LaDy Ds DeMoNa
27th April 2010, 01:24 PM
هر روز، روز كارگر است
امام خمینی (ره)
http://tarigh.ir/fa/uploads/posts/1272168697.jpg
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
اختصاص يك روز به كارگران شايد به لحاظ تشريفات و تعظيم باشد و الّا هر روز روز كارگرى است و كارگران است بلكه عالم از كار و كارگر تشكيل شده است. اينكه ما يك روز اختصاص بدهيم به كارگر، مثل اين است كه يك روز را اختصاص بدهيم به نور، يك روز را اختصاص بدهيم به خورشيد. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشيد است؛ لكن شايد اين براى يك تشريفات و تعظيمى باشد، از اين جهت مضايقه نيست، لكن اگر واقع بينى باشد، كار و كارگر در تمام عوالم ما قبل طبيعت و عالم طبيعت و عوالم ما بعد الطبيعه، كار و كارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبيعت باشد و چه موجودات طبيعى باشد و چه موجودات بعد از طبيعت، همه از كارگر پيدا شده است، و كارْ نظير «وجود» است كه در همه شئون عالم دخالت دارد.
عظمت و منزلت كار و كارگر عالم موجود شده است از فعاليت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعاليتهايى كه بعضِ موجودات دارند. هيچ موجودى را شما نمىتوانيد سراغ كنيد الّا اينكه كارگر و كار در او موجود است و خودش كار است. كارگرها هم كارند، از كار پيدا شدهاند.
ذرات موجودات در عالم- در عالم طبيعت- فعال هستند براى ايجاد همه موجوداتى كه در اين عالم است؛ حتى جمادات، حتى اشجار، همه زندهاند، همه كارگرند كار احاطه دارد بر همه عوالم. از اول با كار عالم موجود شده است و كارگر مبدأ همه موجودات است. حق تعالى مبدأ كارگرى است و كارگر است، فعال است. موجودات عالم غيب [كه] با فعاليت غيبى تحقق پيدا كردهاند، كارگرند. موجودات عالم طبيعت- هر جا كه شما ملاحظه كنيد، هر قشرى از اقشار را كه ملاحظه كنيد، چه موجوداتى كه به نظر ما در پست ترين مراتب وجودند مثل معادن و زمينها و جمادات و چه آنهايى كه بعد از اين مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهايى كه بعد از اينها موجودند مثل حيوانات و چه آن كه ما فوق اينهاست مثل انسان- همه جلوه كارند و همه كارگر. كارگرها اينها را درست كردهاند. كارگرى بر همه موجودات احاطه دارد.
عالم ما بعد الطبيعه- در جنت و نار- هم از كار و كارگرى پيدا شده است. بهشت و دوزخ از كار انسان پيدا شده است. در كار انسان است كه يا عمل صالح است يا كار خوب است كه مبدأ تحقق بهشت است يا اعمال غير صالح و فاسد است كه مبدأ دوزخ است. نبايد ما اختصاص بدهيم يك روزى را به كارگر به اعتبار اينكه اين روز حظّ كارگر، همين روز است. بله، مانع ندارد كه يك روزى را ما انتخاب كنيم براى كارگر كه بفهمانيم به عالم كه كار و كارگرى است كه همه چيز از اوست.
خداى تعالى مبدأ كار است
كار مثلِ جلوه حق تعالى مىماند كه در تمام موجودات سرايت كرده است. همه موجودات، كار در آنها هست و با كار درست شدهاند. همه ذرات وجود كارگرند حتى ذرات اتمى كه در اين عالم طبيعت هست، اينها كارگر هستند با هوشيارى. همه ذرات عالم فعالند و هوشيارند لكن ما گمان مىكنيم كه هوشيار نيستند: وَ انْ مِنْ شَيءٍ إلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِن لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ « سوره اسراء، آيه 44: و هيچ موجودى نيست جز آنكه او را به پاكى مىستايد، ولى شما ذكر تسبيح ايشان را در نمىيابيد.»؛ همه مُسَبِّح حقند، همه كارگران حق هستند، همه مطيع حق تعالى هستند؛ و كار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز كارگر» است نه يك روزْ روز كارگرى است، سرتاسر عالم روز كارگر است، سرتاسر عالَم كارگر است و سرتاسر عالم كار است؛ يعنى ذرات وجودى كه انسان را و ديگر حيوانات را- به ارادة اللَّه تعالى- موجود مىكنند كارگرند و انسانْ كار است، اثر كار آنهاست. تمام اين موجوداتى كه در عالم ملاحظه مىكنيد اثر كار فعالانه جنود الهى است؛ جند اللَّه، همه كارگر هستند. خداى تبارك و تعالى مبدأ كار است.
بزرگداشت روز كارگر
ما اين روز را بزرگ مىشماريم از براى اينكه قرار دادهاند اين روز را براى كارگر. كارگر در اسلام، وقتى كه در محيط محدودترى ملاحظه كنيم يعنى در اين موجود پايين، در اين زمين، در اين ستاره كوچك كه در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، يعنى عالم ماده پهناور است به قدرى كه تا كنون آنچه بشر فهميده است و كم فهميده است، آن طور كه گفته مىشود بعضى ستارهها هست كه نور او به ما با شش بيليون يعنى شش ميليارد سال نور [ى] به ما مىرسد، و اين آن چيزى است كه تا كنون گفته مىشود كشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارك و تعالى مىداند. اين زمين در مقابل يك همچو سطح بزرگ، يك چيز ناچيزى است بلكه خورشيد ما و تمام عائله خورشيد ما در مقابل عالمْ ذره غير محسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ما وراء الطبيعه ذره غير محسوسى است. تمام عالم ماده مثل يك نقطه مىماند در مقابل عالم ما وراى طبيعت؛ و تمام عالم ما وراى طبيعت، چه ما قبل الطبيعه و چه ما بعد الطبيعه در مقابل ارادة اللَّه قَدْرِ محسوسى ندارد.
كارگران و دهقانان، مديران جامعه انسانيت الآن كه ما بحث داريم راجع به اين ستاره كوچك و راجع به اين ستارهاى كه اصلًا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داريم و راجع به كارگر- به آن طورى كه ديگران فهميدهاند- صحبت داريم، لا بد بايد افق بحث را كوتاه كرد و نزديك به فهم كرد. اين كارگرهاى ما اشخاصى هستند كه مدير جامعه انسانيت هستند. اداره امور مملكتها، اداره امور كشورها به دست اينهاست؛ به دست كشاورزان، به دست كارگران كارخانهها و دهقانان و كشاورزان. اينها هستند كه اداره مىكنند مملكتها را، اداره مىكنند كشورها را؛ و از اين جهت مدير اين عالم، عالم طبيعت، يعنى در اين نجمه كوچك، در اين زمين كه يك ستاره كوچك است، اداره امور اين زمين به دست كارگران است و دست اينهاست كه اداره مىكند و زنده مىكند اين عالم را، زنده مىكند كشور را. بنا بر اين اينها عهده دار امر بزرگى هستند، احترام زياد دارند لكن مسئوليت زياد. هر كس بيشتر در عالم احترام دارد، پيش خداى تبارك و تعالى احترام دارد و بيشتر منشأ اثر است، مسئوليت او بيشتر است. كارگران ما، چه طبقه دهقان و چه طبقه كارگران ساير كارخانهها و ساير جاها، تمام اعمالى كه، تمام چيزهايى كه در كشور هست، بركاتى كه در كشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند. لكن چيزهايى كه به عهده آنهاست، مسئوليتهايى كه به عهده آنهاست از همه مسئوليتها بالاتر است.
