روابط عمومی سایت
2nd April 2010, 02:50 AM
http://iranvij.ir/group/img/up/1238645301.jpg
سيزدهمين روز از سال نو در ايران باستان، با نام فرشته تير پيوند خورده است: «سيزدهم هر ماه شمسي تير روز ناميده مي شود و مربوط به فرشته اي است که تير نام دارد و تیر فرو رفته در پهلوي او را تيشتر مي گويند. فرشته مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد.
ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن نوروز که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم فروردين را که روز فرخنده است، به باغ و صحرا ميروند و شادي ميکنند.»
با اين حال، سكه سيزدهم فروردين آنقدر چرخيد تا روي نحوست آن، خودش را در تاريخ و رسم و رسوم تثبيت كرد. تا چند دهه قبل، كسي حق نداشت روز سيزده بدر براي ديد و بازديد، به خانه ديگري برود.
اين بازديد را هم صاحب خانه به فال بد ميگرفت و هم ميهمان. شنيدن اين جمله كه "نحوست را به خانه من آوردند" در آن سال ها، حق ميهمانان وقت ناشناسي بود كه سيزده بدر را در خانه ديگري سپري مي كردند. همين حالا هم در بسياري از مناطق كشور، معتقدند كه: «هر چه بلا قرار است در اين سال بيايد، در روز سيزده فروردين ماه مقدر و تقسيم مي شود. پس بايد از خانه گريخت و به صحرا رفت تا شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيفتيم.»
اما نحوست عدد 13 تنها سهم آيين ما نيست. در بسياري از کشورها هم عدد 13 با بديمني تداعي مي شود. مسيحيان هيچ وقت سيزده نفري بر سر يک سفره غذا نمي خورند. در باور تازيان سيزدهمين روز هر ماه ناخوشايند است و ابوريحان بيروني در جدول "روزهاي مختار و مسعود و مکروه" در ايران کهن، روز سيزدهم ماه را منحوس ذکر کرده است.
با اين حال، پشت پرده نحسي عاريه اي سيزده، نمادها همه حكايت از سبزينگي و شادماني دارند.
منحصر به فردترين نماد سيزده بدر، آرزويي است كه با گره خوردن سبزه ها، به واقعيت گره مي خورد. اگرچه سبزه گره زدن هميشه با باز شدن بخت تداعي شده است، اما در فرهنگ اساطيري به تحقق آرزوها اشاره دارد و تمثيلي است براي پيوند زن و مرد و تسلسل نسلها.
در فرهنگ اساطير براي رسم هاي سيزده بدر، معني هاي تمثيلي آورده شده است. شادي و خنده در اين روز به معني فروريختن انديشه هاي تيره و پليدي است. روبوسي نماد آشتي و تزکيه، خوردن غذا در دشت نشانه فديه گوسفند بريان، بازي و مسابقه در اين روز يادآور کشمکش ايزد باران و ديو خشکسالي است و به آب افکندن سبزه هاي تازه رسته، نشانه هديه دادن به ايزد آب يا "ناهيد".
دكتر نيكنام، باستان شناس و محقق فرهنگ ايراني ميگويد: «بعضي از آداب نوروز به آيين زرتشتي بازنميگردد، بلكه مربوط به باورهاي مردمان آريايي است كه پيش از زرتشت در سرزمين ايران زندگي ميكردند. طبق يكي از اين باورها، بارندگي به فرشتهاي به نام تِير مربوط است كه در آسمانها به صورت اسب سپيدي در حال حركت است و هرگاه با ديوي به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالي پر از سبزي و خرمي و باران در پيش است. به همين دليل ايرانيان روز سيزدهم فروردين كنار سبزهها و جويبارها ميروند و بهويژه زنان كه نماينده آناهيتا، يعني ايزدآب هستند، با نوازش سبزهها و گره زدن آنها حمايت خود را از فرشته باران نشان ميدهند.»
http://bedunid.files.wordpress.com/2008/03/p4.jpg
او ادامه ميدهد: "آرياييها بنا به يك اعتقاد قديمي عمر جهان را 12 هزار سال ميدانستند و 12 روز اول سال را به عنوان نمادي از 12 هزار سال اول در نظر ميگرفتند. به اعتقاد آنها بعد از اين دوازده هزار سال، عمر جهان مادي به پايان ميرسيد و انسانهايي كه در دنيا وظيفهشان جنگ با اهريمن و پليدي بوده است، به پيروزي نهايي ميرسند."
با اين حال، بديمني يك روز، بهانه خوبي براي پناه بردن به طبيعت نيست. همانطور كه ساعتها در ترافيك خيابان و جاده ماندن هم دليل خوبي نيست براي خانه نشيني سيزده و چشم دوختن به تلويزيون. همان طور كه ايرانيان باستان بهانه هايي بيش از فرار از نحسي يك روز براي رفتن به طبيعت و خنديدن و خوش بودن داشتند.
حرف هاي دكتر نيكنام پايان خوبي است كه مي تواند بهانه هاي بهتري براي سيزده به در امسال مان دست و پا كند: "ايرانيان باستان روز سيزدهم فروردين را مظهر هزاره سيزدهم، يعني پايان بخش دوره جهان مادي ميدانستند كه نظام هستي به ناگاه فرو ميريزد. از آن پس ديگر جهان مادي وجود نخواهد داشت و انسانها تحت راهنمايي ناجي موعودي كه او را «سوشيانس» ميخوانند، به جايگاه ابدي خود به عالم مينو برميگردند. در واقع هزاره سيزدهم، آغاز رهايي آدمي از جهان مادي و كوچ او به جهان كيهاني است.
آنها به تبعيت از اين انديشه، در روز سيزدهم فروردين، پرداختن به امور روزمره را اشتباه دانسته، به آغوش طبيعت پناه ميبردند تا به صورت نمايشي، آزادي از بندهاي دنيوي را جشن بگيرند. ضمناً با هديه به درگاه ايزد و فديه گوسفند از ايزد تير (فرشته باران) ميخواستند كه باران عطا كند. چون نزول باران بهاري باعث سرسبزي و طراوت زمين مي شد و نمادي از بهشت را پيش چشم آنها مجسم ميكرد."
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/1/14/6902_252.jpg
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/01/10/100934479275.jpg
http://f.imagehost.org/0468/13Bedar_pixfa_ir_12.jpg
سيزدهمين روز از سال نو در ايران باستان، با نام فرشته تير پيوند خورده است: «سيزدهم هر ماه شمسي تير روز ناميده مي شود و مربوط به فرشته اي است که تير نام دارد و تیر فرو رفته در پهلوي او را تيشتر مي گويند. فرشته مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد.
ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن نوروز که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم فروردين را که روز فرخنده است، به باغ و صحرا ميروند و شادي ميکنند.»
با اين حال، سكه سيزدهم فروردين آنقدر چرخيد تا روي نحوست آن، خودش را در تاريخ و رسم و رسوم تثبيت كرد. تا چند دهه قبل، كسي حق نداشت روز سيزده بدر براي ديد و بازديد، به خانه ديگري برود.
اين بازديد را هم صاحب خانه به فال بد ميگرفت و هم ميهمان. شنيدن اين جمله كه "نحوست را به خانه من آوردند" در آن سال ها، حق ميهمانان وقت ناشناسي بود كه سيزده بدر را در خانه ديگري سپري مي كردند. همين حالا هم در بسياري از مناطق كشور، معتقدند كه: «هر چه بلا قرار است در اين سال بيايد، در روز سيزده فروردين ماه مقدر و تقسيم مي شود. پس بايد از خانه گريخت و به صحرا رفت تا شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيفتيم.»
اما نحوست عدد 13 تنها سهم آيين ما نيست. در بسياري از کشورها هم عدد 13 با بديمني تداعي مي شود. مسيحيان هيچ وقت سيزده نفري بر سر يک سفره غذا نمي خورند. در باور تازيان سيزدهمين روز هر ماه ناخوشايند است و ابوريحان بيروني در جدول "روزهاي مختار و مسعود و مکروه" در ايران کهن، روز سيزدهم ماه را منحوس ذکر کرده است.
با اين حال، پشت پرده نحسي عاريه اي سيزده، نمادها همه حكايت از سبزينگي و شادماني دارند.
منحصر به فردترين نماد سيزده بدر، آرزويي است كه با گره خوردن سبزه ها، به واقعيت گره مي خورد. اگرچه سبزه گره زدن هميشه با باز شدن بخت تداعي شده است، اما در فرهنگ اساطيري به تحقق آرزوها اشاره دارد و تمثيلي است براي پيوند زن و مرد و تسلسل نسلها.
در فرهنگ اساطير براي رسم هاي سيزده بدر، معني هاي تمثيلي آورده شده است. شادي و خنده در اين روز به معني فروريختن انديشه هاي تيره و پليدي است. روبوسي نماد آشتي و تزکيه، خوردن غذا در دشت نشانه فديه گوسفند بريان، بازي و مسابقه در اين روز يادآور کشمکش ايزد باران و ديو خشکسالي است و به آب افکندن سبزه هاي تازه رسته، نشانه هديه دادن به ايزد آب يا "ناهيد".
دكتر نيكنام، باستان شناس و محقق فرهنگ ايراني ميگويد: «بعضي از آداب نوروز به آيين زرتشتي بازنميگردد، بلكه مربوط به باورهاي مردمان آريايي است كه پيش از زرتشت در سرزمين ايران زندگي ميكردند. طبق يكي از اين باورها، بارندگي به فرشتهاي به نام تِير مربوط است كه در آسمانها به صورت اسب سپيدي در حال حركت است و هرگاه با ديوي به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالي پر از سبزي و خرمي و باران در پيش است. به همين دليل ايرانيان روز سيزدهم فروردين كنار سبزهها و جويبارها ميروند و بهويژه زنان كه نماينده آناهيتا، يعني ايزدآب هستند، با نوازش سبزهها و گره زدن آنها حمايت خود را از فرشته باران نشان ميدهند.»
http://bedunid.files.wordpress.com/2008/03/p4.jpg
او ادامه ميدهد: "آرياييها بنا به يك اعتقاد قديمي عمر جهان را 12 هزار سال ميدانستند و 12 روز اول سال را به عنوان نمادي از 12 هزار سال اول در نظر ميگرفتند. به اعتقاد آنها بعد از اين دوازده هزار سال، عمر جهان مادي به پايان ميرسيد و انسانهايي كه در دنيا وظيفهشان جنگ با اهريمن و پليدي بوده است، به پيروزي نهايي ميرسند."
با اين حال، بديمني يك روز، بهانه خوبي براي پناه بردن به طبيعت نيست. همانطور كه ساعتها در ترافيك خيابان و جاده ماندن هم دليل خوبي نيست براي خانه نشيني سيزده و چشم دوختن به تلويزيون. همان طور كه ايرانيان باستان بهانه هايي بيش از فرار از نحسي يك روز براي رفتن به طبيعت و خنديدن و خوش بودن داشتند.
حرف هاي دكتر نيكنام پايان خوبي است كه مي تواند بهانه هاي بهتري براي سيزده به در امسال مان دست و پا كند: "ايرانيان باستان روز سيزدهم فروردين را مظهر هزاره سيزدهم، يعني پايان بخش دوره جهان مادي ميدانستند كه نظام هستي به ناگاه فرو ميريزد. از آن پس ديگر جهان مادي وجود نخواهد داشت و انسانها تحت راهنمايي ناجي موعودي كه او را «سوشيانس» ميخوانند، به جايگاه ابدي خود به عالم مينو برميگردند. در واقع هزاره سيزدهم، آغاز رهايي آدمي از جهان مادي و كوچ او به جهان كيهاني است.
آنها به تبعيت از اين انديشه، در روز سيزدهم فروردين، پرداختن به امور روزمره را اشتباه دانسته، به آغوش طبيعت پناه ميبردند تا به صورت نمايشي، آزادي از بندهاي دنيوي را جشن بگيرند. ضمناً با هديه به درگاه ايزد و فديه گوسفند از ايزد تير (فرشته باران) ميخواستند كه باران عطا كند. چون نزول باران بهاري باعث سرسبزي و طراوت زمين مي شد و نمادي از بهشت را پيش چشم آنها مجسم ميكرد."
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/1/14/6902_252.jpg
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/01/10/100934479275.jpg
http://f.imagehost.org/0468/13Bedar_pixfa_ir_12.jpg