PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نباید با دیدی سنتی به اجرا نگاه کرد



LaDy Ds DeMoNa
26th April 2010, 08:17 PM
”مسعود دلخواه” در نشست نقد و بررسی نمایش ”خدا در آلتونا حرف می‌زند”:

نباید با دیدی سنتی به اجرا نگاه کرد


http://theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29287_Y_alton26Apr10035526pm.jpg (http://theater.ir/data/uploads/news/img/29287_Y_alton26Apr10035526pm.jpg)
نشست نقد و بررسی نمایش " خدا در آلتونا حرف می‌زند" با حضور دکتر مسعود دلخواه ،کارگردان، بهزاد فراهانی، بازیگر، علی جعفری و بهزاد صدیقی، منتقد روز گذشته ـ 5 اردیبهشت‌ماه ـ در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد.

به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی فرهنگسرای انقلاب، پیش از آغاز نشست، "بهزاد صدیقی" درباره کانون تئاتر "رنگین‌کمان" که از پاییز سال گذشته فعالیتش را در حوزه آموزش تخصصی سینما و تئاتر آغاز کرده گفت: کانون تئاتر رنگین‌کمان با نشست‌ها و برگزاری کارگاه‌های تخصصی در حوزه سینما و تئاتر فعالیت می‌کند و امروز هفدهمین نشست این کانون را میزبانیم که به نقد و بررسی نمایش "خدا در آلتونا حرف می‌زند" بپردازیم. نشست آینده این کانون هفته بعد به نقد و بررسی نمایش مکبث به کارگردانی "رضا ثروتی" اختصاص دارد که با حضور منتقد جلسه بهرام جلایری‌پور برگزار می‌شود.
سپس "بهزاد فراهانی" درباره متن نمایشنامه "خدا در آلتونا حرف نمی‌زند" گفت: «علت پذیرش دعوت دکتر دلخواه برای بازی در این نمایش این بود که می‌خواستم بدانم کارگردانی دلخواه که درس‌خوانده آن طرف است ،چگونه است؟ کارگردانی او روان بود و ریتمی فوق‌العاده داشت که مرا جذب کرد. از این دوران سه ماهه که با مسعود دلخواه بودم راضی هستم و خیلی چیزها یاد گرفتم. او در شیوه کارگردانی‌اش خشونت دوران فئودالی را ندارد و یک مشارکت جمعی خوب در کارگردانی‌اش به چشم می‌خورد.»
"مسعود دلخواه" نیز درباره متن نمایش گفت: «اتفاقات خوب این نمایش از دل متن برآمده و مسوولیت ضعف‌های کار را می‌پذیرم. اما درباره متن حقیقت این است که متن به سراغ من آمد.»
دلخواه ادامه داد: «ما یک تجربه مشترک با محمد ابراهیمیان داشتیم. "توبا" تجربه موفقیت‌آمیزی بود.حدود 2 سال پیش ابراهیمیان متن "خدا در آلتونا حرف می‌زند" را به من پیشنهاد کرد ولی من آن زمان فرصت کار کردن نداشتم چون این متن دراماتورژی دقیقی نیاز داشت.
"بهزاد صدیقی" در ادامه گفت:« نمایشنامه "خدا در آلتونا حرف می‌زند" نمایشنامه جذابی است و ابراهیمیان تلاش کرده که شکل دیگری از درام نویسی را تجربه کند. شکست زمانی، سیالیت متن که بیشتر در عرصه رمان نویسی است و نشان دادن این سیالیت بر روی صحنه کار سختی است. که ما این تلاش را در عرصه اجرا دیدیم.»
"علی جعفری" منتقد نشست نیز درباره متن نمایشنامه گفت: «در اجرایی که از این نمایشنامه می‌شود مخاطب وارد نوعی سیالیت و چرخش می‌شود،‌ اما درباره متن باید گفت،نوشته نویسنده بر روی بروشور داستان نمایش را کلا لو می‌دهد و به نظر من نیازی به چنین توضیح شفافی نبود.»
جعفری ادامه داد:« به نظر من گستردگی تفکر ابراهیمیان به عنوان نمایشنامه‌نویس تماشاگر را گیج می‌کند. علی‌رغم اینکه تابلوهایی از نمایش بسیار زیبا و لذت بخش است. اگر قرار باشد که ما حرف‌های زیادی در قالب یک نمایشنامه بگوییم، مفاهیم در دل متن شکل شعاری پیدا می‌کنند. از سویی چه ارتباطی بین داستان پدر و بردیا با پدر و پسر رستم و سهراب است؟»
"مسعود دلخواه" در پاسخ به نقد جعفری گفت: «اگر با یک دید سنتی و کلاسیک به این اجرا نگاه کنیم با مشکل مواجه خواهیم شد. اساسا این متن متنی نیست که با ساختار کلاسیک نوشته شده باشد، پس باید به دنبال معیارهای جدید‌تری بگردیم.»
دلخواه ادامه داد: «ابراهیمیان در این متن یک داستان خطی را دنبال کرده و جسارت‌هایی در آشنایی‌زدایی از بسیاری از مفاهیم به خرج داده است. قرار نیست وقتی به یک تابلو نقاشی نگاه می‌کنید پیامی از آن دریافت کنید چون ممکن است تاثیر آن تابلو بر ناخودآگاه شما باشد.»
دلخواه درباره سبک اجرای این نمایش گفت: «نمایش ما نمایش رئالیستی نیست، اما لحظه‌های رئال باور‌پذیری دارد. نمی‌خواهم بگویم یک کار پست مدرن است؛ اما به آن سمت کشیده می‌شود و من در اجرا سعی کردم که تماشاگران مختلف با این کار ارتباط برقرار کنند.»
دلخواه ادامه داد: «ما در واقع در 10 دقیقه اول اجرا چکیده متن را به تماشاگر نشان می‌دهیم. از همان اول می‌گوییم که پدر مرده است، بسیاری از مسایلی که مطرح می‌شود ممکن است ارتباط تنگاتنگی با هم نداشته باشند چون این متن ساختار غیرخطی دارد.»
"بهزاد فراهانی" درباره نقد جعفری گفت: «این شکل نقد بوی نقد نو را نمی‌دهد، قضیه تقابل دو نوع فرهنگ در دوجغرافیاست که حرف امروز جهان است. امروزه به خاطر شرایطی که برای جوانان پیش آمده آنها تشنه رفتن و گسستن و بریدنند. تقابل بین "رستم و سهراب" جنگ بین کهنه و نو است.
دلخواه گفت: «اگر ما توانسته باشیم تماشاگر را در لحظاتی بخندانیم، گاه بگریانیم و در لحظاتی او را به اندیشه وادار کنیم، موفق شده‌ایم.داستان تنها وسیله‌ای است که مسایل فلسفی و اجتماعی بین نسل‌ها را مطرح می‌کند.»
دکتر دلخواه گفت: «نمایشنامه‌نویس گفته که این متن مانیفست و وصیت‌نامه من است. ما در این متن با چند جهان موازی مواجهیم، جهان شاهنامه، جهان ذهنیات و دنیای واقعی. که این 3 دنیا سه شیوه اجرایی مختلف را انتخاب می‌کند.فکر می‌کنم که این نمایشنامه و شیوه اجرایی‌اش یک شیوه خلاق است و ما کشف لحظه به لحظه را به تماشاگر می دهیم تا لذنت هنری بیشتری ببرد.»
صدیقی در ادامه بحث درباره متن و اجرا به طراحی صحنه اشاره کرد و گفت: «طراحی صحنه به نظر من آن قدرت را نداشته که در همه صحنه‌ها همراه کار باشد.»
وی ادامه داد: «اما در کل کار شما از این جهت خوب است که ذهن من تماشاگر را تحریک می‌کند که بیایم و یکبار دیگر نمایش را ببینم. ما منتظر یک پایان بندی تکان دهنده هستیم اما این اتفاق نمی‌افتد.»
علی جعفری هم گفت: «سطوح بازی اختلاف‌های زیادی دارند، بازی بهزاد فراهانی در کنار بازی دانشجویان.
فراهانی پاسخ داد: «این پدیده در متن نهفته است، ابراهیمیان در این متن نگاهش به نسل جوان است و متن فرصت کمی به بازیگران جوان داده است.»

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد