atena-ati
29th April 2010, 09:27 PM
روزهای اخیر شاهد تغییر جنسیت عكسی بسیاری از مردان ایرانی در فضای مجازی بودیم؛
سعی دارم تا با نگاهی فراسیاسی(!) دلایل این پدیده اجتماعی و این تمایل به مونث شدن را
موشكافانه به اختصار بررسی كنم.
این دلایل عبارتند از:
1- معافیت از خدمت مقدس سربازی
كدام انسان عاقلی تمایل به آش خوردن، آن هم به مدت دو سال دارد؟! یا مثلاً ... (این قسمت به دلایل امنینی، خودسانسوری شد!). زن باشید و از خواندن نامه های عاشقانه ی نامزدتان كه برایتان از سربازی می فرستد لذت ببرید.
2- نداشتن دغدغه ازدواج
می توانید راحت بنشینید داخل خانه و خواستگارهای بدبخت بیچاره را یكی یكی با بهانه های دری وری رد كنید؛ هر خواستگار هم یك جعبه شیرینی با خودش می آورد كه تا یك هفته شیرینی خانه تامین می شود.
نهایتاً هم اگر مزدوج نشدید می توانید كلاس گذاشته، افه فمینیستی بیایید و ترشیدگی خود را نشان از روشنفكری بدانید. ضمناً می توانید هر لحظه كه احساس بی پولی كردید، مهریه تان را به اجرا گذاشته، پوست شوهر بدبختتان را بكنید و درست همان زمانی كه او داخل زندان دارد آب خنك می خورد شما در حال سفرهای اروپاییتان باشید.
3- وجود واگن مجزا در مترو برای خانم ها
چه چیزی از این بهتر كه دقیقاً همان زمانی كه مردها در داخل واگن ها در حال له شدن و استشمام بوی سیر دهان نفر كناری كه مماس به دماغشان شده است هستند، شما بعنوان یه خانم، داخل واگن ویژه بانوان نشسته و در حال غیبت و درد دل با دیگر خانم ها باشید؟
و یا اگر مایل به استفاده از وسایل نقلیه عمومی نباشید، درست همان زمانی كه مردها زیر باران منتظر تاكسی هستند، انواع ماشین های مدل بالا و پایین، تمایل خود را برای جابجایی شما به صورت خداپسندانه ابراز می كنند.
4- شهرت
زن باشید و با یك دوربین هندی كم یه فیلم مزخرف بسازید، یا یك كتاب مسخره و بی سر و ته بنویسید و یا نهایتاً وقتی هیچ كاری نتوانسته اید انجام بدهید، بروید و نمایشگاه عكاسی بگذارید؛ صرف زن بودنتان به آنچنان شهرتی خواهید رسید كه "آمیتاباچان" در عرصه سینما، "ژول ورن" در عرصه ادبیات و عكاس بزرگ و حرفه ای و پرآوازه عصر ما، استاد "هدیه تهرانی" در عرصه عكاسی برایتان لنگ می اندازند!
سعی دارم تا با نگاهی فراسیاسی(!) دلایل این پدیده اجتماعی و این تمایل به مونث شدن را
موشكافانه به اختصار بررسی كنم.
این دلایل عبارتند از:
1- معافیت از خدمت مقدس سربازی
كدام انسان عاقلی تمایل به آش خوردن، آن هم به مدت دو سال دارد؟! یا مثلاً ... (این قسمت به دلایل امنینی، خودسانسوری شد!). زن باشید و از خواندن نامه های عاشقانه ی نامزدتان كه برایتان از سربازی می فرستد لذت ببرید.
2- نداشتن دغدغه ازدواج
می توانید راحت بنشینید داخل خانه و خواستگارهای بدبخت بیچاره را یكی یكی با بهانه های دری وری رد كنید؛ هر خواستگار هم یك جعبه شیرینی با خودش می آورد كه تا یك هفته شیرینی خانه تامین می شود.
نهایتاً هم اگر مزدوج نشدید می توانید كلاس گذاشته، افه فمینیستی بیایید و ترشیدگی خود را نشان از روشنفكری بدانید. ضمناً می توانید هر لحظه كه احساس بی پولی كردید، مهریه تان را به اجرا گذاشته، پوست شوهر بدبختتان را بكنید و درست همان زمانی كه او داخل زندان دارد آب خنك می خورد شما در حال سفرهای اروپاییتان باشید.
3- وجود واگن مجزا در مترو برای خانم ها
چه چیزی از این بهتر كه دقیقاً همان زمانی كه مردها در داخل واگن ها در حال له شدن و استشمام بوی سیر دهان نفر كناری كه مماس به دماغشان شده است هستند، شما بعنوان یه خانم، داخل واگن ویژه بانوان نشسته و در حال غیبت و درد دل با دیگر خانم ها باشید؟
و یا اگر مایل به استفاده از وسایل نقلیه عمومی نباشید، درست همان زمانی كه مردها زیر باران منتظر تاكسی هستند، انواع ماشین های مدل بالا و پایین، تمایل خود را برای جابجایی شما به صورت خداپسندانه ابراز می كنند.
4- شهرت
زن باشید و با یك دوربین هندی كم یه فیلم مزخرف بسازید، یا یك كتاب مسخره و بی سر و ته بنویسید و یا نهایتاً وقتی هیچ كاری نتوانسته اید انجام بدهید، بروید و نمایشگاه عكاسی بگذارید؛ صرف زن بودنتان به آنچنان شهرتی خواهید رسید كه "آمیتاباچان" در عرصه سینما، "ژول ورن" در عرصه ادبیات و عكاس بزرگ و حرفه ای و پرآوازه عصر ما، استاد "هدیه تهرانی" در عرصه عكاسی برایتان لنگ می اندازند!