LaDy Ds DeMoNa
21st April 2010, 11:45 PM
تئاتر یک بازی است
یادداشت کارگردان نمایش ”من ـ هملت ـ تو”
http://theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29217_Y_farzin21Apr10104847am.jpg (http://theater.ir/data/uploads/news/img/29217_Y_farzin21Apr10104847am.jpg)
نمایش "من ـ هملت ـ تو" به کارگردانی "فرزین ریحانیراد" این روزها، در سالن کوچک تالار مولوی در حال اجرا است. این نمایش برداشتی کوتاه، بدون کلام و آزاد از "هملت ویلیام شکسپیر" است که کارگردان سعی داشته به تجربهای متفاوت از این متن کلاسیک دست بزند.
آنچه میخوانید یادداشت کارگردان دربارة این تجربه متفاوت است:
1ـ اسطوره را نمیتوان با تحلیل زبانشناسانه سوابق داستان درک کرد؛ اسطوره را نمیتوان در سطح واگها، واژکها یا حتی یگانهای رفیعتر معناشناختی تعبیر و تفسیر کرد. اسطوره در خارج از آنها میزید یا حتی بر فراز آنها، درست به گونهای که تراژدی خارج از گفتوگو یا بر فراز آن میزید. کیتو به درستی اظهار میدارد: «... تراژدی یونانی بدون کلام، در صورتی که چنین چیزی ممکن میبود، میتوانست باز هم تراژیک باشد. «معنا» در لابلای خود ساختمان تنیده میشود.» (تفسیری بر تراژدیهای یونان باستان، صفحه 232)
2ـ در کلاس کارگردانی پیشرفته 1، استاد دژاکام، تکلیفی را از ما، دانشجویان آن کلاس خواست و آن تکلیف، کارگردانی نمایش مکبث در ده دقیقه بود. نه اینکه ده دقیقه از نمایش مکبث را کار کنیم. نتیجه این کلاس برای من نمایش "من ـ مکبث ـ تو" بود که درخانه کوچک نمایش اجرا شد و در جشنواره هایفست ارمنستان نیز.
در آن من سعی کردم مفاهیمی را در اثر شکسپیر پیدا کنم که قابلیت تبدیل به حرکت را دارا باشند، نتیجتاً به ابزار غیرکلامی روی آوردم؛ حرکت، موسیقی، نقاشی و بازی، و خوانشی با تعابیر و علایق خودم از مکبث ارائه دادم.
3ـ "من ـ هملت ـ تو" ادامه همین تجربه بود. به شکل ناخودآگاهی در فرآیند کمگویی و گزیدهگویی یک شکل چند باره و اپیزودیک در این دو نمایش به وجود آمد و در برخورد با مخاطبان مختلف به این باور رسیدم که تئاتر یک بازی است، بازی آدم بزرگها، ممکن است مخاطبی همبازی من شود و ممکن است همبازی مورد علاقهاش را در برخورد با دیگران بیابد، اما برای من اهمیت دارد که همبازیهای زیادی داشته باشم.
یادداشت کارگردان نمایش ”من ـ هملت ـ تو”
http://theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29217_Y_farzin21Apr10104847am.jpg (http://theater.ir/data/uploads/news/img/29217_Y_farzin21Apr10104847am.jpg)
نمایش "من ـ هملت ـ تو" به کارگردانی "فرزین ریحانیراد" این روزها، در سالن کوچک تالار مولوی در حال اجرا است. این نمایش برداشتی کوتاه، بدون کلام و آزاد از "هملت ویلیام شکسپیر" است که کارگردان سعی داشته به تجربهای متفاوت از این متن کلاسیک دست بزند.
آنچه میخوانید یادداشت کارگردان دربارة این تجربه متفاوت است:
1ـ اسطوره را نمیتوان با تحلیل زبانشناسانه سوابق داستان درک کرد؛ اسطوره را نمیتوان در سطح واگها، واژکها یا حتی یگانهای رفیعتر معناشناختی تعبیر و تفسیر کرد. اسطوره در خارج از آنها میزید یا حتی بر فراز آنها، درست به گونهای که تراژدی خارج از گفتوگو یا بر فراز آن میزید. کیتو به درستی اظهار میدارد: «... تراژدی یونانی بدون کلام، در صورتی که چنین چیزی ممکن میبود، میتوانست باز هم تراژیک باشد. «معنا» در لابلای خود ساختمان تنیده میشود.» (تفسیری بر تراژدیهای یونان باستان، صفحه 232)
2ـ در کلاس کارگردانی پیشرفته 1، استاد دژاکام، تکلیفی را از ما، دانشجویان آن کلاس خواست و آن تکلیف، کارگردانی نمایش مکبث در ده دقیقه بود. نه اینکه ده دقیقه از نمایش مکبث را کار کنیم. نتیجه این کلاس برای من نمایش "من ـ مکبث ـ تو" بود که درخانه کوچک نمایش اجرا شد و در جشنواره هایفست ارمنستان نیز.
در آن من سعی کردم مفاهیمی را در اثر شکسپیر پیدا کنم که قابلیت تبدیل به حرکت را دارا باشند، نتیجتاً به ابزار غیرکلامی روی آوردم؛ حرکت، موسیقی، نقاشی و بازی، و خوانشی با تعابیر و علایق خودم از مکبث ارائه دادم.
3ـ "من ـ هملت ـ تو" ادامه همین تجربه بود. به شکل ناخودآگاهی در فرآیند کمگویی و گزیدهگویی یک شکل چند باره و اپیزودیک در این دو نمایش به وجود آمد و در برخورد با مخاطبان مختلف به این باور رسیدم که تئاتر یک بازی است، بازی آدم بزرگها، ممکن است مخاطبی همبازی من شود و ممکن است همبازی مورد علاقهاش را در برخورد با دیگران بیابد، اما برای من اهمیت دارد که همبازیهای زیادی داشته باشم.