آبجی
6th April 2010, 08:23 PM
آنچه پيش رو داريد، سلسله نكاتى است كه با آيات الهى عجين گشته، هر كدام به صورت موجز به موضوعات مورد نياز شما مىپردازد.
هر مطلب شامل چند نكته جالب، كاربردى و مهم است كه در هر شماره از نشريه به برخى از اين نكات زيبا پرداخته مىشود و در شماره بعد پىگيرى مىگردد. اين نكتهها - در حد ممكن - كوتاه و كاربردى است ؛ زيرا با توجه به هجوم اطلاعات تفصيلى پيرامون شما، گلگشت تنها قصد آن دارد تا در جمع بندى و استفاده از آن چه مىدانيد، به شما يارى رساند.
در اين گلگلشت، پنجاه تكه نور از اين درياى نورانى را براى شما فراهم كردهايم. اميد كه مقبول افتد.
نكته درباره قرآن
1. اين نكته راشنيدهايد كه «هر كس در دوران جوانى قرآن را قرائت كند در حالى كه به آن ايمان دارد، قرآن با گوشت و خونش آميخته مىشود». فكر آن كه قرآن در رگهاى انسان بگردد و در سينه او بطپد، آدمى را به وجد مىآورد. جالب آن جاست كه اين خصوصيت، فقط در مورد جوانان آمده است و اين فرمايشى از امام صادق (ع) است.
2. اين نكته را هم بشنويد كه قرآن به دو صورت نازل شده است؛ يك بار در بيست و سوّم ماه مبارك رمضان، از لوح محفوظ خداوند به سوى كعبه انزال يافت و يك بار ديگر به صورت تدريجى و طى بيست و سه سال، از خداوند به جبرئيل و از جبرئيل به پيامبر اكرم (ص) تنزيل پيدا كرد. نكته جالب آن كه چون كلمه انزال براى فرود آمدن دفعى و كلمه تنزيل براى نزول تدريجى استفاده مىشود، در سوره قدر، مصدر انزال مشاهده مىشود.
3. آيا مىدانيد اميد بخشترين آيه قرآن كدام است؟ اين مطلب را امام على(ع) به نقل از رسول خدا(ص) بيان فرمايد: «اميد بخشترين آيه قرآن، آيه 114 سوره هود است». اگر به اميد نياز داريد، به سراغ قرآن برويد و اين آيه را با اشتياق جست و جو كنيد.
12 نكته درباره قصههاى قرآنى
1. بنا به تحقيق، 208 قطعه داستانى در قرآنى مجيد آمده است كه برخى ادامه برخى ديگر مىباشند و بعضى از آنها نيز كامل و مستقل مىباشند.
2. 63 سوره از 114 سوره قرآن كريم، حاوى قصه و حكايتى است و اين يعنى آن كه بيش از نيمى از سورههاى قرآن، با هنر قصهپردازى به انتقال پيام خود پرداختهاند.
3. بيشترين قصههاى قرآنى ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره مىباشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد.
4. بيشترين داستانهاى قرآنى درباره حضرت موسى و قوم بنى اسرائيل و فرعونيان است. پس از آن، بالاترين آمار متعلق به داستانهاى حضرت ابراهيم(ع) و داستانهاى حضرت عيسى (ع) و مادرش حضرت مريم (ع) است.
5. هيچ يك از داستانهاى قرآنى براساس خيالپردازى يا شخصيتهاى فرضى نيست و همه قصههاى قرآن واقعيت داشتهاند و در واقع، روايتى الهى از يك رويداد حقيقى مىباشند.
6. گروهى از داستانهاى قرآن با استفهام تقديرى آغاز مىشوند. اين نوع استفهام، يكى از صنايع ادبى در فن داستان نويسى است كه مخاطب را تشويق مىكند تا قصه را پىگيرى نمايد؛(طه/9 و ص/20). در اين روش معمولاً داستان با اين مقدمه آغاز مىشود:«آيا اين خبر را شنيدهايد كه...».
7. گروهى از داستانهاى قرآنى با روش نوين(چكيده نويسى)آغاز مىشود؛ يعنى قبل از شروع متن اصلى داستان، در جملات كوتاهى چكيده و هدف اصلى داستان مىآيد و سپس از ايجاد آمادگى ذهنى، به اصل مطلب پرداخته مىشود. به عنوان نمونه، به آيات 10 تا 20 سوره اعراف - داستان آفرينش - مراجعه نماييد.
8. گاهى از همين روش به صورت معكوس استفاده شده است ؛ يعنى ابتدا داستان اصلى آورده شده، سپس به بيان خلاصه و چكيده آن پرداخته شده است تا در جمع بندى به خواننده كمك نمايد؛(آل عمران/59).
9. شيوه قرآن در بيان قصههاى عاشقانه بسيار لطيف و عبرتانگيز است. در قرآن كريم سعى شده است تا با مسائل عشقى به صورت سمبليك و اشارهوار برخورد شود و از ارائه جزئيات يا به زبان آوردن صريح و زننده، خوددارى شود. با خواندن داستان يوسف و زليخا، اين نكته را در خواهيد يافت.
10. يك نكته جالب در داستانهاى قرآنى، شكسته شدن حصار زمان است. گاهى حتى يك داستان در دل داستان ديگر آورده مىشود؛ در حالى كه در زمانهاى مختلف رخ دادهاند. اين خصوصيت قرآن، باعث مىشود تا انسان با دقت و موشكافى، سعى در چيدن صحيح قطعات مختلف اين داستانها نمايد و تمركز بيشترى پيداكند.
11. نكته زيباى ديگر آن كه در قصههاى قرآنى، جايگاه خاص زنان و نقش تعيين كننده و محورى آنان در اغلب داستانهاى قرآنى است؛(تحريم 10 و 11). زنان در داستانهاى قرآنى، به وضوح معرفى مىشوند و شخصيتى مستقل دارند.
12. قرآن در جاهايى كه مىخواهد الگويى عمومى ارائه كند و يا اندرزى فراگير در داستانهاى خود مطرح كند، از كلمات عامى مانند مردى از خاندان فرعون(مؤمن/28) يا زن لوط و زن نوح(تحريم/10) استفاده مىكند.
8 نكته تربيتى در قرآن
1. اگر قصد راهنمايى و تربيت كسى را داريد، در قدم اول از گفتار نرم و با محبت بهره گيريد؛ حتى اگر مخاطب شما فرعون سركش يا سران لجوج كفار جاهلى باشند؛(طه/44 و شعرا/215).
2. الف) گفتار رفتار آدمى در هر زمان و مكان، در حافظه الهى محفوظ است ؛ مراقب باشيد؛(لقمان/16 و كهف/30).
ب) نسبت به انسانهاى اطرافت، احساس مسئوليت كن و آنها را از كارهاى بد بازدار و به كارهاى خوب تشويق كن. اين لازمه استحكام يك پيكر است و بنى آدم اعضاى يكديگرند؛(لقمان/17).
ج) در رفتارهاى اجتماعى دقت كن! مبادا با غرور رويت را از ديگران برگردانى يا مثل متبكران راه بروى ؛ مبادا تندرو و كندرو شوى ؛ ميانه روى، بهترين روش است ؛ مراقب باش صدايت را بر سر كسى بلند نكنى و خلاصه در يك كلام، آدم باش ؛(لقمان/18و19).
3. قرآن كريم به شدت با پيروى از جمع(خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو) و حركت به دنبال اكثريت، مخالف است. قرآن مىگويد: اگر بخواهى از اكثريت مردم فقط به اين خاطر كه اكثريت هستند، پيروى كنى، بدون شك از راه خدا دور مىشوى ؛ هميشه با چشمان باز تصميم بگير؛(انعام/116 و اسراء/36).
4. هميشه بزرگ ترها، بهترين حرف را نمىزنند و هميشه حرف گوش كنى و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمىرساند. اين پيام تربيتى قرآن است كه حتى در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز كن كه فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوى اعمالت خواهى بود؛ نه بزرگترهايت؛(احزاب/67).
5. علم بهتر است يا ثروت؟ جواب آن را در آيه 247 بقره پيدا خواهيد كرد.
6. امانت دارى يكى از ارزشمندترين ارزشهاى قرآنى است. حضرت موسى (ع) را به خاطر امانتدارى و قدرتش، در خانه حضرت شعيب پناه دادند؛(قصص/26) و حضرت يوسف را به خاطر امانتدارى وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند؛(يوسف/55) و حتى رسول خدا(ص) كه از سوى خداوند برگزيده شد، مشهور به امانتدارى و به محمد امين معروف بود.
7. اگر مىخواهيد مخاطبان به سوى شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازيد! روح خشك و سنگين و بى لطافت، هيچ گاه در امر تربيت موفق نمىشود. مهربانى، دلسوزى و رقت قلب را در خود بپروريد تا مردم بى آن كه شما متوجه شويد، در اطراف شما جمع گردند؛(آل عمران/159).
8. آيا دوست داريد كه دشمن خود را به يك دوست تبديل كنيد؟ به هر بدى كه در حق شما كرد، با خوبى پاسخ گوييد. اين را قرآن تجويز مىكند؛ آيه 34 سوره فصلت را بخوانيد!
نكته در خصوص سلامتى در قرآن
1. بخوريد و بياشاميد ؛ امّا به اندازه كافى و لازم ؛ زيرا پرخورى و زياده روى، سلامت شما را به خطر مىاندازد؛(اعراف/31).
2. همه دردها و ناراحتىهاى خود را مىتوانيد با قرآن ريشه كن سازيد؛ قرآن بخوانيد و به آن عمل كنيد و با روح قرآن مرتبط و همنوا گرديد تا همه سيستمهاى روح و جسم شما در تعادل مطلوب خود قرار گيرند؛(يونس/57 و اسراء/82).
3. در فرهنگ قرآنى، اين خداوند است كه بيمارىها را شفا مىدهد و ديگران، وسيله و واسطهاند ؛(شعرا/80).
4. اصل اوّل در سلامتى و صحتِ غذاها به فرموده قرآن، آن است كه حلال و پاكيزه باشند.
اين گونه غذا، مىتواند مقدمات سلامتى را در بدن انسان فراهم نمايد؛ امّا اين كه يك ماده خوراكى واحد با تركيبات غذايى ثابت و مشخص، در اثر حلال يا حرام بودن، داراى آثار متفاوتى بر سلامت انسان گردد، بحث علمى بسيار عميقى مىطلبد؛(نحل/114 و بقره 168). حلال يعنى چيزى كه ممنوعيت شرعى ندارد و طيب يعنى چيزى كه موافق طبع سالم انسانى باشد.
