آبجی
26th March 2010, 02:56 AM
http://i1.tinypic.com/61vtik0.gif
زرتشت پیامبری با ماموریت عام بود.
هدف انسان را تلاش دائمی برای غلبه کامل نیکی بر بدی میداند.
تجلیات معنوی اش را به پرتوی آتش تشبیه میکند.
شعار او پندار نیک.کردار نیک و گفتار نیک است.
دو گوهر همزاد : سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو
"این دو پدیده ی همزادی که در آغاز آفرینش به صورت دو نیروی متضاد در اندیشه و گفتار و کردار ظهور نمودند یک نیکی است و دیگری بدی . انسان دانا از میان این دو ، نیکی را بر گزیند ولی شخص نادان چنین نخواهد کرد ." (گاتها 30 بند 3)
اشوزرتشت در فلسفه ی پیام خود به دو گوهر همزاد ولی متضاد اشاره دارد که در نظم هستی نقش دارند . اثر این دو گوهر ، نیرویی است که در کوچکترین ذره ها به صورت مثبت و منفی در پروتون و الکترون وجود دارد و در همه جای هستی حتی کهکشان به گونه ی کشش و رانش و یا دو نیروی ناهمگون اثر می گذارد . بنا به تعالیم آیین مزدیسنا، در اندیشه ی هر کس از هنگام تولد دو نیروی متضاد بوجود می آید که پایه و اساس آفرینش اندیشه ی انسان بر آن ها قرار گرفته . این دو نیرو ، خوبی و بدی یا سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو هستند .
این دو گوهر یا پدیده در اندیشه اند و ناسازگاری و وارونگی ، راستی و ناراستی ، پدیدآرندگی و تباهکاری ، افزایندگی و کاهندگی ، روشنی و تیرگی ، دوستداری و دشمنی ، هستی و نیستی ، سامان و بی سامان ، دل آزردگی و دلگرمی ، در این جهان و در اندیشه ی آدمی به نام دو گوهر یا دو مینوی که نخستین سپَنتامَینو یعنی روشن روان و دیگری اَنگرَه مَینو یعنی تیره روان شناسانده شده است . این دو نیز با روان با هم ، همزاد و توامان و برادر دوقلو هستند .
در این میان اگر قدرت سپَنتامَینو در اندیشه ی انسان فزونی یا بد انسان را به سوی خوشبختی و کامیابی و اگر اندیشه ، راه اَنگرَه مَینو را در پیش بگیرد ، بعکس آدمی به سوی ناراحتی و بدبختی خواهد رفت و بنا به عقیده ی ما در هر دو جهان ناکام خواهد شد . این نگاه اشتباهاً به دوگانه پرستی تعبیر شده است در حالیکه دو گانه پرستی یعنی پرستش دو خدای متضاد . مثل خدای توانایی و خدای ناتوانی ، خدای دارایی و خدای بی نوایی ، خدای تندرستی و خدای بیماری و ... . اعتقاد درست بر این است که اهورامزدا همه ی جهان را از جمله انسان را آفریده و به انسان قدرت اندیشه داده و این اندیشه می تواند دو راه را در زندگی برگزیند . راه خوبی یا سپَنتامَینو و راه بدی یا اَنگرَه مَینو . اهورا مزدا خدای خوبی و اهریمن خدای بدی نیستند . زیرا هیچ گاه برای اهریمن نماز و نیایشی انجام نمی شود . و پیوسته شکستش آرزو می شود . اهورامزدا خالق اندیشه ی انسانهاست و سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو (اهریمن) زاییده ی اندیشه و کردار انسانها هستند .
http://www.benrazavi.com/images/faravahar-fravahar.jpg
آتش "پرستش سو" یا قبله در آیین زرتشتی
"ای نمازگزار ، نمازت را ، نیایشت را با دل پاک و روشن به آرامی و خلوص نیت بخوان و بدان ، این روشنایی که قبله گاه و پرستش سوی خود کرده ای پرتویی از روشنی جاودان است که خداوند در دل مردمان نهاده است ."
پیروان آیین زرتشت که خود را مزدیسنی یعنی پرستندگان مزدا (خداوند) نیز می گویند در نیایش های خود با تن و روانی پاک ، رو به سوی " روشنایی" ، خداوند را سپاس گفته و نیایش می کنند . زرتشتیان به گاه نیایش ، زندگی سرشار از آسایش و بهروزی را برای نیک اندیشانِ روزگار ، آرزو می کنند و آتش را در کنار سه عنصر دیگر آب و خاک و هوا گرامی می دارند و از آتشکده ها به نشانه ی مهر و پاکی در محل زندگی خود ، پاسداری می کنند . آنان از روشنایی آتش ، همانند نورهای دیگر ، به عنوان پرستش سو (قبله) به هنگام نیایش بهره می گیرند . آتش بزرگترین پاک کننده است و در عین حال نورانی ترین عنصر است و آن را سمبل اهورا مزدا میدانند .
ایرانیان از سال ها پیش ، آتش را به عنوان نماد موجودیت خود یا به عبارتی پرچمی برای هویت ملی خود در نظر داشتند و به آن افتخار می کردند . زیرا آتش از بین برنده ناپاکی ها و روشن کننده ی تاریکی هاست . گرما و انرژی آتش ، چرخ های صنعت و پیشرفت را به چرخش می آورد . آتش درونی انسان است که اندیشه او را به خرد بی پایان اهورایی پیوند می زند . بنابراین زرتشتیان به پیروی از نیاکان خود همچنان آتش را گرامی داشته ، از روشنایی آن به عنوان قبله به هنگام نیایش بهره می گیرند . اگر زرتشتیان رو به سوی نور دارند و آن را پرستش سو می دانند ، برای نزدیک شدن به اهورامزدا ، پروردگار و آفریننده کل است که خود سرچشمه ی همه نورها(شیدان شید) است .
به جا آوردن مراسم در برابر نور خدا به انسان حرارت زندگی و جوش و خروش و اراده و پایداری می بخشد و دل دینداران و مشتاقان ، با برخورد به امواجش ، سبک و شاد و خرم می گردد و پرتو آن به نسبت ایمان و اخلاص ستایندگان بر دل ایشان می تابد و انوار تسلی و امیدواری ، کانون دل آنها را روشن می گرداند .
دلبستگی و اعتقاد و احترام خاص ایرانیان به آتش موجب شده که برخی به غلط چنین بپندارند که آتش نزد ایشان جنبه الوهیت دارد و لذا ایرانیان را آتش پرست بیانگارند .
فردوسی در این باره می گوید:
بدانگاه بد آتش خوبرنگ چو مر تازیان را مهراب سنگ
مپندار کآتش پرستان بدند پرستنده ی پاک یزدان بدند
برخی از اقوام سامی نیز آتش را مقدس می شمرده اند . به روایت تورات در کوه تور ، "نور خدا" به صورت آتشی بر موسی تجلی کرد و "یهوه" یا خدای موسی ، با زبانه ی آتش با موسی سخن گفت . آتش بر ابراهیم خلیل گلستان شد . موسی را خاله اش ، در کودکی ، در تنور مخفی کرد و چونن ندانسته تنور را آتش کردند ، دیدند موسی در تنور نشسته است و آتش گرد او می گردد بی هیچ زیان و گزند .
"درود و ستایش به تو ، ای آتش اهورامزدا ، می ستایم این روشنی پاک و درخشان را اینک که به ما آشکاری ، توان و نیرویمان بخش تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم . یاریمان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم . روان را پالوده گردان از بدی و راه بی فرجام تا شایسته ی پرستش اهورامزدای بزرگ باشیم ."
http://www.stonecarver.com/jpeg/faravahar.jpg
سوشیانت در آیین زرتشتی
براستی کسانی از زمره سوشیانتها و رها کنندگان جهان بشمار خواهند رفت که فرمانهای مزدا و وظیفه خود را با نیک منشی بجای آورند و بر ضد خشم وستم بپا خیزند و آنرا در هم شکنند. یسنا ۴۸ بند١٢
سوشیانت این کلمه از ریشه سوکه به معنی بهره و منفعت است می باشد کلمه سود فارسی از همین ریشه و بنیان است و سوشیانت به معنای رها کنندگان است.عقیده به موعود ۳۱ قرن است که مایه امید ایرانیان گشته در کشاش گیتی آنان را امیدوار ساخته و از انحطاط و سقوط آنان جلو گرفته است . اگر روزی شکستی و بدبختی رو می کرد و دشمن فرومایه ای غالب می آمدو اگر زمانی دیو خشکی سرزمین ایران را در کم آبی و قحطی فرو برد اگر روزگاری تیرگی و سیاهی در آسمان ایران نمودار گردید نهراسید و امیدوار باشیدکه خورشید تیز است از بالای البرز کوه دگر باره بر شما نور خواهد افشاند خود اشو زرتشت نیز در سرودهای گاتها پیوسته پیروان خود را به آینده بهتر و انتظار ساختن روزگار خوش تر و سر افرازی امیدوار می سازد و می گوید با کار و کوشش و سعی و عمل مسلحانه در برابر سپاه اهریمن و اهریمن خویان ایستادگی نمایند و از میدان کارزار جور و ستم و پلیدی و زشتی نگریزند بلکه آنقدر ایستادگی نمایند تا پیروزی قطعی و فتح نهایی نصیب آنان گردد عقیده به سوشیانت می آموزد که به پیش بروید و گذشته را رها سازید و اصل انتظار یعنی آینده گرایی و حرکت به آینده ای که بهتر از امروز خواهد بود و قناعت نکردن به یک زندگی فقیرانه و تحت ظلم .منتظر یعنی منتظر آینده آنکه منتظر است امیدوار است و آنکه امیدوار است زنده است .روح زندگی در اوست بی شک در پرتو همین انتظار است که ایران ما روی نجات خواهد دید و از فلسفه این عقیده مقدس بوده که ایرانیان را به شجاعت و دلاوری ترغیب نموده ؛یکی از ویژگی های قوم ایرانی امید به آیندهاست که پیوسته از زمان حال به آینده توجه دارد عقیده سوشیانت بیانگر این حقیقت است که روزی فرا خواهد رسید که عدالت و آدمیت و راستی پیروز گردد و بدیها بروند و نیکی ها باز آیند خیانت و دروغ و ناراستی و فساد فردی و اجتماعی از جهان رخت بربند و سازش همگانی و عدالت اجتماعی مطلق و برابری و راستی حکمفرما شود عقیده به سوشیانت می گوید آدم منتظر هم از نظر فکری و هم از نظر علمی و مادی یک آدم یا یک ملت آماده است پس سوشیانت حتما نباید یک فرد باشد بلکه تک تک ما می توانیم بخشی از آن باشیم (مانند سی مرغ عطار) عقیده به سوشیانت اعتقاد به این است که وعده خداوندگار در کتابهای دینی و همچنین آرزوی تمامی آدمهای پارسا و صالح تحقق خواهد یافت و جامعه ای که در آن آدمیت و عدالت و حقیقت برای همیشه حکمفرمابوده باشد هرگز بازیچه دست ستمکاران نخواهد شد. رسالت سوشیانت ازبرای همین است.آزاد و پاینده باد ایران و سربلند باد ایرانی.
یکی پر خرد گفت کز سیستان بیاید یکی گرد گیتی ستان
سراسر بیالاید ایران زمین زتازی نژادان پر مکرو کین
چنان پست گرداند اهریمنان که دیگر نماند از ایشان نشان
پس آنگه آن گرد عالی تبار بیاراید ایران چو باغ بهار
از ایلام تا خاک مازندران ز اروند تا دامن سیستان
نگردد بجز داد ؛ فرمانروا گلستان شود کشور آریا
زرتشت پیامبری با ماموریت عام بود.
هدف انسان را تلاش دائمی برای غلبه کامل نیکی بر بدی میداند.
تجلیات معنوی اش را به پرتوی آتش تشبیه میکند.
شعار او پندار نیک.کردار نیک و گفتار نیک است.
دو گوهر همزاد : سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو
"این دو پدیده ی همزادی که در آغاز آفرینش به صورت دو نیروی متضاد در اندیشه و گفتار و کردار ظهور نمودند یک نیکی است و دیگری بدی . انسان دانا از میان این دو ، نیکی را بر گزیند ولی شخص نادان چنین نخواهد کرد ." (گاتها 30 بند 3)
اشوزرتشت در فلسفه ی پیام خود به دو گوهر همزاد ولی متضاد اشاره دارد که در نظم هستی نقش دارند . اثر این دو گوهر ، نیرویی است که در کوچکترین ذره ها به صورت مثبت و منفی در پروتون و الکترون وجود دارد و در همه جای هستی حتی کهکشان به گونه ی کشش و رانش و یا دو نیروی ناهمگون اثر می گذارد . بنا به تعالیم آیین مزدیسنا، در اندیشه ی هر کس از هنگام تولد دو نیروی متضاد بوجود می آید که پایه و اساس آفرینش اندیشه ی انسان بر آن ها قرار گرفته . این دو نیرو ، خوبی و بدی یا سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو هستند .
این دو گوهر یا پدیده در اندیشه اند و ناسازگاری و وارونگی ، راستی و ناراستی ، پدیدآرندگی و تباهکاری ، افزایندگی و کاهندگی ، روشنی و تیرگی ، دوستداری و دشمنی ، هستی و نیستی ، سامان و بی سامان ، دل آزردگی و دلگرمی ، در این جهان و در اندیشه ی آدمی به نام دو گوهر یا دو مینوی که نخستین سپَنتامَینو یعنی روشن روان و دیگری اَنگرَه مَینو یعنی تیره روان شناسانده شده است . این دو نیز با روان با هم ، همزاد و توامان و برادر دوقلو هستند .
در این میان اگر قدرت سپَنتامَینو در اندیشه ی انسان فزونی یا بد انسان را به سوی خوشبختی و کامیابی و اگر اندیشه ، راه اَنگرَه مَینو را در پیش بگیرد ، بعکس آدمی به سوی ناراحتی و بدبختی خواهد رفت و بنا به عقیده ی ما در هر دو جهان ناکام خواهد شد . این نگاه اشتباهاً به دوگانه پرستی تعبیر شده است در حالیکه دو گانه پرستی یعنی پرستش دو خدای متضاد . مثل خدای توانایی و خدای ناتوانی ، خدای دارایی و خدای بی نوایی ، خدای تندرستی و خدای بیماری و ... . اعتقاد درست بر این است که اهورامزدا همه ی جهان را از جمله انسان را آفریده و به انسان قدرت اندیشه داده و این اندیشه می تواند دو راه را در زندگی برگزیند . راه خوبی یا سپَنتامَینو و راه بدی یا اَنگرَه مَینو . اهورا مزدا خدای خوبی و اهریمن خدای بدی نیستند . زیرا هیچ گاه برای اهریمن نماز و نیایشی انجام نمی شود . و پیوسته شکستش آرزو می شود . اهورامزدا خالق اندیشه ی انسانهاست و سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو (اهریمن) زاییده ی اندیشه و کردار انسانها هستند .
http://www.benrazavi.com/images/faravahar-fravahar.jpg
آتش "پرستش سو" یا قبله در آیین زرتشتی
"ای نمازگزار ، نمازت را ، نیایشت را با دل پاک و روشن به آرامی و خلوص نیت بخوان و بدان ، این روشنایی که قبله گاه و پرستش سوی خود کرده ای پرتویی از روشنی جاودان است که خداوند در دل مردمان نهاده است ."
