MAHDIAR
20th March 2010, 12:14 AM
هرزکاری اینترنتی یا cyberslacking چیست؟
تابان خواجه نصیری (http://internetfolklore.blogfa.com/)
http://www.webfaqt.com/images/cyberslacking02.jpg میخواهم از موضوعی بنویسم که بسیار اهمیت دارد: فکر کردن به آن مهم است و انجام کاری یا اقدامی عاجل یا اتخاذ تصمیمی در خصوص آن، امری به مراتب مهمتر.
تحقیق و مطالعه در زمینه cyberslackers و وضعیت آن در جهان، چیزی بیش از یک دهه است که ذهن مرا به خود مشغول داشته است (آن زمان واژهای برای آن نبود و از «غیبت از کار» صحبت بود) این مقاله حاصل این تحقیقات و مطالعات است. از ده سال پیش به این طرف، absenteeism یا «غیبت از کار» مد نظر کارشناسان بود و من فکر میکنم مقالهای هم در مجلهی شبکه (اولین شمارههای مجله) در این زمنیه داشتم، این موضوع با رویکرد جدید استفاده روزافزون از کامپیوترهای متصل به اینترنت از اهمیت ویژهای برخوردار است و معتقدم باید در این زمینه مطالعات و تحقیقات بیشتری شود.
گرداب گستردهی گیتی، گردابی فعال است در اطراف ما. بیش از یک میلیارد انسان درگیر این گرداباند و هر روز، هر ساعت، دقیقه یا ثانیه، افراد بیشتری به درون این گرداب کشیده میشوند. افزایش نفوذ کامپیوتر و بعد از آن نفوذ اینترنت به محلهای کاری و خانههای مردم، نفوذ ماهوارهها و شبکههای ماهوارهای، تلفنهای همراه، شبکههای بی سیم و ... به کار و زندگی مردم، این تصویر را برایمان میسازد، که این گرداب انچنان فعال است که همه چیز و همه کس را به درون خود میکشاند، گاه بی آنکه مجالی بیابیم برای فکر کردن یا تصمیمگیری، برای تسلیم و ورود به آن یا برای مبارزه با آن. این موجی است که آمده است تا بماند و توسعه و گسترش و تسلط بیشتری یابد بر آیندهی ما.
امروز میخواهم از موضوعی بنویسم که شاید بسیاری را خوش نیاید و شاید در روزهای آینده، به جای حل مساله، بخواهند صورت مساله را پاک کنند، یا انگشت اتهام را به سویم نشانه روند که چرا در این اوضاع و احوال، روی این موضوع زوم کردهام؟ چرا؟ برای اینکه این موضوع مهم است و شاید بخشی از آیندهی ما به این بستگی دارد که امروز به خودمان بیاییم - بیشتر ما به خودمان بیایم و نه فقط دولتمردان یا مسئولین مملکت - و فکری به حال آن بکنیم.
میخواهم تصویری را در ذهنتان ترسیم کنم، تصویری که ساختن آن در ذهن، کار سادهای است. شاید قبلاً بارها این تصویر را در دنیای واقعی دیده باشید. جای دور هم نمیروم، در همین ایران خودمان هستیم، وارد یک محیط کاری (دولتی یا خصوصی) خیلی جدی میشوید، روی بیشتر میزها، یک یا چند دستگاه تلفن، یک یا دو کامپیوتر رومیزی است و افرادی را میبینید که کارمندان جدی آن محیط کاریاند، شش دانگ حواسشان به کامپیوتری است که مقابلشان قرار داد، یا دارند با تلفن همراه و یا تلفن ثابتشان با فردی دیگر، آن طرف خط صحبت میکنند.
همهمهی عجیبی است، صدای برخورد کلیدها و جا به جا شدن بیخودی کاغذها، باز و بسته شدن کشوها و درهای کمدها، موسیقی متن این تصویر ذهنی، ولی واقعی شماست. پیش خود میگویید، اینها که همه در حال کار هستند! پس چه میگویند اینها که آمار میدهند ما ایرانی ها به طور متوسط ۳۲ دقیقه در روز بیشتر کار نمیکنیم؟! آیا کار ارباب رجوع انجام میشود؟ پروندهها و نامهها چرا ناگهان گم میشوند؟ درخواستها و پیگیریها چرا ماهها به طول میانجامند؟ و بسیاری چراها و چراهای دیگر.
حالا بیایید با هم دوربین ذهنمان را بگردانیم به صفحهی نمایش کامپیوترهایی که روز میزها میدیدیم. من بارها این کار را در محیطهای کاری واقعی و جدی انجام دادهام، شاید این گستاخی من، یک فضولی واقعی باشد، اما من، پژوهشگرم و این کار من است که گاهی اوقات سرک بکشم به فضای کاملاً خصوصی افراد - یک نیم نگاه کفایت میکند و فکر نمیکنم ضرری داشته باشد - علی الخصوص وقتی هدفم را میدانم، که فکر کردن در این باره است و نوشتن همین مقاله. بعضی از افراد - در یک محیط کاری جدی - در حال بازی بودند با ماوس و با کامپیوترشان، بعضی دیگر، با کامپیوتری که متصل به اینترنت است سرگرم خواندن اخبار، یا چک کردن نامههای الکترونیکی (شخصیشان)، برخی دیگر سرگرم چت کردن، یا فرستادن پیامهای آنی برای دوستان و آشنایانشان، عدهای داشتند وبلاگشان را به روز میکردند و عدهای هم سرگرم معامله اتومبیل با تلفن ثابت محل کار و یا گرفتن سفارش خرید بعد از ظهر از منزل با تلفن همراه.
در زبان انگلیسی، بعد از بیش از یک دهه که از توسعه و نفوذ کامپیوتر در کار و زندگی مردم میگذرد، به مرور زمان، واژههای جدید متعددی به فرهنگ واژگان متداول در زبان انگلیسی اضافه شده است، از جمله یک واژه که همین اخیراً به فرهنگ لغات آکسفورد نیز راه یافته است. در این فرهنگ آمده است: به کارمندی که در خلال ساعات کاری، از کامپیوتر و اتصال اینترنتیاش برای انجام امور شخصی، خرید، ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی شخصی و پیامهای آنی شخصی و ... استفاده میکند میگویند cyberslacker ! ما برای این واژهی جدید هنوز معادلی در فارسی نداریم و شاید من اولین کسی باشم که میخواهم به نوعی در این مقاله معادلی برای آن پیشنهاد کنم. اولین نفر بودن در این جور مسایل آنقدرها مهم نیست بلکه مهم این است که بیاییم این موضوع را تحت بررسی بیشتر قرار دهیم و فکر به حال آن بکنیم.
ده سال پیش، همانطور که در مقالهی دیگری نیز گفتهام، میانگین کار در روز برای ما ایرانی ها چیزی در حدود یک ساعت و نیم بود. آن روزها را خوب یادمان هست که نفوذ کامپیوتر و اینترنت به محیطهای کاریمان، درصد خیلی خیلی ناچیزی بود و شاید بالا رفتن این میزان نفوذ موجب شده باشد که در طی ده سال، یک ساعت از این مقدار کم شده باشد. ده سال پیش، نفوذ تلفنها و کامپیوترهای همراه هم در بین مردم آنقدرها نبود. آیا این جالب نیست؟
حال اجازه دهید بازگردم به معادل پیشنهادیام برای اینجور کار کردن و اینجور کارمندان. مصدر این مفهوم to cyberslack است و معادل پیشنهادیام برای آن هرزکار کردن اینترنتی یا هرزکاری اینترنتی است، بنابر این cyberslackers را میتوان هرزکاران اینترنتی نامید. هرزکاران اینترنتی کارمندانی هستند که در محیطهای کاری در خلال ساعات کاری، از کامپیوتر و اتصال اینترنتیاش برای انجام امور شخصی، خرید، ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی شخصی و پیامهای آنی شخصی و هر فعالیت شخصی دیگر استفاده میکنند.
بر اساس آخرین گزارشها ازمنابع معتبری چون AOL و Web@Work فقط در امریکا، هر سال چیزی در حدود ۱۷۸ میلیارد دلار به دلیل هرزکاری اینترنتی ضرر به اقتصاد امریکا و بهرهوری کارمندان رسمی آن وارد میشود. این رقم، رقم قابل ملاحظهای است و باید دید ما در کشور خودمان، با توجه به نفوذ و حضور کامپیوترهای متصل به اینترنت در محیطهای کاری تا چه حد از این ناحیه در ده سال گذشته ضرر دادهایم.
بر اساس این گزارش، در امریکا، هرزکاران اینترنتی زمان کاری قابل توجهی را در محیطهای کاری به فعالیتهای غیر کاری و غیر ضروری و شخصی میپردازند: 7/۴۴ درصد پرسهزنی اینترنتی (برای استفاده شخصی)، ۴/۲۳ درصد معاشرت و گپ زدن با همکاران، ۸/۶ درصد برای انجام کارهای شخصی و ... همانطور که میبینید، چرخ زدن در اینترنت، بیشترین میزان را دارد (بالای ۴۴ درصد) - حال اینها که خود را پشت کمپیوترهایشان فعال نشان میدهند مشغول به چه کاری هستند؟ این گزارش نشان میدهد که سایتهایی که این افراد بازدید میکنند گویای آن است که ۸۱ ٪ خبر میخوانند، ۶۱٪ نامههای شخصیشان با ارسال و دریافت میکنند، ۵۸٪ کارهای بانکیشان را انجام میدهند، ۵۶٪ به سایت های سیر و سفر رفتهاند، ۵۲٪ مشغول خرید بودهاند، ۳۷ درصد سایت های ورزش را میدیدند، ۲۸٪ مشغول خرید سهام بودهاند، ۱۵٪ بازی میکردند، ۱۲ درصد در اتاقهای گفتگو بودهاند، ۹ درصد فایلهای MP3 دریافت میکردند و ۴٪ مشغول قمار بودهاند. ما چه آماری از هرزکاری اینترنتی در ایران داریم؟ هیچ؟ ما اصلاً هرزکاری اینترنتی نداریم! همه مشغول کار و راه انداختن کار مردم! (:
این موضوع بسیار مهم است و ما در محیطهای کاری نیازمند قوانین شفاف برای هرزکاران اینترنتی هستیم، کارفرمایان ما باید تدابیر جدی برای برخورد با این معضل بیاندیشند چرا که قطعاً دود هرزکاری اینترنتی کارمندانشان مستقیماً به چشم ایشان میرود و درنهایت (بخصوص آنجا که صحبت از دستگاههای دولتی به میان آید) ضربهای است به اقتصاد دولتی و در نهایت سرمایههای ملیمان.
بحث در این مورد بسیار است و مجالم برای نوشتن کم، امیدوارم که در فرصتهای دیگر در این مورد بیشتر بنویسم و راه حلهایی را پیشنهاد کنم. به هر حال در یک دههی گذشته، امریکاییها این معضل را بخوبی شناختهاند و برای مقابله با آن راه حلهایی اندیشیدهاند، اروپاییها هم همینطور و در کل با استفاده از سختافزارها و نرمافزارهایی توانستهاند از میزان هرزکاری اینترنتی تا حدی بکاهند اما کاملاً موفق نبودهاند چون به عقیدهی برخی از کارشناسان و فعالان اینترنتی، این هم به نوعی وارد حوزههای اخلاقی میشود و باید در مورد آن فرهنگسازی شود.
تابان خواجه نصیری (http://internetfolklore.blogfa.com/)
http://www.webfaqt.com/images/cyberslacking02.jpg میخواهم از موضوعی بنویسم که بسیار اهمیت دارد: فکر کردن به آن مهم است و انجام کاری یا اقدامی عاجل یا اتخاذ تصمیمی در خصوص آن، امری به مراتب مهمتر.
تحقیق و مطالعه در زمینه cyberslackers و وضعیت آن در جهان، چیزی بیش از یک دهه است که ذهن مرا به خود مشغول داشته است (آن زمان واژهای برای آن نبود و از «غیبت از کار» صحبت بود) این مقاله حاصل این تحقیقات و مطالعات است. از ده سال پیش به این طرف، absenteeism یا «غیبت از کار» مد نظر کارشناسان بود و من فکر میکنم مقالهای هم در مجلهی شبکه (اولین شمارههای مجله) در این زمنیه داشتم، این موضوع با رویکرد جدید استفاده روزافزون از کامپیوترهای متصل به اینترنت از اهمیت ویژهای برخوردار است و معتقدم باید در این زمینه مطالعات و تحقیقات بیشتری شود.
گرداب گستردهی گیتی، گردابی فعال است در اطراف ما. بیش از یک میلیارد انسان درگیر این گرداباند و هر روز، هر ساعت، دقیقه یا ثانیه، افراد بیشتری به درون این گرداب کشیده میشوند. افزایش نفوذ کامپیوتر و بعد از آن نفوذ اینترنت به محلهای کاری و خانههای مردم، نفوذ ماهوارهها و شبکههای ماهوارهای، تلفنهای همراه، شبکههای بی سیم و ... به کار و زندگی مردم، این تصویر را برایمان میسازد، که این گرداب انچنان فعال است که همه چیز و همه کس را به درون خود میکشاند، گاه بی آنکه مجالی بیابیم برای فکر کردن یا تصمیمگیری، برای تسلیم و ورود به آن یا برای مبارزه با آن. این موجی است که آمده است تا بماند و توسعه و گسترش و تسلط بیشتری یابد بر آیندهی ما.
امروز میخواهم از موضوعی بنویسم که شاید بسیاری را خوش نیاید و شاید در روزهای آینده، به جای حل مساله، بخواهند صورت مساله را پاک کنند، یا انگشت اتهام را به سویم نشانه روند که چرا در این اوضاع و احوال، روی این موضوع زوم کردهام؟ چرا؟ برای اینکه این موضوع مهم است و شاید بخشی از آیندهی ما به این بستگی دارد که امروز به خودمان بیاییم - بیشتر ما به خودمان بیایم و نه فقط دولتمردان یا مسئولین مملکت - و فکری به حال آن بکنیم.
میخواهم تصویری را در ذهنتان ترسیم کنم، تصویری که ساختن آن در ذهن، کار سادهای است. شاید قبلاً بارها این تصویر را در دنیای واقعی دیده باشید. جای دور هم نمیروم، در همین ایران خودمان هستیم، وارد یک محیط کاری (دولتی یا خصوصی) خیلی جدی میشوید، روی بیشتر میزها، یک یا چند دستگاه تلفن، یک یا دو کامپیوتر رومیزی است و افرادی را میبینید که کارمندان جدی آن محیط کاریاند، شش دانگ حواسشان به کامپیوتری است که مقابلشان قرار داد، یا دارند با تلفن همراه و یا تلفن ثابتشان با فردی دیگر، آن طرف خط صحبت میکنند.
همهمهی عجیبی است، صدای برخورد کلیدها و جا به جا شدن بیخودی کاغذها، باز و بسته شدن کشوها و درهای کمدها، موسیقی متن این تصویر ذهنی، ولی واقعی شماست. پیش خود میگویید، اینها که همه در حال کار هستند! پس چه میگویند اینها که آمار میدهند ما ایرانی ها به طور متوسط ۳۲ دقیقه در روز بیشتر کار نمیکنیم؟! آیا کار ارباب رجوع انجام میشود؟ پروندهها و نامهها چرا ناگهان گم میشوند؟ درخواستها و پیگیریها چرا ماهها به طول میانجامند؟ و بسیاری چراها و چراهای دیگر.
حالا بیایید با هم دوربین ذهنمان را بگردانیم به صفحهی نمایش کامپیوترهایی که روز میزها میدیدیم. من بارها این کار را در محیطهای کاری واقعی و جدی انجام دادهام، شاید این گستاخی من، یک فضولی واقعی باشد، اما من، پژوهشگرم و این کار من است که گاهی اوقات سرک بکشم به فضای کاملاً خصوصی افراد - یک نیم نگاه کفایت میکند و فکر نمیکنم ضرری داشته باشد - علی الخصوص وقتی هدفم را میدانم، که فکر کردن در این باره است و نوشتن همین مقاله. بعضی از افراد - در یک محیط کاری جدی - در حال بازی بودند با ماوس و با کامپیوترشان، بعضی دیگر، با کامپیوتری که متصل به اینترنت است سرگرم خواندن اخبار، یا چک کردن نامههای الکترونیکی (شخصیشان)، برخی دیگر سرگرم چت کردن، یا فرستادن پیامهای آنی برای دوستان و آشنایانشان، عدهای داشتند وبلاگشان را به روز میکردند و عدهای هم سرگرم معامله اتومبیل با تلفن ثابت محل کار و یا گرفتن سفارش خرید بعد از ظهر از منزل با تلفن همراه.
در زبان انگلیسی، بعد از بیش از یک دهه که از توسعه و نفوذ کامپیوتر در کار و زندگی مردم میگذرد، به مرور زمان، واژههای جدید متعددی به فرهنگ واژگان متداول در زبان انگلیسی اضافه شده است، از جمله یک واژه که همین اخیراً به فرهنگ لغات آکسفورد نیز راه یافته است. در این فرهنگ آمده است: به کارمندی که در خلال ساعات کاری، از کامپیوتر و اتصال اینترنتیاش برای انجام امور شخصی، خرید، ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی شخصی و پیامهای آنی شخصی و ... استفاده میکند میگویند cyberslacker ! ما برای این واژهی جدید هنوز معادلی در فارسی نداریم و شاید من اولین کسی باشم که میخواهم به نوعی در این مقاله معادلی برای آن پیشنهاد کنم. اولین نفر بودن در این جور مسایل آنقدرها مهم نیست بلکه مهم این است که بیاییم این موضوع را تحت بررسی بیشتر قرار دهیم و فکر به حال آن بکنیم.
