touraj atef
6th April 2010, 02:01 PM
روزنامه را كه اين روزها مي خواني جز اخبار رعب انگيز هيچ نمي خواني و اگر كمي عميق تر به مسائل بنگري شايد تصميم بگيري كه بجز ستون آگهي ها هيچ جا ديگر را نگاه نكني زيرا وقتي به طور تصادفي در ستون عجايب نگاهم به خبري افتاد كه تند ترين فلفل جهان در انگلستان به عمل آمد به اين نيانديشيدم كه چاشني براي غذا در انگلستان مهد دشمن سرزمين اصلي فلفل ( هندوستان ) به عمل آمده بلكه به اين فكر فرو رفتم كه از اين گياه بي آزار كه صرفا براي خوش طعم كردن غذاها خلق شده قرار است بشر سلاحهاي مخرب تري چون گاز فلفل ساخته شود وقتي به اين افكار مهيب دامن مي زنم ناخود آگاه از خود مي پرسم بشر قرار است تا به كجا در پي نفرت و خشم و خشونت و … رود ؟ و جواب روشني براي آن نمي يابم و تنها به ياد مردمان جهاني مي افتم كه خسته از اين همه نفرت هستند و در جستجوي صلح و عشق در زندگي مي گردند و خود اين مسئله مرا به ياد قصه مردي مي اندازد كه مدتها پيش به واسطه تحقيقي كه براي نوشتن سلسله مقاله هائي كه در مورد تاريخ ورزش انجام مي دادم و در مجله فردوسي چاپ شد با او َآشنا شدم سالها پيش يعني درست در سال 1896 در دامنه كوه المپيا واقع در كشور يونان اتفاق بزرگي به وقوع پيوست در اين سال روياي مردي به وقوع پيوست كه آرزو داشت عشق بر سراسر جهان استيلا پيدا كند و عفريت جنگ براي هميشه رخت از جهان بندد از بارون دوكوبورتن فرانسوي سخن مي رانم او مردي بود كه در سالهاي كودكي با قصه المپيك آشنا شده بود داستان دلاور مرداني كه در يك سري رقابتهاي بزرگ شركت مي كردند و به واسطه قهرماني هايشان صاحب تاج برگ زيتون مي شدند و بر اي آنها شاعران مي سرائيدند و پيركر تراشان مجسمه آنها را از سنگ سخت مي تراشيدند اين حكايتها آنقدر شيرين بود كه پير دو كوبرتن عاشق ورزش را به اين صرافت انداخت كه آن را حفظ نموده و روزگاري آن را مطرح كند در هنگامه جنگ پروس و فرانسه دوكوبرتن شاهد بود كه چگونه سربازان فرانسوي بعلت ضعف مفرط بدني كه ناشي از كاستي در سيستم تربيت بدني آن روزگار فرانسه بود در مقايسه با سربازان پروس دچار مشكل مي شوند و اين گونه بودكه او تصميم گرفت سيستم تربيت بدني جديدي در فرانسه بوجود آورد و به نوعي هركولهائي براي ارتش فرانسه بسازد اما طبيعت ورزش و المپيك و روحيه دوكوبرتن او را به اين فكر انداخت كه سرباز تربيت نكند بلكه ميدانهاي جنگ را تبديل به ميدان المپيك نمايد و شعار بالاتر و سريع تر و قوي تر را نه در هنگامه خون ريزي كه براي شادماني و عشق بين تمامي ملتها استفاده نمايد و چنين بود كه در تاريخ 6 آوريل سال 1896 يعني در چنين روزي نخستين بازيهاي المپيك نوين در موطن اصلي آن يعني آتن يونان آغاز شد و مشعل المپيك و حلقه هاي متحد رنگارنگ كه نماد قاره ها و كشورها و ملل مختلف و لزوم دوستي آنها بود براي اولين بار نمايان شد و دوكوبرتن توانست جاه طلبي و برتري طلبي و زياده خواهي انسان را از جنگ آفريني به صلح طلبي از نوع المپيك برساند امروز كه دو خبر آغاز مسابقات المپيك نوين را با پرورش تند ترين فلفل دنيا مقايسه مي كردم و شاهد بودم چگونه خاصيت جنگ افروزي ,اثبات قوي ترم و سريع ترم و بالاتر تبديل به واقعه زيبائي چون المپيك شود و كاشتن گياهي براي خوش طعم كردن غذا تبديل به مسابقه اي مهيب براي پرورش فلفلي تند تر با اسكويل بالاتر ( ميزان درجه تندي ) براي ساختن گاز و بمب دستي شود با خود مي انديشم كه همه چيز از اندرون ما است اگر اندرونمان پر عشق و عاري از كينه و نفرت بود مي توان دوكوبر تن شد كه آتش جنگ را تبديل به مشعل المپيك كرد و يا شبيه بسياري شد كه فلفل را در گاز فلفل مفيد مي دانند افسوس و اميد كه چنين نباشد
www.lonelyseaman.wordpress.com
// tourajatef@hotmacom
www.lonelyseaman.wordpress.com
// tourajatef@hotmacom