PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چگونه اعتماد به نفس را در فرزندان پرورش دهیم



s@ba
17th April 2010, 09:27 AM
http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/Azar/02/drrosh46.jpgاعتماد به نفس واژه‏اى است كه در فرهنگ كنونى، از آن بسیار استفاده مى‏شود ولى اغلب به غلط تعبیر مى‏گردد. به طور مثال خانواده‏ى روبى، علت ضعیف بودن او را در درس‏هایش، به پایین بودن اعتماد به نفسش نسبت مى‏دهند و یا والدین مونیكا معتقدند كه علت خجالت فرزندشان و عدم ارتباطش با هم كلاسى خود، ریشه در ضعف شخصیتى و اعتماد به نفس او دارد.



. (http://karkabod.ir/)

آیا چنین تعبیراتى پیرامون رفتار فرزندان، درست است و آنها واقعا دچار كمبود اعتماد به نفس هستند؟
كتاب‏هاى خود یارى و نوارهاى زیادى پیرامون موضوع اعتماد به نفس وجود دارد كه در بردارنده‏ى نصایح و پیام‏هاى الهام بخشى هستند و به افراد كمك مى‏كنند كه چگونه مثبت بیندیشند و با تمام وجود، احساس شادى كنند. پیام كلى همه‏ى این كتاب‏ها حاكى از این مسئله است كه، تنها با ایجاد اعتماد به نفس در خود، مى‏توان بر جهان غلبه كرد و مشكلات را پشت سر گذاشت.

از رشد عاطفى فرزندانتان غافل نشوید

همان گونه كه بیشتر افراد آگاهند، گفتگوها و پیام‏هاى الهام بخش، تأثیر ثابت و پا برجایى ندارند و تنها موجب ایجاد آرامش موقت در فرد مى‏شوند. اگر والدین درصدد ایجاد اعتماد به نفس در كودكان خود هستند باید آگاه باشند كه تنها با تعریف و تمجید از كودك، به این امر مهم دسترسى پیدا نخواهند كرد. اگر چه تحسین و تعریف از كودك، در شروع كار به پدر و مادر كمك مى‏كند ولى براى گسترش این حس در كودك، باید قدم‏هاى استوارترى برداشت. در حقیقت اعتماد به نفس، تنها با صحبت كردن و فكر كردن در مورد آن حاصل نمى‏شود.
در این بخش من تصمیم دارم كه سه شیوه را در اختیار والدین و فرزندان قرار دهم تا به وسیله‏ى آن، اعتماد به نفسى پایدار را در خود ایجاد كنند. عامل اول، در برگیرنده‏ى «باورها و ادراك» مثبت فرد نسبت به خودش مى‏باشد كه بر پایه‏ى ارزیابى توانایى‏هاى واقعى فرد و ویژگى‏هاى مثبت او، استوار است. عامل دوم، شامل موضوع دستیابى به سطح رضایت بخشى از «پیشرفت» و مهارت است كه به كمك آن فرد به موفقیت مى‏رسد. عامل سوم به موضوع «حمایت» عاطفى فرد در خانواده مى‏پردازد. در واقع در بیشتر مواقع عامل سوم نادیده گرفته شده و به دست فراموشى سپرده مى‏شود در صورتى كه به عقیده‏ى من این فاكتور از اهمیت بالایى برخوردار است و به انسان ماهیت عاطفى و اجتماعى مى‏بخشد زیرا همه‏ى افراد تنها در خانواده مى‏توانند از لحاظ عاطفى رشد و بلوغ پیدا كنند، پذیرفته شوند و پرورش یابند.
سه عامل سازنده‏ى اعتماد به نفس یعنى پیشرفت، حمایت و ادراك، عواملى ضرورى براى ایجاد احساس خوب بودن، صلاحیت داشتن، موفق بودن، ارزش داشتن و عشق و محبت هستند. تركیب این سه عامل با یكدیگر، پایه و اساس محكمى را براى ایجاد اعتماد به نفس حقیقى و همیشگى تشكیل مى‏دهد. اگر یكى از این عوامل وجود نداشته باشد، قطعا فرد با مشكلات ارزشى و عاطفى روبرو خواهد شد. خانواده و خصوصا والدین مى‏توانند نقش حیاتى را در ایجاد این سه عامل بازى كنند. در این فصل از كتاب ما به چگونگى انجام این كار مى‏پردازیم.


اعتماد به نفس چیست

در 2 سالگى، كودك نسبت به موضوع هویت خود و این كه چه كسى است و یا چه كسانى را دوست دارد، ایده‏هایى پیدا مى‏كند. در واقع حس خودشناسى در او شروع به تبلور مى‏كند و او پیرامون مسائلى آگاهى پیدا مى‏كند همچون این كه آیا دختر است یا پسر، چه غذایى را دوست دارد و كدام را نه و بازى مورد علاقه‏اش چیست. البته این نوع خودشناسى توصیفى است نه تشخیصى، در واقع اعتماد به نفس واقعى كه به معناى ارزیابى فرد از توانایى‏ها و ویژگى‏هاى فردى‏اش مى‏باشد، در سال‏هاى آینده بروز مى‏كند. هنگامى كه كودك خود را ارزیابى مى‏كند، این سنجش تنها محدود به شرایط مكانى و زمانى خاص خود است، مثلا كودك قبل از 7 یا 8 سالگى افكار نظرى خود را این چنین توصیف مى‏كند كه من در بازى كامپیوترى موفق هستم و یا مى‏توانم دوستان خوبى پیدا كنم و یا این كه هجى كردن كلمات براى من دشوار است. در واقع ارزیابى فرزندان از خودشان در سنین كمتر از 7 سالگى، محدود به كار و وظیفه‏ى مشخصى است كه پیش رو دارند و هرگز در برگیرنده‏ى مفهوم كلى «اعتماد به نفس» نیست.
در سن 8 یا 9 سالگى، حس خودارزشى و توانایى در كودك بیشتر از قبل متبلور مى‏شود. در روند شكل گیرى حس هویت شناسى، درك و تصور، كودكان به خود ویژگى‏هاى خوب و بد را نسبت مى‏دهند و مجموع این ارزیابى‏هایى كه كودك از خود مى‏كند، احساس اعتماد به نفس را در او به وجود مى‏آورد. باید به خاطر سپرد كه اعتماد به نفس در هر فردى، حوزه و محدوده‏ى خاص خود را دارد به این معنى كه داشتن اعتماد به نفس در ورزش، ضرورتا به این مفهوم نیست كه شخص در درس ریاضى مى‏درخشد، در زمین بسكتبال موفقیتى كسب نكند. با این وجود، همه‏ى افراد، نسبت به خود، یك احساس كلى دارند كه از نگرش فرد پیرامون خودش سرچشمه مى‏گیرد و عمیقا بر روى رفتارهاى او تأثیر مى‏گذارد. اگر چه تعریف عزت نفس ممكن است دشوار باشد اما تقریبا هر فردى با خصوصیات شهودى اعتماد به نفس بالایى است روبرو مى‏شویم، با عكس العمل‏هایش، وجود عزت نفس را در او احساس مى‏كنیم و بر عكس این موضوع در مورد كسى كه اعتماد به نفس كمى دارد نیز، صدق مى‏كند. علایمى همچون زبان اشاره، شیوه‏ى برقرارى ارتباط، ارتباط چشمى حاكى از وجود اعتماد به نفس در فرد است به این معنى كه هر چه فرد توانایى برقرارى ارتباط بیشترى با دیگران داشته باشد و در هنگام صحبت بتواند به چشم‏هاى طرف مقابل نگاه كند، از عزت نفس بالاترى برخوردار است.


نقش ادراك مثبت در شكل‏گیرى اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، با وجود ادراك و باورهاى مثبت فرد نسبت به خودش، در او آغاز مى‏گردد. همه‏ى ما، از سنین كودكى با دریافت ایده و نظرات دیگران پیرامون خودمان، شروع به ساختن این باورها و ادراك مى‏كنیم. والدین اولین و صمیمى‏ترین كسانى هستند كه با كودكان ارتباط برقرار مى‏كنند و چون میان آنها ارتباطات عاطفى گرمى وجود دارد، فرزندان بیشتر از والدین تأثیر مى‏پذیرند تا دیگران. در واقع نظرات پدر و مادر بیشتر از دیگران مورد پذیرش كودكان قرار مى‏گیرد و این فرصت مناسبى است كه والدین رفتارهاى خوب و ویژگى‏هاى مثبت فرزندان را مورد ستایش قرار دهند. اگر چنین تحسین و ستایشى به طور خود به خود و همراه با عشق و علاقه باشد بیشتر مؤثر واقع مى‏شود و برعكس اغراق و ریاكارى و عدم صداقت، سبب آسیب روحى به كودك مى‏گردد. والدین در ایجاد ادراك و باور كودكان، نقش مهمى دارند و مى‏توانند اعتماد به نفس كودكان را پرورش دهند. به طور مثال اگر كودك در مهمانى رفتار خوبى داشته است، والدین باید با تحسین كودك، او را متوجه آگاهى خود نسبت به رفتار فرزند بكنند و یا اگر فرزند بعد از بازى كردن، اتاق خود را مرتب كرد، والدین باید با اجازه دادن به او براى تماشاى تلویزیون، او را متوجه سازند كه پدر و مادر از انجام كار شایسته‏ى او آگاهى دارند و او را تحسین مى‏كنند. هنگامى كه والدین، از توان فرزند خود پیرامون تكالیف و پروژه‏هاى مدرسه آگاهى دارند و فرزند را به خاطر این سعى و تلاش مورد تحسین قرار مى‏دهند، حس را در كودك ایجاد مى‏كنند كه زمینه‏ساز بروز اعتماد به نفس در او مى‏گردد. فرزند در این هنگام به تلاش و جدیتش افتخار مى‏كند و احتمالا در آینده سعى و تلاش بیشترى را براى بهتر بودن، به انجام مى‏رساند. این واكنش والدین سبب مى‏شود كه انگیزه‏ى فرزند براى انجام تكالیف، بیشتر شود و باور و نگرشى مثتبى را نسبت به خود پیدا كند و خود را به عنوان فردى مسئولیت‏پذیر بشناسد. تصویر مثبتى كه كودك در ذهن خود مى‏سازد، بر روى نگرشش نسبت به والدین، اولیاى مدرسه و خود، تأثیر مى‏گذارد و موفقیت ناشى از تلاشش، سبب ایجاد حس توانایى در او مى‏گردد. همچنین ابراز حس مهربانى، عشق و علاقه و افتخار نسبت به فرزند سبب مى‏شود كه در او احساس پذیرفته شدن، مورد عشق و علاقه قرار گرفتن و دوست داشتن، شكل گیرد.
عكس مورد بالا نیز صادق است. اگر والدین تلاش فرزند را نادیده بگیرند و كار بزرگى در نظر نگیرند، كودك هرگز احساس اعتماد به نفس، صلاحیت و توانایى، موفقیت و نگرش مثبت پیدا نخواهد كرد.
دانش آموز شایسته و سخت كوش، كه مورد تشویق و تحسین والدین قرار مى‏گیرد، قطعا این توانایى را در آینده نیز بروز مى‏دهد اما كودكى كه توانایى‏هاى خود را باور ندارد و والدینش نیز هرگز به تلاش‏هاى او توجهى نمى‏كنند، در آینده نتیجه‏ى مطلوبى پیش رو نخواهد داشت.


ویژگى‏هاى خوب

پیرامون موضوع «ادراك مثبت» هدف اصلى والدین، آگاه ساختن فرزندان از قدرت، ارزش و ویژگى‏هاى خوب درونى‏شان است. این موضوع به معناى نادیده گرفتن رفتارهاى مشكل‏ساز نیست. رفتارهاى ناشایستى همچون دروغ گفتن، دزدى و استفاده از الكل باید مورد برخورد و توجه قرار گیرد ولى همواره باید این انتظار را از كودكان داشته باشیم كه قادرند خود را اصلاح كنند و رفتارهاى بهترى از خود بروز دهند. پدر و مادر مى‏توانند مشكلات را شناسایى كنند و به حل و فصل آنها بپردازند و در عین حال روى این موضوع تأكید بورزند كه مشكلات و رفتارهاى ناشایست همواره مغلوب ماهیت دوست داشتنى، رفتار همراه با مسئولیت‏پذیرى و خصوصیات مثبت كودك است. در واقع پدر و مادر باید روى توانایى‏هاى كودك تأكید كنند نه اشتباهاتش و همچنین رفتارهاى مثبت او را تحسین كنند و به سرزنش رفتارهاى بد او نپردازند.


نقش پیشرفت و موفقیت در شكل‏گیرى اعتماد به نفس

در اجتماع كنونى، بسیارى بر این عقیده‏اند كه والدین و معلمان با گفتن جملاتى مثل «تو باهوشى»، «تو با استعدادى»، «تو خوبى و خلاقى» مى‏توانند حس اعتماد به نفس را در كودك تقویت كنند اما باید دانست كه این نظریه چندان موفق عمل نمى‏كند و در بسیارى از موارد نیز مى‏تواند مشكل‏ساز شود، به این معنى كه اگر والدین در ابراز این جملات تحسین‏آمیز اغراق ورزند، مشكلاتى بروز خواهد كرد. روش دیگرى كه عده‏اى به آن معتقدند این است كه از كودك بخواهیم بنویسد «من كودكى استثنایى و موفقم.» تكرار این جمله نیز دردى را دوا نمى‏كند و هرگز كودك را داراى اعتماد به نفس نمى‏سازد. در واقع اظهار جملات مثبت و تحسین برانگیز در صورتى تأثیر بسزایى دارد كه صادقانه ادا شود و از سوى كسى مطرح گردد كه كودك به او احترام مى‏گذارد و ارزش زیادى براى او قائل است، در این صورت است كه این اظهارات مى‏تواند به ایجاد موفقیت، استعداد و ویژگى‏هاى مثبت در كودك، بینجامد.
كودكان ممكن است آرمان‏گرا و تأثیرپذیر باشند اما چنین خصوصیتى باعث نمى‏شود كه آنها همیشه با تحسین خالى از صداقت و ستایشى كه در خور آنها نیست، گول بخورند و مغلوب آن شوند. اگر كودكان به دروغ مورد تحسین قرار گیرند و در واقع بیش از آن چه كه سزاوارشان است مورد تشویق واقع شوند، هنگامى كه از توانایى واقعى خود آگاه گردند متعجب مى‏شوند و ارزش موفقیت‏ها و استعدادهاى واقعى خود را نیز درك نخواهند كرد.
كوتاه سخن این كه، اظهار جملات و كلمات مثبت و سازنده، كافى نیست و كودكان براى برخوردارى از اعتماد به نفس واقعى، نیازمند ایجاد اطمینان و عزت نفسى هستند كه بر پایه‏ى «موفقیت و پیشرفت» شكل مى‏گیرد. روان شناس، مارتین سلیگمن (1) معتقد است كه اعتماد به نفس داراى دو بعد است، یكى «داشتن احساس خوب» و دیگر «انجام كار خوب». در واقع توانایى انجام درست كارها، كه سبب ایجاد مهارت‏ها، غلبه بر مشكلات و دستیابى به پیشرفت و موفقیت است، نقش مؤثرترى را نسبت به «احساس خوب» دارد. همچنین عموما تحسین زبانى، خالى از صداقت و مبالغه‏آمیز است و همان طور كه سلیگمن اشاره مى‏كند اگر هر كسى خود را «موفق و استثنایى» خطاب كند پس در این صورت هیچ كس نمى‏تواند واقعا «استثنایى و موفق» باشد و این واژه معناى خود را از دست خواهد داد.


عزت نفس محصول و پیامد موفقیت است

از دیدگاه سلیگمن، عزت نفس محصول موفقیت است نه مسبب آن. در واقع اعتماد به نفس با تجربه كردن موفقیت و توانایى در فرد حاصل مى‏شود نه بر عكس آن. به نظر این روان شناس مشكلات اجتماعى و افت تحصیلى سبب پایین آوردن اعتماد به نفس مى‏گردند نه این كه پایین بودن اعتماد به نفس، باعث این مشكلات گردد. احساس خوب و عمل خوب مكمل یكدیگرند و هر دو داراى اهمیت مى‏باشند. تأكید ورزیدن بر احساس خوب و عدم توجه به انجام عمل شایسته، سبب مى‏شود كه جلوى پرورش اعتماد به نفس در كودكان گرفته شود. نقش والدین در یارى رساندن به فرزندان پیرامون «انجام درست كارها» این است كه حس خوش بینى و امید را در كودك ایجاد كنند تا او با تلاش و جدیت به سوى آموختن مهارت‏هایى قدم بردارد كه بتواند بر مشكلات غلبه كند و به موفقیت برسد، و در این میان، اهداف واقع بینانه و معقولى را با توجه به توانایى و استعداد كودك، براى او در نظر بگیرند.


نقش حمایت عاطفى و خانواده در شكل‏گیرى اعتماد به نفس

عامل سوم ایجاد اعتماد به نفس، خانواده و حمایت عاطفى است. در حقیقت یافتن حمایت، عشق و علاقه و پذیرش در خانواده، به عنوان عاملى ضرورى در شكل‏گیرى عزت نفس، در نظر گرفته مى‏شود. وقتى كودك با احساس عشق و محبت رشد كند، حس مثبت اندیشى در او به طور عمیق و همیشگى ایجاد مى‏شود و در واقع هیچ گاه سطح درآمد افراد، شهرت و موفقیت آنها نمى‏تواند جاى این نیازهاى عاطفى را پر كند. اگر از افراد خوشحال و خوشبخت بپرسیم كه منشأ شادى شما چیست؟ بدون هیچ مكثى خواهند گفت كه مهمترین عامل، روابط دوستانه و گرم خانوادگى است كه این خوشبختى را به ارمغان آورده است.
این كه به كودكان بیاموزیم چگونه مثبت اندیش باشند و در كارها و اهداف خود به موفقیت برسند، براى پرورش حس قوى اعتماد به نفس كافى نیست بلكه باید به آنها عشق ورزید تا بتوانند محبت را به معناى واقعى احساس كنند. والدین باید كودكان را از حمایت عاطفى خود برخوردار كنند تا فرزندان بتوانند در مقابل نامرادى‏ها و شكست‏هاى زندگى، مقاومت كنند.


پذیرفته شدن در خانواده

در اجتماع، عموما افراد به دلیل نوع شغل و كارى كه انجام مى‏دهند، مورد حمایت واقع مى‏شوند، مثلا ستاره‏هاى ورزش، هنرپیشه‏ها و یا موسیقى‏دان‏ها مورد توجه و علاقه قرار دارند، اما در خانواده، حمایت و پذیرش افراد، به خاطر خود آنهاست نه موقعیت اجتماعى آنان. به طور مثال هیچ گاه كودك به خاطر این كه بازیكن خوبى در تیم بسكتبال است مورد حمایت قرار نمى‏گیرد و یا برعكس چون تیم او مغلوب شده، طرد نمى‏شود.
چگونه والدین مى‏توانند محیط خانوادگى دوست داشتنى و حمایت‏گرى را ایجاد كنند؟ این محیط، با ایجاد حس هویت در خانواده ایجاد مى‏گردد، به این معنى كه اعضاى خانواده، در درجه‏ى اول اهمیت قرار گیرند نه اهداف مالى، شغلى و سیاسى، و یا به زبان دیگر، توجه به نیازهاى تك تك افراد خانواده در اولویت واقع شود و نسبت به رفاه آنها، احساس تعهد وجود داشته باشد. به این صورت همه‏ى اعضا با یكدیگر مهربان هستند و با محبت و علاقه رفتار مى‏كنند.
كودكان همواره در زندگى نیاز به حمایت والدین دارند. حتى هنگامى كه كار خلافى از آنان سر زده و به خاطر دزدى از مغازه دستگیر شده‏اند نیاز به حمایت از آنان سلب نمى‏شود. این موضوع كه كودك خود را در تمام شرایط حمایت كنیم هرگز به معنى تأیید كار اشتباه و خلاف او نیست بلكه به معناى آن است كه كودك با حمایت و وفادارى خانواده، متوجه مى‏شود كه مى‏تواند روى نصیحت، راهنمایى و قانون والدین حساب كند و از اشتباهاتش درس گرفته و در آینده بهتر رفتار كند.


ایجاد محیط خانوادگى كه كودك را مورد تأیید و حمایت قرار مى‏دهد

دو لورس كارن (2) نویسنده‏ى كتاب «خصوصیات خانواده‏ى سالم»، پس از مطالعه بر روى صدها خانواده متوجه شد كه تمام خانواده‏هاى سالم، مشتركاتى با یكدیگر دارند. یافته‏هاى او حاكى از این مسئله است كه اعضاى چنین خانواده‏هایى به یكدیگر عشق مى‏ورزند، حامى یكدیگرند و همواره با هم ارتباط دوستانه دارند و در مصاحبه‏هاى بى‏شمارى كه او با خانواده‏ها انجام داد، متوجه شد كه كودكانى خوشحال‏تر و سالم‏تر هستند كه همواره مورد حمایت خانواده قرار دارند. در این جا خانم كارن، 5 خصوصیتى را كه در چنین خانواده‏هایى حكمفرماست، مطرح كرده كه ما نیز به آن اشاره مى‏كنیم:
ابتدا باید گفت كه در چنین خانواده‏هایى، والدین خود داراى اعتماد به نفس هستند، آنها هرگز در مورد خود نامطمئن و شكاك نیستند زیرا اگر این چنین باشند، همواره این حس عدم اطمینان را به كودكان خود منتقل مى‏كنند. بنابراین اولین مسئولیت والدین این است كه از خود مراقبت كرده و دید مثبت و سالمى را نسبت به زندگى در خود پرورش دهند.
دوم این كه، هر یك از اعضاى خانواده وظیفه دارد كه دیگر افراد را مورد تأیید و حمایت قرار دهد. اگر این وظیفه‏ى خطیر تنها به عهده‏ى مادر قرار گیرد، نتیجه‏ى مطلوبى نخواهد داشت، در این مورد مادر و پدر هر دو باید در امر حمایت فرزندان شركت داشته باشند و به دنبال این مسئله فرزندان نیز حامى پدر و مادر و یكدیگر خواهند بود. به طور مثال مادر یا پدرى كه شغل جدیدى را آغاز مى‏كند به اندازه‏ى كودكى كه به مدرسه‏ى جدیدى مى‏رود، نیاز به حمایت دارد.
سوم این كه، خانواده باید درك كند كه حمایت به معناى تحت فشار قرار دادن افراد براى بهتر بودن، و بهتر انجام دادن كارها نیست. زیرا نیاز افراد خانواده با یكدیگر متفاوت است، بعضى نیازمند تشویق بیشتر هستند تا تلاش خود را افزایش دهند ولى بعضى نیز نیاز دارند كه متقاعد شوند تا كارها را ساده‏تر گرفته و آرام‏تر پیش روند. در واقع حامى بودن و حمایت كردن به معناى توجه به علایق و خواسته‏هاى دیگران است.
چهارم این كه، روحیه‏ى چنین خانواده‏هایى مثبت است و بر پایه‏ى امید و خوش بینى است و آنها بر این باورند كه مشكلات و فشارهاى روحى موقتى و قابل حل‏اند. آنها معتقدند كه تا زمانى كه با هم هستیم و همدیگر را داریم، بر همه‏ى مشكلات فائق خواهیم آمد و كارها را به درستى انجام خواهد شد.
پنجم این كه، چنین خانواده‏هایى، نهادهاى اجتماعى را حمایت مى‏كنند اما نه كوركورانه و خودكار. كودكان در خانواده آموزش مى‏بینند تا به نهادهایى همچون مدرسه و مكان‏هاى ملى و مقدس و بانیان آنها احترام بگذارند، با این وجود در هنگام نیاز بروز تضاد میان كودكان و والدین، آنها اجازه دارند كه حرف‏هاى خود را بزنند و والدین باید گوش شنواى دردهاى آنان باشند تا بتوانند راه حل مناسب را بیابند و به این صورت چنین كودكانى به ارزش واقعى خود پى خواهند برد و متوجه مى‏شوند كه از سوى خانواده مورد پذیرش قرار گرفته‏اند.


5 خصوصیت خانواده‏ى سالم و حمایتگر

1- وجود اعتماد به نفس در والدین.
2- حمایت اعضاى خانواده از یكدیگر.
3- پذیرش محدودیت‏هاى فردى.
4- روحیه‏ى مثبت و خوش بینانه.
5- احترام به گروه‏هاى مختلف اجتماعى.


سفر همیشگى

اعتماد به نفس پدیده‏ى پیچیده‏اى است كه بسیارى از عوامل بر روى آن تأثیر مى‏گذارند. عزت نفس آموختنى نیست اما چیزى است كه به عنوان هسته‏ى اصلى شخصیت فرد، مورد تكامل و پرورش قرار مى‏گیرد. همه‏ى پدران و مادران دلسوز، خواستار وجود اعتماد به نفس بالایى در فرزندان خود هستند. آنها خود نمى‏توانند دقیقا این روند را كنترل كنند و تنها قادر به تأثیر گذارى در پرورش این حس هستند. شیوه‏ى «حمایت، ادراك و پیشرفت» در ایجاد اعتماد به نفس، چهار چوبى را براى والدین ایجاد مى‏كند كه مى‏توانند با پیگیرى آن، اطمینان و امنیت عاطفى را براى فرزندان خود به ارمغان آورند. در واقع این شیوه، روى تنش حیاتى والدین به عنوان عوامل حمایتى مستحكم، تأكید مى‏ورزد و عقیده دارد كه پدر و مادران هستند كه نقش مهمى را در پرورش عزت نفس، بازى مى‏كنند.
توجه بر این نكته مهم است كه روند ایجاد اعتماد به نفس، همواره ادامه دارد و هرگز خاتمه نمى‏یابد و همان گونه كه شخصیت افراد تكامل مى‏یابد، عزت نفس آنها نیز متكامل مى‏شود كه البته سیر تكامل آن در دوران جوانى بیشتر است.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد