PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از سعدي تا پيكاسو



touraj atef
8th April 2010, 03:48 PM
جهان در سماع و مستي و شور
نبيند در آينه هيچ كور
سعدي
شايد اين گفته يكي از بزرگترين آموزگاران جامعه بشري بتواند راهگشاي بسياري از انسانهايئ باشد كه در دام روز مرگي و رخوت و سكوت و دلمردگي اسير شده و دل به گذشته داده و نا اميد نسبت به آينده به نوعي خود كشي با طعم نفس كشيدن در زمان حال را انجام مي دهند شايد براي بسياري از شما پيش آمده است كه با چنين مردماني رو به رو شده باشيد كه نگاهي سخت بي اعتنا به بزرگترين معجزه هاي هر دم اين روز گار دارند آنها صبح دمي چنين زيباي بهاري را واقعه عادي مي دانند صداي پرندگان پر اميد كه در اين شهر پر غوغا و پر از آلودگي نغمه هاي عشق را مي خوانند را نمي شنوند برگ هاي سبز در ختان بهاري را نمي بينند و از گفته سعدي پيروي كنند كه كور دلي باعث مي شود كه سماع و مستي و شور اين جهان هستي را ننگرند و بزرگترين خصلصت موجود زنده يعني اميد به زندگي را از ياد برده اند شايد براي همه كساني كه اين مجال نوشتاري را مي خوانند و گرفتاري همين كور دلي و يا كم بينائي و يا ضعف در ديدار چنين جشني را دارند اين نوشته ها از خوش دلي زياد در آمده باشد و سياهي را تا آن درجه بزرگ بينند كه بيانديشند كه ساده لوحي چون ناخدا بايد هم اين گونه ساده به خوش باوري برسد اما شايد اين نكته را از ياد برده باشند كه راز ماندگاري, اميد در ديدگاهي ديگر نسبت به جهان هستي است امرو زسي هفتمين سالگرد در گذشت مردي است كه با نگاهي ديگر جهان را به سوي ديدگاههاي جديدي رهنمون كرد از پابلو پيكاسو صحبت مي كنم مردي كه با ابداع سبكي موسوم به كوبيسم در دنياي رنگها اثبات كرد كه براي ماندگاري بايد نگاه ويژه داشت و چنين بود كه سالها ي طولاني با ارائه روشهاي جديد و نوع آور در طراحي و رنگ به تمامي انسانها نوع جديدي از رهائي از دنياي روز مرگي را آموزش داد پابلو پيكاسو چو ن هم وطن معروفش سالواتور دالي جهان را در سماع و مستي و شور مي ديد و نمي توانست براي كشيدن پيكرها چون ديگر گذشتگانش عمل كند و از قاعده هاي رايج دنياي نقاشي استفاده كند و وقتي كه از او پرسيده مي شد كه به چه دليل تصاويري كه مي كشد به اين فرم عجيب است تنها جوابي مي داد اين بود
- چون اين گونه هستند
پيكاسو در طول زندگي پر ماجرايش بعلت علاقه زيادي كه به بانوان داشت ماجراهاي عشقي زيادي داشت او قصه عاشقانه هاي خود را با داستاني كه منجر به ازدواج اولش با يك بالرين روس شد شروع كرده و تا ژاكلين روك كه بعد ها بخاطر مرگ پيكاسو دچار چنان بحران روحي شد كه خودكشي كرد به پايان رساند و در بيشتر آثارش از زن بهره مي جست و در جواب اصرار او به ثبت آثاري با پيكره بانوان اعلام كرد كه در پرتره هاي اين چنين او زيبائي بي كران خلقت بشري را كه زنان نام دارد به عرياني مي نمايد تا همگان بدانند كه كمال زيبائي در عرياني و بي تزويري آن بوده و خواهد بود و در
ادامه در دفاع از فلسفه و نوع نگاهش به جهان سخن مي راند نگاهي كه جهان را پراز شگفتي و سراسر از رنگ و زيبائي و عرياني و خالي از هر ريا مي ديد و چنين بود كه تا آخرين لحظه از عمر طولانيش كه 92 سال به طول كشيد از نوع نگاهش دفاع كرد و معتقد بود هستي را به آن گونه ديده مي شود كه ما مي خواهيم آن را بينيم و در آن سير كنيم نمي دانم براي همه كساني كه امروز به ياد پيكاسو بزرگ مي افتند و به نگاه عريان و فارغ از چار چوبهاي روز مره او مي انديشند چه احساسي به وجود مي آيد اما براي ناخدا كه يكي از تحسين كنندگان پيكاسو و هنرش و طرز تفكر او است پيام امروز مي تواند در كلامهاي زير باشد
دنيا آن گونه خواهد بود (http://www.lonelyseaman.wordpress.com/) كه تو مي خواهي
پس آزاد زي
رها و عريان و فارغ از روزمرگي ها

www.lonelyseaman.wordpress.com (http://www.lonelyseaman.wordpress.com/)
// tourajatef@hotmacom

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد