PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موانع بروز خلاقیت



آبجی
15th April 2010, 12:40 AM
طرز تلقی مثبت از مهم ترین خصوصیت افراد خلاق است. حتی افرادی كه بسیار غیرخلاق به نظر می رسند دارای قدرت تصورند لیكن تصور آنان منفی است. افراد منفی باف پس از گوش دادن به یك ایده تنها به داشتن یك فكر گرایش دارند «چه ایرادی می توانم در آن ببینم؟» غالباً این نوع تصور مخرب به چنان نحو عجیبی روان است كه به سرعت ایرادات یكی بعد از دیگری مانند باران می بارد.
بسیاری از افراد خلاق بوسیله ضرب الاجل در مورد زمان تكمیل كارشان به تحرك واداشته می شوند. اما در این راه موانعی وجود دارد كه باید برای رفع آنها تلاش كرد.
این موانع به شرح زیر است:
1- قضاوت عجولانه و انتقادجویانه ممكن است شعله های خلاقیت ما را خاموش كرده و حتی ایده هائی را كه تولید شده است شسته و زایل نماید. مغز قضاوت كننده و خلاق، كار مشابهی می كنند یعنی حقایق را تجزیه و تحلیل نموده، بعضی را رد و برخی دیگر را قبول می كنند منتهی نتیجه نهائی در مغز خلاق به جای یك قضاوت، یك ایده است و قضاوت محدود به حقایق است ولی تصور باید به سوی مجهولات سیر كند تا آن جا كه از دو با دو چیزی بیش از 4 بسازد 4=2+2، 22= 2و.2
2- باید از وسواس بپرهیزیم تا مبادا موجب عدم موفقیت شود. اولین لامپ ادیسون یك محصول زمخت بود ولی وی آن را عرضه كرد سپس به بهبود آن پرداخت (وی می توانست ایده خود را به دور اندازد یا به مدل ناقص خود چسبیده و شب و روز به بهتر كردن آن ادامه دهد ولی ادیسون هیچ كدام از این دو كار را نكرد.)
به نظر روانشناسان وسواس در كامل بودن جز خفه كردن كوشش خلاق نتیجه ای نخواهد داشت یعنی فرد هر چیزی را كه كامل نباشد مورد قبولش نیست مانند اینكه ما همیشه موفقیت را تشویق كرده، ناكامی را توبیخ یا حتی با سردی از آن استقبال كنیم مخصوصاً در مورد كودكان خود.
3- یك ایده پا برجا ممكن است مانعی برای یك ایده جدید باشد، لذا تكیه بر یك ایده پایدار و پابرجا و اصرار بر آن ممكن است مانع ایده جدید و خلاق شود. در واقع عادت پیشین مانع حل مسائلند لذا ما هرچه بیشتر رشد می كنیم خلاقیت ما كمتر می شود؟! زیرا قربانی عادات می شویم، یك عامل پرتوان مبارزه با عادات بازدارنده عبارت از تكنیكی موسوم به یورش فكری است اصلی كه یورش فكری (چرخش آزاد) بر آن پایه گذاری شده است عبارت از تفكیك تفكر ایده جویانه و تفكر انتقادجویانه به نحوی كه قضاوت تا یافتن حداكثر تعداد راه حل ها به تعویق افتد. مورد دیگر اینكه در جامعه بر روی اهمیت ایده ها ارائه آنها تأكیدی نشده است. دلیل دیگر آن كه غالب والدین یا به صورت فعال در دلسرد كردن كودكان خود و یا حداقل در عدم تشویق فعالانه آنان مقصر هستند.
4- از مهمترین عواملی كه اثر تخریبی شدید بر روی یك ایده جدید دارد عكس العمل منفی است یعنی فوراً پیشنهاد جدید را رد كرده و نشان دهیم كه غلط و اشتباه است.
تشویق متقابل- با یكدیگر در مشاور بودن- قانون مطلق است. طرز فكر منفی هرگز مجاز نیست مگر پس از آن كه ما ایده های زیادی برای انتخاب از بین آنها تدبیر كرده باشیم.
5- دلسرد كردن خود به عنوان یك عامل بازدارنده است. بسیاری از مردم خلاقیت خود را با دلسرد نمودن خویش تحلیل می برند یك راه مبارزه با دلسرد كردن خود عبارت از آن است كه به خاطر بیاوریم كه غالب بهترین ایده ها بدواً مورد تمسخر قرار گرفته اند؟ اما دلسرد كردن هایی كه بیش از همه در تخریب خلاقیت مؤثر است آنهایی است كه از طرف افرادی كه به آنان علاقه مندیم (از جمله نزدیكان) سرچشمه می گیرد.
6- گرایش دیگری كه خلاقیت را تهدید می كند عبارت از تمایل به همرنگ جماعت شدن است این تمایل طلسم سنت گرائی را با خود به همراه دارد و سنت گرائی (اصرار بر عادت پیشین كه قبلاً نیز بیان شد) دلسردكننده عمده ای برای خلاقیت است (ترس از احمق جلوه كردن به نظر دیگران با عدم تمایل به متفاوت بودن از دیگران همراه است پس همرنگ جماعت می شویم) ترس از احمق جلوه كردن یك سد بسیار مرسوم عاطفی است. تعداد كمی از ما از این خصوصیت ضد خلاقیت آگاه هستیم.
7- كم روئی مانع خلق ایده هاست در غالب موارد، كم روئی از تردیدهای واقعی افراد درباره استعداد خلاقیتشان سرچشمه می گیرد. شكسپیر می گوید: «چنین تردیدهایی خائن اند قطعاً تردیدی وجود ندارد كه ما دارای استعداد و قدرت تصور هستیم و نیز می توانیم آن را در صورتی كه اراده كنیم به كار ببریم.»
8- جمع آوری اطلاعاتی بیش از حد لازم در مرحله نامناسبی از هر پروژه قدرت تصور را خفه می كند.
اكنون به چند نمونه از عباراتی كه بازدارنده خلاقیت است توجه می كنیم:
1- «كی؟ من؟! هرچه كوشش كنم قادر به ایجاد ایده جدیدی نخواهم بود»
فقط افرادی كه از لحاظ فیزیولوژی به ضعف نیروهای مغزی مبتلا هستند می توانند چنین اظهاری بكنند زیرا به طور یقین ثابت شده است كه قدرت تصور به اندازه قدرت حافظه عمومیت دارد.
2- باز هم مثل همیشه درس نخوانده ای؟! كار همیشگی ات است؟
در حالی كه باید احتمال داد شاید این دفعه علت موجهی داشته.
حواست را جمع نكردی، لیوان شكست، چقدر حواس پرتی؟
3- چرا 19.5 گرفتی باید بیست می گرفتی؟ فقط نمره 20 از نظر من قابل قبول است (متأسفانه وسواسی كه بعضی از اولیاء بالاخص در پایه ابتدائی به نمره 20 پیدا كرده اند!!)
4- من روش كارم همین است! سالهاست كه همین روش را دارم، تو نمی توانی و نمی خواهی یاد بگیری!
5- باز تو حرف زدی؟ نظر دادی؟ جائی كه چند نفر بزرگتر است بچه حرف نمی زند؟ (بچه منظور فقط بچه 7-8 ساله نیست)
6- با این همه خواندن باز هم قبول نشدم؟ پس من توانائی این كار را ندارم؟ خواندن من آب در هاون كوبیدن است.
7- همه چه كار می كنند؟ ما هم همان كار را می كنیم.
(یعنی به جای ما دیگران فكر كنند ما احتیاج به فكر كردن نداریم؟)
8- اگر حرف بزنی می گویند چقدر بی كلاسه، بی فرهنگه، بی ادبه؟ و... مبادا حرف بزنی
9- تو كه می دونستی نمی توانی؟ چرا این كار را كردی؟
10- اگر یاد نمی گیری حفظ كن؟!
11- همه عبارت هایی كه به نحوی تحقیر یا اهانت به ساحت مقدس انسانیت باشد (با عرض معذرت) احمق، بی شعور باز هم درس نخواندی؟ تو چیزی نمی شوی من بیهوده خودم را خسته می كنم؟ تو دیگه آدم نمی شی؟!!! یا دیگه هیچ وقت دوستت ندارم، دیگه سراغ من نیایی یا (در مقابل عذرخواهی) اصلاً نمی بخشم، به هیچ وجه، برو از جلو چشمم دور شو و شاید صدها و بلكه هزارها عبارت دیگر كه خود ما نیز به كار ببریم بدون اینكه توجه به خطرات و عواقب زیانبار این گونه گفتارها یا رفتارها داشته باشیم؟
پس بیایید چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم،
خوب ببینیم خوب بشنویم و خوب سخن بگوئیم
نه اینكه فقط خوبها را ببینیم.
نویسنده: صغرا حسینی
منبع- کرکبود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد