توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله عمليات ثامنالائمه و لشكر 77
Isengard
23rd March 2010, 05:51 PM
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران
عمليات ثامنالائمه و لشكر 77
از ديدگاه بنيصدر، رئيس جمهور وقت ايران كه جانشيني فرماندهي كل قوا در نيروهاي مسلح نيز به او واگذار شده بود و همفكرانش، امكان مقابله همزمان با تجاوز عراق در دو جبهه آبادان و دزفول وجود نداشت و از نظر آنها به دليل موقعيت سوقالجيشي دزفول از يك سو و وجود پايگاه هوايي وحدتي از سوي ديگر در اين شهر، حفظ آن بر حفاظت آبادان اولويت مييافت و اين به موضوعي مناقشه برانگيز تبديل شده بود كه در يك طرف آنان بنيصدر و طرفدارانش بودند و طرف ديگر آن، غيورمرداني از مقامات سياسي، ارتشيان دلاور و سپاهيان و بسيجيان جان بركف كه تحمل تجاوز و اشغال حتي يك وجب از خاك ميهن اسلامي را نداشتند. داغ سقوط نيمي از شهر خرمشهر، آن هم پس از 34 روز مقاومت شورانگيز و حماسي همچنان بر دل نيروهاي دلاور ايراني تازه بود و لذا پذيرش چنين تفكر ذلتباري حتي با توجيهات ظاهراً مصلحتآميز نظامي غيرممكن مينمود.
اين بار نيز مانند هميشه حضرت امام(ره) بنبست را شكسته و به اختلافات پايان داد و فرمان راهبردي ايشان مبني بر شكست حصر آبادان بدين شرح صادر شد: «بايد اين حصر شكسته شود و به اين فكر نباشند كه اگر اينها آمدند، بيرونشان ميكنيم. اگر اينها آمدند، خسارت بر ما وارد ميكنند. نگذارند اينها در آبادان وارد شوند. از خرمشهر بيرون كنند و حالت تهاجم بگيرند.»(1) با صدور اين فرمان راهبردي و تاريخي شور و هيجان و اعتماد به نفس زايدالوصفي در بين فرماندهان و نيروهاي جان بركف ارتش، سپاه و بسيج ايجاد و همة امكانات و تواناييهاي موجود براي محقق ساختن اين فرمان بسيج شد.
Isengard
23rd March 2010, 05:52 PM
امير سرتيپ دوم بازنشسته علي صديقزاده از فرماندهان عمليات شكست حصر آبادان ميگويد: «اين فرمان، جوانان پر شور و انقلابي را به جبههها كشاند و آبادان مركز توجه فرماندهان عالي قرارگرفت؛ در نتيجه به فرماندهي ستاد عالي ابلاغ شد تا ستاد لشكر 77 در ماهشهر مستقر شود و ستاد عمليات اروند را كه از ابتداي جنگ به فرماندهي ژاندارمري تأسيس شده بود، تحويل بگيرد. در نيمة اسفند 59 اين امر محقق شد و در 28 اسفند كه من رئيس ركن سوم لشكر بودم، ستاد اروند را تحويل و مسئوليت اداره جنگ از دارخوين تا دهانه فاو را برعهده گرفتيم.»(2)
بايد به اين نكته توجه داشت كه به دليل ناآراميهايي كه در ماههاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي در مناطق گنبد و سپس كردستان روي داد، بعضي از يكانهاي لشكر 77 براي ايجاد آرامش به اين مناطق اعزام شده بودند، اما قبل از ايجاد امنيت كامل در برخي مناطق از جمله كردستان، جنگ تحميلي آغاز و در نتيجه واحدهاي ديگري از اين لشكر براي دفاع از كشور اسلاميمان رهسپار مناطق جنگي در جبهههاي غرب و جنوب كشور شدند.
Isengard
23rd March 2010, 05:52 PM
امير صديقزاده در تشريح اوضاع آن زمان نقل ميكند:«من به عنوان اولين فرمانده تيپ اين لشكر عازم جبهههاي غرب شدم و قبل از رسيدن تيپ ما به منطقه، گردان 110 به فرماندهي سرگرد «هبراني»مأمور شد در سرپل ذهاب مستقر شود و پس از استقرار يك تيپ و گردان 148 لشكر 77 در اين منطقه، گردان 110 مأموريت تازهاي يافت و عازم خوزستان شد. آن روزها، دشمن قصرشيرين را تصرف كرده بود و در محور قصرشيرين – سرپل ذهاب در حركت بود و گشت رزمي آنها تا نزديكيهاي گردنه «پاتاق» رسيده بود كه گردان 110 جلوي پيشروي آنها را سد كرد و عراقيها هم مجبور به عقبنشيني تا ارتفاعات «قلاويز» شدند.
در چنين شرايطي تمام نيروهاي لشكر 77 خراسان در غرب كشور مستقر شده بود، اما ستاد لشكر هنوز در مشهد مستقر بود.»(3)
امير صديقزاده چگونگي طراحي و اجراي عمليات ثامنالائمه را اينگونه تشريح ميكند: بررسيهاي انجام شده در قالب سه راهكار و با اولويت جلوگيري از پيشروي دشمن، تثبيت و انهدام آن در شرق كارون تهيه و به فرمانده لشكر ارائه شد كه عمليات ثامنالائمه پايهريزي شد. دشمن در آن هنگام قصد حمله مجدد از محور «مارد – ذوالفقاريه» به آبادان را داشت كه گردان 144 لشكر 21 حمزه به فرماندهي سروان شاهينراد مأمور جلوگيري از نفوذ دشمن شد. براي مرحله دوم طرح – تثبيت دشمن – تكهاي محدود در دستور كار قرار گرفت. قرار شد نيروها براساس توان خود در محدوده محل استقرار، حملههاي كوچكي با حمايت، هدايت و طرح لشكر انجام دهند (سردار رحيم صفوي آن زمان مسئوليت نيروهاي بسيج و سپاه را در جنوب برعهده داشت.) اولين حمله از سوي گردان 148 به فرماندهي سرهنگ اسلوبي و با حمايت يك دسته تانك و هوانيروز به ميدان تير و تپه مدن انجام گرفت كه اين تپه از تصرف عراقيها خارج شد. تك محدود ديگر در منطقه سليمانيه اجرا شد.
از سوي ديگر واحدهاي سبك سپاه و بسيج نجفآباد با حمايت گردان تانك لشكر 77 و گردان 107 ژاندارمري در محور دارخوين – سليمانيه، تك محدود ديگري را اجرا و عرصه را بر دشمن تنگ كردند. در چنين شرايطي و با آزادسازي واحدهاي لشكر 77 خراسان از ساير جبههها و الحاق مجدد آنها به لشكر، بررسي طرح انهدام دشمن در شرق كارون در اواخر خرداد 1360 آغاز شد.
برابر شناساييهاي انجام گرفته، لشكر سه زرهي عراق در مقابل ما در شرق كارون مستقر شده بود و استعداد نيروهاي ما عبارت بود از لشكر 77 خراسان و گروه رزمي 37 زرهي شيراز جايگزين گردان 107 لشكر 77 شده بود كه در غرب كشور مستقر بود. با توجه به اينكه ما با واحدهاي پياده قصد حمله به واحد زرهي دشمن را داشتيم، دو گردان تانك از لشكرهاي 92 و 16 زرهي و 10 گردان پياده سبك از سپاه به نيروهاي ما ملحق شدند و بر اين اساس تمهيدات لازم اعم از نيروي انساني، توپخانه، مخابرات، مهندسي، لجستيگي براي حمله انديشيده شد.
Isengard
23rd March 2010, 05:52 PM
شروع عمليات ثامنالائمه
عصر چهارم مهرماه 60 فرماندهان لشكر 77 و ديگر واحدها و فرماندهان وقت سپاه (سرداران رحيم صفوي و كلاهدوز) در قرارگاه تاكتيكي شادگان (فرماندهي لشكر 77) حضور يافتند و زمان حمله تعيين و با غافلگيري كامل دشمن، عمليات در نيمه شب آغاز شد و اين درحالي بود كه دشمن در روزهاي 30 و 31 شهريور منتظر حمله از سوي نيروهاي ايراني بود و از اين جهت، آمادهباشي را كه در اين روزها برقرار كرده بود لغو و نيروهايش را به مرخصي فرستاده بود. در چنين شرايطي نيروهاي ما يك ساعت پس از آغاز عمليات خود را به سنگرهاي دشمن رساندند و تيپ سه لشكر 77 در محور دارخوين، اولين واحدي بود كه به دشمن رسيد.
اولين هدف نيروهاي ما انهدام پلهايي بود كه دشمن با فاصلة حدود دو كيلومتري بر روي كارون احداث كرده بود، تا با مسدود كردن راه كمك رساني به آنها امكان فرار نيز از دشمن سلب شود. پل قسوه هدف تيپ 3 و پل حفار هدف تيپ 2 بود كه اين دو تيپ جناحي عمل ميكردند و يك تيپ ديگر به صورت جبههاي از روبهروي دشمن عمل ميكرد كه تيپ يك لشكر 77 خراسان بود و مأموريت آن انهدام نيروها و امكانات احتياط دشمن و باز كردن جادههايي بود كه دشمن مسدود كرده بود. يك عمليات هماهنگ و بسيار مطلوب طراحي شده بود و موفقيت آن در گرو پشتيباني آتش دقيق و هماهنگ شده توپخانه بود.براي اين منظور از مدتها قبل با عكسبرداريهاي هوايي مراكز تجمع نيروها، توپخانه و ديگر امكانات دشمن ثبت تير شده بود كه اين امر باعث شد در شب حمله با اجراي آتشهاي دقيق ضد آتش از فعاليت مؤثر توپخانه دشمن ممانعت به عمل آيد و در عين حال با پشتيباني بسيار مؤثر توپخانه خودي امكان اجراي مأموريت رزمندگان ايراني فراهم شد و از آنجا كه نيروهاي آفند كننده نيروهاي پيادهاي بودند كه به نيروهاي زرهي دشمن حمله كرده بودند، براي جبران كمبود تانك از هوانيروز براي شكار تانك دشمن استفاده شد.نيروي هوايي نيز در پشتيباني از نيروهاي تكور خودي، مواضع و بويژه توپخانههاي دشمن را به شدت بمباران كرد. بهطور كلي ميتوان گفت كه در اين عمليات، طرحي آكادميك با استفاده از تخصص و توكل به خداوند تهيه و اجرا شد و در نتيجه آن صدماتي به دشمن وارد شد كه بيسابقه بود.
امير صديقزاده درخصوص عمل تيپ سه لشكر 77 ميگويد: «تيپ سه كه از دارخوين به طرف سليمانيه عمل ميكرد، خيلي سريع، به پل قسوه رسيد و ساعت 1130 روز پنجم مهرماه هدف خود را تصرف كرد اما تيپ دوم كه دفاع از جزيرة آبادان را برعهده داشت با تمام تلاشي كه كرد، ساعت 0630 روز ششم مهرماه موفق به تصرف هدف خود شد كه اين فاصله زماني در تصرف اهداف تيپهاي 2 و 3 سبب شد دشمن بتواند مقداري از نيروهاي شكست خورده خود را از منطقه خارج و به غرب كارون منتقل كند.سرانجام عمليات با موفقيت كامل انجام شد و شرق كارون به تصرف لشكر 77 خراسان و نيروهاي سپاه كه همكاري ميكردند، درآمد و لشكر 77 خراسان ملقب به لشكر 77 پيروز ثامنالائمه(ع) شد. در اين عمليات صدمات سنگيني به ارتش عراق وارد آمد كه از جمله آنها به هلاكت رسيدن سه هزار تن از نيروهاي متجاوز بعثي و اسارت 761 نفر از آنان بود كه در غافلگيري كامل و با لباس زير دستگير شدند.
Isengard
23rd March 2010, 05:52 PM
شهادت فرماندهان پس از پايان عمليات
يك روز پس از پايان يافتن عمليات (شامگاه هفتم مهرماه) تعدادي از فرماندهان ارتش و سپاه كه با استفاده از تخصص، تجربه و نبوغ خود،مراحل مختلف عمليات را به اجرا درآورده بودند، درحالي كه سرافرازانه با يك فروند هواپيماي سي – 130 عازم تهران بودند تا خبر فتح و پيروزي رزمندگان اسلام را به محضر فرماندهي كل قوا حضرت امام خميني(ره) برسانند، هواپيماي حامل آنان در نزديكي تهران دچار سانحه شد و به شهادت رسيدند. از جمله اين فرماندهان، سرلشكر شهيد ولياله فلاحي (رئيس ستاد مشترك ارتش)، سرتيپ شهيد سيدموسي نامجوي (وزير دفاع)، سرتيپ شهيد جواد فكوري (فرمانده نيروي هوايي)، پاسدار شهيد يوسف كلاهدوز (قائممقام سپاه پاسداران) و محمد جهانآرا (فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر) بودند.
بدينترتيب بود كه فرمان راهبردي و هوشمندانه رهبر فقيد انقلاب اسلامي ايران با ايثارگري و جانفشاني فرماندهان و تمامي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در هم آميخت و عملياتي را رقم زد كه در تاريخ دفاع مقدس هشت ساله يكي از بينظيرترين عملياتها محسوب ميشود و به جرأت ميتوان گفت كه اين عمليات نقطه عطفي در جنگ و ضربه كاري و خردكنندهاي براي شكست راهبرد نظامي عراق بود.ياد و خاطره تمامي رزمندگان شركت كننده در اين عمليات و بويژه شهداي گرانقدر آن را گرامي ميداريم.پينوشتها:
1 – صحيفة نور (مجموعه رهنمودهاي امام خميني«ره») مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي،انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، جلد 13،ص 160.
2 – ويژهنامه روزنامه خراسان به مناسبت برگزاري يادواره اميران و 5245 شهيد ارتش خراسان،20 خرداد 1387
3 – همان منبع.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.