LaDy Ds DeMoNa
29th April 2010, 10:06 PM
پدر در حال رد شدن از كنار اتاق خواب پسرش بود،
با تعجب ديد كه تخت خواب كاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده.
يك پاكت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».
با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاكت رو باز كرد و با دستان لرزان نامه رو خوند
(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffunshad.com%2FPics %2FFunShad.Com-20100429-9188905e74c28e489b44e954ec0b9bca.jpg)http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20100429-9188905e74c28e489b44e954ec0b9bca.jpg (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffunshad.com%2FPics %2FFunShad.Com-20100429-9188905e74c28e489b44e954ec0b9bca.jpg)
با تعجب ديد كه تخت خواب كاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده.
يك پاكت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».
با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاكت رو باز كرد و با دستان لرزان نامه رو خوند
(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffunshad.com%2FPics %2FFunShad.Com-20100429-9188905e74c28e489b44e954ec0b9bca.jpg)http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20100429-9188905e74c28e489b44e954ec0b9bca.jpg (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffunshad.com%2FPics %2FFunShad.Com-20100429-9188905e74c28e489b44e954ec0b9bca.jpg)