PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زنان پیغمبر اسلام



Big-brother
17th March 2010, 01:38 PM
بسیار شنیده می‌شود که میگویند پیامبر با بیوه زنان و زنان بی سر پرست و فقیر ازدواج میکرد تا سرپرست آنها باشد و آنها را از سختی و مشقت خارج کند. اما براستی آیا ازدواج های پیامبر همه از این دست بوده اند، یا اینکه این اسلامگرایان بد نام باز هم طبق معمول دست به تاریخ سازی و دروغگویی در این باره می زنند؟ این نوشتار سعی در بررسی این موضوع با استناد به کتابهای معتبر تاریخی و دانش رایج اسلامی خواهد داشت.


اسلامگرایان ادعا می‌کنند ازدواج های محمد تنها برای کمک مالی و سرپرستی بیوه زنان بوده است. این درحالی است که تقریبا هیچ یک از زنان محمد قبل از ازدواج با وی در فقر نبوده لند، بلکه اتفاقاً اکثراً زنانی متشخص و غنی بوده اند. ادعای اسلامگرایان مبنی بر اینکه محمد تنها برای پشتیبانی مالی با زنانی ازدواج میکرده است با قرآن، این مجموعه بیانات نامقدس در تضاد جدی است، در تازینامه می‌خوانیم که سازنده کائنات و همه دنیا اینگونه در زندگی شخصی پیامبر دخالت می‌کند و مشکلات خوانوادگی اش را با زورگویی و تهدید حل می‌کند.

سوره احزاب آیه 28



يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا

ای پيامبر ، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنيا و زينتهای آن ، هستيدبياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نيکو رهايتان کنم ،


علامه طباطبائی در تفسیر المیزان خود در مورد این آیه مینویسد:


"اين دو آيه اشاره دارد به اينكه گويا از زنان رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) يا از بعضي ايشان سخني و يا عملي سر زده كه دلالت مي كرده بر اينكه از زندگي مادي خود راضي نبوده اند ، و در خانه رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) به ايشان سخت مي گذشته ، و نزد رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) از وضع زندگي خود شكايت كرده اند و پيشنهاد كرده اند كه كمي در زندگي ايشان توسعه دهد ، و از زينت زندگي مادي بهره مندشان كند / دنبال اين جريان خدا اين آيات را فرستاده ، و به پيغمبرش دستور داده كه ايشان را بين ماندن و رفتن مخير كند ، يا بروند و هر جوري كه دلشان مي خواهد زندگي كنند ، و يا بمانند و با همين زندگي بسازند ، چيزي كه هست اين معنا را چنين تعبير كرد"


این آیه همانطور که علامه طباطبائی هم دریافته است نشان میدهد که زنان پیامبر خود پس از ازدواج با محمد از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نبوده اند و زبان به شکوه گشوده اند، و البته محمد برای ثروتی که از کاروانها و یهودیان و غیر مسلمانان بدست می آورد نقشه های دیگری داشت و آنها را بصورت رشوه به دشمنان خود میداد تا دست از دشمنی بردارند یا میان قدرتمندان تقسیم میکرد تا دست از پشتیبانی او برندارند. همین آیه دروغین بودن حرف اسلامگرایان مبنی بر اینکه هدف محمد از ازدواج با زنان متعدد سودمند کردن آنها و سر و سامان دادن به زندگی آنها بوده است آشکار می‌کند. براستی خالق تمام کائنات و انسانها و موجودات باید چقدر حقیر باشد که اینگونه بخواهد در زندگی محمد دخالت کند، و بخواهد در مشکلات خصوصی پیامبر دخالت کند.


ادعای دیگری از همین جنس مطرح می‌کنند و آن این است که پیامبر برای ارضای جنسی خود ازدواج نمیکرده است بلکه برای ارضای جنسی بیوه زنان بیچاره بوده است که با آنان ازدواج میکرده است، البته این ادعای مضحک نیز دوباره با قران در تضاد است.


تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا

از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای يکی را بطلبی بر تو گناهی نيست در اين گزينش و اختيار بايد که شادمان باشند و غمگين نشوند و از آنچه همگيشان را ارزانی می داری بايد که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چيست و خداست که دانا و بردبار است

علامه طباطبائی این آیه را اینگونه تفسیر کرده است:



"و ممكن هم هست جمله مورد بحث اشاره باشد به مساله تقسيم بين همسران ، و اينكه آن جناب مي تواند اصلا خود را در بين همسرانش تقسيم نكند ، و مقيد نسازد كه هر شب به خانه يكي برود ، و به فرضي هم كه تقسيم كرد ، مي تواند اين تقسيم را به هم بزند ، و يا نوبت كسي را كه مؤخر است مقدم ، و آن كس را كه مقدم است مؤخر كند ، و يا آنكه اصلا با يكي از همسران متاركه كند ، و قسمتي به او ندهد ، و يا اگر متاركه كرده ، دوباره او را به خود نزديك كند ، و اين معنا با جمله و من ابغيت ممن عزلت فلا جناح عليك ذلك ادني /// نزديك تر است ، و بهتر مي سازد ، چون حاصل آن آيه اين است كه : اگر همسري را كه قبلا كنار زده بودي ، دوباره بخواهي نزديك سازي ، مي تواني ، و هيچ حرجي بر تو نيست ، و بلكه اين بهتر و نزديك تر است به اينكه چشمشان روشن شود ، يعني خوشحال شوند ، و راضي گردند به آنچه تو در اختيارشان قرار داده اي ، و خدا آنچه در دلهاي شماست مي داند ، چون آنكه قسمتش را پيش انداخته اي خوشحال ، و آنكه عقب انداخته اي به اميد روزي مي نشيند كه قسمتش جلو بيفتد"

این آیه نشان میدهد محمد همانطور که قابل پیشبینی و طبیعی است از پس تمامی زنان خود بر نمی آمده و حتی نمیتوانسته است تساوی را بین آنها برقرار کند، در اینجاست که خدا به کمک پیامبر خود میرسد و میگوید میتوانی در نوبتها نیز دست ببری و هر شب هرجا که دوست داری بخوابی، و شر نوبت دادن و قول دادن به زنان را از سر پیامبر کم می‌کند.

اسلامگرایان میگویند پیامبر اصلا نیاز جنسی نداشته است و از سر خیر خواهی بوده است که با این زنان ازدواج میکرده است.آنچنان پیامبرشان را نجیب جلوه می‌دهند که گویا وی ابداً تحت تاثیر زیبایی زنان قرار نمیگرفته است. این نیز خود با تازینامه در تضاد است. براستی سوره مبارکه احزاب خوب مشت پیامبر خدا را باز می‌کند.


آیه 52 سوره احزاب:



لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا

بعد از اين زنان ، هيچ زنی بر تو حلال نيست و نيز زنی به جای ايشان ، اختيار کردن ، هر چند تو رااز زيبايی او خوش آيد ، مگرآنچه به غنيمت به دست تو افتد و خدا مراقب هر چيزی است


مسلمانان اگر چشمهایشان را باز کنند خواهند دید که تازینامه میگوید "هرچند تو را از زیبایی او خوشت آید"، یعنی پیامبر اسلام نیز با زیبایی زنان تحریک میشده است و این از ویژگی های عادی هر انسانی است و پیامبر نیز بارها در قرآن گفته است که من بشری همچون شما هستم. اما وی مثل هر انسان بیمار جنسی دیگری در زندگی خود نمیتوانست مرز مشخصی را برای قوه جنسی اش در نظر گیرد و بنده شهوت و زن برگ ی گشته بود.

اما بررسی تاریخی زندگی پیامبر اسلام زنبارگی وی را به روشنی نشان میدهد و انسان را به حیرت می اندازد که چطور ممکن است یک شخص این همه ماجراهای گوناگون و عجیب غریب در زندگی خود داشته باشد. در زیر سیاهه شماری از زنان محمد و شرح کوتاهی از ماجرای آنها برای آگاهی هرچه بیشتر از زندگی محمد جمع آوری شده است. همچنین نام زنانی که محمد آنها را می‌خواست اما به او ندادند و زنانی که از او طلاق گرفتند آمده است. تلاش شده است که مطالب با ذکر منابع آورده شود.

1- خدیجه دختر خویلد بن اسبن عبدالعزی (خیر النساء العالمین). محمد وقتی 25 ساله بود با کارگزار خود خدیجه که زنی ثروتمند بود ازدواج کرد تا دیگر نیازمند کارکردن و جان کندن نباشد و از چوپانی و همراهی کردن کاروانهای تجاری خدیجه به زندگی مرفه و آرامی رسید. اما بعد از مرگ خدیجه، به سرعت ثروت وی را به باد داد تا جایی که نیازمند غارت و چپاول نامسلمانان گشته بود. محمد تا زمانی که خدیجه زنده بود جرات نداشت با زن دیگری ازدواج کند زیرا احتمالاً مورد خشم خدیجه قرار میگرفت و مجبور بود به زندگی قبلی و دشوار خود بازگردد.







صحیح بخاری 5:164165 ( برگ 103) 5:168 برگ 105




تاریخ طبری جلد .39 برگ 3




صحیح بخاری جلد .4:605 برگ 395




صحیح بخاری جلد .5:168 برگ 105




صحیح مسلم 4:5971 ( برگ 1297)





2- سوده دختر زمعه بن قیس العامریه (صاحبته الهجرتین)، زن سوم محمد بود، سوده بیوه زن (نام همسر پیشین وی سکران بن عمرو بوده است) مسلمانی بود اهل حبشه که پدرش اورا به محمد داده بود و محمد قبل از آوردن عایشه به خانه اورا به خانه آورده بود. سوده به روایاتی 50 سال سن داشت و محمد برای نگهداری از بچه هایش و همچنین اداره خانه اش به سوده نیاز داشت. البته سوده در مقابل عایشه نیز همانند یک مادربزرگ بود. سوده در آخرین سال خلافت عمر از دنیا رفت. عایشه روایت کرده است که سوده برخی اوقات از نوبت خود میگذشت تا پیامبر شب خود را با عایشه بگذراند زیرا سوده هراس داشت مبادا محمد وی را بخاطر سن بالایش طلاق دهد. پیامبر در حالی با سوده ازدواج کرده بود که تقریبا چاره و امکان دیگری برای ازدواج نداشت زیرا قبیله قریش اورا طرد کرده بود و در آن سالها ازدواج کردن با فرزندان عبدالمطب و بنی هاشم بر ضد مفاد عهدنامه ای بود که منجر به شعب ابيطالب شد بنابر این محمد از روی اجبار با سوده ازدواج کرد.






تاریخ طبری جلد .39 برگ 169.




ابو داوود جلد .2:2130 برگ 572




صحیح بخاری جلد .6:318 برگ 300




تاریخ طبری جلد .9 برگ 128




صحیح مسلم جلد .2:2958 ( برگ 651)




صحیح بخاری جلد .3:269 ( برگ 154) جلد .3:853 ( برگ 29)




صحیح مسلم جلد .2:3451 ( برگ 747)




بحار الانوار جلد 22 برگ 202






3- عایشه دختر ابوبکر صدیق (افقه نساء العالم) ، محمد وقتی عایشه 6 ساله بود با وی ازدواج کرد و در سن 9 سالگی با او وقتی خود 53 سال داشت همبستر شد، این ازدواج پدوفیل (بیماری روانی و انحراف جنسی کودک آزاری، بچه بازی) بودن محمد را نشان میدهد، برای اطلاعات بسیار کامل و جامعی از این ازدواج و اثبات بیمار بودن محمد و بررسی نظرات مختلف در این مورد به نوشتاری با فرنام "سن پایین عایشه، مناظره ای بین آیت الله منتظری و دکتر علی سینا (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=https%3A%2F%2Fwww.itsat.eu%2Ffo rums%2F0000000057.shtml)" مراجعه کنید. عایشه محبوب ترین زن محمد بود تا جایی که محمد در بستر مرگ سر بر روی سینه های وی گذاشته بود. علاقه محمد به عایشه تا جایی بود که وقتی زینب عایشه را محکوم به زنا با صفوان کرده بود، محمد از طرف الله آیاتی آورد تا عایشه را برائت کند. برای شرح کل ماجرا مراجعه کنید به عایشه و صفوان (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_217.htm) و بحث در مورد آیات مربوط به برائت عایشه (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fpdfarticles%2Fnew_page_46 .htm). عایشه از راویان مهم حدیث و از حافظان قرآن حساب می‌شود. اما شیعیان به دلیل خصومتی که وی با علی داشت و جنگی که او با علی داشت اورا ملعونه و پلید میدانند. محمد بارها اعلام کرده است که عایشه را از همه زنان خود بیشتر دوست داشته اما شیعیان معتقدند وی زن فاسدی بوده است و محمد خدیجه را بیش از سایر زنان دوست داشته است تا جایی که سالی که خدیجه از دنیا رفت را سال عذاداری اعلام کرد. عایشه تا زمان خلافت معاویه زیسته است و با علی نیز در زمان خلافتش جنگ جمل جنگیده است.






صحیح مسلم جلد جلد 2 : .3309,3310,3311 صفحه 715 و 716




صحیح بخاری جلد .7:88 برگ 65




بحار الانوار جلد 22 برگ 202







4- ام سلمه دختر امیه بن المغیره، زن یکی از مسلمانان به نام "ابوسلمه بن ابوالاسد" بود که در جنگ احد زخمی مهلکی برداشته بود و در نهایت کشته شده بود. ام سلمه در هنگام ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 53 سال سن داشت. ام سلمه از کلیه زنان محمد بیشتر عمر کرد و پس از همه آنها وفات یافت.






ابو داوود جلد .1:274 برگ 68 جلد .3:4742 برگ 1332 جلد .2:2382 برگ 654




سنن نساء جلد .1 no.240 برگ 228




ابن ماجه جلد .3:1779 برگ 72




تاریخ طبری جلد .39 برگ 80.




صحیح مسلم جلد .2:2455 برگ 540




بحار الانوار جلد 22 برگ 203






5- حفصه دختر عمر بن الخطاب، در سن 18 سالگی شوهر خود خنیس (ابن عبدالله) بن حذاقه السهمی را از دست داده بود و بیوه شده بود. حفصه در هنگام ازدواج با محمد 20 سال سن داشت و محمد 55 ساله بود. در احادیث موجود است که بعد از اینکه ابوبکر و عثمان از ازدواج با وی سر باز زدند، محمد قبول کرد که با وی ازدواج کند. حفصه نیز از حافظان قرآن حساب می‌شود و نسخه عثمان از قرآن با همکاری وی تهیه شده بود. از ماجراهای جالبی که حفصه در آنها شرکت داشت رسوایی محمد در ارتباط با کنیز حفصه یعنی ماریه است که محمد را مجبور کرد سوره تحریم را بسراید. برای اطلاعات بیشتر از این ماجرا به محمد ماریه و حفصه (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_216.htm)، ماریه قبطی شانزدهمین زن در زندگی محمد (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fpdfarticles%2Fnew_page_8. htm)، وساطت الله جهت رفع اختلافات خا نوادگی محمد (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_205.htm) و ماریه، برده جنسی پیامبر مقدس (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_379.htm) مراجعه کنید. حفصه تا زمان خلافت عثمان زنده بوده است.






ابن ماجه جلد .3:2086 برگ 258




ابو داوود جلد .2:2448 برگ 675 جلد .3:5027 برگ 1402.




صحیح مسلم جلد .2:2642 برگ 576 جلد .2:2833 برگ 625 جلد .2:3497 برگ 761




بحار الانوار جلد 22 برگ 202






6- زینب دختر جحش الاسدیه؛ ازدواج زینب با جحش از بحث برانگیز ترین ازدواجهای محمد است. زینب از خانواده بزرگ و محترمی بود. مادر زینب (میمونه) دختر عبدالمطلب پدربزرگ محمد بود. زینب با زید فرزند خوانده محمد ازدواج کرده بود و محمد روزی بدون خبر به خانه زید وارد شد و زینب را نیمه لخت دید و به او علاقه مند شد، سپس مهریه اورا پرداخت تا از فرزندخوانده خود طلاق گیرد، بعد با وی ازدواج کرد و مسلمانان میگویند خداوند به محمد دستور داد تا با زینب ازدواج کند زیرا خداوند می‌خواست این رسم غلط جاهلیت مبنی بر اینکه یک مرد نمیتواند با زن پسرخوانده خود ازدواج کند از میان بردارد و این بسیار مضحک است. ماجرای مفصل زینب را میتوانید در سه نوشتار "محمد، زید و زینب (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_214.htm)" و "زید و زینب (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fpdfarticles%2Fnew_page_47 .htm)" و "عشق محمد به همسر پسر خوانده اش (زینب) و ازدواج با او. (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_223.htm)" و "فرزند خواندگی در اسلام و تاریخ ازدواج محمد با زینب بنت جحش (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_378.htm)" بخوانید. زینب در موقع ازدواج با محمد 35 سال داشت و محمد 58 سال و نخستین زن محمد است که پس از مرگ محمد فوت میشود. او تا زمان خلافت عمر زیسته است.






صحیح مسلم جلد .2:2347 ( برگ 519) جلد .2:3330 ( برگ 723724) جلد .2:3332 ( برگ 725) جلد .2:3494 برگ 760.




صحیح بخاری جلد .3:249 ( برگ 138) جلد .3:829 ( برگ 512) جلد .4:6883 ( برگ 1493) ابو داوود جلد .3:4935 برگ 1377-1378 جلد .1:1498.




بحار الانوار جلد 22 برگ 203





7- جویریه دختر حارث بن ابوضرار (اعظم النساء برکه)، محمد در سن 58 سالگی با جویریه که 20 سال سن داشت ازدواج کرد. جویریه دختر رئیس قبیله بنی المصطلق، یکی از قبایل یهودی متعددی بود که محمد به آنها حمله کرده بود. شوهرش مالک بن صفوان بود و در حمله ناگهانی که محمد به این قبیله کرده بود کشته شده بود. محمد از جویریه درخواست ازدواج کرد و جویریه قبول کرد به شرط اینکه اسرای باقیمانده از این جنگ آزاد شوند و غنایم بدست آمده به صاحبان باقیمانده از این جنگ بازگردد. از جویریه به عنوان "زنی بسیار زیبا" در بسیاری از تواریخ یاد شده است، ابن اسحق میگوید جویریه از زیبایی شگفت انگیزی بهره می برد، بطوری که هیچ مردی قدرت نداشت در برابر زیبایی وی مقاوت کند. و رابطه او با محمد به شدت عواطف عایشه را تحریک کرده بود و عایشه از دیدن او در عذاب بود. جویریه 6 سال زن محمد بود و بعد از محمد نیز 39 سال زندگی کرد و در سن 65 سالگی درگذشت. ماجرای جویریه را پروفسور مسعود انصاری در کتاب کوروش بزرگ و محمد عبدالله را در نوشتاری با فرنام "جویریه زنی که محمد را اسیر زیبایی خود و طایفه اش را آزاد کرد (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_220.htm)" بخوانید. همچنین تحلیلی تاریخی و بسیار دقیق از این ماجرا توسط دکتر علی سینا را در نوشتاری با فرنام جویریه (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_376.htm) بخوانید.






ابن اسحق سیرت الرسول، برگ 729




ابو داوود جلد .3:4935 برگ 1377-1378




صحیح بخاری جلد .8:212 ( برگ 137)




ابو داوود جلد .1:1498 برگ 392.




صحیح مسلم جلد .2:2349 برگ 520




صحیح بخاری جلد .3:717 ( برگ 431-432).




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





8- ام حبیبه، رمله دختر ابوسفیان بن الحرب، ابوسفیان رئیس قبیله قریش، قدرتمند ترین مرد مکه بود که همراه با شوهرش عبیدالله ابن جحش از اولین کسانی بودند که مسلمان شده بودند و به حبشه رفته بودند تا پادشاه حبشه را به اسلام دعوت کنند. اما عبید الله ابن جحش الاسدی در حبشه مسیحی شد و از ام حبیبه طلاق گرفت، نام اصلی ام حبیبه رمله بوده است. پیامبر اسلام از راه دور از پادشاه حبشه خواست تا ام حبیبه را به زنی او در آورد، ام حبیبه تا 6 سال بعد نتوانست محمد را ببینید زیرا نمیتوانست به مدینه برگ ردد. ام حبیبه در هنگام ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 54 سال. محمد امیدوار بود ازدواجش با ام حبیبه نظر ابوسفیان دشمن درجه یک اسلام را تغییر دهد اما چنین اتفاقی نیافتاد.






صحیح مسلم جلد .2:1581 برگ 352 جلد .2:3539 برگ 776




ابن ماجه جلد .5:3974 برگ 302




صحیح مسلم جلد .2:3413 برگ 739 جلد .2:2963 برگ 652




بحار الانوار جلد 22 برگ 202





9- صفیه دختر حیی بن اخطب النضری، صفیه در هنگام ازدواج با محمد 16 سال سن داشت و محمد 60 سال سن داشت. صفیه دختر حیی بن اخطب رئیس قبیله بنی نضیر، از قبایل یهودی مدینه بود که محمد به آن حمله کرد و آنها را مجبور کرد از مدینه خارج شوند و هرچه قابل نقل کردن است با خود ببرند و باقی اموال را برای مسلمانان باقی بگذارند. شوهر قبلی او کنان بن ربیع بود که توسط مسلمانان در همان جنگ کشته شد. شوهر وی توسط مسلمانان به دلیل اینکه مکان مخفی کردن جواهراتش را افشا نمیکرد شکنجه و در نهایت به دستور پیامبر کشته شده بود، و پبامبر همان شب با صفیه ازدواج کرد و با وی همبستر شد. او 4 سال با محمد زندگی کرد و بعد از مرگ محمد 39 سال بیوه بود و در سن 63 سالگی درگذشت برای اطلاعات بیشتر پیرامون صفیه نوشتاری با فرنام "صفیه همسر یهودی محمد (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_377.htm)" و "ازدواج محمد با صفیه زنی که شوهرش زیر شکنجه جان سپرد." (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_222.htm)و همچنین نوشتاری با فرنام "صفیه، زن یهودی پیغمبر- بخش سوم مناظره آیت الله منتظری با دکتر علی سینا. (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Fislam%2FAccusations%2FMontazeri%2Fsafiah.htm)" را بخوانید.






تاریخ طبری 39 برگ 185.




صحیح بخاری .2:68 و 4:143280




بحار الانوار جلد 22 برگ 204

Big-brother
17th March 2010, 01:40 PM
10- میمونه دختر حارث الهلالیه از فرزندان عبدالله بن هلال بن عامر بن صعصعه، میمونه در زمان ازدواج با محمد 36 سال سن داشت (برخی روایات وی را 30 ساله خوانده اند) و محمد 60 ساله بود. نام شوهر پیشین او ابی سبره بن ابی دهمر بوده است و محمد با او در مدینه ازدواج کرده است. میمونه خواهر ناتنی زن دیگر محمد بود. میمونه 3 سال با محمد زندگی کرد و پس از محمد در سن 80 سالگی از دنیا رفت، یعنی 44 سال بیوه ماند.






تاریخ طبری جلد .8 برگ 136




صحیح مسلم جلد .1:167116741675 برگ 368-369 جلد .2:1672 برگ 369.




بحا الانوار جلد 22 برگ 204





11- فاطمه دختر سریح






تاریخ طبری جلد .9 برگ 39





12- هند دختر یزید






صحیح مسلم جلد .3:4251-4254 برگ 928-929.





13- عصما دختر سیاء






تاریخ طبری جلد .10 برگ 185 and footnote 1131 برگ 185.





14- زینب دختر یزید






تاریخ طبری جلد .7 برگ 150 footnotes 215216 and تاریخ طبری جلد .39 برگ 163-164





15- قتیله دختر قیس و خواهر اشعث، با پیامبر ازدواج کرد اما پیش از اینکه پیامبر به او دخول کند پیامبر درگذشت، بعد از مرگ محمد عکرمه بن ابی جهل با او ازدواج کرد.






تاریخ طبری جلد .9 برگ 138




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





16- اسماء دختر نعمان بن شراحیل ملا محمد مجلسی در مورد این زن نوشته است وقتی وی را نزد محمد آوردند عایشه و حفصه نسبت بو وی حسادت کردند و وی را فریب دادند که ازدواجش با محمد انجام نگیرد. به این صورت که به وی گفتند اگر مایل است توجه محمد را به خود جلب کند باید به محمد بی اعتنای کند، عصما وقتی محمد را دید به او گفت "من فکر میکنم باید از دست تو به الله پناه ببرم" محمد برانگیخته شد و گفت "من فکر میکنم باید به خانواده ات پناه ببری"






مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





17- فاطمه دختر صحاک، ملا محمد باقر مجلسی نوشته است وقتی آیات 28 و 29 احزاب نازل شد، فاطمه تصمیم گرفت راه اول را انتخاب کند و از محمد جدا شود.






مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





18- ماریه دختر شمعون قبطی، که مقوقس فرستاده بود، وی از پیامبر باردار شد، نام اورا ابراهیم نهادند، دوسال زیست و بمرد. ماجرای ماریه نیز از ماجراهای بحث برانگیز زندگی محمد است. ماریه کنیز (برده) حفصه بود که بعنوان هدیه به او داده شده بود. روزی محمد به خانه حفصه دختر عمر می رود و ماریه را تنها در خانه می یابد، وی با ماریه همبستر می‌شود و ناگهان حفصه از راه میرسد و از مشاهده این قضیه بسیار خشمگین می‌شود. محمد قول میدهد که ماریه را بر خود حرام کند به شرطی که حفصه ماجرا را برای کسی تعریف نکند، اما حفصه ماجرا را برای عایشه و بقیه زنان محمد تعریف می‌کند و محمد از الله کمک میگیرد تا رسوایی پیش آمده را با سوره تحریم کمرنگ و سرکوب کند. ماجرای ماریه را در محمد ماریه و حفصه (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_216.htm)، ماریه قبطی شانزدهمین زن در زندگی محمد (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fpdfarticles%2Fnew_page_8. htm)، وساطت الله جهت رفع اختلافات خا نوادگی محمد (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_205.htm) و ماریه، برده جنسی پیامبر مقدس (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_379.htm) و بخوانید.






تاریخ طبری جلد .8 برگ 66131.




تاریخ طبری جلد .39 برگ 194





19- ریحانه دختر زید قرظی از اسرای بنی قریظه بود که سهم محمد از غنائم جنگی بود. ریحانه هرگز حاضر نشد اسلام بیاورد و حتی پیشنهاد محمد مبنی بر ازدواج با وی را نیز قبول نکرد و تصمیم داشت نه اسلام بیاورد و نه با محمد ازدواج کند. از طرفی محمد نیز قصد رهاکردن این کنیز (برده زن) زیبا را نداشت و وی تا آخر عمر تن به حقارت برده بودن در داد اما حاضر نشد مسلمان شود و یا با محمد ازدواج کند، ماجرای ریحانه را بطور مفصل در نوشتاری با فرنام "ریحانیه زن زیبایی که شب روز قتل همسرش بعنوان برده محمد به حرمسرای محمد رفت و دق مرگ شد. (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fnew_page_221.htm)" بخوانید.






تاریخ طبری جلد .39 برگ 164-165




تاریخ طبری جلد .13 برگ 58.





20- ام شریک دوسیه، نام اصلی او غزیه (غزیله نیز آورده شده است) بوده است و خود را به رسول الله بخشیه است. دختر دودان بن عوف ن عامر بوده است و پیش از ازدواج با محمد با ابی العکر بن سمی الازدی ازدواج کرده بود.

بحار الانوار جلد 22 برگ 202

21- صنعا یا سبا دختر سلیم،زنی بود که پیش از آنکه پیامبر با او همبستر شود او مرد.

22- قضیه دختر جابر از بنی کلاب، زنی بود که به محمد گفت مرا به تو داده اند و به من خبر ندادند، پس از محمد طلاق خواست و محمد اورا طلاق داد. روایات دیگری حاکی از آن است که محمد با وی ازدواج کرد اما وقتی برای همبستر شدن پیش وی رفت دریافت که او بسیار پیر است بنابر این وی را طلاق داد.






تاریخ طبری جلد .9 برگ 139





23- زینب دختر خزیمه الهلالیه از پسران عبد مناف بن هلال بن عار ابن صعصعه (ام المساکین) بود که بود که بعد از کشته شدن شوهرش "عبیده بن حارث بن عبدالمطلب" در جنگ بدر قبول کرد که با محمد ازدواج کند اما 8 ماه بعد از این ازدواج از دنیا رفت. او را "ام المساکین" (مادر مستمندان) نامیده اند.






بحار الانوار جلد 22 برگ 203





24- دختر خلیفه الکلبی و خواهر دحیه بن خلیفه، به خانه آوردش و در خانه پیامبر مرد



زنان دیگر محمد،

25- عالیه دختر ظبیان از بنی بکربن زنی بود که محمد با وی ازدواج کرد اما بعد از مدتی وی را طلاق داد.






تاریخ طبری جلد .9 برگ 138




تاریخ طبری جلد .39 برگ 188




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





26- قوتیله بنت قیس بن معدی کرب و خواهر اشعث بن قیس، پیامبر اورا به زنی کرد اما هنوز او را ندیده بود که مرد. برخی نیز گفته اند محمد اورا طلاق داد.

27- خوله بنت الهذیل از بنی حاریث که طلاق گرفت.

28- لیلی بنت الخطیم پیر زنی بود از قبیله بنی خزرج که به گفته طبری (ذکر زنان محمد از تاریخ طبری (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fzandiq.com%2Ffarsi %2Farticles%2FArticles%2Fpdfarticles%2Fnew_page_5. htm))، پیامبر روزی به مزگت اندر نشسته بود پشت سوی آفتاب کرده و این زن از پشت آمد و دستهایش را بر روی کتف پیامبر گذاشت و گفت با من ازدواج کن تا من به قبیله خود بگویم پیامبر با من ازدواج کرده است. سپس به میان قبیله خود رفت و مردم به او گفتند کار اشتباهی کردی چون پیر هستی و پیامبر از زنان پیر خوشش نمی آید و اگر تو را ببیند طلاقت خواهد داد. لیلی پیش پیامبر آمد و گفت من پشیمانم که زنی پیر هستم و شایستگی ازدواج با تو را ندارم و پیامبر او را طلاق داد.






بحار الانوار جلد 22 برگ 204





29- ام هانی دختر ابوطالب، وی بهانه آورده بود که بچه دار است و باید از بچه اش نگهداری کند. لذا پیشنهاد محمد را رد کرد.

30- ضباعه دختر عامر بن قرط، که پیغمبر اورا از پسرش بخواست اما پسرش به پیامبر گفت مادرم پیر است و پیامبر دست برداشت.

31- صفیه دختر بشامه عنبری که از اسرای افتاده به دست مسلمانان بود، محمد او را بخواست اما شوی باز آمد و چون زنش را می‌خواست مسلمان شد تا زنش بر او حرام نگردد. پیامبر از او پرسید من را خواهی یا شویت را؟ صفیه گفت شویم را.

32- ام حبیبه دختر عباس بن عبدالمطلب، پیغمبر اورا به زنی خواست، عباس گفت یا رسول الله او با تو شیر خورده است.

33- جمرهدختر حارث بن ابی حارثه، محمد اورا از حارث بخواست، حارث به دروغ به پیامبر گفت بدن او پیسی دارد و تورا شایسته نیست.






سایر موارد موجود در تاریخ





34- محمد زنی که نامی از وی باقی نمانده است طلاق داد زیرا وی چشم چرانی میکرد و به مردانی که از مسجد خارج میشدند زیر چشمی نگاه میکرد.






تاریخ طبری جلد .39 برگ 187





35- ملیکه اللیثیه ، محمد با او ازدواج میکند با او همبستر نمیشود و او را طلاق میدهد.






بحار الانوار جلد 22 برگ 204





36- ملیکه دختر کعب به مدت کوتاهی با محمد ازدواج کرد، عایشه از وی پرسید آیا می‌خواهی شوهری داشته باشی که شوهر قبلی تورا کشت؟ وی به خدا از محمد پناه برد و محمد وی را طلاق داد.






تاریخ طبری جلد .39 برگ 165





37- شنباء دختر عمر الغفریه، مردم قبیله او با قبیله بنی قریظه هم پیمان بودند، وقتی ابراهیم فرزند محمد مرد؛ وی به محمد گفت اگر تو پیامبر راستینی میبودی فرزندت نمی مرد. محمد بعد از اینکه با او همبستر شد وی را طلاق داد.






تاریخ طبری جلد .9 برگ 136





38- ملائکه دختر داوود زن دیگری بود که با محمد ازدواج کرد اما پس از اینکه فهمید محمد پدرش را کشته است، از وی جدا شد.






تاریخ طبری جلد .39 برگ 165





39- عمیره دختر یزید که محمد وی را طلاق داد زیرا وی به جذام مبتلا شده بود. محمد در مورد او گفته است "دلستم علی و ردها"






تاریخ طبری جلد .39 برگ 188




مجلسی حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





40- سناء بنت سفیان، محمد مدت کوتاهی با او ازدواج کرد.






تاریخ طبری جلد .39 برگ 188





41- احدایث ضعیفی خبر از ازدواج محمد با عمره نیز ازدواج کرده بود.






ابن ماجه جلد .3:2054 برگ 233 جلد .3:2030 برگ 226






42-دختر الجهال برای مدت کوتاهی با محمد ازدواج کرد.






صحیح بخاری جلد .7:181 برگ 131132






43-دوبه دختر امیر. از طایفه سعسعه

44- عماره یا عمامه دختر حمزه، از طایفه قریش، هاشم.

45- سنی دختر صلت، زنی دیگر بود که محمد قصد ازدواج با وی را داشت اما قبل از اینکه به این خواسته خود بخواهد عمل کند از دنیا رفت.






مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم صفحه 597




بحار الانوار جلد 22 برگ 204





46- تکانه نام زنی دیگر است که مجلسی در مورد وی نوشته است دختر سیاهپوستی بود که "مقدوس" پادشاه مصر همچون ماریه قبطیه به محمد هدیه داده بود. محمد ابتدا او را آزاد کرد و سپس وی را به عقد ازدواج خود در آورد. بعد از درگذشت محمد عباس با او ازدواج کرد.






مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم صفحه 597





شیخ کلینی نویسنده و اندیشمند بزرگ اسلامی و نویسنده کتابهای اصول و فروع کافی در مورد محمد از امام رضا نقل کرده است که قدرت جماع پیامبر با چهل مرد برابر بود.






مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم صفحه 599





بعد از مرگ پیامبر هیچکدام از زنانش اجازه ازدواج با شخص دیگری نداشتند و آنان را ام المومنین نامیدند، و همگی مجبور بودند تا آخر عمر بیوه بمانند.

نمودار زیر به نیکی نشان میدهد که آیا پیامبر اسلام جهت به کمک به بیوه زنان زن میگرفته است یا در انتخاب این زنان واقعا سلیقه به خرج میداده است. این نمودار بر اساس اطلاعات موجود در مورد سن محمد و سن زنانش در احادیثی که منابع آنها یاد شد پدید آمده است. پیامبر در اغلب موارد از تقریباً دو تا سه برابر همسرانش سن داشته است.
http://www.tisfoon.net/images/1x22uoo6ibebljrihu3.gif

ashkan
17th March 2010, 02:16 PM
این چرتو پرتا چیه که میذاری داداش ؟

هیچ کدوم ازینا مستند نیست ، اگر لازم باشه خودم دونه دونه ازدواج های پیامبر رو شرح میدم تا کلمه به کلمه این نوشته ها رو نقض کنه .

Big-brother
17th March 2010, 02:56 PM
این چرتو پرتا چیه که میذاری داداش ؟


منبع (http://njavan.com/forum/www.zandiq.com)

Mercedes110
17th March 2010, 03:06 PM
در آغاز بیان دو نكته ضروری است.
اوّل: نگاهی كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزیره العرب در زمان پیامبر(ص):
1ـ عرب های جاهلی نسبت به دختر،‌ بلكه جنس زن بی علاقه بودند، چون در محیطی كه دائم مردم با هم به جنگ و خونریزی مشغول بودند و هر كس هر قدر كه می توانست، به دیگران ظلم روا می داشت، خوف داشتند كه در جنگ،‌ دختران اسیر شوند و باعث ننگ آن طایفه گردند، نیز به جهت وضع بد اقتصادی و این كه دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه ای نداشتند، بلكه دختر داری را ضد ارزش می شمردند و بعضاً به زنده به گور كردن دختران رو می آوردند.
2ـ چون جنگ و خونریزی در آن محیط امری متداول بود، و عرب جاهلی با اندك بهانه ای یك دیگر را می كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعیتی بود و نسبت زنان به مردان افزایش چشمگیری پیدا می‌كرد (چون مردان به جنگ اقدام می كردند، نه زنان و كشته‌ها از مردان بود) كه گزینة «چند زن داشتن» را برای رهایی از مشكل عدم تعادل جمعیتی پذیرفتند. این مشكل در اكثر نقاط از جمله در ایران هم وجود داشت، لیكن در عربستان بیشتر بود.
3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادی، زن گرفتن از یك خانواده و قبیله نوعی كمك به آنان محسوب می شد، به همین جهت مشركان قریش به دامادهای پیامبر(ص) فشار وارد می كردند كه دختران پیامبر(ص) را طلاق دهند تا بر مشكلات پیامبر افزوده شود.
4ـ در محیطی كه نا امنی و جنگ و خونریزی آسایش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترین عامل بازدارندة از جنگ به شمار می آمد.
5ـ در آن وضع زن بیوه اگر شوهر نمی كرد، خوشایند نبود، بلكه زشت شمرده می‌شد. به مجرد آن كه شوهر می مرد، یا از وی طلاق می گرفت و عدّه وفات یا طلاق سپری می شد، شوهری دیگر گزینش می شد، مانند «اسماء بنت عمیس» كه اوّل همسر جعفر بن ابی طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر در آمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علی(ع) شد. این شیوه در آن فرهنگ متداول بود.
نكتة دوم: نگاهی گذرا به ازدواج پیامبر(ص).
1ـ پیامبر(ص) در 25 سالگی با حضرت خدیجه كه چهل سالش بود و قبلاً یك یا دوبار شوهر كرده بود و با مرگ شوهر بیوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بیست و پنج یا بیست و هشت سال با وی زندگی كرد و همسر دیگری نگرفت.
2ـ همة‌ همسران پیامبر(جز عایشه) بیوه بودند. آنان پیش از آن كه به همسری پیامبر(ص) در آیند، یك یا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و یا شهادت شوهر و انقضای عدّه به عقد پیامبر(ص) در آمدند.
3ـ عمدة‌ ازدواج های پیامبر(ص) در شرایط سخت و دشوار جنگی صورت گرفته بود، مانند شكست مسلمانان در جنگ اُحد كه وضع مسلمانان بسیار ناراحت كننده بود.
4ـ پیامبر(ص) از قبایل مهم عرب مانند تیم، عدی، بنی امیه، نیز یهودیان مدینه همسر انتخاب كرد، ولی از قبایل انصار زن نگرفت.
دقت در این امور به ما می فهماند كه ازدواج های پیامبر نه در پی ارضای خواهش‌های نفسانی، بلكه در جهت اهداف عالی بود كه ذیلاً بیان می‌شود.
بی شك پیامبر در ازدواج های متعدد دنبال خوشگذرانی ها نبود، چون:
اوّلاً: اگر چنین بود، می بایست در سنین جوانی به این امر مبادرت می كرد، نه در سنین پیری و آن هم در شرایط سخت و دشوار.
ثانیاً: خوشگذرانی انگیزة آن حضرت بود، می بایست جهت گیری هایش در گزینش همسر، این ادعا را اثبات كند. حضرت دنبال زنان زیبا و جذّاب از جهت امور جنسی و جوانی نبود، حتی به خواستگاری برخی از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود دراین سن و سال كه كسی حاضر نمی شود با او ازدواج كند، چرا پیامبر دنبال زنان جوان نمی رود و به خواستگاری او كسی را فرستاده است.
ثالثاً: آنانی كه با انگیزة كامیابی جنسی به ازدواج های متعدد رو می آورند،‌ ماهیت زندگی آنان به گونه ای دیگر است. آنان به زرق و برق ظاهری زندگی، لباس و زینت زنان و رفاه و خوشگذرانی رو می آورند؛ درحالی كه سیره و زندگی پیامبر اسلام(ص) خلاف این را نشان می‌دهد. پیامبر(ص) در برابر خواست همسران خویش در مورد زرق و برق زندگی، آنان را مخیّر كرد كه یا همین ساده زیستی را برگزینند و به عنوان همسر پیامبر باقی بمانند و یا از حضرت طلاق بگیرند و بروند دنبال زرق و برق زندگی.
علامة طباطبایی در این باره می نویسد: داستان تعدّد زوجات پیامبر(ص) را نمی توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن كه برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی كه تنها به خدیجه اكتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی كه اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن‌دوستی آن حضرت دارد. (1)
رابعاً: دو تن از زنان پیامبر(ص) كنیز بودند. اگر هدف پیامبر از ازدواج لذت بردن از آنان بود،‌این دو چون كه كنیز بودند، بدون ازدواج، پیامبر(ص) می توانست از آنان بهره مند شود. با این تحلیل ازدواج بی فایده بود.
بنابراین اهداف و حكمت های ازدواج پیامبر(ص) را می بایست در اهداف بلند و ارزشی جستجو نمود كه مهم ترین آن بدین شرح است:
1ـ هدف سیاسی ـ تبلیغی:
یكی از اهداف ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی – تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحكم گردد و بر نفوذ سیاسی واجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.
حضرت به خاطر دست یابی بر موقعیت های بهتر اجتماعی وسیاسی، در تبلیغ دین خدا و استحكام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از كارشكنی‌های آنان وحفظ سیاست داخلی وایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج ها رو آورد.
در راستای این اهداف پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبكر از قبیله بزرگِ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام‌حبیبه دختر ابوسفیان از قبیلة نامدار بنی‌امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی‌اسرائیل پیوند زناشویی برقرار نمود. ازدواج مهم ترین پیوند و میثاق اجتماعی است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیاری از خود به جا می گذارد.
در آن محیطی كه جنگ و خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلكه به تعبیر «ابن‌خلدون» جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،(2) بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود. به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی كه بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل،‌ ازدواج نمود. امّا با قبایل انصار كه از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نكرد.
«گیورگیو» نویسندة مسیحی می نویسد: محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بكاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان وسایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام‌حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مكه شد.(3)
2ـ هدف تربیتی: پیامبر(ص) حمایت از محرومان و واماندگان را جزء آیین نجات بخش خویش قرار داد. قرآن مردم را به حمایت از واماندگان ومحرومان و ایتام فرا می خواند. پیامبر(ص) در مناسبت های مختلف مردم را به این كارخداپسندانه تشویق نمود، و در عمل برای مردان بیچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكنی داد.
این حمایت عملی و صفه نشینی مربوط به مردان بود، اما دربارة زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل برای رهایی آنان از مشكلات پسندیده نبود، بلكه رسول خدا(ص) برای زنان راه حل دیگری را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داری كه بازتاب شرایط اجتماعی بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود كه زنان بی سرپرست و یتیم دار را به تناسب حالشان، با پیوند زناشویی به خانه های خویش راه بدهند، تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده های روانی رهایی یابند؛ و خود نیز در عمل به این كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشویق شوند و در مسیر رفع محرومیت واماندگان قدم بردارند.
پیامبر(ص) با زنان بیوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان یتیمشان به خانة خویش راه داد،‌ تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوی خوبی برای مردم در این امر باشد.
3ـ هدف رهایی كنیزان:
اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله در جهت آزادی اسیران گام برداشت. رسول خدا(ص) از شیوه های خوب و متعدد برای آزادی اسیران بهره جست كه ازدواج از جملة آن‌ها است. جویریه و صفیه كنیز بودند. پیامبر(ص) این دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان بیاموزد كه می‌شود با كنیز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شریك زندگی قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از كنیزان آزاد شدند. توضیح این كه: جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وی را آزاد كرد و سپس با وی ازدواج نمود. كار حضرت برای یارانش الگوی خوبی شد و تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق كه حدود دویست تن بودند،‌ آزاد شدند.
«گیورگیو» دانشمند مسیحی می نویسد: محمد با جویریه ازدواج كرد. یارانش این عمل را نپسندیدند و آن را با تعجب می نگریستند. فردای آن روز كم كم اسیران خود را آزاد كردند، چون كه نمی توانستند بپذیرند كه بستگان همسر پیامبر(ص) بردة آنان باشند.(4)
4ـ نجات زن و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن بستگان مشرك و كافر:
برخی از زنانی كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و یا ارتداد شوهر، بی سرپرست می شدند و زندگی بر آنان بسیار مشكل بود و در وضع بسیار اشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه، دختر ابوسفیان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بی سرپرست شد. نه می توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پیامبر(ص) وقتی كه از مشكل وی با خبر شد، پیكی برای نجاشی پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبیبه را به عقد پیامبر در آورد. این ازدواج باعث شد كه وی از بی سرپرستی نجات پیدا كند و به دامن بستگان مشرك خویش نغلتد.
5ـ‌ طرد سنت غلط و جاهلی:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعی را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نیست. در حالی كه در جاهلیت احكام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام این حكم را باطل نمود.(5) پیامبر(ص) به دستور خدا با «زینب بنت حجش» كه همسر مطلقه زیدبن حارثه، پسرخواندة پیامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلی را در عمل باطل كند و مردم پذیرای نقض حكم جاهلی باشند.(6)
اگر این ازدواج صورت نمی گرفت، ممكن بود زیدبن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(ص) دگرگون می شد.
افزون بر این امور ازدواج های پیامبر از اهداف و حكمت های دیگری برخوردار بود كه به جهت رعایت اختصار از ذكر آن‌ها خودداری می‌شود.
در پایان به بیان نكته ای دیگر می پردازیم: در اسلام چند همسر گزینی برای مردان محدود است. مرد نمی تواند بیش از چهار همسر دائمی در یك زمان داشته باشد.
قرآن می‌گوید: با رعایت عدالت می‌تواند چهار همسر داشته باشد.(7) تا قبل از نزول این حكم مردان بیش از چهار همسر دائمی داشتند.
همة زنان پیامبر(ص) قبل از نزول این حكم به عقد پیامبر(ص) در آمده بودند. خداوند به پیامبرش دستور داد كه از این پس حق نداری با كسی ازدواج نمایی، و حتی اگر همة زنانت را طلاق بدهی، به جای آنان نمی توانی با زنان دیگری ازدواج نمایی.(8)
این حكم از احكام اختصاصی پیامبر(ص) است، همان گونه كه وجوب خواندن نماز شب و ... از مختصات پیامبر بود.


پی‌نوشت‌ها :
1 . سید محمد حسین طباطبایی، فرازهایی از اسلام، ص 174.
2 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
3 . محمد پیامبری كه از نو باید شناخت، ص 207.
4 . همان، ص 181.
5 . احزاب (33) آیه 4.
6 . همان، آیه 37.
7 . نساء (4) آیه 3.
8 . احزاب (33) آیه‌ 52.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/5910 (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.pasokhgoo.ir%2 Ffa%2Fnode%2F5910)

منبع: سايت پاسخگو

ashkan
17th March 2010, 04:33 PM
شما مخالف پیامبر اسلام هستید یا قبولشون دارید ؟

اینجا بخش مذهبی هست نه ضد مذهبی ، هر سایتی هم که یه سری مطلب بلغور کرد نمیشه اسمش رو گذاشت منبع

*مینا*
17th March 2010, 04:50 PM
من که فکر نمی کنم سوال پرسیدن موردی داشته باشه ...

ماشالله این دوره زمونه به قدری تبلیغات ضد اسلامی زیاد شده که بهتره به شبهه هایی که بوجود میارن اون تبلیغات ، پاسخ داده بشه ،

ashkan
17th March 2010, 08:06 PM
منظورتونو متوجه نشدم ،

شما به اینا میگید سوال

براستی خالق تمام کائنات و انسانها و موجودات باید چقدر حقیر باشد که اینگونه بخواهد در زندگی محمد دخالت کند، و بخواهد در مشکلات خصوصی پیامبر دخالت کند.


یا به مطالب دیگه ؟

*مینا*
17th March 2010, 08:23 PM
منظورتونو متوجه نشدم ،

شما به اینا میگید سوال


یا به مطالب دیگه ؟


نه سوال نیست !!!
اصلا نوشته ی بالا سوالی نبوده ... و به نظر من به اعتقادات افراد هم احترامی نذاشتن!!!! که بهتر بود محترمانه تر می نوشتن !

اما ما به ایشون احترام گذاشته و به مطلبشون سوالی نگاه می کنیم ، و منتظر جواب مدیر بخش می مونیم :)>-

Big-brother
17th March 2010, 08:56 PM
من که فکر نمی کنم سوال پرسیدن موردی داشته باشه ...

ماشالله این دوره زمونه به قدری تبلیغات ضد اسلامی زیاد شده که بهتره به شبهه هایی که بوجود میارن اون تبلیغات ، پاسخ داده بشه ،
البته من افکار ضد اسلامی ندارم
ولی هدفم اینه
که ثابت کنم هیچ انسانی بدون اشتباه نیست
و هیچ چیز انقدر مقدس نیست که نشه اون رو نقدر کرد

نه سوال نیست !!!
اصلا نوشته ی بالا سوالی نبوده ... و به نظر من به اعتقادات افراد هم احترامی نذاشتن!!!! که بهتر بود محترمانه تر می نوشتن !

اما ما به ایشون احترام گذاشته و به مطلبشون سوالی نگاه می کنیم ، و منتظر جواب مدیر بخش می مونیم :)>-

این نوشته ای که من گذاشتم خیلی هاشو ویرایش کردم:|

ashkan
17th March 2010, 09:14 PM
شما باید برای اثبات هر بحثی از مستندات رسمی استفاده کنید .
من به شما نمیگم پیامبر معصوم و بی گناه بوده ؛ البته اعتقادم همین هست که پاکترین انسان بوده و هیچ گناهی نداشته .

ولی شما که میخواین اثبات کنید از منظر افراد عالم این نکات رو ذکر کنید ، درسته که نوشته های تاپیک شما ظاهرا به استناد قرآن و سخنان آیت الله ها بوده ، اما تماما بازی کلمات و فریب هست که از هر بخشی به نفع خود استفاده شده و هیچ جهان بینی ای رعایت نشده . به قول خودتون هم بسیاری از بخش ها سانسور کردید ، خوب نویسنده ای که با این لحن زشت و توهین امیز سخن گفته ، به نظر خود شما حرفاشون میتونه ثابت کنه که پیامبر صلی الله هم میتونسته دچار گناه بشه ؟

این استدلالات و مستند های فریبانه حتی در ظاهر هم منطقی نیستن ، و اصلا ابعاد علمی درش نیست ، کاملا میشه فهمید که این سبک نوشته فقط کپی برداری از چالش های دینی علمی هست اما در اصل اصلا منطق درش دخیل نیست و خیلی کودکانه نوشته شده و به راحت ترین صورت ممکن نقض میشن .

