Sookoot
24th March 2010, 03:13 PM
سال نو مبارک@};-
بی مقدمه :
در این 4فصل بودن طبیعت که هرکدوم حکمت های فراوون داره بهار یه چیز دیگست فصل رویش و نو شدن هنگامه شادابی وطراوت و تازگی بی بدیل بخصوص وقتی به نوروز باستانی ما متصل میشه و باعث این میشه که تو عید کارایی بکنیم که معمولا هیچ موقع از سال اون کارا رو انجام نمیدیم واینه که بهار علاوه بر اینکه با خودش یه چیزایی میاره یه معنای دیگه ای هم پیدا میکنه....
اگر جماد و نبات بابهار حیات دوباره پیدا میکنه و عوض میشه من چرا تغییر نکنم پس من چرا عوض نشم ؟من چرا بدی هامو با خوبی ها عوض نکنم؟
آدمی در طول عمرخودش بارها سلول به سلول ومولکول به مولکول یاخته های وجودش عوض میشه و اصطلاحا پوست میندازه اما خصوصیات اخلاقی و جوهره و جودیش چطور؟
مهربانا عیده عوضم کن ...
اگه پارسال بارها از کوره در رفتم و به زمین و زمان بد بیراه گفتم و دست اخر وسط دعواچندتا فحش نثارتوی خدا هم کردم امسال دیگه نذار...دست تو بذار جلوی دهنم...
خدایا اگه روزام عین هم شده بود.میدونم از تنبلی و سستی خودمه ..مگر نه اینکه اون بزرگوار فرمود "هرکس دوروزش مثل هم باشه ضرر کرده"اونوقت بیا من برات بشمرم روزهایی که در بیهودگی همه شبیه همن .گفتم که مقصر منم ..خواهشا عوضش کن..
نازنینا کمکم کن میخوام یکی دیگه باشم..یه چیز دیگه باشم
خدایا از گناه کردن با همه شیرینی و لذتی که داره بدم میاد اینو میدونم که با ذات من سازگار نیست یادته قبلا از پس مکر و حیله شیطون بر می اومدم ..چقدوقته کم آوردم .لابد چون مغرور شدم فکر میکردم برای خودم کسی شدم دیگه نمیخوام این لکه های سیاه انقد زیاد شه که از سفیدی رنگ دلم هیچی نمونه..پس کمک کن تا عوض شم..
خدایا شرمنده تم با هزار دوز و کلک روحق مردم پا گذاشتم فکر میکردم خیلی زرنگم و حروم خوری یه هنره تازه فهمیدم روح مو اتیش زدم برای همینه : هر چی دستام موقع دعا بالاتر میره خالی تر میاد پایین...وای از لقمه حروم ...خدایا همون نداری و گرسنگی رو عشقه...همونو بده..
بهم مخ دادی تا ازش استفاده خوب کنم "منو باش :نشستم فکرکردم و واسه اینو و اون نقشه کشیدم...
خدایا بهاره عوضم کن...
خدایا "چقدر عشق و عاطفه دیگران رو به سخره گرفتم ...به احساس اون ادم عاشق خندیدم ..علاقه شو مسخره کردم "نتونستم بفهمم اون عشق برای اون یه موهبتیه که تو بهش دادی یه کادو یه هدیه لابد چون دوستش داری. چرا بمن ندادی ؟دل سنگی من با عشق چکار؟؟
بشینم بشمرم دلایی رو که شکستم ..یک ..دو..ده..دوازده..مگه میشه براحتی دل شکسته رو پیوند زد ..خدایا شرمنده ام ..چی؟؟میدونم نباید عذراین کارمو فقط به درگاه تو بیارم"باید از اونایی که دلشونو شکستم معذرت بخوام و دل شونو بدست بیارم..ای به چشم..ولی تورو به خودت قسم دیگه نذاردلی رو بشکنم.
چندتا دروغ گفتم؟چندبار پشت سر این و اون غیبت کردم ؟چقدر تهمت زدم؟کینه چندنفردیگه رو به دل گرفتم؟چه نگاه عمیقی که به نامحرم نکردم ؟چقدردیگرانو با ایما و اشاره ها و چشم و ابروم کلافه کردم..مثل دیوونه ها خودمو تو موضع تهمت قرار دادم...
چه حرفایی که از دهنم درنیومد..ای دادبیداد از دست این زبون میترسم اخرش همین فسقلی مارو یه راست ببره تو جهنم...
به چه کسایی که حسودی نکردم...و براشون نزدم..زیراب چند تا ادم بدبختو زدم و از نون خوردن انداختمشون ؟؟آبروی چندنفرو ریختم و باعث شرمساری شون شدم..چندتا بدبیراه نثار خلایق کردم ..؟چقدر دست بلند کردم؟چندبار سیلی به صورت یه انسان زدم ؟لگد و اردنگی چندتا؟
خدایا چقدر بخیلم من ؟بیچاره کارش با 10000تومن را ه می افتاد اونوقت من داشتم و ندادم..
بارها دوستام دلتنگ که میشدن برای درددل فقط گوش مو میخواستن تا حرف بزنن و سبک شن ..از اونم دریغ کردم
بشمرم اونایی رو که با کج خلقی واخلاق گند من دیگه از دستم ذله شدن؟
یاازاونایی بگم که فکر میکردن من از دماغ فیل افتادم اخه بس که من مغرورم...
بگم ؟بگم؟چند نفرو سوژه کردیم؟وریخت و قیافه و تیپ ولباس و دماغ و دهن و حرف زدن و راه رفتن و رقصیدن شونو دست گرفتیم و هی خندیدیم...
عجب دورو و ریاکاری ام من پولودرست موقعی مینداختم تو صندوق صدقات که حتما یکی ببینه .تازه تا میکردم معلوم نشه پنجاه تومنیه ! کارخوبو برای این میکردم که نگام کنن .. من عبادتی رو که مخصوص توئه وبرای خودت باید انجام داد رو هم با ریا قاطی کردم نماز و روزه و حج و خمس و زکات اشک و آه و دعا و.... .اونوقت مزد کارمم از تو میخوام ..رو که نیست..
خدایا بیشتر این شرمنده ام نکن عجب ادم ضایعی ام من ...خب برای همینه که میگم عوضم کن..
من که نمیتونم زمان رو ببرم عقب مثل خیلی چیزای دیگه که از عهده ما خارجه....
عیده"عیدی مو بده..
ولی نگارا "حالا که ازت میخوام بهم بده ایمان کامل و دوری از گناه ..اخلاص و دستگیری از همنوعانم صبر و سکینه و ارامش و وقار خودشناشی و خودسازی و معرفت و تدبیر و تفکر..عوضم کن با دوری از زشتی ها و پرداختن به هر انچه نامش خوبیست بلکه با ممارست و نمرین ملکه وجودی ام شود..الهی آمین
میخواهی چه باشی؟
ومیخواهی چه نباشی؟
بی مقدمه :
در این 4فصل بودن طبیعت که هرکدوم حکمت های فراوون داره بهار یه چیز دیگست فصل رویش و نو شدن هنگامه شادابی وطراوت و تازگی بی بدیل بخصوص وقتی به نوروز باستانی ما متصل میشه و باعث این میشه که تو عید کارایی بکنیم که معمولا هیچ موقع از سال اون کارا رو انجام نمیدیم واینه که بهار علاوه بر اینکه با خودش یه چیزایی میاره یه معنای دیگه ای هم پیدا میکنه....
اگر جماد و نبات بابهار حیات دوباره پیدا میکنه و عوض میشه من چرا تغییر نکنم پس من چرا عوض نشم ؟من چرا بدی هامو با خوبی ها عوض نکنم؟
آدمی در طول عمرخودش بارها سلول به سلول ومولکول به مولکول یاخته های وجودش عوض میشه و اصطلاحا پوست میندازه اما خصوصیات اخلاقی و جوهره و جودیش چطور؟
مهربانا عیده عوضم کن ...
اگه پارسال بارها از کوره در رفتم و به زمین و زمان بد بیراه گفتم و دست اخر وسط دعواچندتا فحش نثارتوی خدا هم کردم امسال دیگه نذار...دست تو بذار جلوی دهنم...
خدایا اگه روزام عین هم شده بود.میدونم از تنبلی و سستی خودمه ..مگر نه اینکه اون بزرگوار فرمود "هرکس دوروزش مثل هم باشه ضرر کرده"اونوقت بیا من برات بشمرم روزهایی که در بیهودگی همه شبیه همن .گفتم که مقصر منم ..خواهشا عوضش کن..
نازنینا کمکم کن میخوام یکی دیگه باشم..یه چیز دیگه باشم
خدایا از گناه کردن با همه شیرینی و لذتی که داره بدم میاد اینو میدونم که با ذات من سازگار نیست یادته قبلا از پس مکر و حیله شیطون بر می اومدم ..چقدوقته کم آوردم .لابد چون مغرور شدم فکر میکردم برای خودم کسی شدم دیگه نمیخوام این لکه های سیاه انقد زیاد شه که از سفیدی رنگ دلم هیچی نمونه..پس کمک کن تا عوض شم..
خدایا شرمنده تم با هزار دوز و کلک روحق مردم پا گذاشتم فکر میکردم خیلی زرنگم و حروم خوری یه هنره تازه فهمیدم روح مو اتیش زدم برای همینه : هر چی دستام موقع دعا بالاتر میره خالی تر میاد پایین...وای از لقمه حروم ...خدایا همون نداری و گرسنگی رو عشقه...همونو بده..
بهم مخ دادی تا ازش استفاده خوب کنم "منو باش :نشستم فکرکردم و واسه اینو و اون نقشه کشیدم...
خدایا بهاره عوضم کن...
خدایا "چقدر عشق و عاطفه دیگران رو به سخره گرفتم ...به احساس اون ادم عاشق خندیدم ..علاقه شو مسخره کردم "نتونستم بفهمم اون عشق برای اون یه موهبتیه که تو بهش دادی یه کادو یه هدیه لابد چون دوستش داری. چرا بمن ندادی ؟دل سنگی من با عشق چکار؟؟
بشینم بشمرم دلایی رو که شکستم ..یک ..دو..ده..دوازده..مگه میشه براحتی دل شکسته رو پیوند زد ..خدایا شرمنده ام ..چی؟؟میدونم نباید عذراین کارمو فقط به درگاه تو بیارم"باید از اونایی که دلشونو شکستم معذرت بخوام و دل شونو بدست بیارم..ای به چشم..ولی تورو به خودت قسم دیگه نذاردلی رو بشکنم.
چندتا دروغ گفتم؟چندبار پشت سر این و اون غیبت کردم ؟چقدر تهمت زدم؟کینه چندنفردیگه رو به دل گرفتم؟چه نگاه عمیقی که به نامحرم نکردم ؟چقدردیگرانو با ایما و اشاره ها و چشم و ابروم کلافه کردم..مثل دیوونه ها خودمو تو موضع تهمت قرار دادم...
چه حرفایی که از دهنم درنیومد..ای دادبیداد از دست این زبون میترسم اخرش همین فسقلی مارو یه راست ببره تو جهنم...
به چه کسایی که حسودی نکردم...و براشون نزدم..زیراب چند تا ادم بدبختو زدم و از نون خوردن انداختمشون ؟؟آبروی چندنفرو ریختم و باعث شرمساری شون شدم..چندتا بدبیراه نثار خلایق کردم ..؟چقدر دست بلند کردم؟چندبار سیلی به صورت یه انسان زدم ؟لگد و اردنگی چندتا؟
خدایا چقدر بخیلم من ؟بیچاره کارش با 10000تومن را ه می افتاد اونوقت من داشتم و ندادم..
بارها دوستام دلتنگ که میشدن برای درددل فقط گوش مو میخواستن تا حرف بزنن و سبک شن ..از اونم دریغ کردم
بشمرم اونایی رو که با کج خلقی واخلاق گند من دیگه از دستم ذله شدن؟
یاازاونایی بگم که فکر میکردن من از دماغ فیل افتادم اخه بس که من مغرورم...
بگم ؟بگم؟چند نفرو سوژه کردیم؟وریخت و قیافه و تیپ ولباس و دماغ و دهن و حرف زدن و راه رفتن و رقصیدن شونو دست گرفتیم و هی خندیدیم...
عجب دورو و ریاکاری ام من پولودرست موقعی مینداختم تو صندوق صدقات که حتما یکی ببینه .تازه تا میکردم معلوم نشه پنجاه تومنیه ! کارخوبو برای این میکردم که نگام کنن .. من عبادتی رو که مخصوص توئه وبرای خودت باید انجام داد رو هم با ریا قاطی کردم نماز و روزه و حج و خمس و زکات اشک و آه و دعا و.... .اونوقت مزد کارمم از تو میخوام ..رو که نیست..
خدایا بیشتر این شرمنده ام نکن عجب ادم ضایعی ام من ...خب برای همینه که میگم عوضم کن..
من که نمیتونم زمان رو ببرم عقب مثل خیلی چیزای دیگه که از عهده ما خارجه....
عیده"عیدی مو بده..
ولی نگارا "حالا که ازت میخوام بهم بده ایمان کامل و دوری از گناه ..اخلاص و دستگیری از همنوعانم صبر و سکینه و ارامش و وقار خودشناشی و خودسازی و معرفت و تدبیر و تفکر..عوضم کن با دوری از زشتی ها و پرداختن به هر انچه نامش خوبیست بلکه با ممارست و نمرین ملکه وجودی ام شود..الهی آمین
میخواهی چه باشی؟
ومیخواهی چه نباشی؟