كارگران عامل رشد و انحطاط كشورها
اگر كشورى رو به رشد برود، با دست شما كارگران عزيز رو به رشد مىرود و اگر كشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست كه رو به انحطاط مىرود؛ با كار نكردن يا كم كار كردن يا علاقه به كار نداشتن است كه رو به انحطاط مىرود. كشور امروز از شماست، از كارگران است، كشور مال شماست. كشور، ديگر اجانب در آن دخالت ندارند، ديگر اختناقها نيست، ديگر فشارها نيست، ديگر چپاوليها نيست. امروز كشور مال شماست و شما مسئوليت او را مستقيم داريد. اگر در اين مسئوليت كوشش نكنيد، اگر در اين امرى كه به عهده شماست كوشش نكنيد و آن دَيْنى كه بر كشور خودتان، بر اسلام داريد ادا نكنيد شما مسئول هستيد. و چنانچه كوشش كنيد و چرخهاى مملكت را به راه بيندازيد، شما پيش خداى تبارك و تعالى بسيار ارجمند هستيد. اسلام براى شما ارج زياد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمين مىداند، شما خزانه دار زمين هستيد كه زمين را شما بايد آباد كنيد و از شماست كه آباد كنيد و براى خود شماست كه آباد كنيد. بايد اين مسئوليت را آن طور كه مىدانيد، آن طور كه مىخواهيد، اين مسئوليت را به عهده بگيريد و گوش به حرف كسانى كه مىخواهند نگذارند كه اين چرخها به راه بيفتد ندهيد. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزيز است كه براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد كرد. بگذاريد اسلام تحقق پيدا بكند، بگذاريد ريشههاى گنديده استبداد و استعمار فرو بريزد، كنده بشود، بگذاريد اشخاصى كه مىخواهند براى ديگران كار بكنند فلج بشوند.
نقش كارگران و كشاورزان در سازندگى كشور
شما برادران ما هستيد، شما عزيزان ما هستيد، شما بايد اين مملكت را اداره بكنيد، شما هستيد كه مىتوانيد اين بار را به منزل برسانيد، شما هستيد كه در كارخانهها مىتوانيد چرخ كارخانهها را به جنبش درآوريد و به راه بيندازيد و مملكت را نجات بدهيد. شما دهقانان هستيد كه مىتوانيد چرخ كشاورزى را به راه بيندازيد و فعاليت شماست كه كشاورزى را به طور صحيح مىتواند عملى كند. شما مىدانيد كه كشاورزى ما را به زمين زدهاند، از بين بردند، حالا بر شماست كه بعد از اينكه مملكت مال خود شما شده است و دست اجانب كوتاه شده است، به كشاورزى خودتان ادامه بدهيد و مهلت بدهيد كه دولت به شما كمك بكند و مىكند كمك، آن قدرى كه مىتواند كمك مىكند. شما برادران كارگر ما هستيد؛ در كارخانهها بگذاريد چرخ كارخانهها به راه بيفتد تا اينكه اين مملكت آباد بشود براى همه، براى شما. شما بگذاريد، مهلت بدهيد كه اين كارخانهها به راه بيفتد و چرخ مملكت به جنبش بيفتد و شما همه با ما برادر هستيد و ما همه در خدمت شما هستيم. شماييد كه مىتوانيد مملكت را اداره كنيد و مىتوانيد اين آشفتگيها را از بين ببريد.
شما مىدانيد كه اينها رفتند و آشفته كردند اين مملكت را. شما مىدانيد كه اينها چپاول كردند و رفتند و خزاين ما را تهى كردند و رفتند. حالا بايد همه ما با هم، يك قشر تنها نه- تمام- همه با هم كوشش كنيم و اين چرخهاى مملكت را راه بيندازيم تا اينكه مملكت ما سر و صورتى پيدا بكند. اسلام براى شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همه زنها و مردهاى كارگر، براى همه زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزيز مىشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد كرد. شما بگذاريد كه اسلام تحقق پيدا بكند، جمهورى اسلام با احكام نورانى اسلام تحقق پيدا بكند. نگذاريد اين اشخاصى كه مىخواهند نگذارند اين چرخها به راه بيفتد، مىخواهند نگذارند كشاورزى ما تحقق پيدا بكند و كارخانههاى ما به راه بيفتد، شما نگذاريد اينها يك همچو فعاليتها را بكنند و شما را اغفال كنند. آنها شما را مىخواهند اغفال كنند كه منافع اين مملكت را ببرند، كه خزاين اين مملكت را ببرند، كه آنهايى كه مىخواهند اين خزاين را ببرند، دست آنها باز باشد. شما بايد مانع بشويد از اين معنا؛ همه بايد مانع بشويم از اين معنا.
من از خداوند تبارك و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى اين ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و كارگر با ما و همه با هم به پيش!
و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
صحيفه امام، ج7، ص: 171
امام خمینی (ره)
http://tarigh.ir/fa/uploads/posts/1272168697.jpg
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
اختصاص يك روز به كارگران شايد به لحاظ تشريفات و تعظيم باشد و الّا هر روز روز كارگرى است و كارگران است بلكه عالم از كار و كارگر تشكيل شده است. اينكه ما يك روز اختصاص بدهيم به كارگر، مثل اين است كه يك روز را اختصاص بدهيم به نور، يك روز را اختصاص بدهيم به خورشيد. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشيد است؛ لكن شايد اين براى يك تشريفات و تعظيمى باشد، از اين جهت مضايقه نيست، لكن اگر واقع بينى باشد، كار و كارگر در تمام عوالم ما قبل طبيعت و عالم طبيعت و عوالم ما بعد الطبيعه، كار و كارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبيعت باشد و چه موجودات طبيعى باشد و چه موجودات بعد از طبيعت، همه از كارگر پيدا شده است، و كارْ نظير «وجود» است كه در همه شئون عالم دخالت دارد.
عظمت و منزلت كار و كارگر عالم موجود شده است از فعاليت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعاليتهايى كه بعضِ موجودات دارند. هيچ موجودى را شما نمىتوانيد سراغ كنيد الّا اينكه كارگر و كار در او موجود است و خودش كار است. كارگرها هم كارند، از كار پيدا شدهاند.
ذرات موجودات در عالم- در عالم طبيعت- فعال هستند براى ايجاد همه موجوداتى كه در اين عالم است؛ حتى جمادات، حتى اشجار، همه زندهاند، همه كارگرند كار احاطه دارد بر همه عوالم. از اول با كار عالم موجود شده است و كارگر مبدأ همه موجودات است. حق تعالى مبدأ كارگرى است و كارگر است، فعال است. موجودات عالم غيب [كه] با فعاليت غيبى تحقق پيدا كردهاند، كارگرند. موجودات عالم طبيعت- هر جا كه شما ملاحظه كنيد، هر قشرى از اقشار را كه ملاحظه كنيد، چه موجوداتى كه به نظر ما در پست ترين مراتب وجودند مثل معادن و زمينها و جمادات و چه آنهايى كه بعد از اين مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهايى كه بعد از اينها موجودند مثل حيوانات و چه آن كه ما فوق اينهاست مثل انسان- همه جلوه كارند و همه كارگر. كارگرها اينها را درست كردهاند. كارگرى بر همه موجودات احاطه دارد.
عالم ما بعد الطبيعه- در جنت و نار- هم از كار و كارگرى پيدا شده است. بهشت و دوزخ از كار انسان پيدا شده است. در كار انسان است كه يا عمل صالح است يا كار خوب است كه مبدأ تحقق بهشت است يا اعمال غير صالح و فاسد است كه مبدأ دوزخ است. نبايد ما اختصاص بدهيم يك روزى را به كارگر به اعتبار اينكه اين روز حظّ كارگر، همين روز است. بله، مانع ندارد كه يك روزى را ما انتخاب كنيم براى كارگر كه بفهمانيم به عالم كه كار و كارگرى است كه همه چيز از اوست.
خداى تعالى مبدأ كار است
كار مثلِ جلوه حق تعالى مىماند كه در تمام موجودات سرايت كرده است. همه موجودات، كار در آنها هست و با كار درست شدهاند. همه ذرات وجود كارگرند حتى ذرات اتمى كه در اين عالم طبيعت هست، اينها كارگر هستند با هوشيارى. همه ذرات عالم فعالند و هوشيارند لكن ما گمان مىكنيم كه هوشيار نيستند: وَ انْ مِنْ شَيءٍ إلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِن لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ « سوره اسراء، آيه 44: و هيچ موجودى نيست جز آنكه او را به پاكى مىستايد، ولى شما ذكر تسبيح ايشان را در نمىيابيد.»؛ همه مُسَبِّح حقند، همه كارگران حق هستند، همه مطيع حق تعالى هستند؛ و كار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز كارگر» است نه يك روزْ روز كارگرى است، سرتاسر عالم روز كارگر است، سرتاسر عالَم كارگر است و سرتاسر عالم كار است؛ يعنى ذرات وجودى كه انسان را و ديگر حيوانات را- به ارادة اللَّه تعالى- موجود مىكنند كارگرند و انسانْ كار است، اثر كار آنهاست. تمام اين موجوداتى كه در عالم ملاحظه مىكنيد اثر كار فعالانه جنود الهى است؛ جند اللَّه، همه كارگر هستند. خداى تبارك و تعالى مبدأ كار است.
بزرگداشت روز كارگر
ما اين روز را بزرگ مىشماريم از براى اينكه قرار دادهاند اين روز را براى كارگر. كارگر در اسلام، وقتى كه در محيط محدودترى ملاحظه كنيم يعنى در اين موجود پايين، در اين زمين، در اين ستاره كوچك كه در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، يعنى عالم ماده پهناور است به قدرى كه تا كنون آنچه بشر فهميده است و كم فهميده است، آن طور كه گفته مىشود بعضى ستارهها هست كه نور او به ما با شش بيليون يعنى شش ميليارد سال نور [ى] به ما مىرسد، و اين آن چيزى است كه تا كنون گفته مىشود كشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارك و تعالى مىداند. اين زمين در مقابل يك همچو سطح بزرگ، يك چيز ناچيزى است بلكه خورشيد ما و تمام عائله خورشيد ما در مقابل عالمْ ذره غير محسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ما وراء الطبيعه ذره غير محسوسى است. تمام عالم ماده مثل يك نقطه مىماند در مقابل عالم ما وراى طبيعت؛ و تمام عالم ما وراى طبيعت، چه ما قبل الطبيعه و چه ما بعد الطبيعه در مقابل ارادة اللَّه قَدْرِ محسوسى ندارد.
كارگران و دهقانان، مديران جامعه انسانيت الآن كه ما بحث داريم راجع به اين ستاره كوچك و راجع به اين ستارهاى كه اصلًا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داريم و راجع به كارگر- به آن طورى كه ديگران فهميدهاند- صحبت داريم، لا بد بايد افق بحث را كوتاه كرد و نزديك به فهم كرد. اين كارگرهاى ما اشخاصى هستند كه مدير جامعه انسانيت هستند. اداره امور مملكتها، اداره امور كشورها به دست اينهاست؛ به دست كشاورزان، به دست كارگران كارخانهها و دهقانان و كشاورزان. اينها هستند كه اداره مىكنند مملكتها را، اداره مىكنند كشورها را؛ و از اين جهت مدير اين عالم، عالم طبيعت، يعنى در اين نجمه كوچك، در اين زمين كه يك ستاره كوچك است، اداره امور اين زمين به دست كارگران است و دست اينهاست كه اداره مىكند و زنده مىكند اين عالم را، زنده مىكند كشور را. بنا بر اين اينها عهده دار امر بزرگى هستند، احترام زياد دارند لكن مسئوليت زياد. هر كس بيشتر در عالم احترام دارد، پيش خداى تبارك و تعالى احترام دارد و بيشتر منشأ اثر است، مسئوليت او بيشتر است. كارگران ما، چه طبقه دهقان و چه طبقه كارگران ساير كارخانهها و ساير جاها، تمام اعمالى كه، تمام چيزهايى كه در كشور هست، بركاتى كه در كشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند. لكن چيزهايى كه به عهده آنهاست، مسئوليتهايى كه به عهده آنهاست از همه مسئوليتها بالاتر است.
كارگران عامل رشد و انحطاط كشورها
اگر كشورى رو به رشد برود، با دست شما كارگران عزيز رو به رشد مىرود و اگر كشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست كه رو به انحطاط مىرود؛ با كار نكردن يا كم كار كردن يا علاقه به كار نداشتن است كه رو به انحطاط مىرود. كشور امروز از شماست، از كارگران است، كشور مال شماست. كشور، ديگر اجانب در آن دخالت ندارند، ديگر اختناقها نيست، ديگر فشارها نيست، ديگر چپاوليها نيست. امروز كشور مال شماست و شما مسئوليت او را مستقيم داريد. اگر در اين مسئوليت كوشش نكنيد، اگر در اين امرى كه به عهده شماست كوشش نكنيد و آن دَيْنى كه بر كشور خودتان، بر اسلام داريد ادا نكنيد شما مسئول هستيد. و چنانچه كوشش كنيد و چرخهاى مملكت را به راه بيندازيد، شما پيش خداى تبارك و تعالى بسيار ارجمند هستيد. اسلام براى شما ارج زياد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمين مىداند، شما خزانه دار زمين هستيد كه زمين را شما بايد آباد كنيد و از شماست كه آباد كنيد و براى خود شماست كه آباد كنيد. بايد اين مسئوليت را آن طور كه مىدانيد، آن طور كه مىخواهيد، اين مسئوليت را به عهده بگيريد و گوش به حرف كسانى كه مىخواهند نگذارند كه اين چرخها به راه بيفتد ندهيد. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزيز است كه براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد كرد. بگذاريد اسلام تحقق پيدا بكند، بگذاريد ريشههاى گنديده استبداد و استعمار فرو بريزد، كنده بشود، بگذاريد اشخاصى كه مىخواهند براى ديگران كار بكنند فلج بشوند.
نقش كارگران و كشاورزان در سازندگى كشور
شما برادران ما هستيد، شما عزيزان ما هستيد، شما بايد اين مملكت را اداره بكنيد، شما هستيد كه مىتوانيد اين بار را به منزل برسانيد، شما هستيد كه در كارخانهها مىتوانيد چرخ كارخانهها را به جنبش درآوريد و به راه بيندازيد و مملكت را نجات بدهيد. شما دهقانان هستيد كه مىتوانيد چرخ كشاورزى را به راه بيندازيد و فعاليت شماست كه كشاورزى را به طور صحيح مىتواند عملى كند. شما مىدانيد كه كشاورزى ما را به زمين زدهاند، از بين بردند، حالا بر شماست كه بعد از اينكه مملكت مال خود شما شده است و دست اجانب كوتاه شده است، به كشاورزى خودتان ادامه بدهيد و مهلت بدهيد كه دولت به شما كمك بكند و مىكند كمك، آن قدرى كه مىتواند كمك مىكند. شما برادران كارگر ما هستيد؛ در كارخانهها بگذاريد چرخ كارخانهها به راه بيفتد تا اينكه اين مملكت آباد بشود براى همه، براى شما. شما بگذاريد، مهلت بدهيد كه اين كارخانهها به راه بيفتد و چرخ مملكت به جنبش بيفتد و شما همه با ما برادر هستيد و ما همه در خدمت شما هستيم. شماييد كه مىتوانيد مملكت را اداره كنيد و مىتوانيد اين آشفتگيها را از بين ببريد.
شما مىدانيد كه اينها رفتند و آشفته كردند اين مملكت را. شما مىدانيد كه اينها چپاول كردند و رفتند و خزاين ما را تهى كردند و رفتند. حالا بايد همه ما با هم، يك قشر تنها نه- تمام- همه با هم كوشش كنيم و اين چرخهاى مملكت را راه بيندازيم تا اينكه مملكت ما سر و صورتى پيدا بكند. اسلام براى شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همه زنها و مردهاى كارگر، براى همه زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزيز مىشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد كرد. شما بگذاريد كه اسلام تحقق پيدا بكند، جمهورى اسلام با احكام نورانى اسلام تحقق پيدا بكند. نگذاريد اين اشخاصى كه مىخواهند نگذارند اين چرخها به راه بيفتد، مىخواهند نگذارند كشاورزى ما تحقق پيدا بكند و كارخانههاى ما به راه بيفتد، شما نگذاريد اينها يك همچو فعاليتها را بكنند و شما را اغفال كنند. آنها شما را مىخواهند اغفال كنند كه منافع اين مملكت را ببرند، كه خزاين اين مملكت را ببرند، كه آنهايى كه مىخواهند اين خزاين را ببرند، دست آنها باز باشد. شما بايد مانع بشويد از اين معنا؛ همه بايد مانع بشويم از اين معنا.
من از خداوند تبارك و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى اين ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و كارگر با ما و همه با هم به پيش!
و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
صحيفه امام، ج7، ص: 171