مهاجر
17th March 2010, 09:29 PM
سلام دوست عزیز
یک تقاضا از شما دارم و اون اینه که نام قبایل هر کدوم از زنان پیامبر رو هم برای ما ذکر کنید
خواهشا حتما این کار رو انجام بدید
متشکرم

مهاجر
17th March 2010, 11:15 PM
سلام دوست عزیز
یک تقاضا از شما دارم و اون اینه که نام قبایل هر کدوم از زنان پیامبر رو هم برای ما ذکر کنید
خواهشا حتما این کار رو انجام بدید
متشکرم
باز هم سلام
جواب رو خودم عرض می کنم...
ـ پيامبر(ص) از قبايل مهم عرب مانند تيم، عدي، بني اميه، نيز يهوديان مدينه همسر انتخاب كرد، ولي از قبايل انصار زن نگرفت.
حالا چرا از انصار همسر انتخاب نکردند را بهتر است در آخر مبحث عرض کنم
دلايل ازدواج هاي متعدد پيامبر اسلام (ص)


http://img.tebyan.net/big/1385/09/220756595391382362720146118512561272.jpg
در آغاز بيان دو نكته ضروري است.
اوّل: نگاهي كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزيره العرب در زمان پيامبر(ص):


1ـ عرب هاي جاهلي نسبت به دختر،‌ بلكه جنس زن بي علاقه بودند، چون در محيطي كه دائم مردم با هم به جنگ و خونريزي مشغول بودند و هر كس هر قدر كه مي توانست، به ديگران ظلم روا مي داشت، خوف داشتند كه در جنگ،‌ دختران اسير شوند و باعث ننگ آن طايفه گردند، نيز به جهت وضع بد اقتصادي و اين كه دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه اي نداشتند، بلكه دختر داري را ضد ارزش مي شمردند و بعضاً به زنده به گور كردن دختران رو مي آوردند.
2ـ چون جنگ و خونريزي در آن محيط امري متداول بود، و عرب جاهلي با اندك بهانه اي يك ديگر را مي كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعيتي بود و نسبت زنان به مردان افزايش چشمگيري پيدا مي‌كرد (چون مردان به جنگ اقدام مي كردند، نه زنان و كشته‌ها از مردان بود) كه گزينة «چند زن داشتن» را براي رهايي از مشكل عدم تعادل جمعيتي پذيرفتند. اين مشكل در اكثر نقاط از جمله در ايران هم وجود داشت، ليكن در عربستان بيشتر بود.
3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادي، زن گرفتن از يك خانواده و قبيله نوعي كمك به آنان محسوب مي شد، به همين جهت مشركان قريش به دامادهاي پيامبر(ص) فشار وارد مي كردند كه دختران پيامبر(ص) را طلاق دهند تا بر مشكلات پيامبر افزوده شود.
4ـ در محيطي كه نا امني و جنگ و خونريزي آسايش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترين عامل بازدارندة از جنگ به شمار مي آمد.
5ـ در آن وضع زن بيوه اگر شوهر نمي كرد، خوشايند نبود، بلكه زشت شمرده مي‌شد. به مجرد آن كه شوهر مي مرد، يا از وي طلاق مي گرفت و عدّه وفات يا طلاق سپري مي شد، شوهري ديگر گزينش مي شد، مانند «اسماء بنت عميس» كه اوّل همسر جعفر بن ابي طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر در آمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علي(ع) شد. اين شيوه در آن فرهنگ متداول بود.

نكتة دوم: نگاهي گذرا به ازدواج پيامبر(ص).


1ـ پيامبر(ص) در 25 سالگي با حضرت خديجه كه چهل سالش بود و قبلاً يك يا دوبار شوهر كرده بود و با مرگ شوهر بيوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بيست و پنج يا بيست و هشت سال با وي زندگي كرد و همسر ديگري نگرفت.
2ـ همة‌ همسران پيامبر(جز عايشه) بيوه بودند. آنان پيش از آن كه به همسري پيامبر(ص) در آيند، يك يا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و يا شهادت شوهر و انقضاي عدّه به عقد پيامبر(ص) در آمدند.
3ـ عمدة‌ ازدواج هاي پيامبر(ص) در شرايط سخت و دشوار جنگي صورت گرفته بود، مانند شكست مسلمانان در جنگ اُحد كه وضع مسلمانان بسيار ناراحت كننده بود.
4ـ پيامبر(ص) از قبايل مهم عرب مانند تيم، عدي، بني اميه، نيز يهوديان مدينه همسر انتخاب كرد، ولي از قبايل انصار زن نگرفت.
دقت در اين امور به ما مي فهماند كه ازدواج هاي پيامبر نه در پي ارضاي خواهش‌هاي نفساني، بلكه در جهت اهداف عالي بود كه ذيلاً بيان مي‌شود.
بي شك پيامبر در ازدواج هاي متعدد دنبال خوشگذراني ها نبود، چون:
اوّلاً: اگر چنين بود، مي بايست در سنين جواني به اين امر مبادرت مي كرد، نه در سنين پيري و آن هم در شرايط سخت و دشوار.
http://img.tebyan.net/big/1386/12/14995212781162253755502064614516321325190.jpg
ثانياً: خوشگذراني انگيزة آن حضرت بود، مي بايست جهت گيري هايش در گزينش همسر، اين ادعا را اثبات كند. حضرت دنبال زنان زيبا و جذّاب از جهت امور جنسي و جواني نبود، حتي به خواستگاري برخي از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود دراين سن و سال كه كسي حاضر نمي شود با او ازدواج كند، چرا پيامبر دنبال زنان جوان نمي رود و به خواستگاري او كسي را فرستاده است.
ثالثاً: آناني كه با انگيزة كاميابي جنسي به ازدواج هاي متعدد رو مي آورند،‌ ماهيت زندگي آنان به گونه اي ديگر است. آنان به زرق و برق ظاهري زندگي، لباس و زينت زنان و رفاه و خوشگذراني رو مي آورند؛ درحالي كه سيره و زندگي پيامبر اسلام(ص) خلاف اين را نشان مي‌دهد. پيامبر(ص) در برابر خواست همسران خويش در مورد زرق و برق زندگي، آنان را مخيّر كرد كه يا همين ساده زيستي را برگزينند و به عنوان همسر پيامبر باقي بمانند و يا از حضرت طلاق بگيرند و بروند دنبال زرق و برق زندگي.
علامة طباطبايي در اين باره مي نويسد: داستان تعدّد زوجات پيامبر(ص) را نمي توان بر زن دوستي و شيفتگي آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن كه برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگي كه تنها به خديجه اكتفا نمود و هم چنين در پايان زندگي كه اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن‌دوستي آن حضرت دارد. (1)
رابعاً: دو تن از زنان پيامبر(ص) كنيز بودند. اگر هدف پيامبر از ازدواج لذت بردن از آنان بود،‌اين دو چون كه كنيز بودند، بدون ازدواج، پيامبر(ص) مي توانست از آنان بهره مند شود. با اين تحليل ازدواج بي فايده بود.
بنابراين اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر(ص) را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:
1ـ هدف سياسي ـ تبليغي:


يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر(ص) هدف سياسي – تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني‌هاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر(ص) با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام‌حبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بني‌اميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني‌اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن‌خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(2) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر(ص) با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر(ص) دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل،‌ ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر(ص) دشمني نداشتند، ازدواج نكرد. «گيورگيو» نويسندة مسيحي مي نويسد: محمد(ص) ام حبيبه را به ازدواج خود در آورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان وساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و ام‌حبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.(3)
2ـ هدف تربيتي


پيامبر(ص) حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان ومحرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر(ص) در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كارخداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد.
اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما دربارة زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا(ص) براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حالشان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمانشان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند؛ و خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند.
پيامبر(ص) با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيمشان به خانة خويش راه داد،‌ تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.
http://img.tebyan.net/big/1386/12/2112270571143396292107104271641115355.jpg


3ـ هدف رهايي كنيزان:
اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا(ص) از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جملة آن‌ها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر(ص) اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه مي‌شود با كنيز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند. توضيح اين كه: جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كار حضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه بني مصطلق كه حدود دويست تن بودند،‌ آزاد شدند.
«گيورگيو» دانشمند مسيحي مي نويسد: محمد با جويريه ازدواج كرد. يارانش اين عمل را نپسنديدند و آن را با تعجب مي نگريستند. فرداي آن روز كم كم اسيران خود را آزاد كردند، چون كه نمي توانستند بپذيرند كه بستگان همسر پيامبر(ص) بردة آنان باشند.(4)
4ـ نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر


برخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار اشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پيامبر(ص) وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر در آورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي سرپرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.
5ـ‌ طرد سنت غلط و جاهلي:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود.(5) پيامبر(ص) به دستور خدا با «زينب بنت حجش» كه همسر مطلقه زيدبن حارثه، پسرخواندة پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند.(6)
اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيدبن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر(ص) دگرگون مي شد.
افزون بر اين امور ازدواج هاي پيامبر از اهداف و حكمت هاي ديگري برخوردار بود كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آن‌ها خودداري مي‌شود.
در پايان به بيان نكته اي ديگر مي پردازيم: در اسلام چند همسر گزيني براي مردان محدود است. مرد نمي تواند بيش از چهار همسر دائمي در يك زمان داشته باشد.
قرآن مي‌گويد: با رعايت عدالت مي‌تواند چهار همسر داشته باشد.(7) تا قبل از نزول اين حكم مردان بيش از چهار همسر دائمي داشتند.
همة زنان پيامبر(ص) قبل از نزول اين حكم به عقد پيامبر(ص) در آمده بودند. خداوند به پيامبرش دستور داد كه از اين پس حق نداري با كسي ازدواج نمايي، و حتي اگر همة زنانت را طلاق بدهي، به جاي آنان نمي تواني با زنان ديگري ازدواج نمايي.(8) اين حكم از احكام اختصاصي پيامبر(ص) است، همان گونه كه وجوب خواندن نماز شب و ... از مختصات پيامبر بود.

و جواب اینکه ایشان چرا از انصار همسر انتخاب نکردند:
انصار همانطور که از اسمشان پیداست از یاری دهندگان و از رهروان راه و روش رسول الله صلوات الله علیه بودند و ایشان نیازی نمی دیدند که برای نفوذ و بست اخلاق قرآن و اسلام از طریق ازدواج وارد شوند که خداوند هم در سوره حشر آیات 8 و 9 به توصیف مهاجرین و انصار می پردازد و این مهر تائید خداوند بر صداقت ایمان انصار است واین مهمترین جمله این مطلب است




1 . سيد محمد حسين طباطبايي، فرازهايي از اسلام، ص 174
2 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
3 . محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت، ص 207.
4 . همان، ص 181.
5 . احزاب (33) آيه 4.
6 . همان، آيه 37.
7 . نساء (4) آيه 3.
8. احزاب (33) آيه‌ 52.




بالای صفحه (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.tebyan.net%2Fr eligion_thoughts%2Farticles%2Ftheinfallibles%2Fpro phetmohammed%2F2009%2F3%2F14%2F87368.html%23Top)



اللهم عجل لولیک الفرج

kamanabroo
18th March 2010, 02:13 PM
سلام دوستان
اولا از کاربر عزیز مهاجر تقدیر و تشکر می کنم که جواب رو گذاشتن .

ثانیا می خواستم یه تذکری بدم به تمام کاربرانی که می خواهند به سوالاتشون جواب داده بشه: اینکه

1. سوال پرسیدن با شبهه انداختن یا نقد کردن خیلی فرق داره
2. نقد کردن هم شیوه خاص خودش رو داره و به هر جو بی ادبی و هتک حرمتی نقد کردن نمی گن!!!
3. هر کسی سوالی داره حتی اگر ( باز هم می گم ) حتی اگر در مورد ضروریات دین هم باشه حق سوال کردن داره اما به شرط اینکه شان و شوونات رو هم رعایت کنه.
4. از این به بعد به سوالاتی که به صورت گستاخانه و بی ادبانه و دور از هر گونه منطق و اساس و استدلالی باشه جواب داده نمیشه و با تایید مدیر بخش بوسیله ناظم یا مدیر بخش پاک میشه( قبلا هماهنگی شده)
5. سوالاتی از قبیل این تایپیک که به با بریدن بعضی بخشهای قرآن و تفاسیر و... سعی در به چالش کشیدن بعضی اعتقادات دارن فقط و فقط در صورت دارا بودن استدلال منطقی و رعایت ادب و احترام جواب داده میشه در غیر اینصورت حذف میشه.
6. قبل از اینکه همین جور از این ور و اون ور کپی پیست کنید و سوال مطرح کنید خواهش می کنم تا جایی که میشه از منابع معتبر دنبال جواب باشین.


حالا چرا این برخورد صورت می گیره به این علت:
امثال این سوالات و حرفای بی اساس رو خیلی قبل تر جواب دادن و اصلا نیاز به جواب دادن هم نداره

چون اگر سوال کننده واقعا این مسائل براش سوال بود و به دنبال کشف حقیقت بود خوب مسلما خیلی از حد و حدود رو رعایت می کرد و با نهایت منطق و استدلال جلو می اومد و بعد از اینکه جوابشو گرفت اگر باز هم جای شبهه ای می موند با همون ادب و احترام دوباره سوال می کرد.

اگر سوال کننده واقعا سوالش از روی کشف حقیقت و دلسوزی برای دینش باشه حتما غیر از این سایت و احتمالا سایتهای دیگه ای که همین جور این سولات رو کپی پیست کنه ، به منابع معتبر هم رجوعی می کرد و کمی هم به مطالعه و تفکر می پرداخت.

زیر سوال بردن اعتقادات دیگران به بهانه نقد کردن یا سوال پرسیدن آن هم به این شکل اصلا مورد پسند هیچ عاقلی نیست ولذا با توجه به تذکراتی که دادم خواهش می کنم سوالات دینی خودتون رو با رعایت شان و شوونات ارائه بدین تا جواب مناسب رو هم دریافت کنید.
دین ما هم راه سوال کردن رو به روی هیچ کسی نبسته اما به خاطر اینکه این نوع پرسیدن ( یا بهتره بگم به چالش کشیدن) تبعات خوبی به همراه نداره، از این به بعد با این نوع ارسالها برخورد خواهد شد.

و چون ارائه این جور ارسالها فقط و فقط خراب کردن افکار دیگرانه نه به حقیقت دست یافتن.


با تشکر

ashkan
18th March 2010, 03:06 PM
اما و اگر های شما جواب این مقاله نیست .

ممکنه هزاران نفر چنین موضوعی رو سرچ کنن و این موضوع گمراهشون کنه ، اینکه کسای دیگه به این پرسشا پاسخ دادن برای من نوعی اهمیتی نداره .
اینجا جو عمومی هست ، خیلیا مطالب رو میبینن و همه حق اظهار نظر دارن ، این چه وضعیتیه که دین رو مثل تراکتور درو کنن و ما فقط بگیم این راهش نیست و اون راهش هست ، بحث باید باز بشه و کسی که هر نظری داره براش باید ها و نباید ها اثبات بشه .

کمان ابروی عزیز ، لطفا بحثی باز کنید که به دونه دونه سوالات پاسخ داده بشه ، وظیفه پیامبران رسالت الهی بوده ، نه زن گرفتن و تشکیل خانواده ، چرا باید با این موضوعاتی که هیچ اهمیتی نداره افکار رو خراب کرد ؟

kamanabroo
19th March 2010, 01:40 AM
اما و اگر های شما جواب این مقاله نیست .

ممکنه هزاران نفر چنین موضوعی رو سرچ کنن و این موضوع گمراهشون کنه ، اینکه کسای دیگه به این پرسشا پاسخ دادن برای من نوعی اهمیتی نداره .
اینجا جو عمومی هست ، خیلیا مطالب رو میبینن و همه حق اظهار نظر دارن ، این چه وضعیتیه که دین رو مثل تراکتور درو کنن و ما فقط بگیم این راهش نیست و اون راهش هست ، بحث باید باز بشه و کسی که هر نظری داره براش باید ها و نباید ها اثبات بشه .

کمان ابروی عزیز ، لطفا بحثی باز کنید که به دونه دونه سوالات پاسخ داده بشه ، وظیفه پیامبران رسالت الهی بوده ، نه زن گرفتن و تشکیل خانواده ، چرا باید با این موضوعاتی که هیچ اهمیتی نداره افکار رو خراب کرد ؟

اشکان جان
راستش رو بخوای من نگرفتم مخاطب پاراگراف اولت کیه؟ ( همون هایی که پررنگش کردم){big green}

یه چیز دیگه اینکه باز هم نگرفتم که منظورت از این جمله چیه؟

وظیفه پیامبران رسالت الهی بوده ، نه زن گرفتن و تشکیل خانواده ، چرا باید با این موضوعاتی که هیچ اهمیتی نداره افکار رو خراب کرد ؟
منظورت اینه که این سوالات و بحث ها جنبی اهمیتی نداره ؟
یا اینکه چرا واقعا پیامبر زن می گرفته در حالی وظیفش رسالت الهی بوده؟

خلاصه اگه دیدی که اینجا من جواب ندادم به خاطر این بود که دوست خوبمون مهاجر با ارسالی که داشتن جواب سوال این تایپیک رو دادند.
و من فکر می کنم که جوابشون هم خوب و مستند هست و اگه بهش فکر هم بشه راحت جا می افته.

در ضمن در رابطه با اینکه گفته بودی یه جایی باشه که همه سوالاتشون رو بپرسن
خیلی وقت پیش این فضا ایجاد شده بود این هم لینکش
شبهات اعتقادی و دینی خود را اینجا مطرح کنید خواهشا!! (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=44052)

فقط حرف من این بود که سوال پرسیدن اشکالی نداره
به شرطی که یه سری چیزها رعایت بشه همین.

ممنونم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد