توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانستنيهاي حيوانات
آبجی
16th March 2010, 12:17 AM
● بزرگترین حیوان دنیا وال آبی رنگ است. این جانور حدود 100 فوت (حدود 30.48 متر) درازی و 150 تن وزن دارد. متاسفانه امروزه نسل وال های آبی در حال منقرض شدن است و این به دلیل شکار بی رویه آنها به وسیله صیادان نهنگ است.
● بلندترین حیوان روزی زمین زرافه است. قد زرافه ممکن است به 20 فوت (حدود 6.1 متر) برسد که برابر ارتفاع یک خانه دو طبقه است.
● کوچکترین جانور، پروتوزون (Protozoan) نام دارد. پروتوزونها به قدری کوچک هستند که تنها با میکروسکوب های قوی قابل دیدن می باشند. بعضی از آنها به قدری کوچک هستند که اگر 5000 تا از آنها را در کنار هم قرار بدهند، نقطه ای به اندازه نیم اینچ "1.25 سانتی متر" را تشکیل خواهند داد.
● تعدادی از جانوران عمر طولانی تری نسبت به انسانها دارند. لاکپشت غول پیکر یکی از آنهاست. این جانور بیشتر از دویست سال عمر میکند.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/30-04-07-heivanat1.jpg
● کندترین پستاندار دنیا خرس تنبل سه انگشتی است که با سرعتی معادل 100 یارد (حدود 91.5 متر در ساعت) حرکت می کند.
● سریعترین پرنده دنیا، سویفت (swift) نام دارد. نوعی سویفت در آسیا زندگی میکند که میتواند با سرعتی بیش از 100 مایل (161 کیلومتر در ساعت) پرواز کند. این سرعت میتواند با سرعت زیاد قطارهای سریع السیر برابری نماید.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/30-04-07-heivanat2.jpg
● قهرمان دو جانوران، یوزپلنگ است. این جانور میتواند با سرعتی معادل 62 مایل (99.8 کیلومتر) در ساعت بدود. او با چنین سرعتی میتواند به راحتی بز کوهی را شکار کند. البته یوزپلنگ نمیتواند با این سرعت مسافت زیادی بدود و زود خسته میشود.
● شتر مرغ بزرگترین پرنده دنیا است و نمیتواند پرواز کند. شتر مرغ در علف زارهای آفریقا زندگی میکند و بیشتر از 8 فوت (2.44 متر) قد و 330 پوند (150 کیلو) وزن دارد.
● آلباتروس (Albatross) سرگردان بزرگترین بالها را دارد. اندازه بالهای او ممکن است بیشتر از 11.5 فوت (3.5 متر) بشود.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/30-04-07-heivanat3.jpg
● اندازه کوچکترین پرنده دنیا ممکن است به اندازه حبه قند باشد. این پرنده کوچک مرغ مگس خوار زنبور عسلی نامیده میشود. چون که بدن او حدودا به اندازه بدن یک زنبور عسل است. فاصله نوک او تا انتهای دمش فقط 2.5 اینچ (63 سانتی متر) است. این پرنده در کوبا زندگی میکند.
● طولانی ترین مسیر مهاجرت را در میان پرندگان چلچله های دریایی قطب شمال طی میکنند. و این پرندگان هر سال بین قطب شمال و جنوب مهاجرت میکنند و بر میگردند. آنها در هر سفر مسافتی حدود 11800 مایل (19000 هزار کیلومتر) را پرواز میکنند.
● افرادی که به قله اورست صعود کرده اند، پرندگانی را مشاهده نموده اند که در ارتفاع 2700 فوتی (825 متر) پرواز میکردند عده ای نیز از داخل هواپیما پرندگانی را مشاهده کرده اند که در چنین ارتفاعی مشغول پرواز هستند.
● درازترین مار آناکوندا (anaconda) یا بوا آبی است که در مردابها و رودخانه های جنوب امریکا زندگی میکند.
طول بدن این جانور ممکن است به 36 فوت (11 متر) برسد. این مار سمی نیست، اما دور بدن طعمه خود حلقه میزند و آنقدر به او فشار می آورد تا خفه شود.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/30-04-07-heivanat4.jpg
● بزرگترین دماغ را در بین حیوانات فیل دارد. اندازه دماغ فیل از قد یک انسان نیز بلندتر است و حدودا به 6.5 فوت (1,98 متر) میرسد. فیل از دماغ دراز یا خرطوم خود استفاده های زیادی میکند. او علاوه بر بوییدن و نفس کشیدن میتواند خرطوم خود را پر از آب کرده و مثل یک دوش، آب را بر روی بدن خود بریزد و یا با خرطومش غذا را برداشته و به دهان خود بگذارد فیل برای ترساندن دشمنان خود میتواند با خرطومش آنها را محکم بگیرد.
آبجی
16th March 2010, 12:18 AM
چند نکته جالب راجع به حیوانات :
- هر چه از استوا به سمت قطب پيش ميرويم اندازه موجودات بزرگتر ميشود مثل پنگوئن ها، روباه - وال.
- گاو نر کور رنگ است و فقط نسبت به حرکات شنلي که گاو باز در مقابل چشمانش تکان ميدهد به خشم ميايد و ديگر فرقي نميکند که شنل به چه رنگي باشد.
- وزن کل موريانه هاي جهان ده برابر وزن کل انسانها است.
- ادرار موش در زير اشعه ماورا بنفش ميدرخشد و همين امر باعث ميشود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
- کانگروها قادر نيستند بسوي عقب راه بروند.
- مارها و ببرهاي استراليايي که چشمهايشان توسط پرندگان کور شده اند به راحتي ميتوانند به زندگي خود ادامه دهند
- يکي از سمي ترين حيوانات دنيا نوعي عروس دريائي است که سم آن در کمتر از دو دقيقه قرباني خود را ميکشد.
- فقط سي درصد از مارهاي دنيا سمي هستند.
- عقربها تنها موجوداتي هستند که اشعه راديو اکتيويته تاثيري به آنها ندارد و جالب تر اينکه عقربها دو دشمن دارند يکي از آنها يک نوع سار است و ديگري مگس.
- مار «آناکوندا» تنها نمونه افعي است که بچه مي زايد.
- ملکه موريانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذکر خود مي باشد.
- زمان بارداري فيل به ۲ سال مي رسد.
- نوعي ماهي وجود دارد که با کمک باله هايش به سطح آب مي آيد و يک و نيم دقيقه در هوا پرواز مي کند و به شکار طعمه خود مي پردازد.
- اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد.
- حس بوياييه مورچه با حس بوياييه سگ برابري ميكند.
- از بزاق يک نوع خفاش خون آشام دارويی ساخته اند که جلوي سکته مغزي را ميگيرد.
- در صورت نبودن غذا تمساح قوي همنوع ضعيفتر از خود را مي خورد.
- كوچكترين سگ جهان ، داركيده پيترزبورگ با ۶۰۰ گرم وزن مي باشد.
- پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پگوئن ماده چيزي نمي خورد و چهل درصد وزن خود را از دست دهد.
- قلب گنجشك ۱۰۰ بار در دقيقه مي زند ، درضمن ميدانستي که گنجشکها روي زمين راه نمي روند بلكه مي پرند.
- مار ميتواند تا نيم ساعت بعد از قطع شدن سرش نيش بزند.
- بزرگترين مار جهان ، ۸ متر طول و ۱۲۵ كيلوگرم وزن دارد.
- قدرت بينايي جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
- دلفينها و فيلها فقط ۲ ساعت در شبانه روز مي خوابند.
- حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد.
- بزرگترين جانور بي مهره ماهي مركب غول پيكر است بلنديش ممكن است تا حدود ۱۵ متر برسد.
- شمپانزه، اورانگوتان، گوريل، ميمون، سگ، گربه، راكون، خوك، فيل و اسب ۱۰ تا از باهوشترين حيوانات هستند.
- وزن مغز گوريل ۶۰۰ گرم است و مغز فيل يك هزارم وزن بدن اوست.
- سگها دنيا را بيرنگ و مات مي بينند آنها نزديك بين بوده و تنها سايه هاي خاكستري رنگ را تشخيص مي دهند.
- ماهي قزل آلا يكي از بهترين و معروفترين ماهي هاي پرورشي آبهاي شيرين است و نوع رنگين كمان آن نخستين بار از آمريكا به نقاط ديگر برده شده است.
- فيل از گوشهايش بعنوان تهويه هوا نيز استفاده ميکند فيل دماي بدنش را توسط گوشهايش متعادل نگه ميدارد ، چون سطح بزرگي دارد که حيوان ميتواند از طريق آن گرماي بدنش را کاهش دهد.
- ضربان قلب مرغ مگس خوار ۱۰۰۰ مرتبه در دقيقه است.
- حيواناتي چون سگ و گربه تنها از طريق نفس زدن تند ، تند به دفع گرماي بدن خود مي پردازند و بدين علت است که سگ در هواي گرم دهان خود را باز کرده و له له مي زند ، تا بدينگونه از حرارات و گرماي بدن خود بکاهد.
- بعضي از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند براي حفظ اين گرما ، غذاي زيادي بخورند بطوريکه اگر شما بخواهيد باندازه اين نوع پرندگان غذا بخوريد بايد در هر وعده غذا حداقل ده کيلو غذا بخوريد.
آبجی
16th March 2010, 12:18 AM
توانایی فیلها در تشخیص دشمنان محققان کشف کردهاند که فیلها میتوانند به راحتی تشخیص دهند که چه افرادي قصد آزار آنها را دارند و چه افرادي بیآزار هستند. محققان ثابت کردهاند که فیلها از روی رنگ لباس و بو دوست و دشمن خود را تشخیص میدهند.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/25-10-07-elephant1.jpg
به گزارش شبكه دويچه وله آلمان، یک تیم تحقیقاتی اسکاتلندی- کنیایی توانست از طریق آزمایش ها و مشاهدات پیوسته ثابت کند که فیلها از روی بو و رنگ لباس انسان ها میتوانند تشخیص دهند که آنها از كدام گروه یا قبیلهای هستند. فیلها از این طریق میفهمند که میزان خطر از جانب هر کدام از این انسان ها تا چه اندازه زیاد است. این تیم بررسیهای خود را در نشريه تخصصی Current Biology منتشر کردهاست.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/25-10-07-elephant2.jpg
محققان تحقیقات خود را بر روی فیلهای يك پارک وحش ملي در کنیا انجام دادهاند. در این منطقه قبایل مختلفی از جمله قبيله ماسايی و قبيله کامبا زندگی میکنند.
ماسايیها قبيله اي هستند که از طریق پرورش دام امرار معاش میکنند. مردان جوان عضو این قبیله برای اثبات شجاعت خود، فیلها را با نیزه شکار میکنند. درحالي كه اعضای قبیله کامبا بیشتر کشاورز هستند و خطری برای فیلها ایجاد نمیکنند. محققان در پی کشف اين مساله بودند که آیا فیلها توانایی تشخیص این گروهها را از هم دارند و اگر این گونه است، نقش رنگ و بوی لباس این افراد تا چه اندازه میتواند در تشخيص فيل ها موثر باشد.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/25-10-07-elephant3.jpg
این محققان عکس العمل فیلها را در سه حالت آزمایش کردند. حالت اول قرار دادن لباسهایی تمیز و نپوشیده در نزدیکی فیلها بود. حالت دوم قرار دادن لباسهایی بود که ماساییها آنها را به مدت ۵ روزپوشیده بودند و مرحله آخر انتخاب لباسهایی بود که کامباییها به مدت ۵ روز پوشیده بودند. هنگامی که بوی افراد قبیله ماسایی به مشام فیلها مي رسید، آشکارا سریعتر حرکت میکردند و نسبت به دو مرحله ديگر، فاصله بیشتری از لباسها مي گرفتند.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/25-10-07-elephant4.jpg
در آزمایش بعدی محققان از لباسهای تمیز و نپوشیدهای به رنگ قرمز و سفید استفاده کردند. به این دلیل که ماساییها معمولاً لباسهایی به رنگ قرمز میپوشند. در حالی که لباس افراد ساير قبایل به رنگهای دیگری است.
این بار نیز فیلها به رنگ قرمز واكنش خشنتری نشان دادند و به شدت حالت تدافعی به خود گرفتند.
http://www.gigapars.com/images/stories/news/science/25-10-07-elephant5.jpg
اين آزمايش ها نشان دادند فيل ها از روي رنگ لباس و بو قادر به تشخيص دوستان و دشمنان خود هستند.
آبجی
16th March 2010, 12:19 AM
خود درمانی در جانوران آیا تا به حال سگ یا گربهای را دیدهاید که علف بخورد؟ سگها و گربهها همانند وابستگان وحشی خود، از جمله گرگها، ببرها و شیرها، گاهی علف میخورند. چرا این جانوران گوشتخوار گاهی به گیاهخواری روی میآورند؟ با شگفتی فراوان، هنوز پژوهشی گزارش نشده است که بتواند به این پرسش پاسخ کامل و روشنی بدهد. با وجود این، دانشمندان عقیده دارند گیاهخواری ممکن است نوعی روش خود درمانی در جانوران باشد.
دانشمندان رشتههای گوناگون، در حال بررسی این احتمال هستند که گونههای زیادی از پرندگان، حشراهها و پستانداران، از گیاهان، خاک، حشرهها و قارچها به عنوان دارو بهره میگیرند و از این راهخود را در برابر بیماریهای احتمالی محافظت میکنند (پیشگیری از بیماری) یا حالت ناخوشایندی را که دچار آن شدهاند، آرامش میدهند(درمان دارویی).
اغلب دانشمندانی که در این زمینهی علمی نوین پژوهش میکنند، باور دارند جانوران نمیتوانند با تکیه بر نوعی خرد ذاتی دریابند، چه گیاهی برای آنها سودمند است بلکه راهبردهای خوددرمانی مهارتهای حیاتی هستند که انتخاب طبیعی آن را نیرو میبخشد.
در بیشتر موارد، میل به کاهش احساس ناخوشایند، بروز رفتارهای خوددرمانی را بر میانگیزد . بعضی گونههای جانوان، به ویژه میمونهای انساننما، در درمان خود اندکی هدفدار عمل میکنند. در این گونه موردها، اغلب واژهی زوئوفارماکوگنوزی (درک جانوران از داروها) به کار میر ود. البته، این واژه برای توصیف همهی راههایی که جانوران دیگر برای تعامل با داروخانهی طبیعت بر میگزینند، مناسب نیست.
● نخستین مشاهدات
در فرهنگ عامه مردم چین این داستان مشهور است که قرن ها پیش کشاورزی کنار کلبه خویش مار ی می بیند و از ترس جان با چوب دستی مار را مجروح می کند و به خیال آن که خواهد مرد , آن را به حال خود وا می گذارد . چند روز بعد , بار دیگر همان مار را می بیند و دوباره تلاش می کند آن را از بین ببرد. چند روزی می گذرد و برای بار سوم مار دیده می شود . این بار کشاورز پس از مجروح کردن مار ،آن را دنبال می کند و مار زخمی را می بیند که در میان بوته ها مشغول خوردن علف است . کشاورز مشاهدات خود را پیگیری می کند و در می یابد که زخم های مار خیلی زودتر از آن چه که تصور می کرد ، بهبود می یابند .
در پزشکی سنتی چین از پودر سفید رنگی برای بهبودی سریع تر زخم ها ، بریدگی ها و خونریزی های سطحی استفاده می شود . این پودر را از گیاهی با نام Panex notoginseng به دست می آورند . گمان می رود مار داستان کشاورز کنجکاو از آن می خورده است.
شاید مشاهدات مردم عادی را آمیخته به خیال پردازی و افسانه سازی بدانیم ،اما از مشاهدات دانشمندان نمی توانیم به آسانی چشم بپوشیم . برخی از دانشمندان مشاهداتی داشته اند مبنی بر این که بعضی از جانوران می توانند ، تولید مثل خود را کنترل کنند . برای مثال ، هالی دوبلین گزارش کرده است ، برخی از فیل های آفریقایی از گونه های خاص یک درخت برای القای زایمان استفاده می کنند. او بیش از یکسال فیل حامله ای را در شرق آفریقا دنبال و مشاهده کرد که جانور تا نزدیک زمان وضع حمل ،برنامه غذایی ثابتی را پی گرفت . اما در این زمان ، شاخ و برگ گیاهی از خانواده Boraginaceae را خورد . چهار روز بعد , نوازد خود را به سلامت به دنیا آورد .
کارن استرایر مشاهدات مشابهی را در مورد میمون های موریک ( Brachyteles arachinoides ) در برزیل گزارش کرده است . او با تعقیب این میمون ها دریافت که آن ها گاهی از برگ های دو گیاه با نام های Apulia leiocarpand و Platypodium elegans و گاهی از میوه گیاهی با نام Enterlobium contortisiliquim استفاده می کنند . دو گیاه اول نوع ترکیبات ایز وفلا ونتوئیدی دارند که ساختمان آن ها شبیه استروژن است . به نظر می رسد میمون ها از این دو گیاه برای جلوگیری از بارداری استفاده می کنند ، اما خوردن میوه گیاه سوم که حاوی نوعی پیش ساز پروژسترون به نام استیگما سترول است ، به نحوی شانس بارداری را در این میمون ها افزایش می دهد .
● پیشگیری از بیماری ها
تاکنون محققان مرز مشخصی بین رفتارها ی خود درمانی از لحاظ پیشگیری یا درمان دارویی مشخص نکرده اند . از این رو ، ممکن است روزی برخی از رفتارهایی که در این جا به عنوان پیشگیری مطرح می شوند، به عنوان خود درمانی از نوع درمانی دارویی نیز معرفی شوند . منظور از آن، رفتارهایی ا ست که تنها جانوران بیمار از خود نشان می دهند .
الف ) خاک خوری : گونه های زیادی از پستانداران ، پرندگان، خزندگان و حتی حشرات،خاک می خورند . از مدت ها پیش، گمان می رفت این رفتار در واقع تلاشی برای تامین مواد معدنی ضروری است . اما بررسی های جدید نشان می دهند که خاک خوری همیشه به این منظور صورت نمی گیرد . تنظیم pH معده ، سم زدایی متابولیت های ثانویه گیاهان و مقابله با نارحتی های گوارشی، از جمله اسهال ، از دلایل جدیدی هستند که برای توجیه رفتار خاک خوری جانوران مطرح شده اند.
ب) استفاده از حشرات : بسیاری از حشرات سم هایی می سازند یا از رژیم غذایی خود به دست می آورند . آنها سم را در بخش هایی از بدن خود ذخیره می کنند و به کمک آن از شکار شدن به وسیله پرندگان محفوظ می مانند یا با انگل ها و میکروب ها مقابله می کنند . تاکنون بیش از ۲۰۰ گونه پرنده شناسایی شده اند که مورچه ها را بر پرهای بدن خود می مالند .
گاهی نیز روی لانه های تپه مانند مورچه ها می غلطند تا به این طریق مورچه ها روی پرهای آن کشیده شوند. مورچه هایی که پرندگان به پرهای خود می مالند ،اغلب از گونه هایی هستند که اسید فورمیک تولید می کنند . این اسید به راحتی شپش های لای پرها را از بین می برد. میمون های ونزوئلایی در فصل گرم و مرطوب سال که نیش زدن حشرات بسیار آزار دهنده می شود، ترشحات فوق العاده سمی نوعی هزار پا را روی کرک های بدن خویش می مالند . ترشحات هزار پا حاوی بنزوکوئینون هستند که در دفع حشرات بسیار موثر است .
ج) میوه های ضد انگل : در رودخانه آواش واقع در اتیوپی , آبشاری وجود دارد که این منطقه را به دو زیستگاه متفاوت تقسیم می کند . در بالا دست آبشار , گونه ای میمون با نام Papio anubis و در پائین آن گونه ای با نام Papio hamadryas و دورگه هایی از این دو گونه , زندگی می کنند . خطر آلودگی به انگل شیستو زوما در این میمون ها متفاوت است , زیرا میزبان واسط این انگل , یعنی حلزون های جنس Biomphalaria , در پایین دست آبشار بسیار زیادند و در بالا دست آن , کم تر یافت می شوند .
از این رو , آلودگی به این انگل در پائین آبشار بیش تر است . هر چند درختچه ای با نام Balanites aegyptica در هر دو زیستگاه وجود دارد , اما تنها میمون های پائین آبشار از میوه های آن استفاده می کنند . این میوه ها حاوی نوعی پیش ساز هورمونی به نام دیوز جنین هستند که به نظر می رسد از رشد شیستوزوما جلوگیری می کند.
د) لانه های ضد انگل : بسیاری از پرندگان در لانه های خود از گیاهان تازه ای استفاده می کنند که جز و ساختمان آن ها محسوب نمی شود . به نظر می رسد گیاهان تازه مواد فراری دارند که در دفع و کشتن انگل های پوستی موثرند. برخی سا ر ها , در لانه های خود از هویج وحشی ( Daucus Carota ) استفاده می کنند که باعث کاهش قابل ملاحظه تعداد کنه های موجود در لانه می شود . هر چند کاهش تعداد کنه ها بر میزان رشد جوجه ها تاثیری ندارد ، اما جوجه هایی که در لانه های حاوی هویج وحشی رشد و نمو می کنند ، مقدار هموگلوبین بیش تری دارند.
● درمان دارویی در شامپانزه ها
درمان دارویی جانوران در مقایسه با خود درمانی به منظور پیشگیری , مورد توجه بیش تری قرار گرفته و مطالعات دقیق تری روی آن انجام شده ا ست . این مطالعات بیش تر روی شامپانزه ها و از طریق بررسی رفتار آن ها در محیط وحشی ، تجزیه و تحلیل مدفوع آن ها و مقایسه داروهای سنتی با گیاهانی که آن ها مصرف می کنند ، صورت گرفته است .
سال ۱۹۸۷ میلادی ، میشل هافمن در تانزانیا در حال مشاهده گروهی از شامپانزه ها بود که غذا می خوردند . در میان آن ها شامپانزه ماده ای، حال خوشی نداشت و در کناری آرمیده بود . وقتی بیدار شد، به سوی درختچه ای به نام Vernonia amygdalina راه افتاد . مردم محلی این گیاه سمی را " قاتل بز " می نامند .
تلخی بسیار زیاد برگ های این گیاه هشداری جدی به جانورانی است که قصد دارند شاخ و برگ های آن را مصرف کنند. اما شامپانزه بیمار بدون توجه به این هشدار , شاخه ای از این گیاه را چید و با دقت پوست آن را جدا کرد تا به مغز داخلی ساقه رسید . سپس طی ۲۰ دقیقه مغز آن را کاملا جوید و شیره آن را مکید . هافمن رفتار دیگری را نیز بین شامپانزه ها مشاهده کرد . برخی از آن ها هنگام بیماری ، برگ های گیاهان خاصی را بدون آن که بجوند ، می بلعیدند .این برگ ها تقریبا دست نخورده دفع می شدند .
هافمن در مطالعات وسیعی که در جنگل های تانزایا انجام داد ، به این نتیجه رسید که رفتار خود درمانی در شامپانزه ها اغلب با آلودگی آن ها به انگلی با نام Oesophagotomum stephanostomum ارتباط دارد .
بررسی های او نشان دادند ، ساقه یا برگ گیاهانی که شامپانزه ها هنگام بیماری مصرف می کنند، به دفع این انگل از بدن آن ها کمک می کند. شامپانزه ای که مغز تلخ ساقه V. amygdalina را بجود ، بدون شک بیمار است . جویدن مغز ساقه این گیاه پس از ۲۰ الی ۲۴ ساعت باعث از بین رفتن احساس ناخوشی در شامپانزه می شود.
اما چرا شامپانزه با دقت پوست گیاه را جدا می کند و تنها مغز ساقه را مصرف می کند ؟ در پیکره این گیاه دو دسته ترکیب کشنده به نام سسکیوترپن لاکتون و گلیکوزیدهای استروئیدی یافت می شوند . غلظت این مواد سمی در پوست ساقه و برگ های گیاه از مغز آن بیش تر است . از این رو , شامپانزه این بخش های گیاه را برای جلوگیری از مسمویت شدید مصرف نمی کند . ترکیبات دسته نخست ، اثرات ضد انگی شدیدی دارند اما ترکیبات دسته دوم خواص کشندگی کم تری دارند و باعث مهار تحرک و تخم گذاری در انگل ها می شوند.
شامپانزه ها برای دفع انگل های خود از گیاهان دیگری نیز استفاده می کنند . هافمن ۳۴ گونه گیاه را گزارش کرده است که شامپانزه ها برگ آن ها را درسته می بلعند . هر چند این گیاهان به شکل های گوناگون ( بوته, درختچه , درخت و پیچک ) می رویند ، اما همه آن ها خصوصیت مشترکی دارند : سطح برگ هایشان بسیار زیر و پوشیده از کرک است .هافمن درمطالعات خود دریافت ، در مدفوع شامپانزه به ازای هر ۲۰ برگ بلعیده شده حدود ۱۰ کرم زنده یافت می شود . بنابراین با وجودی که برگ های بلعیده شده کرم ها را دفع کرده بودند ، آن ها را از بین نبرده بودند . در واقع سطح زیر و کرکدار برگ ها اتصال کرم های بالغ به جدار روده را سست می کند. به علاوه بسیاری از کرم های نابالغ لابه لای کرک ها به دام می افتند و به این ترتیب از بدن جانور دفع می شوند.
● خود درمانی و یادگیری
اغلب محققان بر این باورند که راهبردهای خود درمانی مهارت هایی حیاتی هستند که انتخاب طبیعی آن ها را نیرو می بخشد . با وجود این ، در برخی گونه ها ، به ویژه میمون های انسان نما ، رگه هایی از یادگیری مشاهده می شود. در این میمون ها ، افراد خام و بدون تجربه رفتارهای خود را با کسب اطلاعات از تجربیات دیگران کامل می کنند . وقتی فردی اثرات مفید ماده ای را برای سلامتی خود درمی یابد، این تجربه میان اعضای گروه به تدریج گسترش می یابد.
به نظر می رسد اولین برخورد با رفتارهای خود درمانی در سنین پائین اتفاق می افتد . وقتی میمون بالغی بیمار می شود و رفتار خود درمانی را از خود بروز می دهد، میمون های جوان متوجه این رفتار می شوند و سعی می کنند خودشان نیز آن را انجام دهند. میمون بالغ نیز اغلب مادرشان است .
اگر خود درمانی را حاصل یادگیری بدانیم، با پرسش های عمیقی روبه رو می شویم . جانور پس از بیماری باید گیاه دارویی را شناسایی کند، بخش هایی را که موثر هستند انتخاب و آن را به شیوه مناسبی مصرف کند . شامپانزه ها در عادت های غذایی بسیار محافظه کارانه عمل می کنند و حتی هنگامی که بیمار هستند ، مواد غذایی جدید را به طور تصادفی انتخاب نمی کنند . شاید رفتار خود درمانی از آن جا شروع می شود که در یک دوره کمیابی غذا ، میمون های گرسنه و بیمار به غذاهای جدیدی روی می آورند . در نتیجه سلامتی خود را باز می یابند و این بهبودی زمینه ای برای مصرف غذای جدید در هنگام بیماری می شود.
● خود درمانی و پزشکی سنتی
حدود یک قرن پیش ، طبیبی تانزانیایی توانست با کشف شیوه درمانی مهمی جان بسیاری از مردم روستایش را نجات دهد که به یک بیماری شبیه اسهال مبتلا شده بودند . او جوجه تیغی بیماری را در اطراف روستا مشاهده کرد که وضعیتی مشابه اهالی روستا داشت و از ریشه گیاهی می خورد . اهالی روستا آن گیاه را سمی می پنداشتند اما طبیب عقیده داشت می توان از آن برای درومان بیماری استفاده کرد. از این رو ، پس از این که خود مقداری از گیاه را خورد ، ماجرا را برای مردم تعریف کرد و آنان را متقاعد کرد از آن برای درمان بیماری خود استفاده کنند . از آن زمان تاکنون مردم آن روستا از آن گیاه به عنوان دارو استفا می کنند . به نظر می رسد , رویدادهای مشابه ، بر کارایی پزشکی سنتی افزوده اند و شاید منشا پزشکی سنتی بوده اند .
● کلام آخر
همان طور که یک قرن پیش آن طبیب تانزانیایی توانست داروی جدیدی را برای مردم روستای خود پیدا کند ، مطالعه رفتارهای خود درمانی در جانوران می تواند منیع مهمی برای کشف داروهای جدید باشد. آفریقا، محل تولد بشر، ممکن است نقطه شروع تکامل پزشکی مدرن باشد . شناخت بهتر این قاره می تواند نقش مهمی در آینده جهان ایفا کند.
آبجی
16th March 2010, 12:19 AM
از گرگها نترسیم سال هاست در هر گوشه یی از ایران بحث نابودی میراث طبیعی و انقراض گونه های گیاهی و جانوری یا مرگ مشکوک جانوران دریایی مطرح است؛ روندی که این روزها رو به گسترش است.شاید ایرانیان اطلاعات کافی و درستی در مورد این گونه های جانوری ندارند تا اقدامی جمعی برای جلوگیری از این روند انقراض نسل به وجود بیاید، اما در مقابل همواره شاهد اعتراض فعالان زیست محیطی به مرگ پرندگان و موجودات دریازی بوده ایم در حالی که دیگر گونه های جانوری هم به دور از هیاهوی رسانه ها، در حال انقراض و نابودی هستند. سگ سانان ایران نیز از این دسته اند هرچند شاید این غفلت به دلیل بدنامی حیوانات این گروه باشد اما واقعیت چیز دیگری است. سگ سانان حیوانات بسیار مفیدی هستند، چرا که با تعقیب و شکار حیوانات مریض و علیل، سلامتی بقیه را تضمین کرده و با کنترل جمعیت علف خواران، از تخریب مراتع جلوگیری می کنند. از طرف دیگر، با شکار حیوانات مضر برای مزارع و انسان (نظیر جوندگان) و خوردن لاشه حیوانات و زباله های اطراف روستاها، کمک بزرگی به انسان می کنند. در مناطقی که تعداد سگ سانان، به خصوص روباه کاهش یافته است افزایش جمعیت جوندگان به عنوان آفت، کاملاً محسوس است. البته بعضی از آنها نیز خساراتی به دام های اصلی، پرندگان و محصولات کشاورزی وارد می کنند که باید گفت این خسارات نسبت به منافع آنها بسیار ناچیز است.
● گرگ هایی که هندوانه می خوردند
شاید هیچ حیوانی به اندازه گرگ بدنام نباشد و شاید دلیل اصلی این بدنامی، داستان ها و افسانه هایی باشد که به خصوص از کشورهای روسیه و امریکا سرچشمه گرفته است. اما زیست شناسان این کشورها پس از مطالعاتشان در دهه های اخیر بر روی این گونه، متذکر شده اند که گرگ بی جهت خطرناک قلمداد شده است و از نظر اکولوژیک، نقش بسیار مهمی دارد. گزارش های حمله گرگ به دام های اهلی همگی در مناطقی بوده اند که حیوانات وحشی آن مناطق نابود شده اند. البته باید گفت در چند سال گذشته، گزارش های پراکنده یی هم از حمله گرگ به انسان وجود دارد اما علت آن را می توان تغییر بسیار زیاد زیستگاه های گرگ به دست انسان ها و کم شدن شدید تعداد طعمه های آن بر اثر شکار بی رویه و تخریب مراتع دانست. گرگ که بزرگ ترین گونه از خانواده سگ سانان است معمولاً در بین صخره ها، سوراخ حیواناتی مانند روباه و ریشه درختان، دو یا چند لانه می سازند که در مواقع احساس خطر بچه ها را از یک لانه به لانه دیگر منتقل می کنند. پراکنش جهانی این گوشت خوار به قاره های امریکا، اروپا و آسیا محدود شده و در اکثر مناطق کشور ما زندگی می کنند.
گرگ ها که حیواناتی شبگرد هستند، معمولاً در گروه هایی که به ندرت از ۱۰ گرگ تجاوز می کند، زندگی می کنند و قوی ترین گرگ، رهبری گروه را به عهده دارد. گرگ های عضو یک گروه، غالباً با هم نسبت فامیلی دارند و معمولاً گروهی به شکار می روند. غذای آنها را علف خواران بزرگ مانند قوچ وحشی، پازن، آهو، مرال و شوکا تشکیل می دهد. علاوه بر آنها از مهره داران کوچک و پرندگان نیز تغذیه می کنند اما در مواقع کمیابی طعمه، از لاشه حیوانات و مواد گیاهی استفاده می کنند. جالب توجه است که در منطقه مراکان آذربایجان غربی، غذای اصلی گرگ ها را در فصل تابستان، «هندوانه» تشکیل می دهد. گرگ ها که حیواناتی بسیار پرطاقت و خستگی ناپذیر هستند، می توانند ۱۰۰ کیلومتر را با سرعت آهسته در یک روز بدوند. گرگ های پیر که توانایی همراهی با گله را ندارند، از گله جدا شده و بقیه عمر را به تنهایی زندگی می کنند. نحوه شکار گرگ ها نیز به گونه یی است که ابتدا طعمه های خود را زیر نظر گرفته و با تعقیب کردن پیرترین، ضعیف ترین و مریض ترین حیوان گله، آن را شکار می کنند. شاخص ترین خصوصیت گرگ ها در هنگام شکار، این است که به راحتی شکار خود را رها نمی کنند. تا چند روز پس از خوردن غذا نیز در کنار طعمه خود استراحت می کنند و پس از آن برای به دست آوردن غذا به محل جدیدی می روند. سن بلوغ گرگ ها، با توجه به جنسیت متفاوت است. نرها بین دو تا سه سالگی بالغ شده و ماده ها در دو سالگی به بلوغ می رسند و نر و ماده، هر دو می توانند هم با سگ و هم با شغال جفت گیری کرده و بچه دار شوند. دوره بارداری دو ماه است و تعداد توله ها بین ۲ تا ۱۰ توله گزارش شده ولی عموماً ۳ تا ۵ بچه می زایند. مسوولیت تهیه غذا برای ماده و توله ها به عهده گرگ نر است ولی نر و ماده مشترکاً از توله ها مواظبت می کنند. بچه ها که در بدو تولد کور هستند، بعد از ۱۰ روز چشم باز می کنند و تا ۶ ماه به والدین خود وابسته هستند. طول عمر آنها در طبیعت ۹ سال بوده ولی در اسارت تا ۱۶ سال زندگی می کنند. گرگ ها در اسارت، همانند سگ مهربان و بازیگوش هستند. بسیار زیرک و باهوش بوده و استعداد شناسایی افراد را دارند. بچه های آنها خیلی زود اهلی می شوند. گرگ ها دشمن طبیعی خاصی ندارند، اما در سال های اخیر به خاطر کم شدن طعمه، تعقیب با وسایل نقلیه موتوری، شکار، تله گذاری و استفاده از طعمه مسموم، جمعیت آنها در اکثر مناطق کشور کم یا نابود شده است. یکی از اهمیت های اکولوژیک گرگ ها، جلوگیری از انتشار بیماری در گله های علف خواران و جمعیت پستانداران منطقه است. به این صورت که آنها با انتخاب مریض ترین حیوان هر گله، از انتشار بیماری جلوگیری کرده و در قوی نگه داشتن پستانداران وحشی علف خوار نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. از این رو حفاظت این گونه و سایر گونه ها (چه خطرناک و چه بی خطر برای انسان) حائز اهمیت است.
● شغال هایی که لانه ندارند
شغال شباهت زیادی به گرگ دارد با این تفاوت که جثه آن کوچک تر است. رنگ آن حنایی تر و سایه سیاهی روی پشت دارد، البته رنگ شغال های جنوب ایران روشن تر از شغال های نواحی شمال است. در اغلب مناطق ایران شغال یافت می شود و به طور کلی بوته زارهای نواحی پست، سواحل دریا، محل های ریختن زباله و اطراف مناطق مسکونی را ترجیح می دهد. از نظر جهانی نیز شغال ها در قاره های اروپا، آسیا و آفریقا پراکنده اند. این جانور غالباً شبگرد است ولی گاهی در روز هم مشاهده می شود و به صورت انفرادی، جفت و گاهی گروهی زندگی می کند. معمولاً لانه مشخصی ندارد و از گودال ها، سوراخ های طبیعی، شکاف سنگ ها و لانه متروکه سایر جانوران، برای ایجاد لانه و تولد نوزادان استفاده می کند. معمولاً در اوایل غروب، شغال ها به صورت دسته جمعی زوزه یی شبیه فریاد انسان سر می دهند. شغال ها که حیواناتی کم توقع هستند، غذای خود را از منابع مختلفی تامین می کنند. اغلب اوقات لاشه حیوانات، باقی مانده غذای طعمه خواران و زباله های شهری و روستایی غذای اصلی آنها را تشکیل می دهد. گاهی نیز پستانداران کوچک، پرندگان، خزندگان و حشرات را شکار می کنند و در مواقع کمیابی این منابع غذایی، کاملاً گیاه خوار شده، از میوه ها تغذیه می کنند. معمولاً شغال ها توانایی شکار حیوانات بزرگی مثل گوسفند را ندارند اما به حیوانات پیر و مریض و همچنین نوزادان آنها حمله می کنند و با گرفتن گردن یا گلوی حیوان، آن را از پای درمی آورند. این جانور از انسان گریزان نیست و بیشتر نزدیک محل سکونت انسان ها دیده می شود. در بعضی روستاها به طور مرتب به محل کشتار گوسفندها سر زده و بقایای کشتار و به طور کلی مواد حیوانی و سایر فضولات را می خورند و در تمیز کردن محل موثر هستند.
این حیوان به علت تطابق با شرایط گوناگون محیط، قدرت استتار خوب و استفاده از منابع غذایی متفاوت، در حال حاضر از جمعیت خوبی برخوردار است و خطری نسل آنها را تهدید نمی کند. شاید حساسیت شغال ها به بیماری هاری و کاله آزار مهمترین تهدید جمعیت آنها باشد.
● روباه هایی که خرما می خورند
این گوشت خوار در اکثر زیستگاه های کشور و حتی داخل شهرها مشاهده می شود، اما غالباً در مناطق بسیار خشک بیابانی و جنگل های انبوه (به جز منطقه جنگلی پارک ملی گلستان) یافت نمی شود. در خارج از ایران نیز، در قاره های آفریقا، امریکا و آسیا نیز زندگی می کند. این جانور شب گرد که عموماً اوایل غروب و صبح زود فعالیت بیشتری دارد، در فصل جفت گیری، زمان تهیه غذا برای بچه ها و مواقع مریضی، روزها نیز مشاهده می شود. در مواقع روز عموماً می خوابد و در خواب هم نسبت به بو و صدا بسیار حساس است. به طوری که با نزدیک شدن انسان یا حیوان، از خواب می جهد. معمولاً به تنهایی زندگی می کند و فقط در زمان جفت گیری و نگهداری از بچه ها زندگی مشترک دارد.رژیم غذایی روباه های معمولی بستگی به موادی دارد که در دسترس اش قرار می گیرد اما معمولاً از پستانداران کوچک نظیر موش و خرگوش، پرندگان و جوجه آنها، حشرات و سایر بی مهرگان تغذیه می کند. در شکار کردن بسیار زیرک، حساس و محتاط عمل می کند. شهرتش نیز به خاطر زیرکی در شکار است. عموماً طعمه خود را با تعقیب رد آن (به خصوص در برف) شکار می کند. البته همانند بقیه سگ سانان موجود در ایران، روباه معمولی نیز گاهی از غذاهای گیاهی به عنوان مکمل تغذیه می کند تا جایی که در بعضی از مناطق (مانند دشت ترکمن صحرا) در تابستان ها در کنار مزارع هندوانه ساکن می شوند و از هندوانه به عنوان غذای اصلی استفاده می کنند. در جنوب کشور، در مواقعی که تعداد جوندگان بسیار کم باشد، ماهی و خرما غذای اصلی روباه ها را تشکیل می دهد.
روباه های معمولی عموماً دو لانه اختیار می کنند و لانه حیواناتی نظیر رودک و خرگوش یا سوراخ های طبیعی محل مناسبی برای سکونت آنهاست. نکته جالب اینکه لانه ها علاوه بر راه اصلی، چندین راه خروجی اضطراری دارند و روباه در مواقع احساس خطر، بچه ها را از لانه یی به لانه دیگر منتقل می سازد. فصل جفت گیری آنها معمولاً زمستان است. پس از جفت گیری، نر و ماده مشترکاً شروع به تدارک محل زایمان می کنند. ماده ها پس از ۵۰ تا ۵۶ روز بارداری، تعداد ۴ تا ۸ بچه می زایند. در روزهای اول زایمان، وظیفه تهیه غذا به عهده روباه نر بوده و ماده در این مدت از لانه خارج نمی شود. بچه ها که در بدو تولد کور هستند، رنگ قهوه یی تیره و دمی با نوک سفید دارند. چشم آنها پس از ۹ روز باز می شود، تا ۴ ماهگی وابسته به والدین هستند و در ۱۰ ماهگی می توانند تولیدمثل کنند. طول عمر روباه معمولی حدوداً ۱۰ سال است. با وجودی که روباه دشمنان طبیعی مانند پلنگ و پرندگان شکاری دارد، اما به علت زیرکی و تطابق با شرایط مختلف طبیعی و استفاده از منابع متفاوت غذایی، به رغم تعقیب و شکار بی رویه، تاکنون کاهش شدیدی در جمعیت آنها ایجاد نشده است. ولی حساسیت شدید این حیوان به بیماری هاری، ممکن است تنها عامل خطرآفرین باشد.
● روباه شنی، برگ درخت می خورد
جثه این جانور از روباه معمولی کوچک تر است ولی گوش ها نسبتاً بزرگ تر هستند و بر خلاف روباه معمولی، پشت گوش ها سیاه نیست (غالباً به رنگ پشت بدن و معمولاً زرد متمایل به نارنجی است). در دو طرف صورت این جانور، دو نوار قهوه یی متمایل به سیاه مشاهده می شود که از اطراف چشم ها به گوشه دهان امتداد یافته اند. زیستگاه اصلی آن مناطق بیابانی و استپی است و در ایران، در منطقه حاشیه کویر مرکزی، سیستان و بلوچستان، فارس، خوزستان، بندرعباس و جزیره قشم زندگی می کند. پراکنش جهانی روباه شنی نیز به شمال آفریقا، عربستان و افغانستان محدود می شود.روباه شنی، مانند روباه معمولی شبگرد است و معمولاً در روز دیده نمی شود. معمولاً تک زی است و البته گاهی نیز در دسته های کوچک زندگی می کند و ممکن است در یک ناحیه، چند لانه روباه شنی یافت شود. سوسک، جوندگان کوچک، خزندگان، لاشه حیوانات و مواد گیاهی نظیر برگ، دانه های آب دار و صیفی جات رژیم غذایی آن را تشکیل می دهد. البته در منطقه رباط پشت بادام یزد تعدادی روباه شنی در حال خوردن هندوانه نیز مشاهده شده اند. طول عمر این حیوان نیز در اسارت ۵/۶ سال است. به دلیل آنکه روباه شنی معمولاً در مناطق بیابانی و دور از دسترس زندگی می کند، خطر چندانی نسل این جانور را تهدید نمی کند. اما در سال های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ اکثر روباه های شنی پارک ملی کویر، به علت نامشخصی (که احتمالاً طعمه های مسموم کار گذاشته شده توسط دامداران برای کشتن گرگ بوده است) از بین رفته اند.
● روباه هایی که از درخت بالا می روند
روباه ترکمنی در مقایسه با روباه معمولی دارای جثه یی کوچک تر و دست و پایی بلندتر است و مشخصه اصلی آن، دم نسبتاً کوتاهی است که برخلاف سایر روباه ها، انتهای آن به زمین نمی رسد. زیستگاه آن مناطق استپی خشک بوده و در ایران فقط در نواحی ترکمن صحرا زندگی می کند. در خارج از ایران نیز این گونه روباه از آسیای مرکزی تا تبت یافت می شود.غالباً شبگرد است و به صورت انفرادی زندگی می کند. معمولاً لانه متروکه حیواناتی نظیر رودک را برای سکونت انتخاب می کند. حیوانی بسیار چابک و بازیگوش است و می تواند از درختان بالا برود. در گذشته شکار آن با عقاب متداول بوده است. بعضی نیز روباه ترکمنی را به عنوان حیوان خانگی نگهداری می کرده اند. اما امروزه به علت با ارزش بودن پوست این حیوان، شکارچیان با استفاده از وسایل نقلیه موتوری آن را تعقیب و شکار می کنند. به همین خاطر نسل روباه ترکمنی شدیداً کاهش یافته و خطر انقراض آن را تهدید می کند.
● کمیاب ترین روباه ایرانی
شاه روباه از نظر جثه، کمی از روباه معمولی کوچک تر است. در صورت، دو نوار سیاه و مشخص دارد که از چشم ها به طرف بینی امتداد یافته اند. دم آن بسیار بلند و پرمو است، اما رنگ موهای انتهای آن به سفیدی دم روباه معمولی نیست. این نوع روباه در استپ های کوهستانی زندگی می کند و در ایران، در مناطق شرق خراسان، کرمان، فارس، رباط پشت بادام یزد و اصفهان مشاهده شده است. زیستگاه های شاه روباه در خارج از ایران نیز بلوچستان پاکستان، افغانستان و ترکمنستان است.اطلاعات بسیار کمی درباره این روباه بازیگوش و باهوش وجود دارد. در حال حاضر شاه روباه، کمیاب ترین روباه ایران است و به علت داشتن پوست گرانبها، مورد توجه شکارچیان پوست است. در سال های اخیر نسل آن به شدت کاهش یافته و خطر انقراض نسل آن را تهدید می کند. در «فهرست سرخ» که عنوان اثری از اتحادیه جهانی حفاظت از منابع طبیعی (iucn) است و گونه های در معرض خطر را طبقه بندی کرده است، شاه روباه با علامت اختصاری Vu یا آسیب پذیر مشخص شده است.
حمیدرضا میرزاده
آبجی
16th March 2010, 12:19 AM
چرا زبان مارها چنگال مانند است هزاران سال است که زبان چنگالمانند مارها توجه مردم را به خود جلب کرده و به پیشنهاد فرضیههای گوناگونی پیرامون آن انجامیده است. در بسیاری از فرهنگها و آیینها، زبان چنگالمانند نمادی از بدجنسی و فریبکاری است. ارسطو، نخستین پژوهشگری است که در مورد اهمیت کارکردی زبان چنگالمانند مارها نظر داده است.
به نظر او، این ویژگی باعث دو برابر شدن لذت احساس چشایی میشود. ۱۹ قرن پس از او، هودیرنا بیان کرد که زبان چنگالمانند برای پاک کردن ذر ههای خاک از سوراخهای بینی به کار گرفته میشود؛ زیرا مارها همیشه روی زمین میخزند یا در سوراخها و غارچههای زیرزمینی پیش میروند. نظریههای دیگری نیز بیان شد. از جمله، مارها با چالاکی حشر ههای کوچک را بین نوکهای زبان چنگالمانندشان به دام میاندازند. در آغاز قرن بیستم نیز برخی بر این باور بودند که زبان مار یک اندام لامسه است که جانور آن را برای ضربه زدن به زمین به کار میگیرد (درست مانند کاری که یک نابینا با عصایش انجام میدهد.)
از میان این خیالپردازیها، نظر ارسطو به واقعیت نزدیکتر است. امروزه ما میدانیم که مارها از زبانشان برای دریافت پیامهای شیمیایی بهره میگیرند. اما، بر خلاف نظر ارسطو، این اندام به احتمال زیاد در حس چشایی دخالتی ندارد.
در سال ۱۹۲۰، برومن نظریهای پیشنهاد کرد که به نظر می رسید از پختگی زیادی برخوردار است: هنگامی که مار زبانش را به درون دهانش میکشد، نوکهای زبان چنگالمانندش را درون دو سوراخ ریز در دو سوی سقف دهانش میگذارد. از این راه، مواد شیمیایی محرکی که در اثر تماس نوکهای زبان با زمین یا چیزهای گوناگون، گردآوری شده است، از راه آن سوراخها به اندامهای بویایی ویژهای به نام اندامهای جاکوبسون یا ومرونازال(VNO) میرسند. این اندامها در مارها، سوسمارها و بیشتر پستاندارن بهخوبی توسعه پیدا کردهاند. آنها دستگاههای بویایی ثانویه هستند که به طور ویژه برای شناسایی فرومونها، یعنی مواد شیمیایی که جانور به عنوان پیغام برای دیگر جانوران هم گونهاش میفرستد، تکامل یافتهاند. اما در دههی ۱۹۸۰ میلادی، شواهد آزمایشگاهی و مقایسهای، نظریهی برومن را با پرسشهای مهمی روبهرو کردند:
۱) تهیهی فیلم با کمک پرتوهای ایکس نشان داد که وقتی زبان به درون دهان کشیده میشود، پیش از بسته شدن دهان، در غلاف ویژهی خود قرار میگیرد. در حقیقت، نوکهای زبان به سوراخهای VNO وارد نمیشوند. در عوض، مولکولهای شیمیایی روی یک جفت برآمدگی بالشتک مانند در کف دهان جای میگیرند. بسته شدن دهان، این بالشتکها را به سوی سوراخهای VNO میراند و از این راه مولکولهای محرک به این اندامها راه مییابند.
۲) هر چند اندامهای VNO در بسیاری از خزندگان از جمله سوسمارها بهخوبی توسعه یافتهاند، اما شمار اندکی از آنها دارای زبان چنگالمانند هستند. به علاوه، در بیشتر خزندگان زبان تنها مقدار اندکی شکافته شده است. روشن است که نوکهای این گونه زبانها نمیتوانند به سوراخهای اندامهای VNO وارد شوند. با وجود این، چنین گونههایی به نحو کارآمدی مواد شیمیایی را در اختیار این اندامها میگذارند.
اگر زبان برای جایگیری در اندامهای VNO چنگالمانند نشده است، چه نقشی را برای شکل چنگالمانند آن میتوان در نظر گرفت ؟
در سال ۱۹۹۴، شوینگ پاسخ مستندی را برای این پرسش فراهم کرد. به نظر او زبان چنگالمانند به مار توان درک محرکهای شیمیایی موجود در دو نقطه را به طور همزمان میدهد. بدین خاطر مار میتواند شیبی از مواد شیمیایی محرک را دنبال کند. به دست آوردن دو برداشت همزمان، توانایی مار را در دنبال کردن دقیقتر مسیر فرمونها افزایش میدهد. این توانایی در جست و جوی شکار و جفت از اهمیت زیادی برخوردار است. این درک شیمیایی فضایی، شبیه دیگر دستگاههای درک فضایی است که بر اساس تحریک همزمان دو اندام حسی جدا از هم کار میکنند. برای نمونه، فاصلهی زمانی بین ورود صدا به یک گوش و به گوش دیگر و اختلاف شدت صداهای رسیده به دو گوش، توانایی تعیین دقیق جهت صدا را به ما میدهد.
شواهد زیادی از نظریهی شوینگ پشتیبانی میکنند:
۱)مارها و سوسمارهایی که زبان آنها چنگال مانند است، با مهارت بسیار زیاد مسیرهای بودار را دنبال میکنند، اما سوسمارهایی که زبان آنها تنها اندکی شکاف دارد، این مسسیرها را پیگیری نمیکنند.
۲) مارها و سوسمارهای با زبان چنگالمانند، وقتی با مواد بودار روبهرو میشوند، نوکهای زبانشان را از هم دور میکنند تا با این کار فاصله بین نقطههای نمونهبرداری را افزایش دهند و شیب مادهی شیمیایی را بهتر درک کنند.
۳) بریدن بخش چنگالمانند زبان باعث می شود جانور نتواند مسیرهای بودار را دنبال کند. با وجود این، آزمایشها نشان میدهند که در این حالت اندامهای VNO مواد شیمیایی را دریافت میکنند و بروز پیامهای عصبی در آنها دیده است.
۴) اگر یکی از سوراخهای VNO را ببندیم، جانور نمیتواند مسیرهای بودار را دنبال کند و در عوض به سوی سوراخ بسته نشده گردش میکند.
۵) بررسی دستگاه عصبی نشان میدهد که هر یک از نوکهای زبان با یک هستهی عصبی در سوی دیگر مغز مرتبط است و دو هسته از راه دو نیمکرهی مغز با هم در ارتباط هستند. این آرایش همانند وضعیت مرکزهای شنوایی در پستانداران و پرندگان است که اجازه تعیین موقعیت صدا را به آنها میدهد.
۶) در سوسمارها بین میزان چنگال بودن زبان و روش جست و جوی شکار رابطه معنیداری وجود دارد. دستهای از سوسمارها در کمین شکار مینشیند و نیازی به دنبال کردن آن ندارند. در حالی که گروه دیگر، با تکاپوی گسترده در محیط به شکار خود دست مییابند. توانایی دنبالکردن دقیق مسیری که به منبع غذا میرسد، برای جانوری که بخش زیادی از انرژیاش را در راه جست و جوی شکار هزینه می کند، از اهمیت زیادی برخوردار است. زبان چنگال مانند در این گروه به خوبی توسعه یافته است.
در راستههای دیگر نیز گیرندههای شیمیایی دوتایی برای هدایت جانور به سوی شکار یا جفت تکامل یافتهاند. برای نمونه، شبپرههای کولی نر (Porthetria dispar) دارای دو آنتن بزرگ، ظریف و حساس به مواد شیمیایی هستند که با کمک آنها جفتشان را در مسافتهای بسیار دور هم شناسایی میکنند. یک نوع سوسک حشرهخوار هم با کمک یک جفت آنتن قاشق مانند که از دو سوی سرش بیرون زدهاند، مسیر فرمونهای مورچهها را دنبال و آنها را شکار میکند.
آبجی
16th March 2010, 12:24 AM
قوها، موجوداتی افسانه ای وقتی به باغ وحش یا پارک های سطح شهر می روید یکی از جانورانی که خیلی مورد توجه شما بچه ها قرار می گیرد، قوها هستند. بچه ها دلشان می خواهد به این پرنده های زیبا نزدیک شوند، به آنها غذا بدهند و با آنها بازی کنند. نور خورشید که روی قوها می تابد، درخشش و زیبایی شان چند برابر می شود. به این پرنده در بسیاری از کشورها توجه خاصی شده است. به عنوان مثال یکی از بهترین داستان های کودکان، داستان جوجه اردک زشت است که این رمان کودکانه توسط هانس کریستین آندرسن، دوست خوب بچه ها نوشته شده است. این داستان در مورد جوجه اردکی است که شبیه بقیه بچه اردک ها نیست و در عین تعجب و ناباوری همه، وقتی بزرگ شد، تبدیل به یک قوی زیبا می شود و این به آن معناست که ما همگی درون خود زیبایی داریم. در کشورهای مختلف، داستان های زیادی در مورد قو وجود دارد. قو، سمبل زیبایی و افسونگری است و با شعر و موسیقی و عشق و علاقه مرتبط است. در یونان، این پرنده در حالی به تصویر کشیده می شود که کنار چنگ آواز می خواند. در افسانه های ژاپن از قو به عنوان پرنده ای ملکوتی و آسمانی یاد می شود که در بهشت سکونت دارد. طبق این افسانه، زمانی که در شهر آینو جنگ در گرفت همه مردم کشته شدند و فقط پسربچه ای جان سالم به در برد. قوی زیبا به صورت زنی درآمد، از بهشت به زمین برگشت و پسربچه را بزرگ کرد. در روسیه، قوها الهام بخش آهنگساز معروف روسی یعنی چایکوفسکی برای ساخت بزرگ ترین اثرش به نام دریاچه قو شده اند. در افسانه های ایرلندی، لباس شاعران و موسیقیدان ها از پرهای قو ساخته می شد. یکی از افسانه های ایرلندی مربوط به بچه هایی است که تبدیل به قو شدند. این بچه های قو نما آنقدر زیبا آواز می خواندند که هر کسی با شنیدن صدای آوازشان آرام می شد و به خواب عمیقی فرو می رفت. در این افسانه قو سمبل ابدی و دائمی بودن روح است. در افسانه های سایر کشورها، قو سمبل آب های شفابخش و خورشید است. در این افسانه ها، قو با عناصر اصلی مانند خاک، آب و هوا ارتباط مستقیمی دارد. گفته می شود مردان شفابخش از پرقو در از بین بردن بیماری ها استفاده می کردند. در افسانه ای دیگر از زیبایی آواز قو هنگام مرگ سخن می گوید یکی از افسانه های زیبا در مورد قو داستان بچه های لیر است. در این داستان چهار برادر شاهزاده ایرلند با بدجنسی نامادریشان، مجبور بودند تا آخر عمر به شکل قو زندگی کنند و در این میان خواهر مهربانشان به آنها کمک کرد تا از این وضعیت خلاص شوند. در سراسر دنیا به این پرنده زیبا و دوست داشتنی به دیده احترام نگاه می شود. اگر می خواهید در مورد زندگی این پرنده زیبا بیشتر بدانید با ما همراه باشید. ● زندگی قوها قوها بزرگ ترین پرندگان آبی هستند و با خانواده، غازها ارتباط نزدیکی دارند. آنها به خاطر زیبایی وقار و متانت شان به عنوان پرنده های زینتی لقب گرفته اند که در برکه ها باغ وحش ها، پارک ها و باغ های گیاه شناسی حضور دارند. قوها گردن های دراز و پاهای پره داری دارند. یکی از گونه های آنها، قوی خاموش است. این قوها بسیار بزرگند و تمام بدنشان سفید رنگ، دارای نوک صورتی با دو برآمدگی سیاه رنگ هستند. نوک آنها آنقدر حساس است که هنگام شنا زیرآب از آن به عنوان حسگر استفاده می کنند. قوها با داشتن ۲۵ تا ۳۵ مهره گردنی، بلندترین گردن را در میان پرندگان دارند. بدن آنها حدود ۲هزار و ۵۰۰ پر دارد. عمر آنها بسیار طولانی است در حیات وحش تا ۲۰ سال و در باغ وحش ها و پارک ها حتی تا ۵۰ سال هم عمر می کنند. قوها سرزمین های مرطوب و احاطه شده توسط آب را ترجیح می دهند. لانه هایشان را روی پشته (تل خاک) می سازند. قوی توندرا لانه هاش را در سرزمین های مرطوب دشت های قطبی می سازد و منطقه ای به وسعت یک مایل را تحت کنترل می گیرد با این عمل، ملک خود را از بقیه قوها جدا می کنند. قوها مناطق خنک تر را برای زندگی ترجیح می دهند و از گرما متنفرند. لانه این قوهای عظیم الجثه در آمریکای شمالی و روسیه شمالی دیده می شود. قوهای گردن سیاه در برزیل و قوهای سیاه در استرالیا و نیوزیلند یافت می شوند. قوهای خاموش نیز در اروپا ساکن هستند. ● غذای مورد علاقه قوها در حیات وحش، قوها ریشه گیاهان نشاسته دار و غدد گیاهان آبزی را می خورند و برای این کار با استفاده از نوک های قیچی مانندشان گیاهان و علف ها زیر آب را تکه تکه می کنند، آنها می توانند ده تا بیست ثانیه زیر آب غوطه ور باقی بمانند. این پرندگان به دلیل گردن دراز و پرعضله می توانند با انحنادادن گردن، سرشان را در آب خم کنند و چانه شان ته آب باقی بماند و به طور مداوم گیاهان آبی ببلعند. در خشکی دانه و غلات می خورند ولی باید سرشان را محکم تکان دهند تا دانه از گلویشان عبور کند. بسیاری از گونه های قو، گیاهخوارند ولی قوی خاموش ماهی هم می خورد؛ قوها غده ای بالای چشمشان دارند که آنها را قادر می سازد آب پر از نمک و املاح را بنوشند. این غده، نمک را از آب می گیرد و آن را به محلولی تبدیل می کند که از سوراخ بینی اش خارج می شود و پرنده می تواند با تکان دادن سر از شر آن راحت شود.در پارک ها و باغ وحش و... قوها با گندم، جو، ذرت، کاهو، کلم، علف و آندیو حتی بیسکوئیت و نان، تغذیه می شوند. ● قوها و جوجه هایشان قوها زندگی خود را وقف جفتشان می کنند و در طی سال با هم باقی می مانند. آنها تا ساختن آشیانه برای تخم گذاری بعدی از بچه های خود نگهداری می کنند. اگر یکی از قوها بمیرد، قوی باقیمانده دنبال جفت دیگری می گردد و تا آخر عمر با هم باقی می مانند. قوها در سن دو تا سه سالگی به بلوغ می رسند و می توانند تا پنج عدد تخم بگذارند. آنها به مدت ۳۰ روز روی تخم می خوابند. جوجه های آنان، ابتدا چگونگی شناور ماندن روی آب را یاد می گیرند و پس از ۶۵ تا ۷۰ روز پرواز کردن را یاد می گیرند. پرهای آنان در ماه های تیر و مرداد شروع به ریختن می کند و دوباره پرهای جدیدی به جای آن رشد می کند. قوها پرندگان بسیار قدرتمند و قوی هستند. بال های آنان آنقدر محکم است که با بال زدن می توانند دست انسان را بشکنند. قوها گرچه موجوداتی بسیار آرام هستند ولی گاهی هم خشمگین می شوند و خشم خود را با خم کردن گردن و حمله به سمت مقابل نشان می دهند. قوها از ملک خود در مقابل غریبه ها و سایر قوها حفاظت می کنند، ولی اردک ها و پرندگان کوچک را تحمل می کنند. آنان در فصل زمستان در دسته های بیست تایی و چهل تایی مهاجرت می کنند. بچه های قو حداقل یک سال همراه والدینشان در گروه، باقی می مانند تا آموزش های خاصی از قبیل تغذیه، استراحت کردن، مسیرها و جهت ها و... را یاد بگیرند. قوها پرواز در شب را بسیار دوست دارند و شب هنگام در ارتفاع ۲۸ هزار پایی از سطح زمین تا ۲ هزار مایل بر فراز دریاها پرواز می کنند. حدود نیمی از بچه قوها که در شمال لانه دارند طی مهاجرت به جنوب از بین می روند، زیرا قبل از اینکه به اندازه کافی قوی شوند، مجبور به ترک منطقه هستند. قوها نسبت به بیماری های قارچی، انگلی و ویروس ها بسیار حساس هستند. بچه ها هر وقت یک دسته قوی مهاجر را در آسمان دیدید به این معنی است که زمان مهاجرت آنها فرا رسیده است.مواظب این پرنده های زیبا باشید و سعی کنید هیچ گاه به آنها آسیبی نرسانید. منبع :میترا جلیلی روزنامه کارگزاران
آبجی
16th March 2010, 12:24 AM
دنیای شیرین دلفینها
http://www.geocities.com/animalsblogfa/dolphinmini.jpg
خانواده دلفین با ۱۷ جنس و۳۵ گونه بزرگترین خانواده زیر راسته نهنگهای دندان دار محسوب می شود.اعضای این خانواده در تمام آبهای آزاد جهان و همچنین بعضی رودخانه های در امتداد آب شیرین انتشار دارند. این خانواده از دوره آئوسن ظاهر شده اند. پوست بدن دلفینها معمولاً صاف و برهنه است.ممكن است در سر و تنه تعدادی از آنها مو وجود داشته باشد.از گوشهای خارجی فقط سوراخ كوچكی نمایان است و سوراخ بینی كه یك یا دو عدد می باشند در بالا و عقب سر قرار گرفته اند تا عمل تنفس در سطح آب را سهولت بخشند. این سوراخها به وسیله پرده ای خود به خود بسته می شوند. تعداد دندانها زیاد و در بعضی گونه ها به ۲۶۰ عدد می رسد و عمدتا از ماهیها وسرپایان و حتی دلفینهای كوچكتر تغذیه می كنند. طول آنها از ۲/۱ تا ۹/۳ متر و وزنشان از ۲۳ تا ۱۳۶ كیلوگرم متفاوت گزارش شده است.
