آبجی
15th April 2010, 02:44 AM
(http://www.niksalehi.com/din-andishe/archives/135536.php)
مخترع علم اخلاق کیست؟
علم اخلاق
قدمت علم اخلاق
بیشک بحث های اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد، زیرا ما معتقدیم که حضرت آدم علیه السلام پیامبر خدا بود، نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت بلکه خداوند از همان زمانی که او را آفرید و ساکن بهشت ساخت مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهیاش به او آموخت.
سایر پیامبران الهی یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیر مایه سعادت انسانها است پرداختند، تا نوبت به حضرت مسیح علیه السلام رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل میدهد، و همه پیروان و علاقهمندان او، وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق میشناسند.
اما بزرگترین معلم اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که با شعار «انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است:
«و انک لعلی خلق عظیم; اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است».1
در میان فلاسفه نیز بزرگانی بودند که به عنوان معلم اخلاق از قدیم الایام شمرده میشدند، مانند: افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان.
به هر حال بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله امامان معصوم علیهم السلام به گواهی روایات اخلاقی گستردهای که از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند; و در مکتب آنها مردان برجستهای که هر کدام از آنها را میتوان یکی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند.
زندگانی پیشوایان معصوم علیهم السلام و یاران با فضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آنها میباشد.
اما این که «علم اخلاق» از چه زمانی در اسلام پیدا شد و مشاهیر این علم چه کسانی بودند داستان مفصلی دارد که در کتاب گرانبهای «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» نوشته آیت الله صدر، به گوشهای از آن اشاره شده است.
نامبرده این موضوع را به سه بخش تقسیم میکند:
الف - میگوید اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد امیر مؤمنان علی علیه السلام بود که در نامه معروفش (به فرزندش امام مجتبی علیه السلام ) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود; و ملکات فضیلت و صفات رذیلت به عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است!2
این نامه را (علاوه بر مرحوم سید رضی در نهجالبلاغه) گروهی دیگر از علمای شیعه نقل کردهاند.
بعضی از دانشمندان اهل سنت مانند ابو احمد حسن بن عبدالله عسکری نیز در کتاب الزواجر و المواعظ تمام آن را آورده و میافزاید: «لو کان من الحکمة ما یجب ان یکتب بالذهب لکانت هذه; اگر از کلمات پندآموز، چیزی باشد که با آب طلا باید نوشته شود، همین نامه است»
ب - نخستین کسی که کتابی به عنوان «علم اخلاق» نوشت اسماعیل بن مهران ابی نصر سکونی بود که در قرن دوم میزیست، کتابی به نام صفة المؤمن و الفاجر تالیف کرد (که نخستین کتاب شناخته شده اخلاقی در اسلام است).
ج - نامبرده سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم میبرد ( هر چند صاحب کتاب و تالیفی نبودهاند، از آن جمله:
«سلمان فارسی» است که از علی علیه السلام دربارهاش نقل شده که فرمود:
«سلمان الفارسی مثل لقمان الحکیم - علم علم الاول و الاخر، بحر لاینزف، و هو منا اهل البیت; سلمان فارسی همانند لقمان حکیم است - دانش اولین و آخرین را داشت و او دریای بی پایانی بود و او از ما اهلبیت است.» 3
اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد امیر مؤمنان علی علیه السلام بود که در نامه معروفش (به فرزندش امام مجتبی علیه السلام ) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود; و ملکات فضیلت و صفات رذیلتبه عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است.
2- «ابوذر غفاری» است ( که عمری را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه کامل آن بود. درگیریهای او با خلیفه سوم «عثمان» و همچنین «معاویه» در مسائل اخلاقی معروف است; و سرانجام جان خویش را نیز بر سر این کار نهاد.
عمار بن یاسر
3 - «عمار یاسر» است که سخن امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره او و یارانش مقام اخلاقی آنها را روشن میسازد، فرمود: «این اخوانی الذین رکبوا الطریق و مضوا علی الحق، این عمار... ثم ضرب یده علی لحیته الشریفة الکریمة فاطال البکاء، ثم قال: اوه علی اخوانی الذین تلوا القران فاحکموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احیوا السنة و اماتوا البدعة; کجا هستند برادران من! همانها که سواره به راه میافتادند و در راه حق گام بر میداشتند، کجاست عمار یاسر!... سپس دستبه محاسن شریف خود زد و مدت طولانی گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همانها که قران را تلاوت میکردند و به کار میبستند، در فرائض دقت میکردند و آن را به پا میداشتند، سنتها را زنده کرده،و بدعتها را میراندند».4
4. «نوف بکالی» که بعد از سنه 90 هجری چشم از جهان پوشید، و دارای مقام والایی در زهد و عبادت و علم اخلاق است.
5. «محمد بن ابیبکر» که راه و روش خود را از امیرمؤمنان علی علیه السلام میگرفت و در زهد و عبادت گام در جای گامهای او مینهاد، و در روایات به عنوان یکی از شیعیان خاص علی علیه السلام شمرده شده و در اخلاق، نمونه بود.
6. «جارود بن منذر» که از یاران امام چهارم و پنجم و ششم بود و از بزرگان علما است و در علم و عمل و جامعیت مقام والائی دارد.
7. «حذیفة بن منصور» که از یاران امام باقر و امام صادق و امام کاظم: بود و درباره او گفته شده: «او علم را از این بزرگواران اخذ کرده و نبوغ خود را در مکارم اخلاق و تهذیب نفس نشان داد.»
8. «عثمان بن سعید عمری» که از وکلای چهارگانه معروف ولی عصر حضرت مهدی ارواحنافداه میباشد، و از نوادههای عمار یاسر بود، بعضی درباره او گفتهاند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه والاحکام; او در معارف و اخلاق و فقه و احکام، دومی نداشت».
و بسیاری دیگر از بزرگانی که ذکر نام همه آنها به درازا میکشد.
نویسنده : آیت الله مكارم شیرازی
گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
مخترع علم اخلاق کیست؟
علم اخلاق
قدمت علم اخلاق
بیشک بحث های اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد، زیرا ما معتقدیم که حضرت آدم علیه السلام پیامبر خدا بود، نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت بلکه خداوند از همان زمانی که او را آفرید و ساکن بهشت ساخت مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهیاش به او آموخت.
سایر پیامبران الهی یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیر مایه سعادت انسانها است پرداختند، تا نوبت به حضرت مسیح علیه السلام رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل میدهد، و همه پیروان و علاقهمندان او، وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق میشناسند.
اما بزرگترین معلم اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که با شعار «انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است:
«و انک لعلی خلق عظیم; اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است».1
در میان فلاسفه نیز بزرگانی بودند که به عنوان معلم اخلاق از قدیم الایام شمرده میشدند، مانند: افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان.
به هر حال بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله امامان معصوم علیهم السلام به گواهی روایات اخلاقی گستردهای که از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند; و در مکتب آنها مردان برجستهای که هر کدام از آنها را میتوان یکی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند.
زندگانی پیشوایان معصوم علیهم السلام و یاران با فضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آنها میباشد.
اما این که «علم اخلاق» از چه زمانی در اسلام پیدا شد و مشاهیر این علم چه کسانی بودند داستان مفصلی دارد که در کتاب گرانبهای «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» نوشته آیت الله صدر، به گوشهای از آن اشاره شده است.
نامبرده این موضوع را به سه بخش تقسیم میکند:
الف - میگوید اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد امیر مؤمنان علی علیه السلام بود که در نامه معروفش (به فرزندش امام مجتبی علیه السلام ) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود; و ملکات فضیلت و صفات رذیلت به عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است!2
این نامه را (علاوه بر مرحوم سید رضی در نهجالبلاغه) گروهی دیگر از علمای شیعه نقل کردهاند.
بعضی از دانشمندان اهل سنت مانند ابو احمد حسن بن عبدالله عسکری نیز در کتاب الزواجر و المواعظ تمام آن را آورده و میافزاید: «لو کان من الحکمة ما یجب ان یکتب بالذهب لکانت هذه; اگر از کلمات پندآموز، چیزی باشد که با آب طلا باید نوشته شود، همین نامه است»
ب - نخستین کسی که کتابی به عنوان «علم اخلاق» نوشت اسماعیل بن مهران ابی نصر سکونی بود که در قرن دوم میزیست، کتابی به نام صفة المؤمن و الفاجر تالیف کرد (که نخستین کتاب شناخته شده اخلاقی در اسلام است).
ج - نامبرده سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم میبرد ( هر چند صاحب کتاب و تالیفی نبودهاند، از آن جمله:
«سلمان فارسی» است که از علی علیه السلام دربارهاش نقل شده که فرمود:
«سلمان الفارسی مثل لقمان الحکیم - علم علم الاول و الاخر، بحر لاینزف، و هو منا اهل البیت; سلمان فارسی همانند لقمان حکیم است - دانش اولین و آخرین را داشت و او دریای بی پایانی بود و او از ما اهلبیت است.» 3
اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد امیر مؤمنان علی علیه السلام بود که در نامه معروفش (به فرزندش امام مجتبی علیه السلام ) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود; و ملکات فضیلت و صفات رذیلتبه عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است.
2- «ابوذر غفاری» است ( که عمری را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه کامل آن بود. درگیریهای او با خلیفه سوم «عثمان» و همچنین «معاویه» در مسائل اخلاقی معروف است; و سرانجام جان خویش را نیز بر سر این کار نهاد.
عمار بن یاسر
3 - «عمار یاسر» است که سخن امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره او و یارانش مقام اخلاقی آنها را روشن میسازد، فرمود: «این اخوانی الذین رکبوا الطریق و مضوا علی الحق، این عمار... ثم ضرب یده علی لحیته الشریفة الکریمة فاطال البکاء، ثم قال: اوه علی اخوانی الذین تلوا القران فاحکموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احیوا السنة و اماتوا البدعة; کجا هستند برادران من! همانها که سواره به راه میافتادند و در راه حق گام بر میداشتند، کجاست عمار یاسر!... سپس دستبه محاسن شریف خود زد و مدت طولانی گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همانها که قران را تلاوت میکردند و به کار میبستند، در فرائض دقت میکردند و آن را به پا میداشتند، سنتها را زنده کرده،و بدعتها را میراندند».4
4. «نوف بکالی» که بعد از سنه 90 هجری چشم از جهان پوشید، و دارای مقام والایی در زهد و عبادت و علم اخلاق است.
5. «محمد بن ابیبکر» که راه و روش خود را از امیرمؤمنان علی علیه السلام میگرفت و در زهد و عبادت گام در جای گامهای او مینهاد، و در روایات به عنوان یکی از شیعیان خاص علی علیه السلام شمرده شده و در اخلاق، نمونه بود.
6. «جارود بن منذر» که از یاران امام چهارم و پنجم و ششم بود و از بزرگان علما است و در علم و عمل و جامعیت مقام والائی دارد.
7. «حذیفة بن منصور» که از یاران امام باقر و امام صادق و امام کاظم: بود و درباره او گفته شده: «او علم را از این بزرگواران اخذ کرده و نبوغ خود را در مکارم اخلاق و تهذیب نفس نشان داد.»
8. «عثمان بن سعید عمری» که از وکلای چهارگانه معروف ولی عصر حضرت مهدی ارواحنافداه میباشد، و از نوادههای عمار یاسر بود، بعضی درباره او گفتهاند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه والاحکام; او در معارف و اخلاق و فقه و احکام، دومی نداشت».
و بسیاری دیگر از بزرگانی که ذکر نام همه آنها به درازا میکشد.
نویسنده : آیت الله مكارم شیرازی
گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی