PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال برای افزایش ایمان چه راهی رو پیشنهاد میکنید ؟



diamonds55
5th November 2008, 06:11 AM
برای افزایش ایمان چه راهی رو پیشنهاد میکنید ؟

N I M A
5th November 2008, 09:49 AM
شناخت

ashkan
5th November 2008, 01:11 PM
سلام

از نظر من ماثر ترین راه های افزایش قدرت ایمان بحث کردن هست ، کما اینکه آن چنان هم بر پایه علمی استوار نباشه اما انسان رو رو به تفکر و استدلال پیش میبره .

کم کم انسان نسبت به شنیده هاش متفکر میشه و سعی میکنه که برای افزایش ایمان خودش همونطور که نیماجان گفتن شناخت پیدا کنه .

اما از نظر من مرحله ی قبل از شناخت مهم هست و شناخت بدون چاشنی ایجاد نخواهد شد .

diamonds55
6th November 2008, 12:56 AM
واقعا که متاسف شدم ؟
من این تایپیک رو زدم و یه سوال مطرح کردم که دوستان وارد بحث بشوند و بتونیم یه نتیجه گیری خوبی داشته باشیم ولی مثل اینکه به جز این دو عزیز هنوز کسی این مطلب رو ندیده .
از تمامی دوستان خواهش می کنم که در این بحث شرکت کنند .
منم نظر خودم رو می نویسم .




بنده حقير فقثط چند نكته ياد آوري ميكنم وگرنه خود محتاج هدايت هستم .
سعي کنید نمازتان را با دقت و متانت بخوانید و در حال نماز خود در بارگاه الهي حس كنید . به ذكر صلوات و اذكار اربعه مدامت داشته باشید . و مطالب در رابطه با سير و سلوك را مطالعه بفرماييد .
زندگي نامه بزرگان و روش سلوكشان را مطالعه بفرماييد .
و سجده شكر را بابت اين لطف الهي كه نصيبتان شده فراموش نشود .
متوسل شدن به ائمه اطهار ( ع ) نيز بسيار موثر است .
البته تمامي بزرگان به تمامي رهروان در ابتداي راه سفارش اكيد بر انجام واجبات و ترك هرگونه گناه و طلب استغفار از درگاه الهي را نموده اند .
از ياد خداوند يكتا غافل نشويد كه خود راه را به شما مي نمايد .
با آرزوي توفيق براي شما و هدايت بنده حقير از بارگاه رب العالمين
التماس دعا
اللهم عجل لوليك الفرج

Admin
6th November 2008, 01:01 AM
تا که شد قلبت شکسته از سراب --- شد لبالب عشق پاک کردگار ..!

kamanabroo
9th November 2008, 02:31 AM
براي افزايش ايمان بايد در همه چيز تفكر كرد

در اينكه ما كي هستيم

از كجا اومديم

كي ما رو آفريده

اين جهان رو كي خلق كرده
قدرت بي نهايت مال كيه


ما بايد چيكار كنيم و .............................

kamanabroo
25th November 2008, 12:27 AM
اقسام صفات و حالات مؤمنان

بنابر آيات و روايات، صفات مؤمن، سه نوع است: معنوى، انسانى، مادى. معمولا كاربرد كلمه «صفت» در مورد انسان، ناظر به امور درونى است. بنابر اين معنا، صفات مؤمن به دو بخش معنوى (الهى)، و انسانى تقسيم مى‏شود، صفاتى چون: توكل، رضا و تسليم از قسم اول به شمار مى‏آيد . حالاتى چون: سخاوت، عفو و بخشش، وفاى به عهد و جز آن، از قسم دوم محسوب مى‏شود. اين معانى، از سنخ حالات درونى آدمى است كه صفات هم ناميده مى‏شود. اعمال خارجى انسان را صفات نمى‏گويند. البته، صفات وقتى به ظهور آمد به اعضا و جوارح نيز سرايت مى‏كند.

تعداد صفات مؤمن بسيار است و براى بر شمردن كامل آن نيز بايد به آيات و روايات مراجعه كرد. ما در اينجا، فقط به مهمترين اين صفات اشاره مى‏كنيم، شايان ذكر است كه صفات انسانى آن گاه كه از صفات معنوى و الهى ناشى شود مى‏تواند پشتوانه منطقى محكمى داشته باشد، و گرنه بدون اعتقاد به‏جنبه‏هاى معنوى، صفات انسانى توجيه ناپذير و بى پشتوانه است. در اين مبحث از اعمالى سخن مى‏رود كه از درون نشأت مى‏گيرد.






صفات مؤمنان در روايات



از باب تمهيد نخست مرورى مى‏كنيم به روايات:

هنگام مطالعه روايات، به دو دسته روايت بر مى‏خوريم. در يك دسته، كليات صفات بيان شده است و در دسته ديگر اعمال مؤمنان به طور جزيى شمارش مى‏شود، چنان كه در روايتى از پيامبر (ص) خطاب به على (ع) صد و چهار صفت از صفات مؤمنان بيان شده است كه اين امر البته جنبه‏هاى رمزى نيز داشته است. بايد توجه داشت كه مخاطب رسول خدا (ص) چه كسى بوده است؟ مخاطب در چه حد معرفت و در چه موقعيت زمانى و مكانى قرار داشته و القاى آن چگونه بوده است. در اين روايت مخاطب على (ع) است.

1. صفات كلى: امام باقر (ع) از قول رسول الله (ص) نقل فرموده‏اند:

لا أنبئكم بالمؤمن؟

مى‏خواهيد شما را از مؤمن خبر دهم؟

المؤمن من ائتمنه المؤمنون على اموالهم و امورهم.

مؤمن كسى است كه مؤمنان وى را بر اموال و امور خودشان امين مى‏دانند.

و المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده

مسلمان آن كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در سلامت باشند.

در اين روايت، علاوه بر تعريف «مؤمن» و «مسلم» و بيان تفاوتهاى‏اساسى آنها «مهاجر» نيز تعريف و توصيف شده:

و المهاجر من هجر السيئات فترك ما حرم الله [1]

مهاجر كسى است كه از بديها هجرت كند و آنچه را خداوند حرام فرموده، ترك گويد.

در روايت ديگرى از امام هشتم (ع) كه عامه هم آن را نقل كرده‏اند، آمده است:

من سرته حسنته و سائته سيئته فهو مؤمن [2]

مؤمن كسى است كه از كار خوبش مسرور و از كار بدش پشيمان شود.

دقت كنيد كه اين تعريف‏ها از مؤمن درباره عمل اوست.


ادامه دارد .....

kamanabroo
25th November 2008, 12:32 AM
.صفات جزئى: در دسته‏اى ديگراز روايات، صفات از حالت كلى در آمده و به نحو جزيى تبيين شده است. چنان كه درروايتى از امام باقر (ع) يا امام صادق (ع) منقول است كه:

على (ع) به مجلسى از قريش برخورد مى‏كنند و بعد بهمجلسى ديگر از اوس و خزرج و مى‏بينند كه در مجلس اول سخنان بيهوده مى‏رانند اما درمحفل دوم كارهاى متين و صحيح انجام مى‏دهند. على (ع) از اين حال شگفت زده مى‏شوند وخدمت رسول الله مى‏رسند و حكايت هر دو مجلس را باز مى‏گويد. سپس از پيامبر (ص) بيانصفات مؤمن را طلب مى‏فرمايند. در اين هنگام رسول الله (ص) كه سرشان را به زيرانداخته، سرشان را بلند كرده، فرمودند:

عشرون خصلة فى المؤمن

بيست خصلت در مؤمن است.

*فان لم يكن فيه لم يكمل ايمانه: إن من أخلاقالمؤمنين، يا على: الحاضرون الصلاة

اگر اين خصال در او نباشد ايمانش به كمال نرسيدهاست، يا على مؤمنين در وقت نماز به نماز حاضر مى‏شوند.

*و المسارعون الى الزكوة

در پرداخت حقوق مالى شرعى تسريع مى‏كنند.

و* المطعمون المساكين

مساكين و فقرا را اطعام مى‏كنند.

الماسحون رأس اليتيم

دست محبت بر سر ايتام مى‏كشند.

المطهرون اطمارهم

لباسشان كهنه، اما تميز است.

كنايه از اين است كه آنچه شرع از نظر پوشش تعيينفرموده است، مى‏پوشد.

الذين ان حدثوا لم يكذبوا

آنچه به آنها مى‏گويند فورا تكذيب نمى‏كنند.

مقصود اين نيست كه مؤمن آنچه را مى‏شنود ساده‏لوحانهتصديق مى‏كند، چه بسا آنچه را كه به مؤمن مى‏گويند دروغ باشد، اما فورا تكذيبنمى‏كند. و اذا وعدوا لم يخلفوا

اگر وعده كنند تخلف نمى‏كنند.

و اذا ائتمنوا لم يخونوا

در امانت خيانت نمى‏كنند.

و اذا تكلموا صدقوا

به راستى و صداقت تكلم مى‏كنند.

رهبان بالليل و اسد بالنهار

پارسايان شبند و شيران روز.

صائمون النهار قائمون الليل

روزها روزه‏دار است و شبها در قيام‏اند براىعبادت‏اند.

لا يؤذون جارا و لا يتأذى بهم جار

همسايگان را نمى‏آزارند اذيت ارادى و به گونه‏اىنيست كه همسايگان از آنها در آزار باشند. غير ارادى.

شايد هم مقصود اين است كه نه تنها خود اذيت نمى‏كند،مراقب است كه عائله‏اش هم موجبات اذيت همسايگان را فراهم نكنند.

الذين مشيهم على الارض هون

(در زمين با نرمى و تواضع گام بر مى‏دارند). حالتتكبر ندارند.

و خطاهم الى بيوت الارامل گامهايشان به سوى خانه‏هاىبى سرپرستان است.

و على اثر الجنائز[3]

در تشييع جنازه مؤمنان شركت مى‏كنند.

در روايتى ديگر، ابو حمزه ثمالى از امام سجاد (ع) نقل مى‏كند:

المؤمن خلط علمه بالحلم

مؤمن علمش با حلمش در آميخته است.

علم در مؤمن تكبر و خود خواهى پديد نمى‏آورد.

«و يجلس ليعلم»

(مى‏نشيند تا بياموزد).

و مجلسى كه بهره علمى نداشته باشد شركت نمى‏كند.

«و يصمت ليسلم»

(سكوت مى‏كند تا سالم بماند).

از آفات سخن گفتن احتراز مى‏كند

«و ينطق ليفهم»

(اگر صحبت مى‏كند براى طلب فهم است).

«لا يحدث امانته الاصدقاء»

(آنچه از دوستانش به رسم امانت مى‏داند به دوستانشنيز باز گو نمى‏كند).

امانت به معنى مطلق آن منظور است. «و لا يكتم شهادتهاعداء»

(حق را كتمان نمى‏كند، اگر چه به نفع دشمنش باشد).

دو جمله فوق به نحو بسيار زيبايى كنار هم آمده است. چيزهايى كه از دوستان به امانت پيش او گذاشته شده است به دوستان نمى‏گويد، چه رسدبه دشمنان. در جمله بعد مى‏فرمايد، در موضع كتمان حقيقت حتى عليه دشمنان هم كتمانحق نمى‏كند چه رسد عليه دوستان، يعنى دوستان را با كتمان شهادت آنها، تضعيفنمى‏كند!

و لا يفعل شيئا من الحق ريائا و لا يتركه حياء

هرگز چيزى را كه در آن شائبه ريا هست، انجام نمى‏دهدو به دليل خجالت و حيا كار درست را ترك نمى‏گويد.

توضيح آنكه براى عمل نيك دو آفت است كه يكى پسينىاست يعنى پس از تحقق، در حال وقوع موجب تضييع آن مى‏شود و ديگر پيشينى است يعنىپيشينى كه مانع تحقق كار نيك مى‏شود. ريا آفت پسينى است و حيا آفت پيشينى و شيطاندر هر دو موضع فعال است.

ان زكى خاف ما يقولون

نسبت به آنچه درباره‏اش مى‏گويند بيم دارد.

و يستغفر الله مما لا يعلمون

نسبت به آنچه ديگران نمى‏دانند از بديها استغفارمى‏كند.

لا يغره قول من جهله

از تعريفهاى جاهلانه و متملقانه مغرور نمى‏شود.

ويخشى احصاء من قد علمه[4]

بيم دارد لغزشهايش از ناحيه كسى كه از آنها با خبراست بر ملا شود.

مؤمن گول تعريفهاى جاهل را نمى‏خورد، چون خودش راخوب مى‏شناسد و از اينكه عيوبش بر ملا شود، نيز مى‏هراسد. خدا و رسول و مؤمنان وفرشتگان الهى از اعمال آدميان با خبرند و مؤمن همواره از بر ملا شدن سيئاتشمى‏ترسد.

المؤمن من طاب مكسبه و حسنت خليقته و صحت سريرته

درآمدش پاكيزه است و خلقش نيكو و باطنش سالم است.

و انفق الفضل من ماله

بيش از مورد احتياجش را انفاق مى‏كند.

و امسك الفضل من كلامه

از گفتار اضافى در كلام خوددارى مى‏كند.

و كفى الناس من شره و انصف الناس من نفسه[5]

مردمان از شرش در امان هستند و درباره مردم، هر چندبه زيان خود، انصاف مى‏دهد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد