن به نظر برسد ؛ اما اگر حوصله به خرج دهي و يك مقدار صبر كني ، با هم در اين زمينه صحبت مي كنيم و از تجارب ديگران بهره مند مي شويم .
راه شروع
از امروز يك برنامه ريزي كوتاه مدت براي خودت در نظر بگير . كتابخواني ات را به سه بخش عمده تقسيم كن :
1- كتابهايي كه پايه هاي مذهبي و فكري تو را محكم مي كنند .
2- كتابهايي كه طبق وظيفه كاريت بايد بخواني .
3- كتابهايي كه با توجه به سنت بايد بخواني و نياز روز توست .
درباره ي انتخاب عناوين كتاب ها بعد با هم صحبت مي كنيم . الآن ، مهم ، برنامه ريزي تو است
يادت باشد كه نبايد سرت را شلوغ كني . نظم ، اساس كار ماست . برنامه تو بايد قابل اجرا باشد . ابتد براي چند روز و اگر مفيد بود ، براي چند هفته و... فراموش نكن كه « سنگ بزرگ علامت نزدن است ».
حالا كه مي خواهي برنامه داشته باشي ، به تمسخر اطرافيان توجه نكن ؛ زيرا آينده ات مهم تر از آن است كه تسليم ريشخند دوستان و... بشوي .
به همين اندازه كه تصوير روشني از مقاصد و راه هاي رسيدن به آن در ذهنت روشن شد ، اوضاع و احوال تحصيلي ، در نظرت داراي معنا و مفهوم مي شود . مطالعه به خودي خود يك « مهارت » است و مهم چيزهايي است كه ازبه كار بردن اين مهارت دستگيرت مي شود . سعي كن با مشورت بزرگترهاي آگاه بفهمي كه در چه زمينه اي بيشتر استعداد داري و استعداد و استعداد تو به كدام سو بيشتر گرايش دارد ؛ مثلاً ، اگر به رياضي علاقه مند هستي و ديگران تو را در اين زمينه تاييد مي كنند ، تو بايد آينده ات را با رياضي ببيني ، آنگاه ديگر رياضيات را نه براي معلم و نمره ي خوب ، بلكه به قصد كسب مهارت هاي لازم در زندگي آينده خودت فراگيري .
ساير هدف هاي فرهنگي و اجتماعي خودت را هم مي تواني به همين شيوه مورد بررسي قرار دهي . پس از آن كه تصميم به اصلاح و بهبود روش هاي خود در مطالعه و فراگيري گرفتي ، اصول زير را كه اساس عادت هاي مفيد است به دقت به خوان و عملاً به كار ببند .
طرح هاي جديدت را به دوستانت بگو . بگذار تا آن ها هم بفهمند تو عوض شده اي . اگر اتاقي را براي محل مطالعه دايمي در نظر گرفته اي و آنها ممكن است تو را مسخره كنند ، لازم نيست آنها را به اتاق مطالعه ات ببري . اگر دوستانت براي وقت گذراني سراغ تو مي آيند ، بي تعارف بگو فرصت نداري . اگر جايي دعوتت كردند كه با برنامه ات جور در نمي آيد ، به راحتي و بدون رو در بايستي بگو :« نمي توانم بيايم ». چرا كه هيچ كدام از ميهماني ها ، جبران عدم مطالعه تو را نمي كند . اگر با خودت قرار گذاشتي هفته اي دو ساعت روي فلان درس وقت بگذاري ، به هيچ وجه اين قول وقرار با خودت را زير پا نگذار ؛ اما اگر دوام نياوردي و تسليم بي برنامگي خودت و ديگران شدي ، بايد خودت را تنبيه كني .« خود جريمه كردن » ، راهي مفيد براي كساني است كه نمي توانند در ابتدا انضباط را رعايت كنند .
حالا نوبت حرف هايي است درباره حالت هاي گوناگون مطالعه . درباره نوع انتخاب عناوين كتابهاي مورد نيازت هم شتاب نكن لازم است اول شكل صحيح مطالعه را فراگيري ، سپس درباره سه محور مورد نظر ( كه قبلاً ذكر كردم ) بحث مي كنيم .