5. بهترين نحوه تغذيه براى سلامت انسان كه مورد سفارش قرآن كريم است، خوردن صبحانه و شام است ؛ يعنى غذاى روزانه در دو وعده اصلى در اول روز و آخر روز صرف گردد. اين شيوه غذا خوردن بهشتيان است كه در سوره مريم، آيه 62 آمده است.
6. به فرمان قرآن، مؤمنان شايستهترين افراد در استفاده از نعمتهاى الهى - مانند غذاهاى پاكيزه - مىباشند. خداوند مىفرمايد: چه كسى اين غذاهاى پاكيزه را بر شما حرام كرده است؟ اينها زيبايىهاى زندگى دنياست كه خداوند براى بهترين بندگانش خلق نموده است. پس از نعمتهاى خداوند استفاده كنيد؛(اعراف/32 و مائده/87 و 88). به قول امام على (ع)، خداوند همان قدر از حرام شمردن آن چه حلال نموده است، ناراحت مىشود كه حرام او را ناديده بگيريد و مانند يك امر حلال انجام دهيد.
7. جالب است بدانيد كه خداوند مستقيماً در قرآن به خوردن گوشت و ماهى و ميوه اشاره مىكند و آنها را از نعمتهاى زندگى بخش الهى برمىشمارد و از ما مىخواهد كه از آنها بخوريم كه به ترتيب در سوره مائده آيه 1 و 96، سوره نحل، آيه 14 و سوره مؤمنون آيه 19 آمده است.
8. مسئله خوراك در قرآن، آن قدر مهم است كه در يك آيه مستقيماً فرمان داده شده است كه انسان با دقت و تأمل در غذايى كه مىخورد، بنگرد؛(عبس/24)؛ يعنى اين كه يك انسان قرآنى، بايد در نحوه تغذيه خود، نهايت دقت را داشته باشد.
9. خداوند در قرآن كريم خواب را يكى از عوامل سلامت و آرامش روح انسان برمىشمارد و آن را نعمتى قابل ستايش و آيهاى از آيات اعجازآميز الهى معرفى مىكند؛(روم/23 و فرقان/47).
10. آيا مىدانيد در فرهنگ قرآنى، سختترين و ناگوارترين بيمارىها چيست؟ قرآن مستقيماً به اين بيمارى اشاره نموده، آن را نام مىبرد. اين بيمارى، مرض قلب يا بيمارى دل نام دارد؛ چون وقتى روح و دل فردى به اين بيمارى گرفتار شد، از شنيدن و ديدن و درك حقايق عاجز مىشود و اين بدترين وضعى است كه يك انسان پيدا مىكند؛(اعراف/179 و توبه/125).
نكته روانشناسى در قرآن
1. از ديدگاه قرآن، سه نوع شخصيت اساسى وجود دارد؛ مؤمن، كافر و منافق ؛(آيات 2 تا 20 سوره بقره).
2. شخصيتهاى مؤمن، خود داراى سه درجه شخصيتى مىباشند ؛آنان كه به خود ظلم مىكنند، آنان كه ميانه رو هستند و آنان كه پيشتازانند؛(فاطر/32).
3. مشخصه بارز شخصيت كافر آن است كه دل و انديشهاش را قفل كرده است و راهى براى نفوذ هيچ حرف تازه و انديشه متفاوتى نگذاشته است و به همين دليل، از درك حقايق عاجز است.
4. خصوصيت بارز شخصيت منافق از ديدگاه قرآن، دوگانگى ريشهاى در ظاهر و باطن است؛ به همين دليل، مبتلا به شك و ترديد و عدم قدرت تصميمگيرى و ناتوانى در قضاوت مىشود؛(بقره/8 تا 20 و منافقون).
5. در قرآن كريم، در آيات فراوانى از اندوه، علل ايجاد كننده آن و راههاى برطرف ساختن آن سخن رفته است. گاهى اندوه فراق را با ديدار و گاهى اندوه فقر را با بشارت و گاهى اندوه رسول خدا(ص) را به دلدارى حضرت حق، درمان نموده است.
6. در ديدگاه قرآن، ترس دو نوع است ؛ ترس پسنديده و ترس ناپسند ؛ ترس پسنديده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست كه منجر به اصلاح رفتار مىشود؛(انفال/2) و ترس ناپسند، اضطرابى شديد با علت مشخصى است كه تسلط بر نفس را از بين مىبرد و بايد با آن مبارزه شود؛(احزاب/10 و 11).
7. از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد؛ خشم مفيد و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار ؛ خشم متعادل، راهى براى رسيدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را بايد درمان كرد. قرآن كريم با توصيه به صبر و پاسخ گويى با عمل نيك و با وعده بهشت و پاداش اخروى، به وسيله سفارش به بخشش و عفو، يادآورى قدرت و خشم خداوند و... به درمان بيمارى سلامتى سوز خشم و عصبانيت پرداخته است.
كه به ترتيب در سوره شورى، آيه 43، فصلت،آيه34، آل عمران ،آيات 133 و 143، شورى، آيات 36 و 37 و نور، آيه 22 بيان شده است.
8. در قرآن به سه نوع از مكانيسمهاى دفاعى - روانى اشاره شده است كه عبارتند از: فرافكنى(منافقون/4)، دليل تراشى(بقره/11 و 12) و واكنش سازى(بقره/204 و 205 و منافقون/4) .
9. در فرهنگ قرآن يكى از راههاى مؤثر و اساسى روان درمانى، استفاده از مواعظ و اندرزهاى قرآنى است؛(يونس/57).
10. در روش روان درمانى قرآنى، ايمان، توليد امنيت درونى و آرامش مىنمايد؛(انعام/82 و رعد/28).
11. ياد خدا، آرام بخش دلهاست ؛(رعد/28).
نكته از دانشمندان درباره قرآن
1. گوته، شاعر و نويسنده معروف آلمانى مىگويد: ساليان دراز كشيشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش نهاديم و پرده تعصب را دريديم، عظمت احكام مقدس قرآن، بهت و حيرت عجيبى در ما ايجاد نمود. به زودى اين كتاب توصيفناپذير، محور افكار مردم جهان مىگردد!
2. آلبرت انيشتاين كه نيازى به معرفى ندارد، مىگويد: قرآن كتاب جبر يا هندسه نيست؛ مجموعهاى از قوانين است كه بشر را به راه صحيح، راهى كه بزرگترين فلاسفه و دانشمندان دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند، هدايت مىكند.
3. ويل دورانت، دانشمند امريكايى شرقشناس، مىگويد: در قرآن، قانون و اخلاق يكى است. رفتار دينى در قرآن، شامل رفتار دنيوى هم مىشود و همه امور آن از جانب خداوند و به طريق وحى آمده است. قرآن در جانهاى ساده عقايدى آسان و دور از ابهام پديد مىآورد كه از رسوم و تشريفات ناروا آزاد است.
4. پروفسور آرتور آربرى كه يكى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگليسى است، مىگويد: زمانى كه به پايان ترجمه قرآن نزديك مىشدم، سخت در پريشانى به سر مىبردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مىبخشيد كه براى هميشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى كه مسلمان نيستم، قرآن را خواندم تا آن را درك كنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاى نافذ و مرتعش كنندهاش شوم و تحت تأثير آهنگش قرار گيرم و به كيفيتى كه مسلمانان واقعى و نخستين داشتند، نزديك گردم تا آن را بفهمم .
5. لئوتولستوى، نويسنده معروف روسى مىگويد: هر كس كه بخواهد سادگى و بى پيرايگى اسلام را دريابد، بايد قرآن مجيد را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانين و تعليمات حقيقى و احكام آسان و ساده براى عموم بيان شده است. آيات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاكى روح آورندهاش گواهى مىدهد.
6. دكتر هانرى كُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مىگويد: اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمىكرد كه بشر را به علم و تعقل و تفكر دعوت كند. هيچ انديشهاى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا كه نزديك به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فكر سخن رفته است.
7. ارنست رنان، فيلسوف معروف فرانسوى مىگويد: در كتابخانه من هزاران جلد كتاب سياسى ،اجتماعى، ادبى و... وجود دارد كه هر كدام را بيش از يك بار نخواندهام؛ اما يك جلد كتاب هست كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهايى از معانى و كمال به رويم باز شود، آن را مطالعه مىكنم. اين كتاب، قرآن - كتاب آسمانى مسلمانان - است.
8. ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مىگويد: اميدوارم آن زمان دور نباشد كه من بتوانم همه دانشمندان جهان را با يكديگر متحد كنم تا نظامى يكنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجيد كه اصالت و حقيقت دارد و مىتواند مردم را به سعادت برساند، ترسيم كنم. قرآن به تنهايى عهده دار سعادت بشر است.
9. مهاتما گاندى، رهبر فقيد هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنى، هر كس به اسرار وحى و حكمتهاى دين، بدون داشتن هيچ خصوصيت ساختگى ديگرى پى مىبرد. در قرآن هيچ اجبارى براى تغيير دين و مذهب انسانها ديده نمىشود. قرآن به راحتى مىگويد: هيچ زور و اكراهى در دين وجود ندارد.
10. ژان ژاك روسو، متفكر و روان شناس مشهور فرانسوى، برداشت منحصر به فردى از قرآن دارد؛ او مىگويد: بعضى از مردم بعد از آن كه مقدار كمى عربى ياد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درك نمىكنند. اگر مىشنيدند كه محمّد(ص) با آن كلام فصيح و آهنگ رساى عربى آن را مىخواند، هر آينه به سجده مىافتادند و ندا مىكردند: اى محمّد عظيم! دست ما را بگير و به محل شرف و افتخار برسان. ما به خاطر يارى تو حاضريم كه جان خويش را فدا سازيم!!
منابع :
1. مدخل، سيد عباس قائم مقامى.
2. مبين، مجله قرآن پژوهى، شماره 5.
3. قرآن و روانشناسى، عثمان نجاتى.
4. سيماى خانواده در قرآن، زهرا برقعى.
5. شيوه جذب جوانان از ديدگاه قرآن، غلامرضا متقى.
6. قرآن از ديدگاه 114 دانشمند، محمد مهدى عليقلى.
7. دانستنيهاى قرآن، مصطفى اسرار.
8. قرآن و علوم پزشكى، حسن رضارضايى.
هر مطلب شامل چند نكته جالب، كاربردى و مهم است كه در هر شماره از نشريه به برخى از اين نكات زيبا پرداخته مىشود و در شماره بعد پىگيرى مىگردد. اين نكتهها - در حد ممكن - كوتاه و كاربردى است ؛ زيرا با توجه به هجوم اطلاعات تفصيلى پيرامون شما، گلگشت تنها قصد آن دارد تا در جمع بندى و استفاده از آن چه مىدانيد، به شما يارى رساند.
در اين گلگلشت، پنجاه تكه نور از اين درياى نورانى را براى شما فراهم كردهايم. اميد كه مقبول افتد.
نكته درباره قرآن
1. اين نكته راشنيدهايد كه «هر كس در دوران جوانى قرآن را قرائت كند در حالى كه به آن ايمان دارد، قرآن با گوشت و خونش آميخته مىشود». فكر آن كه قرآن در رگهاى انسان بگردد و در سينه او بطپد، آدمى را به وجد مىآورد. جالب آن جاست كه اين خصوصيت، فقط در مورد جوانان آمده است و اين فرمايشى از امام صادق (ع) است.
2. اين نكته را هم بشنويد كه قرآن به دو صورت نازل شده است؛ يك بار در بيست و سوّم ماه مبارك رمضان، از لوح محفوظ خداوند به سوى كعبه انزال يافت و يك بار ديگر به صورت تدريجى و طى بيست و سه سال، از خداوند به جبرئيل و از جبرئيل به پيامبر اكرم (ص) تنزيل پيدا كرد. نكته جالب آن كه چون كلمه انزال براى فرود آمدن دفعى و كلمه تنزيل براى نزول تدريجى استفاده مىشود، در سوره قدر، مصدر انزال مشاهده مىشود.
3. آيا مىدانيد اميد بخشترين آيه قرآن كدام است؟ اين مطلب را امام على(ع) به نقل از رسول خدا(ص) بيان فرمايد: «اميد بخشترين آيه قرآن، آيه 114 سوره هود است». اگر به اميد نياز داريد، به سراغ قرآن برويد و اين آيه را با اشتياق جست و جو كنيد.
12 نكته درباره قصههاى قرآنى
1. بنا به تحقيق، 208 قطعه داستانى در قرآنى مجيد آمده است كه برخى ادامه برخى ديگر مىباشند و بعضى از آنها نيز كامل و مستقل مىباشند.
2. 63 سوره از 114 سوره قرآن كريم، حاوى قصه و حكايتى است و اين يعنى آن كه بيش از نيمى از سورههاى قرآن، با هنر قصهپردازى به انتقال پيام خود پرداختهاند.
3. بيشترين قصههاى قرآنى ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره مىباشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد.
4. بيشترين داستانهاى قرآنى درباره حضرت موسى و قوم بنى اسرائيل و فرعونيان است. پس از آن، بالاترين آمار متعلق به داستانهاى حضرت ابراهيم(ع) و داستانهاى حضرت عيسى (ع) و مادرش حضرت مريم (ع) است.
5. هيچ يك از داستانهاى قرآنى براساس خيالپردازى يا شخصيتهاى فرضى نيست و همه قصههاى قرآن واقعيت داشتهاند و در واقع، روايتى الهى از يك رويداد حقيقى مىباشند.
6. گروهى از داستانهاى قرآن با استفهام تقديرى آغاز مىشوند. اين نوع استفهام، يكى از صنايع ادبى در فن داستان نويسى است كه مخاطب را تشويق مىكند تا قصه را پىگيرى نمايد؛(طه/9 و ص/20). در اين روش معمولاً داستان با اين مقدمه آغاز مىشود:«آيا اين خبر را شنيدهايد كه...».
7. گروهى از داستانهاى قرآنى با روش نوين(چكيده نويسى)آغاز مىشود؛ يعنى قبل از شروع متن اصلى داستان، در جملات كوتاهى چكيده و هدف اصلى داستان مىآيد و سپس از ايجاد آمادگى ذهنى، به اصل مطلب پرداخته مىشود. به عنوان نمونه، به آيات 10 تا 20 سوره اعراف - داستان آفرينش - مراجعه نماييد.
8. گاهى از همين روش به صورت معكوس استفاده شده است ؛ يعنى ابتدا داستان اصلى آورده شده، سپس به بيان خلاصه و چكيده آن پرداخته شده است تا در جمع بندى به خواننده كمك نمايد؛(آل عمران/59).
9. شيوه قرآن در بيان قصههاى عاشقانه بسيار لطيف و عبرتانگيز است. در قرآن كريم سعى شده است تا با مسائل عشقى به صورت سمبليك و اشارهوار برخورد شود و از ارائه جزئيات يا به زبان آوردن صريح و زننده، خوددارى شود. با خواندن داستان يوسف و زليخا، اين نكته را در خواهيد يافت.
10. يك نكته جالب در داستانهاى قرآنى، شكسته شدن حصار زمان است. گاهى حتى يك داستان در دل داستان ديگر آورده مىشود؛ در حالى كه در زمانهاى مختلف رخ دادهاند. اين خصوصيت قرآن، باعث مىشود تا انسان با دقت و موشكافى، سعى در چيدن صحيح قطعات مختلف اين داستانها نمايد و تمركز بيشترى پيداكند.
11. نكته زيباى ديگر آن كه در قصههاى قرآنى، جايگاه خاص زنان و نقش تعيين كننده و محورى آنان در اغلب داستانهاى قرآنى است؛(تحريم 10 و 11). زنان در داستانهاى قرآنى، به وضوح معرفى مىشوند و شخصيتى مستقل دارند.
12. قرآن در جاهايى كه مىخواهد الگويى عمومى ارائه كند و يا اندرزى فراگير در داستانهاى خود مطرح كند، از كلمات عامى مانند مردى از خاندان فرعون(مؤمن/28) يا زن لوط و زن نوح(تحريم/10) استفاده مىكند.
8 نكته تربيتى در قرآن
1. اگر قصد راهنمايى و تربيت كسى را داريد، در قدم اول از گفتار نرم و با محبت بهره گيريد؛ حتى اگر مخاطب شما فرعون سركش يا سران لجوج كفار جاهلى باشند؛(طه/44 و شعرا/215).
2. الف) گفتار رفتار آدمى در هر زمان و مكان، در حافظه الهى محفوظ است ؛ مراقب باشيد؛(لقمان/16 و كهف/30).
ب) نسبت به انسانهاى اطرافت، احساس مسئوليت كن و آنها را از كارهاى بد بازدار و به كارهاى خوب تشويق كن. اين لازمه استحكام يك پيكر است و بنى آدم اعضاى يكديگرند؛(لقمان/17).
ج) در رفتارهاى اجتماعى دقت كن! مبادا با غرور رويت را از ديگران برگردانى يا مثل متبكران راه بروى ؛ مبادا تندرو و كندرو شوى ؛ ميانه روى، بهترين روش است ؛ مراقب باش صدايت را بر سر كسى بلند نكنى و خلاصه در يك كلام، آدم باش ؛(لقمان/18و19).
3. قرآن كريم به شدت با پيروى از جمع(خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو) و حركت به دنبال اكثريت، مخالف است. قرآن مىگويد: اگر بخواهى از اكثريت مردم فقط به اين خاطر كه اكثريت هستند، پيروى كنى، بدون شك از راه خدا دور مىشوى ؛ هميشه با چشمان باز تصميم بگير؛(انعام/116 و اسراء/36).
4. هميشه بزرگ ترها، بهترين حرف را نمىزنند و هميشه حرف گوش كنى و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمىرساند. اين پيام تربيتى قرآن است كه حتى در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز كن كه فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوى اعمالت خواهى بود؛ نه بزرگترهايت؛(احزاب/67).
5. علم بهتر است يا ثروت؟ جواب آن را در آيه 247 بقره پيدا خواهيد كرد.
6. امانت دارى يكى از ارزشمندترين ارزشهاى قرآنى است. حضرت موسى (ع) را به خاطر امانتدارى و قدرتش، در خانه حضرت شعيب پناه دادند؛(قصص/26) و حضرت يوسف را به خاطر امانتدارى وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند؛(يوسف/55) و حتى رسول خدا(ص) كه از سوى خداوند برگزيده شد، مشهور به امانتدارى و به محمد امين معروف بود.
7. اگر مىخواهيد مخاطبان به سوى شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازيد! روح خشك و سنگين و بى لطافت، هيچ گاه در امر تربيت موفق نمىشود. مهربانى، دلسوزى و رقت قلب را در خود بپروريد تا مردم بى آن كه شما متوجه شويد، در اطراف شما جمع گردند؛(آل عمران/159).
8. آيا دوست داريد كه دشمن خود را به يك دوست تبديل كنيد؟ به هر بدى كه در حق شما كرد، با خوبى پاسخ گوييد. اين را قرآن تجويز مىكند؛ آيه 34 سوره فصلت را بخوانيد!
نكته در خصوص سلامتى در قرآن
1. بخوريد و بياشاميد ؛ امّا به اندازه كافى و لازم ؛ زيرا پرخورى و زياده روى، سلامت شما را به خطر مىاندازد؛(اعراف/31).
2. همه دردها و ناراحتىهاى خود را مىتوانيد با قرآن ريشه كن سازيد؛ قرآن بخوانيد و به آن عمل كنيد و با روح قرآن مرتبط و همنوا گرديد تا همه سيستمهاى روح و جسم شما در تعادل مطلوب خود قرار گيرند؛(يونس/57 و اسراء/82).
3. در فرهنگ قرآنى، اين خداوند است كه بيمارىها را شفا مىدهد و ديگران، وسيله و واسطهاند ؛(شعرا/80).
4. اصل اوّل در سلامتى و صحتِ غذاها به فرموده قرآن، آن است كه حلال و پاكيزه باشند.
اين گونه غذا، مىتواند مقدمات سلامتى را در بدن انسان فراهم نمايد؛ امّا اين كه يك ماده خوراكى واحد با تركيبات غذايى ثابت و مشخص، در اثر حلال يا حرام بودن، داراى آثار متفاوتى بر سلامت انسان گردد، بحث علمى بسيار عميقى مىطلبد؛(نحل/114 و بقره 168). حلال يعنى چيزى كه ممنوعيت شرعى ندارد و طيب يعنى چيزى كه موافق طبع سالم انسانى باشد.
5. بهترين نحوه تغذيه براى سلامت انسان كه مورد سفارش قرآن كريم است، خوردن صبحانه و شام است ؛ يعنى غذاى روزانه در دو وعده اصلى در اول روز و آخر روز صرف گردد. اين شيوه غذا خوردن بهشتيان است كه در سوره مريم، آيه 62 آمده است.
6. به فرمان قرآن، مؤمنان شايستهترين افراد در استفاده از نعمتهاى الهى - مانند غذاهاى پاكيزه - مىباشند. خداوند مىفرمايد: چه كسى اين غذاهاى پاكيزه را بر شما حرام كرده است؟ اينها زيبايىهاى زندگى دنياست كه خداوند براى بهترين بندگانش خلق نموده است. پس از نعمتهاى خداوند استفاده كنيد؛(اعراف/32 و مائده/87 و 88). به قول امام على (ع)، خداوند همان قدر از حرام شمردن آن چه حلال نموده است، ناراحت مىشود كه حرام او را ناديده بگيريد و مانند يك امر حلال انجام دهيد.
7. جالب است بدانيد كه خداوند مستقيماً در قرآن به خوردن گوشت و ماهى و ميوه اشاره مىكند و آنها را از نعمتهاى زندگى بخش الهى برمىشمارد و از ما مىخواهد كه از آنها بخوريم كه به ترتيب در سوره مائده آيه 1 و 96، سوره نحل، آيه 14 و سوره مؤمنون آيه 19 آمده است.
8. مسئله خوراك در قرآن، آن قدر مهم است كه در يك آيه مستقيماً فرمان داده شده است كه انسان با دقت و تأمل در غذايى كه مىخورد، بنگرد؛(عبس/24)؛ يعنى اين كه يك انسان قرآنى، بايد در نحوه تغذيه خود، نهايت دقت را داشته باشد.
9. خداوند در قرآن كريم خواب را يكى از عوامل سلامت و آرامش روح انسان برمىشمارد و آن را نعمتى قابل ستايش و آيهاى از آيات اعجازآميز الهى معرفى مىكند؛(روم/23 و فرقان/47).
10. آيا مىدانيد در فرهنگ قرآنى، سختترين و ناگوارترين بيمارىها چيست؟ قرآن مستقيماً به اين بيمارى اشاره نموده، آن را نام مىبرد. اين بيمارى، مرض قلب يا بيمارى دل نام دارد؛ چون وقتى روح و دل فردى به اين بيمارى گرفتار شد، از شنيدن و ديدن و درك حقايق عاجز مىشود و اين بدترين وضعى است كه يك انسان پيدا مىكند؛(اعراف/179 و توبه/125).
نكته روانشناسى در قرآن
1. از ديدگاه قرآن، سه نوع شخصيت اساسى وجود دارد؛ مؤمن، كافر و منافق ؛(آيات 2 تا 20 سوره بقره).
2. شخصيتهاى مؤمن، خود داراى سه درجه شخصيتى مىباشند ؛آنان كه به خود ظلم مىكنند، آنان كه ميانه رو هستند و آنان كه پيشتازانند؛(فاطر/32).
3. مشخصه بارز شخصيت كافر آن است كه دل و انديشهاش را قفل كرده است و راهى براى نفوذ هيچ حرف تازه و انديشه متفاوتى نگذاشته است و به همين دليل، از درك حقايق عاجز است.
4. خصوصيت بارز شخصيت منافق از ديدگاه قرآن، دوگانگى ريشهاى در ظاهر و باطن است؛ به همين دليل، مبتلا به شك و ترديد و عدم قدرت تصميمگيرى و ناتوانى در قضاوت مىشود؛(بقره/8 تا 20 و منافقون).
5. در قرآن كريم، در آيات فراوانى از اندوه، علل ايجاد كننده آن و راههاى برطرف ساختن آن سخن رفته است. گاهى اندوه فراق را با ديدار و گاهى اندوه فقر را با بشارت و گاهى اندوه رسول خدا(ص) را به دلدارى حضرت حق، درمان نموده است.
6. در ديدگاه قرآن، ترس دو نوع است ؛ ترس پسنديده و ترس ناپسند ؛ ترس پسنديده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست كه منجر به اصلاح رفتار مىشود؛(انفال/2) و ترس ناپسند، اضطرابى شديد با علت مشخصى است كه تسلط بر نفس را از بين مىبرد و بايد با آن مبارزه شود؛(احزاب/10 و 11).
7. از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد؛ خشم مفيد و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار ؛ خشم متعادل، راهى براى رسيدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را بايد درمان كرد. قرآن كريم با توصيه به صبر و پاسخ گويى با عمل نيك و با وعده بهشت و پاداش اخروى، به وسيله سفارش به بخشش و عفو، يادآورى قدرت و خشم خداوند و... به درمان بيمارى سلامتى سوز خشم و عصبانيت پرداخته است.
كه به ترتيب در سوره شورى، آيه 43، فصلت،آيه34، آل عمران ،آيات 133 و 143، شورى، آيات 36 و 37 و نور، آيه 22 بيان شده است.
8. در قرآن به سه نوع از مكانيسمهاى دفاعى - روانى اشاره شده است كه عبارتند از: فرافكنى(منافقون/4)، دليل تراشى(بقره/11 و 12) و واكنش سازى(بقره/204 و 205 و منافقون/4) .
9. در فرهنگ قرآن يكى از راههاى مؤثر و اساسى روان درمانى، استفاده از مواعظ و اندرزهاى قرآنى است؛(يونس/57).
10. در روش روان درمانى قرآنى، ايمان، توليد امنيت درونى و آرامش مىنمايد؛(انعام/82 و رعد/28).
11. ياد خدا، آرام بخش دلهاست ؛(رعد/28).
نكته از دانشمندان درباره قرآن
1. گوته، شاعر و نويسنده معروف آلمانى مىگويد: ساليان دراز كشيشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش نهاديم و پرده تعصب را دريديم، عظمت احكام مقدس قرآن، بهت و حيرت عجيبى در ما ايجاد نمود. به زودى اين كتاب توصيفناپذير، محور افكار مردم جهان مىگردد!
2. آلبرت انيشتاين كه نيازى به معرفى ندارد، مىگويد: قرآن كتاب جبر يا هندسه نيست؛ مجموعهاى از قوانين است كه بشر را به راه صحيح، راهى كه بزرگترين فلاسفه و دانشمندان دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند، هدايت مىكند.
3. ويل دورانت، دانشمند امريكايى شرقشناس، مىگويد: در قرآن، قانون و اخلاق يكى است. رفتار دينى در قرآن، شامل رفتار دنيوى هم مىشود و همه امور آن از جانب خداوند و به طريق وحى آمده است. قرآن در جانهاى ساده عقايدى آسان و دور از ابهام پديد مىآورد كه از رسوم و تشريفات ناروا آزاد است.
4. پروفسور آرتور آربرى كه يكى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگليسى است، مىگويد: زمانى كه به پايان ترجمه قرآن نزديك مىشدم، سخت در پريشانى به سر مىبردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مىبخشيد كه براى هميشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى كه مسلمان نيستم، قرآن را خواندم تا آن را درك كنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاى نافذ و مرتعش كنندهاش شوم و تحت تأثير آهنگش قرار گيرم و به كيفيتى كه مسلمانان واقعى و نخستين داشتند، نزديك گردم تا آن را بفهمم .
5. لئوتولستوى، نويسنده معروف روسى مىگويد: هر كس كه بخواهد سادگى و بى پيرايگى اسلام را دريابد، بايد قرآن مجيد را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانين و تعليمات حقيقى و احكام آسان و ساده براى عموم بيان شده است. آيات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاكى روح آورندهاش گواهى مىدهد.
6. دكتر هانرى كُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مىگويد: اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمىكرد كه بشر را به علم و تعقل و تفكر دعوت كند. هيچ انديشهاى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا كه نزديك به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فكر سخن رفته است.
7. ارنست رنان، فيلسوف معروف فرانسوى مىگويد: در كتابخانه من هزاران جلد كتاب سياسى ،اجتماعى، ادبى و... وجود دارد كه هر كدام را بيش از يك بار نخواندهام؛ اما يك جلد كتاب هست كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهايى از معانى و كمال به رويم باز شود، آن را مطالعه مىكنم. اين كتاب، قرآن - كتاب آسمانى مسلمانان - است.
8. ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مىگويد: اميدوارم آن زمان دور نباشد كه من بتوانم همه دانشمندان جهان را با يكديگر متحد كنم تا نظامى يكنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجيد كه اصالت و حقيقت دارد و مىتواند مردم را به سعادت برساند، ترسيم كنم. قرآن به تنهايى عهده دار سعادت بشر است.
9. مهاتما گاندى، رهبر فقيد هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنى، هر كس به اسرار وحى و حكمتهاى دين، بدون داشتن هيچ خصوصيت ساختگى ديگرى پى مىبرد. در قرآن هيچ اجبارى براى تغيير دين و مذهب انسانها ديده نمىشود. قرآن به راحتى مىگويد: هيچ زور و اكراهى در دين وجود ندارد.
10. ژان ژاك روسو، متفكر و روان شناس مشهور فرانسوى، برداشت منحصر به فردى از قرآن دارد؛ او مىگويد: بعضى از مردم بعد از آن كه مقدار كمى عربى ياد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درك نمىكنند. اگر مىشنيدند كه محمّد(ص) با آن كلام فصيح و آهنگ رساى عربى آن را مىخواند، هر آينه به سجده مىافتادند و ندا مىكردند: اى محمّد عظيم! دست ما را بگير و به محل شرف و افتخار برسان. ما به خاطر يارى تو حاضريم كه جان خويش را فدا سازيم!!
منابع :
1. مدخل، سيد عباس قائم مقامى.
2. مبين، مجله قرآن پژوهى، شماره 5.
3. قرآن و روانشناسى، عثمان نجاتى.
4. سيماى خانواده در قرآن، زهرا برقعى.
5. شيوه جذب جوانان از ديدگاه قرآن، غلامرضا متقى.
6. قرآن از ديدگاه 114 دانشمند، محمد مهدى عليقلى.
7. دانستنيهاى قرآن، مصطفى اسرار.
8. قرآن و علوم پزشكى، حسن رضارضايى.