پیروان آیین زرتشت که خود را مزدیسنی یعنی پرستندگان مزدا (خداوند) نیز می گویند در نیایش های خود با تن و روانی پاک ، رو به سوی " روشنایی" ، خداوند را سپاس گفته و نیایش می کنند . زرتشتیان به گاه نیایش ، زندگی سرشار از آسایش و بهروزی را برای نیک اندیشانِ روزگار ، آرزو می کنند و آتش را در کنار سه عنصر دیگر آب و خاک و هوا گرامی می دارند و از آتشکده ها به نشانه ی مهر و پاکی در محل زندگی خود ، پاسداری می کنند . آنان از روشنایی آتش ، همانند نورهای دیگر ، به عنوان پرستش سو (قبله) به هنگام نیایش بهره می گیرند . آتش بزرگترین پاک کننده است و در عین حال نورانی ترین عنصر است و آن را سمبل اهورا مزدا میدانند .
ایرانیان از سال ها پیش ، آتش را به عنوان نماد موجودیت خود یا به عبارتی پرچمی برای هویت ملی خود در نظر داشتند و به آن افتخار می کردند . زیرا آتش از بین برنده ناپاکی ها و روشن کننده ی تاریکی هاست . گرما و انرژی آتش ، چرخ های صنعت و پیشرفت را به چرخش می آورد . آتش درونی انسان است که اندیشه او را به خرد بی پایان اهورایی پیوند می زند . بنابراین زرتشتیان به پیروی از نیاکان خود همچنان آتش را گرامی داشته ، از روشنایی آن به عنوان قبله به هنگام نیایش بهره می گیرند . اگر زرتشتیان رو به سوی نور دارند و آن را پرستش سو می دانند ، برای نزدیک شدن به اهورامزدا ، پروردگار و آفریننده کل است که خود سرچشمه ی همه نورها(شیدان شید) است .
به جا آوردن مراسم در برابر نور خدا به انسان حرارت زندگی و جوش و خروش و اراده و پایداری می بخشد و دل دینداران و مشتاقان ، با برخورد به امواجش ، سبک و شاد و خرم می گردد و پرتو آن به نسبت ایمان و اخلاص ستایندگان بر دل ایشان می تابد و انوار تسلی و امیدواری ، کانون دل آنها را روشن می گرداند .
دلبستگی و اعتقاد و احترام خاص ایرانیان به آتش موجب شده که برخی به غلط چنین بپندارند که آتش نزد ایشان جنبه الوهیت دارد و لذا ایرانیان را آتش پرست بیانگارند .
فردوسی در این باره می گوید:
بدانگاه بد آتش خوبرنگ چو مر تازیان را مهراب سنگ
مپندار کآتش پرستان بدند پرستنده ی پاک یزدان بدند
برخی از اقوام سامی نیز آتش را مقدس می شمرده اند . به روایت تورات در کوه تور ، "نور خدا" به صورت آتشی بر موسی تجلی کرد و "یهوه" یا خدای موسی ، با زبانه ی آتش با موسی سخن گفت . آتش بر ابراهیم خلیل گلستان شد . موسی را خاله اش ، در کودکی ، در تنور مخفی کرد و چونن ندانسته تنور را آتش کردند ، دیدند موسی در تنور نشسته است و آتش گرد او می گردد بی هیچ زیان و گزند .
"درود و ستایش به تو ، ای آتش اهورامزدا ، می ستایم این روشنی پاک و درخشان را اینک که به ما آشکاری ، توان و نیرویمان بخش تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم . یاریمان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم . روان را پالوده گردان از بدی و راه بی فرجام تا شایسته ی پرستش اهورامزدای بزرگ باشیم ."
http://www.stonecarver.com/jpeg/faravahar.jpg
سوشیانت در آیین زرتشتی
براستی کسانی از زمره سوشیانتها و رها کنندگان جهان بشمار خواهند رفت که فرمانهای مزدا و وظیفه خود را با نیک منشی بجای آورند و بر ضد خشم وستم بپا خیزند و آنرا در هم شکنند. یسنا ۴۸ بند١٢
سوشیانت این کلمه از ریشه سوکه به معنی بهره و منفعت است می باشد کلمه سود فارسی از همین ریشه و بنیان است و سوشیانت به معنای رها کنندگان است.عقیده به موعود ۳۱ قرن است که مایه امید ایرانیان گشته در کشاش گیتی آنان را امیدوار ساخته و از انحطاط و سقوط آنان جلو گرفته است . اگر روزی شکستی و بدبختی رو می کرد و دشمن فرومایه ای غالب می آمدو اگر زمانی دیو خشکی سرزمین ایران را در کم آبی و قحطی فرو برد اگر روزگاری تیرگی و سیاهی در آسمان ایران نمودار گردید نهراسید و امیدوار باشیدکه خورشید تیز است از بالای البرز کوه دگر باره بر شما نور خواهد افشاند خود اشو زرتشت نیز در سرودهای گاتها پیوسته پیروان خود را به آینده بهتر و انتظار ساختن روزگار خوش تر و سر افرازی امیدوار می سازد و می گوید با کار و کوشش و سعی و عمل مسلحانه در برابر سپاه اهریمن و اهریمن خویان ایستادگی نمایند و از میدان کارزار جور و ستم و پلیدی و زشتی نگریزند بلکه آنقدر ایستادگی نمایند تا پیروزی قطعی و فتح نهایی نصیب آنان گردد عقیده به سوشیانت می آموزد که به پیش بروید و گذشته را رها سازید و اصل انتظار یعنی آینده گرایی و حرکت به آینده ای که بهتر از امروز خواهد بود و قناعت نکردن به یک زندگی فقیرانه و تحت ظلم .منتظر یعنی منتظر آینده آنکه منتظر است امیدوار است و آنکه امیدوار است زنده است .روح زندگی در اوست بی شک در پرتو همین انتظار است که ایران ما روی نجات خواهد دید و از فلسفه این عقیده مقدس بوده که ایرانیان را به شجاعت و دلاوری ترغیب نموده ؛یکی از ویژگی های قوم ایرانی امید به آیندهاست که پیوسته از زمان حال به آینده توجه دارد عقیده سوشیانت بیانگر این حقیقت است که روزی فرا خواهد رسید که عدالت و آدمیت و راستی پیروز گردد و بدیها بروند و نیکی ها باز آیند خیانت و دروغ و ناراستی و فساد فردی و اجتماعی از جهان رخت بربند و سازش همگانی و عدالت اجتماعی مطلق و برابری و راستی حکمفرما شود عقیده به سوشیانت می گوید آدم منتظر هم از نظر فکری و هم از نظر علمی و مادی یک آدم یا یک ملت آماده است پس سوشیانت حتما نباید یک فرد باشد بلکه تک تک ما می توانیم بخشی از آن باشیم (مانند سی مرغ عطار) عقیده به سوشیانت اعتقاد به این است که وعده خداوندگار در کتابهای دینی و همچنین آرزوی تمامی آدمهای پارسا و صالح تحقق خواهد یافت و جامعه ای که در آن آدمیت و عدالت و حقیقت برای همیشه حکمفرمابوده باشد هرگز بازیچه دست ستمکاران نخواهد شد. رسالت سوشیانت ازبرای همین است.آزاد و پاینده باد ایران و سربلند باد ایرانی.
یکی پر خرد گفت کز سیستان بیاید یکی گرد گیتی ستان
سراسر بیالاید ایران زمین زتازی نژادان پر مکرو کین
چنان پست گرداند اهریمنان که دیگر نماند از ایشان نشان
پس آنگه آن گرد عالی تبار بیاراید ایران چو باغ بهار
از ایلام تا خاک مازندران ز اروند تا دامن سیستان
نگردد بجز داد ؛ فرمانروا گلستان شود کشور آریا