روش مطالعه 2
گروه: آموزش كتابخواني
اما مهارت جديد! قبلاً گفتيم كه بايد استعدادهاي نهانيت را شكوفا كني و از سرمايه ي عمرت كمال بهره را ببري . به همين علت يك راه دستيابي به دانش ، خوب مطالعه كردن است . يك روش جديد كه حتماً درباره اش مطالبي شنيده و يا خوانده اي « تند خواني » است . تند خواني فوايدي دارد كه در زير به آن اشاره مي كنيم :
تند خواني ، به زندگي انسان تحرك و پويايي خاصي مي بخشد و او را با « سرعت عمل » همراه مي كند . تند خوان شدن محال نيست و با تمرين ، تلاش و تربيت چشمها ، امكان پذير است .
ممكن است تو تا امروز با سرعت كم و درك اندك ، مطالب را مي خواندي و شايد فكر كرده اي كه روش درستي را پيش گرفته اي ؛ اما كند خواني كمكي به درك عميق تو نمي كند و نبايد باور كني كه هركس آهسته تر مي خواند ، پس بهتر مي خواند . كند خواني لذت مطالعه را ازتو مي گيرد .
درك مطلب افرادي كه به طور متوسط ، بين 250 تا 300 كلمه در دقيقه مي خوانند ، در حدود 60 تا 70 درصد است ؛ اما همين افراد به راحتي مي توانند سرعت خواندن خود را به 400 تا 1000 كلمه در دقيقه افزايش دهند ، بي آن كه ذره اي از درك مطلب كاسته شود .
تند خواني باعث مي شود تا مطالب كم اهميت را زود بشناسي و بر مطالب مهم ، تاكيد ورزي . براي يادگيري اين مهارت بايد ابتدا سرعت خودت را به دست آوري . براي اين كار از كسي بخواه با ساعتي كه عقربه ثانيه شمار دارد ، خواندنت را اندازه بگيرد . نخست حدس بزن كه چه مقدار لغات در متن وجود دارد و در در چه مدتي مي تواني آن را بخواني . آنگاه از دوستت بخواه ، مثلاً پس از سه دقيقه به تو بگويد وقتت تمام شده است . بايد پيش از اعلام پايان وقت ، تمام متن را خوانده باشي . در اين مرحله ، هدف ، شكستن زمان است . البته سرعت خواندن با توجه به متن هاي مختلف ، متفاوت مي شود .
اكنون با روش زير ، سرعت خواندنت را محاسبه كن :
1- وقتي كه ثانيه شمار ساعتت به عدد شصت رسيد ، زمان را دقيقاً به خاطر بسپار؛
2- مطلب مورد نظر، مثل كتاب درسي و... را بدون حركت لب ها بخوان ؛
3- بلافاصله بعد از اين كه مطلب به پايان رسيد ، زمان پايان خواندن را با دقيقه ها و ثانيه ها يادداشت و همه را به ثانيه تبديل كن ؛ مثلاً ، مطلب را درهفت دقيقه و يازده ثانيه خوانده اي ، اين مدت برابر با 431 ثانيه است ؛
4- تعداد كلمه هاي متن را بشمار ؛ مثلاً مطلب تو 2720 كلمه است . اين تعداد را بر طول مدت زمان خوان (431) تقسيم و بعد در عدد شصت ضرب كن . بااين كار ، سرعت خواندنت …#34; كه 33 كلمه در دقيقه باشد …#34; به دست ميآيد .
تذكر : تنها با تمرين و عادت دادن چشم به حركت سريع ، نمي تواني به تند خواني مطلوب دست يابي ، بلكه بايد انگيزه خواندن را در خودت ايجاد كني و در صورت قدرت ، امكانات زيادتري را د راختيار بگيري .كوشش من بر اين است كه نشان دهم تند خواني منافاتي با درك صحيح وخوب ندارد . تو بايد اين هدف و مقصد روشن و معقول را تا آخر بحث در نظر داشته باشي كه سه صفحه خوانده ودرك شده ، بهتر از يك صفحه اي است كه خوانده و درك نشود ومقدار زماني هر دو يكي باشد .
در تند خواني ، بايد كتاب را به گونه اي ورق زد كه مكثي در آن نباشد و از به هدر رفتن وقت جلوگيري كند . از اين رو صفحات كتاب بايد از هم جدا باشند و به هنگام مطالعه ، با يك دست چشم را هدايت كن و با انگشت سبابه دست ديگر ، از بالاي صفحه ، ورق را برگردان . از اين روش ، راست دستان و چپ دستان به يك اندازه مي توانند استفاده كنند .
يادت باشد كتابي كه به دستت مي رسد نياز به يك بررسي مقدماتي دارد . كتاب را به سرعت ورق بزن و به سوال هاي زير پاسخ بده :
1- ساختمان كتاب چگونه است ؟
2- مطالب مهم كدام است ؟
3- آيا قبلاً چيزي درباره اين مطلب و يا مطالب مي دانستي ؟
4- مباحث آن تا چه مقدار مشكل است و مطلب ، دشوار طرح شده است يا آسان ؟
مطالعه را با رسم « درخت حافظه » آغاز كن . ابتدا براي خودت مشخص كن كه چه اندازه از كتاب را مي خواهي ياد بگيري . روش درخت حافظه ، از نظر اثرگذاري در يادگيري ، كارآرايي بسيار بالايي دارد . براي اين كاربايد عنوان كتاب يا هر بخش را ريشه درخت فرض كني و آن را درون يك مربع ، دايره ، مستطيل و يا هر شكل هندسي دلخواه ديگري قرار بده و آنگاه عناوين اصلي و فرعي را روي شاخه هاي اصلي و فرعي بنويس . در اين روش از هر دو نيمكره مغزت به خوبي استفاده مي كني .
در تند خواني ، بايد حتماً با دست بخواني ؛ چون اين كار ، مانع از برگشت دوباره خواني مي شود . پس خيلي ساده ، نوك انگشت خودت را ، زير اولين كلمه بگذار و با سرعت به جلو حركت كن ، سپس انگشت را در آخر هر سطر بردار و زير خط بعدي بگذار و به خواندن ادامه بده . با چشمهايت مستيقماً بالاي نوك انگشتانت را بخوان و بالا رفتن سرعت خودت را ببين . فراموش نكن كه به هيچ وجه نبايد از مداد ، خط كش و يا چيز ديگري استفاده كني .
به هيچ وجه در حال مطالعه ، واژه ها را آرام آرام د رذهنت تلفظ نكن . اگر چنين حالتي داري ، بايد بلافاصله آن را ترك كني . هدف تند خواني ، انتقال مستقيم مفاهيم ، به ذهن تو است تا منظور نويسنده را بي آن كه لغت ها را در ذهنت تكرار كني دريابي . اين را بدان كه واژه ها وسيله اي براي انتقال معاني هستند و وقتي تو ، جان كلام را دريافتي ، لازم نيست معناي تك تك كلمات به كار رفته در جمله را بداني . پس تو بايد در پي يافتن معناي كامل جمله باشي و نه معناي هر كلمه . ترك « درون خواني » مشكل است ، اما محال نيست . يكي از راه ها ، ديدن جمله به جاي كلمه است . تو بايد با تمرين ، اين مهارت را بياموزي . تمرين و باز هم تمرين .مساله ديگر ، علامت گذاري در صفحات كتاب است . اغلب آدمهاي باسواد ، با روش هاي غلط اين كار را مي كنند . تو خود ديده اي و من ديگر نيازي نمي بينم تا روشهاي اشتباه را مطرح كنم ؛ اما روش مناسب را الآن ياد مي گيري :
هر وقت به موضوعي مهم برخوردي علامت تيك در كنار صفحه قرار بده . اين كار ، هم نكته ي مهم را مشخص مي كند و هم بعدها در صورتي كه نياز نداشته باشي ، به راحتي مي تواني اثرش را پاك كني . اگر در مطالعه مجدد كتاب ، همان مطلب علامت گذاري شده ، مهم به نظرت آمد ، يك علامت تيك ديگر براي تاكيد بگذار . هنگام مطالعه ، سوالهاي زير كمك مي كند تا كتاب را بسنجي :
• آيا به روشني ، هدف نويسنده را دريافته اي ؟ اگر نه ، مقدمه آن كتاب را بخوان
• آيا فهميده اي كه نويسنده چگونه مطلب را آغاز كرده است ؟ روش كلي او در عرضه مطلب چگونه است ؟ نكته هاي اصلي و فرعي كدامند ؟ براي پاسخ به اين سوال ها فهرست كتاب را بررسي كن .
• نتيجه گيريهاي نويسنده چيست ؟ آيا با آن موافقي ؟ چرا نويسنده به چنين نتايجي رسيده است ؟ به نظر تو نويسنده در چه زمينه هايي ضعيف است ؟ آيا در برداشت هاي او ضعف هست يا در نتيجه گيري هاي او ؟
• اين نويسنده را با نويسنده ي ديگر …#34; كه قبلاً از او كتابي خوانده اي …#34; مقايسه كن . آيا كتاب ، مطلب تازه اي عرضه كرده است ؟ آيا چيزهاي ديگري كه خوانده اي ، اين مطالب را تاييد مي كند يا رد ؟ چگونه و در چه مواردي ؟
• آيا مي تواني ارتباطي منطقي بين مطالب كتاب با يادداشت هاي قبلي ات برقرار كني ؟
صحبت ديگر من در تند خواني ، روي يادآوري است . در پژوهشها ثابت شده است كه اگر 20% وقت خودت را صرف خواندن كني و 80% ديگر را به يادآوري بپردازي ، موثرتر از آن است كه تمام همت خودت را بر روي خواندن بگذاري . يادت باشد كه با طوطي وار خواندن كتاب ، به قافله دانش صحيح نخواهي رسيد . راه درست يكي است و بقيه مسيرها به بن بست يا پرتگاه ختم مي شود .
سرعت در تند خواني ، چيزي است كه مرتب بايد مد نظر باشد . اين را متوجه شدي كه هر كسي مي تواند تند خوان شود ؛ اما اگر هنوز اندكي شك داري ، توصيه مي كنم مدتي فكر كني . ببين ، تو عادت كرده اي كه با سرعتي بين 80 تا 300 كلمه در دقيقه بخواني و چنين سرعتي را براي خودت عادي بداني و اشكالي هم در آن نبيني ؛ ولي اگر آموزش ديده بودي كه با سرعت 400 كلمه در دقيقه بخواني ، به آن عادت مي كردي و آن را ، سرعت معمولي مطالعه اي مي دانستي .
پس براي ياد گرفتن اين مهارت ، بايد خوب وقت بگذاري و تمرين كني . شعاع ديد نيز شاخه ديگر اين مهارت است . گسترش ميدان ديد ، يكي از راه هاي موفقيت تو در تند خواني به حساب مي آيد . تو قبلاً عادت كرده بودي هربار فقط يك يا دو كلمه را ببيني ، در حالي كه بايد در يك نگاه ، چند لغت يا يك جمله را يك جا ببيني و بخواني . لازم نيست همه كلمات را به طور دقيق بخواني ، بلكه مي تواني فقط لغت هاي مفيد و معنادار را بخواني واز خواندن بقيه ، چشم پوشي كني .
بنابراين ، تقريباً 50% لغت ها را بايد بخواني ، مگر اين كه مطلب داراي فرمول باشد . چشم هايت در يك نگاه از تمامي كلمات فيلمبرداري مي كند و بلافاصله به مغز مي فرستد . لذا نگراني ، اضطراب و ترس از نفهميدن را از خودت دور كن و به خود بقبولان كه ميتواني و كار نشد ندارد .