PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سلطان صاحب قران



touraj atef
1st May 2010, 04:10 PM
چقدر دوست داريم كه تا به ابد بمانيم..
و جالب اينجا است كه خيلي از ما نيز چنين خواهيم ماند قصه هاي خوبها و بدها بسيار هستند و چقدر زود پند سعدي براي ما فراموش شدني مي شود همان كه گفت
سعديا مرد نكونام نميرد هرگز/ مرده آن است كه نامش به نكوئي نبرند
امروز قصه مرگ مردي را مي آويم كه آرزو داشت " سلطان و صاحب قرنها " باشد همان كه ملقب " سلطان صاحب قران " بود از ناصر الدين شاه سخن مي گويم مردي كه در پيش گوئي عجيب شنيده بود كه اگر 50 سال سلطنت نمايد براي هميشه سلطان باقي خواهد ماند و درست در 114 سال پيش در چنين روزي او به شكرانه آغاز پنجاه و يكمين سالگرد سلطنتش راهي حرم شاهزاده عبدالعظيم شد جائي كه قاتلش يعني ميرزا رضا كرماني كه از شاگردان سيد جمال الدين اسد آبادي بود در انتظارش بود ناصر الدين شاه اسير خرافات مي پنداشت كه هيچگاه آسيب نخواهد ديد و از اين رو بدون قرق حرم به داخل آنجا رفت و شكار ميرزا رضا كرماني شد و براي هميشه آرزو صاحب قران را به گور برد راستي ناصر الدين شاه مرد ؟ تاريخ مي گويد حكايت ناصر الدين شاه همچنان باقي است و امروز كمتر آشنائي است كه از قصه هاي تاريخ ايران خبر داشته باشد و از ناصر الدين شاه به بدي ياد نكند ناصر الدين شاه مردي بود كه بزرگترين ضربه را پيشرفت ايران زد مردي كه دستور خلع يد امير نظام و يا امير كبير ايران را كه سمت مشاور و معلم و دامادو صدر اعظم او را داشت را صادر نمود و بعد دستور قتلش را در فين كاشان داد تا مردي كه به گوته تاريخ مي توانست چون بيسمارك صدر اعظم آهنين آلمان منشا بسياري از خدمات براي كشورش باشد را از بين ببرد تا ايران كه او خود را سلطان آن مي دانست در گرداب جهل و خرافات و فساد و استبداد فرو رود ناصر الدين شاه صاحب قران شد و امروز 114 سال پس از مرگش باز از او ياد مي شود و لي هيچ نشاني با طعم يادگاري پند سعدي را ندارد همان گونه كه 47 سال قبل از مرگ او يعني در 161 سال پيش با مرگ امير كبير او نيز مرد قرنها باقي ماند امروز درس بزرگي براي همه ما مي تواند بشود شايد چند تاي آنها اين باشد
1/ عدم پيروي از خرافات : چگونه مي توان باور كرد كه انساني فاني مي تواند باقي مانده وصاحب قران باشد مردي چون ناصر الدين شاه مي پنداشت كه تا ابد زنده است ؟ راستي چگونه اين فكر به ذهن او رسيد ؟ آيا جهل و خرافات نخستين دشمن او قبل از مظلوميني كه او در طي 50 سال پادشاهيش بوجود آورده بود نمي توانست باشد ؟ اگر ناصر الدين شاه خرافاتي نبود آيا در آن بامداد 114 سال پيش ملتي از دست او رها مي شدند ؟
2/ ماندگاري:فرض كنيم كه ناصر الدين شاه قرنها نيز باقي مي ماند آيا نتيجه اي به از نيم قرن حضورش بر مسند پادشاهي بر اين ملك كه باعث آن همه تخريب شد مي توانست داشته باشد ؟ ماندگاري به هر قيمت دردي است كه بسياري از ما داريم ماندگاري فيزيكي ما چه فايده اي دارد گر منبع خوبي ها و عشق و شادماني به مردم نباشيم ؟
3/ صاحب قران: روزگار براي بسياري از ما شرايطي را بوجود آورده است كه نامي به هم مي زنيم مردان زيادي در اين وادي بوده اند از آتيلا و چنگيز و هولاگو خان و تيمور لنگ تا هيتلر و موسيليني ... در وادي ظالمين گرفته و از يك سو مردان و زناني كه بسيارند و نيك پندار و نيك كردار و نيك گفتاري داشته اند و همه آنها صاحب قران شده اند در همين داستان ناصر الدين شاه هم او و هم امير صاحب قران شدند ولي آيا ماندگاري به هر نام و نيكي سلطان صاحب قران شدن است تاريخ نشان مي دهد صاحب قران شدن به نيكنامي است و لي باز هم اين پند را هم از ياد برده ايم
و.... اين داستان ادامه دارد
www.lonelyseaman.wordpress.com (http://www.lonelyseaman.wordpress.com/)

// tourajatef@hotma.com

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد