بانوثریا
7th May 2010, 09:45 PM
چرچيل(نخست وزير اسبق بريتانيا) روزي سوار تاكسي شده بود و به دفتر بی بی سی براي مصاحبه ميرفت.
هنگامي كه به آن جا رسيد به راننده گفت آقا لطفاً نيم ساعت صبر كنيد تا من برگردم.
راننده گفت: "نه آقا! من مي خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنراني چرچيل را از راديو گوش دهم" .
چرچيل از علاقهي اين فرد به خودش خوشحال و ذوقزده شد و يك اسكناس ده پوندي به او داد.
راننده با ديدن اسكناس گفت: "گور باباي چرچيل! اگر بخواهيد، تا فردا هم اينجا منتظر ميمانم
هنگامي كه به آن جا رسيد به راننده گفت آقا لطفاً نيم ساعت صبر كنيد تا من برگردم.
راننده گفت: "نه آقا! من مي خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنراني چرچيل را از راديو گوش دهم" .
چرچيل از علاقهي اين فرد به خودش خوشحال و ذوقزده شد و يك اسكناس ده پوندي به او داد.
راننده با ديدن اسكناس گفت: "گور باباي چرچيل! اگر بخواهيد، تا فردا هم اينجا منتظر ميمانم