ده سال پیش، همانطور که در مقالهی دیگری نیز گفتهام، میانگین کار در روز برای ما ایرانی ها چیزی در حدود یک ساعت و نیم بود. آن روزها را خوب یادمان هست که نفوذ کامپیوتر و اینترنت به محیطهای کاریمان، درصد خیلی خیلی ناچیزی بود و شاید بالا رفتن این میزان نفوذ موجب شده باشد که در طی ده سال، یک ساعت از این مقدار کم شده باشد. ده سال پیش، نفوذ تلفنها و کامپیوترهای همراه هم در بین مردم آنقدرها نبود. آیا این جالب نیست؟
حال اجازه دهید بازگردم به معادل پیشنهادیام برای اینجور کار کردن و اینجور کارمندان. مصدر این مفهوم to cyberslack است و معادل پیشنهادیام برای آن هرزکار کردن اینترنتی یا هرزکاری اینترنتی است، بنابر این cyberslackers را میتوان هرزکاران اینترنتی نامید. هرزکاران اینترنتی کارمندانی هستند که در محیطهای کاری در خلال ساعات کاری، از کامپیوتر و اتصال اینترنتیاش برای انجام امور شخصی، خرید، ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی شخصی و پیامهای آنی شخصی و هر فعالیت شخصی دیگر استفاده میکنند.
بر اساس آخرین گزارشها ازمنابع معتبری چون AOL و Web@Work فقط در امریکا، هر سال چیزی در حدود ۱۷۸ میلیارد دلار به دلیل هرزکاری اینترنتی ضرر به اقتصاد امریکا و بهرهوری کارمندان رسمی آن وارد میشود. این رقم، رقم قابل ملاحظهای است و باید دید ما در کشور خودمان، با توجه به نفوذ و حضور کامپیوترهای متصل به اینترنت در محیطهای کاری تا چه حد از این ناحیه در ده سال گذشته ضرر دادهایم.
بر اساس این گزارش، در امریکا، هرزکاران اینترنتی زمان کاری قابل توجهی را در محیطهای کاری به فعالیتهای غیر کاری و غیر ضروری و شخصی میپردازند: 7/۴۴ درصد پرسهزنی اینترنتی (برای استفاده شخصی)، ۴/۲۳ درصد معاشرت و گپ زدن با همکاران، ۸/۶ درصد برای انجام کارهای شخصی و ... همانطور که میبینید، چرخ زدن در اینترنت، بیشترین میزان را دارد (بالای ۴۴ درصد) - حال اینها که خود را پشت کمپیوترهایشان فعال نشان میدهند مشغول به چه کاری هستند؟ این گزارش نشان میدهد که سایتهایی که این افراد بازدید میکنند گویای آن است که ۸۱ ٪ خبر میخوانند، ۶۱٪ نامههای شخصیشان با ارسال و دریافت میکنند، ۵۸٪ کارهای بانکیشان را انجام میدهند، ۵۶٪ به سایت های سیر و سفر رفتهاند، ۵۲٪ مشغول خرید بودهاند، ۳۷ درصد سایت های ورزش را میدیدند، ۲۸٪ مشغول خرید سهام بودهاند، ۱۵٪ بازی میکردند، ۱۲ درصد در اتاقهای گفتگو بودهاند، ۹ درصد فایلهای MP3 دریافت میکردند و ۴٪ مشغول قمار بودهاند. ما چه آماری از هرزکاری اینترنتی در ایران داریم؟ هیچ؟ ما اصلاً هرزکاری اینترنتی نداریم! همه مشغول کار و راه انداختن کار مردم! (:
این موضوع بسیار مهم است و ما در محیطهای کاری نیازمند قوانین شفاف برای هرزکاران اینترنتی هستیم، کارفرمایان ما باید تدابیر جدی برای برخورد با این معضل بیاندیشند چرا که قطعاً دود هرزکاری اینترنتی کارمندانشان مستقیماً به چشم ایشان میرود و درنهایت (بخصوص آنجا که صحبت از دستگاههای دولتی به میان آید) ضربهای است به اقتصاد دولتی و در نهایت سرمایههای ملیمان.
بحث در این مورد بسیار است و مجالم برای نوشتن کم، امیدوارم که در فرصتهای دیگر در این مورد بیشتر بنویسم و راه حلهایی را پیشنهاد کنم. به هر حال در یک دههی گذشته، امریکاییها این معضل را بخوبی شناختهاند و برای مقابله با آن راه حلهایی اندیشیدهاند، اروپاییها هم همینطور و در کل با استفاده از سختافزارها و نرمافزارهایی توانستهاند از میزان هرزکاری اینترنتی تا حدی بکاهند اما کاملاً موفق نبودهاند چون به عقیدهی برخی از کارشناسان و فعالان اینترنتی، این هم به نوعی وارد حوزههای اخلاقی میشود و باید در مورد آن فرهنگسازی شود.