Isengard
24th April 2010, 10:08 PM
ایسنا
---------------
>>>>>>>بازخوانی خاطرات<<<<<<<<<
سوختن و خاكسترشدن نظاميان متجاوز آمريكايي در صحراي طبس كه با هدف شوم درهم كوبيدن نظام نوپاي اسلامي در پنجم ارديبهشت سال 59 به ايران حمله كردند، مصداقي از امداد غيبي و نصرت الهي براي حفظ دستاورد انقلاب و نظام اسلامي در مقابل دنياي استكبار و عوامل آن است كه همه چيز را از روزنه برتري نظامي مينگرد و بر اساس همين برداشت غلط به اشتباه، خود را آقاي جهان ميدانند و دائم بر طبل تماميتخواهي و ستمگري خود ميكوبند.
**************************************************
بعد از گذشت 30 سال از وقوع شکست نظامي آمريکا در صحراي طبس در گفتوگويي با يكي از اولين افراد حاضر در اين منطقه بعد از واقعه، به بازخواني خاطرات وي پرداختهايم كه در اين خاطرات به چگونگي شهادت شهيد منتظر قائم نيز اشاره شده است.
احمد حبيبي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با بيان اينكه " حادثه شكست آمريكا در صحراي طبس در پنجم ارديبهشت ماه سال 1359 از ابعاد مختلف قابل بررسي است" به ياد آورد: آن زمان تازه سپاه در طبس تاسيس شده بود، ولي تشکيل نشده بود و ما تازه عضو سپاه شده بوديم. در آن روز از پاسگاه رباط خان خبر رسيد كه در کوير اتفاقي افتاده و قاچاقچيها جاده را با هواپيما و هليکوپتر بستهاند.
بنده به اتفاق چهار نفر از برادران کميته با کمترين امکانات و اسلحه جهت بررسي موضوع به سمت منطقه حرکت کرديم که ساعت 6 صبح به محل رسيديم.
زمان حضور ما در آن منطقه هيچ فرد ديگري در آنجا حضور نداشت. آمريکائيها فرار کرده بودند، 9 جنازه داخل لاشه هواپيما و هلي کوپترها در حال سوختن بود و بوي تعفن اجساد در منطقه پخش شده بود.
در آنجا مشاهده کرديم؛
شب گذشته هشت فروند هلي کوپتر و 7 فروند هواپيماي c130 همگي استتار شده و به رنگ خاک. هيچگونه آرم و نشاني نداشتند، ساعت 2:30 صبح در محل فرود آمده و ضمن بستن جاده، يک دستگاه اتوبوس حامل زائران امام رضا(ع) را به اسارت گرفته و به يک تانکر حامل سوخت شليک كرده و آن را به آتش کشيده بودند.
راننده آن اتوبوس كه موفق به فرار شده بود، برميگردد و به ديگران خبر ميدهد.
خبري هم که به پاسگاه رسيد، توسط يکي از مسافران بود که توانسته بود از تاريکي شب استفاده کرده و خود را به پاسگاه برساند.
به محض اينکه ما رسيديم اقدام به محاصره پنج فروند هليکوپتر سالم کرديم؛ در حال پيشروي به سمت هليکوپترها بوديم که مشاهده شد داخل يکي از آنها دستگاهي همانند موتور خودرو روشن است. به احتمال زياد هليکوپتر فرمانده اين گروه بود كه تصاوير و صدا را ارسال ميكرد.
زمان زيادي نگذشته بود که دو فروند هواپيماي جنگنده ايراني از سمت جنوب به سمت ما آمدند و به محض رسيدن بالاي سر ما شروع به تيراندازي کردند. تمام اطراف منطقه را به رگبار بستند و هشدار دادند که کسي نزديک نشود. سپس آسمان منطقه را ترک کرده و رفتند.
هنوز چند دقيقهاي از رفتنشان نگذشته بود که از طرف سپاه يزد نيز يک دستگاه سيمرغ به همراه پنج نفر که مسووليت آنها را شهيد محمد منتظر قائم بر عهده داشت به منطقه آمدند.
من پس از صحبت با شهيد منتظر قائم حکم ماموريت وي را بررسي كردم؛ ايشان جهت بررسي به منطقه آمده بود.
بعد از همفکري با ايشان پيرامون چگونگي بررسي موضوع قرار شد نيروها با فاصله مستقر شده و من به همراه منتظر قائم جهت بررسي به داخل هليکوپترها برويم که اگر اتفاقي افتاد جهت ادامه کار همه نيروها آسيب نبينند.
ابتدا من به داخل همان هليکوپتري که دستگاهي داخل آن روشن بود رفتم. مشاهده کردم که در دو طرف هليکوپتر اسناد زيادي وجود دارد.
جيپ و دو دستگاه موتورسيکلت را به فاصله دورتر از هليکوپتر منتقل کرديم. منتظر قائم يک مرتبه به داخل هليکوپتر رفت و برگشت و مرحله دوم که براي انتقال اسناد به داخل هليکوپتر رفته بود صداي يکي از نيروها بلند شد که هواپيماها آمدند.
به آسمان نگاه کردم، اما هواپيمايي نديدم ولي صداي آنها را شنيدم.
آن فرد گفت كه آنها از سمت شمال و در ارتفاع خيلي پايين ميآيند.
به محض اينكه بالاي هليکوپترها رسيدند، اولين هليکوپتري که منفجر کردند، هماني بود که داخل آن اسناد وجود داشت و چون منتظر قائم هم نزديک آن بود، به شهادت رسيد.
*******************************************
هواپيماها دوباره دور زدند و هليکوپتر ديگري را نيز منفجر کردند و رفتند.
صبح روز بعد نيز هليکوپتر سوم را منفجر کردند.
از منطقه به ستاد مشترک گزارش فرستاده شده بود که نيروهاي خودي در منطقه هستند، ولي متاسفانه اعلام شده بود که خبر به ستاد مشترک رسيده و کماندوهاي آمريکايي دارند هليکوپتر را آماده فرار ميکنند.
تا صبح در منطقه منور ميزدند که روشن باشد و کسي به هليکوپترها نزديک نشود.
حبيبي خاطرنشان كرد: نکته قابل توجه در رابطه با حمله نظامي آمريکا به ايران اين است که آمريکا پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران متوجه شد چه ضربه بزرگي به نظام سلطهگري آنها وارد شده است و به همين خاطر درصدد بر آمدند تا با اين نظام نوپا به طور جدي مبارزه کنند و به خيال خام خودشان اين نظام را براندازند.
وي گفت:ابتدا با هدايت و حمايت مالي و سياسي گروهکها موفق به اين کار نشدند در نتيجه تصميم گرفتند به طور مستقيم خودشان وارد عمل شوند و به بهانه نجات جان جاسوسان، اين انقلاب را از پاي درآورند.
وي با اشاره به آماده سازي آمريکائيها براي اين عمليات گفت: آنها کشور مصر را انتخاب کردند و حدود 300 نفر از ورزيدهترين نيروهاي آمريکايي در آن منطقه ـ که شباهت زيادي به آب و هواي کوير ايران دارد ـ آموزش ديدند و پس از هماهنگيهاي لازم با عوامل داخلي، خارجي و کشورهاي همسايه در اين زمينه اقدام كردند.
حبيبي اهداف آمريکاييها از اين حرکت را نجات جان گروگانها، ايجاد اغتشاش در مراکز استانها، بمباران مراکز حياتي و اقتصادي از جمله بيت امام و بعد هم فرودگاهها و سدها اعلام کرد و افزود: آنها با اين اهداف به خيال خام خود ميخواستنند کار نظام را يکسره کنند که خداوند امداد غيبي خود را نصيب ملت ايران کرد و آنها آن شکست مفتضحانه را متحمل شده و فرار را بر قرار ترجيح دادند.
وي افزود: زماني که آنها اتوبوس مسافربري را گروگان گرفته بودند، همراه آمريکاييها تعدادي فارسيزبان نظامي هم بودند که لباس و درجه نظامي شاهنشاهي ايران به تن داشتند که پس از شکنجه فراوان و توهين نسبت به مسافران دو نظريه در مورد نحوه برخورد با مسافران وجود داشته است؛ يکي اينکه همه را بکشند و ديگري هم اينکه آنها را نگه داشته و به آمريکا ببرند و در آنجا مانور تبليغاتي بکنند و بگويند اينها با ما بوده و به آمريکا پناهنده شدهاند که بعد از آتشسوزي آنها را به حال خود رها کرده و فرار کردند.
وي يادآور شد: قبل از آمدن آمريکاييها به منطقه، جاسوساني در شهرستان طبس منطقه را شناسايي و آخرين اطلاعات و اوضاع و احوال جوي را براي آنها گزارش مي کردند.
حبيبي با اشاره به اينکه " به موضوع شکست آمريکاييها در طبس و علت آن تاکنون خيلي کم پرداخته شده است" خواست تا اين مساله از ابعاد مختلف بررسي شده و به نسلهاي آينده گفته شود.
---------------
>>>>>>>بازخوانی خاطرات<<<<<<<<<
سوختن و خاكسترشدن نظاميان متجاوز آمريكايي در صحراي طبس كه با هدف شوم درهم كوبيدن نظام نوپاي اسلامي در پنجم ارديبهشت سال 59 به ايران حمله كردند، مصداقي از امداد غيبي و نصرت الهي براي حفظ دستاورد انقلاب و نظام اسلامي در مقابل دنياي استكبار و عوامل آن است كه همه چيز را از روزنه برتري نظامي مينگرد و بر اساس همين برداشت غلط به اشتباه، خود را آقاي جهان ميدانند و دائم بر طبل تماميتخواهي و ستمگري خود ميكوبند.
**************************************************
بعد از گذشت 30 سال از وقوع شکست نظامي آمريکا در صحراي طبس در گفتوگويي با يكي از اولين افراد حاضر در اين منطقه بعد از واقعه، به بازخواني خاطرات وي پرداختهايم كه در اين خاطرات به چگونگي شهادت شهيد منتظر قائم نيز اشاره شده است.
احمد حبيبي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با بيان اينكه " حادثه شكست آمريكا در صحراي طبس در پنجم ارديبهشت ماه سال 1359 از ابعاد مختلف قابل بررسي است" به ياد آورد: آن زمان تازه سپاه در طبس تاسيس شده بود، ولي تشکيل نشده بود و ما تازه عضو سپاه شده بوديم. در آن روز از پاسگاه رباط خان خبر رسيد كه در کوير اتفاقي افتاده و قاچاقچيها جاده را با هواپيما و هليکوپتر بستهاند.
بنده به اتفاق چهار نفر از برادران کميته با کمترين امکانات و اسلحه جهت بررسي موضوع به سمت منطقه حرکت کرديم که ساعت 6 صبح به محل رسيديم.
زمان حضور ما در آن منطقه هيچ فرد ديگري در آنجا حضور نداشت. آمريکائيها فرار کرده بودند، 9 جنازه داخل لاشه هواپيما و هلي کوپترها در حال سوختن بود و بوي تعفن اجساد در منطقه پخش شده بود.
در آنجا مشاهده کرديم؛
شب گذشته هشت فروند هلي کوپتر و 7 فروند هواپيماي c130 همگي استتار شده و به رنگ خاک. هيچگونه آرم و نشاني نداشتند، ساعت 2:30 صبح در محل فرود آمده و ضمن بستن جاده، يک دستگاه اتوبوس حامل زائران امام رضا(ع) را به اسارت گرفته و به يک تانکر حامل سوخت شليک كرده و آن را به آتش کشيده بودند.
راننده آن اتوبوس كه موفق به فرار شده بود، برميگردد و به ديگران خبر ميدهد.
خبري هم که به پاسگاه رسيد، توسط يکي از مسافران بود که توانسته بود از تاريکي شب استفاده کرده و خود را به پاسگاه برساند.
به محض اينکه ما رسيديم اقدام به محاصره پنج فروند هليکوپتر سالم کرديم؛ در حال پيشروي به سمت هليکوپترها بوديم که مشاهده شد داخل يکي از آنها دستگاهي همانند موتور خودرو روشن است. به احتمال زياد هليکوپتر فرمانده اين گروه بود كه تصاوير و صدا را ارسال ميكرد.
زمان زيادي نگذشته بود که دو فروند هواپيماي جنگنده ايراني از سمت جنوب به سمت ما آمدند و به محض رسيدن بالاي سر ما شروع به تيراندازي کردند. تمام اطراف منطقه را به رگبار بستند و هشدار دادند که کسي نزديک نشود. سپس آسمان منطقه را ترک کرده و رفتند.
هنوز چند دقيقهاي از رفتنشان نگذشته بود که از طرف سپاه يزد نيز يک دستگاه سيمرغ به همراه پنج نفر که مسووليت آنها را شهيد محمد منتظر قائم بر عهده داشت به منطقه آمدند.
من پس از صحبت با شهيد منتظر قائم حکم ماموريت وي را بررسي كردم؛ ايشان جهت بررسي به منطقه آمده بود.
بعد از همفکري با ايشان پيرامون چگونگي بررسي موضوع قرار شد نيروها با فاصله مستقر شده و من به همراه منتظر قائم جهت بررسي به داخل هليکوپترها برويم که اگر اتفاقي افتاد جهت ادامه کار همه نيروها آسيب نبينند.
ابتدا من به داخل همان هليکوپتري که دستگاهي داخل آن روشن بود رفتم. مشاهده کردم که در دو طرف هليکوپتر اسناد زيادي وجود دارد.
جيپ و دو دستگاه موتورسيکلت را به فاصله دورتر از هليکوپتر منتقل کرديم. منتظر قائم يک مرتبه به داخل هليکوپتر رفت و برگشت و مرحله دوم که براي انتقال اسناد به داخل هليکوپتر رفته بود صداي يکي از نيروها بلند شد که هواپيماها آمدند.
به آسمان نگاه کردم، اما هواپيمايي نديدم ولي صداي آنها را شنيدم.
آن فرد گفت كه آنها از سمت شمال و در ارتفاع خيلي پايين ميآيند.
به محض اينكه بالاي هليکوپترها رسيدند، اولين هليکوپتري که منفجر کردند، هماني بود که داخل آن اسناد وجود داشت و چون منتظر قائم هم نزديک آن بود، به شهادت رسيد.
*******************************************
هواپيماها دوباره دور زدند و هليکوپتر ديگري را نيز منفجر کردند و رفتند.
صبح روز بعد نيز هليکوپتر سوم را منفجر کردند.
از منطقه به ستاد مشترک گزارش فرستاده شده بود که نيروهاي خودي در منطقه هستند، ولي متاسفانه اعلام شده بود که خبر به ستاد مشترک رسيده و کماندوهاي آمريکايي دارند هليکوپتر را آماده فرار ميکنند.
تا صبح در منطقه منور ميزدند که روشن باشد و کسي به هليکوپترها نزديک نشود.
حبيبي خاطرنشان كرد: نکته قابل توجه در رابطه با حمله نظامي آمريکا به ايران اين است که آمريکا پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران متوجه شد چه ضربه بزرگي به نظام سلطهگري آنها وارد شده است و به همين خاطر درصدد بر آمدند تا با اين نظام نوپا به طور جدي مبارزه کنند و به خيال خام خودشان اين نظام را براندازند.
وي گفت:ابتدا با هدايت و حمايت مالي و سياسي گروهکها موفق به اين کار نشدند در نتيجه تصميم گرفتند به طور مستقيم خودشان وارد عمل شوند و به بهانه نجات جان جاسوسان، اين انقلاب را از پاي درآورند.
وي با اشاره به آماده سازي آمريکائيها براي اين عمليات گفت: آنها کشور مصر را انتخاب کردند و حدود 300 نفر از ورزيدهترين نيروهاي آمريکايي در آن منطقه ـ که شباهت زيادي به آب و هواي کوير ايران دارد ـ آموزش ديدند و پس از هماهنگيهاي لازم با عوامل داخلي، خارجي و کشورهاي همسايه در اين زمينه اقدام كردند.
حبيبي اهداف آمريکاييها از اين حرکت را نجات جان گروگانها، ايجاد اغتشاش در مراکز استانها، بمباران مراکز حياتي و اقتصادي از جمله بيت امام و بعد هم فرودگاهها و سدها اعلام کرد و افزود: آنها با اين اهداف به خيال خام خود ميخواستنند کار نظام را يکسره کنند که خداوند امداد غيبي خود را نصيب ملت ايران کرد و آنها آن شکست مفتضحانه را متحمل شده و فرار را بر قرار ترجيح دادند.
وي افزود: زماني که آنها اتوبوس مسافربري را گروگان گرفته بودند، همراه آمريکاييها تعدادي فارسيزبان نظامي هم بودند که لباس و درجه نظامي شاهنشاهي ايران به تن داشتند که پس از شکنجه فراوان و توهين نسبت به مسافران دو نظريه در مورد نحوه برخورد با مسافران وجود داشته است؛ يکي اينکه همه را بکشند و ديگري هم اينکه آنها را نگه داشته و به آمريکا ببرند و در آنجا مانور تبليغاتي بکنند و بگويند اينها با ما بوده و به آمريکا پناهنده شدهاند که بعد از آتشسوزي آنها را به حال خود رها کرده و فرار کردند.
وي يادآور شد: قبل از آمدن آمريکاييها به منطقه، جاسوساني در شهرستان طبس منطقه را شناسايي و آخرين اطلاعات و اوضاع و احوال جوي را براي آنها گزارش مي کردند.
حبيبي با اشاره به اينکه " به موضوع شکست آمريکاييها در طبس و علت آن تاکنون خيلي کم پرداخته شده است" خواست تا اين مساله از ابعاد مختلف بررسي شده و به نسلهاي آينده گفته شود.