AvAstiN
8th November 2008, 10:38 PM
در نظرگرفتن شرایط روحی بیمار و پرداختن به مشكلات روانی او نیازمند برنامهریزی طولانی مدت و بهرمند بودن از اطلاعات كافی در این زمینه است.موقعیت موجه اجتماعی، موفقیت دركار یا تحصیل و برخورداری از موقعیت مالی مناسب از جمله عواملی هستند كه فرد را در برابر بسیاری از بیماریها ایمن میكند. «استرس بیماریزا است» جملهای است كه این روزها زیاد به گوش میخورد، اما برخلاف آنچه به نظر میرسد نظریه تازهای نیست. این جمله بر روی پاپیروس سههزار و پانصد سالهای كه از پزشكی مصر باستان باقی مانده نوشته شده است.
پروفسور ولفگانگ هرزوگ Wolfgang Herzog استاد دانشگاه هایدلبرگ آلمان و مدیر كلینیك رواندرمانی این دانشگاه میگوید: « از آن زمان به بعد ما شاهد دگرگونی در علم پزشكی هستیم كه بسیار سودمند است. به دلیل اینكه میتوان علل بروز بیماریهای مختلف را با در نظرگرفتن وضعیت روحی بیمار بررسی كرد. دست كم عواملی كه در حالحاضر در مورد آنها مطلع هستیم و میدانیم چهطور موجب بروز بیماری میشوند و یا اینكه چطور میتوان آنها را هر چند اندك تحت تاثیر قرار داد. اما بخش بزرگی از این علم كهن از میان رفته است. بخش مهمی كه مربوط به ارتباط روح و جسم میشود.»
محدود كردن دایره دانش پزشكی تنها به جسم، نه تنها گستره این علم را كوچك میكند بلكه یافتن علت بروز برخی از بیماریها را با مشكل مواجه میكند. گذشته از آنچه از پزشكی باستان برجامانده پزشكی نوین هم ثابت كرده است كه بسیاری از بیماریها مانند آسم، آلرژی و اگزما ریشه روانی دارند. اما تاثیر وضعیت روحی به این چند بیماری محدود نمیشود. مثلا در بیماریهای مانند سكته قلبی و یا دیابت كه هر دو در دسته بیماریهای شایع قرار دارند وضعیت روحی بیمار نقش مهمی بازی میكند.
تقریبا در تمامی موارد، درمان با در نظرگرفتن شرایط روحی بیمار نه تنها موثرتر است بلكه سریعتر نیز پاسخ میدهد. اما در نظرگرفتن شرایط روحی بیمار و پرداختن به مشكلات روانی او نیازمند برنامهریزی طولانی مدت و بهرمند بودن از اطلاعات كافی در این زمینه است. آنچه كه معمولا از بیمار دریغ میشود. نكته مهم دیگر بالا بودن هزینه درمان همراه با روانكاوی است. هرزوگ ادامه میدهد: « واقعیت این است كه در بسیاری از زمینههای پزشكی قسمت عمده پروسه درمانی زمانی آغاز میشود كه بیماری پیشرفت كرده و یا كهنه شده است و به همین جهت پیشگیری و یا احتیاط و یا رواندرمانی دیگر اهمیت چندانی ندارد.»
شاید بتوان در تعریف استرس چنین گفت: استرس عبارت است از واكنشهای فیزیكی، ذهنی و عاطفی كه در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد، تجربه میشوند. تغییرات میتوانند بزرگ یا كوچك باشند. پاسخ افراد به تغییرات زندگی متفاوت است.
نتیجه یك تحقیق جامع كه توسط دانشگاه هایدلبرگ در آلمان صورت گرفته نشان میدهد عوامل اجتماعی مانند نداشتن تحصیلات و یا بیكاری زمینه بروز بیماری را فراهم میكنند. نداشتن شغل فرد را از دایره فعالیتهای اجتماعی خارج میكند و فرد خارج شده از این دایره از ارزش اجتماعی كمتری در مقایسه با سایرین برخوردار است. پروفسور هادولا Hadulla یكی از افراد تیم تحقیقاتی دانشگاه هایدلبرگ میگوید: «به نتایج جالبی رسیدهایم كه دقیقا نشان میدهند: داشتن موقعیت موجه اجتماعی، موفقیت در كار یا تحصیل و برخورداری از موقعیت مالی مناسب فاكتورهایی هستند كه فرد را در برابر بسیاری از بیماریها ایمن میكنند.»
اما برای حفظ این موقعیت اجتماعی فرد درگیر شرایطی میشود كه زمان كمتری برای زندگی خصوصی، دوستان و خانواده باقی میگذارد. از سوی دیگر تنها در چند دهه گذشته زندگی سنتی تبدیل به زندگی مدرن و صنعتی شده است. ارزشهای اجتماعی كه ریشه در آداب و رسوم یك جامعه دارند، به علت ظهور تكنولوژی كمرنگ شدهاند. نتیجه این دگرگونی افزایش بیسابقه بیمایهای روحی و روانی است. این تغییرات مرزهای ساختار طبیعی روح و جسم را برهم میزنند.
پرفسور گونتاتمبروك Gunter Tembrock استاد رفتارشناسی دانشگاه آزادی برلین میگوید: « هر نسل جدیدی با كمی تغییر نسبت به نسل قبلی پا به عرصه میگذارد. اما این تغییرات وقتی خطرناك میشوند كه زیر ساخت و ثبات جامعه را از بین میبرند. همیشه اینطور بوده كه نسل جدید تا حداكثر تا ۲۵ درصد با نسل قدیمی فرق داشته اما باقی ارزشها و عادات و رسوم و فرم زندگی همانگونه كه بوده باقی میماند. اگر تغییر بیش از این مقدار باشد از كنترل خارج میشود.»
منبع:سلامت نيوز
پروفسور ولفگانگ هرزوگ Wolfgang Herzog استاد دانشگاه هایدلبرگ آلمان و مدیر كلینیك رواندرمانی این دانشگاه میگوید: « از آن زمان به بعد ما شاهد دگرگونی در علم پزشكی هستیم كه بسیار سودمند است. به دلیل اینكه میتوان علل بروز بیماریهای مختلف را با در نظرگرفتن وضعیت روحی بیمار بررسی كرد. دست كم عواملی كه در حالحاضر در مورد آنها مطلع هستیم و میدانیم چهطور موجب بروز بیماری میشوند و یا اینكه چطور میتوان آنها را هر چند اندك تحت تاثیر قرار داد. اما بخش بزرگی از این علم كهن از میان رفته است. بخش مهمی كه مربوط به ارتباط روح و جسم میشود.»
محدود كردن دایره دانش پزشكی تنها به جسم، نه تنها گستره این علم را كوچك میكند بلكه یافتن علت بروز برخی از بیماریها را با مشكل مواجه میكند. گذشته از آنچه از پزشكی باستان برجامانده پزشكی نوین هم ثابت كرده است كه بسیاری از بیماریها مانند آسم، آلرژی و اگزما ریشه روانی دارند. اما تاثیر وضعیت روحی به این چند بیماری محدود نمیشود. مثلا در بیماریهای مانند سكته قلبی و یا دیابت كه هر دو در دسته بیماریهای شایع قرار دارند وضعیت روحی بیمار نقش مهمی بازی میكند.
تقریبا در تمامی موارد، درمان با در نظرگرفتن شرایط روحی بیمار نه تنها موثرتر است بلكه سریعتر نیز پاسخ میدهد. اما در نظرگرفتن شرایط روحی بیمار و پرداختن به مشكلات روانی او نیازمند برنامهریزی طولانی مدت و بهرمند بودن از اطلاعات كافی در این زمینه است. آنچه كه معمولا از بیمار دریغ میشود. نكته مهم دیگر بالا بودن هزینه درمان همراه با روانكاوی است. هرزوگ ادامه میدهد: « واقعیت این است كه در بسیاری از زمینههای پزشكی قسمت عمده پروسه درمانی زمانی آغاز میشود كه بیماری پیشرفت كرده و یا كهنه شده است و به همین جهت پیشگیری و یا احتیاط و یا رواندرمانی دیگر اهمیت چندانی ندارد.»
شاید بتوان در تعریف استرس چنین گفت: استرس عبارت است از واكنشهای فیزیكی، ذهنی و عاطفی كه در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد، تجربه میشوند. تغییرات میتوانند بزرگ یا كوچك باشند. پاسخ افراد به تغییرات زندگی متفاوت است.
نتیجه یك تحقیق جامع كه توسط دانشگاه هایدلبرگ در آلمان صورت گرفته نشان میدهد عوامل اجتماعی مانند نداشتن تحصیلات و یا بیكاری زمینه بروز بیماری را فراهم میكنند. نداشتن شغل فرد را از دایره فعالیتهای اجتماعی خارج میكند و فرد خارج شده از این دایره از ارزش اجتماعی كمتری در مقایسه با سایرین برخوردار است. پروفسور هادولا Hadulla یكی از افراد تیم تحقیقاتی دانشگاه هایدلبرگ میگوید: «به نتایج جالبی رسیدهایم كه دقیقا نشان میدهند: داشتن موقعیت موجه اجتماعی، موفقیت در كار یا تحصیل و برخورداری از موقعیت مالی مناسب فاكتورهایی هستند كه فرد را در برابر بسیاری از بیماریها ایمن میكنند.»
اما برای حفظ این موقعیت اجتماعی فرد درگیر شرایطی میشود كه زمان كمتری برای زندگی خصوصی، دوستان و خانواده باقی میگذارد. از سوی دیگر تنها در چند دهه گذشته زندگی سنتی تبدیل به زندگی مدرن و صنعتی شده است. ارزشهای اجتماعی كه ریشه در آداب و رسوم یك جامعه دارند، به علت ظهور تكنولوژی كمرنگ شدهاند. نتیجه این دگرگونی افزایش بیسابقه بیمایهای روحی و روانی است. این تغییرات مرزهای ساختار طبیعی روح و جسم را برهم میزنند.
پرفسور گونتاتمبروك Gunter Tembrock استاد رفتارشناسی دانشگاه آزادی برلین میگوید: « هر نسل جدیدی با كمی تغییر نسبت به نسل قبلی پا به عرصه میگذارد. اما این تغییرات وقتی خطرناك میشوند كه زیر ساخت و ثبات جامعه را از بین میبرند. همیشه اینطور بوده كه نسل جدید تا حداكثر تا ۲۵ درصد با نسل قدیمی فرق داشته اما باقی ارزشها و عادات و رسوم و فرم زندگی همانگونه كه بوده باقی میماند. اگر تغییر بیش از این مقدار باشد از كنترل خارج میشود.»
منبع:سلامت نيوز