بدن آنها مانند ماهی دوكی شكل و آیرو دینامیك است.این شكل میزان اصطكاك بدن جاندار و آب را كاهش و سرعت حركت را افزایش می دهد. یك دلفین قادر است حدود ۵/۵ متر از سطح آب بیرون بپرد كه این عمل نیاز به سرعتی در حدود ۳۸ كیلومتر بر ساعت دارد. سر دلفینها بزرگ و ناحیه گردنی كمی باریك است. دستها تبدیل به باله شنا شده و پاها از بین رفته اند.در انتهای بدن،دم پهن افقی و دو قسمتی وجود دارد.
عضو اصلی حركت این آبزی باله دمی است و باله های پارویی شكل جلویی حركات بدن را به طرف بالا و پایین تنظیم می كنند. جفتگیری در هنگام روز و شامل جنگ بین نرها به همراه جست و خیز و نزدیك شدن آنها به سطح آب صورت می گیرد.
در اغلب نمونه ها طول دوره بارداری بین ۹ تا ۱۲ ماه است. بین تولد اولین و دومین بچه، حداقل دو سال فاصله وجود دارد. در بیشتر موارد هنگام تولد، نوزادها از دم خارج می شوند. بلافاصله پس از قطع بند ناف، نوزاد بایستی سریعاً خود را به سطح آب برساند و اولین تنفس را انجام دهد. وقتی نوزادها در سطح آب هستند، مادرها بیشتر به آنها كمك می كنند تا پس از جدا شدن كامل آنها از زهدان مادر، مشكلی برایشان به وجود نیاید.
تا این لحظه نوزادها به وسیله مشیمیه مادر گرم نگاه داشته می شوند و از این به بعد در محیط اقیانوس قرار گرفته و تنظیم درجه حرارت بدن به شكل مستقل انجام می پذیرد.
نوك پستان درهنگام شیر دادن به وسیله فشار عضلات مخصوصی بیرون می زند. موقعی كه بچه مشغول خوردن شیر می شود مادر با فشارهای مخصوصی كه به مخزن شیر وارد می كند، شیر را به سرعت به داخل دهان بچه هدایت می نماید.دلفینها بچه های خود را ۶ ماه تا یك سال و بعضاً ۱۸ ماه شیر می دهند جالب توجه این كه ارزش كالریك شیر دلفین ۱۰ برابر بیشتر از شیر گاو است.
دلفینها به یكدیگر بسیار كمك می كنند.وقتی تولدی صورت می گیرد، دلفینهای ماده نوزاد را از حمله كوسه ها محافظت می كنند.
بعدها وقتی مادر به جستجوی غذا می رود دلفینی دیگر از نوزاد نگهداری نموده و به شكل یك حصار دفاعی شنا می كنند تا بچه دلفینها با آرامش خیال درون حصار بازی كنند.
این حیوانات حتی سعی می كنند یك بچه دلفین را كه در تور ماهیگیری به دام افتاده است، نجات دهند، ولی معمولاً ناكام می مانند.
آنها همچنین برای تهیه غذا همكاری نموده و در حالی كه به دور یك دسته ماهی حلقه می زنند ، آنها را به سطح آب روانه می كنند تا سایر اعضای گروه بتوانند با فراغ خیال تغذیه كنند.دلفینها برای حفاظت خودشان در زیر پوست دارای یك لایه چربی هستند. ضخامت این لایه در برخی از گونه ها تا ۵۰ سانتیمتر هم می رسد.
دلفینها از قدرت تولید امواج صوتی بهره مند هستند.طیف فركانس این امواج بین ۵ تا ۱۵۰ كیلوهرتز است. مساله شگفت آور این كه دلفینها توانایی شنیدن اصوات تا فركانس ۸۰ كیلو هرتز را دارند كه این حد، چهار برابر حد شنوایی انسان است. بخشی از این اصوات توسط حفره تنفسی كه در بالای سر جانور قرار دارد تولید گردیده ، اما اغلب آنها از ناحیه حلقوم جانور كه در زیر حفره دم واقع شده است، به وجود می آیند.
ماهیچه های ظریفی كه در اطراف حفره دم قرار گرفته اند ، امكان كنترل صحیح اصوات عبوری از میان آنها را به دلفین می دهند. این حیوانات از بسیاری جهات هنوز سازگاری نیافته و به عبارتی ویژگیهای اولیه خود را حفظ كرده اند. برای مثال میزان شنوایی در آنها بسیار عالی است كه فقدان یا ضعف سیستم بویایی را در حیوان جبران می نماید و همچنین برای جبران مشكل بینایی در آب به كار می رود.
در این حیوانات تحمل بالا نسبت به فشار گاز دی اكسید كربن، توانایی شنای طولانی در زیر آب را فراهم می سازد و اصولاً در زمینه قابلیت تنفس از اكسیژن هوا دو تا سه برابر پستانداران خشكی زی از خود توانایی نشان می دهند. قفسه سینه در این جانوران قابلیت ارتجاع داشته و امكان تنفسهای عمیق را فراهم می سازد.
بیشتر دلفینها دارای رنگهای اختصاصی بوده و فرمهای بدنی خاصی دارند. این ویژگی در گونه های مختلف متفاوت است. جنسیت، سن، شرایط جغرافیایی و زیستگاهی از عوامل دخیل در این تنوع است. حتی در حیوانات مشابه از نظر سن، جنس و جمعیت ممكن است عدم شباهت مشاهده گردد.
در بسیاری از دلفینها رنگ بدن ، پس از مرگ در كمتر از یك ساعت تغییر كرده و معمولاً این تغییر به صورت سیاه یا تیره شدن رنگ بدن است.
دلفینها بسیار باهوش و بازیگوش هستند.در اكثر باغ وحشها و بعضی از سیركها دلفین را به منظور انجام نمایشات مختلف تربیت می كنند.
گوشت و چربی آنها نیز دارای ارزش تجاری است.هم اكنون در ارتش آمریكا و یك آكواریوم بزرگ در فلوریدای آمریكا به كار پرورش دلفین در حد نسبتاً بالایی مشغول هستند كه از آنها در عملیات جنگی و غیره استفاده می شود .
منبع : صدق پارسا - روزنامه قدس
آبجی
16th March 2010, 12:26 AM
چگونه با اسب رفتار کنیم ؟
اصولكلی رفتار با اسب:رفتار خوش ، ارتباط و انضباط اصول ، خوش رفتاری ، ارتباطو انضباط ، به همان اندازه كه در رفتار انسان با دیگر انسانها دارای اهمیتاست درمورد رفتار با اسب نیز دارای جایگاه خاص خود می باشد.
●خوش رفتاری:همانگونه كه بازتاب رفتاری انسان ها نمودار تربیت آنهاست رفتار اسب ها نیز نشان دهنده نوع تربیت آنهاست . اسب ها به طور كلی نهفقط به پرستارشان وابسته هستند بلكه نسبت به رفتار و خصوصیات اخلاقیپرستار ، مراقب یا سواركارشان نیز از خود حساسیت نشان می دهند.
به عنوان مثال ، مالك یا مراقب یا سواركار بد اخلاق اسبی شرور تحویل می دهد كه بد نام شده و طالب همانگونه رفتار است.
اسب برای خوش رفتاری باید آموزش داده شود و ساده ترین این آموزش هاعبارتند از :آرامش كامل به هنگام تیمار ، بلند كردن دست و پاها با آرامشبرای نظافت و اگر سوار خواست سوار شود ، ایست و بی حركت ماندن پس ازاستقرار كامل سوار روی زین و به فرمان او حركت كند . هر آنكس كه با اسبسرو كار دارد باید خود بیاموزد كه چگونه خوش رفتاری را به اسب آموزش دهد.
●ارتباط:آنهائی كه با اسب سرو كار دارند باید بیاموزند كه در امرآموزش مثبت بوده و كارشان تداوم داشته باشد اگر خواسته های آموزش دهندهمبهم و متغییر باشد اسب به سرعت سردرگم می شود . بنابر این لازم استبدانیم كه چه نكته ای را چگونه بیاموزیم و این امكان پذیر نیست مگر روشصحیح كار با اسب را آموخته و به هنگام كار با او كاملا متكی به نفس باشیم.
●انضباط و تشویق:به هنگام كار با اسب انضباط اهمیت خاصی دارد . اگرحركتی غلط را اصلاح كرده و حركت صحیح را پاداش بدهیم ، اسب به زودی در مییابد كه كدامین حركت ها صحیح است و سعی در تداوم آنها خواهد داشت . به ایننحو اسبی خوش رفتار خواهید داشت كه به داشتن او افتخار می كنید و نتیجه اشزندگی بهتر برای اسب است . اسب نیازمند پرستاری مسئولانه و مهربانانههمراه با قاطعیت است تا نظم پذیر شود.
این موجودات وحشی ، علی رغم اینكه هزاران سال است كه اهلی شده و تحتتربیت قرار گرفته اند ، همچنان غرایز اجدادی خود را حفظ كرده اند. اسب نهفقط می تواند تو سری خور و عصبی با شد بلكه می تواند به موجودی كاملا شرورو موذی تبدیل شود . چه بسا كه پی آمد نگهداری و تربیت غلط و عدم انضباطواكنش های خطرناكی باشد.
اسب نباید اجازه داشته باشد رفتار غلط را ادامه دهد كه در این صورتبه سرعت چگونگی تداوم آن را آموخته و آنرا جزو عادات خود قرار می دهد.
حركت غلط اسب یابد قاطعانه و با صدائی كمی بلند سرزنش شود . اغلب اینروش موثر می افتد ، ایجاد كمی تفاوت در صدا و قاطعانه بیان شدن آن كافی بهنظر می رسد. اگر تربیت كننده ای به طور دائم بر سر اسبش فریاد بكشد فقط اورا ناراحت كرده و خودش هم به نظر می رسد احمق و یا بد اخلاق باشد . خلاصهاینكه سرزنش مداوم بیهوده است و اسب به صدای بلند خو گرفته و برایش عادتمی شود .
اگر صدای قاطع و كمی بلند موثر نیافتد ، ضربه های كف دست روی گردن ،كپل و در صورتی كه گاز می گیرد روه پوزه لازم است. تنبیه باید بلافاصلهباشد تا اسب دریابد كه از او چه می خواهند .
به محض اینكه اسب درسش را آموخت دادن پاداش واجب می شود كه می تواندضربه های ملایم كف دست روی گردن ، صدائی مهربان و یا حبه ای قند باشد .دراین صورت او پی می برد كه پی آمد رفتار صحیحش خوش رفتاری است . اسبهاموجوداتی دوست داشتنی هستند كه براحتی با انسان دوست شده و خوش رفتاریاعتماد آنها را جلب كرده و متكی به نفس می شوند و خوش رفتارتر شده و بهموجوداتی دوست داشتنی تبدیل می شوند.
روان اسب ها در كره گی نسبتا پاك است و رفتار آنها در آینده پی آمد چگونگی خوش و یا بد رفتاری آنها در طول دوران نگهداری آنها است.
●چگونگی رفتار با اسب :همانگونه كه گفته شد ، این روش هدفش استحكامپایه های ایمنی است ولی در این مقوله و ضمائم آن هدف روش برخورد ، كاركردن با اسب و نحوه رفتار با اوست.
اسب موجودی زنده دارای صفات ویژه و غرایزی است كه بر روی واكنش هااثر می گذارد . اسب ها همانند انسانها رابطه علت و معلولی برقرار نكرده ومنطق خاصی حاكم بر رفتارشان نیست . از آنجا كه اسب از ابتدا شكار بوده نهشكارچی زمینه های رشد غرایز و احساسات آنها بیشتر در سمت مظلوم واقع شدنبوده است تا موجودی مهاجم.
هنوز هم بیشتر سازه كارهای اسب دفاعی است كه اغلب در زمینه كار بااسب بازدهی مفیدی دارد. با این وجود باید به خاطر بسپاریم كه هموارهرفتارهای اسب غیر قابل پیش بینی است كه امكان دارد به جراحت و یا مرگمنتهی شود . حتی در كنار اسب كاملا قابل اعتماد احتیاط را از دست ندهید .
نگهداری صحیح در توسعه شخصیت اسب از اهمیت خاصی برخوردار است . بهعنوان مثال اگر تنگ اسبی به ناگهان و یكباره سفت كشیده شود ، پوستش را بهدرد آورده و نمی تواند برگردد و به شما بگوید كه ببخشید ، تنم درد گرفت ،او می تواند دندان قروچه ای كرده و یا دست و پایش را بلند كند . روشارتباطی او منحصر به تظاهرات اندامی اوست . اگر رفتاری خشونت آمیز با اوتداوم داشته باشد او نا امید شده و قدرت خود برای جلوگیری و یا رفع آناستفاده خواهد كرد.
چگونگی نزدیك شدن به اسب در اصطبل:می بایست به صراحت گفت كه اسب دروناصطبل حالت به تله افتادن را دارد اگرچه نمی توان گفت كه همگی هم این چنینبرداشتی دارند ولی امكان دارد كه اسبی عصبی ، شرور و یا به شدت عصبانی درچنین شرایطی واكنش از خود نشان دهد. حتی ممكن است اسبی بسیار خوش اخلاق همبه خصوص به هنگام خوراك دادن نخواهد كه خلوتش آشفته شود . همواره به آرامیاز طرفین و سمتی كه فضا باز تر است به اسب نزدیك شوید. فریاد كنان و دواندوان و جست و خیز كنان به اسب نزدیك شدن فقط او را سرآسیمه می كند . بهآرامی با اوصحبت كرده و ترجیحا نامش را صدا كنید.
در نزدیك شدن به اسب غریبه از حمله ناگهانی او بر حضر باشید . خوشبختانه این عمل از تعداد كمی اسب سر می زند ولی بهتر است در برخورد بااسب غریبه نكات ایمنی را رعایت كرد تا متاسف نشد . دست دراز كردن از رویدرب اصطبل برای نوازش اسب برایش تعجب برانگیز است و ممكن است واكنش اونسبت به این حركت حمله به طرف در و یا فرار به طرف دیگر اصطبل باشد.
آبجی
16th March 2010, 12:27 AM
تفكر در میان حیوانات تاثیر داستان های جن و پری و دیوهای یك چشم روی بچه ها بسیار زیاد است .به طوری كه عده ای واقعا بر این باورند كه حیوانات قدرت تفكر دارند و این داستان ها را هم باور می كنند ،آیا حیوانات هم مانند انسان می توانند فكر كنند؟
این سوالی است كه گاهی اوقات از خودمان می پرسیم .پاسخ صحیح چیست ؟البته مغز حیوانات پست تر از مغز انسان است .زیرا مغز آنها قدرت تفكر نداشته و نمی تواند مستقلا فكر كنند و عكس العمل های آنها در مقابل محیطی كه سالیان دراز در مقابل آن جنگیده و خود را از شر حوادث آن محفوظ نگه داشته اند،باعث آموزش و یادگیری آنها شده است .برای پی بردن به این موضوع من و همكارانم در باغ وحش ،آزمایشی ترتیب دادیم كه ببینیم حیواناتی كه در قفس زندگی می كنند تا چه اندازه باهوش و زرنگ هستند.
چند بز كوهی آفریقایی را در یك محوطه كه نرده ای آهنین داشت جاداده و نرده های معمولی بین این محوطه كشیدیم و آن را به دو قسمت تقسیم كردیم و بزها را در یكی از این بخش ها گذاشتیم.بزها ابتدا سعی می كردند كه راهی از میان نرده ها باز كرده و فرار كنند ولی سعی آنها بی فایده بود.تدریجا این فكر بر آنها مسلط شد كه فرار غیرممكن است و نمی توانند قدمی جلوتر بردارند.
سپس این نرده ها كه محوطه را به دو قسمت كرده بود ،برداشتیم . عده ای از همكارانم فكر می كردند كه بزهای كوهی بعد از این عمل از قسمت خودشان بیرون آمده و در تمام محوطه پراكنده می شوند ولی اینطور نشد و هیچ یك از بزها جرات نكرد از جایی كه قبلا نرده ها را قرار داده بودیم ، قدمی جلوتر نهد.
این بزها زیاد باهوش نبودند ، به سرعت به لب خط آمده ، سپس اندكی توقف می كردند ، تصور غیرارادی نرده ها در مغزشان این فكر را به وجود می آورد كه نمی توانند قدمی جلوتر از نرده ها بگذارند. زیرا در روزهای نخست كه نرده وجود داشت تلاش زیادی برای عبور از آن می كردند و این موضوع در فكرشان مانده و هر هفته كه می گذشت این تفكر ثابت تر شده و وجود نرده ها در مغزشان قویتر می شد .آنها دریافتند كه به هیچ عنوانی نمی توانند از میان نرده ها بگذرند، اگرچه سخت ترین تلاش ها را كنند.همین آزمایش را در باغ وحش دیگری انجام دادیم و نتیجه یكسان بود.
شیرها و پلنگ ها نیز از لحاظ هوش و ذكاوت با حیوانات دیگر تفاوتی ندارند.این حیوانات را در قفس هایی نگهداری می كنند كه از تخته های نازك ساخته شده و هر آن ممكن است این حیوانات با ضربه ملایمی كه به دیواره آن فرود می آورند آن را خرد كرده و درهم بشكنند.ولی این اتفاق تا به حال رخ نداده است ، چون از آنها در ساختمان هایی نگهداری می شد كه دارای دیواره های بلند و محكم بوده است .هنگامی كه ما حیوانی را عادت می دهیم كه در قفسی زندگی كند ،این عمل برای او ثابت شده و باعث می شود كه حیوان دیگر كوششی برای شكستن خانه ای كه در آن زندگی می كند ،نكند .این فكر كم كم قوت می گیرد تا جایی كه نمی توان یك حیوان را از قفس بیرون كشید به خصوص اگر قبلا حیوان ، بیرون قفس و در هوای آزاد نیامده باشد. همه می دانند كه گوزن مخصوصا گوزن خالدار حیوانی است بسیار زیبا و چالاك ولی این حیوان هیچ وقت سعی نمی كند كه از نرده های كوتاه محوطه ای كه در آن زندگی می كند فرار كند.
قوچ هایی را كه به باغ وحش می آورند مانند گوزن ها چند سالی به آرامی در آغل نگهداری می كنند .شبی سگی ولگرد وارد آغل یكی از قوچ ها شده و او را می ترساند . در نتیجه او جفت می زند و از محوطه اش كه آغل را از پارك جدا می سازد فرار می كند.البته امثال چنین اتفاقاتی بسیار نادر است .
خرس های قهوه ای بیشتر از سایر حیوانات به كارهای بزرگ و بی باكانه دست می زنند. حیوانات باغ وحش به استثنای میمون های بی دم هیچ وقت برای باز كردن درهای آهنین قفس هاشان به منظور فرار تلاشی نمی كنند.این كار بسیار ساده ای است ولی تاكنون خرسی ندیده است كه محافظش در را چطور باز می كند تا او هم تقلید كند.خرس ها می توانند به راحتی از گودالی كه در آن زندگی می كنند فرار كنند.بدین ترتیب كه روی شانه یكدیگر سوار می شوند تا به لب گودال رسیده و به بیرون بپرند،زیرا معمولا ارتفاع طرف دیگر بسیار كم است .ولی این حیوانات آنقدرها هم باهوش و زرنگ نیستند كه به فكرشان چنین نقشه ای خطور كند ،نقشه ای كه حتی ممكن است به فكر یك بچه سه ساله نیز برسد .
یك روز در اوایل بهار هنگامی كه برف ها شروع به آب شدن می كنند ،یكی از خرس ها ی تنومند و قوی ناگهان شروع به درست كردن گلوله های بزرگ و سنگین برف كرد و با پنجه های قوی خود گلوله ها را روی یكدیگر انباشت و روی آن ایستاد و پاهای خود را از روی دیوار به آن طرف دراز كرد تا فرار كند . این واقعه اگر رخ می داد بسیار خطرناك بود ، اما در همان حال یك نفر او را دیده و فریاد می زند: او را بمباران كنید ! نگهبابان به سرعت از موضوع اطلاع حاصل كرده و به طرف انباری كه در نزدیكی گودال بود هجوم می برند و در مدت چند دقیقه با چند بمب مراجعت می كنند، این بمب ها از ترقه های مخصوصی ساخته شده اند كه با صدای مهیب و هولناكی منفجر می شوند ولی هیچ آسیب و ناراحتی ایجاد نمی كنند.این بمب ها را در بالای تپه كوچكی از برف ها كه حیوان ساخته بود منفجر كرده و حیوان تنومند و پشمالو را می ترسانند.از این به بعد تا مدت زیادی خرس دیگر جرات بالا رفتن از دیوار و فرار كردن را نداشت زیرا این عمل برای او درس عبرت شده ومی ترسید.
این خرس به شاخه های كوچكی كه دارای برگ های فراوان و سبز هستند علاقه زیادی داشت . روزی سعی می كند كه به یكی از این شاخه ها دسترسی پیدا كند ولی نمی تواند، از این رو سنگی بزرگ را به زیر درخت آورده و سپس روی آن می ایستد و به راحتی شاخه ای كه نظرش را جلب كرده بود از درخت جدا می كند ، این كاری بود كه خرس دیگری نمی توانست انجام دهد.
واقعه عجیب دیگری كه در باغ وحش رخ داد این بود كه یكی از نگهبانان محافظ چند خرس تربیت شده ، فراموش می كند كه كلید محوطه را با خود بیاورد و به جای اینكه به دفتر رفته و كلید را بیاورد ،از دیوارهای سنگی گودال خرس ها بالا رفته و به داخل محوطه خرس ها می پرد .این كار آسانی است ،زیرا سوراخ و شكاف های بزرگی در دیوارهای محوطه وجود دارد.خرس ها غذایی را كه نگهبانشان از بالای دیوار آورده بود می خورند و با معصومیت و بی گناهی خاص خودشان او را نگاه می كنند .بعد از اینكه نگهبان كارش تمام می شود و از دیوار بالا رفته و بر می گردد، خرس ها هم از او تقلید كرده و به دنبالش می روند و در باغ وحش به گردش می پردازند،وقتی كه نگهبان خبردار می شود ،آنها را به گودالشان برگردانده و دستور می دهد كه شكاف ها و سوراخ های دیواره گودال خرس ها را با سیمان پر كنند تا خرس ها دیگر نتوانند از او تقلید كنند .تمام این جریانات نشان می دهد كه قدرت تقلید خرس ها بسیار زیاد و قابل ملاحظه است .
منبع :روزنامه آفتاب
آبجی
16th March 2010, 12:27 AM
تاریخچه اسب http://world-elite-club.com/pic/hourse1.jpgاز نقاشی هایی كه بر دیوار برخی از غار ها حك شده است چنین نتیجه گیری می شود كه اسب در دوران دیرینه سنگی شكار می شده و آن را می خوردند. اما در عصر نوسنگی پس از سایر حیوانات، اهلی شد و به خدمت انسان درآمد. همچنین از وجود حیوانات در ایران از چند میلیون سال قبل اطلاعاتی وجود دارد چنانكه مكوئنم یكی از معاونان دمورگان باستان شناس مشهور، آثار یك نوع اسب هیپاریون را در سال ۱۹۰۴ میلادی در ناحیه موزه چال مراغه به دست آورده است كه این حیوان قبل از آتشفشان سهند كه در اواخر دوره سوم زمین شناسی پلیوسن یعنی بیش از یك میلیون سال پیش فعالیت داشته است در اطراف دریاچه ارومیه زندگی می كرده است. تپه سیلك كاشان از نظر تمدن بشری اهمیت خاصی دارد كه در ارتباط با اسب نیز در این منطقه اكتشافات ارزشمندی انجام شده است. گیرشیمن در بین سال های ۱۹۳۷-۱۹۳۳ میلادی از طرف موزه لوور پاریس در دو تپه موسوم به سیلك كه در دامنه كوه كركس در فاصله پنج كیلومتری كاشان قرار دارند كاوش های جالبی انجام داد. در واقع منطقه سیلك خود به چند طبقه تقسیم می شود كه در طبقه دوم سیلك علاوه بر استخوان های حیوانات اهلی استخوان های نوعی از سگ تازی و اسبی از نوع پرژوالكسی به دست آمده است. این اسب كه چهارپایی تنومند بایالی ستبر و برافراشته است و به نظر می رسد حد وسط گورخر و اسب جدید باشد امروزه در مغولستان پرورش داده می شود. همچنین در فاصله ۲۵۰ متری از تپه جنوبی سیلك كه قدیمی ترین محل سكونت بشر در دشت است گورستانی وجود دارد كه آن را جزء طبقه ششم سیلك به شمار می آوردند كه در پهلوی مردگان اشیای متعدد مانند سلاح و ظروف سفالین گاهی مزین به نقوش اسبان جنگجویان، خنجر و شمشیر برنزی قرار داده اند. همچنین در قبر مردگانی كه در زندگی اسب سوار بوده اند اشیای مربوط به زین و برگ اسب وجود دارد و بر روی بسیاری از سفالینه ها نقش اسب دیده می شود كه نشانه آن است كه اسب در زندگی آنها نقش عمده ای داشته است. آثار به دست آمده از تپه سلدور در فاصله ۵۰ كیلومتری جنوب غربی ارومیه، گوی تپه آذربایجان و تپه كیان در ده كیلومتری جنوب غربی نهاوند كه دمورگان در آنجا تحقیقاتی را به انجام رسانده است. خوروین در ۸۰ كیلومتری شمال غربی تهران در شمال كرج به قزوین و پیدا شدن لوازم اسب در قبر ها و تصاویر اسب بر ظروف و مجسمه های سفالی اسب متعلق به ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد كه در ناحیه املش گیلان كشف شده و ده ها اثر باستانی دیگر هم نشانگر این است كه آثار كشف شده متعلق به قومی مهاجر است كه وارد منطقه شده و در آنجا استیلا یافته و جداگانه مسكن ساخته اند كه همانا آریاییان هستند.
• نژاد های موجود در ایران
اسب عرب (Persian Arab)
پیشانی عریض، كمی برجسته و مسطح، روی بینی كوژ و صاف، بینی و منخرین ناصاف و برجسته در انتها، گوش كوچكتر از گوش تركمن، چشم درشت گرد، با حدقه برجسته، گونه مشخص و گرد اتصال سر و گردن قوی، گردن قوی و شمشیری شكل، یال پرپشت، كپل مستقیم، افقی، برجسته و مربعی شكل، سینه مدور، كوتاه و عریض و شكم استوانه ای است و از نظر خصوصیات ظاهری غیرقابل اشتباه از سایر نژاد های دنیا است. سر به طرز خاصی به گردن وصل شده و به طور آزاد می تواند در همه جهات حركت نماید. اسب عرب دارای تیره های متعددی مانند كهیلان حمدانی، عبیان، سگلاوی و حدیان است و بسیار باهوش، شجاع، پرخون توام با نجابت و رنگ آن غالباً خاكستری یا سمند است.
ارتفاع اسب: ۱۵ وجب (۴/۱۵۲ سانتی متر)
موارد استفاده: پرش و سرعت
در حال حاضر جمعیت قابل ملاحظه ای از این نژاد در نواحی جنوب غربی كشور و به خصوص استان خوزستان و استان تهران وجود دارد و می توان تعداد آن را بین ۱۰۰۰- ۵۰۰ سر تخمین زد.
اسب تركمن (Torkaman Horse)
پیشانی عریض نبوده، صاف و اندكی برجسته و در دو طرف گوش تنگ می شود. روی بینی كاو و صاف، منخرین صاف، گوش ها ظریف و خوش حالت با حركات زنده، چشم ها درشت و كشیده دارای مورب ویژه و حدقه برجسته نیست. اتصال سر و گردن به تن معمولاً مستقیم است. گردن در تیره یموت حجیم و عضلانی و در تیره آخال تكه نازك با انحنا و مورب، یال تنك و كم پشت، كپل كشیده مستطیل شكل و بعضاً قاطری، جلوسینه طویل و عضلانی، شكم تازی و آهویی و سینه هم مدور، بلند و كشیده عمیق است. اسب تركمن بسیار مطیع و ملایم بوده و در مسافت های طولانی پرنفس و مقاوم دارای توانایی زیاد در پرش از مانع است. خونگرم و دارای چهار نعل بلند است. رنگ آن كهر، كرنگ، قره كر و نیله و دارای دو تیره به اسامی آخال تكه و یموت است.
ارتفاع اسب: در تیره آخال تكه ۱۵ وجب (۴/۱۵۲ سانتی متر)
در تیره یموت ۲/۱۵ وجب (۴/۱۵۴ سانتی متر)
موارد استفاده: سواری و استقامت و ذخیره ژنی درآمیخته گری ها. جمعیت آن را احتمالاً تا ۲۰۰ راس می توان شناسایی كرد و منطقه پراكنش نیز استان گلستان و شمال خراسان است.
اسب خزر (Caspian Horse)
پیشانی برجسته و گنبدی شكل است سوراخ منخرین از حالت عادی كمی پایین تر بوده، استخوان حدقه چشم گشاد است، روی بینی مقعر و گوش ها كوچك، كمر كمی گود، دارای سم بسیار قوی كوچك و بیضی شكل است. اسب خزر بسیار باهوش و در برابر انسان از اندام دفاعی خود استفاده نمی كند، خوش اندام و ظریف بوده كه به مینیاتور اسب عرب می ماند و خونگرم است و رنگ بدن آن عموماً قهوه ای، سمند و شاه بلوطی است.
ارتفاع اسب: بین ۲/۱۱- ۱۰ وجب (هر وجب برابر با ۴ اینچ و هر اینچ ۵۴/۲ سانتی متر است)
موارد استفاده: حمل و نقل و سواری (استفاده در سیرك ها و باغ وحش ها)
تعداد ۲۰۰ سر از این نژاد در ایران به طور رسمی شناخته شده و احتمال وجود بیش از ۵۰۰ سر از این نژاد در ایران وجود دارد كه سواحل دریای خزر مامن اصلی اسب خزر است.
اسب كردی (Kordy Horse)
پیشانی عریض، كمی برجسته و مسطح، روی بینی كوژ و صاف، بینی و منخرین همچون اسب عرب ناصاف و با انتهای برجسته است، گوش ها كوچكتر از تركمن، چشم ها گرد با حدقه برجسته، گونه مشخص و گرد، اتصال گردن به تنه بسیار قوی و گردن قوی و حجیم بوده و معمولاً سر را بالا می گیرد، یال پرپشت و ضخیم، كپل بزرگ و قوی، سینه عریض و عمیق بوده و شكم استوانه ای مدور است. به طور كلی اسب كردی پرنفس و از استقامت بالایی برخوردار است. قدرتمند و عضلانی بوده دارای سر بزرگ و ستیغ های برجسته گونه و مقاوم برای مسافت های بلند و كوهستانی است. همچنین تیره های متفاوت از قبیل جاف افشار و سنجابی دارد و رنگ جاف سیاه و سفید، اسب افشار بیشتر به رنگ كهر، قره كهر (قهر) و رنگ اسب سنجابی معمولاً به رنگ های كهر (كهر روشن) و خرمایی دیده می شود.
ارتفاع اسب: كوچكتر از اسب عرب و بین ۱۴۸- ۱۴۵ سانتی متر است.
مورد استفاده: چوگان بازی
در استان های غربی كشور دارای جمعیتی در حدود ۱۰۰۰-۵۰۰ سر است.
اسب قره باغ (gharaBagh)
دارای نفس زیادی برای صعود از بلندی ها، دست و پای بسیار قوی، سری متناسب، دمی كوتاه و هیكلی بسیار قوی و پرتحرك، اتصال گردن به تنه در سطح وسیع بوده و دارای خط گورخری در ناحیه از سر تا محل اتصال دم به تنه است كه این خط گورخری بارزترین نشان مشخصه این اسب است. ران قوی و عضلانی، تناسب تنه با دست و پا بسیار جالب است، گوش ها متوسط و پرتحرك است. اسب قره باغ پرانرژی و خوش رفتار است و رنگ غالب در این نژاد سمند، نیله و كهر است.
ارتفاع اسب: ۲/۱۴ وجب (۲/۱۴۴ سانتی متر)
موارد استفاده: سواری، چوگان بازی و مسابقه ای
جمعیت این اسب بین ۱۰۰-۵۰ سر قابل شناسایی است و منطقه پراكنش در استان های آذربایجان شرقی و اردبیل است.
• اسبان بومی ایران
به طور كلی می توان گفت براساس مقتضیات جغرافیایی اسب بومی ایران خیلی درشت اندام نبوده اما در عوض قوی و صبور و اطمینان بخش است. این اسبان قرن های متمادی برای انجام كار های سخت مورد استفاده قرار گرفته اند. از معروف ترین این اسبان می توان از اسبان فلات ایران كه اكثراً خونی از اسب عرب ایرانی دریافت كرده اند به اسبان لری، بختیاری، دره شوری، قشقایی و همچنین اسب تالشی اشاره كرد.
• اسب های ایران به لحاظ وابستگی به نژادهای مختلف
اسب های نژاد اصیل ایرانی: در تاریخ و فرهنگ مردم به نام نژاد خاص نامیده شده و دارای مشخصات و تیره نژادی هستند، انبوهی از این اسب ها موجود و برخی از آنها دارای جمعیت نژادی محدود هستند. این نژادها عبارتند از:
الف _ اسب نژاد اصیل عرب ایران: به گواهی تاریخ خاستگاه اصلی آن ایران بوده و اكنون در سراسر دنیا پراكنده و به نام اسب عرب نامیده می شود. مركز اصلی نگهداری آن بیشتر استان های خوزستان، لرستان، ایلام، تهران، كرمان، اصفهان، یزد، خراسان و فارس است و به احتمال قوی جمعیتی بیش از ۴۰ هزار سر را شامل می شود.
ب _ اسب نژاد تركمن ایران: قسمت اعظم جمعیت این نژاد منطقه تركمن صحرا بوده و همانند اسب عرب دارای تیره های متعدد نژادی از قبیل آخال تكه و یموت است.
ج- اسب نژاد كرد ایرانی: این نژاد اسب علاوه بر پاره ای دیگر از نقاط ایران در مناطق كردستان، كرمانشاه، ایلام، زنجان و آذربایجان غربی و دیگر استان های همجوار پراكنده است.
د _ اسبچه خزر ایرانی: خاستگاه نژادی آن دامنه های شمالی سلسله جبال البرز بوده و برای زیستن در جنگل های انبوه شكل یافته است و دارای بوله محكم، سم های بادوام و قد كوتاه بوده و برای عبور از جنگل و مناطق پرگل و لای و بارانی مناسب است.
هـ ـ اسب نژاد چناران ایرانی: در دوره نادرشاه افشار از آمیزش مكرر اسب نژاد عرب و نژاد تركمن به وجود آمده و دارای صفات ویژه قابل انتقال به نتایج خود است و پراكنش جغرافیایی این اسب در ایران قسمتی از استان خراسان است.
ی _ اسب نژاد قره باغ ایرانی: این نژاد اسم خود را از قره باغ منطقه قفقاز گرفته و پس از جدایی آن منطقه از ایران در جنگ عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه ایلخی عظیم (پرنس میگرادوف) به ایران آمده و در آذربایجان پراكنده شده است.
و _ اسب سیستانی: تنها اسب خونسرد ایرانی بوده و دارای جثه ای تنومند كه در سن بلوغ وزن آن از دیگر اسب های نژاد ایرانی سنگین تر است و پراكنش آن در سیستان و بلوچستان است.
توده های اسب های ایرانی: در كتب دامپروری و تاریخ و اسب نامه ها و در فرهنگ مردم از آنها به نام اسب های بختیاری، قشقایی و تركی، شاهسون، طالشی، باصری، دره شوری و ورامینی نام برده می شود.
گروه اسب های فلات ایران: به عبارتی به آن پلاتوپرشین گفته می شود.گروه اسب هایی كه طی ۶۰ سال اخیراً به كشور وارد شده اند: اسب های نونیوس (Nonius)، فوروویوس(Frovius) ، آردنه (Ardene)، یورا (Yura) و اسب های شبه جزیره بالكان به نام گیدران. این اسب ها در ایلخی های دولتی ورامین، بجنورد و مراغه با اسب های نژاد ایرانی آمیخته شده اند. نژاد خارجی قابل ذكری كه در حد جمعیت قابل ذكر به ایران وارد شده و در حال حاضر نزدیك به ۲۰۰ سر از آن در كشور پراكنده است، اسب تروبرد می باشد. این نژاد در تركمن صحرا و تهران با اسب های تركمن ایرانی آمیخته شده و دوخون های متعددی با ضرایب مختلف به وجود آورده است. طبق آخرین آمار جمعیت اسبی كشور بیش از ۱۵۰ هزار سر است.
آبجی
16th March 2010, 12:27 AM
جانداران سمی
جانداران تنوع زیادی دارند. برخی از جانوران میتوانندخودشان را استتار كنند و این در حالی است كه گروهی دیگر خود را مخفی میكنند. بعضی میتوانند پروازكنند و بعضی دیگر از برابر صیادان خود فرار میكنند. گیاهانی كه قدرت حركت ندارند توسط خارهاینوكتیز، پرزها و پوست ضخیم از خود محافظت میكنند. راهی دیگر برای محافظت در برابر جانداران، داشتنسم است. ممكن است این سم، كشنده نباشد ولی امكان بیحس كردن جانورانی را كه از آنها تغذیه میكنندهست. در عین حال جانوران شبیه به انواع سمی نیز از خورده شدن در امان میمانند. سموم گیاهی ازجملهخطرناكترین مواد سمی شناخته میشوند، ازجمله آنها میتوان سم كشنده ((كورار)) كه در پوست برخی ازدرختان در آمریكای جنوبی است، نام برد، و همچنین سمی دیگر به نام ((استریكنین)) كه در دانه گیاهان مناطقحاره یافت میشود. تعدادی از گیاهان رنگارنگ در مناطق مختلف دارای سموم متفاوت هستند كه سببمیشود جانوران از خوردن آنها خودداری كنند، برای مثال درخت زرد شفاف بلندی به نام ((لابرنوم)) كه دربسیاری از شهرهای اروپایی رشد میكند، دارای دانههای سمی است. حتی در برگهای شبدری كه درچمنزارها و علفزارها پیدا میشوند، انواع مختلفی از سموم شیمیایی به نام ((سیانید)) وجود دارد. بسیاری ازگلها و گیاهان دارای رنگهای مختلف هستند، اینها میتوانند سمی باشند. در دنیای جانوران، رنگینترینگونهها اغلب دارای سم هستند، طبیعت آنها را رنگین كرده تا دیگران از خطر آگاه شوند. رنگهای قرمز شفاف،زرد و سیاه اغلب به عنوان نشانههای جسارت و جرات در روی جانوران ظاهر میشود به این معنی كه بهجانوران دیگر هشدار میدهند تا دور شوند. هنگامی كه یك پرنده مزه نامطلوب ((لارو)) یك پروانه بید را چشیدهباشد، نوارهای سیاه و زردرنگی كه بر روی پوسته آن قرار دارد سبب میشود كه پرنده به خطر آگاهی پیداكند و بار دیگر از خوردن همه جانورانی كه شبیه به این علامت با این رنگها را دارند، خودداری كند. لارو اینپروانه دارای سم مخصوصی است كه محتوی طعم ناخوشایند بوده و این مساله جالب است كه پرندگان فورابعد از خوردن آن دچار مریضی میشوند. پروانههای بید برنت كه بسیار زیبا و رنگارنگ هستند، در رنگهایآبی تیره و نمونههای قرمزرنگ مثل پروانههای دیگر در هنگام روز پرواز میكنند. این پروانهها بهراحتیپرواز میكنند و این عمل را بدون خطر گرفتار شدن توسط پرندگان انجام میدهد و این به علت این است كهبدن آنها محتوی سمی به نام سم سیانید است. این سم از طریق خوردن شبدرهایی كه قبلا در مورد آنهاتوضیح داده شده وارد بدن لاروهای آنها میشود. قابل ذكر است كه لارو روشی مناسب را در ذخیره كردنسم به كار میگیرد كه میتواند در محافظت پروانه بید بالغ هم مورد استفاده قرار گیرد. جالب توجه است كهاین روش محافظت همه جا در بسیاری از پروانهها و بیدها مورد استفاده قرار میگیرد و آنها این راه را برایمحافظت از خود به كار میگیرند. در مناطق مختلف گرمسیری، جانوران عجیب با خصوصیات مختلفی زندگیمیكنند كه بسیاری از آنها سمی هستند و سم برخی از آنها هم بسیار خطرناك است. برای مثال میتوان ازجانورانی چون قورباغههای رنگین، وزغها و سمندرها نام برد كه آنها محافظت از خود را از راه پوست سمیخود انجام میدهند. این سمها اغلب قوی هستند و تا حدی میتوانند كشنده باشند. از جمله آنها میتوان بهقورباغه سمی ((گلدن آرو)) اشاره كرد كه در قسمتی از آمریكای جنوبی زندگی میكند. این جانور، محتویسمی است كه برای كشتن بیش از ۱۲ نفر انسان بالغ كافی است. رنگهای روشن نیز در جانوران وجود سمیبودن آن را به دیگر جانوران هشدار میدهد. بدن براق مار مرجانی آمریكای جنوبی دارای نوارهای سیاه، قرمز و زرد است. آنها بدون ترس از حمله دیگر جانوران به زندگی كردن میپردازند و هیچ ترسی از جانوراندیگر ندارند، و به این دلیل است كه درحقیقت دیگر جانوران آموختهاند، نباید به اینگونه جانوران نزدیك شد.
لازم به ذكر است كه اگر جانورانی اینگونه رنگها را نادیده بگیرند بهندرت میتواند به مدت طولانی زندگیكنند. یكی از شایعترین نمونههای هشداردهنده همین زنبور معمولی است. بر روی بدن این زنبور رنگهایسیاه تیره و نوارهای زرد رنگی وجود دارد كه معنی آن این است كه فاصلهات را رعایت كن. برخلاف جانورانسمی كه رنگهای روشن دارند، برخی از جانوران وجود دارند كه بدون اینكه دیده شوند، شكار را نیش زده و اورا میكشند. علاوه بر این، برخی دیگر هم وجود دارند كه در زیر سایهها پنهان میشوند و برخی دیگر دارایقدرت استتارند. عقربها كه جانداران خطرناكی هستند ممكن است با اینكه بسیار كوچك هستند حاوی سمیخطرناك باشند. اینگونه عقربها در زیر نور خورشید و در تمام مدت روز زیر سنگها یا درون سوراخها پنهانشده و با فرا رسیدن شب به پیدا كردن طعمه مورد نظر میپردازند. برخی از عنكبوتها جزو جانوران سمیهستند كه بسیار خطرناكند و برخی از آنها تاكنون توسط بشر شناخته شدهاند. خنثی كردن اثر سم آنها حتیبا داروهای جدید نیز امكانپذیر نیست و اگر هم باشد بسیار مشكل است. نوعی عنكبوت در استرالیا وجوددارد كه سالانه بسیاری از مردم را میكشد. تارهای این عنكبوت به صورت قیفیشكل است. بسیاری ازمارهای سمی كه شناخته شدهاند را نمیتوان خطرناك دانست، چراكه داروهای جدید و آنتیبادیهای علیه سمآنها وجود دارد. حتی در اطراف مرجانهای دریایی مخصوصا دریاهای استوایی مكان امنی نمیتوان یافت.
همچنین ((عقربماهی)) و ((ماهی بافنده)) مرگآورند. این ماهیها با خارهای تیز خود میتوانند پاها و یا دستهایشناگرهای بیدقت را سوراخكرده و آنها را مسموم سازند.
منبع : راحله نوری
آبجی
16th March 2010, 12:28 AM
حیوانات چگونه با هم صحبت می کنند ... اگر چه اكنون در اقصی نقاط دنیا دانشمندان ومحققان بسیاری مشغول به بررسی و مطالعه در ابعادگوناگون زندگی آنان می باشند ولی هنوز رازهای زیادی بر آنها پوشیده مانده كه مهمترین و در عین حال شگفت انگیزترین آنها را می توان زبان حیوانات دانست كه این امر حتی موجب پدید آمدن شاخه ای جدید، در علم «رفتاری حیوانات» به نام «صداشناسی زیستی» گردیده است. دانشی كه سعی دارد به نشانه های صوتی حیوانات پی ببرد و در این راه به نتایج قابل توجه ای نیز دست یافته است. این كه حیوانات هم می توانند «با هم تكلم كنند، به گفتگو بپردازند، شورا تشكیل دهند، مشاوره كنند،كلامهای عاشقانه بگویند، جشن بگیرند و یا در موقع عزا و ناراحتی، نوحهسرایی كنند.»و شاید قابل تامل باشد كه بدانید اگر چه حیوانات پای بند قلمرو، خانواده، نژاد و غزایز خود هستند ولی جز در مواردی استثنایی (كه برای خود تعریفی خاص دارند) تمامی مشكلات و احتیاجات روزانه خود رااز طریق كلام برطرف كرده و هرگز از وسایل دفاعی خود برای همنوعشان استفاده نمی كنند.با ما همراه شوید تا از دستاوردهای جالب وخواندنی دنیای ارتباطات حیوانات مطلع گردید.
تعیین قلمرو
قلمرو پرندگان چقدر است و تا كجاست؟ آیا میدانید مهمترین عاملی كه اندازه قلمرو را تعیین میكند این است كه اندازه قلمرو باید چنان باشد كه نرو مادهای كه در آن زندگی میكنند در هر فاصلهای از یكدیگر بتوانند بدون زحمت، خبرهای یكدیگر را درك كنند. كه البته اندازه این قلمروها در پرندگان بسیار متفاوت است، مثلا قلمرو این طور تعیین می شود كه اگر پرنده ای در آشیانه ایستاده باشد، بتوانددیگری را در آن جا نوك بزند. مرغ شاهدانه خوارقطعه زمینی را برای خود نگه می دارد كه بین ۱۰ تا۲۵۰ متر مربع است، مساحتی را كه بلبل در اختیارمی گیرد، خیلی زیاد و از ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مربع می باشد.تحقیقات «پروفسور كنراد لورنس» در مورد غازها به شكل منظمتری صورت می گیرد بدین ترتیب كه وقتی محل سكونت خود را یافتند، هفت مرتبه پشت سر هم قارقار می گویند و معنی آن این است كه مزاحم ما نشوید، ما اینجا خوراكی داریم و وضع خوب است. اگر شش مرتبه قارقار كنند معنی آن این است كه باید سرعت كمتر شود، و اگر فقط سه مرتبه صدا كنند یعنی دقت كنید؛ آهسته تر پیش رویم.
انتخاب همسر و تشكیل خانواده
ارتباطات ما بین حیوانات و با جهان پیرامونشان به غیر از گونه های معدودی از حیوانات كه از طریقی غیركلامی و با نشانه هایی مانند ایجاد رایحه، نور، برق و... صورت می گیرد، اغلب به صورت ادای صوت و ازطریق تارهای صوتی انجام می پذیرد.ایجاد صوت در پرندگان در هنگام جفت گیری به منظور تشكیل خانواده شاید یكی از زیباترین وشگفت انگیزترین جلوه های عالم خلقت باشد.با وجودی كه اندام صوتی در پرندگان نر و ماده تفاوتی ندارند، ولی آواز خواندن اغلب مخصوص پرندگان نر است. اگر چه آوازهای عاشقانه گونه های مختلف پرندگان متفاوت است اما همه آنها یك معنی را می رسانند «من تنها و مجردم، قلمرویی در اختیار وبه دنبال همسری می گردم.» مثلا «سبز قبای نر» میتواند در یك روز، این اطلاعیه را ۲۳۴۰ بار تكرار كند و آن قدر این كار را ادامه خواهد داد تا پرندهای ماده آواز او را دریابد و برای تشكیل خانواده به سویش بشتابد و یا مثلا مرغ مگسخوار در طلب زوج خود روزانه نزدیك به ۳۶۰۰ ترانه میخواند، این پرندگان وقتی همسر خود را پیدا می كنند تعداد ترانههای خود را به یك سوم در روز تقلیل میدهند.
پروفسور گلوك از دانشگاه شیكاگو معتقد است كه خوكهای آبی برای خود الفبای مخصوصی دارند كه مانند الفبای زبان انسانها از تركیب با یكدیگرمی توانند به راحتی با هم صحبت كنند.«دكتر هوبر» از آلمان نیز بعد از تحقیقات وسیعی در زمینه زبان ملخ ها و جیرجیركها این طور می گوید: «بعضی از ملخها با پاهایشان صحبت میكنند بعضی دیگر نیز با بالهای جلو خود را به هم می مالند و یا این كه فكها را به هم می سایند. به هر صورت صداهایی كه ملخ ها ایجاد می كنند بنا به قواعد بسیار منظمی به جملات و كلماتی مابین آنها تبدیل می شود. حیوان می تواند با تغییر تعداد دندانه هایی كه بر بالش می ساید صداهای مختلفی ایجاد كند.» او معتقد است، ملخ ها بسیار نژادپرستند و جفت خود را در میان هم نوع خود انتخاب میكنند، به طوری كه ملخ نر و ماده در میان علفزارها آواز سرمی دهند و هر نری آواز نوع خود را می خواند گویی كه می گوید: «من مادهای از نژاد خود میخواهم.»«لورنس» محققی است كه سالهای متمادی درباره پرندگان تحقیق كرده است او داستان عاشقانه بسیار جالبی را از زغنها (حیوان شكاریاب، كوچكتر از كلاغ) حكایت میكند.«زمانی كه سر دسته زغها برای خود معشوقهای را بر میگزینند با صدای «زیك زیگ» به او اظهار عشق می كنند، از میان تمامی زغن های ماده آن كه زغن نر به او نظر دارد، موضوع را میفهمد و زغن ماده به زبان چشم موضوع را به او می فهماند و مرتبا با حرارت به او نگاه می كند، در تمام این مدت زغن ماده به زبان چشم موضوع را به او می فهماند و مرتبا با حرارت به او نگاه می كند، در تمام این مدت زغن ماده به هر سونگاه می كند و فقط به عاشق خود نظر نمیاندازد. فقطگاهی در مدتی كمتر از یك ثانیه زیرچشمی به او نگاه می كند و بدین وسیله او را مطمئن میسازد، خبرنامزدی سردسته زغن ها با یك زغن ماده به سرعت پخش می شود و تمام پرندگان از این موضوع مطلع و به آن احترام می گذارند.موضوع انتخاب همسر در اردكها متفاوت از بقیه پرندگان است آنها تشریفات خاصی برای یافتن جفت خود دارند و زبان آنها برای جلب جنس ماده زبان رقص و حركات موزون است. تمام اردكهای نر درفضای حدودی جمع میشوند و ماده ها هم دور آنها حلقه می زنند و به آنها نگاه می كنند، آنگاه نرها شروع به رقص دسته جمعی بسیار منظمی كنند، این رقص بسیار شباهت به رقص باله دارد و عجیب آن است كه اگر یكی از اردك های نر در رقص خود یك حركت اشتباهی كند یا قدم اشتباهی بردارد اردكهای ماده تقاضای او را نمی پذیرند.كمی در رابطه با حشرات هم برای شما بنویسیم: بسیاری از حشرات با زبان بسیار عجیبی با یكدیگر ارتباط برقرار می كنند، آنها به وسیله انتشار بوهای مخصوصی از فاصله های بسیار دور علامت میدهند، حیوان ماده از قسمت های عقب بدن، ماده معطری راترشح می كند و فاصلهای كه حشره نر بو را احساس می كند باور نكردنی است، انسان فقط از فاصله چند متری بو را احساس می كند ولی این حشرات از فاصله چند كیلومتری بوی ماده خود را درك می كنند. دانشمندان برای این كه بفهمند حشرات از چه فاصله ای بو را احساس می كنند از قطارهایی كه درحال حركت بودند كرم های نر را به فاصله های منظمی رها كردند. پس از طی یازده كیلومتر بسیاری از كرم ها راه محل سكونت ماده ها را پیدا كردند و عجیب است، نه؟
مشاوره برای رهایی از خطر
خوكهای آبی همان قدر كه بسیار هوشمند و زیركنند، حراف نیز میباشند و صداهای دسته جمعی آنها برای كارشناسان نیروی دریایی ایجاد دردسرهای بزرگی را می كند. زیرا موجب اختلالات و اشتباهاتی در دستگاههای گیرنده صوت و لوازم دفاعی زیردریایی ها می شود. از این رو دانشمندی با نام دكتر «لیلی» در امریكا به اتفاق همكارانش در صدد برآمدند تا دست به آزمایشهایی بزنند و علت این پرحرفی وسروصدای زیاد این حیوانات را دریابند، آنها در ساحل اقیانوس آرام در عرض دهانه مردابی پانزده نشانه را به فاصله سه تا بیست متر از یكدیگر جای داده و در نزدیكی آن محل دو میكروفن همراه با ضبطصوتی قرار دادند. بعدازظهر همان روز پنج خوك دریایی در پانصد متری آن محل ظاهر گشتند، ضبط صوت صداهای آنها را ضبط كرد و معلوم شد كه حیوانات تشخیص داده اند كه بر سر راهشان چیزهای مشكوكی قرار دارد. آنها سرعت حركت خود را كم كردند و وقتی كه به فاصله ۴۰۰ متری (نزدیك دهانه مرداب) رسیدند گروه به هم فشردهای تشكیل دادند.آنگاه یكی از آنها از گروه جدا شده و با احتیاط از یك نشانه به نشانه دیگر رفت، سپس به سوی هم قطاران خود بازگشت، در این موقع كنسرتی از سوتهای گوشخراش حیوانات مانند طوفانی در دریا بلند شد.بعد از این «مشاوره» پیش قراول دیگری برای تحقیق درباره اشیایی كه موجب سوظن آنها شده بود اعزام شد.پس از بازگشت گشتی دوم سوت های دیگری به گوش رسید و پس از این در جلسه آرامش برقرار شد.آن گاه خوك ها در حالی كه سوت می كشیدند پیش رفتند و به محض این كه موانع را رد كردند و تصمیم گرفتند كه به راهشان ادامه دهند سكوت كردند وناپدید شدند. البته كسی نتوانست جزییات گفتگوی آنها را دریابد ولی تیم تحقیق بر این عقیده شد كه آنهابرای شناخت چگونگی خطر مشاوره كرده ومذاكرات آنها درباره این مطلب بوده است: «آیا این نشانه ها با تورهای ماهی گیری انسانها شباهتی دارد ویا خطر دیگری را در بردارد.» اما مارماهی با زبانی دیگر برای اعلام خطر و ترساندن دشمن اقدام میكند و آن هم ایجاد ارتعاش در سراسر بدن است. این نوع ماهی در بدن خود نیروی برق تولید میكند، قابل توجه است كه بدانید رومیهای قدیم در زمان «نرون» با شوك برق این حیوان بعضی از بیماریها را معالجه میكردند، بیمارانی را كه گرفتار بیماریهای روحی یا سردرد و یا نقرس بودندداخل استخری می كردند كه تعدادی ماهی برق دار درآن وجود داشت تا شفا یابند.بد نیست بدانید كه زاغ با فریاد به دشمن حمله می كند، اگر بچه هایشان بترسند و علامت بدهند، پدرو مادرشان به سرعت و بلافاصله برمی گردند و بامشاهده دشمن بدون توجه به نیروی جسمی خود، به آن حمله و تمامی جنگل را با فریادهای خود خبرمی كنند.در حیوانات بزرگتر و كاملتر نیز غریزه علاقه پدر ومادر به فرزند كاملتر دیده می شود. گوریلها برای حمایت از فرزندان خود نعره های جنون آمیز سرمی دهند و به سر و سینه خود می كوبند. همچنین دانشمندان امریكایی در یكی از باغ وحش های نیویورك آزمایشی را درباره زبان میمون ها در زمان خطر به عمل آوردند و متوجه شدند، هنگامی كه ابرهای طوفان زا در هوا ظاهر می شود، میمون های پیش كسوت با صداهایی اعلام خطر كرده و به سرعت بچه ها را به جای امنی راهنمایی می كنند.
اعلام تسلیم، عجز و درماندگی
حیوانات علامت دیگری هم دارند كه در بسیاری از آنها مشترك است و اغلب انسانها هم آن را درمی یابند، این علامت فریادهای درماندگی است و این زمانی رخ می دهد كه یا در سوگ همنوع خودمی نشینند (مانند كلاغها و میمونها) و یا در موقع جنگ و دعوا حالت تسلیم به خود میگیرند، ولی یكی از جالبترین حالتها در میان خروسها دیده می شود. كه خواندن آن خالی از لطف نیست. در جنگ خروسهای بالغ، دو حیوان تا موقعی میجنگند كه یكی از آنها احساس ضعف كند و فراراختیار كند، اگر او پشت به گوشه دیواری داشته باشد و نتواند فرار كند سر خود را در جعبه یا سطل یا سوارخی فرو می برد و اعتراف به تسلیم میكند .
آبجی
16th March 2010, 12:28 AM
نام اسب و ایران و ایرانیان نام اسب از ایران و زبان پارسی گرفته شده است. اسب در زبان اوستایی اسپا، در زبان پهلوی اسپ و در پارسی کنونی اسب، در زبان هندی اسوا، در لهجه کردی هسپ نامیده می شود. در پشتو اس و در زبان آسی افسا و در بلوچی اسپ نامیده می شود. در پارسی باستان گاهی اسب را (( اسا )) می گفتند و لفظ استر نیز صورت فرعی اسب است. اکثر اقوام هند و اروپایی دیگر نیز مفهوم اسب را با کلمات هند و اروپایی ادا می کردند، به لاتین اکوس، به یونانی هیپوس (هیکوس هندی باستان). اسب در زبان عیلامی کوتو نامیده می شود که ماخوذ از کوه نشینان است. اسب را به آکدی سیسوس، به کنعانی و عبری سوس... و در عربی ((فرس)) می نامند.
برخی واژه اسب را از مصدر (اک) آریایی به معنی تند رفتن گرفته اند چون اسب از سایر حیوانات تندتر می رود.
اصولا" نام قوم پارس که به تعبیری نام کل ایران است، با نام اسب پیوستگی دارد. چنانکه از متن نوشته های فارسی باستان چنین بر می آید که ایرانیان را در پارسی باستان پ ُ،پ ِ، در زبان اوستایی پارسـَ و در زبان فارسی: پارس، فارس، فارسی می گویند و از همین ریشه است پارسا (پرهیزگار) و فرس یعنی اسب، در هندی باستان نیز پارسیک به معنی پارسی و اسب آمده است. نوبخت در رساله ماهسر عقیده دارد که اسب جنگی در اوستا در ضمن کهر یا کار است که از نام کُر به مفهوم جنگ است ولی در فارسی نو به معنای نوعی اسب است. در ضمن بارک و بارگی یعنی کوه و دیوار بلند و برج نیز مفهوم اسب را دارد. وی عقیده دارد که لغت فرس به معنای اسب لغت عربی نیست، بلکه دخیل است و چون اسب توسط ایرانیان وارد عربستان شد و نخستین بار اسب را از مادها یا اهل الجبال اخذ کردند این نام را نیز از آنان گرفتند و احتمال می رود که فرس معرب برز یعنی کوه باشد، چنانکه جبال بارز در کرمان یعنی کوه بلند و برزو یعنی بلند بالا و البرز یعنی کله کوه است.
وجه تسمیه شهر بزرگی چون اصفهان نیز از اسب است. مورخین مشهور اسلامی چون ابن کلبی و اصطخری و یاقوت می نویسد که اصفهان در اصل ((اسب و هان)) بوده است. هان علامت جمع فارسی و اصفهان به معنی شهر سواران است و در ضمن اصفهان را به معنی شهر سپاهیان نیز گرفته اند.
● اسامی ایرانیان و اسب
ایرانیان از روزگار کهن با اسب آشنایی داشته، آن را پرورش داده و با آن هم زیستی داشته اند، موید علاقه ایرانیان به اسب، اسامی بزرگان، پادشاهان داستانی و ... است که با نام اسب همراه است. نام ۴ تن از نیاکان زرتشت با واژه اسب همراه است. پوروشسب نام پدر زرتشت یعنی دارنده اسب پیر، دومین نیای زرتشت پیتراسپ یعنی دارنده اسب تندرو، چهارمین نیای زرتشت هچدسپ یعنی دارنده اسب شستشو شده است. از جمله ایرانیان دیگری که نامشان با نام اسب آمیخته است، موارد زیر را می توان ذکر کرد: کرساسپ (گرشاسپ): دارنده اسب لاغر، ارجت اسپ (ارجاسب): دارنده اسب ارجمند، ائوروت اسپ (لهراسب): دارنده اسب تندرو، یاماسپ (جاماسب)=تهماسب: دارنده اسب زورمند، شیداسب: دارنده اسب درخشان، ویشتاسب (گشتاسپ): دارنده اسب از کار افتاده و یا به قولی صاحب اسب جنگی.
کوی ویشتاسپ آخرین پادشاه کیانیان صاحب اسبان از کار افتاده بود و چنانکه از یشتها بر می آید آرزوی اسبان بسیار داشته و خداوند آرزوی او را بر می آورد.
منبع :
آسمان ابری
آبجی
16th March 2010, 12:28 AM
ترفند مورچه ایی ! مورچه هایی كه در كلنی های زیرزمین لانه می كنند، استراتژی های گوناگونی را برای دست و پنجه نرم كردن با بلای غرقاب شدن خلق كرده اند: ایجاد كلك های زنده و آب بندی كردن ورودی های لانه از زمره این راهكارها است. مورچه های درخت زی نیز برای مواجهه با باران غالباً لانه هایشان را از برگ های ضدآب می سازند و اما مورچه هایی كه در حفره های تنه گیاهان لانه می كنند، نظیر تعدادی از هشتاد گونه مورچه ای كه درون و بیرون بامبوهای غول پیكر جنوب شرقی آسیا زندگی می كنند، یك استراتژی بی نظیر برای نجات كلنی هایشان طی باران های شدید، در پیش گرفته اند. اولریخ ماسوایز و یواخیم موگ مورچه شناسان دانشگاه گوته آلمان واكنش های یك گونه از مورچه های ساكن بامبو با نام علمی Cataulacus muticus را نسبت به آب گرفتگی لانه اش هم در جنگل های پرباران مالزی و هم در شرایط آزمایشگاه مورد بررسی قرار دادند.
این مورچه ها كلنی هایشان را كه شامل یك ملكه و نوزادانش و نزدیك به ۲۰۰۰ كارگر است را تنها در درون قطعات توخالی بامبوی غول پیكر بنا می كنند. هنگامی كه لانه چه توسط باران یا به طور مصنوعی در آزمایشگاه دچار آب گرفتگی می شود، مورچه ها در وهله نخست می كوشند جلوی ورود آب به درون لانه را بگیرند. بدین ترتیب كه دو یا سه كارگر ورودی های لانه را با سرهای پهن و عریض شان بلوكه می كنند. اگر این تاكتیك موثر واقع نشود، آن وقت تعداد زیادی از كارگران جلو می آیند و تا هر چقدر كه می توانند آب درون لانه را می نوشند. سپس لانه را با شكم های پر از آبشان ترك كرده و قطرات آب را روی سطح خارجی ساقه بامبو دفع می كنند. مطابق گفته پژوهشگران این نوع رفتار همكارانه دفع ادرار یك مكانیسم سازشی جدید در بوم شناسی لانه سازی این نوع از مورچه ها است. آزمایشاتی كه بر روی دوگونه دیگر از Cataulacus كه در حفره های درون بامبو زندگی نمی كنند، صورت گرفته حاكی از آن است كه هیچ شكلی از رفتار «دفع آب» در آنها دیده نمی شود.
آبجی
16th March 2010, 12:28 AM
سوسکها فعاليت صبحگاهي را دوست ندارند http://www.jamejamonline.ir/images/20070930/sosk.jpg
تحقيقات نشان مي دهد فقط انسانهانيستند که بيدار شدن و فعاليت صبحگاهي برايشان مشکل است بلکهسوسکها هم مانند انسانها با اين مشکل مواجههستند .
به گزارش خبرگزاري رويترز ، درتحقيقاتي که دانشمندان زيست شناسي دانشگاه وندربيلت انجام دادندمشخص شد توان يادگيري سوسکها در طول روز متفاوت است.
اين تحقيقات نشان مي دهد که سوسکها در صبح نمي توانند چيزي ياد بگيرند اما در بعد از ظهر وضع فرق مي کند.
تري بيگ استاد زيست شناسي مي گويد اين اولين نمونه از حشراتاست که توان يادگيري ان محدود به ساعت بيولوژيک اين جانور است.
در اين تحقيقات آمده است در حقيقت سوسکها مي توانند ياد بگيرندحتي با وجود اينکه نمي توان گفت اين حشرات داراي ميانگين هوشيبالايي هستند اما ساعات مختلف جسمي اين موجودات بر توان يادگيريانها تاثير دارد.
محققان در اين بررسي که دو سال به طول انجاميد و نتايج آن درمجله انجمن ملي علوم منتشر شد ، دريافتند سوسکها از بوي فلفلبيزارند اما بوي وانيل را دوست دارند.
محققان در اين بررسي صدها سوسک را در ساعتهاي مختلف روز آموزشدادند و آنها را آزمايش کردند تا دريابند که زمان چه تاثيري بر روييادگيري آنها دارد.
سوسکهايي که در بعد از ظهر و در شب اموزش ديده بودند تمايل داشتندکه از آموخته خود تا چند روز استفاده کنند اما سوسکهايي که در صبحآموزش ديده بودند نمي توانستند چيز جديدي ياد بگيرند و آن را بهخاطر بسپارند.
استاد بيگ که اين تحقيقات را رهبري کرده است مي گويد ما ازاينکه سوسکها در صبح تا اين مقدار از يادگيري عاجزند تعجب کرديم واين سوال براي ما به وجود امد که چرا اين جانور در اين ساعت ازروز نمي تواند ياد بگيرد ما اين را نمي دانيم.
اين تحقيقات مي تواند شناخت درباره ارتباط بين ساعتهاي بيولوژيک وحافظه و يادگيري ديگر جانواران و انسان را افزايش دهد.
به گزارش خبرگزاري رويترز ، در تحقيقاتي که دانشمندان زيستشناسي دانشگاه وندربيلت انجام دادند مشخص شد توان يادگيري سوسکهادر طول روز متفاوت است.اين تحقيقات نشان مي دهد که سوسکها درصبح نمي توانند چيزي ياد بگيرند اما در بعد از ظهر وضع فرق ميکند.تري بيگ استاد زيست شناسي مي گويد اين اولين نمونه ازحشرات است که توان يادگيري ان محدود به ساعت بيولوژيک اين جانوراست.در اين تحقيقات آمده است در حقيقت سوسکها مي توانند يادبگيرند حتي با وجود اينکه نمي توان گفت اين حشرات داراي ميانگينهوشي بالايي هستند اما ساعات مختلف جسمي اين موجودات بر توانيادگيري انها تاثير دارد.محققان در اين بررسي که دو سال به طولانجاميد و نتايج آن در مجله انجمن ملي علوم منتشر شد ، دريافتندسوسکها از بوي فلفل بيزارند اما بوي وانيل را دوست دارند.محققان دراين بررسي صدها سوسک را در ساعتهاي مختلف روز آموزش دادند و آنها راآزمايش کردند تا دريابند که زمان چه تاثيري بر روي يادگيري آنهادارد. سوسکهايي که در بعد از ظهر و در شب اموزش ديده بودند تمايلداشتند که از آموخته خود تا چند روز استفاده کنند اما سوسکهايي که درصبح آموزش ديده بودند نمي توانستند چيز جديدي ياد بگيرند و آن رابه خاطر بسپارند.استاد بيگ که اين تحقيقات را رهبري کرده است ميگويد ما از اينکه سوسکها در صبح تا اين مقدار از يادگيري عاجزندتعجب کرديم و اين سوال براي ما به وجود امد که چرا اين جانور دراين ساعت از روز نمي تواند ياد بگيرد ما اين را نمي دانيم.اينتحقيقات مي تواند شناخت درباره ارتباط بين ساعتهاي بيولوژيک وحافظه و يادگيري ديگر جانواران و انسان را افزايش دهد.
آبجی
16th March 2010, 12:29 AM
مشاهده تکامل پروانه حین وقوع
دانشمندان می گویند یکی از سریعترین تغییرات تکاملی که تاکنون در موجودات مشاهده شده را در یک گونه از پروانه ها رؤیت کرده اند.
آنها مشاهده کردند که یک پروانه مناطق حاره ای موسوم به “بلو مون” برای مقابله با یک باکتریای انگلی به ابزاری تازه مجهز شده است.
شش سال قبل، شمار پروانه های نر این گونه در دو جزیره ساموئا در اقیانوس آرام به یک درصد جمعیت افت کرده بود.
اما سال گذشته مشاهده شد این پروانه موفق به توسعه ژنی شده که باکتری انگل را مهار می کند و شمار پروانه های نر به 40 درصد افزایش یافته است.
دانشمندان معتقدند که این بازگشت جمعیتی ناشی از پیدایش ژن های “سرکوبگر” در پروانه است که باکتری “وولباکیا” را که جنین پروانه را پیش از خارج شدن از پیله می کشد مهار می کند.
سیلوین شارلات، از دانشگاه کالج لندن، که نتیجه مطالعه اش در مجله “ساینس” چاپ شده است گفت: “تا جایی که دانسته های من می گوید، این سریعترین تغییر تکاملی است که تاکنون مشاهده شده است.”
گریگوری هرست، یک محقق دانشگاه کالج لندن که در این مطالعه با شارلات کار کرده است گفت: “ما معمولا روند انتخاب طبیعی را یک فرآیند خیلی آهسته می دانیم که در طول صدها هزار سال روی می دهد.”
“اما نمونه ای که در این مطالعه شاهد بودیم، با مقیاس های زمان تکاملی، تنها در یک چشم به هم زدن روی داده، و نظارت آن حادثه ای خارق العاده است.”
تیم پژوهشگران ابتدا در سال 2001 متوجه عدم توازن شدید در جمعیت پروانه “بلو مون” در ساوائی و یوپولا از مجموعه جزایر ساموئا شد.
در سال 2006 آنها مطالعه تازه ای را پس از دریافت گزارش هایی دایر بر افزایش موارد مشاهده پروانه های نر در یوپولا آغاز کردند.
آنها دریافتند که شمار پروانه های نر یا به شمار ماده ها رسیده یا به آن نزدیک شده است.
پژوهشگران مطمئن نیستند آیا ژن سرکوبگر انگل در اثر جهشی در جمعیت محلی ظهور کرده یا اینکه از پروانه های مهاجر جنوب شرقی آسیا که این جهش از قبل در آنها وجود داشته منتقل شده است.
اما آنها گفتند که افزایش جمعیت پروانه های نر نمایشگر روند پرشتاب انتخاب طبیعی است، فرآیندی که در آن خصوصیات یاری دهنده به بقای موجود در یک جمعیت برجسته تر می شود.
آقای شارلات گفت: “ما شاهد رقابت تسلیحات تکاملی میان انگل و میزبان هستیم. این پدیده، نظریه ای که می گوید انگل ها می توانند انگیزه ای قوی برای تکامل باشند را تقویت می کند.”
منبع : bbc
آبجی
16th March 2010, 12:29 AM
آكروباتبازي شبانه عنكبوتها براي فريب شكار!
پژوهشگران به تازگي دريافتهاند كه در طول شب بسياري از عنكبوتها براي جلب توجه طعمه و به دام انداختن آن خود را در هوا پرتاب ميكنند و نوارهاي شكمي پنهان خود را به نمايش ميگذارند.
به گزارش سرويس «علمي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين كشف از سوي دكتر آي ــ مين تسو و دستياران وي در دانشگاه تونگاي در تايوان نشان داد كه چرا تيره عنكبوتيان مقدار زيادي از طعمه به دقت پيچيده شده در تارهايشان را تا قبل از طلوع خورشيد ميخورند.
اين يافته همچنين به پژوهشگران نشان داد كه چرا برخي از عنكبوتها، با رفتن تاريكي شب، فعاليتشان كاهش مييابد.
در اين پژوهش، محققان روي عنكبوتهاي روشن كه بدن آنها سبز رنگ با نوارهاي نقرهيي در كمر و نوارهاي زرد يا سبز روشن روي شكمهايشان است، مطالعه كردهاند.
پژوهشگران در ابتدا شيوه صيادي اين عنكبوت را با دوربينهاي ويديويي در 24 ساعت شبانه روز به دقت بررسي كردند.
منبع : مجله دنیای حیوانات
آبجی
16th March 2010, 12:29 AM
▪ اسب آبی، بعد از فیل، بزرگ ترین حیوانی است كه در خشكی زندگی می كند. ▪ اسب آبی نه تنها شناگر بسیار ماهری است، بلكه می تواند به راحتی در ته دریاچه ها و رودخانه های پرآب راه برود. ▪ می تواند از هشت تا ده دقیقه در زیر آب بماند، پس از آن برای نفس كشیدن به سطح آب بیاید. غذای اسب آبی گیاهان آبی یا گیاهانی است كه در كنار رودخانه ها و دریاچه ها می رویند. ▪ اسب آبی بیشتر دوره زندگی اش را در آب می گذراند و بیشتر وقت ها در تاریكی شب از آب بیرون می آید و برای این كه چراگاه خوبی پیدا كند، مدتی در خشكی راه می رود. ▪ پوست بدن اسب آبی باید همیشه مرطوب باشد در غیر این صورت خواهد مرد. وزن یك اسب آبی بزرگ به ۴۰۰۰ كیلوگرم و درازای بدنش به ۵ متر می رسد. ▪ اسب آبی در جنگل های آفریقا زندگی می كند. بومیان آفریقا آن را برای استفاده از گوشتش شكار می كنند. ▪ دندان های آن هم قیمتی است، زیرا هم از عاج سخت تر است و هم برخلاف عاج زرد نمی شود .
آبجی
16th March 2010, 12:30 AM
حلزون دریایی سرنخی برای درمان اختلالات مغزی حلزون بی صدف دریایی در زیر ظاهر پر از جلبك خود یك موجود متفكر و تیز هوش است. در هر لحظه در درون یك سلول مغزی منفرد حلزون دریایی، بیش از ۱۰ هزار ژن فعال هستند. با بررسی مغز این جانور دریایی موسوم به Aplysia بیش از ۱۰۰ ژن مشابه با ژن هایی كه با بیماری های مهم نورولوژیكی و عصبی در انسان در ارتباط هستند و همچنین بیش از ۶۰۰ ژن كه رشد مغز را كنترل می كنند، شناسایی شده است.
در طبیعت نوعی عنكبوت وجود دارد كه پس از تخمگذاری در پوست درخت، با تنیدن تار بر تخمهای بیشمارش آنانرا از انظار پنهان نگه می دارد. پس از مدتی كه بچه عنكبوتها از تخم بیرون آمدند، عنكبوت مادر بی آنكه كوچكترین گرایشی برای آسایش خود داشته باشد، در پی یافتن غذای بچه هایش تكاپو می كند. وقتی كه بچه عنكبوتها رشد نموده و آنقدر نیرومند شدند كه خود در پی شكار روند، مادر از فرط خستگی و ناتوانی از پای درآمده و میمیرد. نوع دیگری عنكبوت هست كه پس از اینكه بچه هایش از تخم بیرون آمدند، بدن خود را كه از لحاظ غذایی، ماده ای مقوِی برای بچه عنكبوتها است، به خورد آنان می دهد! با مشاهده این گذشت در بین موجودات حقیری چون عنكبوت، آیا جای خود خواهی برای انسان باقی می ماند؟
بررسی دقیق رسوب های به دست آمده از كف اقیانوس اطلس نشان می دهد، نظریه مطرح شده كه می گوید انقراض نسل دایناسورها به واسطه برخورد یك شهاب سنگ بزرگ به زمین صورت گرفته و نه چند برخورد آسمانی، رنگی از واقعیت دارد. كن مكلود از دانشگاه میسوری كلمبیا گفت: نمونه گیری ارزشمندی كه داشته ایم حقیقتا از نظریه «یك برخورد بزرگ» حمایت می كند. به گفته دانشمندان شواهد زمین شناختی نشان داده اند كه یك شهاب سنگ غول پیكر درحدود ۶ مایل عرض در ۶۵ میلیون سال پیش به شبه جزیره یوكاتان درنزدیكی شهر «چیكسولوب» در مكزیك فعلی به زمین برخورد كرد و این حادثه ای بود كه سرآغاز انقراض نسل دایناسورها را رقم زد. براساس این نظریه، برخورد یاد شده موجب شده فوران آتشفشان ها، وقوع زمین لرزه های گسترده و شكل گیری «سونامی» ها شده و در ادامه با برخاست گرد و غبار گسترده و ورود آنها به جو، نور خورشید برای چندین دهه و یا قرن به زمین نرسید و بدین ترتیب دایناسورها منقرض شدند. دانشمندان و دیرینه شناسان براین باورند كه از بین رفتن گیاهان و جانوران نقش جدی در انقراض نسل دایناسورها داشته اند. براساس گزارش لایو ساینس، این درحالی است كه گروه كوچكی از دانشمندان هنوز براین باورند كه یك برخورد واحد شهاب سنگی با زمین نمی توانسته برای انقراض نسل دایناسورها كافی باشد. روزنامه کیهان
آبجی
16th March 2010, 12:30 AM
حس شنوایی برای فیل بسیار مهم است گوش فیل میتواند امواج صوتی را از مسافت های دور و از جهت های مختلف دریافت کند گوش فیل دمای بدنش را نیز متعادل نگه میدارد ، چون سطح بزرگی دارد که حیوان میتواند از طریق آن گرمای بدنش را کاهش دهد فیلها در گرمای مناطق حاره وضیعت نامناسبی دارند ، چون آنقدر بزرگند که سایبانی برایشان پیدا نمیشود پس با تکان دادن گوش هایشان در نسیم میتوانند حرارت بدنشان را تنظیم کرده خلاصه خنک شوند.فیل در وقت حمله گوش هایش را مثل بادبزن باز میکند تا بزرگتر به نظر برسد گوش فیل یک فایده دیگر هم دارد و آن پراندن حشرات مزاحم است. روزنامه آفتاب
آبجی
16th March 2010, 12:31 AM
چرا جانوران از خواب زمستانی نمیمیرند؟ گروهی از جانوران چند ماه از سال را در خواب زمستانی میگذرانند این گروه در فصل زمستان ، زمانیکه سطح زمین همه جا از برف پوشیده شده ، بخواب میروند در چنین شرایطی دسترسی این جانوران به مواد غذایی مورد نیاز ، عملا" غیر ممکن و یا بسیار مشکل میشود به خواب زمستانی رفتن جانوران ، در حقیقت تطبیق دادن خود با شرایط محیط زیست است. به عبارت دیگر ، اگر این جانوران به خواب زمستانی نروند به علت عدم دسترسی به مواد غذائی مصرفی و یا به سبب سرمای سخت زمستانی «احتمالا"» تلف گردیده و از بین خواهند رفت.جانورانی که بخواب زمستانی میروند براینکه به زندگی خود ادامه دهند ، اولا" فعالیتهای بدنشان به حداقل ممکنه میرسد ثانیا" از ذخیره موجود بدنشان استفاده مینمایند به عنوان مثال ، «موش خرمائی کوهی» را مثال میزنیم : در دوران خواب زمستانی ضربان قلب موش خرمای کوهی از ۱۴۰ بار در دقیقه به دو یا سه بار در دقیقه کاهش پیدا میکند دفعات تنفس از ۲۵ بار در دقیقه به ۱ بار تا دو بار و درجه حرارات بدن از ۳۸ درجه به ۱۰ درجه سانتیگراد میرسد معمولا" این جانور در اواسط فرودین یا اوایل اردیبهشت در حالیکه کاهش وزن پیدا کرده و بسیار لاغر و ضعیف شده ، از خواب زمستانی بیدار میشود. جالب اینجاست که با وجود لاغری بسیار فعال و چابک میباشد. روزنامه آفتاب
آبجی
16th March 2010, 12:31 AM
آواز نهنگ ها آواز وال ها ( whale song ) ، صدایی است كه وال ها برای برقرای ارتباط تولید می كنند. واژه
( song ) برای توصیف الگویی منظم و پیشگویی صداهایی كه به وسیله گونه هایی از وال ها تولید می شود ، مورد استفاده قرار می گیرد. این مكانیسم برای تولید كردن صدا در خانواده وال سانان و پستانداران دریایی شامل : دلفین ها ، وال ها و نهنگ های دندان دار ، كه به صدا برای ایجاد ارتباط بیشتر از حس های دیگر در پستانداران زمینی وابسته هستند ، استفاده می شود ، زیرا سایر حسها در آب اثر محدود تری دارد.
بینایی در پستانداران دریایی به دلیل اینكه نور در راه آب جذب می شود محدود است. بویایی هم اثر كمتری دارد ، زیرا مولكول ها در آب خیلی آهسته تر پراكنده می شوند تا در هوا. پستانداران دریایی از صدا ها برای برقرای ارتباط و تغذیه استفاده می كنند.
طرفداران محیط زیست و وال شناسان ( cetologist ) معتقدند كه افزایش صداها در اقیانوس های جهان به وسیله كشتیها و لرزه های دریای باعث صدمه به وال ها می شود.
● تولید صداها
انسانها صدا ها را با بیرون راندن هوا از میان حنجره تولید می كنند. تارهای آوایی داخل حنجره باز و بسته می شود و این امر برای تولید جریان هوا ضروری است ، این جریانات همراه با گلو ، زبان و لبها صدا ها را تولید می كنند.
وال ها صدا ها را با مكانیسم متفاوتی تولید می كنند. این مكانیسم در ۲ زیر خانواده عمده در وال ها متفاوت است: Odentoceti ( Toothed whale ، شامل دلفین ها ) و Mystceti ( Baleen wale ، شامل وال های بزرگ و وال های آبی )
● تولید صدا در Toothed whale
دلفین ها صداهای طولانی ، مكرر وپائینی مانند وال ها ایجاد نمی كنند. به جای آن صدایی سریع وبلند از تق ها و سوت ها ایجاد می كنند. صدای تق معمولا برای جهت یابی و مجموع تق ها و سوت ها برای ارتباط برقرار كردن استفاده می شود. یك گله دلفین ممكن است صداهای متفاوت و گوشخراشی تولید كنند كه مقدار خیلی كمی از آنها قابل تشخیص است.
صدا های مختلف در آنها به وسیله عبور دادن هوا از میان ساختارهایی در سر كه مانند عبور دادن هوا از بینی در انسانها ست تولید می شود ، كه این ساختارها لبهای آوایی ( Phonic lips ) نامیده می شوند.
هوا از یك مجرای خیلی باریك عبور میكند ، پرده لب های آوایی به داخل كشیده می شود و به وسیله بافت ها محاصره می گردد و به ارتعاش در می آید. این ارتعاش مانند ارتعاش حنجره در انسانها ست ، كه به طور آگاهانه و با یك حساسیت فوق العاده كنترل می شود.
تمام دلفین ها و یك گونه از وال ها Sperm whales ، ۲ لب آوایی دارند ، بدین نحو قادرند ۲ صدای مستقل ایجاد كنند. در یك نوع آن هوا از لب هایی آوایی عبور كرده و از Vestibular sac خارج می شود. و در نوع دیگر هوا دوباره به داخل بر می گردد و وارد قسمت پائینی بینی شده و دوباره تولید می شود و از سوراخ بینی نهنگ كه در بالای سرش قرار دارد خارج می شود.
در یك سری از تحقیقات نشان داده شده است كه یك گونه از دلفین ها به نام دلفین های پوزه دار(Bottlenose dolphins ) ، صدا را به وسیله تركیبات پیچیده بینی و ششها و با كمك عضله Platopharygeal تولید می كنند و صدای تولید شده تا زمانی كه دلفین ها نفس خود را در زیر آب حبس می كنند ، ادامه می یابد.
● تولید صدا در Baleen whale
وال ها ساختارهای آوایی ندارند ولی به جای آن ساختارهایی شبیه حنجره دارند كه نقش تولید صدا را بر عهده می گیرند. اما فاقد تارهای آوایی هستند. به هر حال این فرآیند به طور كامل قابل مقایسه با انسانها نیست ، زیرا وال ها برای تولید صدا هوا را به بیرون نمی دمند. آنها هوا را در داخل بدنشان به چرخش در میآورند. ممكن است انحناهای جمجمه ای ( cranial sinuses ) در تولید صدا در وال ها نقش داشته باشند ، اما تا كنون فرآیند های سلولی آن مشخص نشده است.
چون والهای گوژپشت صداهای پیچیده ای تولید می كنند ، عده ای معتقدند كه صدا های ساده در این وال ها برای انتخاب جفت می باشد. صدا های ساده در دیگر وال ها در تمام طول سال استفاده می شود.
دلفین ها قادرند كه به وسیله صدا ها جهت یابی كنند ( به وسیله ارسال امواج فرا صوتی ) و قادرند به اندازه و موقعیت اجسام به طور دقیق پی ببرند. در صورتی كه وال ها این توانایی را ندارند. بویایی در وال ها پیشرفته نیست و صدا هایی كه برای انسان قابل شنیدن است در وال ها نقش قطب نما را دارد.
● آواز وال های گوژپشت
آواز های ۲ گروه از وال ها ، وال های گوژپشت و زیر گونه وال های آبی ، كه در اقیانوس هند زندگی می كنند مورد بررسی قرار گرفته است. وال های گوژ پشت نر یك آواز مخصوص در فصل جفتگیری دارند و دانشمندان حدس می زنند كه هدف از این آوازها انتخاب جفت است. به هر این آوواز ها یك رفتار تعاونی بین وال های نر برای انتخاب جفت است. به عبارت دیگر با این كار قلمرو خود را مشخص می كنند و در مقابل وال های ماده جلب توجه می كنند. این آوازها در وال های ماده دیده نشده است.
جالب توجه است كه در طول این آوازها وال ها تنها هستند و دنباله رو گله نمی باشند و به طور منفرد به وال ماده نزدیك می شوند.
۲ دانشمند به نام های Roger payne و Scotmcvay آنالیز آواز این وال ها را در سال ۱۹۷۱ طراحی كردند. این آنالیز دارای یك سلسله مراتبی است كه اساس وپایه آن ارسال صداهای منفرد در یك زمان كوتاه است. این صدا ها فركانسی بین ۲۰Hz تا ۱۰kHz دارند ، ( رنجی كه در انسان قابل شنیدن است۲۰Hz تا ۲۰kHz است ). اسپكتوگرام این صداها در تصویر بالا مشخص شده است. وال ها در این گزارش صدا هایی قطعه های مشابهی به طور مكرر در طول ۲ تا ۴ دقیقه دارند. كه این صداها به فراوانی در طول ساعت ها و روزها و به طور یكنواخت تكرار می شود.
تمام آواز وال های یك منطقه تقریبا یكسان و شبیه هم هستند و در طول زمان و به آهستگی تكامل پیدا می كنند. برای مثال در تحقیقات نشان داده شده است كه صداها ، در ابتدا به صورت خط صاف بالای تصویر می باشد و به آهستگی این خط صاف شروع به موج دار شدن می كند. در قسمت های بعدی صداها بلندتر است.
این تكامل در آواز وال ها در طول سال و به سرعت انجام می شود. و نمودارها در سال های بعدی دارای تفاوت هایی است.
وال ها در مناطق خاصی پیدا می شوند كه بیشتر شامل اقیانوس ها و خلیج های بزرگ است. وال های مناطق مختلف آوازهای كاملا متفاوتی دارند. تكامل آوازها در وال ها نشان می دهد كه الگو های قدیمی در مورد آنها فاقد اعتبار است. یك آنالیز از این آوازها كه در ۱۹ سال پیش در یك منطقه خاص تهیه شده ، دارای الگو و تركیبی است كه هرگز در آنالیزهای دیگر تكرار نشده است.
وال های گوژپشت دارای یك مراسم آواز خوانی خاص در دوران جفتگیری هستند.
در نهایت وال های گوژپشت یك سری صدا تولید می كنند كه در تغذیه به آنها كمك می كند ( كه مدت آن ۵ تا ۱۰ ثانیه است ) وال ها معمولا به طور گروهی تغذیه می كنند. آنها به طرف اعماق دریا شنا می كنند و ناگهان به طور گروهی و همه با هم به سطح آب می آیند ، در این حركت رئیس گله صدایی تولید می كند كه گروه برای پاسخ دادن به این صدا همه با هم حركت می كنند.
بیشتر Ballen whale ، صداهایی در حدود ۱۵ تا ۲۰ هرتز تولید می كنند. با این حال تحقیقاتی كه زیست شناسان دریایی بر روی وال های شمال اقیانوس آرام برای ۱۲ سال انجام دادند متوجه شدند كه آواز آنها ۵۲ هرتز است.
دانشمندان تا كنون نتوانسته اند یك مجموعه قواعد و دستورات خاصی برای این آوازها مشخص كنند.
موزه جانورشناسی دانشکده علوم _دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
آبجی
16th March 2010, 12:31 AM
مدرسه مورچه ها میگویند اینها بعضی از مهارت های یک معلم وب هستند: " برقراری ارتباط چشمی، برای دانستن اینکه فرد موضوع را فهمیده؛ باز خورد گرفتن با سوال کردن تا معلم متوجه شود آیا میتواند درس را ادامه بدهد یا نه و درنهایت درک این نکته که معلم و شاگرد باید با هم گام بردارند و ... حالا میخواهیم ببینیم در دنیای حیوانات رابطه معلم و شاگردی چگونه است."
مورچه ها تکنیک هایی در آموزش دارند که باعث شرمندگی محققان شده است. مورچه ها هم مثل آدم ها، معلم دارند؛ معلم های ریزه میزه ای که به شاگردان نشان میدهند برای اینکه عضو مفیدی در اجتماع باشند باید بدانند و یاد بگیرند.
جالبترین کشف دانشمندان این است که مورچه های معلم، خود را باسرعت نو آموزان تنظیم میکنند و قبل از شروع درس بعدی ، به این اطمینان میرسند که بچه مورچه ، درس قبلی را خوب یاد گرفته باشد.
در دنیای حیوانات معلم تعریف معینی دارد؛ کسی که در حضور مشاهده گر بی تجربه و تازه کار، رفتارش را طوری تغییر میدهد که شاگردش سریع تر یاد بگیرد. دردنیای آدم ها، شاگرد برای یادگیری هزینه میکند اما بین مورچه ها این معلم است که باید بهای تعلیم را بپردازد و آن کند شدن سرعت خودش است.
در ضمن اعتقاد بر این است که در آموزش، باز خورد دو طرفه بین شاگرد و معلم وجود دارد. به عبارتی، معلم اطلاعات و راهنمایی های لازم را در حد توانایی شاگرد به او میدهد و شاگرد هروقت که درس را یاد گرفت ، به معلم علامت میدهد.
● پایت را بگذار جای پای من!
مورچه ها با کمک مولکول هایی شیمیایی به نام فرمون، موقع راه رفتن برروی زمین ردی از خود به جای میگذارند و به این وسیله مورچه های دیگر را به سمت غذا راهنمایی میکنند اما فقط خودشان از کار خود سر در می آورند. به همین خاطر یک مورچه معلم (که ماده است) کار هدایت نفر به نفر را به عهده میگیرد. او یک مورچه تازه کار که مایل است به خاطر غذا دنبال او بیاید را پیدا میکند و به او آموزش میدهد. این نو آموز موقع راه رفتن، پی در پی می ایستد و با پاهایش به شکم و پاهای مورچه معلم میزند تا به او بفهماند این روند را ادامه بدهد. اگر اینکار را انجام ندهد مورچه معلم می ایستد.
آبجی
16th March 2010, 12:31 AM
شایعه سمی بودن مارمولک های خانگی مارمولک های خانگی جزء گروه سوسمارها از خزندگان میباشند. این مارمولکها بدنی نرم و لطیف دارند که در خانه های مسکونی در نقاط مختلف ایران پراکنده شده اند. با توجه به نوع آب و هوا نوع مارمولک خانگی نیز تفاوت میکند اما به طور کلی یک گونه مارمولک خانگی کوچک بنام Cyrtopodion scabrum در اکثر اماکن های مسکونی ایران زندگی میکنند.
بر اساس باورهای عامه مارمولکهای خانگی سمی میباشند و سم سیانور دارند. معمولا بر اساس شایعات دم این مارمولک ها حاوی سیانور است که خانواده ای ۷ یا ۸ یا در برخی مواقع ۱۰ نفره را کشته است. بر اساس شایعات مارمولک در غذا افتاده و باعث مرگ خانواده شده است.
شایعه مذکور نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر جهان وجود دارد (De Silva ۲۰۰۵) . سمی بودن مارمولک ها چه در خانه یا طبیعت فاقد بنیاد علمی میباشد. بر اساس تحقیقات نویسنده (Torki ۲۰۰۷) مارمولک های خانگی یا دیگر مارمولک های (=سوسمارهای) موجود در طبیعت فاقد سمیت اند. متاسفانه سمی بودن مارمولک ها آنچنان برای مردم جوامع مختلف جا افتاده است که هر چه سعی بر رد این موضوع از طریق افراد علمی میشود متاسفانه فایده ای ندارد. امید است که با خواندن این موضوع هموطنان محترم دید بدی را که نسبت به مارمولک های خانگی دارند از بین ببرند.
مارمولک های خانگی علاوره بر اینکه سمی نمیباشند و در دمشان سم سیانور وجود ندارد، بلکه سودآور میباشند. چرا که مارمولک های خانگی حشرات موذی را صید نموده و از تخم آنها نیز استفاده میکنند. این موضوع به بهداشت خانه و جوامع مسکونی کمک مینماید.
آبجی
16th March 2010, 12:32 AM
سوسمار چگونه میتواند به مدت طولانی داخل آب بماند؟
همانطور که میدانید سوسمارها آبشش ندارند ولی میتوانند به مدت طولانی داخل آب باشند و به راحتی به صید طعمه خود بپردازند . علت آن سیستم بسیار پیچیده قلب آنها میباشد بدین صورت که سوسمارها میتوانند چندین بار خون خود را بدون اینکه دوباره وارد شش شود استفاده کنند یعنی به این صورت که آنها میتوانند خونی که اکسیژن کمتری دارد را تا آنجا که اکسیژن خون بکلی تمام شود را چندین بار استفاده کنند.
آبجی
16th March 2010, 12:34 AM
همسترهای کوچولو
http://upload.iranblog.com/2/1203980319.jpg
همستر (HAMSTER) حیوانی کوچک و بسیار زیبا و جذاب در رنگ های گوناگون ازجمله سفید، طلائی، سیاه، کرم، زرد و . . . بوده و از خانواده جوندگان است که همه چیزخوار(omnivorous) میباشد. همسترها جوندگان کوچک متعلق به خانواده کرستیده میباشند. اعضای این خانواده در طبیعت وحش در اروپای شرقی، خاور میانه، شمال آفریقا، چین و سیبری مشاهده میشوند. نگهداری همستر در قفس دارای احتیاجات ساده ای بوده و بدون بو می باشد. هسمترها به عنوان حیوان خانگی در نظر گرفته میشوند.
http://upload.iranblog.com/2/1203938836.jpg
این حیوانات شبزی بوده و معمولا جهت جلوگیری از نزاع به صورت انفرادی نیز نگهداری میشوند. به این جانور انواع میوه، سبزیجات و دانه ها را بعنوان غذا میتوان داد. برای نگهداری از همستر از ظروف شیشه ای (شبیه به آکواریم) استفاده می شود که میتواند درب آن نیز بسته شود. زیر کف پای حیوان نرمه چوب نجاری ریخته میشود. این حیوان روز خواب است و از غروب شروع به بازیگوشی می کند. در صورتی که در قفس آن یک عدد چرخ و فلک یا سطح شیبدار مخصوص و یا تونل مخصوص قرار گیرد بازی کردن آن را می توانید بخوبی مشاهده نمائید. همستر براحتی به شما عادت میکند و از سر و کول شما بالا میرود. بر روَی دو پای خود می ایستد و در هنگام خوابیدن خود را ولو می کند بگونه ای که شما فکر می کنید کاملاٌ بیجان شده است. در خیلی از مواقع خوابیدن آن مانند انسانها به پشت است و خواب عمیقی دارد بطوری که اگر شما به آرامی دستش را بگیرد و آن را از جای خود بلند کنید ممکن است هنوز خواب بماند و بیدار نشود.
http://upload.iranblog.com/2/1203959256.jpg
این حیوان در صورت خود جیب های گونه ای (cheek pouch) دارد. این جیبها در دو طرف صورت واقع شده اند و کار حمل مواد غذایی و مخفی کردن نوزادان تازه متولد شده در هنگام خطر را بر عهده دارند. همستر قسمت عمده ای از غذائی که شما برای آن میگذارید را در ابتدا بشکلی حریصانه در این جیب ها قرار میدهد و سپس در گوشه ای از قفس آنها را خارج کرده و شروع به خوردن می نماید. [برگرفته از سایت آفتاب]
آبجی
16th March 2010, 12:35 AM
حیوان سرعت - اسب
اسبها متعلق به خانواده (equus یا تندروها) هستند. کلمه مزبوراز کلمه ًیونانی قدیمی به معنای سرعت گرفته شده .اسبها پستاندارانی هم خانوادهً گورها، استر( قاطر)والاغها می باشند.
اسب مادر یا مادیان برای مدت 11 ماه در بارداری (کره آوری) است بیشتر مادیانها در بهار یک بچه (کره) می زایند گرچه دوقلوزائی هم غیر طبیعی نیست.مادیانها برای نوزادشان تولید شیر کرده وچندین ماه انها را تغذیه میکنند.
هر کره در عرض یکی دو ساعت پس از تولد می تواند سرپا بایستد وراه برود.پاهای کره ها در موقع تولد
تقریباُ به همان بلندی زمانی است که به رشد کامل می رسند ،این پاها اینقدر بلند است که برایشان رسیدن به علف، برای خوردن سخت است.چشمهای کره اسبها می تواند تقریباًِ به محض تولد متمرکز شود و دندانهای اولیه شان در عرض یک هفته در می آید.رشد انها در 3 تا 4 سالگی کامل می شود.
اسبها علفهای کوتاه وآ بدار را برای خوردن دوست دارند آنها همچنین علفهای خشک را در زمستان یا درزمانی که در اصطبل نگاهداری می شوند می خورند به علاوه غذاهای حاوی انرژی زیاد از قبیل جو ،جو دو سر،ذرت، کاه ،سبوس و خوراک اسب فرآوری شده برای اسبهای باری (کار کن)خوب است. اسبها نسبت به هیکلشان معده های کوچکی دارندو نیاز کمی به غذا دارند واغلب اگردر یک چراگاه باشندبیشتر روز را خواهند چرید.
دورهً متوسط زندگی یک اسب در اطراف 20تا25 سال می چرخدگرچه که آنها می توانند تا سن30 سالگی نیز، زندگی کنند.پیرترین رکورد سن اسب مربوط به [بیلی پیر]یک اسب بارکش انگلیسی بود که تا62 سال زندگی کرد. سن اسب را می توان با دقت حدود ده سال به وسیله دندانهایشان معین کرد.شیری بودن یا دائمی بودن دندانها ، وجود دندانهای پیشین ، طول وشیب دندانهاهمه به تشخیص سن اسب کمک می کند تعیین سن اسبهای بالغ به وسیله ًدندانهایشان سخت تر است .
متجاوز از350نژاد مختلف ازاسب و اسبهای کوتوله وجود دارد که به 4 دسته تقسیم میشوند:
· اسبهای سبک بااستخوانهای کوچک که وزنشان 590 کیلو است.
· اسبهای سنگین با استخوانهای تنومند که وزنشان تا908 کیلو می رسد.
· کوتوله اسبها که کوچکتر از یک اسب هستند وبلندی ان تا 145 سانتیمتر می رسد.
· اسبهای نیمه وحشی
اسبهائی که کار می کنند یا در جاده های سخت وناهموارحرکت می کنندنیاز دارند که سم هایشان به وسیله نعل های فلزی محا فظت شود.سم اسبها هم مانند انگشتان دست وپای ما مرتباً رشد می کند و نیازمند کوتاه کردن واصلاح کردن است .برای انجام این کارنعل اسبها برداشته می شوند سم هایشان هر4تا6 هفته پیراسته می شوند بعد از پیرایش سمها نعلهای جدید نصب می شوند. چهار نحوه گام زنی اسبها عبارتند از:راه رفتن،یورتمه رفتن،چهار نعل و تاخت.
آبجی
16th March 2010, 12:35 AM
http://www.quedat.com/wp-content/uploads/2007/09/axolotl.jpg
Axolotl شناخته شده ترین گونه از سمندرهای ببری (Tiger Salamander) می باشد که در مکزیک یافت می شود. محل اولیه زندگی این جانور در دریاچه های اطراف مکزیکوسیتی می باشد. Axolotl از نظر قابلیت منحصر به فرد در بازسازی اعضای از دست رفته و بزرگ بودن جنین این جانور مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.
http://animals.nationalgeographic.com/staticfiles/NGS/Shared/StaticFiles/animals/images/primary/axolotl.jpg
آبجی
16th March 2010, 12:35 AM
چرا حیوانات قاره قطب جنوب منجمد نمی شوند؟
http://www.020.ir/animals/antarctica_animals/images3.jpg
قاره قطب جنوب, قاره یخ زده ای است که قطب جنوب زمین را فراگرفته و دریاهای بسیار سرد و منجمد آن را احاطه کرده اند. این قاره خانه بسیاری از حیوانات است. به ویژه, دریاهای قاره قطب جنوب سرشار از حیات اند و از پلانکتون های میکروسکوپی تا بزرگ ترین حیوانی که تاکنون بر روی زمین زندگی کرده است یعنی نهنگ آبی در آن زندگی می کنند.
قاره قطب جنوب سردترین, بادخیزترین و خشک ترین مکان روی زمین است. سردترین دمایی که تا کنون بر روی کره زمین ثبت شده در قاره قطب جنوب بوده. این دما نزدیک به 129- درجه فارنهایت (89- درجه سانتی گراد) بوده است! سرزمین قاره قطب جنوب نمی تواند بسیاری از اشکال زندگی را در خود داشته باشد. زیرا بیشتر سرزمین قاره قطب جنوب بیابان یخ زده, با بارش هایی کمتر از "بیابان صحرا" (کمتر از پنج سانتی متر در سال) است. اما نکته جالب دیگر این است که 70 درصد آب شیرین جهان به شکل منجمد شده در منطقه قطب جنوب وجود دارد.
همه حیوانات قاره قطب جنوب با زندگی در شرایط بی نهایت سرد تطبیق پیدا کرده اند. بعضی از آنها مثل نهنگ ها, سیل ها و پرندگان یک لایه عایق چربی برای حفاظت آنها در مقابل سرما دارند. حیوانات دیگر مثل بسیاری از ماهی ها و حشرات, مواد شیمیایی مخصوصی در خونشان دارند (پروتئین های ضد انجماد طبیعی) که آنها را از انجماد حفظ می کند. بسیاری از حیوانات (مثل پنگوئن ها و سیل ها) فرم بدن فشرده و پوست ضخیمی دارند که به حفظ گرمای بدنشان کمک می کند. پرندگان هم بال های ضد آب و پرهای کرکی و ریز ضد آب دارند.
بعضی از حیوانات, قاره قطب جنوب را در طول سردترین ماه های این قاره ترک می کنند. حیواناتی مثل نهنگ کوهان دار به آب های گرم تر مهاجرت می کنند تا در آب های قاره قطب جنوب تولید مثل کنند. بسیاری از حیوانات دیگر (مثل پنگوئن امپراتور) در سراسر سال در قاره قطب جنوب می مانند.
آبجی
16th March 2010, 12:36 AM
گربه ها چه زمانی و چگونه اهلی شدند؟
گربه ها همه جا هستند. بعضی از مردم آنها را خیلی دوست دارند و بعضی ها هم از آنها متنفرند. امروزه گربه ها مثل سگ ها جزو حیوانات خانگی حساب می شوند. اما به طورکلی گربه ها از کجا آمده اند و چگونه راهشان را به خانه های مردم پیدا کرده اند؟
استخوان هایی از گربه در محل یک گور در قبرس پیدا شده که تاریخش به حدود 7500 پیش از میلاد می رسد. پیدا شدن این استخوان ها حاکی از این است که نوعی از اهلی شدن گربه ها ممکن است خیلی زود در گونه های گربه وحشی رخ داده باشد. اما بسیاری هم اعتقاد دارند که اهلی کردن واقعی گربه ها در حدود 4000 سال پیش از میلاد در در دره نیل مصر قدیم شروع شده است. مصری ها گربه را مخلوق مفیدی دیدند که می تواند از غلات ذخیره شده در مقابل موش های صحرایی محافظت کند و گربه ها هم فهمیدند که موش های صحرایی جایی پیدا می شوند که انسان ها در آنجا هستند. این برای هردو طرف روابط سودمندی بود.
اگرچه مصری ها حیوانات زیادی داشتند, اما گربه تنها حیوانی بود که اجازه داشت وارد اتاق شود. مصری ها موقعی که از غلات باارزش شان حفاظت می کردند هم آنها را داخل ساختمان نگهداری می کردند. سپس مصری ها شروع کردند به این که گربه ها را به عنوان حیوانات مقدس ببینند. چنان که سمبل الهه "باستت" (Bastet) با سر گربه تصویر می شد. گربه به موقعیت بسیار احترام آمیز و گرامی ای در جامعه رسید و صدمه زدن به گربه یا کشتن آن جرم محسوب می شد. کشتن یک گربه نتیجه اش می توانست مرگ یا سنگسار شدن باشد. مرگ یک گربه واقعه بی نهایت غم آوری برای خانواده بود. اعضای داخلی بسیاری از گربه ها خارج می شد. گربه ها در تابوت گذاشته می شدند و حتی مومیایی می شدند.
در نهایت اهلی کردن گربه ها گسترش پیدا کرد. قایقرانان نیل گربه ها را روی کشتی هایشان نگه می داشتند تا جمعیت جوندگان را کنترل کنند. بعضی اوقات موقعی که کالاهایشان را تخلیه می کردند, گربه ای اطرافشان پرسه می زد و هنگامی که قایقشان مستقر می شد, قلمرو جدیدی برای زندگی پیدا می کردند. در امپراتوری رم گربه ها برای کنترل جمعیت موش های صحرایی و موش ها مورد استفاده قرار می گرفتند. گربه ها به عنوان حیوانات خانگی هم نگهداری می شدند. کم کم در آنجا هم گربه ها به حیوانی اهلی تبدیل شدند. کشورهای اسلامی هم رعایت حال گربه ها را می کردند.
دوره قرون وسطی درعقیده عمومی درباره گربه سانان تغییری وجود آورد. به گربه ها با این دید نگاه می شد که قدرت جادویی دارند و با شیطان همکار وشریک اند. مالکان گربه ها هم جادوگر فرض می شدند. پاپ گریگوری نهم جنگی را بر ضد گربه ها راه انداخت و حتی تا آنجا پیش رفت که به گربه برچسب "مخلوق بد ذات و شیطان صفت" زد. گربه ها به مرگ محکوم شدند و بعضی اوقات همراه با صاحبانشان سوزانده می شدند. این کارها تقریباً جمعیت گربه اروپا را نابود کرد و باور بر این است که همین امر در آن زمان باعث شیوع طاعون گاوی در اروپا شده است. چون که به خاطر نابودی گربه ها جمعیت جوندگان زیاد شدند. امروز هم هنوز خرافه ها حاکی از این هستند که گربه ها یک نیروی بدیمن دارند, چنان که اغلب ما فکر می کنیم که اگر یک گربه سیاه سر راهمان سبز شود بدشانسی می آوریم.
قرن نوزدهم باز هم تغییر دیگری در افکار مردم به وجود آورد و گربه یک بار دیگر به حیوان اهلی دوست داشتنی ای تبدیل شد. اهلی شدن گربه ها در ایالات متحده آمریکا تا زمانی که ساکنان اروپایی به آمریکا نرسیدند, شروع نشد. گربه ها بر روی قایق ها از آن طرف دریاها به آمریکا آورده شدند تا جمعیت جوندگان را در محل های سکونت جدید کنترل کنند. گربه ها حالا در سراسر جهان با شادی روزگار می گذرانند.
آبجی
16th March 2010, 12:36 AM
پاکیزگی در جانوران
تميز بودن به همان اندازه كه براي ما مهم است، براي جانوران نيز اهميت دارد. يورش پيوستهي انگلها، باكتريها و قارچها، باعث به وجود آمدن شيوههايي براي دور ماندن از آنها در جانوران شده است. حمام گرفتن با روغن، گل و لاي، گرد و غبار و آب دهان، از جملهي آنهاست. برخي از جانوران نيز به تميز كردن جانوران ديگر ميپردازند و براي اين كار سودمند خود، غذا دريافت ميكنند.
برخي از اين راهكارهاي بهداشتي ممكن است براي سلامتي انسان نيز سودمند باشد. براي مثال، اگر بدانيم كه يك جانور براي دور ماندن از باكتريها از چه مادهي شيميايي بهره ميبرد، ميتوان از آن به عنوان داروي پادزي(آنتيبيوتيك) استفاده كنيم. همچنين اگر بدانيم كه يك جانور براي دور كردن حشرهها از چه ماده يا راهكاري كمك ميگيرد، ميتوانيم حشرهكشهاي قدرتمندي بسازيم.
حمام آب داغ
ميمونهاي مكاك ( Macaca fuscata )، كه در ژاپن يافت ميشوند، در روزهاي سرد زمستان به چشمههاي آب داغ پناه ميبرند. آنها با حمام كردن در اين چشمهها از سرماي شديدي كه گاه به 15 درجه زير صفر ميرسد، در امان ميمانند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_1.jpg
حمام روغن
مرغماهيخوار( Alcedo atthis ) پرهايش را با روغني مالش ميدهد كه باكتريها را از بين ميبرد. اين روغن در پايهي دم پرنده ترشح ميشود و علاوه بر اين كه پرها را در برابر آب مقاوم ميكند، آنها را ضد عفوني نيز ميكند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_2.jpg
حمام آب دهان
ببرها مانند بسياري از گربهسانان ديگر با زبان زبر خود گوشت را از استخوان جدا ميكنند. آنها با اين زبان برس مانند، پوست كركي خود را نيز تميز ميكنند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_3.jpg
حمام شلپ شلوپي
وال گوژپشت ( Megaptera novaeangliae ) آن قدر در آب دريا بالا و پايين ميپرد تا انگلها را از پوست خود جدا كند. اين رفتار در والهاي ديگر و پستانداران آبزي ديگر نيز ديده ميشود.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_4.jpg
حمام گرد و غبار
گورخر آفريقايي( Equus burchelli ) خودش را به زمين ميمالد و حسابي گرد و خاك راه مياندازد تا از اين راه حشرهها، پوست مرده و موهاي قديمي را از پوستش جدا كند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_5.jpg
حمام گل و لاي
فيلهاي آفريقايي( Loxodonta africana ) خودشان را با گل و لاي شست و شو ميدهند. وقتي گل و لاي خشك ميشود، پوشش سختي روي پوست ميسازد كه حشرهها را دور نگه ميدارد.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_6.jpg
ماهي جراح
لاكپشت دريايي سبز ، رابطهي دوستانهاي با ماهي جراح( Chelonia mydas ) دارد. ماهي با خوردن انگلهاي روي پوست لاكپشت حسابي سير و لاكپشت هم حسابي تميز ميشود.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_7.jpg
پرندهي فراش
ايمپالا( Aepyceros melampus )، كه در آفريقا يافت ميشود، به پرندهي فراش(اُكسپيكر) اجازه ميدهد حشرهها لابهلاي موهاي پوستش را شكار كند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_8.jpg
مارماهي مسواكزن
مارماهي زرد رنگ( Gymnothorax flavimarginatus ) دهانش را باز نگه ميدارد تا ميگوي فراش( {Lysmata amboinensis ) لابهلاي دهانش را تميز كند. البته شكم ميگو نيز حسابي سير ميشود.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_9.jpg
موم ضد انگل
نوزاد كرمي شكل بيد اطلس( Attacus atlas )، كه در مالزي يافت ميشود، براي دور ماندن از انگلها پوششي از موم سفيد ترشح ميكند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_10.jpg
تميزي لانه
سينه سرخ( Erithacus rubecula ) فضلههاي جوجههايش و مادههاي سمي ديگر را با كيسهي ويژهاي از لانه دور ميكند. اين پرنده با تميز نگه داشتن لانهاش از بيمار شدن جوجهها جلوگيري ميكند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/koodakan/pages/animal/animal_cleaning_11.jpg
پاككردن رودهها
شامپانزهي آلفا( Pantroglodytes schweinfurtheii )، كه در آفريقا زنگي ميكند، با خوردن برگهاي گياهان ويژهاي، انگلها را از رودههاي خود پاك ميكند و از دلدرد نجات پيدا ميكند.
آبجی
16th March 2010, 12:41 AM
دنیای شته ها
اگر شما در باغچه منزلتان بوته گلی داشته باشید ، شاید متوجه حشرات ریزی که روی سطح بعضی از آنها وجود دارند شده باشید .
این حشرات شته هستند ، بدن شته ها شفاف و درخشان است و دارای دهان نوک تیزی هستند ، گاهی تعداد آنها به حدی زیاد است گه روی غنچه ها را کاملا می پوشانند . آنها کاملا بی آزار به نظر می رسند اما در واقع از بوته گل مخصوصا گل سرخ تغذیه می کنند . شته ها دهان نوک تیز خود را در گیاه فرو کرده و شیره گیاه را می مکند .
گاهی غنچه ها آنقدر مقاومت ندارند و پژمرده می شوند . در فصل بهار تعداد اندکی از شته ها دارای بال هستند و قادرند پرواز کنند ، و روی بوته گل مناسب دیگری بنشینند و از آن گیاه تغذیه کرده و آنجا تخم ریزی کنند . سپس نسل دیگری از شته ها از تخم بیرون آمده و شروع به تغذیه از گیاه می کنند و به این ترتیب در همه جای باغچه پراکنده می شوند .
شته ها به عنوان دشمن گل ها عمل می کنند ، ولی آنها نیز دشمنی طبیعی به نام کفشدوزک دارند .
کفشدوزک ها سوسک های مسطح یا گردی هستند که دارای رنگ های متفاوتی از نارنجی کمرنگ گرفته تا قرمز با نقاط تیره هستند .
اگر با دقت به کفشدوزک ها نگاه کنید متوجه یک جفت بال ظریف می شوید که بال های پرواز کفشدوزک هستند .
آنها در زمستان به علت سرمای زیاد و در تابستان به علت گرمای زیاد مخفی می شوند و در بهار که شته های زیادی وجود دارد روی بوته های گل دیده می شوند .
کفشدوزک ها می توانند شته های زیادی را بخورند ، و در واقع به اندازه ای به خوردن شته ها علاقه مندند که بعضی از کشورها برای کنترل حشراتی که به محصولاتشان آسیب می رسانند از آنها استفاده می کنند .
شته ها در میان حشرات دوستانی نیز دارند ، و آنها مورچه ها هستند ، از دنباله های شته ها قطرات مایع چسبناک و معطری خارج می شود که نوعی ماده شیرین و چسبنده است که در برگ یا ساقه ی برخی از گیاهان یافت می شود و مورچه ها به حدی این ماده شیرین را دوست دارند که شته ها را دنبال می کنند و حتی تخم شته ها را به لانه هایشان حمل کرده و تا وقتی نوزادان از تخم بیرون می آیند از آنها مراقبت می کنند . در واقع مورچه ها شته ها را پرورش می دهند ، همانطور که ما مرغ ها و گاوها را پرورش می دهیم
آبجی
16th March 2010, 12:41 AM
سمندر لرستانی
http://zabihollah.files.wordpress.com/2007/11/samandar.jpg?w=647&h=198
سمندر لرستانی گونه ای میباشد که فقط در کشور ایران- شهبازان لرستان وجود دارد. این گونه در حال انقراض میباشد. نتایج تحقیقات جدید موضوعاتی بسیار ناراحت کننده را در مورد سمندر لرستانی پیش گویی میکند که به شرح زیر میباشد.
بر اساس نتایج تحقیقات نویسنده روی گونه های سمندر كردستانی Neurergus microspilotus و سمندر لرستانی Neurergus kaiseri سن نمونه های موزه ای بیشتر از نمونه های موجود در طبیعت میباشد و تراكم جمعیتی این دو گونه سمندر ایرانی به خصوص سمندر لرستانی به حداقل ممكن رسیده است (Torki ۲۰۰۷; Torki in press) . بر اساس نتایج تحقیقاتی تاریخ زندگی روی دو گونه اندمیك سمندر ایرانی(Torki in press) نشان دهنده صید بی رویه این دو گونه سمندر اندمیك ایران میباشد و نمونه های جوان تا به سن تولید مثلی خود برسند زمانی را بایستی طی كنند. به احتمال زیاد و بر اساس پیش بینی های نویسنده (Torki ۲۰۰۷) گونه سمندر لرستانی كه توسط نویسنده فرشته لرستانی نامیده شده است (Torki in press) در آینده ای نه چندان دور به دلیل نرسیدن به سن فعال تولید مثلی منقرض خواهد شد. بیان نمودن انقراض یك گونه سمندر در كشور پهناور ایران بسیار وحشتناك.
سمندر لرستانی در كره جنوبی، و یا كشورهای اروپایی و ایالات متحده هر نمونه به قیمت بین ۳۵۰ تا ۸۵۰ دلار فروخته میشود. بسیار جای تاسف و نگرانی برای این موضوع وجود دارد.
از طرفی دیگر كشور های اروپایی و آمریكای هزینه بالایی را روی تكثیر سمندر لرستانی گذاشته اند؟ برای مثال كشور آلمان هزینه تحقیقاتی چندین صد میلیون دلاری را روی گونه سمندر لرستانی (اندمیك ایران) برای تكثیر در اختیار آزمایشگاه های دانشگاه های محتلف آلمان گذاشته است.
امید است که با توجه مسئولین امر سمندر لرستانی که بسیار زیبا میباشد منقرض نگردد و کشور ایران نیز بتواند برنامه هایی مستحکم برای پرورش و تکثیر این گونه بگذارد.
آبجی
16th March 2010, 11:33 PM
قبول دارید ماهی ها هم دارای ضرایب متفاوتی از IQU هستند؟
وقتی که شروع به نگهداری ماهی کردم هیچ گاه فکر نمی کردم که این موجودات هم ممکن است دارای درک قابل توجهی باشند. خیلی از حیوانات – به استثنای بعضی گونه ها - تمام فعالیت هایشان تنها از روی غریزه است و مغز آنها آنقدر پیشرفته نیست که کاری را از روی فکر، اندیشه و با طرح نقشه قبلی انجام دهند. حتی تصور اینکه یک ماهی قدرت تشخیص چهره افراد را داشته باشد و یا اینکه مثلاً سعی کند برخی از کارهایش را از صاحبش مخفی کند برای من بسیار جالب بود.
در بین ماهی ها – حتی بین ماهی های یک گونه – ممکن است برخی دارای هوش بالایی بوده و برخی چندان بهره ای از هوش نبرده باشند.
مدتی قبل تعدادی ماهی از جمله چهارparrot Fish ( طوطی ماهیِ )، دو پنکوسی،تعدادی گلدفیش، دو گوآرامی و چند بچه ماهی اسکار داشتم. یکی از مسائلی که در ابتدا هنگام غذا دادن به ماهی ها متوجه شده بودم و حتماً همه شما نیز چنین حالتی را تجربه کردید این بود که پس از مدت کوتاهی آنها مرا به عنوان صاحب خود به طور دقیق می شناختند و حتی در مقاطعی که غذای آنها را روزانه بطور منظم و دقیق می دادم در همان ساعت بخصوص شاهد تغییر واضحی در حالات و حرکات آنها بودم ( حتی اگر بدون غذا در مقابل آکواریم می نشستم )
اما نكته جالب تر اينكه آنها علاوه بر خود من نوع غذايي را كه قصد دادن آن را داشتم نيز تشخيص مي دادند. مثلاً يك جفت ماهي اسكار بزرگ داشتم كه از وقتي كوچكتر بودند فقط به خوردن ماهي جوبي عادت كرده بودند و زياد تمايلي به خوردن دل گاو از خود نشان نمي دادند. بزرگتر هم كه شدند ماهي كيلكا برايشان مي انداختم. طوري كه هر كدام هر روز يك وعده يا گاهي دو وعده، يك ماهي كيلكاي كامل را مي خوردند. در عوض طوطي ماهي ها و بچه اسكارها علاقه شديدي به دل گاو داشتند و گوآرامي ها و گلدفيش ها هم بيشتر به غذاهاي روي آبي و يا نوزاد ميگو تمايل داشتند.
و اما نكته اي كه برايم جالب بود اين است كه هر گاه با ظرف محتوي ماهي كيلكا جلوي آكواريم مي نشستم، فقط همان دو ماهي اسكار بودند كه با حركات جالب خود در جلوي شيشه و نگاه مستقيم به من و ظرف ماهي بيصبرانه انتظار غذا را مي كشيدند. بلافاصله وقتي كه با تكه اي دل گاو جلوي آكواريم مي نشستم در فاصله اي كه مشغول ريز كردن آن بودم، طوطي ماهی ها و بچه اسكارها كه تا قبل از اين به حركات معمولي و هميشگي خود مشغول بودند، خود را بيصبرانه به اصطلاح به در و دیوار مي كوبيدند و يكديگر را كنار مي زدند تا شايد اولين قطعه گوشت نصيبشان شود. در تمام اين مدت گوآرامي ها و گلدفيش ها وضعيت طبيعي خود را داشتند. آنها هم ظرف صورتي رنگ محتوي غذاي خود را خوب مي شناختند بطوري كه وقتي همراه آن ظرف به آكواريم نزديك مي شدم هنوز كاملاً جلوي آكواريم مستقر نشده، با تجمع ملتمسانه آنها روبرو مي شدم كه چشم به ظرف غذا دوخته بودند. تا اينجا شايد نياز خاصي به هوش سرشار احساس نشده باشد و بتوان گفت كه با اندك دركي كه هر حيواني دارد قادر به شناسايي اينگونه موارد است كه ارتباط مستقيم با نيازهاي طبيعي آنها دارد. درواقع همان كمي هوش براي شناسايي يك چنين موقعيت هايي كافي بنظر مي رسد.
و اما ماهي با هوش؛ برخي ماهي ها واقعاً هوش سرشاري دارند و از اين لحاظ يك سرو گردن از بقيه گونه ها و حتي از همنوعان خود بالاترند. به عنوان نمونه مي توانم يكي از بچه اسكارهايم را نام ببرم كه با حركتش بي نهايت من را شگفت زده كرد. يك روز كه حال و حوصله ام برقرار بود و با علاقه و توجه به ماهي ها غذا مي دادم با كمال تعجب متوجه شدم وقتي دل گاو را درون آكواريم مي ريزم در بين همه پَروت ها و بچه اسكارها كه به طور طبيعي وعده اي را كه نصيبشان مي شد مي خوردند، يكي از بچه اسكارها با حركاتي سريع و زبلانه تكه هاي بزرگ گوشت را از جلوي دهان بقيه هم كه شده شكار كرده و بسرعت فرار مي كند و به پشت يكي از سنگها كه به گوشه آكواريم تكيه داده شده بود پناه مي برد. پيش خودم از زبلي اين بچه اسكار خوشم آمد. ولي وقتي كمي بيشتر دقت كردم ديدم كه خيلي زودتر از حالت طبيعي دوباره به دنبال غذا آمده و هنوز بقيه فرصت كامل بلعيدن لقمه اول را پيدا نكرده اند، اين بچه اسكار به همين ترتيب، سه چهار تكه غذاي بزرگ شكار مي كند. هر چه فكر كردم نتوانستم قبول كنم كه به اين سرعت ميتوانداين غذاها را بخورد اين بود كه به گوشه آكواريم رفتم و با كمال تعجب ديدم كه اين غذاها را پشت آن سنگ برده و در گوشه اي رها مي كند و بسرعت برمي گردد. آنقدر اين كار را تكرار مي كند تا تكه گوشت هاي شناور در آب تمام مي شود و دراين هنگام كه ماهي ها از يافتن يك لقمه چرب و نرم ديگر نااميد مي شوند و به دنبال خرده غذاهاي ریز ته آب مي روند، بچه اسكار زبل به پشت آن سنگ رفته با تكه هاي چرب و نرم گوشت حسابي براي خود جشن مي گيرد و به سختي هم از آن ناحيه دفاع مي كند. كار دفاع هم زياد سخت نيست، چون زورش به علت تغذيه خوبي كه داشت به ساير بچه اسكارها مي چربيد و از ناحيه ماهي هاي بزرگتر هم نگراني نداشت، چون به علت بزرگي، اصلاً نمي توانستند به قلمرو تنگ و باريك او حتي نزديك شوند. ( وقتی که این موضوع را با همسرم و سایر افراد خانواده در میان گذاشتم تا مدتی از غذا دادن به ماهی ها محروم بودم، چون آنها که تا آنروز چندان تمایلی به اینکار نشان نمی دادند، تا مدتی موقع غذا دادن به ماهی ها که می شد، همگی جلوی آکواریم صف می کشیدند تا شاهد این صحنه ها باشند !)
و اما چه بگویم از ماهی های کودن!!!. به عنوان مقدمه بگویم که من در ابتدا دو بچه پَروت سرخ رنگ داشتم که به مرور بزرگ شدند و مشخص شد که هر دو ماده هستند، ولی چون خوشرنگ هستند و بسیار به آنها علاقه مند شدم به فکر تعویض هیچ کدام نیافتادم و دو بچه پَروت زرد هم خریدم که اتفاقاً این دفعه هر دو نر از آب در آمدند. خلاصه اولین ماجرا نحوه غذا خوردن این دو بچه پَروت بود. یکی با هوش معمولی و دیگری آخر خپلی. هر دو را یک اندازه انتخاب کرده بودم ولی الان اندکی اختلاف سایز دارند و مربوط می شود به نحوه غذا خوردن آنها. اولی مثل همه ماهی ها غذا می خورد، ولی دومی که من فکر می کنم بجای هوش صفت طمع در عقل او تزریق شده، وقتی که غذا به آکواریم ریخته می شود، بسرعت و شاید به اصطلاح خودش با زرنگی تمام، به سمت بزرگترین تکه گوشت حمله ور شده و آنرا به دهان می گیرد. ولی لقمه بزرگتر از دهان گرفتن عاقبتش بهتر از این نمی شود. بله ، این پَروت مثلاً زرنگ ما، وقتی از خوردن تکه گوشت بزرگ مأیوس می شود که دیگر لقمه ای اندازه دهانش باقی نمانده است و تنها چیزی که برایش می ماند ناکامی است و گرسنگی. (حالا بماند که چقدر تلاش می کنم که این پَروت کودن را به طور اختصاصی سیر کنم) و اما بشنوید از دست گل جدید این ماهی خپل که مدتی است او را بی خانمان هم کرده. این جریان مربوط به همین اواخر است. در واقع مدتی پیش ماهی های اسکار را به علت رشد زیاد و نیاز به فضای بیشتر فروخته ام و از زمان فروختن آنها، یکی از پَروت های ماده که ظاهراً دیگر عامل مهاجمی در آکواریم احساس نمی کند، به تخم افتاده و تقریباً هر سه هفته یکبار تخم می کند و جالب اینکه در موعد هر تخم ریزی، دو بچه پَروت زرد بر سر جفت شدن با او رقابت می کنند و جالب اینکه در سه یا چهار مرتبه ای که این اتفاق افتاده فقط یک بار آنهم همان اول پَروت خپل ما برنده شده بود. ( که خود جای تعجب دارد) به هر حال این جریانات می گذشت تا ماه پیش که دکوراسیون آکواریم را تغییر دادم و بعد از تمیز کردن آن یک کوزه بزرگ در یک گوشه آکواریم قرار دادم، چون می دانستم که پَروت ها به کوزه علاقه شدیدی دارند. خلاصه یک طرف دیگر آکواریم هم دستگاه تصفیه دست سازی را که حدود 45 سانت طول دارد بطور مایل قرار دادم و یک سنگ به دیواره آن تکیه داده ام که فضایی شبیه غار بوجود آورده است. ( البته این قسمت از اول به همین شکل بود) برایم جالب بود که بدانم کدام یک از پَروت های ماده کوزه را برای خود تصرف خواهد کرد. بالاخره بعد از اینکه مدتی اوضاع داخل آکواریم را بررسی کردند آن یکی که تخم ریزی نمی کند جرأت کرد وارد کوزه شود و آن را صاحب شد. ( به همین راحتی !) خلاصه مگر کوزه را ول می کرد. ماهی تخم گذار هم تازه فهمید چه فرصتی را از دست داده. (بخصوص اینکه داخل کوزه امن ترین جا برای تخم ریزی بود و خودم هم بیشتر دوست داشتم ماهی تخمگذار آن را تصرف کند، چون به هر حال همانطور که می دانید تخم پَروت ها بعلت عدم توانایی 99% از نرهایشان، باز نمی شود و با توجه به این مسئله که بعد از چند روز تخم ها به علت تجمع باکتریها سفید می شوند و باعث آلودگی آب می گردند، خارج کردن آنها هم به این شکل راحت تر بود) خلاصه ماهی تخمگذار هم شاید به همین تصور که محیطی امن برای تخمگذاری بدست آورد، بر سر فتح کوزه روی به جنگ آورد. ولی بعد از چند روز کشمکش ناامید شد و به همان فضای غار مانند زیر لوله تصفیه قناعت کرد. اوضاع آرام شد و پَروت تخمگذار هم برای اوقاتی که احساس می کرد نیاز به تنهایی دارد به پناهگاه خودش می رفت. و اما بشنوید از وضعیت بچه پَروت های نر. پَروت بزرگتر که طبق معمول همیشه با ماهی تخمگذار بود گهگاه به پناهگاه او می رفت ولی ماهی ماده دیگر حتی فرصت نزدیک شدن به دهانه کوزه را هم به او نمی داد. این در حالی بود که پروت نر خپل، که شانس به او روی آورده بود، بدون دردسر می توانست داخل کوزه رفت و آمد نماید. ولی مگر کودنی می گذارد کسی با شانس هم به جایی برسد. بله، این اوضاع به همین منوال بود تا این دفعه آخر که ماهی تخم گذار، تخم ریزی کرد. ( البته احتمالاً به دلیل جریانات آب زیر تصفیه ترجیح داده بود تخمهایش را در قسمت دیگری از آکواریم بگذارد ). و اما نکته جالب توجه این بود که این بار ماهی کودن ما بالاخره موفق شده بود که در رقابت پیروز شود و او بود که به عنوان جفت ماهی تخمگذار از تخمها مراقبت می کرد! حتماً حدس زدید چطور؟
بله، ظاهراً ماهی نر زرنگ از این فرصت استفاده کرده و با کوتاه آمدن و تعویض جفت بالاخره به رؤیای خودش که رسیدن به کوزه بود دست یافت. جالب تر از همه اینجاست که حالا بعد از تمام شدن قضیه تخم ها طوطی ماهی خپل ما نه اجازه ورود به کوزه را دارد و نه طوطی ماهی تخم گذار او را به پناه گاه خود راه می دهد. خلاصه حسابی از اینجا رانده و از آنجا مانده شده است و ویران و سرگردان و بی خانمان در آکواریم پرسه می زند.
آبجی
16th March 2010, 11:33 PM
مهارت شگفت انگيز هشت پا در استتار يك گروه از محققان دانشگاه بركلى با فيلمبردارى از رفتار هشت پا در اعماق دريا موفق شده اند از شگرد حيرت آور نحوه عمل اين جانور دريايى در استتار خود اطلاعات دقيقى به دست آورند. اين محققان در تلاش براى تهيه فيلم از شيوه عمل دو گونه هشت پا با شگفتى متوجه شدند زمانى كه دوربين به اين جانوران نزديك مى شود، آنها خود را به صورت يك توپ گرد
درمى آورند و سپس با استفاده از دو بازوى عقبى خود كه از آن به عنوان دو پا استفاده مى كنند، مى كوشند خود را از صحنه خطر دور سازند بدون آنكه حساسيتى در تعقيب كننده برانگيزند. محققان دانشگاه بركلى كه نتايج مشاهدات خود را در نشريه علمى «ساينس» درج كرده اند متذكر شدند در ميان دو گونه مورد بررسى، تفاوت هاى كوچكى در نوع راهبرد استتار به چشم مى خورد. يكى از اين دو گونه كه بومى اندونزى است چنانچه توضيح داده شد خود را به صورت يك توپ گرد يا يك نارگيل گرد بزرگ در مى آورد و وانمود مى كند كه نظير نارگيلى كه در آب افتاده همراه جريان آب در حركت است. اين جانور براى حركت به طور ظريفى از دو بازوى عقب خود استفاده مى كند. گونه دوم كه بومى استراليا است از شش بازوى خود براى تبديل خود به يك علف دريايى بزرگ استفاده مى كند و سپس در همان حال كه شكل علف به خود گرفته به آرامى و با سرعت ۱۴سانتى متر در ثانيه از محل خطر فرار مى كند. در اينجا نيز جانور به گونه اى رفتار مى كند كه گويى جريان آب سرگرم حركت دادن علف دريايى است. به اعتقاد محققان شيوه استتار هشت پا كه براى اولين بار مشاهده شده به اندازه كافى فريب دهنده است و به راحتى مى تواند جانورانى كه قصد حمله به هشت پا را دارند در خصوص تشخيص خود در مورد وجود هشت پا دچار ترديد كند.
آبجی
16th March 2010, 11:33 PM
ماهی پیرانا؛ گوشتخوار و هراس انگیز ماهيهای پيرانا به خاطر قدرت تاييد شده شان در بلعيدن حيوانات بزرگ –و حتی انسانها- در زمانی کم شناخته شده هستند. اگرچه تا کنون رويدادی از مرگ انسان به وسيله ی اين ماهی ثبت نشده است. بر خـلاف انسانـها پيرانا را برای مصرف غذايـی صيـد می کنند زيرا گوشت پيرانا خوش طعم و مطبوع است.
پيرانا معمولا از ماهيهای کوچکتر تغذيه می کند و اين کار اغلب به سادگی با گازگرفتن از فلس يا باله ی آنها صورت می پذيرد. ولی اين ماهيها تحت شرايط معين به خصوص اگر در يک درياچه ی خشک به دام بيافتند به هر نوع حيوان ديگری که اشتباهاً در آب بيافتد حمله خواهند کرد. البته فقط چهار يا پنج گونه از مجموع 20 گونه ی پيرانا از اين لحاظ خطرناک هستند.
ماهی های پيرانا منطقه هايی از آبهای آمريکای جنوبی را که دارای آبهای تازه است به عنوان محل زندگی انتخاب می کنند، و گونه های گوشتخوار درقالب دسته های بزرگ ماهی به سوی خون و همچنين حرکت در آب جذب می شوند.
بعضی از قبايل هندی ساکن آمريکای جنوبی به طور سنتی از دندانهای پيرانا به عنوان ابزارهای بريدن استفاده می کنند.
محل زندگی پيرانای شکم سرخ يک منطقه ی کاملا وسيع در آمريکای جنوبی است و تقريباً در هر شاخه از رودخانه ی آمازون لانه می گزيند.
با اين که پيرانا به درنده خويی مشهور است، کودکان هندی بدون هيچ درنگی به درون رودخانه هايی می پرند که پر از پيراناست. زيرا افراد محلی می دانند که پيرانا هيچگاه در رودخانه ای که پر از انواع ماهی های ريز است، به انسان حمله نمی کند. زيرا در آنـجا غذای کافـی برای او وجـود دارد. پيرانـاها فقط در صورتـی خطرناک می شوند که بدون غذای کافی در مردابهای در حال خشک شدن اسير شوند و شديدا به حال گرسنگی بيافتند.
با اين همه پيرانا ماهی مهاجم و درنده ای است که بايد با احترام قابل ملاحظه ای در آکواريومها نگه داشته شود زيرا ممکن است با دندانهای غيرعادی خود صاحبان آکواريوم را گاز بگيرد!
با اين همه بسياری از افراد ممکن است علاقه داشته باشند پيرانا را در آکواريومهای شخصی نگه داری کنند. در واقع بايد گفت پيرانا – مخصوصا ماهی بالغ- برای يک آکواريم خانگی مناسب نيست. البته يک گروه از ماهيهای جوان پيرانا را می توان چندين مـاه در يک آکواريـوم 150 ليتری نگهداری کـرد ولی وقتی ماهيـها بالـغ می شوند به طور معنی داری به افزايش فضای زيست احتياج پيدا می کنند.
با اين که ماهيهای پيرانا به طور دسته جمعی زندگی می کنند ولی هر فرد بالغ از اجتماع اين ماهيها به فضای امن کافی برای زندگی نياز دارد. و در صورت محدود شدن فضای زيست آنها يک جريان دور زننده به وجود می آيد به اين صورت که ماهيهای بالغ نسبت به هم عصبانی و متشنج و بسيار پرخاشگر می شوند. و به زودی حملات جدی و شديدی را آغاز می کنند که در پايان فقط ماهيهای قويتر از اين برخوردها جان به در می برند و اين حالت برای ماهی پيرانا به هيچ وجه مناسب نيست زيرا همان طور که گفته شد پيرانا يک ماهی اجتماعی با زندگی دسته جمعی می باشد. به طور متوسط برای هر پيرانای بالغ به اندازه ی 100 ليتر حجم بايد در نظر گرفته شود که اين به معنی 600 ليتر برای شش پيرانای بالغ می باشد.
جنسيت پيرانا قبل از بلوغ از نظر ظاهری قابل تشخيص نيست (هر دو 12 سانتيمتر طول دارند)، ولی در هنگام بلوغ پيرانای نر دارای پوستی تيره تر و پيرانای بالغ دارای شکمی بزرگتر می شود.
ماهيهای پيرانا برخلاف ديگر اعضای خانواده ی خود يعنی کاراسينها، تخمهای خود را نمی خورند بلکه از آنها مراقبت می کنند.
نام «پيرانای شکم سرخ» به دوگونه ی مختلف از ماهی پيرانا اطلاق می شود که عبارتند از: پيگوسنتروس نترری (مربوط به مناطق آمازون و راه آبهای آن)، پيگوسنتروس پيرايا (که يک نمونه ی 57 سانتيمتری از اين جنس بوده و فقط در ريو سان فرانسيسکو يافت می شود).
ساير گونه های بدنامی که اعضای جنس سراسالموس هستند، مثل پيرانا به وحشی بودن معروف نيستند.
يک واقعيت جالب توجه در مورد ماهيهای پيرانا اين است که آنها دندانهای خود را مانند جنس کروکوديل، در طول دوران زندگيشان جايگزين می کنند. البته آنها به جای جايگزين کردن دندانها به طور يکی يکی، کل رديف دندانهايشان را به چهار قسمت تقسيم کرده (يعنی هر رديف به دو قسمت)، و سپس هر يک چهارم از دندانها را که جايگزين کردند نوبت به يک چهارم بعدی می رسد و همين طور تا آخر؛ و اين روند بدان معنی است که در يک زمان حداکثر يکی از چهار قسمت تعيين شده ممکن است بدون دندان باقی بماند. و دندانهای جديد دو روز بعد در جای دندانهای قبلی که افتاده اند، رويش پيدا می کند. علت اين نحو ريختن دندان، شکل خاص استخوان بندی دندانی در پيرانا است که در آن هر دندان در دندانهای اطراف خود قفل می شود. و اين يعنی در بين دندانهای پيرانا درز وجود نداشته و لثه ی آن نيز فقط در قسمت فوقانی دندانها بوده و تا بين دندانها پيش روی نمی کند پس کل رديف دندانها مثل لبه ی يک چاقوی برنده به هم چفت می شوند که اين قابليت به آنها امکان می دهد تکه های بزرگی از گوشت شکار خود را به آسانی پاره کنند. و نيازی به ياد آوری نيست که دندانهای پيرانا به قدری محکم و سخت هستند که می توانند اين لبه ی تيز را تا مدت زيادی حفظ کنند. و در صورت کند شدن آن پيرانا دندانهای خود را همانطور که شرح داده شد، جايگزين می نمايد.
اين ماهيهای قوی دارای بدنی به رنگ نقره ای و طوسی و شکمی به رنگ قرمز هستند و هنگامی که دندانهای تيز و برنده ی خود را نمايش می دهند بسيار تهديدآميز به نظر می رسند. همچنين وقتی در برابر نور خورشيد قرار می گيرند بدن آنها تلألو طلايی رنگی از خود نشان می دهند.
نحوه ی توليدمثل اين ماهيها به اين صورت است که پس از جفتگيری ماهی ماده تخمريزی می کند و ماهی نر وظيفه ی مراقبت از تخمها را بر عهده می گيرد. در طول مدت محافظت از تخمها ماهی نر بسيار پرخاشگر است و به هيچ ماهی ديگری اجازه ی نزديک شدن به توده ی تخمها را نمی دهد.
500 گونه از پيرانا وجود دارد که بيشتر آنها گياهخوار هستند و بيشتر ترجيح می دهند از ميوه به عنوان غذا استفاده نمايند.
در هر حال گونه ی مورد بحث از پيرانا، يک جانور گوشتخوار است و اگر در شرايط سختی از نظر تأمين مواد غذايي قرار گرفته باشد، حتی ممکن است انگشت فردی را هم که با بی احتياطی در آب قرار گرفته است، گاز بگيرد. همين طور در حالت عادی پيرانا به انسان يا هر نوع جانور ديگر که زخمی شده باشد و در آب قرار گرفته باشد نيز حمله ور می شود. به طور مثال اگر يک گاو زخمی از روی يک پل به درون رودخانه ای که پيرانا در آن زيست می کند، پرت شود در حدود 15 دقيقه ی بعد استخوانهای گاو بر روی آب مشاهده می شود. و اين کار معمولاً توسط يک گروه از پيراناهای بالغ قابل انجام است.
در حقيقت به طور قطع ماهی های پيرانا يکی از درنده خوترين ماهی های شناخته شده در نوع خود می باشند. و از اين حيث در آمريکای غربی مشهور می باشند. ولی بر اساس مطالعات برخی محققان بسياری از گونه های پيرانا بی خطر می باشند و تنها گونه ی گوشتخوار اين موجود همان پيرانای شکم سرخ( Serrasalmus Nattereri ) می باشد. بر اساس تحقيقات دانشمندان جمعيتهای وسيع از پيرانای شکم سرخ برای به دست آوردن غذا به آن حمله می کنند، بلکه بايد با نا اميدی اعلام کرد که اين جانوران خود را استتار می کنند و سپس به آرامی به طعمه نزديک می شوند و در موقعـيت مناسب به آن حملـه ور شده و آن را می ربايند. همچنين مطالعات نشان می دهد که پيرانای شکم سرخ ترجيح می دهد از ناحيه ی باله ی دمی يا فلس طعمه –در صورتی که ماهی باشد- تغذيه کند، تا اين که آن را يک جا ببلعد.
يکی از محققان در جريان بررسيهای خود در مورد گستره ی زندگی ماهيهای پيرانا، به جنوب آمريکا سفر می کند و در آنجا در می يابد که شمار کثيری از اين ماهيها در رودخانه های آمريکای جنوبی وجود دارند و تعداد آنها بسيار بيشتر از مقداری است که تصور می شد. همچنين در رودخانه های ونزوئلا و پرو بيشتر گونه های بی خطر اين ماهی يافت می شوند. ولی در آبهای اين مناطق نيز انواع درنده ی اين جانور وجود دارند که ماهيگيران محلی با قرار دادن طعمه هايی از گوشت آنها را شکار می کنند که بايد گفت اين کار به مهارت زيادی احتياج دارد زيرا در صورتی که ماهيهای پيرانـای بزرگـی به طرف طعمه جذب شوند آن گاه خطر خود صياد را نيز تهديد خواهد کرد.
همان طور که می دانيد ماهيها خونسرد هستند و تا کنون به طور تخمينی 20000 گونه ماهی شناخته شده است که بعضی از گونه های آنها تنها محدوده ی کوچکی از تغييـرات محيط زيسـت خود را تحمل می کنند. در ميان ماهيها ماهی پيرانا به خانواده ی کاراسين تعلق داردکه 1100 گونه ديگر علاوه بر پيرانا در اين خانواده قرار دارند و بدين ترتيب اين خانواده بزرگترين گروه از ماهيها را در ميان خانواده های ماهيان ساکن آبهای شيرين، تشکيل می دهد. همه ی ماهيهای خانواده ی کاراسين دارای بدنی رنگی با رنگهای روشن و درخشان هستند. نيز در اين خانواده گونه های گوشتخوار و گياهخوار با هم وجود دارد. و بسياری از گونه ها مثل پيرانای شکم سرخ اجتماعی زندگی می کنند.
از ميان 1100 گونه ماهی موجود در خانواده ی کاراسين در حدود 30 گونه مربوط به پيرانا می شود که در مورد رفتار آنها از لحاظ درنده بودن مبالغه شده است زيرا همان طور که گفته شد فقط گونه های محدودی گوشتخوار بوده و از اين ميان فقط پيرانای شکم سرخ می تواند برای انسان خطرناک باشد. و بوميان آمريکای جنوبی نيز از اين مطلب آگاه بوده و به راحتی در رودخانه هايی که گونه های مختلف پيرانا در آن زندگی می کند، شنا می کنند و حتی گوشت پيرانا يک منبع رايج غذايی برای مردم آن سرزمين به شمار می رود.
پيرانای شکم سـرخ ماننـد ساير ماهيهای گوشتخوار به بوی خون در آب حساس می باشد و در حقيقت مکانيسم جذب اين راهی به سمت طعمه همان احساس بوی خون در آب می باشد و در گونه های بزرگتر اين حساسيت بيشتر نيز می شود. همان طور که گفته شد دندانهای پيرانا برای تکه کردن و بلعيدن طعمه سازش يافته است؛ شکل دندانهای او مثلثی و بسيار تيز است تا جايی که بوميان مناطق آمازون از دندانهای پيراناهای بزرگ برای ساختن نوعی قيچی استفاده می کنند.
پيراناها در طول به ثمر رسيدن تخمهايشان دارای يک رفتار بسيار تهاجمی هستند و به هيچ ماهی ديگری اجازه ی نزديک شدن به قلمرو خود را نمی دهند.
گستره ی انتشار اين ماهی به طور عمده در شمال آمريکای جنوبی است. اين ماهی برای نگهداری در آکواريوم ماهی مناسبی به شمار می رود به شرط آن که اندازه ی آکوايوم با افزايش سن او افزايش يابد و همچنين اين ماهی به کيفيت آب بسيار حساس است و بايستی آب با pH و کيفيت مناسب برای او تهيه کرد (موارد مورد نياز برای نگهداری پيرانا در آکواريوم در جدول مورد نظر آمده است).
پيرانای شکم سرخ بيشتر عمر خود را بی حرکـت می گذراند ولی در صورت نياز می تواند با سرعت غير قابل انتظاری شنا کند.
در حقيقت بايد گفت اين ماهی در مناطق آمريکای جنوبی در جايی که زيستگاه او محسوب می شود، شهرت زيادی به درندگی و خونريزی دارد. اين ماهی به صورت دسته جمعی در آبهای کم عمق زندگی می کند و می تواند به هر موجودی که ممکن است بر حسب اتفاق در رودخانه پرت شود حمله کرده و در مدت زمان خيلی کمی اسکلت او را خالی از گوشت پس بفرستد!
به هر حال توصيه می شود اگر مايل به خريد يک ماهی زيبا و با شکوه برای آکواريوم خود هستيد، قبل از تصميم گيری در مورد خريد پيرانا همه ی اطلاعات لازم در مورد ايم ماهی گوشتخوار را به دست آوريد. زيرا در صورت عدم اطلاع از موراد لازم ممکن است در انتها از خريد اين ماهی نا اميد شويد! البته در ايالتهايی از آمريکا که دارای آب و هوای گرمتری هستند، نگه داری اين ماهی ممنوع است زيرا اين ماهی استوايی است و در آب و هوای گرم تکثير پيدا می کند و با آزاد شدن در رودخانه خطـری برای ديگر شکلهای حيات در يک زيستـگاه مشتـرک محسـوب می شود.
اين ماهيها از نظر رنگ تنوع زيادی دارند و حتی افراد يک گونه نيز با قرار گرفتن در شرايط زيستی مختلف، خصوصيات ظاهری مختلفی از خود نشان می دهند. همچنين اين خصوصيات ظاهری در سنين مختلف نيز برای افراد يگ گونه از پيرانا متفاوت است. چنان که نمونه های جوان دارای بدنی کشيده هستند و پشت بدن آنها در امتداد ستون مهره ها آبی- خاکستری است و دو پهلوی آنها دارای رنگ سبز زيتونی ظريف و زيبايی می باشد و نقاط متعدد نقره ای فلز رنگی نيز بر روی بدن آنها وجود دارد که ظاهر زيبايی به آن می بخشد. اين ماهی در حالت بالغ علاوه بر خصوصيات ياد شده دارای شکم قرمز رنگی نيز می شود که نام او نيز از اين جا گرفته شده است.
پيرانای شکم سرخ در مواقعی که نتواند به قلمرو قابل قبولی برای خود دست پيدا کند و از لحاظ حرکت و انتقال در محدوديت قرار بگيرد رفتار اجتماعی خود را از دست می دهد و به يک ماهی درنده و مهاجم تبديل می شود. و اين حالت به خصوص در آکواريومهايی که فضای کافی برای نگهداری اين ماهی ندارند بيشتر به وجود می آيد و اگر ادامه پيدا کند منجر به اين می شود که ماهيها به يکديگر حمله می کنند و صدمات جدی و غير قابل برگشتی نيز در ناحيه ی باله ی دمی يا بدن به يکديگر وارد می سازند.
در هنگام خريد پيرانا برای آکواريم بايد يک دسته ی جوان که در آن هر ماهی اندازه ی کوچکی داشته باشد، انتخاب شود و نيز بايد دقت کرد که همه ی ماهيها بايد در يک نوبت وارد آکواريوم شوند و پس از جايگزين شدن آنها در آکواريوم نبايد ماهی ديگری از آن گونه به جمع اضافه شود. انتخاب و خريد اين ماهيها به صورت گروهی و قرار دادن آنها در زيستگاهشان در يک زمان به آنها اجازه می دهد که با يکديگر خو گرفته و يک گروه را تشکيل دهند.
ماهيهای پيرانا در آکواريوم خيلی زود در بـرابـر شرايـط نامساعـد واکنش نشـان مـی دهند و در مقابل شوکهای احتمالی ترسيده می شوند. برای فراهم کردن محيطی آرام برای اين ماهی بايد از گياهان آبی مناطق آمازون در آکواريوم قرار داد و به اين ماهی اجازه داد تا قلمرو امنی در ميان اين گياهان برای خود اختيار کند. بهترين و زيباترين حالت اين ماهی را می توان هنگامی مشاهده کرد که نور خورشيد به طور مستقيم به آکواريوم بتابد. در اين حال ماهيهای بالغ در انعکاس نور بسيار زيبا به نظر می رسند و لکه های نقره ای بدن آنها در نور آفتاب می درخشد.
تغذيه ی پيرانای شکم سرخ بايد بنابر طبيعت او انجام گيرد. اين جانور گوشتخوار است و معمولاً از طعمه های زنده مانند کرم خاکی يا ماهی های کوچک ديگر تغذيه می کند. ولی تکه های گوشت گاو يا قلب آن نيز می تواند مورد استفاده قرار بگيرد. در هنگام غذا دادن به پيرانا نبايد دست را داخل آکواريوم کرد.
همچنين شرايط آبی که پيرانا در آن نگه داری می شود بايد به اين شرح باشد؛ اين ماهی فعال به مقدار زيادی اکسيژن محلول در آب نياز دارد و آب نبايد ساکن باشد بلکه بايستی به وسيله ی تجهيزاتی از قبيل فيلترهای نيروی خارجی آب را در آکواريوم در جريان نگه داشت. همين طور آب بايد مقدار کمی اسيدی باشد و pH آب در حدود 4/6 تا 8/6 مناسب است. رنگ اين ماهی در آبهای سخت تغيير چندانی از خود نشان نمی دهد. دمای مناسب برای اين ماهی 75 تا 81 درجه ی فارنهايت است.
آبجی
16th March 2010, 11:34 PM
- هر چه از استوا به سمت قطب پيش ميرويم اندازه موجودات بزرگتر ميشود مثل پنگوئن ها - روباه - وال.
- گاو نر کور رنگ است و فقط نسبت به حرکات شنلي که گاو باز در مقابل چشمانش تکان ميدهد به خشم ميايد و ديگر فرقي نميکند که شنل به چه رنگي باشد.
- وزن کل موريانه هاي جهان ده برابر وزن کل انسانها است.
- ادرار موش در زير اشعه ماورا بنفش ميدرخشد و همين امر باعث ميشود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
- کانگروها قادر نيستند بسوي عقب راه بروند.
- مارها و ببرهاي استراليايي که چشمهايشان توسط پرندگان کور شده اند به راحتي ميتوانند به زندگي خود ادامه دهند
- يکي از سمي ترين حيوانات دنيا نوعي عروس دريائي است که سم آن در کمتر از دو دقيقه قرباني خود را ميکشد.
- فقط سي درصد از مارهاي دنيا سمي هستند.
- عقربها تنها موجوداتي هستند که اشعه راديو اکتيويته تاثيري به آنها ندارد و جالب تر اينکه عقربها دو دشمن دارند يکي از آنها يک نوع سار است و ديگري مگس.
- مار «آناکوندا» تنها نمونه افعي است که بچه مي زايد.
- ملکه موريانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذکر خود مي باشد.
- زمان بارداري فيل به ۲ سال مي رسد.
- نوعي ماهي وجود دارد که با کمک باله هايش به سطح آب مي آيد و يک و نيم دقيقه در هوا پرواز مي کند و به شکار طعمه خود مي پردازد.
- اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد.
- حس بوياييه مورچه با حس بوياييه سگ برابري ميكند.
- از بزاق يک نوع خفاش خون آشام داروي ساخته اند که جلوي سکته مغزي را ميگيرد.
- در صورت نبودن غذا تمساح قوي همنوع ضعيفتر از خود را مي خورد.
- كوچكترين سگ جهان ، داركيده پيترزبورگ با ۶۰۰ گرم وزن مي باشد.
- پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پگوئن ماده چيزي نمي خورد و چهل درصد وزن خود را از دست دهد.
- قلب گنجشك ۱۰۰ بار در دقيقه مي زند ، درضمن ميدانستي که گنجشکها روي زمين راه نمي روند بلكه مي پرند.
- مار ميتواند تا نيم ساعت بعد از قطع شدن سرش نيش بزند.
- بزرگترين مار جهان ، ۸ متر طول و ۱۲۵ كيلوگرم وزن دارد.
- قدرت بينايي جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
- دلفينها و فيلها فقط ۲ ساعت در شبانه روز مي خوابند.
- حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد.
- بزرگترين جانور بي مهره ماهي مركب غول پيكر است د بلنديش ممكن است تا حدود ۱۵ متر برسد.
- شمپانزه، اورانگوتان، گوريل، ميمون، سگ، گربه، راكون، خوك، فيل و اسب ۱۰ تا از باهوشترين حيوانات هستند.
- وزن مغز گوريل ۶۰۰ گرم است و مغز فيل يك هزارم وزن بدن اوست.
- سگها دنيا را بيرنگ و مات مي بينند د آنها نزديك بين بوده و تنها سايه هاي خاكستري رنگ را تشخيص مي دهند.
- ماهي قزل آلا يكي از بهترين و معروفترين ماهيهاي پرورشي آبهاي شيرين است و نوع رنگين كمان آن نخستين بار از آمريكا به نقاط ديگر برده شده است.
- فيل از گوشهايش بعنوان تهويه هوا نيز استفاده ميکند د فيل دماي بدنش را توسط گوشهايش متعادل نگه ميدارد ، چون سطح بزرگي دارد که حيوان ميتواند از طريق آن گرماي بدنش را کاهش دهد.
- ضربان قلب مرغ مگس خوار ۱۰۰۰ مرتبه در دقيقه است.
- حيواناتي چون سگ و گربه تنها از طريق نفس زدن تند ، تند به دفع گرماي بدن خود مي پردازند و بدين علت است که سگ در هواي گرم دهان خود را باز کرده و له له مي زند ، تا بدينگونه از حرارات و گرماي بدن خود بکاهد.
- بعضي از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند براي حفظ اين گرما ، غذاي زيادي بخورند د بطوريکه اگر شما بخواهيد باندازه اين نوع پرندگان غذا بخوريد بايد در هر وعده غذا حداقل ده کيلو غذا بخوريد.
آبجی
16th March 2010, 11:34 PM
به زندگي گاو تغيير يافته ژنتيكي خاتمه داده شد
زندگي "هرمان", اولين گاو تغيير يافته ژنتيكي حامل ژن انساني, به دليل ابتلا به ورم مفاصل, با تزريق كشنده به پايان رسيد. وي به هنگام مرگ 13 سال داشت كه براي گاو سني طبيعي قلمداد ميشود.به گفته مقامات موزه "ناتوراليس" در ليدن, هلند (جايي كه هرمان آخرين سالهاي عمرش را گذراند) ناراحتي مزمن وي ربطي به ژن هاي دستكاري شده وي نداشت. هدف از افزودن ژن انساني به ريخته ارثي هرمان -كه در مرحله جنيني وي در سال 1990 ميلادي/1369 خورشيدي وارد سلول وي شده بود- وادار كردن نتاج ماده اين گاو به توليد پروتئين شير انسان بود. اين راهكار در آن زمان پديده اي نو به شمار ميرفت, اما از آن زمان تا كنون بهبود فراواني يافته و امروزه رواج زيادي پيدا كرده است. نتيجه اين آزمايش موفقيت بزرگي در بر نداشت: هرچند شير نتاج هرمان حاوي پروتئين انساني بود, ميزان آن به حدي نبود كه استحصال آن توجيه اقتصادي داشته باشد."هانس داتزبرگ" سخنگوي موزه "ناتوراليس" گفت كليه مفاصل اين گاو از رشد عادي بازمانده بود. وي توضيح ميدهد: "از وي به دقت نگهداري ميشد, با اين وجود كاملا معلوم بود كه درد ميكشد. او زانوانش را خم نميكرد و وقتي ميخوابيد تا مدت مديدي تمايل به برخاستن نداشت."گوسفند موسوم به "دالي" كه اولين جاندار همسانه سازي شده به شمار ميرود نيز دچار ورم مفاصل شده بود, و پس از اينكه معلوم شد به بيماري حاد ريه اي مبتلاست, به زندگيش خاتمه داده شد.شركت "فارمينگ ان وي" كه ريخته ارثي هرمان را دستكاري كرده بود در سال 2001 ميلادي/1380 خورشيدي از نظر اقتصادي دستخوش تغييراتي بنيادي شد. بعد از اتمام آزمايشهاي كيفيت شير, كليه 55 نتاج هرمان معدوم شدند. بنا بود هرمان نيز سرنوشت مشابهي داشته باشد, كه در يك برنامه تلويزيوني تصوير وي در حال ليسيدن يك بچه گربه پخش شد.اين برنامه توجه عده زيادي از جمله فعالان حمايت از حيوانات را برانگيخت, تا اينكه مجلس هلند حكمي مبني بر زنده ماندن وي, مشروط به اخته شدن, صادر كرد. وي زندگي خود را در يك مزرعه سپري كرد تا زماني كه بودجه نگهداري از وي به پايان رسيد و به آغلي متعلق به موزه ناتوراليس منتقل شد.هرمان تا زمان انتقال به بيمارستان دامپزشكي براي تزريق كشنده, در همان آغل همراه با دو همسانه خود موسوم به "هالي" و "بل" زندگي كرد.داتزبرگ اعلام كرد پوست هرمان براي نمايش در موزه نگهداري خواهد شد.اين گاو 1.2 تني از آميزش دو نژاد هلندي "زوارتبونت هلشتاين فريزيان" و "گرونينگه بلاركوپ" به وجود آمده بود."ماري دو ووس" مسئول نگهداري هرمان اعتقاد داشت وي علاقه عجيبي به موسيقي داشت. وي توضيح ميدهد: "او 24 ساعته به صداي يك ايستگاه راديويي موسيقي رپ گوش ميكرد. اين كار به او آرامش ميداد"
منبع: آسوشيتد پرس
آبجی
16th March 2010, 11:34 PM
ميگال يا عنكبوت وحشي
قبل از هر چيز بايد روي اين مسيله تاكيد شود كه ميگال ها وحشي و زهردار هستند و باقي خواهند ماند هر چند كه بعضي ان را همانند يك حيوان اهلي در خانه نگاه ميدارند.
بعضي از انواع عنكبوتها يعني از بين 35000 نوع عنكبوت بيش از حد رشد ميكنند و بزرگ ميشوند كه يكي از اين گروه عنكبوتها گروه ميگالهاست.
كلمه ميگال از ريشه mugalê است كه به معني پستاندار كوچك حشره خوار ميباشد.
ميگال ها برخلاف انچه كه عموم تصور ميكنند جزو حشرات نبوده بلكه به دسته اي از مهره داران به نام ARACHNIDES تعلق دارند و عقرب هم جزو همين گروه ميباشد.
ARACHNIDES ها داراي 4جفت پا ميباشند در حاليكه حشرات نظير عنكبوت داراي 3 جفت پا هستند.
ARACHNIDES ها فاقد بال بوده در حاليكه حشرات بالدارند كه اين بالا ميتوانند تغيير شكل داده و به صورتي ديگر درامده باشند.
ARACHNIDES ها برعكس حشرات فاقد شاخك ميباشند و در ازا داراي قلابهاي زهري ميباشند كه در حشرات وجود ندارد.
و بالاخره بدن ARACHNIDES ها دو بخشه و بدن حشرات داراي سه بخش يا قسمت ميباشد.
ميگال ها در مناطق گرمسير يافت ميشوند :
در قاره افريقا : كامرون - كنيا - سيرالااون - توگو - زيمباوه
در امريكاي شمالي : ايالات متحده امريكا - مكزيك
در امريكاي جنوبي : بوليوي - برزيل - كلمبيا - پاراگويه - ونزويلا
در امريكاي لاتين : كاستاريكا - پورتوريكو
در اسيا : چين جنوبي - مالزي - سريلانكا - تايلند - ويتنام
و بالاخره در در بعضي از مناطق استراليا و در اروپاي غربي
نوع خوراك ميگالها بستگي به موقعيت جغرافيايي يعني محيط زيست انها و نوع يا نژاد انها دارد اما بيشتر از حشرات و خزندگان تغذيه ميكنند و باز اينهم بستگي به جثه و قدرت بلع انها دارد. ميگالهايي ديده شدهاند كه پرندگان و يا عقربها را بلعيده اند ولي اين مسيله نادر بوده است.
براي انهايي كه در خانه ميگال نگاه ميدارند لازم به تذكر است كه نوع خوراك او را در طول سال و تا اندازه اي كه امكان پذير است تغيير بايد داد. از طرفي غذاي يك ميگال بستگي به سن او نيز دارد.
ميگال هاي بالغ قادرند كه چندين هفته و يا چندين ماه بدون غذا زندگي كنند تنها خطري كه انها را تهديد ميكند و ممكن است منجر به مرگشان شود خطر تشنگي است. اگر ابشخور انها به اندازه كافي اب داشته باشد شما ميتوانيد با خاطري اسوده و بدون نگراني براي ميگال خود به سفر برويد.
توصيه ميشود كه خوراك زياد به انها داده نشود چون باعث كوتاهي عمر انها يعني چيزي حدود 15 تا 20 سال در نزد ماده ها ميشود.
توصيه ميشود كه تا قبل از بلوغ هفته اي دو بار و بهد از ان هر پانزده روز يكبار به انها غذا داده شود. البته اين به مقدار غذايي هم كه به انها داده ميشود دارد.مثلا يك ميگال بالغ با خوردن يك موش جوان قادر است تا هفته ها بدون خوراك سر كند.
آبجی
16th March 2010, 11:34 PM
حافظه و يادگيرى در ماهيها بيش از ۱۲۵ نوع ماهى طلايى در دنيا وجود دارد. اين تنوع حاصل توليدمثل انتخابى موفق آنهاست كه به هزاران سال قبل، زمانى كه اين ماهى براى نخستين بار به وسيله چينى ها مورد آموزش قرار گرفت، باز مى گردد. در واقع ماهى طلايى از قبل چيزى در مورد چگونگى موفقيت خود نمى دانست. باور عام بر اين است كه هيچ ماهى طلايى نمى تواند چيزى كه چند ثانيه قبل به وقوع پيوسته است را به ياد بياورد. بنابراين براى ماهى طلايى كه در يك آكواريوم يا درياچه شنا مى كند، هيچ مسيرى آشنا نبوده و انگار براى نخستين بار است كه از آنجا عبور مى كند. چرا كه فرض بر اين است آنها نمى توانند آخرين مسير شناى خود در آكواريوم يا درياچه را به ياد بياورند.آيا ماهى ها داراى حافظه اند؟ و چگونه مى توان نشان داد كه آنها داراى حافظه اند؟ يا اينكه چگونه مى توان اين مسئله را در مورد ديگر موجودات به اثبات رساند؟
به وضوح مى دانيم كه «فندق شكن كلارك» داراى حافظه اى عالى است. اين پرنده كه در جنوب غربى آمريكا زندگى
مى كند معمولاً مقدارى غذا براى زمستان خود ذخيره مى كند. با فرا رسيدن پائيز، هر پرنده نزديك به ۳۳ هزار دانه كاج جمع آورى مى كند. او سپس نزديك به ۷ هزار سوراخ مخفى ايجاد كرده و در هر يك از آنها نزديك به ۴ تا ۵ دانه مخفى مى كند. حافظه اين جانور بسيار خوب بوده و قادر است پس از گذشت چند ماه محل دقيق اين ۷ هزار مخفيگاه را به ياد بياورد. او به راحتى سوراخ ها را پيدا كرده، مى كند و از دانه هاى ذخيره شده در آن براى گذران زمستان خود استفاده مى كند. بنابراين هيچ كس نمى تواند در اينكه اين پرنده حافظه بسيار خوبى دارد شك و ترديدى داشته باشد
.
آيا انسان نيز قادر به انجام چنين كارى است؟ در حقيقت افراد كمى مى توانند چنين كارى را انجام دهند، به استثناى
«هيرويوكى گوتو» از دانشگاه «كيو» در توكيو. «هيرويوكى» در فوريه سال ۱۹۹۵ توانست محل ۴۲ هزار و ۱۹۴ سوراخ را به درستى نشان دهد.
«
جاناتان لاول» از انستيتوى تحقيقات دريايى دانشگاه «پلى موت» پس از بررسى هاى بسيار قانع شد كه تعدادى از ماهى ها نيز داراى حافظه هستند. او موفق شد يك ماهى را براى شنا به سمت صدايى مشخص آموزش دهد. در واقع او توانست نشان دهد كه اگر يك ماهى را آموزش داده و سپس او را به داخل آب هاى آزاد رها كنيم اين ماهى با شنيدن صداى مخصوص غذا خوردن كه نسبت به آن آموزش هاى لازم را ديده است، به سمت صدا بازگشته و به دنبال غذا مى گردد.«كالم براون» از انستيتوى زيست شناسى جمعيت و جانورى «سل» در دانشگاه ادينبورو ماهى قزل آلاى رنگين كمان كوئينزلند را مورد بررسى قرار داد. او ماهى اى را كه آكواريوم محل زندگى خود را به خوبى مى شناخت با ماهى اى كه جديداً به داخل آكواريوم انداخته شده بود، مورد مقايسه قرار داد. در ادامه او داخل آكواريوم تورى كه سوراخى در وسط آن تعبيه شده بود، قرار داده و شروع به حركت دادن اين تور در داخل آكواريم كرد. ماهى اى كه با محيط آكواريوم كاملاً آشنا بود به راحتى از سوراخ وسط تور فرار كرد اما ماهى ديگر در داخل تور گير افتاد. از نظر «براون» از آنجا كه ماهى اول محيط داخل آكواريوم را به خوبى مى شناخت تور براى او يك محيط غيرآشنا بوده و سعى مى كرد هرچه سريع تر خود را به محيط آشنا و بدون خطر قبلى برساند. اين آزمايش، ۱۱ماه بعد نيز تكرار شد و ماهى اى كه آكواريوم محل زندگى خود را خوب مى شناخت پس از گذشت ۱۱ ماه باز هم مى توانست به راحتى از سوراخ وسط تور فرار كند.
به عبارت ديگر ۱۱ ماه چيزى در حدود يك سوم از طول زندگى ۳ساله اين ماهى است. ۱۱ ماه مدت زمان زيادى است كه يك ماهى بتواند حادثه اى كه فقط يك بار برايش اتفاق افتاده را به خاطر بسپارد. ۱۱ ماه براى اين ماهى معادل ۲۵ سال براى انسان است. آيا شما حادثه اى كه ۲۵ سال قبل برايتان به وقوع پيوسته را به خوبى به ياد داريد؟
«يوئيچى اودا» از دانشگاه اوزاكاى ژاپن ساليان سال را وقت بررسى حافظه در ماهيان طلايى كرده است. و در حال حاضر قانع شده كه ماهى طلايى داراى حافظه است. تعدادى از ماهى هاى طلايى هنگامى كه كسى داخل اتاق شروع به حركت مى كند به سمت شيشه آكواريوم حركت مى كنند. اين ماهى ها اين درك را يافته اند كه حركت انسان مى تواند به معناى غذا يا حداقل چيزى براى آنها باشد. به عبارت ديگر مى توان گفت كه از نظر ماهى هاى طلايى حضور انسان در اتاق مساوى با غذا است. اين رفتار «يادگيرى شركت پذير» (associative learning) ناميده مى شود. در واقع ماهى حضور انسان را با غذا مرتبط مى داند.
ماهى ها همچنين داراى «يادگيرى اجتماعى» هستند. بدين معنا كه آنها با مشاهده ماهى هاى ديگر چيزى را ياد مى گيرند. ماهى ها در يادگيرى اجتماعى بسيار عالى عمل مى كنند زيرا چندين گونه از ماهى ها بسيار اجتماعى هستند. براى ماهى ها بقا اهميت زيادى دارد و به همين دليل مدت زمان زيادى را صرف توجه و دقت در كارهايى مى كنند كه همنوعانشان در حال انجام آنها هستند. تعدادى از ماهى ها مى توانند موسيقى ياد بگيرند. يادگيرى موسيقى براى آنها بسيار حائز اهميت است چرا كه بايد بتوانند صداهاى مختلفى كه در محيط زيست شان به گوش مى رسد را از يكديگر تشخيص دهند. «آوا چيس» از انستيتوى «رولان» براى مدتى با كمك اسپيكرهاى نصب شده درون آكواريوم براى ماهى ها موسيقى جاز پخش كرده و پس از پخش موسيقى به آنها غذا مى داد. پس از مدتى كه ماهى ها به اين وضعيت عادت كردند، «چيس» نوع موسيقى را عوض كرده و در ادامه مشاهده كرد كه ماهى ها از آمدن به وسط آكواريوم اجتناب مى كنند. تعدادى از افراد معتقدند ماهى هاى طلايى كه آنها را در آكواريوم خانه خود نگهدارى مى كنند قيافه آنها را مى شناسند چرا كه با نزديك شدنشان به آكواريوم ماهى ها به شيشه آكواريوم نزديك مى شوند اما با مشاهده يك فرد غريبه فرار كرده و براى مدت يك ساعت يا بيشتر در گوشه اى از آكواريوم مخفى مى شوند. عده اى نيز ادعا مى كنند ماهى هاى طلايى آنها پس از آنكه در يك ساعت بخصوص به آنها غذا داده اند زمان غذاى خود را به خاطر سپرده و سر همان ساعت در وسط آكواريوم ديده مى شوند. اين مسئله بسيار هيجان انگيز و احساس برانگيز است. چرا كه مى بينيم هيچ چيز را نمى توان مثل غذا يافت كه آنها از نظر ژنتيكى براى خوردن آن برنامه ريزى شده باشند.
ترجمه: زينب همتى
منيع : شرق
آبجی
16th March 2010, 11:35 PM
بند پا یک بی مهره است که دارای محفظه سخت و پاهای بند بند می باشد. حدود بیش از یک میلیون گونه از بند پایان وجود دارد که شامل عنکبوتیان،سخت پوستان ٬صدپایان و هزار پایان و حشرات ( که بزرگترین گروه گونه های حیوانات را تشکیل می دهند) می گردد. پوسته سخت بند پا رشد نمی کند و او پوسته قدیمی را می اندازد و یک پوسته بزرگتر را در فواصل معین زمانی در می آورد.
در حدود 70000 گونه از بند پایان تا کنون شناسایی شده، اما تعداد واقعی آنها احتمالا" خیلی بیشتر از این رقم است. این عنکبوتها در سراسر جهان مشاهده شده و تمام آنها روی زمین زندگی می کنند.
عنکبوتیان
سخت پوستان
صدپایان و هزار پایان
حشرات
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/5/51//Bandpa2.jpg
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/e/e4//Ankabootian.jpg
عنکبوتیان
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/4/40//Ankaboot.jpg
مثل دیگر بند پایان این جانوران بی مهره دارای اسکلت خارجی سخت و پاهای مفصلی می باشند.عنکبوت شامل عنکبوتها، عقربها،کنه ها و هیره ها می باشند بیشتر آنها روی زمین زندگی می کنند. معمولا" بدن آنهااز دو قسمت تشکیل شده در جلو سر و سینه که بوسیله یک مفصل به همدیگر متصل شده اند. و درقسمت عقب شکم. بیشتر بند پایان دارای چهار جفت پاهای آرواره ای هستند. یک عقرب طعمه خود را توسط چنگکهایش به دام می اندازد و بعد بوسیله نیش خود او را مسموم می کند.
حقایق ثبت شده:
عنکبوتهای پرنده خوار جزو بزرگترین بندپایان جهان هستند،و دارای عرض بدن به طول (11اینچ)28 سانتیمتر می باشند، پرندگان فقط بخش کوچکی از غذای از روزانه آنها را تشکیل می دهند بند پایان والدین محافظت کننده خوبی هستند. عنکبوتها از بچه های خود مراقبت کرده و برای اینکار نگهبانی می دهند و عقربهای ماده بچه های خود را روی دوششان حمل می کنند. فقط گونه های محدودی از عقربها می توانند به انسان صدمه بزنند. عقربهای کوچک که درافریقا یافت میشوند جزو سمی ترین عقربها می باشند.
عنکبوتها
هیره هاوکنه ها
عنکبوت طلایی تار گرد
شلاق کژدمان
کنه تب دانه دار
عنکبوت سیاه زهردار صوبی
عنکبوتها
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/e/e8//Ankaboot1.jpg
عنکبوتها بزرگترین گروه بند پایان را تشکیل می دهند همه آنها گوشتخوار هستند. بعضی گونه های عنکبوت برای به دام انداختن طعمه تار می بافندولی انواع دیگر در سوراخهای خود به کمین شکار می نشینند. عنکبوتها دهان بسیار کوچکی دارند و دارای دندانهای نیش تیز و سمی هستند. آنها مایع هضم کننده ای در درون بدن طعمه خود وارد می کنند و بعد مایعات مغذی درون بدن طعمه را می مکند و پوسته خالی آن را رها می کنند.
هیره هاوکنه ها
هیره ها و کنه ها معمولترین و شایع ترین عضو گروههای بند پایان هستند. این بند پایان بر خلاف دیگر انواع خود، دارای بدن دو قسمتی نیستند. بیشتر هیره ها دارای بدن نرم بوده و غیر انگلی هستند. آنها انواع مختلف غذاها از برگهای فاسد شده گرفته تا تکه های پوست انسان را می خورند. کنه ها بزرگتر و انگلی هستند. آنها از طریق مکیدن خون زندگی می کنند. بعد از غذا خوردن، بدن یک کنه تا ده برابر اندازه طبیعی اش بزرگ می شود.
عنکبوت طلایی تار گرد
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/b/b5//Ankaboot_talayee.jpg
این گونه استوایی عنکبوتها، در بین گونه های آمریکایی، بزرگترین تارگرد را می سازد. هر تار گرد می تواند تا قطر (2پا)61 سانتیمتر بزرگ شود که از جنس ابریشم زرد و سختی ساخته می شود. صدها عدد از این عنکبوتها در کنار همدیگر زندگی م یکنند و تارهای آنها انبوهی از نخ را ایجاد می کند که می تواند بزرگترین حشرات را به دام بیاندازد. عنکبوتهای دیگر وابسته به این تارها بوده و حشراتی که روی تار های تندیده شده توسط دیگر عنکبوتهای تار گرد، به دام افتاده اند،می دزدند.
شلاق کژدمان
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/3/38//Shalagh.jpg
این ساکنین صحراهای خشک عقربهای واقعی و دارای نیشهای زهرآگین نیستند. اما به هر حال این جانوران دارای چنگالهای خارداری هستند که در واقع قسمتی از دهان آنها محسوب می شود. و آنها قادر هستند که ماده سمی خطر ناکی ازقسمت عقب بدنشان به طرف مهاجمین بپاشند. این جانور بیشتر در شب شکار می کند و پاهای بلند جلویی خود را برای پیدا کردن غذا بکار برد و بعد از یافتن غذا آن را بوسیله چنگالهایش می گیرد. در طول روز در زیر سنگها یا سوراخ زمین پنهان می گردد.
کنه تب دانه دار
هر ساله بیش ار هزار نفردر آمریکا دچار تب دانهدار (تب و لرز ) میشوند این بیماری توسط کنهها که باکتریهای آلوده را حمل میکنند٬منتقل میشوند.این بیماری گاهی مرگبار است .نوع ماده کنه تب دانهدار قبل از تخم گذاری خون مینوشد.آنها پستانداران کوچگ را نیش میزنند و همچنین انسانهایی که از مناطق سرسبز عبور میکنند ٬ توسط این کنهها گزیده میشوند.
عنکبوت سیاه زهردار صوبی
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/93//Ankaboot_siah.jpg
هر چند بیشتر عنکبوتها مایع سمی از خود تولید می کنند. اما، این عنکبوت یکی از معدود گونه های عنکبوتها می باشد که برای انسان خطر آفرین می باشد.این عنکبوت به طورمعمول خجالتی است و از حشراتی که در تار خود به دام می اندازد تغذیه می کند. به هر حال در صورتی که او را لمس کنید ممکن است در مقابل شما را نیش بزند. زهر او به سرعت درد شدیددرقربانی ایجاد کرده و ممکن است او را فلج کند. امریکا، این گونه عنکبوت هر سال در حدود 6 نفر را می کشد.
محمد فريد قندي
آبجی
16th March 2010, 11:35 PM
غزالها كبد و قلب خود را كوچكتر مي كنند تا از ميزان مصرق اكسيژن در ايام خشكسالي بكاهند
چطور غزالها و ديگر پستانداراني كه در صحاري خشك وكويرها زندگي مي كنند فيزيولوژي بدن خود را براي زنده ماندن ، تحمل كم آبي وكم غذايي تطبيق مي دهند ؟ مطالعات جالب توجهي كه اخيرا در نشريه Physiological and Biochemical Zoology منتشر شده نشان مي دهد كه غزالهاي صحاري عربستان سعودي برخي از اندامهايي كه مصرف اكسيژن بالايي دارند را كوچك ميكنند تا از شدت تنفس ريوي آنها كاسته شود . كاهش تنفس ريوي ميزان اتلاف آب به صورت تبخير ازدستگاه تنفسي را در دوره خشك كاهش مي دهد
استفان اتروفسكي و پاسكال مزوچينا از مركز پژوهشهاي ملي حيوانات وحشي عربستان سعودي و همچنين ژوزف بي ويليام از دانشگاه ايالتي اوهيو مي نويسند : ما در اين پژوهشها در يافتيم كه غزالها كمترين ميزان آب را در ميان سم داران نواحي خشك از طريق تبخير ششي از دست مي دهند .قلب و كبد غزالهاي شني– كه عوامل مهمي در تعيين سرعت و ميزان سوخت و ساز هستند – بطور معني داري در طول مدت 4 ماه از سال كه آب و غذا كم است از نظر حجم و وزن كاهش مي يابد. بر عكس ديواره معده كه مسئول سنتز 28 تا 46 درصد از كل محتواي پروتئين بدن نشخوار كنندگان است از نظر وزني دچار كاهش معني داري نمي شود .منابع آب آشاميدني براي حيوانات در كوير بسيار اندك است و بنا برين غزالها لاجرم بايد بر گياهان كويري براي تامين هم غذا و هم آب مورد نيازشان متكي باشند .
نويسندگان اين مقاله توضيح مي دهند كه چگونه صحراهاي شبه جزيره عربستان ازنظر زيست محيطي از فقير ترين زمينهاي روي كره زمين مي باشند كه در آنجا بارندگي بساير بسيار كم و اصولا غير قابل پيش بيني است و متوسط درجه حرارت هوا نيز بالا است . در چنين شرايطي غزالهاي شني بايد تا حد ممكن از تبخير آب ارزشمند بدن خود از طريق تنفسي بكاهند كه عامل موفقيت آنان همين كوچك شدن اندامهاي كبد و قلب است .
بطور غير منتظره اي محققين همچنين دريافتند كه غزالهايي كه در شرايط سخت وخشك كويري قرار گرفته اند ذخيره چربي بيشتر در مغز خود دارند كه نشان مي دهد به احتمال بسيار غزالها مقداري چربي نيز براي اطمينان در مغز خود ذخيره سازي مي كنند تا مغزآنها در مواقع كم آبي و كم غذايي دچار كاهش فعاليتهاي متابوليكي نگردد .
آبجی
16th March 2010, 11:35 PM
بهينهسازی مسائل رياضی به روش مورچهها(aco) تا به حال روش كار بدينگونه بوده است كه زيست شناسان و بيولوژيستها طبيعت را تنها به منظور درك كامل و بهتر آن مطالعه میكردند. هدف تنها درك مكانيزمهای موجود در طبيعت بودهاست. اما اكنون در واقع حاصل كار بيولوژيستها میتواند الهامبخش مهندسان باشد. دست كم در موضوع مورد بحث ما كه حل بهينه(هوشمندانه) مسائل است.
يكی از جالبترين سيستمهای مورد مطالعه تا كنون، كه كاربردهايی هم در مهندسی يافتهاست كولونی مورچههاست. در واقع مورچهها قادر به يافتن كوتاهترين مسير از لانه به منبع غذا هستند. كسانی كه با علوم مهندسی(مشخصاً رباتيك) يا رياضی به صورت اعم سرو كار دارند به خوبی با اين صورت مسئله آشنا هستند و میدانند كه يافتن كوتاهترين مسير يك مسئله بهينهسازيست (Optimization) كه گاه حل آن بسيار دشوار است و گاه نيز بسيار زمانبر. بنابراين اين سؤال برای دانشمندان مطرح شد كه مورچهها چگونه اين مسئله را حلكردهاند؟
در واقع راهحل مورچهها كه يك راهحل تودهایاست بسيار ساده است. مورچهها هنگام راه رفتن از خود ردی از فرمون (pheromone) به جا میگذارند. البته اين فرمون به زودی تبخير میشود اما در كوتاهمدت به عنوان رد مورچه بر سطح زمين باقی میماند. يك رفتار بسيار ساده پايهای در مورچهها وجود دارد: آنها هنگام انتخاب بين دو مسير به صورت احتمالاتی(Statistical) مسيری را انتخاب میكنند كه فرمون بيشتری داشته باشد يا به عبارت ديگر مورچههای بيشتری قبلا از آن عبور كردهباشند. حال دقت كنيد كه همين يك تمهيد ساده چگونه منجر به پيدا كردن كوتاهترين مسير خواهد شد:
فرض كنيد در مسير شكل 1 يك مانع قرارگرفته و مورچههای ديگر به سادگی قادر به دستيابی به منبع غذا نباشند. همانگونه كه مشخص است اينك دو راه برای دستيابی به غذا وجود دارد راه بالا كه كوتاهتر و راه پايين كه طولانیتر است.حال مورچهها بر اساس همان رفتار پايهای كه گفتيم به تصادف يكی از دو راه بالا يا پايين را انتخاب میكنند. فرض كنيد نيمی از راه بالايی و نيمی از راه پايين حركت كنند و البته در دو جهت يعنی هم به سمت منبع غذا و هم به سمت لانه.
در ابتدا انتخاب كاملاً تصادفيست اما بعد ازاينكه در هر يك از مسيرها ردی از فرمون ايجادشد مورچهها به احتمال بيشتر مسير پر فرمونتر را انتخاب میكنند. از آنجايی كه طول مسير بالا كوتاهتر است زمان رفت و برگشت به آن هم كمتر است پس مورچههای بيشتری نسبت به مسير پايين آن را طی میكنند. بنابراين فرمون بيشتری در آن ترشح میشود و در نهايت با احتمال بيشتری توسط مورچهها انتخاب میشود(هر چه فرمون بيشتر باشد احتمال انتخاب مسير بيشتر است). به همين دليل پس از مدتی همه مورچهها(يا تقريباً همه مورچهها) مسير كوتاهتر را طی خواهندكرد.
بايد توجه كرد كه هرچند احتمال انتخاب مسير پر فرمونتر توسط مورچهها بيشتر است اما اين كماكان احتمال است و قطعيت نيست. به عبارتی اگر مسير A پرفرمونتر از مسير B باشد بههيچوجه نمیتوان نتيجهگرفت كه همه مورچهها از مسير A حركت خواهندكرد بلكه تنها میتوان گفت كه مثلاً به احتمال 90% هر مورچه مسير A را انتخاب خواهد كرد.
اگر به جای اين احتمال قطعيت بود، يعنی اگر هر مورچه حتماً و حتماً مسير پر فرمونتر را انتخاب میكرد ، اساساً روش ممكن بود به جواب نرسد. فرض كنيد تصادفاً اولين مورچه مسير پايين را انتخاب میكرد و ردی از فرمون در آن به جا میگذاشت. در اينصورت همه مورچهها به قطعيت رد او را دنبال میكردند و هيچوقت مسير كوتاهتر را پيدا نمیكردند. بنابراين تصادف نقش عمدهای در ACO بر عهده دارد(و البته در هوشمندی تودهای).
نكته ديگری كه بايد در نظر داشت مسئله تبخير و از بين رفتن فرمون يا رد مورچههاست(Evaporation). فرض كنيد كه مانع موجود در شكل برداشته شود. اگر فرمونها تبخير نشوند ، مورچهها اساساً همان مسير پر فرمون قبلی را دنبال میكنند و به حالت اوليه(شكل 1) كه كوتاهترين مسير بود باز نمیگردند. ولی با در نظر گرفتن مسئله تبخير فرمون، بعد از برداشتن مانع، پس از چندی مورچهها بازهم كوتاهترين مسير را پيدا خواهندكرد.
(Ant Colony Optimization)ACO و (Traveling Sales Man)TSP: استفاده از بهينهسازی كولونی مورچهها در مسئله فروشنده دورهگرد
يكی از مسائل كلاسيك تئوری گراف در رياضيات مسئله فروشنده دورهگرد است كه البته كاربردهای بسيار زيادی در علوم مهندسی دارد. صورت مسئله ازاين قرار است. يك فروشنده دوره گرد میخواهد از شهر خودش شروع به حركت كرده و پس از گذر از N شهر به شهر خود بازگردد. منتها شرط ايناست كه اولاً از هر شهر فقط يك بار عبور كند و دوماً كوتاهترين مسير را در مجموع طی كند. در واقع مسئله يافتن كوتاهترين مسيريست كه N گره يك گراف را به هم متصل میكند.
برای اين مسئله تاكنون راه حلهای زيادی ارائه شده است كه اكنون میتوان گفت روش ACO در ليست بهترين اين راه حلها میباشد. برای استفاده از ACO در TSP میتوان متا الگوريتم زير را پيشنهاد داد:
تعداد زيادی عامل هوشمند در نظر میگيريم كه قرار است از N نود يك گراف(N شهر) عبور كنند. اين عاملهای هوشمند شهر بعدی را به تناسب ميزان فرمون موجود در مسير انتخاب میكنند(با در نظر گرفتن عامل تصادف). اين فرمون در كامپيوتر مثلاً میتواند توسط يك عدد يا وزن به هر يال گراف(هر جاده) اختصاص يابد. مثلا مسير شهر A به شهر B دارای وزن 7/0 است، به اين معنی كه ميزان فرمون موجود در مسير 7/0 است.
هر عامل هوشمند پس از طی يك تور كامل در تمامی N شهر به نسبت عكس طول مسير طی شده بر تمامی يالهايی(جادههايی) كه ازآن عبور كرده است فرمون به جا میگذارد. به اين ترتيب پس از مدتی از اجرای الگوريتم همانند كولونی مورچهها تقريباً تمامی عاملهای هوشمند ما كوتاهترين تور بين N شهر را طی خواهندكرد. يعنی كوتاهترين مسير ، مسيريست با بيشترين وزن يا بيشترين فرمون.
بدين ترتيب برای يك مسئله پيچيده رياضی يك راه حل Meta Heuristic ساده يافتهايم كه در زمان نسبتاً معقولی نيز به جواب میرسد.
علاوه بر همه اينها ACO بر ساير روشها يك مزيت مهم ديگر نيز دارد. بقيه روشها فقط كوتاهترين مسير را میيابند و اگر يكی از جادهها يا يالها حذفشود مسئله بايد از ابتدا حل شود. اما در ACO بعد از حذف يك يال میتوان به سادگی مسيری را پيدا كرد كه نسبت به مسير قبلی فرمون كمتر و نسبت به مابقی مسيرها فرمون بيشتری دارد و به اين ترتيب نيازی به حل مجدد مسئله نيست.
بهينهسازی شبكههای كامپيوتری با الهام از كولونی مورچهها
از جمله مسائل مهم ديگری كه ايده AS(Ant System)میتواند در آنها مورد استفاده قرار گيرد مسئله مسيريابی در شبكههای كامپيوتری Routing است.
يكی از خصلتهای مهم كولونی مورچهها هوشمندی تودهایاست كه در ابتدای مقاله به آن اشاره كرديم، بدين معنی كه كولونی مورچهها نه بر اساس هوشمندی يك مغز مركزی بلكه بر اساس تودهای از عاملهای هوشمند (در اينجا مورچهها كه البته هوشمندی بسيار اندكی دارند)، و رابطه بين آنها، عمل میكند. همين ويژگی سبب میشود كه بتوان از اين ايده در بهينهسازی عمل مسيريابی Routing در شبكههای كامپيوتری سود جست.
اطلاعات بر روی شبكه اينترنت به صورت بستههای اطلاعاتی كوچك (Packet) منتقل میشود. هر يك از اين بستهها در طی مسير از مبدأ تا مقصد بايد از گرههای زيادی كه همان مسيريابها (Router ) باشند عبور كند. در داخل هر مسيرياب جدولی قرار دارد كه بهترين مسير بعدی را تا مقصد میتوان از طريق آن شناسايی كرد. بنابراين بستههای اطلاعاتی حين گذر از مسيريابهای مابين راه با توجه به محتويات اين جداول عبور داده میشوند.
روشی به نام ACR(Ant Colony Routing) پيشنهاد شده كه بر اساس ايده كولونی مورچهها به بهينهسازی اين جداول مسير يابی میپردازد و در واقع به هر مسيری با توجه به بهينگی آن امتياز میدهد. استفاده از ACR به اين منظور دارای اين برتری به ساير روشهاست كه بسيار با طبيعت ديناميك شبكه اينترنت سازگار است. زيرا به عنوان مثال ممكن است مسيری كه تا به حال خلوت بوده و كمترين تأخير را داشته ، اكنون به دلايلی شلوغ باشد و يا در مسيری، يك مسيرياب از كار افتاده باشد و ... كه همه اينها به شبكه اينترنت خصلتی پويا همانند خصلت دنيای واقعی مسيريابی مورچهها میدهد. با توجه به آنچه در انتهای بخش قبل گفتهشد ، بعد از از كار افتادن هر مسير همواره بهترين راه حل بعدی توسط اين روش در دسترس است.
آبجی
16th March 2010, 11:35 PM
ذخیره چربی در بدن مورچه ها
وجود چربی اضافه در بدن حتی به مقدار ناچیز، از دید ورزشکاران یک کوتاهی غیرقابل بخشش تلقی می شود، اما برای مورچه ها مایه ادامه حیات است. این جانوران تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا هر چه بیشتر این انرژی را ذخیره کنند.
بر طبق تحقیقات اخیر انجام شده، مورچه ها زمانی که به اندازه کافی غذا در دسترس دارند، به ذخیره چربی به منظور استفاده در مواقعی که غذا یافت نمی شود، می پردازند. هر مورچه می تواند چربی ذخیره شده را در مواقع نیاز، از طریق تخم های بارور نشده به مورچگان دیگر انتقال دهند.
دانیل هان (Daniel Hahn) از دانشگاه فلویدا در این باره اظهار داشته : "درک این نکته که گونه های مختلف مورچه ها چگونه مواد غذایی، بخصوص چربی را ذخیره می کنند زیربنایی خواهد بود برای بررسی کلی تر این ویژگی در گونه های مختلف حشرات ."
هان، روش های ذخیره چربی در دو گونه مشابه از مورچه ها را مورد آزمایش قرار داده است. هر چند محل استقرار هر دو گروه یکسان بوده، اما با یکدیگر تفاوت های ژنتیکی داشته و از لحاظ ظاهری رنگ های تیره و روشن بدنشان این دو گروه را از هم متمایز می نموده است.
او می گوید: "در این آزمایش، مورچه های تیره مقدار بیشتری چربی ذخیره می کردند، در حالیکه مورچه های رنگ روشن سربازهایی بودند که تنها جثه بزرگی داشتند. "
به طور کلی مورچه های کارگر به دو دسته تقسیم می شوند: مورچه هایی با جثه بزرگ تر که به آنها "سرباز" می گویند و مورچه های "کارگر" با جثه استاندارد. بر طبق تحقیقات فوق مورچه سربازها معمولا رنگ روشن دارند و مورچه های کارگر اکثرا تیره رنگ هستند و تعدادشان بیشتر از سربازهاست.
هان می افزاید: "تفاوت های موجود در روش ذخیره سازی این دو گونه از مورچه ها ممکن است محققین را به سوی تفاوت های مهم رفتاری در آنها هدایت کرده و منجر به گسترش بررسی رفتار مورچه ها و نیز یافتن انگیزه آنها برای جستجو و دفاع از لانه هایشان باشد. "
آبجی
16th March 2010, 11:36 PM
رابطه سرعت رشد جانوران با فشار محیط اگر گونه های زنده پستانداران امروزی را به ترتیب اندازه جثه انها ردیف کنیم مشاهده خواهیم کرد که به ترتیب از جثه های بزرگ ,سرعت رشد پستانداران کمتر می شود.یک موش سرعت رشد بالایی داشته و در عرض چند روز بالغ می شود.فیل که بزرگترین پستاندار خشکی است برای بالغ شدن بیشتر از ده سال زمان لازم دارد.پس هر چه جثه جانور بزرگتر باشد سرعت رشد او کمتر شده و زمان لازم جهت بلوغ جانور طولانی تر است.
بزرگترین جانور زنده امروزی والها هستند که انها نیز متعلق به رده پستانداران می باشند.میدانیم که والها حداقل 20برابر یک فیل جثه دارند,با این حساب باید برای بالغ شدن خود,به یک دوره بسیار طولانی احتیاج داشته باشند.
یعنی در حدود بیست تا سی سال .ولی در طبیعت,انها با سرعت فوق العده ای رشد می کنند و در زمان بسیار کوتاهی بالغ می شوند.یک وال 120تنی با طول 30 متر که 24 برابر یک فیل است تنها در عرض سه سال بالغ می شود.
دلیل رشد سریع والها چیست؟
فیل در خشکی زندگی می کند ولی والها در داخل اب زندگی می کنند.اب از هوا متراکم تر است و فشار داخل اب به مراتب بیشتر از هواست.با هر 10 متر که در داخل اب فرو می رویم,فشار محیط دوبرابر می شود.به این ترتیب محیطی که یک وال در ان زندگی می کند چندین برابر فشار محیطی ست که یک فیل زندگی می کند.
ارتباط فشار محیط و سرعت رشد جانوران:
اگر در ازمایشگاه ,محیط هایی با فشارهای متفاوت ایجاد کنیم و جانوران مشابه را در ان پرورش دهیم می توانیم اختلاف سرعت رشد انها را با هم مقایسه کنیم و بدانیم که ایا با افزایش فشار محیط ,سرعت رشد جانوران بیشتر میشود یا کمتر؟
وقتی در اب دریا به طرف اعماق می رویم در ازای هر 10 متر ,یک اتمسفر بر فشار محیط افزوده می شود.بنابر این در اعماق اب فشار بسیار بالایی حاکم است.با این حساب جانورانی که در اعماق مختلف دریا زندگی میکننددر فشارهای مختلف زندگی می کنند .با مطالعه جانوران در اعماق دریاها مشاهده می شود که سرعت رشد و اندازه جثه جانوران در اعماق دریا ها به مراتب بیشتر و بزرگتر از گونه های مشابه خود در قسمتهای کم عمق در یا می باشند. در اعماق زیاد اب دمای محیط بیش از اندازه سرد است و محیط کاملا تاریک است.بنابر این اثر رشد جانداران بر روی انان و مشاهده ان به مراتب سخت تر است.
حتی در زمان دایناسورها اگر معتقد باشیم که سرعت رشدشان بالا و مدت زمان بلوغ انان کوتاه بوده می توانیم فشار بالای محیط را در ان زمان دخیل بدانیم.ممکن است این تصور باشد که در جاذبه کم ان زمان,فشار هوا هم باید کمتر بوده باشد نه بیشتر!اما فشار هوااعلاوه بر مقدار جاذبه سیاره به عوامل دیگری نیز مربوط است.مثلا در سیاره زهره که جاذبه در سطح ان کمتر از کره زمین است ,فشار اتمسفر در سطح ان حدود سی برابر فشار اتمسفر کره زمین است و این امر به دلیل وجود گاز کربنیک زیاد در اتمسفر ان سیاره است.بنابر این با افزایش فشار محیط ,سرعت رشد جانوران نیز بالا میرود. بررسی های فوق در علم جانور شناسی مورد بحث است .تا بعد...
.................................................. .................................................. ...................
لاكپشتها
لاکپشتها هرگز پیر نمی شوند .انها بر خلاف انسانها از لحاظ زیستی هرگز به بلوغ کامل نمی رسند .لاکپشتها به عنوان موجوداتی شناخته شده اند که بیشتر از 150 سال عمر میکنند بدون انکه کوچکترین علامتهای پیری و فرسودگی را نشان دهند.انها بیشتر به دلیل صدمه دیدن,بیماری و یا شکار سایر موجودات از بین می روند.
آبجی
16th March 2010, 11:36 PM
زندگی خارقالعاده پشهها! ایسکانیوز – دانشمندان موفق به کشف زندگی خارقالعاده پشهها شدند.
به گزارش سرویس علمی پژوهشی ایسکانیوز به نقل از نشریه science، حشرات موجوداتی کوچک و از گروه دوبالان هستند گونههایی از مگسهای ماده قبل ازتخمگذاری بایدحداقل یکبار از خون پستانداران بمکند. مگسهای نر دارای سه لوله تغذیه هستند اما آنها توانایی نیش زدن ندارند آنها از میوهها و شیره گیاهان تغذیه میکنند. جنس ماده آنها از ویژگیهای خاصی برخوردارند مثلا دارای صدایی هستند که درمیان پوستههای سخت درختان ارتعاش پیدا میکند تخم آنها یا تکتک هستند یا به هم چسبیدهاند آنها معمولا در آبهای راکد، حوضها، استخرها، محفضههای باز و محلهای وابسته به آبزیان زندگی میکنند نوع ویژهای از محل سکونت آنها به انواع گونههای آنها بستگی دارد مثلا نوع Larvae وابسته به آب هستند از حیوانات و گیاهان میکروسکوپی تغذیه میکنند. دستهای دیگر از پشه به نام پشه آنوفل (مالاریا) درداخل یک لوله هوا رشد و نمو میکنند. یکی از روشهای کنترل افزایش پشهها شناور کردن ماده روغنی بر روی آب است که ازتنفس آنها جلوگیری میکند و باعث مرگ آنها میشود. تعداد زیادی از پشههای آنوفل به وسیله محل استقرار راکد آنها قابل تشخیص هستند نوع دیگری از پشههای ویروس تب زرد را منتقل میکند حشراتی مانند سنجاقک و چندین حشره دیگر آبزی را میخورند.
آبجی
16th March 2010, 11:36 PM
پلنگ پَلَنگ جانوری از پستان دارهای معروف جهات است. در حدود ۲۱ سال عمر میکند. زیستگاه و قلمرو ومحیط جنگلها، درخت زارهای باز و بیشه زارها، دشتها و کوهستانها در بخشهایی از افریقا ، خاورمیانه و آسیا زیست میکند. پلنگ بطور آرام درمیان علفهای بلند ایست کرده دمش را تکان میدهد. آنگاه این گربه بزرگ بسوی شکار میتازد، یک بز کوهی یا یک آهوئی با چنگالهایش باشکار خود درحال جنگ است. پلنگ شکار را روی زمین میکشد وبا ضربه زدن به گردن و گلوی بز کوهی جانور را میکشد. پلنگ بجای اینکه شکار را در محل صید بخورد آن را به نقطه دیگری میبرد، معمولاً شکار را از محل شکار دور میسازد. و در جائی امن و محفوظ از چنگ کفتارها کرکسها و روباهها قرار میدهد.
آبجی
16th March 2010, 11:36 PM
ببر ببر (نام علمی Panthera Tigris)جانوری است از تیرۀ گربه سانان که بزرگترین گونه از این تیره به شمار می رود. این جانور دارای بدنی عضلانی و پاهایی بسیار نیرومند است. بدن ببر دارای موهای بلند و برّاق به رنگ نارنجی، همراه با خطهای سیاه عمودی می باشد. جثّۀ ببرهای نر بزرگتر از ببرهای ماده است و همچنین موهای روی گونۀ ببر نر بلندتر از ببر ماده می باشد. ببرها جانورانی شبکار و مستقل هستند. آنها جانوران ماهری هستند و حتّی می توانند به بالای درختها بروند. این جانوران برروی زمین هم بسیار ماهر و سریع هستند و می توانند با یک حرکت سریع طعمۀ خود را شکار کند. جانورانی که ببرها از آنها تغذیه می کنند عبارتاند از: گراز وحشی، آهو، بوفالو و گاو اهلی و برخی پستانداران دیگر. آنها شناگران خوبی نیز هستند.
نرها و ماده ها تنها در هنگام جفتگیری به مدّت چند روز در کنار یکدیگر می مانند. ببرهای ماده پس از ۱۰۳ تا ۱۰۵ روز بارداری دو یا سه توله به دنیا می آورند. توله ها تا چند سال همراه با مادر خود زندگی می کنند.
بیشتر زیرگونه های این جانور در خطر انقراض قرار دارند و برخی مانند ببر مازندران کاملاً منقرض شده اند.
آبجی
16th March 2010, 11:37 PM
شاهین شاهین پرنده ای از راسته شکاریان روزانه از تیره بازها است. شاهین جزو شکاریان بسیار جسور و با شهامت است، و با وجود آنکه از قوش کوچکتر است ولی بعلت جسارتی که دارد گاهی عموماً به عقاب وقوش حمله میکند. در حدود ۴۰ گونه از این پرنده شناخته شده است که با نامهای گوناگون زیستگاهشان در سراسر کره زمین پراکنده است. شاهین عموماً آشیانه خود را در کوهستانهای بلند و دور افتاده و در غارهای مشرف به پرتگاهها و صخرهها بلند میسازد ولابلای صخره های کوهستانی تخم گذاری میکند. گونههای مختلف این پرنده در کوههای ایران فراوان است. شاهین را صیادان جهت شکار تربیت میکنند. زیستگاه این پرنده در کوهستانهای بلند و دور افتاده، و آشیانه خود را در غارها مشرف به پرتگاهها و صخرهها بلند میسازد.
نمای ظاهری
شاهین دارای قرنیهای سیاه رنگ و پرهایی زرد رنگ است که به خاکستری میگراید، و زیر گلو وزیر شکمش قهوهای و دارای خالهای تیره است. نر این پرنده قدری کوچکتر از ماده است.
ریشه تاریخی
شاهین در پارسی یعنی «از شاه»، مانند آهنین که ریشه اش از آهن می آید. شکار کردن با شاهین با آنکه تاریخ اش به دوره پادشاهی آشور می رسد، بدون شک در دوره ساسانی ورزش شاهان بوده زیرا در دوره اسلامی گسترش یافت. شکار با شاهین پس از آن به اروپا گسترش پیدا کرد. نام شاهین می تواند از شکار کردن شاه با پرنده شکاری ریشه گرفته باشد.
آبجی
16th March 2010, 11:37 PM
موریانه موریانه حشرهای است از راسته مساویبالان.
موریانهها حشراتی هستند که بدنی نرم دارند و به کندی حرکت میکنند به حکم طبیعت تا پایان عمر در دژ تاریکی که محل اجتماع آنهاست به سر میبرند. زیرا در روشنایی آفتاب و فضای باز یارای ایستادگی در برابر دشمنان بیشمار خود را ندارند از نظر ساختمان بدنی و چگونگی رشد (دگردیسی) به سوسکهای حمام شباهت دارند. موریانهها حشراتی هستند اجتماعی که دو نوع از آنها دیده میشود: یک نوع در داخل چوبهای منازل زندگی میکنند و نوع دیگر مخصوص نواحی استوایی بوده و در بیابانها برای خود مسکن میسازند و طول خانههایشان گاهی به ۵ متر و قطرش به ۸ متر میرسد و بسیار هم سخت است، بطوری که با کلنگ هم شکسته نمیشود.
در حالت کلی موریانهها، شاه، ملکه، شاهزاده، کارگر و سرباز دارند و اگر تپه آنها را بشکافید همه اینها را از هم تشخیص خواهید داد. تعداد زیادی از موریانهها با استفاده از چوبهای جویده شده و یا گل لانههای بزرگی درست میکنند. این لانهها بسیار اصولی ساخته شده و برای ساخت آن هر موریانه وظیفه مشخصی دارد. معمولاً موریانهها در درون لانههایشان پنهان میشوند، ولی در صورتی که کسی مزاحم آنها شود یا برای تشکیل اجتماع جدید قصد پرواز داشته باشند، از لانههایشان بیرون میآیند.
تنوع موریانهها در هر دسته
امروزه در حدود دو هزار گونه موریانه در دنیا میشناسیم که در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر فراوانند یکی از نمونههای بزرگ و معروف آن موریانه تپه سیاه است که در دماغه امید (جنوب افریقا) به سر میبرند و نام علمی آن آمی ترمز آتلانتیکوس است. گونه دیگری که خیلی نزدیک به این نوع و دارای عادات مشابه است در افریقا و همچنین در استرالیا و بعضی نواحی آمریکا و هندوستان و مالایا و سواحل مدیترانه یافت میشود. البته بطور عمده در سراسر ایالات متحده آمریکا و نیز در قسمت جنوبی کانادا یافت میشود. در اروپا تا مناطق شمالی این قاره مثلاً تا پاریس و وین جای زیست موریانه است، اما پرشمارترین موریانهها در مناطق باران خیز مدارگانی یافت میشوند.
در موریانهها نیز مانند مورچهها چند شکلی در هر دسته دیده میشود. یعنی در هر اجتماع موریانه تعداد زیادی موریانههای کارگر و و موریانههای مدافع یا سرباز موجود هستند. وظیفه کارگران تهیه غذا برای مجتمع است، یعنی چوب را میخورند و سپس گوارده آن را در اختیار دیگر موریانهها قرار میدهند. سربازان بال ندارند، کور هم هستند، ولی با این وصف جنگجویان دلیری به شمار میروند. موریانه ملکه میتواند تا سی هزار تخم در یک روز بگذارد. او قادر به حرکت نیست و برای زنده ماندن کاملاً به موریانههای کارگر متکی است. بعضی از موریانههای ملکه میتوانند تا ۵۰ سال زندگی کنند.
ساختار بدن موریانهها
بسیاری از مردم موریانه را با مورچه سفید اشتباه میگیرند. اگر چه موریانهها نیز مانند مورچهها جانورانی اجتماعی هستند، ولی به کلی با آنها تفاوت دارند. موریانه کمدی کلفت، رنگی روشن و شاخکهای یکنواخت و خمیده دارد. شکل هر موریانه به نوع وظیفهاش در اجتماع موریانهها، بستگی دارد. برای مثال کارگرانی که وظیفه غذا دادن و تمیز کردن ملکه را به عهده دارند، معمولاً کور بوده و بدون بال هستند و دستگاه تناسلی هم ندارند. فقط موریانه نر دارای ۴ بال است و بیش از چند روزی زندگی نمیکند، یعنی پس از جفت گیری با نر تنها فرد ماده (ملکه) است که در اجتماع موریانهها زندگی میکند و دارای شکمی بزرگ است و کارش فقط تخمگذاری است.
در دستگاه گوارش موریانهها که از چوب استفاده میکنند، عدهای از تک یاختگان از دسته فلاژلهها به نام «پلی ماستیژین» زندگی میکنند که با موریانهها زندگی اشتراکی دارند، بدین نحو که این تک سلولیها دیاستازی به نام سلولاز ترشح میکنند که موجب هضم و نرم شدن چوبها میشود و در این حالت موریانهها چوبهای نرم شده را میخورند.
تپههای موریانهای و زندگی اجتماعی موریانهها
تپههای موریانهای که بهوسیله موریانههای تپه سیاه ساخته میشوند ممکن است به شکل لکههای نمایانی در تمام نقاط دامنههای کوهستانی جنوب غربی دماغه امید دیده شوند. سطح هر تپه درست مانند سطح خارجی مغز دارای برجستگیها و شیارهای مخصوصی است. بزرگترین آنها در حدود ۶۰ سانتیمتر بلندی دارد و پهنای قاعده آن نیز به ۶۰ سانتیمتر میرسد اگر یکی از آنها را بشکافیم دیده میشود که داخل آن مانند اسفنج است و از تعداد زیادی اتاقک تشکیل شده که عرض هر کدام از آنها ۲.۵ سانتیمتر است و با دریچههای کوچک راه دارد.
گرچه در یک تپه موریانهای بزرگ ممکن است بیش از ۵۰۰۰۰ موریانه زندگی کنند ولی داخل آن همیشه تمیز است. این تمیزی به این دلیل است که موریانهها مدفوعات خود را به منزله سیمان در ساختن دیوارههای تپه و اتاقکها بکار میبرند و لاشهها را نیز میخورند و مصرف میکنند. بیشتر ساکنین تپه حشرات کوچکی به طول ۵ میلیمتر هستند که سرهایی سفید و بدنی به رنگ خاکستری تیره دارند. اینها کارگرها را تشکیل میدهند کارگرها ممکن است نر یا ماده باشند اندام تناسلی آنها رشد نمیکند و فعالیتی ندارد و فقط اثری از آن باقی است موریانههای کارگر کاملاً کورند و کارشان جمع آوری غذا و رسیدگی به بچهها و پرستاری از شاه و ملکه و شاهزاده هاست.
موریانه ملکه میتواند تا ۳۰۰۰۰ تخم در یک روز بگذارد او قادر به حرکت نیست و برای زنده ماندن کاملاً به موریانههای کارگر متکی است بعضی از موریانههای ملکه میتوانند تا ۵۰ سال زندگی کنند که از طول همه حشرات دیگر بیشتر است. افراد دیگری که در حدود یک دهم کلیه ساکنین تپه را تشکیل میدهند و با کارگران تفاوت دارند سربازها هستند که رنگشان زرد و سرشان بیضی شکل است و یک جفت آرواره بلند و نوک تیز دارند که سلاح آنها را تشکیل میدهد کار آنها دفاع در برابر هجوم دشمنان خارجی است. سربازها در کار کارگرها شرکت ندارند ولی همیشه برای حمله به دشمنانی که میخواهند به زور وارد جایگاه آنها شوند آمادهاند. بزرگترین دشمن موریانهها، مورچهها هستند که اگر آنها را بگیرند فورا میکشند و لاشه شان را برای تغذیه به لانه خود میبرند.
لانهسازی
در مناطق مدارگانی، بسیاری از موریانهها لانه سازی میکنند. لانههایی به صورت تپهها و گنبدها که حدود ۲۰ متر وسعت و ارتفاعی شاید بیشتر از ۱۰ متر از سطح زمین دارند. برخی دیگر از موریانهها درخت آشیان هستند، یعنی آشیانههایی به اندازههای گوناگون معمولاً به بزرگی یک توپ بستکبال، بر فراز درختان میسازند. موریانهها در داخل چنین آشیانههایی خود را از خطر حمله پرندگان، سوسمارها، عنکبوتها و مورچهها مصون میدارند.
آشیانه برخی از موریانههای افریقایی مانند چتر است، طوری که آب باران به اطراف آن سرازیر میشود. دستهای دیگر از موریانهها، لانه خود را به گونهای میسازند که دمای درون آن هماهنگپذیر گردد. لانه و آشیانه سازی موریانهها نمونه شگرفی از کار غریزی است. این کار بر عهده کارگران نوزاد نهاده شده است. چرا که کارگران تازه تولد یافته هیچگاه در لانه پدر و مادر خود زیست نمیکنند و در نتیجه راهی برای آموختن لانه سازی ندارند.
آبجی
16th March 2010, 11:37 PM
کوسه
کوسه یکی از آبزیان نسبتاً بزرگ است.
اقیانوسها ۷۰ درصد از سطح زمین را پوشش و بیش از ۲۰ هزار گونه از ماهیها را در خود جای دادهاند که از این تعداد نزدیک به ۳۷۰ گونه، کوسه هستند. مدتها پیش از به وجود آمدن دایناسورها، کوسهها فرمانروای آبها بودند. آنها نخستین بار بیش از ۴۰۰ میلیون سال پیش شکل گرفتند و در ۱۰۰ میلیون سال اخیر به ندرت دستخوش تغییر و دگرگونی شدهاند. امروزه کمتر گونهای از موجودات کرهٔ زمین چنین احترام و ترسی را بر میانگیزد.
این شکارچیان حیرتانگیز با خوردن موجودات ضعیف و زخمی، در بالای چرخه غذایی دریایی قرار میگیرند. آنها با این کار به حفظ تعادل در سیستم طبیعت کمک میکنند.
شنوایی و بویایی
کوسهها ماشینهای هستند که برای شکار تنظیم شدهاند. آنها که متکی به حس شنوایی مخصوصشان برای گرفتن شکار هستند، میتوانند ارتعاش صدا را در فاصلهای بیش از ۳,۰۰۰ پا تشخیص دهند. کوسهها مخصوصاً به ارتعاشات با بسامد پایین که از طرف شکار منتشر میشوند، حساسند. ارتعاش صدای بلندگوها که شبیه صدای ماهی زخمی است، کوسهها را به حالت جنون و از خود بیخودشدگی میبرد. هرچه که کوسه به شکار نزدیکتر میشود، حس بویاییاش بیشتر به کار میافتد. کوسهها میتوانند یک قطرهٔ خون را در ۲۵ گالن آب تشخیص دهند.
آب، درون سوراخهای بینی کوسهها که در بخش تحتانی حلزونی شکل قرار گرفته است جاری میشود. همچنین کوسهها منافذی کوچک برای جذب سیگنالهای الکتریکی، که در هنگام حرکت حیوانات ایجاد میشود، دارند. این منفذها مانند یک حس اضافی میمانند که به کوسهها در یافتن شکار کمک میکند، حتی اگر این موجود بداقبال در زیر شنها مخفی شده باشد.
دندانها
هنگامی که به کوسه میاندیشیم نمیتوانیم از فکر دندانهایش خارج شویم. کوسهها به طور مداوم دندانهایشان را استفاده میکنند و از دست میدهند. برخی از گونهها در طول عمر خود نزدیک به ۳۰ هزار دندان درمیآورند. عمل جایگزینی دندان در این جانوران دریایی همیشه رخ میدهد. هریک از دندانهای کوسه در ردیفی واقع شده است که با شکستن یکی، دیگری جایگزین آن میشود. وجه تمایز کوسهها از دیگر حیوانات به جز دندانهای آنها در اسکلتشان است. اسکلت کوسهها به جای استخوان، از مادهٔ غضروفی انعطاف پذیری است و چون غضروف از استخوان سبکتر است، بنابراین کوسهها برای شنا کردن نسبت به یک ماهی استخوانی انرژی کمتری مصرف میکنند. پوست سختی تمام بدن کوسه را پوشش داده است و فلسهای خمیدهای که جهت آنها به عقب است، پوست را به سختی یک ورق سمباده میکنند که کوسه را از آسیب محافظت مینمایند. همچنین این فلسها هنگامی که کوسه در حال شنا کردن است نیروی مقاوم آب را کاهش میدهند.
خطر برای انسان
مزایای فراوانی، کوسه را یکی از نادرترین شکارچیان کره زمین کرده است. بسیاری از کوسهها برای حمله آفریده شدهاند اما همه آنها حمله نمیکنند. در واقع بیشتر کوسهها برای انسان بیضرر هستند و فقط گونههای محدودی هستند که تا کنون خطرناک شناخته شدهاند. این آبزیان زیبا و سلاطین اقیانوسها منبعی پر درآمد نیز برای صنعت اکوتوریسم غواصی میباشند.
آبجی
16th March 2010, 11:38 PM
گورخر ایرانی گورخر آسیایی (Equus hemionus) پستاندار بزرگی متعلق به اسب سانان و بومی بیابانهای سوریه ، ایران ، هند وتبت است.
به این حیوان خر وحشی آسیایی نیز می گویند.مثل اکثر حیوانات بزرگ تیره چرندگان تعداد آن بعلت شکار و از بین رفتن محل سکونتشان کاهش یافته است.و از شش زیر گونه یکی کاملا از بین رفته و دو زیر گونه نیز در صورت بی توجهی تا مدتی دیگر نابود خواهد شد.که یکی از این گونه ها گورخر ایرانی است.
کیانگ یک گونه تبتی است که عموما به شاخه دیگری نسبت داده می شود هر چند به عنوان زیر گونه ای از گورخر آسیایی طبقه بندی شده است.
گورخر آسیایی از الاغ کمی بزرگتر است، در حدود 290 کیلو وزن داشته و طول بدن و سر حدودا 2.1 متر است و نسبت به الاغ شباهت بیشتری به اسب دارد. آنها نسبت به اسب پاهای کوتاهتری دارند و رنگشان نسبت به فصل تغییر می کند. در تابستان رنگشان قهوه ای مایل به سرخ و در زمستان قهوه ای مایل به زرد است و بر پشتشان نواری سیاه که با رنگ سفید احاطه شده قرار دارد.
از گورخر آسیایی در سومر باستان برای کشیدن ارابه استفاده می کردند.
گونه های مختلف:
- خر وحشی مغولی: آسیب پذیر
- خر وحشی هندی: در معرض خطر
- Gobi kulan : آسیب پذیر
- Kulan : شدیدا در معرض خطر
- خر وحشی ایرانی: شدیدا در معرض خطر
- خر وحشی سوری : در سال 1927 منقرض شده است
آبجی
16th March 2010, 11:38 PM
اسب دریایی اسب دریایی یک نوع ماهی از خانواده سوزنماهیان (syngnathidae) است که در آبهای حارهای و معتدل سرتاسر جهان یافت میشود. طول بدن اسبهای دریایی از 16 میلی متر تا 35 سانتی متر متغییر است. مشخصه ویژه این نوع ماهیها این است که آنها از جمله معدود ماهیانی هستند که در آنها جنس نر حامله میشود. طول مدت حاملگی در اسب دریایی تقریباً حدود 2 تا 3 هفته طول میکشد. تک همسر داری از جمله دیگر خصوصیات غیر عادی اسبهای دریایی میباشد. این ماهی غیر معمول بلند قد دارای سری به شکل اسب هستند و به سمت بالا شنامی کنند به هر حال بیشتر اوقات اسبهای آبی بدون حرکت باقی میمانند این حالت را به صورت گیر دادن دم چسبیده خود در لابه لای مرجانها و جلبکهای دریایی انجام میدهد و با همین حرکت در مقابل دشمنان ایجاد استتار میکند چشمهای او مستقل از سر به طرفین حرکت میکنند و به این وسیله دائما" مراقبت دشمنان بوده و همچنین غذای خود را جستجو میکند نوع ماده این حیوان تخمهای خود را در کیسه نوع نر میریزد و در همانجا نوزادان از تخم بیرون میآیند که به شکل اسبهای آبی کوچک میباشند.
گونهها
تقریباً 35 گونه شناخته شده اسبهای دریایی وجود دارد که شامل گونههای زیر میباشد:
* H. abdominalis (اسب دریایی شکم دار) که در فاصله دور از سواحل نیوزلند و استرالیای جنوبی و شرقی یافت میشود.
* H. algiricus (اسب دریایی افریقای غربی)
* H. angustus (اسب دریایی شکم باریک)
* H. barbouri (اسب دریاییBarbour یا اسب دریایی پوزه راه راه)
* H. bargibanti (اسب دریایی کوتوله) که در منطقه نیوکلدوینا دیده میشوند.
* H. borboniensis
* H. breviceps (اسب دریایی پوزه کوتاه) که در فاصله دور از ساحل استرالیای شرقی و جنوبی یافت میشود.
* H. camelopardalis (اسب دریایی زرافه ای)
* H. capensis (اسب دریایی Knysna)
* H. comes (اسب دریایی دم ببری) که در خاور دور یافت میشود.
* H. coronatus (اسب دریایی تاجدار)
* H. erectus (اسب دریایی خط دار) که در فاصله دور از ساحل شرقی امریکا بین نووسکوشیا و اروگوئه دیده میشود.
* H. fisheri (اسب دریایی دله ماهی خوار)
* H. fuscus (اسب کوچک دریایی) که در اقانوس هند یافت میشود.
* H. guttulatus (اسب دریایی خالدار)
* H. hippocampus (اسب دریایی اروپایی) که در دریای مدیترانه و دریای آتلانتیک یافت میشود.
* H. histrix (اسب دریایی تیغ دار) که در اقیانوس هند، خلیج فارس، دریای سرخ و خاور شرق یافت میشود.
* H. ingens (اسب دریایی آرام) که در فاصله دور از ساحل اقیانوس آرام و امریکای شمالی، جنوبی و مرکزی یافت میشود.
* H. jayakari (اسب دریایی جایاکار)
* H. kelloggi (اسب دریایی بزرگ)
* H. kuda (اسب دریایی خال خالی)
* H. lichtensteinii (اسب دریایی لیختناشتاین)
* H. minotaur (اسب دریایی گردن کوتاه و کلفت)
* H. mohnikei (اسب دریایی ژاپنی)
* H. procerus (Hippocampus procerus)
* H. ridi (اسب دریایی برزیلی) که در سواحل کارائیب در صخرههای مرجانی زندگی میکند.
* H. sindonis (اسب دریایی shiho)
* H. spinosissimus (اسب دریایی خارپشتی)
* H. subelongatus (اسب دریایی پوزه پلنگی یا اسب دریایی استرالیای غربی)
* H. trimaculatus (اسب دریایی سه خالدار)
* H. tubrculatus (اسب دریایی قلمبه)
* H. whitei (اسب دریایی سفید) که در فاصله دور از ساحل استرالیای شرقی یافت میشود.
* H. zebra (اسب دریایی راه راه)
* H. zosterae (اسب دریایی کوتوله) که در خلیج مکزیک و دریای کارائیب دیده میشود.
صید بی رویه در سالهای اخیر جمعیت اسبهای دریایی را به خطر انداخته است. اسبهای دریایی در گیاهشناسی دارویی سنتی چین مورد استفاده قرار میگیرند. در حدود 20 میلیون اسب دریایی در طول یکسال صید و برای این هدف فروخته میشوند. خویشاوندان نزدیک اسبهای دریایی که همان اژدههای دریایی هستند بدن بزرگتر و اندامهای ثانوی برگ مانندی دارند که آنها را قادر میسازد که خود را در میان علفهای دریایی یا بسترهای کتانخک پنهان سازند. اژدهای دریایی از ماهیهای لیسهای و amphipodها مانند سخت پوستان میگو مانند کوچک بنام mysids (شپشهای دریایی) تغذیه میکنند. آنها شکار خود را به طرف دهان کوچک خود میمکند. اکثر amphipadها از جلبکهای قرمز که در سایه جنگلهای کتابخک رشد میکنند تغذیه میکنند و این درست همان محلی است که اژدهاهای دریایی زندگی میکنند.
آبجی
16th March 2010, 11:38 PM
با نژادهای گربه بیشتر آشنا شویم
گربه حیوانات فروتنی هستد که خودشان را بعنوان یک همدم دوست داشتنی در محیط خانه سازگا کرده اند بر خلاف سگها اختلاف زیادی در اندازه و بزرگی نشان نمی دهند و دارای نظم زیادی هستند . آنها حیوانات کوچکی بوده به شدت به تمیزی خود و محیطشان هستند . زمان زیادی را صرف شستن و آراستن پوشش خود صرف میکنند و حتی جهت دفع مزاج خود به یک جعبه کوچک در یک محل مشخص محدود مینمایند . این مشخصات آنها را مونس خوبی برای هر کس در یک آارپاتمان کوچک مینماید . با این وجود تمامی نژادهای گربه به منظور نگهداری در منزل مناسب نمی باشد . و شما باید در انتخاب خود کمال دقت را نماید .
بعنوان مثال نژادهای مو بلند به رقم زیبایی و قانع بودنشان زمان قابل توجهی را صرف آراستن خود میکنند . و نیاز به رسیدگی طولانی دارند .
اگر این عمل به طور مرتب و حد اقل چندین بار در روز تکرار نشود پوشش بدن آنها ژولیده می شود که سبب ناراحتی و اذیت گربه شده و همچنین هزینه داامپزشکی زیادی برای صاحب آن فراهم میکند .
در صورتی که در نژادهای مو کوتاه تنها به حد اقل رسیدگی و برای نیاز دارند ولی آنها نیز به نوعی دیگر سبب آزار احتمالی صاحب خود را فراهم میآورند . .گه این مسئله در نژادهای برمه ای . شرقی و سیامی صدق میکند و صداهای ناهنجار آنها چهره ای فراموش ناشدنی را در ذهن صاحبان آنها فراهم میآورد . نژادهای روسی و کورات بعنوان نژادهای ساکت و آرام نگهداری میشوند و در صورتی که نژادهای رکس شیطان و موذی هستند .
نژادهای ترکیه ای با توجه به علاقه خاص به شنا در خانه های واجد استخر را ترجیح میدهند . اما میتواند خودش را بایک تشت پر از آب هم سرگرم نمایند .
بخاطر داشته باشید گربه ها زندگی طولانی تا هجده سال یا بیشتر را داشته باشند اگر در انتخابتان اشتباه کرده باشید این مدت برایتان یک ابدیت طول خواهد کشید .
کلام آخر اینکه فقط به ظاهر گربه توجه نکنید و نیازهای درونی آنها را هم مد نظر بگیرید و سعی کنید انتخاب درستی داشته باشید تا شما و گربه تان با یک تطابق و هارمونی کامل سالهای متمادی زندگی خوشی کنار هم داشته باشد
آبجی
16th March 2010, 11:38 PM
قوچ کوهی Bighorn
یکی از موجودات نادر در کالیفرنیا قوچ کوهی بیابانی(Bighorn) است که در رشته کوههای بیابانی .سرتاسر دره مرگ در تمام ارتفاعات ،لبه های غیر قابل دسترس و تنگه ها(تقریبا تمام کوه های Cottonwood) زندگی می کنند آنها از جنوب تا کوههای سان برناردینو و از جنوب شرقی تا مرزهای مکزیک پرکنده اند.یک گروه مستقل از آنها نیز در کوههای سن گابریل زندگی می کنند.این حیوان معمولا ازدرختچه های کوتاه واقع در ارتفاعات ،بوته های آبدار بیابانی،درمنه،بلوط کوهستانی،خار وخاشاک بیابانی و چمنزارهای دائمی تغذیه می کند.در هنگام چرا علف ،سبزه و گیاهان آبدار را ترجیح می دهند.چرا در سرتاسر سال به ویژه برای گله هایی که در نواحی خشک زندگی می کنند از اهمیت خاصی برخوردار است.این حیوان از زمینهای صخره ای با سراشیبی تند برای خوابیدن و گریز استفاده می کند .
این حیوان بره خود را در شیب های تند ، تنگه ها و زمینهای ناهموار نگاه می دارد.در مناطق لم یزرع آب مسئله ای حیاتی است.آنها از آب چشمه ها ،آب جمع شده درون گودالها ومنابع آب ساخته شده توسط بشراستفاده می کنند.منابع آبی ساخته شده توسط بشر وسیله ای برای گسترش محیط زیستی این حیوان می باشد.قوچ بیابانی محیط های باز پوشیده با یک پوشش گیاهی سبک برای تغذیه و نزدیک به شیب ها و زمینهای نا هموار برای فرار ،نگه داری از بچه ها و خوابیدن و در مجاورت منابع کافی از آب و راههایی برای حرکت بین این مناطق را ترجیح می دهد.این حیوان در روز به فعالیت می پردازد و در شب به منطقه امن برای خوابیدن حرکت می کند.هوای بد فعالیت این حیوان را محدود می کند، حداقل فعالیت این حیوان در وسط روز در روزهای گرم است که حیوان در این موقع در کنار منابع آب می ماند. آنها در دوره تابستان در مناطق مجاور منابع آبی مستقر شده و در زمستان اندکی متفرق می شوند.محیط زندگی آنها محدود به مناطق کوچ زمستانی و تابستانی و راههای ارتباطی بین آنها می باشد.به دلیل کمبود آب حیوان در تابستانهای گرم در منطقه محدودی آمد وشد می کند ولی در بقیه سال متفرق هستند .این حیوان در طول زندکی بیش از بیست مایل از محل زندگی خود فاصله نمی گیرد.
گوسفندهای ماده در گروههایی در یک ناحیه محدود مستقر هستند،هر گروه تعدادی قوچ دارد که امکان دارد بین گروه های مختلف آمد وشد کنند(مخصوصا در فصل جفت گیری).این حیوان چند همسری می باشد، فصل جفت گیری در گله های شمالی ماههای نوامبر و دسامبر می باشد.آبستنی 5/5 تا 6 ماه طول می کشد. زایمان در هر زمانی ممکن است اتفاق افتد اما اکثر بره ها بین ژانویه تا آوریل بدنیا می آیند.میش ها حدودا در 5/2 سالگی به بلوغ می رسند اما در شرایط ایده آل امکان دارد تا یک سال زودتر نیز به بلوغ برسند.قوچها نیز در 5/2 سالگی به بلوغ می رسند ،معمولا در هر گله به ازای 100 میش 25 تا 30 بره وجود دارد.
این حیوان به شدت در مقابل بیماریها حساس می باشد.در سال 1980 یک گله درLava Beds National Monument در اثرذات الریه به طور کلی نابود شد.بیماریها ،مخصوصا بیماریهای ویژه چهارپایان یکی از عوامل اصلی کم شدن جمعیت و ازبین رفتن گله هاست.دیگر حیوانات سم دار منطقه بر سر منابع آب و علوفه با قوچ Bighorn رقابت می کنند.حیوانات شکارچی نیز یکی از دلایل کم شدن جمعیت در گله های کوچک است.از بین رفتن محل سکونت حیوان (مناطق چرا و نگهداری بره ها،گریزگاهها و منابع آب)نیزیکی دیگر از دلایل کم شدن جمعیت این حیوان است.از سال 1987 نیز تحت قوانین ویژه ای تعداد محدودی مجوز شکار برای این حیوان صادر می گردد.
آبجی
16th March 2010, 11:39 PM
سوسک جانداری است بندپا از رده حشرات، زیررده بالداران (Pterygota) فرو-رَده نوبالان (Neoptera)، راسته سوسکیها (Blattodea). سوسک نامی کلی است برای خانواده سوسکیها.
سوسکها بزرگترین گروه حشرات را به خود اختصاص دادهاند و در محیط زیستهای مختلفی دیده میشوند. از زمینهای سنگلاخی تا جنگلهای استوایی تحت قلمرو سوسکها به حساب میآید. بیشتر سوسکها قدرت پرواز دارند.آنها دارای بالهایی هستند که وقتی در حال پرواز نیستند آنهارا در محفظه محکمی روی پشت خود جمع میکنند و در زیر این محفظه نگهداری میکنند. سوسکها از انواع مختلف گیاهان، گونههای حیوانات و لاشههای مرده آنها تغذیه میکنند.
تمام سوسکها دارای بخشهایی برای نیش زدن و جویدن در ناحیه دهان خود هستند. بعضی از سوسکها دارای آروارههای بزرگی هستندکه آنها را قادر میسازد که طعمه خود حمله کرده و او را قطعه قطعه کنند. سوسکهای دیگر مثل شپشه گندم دارای آروارههای کوچکی در انتهای پوزه درازشان میباشند. شپشه گندم پوزه بلند خود را برای سوراخ کردن اجسام سخت و رسیدن به غذا، به کار میبرد.او دارای شاخکهای زانویی بوده که میتواند آنها را خم کرده و در شیار پوزه اش پنهان کند. کوچکترین حشرات جهان سوسکهای دارای بالهای پردار میباشند. بدن بعضی از آنها دارای طول کمتر از ۵ میلیمتر (۵۰/۱ اینچ) میباشد. نوع نر سوسک گرد امریکایی جنوبی درازترین سوسک در جهان است. این سوسک دارای دو شاخ بزرگ است و میتواند تا ۱۵ سانتیمتر (۶ اینچ) رشد کند و قد بکشد. بیشتر سوسکها هرگز آب نمینوشند. بچه بعضی از سوسکها میتوانند بدون غذا تا ۵ سال زنده بمانند.
در حدود ۳۷۰.۰۰۰ گونه مختلف سوسک شناخته شده است. آنها در تمام نقاط جهان، روی زمین، رودخانههای آب شیرین و دریاچهها پراکنده هستند.
بعضی گونههای سوسک:
* سوسک شناگر بزرگ
* سوسک شاخ گوزنی
* سوسک طلایی
* سوسک خالدار (Diabrotica spp)
سوسک هیسینگ ماداگاسکار (Gromphadorhina portentosa)، این حشره هشت سانتیمتر طول دارد
آبجی
16th March 2010, 11:39 PM
سنجاقک سَنجاقَکها شکارچیان سریعی هستند که طعمه خود را در هوا شکار میکنند آنها به طور استثنایی قدرت دید بالایی دارند و میتوانند حشرات در حال پرواز را تعقیب کنند و پاهای تیغه دار خود را در بدن طعمه فرو کنند بر خلاف این دسته از سنجاقکها سنجاقکهای یکروزه پرندگان ضعیفی هستند سنجاقک یکروزه بالغ غذا نمیخورد آنها طول زندگی کوتاهشان فقط میتوانند جفتگیری کنند و تخم بگذارند.
در طول دوران کربونیفر بعضی از سنجاقکها دارای بالهایی به طول 61 سانتیمتر (2 پا) بودند بزرگترین گونه از خانواده سنجاقکها امروزه جزو سنجاقکهای بزرگ آمریکای جنوبی هستند که بالهایی به طول18 سانتیمتر(7اینچ) دارند سنجاقکها جزو سریعترین حشرات پرنده هستند بعضی از این سنجاقکها میتوانند در فواصل کوتاه با سرعت 56 کیلومتر (35 مایل) در ساعت پرواز کنند.
دگردیسی
سنجاقک و گونههای آن تا حدود 5 سال در زیر آب زندگی میکنند در طول این مرحله از زندگیشان آنها را پوره میگویند و رنگ خاکستری مایل به قهوهای دارند وقتی یک پوره رشد میکند در طول رشد بارها شکل عوض میکند بعد از هر شکل عوض کردن سطح بالهای او قدری بزرگتر میشود ولی برعکس بدنش همیشه یکسان میماند و تغییر نمیکند وقتی به رشد کامل رسید پوره از ساقه یک گیاه آبی صعود میکند و به بیرون آب میآید و برای آخرین بار پوست اندازی میکند و شکل خود را به عنوان یک سنجاقک ظاهر میسازد رنگ نهایی بدن بعد از چندین روز ظاهر میگردد.
سنجاقکها و سنجاقک یکروزه دو راسته مختلف از حشرات را تشکیل میدهند در حدود 5000 گونه در راسته سنجاقکها وجود دارد که شامل یوغ بالان میشود تمام گونههای سنجاقکها در سراسر جهان در نزدیکی آبها یافت میشوند راسته سنجاقکهای یکروزه در حدود 2000 گونه را شامل میشوند این گونهها نیز در نزدیکی آبها یافت میشوند ولی مجموعا" در مناطق سردتر آب یافت میشوند.
سنجاقکهای یک روزه
این سنجاقک در زیر آب رشد میکند و میتواند تا 3 سال در زیر آب بماند در اوایل تابستان پوره این سنجاقک از آب بیرون میآید و دوبار پوست اندازی میکند و به سن بلوغ میرسد نوع بالغ این حشره دارای سیستم گوارشی فعال نیست و لذا غذا نمیخورد آنها جفت گیری میکنند تخم میگذارند و در طول چند ساعت میمیرند.
سنجاقک سبز
سنجاقک از بزرگترین سنجاقکها در امریکای شمالی است سنجاقک سبز اوایل تابستان پوره این حشره از طریق صعود بهوسیله ساقه گیاهان کناره آب بالا میآید و پوست اندازی کرده و دوران بلوغ را آغاز میکنند.
آبجی
16th March 2010, 11:39 PM
گربه عضو خانواده گربهسانان بوده و حيواني گوشتخوار ميباشد. از خصوصيات گربهسانان يكي پوشش راهراه يا لكهاي تيره در زمينهاي روشنتر بوده كه اين لكهها و خطوط از هم جدا ميباشند. خصوصيت ديگر داشتن پوزه كوتاه ودندانهايي است كه براي بريدن و پارهكردن تخصصي شدهاند.
گربه اهلي با سگ متفاوت است. سگ اجتماعيتر و با وفا بوده ولي گربه منزوي و خودخواه ميباشد. بيش از 100 نژادشناخته شده گربه وجود دارد اگر چه بيشتر گربهها دورگه ميباشند. گربهها را ميتوان در 2 گروه كلي موكوتاه و موبلندتقسيمبندي نمود.
گربه بالغ 30 دندان دارد. فكهاي گربه حركت جانبي ندارند تا غذا آسياب شوند، ضمنا دندانهاي آسيا نيز داراي سطحآسيابكردن نيستند، در عوض زبان سوهان مانند گربه توانايي جداكردن گوشت از استخوان (ونيز تيمار كردن بدن) رادارد.
گربهها بطور طبيعي شبگرد هستند و در طول روز بيشتر اوقات را استراحت ميكنند. اينكه گفته ميشود گربهها درتاريكي ميبينند صحت ندارد، ولي در نور كم قادر به ديدن ميباشند. بدن گربهها داراي انعطاف زيادي است و هنگامدويدن و تعقيب شكار به سرعت به حداكثر سرعت خود ميرسد ولي به دليل داشتن ريههاي كوچك طاقت زيادي ندارد(برخلاف سگ) و زود خسته ميشود.
چرخه زندگي گربه
گربه ماده پس از 61-68 روز دوران بارداري (متوسط 63) بطور ميانگين 3-5 نوزاد به دنيا ميآورد. بدن نوزادان از موپوشيده شده ولي چشمها و گوشهايشان بسته ميباشد. وزن آنها هنگام تولد بين 90-140 گرم بوده و اضافه وزن طبيعيحدود 80-100 گرم در هفته ميباشد. در هفته اول زندگي، نوزادان تنها توانايي مكيدن سينه مادر، خزيدن و ميو كردن رادارند. در صورتي كه بچهها به ميزان كافي شير بخورند و جاي مناسب و گرم داشته باشند اغلب ساكت يا خواب هستند.در حدود 10 روزگي چشمها باز شده و در حدود 20 روزگي بچهها قادرند با زبان نيز شير بنوشند. در هفته چهارم علاوهبر شير مادر ميتوان به بچهها شير و غذاي نرم كمكي داد. بچه گربهها حتما بايد تا 2 ماهگي شير بخورند.
بچه گربهها حدود 6-7 ماهگي بالغ ميشوند ولي آبستني در سن كمتر از يك سال مناسب نيست زيرا گربه ماده هنوزجثه لازم را پيدا نكرده است. گربه ماده تا 8 سالگي و نر تا 10 سالگي قابليت جفتگيري مناسب دارند. طول عمر گربهساكن منزل با شرايط مناسب حدود 12-15 سال است.
انتخاب
هنگام انتخاب گربه به سن، جنس و پوشش بدن آن توجه كنيد.
سن: بچه گربه نياز به مراقبت بيشتري دارد ولي سازش پذيرتر است بخصوص اگر حيوان ديگري در خانه باشد. بچهگربه را ميتوان به ميل خود تربيت كرد و دردسر آن كمتر از گربه بالغي است كه عادات قديم دارد. بهتر است بچه گربه تا 8هفته نزد مادرش باشد.
جنس: ماده مهربانتر، مطيعتر و بازيگوشتر است. گربه نر براي حفظ قلمرو خود مبارزه ميكند. اگر گربه نر اخته شودمطيعتر خواهد شد. اگر گربه ماده داريد بايد مراقب آبستني ناخواسته نيز باشيد.
پوشش بدن: گربه موكوتاه وقت كمتري جهت نگهداري ميگيرد و ميتواند خود را تيمار كند. گربه موبلند زيباتر استولي نياز به برسزدن روزانه دارد و به مشكلات پوست و مو حساستر ميباشد.
آبجی
16th March 2010, 11:39 PM
تاریخچه اسب
« آثاری از اسب های ترکمن تا چهار صد سال قبل ا ز میلا د مسیح در گورستان های ا قوام سکائی در پازیریک در کوه های آلتائی بدست آمده که نشان می دهد در 400سال قبل از میلاد مسیح نیز اسب های ترکمن را مانند زمان کنونی با نمد می پیچیدند.
اسب های لاغر اندام و بلند بالای ترکمن در این گورستان ها همراه با اربابان وخادمین خود دفن شده و اسب های ضعیف را نیز کشته وبا این اسب های اصیل به خاک می سپردند و بر آن عـقـیده بودند که خادمین نیز سوا ر بر این اسب ها پست تر شده، همراه سروران خود به اتفاق اسب های اصیل به آ سمان ها خواهند رفت.
امپراطوران سلسله ی « هان» در چین عاشق این اسب های لاغر ا ندام و کشیده ی ترکمن بوده و آ ن ها را اسب های آ سمانی می نامیدند. به همین دلیل لشکریان خود را برای گرفتن این اسب ها نزد خوانین تراکمه می فرستادند که با یا به عـنوان امانت گرفته یا خریده واگر میسر نبود به سرقت می بردند. بدین منوال تا بالاخره قراردادی بین طرفین بسته شد که هر ساله تعداد سی راس از این اسب ها به امپراطور چین داده شود. در سپاه داریوش هخامنشی سی هزار اسب ترکمن موجود بوده است.»
اسب ترکمن در دو مقطع از تاریخ شد یدا از دست حکام ضربه خورده است یکی در دوره ی نادر شاه افشار که اسب های ترکمنی با سیلمی های عرب ترکیب و نژاد جدیدی به نام چناران به وجود می آید. در این مورد در کتاب تبار نامه اسب ترکمن آمده است: « یکی دیگر از تیره های اسب ترکمن، چناران است که این اسب وسیله ی نادر شاه برای لشکر کشی و سواره نظام ایران به منظور تصرف هندوستان به وجود آورده شده است. برای رسیدن به هندوستان راه های طولانی وطاقت فرسا در پیش لشکریان ایران بوده و برای طی این مسیر احتیاج به یک مرکبی بود که قادر باشد این مشکل را حل کند به این منظور طبق دستور نادر شاه سیلمی های عرب با مادیان های ترکمن ترکیب ونژاد جدیدی به نام چناران به وجود آمد».
باز طبق نوشته ی تبار نامه ی اسب « مدارک قابل ملاحظه ای دردست است که نشان می دهد یکی از اجداد اولیه در طولید اسب انگلیسی( تروبرد )، اسب بلند، کشیده وسریع ترکمن می باشد که در تمام مدت 2000سال تاریخ خود این اسب از لحاظ چابکی، استقامت و پرش مورد تحسین عموم بوده است».
نویسنده ی اثر تبار نامه ی اسب در مورد سابقه ی نژاد یموت می نویسد:
« متجاوز از چندین قرن است که اسب های منطقه ی فارس، خوزستان برای سیلمی ( تخم کشی ) به دشت گرگان برده شده وبا مادیان های ترکمن مخلوط گردیده اند که نتیجه ی آن تیره ی یموت است که با دیگر تیره های ترکمن از قبیل آخال تکه در بعضی مشخصات اختلاف دارد. تیره ی یموت از لحاظ هیکل کوچکتر ولیکن با استخوان بندی قویتر وسم های محکم تر و به طور کلی اندامش سبک تر ولی استقامت این تیره بسیار عالی بوده ویال ودم آن نیز پر پشت تر می باشد.
یموت اسب سریعی نیست ولیکن پر نفس است؛ در سال های اخیر به علت ورود اسب های خالص پاکستانی که مناسب برای مسابقات سرعت در دور های کوتاه هستند، میدان رقابت برای اسب های ترکمن که دارای قدرت ونفس هستند تنگ شده و در نتیجه تعدادی از اسبداران ترکمن بدون هیچگونه مطالعه ی علمی و هدف صحیح شروع به خریدن آن برای تخم کشی با مادیان های ترکمنی نمودند و اسب های دو خونی به وجود آمد. این نوع کشش ها اصالت چندین صد ساله اسب ترکمن را نیز از بین برده است ».
خصوصیات اسب ترکمن: یموت- آخال تکه
اسب های آخال تکه و یموت شرایط ومشخصات کلی زیر را دارا می باشند:
1- قد: اسب 148تا155 سانتیمتر، مادیان 147 تا 153 سانتی متر.
2- سر: صورت کشیده وبلند، استخوانی، ظریف، نیم رخ محدب یا صاف.
3- گوش: گوش ها دراز تر از اسب عرب و کاکل آنها کم مو ونرم ، فک بال وپایین کشیده.
4- گردن: بلند، کشیده، نازک و اتصال آن به بدن قوی.
5- شانه: بلند و عضلانی.
6- کمر: بلند وکشیده
7- کپل: کم شیب با عرض خوب و خروج دم بالاتر شروع می شود و اغلب دم ها کم مو و بلند و هیچ وقت دم نمی گیرند، زیر دم یعنی سرین جادارتر است.
8- سینه: عمیق قوی و متناسب، دور سینه اسب به طور متوسط 167 سانتیمترو مادیان به طور متوسط 165 سانتیمتر است.
9- قلم دست وپا: بلند وکشیده، قوی و استخوانی ولیکن ظریف، مفاصل قوی و متناسب، ساق متناسب و خوش ترکیب، بخلق نسبتا کوتاه و کم مو، سم پهن تر وکوتاه تر از اسب عرب.
10- فاصله ی بین زانو و بخلق به طور متوسط برای اسب 19 سانتیمتر و برای مادیان 18 سانتیمتر.
11- کتف: عریض، بلند افتاده.
12- اندام: بلند وکشیده و باریک با شکم جمع.
13- پوست: نرم وموج دار و براق، یال و دم کم موو روی ساق پاهاعاری از پشم وموی بلند.
14- بلند ترین نقطه ی شانه تا بلند ترین نقطه ی کپل اسب2/154سانتی متر، مادیان154 سانتی متر.
15- رنگ های اصلی: کهر، نیله، کرنک، سمند و قره کهر.
16- خصوصیات اخلاقی: خونسرد، نجیب و مطیع.
17- امکانات اسب: کورس، پرش، سواری.
18- تغذیه: کاه، علف بهاره، جو، یونجه.
19- مناسب ترین آب وهوا و منطقه مورد نظر:
هوای معتدل و مرطوب و اراضی نرم غیر شنی و سنگلاخ مانند منطقه « تمر قره قوزی »- آی تمر- یلی بدراق واقع در بخش کلاله.
20- طول بدن اسب ترکمن کشیده وباریک. این کشیدگی در نوع آخال تکه بیشتر از اسب یموت است.
21- سم اسب های ترکمن مخصوص خاک نرم و بهتر و سالم است.
تیره های اسب ترکمن
اسب ترکمن دارای دو تیره ی مشخص ویک تیره ی مخلوط ولی معروف می باشد به شرح زیر:
1- یموت 2- آخال تکه 3- چناران
گذشته از سه تیره ی فوق انواعی از نژاد اسب با تغییرات جزئی به نام « جرگلان » و جیب ایشان وغیره ... وجود داردکه فقط به مناسبت پرورش در منطقه نام گرفته اند و تغییری در جهت شکل در آن ها به وجود نیامده است.
پوشش اسب
اسب ترکمن پوششی مخصوص و مفصل دارد که همراه با زیو های آ ن به اسب زیبایی می بخشد. جل های بسیار قشنگی از گلیم و قالیچه می بافند و آن را روی نمد بسیار بلند که مخصوص پوشش اسب است می اندازند.این پوشش ها عبارت اند از:
1- درونی ترین پوشش اسب را « اچرگی » می نامند.
2- بعد از « اچرگی» ، نمد دیگری به نام« گزرمن» قرار می دهند.
3- جًــل و « اورتمن» پوشش های بعدی را تشکیل می دهند.
تمامی این پوشش هارا با بندی به نام « قارن باق» ( شکم بند) به تنگ گاه سینه ی اسب وصل می کنند. در زمستان اسب را با نمد سفید و بزرگی می پوشانند که به آن « بورامه کچه » می گویند.
ترکمن ها به اسب نعل نمی کوبند چون خاک صحرا نرم است و احتیاجی به نعل ندارد.زین را به ترکمنی « ایه ر» می نامند که رکاب « اوزنگ» به آن متصل است مهار اسب را « اویه ن» می نامند.
زیور اسب
اسب ترکمن دارای زیورآلات نقره ای باآب طلا داشت که به اسب زیبایی خاصی می داد که عبارتند از:
1- آلاغا یش: نوار چرمی که روی آن را با نقره وطلا آرایش داده زیور بسیار جالبی که نفیس و گرانقیمتی است وآن را به گردن اسب می بندند.
2- گووس بند: زیوری از طلا و نقره بعد از آلاغا یش می بندند.
3- یل فه ووچ: که بر پیشانی اسب می بندند و دارای زیــوری است از نقـــره وطلا، که جهت دفع مزاحمت حشرات مزاحم استفاده می شود.
طناب مخصوصی به نام « یان طناب» که طنابی است که از کنار لگام عبور می دهند.
مربی اسب را به ترکمنی « سیس» و تازنده یاسب را که نوجوانی 8 الی 12 ساله است « آت اوعلان» می نامند.
اسب تازه به دنیا آمده « کره» را وقتی دوساله شد« ایکی یاشار» و در سه سالگی « اوچ یاشار» می نامند.
مادیان های ترکمن را در 6 ماهگی از شیر گرفته، آن ها را با نمد زین کرده و با دهنه آشنا می کنند. شرکت در مسابقات اسبدوانی برای اسب های ترکمن از یک سالگی شروع می شود و روزانه اسب را برای آماده شدن به راهپیمایی طویل فرستاده و در بعضی اوقات اسب را چهارنعل می تازند.
مسابقات اسبدوانی
در گذشته به مناسبت های جشن عروسی یا تولد فرزند و یا به مناسبت های دیگر مسابقات بر گزار می شد که شکل خاصی داشت که به صورت دویده به دور میدان به تعداد سیزده بار بودکه این میدان را « آیلم» می گفتند. داوری سیزده قطعه چوب به دست گرفته با هر بار گذشتن از مقابل داوران یکی از چوب هارا به زمین می گذاشت و الی آخر که برنده معین می شد.
بعد ها از نفـوذ فـرهـنگ غـربی، شکل مسابقات سنتی عوض شده و به صورت مانژ ودپار در آمده است. پرداخت جایزه نقدی، روح تجارت ومادی گری، جای تبلیغ و ترویج مردانگی و شجاعت را گرفته است.
منبع : تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن ها
آبجی
16th March 2010, 11:40 PM
گربه های پشمالو جای ویژه ای در قلب دوست داران گربه دارند.و شاید هیچکدام به اندازه چین چیلا از این محبوبیت برخوردار نباشند.اغلب از این حیوان بعنوان زیبا ترین گربه پشمالو یاد می شود.این گربه با قیافه ای متفاوت وچشمان نافذ زمردین نمونه ای از افسونگری گربه هاست.چین چیلا در اصل نام یک جونده بومی آمریکای جنوبی است که پوستی پر خز شبیه پوست این گربه دارد.چین چیلا گونه ای از گربه هاست که منشا ایرانی دارند و امروزه بعنوان گربه ای با موهای بلند و فراوان ، سری گرد و صورتی کوچک شناخته می شود.به جز چین چیلا حدود شصت گونه ازگربه های ایرانی با رنگهای متفاوت در دنیا وجود دارد .
چین چیلا را گربه ای با وقار با موهای ابریشمی پرپشت و بلند وچشمانی پر نفوذ می توان توصیف نمود.موهای بدن این حیوان به رنگ سفید می باشند هر چند که انواع سیاه، نقره ای و طلائی آن نیز وجود دارد موها به دو صورت براق یا مات وجود دارد.هر چند که این رنگها به سر ،پشت، پاها ودم محدود می شود و پهلو ها و زیر شکم معمولا به رنگ خالص سفید می باشد . مدل نقره ای آن Shaded Silver و گونه طلائی آن Shaded golden نامیده می شود.البته که این نمونه ها کمیاب تر می باشند.
حاشیه سیاه رنگ دور بینی و چشمهای این گربه نقطه مقابل چشمان سبز زمردی و دماغ قرمزش می باشد.
چین چیلا عموما گربه ای متین وساکت است که از خوابیدن اطراف خانه لذت می برد.آنها بسیار خونگرمند و از اینکه کسی به آنها توجه کند لذت می برند و به راحتی به صاحب خود خو می کیرند.اغلب پرورش دهندگان این حیوان آنرا برای کودکان پیشنهاد نمی کنند چرا که محتمل است که کودک موهای او را کشیده و باعث عصبانیت گربه گردد.
موهای چین چیلا باید روزانه 15 دقیقه برای جلوگیری از در هم پیچیدن و گره خوردن برس کشیده شود. به نواحی مانند زیر بغل ، زیر دم وزیر شکم که بدلیل مالیده شدن خزها به هم امکان گره خوردن موها زیادتر است باید بیشتر توجه شود.اگر در تیمار این حیوان حتی برای دو سه روز کوتاهی کنید موهای حیوان در هم می پیچد و در اینصورت باید گربه بسیار صبوری داشته باشید که بتواند شانه زدن برای بازگرداندن موها به حالت اولیه را تحمل کند.در صورتی که گره های مو آنقدر زیاد و درهم پیچیده باشد که نتوان آنرا با شانه باز کرد باید موهای گربه را کوتاه کنید. برای اینکار باید به یک دامپزشک مراجعه کرد، دامپزشک معمولا برای اینکار از بیهوشی عمومی استفاده می کند. عده ای از صاحبان و پرورش دهندگان این حیوان برای کم کردن زمانی را که صرف حیوان می کنند در ابتدای هر سال موهای حیوان خود را کوتاه می کنند.
سلامت این حیوان نیز یکی از نکات مهم در نگهداری از آن است. اطراف چشمها ممکن است چرک جمع شود در این صورت باید با یک دستمال نرم و تمیز چرکها پاک شود. گرد و غبار یا جسم خارجی ممکن است باعث بسته شدن مجاری اشک شده و در نتیجه احتمال زخم قرنیه را بوجود آورد.در این مواقع باید به دامپزشک مراجعه کنید.این حیوان بدلیل لباس گرمی که بر تن دارد در محیط های سرد به راحتی زندگی میکند اما در نواحی گرم به مراقبت بیشتری نیازمند است.
Cardiomyopathy یک نوع بیماری قلبی است که در اوایل زندگی گریبانگیر حیوان شده و معمولا کشنده است.بیماری های کلیوی معمولا بین 3 تا 10 سالگی گریبانگیر این حیوان شده و معمولا کشنده هستند.یبوست یکی دیگر از بیماری های این حیوان است،پرورش دهندگان این حیوان معمولا توصیه می کنند که در دو وعده غذایی این حیوان در هفته از روغن یا مارگارین استفاده شود در صورتی که این بیماری در حیوان مزمن شده باشد می توانید از غذاهای آماده ای که دامپزشک پیشنهاد می کند استفاده کنید.
چین چیلا در هر زایمان حدود چهار بچه به دنیا می آورد که بچه گربه ها در ابتدا با نقاط تیره ای بر پوست به دنیا می آیند که با بیشتر شدن سن ممکن است روشنتر شوند.
چین چیلا یک حیوان ایده آل برای نگهداری در خانه و آپارتمان است چرا که ترجیح میدهد اکثر روز را در خانه بماند.موهای بلند تن این حیوان درپایان زمستان شروع به ریختن می کند.در این موقع شانه نمودن روزانه موها باعث کم شدن مقدار این موها در محیط خانه می شود.این موها به لباسها و اسباب اثاثیه خانه می چسبد.یک نکته مهم اینست که صاحب این حیوان نباید از البسه و اثاثیه سیاه استفاده کند.
افراد مسن می توانند صاحبان ایده آلی برای این حیوان باشند و معمولا تعداد زیادی از این حیوان توسط این افراد خریداری می شود چرا که آنها وقت بیشتری برای رسیدگی به حیوان داشته و به دوستی خونگرم نیاز دارند.
آبجی
16th March 2010, 11:40 PM
طوطی خاکستری با نام علمی Psittacus erithacus در غرب و مرکز آفریقا زندگی می کند.این طوطی دارای دو نژاد کنگو و تیمنه می باشد.نژاد کنگو دارای جثه ای بزرگتر و دارای پرهای دم روشن تری نسبت به تیمنه می باشد.کاملا مشخص نیست چه زمان این پرنده به اروپا را پیدا کرد، اما هنری هشتم پادشاه انگلستان از یک طوطی خاکستری نگهداری می کرد.
طوطی خاکستری آفریقایی از اکثر طوطی ها بزرگتر می باشد.طول بدن نژاد کنگو 12 تا 14 و نژاد تیمنه حدود 10 اینچ می باشد.هر دو نژاد دارای دمهای خیلی کوتاه و قرمز رنگ میباشند و اگر چه نسبت به سایر طوطی ها دارای پر و بال رنگارنگی نیستند اما به واسطه هوش و قدرت سخن گویی بالا بسیار مورد توجه می باشند.
طوطی خاکستری در طبیعت بسیار اجتماعی می باشد.این پرندگان بدلیل داشتن امنیت بالاتر و همچنین علاقه به همنشینی با سایر همنوعانشان بصورت گله ای زندگی می کنند.این احساس دوستی می تواند در یک پرنده خانگی به دوستی با انسان تبدیل شود به طوریکه پرنده به راحتی عصبانیت یا ناراحتی صاحبش را تشخیص و نسبت به آن عکس العمل نشان دهد.
بدلیل زندگی اجتماعی، این پرنده به محبت و توجه زیادی نیاز دارد، بی توجهی به حیوان باعث ایجاد افسردگی و اضطراب در این پرنده می گردد.پرنده ای که مورد بی توجهی قرار گرفته اغلب مهاجم شده و پرهای خود را می کند.این طوطی به صاحبی که برای رابطه با او اشتیاق دارد نیاز دارد، در صورتی که وقت کافی برای گذراندن با این پرنده ندارید از خرید آن صرفنظر کنید.
دلیل شهرت این پرنده هوش باور نکردنی آن است،آلکس،طوطی ای که توسط دکتر Irene Pepperberg آموزش داده شده می تواند کارهایی در حد یک کودک چهار ساله از قبیل تشخیص رنگ ، شکل و تعداد اشیا انجام دهد.توانایی سخن گوئی این پرنده افسانه ایست.طوطی های خاکستری توانایی یادگیری بیش از صد لغت را دارند همچنین می توانند بسیاری از این لغلات را فهمیده کاملا درست استفاده نمایند.علاوه بر این می توانند هر صدائی را که می شنوند از قبیل صدای تلفن یا یک پرنده تقلید کنند.
آموزش دادن به پرنده به واسطه هوش و حس کنجکاوی اش بسیار شیرین است.اگر می خواهید پرنده شما یک عبارت خاص را تکرار نماید.به شکل های مختلف این عبارت را بیان کنید،یک بار با صدای بلند یکبار با صدای کم و یکبار با صدای کودک و یا هر صدای دیگر و موقع آموزش مستقیما به پرنده نگاه کنید به این صورت پرنده می فهد که شما می خواهید او این لغت را تکرار کند.
برای اینکه پرنده اسم یک شی مثلا بیسکوئیت را یاد بگیرد آنرا در دستتان بطوری که پرنده آنرا ببیند نگاه دارید سپس کلمه را بوضوح ادا کنید.کلمه را در یک جمله بکار برید مثلا بگوئید دوست داری؟ بعد بیسکوئیت را به او نشان داده و بگوئید بیسکوئیت.اجازه دهید پرنده بفهمد در مورد چه صحبت می کنید.
همیشه یک صاحب مسئولیت پذیر باشید،هیچگاه به پرنده لغات اشتباه یاد ندهید،اگرمجبور شوید برای مدتی پرنده را به محل جدید انتقال دهید چه رخ می دهد؟ صاحب جدید احتمالا اصلا از یک پرنده بد عنق خوشش نخواهد آمد.
همیشه اسباب بازیهای متنوعی را در اطراف و داخل قفس پرنده قرار دهید تا حوصله حیوان سر نرود، در غیر اینصورت پس از مدتی پرنده مشکلات رفتاری پیدا خواهد نمود.با تغییر دادن اسباب بازیها و بازی کردن با حیوان، پرنده را همیشه فعال نگاه دارید.
آبجی
16th March 2010, 11:43 PM
معرفي
خرگوش اهلي (Oryctolagus Cuniculus)حيواني از راسته خرگوش شكلان (Lagomorpha) و خانواده Leporidae است و خاستگاه ابتدائي آن غرب اروپا و شمال غرب آفريقا ميباشد.
در حال حاضر از نژادهاي مختلف آن به منظورهاي گوناگون از جمله توليد پشم و گوشت، انجام تحقيقاتبيولوژيكي و بعنوان حيوانات خانگي استفاده ميشود.
رفتار غير تهاجمي و آرام خرگوش آنرا بعنوان يك حيوان خانگي ايدهآل مطرح نموده است. با اين وجود جهتنگهداري مناسب آن، آشنائي با خصوصيات آناتوميكي، فيزيولوژيكي و رفتاري اين حيوان ضروري است.
ويژگيهاي كالبد شناسي و فيزيولوژيكي
سر: مهمترين ويژگي آناتوميكي حيوان در سر، گوشها ميباشند. بخش خارجي گوشها يعني لاله گوشخصوصيت برجسته اين حيوان بوده و علاوه بر نقش آن در شنوائي، به لحاظ وجود شبكه وسيع عروقي در زير پوستاين ناحيه، تأثير مهمي درتنظيم حرارت بدن دارند. لالههاي گوش نرم و بسيار حساس ميباشند و نبايد از آنها برايگرفتن و مقيد كردن حيوان استفاده نمود.
چشمها به نسبت اندازه سر بزرگ و داراي زاويه ديدي حدود 190 درجه ميباشند. مردمكها قدرت اتساعزيادي دارند و بدين علت حساسيت بينائي حيوان به نور را در مقايسه با انسان 8 برابر افزايش ميدهند. پلك سوم دراين حيوانات رشد قابل ملاحظهاي دارد كه در هنگام خواب از گوشه داخلي چشم حركت نموده و سطح قرنيه راميپوشاند.
دندانهاي خرگوش رشد دائمي دارند، بعنوان مثال دندانهاي پيشين در طول سال بيش از 10-12 سانتيمتر رشدمينمايد بنابراين بيماريهاي دنداني نظير رشد بيش از حد دندانها و يا وجود دندانهاي نابجا و بد شكل از موارد متداولدر خرگوشها ميباشند.
قفسه صدري: حجم قفسه صدري در مقايسه با گنجايش محوطه خيلي كوچك است. قلب نيز كوچك است وبر خلاف ساير پستانداران دريچه دهليزي - بطني سمت راست سه لختي (Tricuspid) نبوده و دو لختي Bicuspid))است.
محوطه بطني: طول رودهها حدود 10 برابر طول بدن است و بخش مهمي از آن را (از نظر گنجايش و عملكرد)رودهكور (Cecum)تشكيل ميدهد كه باقيمانده هضم نشده مواد غذائي پس از عبور از روده باريك وارد آن شده وتوسط ميكروفلور موجود در آن مورد تجزيه قرار ميگيرند و تركيبي غني از پروتئين و ويتامين را ايجاد ميكنند.
خرگوش بطور طبيعي و غريزي رفتاري تحت عنوان مدفوع خواري دارد. اين حيوانات دو نوع مدفوع توليدميكنند كه يك نوع آن بشكل دانهاي و نوع ديگر بحالت خميري است. نوع دوم غني از تركيبات پروتئيني و ويتامينياست و حيوان فقط اين نوع مدفوع را مورد تغذيه قرار ميدهد. اين عمل معمولا صبح زود انجام ميشود و حيوانمدفوع را مستقيما از مخرج خود ميگيرد و بدين ترتيب بخشي از نياز بدن به پروتئين و تركيبات ويتاميني را تامينمينمايد.
ادرار خرگوش بواسطه مصرف جيره غذائي گياهي داراي PH قليائي حدود 8/2 است و رنگ آن از زرد روشن تانارنجي پر رنگ يا قهوهاي متمايل به قرمز متغير است كه ميزان رنگ بر اساس دهيدراتاسيون و قليائي بودن ادرار تغييرميكند. همچنين بخاطر وجود نمكهاي كربنات كلسيم و فسفات آمونيم و منيزيم ادرار كدر است. رسوب اين تركيباتبر سطح ميلههاي قفس، تميز كردن لانه را با اشكال روبرو ميسازد.
درجه حرارت طبيعي بدن بين 37 تا 39/4 درجه سانتيگراد و به طور متوسط 38/3 درجه سانتيگراد ميباشد.
با توجه به وجود نژادهاي مختلف وزن حيوان بالغ ميتواند از حداقلkg 0/9 در نژادهاي كوچك (آلماني،لهستاني) تا kg 1/8 در نژادهاي متوسط (نيوزيلند) و kg 7/3 در نژادهاي بزرگ (فلاماندري بزرگ) متغير باشد. متوسططول عمر اين حيوان حدود 5 تا 6 سال و حداكثر طول عمر قابل انتظار 15 سال است.
نگهداري
خرگوش را ميتوان در داخل منزل (بعنوان مثال در حياط) نگهداري نمود. حداقل سطح مورد نياز برايخرگوش با وزن kg 2 حدود 0/3 متر مربع است. براي خرگوشهاي با وزن بيش از kg 2 به ازاء هر كيلوگرم وزن اضافهسطح لانه بايد حدود 0/2 - 0/1 متر مربع افزايش يابد و در صورتيكه چند خرگوش با هم نگهداري شوند بايد به ازاءهر خرگوش اضافي 0/2 متر مربع به سطح لانه افزوده گردد.
ارتقاع لانه بايد در حدي باشد كه حيوان بتواند بطور كامل بر روي پاهاي خود بلند شود كه بسته به جثه حيوانميتواند حدود 45-90 سانتيمتر در نظر گرفته شود. در صورتيكه خرگوش در فضاي خارج منزل نگهداري ميشودكف لانه بايد در مقابل نفوذ رطوبت عايق شود و در صورتيكه نگهداري در داخل منزل صورت ميگيرد كف لانهميتواند مشبك و يا توري باشد كه بدين ترتيب ادرار و رطوبت ناشي از آن در كف قفس باقي نميماند و اين مسئلهاجازه ميدهد تا تميز كردن لانه در فواصل طولانيتري انجام گيرد.
جهت جلوگيري از بروز نزاع در بين خرگوشها و عوارض متعاقب آن، خرگوشهاي نر را بايد جدا از هم نگهدارينمود. همچنين نرها و مادهها نيز جز در هنگام جفتگيري بايد در لانههاي جداگانه نگهداري شوند. نگهداري چندخرگوش ماده با هم در يك قفس اشكالي ندارد.
خرگوشها ميتوانند درجه حرارت بين 270 - 4 درجه را تحمل نمايند كه البته متوسط درجه حرارت توصيهشده بين 22 - 16 درجه سانتيگراد است. رطوبت محيط بايد حدود 60 - 40 % باشد و حداقل طول مدت روشنائيمورد نياز 16 - 14 ساعت است. در صورتيكه طول مدت روشنائي محيط از اين مقدار كوتاهتر باشد حيوان دچارنقصان فعاليت جنسي پائيزي (Autumnal ***ual depression) ميگردد.
تغذيه
ميزان مصرف غذا در خرگوشها بطور متوسط روزانه حدود 5 گرم به ازاء 100 گرم وزن بدن است. بهترين مادهغذائي براي خرگوشها، جيرههاي غذائي تجاري است كه تركيبات آن بر اساس نياز حيوان تنظيم شده است. اينجيرهها معمولا حاوي 17% - 14% پروتئين، 22% - 12% فيبرخام و 2500 - 2100 كيلو كالري انرژي هستند.
در كنار اين مواد ميتوان از سبزيجات مختلف نيز استفاده نمود و بايد توجه كرد كه سبزيجات فاسد و كپكزدهنباشند.
اين حيوان از نظر فيزيولوژيك شبه نشخوار كننده (Pseudoruminant) بشمار ميرود و چون ميكروفلور دستگاهگوارش آن نسبت به تغييرات اسمولاريته و PHبسيار حساس است بنابر اين تغيير نوع مواد غذائي بايد به آهستگي وطي مدت 5 - 4 روز انجام گيرد و هرگونه تغيير ناگهاني در محتويات جيره غذائي، بخصوص استفاده از جيرههاي غنياز كربوهيدرات ميتواند با ايجاد اختلالات شديد گوارشي سبب مرگ حيوان گردد.
توليد مثل
تعيين جنسيت در خرگوشهاي نابالغ بسيار مشكل بوده و به تجربه نياز دارد. بنابراين در اين مورد از دامپزشككمك بگيريد.
خرگوشها در حدود سن 24 - 16 هفتگي به بلوغ ميرسند. نژادهاي كوچكتر زودتر ازنژادهاي بزرگتر و مادههازودتر از نرها بالغ ميشوند. خرگوش ماده سيكل اوستروس منظمي ندارد ولي مرحله پذيرش جنسي طولاني و حدود7-10 روز است. در صورتيكه جفتگيري انجام نگيرد ظرف 1-2 روز حالت پذيرش از بين رفته و پس از آن حيوانمجددٹ وارد مرحله پذيرش جنسي ميگردد.
خرگوش مادهاي كه وارد اين مرحله شده است به ساير خرگوشهاي ماده داخل قفس اجازه ميدهد كه بر پشتوي بجهند كه اين نشانه در جهت تشخيص حيوان آماده جفتگيري حائز اهميت است. همانگونه كه در مبحث لانه ذكرشد نرها و مادهها بايد جدا از يكديگر نگهداري شوند و فقط هنگام پذيرش جنسي خرگوش ماده براي مدت حدود10 دقيقه در قفس خرگوش نر قرار داده شود.
در صورتيكه جفتگيري منجر به لقاح نگردد، ممكن است آبستني كاذب (Pseudopregnancy) رخ دهد. در اينمرحله حيوان ماده كليه حالات حيوان آبستن را دارد و حتي پستانها نيز بزرگ ميشوند ولي اين مرحله حداكثر پس ازحدود 18 روز خاتمه مييابد.
طول مدت آبستني حدود 33 - 30 روز است. رشد پستانها سريع بوده و طي هفته آخر آبستني صورت ميگيرد.طي روزهاي آخر حيوان ماده شروع به ساخت لانه مينمايد و براي اين منظور اقدام به كندن موهاي ناحيه شكمميكند. تعداد بچهها بين 4-12 و بطور متوسط 7 عدد است. بچهها معمولا صبح زود و طي حدود يك ساعت و ياكمتر متولد ميشوند. طول مدت شيردهي حدود 4-6 هفته است. مادر در طول روز فقط يكبار و معمولا صبحها بهبچهها شير ميدهد و بقيه ساعات روز لانه بچهها را ترك مينمايد كه اين مسئله نبايد بعنوان عدم پذيرش بچههاتوسط مادر قلمداد شود. در صورت مرگ مادر و يا هنگامي كه مادر قادر به شيردادن بچهها نباشد ميتوان آنها رابصورت دستي تغذيه نمود. جهت تغذيه بچهها شير با فرمولهاي مختلفي توصيه شده است كه يكي از سادهترينفرمولها بشرح زير ميباشد:
شير گاو 240 سيسي
زرده تخم مرغ 1 عدد
عسل 5 سيسي
موليتي ويتامين كودكان 5 سيسي
شير دادن هر 12 تا 24 ساعت انجام ميگيرد. البته بايد در نظر داشت كه تغذيه دستي بچه خرگوشها بندرتموفقيتآميز بوده و ممكن است با مشكلات و عوارض متعدد گوارشي و تنفسي در بچه خرگوشها همراه باشد.
خرگوش و بهداشت عمومي
هر چند موارد گزارش شده از انتقال بيماريهاي خطرناك بين انسان و حيوان در خرگوشهاي اهلي و خانگي نادراست با اين وجود مهمترين اين بيماريها عبارتند از سالمونلوز، تولارمي، هاري، عفونتهاي قارچي پوست و مو، سل وتوكسوپلاسموز.
جهت جلوگيري از بروز بيماري در حيوان و كاهش احتمال انتقال آن به صاحب حيوان توصيههاي زير بايدمورد توجه قرار گيرد.
1 - پس از خريد حيوان، جهت معاينه و بررسي وضعيت سلامت آن و دريافت راهنمائيهاي لازم به درمانگاههايدامپزشكي مراجعه شود.
2 - حتيالامكان با ساخت جايگاه و لانه مناسب، حيوان در خارج از محيط منزل و به عنوان مثال در حياط نگهداريگردد.
3 - در صورتيكه حيوان در داخل منزل نگهداري ميشود بايد داراي جايگاهي خاص و نسبتا محدود باشد و از رفت وآمد آزادانه حيوان در محيط منزل بايد جلو گيري شود.
4 - محل نگهداري و لانه حيوان روزانه نظافت گردد.
5 - از تماس حيوان با حيوانات خانگي افراد ديگر و همچنين حيوانات غيرخانگي نظير گربههاي ولگرد جلوگيريشود.
6 - نظافت شخصي عليالخصوص شستن دستها پس از تماس با حيوان از اهميت زيادي برخوردار است.
7 - در صورت مشاهده هرگونه تغيير در ظاهر و يا رفتار حيوان، جهت بررسي علت آن به درمانگاه دامپزشكي مراجعهشود و بر اساس نظر دامپزشك معالج انجام معاينات دورهاي مورد توجه قرار گيرد.
واكسن هاري جز در مواردي كه حيوان در معرض هاري قرار دارد و يا در مناطقي كه هاري شايع ميباشد توصيهنميشود و براي پيشگيري از بروز ساير بيماريهاي متداول در خرگوش نيز تاكنون واكسني تهيه نشده است.
آبجی
16th March 2010, 11:43 PM
یوزپلنگ یا یوز : با نام علمی(Acinonyx jubatus) جانوری است از خانواده ی گربه سانان. بدن این گربه سان بیهمتا طی چندین میلیون سال تکامل طوری طراحی شده است که به این جانور امکان حرکت با سرعتی برابر با ۱۱۰ کیلومتر در ساعت را میدهد. اندام باریک، پاهای لاغر و بلند، قفسه سینهای کم پهنا ولی عمیق و دارا بودن جمجمهای کوچک، ظریف وگرد، یوز را به سریعترین جانور روی زمین تبدیل کرده است. یوزها به آسانی از دیگر گربه سانان تشخیص داده میشوند. این امر به دلیل وجود خالهای روی بدن او نیست بلکه بدن باریک و کشیده، سر کوچک، چشمهای بالا قرار گرفته و گوشهای کوچک و تا حدودی پهن است که آنها را متمایز میکند. طعمه معمول آنها غزالها (به ویژه غزال تامسون)، ایمپالا، آنتیلوپها و دیگر پستانداران سم دار حداکثر تا ۴۰ کیلوگرم وزن هستند. یک نر بالغ تنها هر چند روز یک بار شکار میکند اما مادههای دارای توله تقریباً هر روز به شکار میپردازند. در حالی که سایر گربه سانان شکارچیان شب هستند یوزها عمدتاً روز فعال بوده و اغلب در اوایل بامداد و غروب آفتاب به سراغ طعمههای خود میروند. تاکتیک او در شکار مخفی شدن و نزدیک شدن به طعمه است. زمانی که او به حدود ۳۰ متری طعمه خود رسید با حرکتی سریع به طرف او یورش میبرد. تعقیب طعمه به طور متوسط بیست تا شصت ثانیه به طول میانجامد و این زمان در یک فاصله ۱۶۰ متری صرف میشود. (حداکثر ۵۰۰ متر) و پس از آن دیگر طعمه را دنبال نمیکند. ضریب موفقیت او در شکار پنجاه درصد اندازه گیری شده است. میزان تغذیه روزانه آنها به طور متوسط در روز دو کیلوگرم است که به نظر غذای زیادی نیست. طول سر و بدن او بین ۱۱۲ تا ۱۳۵ سانتیمتر، طول دمش ۶۶ تا ۸۴ سانتیمتر و وزن او بین ۳۹ تا ۶۵ کیلوگرم اندازه گیری شده است. (نرها ۱۵ درصد درشت جثه تر از مادهها هستند) طول دوره عمر آنها در طبیعت هفت سال گزارش شده اما به نظر میرسد حداکثر تا ۱۲ سال هم عمر کنند. عمر آنها در اسارت تا ۱۶ سال هم گزارش شده است. مادهها هر دو سال یک بار زایمان دارند و نرها در سه سالگی به سن بلوغ میرسند. یوزها به دو حالت در طبیعت دیده میشوند: گروه خانوادگی و نرهای سرگردان. نرهای سرگردان معمولاً برادر بوده و اغلب یک ائتلاف دو یا سه نفره را تشکیل میدهند؛ به ندرت اتفاق میافتد که یک نر تنها زندگی کند. این ائتلاف در کنار هم قرار داشته، با هم به شکار رفته و معمولاً محدوده زندگی آنها با قلمرو چند ماده هم پوشانی دارد. پیش از زایمان، یوز ماده یک ناحیه یا کنام مناسب را که معمولاً علفزار بلندی در یک ناحیه مرطوب است انتخاب کرده و یک تا شش توله ۲۵۰ تا ۳۰۰ گرمی میزاید. این تولهها از ۱۴ تا ۱۶ ماه پس از تولد تحت مراقبت مادر قرار دارند و یوز ماده به جز هنگام شکار لحظهای آنها را تنها نمیگذارد. در سه یا چهار ماهگی تولهها از شیر گرفته شده و توسط غذای حاصل از طعمه تغذیه میشوند. نرها در مراقبت والدینی نوزادان هیچ دخالتی ندارند. بچهها همیشه در حال بازی با یکدیگر بوده و مهارتهای شکار را با طعمههای زندهای که مادر به کنام باز میگرداند فرا میگیرند، هر چند این تولهها همچنان در شکار طعمه آماتور باقی میمانند. یوزهای جوان در سنین بعد از نوجوانی و در هنگام جدا شدن از مادر به مدت شش ماه به جهت ایمن بودن از خطرات احتمالی با هم باقی میمانند. اما پس از این دوره خواهرها گروه را ترک کرده اما برادرها به زندگی در کنار هم ادامه میدهند.
پیدایش و پراکنش
زمان پیدایش یوز به حدود ۴ تا۵ میلیون سال پیش باز میگردد و شواهد حاکی از آن است که آنها زودتر از دیگر گربههای بزرگ تکامل یافته اند. قدیمیترین سنگوارههای آنها در امریکای شمالی و در ایالتهای تگزاس، نوادا و وایومینگ امریکا مشاهده شده است. زمانی آنها در سرتاسر آسیا، افریقا، اروپا، امریکای شمالی گشت میزدند اما در انتهای دوره یخبندان (در حدود ۱۰ هزار سال قبل) تغییرات اقلیمی عظیم باعث نابودی بخش بزرگی از پستانداران شد که یوزها هم از این فاجعه بی نصیب نماندند. همگی یوزهای امریکای شمالی و اروپا و بیشتر جمعیت آسیایی و افریقایی این موجود از بین رفت و برخی از متخصصان عقیده دارند که جمعیتهای کنونی آن از اندک حیوانات بقایافته و خویشاوند نزدیک اشتقاق پیدا کرده اند. ازدواج خویشاوندی بالا در تعداد پایین گروههای باقی مانده وضعیت وخیم کنونی این گونه را سبب شده است. این جانور دارای تنوع ژنتیکی بسیار پایینی بوده و جمعیتهای جانوری این چنین دچار مرگ ومیرهای زیادی میشوند. با وجود قدرت تکثیر بالای یوزها در طبیعت، تکثیر در اسارت این جانوران در جهت تکثیر آنها در بعضی نقاط مانند امریکای شمالی جواب نداده است. گونه یوز دارای دو زیرگونه است: زیرگونه آسیایی و زیرگونه افریقایی. هر چند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد و برخی متخصصان تعداد بیشتری زیرگونه را در نظر میگیرند. در بین این دو، زیرگونه افریقایی که در بسیاری از بخشهای این قاره پراکندگی دارد وضعیت نسبتاً بهتری را دارد. به نظر میرسد که در حدود ۵ تا ۱۵ هزار یوز هنوز در افریقا باقی مانده اند. اما زیرگونه آسیایی که روزگاری در بخشهای وسیعی از خاورمیانه و هند پراکندگی داشت اکنون تنها محدود به جمعیتهای موجود در کشور ما شده است. بدین ترتیب از این پس میتوان به جای یوز آسیایی از عنوان زیباتر اما ناخوشایند یوز ایرانی استفاده کرد. پراکندگی یوز در بخشهای مرکزی ایران و در محدوده دشت کویر و دشت لوت و نواحی اطراف آن قرار دارد. بیژن فرهنگ دره شوری متخصص کارکشته و قدیمی حیات وحش ایران درباره وضعیت گذشته نه چندان دور این جانور گفته است: «مدیریت، حفاظت و طبیعت مناطق پراکندگی یوز آنچنان تقویت و ترمیم یافته بود که هیچ گونه نگرانی برای بقای یوز و همین طور دیگر جانوران کشور وجود نداشت. در زمان انقلاب پارکها و مناطق حفاظت شده کشور مورد هجوم شکارچیان، دامداران، کشاورزان و زمین خواران قرار گرفت. مناطق حفاظت شده و پارکهایی که در مجاورت شهرها قرار داشتند علاوه بر مهاجمان فوق مورد هجوم ادارات دولتی و ارگانهای نظامی نیز بودند و بخشهای زیادی از آن مناطق به منازل مسکونی، کارخانه و پادگانهای نظامی تبدیل شدند. سازمان حفاظت محیط زیست علاوه بر اینکه بخشهایی از مناطق خود را از دست داد، در بخش باقیمانده نیز امنیت سابق بربادرفته بود. تهاجم به همه مناطق کشور لطمه زد ولی به مناطق دشتی بیش از دیگر مناطق آسیب وارد آمد.» او علاوه بر اینها شکار یوز، صید طعمههای بالقوه جانور، هجوم دامداران و سگهای گله؛ اشغال آبشخورها را نیز از جمله تهدیدهای این جانور میداند. اما به نظر میرسد با وجود شرایط حاکم بر محیط زیست ایران نمیتوان امیدی به بقای آن داشت. شاید تا چند وقت دیگر از یوزهای خرامان دشتهای گرم سرزمین مان تنها چند عکس و خاطره یادگار بمانند و این مرکب شاهان و بزرگان به سرنوشت بسیاری از دیگر جانداران انقراض یافته دچار شود.
رویت یوز پلنگ ایرانی در سبزوار
پس ازچندین سال که گمان می رفت این حیوان در این منطقه منقرض شده باشد دو روز قبل در ارتفاعات اطراف روستای افچنگ سبزوار یک قلاده از این حیوان منحصر بفرد و زیبا مشاهده شد.پیشتر گمان می رفت که که تنها فقط چند قلاده دیگر از این حیوان در اطراف شاهرود موجود می باشند که با رویت این حیوان جای امیدواری برای بقای نسل این حیوان وجود دارد.لازم بذکر است که دوسال پیش شکارچیان بطور ناجوانمردانه یک قلاده یوز آبستن را شکار نمودند و تلاشهای محیطبانی شهرستان نیز برای شناسایی و دستگیری این شکارچیان سودی در برنداشت.
آبجی
16th March 2010, 11:43 PM
طول بدن خرس قهوه ای ایران در حدود 2 تا 5/2 متر می رسد.این پستاندار با وزنهای مختلف دیده شده است،که از 90 تا 290 کیلوگرم متغیر است ولی میانگین وزن آن در حدود 180 کیلو می باشد.
این حیوان همه چیز خوار است و به خوردن عسل علاقه ی وافری دارد ؛و در فصل بهار نیز مانند علفخواران به خوردن علفهای تازه روی می آورد ویا با ناخنهای دراز و خمیده خود حشرات را از زیر پوست درختان و یا شکاف سنگها خارج نوده و می خورد یا اینکه لانه جوندگان کوچک را می کند و آنها را شکار می کند.
زیستگاه:
زیستگاه خرس قهوه ای ایران شامل مناطق جنگلی خزری و جنگلهای ارسباران و زاگرس و علفزارهای مرتفع کوهستانی نزدیک جنگل و دره های پایین دست جنگل می باشد.
پراکنش:
پراکنش خرس قهوه ای در ایران از شمال خراسان تا استانهای گلستان ، سمنان، مازندران ، گیلان ، تهران ، قزوین ، زنجان و آذربایجان تا کردستان و مرمانشاه و لرستان و چهارمحال و خوزستان و فارس گزارش شده است.
خرس قهوه ای در اواخر تابستان و پاییز معمولا در مناطق پایین دست جنگل یا دره که میوه های وحشی در آنها فراوان است ساکن می شود..
آبجی
16th March 2010, 11:48 PM
راسو راسوها گروهی از شکارگران قدیمی جهان هستند که در همه جا پراکندهاند این جانور از ناشناختهترین و در عین حال از مکارترین پستانداران روی زمین است. راسوهای زمینی در اندازههای گوناگون از راسوی کوچک با وزن 450 گرم گرفته تا ولورین خرس مانند، با وزن 30 کیلوییدیده میشوند. خانواده راسوها شامل جانوران گوناگونی است که بعضی با اتکا به پنجههای قوی خود مانند گورکن میتوانند با سرعت چند متر در دقیقه زمین را بکنند و جوندگان را شکار نمایند. سگ دریایی و رودخانهای با بدن چرب و براق خود شناگر ماهری است و میتواند مدت زیادی در داخل آب به دنبال ماهی باشد. و سمور جنگلی که با چابکی از درختان بالا میرود میتواند با پرشهای بلند خود کیلومترها به دنبال سنجاب درختی بر سر شاخهها به هر سو حرکت کند.
بوی بد
راسوها از اعضای خانواده راسوها (موستلید) هستند. در انتهای بدن راسوها غدهای وجود دارد که در صورت لزوم بوی شدید و زنندهای از آن تولید میکنند و به همینجهت موستلید نامیده شده اند. این جانوران از این بو استفادههای گوناگونی میکنند آنها بهوسیله آن میتوانند غذاهایی را که قبلاٌ به این بوی آغشته و در زیر خاک پنهان کردهاند را دوباره پیدا کنند و یا برای این که جانوران دیگر به غذایشان دستبرد نزنند آن را با بوی خود آلوده میکنند.
همچنین آنها از این بو برای جلب جفت خود استفاده میکنندو یا حوزه قلمرو خود را مشخص مینمایند تا برای جانوران ناآشنا اعلام خطر کرده باشند و در موقعی که از سوی جانوران تهدید میشوند از بوی خود برای دفاع سود میجویند. اسکانک جانوری از خانواده راسوهاست که در امریکا زندگی میکند او هنگام هجوم دشمنان میتواند از غده انتهای بدن خود مایعی اسیدی تا فاصله 4 متری بر روی دشمن خود بجهاند.
اعضای دیگر خانواده راسوها از بوی خود در جنبههای مختلف استفاده میکنند ولی اکثراٌ از ویژگیهای دیگرشان برای زنده ماندن سود میجویند گونههای کوچکتر آنها راسوی کوچک راسوی دم کوتاه و راسوی دم بلند لاغر مار مانند هستند. آنها به سرعت حرکت میکنند و با خزیدن در سوراخ موشها آنها را شکار میکنند. آنها لانههای خود را در زیر سنگها، تنههای درختان و یا سوراخهای جانوران دیگر بنا میکنند.
تولید مثل
راسوها در فصل تابستان جفتگیری میکنند ولی به علت تاخیر در باروری تخم در داخل رحم، نوزادان در بهار سال بعد دنیا میآیند و از این رو امکان بیشتری برای زنده ماندن دارند.
رنگ بدن این سه گونه راسو در فصول مختلف سال تغییر میکند با آغاز فصل سرما پوشش قهوهای تابستانی آنها به سفیدی مبدل میشود. رنگ زیبای پوست راسوی دم کوتاه بهویژه در زمستان موردتوجه فراوان خانم هاست پوست این جانور به ارمین معروف است.
بررسیهایی که در باره استفاده از خز جانوران انجام گرفته نشان میدهد که این اقدام تا چه حد بقای جانوران خزدار را به خطر انداخنه است. زمانی که مینک در حال تبدیل شدن به راسوی شناگر بود پسر عموی بزرگتر او سمور جنگلی فنون لازم برای شکار در بالای درختان جنگلهای کاج و صنوبر را به دست میآورد. سمور جنگلی مانند ابل(سمور روسی) که از خویشاوندان نزدیک این گونه است به علت داشتن پوست مرغوب و تیره اش توسط شکارچیان ودام گذاران حرفهای شکار شده و تعدادش به طرز بی سابقهای کاهش یافته است.
راسو کوچکترین جانور گوشتخوار ایران است که طول بدنش به 35 سانتی متر میرسد این جانور در مزارع به دنبال جوندگان کوچک میرود و گاهی به داخل خانهها و انبارها راه پیدا میکند و در آنجا ساکن میشود و گاهی به مرغ و خروس نیز حمله میکند.
گونه ها
یکی دیگر از گونههای پر وزن راسوها، سمور پنانت در امریکا سات که به ماهیگیر و گربه ماهیگیر هم مشهور است البته این جانور نه ماهیگیر است و نه گربه چرا که آنها هم بالای درختان زندگی میکنند و هم در آب این حیوان از قورباغه موش آبی امریکایی و سنجاب تغدیه میکند و زمانی که غذا کمیاب است سمور پنانت به روباه بیور و حتی گوزنهای ضعیف حنله میکند فیشر یا ماهیگیر یکی دیگر از اعضای این خانواده است که علاوه بر قورباغه موش و سنجاب میتواند تشی را از پای درآورد به نظر میرسد تشی با سنجاقکهای بلندی که در قسمت پشت بدن خود دارد هدف آسیب ناپذیری برای جانوران شکارگر کوچک اندام باشد. ولی فیشر با چالاکی فراوان ابتدا حیوان را بر میگرداند به شکم او که فاقد تیغ است حمله میکند بدترین دشمن فیشر انسان است که با قطع بی رویه درختان جنگلی برای مصارف تجارتی با تبدیل کردن جنگل به زمینهای زراعی زیستگاه این جانور را از بین میبرد. این جانور همچنین به سبب داشتن پوست زیبا و سیاه آماج حمله انسانها است. به طوری که قیمت پوست آن سابقاٌ تا 100 دلار رسیده بود. از این رو نسل آن در بسیاری از مناطق رو به انقراض رفته است ولی امروزه به نظر میرسد که وضع این جانور در بعضی از مناطق مانند ورمونت کمی بهتر شده باشد.
در این نواحی فیشرهای گرفته شده از مناطق دیگر را رها میکنند تا زاد و ولد کنند. اینها جانوران بسیار مفیدی هستند چرا که با کنترل جمعیت تشیهایی که از پوست درختان جنگلی تغذیه میکنند از خشک شدن درختان جلوگیری میشود. یکی دیگر از جانوران شکارگر خانواده راسوها که بیشتر از ماهیگیر در مخاطره قرار گرفته، ولورین است.
تا چندی پیش تصور میشد که ولورینها برای چهار پایان اهلی و انسان خطراتی ایجاد میکنند ازاین رو به طرز بیرحمانهای توسط انسانها شکار یا به تله انداخته میشدند.
امروزه این حیوان تنها در مناطق دور افتاده آلاسکا، کانادا و مناطق شمالی اروپا و آسیا دیده میشود. ولورین در میان مردم چهرهای وحشتناک دارد وبه نامهای خرس گندیده، خرس شیطان و دیو شمال معروف شده است البته ولورین با پاهای کوتاه خرس مانندش بسیار قوی و سمج است.
راسوهای رودخانه
مینکهای نوزاد با چشمان بسته بدن بی مو و بسیار ناتوان به دنیا میآیند و زمانی که 6 یا 7 هفته از عمرشان گذشت از شیر گرفته میشوند آمادگی دارند تا شکار خود را به تنهایی به دست آورند مینکهای بزرگ به نسبت قد 50 – 70 سانتی متر و وزن نیم تا دو کیلویی شان بسیار درنده خو هستند و غالباٌ جانوران بزرگتر از خود را با این که قادر به خوردن همه آن نیستند میکشند. گاهی اتفاق میافتد که طعمههای مینک دست نخورده در نیزارها رها میشوند و شاید هم بعداٌ خورده شوند. مینک در فصول مختلف از خرچنگهای خاردار و ماهی، مرغابی، جوجه مرغابی و موش آبی تغذیه میکند با این که موش آبی جانوری نسبتاٌ قوی خطرناک است ما گاهی تمام غذای مینک را به مدت زیاد تأمین میکند.
همچنانکه برای غالب شکارگران کوچک اتفاق میافتد مینک نیز گاهی هدف چنگالهای تیز بازهای شکاری قرار میگیرد. ولی خطر جدی برای او زمانی است که این جانور از آب فاصله داشته باشد در غیر این صورت حیوان نمیتواند به داخل آب شیرجه رود و جان خود را نجات دهد
ستیزه جوی سنگین وزن
راسوها 70 گونه مختلف دارند که ولورین از همه آنها بزرگتر و ترسناکتر است وزن بدن این جانور 30 کیلو و طول آن 90 سانتی متر است و میتواند با دندانهای خود استخوانهای گرگی تنها را در هم بشکند ولورین فقط در فصل زمستان میتواند از آروارههای خود استفاده کند زیرا با پاهای بزرگ و انگشتهای بهم پیوسته اش قادر است بر روی برف به سرعت و بدون سر و صدا بطور خستگی ناپذیر جانورانی مثل گوزن روباه خرگوش سنجاب و گاهی موس یا گوزن شمالی را دنبال کند و آنها را از پای در آورد. ولی در تابستان امکانات شکار محدودتر است. چون ولورین در زمینهایی که پوشش ضخیمی از برف نداشته باشد نمیتواند خوب راه برود و راه رفتن او با سر و صدای زیاد همراه است. از این رو در ماههای گرم سال حیوان مجبور است از لاشه جانوران، تخم پرندگان حشرات تمشک و انواع میوه تغذیه کند ولورین نیز مانند اکثر راسوها جانوری است قلمرو طلب. ولورین نر قلمرو بسیار وسیعی دارد که گاهی وسعت آن به 200 هزار هکتار نی رسد که ممکن است فقط با یک یا دو ولورین ماده در آنجا زندگی کنند. حدود قلمرو ولورینها با مدفوع ادرار و ترشحات غده زیر شکم انها مشخص میشود و جانور از آن به شدت دفاع میکند. ولورینهای جوان مزاحمین بالقوهای هستند که میتوانند فقط دو سال در حوزه ولورین نر زندگی کنند و پس از آن از قلمرو والدین خود اخراج میشوند و مجبورند برای خود سرزمین جدیدی را بیابند.
اگر چه ولورینها خوبی از درخت بالا میروند ولی عموماٌ شکارهای خود را در روی زمین تعقیب میکنند آنها بیشتر شکارهای خود را به کمک قوه بویایی مییابند ولی حس شنوایی و بینایی آنها نیز ضروری آنها نیز قوی است ولورین معمولاٌ شکارهای کوچک را با گاز گرفتن و یا ضربه زدن به نخاع شکی(ستون فقرات) از پای در میآورد. در فصل زمستان گاهی از پشت بر روی حیوانات بزرگتر میپرند و مانند شکارهای کوچکشان با گاز گرفتن گردن، آنها را میکشند.
از دانشنامهٔ رشد
آبجی
16th March 2010, 11:48 PM
راهنمای نگهداری از ماهی قرمز ماهی قرمزGold Fish
خانواده: Carassius auratus
ماهی قرمز بواسطه رنگ طلایی آن شهرت یافته است. این ماهی می تواند تا اندازه 40 سانتیمتر رشد کند، طول عمر 10تا 20 ساله برای این ماهی غیر معمول نیست. طول عمر بیش از 40 سال نیز برای گلدفیش ثبت شده است. اصالت ماهی قرمز معمولی به شرق آسیا میرسد و رنگ برونزه دارد و قادر به تحمل آب کم اکسیژن و بقاء و تولید مثل در آبگیرهای کوچک می باشد. بنابراین اینها انتخاب مناسبی بودند که چینی ها در حدود هزاران سال پیش ، زمانی که در جستجوی ماهی هایی که بوانند بعنوان محصولات غذایی پرورش یابند ، به آن برخوردند. با اصلاح نژاد ، اندازه آنها افزایش یافت ولی پس از مدتی ، از نقطه نظر ارزش اقتصادی، آنها تبدیل به جانوران تزئینی شدند و پرورش دهندگان سعی خود را متمرکز بر اصلاح و بهتر شدن نوع طلا ماهی کردند و پرورش برای خوراک منسوخ گردید. پرورش طلا ماهی در چین و نیز ژاپن برای مدت 700 سال ادامه یافت و در اروپا در سال 1961 شروع شد و زمانی بود که اولین ماهی توسط کشتی وارد شد.
آناتومی
یک ماهی نمونه بدن کشیده و کمانی مانند دارد ، فاقد گردن است ، آبششها مسئول تنفس بوده و تعادل بدن در آب توسط باله ها حفظ می شود.
دو تا باله سینه ای و لگنی مانند ترمز عمل می کنند ، موقع چرخیدن، یک باله سینه ای یک طرف را بالا میبرد تا طرف دیگر کشیده شود. باله پشتی و مقعدی مانند تیرک کشتی ها عمل می کنند و در ضمن ظاهر ماهی را آراسته میسازد و باله دمی در شنا کردن استفاده می شود. گر چه قسمت عمده حرکت توسط چرخش های بدن ایجاد می شود.
بدن توسط فلسهایی بصورتی که قسمتی از هر فلس بر روی فلس دیگر قرار گرفته ، حمایت می شوند و هرگز از نظر تعداد افزایش نمی یابند بلکه همانطوری که ماهی رشد می کند از نظر اندازه ، هم این فلسها بزرگ می شوند. رشد دایره ای فلس در تابستان هنگامی که میزان رشد سریع است ، خوب ولی در زمستان و در مواقع فقدان رشد، اندک است. خط جانبی در بدن یک ردیف از فلسها است که از سر تا دم در هر طرف ماهی امتداد یافته اند و یک ارگان حسی اصلی است که ارتعاشات بسیار حساس و ضعیف را هم می تواند حس و ثبت کند، تغییرات جزئی در فشار آب و سرعت و شتاب آب به ماهی اجازه می دهد تا بدون خطا از داخل شکافها بلغزد و عبور کند و همینطور با سرعت در یک دسته ماهی بچرخد بدون اینکه تصادفی با آنها بکند.
چشمهای ماهی گلدفیش کمی بر آمده است و این بر آمدگی ، مسئله عدم چرخش سر را جبران می کند و پیرامون خود را خوب می بیند تا از شکارگران در امان باشد. در قسمت داخل ، ستون مهره بسیار قابل انعطاف با انشعابات مهره ها در هر دو طرف قرار گرفته است.
اندامهای اصلی از جمله قلب ، کلیه ها ، کبد مشابه با دیگر مهره داران است و علاوه بر آن دارای یک عضو نگهدارنده و شناور کننده پر از هوا موسوم به بادکنک شنا می باشد. واضحترین تفاوت میان اعضای داخلی ماهی و دیگر مهره داران ، وجود آبشش بجای شش هاست و ماهی ها از طریق جریان پیدا کردن آب به داخل آبششها تنفس می کنند.
برای تبادل اکسیژن ، همانطوری که آب به داخل رشته های تار مانند آبشش جریان می یابد ، اکسیژن محلول از آب به داخل جریان خون انتقال یافته و دی اکسید کربن از جریان خون وارد آب می شود. آب از طریق دهان وارد شده و از طریق شکافهای آبشش خارج می شود. جدار آبشش با جریان آب باز و بسته میگردد ، سوراخهای بینی اعضاء بویایی بوده و در تنفس دخالتی ندارند.
نحوه رفتار و جابجائی ماهی قرمز
مراقبت از باله ها و فلسها به منظور جلوگیری از آسیب دیدن خیلی مهم است. در مخزن می توان از یک لیوان یا توری برای گرفتن ماهی استفاده کرد و در حوض از تور. در زمان انتقال به محل جدید باید از یک دماسنج برای بررسی یکسان بودن دمای آب استفاده کرد چون تغییرات دما حتی فقط 1 درجه سانتیگراد میتواند کشنده باشد.
بهتر است یک ماهی تازه خریداری شده در همان کیسه پلاستیکی خودش در آکواریوم شناور گردد تا دما یکنواخت گردد و چنانچه حوض یا آکواریوم آماده نباشد درون یک سطل از آب شیر که 24 ساعت به منظور از بین رفتن کلر آن باقی مانده است موقتاً قرار داده شود.
آکواریوم و ملزومات
بهترین محل برای نگهداری ماهی در محیط خانه تانکهای شیشه ای هستند، قرار دادن سرپوشی که مانع گرد و غبار و پرش ماهی به بیرون باشد مفید است البته به شرطیکه مانع از رسیدن هوا به سطح آب نشود. توصیه می شود از ظرفهایی که قسمت بالایی آن محیط کمی ندارد استفاده نشود به عبارت دیگر هر چه حجم بیشتری از آب با هوا در ارتباط باشد بهتر است. تعداد ماهیان نگهداری شده بستگی به فضای موجود خواهد داشت. برای ماهیهای کوچک که زیر 8 سانتیمتر هستند ، 24 سانتیمتر مربع سطح آب برای 1 سانتیمتر، ماهی است و برای ماهیهای بزرگتر نیاز به جای بیشتری است.
دما و نور
هیچگونه گرما یا نور مصنوعی برای ماهی لازم نیست. دمای اتاق با حد متوسط 20-10 درجه سانتیگراد برای این منظور مطلوب است. اگر چه گیاهان برای رشد بهتر به نور مصنوعی به مدت 10-8 ساعت در روز نیاز دارند. صاحبان حرفه ای ماهی آگاهند که اگر ماهی بطور ناگهانی از تاریکی به نور یا برعکس غوطه بخورد دچار شوک می شود. تغییر تدریجی باید بصورت روشن کردن اتاق قبل از نور دادن به آکواریوم و تاریک کردن آکواریوم بصورت قطع برق آن قبل از خاموش کردن چراغ اتاق باشد.
هوادهی
ظرفیت تانک توسط هوادهی مداوم 40 برابر بیشتر میشود. پمپ هوا برای آکواریوم سردآبی ضروری نیست ولی اگر ماهی به این عمل عادت نماید باید ادامه یابد. ویژگی آن در این است که علاوه بر تشکیل حبابهای هوا در داخل آب ، جریان حبابها ، لایه های زیرین آب را به سطح حرکت میدهد و در آنجا تبادل دی اکسید کربن و اکسیژن صورت میگیرد. در حوض نیز این عمل درست به همین صورت توسط پمپ فواره ها صورت می گیرد.
گیاهان
نقش گیاهان در حوض ها و آکواریوم ها اصولاً برای دکور ، سایه بان و جذب دی اکسید کربن و موادی مانند آمونیاک و نیتراتهای ناشی از تجزیه و فساد مواد است و معمولاً کمتر از آنچه تصور عمومی است برای تامین اکسیژن موثرند. اکسیژن فقط در مرحله فتوسنتز آنها آزاد میشود و در خلال 24 ساعت اکسیژن توسط گیاه برای عمل تنفس مصرف میشود.
چک لیست یک آکواریوم موفق گلد فیش
1- در آغاز ، 150 سانتیمتر مربع سطح آب برای هر 5/2 سانتیمتر طول ماهی (با دم) در نظر بگیرید.
2- از تغییرات ناگهانی دما اجتناب ورزید؛ گونه های زینتی را در دمای پائینتر از 21 درجه سانتیگراد نگاه ندارید.
3- از تغییرات ناگهانی PH آب خودداری کنید.
4- رزیم غذایی مناسب و متنوعی را در پیش بگیرید و از تغذیه بیش از حد و آلودگی مخزن بپرهیزید.
5- از فیلتراسیون و یا هوادهی در تمام اوقات مطمئن باشید . مرتباً فیلترها را سرویس کنید.
6- هر 2 تا 4 هفته 25% آب مخزن را تعویض کنید. آب تازه باید قبلاً هم دما شده باشد.
چک لیست تعطیلات
یک هفته قبل از عزیمت به سفر:
1- تعویض بخشی از آب
2- سرویس فیلترها
3- تغذیه با مقادیر معمول و عادی
4- عدم افزودن ماهی جدید، به جهت احتمال ورود بیماری یا آفتهای مسبب بروز مشکلات در زمان عدم حضور شما
روز پیش از عزیمت:
1- کنترل همه پمپ ها ، فیلتر ها و..
2- روشن نگه داشتن طی مسافرت
3- در صورت لزوم، مقادی مورد نیاز غذا را آماده کرده و برای استفاده در ظروف در بسته به یکی از همسایگان بدهید.
در مسافرت:
1- ماهی های بزرگی می توانند بدون غذا برای حدود 2 یا 3 هفته کاملاً بخوبی به زندگی ادامه دهند. اما می توانید از یکی از همسایگانتان بخواهید که آنها را ترجیحاً با مقادیر از پیش آماده شده تغذیه کنند.
2- با پنهان کردن مابقی غذا ها از دید دوستانتان از تغذیه بیش از حد جلوگیری کنید.
در بازگشت:
1- تعویض قسمتی از آب
2- رسیدگی به فیلترها
3- آغاز مجدد برنامه تغذیه
تغذیه
ماهی سردآبی در دمای بین 18-16 درجه سانتیگراد بهتر تغذیه میکند و خارج از این دما مثلاً زیر 10 درجه سانتیگراد یا بالای 21 درجه سانتیگراد احتمالاً تغذیه اش متوقف میگردد. علی این امر ، عدم فعالیت در آب خیلی سرد و یا بی تحرکی در آب با اکسیژن کم است. پس مقدار غذای داده شده با میزان دما متغیر است. در تابستان 2 وعده در روز و در زمستان یک وعده هر یک روز در میان کافی است.
استفاده از یک میدان یا حریم غذایی ، غذا را به یک محل محدود می کند و تمیز کردن را آسان می کند. مقدار صحیح غذادهی در یک وعده مقداری است که ماهی در عرض 10 دقیقه میتواند تمام کند و تغذیه بیش از حد خطرناک است.
بقایای خورده نشده غذا ، آب را کثیف می کند وهمانطور که این بقایا فاشد میشوند ، سطح اکسیژن آب را پائین می آورند.
در شرایط خوب ، ماهی می تواند 2 تا 3 هفته بدون غذا زندگی کند و اگر گیاهان درون آب موجود باشند این مدت طولانی تر میشود ولی در اب کثیف زود میمیرند. در طبیعت ماهی قرمز همه چیزخوار است و از حشره های آبی ، ماهی های کوچک و گیاهان سبز تغذیه میکند. این رژیم طبیعی نیز میتواند در حوضهای پرورشی مناسب در اختیار آنها قرار گیرد. ماهی های آکواریوم اغلب با غذای خشک اختصاصی با پروتئین بالا تغذیه میشوند و نیز برای ایجاد تنوع یک یا دو بار در هفته مقداری غذای تازه یا منجمد میتوان اضافه کرد.
مکملهای غذایی بصورت شربت تقویتی نیز در دسترس هستند و چنانچه گیاهان آبی نباشند از مقدار کمی سبزیجات خرد شده مانند کاهو میتوان استفاده کرد. ساده ترین غذای تازه ، قطعه کوچکی از گوشت خام است که خوب شسته شده و خونابه آن کاملاً گرفته شده باشد ، میگو نیز قابل مصرف برای ماهی می باشد.
تولید مثل
فصل تخم ریزی در تمام تابستان دوام دارد و شروع آن اردیبهشت و خرداد می باشد . در سن حدود یکسالگی ، ماهی قرمز سالم ، هر ماه از فصل قادر به تخم ریزی است . در زمانهای تولید مثل تشخیص جنس ها ساده است ، نر ها برآمدگی سفید رنگ (دگمه مانند) روی باله های سینه ای و پشت سر دارند. ماده نیز حالت تورم و بادکردگی در ناحیه تخمدانها دارد.
تخمدانها حاوی هزاران تخم هستند و یک نر قادر به بارور کردن تخمهای بسیاری می باشد. در رفتار تولید مثلی ، نرها تمام روز ماده ها را دنبال می کنند و به داخل گرمترین و کم عمقترین قسمت حوض با تولید صدای شلپ شلپ میرانند.
این دنبال کردن باعث سهولت تخم ریزی در ماده ها می گردد و بلافاصله تخمکها توسط اسپرم ماهی نر بارور میگردد و به گیاهان داخا آب می پیوندند.
در طبیعت بیشتر تخمها و بچه ماهی ها توسط حلزونها و ماهی های بالغ خورده می شوند و چنانچه گیاهی را که تخمهای بارور شده به آن چسبیده اند به یک تانک تمیز که سایبانی نیز برای محافظت از نور خورشید دارد منتقل نمایند ، شانس بیشتری برای بقاء خواهند داشت.
در حرارت 21 درجه سانتیگراد تخمها در مدت 4 روز به نوزاد تبدیل میشوند و در 10 درجه سانتیگراد این امر تا 14 روز طول میکشد. بچه ماهی آزادانه شنا میکنند و غذای طبیعی آنها موجودات میکروسکوپی هستند.
درون مخزن آب یا حوض مخصوص آنها میتوانند از غذای ویژه ای که مخصوص بچه ماهی ها تهیه می شوند تغذیه نمایند. در یک ماهگی تغذیه آنان مثل بالغین میتواند باشد و در سه ماهگی ماهی قرمز جسور آماده است تا در کنار دیگر ماهی ها قرار گیرد.
تولید مثل در آکواریوم تفاوتش در این است که فقط یک جفت ماهی شرکت می کنند. تخمها بهتر است به یک مخزن جداگانه انتقال یابند ولی امکان دارد که در همان آکواریوم با یک جداکننده شیشه ای آنها را از بالغین و والدین محافظت کرد.
مشکلات ، آفت ها و بیماری ها
وقتی فلسهای ماهی در اثر حادثه یا جراحت کنده می شوند ، قبل از اینکه ترمیم صورت گیرد بیماری (Saprolegnia) قارچ سفید رخ می دهد. زمانی که قارچها به نواحی سرپوش آبشش ها (Opercula) می رسند و در تنفس وقفه ایجاد می کنند باعث مرگ می شوند. ماهیهای مبتلا را باید جدا کرد زیرا که بیماری بشدت واگیردار است. درمان بصورت بکار بردن حمام نمک (کلرید سدیم) است و ماهی به محلول سالین برای مدت 20-15 دقیقه در روز منتقل میشود. یا اینکه بجای آن میتوان ماهی را به یک تشت شامل 5 قطره از محلول 2% مرکورکوروم به ازای 5 لیتر آب برای مدت 3 ساعت در روز انتقال داد.
بیماری شدیداً واگیردار و کشنده دیگر بیماری لکه سفید (White Spot) یا Icthyophiriasis نام دارد که توسط یک انگل پروتوزوآ ایجاد میشود. گونه های فلس دار( دارای فلس قابل مشاهده) را باید در یک مخزن بدون گیاه جدا ساخته و سعی کرد که انگل توسط رنگ دار کردن آب با متیلن بلو به مدت 10-8 روز کشته شود. همچنین با مرکورکروم هم موثر است .
بسیاری از بیماریهای ماهی بعلت فقر تغذیه ، تجمع بیش از حد آب کثیف و تغییرات دما است. فضله دنباله دار (آویزان) دلالت بر یبوست دارد که اغلب اوقات در نتیجه تغذیه ای که منحصر به غذای خشک است ایجاد می شود. اضافه کردن غذای تازه و برگهای سبز و همچنین دادن شربتهای تقویتی و نیز چنانچه آب سرد است افزایش دما به 18-16 درجه موثر است. درمان پوسیدگی باله ها و دم هم زمانی امکان پذیر است که شرایط و وضعیت زندگی اصلاح گردد. درمان با حمام نمک نیز اغلب اوقات مفید است.
عدم تعادل ممکن است بعلت نقص در بادکنک شنا باشد که درمانی ندارد ولی یبوست ، سوءهاضمه ، تغییرات دما همه با علامت از دست دادن تعادل همراه است که با درمان یبوست ، جابجا کردن ماهی به آب کم عمق برای چندین رزو یا ثابت نگه داشتن دمای محیط قابل برگشت است.
بیرنگ شدن یا کمرنگ شدن رنگ بدن ممکن است اولین نشانه کسالت و یا ناشی از وجود کلر در آب باشد. نوزادان ماهی تا 12-8 ماهگی رنگ بالغین را به خود نمی گیرند و در بعضی از آنها نیز هیچوقت رنگ خوبی ظهور نمیکند.
چک لیست تشخیص عفونتهای معمول گلدفیش ها
باکتریایی:
پوسیدگی باله: منشعب شدن و کاهش یا نابودی کامل باله ها از علائم ظاهری می باشند. همچنین سرخ شدگی هایی در باله ها دیده می شود.
قارچ زدگی: وجود بخشهای سفیدی در اطراف دهان ، چشمها یا نقاط مختلف بدن.
جراحات: آسیب بدنی به صورت زخم فرورفته سرخ بر بدن.
انگلی:
*لکه سفید: خالهای ریز و مانند غبار سفید رنگ بویژه قابل رویت بر باله ها.
* فلوکهای آبششی: اغلب غیر قابل رویت.اما نفس نفس زدن و حرکات ناگهانی مفرط دلیل بر حمل آنها توسط ماهی است.
* شپشک ماهی: جانداری کوچک و گرد در حدود سر سوزن. اغلب شفاف و متصل به بدن ماهی.
* انگلهای فلوکی و پروتوزوآیی میکروسکوپی: پوست لزج و سفید. وجود لایه سفیدی بر روی عدسی چشم.
آبجی
16th March 2010, 11:48 PM
بيشتر دايناسورها در انتظار كشف شدن هستند دايناسورها سوپراستارهاي تاريخ طبيعي هستند، اما با شگفتي فراوان بايد بگوييم كه چيز اندكي دربارهي گوناگوني آنها ميدانيم. اكنون دانشمندان توانستهاند بر پايهي يك مدل رياضي شمار جنسهاي گوناگون دايناسورها را برآورد كنند. بر پايهي اين برآورد تازه روشن شده است كه دستكم 70 درصد آنها در انتظار كشف شدن هستند. اين برآورد ميتواند بحث دربارهي علت نابودي آنها را به خانهي اول بازگرداند.
استيو ونگ، كارشناس آمار از كالج اسوارتمور، و پيتر دادسون، ديرينشناس از دانشگاه پنسيلوانيا(فيلادلفياي آمريكا)، اسكلت جنسهايي از دايناسورها را كه تا كنون كشف شدهاند كنار هم گذاشتند و بر پايهي آنها يك مدل رياضي ساختند كه دادههاي ديدني را به جنسهاي ديده نشده پيوند ميدهد. تاكنون، 527 جنس از دايناسورها شناسايي شده است، اما بر پايهي اين مدل برآورد شده است كه نزديك 1850 جنس از دايناسورها وجود داشته كه شمار زيادي از آنها هنوز كشف نشدهاند.
انفجار اكتشاف
استيو ونگ ميگويد:"ما در عصر نوزايي دايناسورها زندگي ميكنيم و هر ساله شمار پيشبيني نشدهاي از دايناسورها كشف مي شود." او ميگويد كه طي دو دههي گذشته به اندازهي همهي تاريخ گذشتهي انسان، دايناسور كشف كردهايم كه بيشتر آن به انفجاري از يافتهها در كشورهاي چين و آرژانتين مربوط ميشود. شمار جنسهاي دايناسورهاي شناخته شده از اين كشورها در 20 سال گذشته دو برابر شده است. به نظر نميرسد اين رشد كند شود. ونگ ميگويد:"شايد آفريقا جاي بعدي شكوفايي باشد."
با اين همه، به نظر نميرسد بتوانيم همهي جنسهاي مانده را پيدا كنيم. اين پژوهشگران برآورد كردهاند كه 46 درصد آنها را هرگز كشف نخواهيم كرد، زيرا فسيلي ازآنها بر جاي نمانده است كه بتوانيم آنها را پيدا كنيم. 90 درصد از كشفشدنيها را نيز در 100 تا 140 سال آينده ميتوانيم شناسايي كنيم.
سالهاي پاياني
هنگامي كه ونگ و دادسون گوناگوني دايناسورها را در 6 ميليون سال پاياني كرتاسه(دروهي بارش شهابسنگها) با 6 ميليون سال پيش از آن مقايسه كردند، تغييري مشاهده نكردند. با اين همه، دادسون ميگويد مدلي كه ما به كار گرفتهايم جزئيات كافي را ندارد تا نشان بدهد آيا كاهش اندكي در گوناگوني دايناسورها طي دورهي برخورد شهابسنگها رخ داده است يا نه.
پاول برت، ديرينشناس از موزهي تاريخ طبيعي لندن(انگلستان)، ميگويد كه شايد دگرگوني آب هوا و فعاليت آتشفشانها در كاهش گوناگوني دايناسورها در پايان كرتاسه نقش داشته و بارش شهابسنگها به آن پايان داده است.
منبع :
Hooper Rowan, NewScientist.com news service
آبجی
16th March 2010, 11:48 PM
موريانه ها غذاي خود را با گوش دادن انتخاب مي كنند! جام جم: گرچه موريانه ها مشهورند به اين كه غذاي خود را انتخاب نمي كنند اما در واقع مي توانند كاملا انتخابي عمل نمايند. در واقع علاوه بر انتخاب چوب از لحاظ سختي و خوشايند بودن ، گونه هاي مختلفي هستند كه اندازه هاي خاص چوب را مي پسندند كه اين يك راه اجتناب از رقابت با ديگر موريانه هاست. چگونگي دقيق كنترل اين اندازه گيري دانشمندان را متحير ساخته اما اين موجودات نابينا هستند و ابعاد قطعه چوب را قبل از آن كه در داخل آن جاي گيرند نمي سنجند. به گزارش سايت scium.com ، تحقيقات جديد نشان مي دهد اين موجودات چوب منتخب خود را با گوش دادن برمي گزينند. محققان استراليايي موريانه هاي چوب خشك (كريپتوترس دامستيكوس) را مورد بررسي قرار دادند تا دريابند چه فاكتورهايي تصميم آنها را براي خوردن تحت تاثير قرار مي دهد. اين محققان قطعات چوب به اندازه هاي مختلف را در اختيار اين حشرات گذاشتند و صداهايي كه بهنگام حركت و جويدن چوب ايجاد مي كردند را ثبت نمودند. موريانه ها قطعات كوچكتر چوب را ترجيح مي دادند اما زماني كه دانشمندان ويبراسيون ها را در چوب تازه با اندازه مشخص ثبت كردند و اين قطعات چوبي با اندازه هاي مشخص را به گروه جديدي از موريانه ها دادند ، دريافتند كه حشرات ترجيحا به نمونه هايي كه صداهاي «بلوك كوچك» را داشتند تونل زدند حتي زماني كه قطعه چوب واقعا بزرگتر بود.
محمد طلايي زاده
آبجی
16th March 2010, 11:49 PM
کبوتر گونهای جاندار تخمگذار است که توانایی پرواز کردن را دارد.
pigeon,dove
آوا نگاری:k a b u t a r
کبوتر:فارسی
کوتر:کردی -تبری(ساری ـبابل ـ قائک شهر...)
گورچین: ترکی
کبوتران را میتوان در سه قسم تقسیم بندی کرد
1-کبوتران وحشی(چاهی ـ صحرایی)
2-کبوتران خانگی
3-کبوتران نامه بر
1-کبوتران وحشی دسته ای از کبوترانند که به صورت گروهی در شهر ها و حومه شهر دیده میشوند وبعد از بلوغ( حدود8 ال 12ماه پس از تولد بستگی به نژاد) با انتخاب جفت به زاد و ولد حیرت انگیزی دست میزنند که در نوع خود جالب است. عموما کبوتران وحشی خاکستری و گاه سیاه خاکستری هستند که با امیخته شدن با نسل کبوتران خانگی که وحشی شده اند و که اینگونه کبوتران را با تلفیقی از رنگ های کبوتران وحشی وخانگی میتوان شناخت.مانند همه گونه ها 2 تخم گزاشته و بعد از 14الی 19 روز (بستگی به شرایت محیط)جوجه ها به دنیا امده وتا دو روز از نوعی شیر مخصوص (حیوان محتویات معده را که کاملا آسیاب شده و با آب مخلوط کرده و به نوعی شیره تبدیل کرده است)ژرورش می دهد.نوع نر حیوان معمولا بزرگ تر (از لحاظ جسه و حجم جمجمه)از نوع ماده قابل شناسایی است.نوع ماده با جسه ای کوچکتار و نکی دراز تر از نوع نر قابل شناسایی است.
2-کبوتران خانگی از قدیم الایام از پرندگان خانگی بودهو دارندگان این حیوان را کبوتر باز نامیده اند.کبوتران خانگی به علت تغذيه مناسب و شرایت استراحت گاه بهتر از لحاظ جسه از همنوعان وحشی بزرگترند.کبوتران خانگی را معمولا آموزش میدهند تا خانه صاحبش را مرگز قطب نمای درونی خود قرار داه وجلد شود.از این غریزه ذاتی برای آموزش دادن آنها استفاده میشود و مسابقاتی نیز برای محک زدن این قدرت بر گزار میشود که معمولا کبوتران بازنده به صاحب کبوتران برنده میرسند. برای جلد کردن کبوتر معمولا پرهای کبوتر را (به غیر از شه پر) بریده (قیچی کرده)و مدتی بستگی به خصوا نژاد حیوان نگهداری میکنند تا قطب نمای درونی حیوان تغییر مرکزییت داده وخانه جدید را مرکز قطب نما لحاظ کند.کبوتر بازان خاطرات فراوانی از کبوترانی دارند که بعد از سالها به خانه قبلی خود باز گشته و هیچ گاه این قطب نما تغییر نکرده است.و اساسا نژاد کبوتران اصیل را در ظاهر و جمجمه و میزان وفا داری (جلد بودن)به اولین خانه میدانند.
3-کبوتر نامه بر دو نوع هستند از لحاظ جسه که گونه اول جسه ای بسیار بزرگ تر از کبوتران چاهی و خانگی دارد که پا های بزرگ و قرمز شفاف از ویژگی های خاص این نوع است که رفته رفته در خطر انقراز قرار گرفته است.گونه دوم کاملا شبیه به کوتران وحشی است که فقط توانایی دوقبی بودن را دارد.یعنی حیوان بر اثر آموزش توانایی را دارد که دو نقطه جغرافیایی را مرکز قطب نمای خود قرار داده و از یاد نبرد.
ویکی پدیا
آبجی
16th March 2010, 11:49 PM
نتايج دو مطالعه جديد نشان ميدهد مغز كبوترها بسيار پيچيده بوده و اين پرندگان از تواناييهاي ذهني بالايي نظير حافظه بلند مدت قوي و قدرت تصميمگيري جمعي در شرايط مختلف برخوردارند.
به گزارش سايت اينترنتي "لايوساينس"، "دورا بيرو" محقق دانشگاه "آكسفورد" و همكارنش در يك مطالعه جديد دستگاههاي مكان يابي ماهوارهاي "جيپياس" كوچك را به بدن دو كبوتر كه در حال پرواز به سوي خانه خود بودند متصل كرده .
و رفتار آنها را در زمان تصميمگيريها، به طور مثال هنگام انتخاب ميان يك مسير پرواز آشنا و از قبل آزموده شده و يك مسير ناآشنا كه كبوتر ديگر آن را انتخاب كرده، مورد بررسي قرار دادند.
نتايج اين بررسي نشان داد زماني كه مسيرهاي مورد انتخاب اين دو كبوتر براي رسيدن به يك مقصد مشترك تقريبا مشابه يكديگر باشد، آنها با يكديگر در زمينه يك مسير مياني به توافق ميرسند، اما زماني كه مسيرهاي مورد علاقه آنها تفاوت زيادي با يكديگر داشته باشد، يك كبوتر سرانجام نقش رهبر را بر عهده گرفته و كبوتر دوم نيز مسير مورد تاييد او را طي ميكند.
در همين مطالعه مشخص شد كبوترهايي كه به صورت زوج سفر ميكنند در مقايسه با كبوترهايي كه تنهايي مسيرشان را طي ميكنند، مسيرهاي مناسبتري را برميگزينند كه اين امر نشان ميدهد پرواز جمعي توان جهتيابي كبوترها را تقويت ميكند.
از سوي ديگر "جول فگوت" محقق موسسه "علوم عصبشناسي ادراكي مديترانه" و همكارانش در مطالعهاي جداگانه حافظه كبوترها را با نمايش تصاوير رنگي براي آنها مورد سنجش قرار دادند و متوجه شدند اين پرندگان داراي حافظه بلند مدت قدرتمندي هستند كه به آنها امكان ميدهد تجربيات و اطلاعات فراواني را در زندگي روزمره به ذهن خود بسپارند.
نتايج اين مطالعه در شماره اين هفته نشريه Academy of Science Proceedings of Nationalبه چاپ رسيدهاست.
آبجی
16th March 2010, 11:49 PM
فریب کاریهای جدیدی از فاخته ها کشف شد! زندگی کوکوها یک زندگی همراه با قتل و فریبکاری است !این پرنده تخم خود را در لانه پرندگان دیگر می گذارد .منطق کوکوها مثل همه موجودات دیگر , زندگی همراه با تولید مثل موفق تر است. اگر می توانستیم دلیل آنها را جویا شویم شاید این گونه پاسخ می دادند (چرا باید برای پرورش جوجه هایت جان بکنی ,وقتی می توانی دیگران را گول بزنی تا برایت کار کنند؟ )
ماده کوکوها عمدتا فقط یک تخم می گذارند و همان یک تخم را هم در لانه یک پرنده میزبان می گذارند .وقتی این موجود ناخواسته سر از تخم در می آورد , بدون معطلی تخم های دیگر را که در واقع فرزندان اصلی میزبان هستند از لانه بیرون می اندازد .
برای جوجه کوکوی تازه متولد شده مشکل است که در لانه نامادری زندگی کند و جلب توجه نیز ننماید بخصوص وقتی یک جوجه منفرد با آن جثه بزرگش جای قیل و قال معمول همه بچه های واقعی را گرفته باشد .
دانشمندان می گویند گونه کوکوی آسیای غربی ظاهرا روش بسیار مبتکرانه ای برای القای این فکر در اندیشه پرنده میزبان دارد که" هنوز جوجه ها یت زنده اند وبرایت جیک و جیک می کنند !"
این شیوه به جوجه کوکو کمک می کند که با طیب خاطر منتظر غذا باشد و اطمینان داشته باشد که اشتهای سیری ناپذیرش ارضا خواهد شد .
این حقه که بوسیله دانشمندان ژاپنی کشف شد با حضور لکه های زرد رنگ روی بالهای جوجه کوکو میسر شده است , بطوریکه وقتی جوجه کوکو بال بال میزند ,اشکال رنگی روی بال و زیر بال جوجه, تصویر موهومی از چندین دهان باز در ذهن مادر ایجاد می کند وبه این ترتیب رضایت مادر را از زنده بودن مجموعه فرزندانش ایجاد می کند.
محققینی که این سازگاری زیرکانه را کشف کرده اند , رفتار مورد بحث را در شماره جاری نشریه ساینس( Science)تشریح کرده اند .
مترجم :نرگس قلیان اول کارشناس ارشد فيزيولوژی جانوری موسسه زيست پويا
آبجی
16th March 2010, 11:49 PM
گوزن گَوَزن یکی از جانوران نشخوارکننده است.
طایفه گوزنها در میان نشخوارکنندگان یگانه طایفهای است که انواع بسیاری از آن در قاره اروپا مانند جانوران وحشی زندگی میکنند. یکی از خصوصیات عمدهای که گوزنها را از نشخوارکنندگان دیگر متمایز میکند شکل و ساختمان شاخهای این جانوران است معمولاٌ تنها نرینههایی که به سن بلوغ رسیدهاند شاخ دارند. شاخهای گوزنها توپر و بی دوام هستند. شاخهای نشخوارکنندگان دیگر میانتهی و تغییر ناپذیرند، از این رو عنوان جانوران شاخ تهی یافتند.
در نخستین سال زندگی گوزنها شاخهای استخوانی از هر سوی پیشانی روی دو برآمدگی پوشیده از پوست و پشم بسیار نرمی که مخمل خوانده میشود رشد میکند. پوست شاخ را تا مرحله تشکیل آن میپوشاند سپس پاره میشود و میافتد. در حدود فوریه (اوایل بهمن) شاخه استخوانی هم به نوبه خود میافتد و شاخ دیگری که نیرومندتر و درشت تر خواهد بود رفته رفته شکل میگیرد، این شاخ هم میافتد و جای خود را به شاخ دیگری وا میگذارد که سال اینده رشد میکند. سال به سال شاخها رشد میکنند و رشتهها و پره هایشان چند برابر میشود.
شاخها به حسب انواع ممکن است از یک شاخه تشکیل مییابد اما بیشتر این شاخه آراسته به شاخهایی است که بچه شاخ گویند. در برخی ازانواع گوزنها شاخها و بچه شاخها به صورت پارویی شهن و دندانه دار به هم جفت میشوند. این شاخها در گوزنهای بزرگ سرزمین شمالی دیده میشود چنین به نظر میر سد که گوزنها بومی آسیایند و از آسیا به اروپا، افریقای شمال غربی حتی کوچیدهاند و به انواع بسیار تقسیم شده اند.
بیشتر گاوها و اعضاء فامیلشان از جمله گوزنها دارای شاخ هستند که از همان مواد تشکیل دهنده مو یا پنچهها ساخته شده است. از شاخهها برای دفاع از قلمرو جفت و یا عقب راندن شکارچیان مهاجم استفاده میشود گوزنهای ماده دارای شاخهای استخوانی هستند که هر ساله آنها را میاندازند و مجددا" شاخهای جدیدی میرویانند گوزنهای نر رقیب از شاخهای خود به عنوان یک اسلحه در مسابقات جنگلی برای بدست آوردن ماده استفاده میکنند.
اینگ گوزنها در سرزمینهایی که آب و هوای معتدل یا قطبی دارند و ازاین گذشته در مناطق کوهستانی اروپا و آمریکا بسر میبرند.
نمونههای عمده این طایفه بزرگ گوزن، آهو، گوزن خالدار، گوزن سرزمینهای شمالی و گوزن مناطق قطبی هستند.
بدن گوزن معمولی قوی و چست و چالاک است. مارال ماده کوچکتر از گوزن نر است هیکل چست و چالاک و زیبایی دارد.
گاوها و گوزنها مقدار زیادی از پوشش گیاهی را میخورند که هضم آن برایشان مشکل بوده و دارای خاصیت غذایی مختصری میباشد اما همه این حیوانات دارای معدههای چهار محفظه نشخوار کننده میباشند. معدههای این حیوانات قدرت تجزیه این غذای بلعیده شده (چمنها و گیاهان) را دارند. بعد از بلعیدن غذا بخشی از غذا توسط باکتریها (در اولین محفظه از شکم) تجزیه میشود. بعد به درون دهان بازگشت داده میشود و مجددا" جویده میشود و برای دومین مرتبه بلعیده میشود تا در محفظههای بعدی هضم گردد.
گوزن حواس بسیار تکامل یافتهای دارد. در سایه قوه شامه خود میتواند از فاصله چند صد متری به وجود دشمن پی ببرد دو گوزن بسیار سریع است و جستهایی میزند که دو سه متر ارتفاع و شش هفت متر طول دارد و علاوه بر این شناگر قابلی است. جنگلهای انبوه مسکن و ماٌوای دلخواه گوزن هستند، گوزن معمولاًٌ در جریان روز میان بوتهها و درختان کوچک میخوابد و شب در جستجوی خوراک بیرون میآید. در تابستان علف و برگ درخت و در فصل سرما خزه و لجن و پوست درخت میخورد.
در حدود 170 گونه مختلف از گاوها گوزنها و خویشاوندان آنها وجود دارد که در سراسر دنیا پراکنده هستند
برخی از گونههای گوزن:
* گوزن یالدار آبی
* گوزن زرد
* گوزن شمالی
* گوزن شمالی کانادا
آبجی
16th March 2010, 11:50 PM
نهنگ آبی blue whale
نهنگ بزرگترین پستاندار کره زمین است که وزن آن به 100 تا 150 تن و طول آن به 25 تا 30 متر میرسد.علت نامگذاری این گونه نهنگ رنگ آبی خاکستری ویژه آن است. قلب بزرگترین نهنگ آبی که تاکنون یافت شده به بزرگی یک خودرو و طول زبان این حیوان به اندازه بدن یک فیل است و همچنین تخمین زده اند که با هوای بازدم این حیوان می توان 2000 بادبادک را باد کرد ! متوسط عمر این جانور 80 سال است و سرعت شگفت انگیز آن تا 22 کیلو متر می رسد .بزرگترین پستاندار زمین در سالهای 5 تا 10 زندگی می تواند تولید مثل می کند و هر 2 تا 3 سال یکبار بچه دار می شود دوره بارداری این حیوان 10 تا 12 ماه طول می کشد . نکته جالب این جاست که غذای اصلی بزرگترین حیوان زمین را پلانگتون ها تشکیل می دهند . موجودات ریزی که میلیون ها عدد از آن ها را می توان راحتی در سطل آبی از دریا جای داد. در تمام اقیانوس ها دیده شده در فصل سرما به سمت آبهای گرم تر مهاجرت می کنند . زمانی حدود 250 هزار نهنگ آبی در اقیانوس آبی وجود داشته امروزه تعداد آنها 1300تا 12000 است که رقم به شدت نگران کننده ای است . به علت سرعت بسیار زیاد این جانور و نیز جثه بزرگش شکار چیان قدیمی نمی توانستند آن را به دام اندازند اما متاسفانه یا اختراع تفنگ های نیزه دار و ساخته شدن کشتی های بزرگ شکار بی رویه نهنگ آبی اغاز شد و تا جایی ادامه یافت که اینک دنیا با خطر انقراض این جانور روبه رو شد . سیر تجاری نهنگ پس از سال 1365 شمسی ممنوع شد. اما فعالان می گویند از ان زمان تا کنون بیش از 20000 نهنگ صید شده که بسیاری از آنها به بهانه های علمی صورت گرفته است طرفداران محیط زیست و فعالان سازمان ملل متحد پس از تلاشهای فراوان توانسته اند موافقت نامه های را مبنی ممنوعیت صید نهنگ ها به امضاء برسانند که البته موارد مختلفی از تخلف در این زمینه دیده می شود .جالب ترین نکته ای که در مورد این حیوان مطرح است خود کشی آن هاست دانشمندان مطمئن نیستند چرا نهنگ ها خود را به ساحل می کشانند تنها سر نخ از پژوهش های گروههای طرفداراز محیط زیست بدست آمده است که معتقدند نوعی امواج صوتی نهنگ ها را به ساحل می کشاند و موجب مرگ آنها می شود به گفته دانشمندان مدارک علمی متقاعد کننده فراوانی وجود دارد که نشان می دهد امواج صوتی با شدت بالا و فرکانس متوسط نیروی دریایی کشورها(به ویژه آمریکا که از آنها برای ردیابی زیر در یایی بدون سر و صدا استفاده می کند)می تواند باعث مرگ یا صدمه دیدن نهنگها و دیگر گونه های زیست دریایی شود.
آبجی
16th March 2010, 11:50 PM
جوجه تیغی بادکنکی آتلانتیيك The harder-to-pronounce (scientific) name: Diodon hystrix
ماهی بادکنکی توانایی ویژه ای در باد کردن بدن خود با آب یا هوا دارد تا شبیه به ماهی بزرگی شود زمانی که عصبانی می شود یا احساس خطر می کند. جوجه تیغی بادکنکی آتلانتیک،بهر حال دارای یک عمل دفاعی دیگر نیز می باشد ، زمانی که بدن خود را باد می کند سطح بدن خود را با خارهای تیزی که بصورت عمود و مستقیم قرار گرفته اند می پوشاند. این عجیب نیست که این ماهی را جوجه تیغی ماهی می نامند.این ماهی می تواند تا سه فیت رشد کند. ماهی بادکنکی در جزایر مرجانی و علف های هموار بیشتر برای جستجوی غذا گشت می زند.این ماهی واقعا غذا خوردن را دوست دارد. می گویند این ماهی تا زمانی غذا می خورد که تقریبا بیهوش می شود.این ماهی خیلی خوب، برای پیدا کردن و خوردن غذا مجهز شده است.شاخک های آویزان شده از منافذ، به این ماهی در پیدا کردن غذا در زمان چریدن درکف اقیانوس کمک می کند.دندان های جلویی این ماهی شباهت زیادی به نوک پرندگان دارد که به بلند کردن غذاهای دریایی ظریف کمک می کند. بهر حال یک صدف سخت نمی تواند از یک خرچنگ یا نرم تن محافظت کند وشانس کافی درداخل دهان ماهی ندارد.صفحه استخوانی بالایی و پایینی به آسانی صدف صدفداران را می شکند.
آبجی
16th March 2010, 11:50 PM
پلنگ Pantherapardus
مشخصات :جثه ای بزرگ ،بدنی عضلانی ولی نرم و قابل انعطاف ،سری پهن ، گوش هایی کوچک وگرد دارد . دست و پا نسبتا کوتاه با پنجه های پهن و ناخن های تیز و بلند ،موها نرم و کوتاه ورنگ موهای پشت کرم متمایل به نارنجی ،و زیر بدن کرم متمایل به خاکستری است سطح پشت و پهلو از خال های تو خالی شبیه گل و سر و گردن ،روی دستها وپاها و زیر بدن از خال های تو پر پوشیده است.
پراکندگی : در ایران علاوه بر جنگلهای انبوه در مزارع و دشتهای وسیع ، مناطق کوهستانی و بیابانی نیز زندگی می کند. پلنگ می تواند در محیط های مختلفی زندگی کند به همین علت توانسته است بهتر از بقیه گونه های بزرگ نسل خود را حفظ نموده و پراکندگی وسیع تری داشته باشد .
تغذیه : از اکثر پستانداران بزرگ و کوچک و به خصوص پازن ،قوچ و میش ،و همچنین پرندگان ،خزندگان ،ماهی ها و حشرات تغذیه میکند ،به شکار و خوردن گوشت روباه و سگ اهلی نیز علاقه مند است.
تولید مثل :جفت گیری معمولا در اواسط زمستان صورت می گیرد . در این فصل صدای نعره پلنگ ها شنیده می شود . گاهی دیده شده که چند نر برسر یک ماده نزاع می کنند و در هر زایمان 1 تا 6 بچه متولد می شود.
آبجی
16th March 2010, 11:50 PM
ببر سفید
ببر سفید که به آن ببر بنگال نیز گفته می شود حدود سه متر طول و وزنی بین 180 تا 285 کیلو دارد، موهای تن این نوع ببر نسبت به نژاد سیبری کوتاه تر می باشد.رنگهای تیره در این ببر بیشتر و خطوط بدن تیره تر می باشد.
ببر سفید شاخه ای از نژاد ببر بنگال است با این تفاوت که رنگش سفید می باشد.آنها زال یا یک نژاد خاص از ببر نیستند.آنها دارای چشمانی آبی ، بینی صورتی و پوستی پوشیده از خز شیری رنگ با خطوط شکلاتی هستند.ببر سفید نوعی از ببر می باشد که حامل یک ژن غیر معمول است که برای ایجاد رنگ سفید به آن نیاز می باشد.ببرهای سفید وحشی بسیار نایاب می باشند.
این حیوان در نواحی جنوب شرق آسیا و همچنین جنوب و مرکز هند زندگی می کند.ببر سفید بیشتر در مکانهای سرسبز، مردابها و جنگلها و هر جائی که آنها براحتی بتوانند خود را استتار کنند، زندگی می کند.آنها معمولا در جاهایی که دور از چشم انسانهاست زندگی می کنند.هر چند که اغلب آنها امروزه در باغ وحشها و پارکهای حیات وحش زندگی می کنند.در خیلی از کشورهای آسیایی با وجود ممنوعیت شکارببر سفید، این حیوان همچنان توسط شکارچیان غیر قانونی.کشته می شود. اعضای بدن این حیوان برای استفاده در طب سنتی چینی در نسخه های نا متعارف استفاده می شود.همچنین پوست این حیوان از ارزش بالایی برخوردار است.برای خیلی از شکارچی ها که می خواهند
آبجی
16th March 2010, 11:51 PM
عروس هلندی
معرفی و تاریخچه:
عروس هلندی پرنده ای با نام علمی Genus Nyphicus بومی استرالیا می باشد. در زبان انگلیسی این پرنده را Cockatiel می نامند. این پرنده در سالهای 1800 میلادی ه انگلستان آورده شده است. احتمالا این پرنده توسط کسانی که به استرالیا تبعید شده بودند در بازگشت به انگلستان آورده شده است. محوبیت این پرنده افزایش پیدا کرد و امروزه این پرنده یکی از محبوب ترین پرندگان خانگی می باشد.بیشتر محبوبیت این پرنده به سبب طبیعت ملایم و سر وتاج رنگی پرنده می باشد. همچنین این پرنده به سادگی اهلی و دست آموز می شود.
انواع عروس هلندی:
عروس هلندی در چندین جهش رنگی موجود می باشد که به قرار زیر می باشد.
http://www.geocities.com/animalsblogfa/gray.jpghttp://www.geocities.com/animalsblogfa/cockatiel-lutino.jpghttp://www.geocities.com/animalsblogfa/sadafi.jpg
http://www.geocities.com/animalsblogfa/cinncock.jpghttp://www.geocities.com/animalsblogfa/ablagh.jpghttp://www.geocities.com/animalsblogfa/zardkamrang.jpg
خاکستری: دارای بدنی خاکستری با زمینه سفید در بالها، سر زرد رنگ و گونه های نارنجی ، پرهای تاج ممکن است خاکستری یا زرد باشند. در ماده ها رنگ گونه تیره تر می باشد.
Lutino : بدن زرد رنگ با سری به رنگ زرد که رنگ سر از بدن تیره تر می باشد. بدن می تواند سفید به نظر آید. هر دو جنس گونه های نارنجی روشنی دارند.
صدفی: رنگ پرهای بدن برنگ خاکستری روشن با زمینه سفید می باشد. دارای سر زرد و گونه های نارنجی می باشن.
دارچینی: رنگ پرهای بدن بسیار روشن و اغلب برنگ قهوه ای روشن می باشد. سر به رنگزرد و گونه ها برنگ نارنجی می باشند.
نقره ای: در حقیقت بسیار شبیه نژاد خاکستری است بجز اینکه بدن برنگ سفید می باشد. ماده ها دارای گونه کدر تری هستند.
ابلق: 70% زرد یا سفید (رنگ بدن) و 30% ابلق (رنگ بالها خاکستری) نشانه یک عروس هلندی ابلق تمام عیار است. نرها و ماده ها بسیار شبیه هم می باشند.
زرد کمرنگ: از نظر رنگ بسیار شبیه نژاد صدفی است با این تفاوت که پرنده صدایی تولید نمی کند.
صورت سفید: رنگ آمیزی شبیه نژاد خاکستری داشته با این تفاوت که پرهای صورت بجای زرد سفید بوده و گونه ندارد.
عروس هلندی دارای گونه های بسیار زیادی است که در اثر جهش های ترکیبی مختلف بوجود آمده اند ولی نژاد های بالا رایج ترین گونه ها می باشند.
رفتار و تربیت:
عروس هلندی پرنده ای خونگرم بوده و به توجه زیادی نیاز دارد. اگر به آنها بی توجهی شود شروع به جیغ کشیدن می کند. آنها کنجکاو و شیرین هستند. یک عروس هلندی در هنگامی که مشغول تمییز کردن خانه یا تماشای تلویزیون هستید بر روی شانه تان سوار می شود. آنها کم تر از طوطی استرالیایی و طوطی های بزرگ خرابی به بار می آورند.
بهترین عروس هلندی برای خرید یک عروس هلندی است که از طفولیت از مادر خود جدا شده و توسط انسان تغذیه شده است. این باعث می شود که پرنده به انسان خو گرفته و از او نترسد. این روش نیاز پرنده به توجه انسان را بیشتر می کند.
http://www.birdexchange.com/images/Cockatiel200.jpg
این پرنده می تواند حرف زدن را بیاموزد. این کار در صورتی که عروس هلندی تنها پرنده خانه باشد آسانتر است. در صورتی که پرنده دیگری اطراف پرنده باشد حیوان احساس نیازی به برقراری ارتباط با شما نمی کند.
تمرین کردن با آنها برای سخن گفتن بسیار آسان است.فقط به سه چیز توجه کنید فراوانی ، تکرار و پاداش. پرنده تان را بر روی انگشت گذاشته و مستقیما رو به او کلمه ای را با صدایی خوش بیان کنید. بکرات کلمه ای را که می خواهید پرنده بگوید تکرار کنید. جلسه تمرین باید پنج دقیقه یا کمتر و چندین بار در روز تکرار شود. در صورت سعی برای بیان کلمه با دادن جایزه و یا یک غذای و یژه از پرنده قدر دانی کنید. بعد به آنها فقط در صورتی که کلمه را بیان کردند جایزه بدهید. شما همچنین می توانید یک سی دی یا نوار کاست را برای تمرین از فروشگاه های حیوانات تهیه کنید.
یکی از مسائلی که در مورد این پرنده باید مورد توجه قرار گیرد بلوغ جنسی حیوان است. حدود یک تا دو سالگی پرنده نر به بلوغ رسیده و در این هنگام بصورت پرنده ای مهاجم در می آید. حتی برای پرندگان دست آموز نیز این موضوع صدق می کند. در این زمان باید صبور باشید. این حالت پس از مدتی از بین می رود. ولی پرنده دوست داشتنی شما مدتی در یک حالت اندوه فرو می رود. ماده ها بنظر نمی رسد که در این حالت فرو روند یا حداقل هیچگاه در این حد نمی باشد.
بلوغ شاید یک حرکت به حالت سلطه گری مردانه در پرنده شما می باشد. آنها اغلب در حدود دو سالگی یک مقدار سلطه گر می شوند. در این حالت باز باید صبور باشید. آنها جریانی را برای رئیس بودن طی خواهند نمود ولی این رفتار برای همیشه نخواهد بود.
آبجی
16th March 2010, 11:51 PM
فنچ راه راه
سابقه فنچهاي راه راه
فنچ راه راه با نام علمی poephila يكی از پرندگان كوچك با طول متوسط 9 سانتيمتر بومي چمنزارهاي استراليا مي باشد. با توجه به اينكه كشور استراليا داراي سياست درهاي بسته براي صدور حيوانات به خارج مي باشد، اغلب فنچهايي كه در خارج از اين كشور ديده مي شوند در استراليا متولد نشده اند.
فنچهاي راه راه داراي تنوع رنگ بسياري مي باشند و در زمره معروفترين پرندگاني كه در قفس نگهداري ميشوند، بشمار مي آيند. فنچهاي راه راه حيوانات دلپذيري براي نگهداري در منزل، محل كار و كلاس درس محسوب مي شوند. يك فنچ نر بالغ رنگينتر و معمولاً براحتي از فنچ ماده قابل تشخيص است. يك فنچ نر بطور معمول داراي نوك و گونه هاي نارنجي روشن، هاشورهاي سياه و سفيد در سرتاسر گلو و سينه و خالهاي قهوه اي در دو طرف بدن مي باشد.
http://www.nfss.org/Articles/A-Images/Zebras/zeb1.jpg
محبوبيت شديد فنچ هاي راه راه به دو خصوصيا رنگين بودن و قابليت زاد و ولد آسان آنها نسبت داده مي شود. معمولاً دارندگان فنچها فرصتهاي مكرري براي ديدن رفتارهاي جنسي، جفت گيري و تولد جوجه هاي فنچها خواهند داشت.
آوای لطيف
يكي ديگر از جذابيت هاي عمده فنچ هاي راه راه صداي جيك جيك لطيف آنها مي باشد. عده اي صداي شيرين و مطبوع جيك جيك فنچ هاي راه راه را بر عكس ديگر پرندگان اين دسته بسيار آرامش بخش و خوش آيند توصيف كرده اند.
زندگی اجتماعی
فنچ هاي راه راه پرندگان فوق العاده اجتماعي هستند، اگر چه اين رفتار تنها در بين همنوعانشان مشاهده مي شود. به عنوان مثال، فنچهاي راه راه در حضور انسانها بسيار خجالتي هستند و دوست ندارند دست آموز باشند و يا در دست انسانها قرار بگيرند. بعضي از دارندگان فنچهاي دست آموز معتقدند اين پرندگان احساس بهتري نسبت به لمس كردن و نوازش دارند. بر اين اساس نمي توان فنچ هاي راه راه را گزينه مناسبي براي جويندگان حيوانات دست آموز خانگي بحساب آورد.
در محل سكونت بومي آنها در استراليا، فنچ هاي راه راه بصورت دسته هاي بزرگ در چمنزارهاي پهناور و دشت هاي وسيع حركت مي كنند و حتي فنچ هاي محبوس در قفس نيز اين طبيعت شديداً اجتماعي خود را حفظ مي كنند.
فنچ هاي راه راه با اختيار جفت خوشحالي و شادماني خويش را تضمين مي كنند. يك جفت فنچ راه راه در مواقع استراحت، جفتگيري، تيمار و آراستن يكديگر، نزديك و چسبيده به هم قرار مي گيرند. اگر چه اغلب نزاع بين يك جفت فنچ بر سر جايگاه و محل سکونت در مي گيرد كه البته محدود به خوابيدن روي تخمها نمي شود. يك استراتژي براي محدود كردن يك فنچ نر پرخاشجو مهيا كردن يك وسيله بازي و سرگرمي جهت تخليه پرخاشگري او مي باشد.
قفس/لانه
فنچ هاي راه راه بسيار فعال هستند و از پريدن به اين سو و آن سو بسيار لذت مي برند. متخصصين توصيه مي كنند دارندگان این نوع فنچ بزرگترين مكان ممكن را جهت پريدن به اين حيوانات اختصاص دهند. بنا بر اين توصيه ها مكان زندگي آنها نبايد كمتر از 20 اينچ باشد. قفسهاي چوبي و فلزي ارزان قيمت پر طرفدارترين قفسها براي نگهداري فنچ ها مي باشند.
لانه اين پرنده معمولاً در زير سقف و اغلب منتسب به بحثهاي ادبيات خانه سازي فنچها مي باشد.اغلب ساختارهاي بزرگتر از قفسهاي 1.4 متر مكعب قابل دسترس تر هستند تا قفسهاي بزرگي كه در باغ وحش ها يافت مي شوند.
به خاطر اندازه كوچك فنچها اين پرندگان مكان زيادي را به خود اختصاص نمي دهند. براي فنچهاي خوشرنگ فضاي بين ميله هاي قفس نبايد بيشتر از نيم اينچ باشد. قفسهاي ساخته شده از فلز برنج به خاطر خاصيت سمي پنهاني كه دارند به هيچ عنوان توصيه نمي شوند.
جهت حفظ شادابي و عدم اضطراب فنچها قفس آنها را در مكانهاي آرام و ساكت و كم رفت و آمد منزل، محل كار يا كلاس درس قرار مي دهند. تاب براي تاب خوردن يكي از بهترين وسائل براي قفس فنچها مي باشد.
http://www.austmus.gov.au/factsheets/images/zebra_finches.jpg
رژيم غذايي
تعويض آب پرنده بصورت روزانه بسيار مهم و ضروري است. اگر قادر به تعويض روزانه آب نباشيم بهتر است از تيوبهاي آبدهي استفاده كنيم. غذاي اصلي فنچها را دانه تشكيل مي دهد. ارزن عمده ترين دانه اي است كه هر فنچي از خوردن آن لذت مي برد. مقدار و ميزان مناسب و شايسته دانه از نظر فرمول و اندازه وزني در فروشگاههاي غذاي حيوانات خانگي موجود مي باشد.
فنچهاي راه راه عاشق دانه هاي ارزن بصورت خوشه اي و جدا نشده از شاخه مي باشند.
علاوه بر دانه فنچهاي راه راه نيازمند يك رژيم تكميلي شامل سبزيجات از قبيل اسفناج، سبزيجات تازه و ميوه هستند. استفاده از دانه هاي جوانه زده روش مناسبي است كه توسط بعضي از دارندگان فنچها جهت تامين سبزيجات مورد نياز پرنده مورد استفاده قرار مي گيرد. هويج بخارپز و خيار مثالهايي از سبزيجاتي هستند كه توسط فنچها خورده مي شوند.
كلسيم يك ماده معدني ضروري تكميل كننده رژيم غذايي فنچهاي راه راه محسوب مي شود. كلسيم براي رشد و استحكام استخوان بندي پرنده و همچنين در فنچهاي ماده براي تخم گذاري بسيار ضروري و مهم مي باشد. واضح است كه نياز به كلسيم در فنچ هاي ماده در طول دوره تخم گذاري بسيار حادتر و شديدتر است. پودر استخوان موجود در فروشگاههاي غذاي حيوانات ساده ترين روش براي تامين كلسيم مورد نياز پرنده مي باشد. خوراك تخم مرغ نيز بصورت دوره اي براي تامين كلسيم مورد نياز توصيه شده است. همچنين در طول دوره تخم گذاري و خوابيدن روي تخم ها دارندگان و پرورش دهنگان زيادي توصيه مي كنند كه يك خوراك دستي مخصوص پرنده شامل انواع دانه هاي خيس خورده و قرار دادن آن در لانه پرنده هديه اي مقوي براي فنچها محسوب مي شود.
مزيت استفاده از اين پودرهاي دست ساز آماده براي تغذيه فنچها در اين است كه در هنگام غذا دادن به جوجه هاي تازه از تخم درآمده والدين راحتتر خواهند بود و جوجه ها بهتر مي توانند اين فرمول غذايي را هضم كنند.
دليل استفاده از اين غذاي دستي براي فنچ ها قبل از شروع دوران زاد و ولد آشنايي و عادت كردن فنچها به اين غذا بيان مي شود تا در روزهاي بعد بتوانند از اين غذا براي تغذيه جوجه هاي جوان استفاده كنند.
بعلاوه وقتي فنچها در موقعيتهاي استرس زا مثل تعويض محل زندگي، توليد مثل، از دست دادن جفت و ... مي باشند بهتر است به رژيم غذايي آنها مقداري پودر ويتامين محلول در آب اضافه نمود.
توليد مثل
به عنوان يك قانون، فنچهاي راه راه آشيانه سازهاي با پشتكار و ماهري هستند. لانه هاي خيزراني به خوبي لانه هاي تودرتو كاربرد دارند. وقتي پروسه لانه سازي آغاز مي شود، پرنده نر مواد اوليه ساخت آشيانه را جمع آوري و در محل ساخت آشيانه جهت شروع عمليات ساخت لانه نگهداري مي كند.
http://www.austmus.gov.au/birds/images/eggs/175.jpg
براي فنچهاي محبوس در قفس مي توان از مواد ساختگي لانه سازي كه بر اساس مواد موجود در طبيعت طراحي شده اند استفاده كرد.
بسيار مهم است كه در مورد رژيم غذايي والدين در حين لانه سازي و زاد و ولد اطلاعاتي داشته باشيد. ( به بالا مراجعه كنيد. )
بعد از لانه سازي ماده فنچ 4 تا 6 تخم می گذارد و سپس روي آنها مي نشيند. سر در آوردن جوجه ها از تخم و دوره خوابيدن روي تخمها ممكن است 11 تا 14 روز و يا بيشتر طول بكشد. همه مراحل خانه سازي تا مستقل شدن جوجه هاي بال و پر گشوده تقريباً 2 ماه طول مي كشد.
بيشتر دارندگان تازه كار فنچها اين پروسه را با اشتياق دنبال مي كنند. اين مهم است كه به فنچها اجازه ندهيم با فواصل نزديك زاد و ولد كنند. توليد و تناسل هم نژادها باعث ضعف در زاد و ولد و نهايتاً بخطر افتادن نسل پرنده مي شود.
آبجی
16th March 2010, 11:52 PM
بی رحم ترین حشره دنیا
بی رحم ترین حشره دنیــا حشره دعا خوان ماده است.هنگامی که حشـــره ماده از همسرش باردار می شود، به آن نیش می زند و همسر نیمه جان پس از جفتگیری غذای لذیـذی برای حشــــــــره ماده می شود
آبجی
16th March 2010, 11:52 PM
قورباغه های بنفش
زیست شناسان اخیرا" یک نوع قورباغه در هند کشف کرده اند که رنگش بنفش و شکل ظاهری اش مانندیک همبرگر است. ایـــــــن قورباغه در حقیقت از نسل قورباغه هایی است که 65 میلیــــــون سال قبل در کنار دایناسورها زندگی می کردند. البتّه نسل ایـــــن قورباغه ها در حال انـــــــــــــــــــــــ ـــقـــــــــــــــــــــ ـــراض است.
آبجی
16th March 2010, 11:52 PM
زرافه
در میان جانوران غول پیکر روی زمین، بلند قدترین و یکی از عجایب موجودات است. درازی فوق العاده گردن و پاهایش که هیچگونه تناسبی با تنه اش ندارد و بلندی قدش که از 6 متر تجاوز میکند سیمایی ناموزون و استثنایی به او می بخشد بعلاوه چنین به نظر میآید که این لندهور گردن دراز، هر قسمت از بدنش را از یک جانور دیگر عاریه گرفته است مثلاٌ تنه اش به اسب گردنش به شتر پاهایش به بز کوهی شاخک هایش به گاو وحشی و گوش هایش به الاغ شباهت دارد و پوست بدنش از پشم کوتاهی پوشیده شده با نقش پوست پلنگی و بنابراین به پلنگ هم بی شباهت نیست به همین جهت در قدیم آن را شترگاوپلنگ هم نامیدهاند و از قرنها پیش همواره به عنوان یکی از حیرت انگیزترین اعجوبههای طبیعت مورد بحث و توجه بوده است.
زادبوم کنونی زرافه افریقاست و در بخش اعظم این قاره از چاد تا اتیوپی و سودان و کنیا و از کنگو تاانگولا و موزامبیک و افریقای جنوبی یافت میشود. جانوری است گیاهخوار که معمولاٌ به خاطر قد بلند و گردن درازش به راحتی از برگ درختان تغذیه میکند و بخصوص به برگ درختان اقاقیا علاقه فراوان دارد از این رو بیشتر در مناطق جلگهای پر درخت و بیشههای سر سبز و پیرامون آبگیرها زندگی میکند.
در سده گذشته تعداد زرافههای افریقا بسیار زیادتر از امروز بود اما هر اندازه تمدن گسترش می یابد و جنگلها و دشتها به شهرها و شهرکها و مناطق کشاورزی و صنعتی تغییر شکل می دهد قلمرو حیات وحش محدوتر میشود و شمار جانوران وحشی کاهش می یابد که طبعاٌ زرافه نیز از این سرنوشت غم انگیز مصون نمانده است با وجود این در سالهای اخیر بعضی کشورهای افریقایی زرافهها را تحت حمایت گرفته و دست اندازی به مناطق زیست آنها را ممنوع اعلام کردهاند به این امید که نسل این حیوان منحصر به فرد از زوال نجات یابد.
معماهای زرافه
پژوهشهای جانورشناسان نشان می دهد که زرافهها در گذشته بزرگتر بودهاند و در مناطقی به جز قاره افریقا نیز وجود داشتند. مثلاٌ در شمال و شرق هندوستان و نواحی مالزی فسیلهایی از نوعی زافه آسیایی کشف شده که بلندی قدش به 8 تا 10 متر و بیش از دو تن وزن داشته است در حالی که زرافههای کنونی افریقا بین یک تا یک و نیم تن وزن دارند و جنس ماده این حیوان معمولاٌ کوچکتر و کوتاهتر از جنس نر است. بدینگونه نسل زرافههای غول آسای آسیایی به کلی از میان رفته است که این نابودی را ناشی از نامساعد بودن محیط زیست حیوان میتوان دانست.
از قرن گذشته که پژوهشهای علمی در باره زرافه پیگیری شده، اندام شناسی این حیوان معماهایی را برای دانشمندان مطرح کرده است، مثلاٌ تعداد مهرههای اسکلت زرافه بیش از پستانداران دیگر نیست اما گردن دراز او را با دو متر طول روی تنه اش نگه می دارد آن هم به صروت مایل... همچنین استخوانهای پاهای او شبیه جانوران جانور گیاهخوار دیگر نظیراسب آهو بز کوهی و شتر است اما این استخوانها به صورتی شگفت آور طویل هستند و در نتیجه پاهای دراز و باریکی را به وجود می آورند با نزدیک به دو متر طول و این پاها به سمی ختم میشوند شبیه سم الاغ یا اسب که در وسط شکافی دارد و بیش از یک تن وزن زرافه روی این پاهای دراز و بارکی و سمهای نسبتاٌ کوچک تکیه میکند. از این هم عجیب تر زرافه با هیکل یک تنی و آن پاهای بلند و باریک یکی از سریع السیرترین جانوران است و هنگامی که به سرعت یورتمه میرود سرعتش به 50 کیلو متر در ساعت می رسد که در میان جانوران تیز تک یک رکورد قابل توجه است.
از خصوصیات جالب دیگر زرافه دید بسیار تیز و زبان دراز و پرقدرت اوست که هر دو فوق العاده برایش کارساز هستند. این حیوان به خاطر بلندی قد همچون یک برج دیده بانی بر گستره محیط زیست خود مسلط است و با نگاه تیزبینی که دارد کوچکترین خطر و حرکتی مشکوک را در فواصل دور شناسایی میکند و برای رویارویی با آن واکنش نشان می دهد. بدینگونه حتی جانوران دیگری که در پیرامون او زندگی میکنند از قدرت تیزبینی این دیده بان مراقب سود می برند و با فرار به موقع یا پنهان شدن در جاهای امن از خطر ناگهانی جانوران درنده مصون می مانند.
اما زبان دراز زرافه که سیاهرنگ است و نیم متر طول دارد تنها یک زبان معمولی نیست بلکه یک اندام همه کاره است که به جای دست و چنگال برای گرفتن و کندن برگ درختان و فرو بردن آنها به دهان و بسیاری کارهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد و انعطاف پذیری و قدرت عضلانی آن در کمتر حیوان دیگری دیده میشود. زرافهها معمولاٌ زندگی دسنه جمعی دارند و در دستههای 5 تا 12 تایی و حتی 20 تایی زندگی میکنند هنگام چرای روزانه غالباٌ زرافههای ماده و بچه هایشان با هم و نرها جداگانه دیده میشوند اما در فصل جفت گیری این ترتیب به هم می خورد و بر سر تصاحب زرافههای ماده میان نرهای رقیب درگیری پیش میآید جنگ زرافهها بسیار تماشایی است دو زرافه نر برای جنگ با هم ابتدا پاهای دراز و باریکشان را با فاصله بیشتری از یکدیگر قرار می دهند تا هنگام زد و خورد تعادلشان را از دست ندهند. سپس جنگ آغاز میشود و زرافهها گردنهای درازشان را به هم پیچ و تاب می دهند و هر یک می کوشد با شاخکهایی که روی پیشانی دارد به پیشانی حریف ضربه بزند و گاه این ضربهها شدید و خطرناک است و یکی از دو زرافه زخمی میشود یا تعادل خود را از دست می دهد و به زمین می خورد که به منزله شکست نهایی است اما زرافه پیروز دیگر مزاحمتی برای حریف مغلوب ایجاد نمی کند و مبارزه به همین جا پایان میگیرد.
روی هم رفته زرافهها جانورانی بی آزار و آرامش جو هستند و با حیوانات دیگر همزیستی مسالمت آمیز دارند مگر اینکه مورد تعرض قرار گیرد که در این صورت با تمام قوا از خود دفاع میکنند و مؤثرترین حربه آنها هم فرار است چون با سرعت 50 کیلومتر در ساعت میتوانند خود را از گزند مهاجم برهانند با وجود این اگر حمله مهاجم غافلگیرکننده باشد زرافهها حربه تدافعی دیگری هم دارند و آن لگد پراکنی با پاهای جلوی به سوی دشمن است که اغلب مؤثر واقع میشود و مهاجم را از ادامه تعرض باز می دارد.
خطرناک ترین دشمن دیرینه زرافه سلطان جنگل یا شیر است که برق آسا حمله میکند و قربانی غول پیکر خود را سبعانه می درد و از پا در می آورد. معمولاٌ خطر چنین حملهای هنگامی که پیش میآید که زرافهها برای آشامیدن آب به آبگیر یا چشمه منطقه می روند. مشکل ترین کار زرافه آشامیدن آب است چون این چارپای لندهور برای اینکه پوزه بلندش را از ارتفاع 6 متری به سطح آب برساند ناگزیر است پاهای درازش را تا حداکثر ممکن گشاد از هم بگذارد و گردنش را به سوی پایین خم کند و همین حالت یک وضع آسیب پذیری برای او به وجود می آورد و شیر که در گوشهای در کمین است از این فرصت استفاده میکند و با یک جست خود را به طعمه اش می رساند و با از هم دریدن زرافه شکمی از عزا در می آورد شیرها اغلب به زرافههای کوچک و تازه سال حمله میکنند و گاه میان آنها و زرافههای بزرگسال جنگی خونین در میگیرد که برای هر دو طرف تلفاتی در بر دارد.
و آخرین نکته درباره زرافه اینکه بچه این حیوان هنگام زایش در حدود 2 متر قد دارد و دوران شیرخوارگی او فقط یک ماه طول می کشد و پس از آن چرا را فرا میگیرد و به سرعت رشد میکند دوران حاملگی زرافه ماده نیز در میان جانوران دارای نوعی رکورد و این بار از نظر درازی مدت است زیرا 445 روز طول می کشد.
http://sharghnewspaper.com/840903/html/155601.jpg
رفتار شناسى
مانند بيشتر حيوانات، زرافه هاى بالغ مراقب دوروبرشان هستند.اما حتى وقتى كه تنهايند يا وقتى كه شير هاى گرسنه و شغال هاى فرصت طلب در آن حوالى در كمين نشسته اند و حتى وقتى كه ممكن است جوان ترهايشان در خطر باشند، باز به نظر مى رسد كه آنها بيشتر يكديگر را مى پايند تا اينكه نگران شكارچيان دوروبرشان باشند. نتايج يك تحقيق ميدانى در پارك ملى «كروگر» آفريقاى جنوبى كه توسط دو زيست شناس، اليزا كامرون از دانشگاه نوادا و جان ديوتويت از دانشگاه پرتوريا در آفريقاى جنوبى، صورت گرفته حاكى از آن است كه زرافه ها در هنگام تغذيه مرتباً دست از خوردن مى كشند و اطراف را زير نظر مى گيرند و در اين ديد زدن ها عمدتاً محل حضور زرافه هاى نر هم محلى را تحت كنترل دارند. نر هاى كوچك و ماده ها وقتى كه نرهاى بزرگ در نزديكى آنها حضور دارند كاملاً هوشيار و گوش به زنگ هستند.
حيوانات به طور كلى وقت شان را صرف پاييدن شكارچيان احتمالى و خوردن غذا مى كنند. اما زرافه ها با يك معضل ديگر هم مواجه اند. زرافه هاى ماده به طور جداگانه در زمان هاى مختلفى از سال به لحاظ جنسى پذيرا مى شوند. از اين رو نرهاى سالم و قوى دائماً در جست وجوى يافتن شريك جنسى آماده جفت گيرى اند. از اين رو نرها مجبورند كه مرتباً در كار مهم خوردن غذاى كافى براى گذراندن روز وقفه بيندازند. ماده هاى «نرپذير» هم طبق گفته زيست شناسان، بايد حواس شان به نر هايى كه نزديك مى شوند، باشد تا بتوانند پيش از آنكه كار از كار بگذرد از محل دور شوند و اما جوانترها، يعنى نرهاى كوچك تر بايد مراقب رقباى بزرگ تر باشند چرا كه جنگ زرافه ها به راستى جنگى تمام عيار و بسيار وحشيانه و خطرناك است. علاوه بر اينها معلوم شده است كه گردن دراز زرافه ها در اين بين بيشتر دردسرآفرين است تا مفيد. زرافه ها براى دستيابى به شاخه هايى كه به طرف آسمان رفته اند مجبورند كه گردنشان را به طور عمودى نگه دارند و نمى توانند اطرافيان را در ميدان ديد خود داشته باشند. از اين رو بايد مرتباً دست از خوردن بردارند و وقت بيشترى را صرف وارسى اطراف و رفتار زرافه هاى همسايه كنند كه مشغول تغذيه از شاخه هاى پايين ترند.
آبجی
16th March 2010, 11:52 PM
همانگونه كه چشمان ما نمي توانند براي ديدن دنياي زير آب مانند چشم ماهيها تعديل گردند، ماهيها نيز فاقد اين توان براي ديدن دنياي خارج از آب مي باشند. جالب اينكه ماهي چهارچشم يا آناب لپس Anableps مي تواند هم دنياي داخل آب وهم دنياي خارج ازآب را ببيند،عجيب تراينكه اين ماهي ميتواند همزمان اين دودنياي متفاوت رانظاره نمايد.
اين ماهي معمولاً در سطح آب شنا ميكند وبگونه اي خود را نگه ميدارد كه نصف كره هر چشم آن در آب ونصف ديگر درون هوا قرار گيرد . هر چشم در حقيقت از دو چشم كه در يك عدسي ويك كره چشم شريك هستند درست ميشود. در پشت عدسيها ، آن قسمت از هر چشم كه از آب بيرون ميماند، داراي يك مردمك و يك شبكيه است ، همين امر در مورد قسمت پائيني هر چشم صدق مي كند. ماهي چهار چشم با اين ويژگي ميتواند با قسمتهاي بالايي چشمها مواظب ماهيخوارهاي خارج از آب ، وبا قسمتهاي پائيني چشمها مواظب عبور طعمه هاي احتمالي باشد.
آبجی
16th March 2010, 11:53 PM
شكفتيهاي جهان آبزيان
بزرگترين ماهي دريائی
بزرگترين ماهي دريائي كوسه نهنگ است كه طول آن تا 15 متر يا بيشتر ميرسد. كوسه ماهي سفيد بزرگ ممكن است تا 12 متر يا بيشتر برسد.
بزرگترين كوسه آدمخوار
بزرگترين كوسه آدمخوار، كوسه ماهي سفيد بزرگ است كه طول آن ممكن است تا 12 متر برسد.
بزرگترين ماهي رودخانه اي
ماهي آراپاي ما Arapaima كه در مناطق استوائي آمريكاي جنوبي يافت ميشود تا 2 متروبوزن 111كيلوگرم ميرسد. گفته ميشود كه اين ماهي تا 5/4 متر ميرسد. ولي اين بيشتر به افسانه شبيه است.
كوچكترين ماهي
كوچكترين ماهي دنيا نوعي گاو ماهي بنام لوزون Luzon است كه در فيليپين زندگي ميكند وطول آن تا 12 ميلي متر ميرسد.
پرعمرترين ماهيها
فيل ماهي يا بلوگاي درياي خزر تا 120 سال عمر ميكند ووزن آن از يك تن تجاوز ميكند. ماهي آبنوس تا 5 سال، ماهي كاد تا 20 سال يا بيشتر ونوعي كفشك ماهي بنام په ليس Plaiceشصت سال يا بيشتر عمر ميكند.
كم عمرترين ماهيها
در رودخانه هاي آفريقا وآمريكاي جنوبي 26 نوع ماهي زندگي ميكنند كه عمر آنها به يكسال نميرسد. اين ماهيها در پايان فصل بارندگي وهنگام خشك شدن رودخانه ها ميميرند. قبل از مردن تخمهائي ميگذارند كه تحمل خشكي را دارند. اين تخمها ، هنگام شروع بارندگي به نوزاد تبديل ميگردند. بنابراين سن اين ماهيها حتي از يكسال هم كمتر است.
سريعترين ماهيها
ماهي ملوان كه قدرت شناي آن حدود 110 كيلومتر در ساعت است سريعترين ماهيهاي شناخته شده ميباشد.
حداكثر ارتفاع پرش ماهي از آب
مارماهي تارپون ميتواند تا ارتفاع 5 متر ودر قوسي بطول 9 متر از آب بيرون بجهد
آبجی
16th March 2010, 11:53 PM
رنگ تخم مرغ يكي از خصوصيات ويژه نژادهاي مختلف طيور است . عوامل ژنتيكي در گله مادر رنگ تخم مرغ را تعيين مي نمايد. رنگ تخم مرغ يا رنگ دانه موجود در آن در مراحل انتهايي تخمگذاري آهكي تخم مرغ ترشح مي گردد.موقعيت اين رنگ دانه ها را مي توان در سطح خارجي تخم مرغ بوسيله يك آزمايش ساده كه بر روي تخم مرغ پوسته قهوه اي انجام مي گيرد ، تعيين نمود .رنگ پوسته تخم مرغ توسط خيساندن تخم مرغ در سركه از بين مي رود . معمولأ رنگ نرمه گوش پرنده ، رنگ پوسته تخم مرغ را تعيين مي كند . مرغهايي كه نرمه گوش سفيد دارند ، تخم مرغهايي با پوسته سفيد و پرندگاني با نرمه گوش قرمز ، تخم مرغهايي با پوسته قهوه اي توليد مي كنند . در جدول زير رنگ تخم مرغ نژادهاي مختلف طيور مشخص شده است .
رنگ پوسته تخم مرغ---- نژاد مرغ
قهوه اي تا قهوه اي روشن = (Plymoth Rocks ) پليموت راك
قهوه اي= (Dominiques ) دو مينيكوس
قهوه اي كم رنگ تا پررنگ= (Wyandittes ) وياندوت
قهوه اي=(Javas ) جاوا
آبجی
16th March 2010, 11:53 PM
رابطه بين اندازه چشم و آواز خواندن پرندگان هنگام سپيده دم و با شروع يك صبح مه آلود ويلزي، نخستين پرندگاني كه خواندن آواز را شروع مي كنند سينه سرخ اروپايي، توكاي سياه و توكاي آوازه خوان هستند. با بالا آمدن كامل خورشيد گونه هاي ديگري چون سهره جنگلي و چرخ ريسك آبي نيز به اين گروه اضافه مي شوند. اما معمولا ۱۰۰ دقيقه طول مي كشد تا آواز خود را با پرندگان گروه اول هماهنگ كنند.اين الگوي آوازخواني در ميان تمامي پرندگان و در سرتاسر جهان ديده مي شود. همين مسئله پرنده شناسان را واداشت تا درصدد كشف عامل تعيين كننده زمان آوازخواني پرندگان در صبح برآيند. عده اي از دانشمندان معتقدند كه توانسته اند توضيحي براي اين مسئله پيدا كنند: هر چه چشم يك پرنده بزرگ تر باشد زودتر از سايرين شروع به خواندن آواز مي كند.آواز دسته جمعي پرندگان نخستين بار در ۷۰ سال قبل مورد توجه دانشمندان قرار گرفت اما در آن زمان هيچ كس نتوانست در مورد علت آن توضيحي ارايه بدهد.
در حال حاضر، دانشمندان نظريه اي كه در اوايل دهه ۶۰ مطرح شد و هرگز مورد آزمايش قرار نگرفت را مورد بازبيني قرار داده اند. طبق اين نظريه: حدت بينايي- كه با اندازه چشم مشخص مي شود- عامل اصلي تعيين كننده زمان آواز خواني پرندگان در صبح است.رابرت جي توماس (R.J.Thomas ) از دانشگاه بريستول انگلستان و هم تيمي هاي او به منظور تست اين نظريه، همزمان با بالا آمدن خورشيد اقدام به ثبت لحظه اي زمان و شدت روشنايي كردند. لازم به ذكر است كه اين آزمايش در ۷ منطقه جنگلي اروپا انجام شد.
در ادامه پژوهشگران، موقتا ۵۷ پرنده از اين گونه ها را اسير كرده و با استفاده از كوليس قطر تقريبي چشم آنها را اندازه گيري كردند.پژوهشگران در شماره ۲۲ آوريل خلاصه مقالات Royal Society بريتانيا اعلام كردند كه ميان شدت نور در لحظه اي كه پرنده شروع به خواندن آواز مي كند و اندازه چشم آن ارتباط قدرتمندي وجود دارد. به گفته توماس: پرندگاني كه داراي چشمان درشتي هستند زودتر از ساير پرندگان اقدام به خواندن آواز مي كنند. اين ارتباط قدرتمند حتي پس از آنكه دانشمندان با استفاده از آمار، خطاي ناشي از دخالت فاكتورهاي ديگر چون اندازه بدن را از ميان بردند نيز به چشم مي خورد(همچنان كه در شكل ديده مي شود قطر تقريبي چشم سينه سرخ اروپايي ۸۰مرتبه بزرگ تر از قطر چشم گنجشك خانگي است و همين مسئله با عث مي شود كه سينه سرخ اروپايي زودتر از گنجشك خانگي خواندن آواز را شروع كند).
ساندرا وهرنكمپ (Vehrencamp.S) از دانشگاه كورنل مي گويد: اثبات اين نظريه قابل پيش بيني بود. اين مورد يك نمونه عالي از شيوه اي است كه نشان مي دهد چگونه توانايي هاي بينايي، رفتارهاي ارتباطي موجودات را تحت تاثير خود قرار مي دهد.پرندگان معمولا در سپيده دمان و به هنگام غروب آفتاب، به منظور جلب جفت مناسب، اقدام به خواندن آواز مي كنند. علاوه براين با استفاده از اين شيوه، قلمرو خود را مشخص و به سايرين در مورد نزديك شدن به آن هشدار مي دهند. اما اين كار خطرات بالقوه بسياري براي آنها به همراه دارد. از جمله اينكه باعث جلب توجه و كشيده شدن شكارچياني چون جغدهاي جنگلي به زيستگاه آنها مي شود. خطر ديگري كه خواندن آواز دسته جمعي مي تواند به دنبال داشته باشد اين است كه ممكن است صداي زياد مانع از شنيده شدن صداي خطر توسط پرندگان شود. اما توماس، عقيده ديگري دارد. او معتقد است كه آواز دسته جمعي پرندگان كاملا معقولانه به نظر مي رسد چرا كه آنها پس از ديد زدن محيط و مطمئن شدن از محيط اطراف خود شروع به خواندن آواز مي كنند
آبجی
16th March 2010, 11:54 PM
دلايل همزيستي مسالمت آميز سگ وانسان در طول تاريخ هيچ گونه اي به اندازه سگ ها پيوند نزديك با انسان نداشته است (اگر چه ممكن است كه دوستداران گربه با اين موضوع موافق نباشند). اما به راستي چرا سگ ها با آسودگي و فراغت در كنار انسان زندگي مي كنند؟ درواقع درباره تاريخچه اين ارتباط اطلاعات كمي در دست است.ما مي دانيم كه سگ ها از نژاد گرگ ها بوده، جثه بزرگ تري داشته، از راسته گوشتخواران اند و قطعاً با انسان هاي اوليه براي شكار رقابت مي كرده و گاه گاهي هم از انسان به عنوان خوراك استفاده مي كرده اند.سگ ها مطيع تر از گرگ ها هستند مگر در مواقعي كه براي مبارزه تربيت شده باشند. بنابراين اين موضوع مي تواند بخشي از جواب ما باشد، اما اطاعت صرف دليل قانع كننده اي براي تمايل انسان ها براي نگهداري از سگ در خانه هايشان نيست، زيرا گوسفندان هم موجودات بسيار سر به راه و مطيعي هستند اما تعداد كمي از مردم از آنها به عنوان حيوان دست آموز نگهداري مي كنند.
برايان هير (B.Hare) از دانشگاه هاروارد معتقد است كه پاسخ اين سئوال را مي داند. وي در انجمن پيشبرد علوم آمريكا (AAAS) در سياتل واشنگتن گفت: «علت اين مسئله نمي تواند به ضريب هوشي بالاي انسان بازگردد چرا كه اگر به اين دليل مي بود قطعاً چنين ارتباطي ميان سگ ها و شامپانزه ها نيز مي بايست برقرار مي شد در حاليكه عملاً در طبيعت چنين پيوندي به چشم نمي خورد.» طبق فرضيه دكتر هير سگ ها نسبت به نشانه هاي زندگي اجتماعي انسان حساسيت نشان مي دهند. علاوه براين قادرند خود را با شرايط زندگي اجتماعي انسان ها وفق بدهند. در نگاه اول، اين مسئله ممكن است يك حس مشترك به شمار آيد. اما انسان ها موجودات اجتماعي هستند كه به كرات از پي بردن به اينكه چگونه مهارت در برقراري ارتباط با يكديگر در آنها ايجاد شده است، ناتوان مانده اند.
به همين منظور دكتر هير تصميم گرفت كه اين توانايي ها در سگ ها را با انواع مشابه آن در شامپانزه ها مقايسه كند (شامپانزه ها از نظر هوش غريزي و ذاتي در مقام دوم بعد از انسان قرار مي گيرند). آزمايش وي بسيار ساده بود. او حيوانات مورد آزمايش را با دو فنجان وارونه و تكه اي غذا مورد آزمايش قرار داد. در ابتدا او فنجان ها را پشت پرده اي مخفي كرده و يك تكه غذا در زير يكي از آنها قرار داد و بعد پرده را از جلوي فنجان ها كنار كشيد. در مرحله بعد به حيوانات مورد آزمايش اين اجازه را داد تا فنجاني كه به نظر مي رسيد غذا زير آن است را انتخاب كنند. اگر آزمايشگر هيچ نشانه و علامتي به هيچ كدام از دو گونه در خصوص فنجان درست نشان نمي داد، هر گونه قريب به ۵۰ درصد از وقت خود را صرف پيدا كردن فنجان مورد نظر مي كرد. اما اگر با راه هايي همچون آهسته ضربه زدن يا چشم دوختن به فنجان مورد نظر به آنها كمك مي شد تنها اين سگ بود كه با توجه به علامت داده شده فنجان صحيح را پيدا مي كرد در حالي كه شامپانزه بدون توجه به اين نشانه ها، مرتباً سعي مي كرد با كمك هوش و ذكاوت خود شانس خود در پيدا كردن فنجان صحيح را امتحان كند.
اين آزمايش بارها و بارها تكرار شد اما در نتيجه كار هيچ تغييري حاصل نشد. بنابراين او چنين نتيجه گرفت كه شامپانزه ها به راحتي علائم زندگي اجتماعي را درك نمي كنند. با اثبات اين فرضيه، دكتر هير مصمم شد كه به سئوالات ديگري كه در اين زمينه مطرح مي شود بپردازد. مثلاً اين مهارت در برقراري ارتباط از كجا سرچشمه مي گيرد؟ او سه فرضيه براي اين مسئله ارائه كرد. فرضيه اول اين بودكه اين مهارت از اجداد آنها يعني گرگ ها به ارث رسيده است چرا كه گرگ ها نيز موجوداتي اجتماعي هستند. اين فرضيه بسيار محتمل به نظر مي رسيد اما زماني كه گرگ ها در آزمايش غذاي پنهان شده در زير فنجان شركت داده شدند به هيچ وجه بهتر از شامپانزه ها عمل نكردند.
طبق فرضيه دوم سگ ها مهارت در برقراري ارتباط را به دليل زندگي در كنار انسان ها آموخته اند. اين فرضيه هم رد شد. زيرا دكتر هير اين آزمايش را با سگ هايي كه از بدو تولد به گونه اي پرورش داده شده بودند كه حداقل تماس را با انسان ها داشته باشند و همچنين سگ هايي كه در كنار انسان ها بزرگ شده بودند تكرار كرد ولي در عمل مشاهده كرد كه اين دو گروه هيچ تفاوتي با هم نداشتند.
سومين فرضيه براي حساسيت سگ ها نسبت به علائم و نشانه هاي زندگي اجتماعي انسان ها مربوط به سازگاري ژنتيكي است. اين سازگاري ژنتيكي به گونه اي تكامل يافته است كه به سگ ها اين اجازه را مي دهد كه به آشيان اكولوژيك جديد وارد شوند و با انسان ها همزيستي داشته باشند. براي آزمايش اين فرضيه دكتر هير تيمي را به سرپرستي خودش به گينه نو و جزيره اي كه جمعيتي از سگ هاي موسوم به سگ هاي زوزه كش زندگي مي كردند، برد.دادن لقب زوزه كش به اين سگ ها به اين باز مي گردد كه آنها به جاي واق واق كردن، زوزه مي كشيدند. شكل ظاهري سگ هاي زوزه كش به جاي اينكه شبيه به گرگ ها باشد شباهت زيادي به سگ ها داشت و اين مسئله مي تواند دلالت بر اين داشته باشد كه اين سگ ها زماني اهلي شده اند. در تحقيق ديگري كه بر روي روباه هاي پرورش يافته در مزارع به منظور استفاده از پوست آنها صورت گرفت مشخص شد كه شكل ظاهري آنها نيز تحت تاثير آموزش هايي قرار گرفته كه براي رام شدن در مزرعه ديده اند.
اما سگ هاي زوزه كش گينه نو، اكنون كاملاً وحشي بوده واز طرفي علم ديرين شناسي هم حدس مي زند كه آنها از هزاران سال قبل مي زيسته اند.دكتر هير معتقد است كه براي انتخاب طبيعي حذف ويژگي اي كه ارزش زيادي براي حيوان ندارد كافي است و اين موضوع نيز قبلاً ثابت شده است.اگر سگ هاي زوزه كش حتي از زمان تولد در كنار انسان ها قرار گرفته و بزرگ شوند، نمي توانند بهتر از گرگ ها غذاي پنهان شده در زير فنجان را بيابند. در پايان نتيجه مي گيريم آن چيزي كه باعث انتخاب سگ هاي زوزه كش، كه گاهي اوقات به عنوان اولين اجداد سگ ها در نظرگرفته مي شوند، توسط انتخاب طبيعي شده توانايي آنها در درك روابط انسان ها و همچنين روابط فيمابين است.
آبجی
16th March 2010, 11:54 PM
هر چه از استوا به سمت قطب پيش ميرويم اندازه موجودات بزرگتر ميشود مثل پنگوئن ها - روباه - وال.
- گاو نر کور رنگ است و فقط نسبت به حرکات شنلي که گاو باز در مقابل چشمانش تکان ميدهد به خشم ميايد و ديگر فرقي نميکند که شنل به چه رنگي باشد.
- وزن کل موريانه های جهان ده برابر وزن کل انسانها است.
- ادرار موش در زير اشعه ماورا بنفش ميدرخشد و همين امر باعث ميشود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
- کانگروها قادر نيستند بسوی عقب راه بروند.
- مارها و ببرهای استراليايي که چشمهايشان توسط پرندگان کور شده اند به راحتي ميتوانند به زندگي خود ادامه دهند
- يکي از سمي ترين حيوانات دنيا نوعي عروس دريائي است که سم آن در کمتر از دو دقيقه قرباني خود را ميکشد.
- فقط سي درصد از مارهای دنيا سمي هستند.
- عقربها تنها موجوداتي هستند که اشعه راديو اکتيويته تاثيری به آنها ندارد و جالب تر اينکه عقربها دو دشمن دارند يکي از آنها يک نوع سار است و ديگری مگس.
- مار ?آناکوندا? تنها نمونه افعي است که بچه مي زايد.
- ملکه موريانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذکر خود مي باشد.
- زمان بارداري فيل به ۲ سال مي رسد.
- نوعي ماهي وجود دارد که با کمک باله هايش به سطح آب مي آيد و يک و نيم دقيقه در هوا پرواز مي کند و به شکار طعمه خود مي پردازد.
- اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد.
- حس بوياييه مورچه با حس بوياييه سگ برابري ميكند.
- از بزاق يک نوع خفاش خون آشام داروي ساخته اند که جلوی سکته مغزی را ميگيرد.
- در صورت نبودن غذا تمساح قوي همنوع ضعيفتر از خود را مي خورد.
- كوچكترين سگ جهان ، داركيده پيترزبورگ با ۶۰۰ گرم وزن مي باشد.
- پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پگوئن ماده چيزي نمي خورد و چهل درصد وزن خود را از دست دهد.
- قلب گنجشك ۱۰۰ بار در دقيقه مي زند ، درضمن ميدانستي که گنجشکها روي زمين راه نمي روند بلكه مي پرند.
- مار ميتواند تا نيم ساعت بعد از قطع شدن سرش نيش بزند.
- بزرگترين مار جهان ، ۸ متر طول و ۱۲۵ كيلوگرم وزن دارد.
- قدرت بينايي جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
- دلفينها و فيلها فقط ۲ ساعت در شبانه روز مي خوابند.
- حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد.
- بزرگترين جانور بي مهره ماهي مركب غول پيكر است د بلنديش ممكن است تا حدود ۱۵ متر برسد.
- شمپانزه، اورانگوتان، گوريل، ميمون، سگ، گربه، راكون، خوك، فيل و اسب ۱۰ تا از باهوشترين حيوانات هستند.
- وزن مغز گوريل ۶۰۰ گرم است و مغز فيل يك هزارم وزن بدن اوست.
- سگها دنيا را بيرنگ و مات مي بينند د آنها نزديك بين بوده و تنها سايه هاي خاكستري رنگ را تشخيص مي دهند.
- ماهي قزل آلا يكي از بهترين و معروفترين ماهيهاي پرورشي آبهاي شيرين است و نوع رنگين كمان آن نخستين بار از آمريكا به نقاط ديگر برده شده است.
- فيل از گوشهايش بعنوان تهويه هوا نيز استفاده ميکند د فيل دمای بدنش را توسط گوشهايش متعادل نگه ميدارد ، چون سطح بزرگي دارد که حيوان ميتواند از طريق آن گرمای بدنش را کاهش دهد.
- ضربان قلب مرغ مگس خوار ۱۰۰۰ مرتبه در دقيقه است.
- حيواناتي چون سگ و گربه تنها از طريق نفس زدن تند ، تند به دفع گرمای بدن خود مي پردازند و بدين علت است که سگ در هوای گرم دهان خود را باز کرده و له له مي زند ، تا بدينگونه از حرارات و گرمای بدن خود بکاهد.
- بعضي از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند برای حفظ اين گرما ، غذای زيادی بخورند د بطوريکه اگر شما بخواهيد باندازه اين نوع پرندگان غذا بخوريد بايد در هر وعده غذا حداقل ده کيلو غذا بخوريد.
آبجی
16th March 2010, 11:54 PM
- داندنهای تمساح در همه سنين عمر دوباره در ميايد.
- جانوری موسوم به ?راکون? قبل از صرف غذا، حتما بايد ابتدا غذای خود را با آب بشويد.
- يک زنبور ناگزير است دو ميليون دفعه روی گلها بنشيند تا بتواند يک ليوان عسل توليد کند.
- مار ناشنوا ست و محيط اطراف خود را با ارتعاشاتي که از زمين دريافت ميکند احساس ميکند.
- زالو در يک دفعه ۲ تا ۳ سانتيمتر مکعب خون مي مکد و بعد از آن يک سال تمام چيزی نميخورد.
- کنه که حشره ای ريز است، ميتواند يک سال تمام بدون غذا زنده بماند.
- شاخ گرگدن گر چه شبيه استخوان است اما در واقع توده ای از موهايي است که محکم در هم تنيده شده است.
- زمانيکه گورخرها گله ايي در کنار هم مي ايستند با خطهايي که به بدن دارند در همديگر ادغام ميشوند و اين باعث ميشود که حيوانات درنده نميتوانند جهت شکار آنها تمرکز حواس کنند.
- طول بدن تمساح به ۵ متر و وزن آنها بيش از پانصد و بيست کيلوگرم هم مي رسد تمساح ها براحتي در آب شنا ميکنند و با بستن پرده گوش و بيني خود ميتوانند بيش از يکساعت نفس خود را در سينه حبس کنند و زير آب بمانند.
- اسب های آبي ميتوانند مسافت کوتاهي را با سرعتي برابر ۳۰ کليومتر در ساعت بدوند با اين تصور که اسب های آبي وزني در حدود سه تن دارند.
- بعضي از جانوران براينکه بتوانند بخوابند علاوه بر چشم، گوشهای خود را نيز مي بندند تا صدا کمتر مزاحم خواب آنان بشود.
- يک فيل قادر است پنج تن بار را به آساني به پشتش حمل کند.
- فقط پشه ماده نيش ميزند و از پروتئين خون ميکده شده جهت تخم گذاری استفاد ميکند.
- بزرگترين نهنگ جهان به نام نهنگ آبي رنگ که ۳۳ متر طول و ۱۸۰ تن وزن دارد، چند سال پيش در آبهای خليج فارس مشاهده شده است.
- خرچنگهای ماده پس از جفتگيری، زوج خود را ميکشند و ميخورند.
- دوران بارداري در فيل ۲۱ ماه است.
- يک نژاد خاصي از خفاشها به نام هومل، کوچکترين پستاندار روي زمين هستند اين نوع خفاش وزنش بيشتر از ۲ گرم نيست.
- تند روترين جانور روی زمين چيتا يا همان يوزپلنگ است که در دشتهای افريقا يا جنوب آسيا از جمله ايران زندگي ميکند. گفته ميشود که اين جانور قادر است بيش از پانصد متر را طي پانزده ثانيه بپيمايد د به عبارت ديگر، سرعت او در حدود ۱۲۰ کليومتر در ساعت است.
- فيلها قدرت بينايي ضعيفي دارند، به طوری که شبها بچه خود را با کفتار اشتباه ميگيرند.
- چشمان موش کور به کوچکي انتهای سوزن ته گرد است و فقط تاريک و روشن را نشان ميدهد.
- فقط قورباغه هاي نر قور قور ميکنند.
- در آفريقای جنوبي، اسب آبي در مقايسه با ديگر حيوانات، باعث بشترين تلافات جانی در بين انسانها ميشود.
- تمساح نمي تواند زبانش را بيرون بياورد.
- وزن مغر فیل ۱۰۰۰/۱ وزن اوست.
- زرافه میتواند با سرعت ۵۷ کیلومتر در ساعت بدود.
- یک سوسک، بدون سر میتواند ۹ روز زنده بماند قبل از اینکه از گرسنگی بمیرد.
- فیل تنهاحیوانی است که نمی تواند بپرد.
- چشم شترمرغ بزرگتر از مغزش است.
- قوه چشايي پروانه ها در پاهای آنان تعبيه شده است.
آبجی
16th March 2010, 11:54 PM
آزمايشي در مورد هوش كلاغها در امتداد خيابان هاي شهر ديويس در ايالت كاليفرنيا براي ايجاد سايه درخت گردو كاشته شده است. علاوه بر آن، اين درختان براي كلاغ هاي بسياري كه نزديك ديويس مي خوانند غذا نيز فراهم مي كنند. كلاغ ها با انداختن گردو ها از ارتفاع ۱۰ _ ۵ متري يا بيشتر روي پياده رو، جاده و ساير سطوح سخت آنها را مي شكنند. هرازگاهي ديده مي شود كه كلاغ ها گردو را جلوي اتومبيل هايي مي اندازند كه دارند نزديك مي شوند، چنان كه گويي از ماشين ها طوري استفاده مي كنند كه براي آنها گردو بشكنند.
آيا كلاغ ها عمداً از ماشين به عنوان گردوشكن استفاده مي كنند؟ برخي از شهروندان ديويس و نيز بعضي از زيست شناسان حرفه اي، دست كم تا پيش از آنكه تيمي از زيست شناسان جوان در دانشگاه كاليفرنياي شهر ديويس تصميم گرفتند صحت و سقم اين حكايت را بيازمايند، متقاعد شده بودند كه كلاغ ها واقعاً اين كار را مي كنند. آنها استدلال كردند كه اگر كلاغ ها از ماشين به عنوان ابزار استفاده كنند، احتمال اينكه هنگام آمدن ماشين، گردو را روي جاده بيندازند بايد بيشتر از زماني باشد كه جاده خالي است. گذشته از اين چنانچه كلاغي با يك گردوي نشكسته روي جاده نشسته باشد و ماشيني در همان خط عبور نزديك شود، كلاغ بايد به جاي دور كردن گردو روي جاده، رهايش سازد تا شكسته شود.
كريستول (D.Cristol) و همكارانش در مكان هاي گوناگوني در ديويس كه كلاغ ها در آنجا از گردو تغذيه مي كردند مستقر شدند و اعمال اين پرندگان را به هنگام نزديك شدن ماشين و هنگام خالي بودن جاده ثبت كردند. داده هاي گردآوري شده هيچ تاييدي بر اين تصور كه كلاغ ها از اتومبيل به عنوان گردوشكن استفاده مي كنند به دست ندادند، اما از ساير جهات رفتار اين پرندگان با گردو ها كاملاً پيشرفته است. براي مثال كريستول و سوئيتزر (P.Switzer) با انداختن گردو ها از ساختمان هاي محوطه دانشگاهي ديويس ثابت كردند كه براي شكستن گردو هاي انگليسي لازم نيست آنها را به اندازه گردو هاي سياه كه سخت ترند و در ديويس هم يافته مي شوند، بالا برد.
علاوه بر اين، دريافتند و قابل پيش بيني هم بود كه گردو ها هنگامي كه روي روكش جاده و پياده رو مي افتند خيلي راحت تر از زماني كه روي خاك مي افتند مي شكنند. رفتار كلاغ ها اين و اقعيت ها را نشان مي دهد. از اين گذشته، يك كلاغ به هنگام انداختن گردو اين احتمال را نيز در نظر مي گيرد كه يك كلاغ هم دسته اي حريص ممكن است پيش از آنكه او بتواند گردوي افتاده را پس بگيرد، آن را بدزدد: هر چقدر تعداد كلاغ هايي كه در اطراف روي زمين به انتظار نشسته اند كمتر باشد، آنها گردو ها را پيش از انداختن بالاتر مي برند.ماجراي كلاغ هاي گردوشكن برخي نكات مهم در رابطه با بررسي مقايسه اي شناخت (Cognition) را در خويش خلاصه مي كند. پيش از همه آنكه چگونه مي توان فرضيه اي درباره فرآيند هاي دروني ماهيتاً غيرقابل مشاهده را به فرضيه اي درباره رفتار قابل مشاهده ترجمه كرد، به نحوي كه تمييز بدون ابهام تبيين هاي محتمل مختلف را از يكديگر امكان پذير سازد. در اين مورد خاص يعني آنكه بپرسيم «اگر كلاغ ها از ماشين به عنوان ابزار استفاده كنند چه كاري انجام خواهند داد كه اگر صرفاً گردو ها را به هنگام عبور تصادفي ماشين ها روي جاده بيندازند آن را انجام نخواهند داد؟
» نكته دوم در ارتباط با انواع فرضياتي است كه مردم دوست دارند درباره فرآيند هاي زيربناي رفتار جانوران در سر بپرورانند. شهروندان ديويس كه گردو شكني را همچون تجلي توانايي استدلال و نقشه كشي در كلاغ هاي زيرك مي ديدند درگير نوعي انسان انگاري (Anthropomorphism) شده بودند كه حتي در ميان پژوهندگان حرفه اي رفتار جانوران نيز شايع است. چنين طرز فكري مي تواند چشمه جوشاني از ايده ها باشد، اما تحقيقات اغلب نشان مي دهد كه فرآيند هاي ساده تر و به ظاهر مكانيكي تر از عهده كار هايي برمي آيند كه به طرز شگفت انگيزي پيچيده اند.گله كلاغ ها در محيط خارج از آزمايشگاه مشغول انجام كاري مشاهده شدند كه انواع جالبي از پردازش اطلاعات و تصميم گيري را به ذهن مي آورند.
سپس رفتار آنها با آزمايش ها و مشاهدات كنترل شده تري بررسي شدند. اين مشاهدات از جمله آشكار مي سازند كه رفتار كلاغ ها تا چه حد با نياز هاي محيطي مطابقت دارند. فرآيند هاي پرشمار ادراك يادگيري و تصميم گيري شالوده رفتار گردوشكني كلاغ ها هستند و هر يك از اين فرآيند ها را مي توان مورد تحليل هاي دقيق تر قرار داد. براي مثال كلاغ ها ارتفاع رهاسازي گردو را چگونه ارزيابي مي كنند؟ آيا بايد ياد بگيرند كه رفتار خود را با نوع گردو، نوع ماده اي كه گردو پس از سقوط به آن اصابت مي كند و تعداد كلاغ هاي مجاور تنظيم كنند؟ چندين گونه از كلاغ ها، كاكايي ها و پرندگان ديگر طعمه هاي سخت پوسته را با انداختن آنها مي شكنند و از اين رو مي توان پرسيد چه نوع شرايط محيطي يا تاريخ تكاملي پيدايش اين رفتارراامكان پذيرمي سازد.
آبجی
16th March 2010, 11:55 PM
دانستنی های کوتاه و جالب درباره حیوانات زندگی طبیعی موجودات مختلف با هم متفاوت است. این تفاوت در حیوانات گاهی به حدی است که از دانستن آنها شگفت زده می شویم.آنچه می خوانید برخی از ویژگی های عجیب و غریب حیوانات است:
▪ دندان های تمساح در همه سنین عمر دوباره در می آید.
▪ جانوری موسوم به «راکون» قبل از صرف غذا باید ابتدا غذایش را با آب بشوید.
▪ یک زنبور ناگزیر است دو میلیون دفعه روی گل ها بنشیند تا بتواند یک لیوان عسل تولید کند.
▪ مار ناشنواست و محیط اطراف خود را با ارتعاشات دریافتی از زمین درک می کند.
▪ زالو یکدفعه ۲ تا ۳ سانتی متر مکعب خون می مکد و بعد از آن یک سال تمام چیزی نمی خورد.
▪ کنه که حشره ای ریز است می تواند یک سال تمام بدون غذا زنده بماند.
▪ شاخ کرگدن گر چه شبیه استخوان است اما در واقع توده ای از موهایی است که محکم در هم تنیده شده اند.
▪ زمانی که گورخرها گله ای کنار هم می ایستند با خط های بدنشان در همدیگر ادغام می شوند و این موضوع حیوانات درنده را برای شکار آنها گمراه می کند.
▪ طول بدن تمساح به پنج متر و وزن آن به بیش از پانصد و بیست کیلوگرم هم می رسد. تمساح ها به راحتی در آب شنا می کنند و با بستن پرده گوش و بینی شان می توانند بیش از یک ساعت نفس خود را در سینه حبس کنند و زیر آب بمانند.
▪ اسب های آبی می توانند مسافت کوتاهی را با سرعتی برابر ۳۰ کیلومتر در ساعت بدوند؛با این تصور که حدود سه تن وزن دارند.
▪ بعضی از جانوران هنگام خواب علاوه بر چشم، گوش های خود را نیز می بندند تا صدا کمتر مزاحم خواب آنان شود.
▪ یک فیل قادر است پنج تن بار را به آسانی حمل کند.
▪ فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتئین خون مکیده شده برای تخم گذاری استفاده می کند.
▪ بزرگ ترین نهنگ جهان به نام نهنگ آبی رنگ که ۳۳ متر طول و ۱۸۰ تن وزن دارد، چند سال پیش در آب های خلیج فارس مشاهده شد.
▪ خرچنگ های ماده پس از جفتگیری، زوج خود را می کشند و می خورند.
▪ دوران بارداری در فیل ۲۱ ماه است.
▪ نژاد خاصی از خفاش ها به نام هومل، کوچک ترین پستاندار روی زمین به شمار می آید که وزن آن بیشتر از ۲ گرم نیست.
▪ تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که در دشت های آفریقا یا جنوب آسیا از جمله ایران زندگی می کند. گفته می شود این جانور می تواند بیش از پانصد متر را طی پانزده ثانیه بپیماید و طی کند. به عبارت دیگر، سرعت چیتاحدود ۱۲۰ کلیومتر در ساعت است.
▪ فیل ها قدرت بینایی ضعیفی دارند؛ به طوری که شب ها بچه خود را با کفتار اشتباه می گیرند.
▪ چشمان موش کور به کوچکی انتهای سوزن ته گرد است و فقط تاریک و روشن را تشخیص می دهد.
▪ فقط قورباغه های نر قور قور می کنند.
▪ در آفریقای جنوبی، اسب آبی در مقایسه با دیگر حیوانات، باعث بیشترین تلفات جانی در بین انسان ها می شود.
▪ تمساح نمی تواند زبانش را بیرون بیاورد.
▪ زرافه می تواند با سرعت ۵۷ کیلومتر در ساعت بدود.
▪ یک سوسک، بدون سر می تواند ۹ روز زنده بماند، قبل از اینکه از گرسنگی بمیرد.
▪ مغز فیل یک هزارم وزن بدن اوست.
▪ چشم شترمرغ بزرگ تر از مغزش است.
▪ قوه چشایی پروانه ها در پاهای آنان تعبیه شده است.
▪ هر چه از استوا به سمت قطب پیش می رویم، اندازه موجوداتی مثل پنگوئن ها، روباه و وال بزرگ تر می شود.
▪ گاو نر کور رنگ است و تنها در برابر حرکات شنلی که گاو باز در مقابل چشمانش تکان می دهد به خشم می آید و دیگر فرقی نمی کند شنل چه رنگی باشد.
▪ وزن کل موریانه های جهان ده برابر وزن کل انسان هاست.
▪ ادرار موش زیر اشعه ماورا بنفش می درخشد و همین باعث می شود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
▪ کانگوروها نمی توانند به سمت عقب راه بروند.
مارها و ببرهای استرالیایی که چشم هایشان توسط پرندگان کور شده اند، به راحتی می توانند به زندگی خود ادامه دهند.
▪ یکی از سمی ترین حیوانات دنیا نوعی عروس دریایی است که سم آن در کمتر از دو دقیقه قربانی خود را می کشد.
▪ فقط سی درصد از مارهای دنیا سمی هستند.
▪ عقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیویته تاثیری برآنها ندارد و جالب تر اینکه عقرب ها دو دشمن دارند یکی از آنها نوعی سار است و دیگری مگس.
▪ مار «آناکوندا» تنها نمونه افعی است که بچه می زاید.
▪ ملکه موریانه پنجاه بار بزرگ تر از جفت خود است.
▪ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح آب می آید و یک و نیم دقیقه در هوا پرواز و طعمه خود را شکار می کند.
▪ اسب ماده سی دندان و اسب نر سی و شش دندان دارد.
▪ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
▪ از بزاق نوعی خفاش خون آشام، دارویی ساخته اند که جلوی سکته مغزی را می گیرد.
▪ در صورت نبودن غذا، تمساح قوی، همنوع ضعیف تر خود را می خورد.
▪ کوچک ترین سگ جهان، دارکیده پیترزبورگ با ۶۰۰ گرم وزن است.
▪ پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پنگوئن ماده، چیزی نمی خورد و چهل درصد وزن خود را از دست
دهد.
▪ قلب گنجشک ۱۰۰ بار در دقیقه می زند.
▪ مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.
▪ بزرگ ترین مار جهان ۸ متر طول و ۱۲۵ کیلوگرم وزن دارد.
▪ قدرت بینایی جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
▪ دولفین ها و فیل ها فقط ۲ ساعت در شبانه روز می خوابند.
▪ حداکثر سرعت لاک پشت های غول پیکر چهار و نیم متر در دقیقه است که خرگوش این فاصله را در کمتر از نیم ثانیه می پیماید.
▪ بزرگ ترین جانور بی مهره، ماهی مرکب غول پیکر است که بلندی اش می تواند تا حدود ۱۵ متر برسد.
▪ شامپانزه، اورانگوتان، گوریل، میمون، سگ، گربه، راکون، خوک، فیل و اسب جزو باهوش ترین حیوانات هستند.
▪ وزن مغز گوریل ۶۰۰ گرم است.
▪ سگ ها دنیا را بی رنگ و مات می بینند، آنها نزدیک بین هستند و تنها سایه های خاکستری رنگ را تشخیص
می دهند.
▪ ماهی قزل آلا یکی از بهترین و معروف ترین ماهی های پرورشی آب های شیرین است و نوع رنگین کمان آن نخستین بار از آمریکا به نقاط دیگر برده شد.
▪ فیل از گوش هایش به عنوان تهویه هوا نیز استفاده می کند. او دمای بدنش را توسط گوش هایش متعادل نگه می دارد، چون سطح بزرگی دارد که حیوان می تواند از طریق آن حرارت بدنش را کاهش دهد.
▪ ضربان قلب مرغ مگس خوار ۱۰۰۰ مرتبه در دقیقه است.
▪ حیواناتی چون سگ و گربه تنها از طریق نفس زدن تندتند به دفع گرمای بدن خود می پردازند و به این علت است که سگ در هوای گرم دهان خود را باز می کند و له له می زند، تا به این ترتیب از حرارت بدن خود بکاهد.
▪ بعضی از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند برای حفظ این گرما، غذای زیادی بخورند، به طوری که اگر شما بخواهید به اندازه این نوع پرندگان غذا بخورید باید در هر وعده غذا حداقل ۱۰ کیلو غذا میل کنید.
آبجی
16th March 2010, 11:57 PM
رفتار شناسي حيوانات
● مفاهیم کلی
فرایندهای رفتاری همانند سایر خصوصیات و فعالیتهای جاندار در اصل تحت کنترل ژنتیکی قرار دارند. بنابراین نوع رفتاری که یک جاندار از خود بروز میدهد، اجباری است و لااقل تا حدی توسط اطلاعات ژنتیکی که به ارث برده تعیین میشود. مثلا مردم تا حدی از آنرو میتوانند باهم صحبت کنند که ژنهای لازم برای رشد ماهیچهها و سایر اجزای دهان و حلق را که برای حرف زدن لازمند به ارث بردهاند.
اما جنبههای ویژهای از رفتار ، بر تجربه استوارند و مکانیسمهای غیر ژنتیکی آنها را در کنترل دارند. در عین حال ، با آنکه عوامل ارثی و آموخته شده در هر گونه نقش دارند، تاثیر نسبت این دو گروه ، بر روی رفتارهای مختلف فرق میکند. این تاثیر نسبی ، معمولا از روی میزان تعدیل پذیری یک فرایند رفتاری ، سنجیده میشود. بر این اساس سه نوع رفتار عمومی با نامهای واکنشی ، فعال و شناختی داریم.
● رفتار واکنشی
رفتار واکنشی شامل همه فعالیتهایی است که بیشتر خود به خودی و تقلید نشده باشند. این گروه فعالیتها نماینده ابتداییترین ترازهای رفتاری هستند. رفتارهای واکنشی بطور کلی بروز شدهاند و به محض آنکه جاندار مراحل رشد جنینی خود را به پایان میرساند، به صورت نسبتا ثابت و یا همه یا هیچ جلوه میکنند. از جمله این رفتارها کینزها ، تاکتیسم و تروپیسم را میتوان نام برد. مثلا حرکت پارامسی با تغییر زاویه به صوت ثابت در هنگام برخورد با یک مانع صورت میگیرد. نمونهای از کنیز میباشد. در تاکتیسم ، نور گریزی سوسریها و در تروپیسم ، جهت رشد ساقه در حضور نور به طرف بالا.
● رفتار فعال
در گروه رفتارهای فعال ، وراثت تواناییهای ویژهای را به جاندار میبخشد. اما تحقق این تواناییها تا حدود زیادی به یادگیری و تاثیر جهت دهندگی محیط وابسته است. بنابراین ، جانداری که رفتار واکنشی از خود نشان میدهد قابل مقایسه با ربات بوده، اما جانداری که رفتار فعال دارد، ابتدا محرک را ارزیابی میکند و بعد پاسخ مناسب میدهد. این شکل از رفتار ، نیازمند دستگاه عصبی نسبتا پیشرفتهای است.
بنابراین در جانوران عالی و بویژه در مهرهداران بروز میکند. از جمله این رفتارها ، جستجوی غذا و استفاده از آن ، آراستن و پاکیزه کردن خود ، ارتباط با دیگران ، جفتگیری ، دفاع و حمله ، زندگی و خانواده و اجتماعی شدن را میتوان نام برد. برخی از اینها تا حد زیادی آموخته شدهاند برخی دیگر اساسا از طریق ارثی برنامهریزی شدهاند مثل بلعیدن غذا.
● رفتار شناختی
پیشرفتهترین صورت رفتارها را فعالیتهای شناختی تشکیل میدهند. در این تواناییهای رفتاری ، ژنها فقط زمینهای بسیار عمومی و وسیع را فراهم میآورند و کاربرد عملی آن تواناییها ، وابستگی بسیار به عوامل خارجی دارد. جانور در این مورد نه تنها فعالانه در برابر محرک پاسخ میدهد، بلکه میتواند راههای تازهای برای چگونه پاسخ دادن را بجوید یا آنکه فعالیتهای خود را ابداع کند. از جمله این نوع رفتارها ، نوع اکتشافی را میتوان نام برد که طی آن جانور خود را با اوضاع محیط تازه وفق میدهد.
اشیا ناآشنا از طریق بینایی ، بویایی یا لمس کردن مورد بازرسی قرار میگیرند. معمولا در ابتدا به سرعت عقب نشینی میکند. بعد عملیات بازرسی مکرری صورت میگیرد، که فواصل میان آنها تدریجا زیاد میشود. هر چه شی پیچیدهتر باشد، اعمال اکتشافی نیز زیادترند. نوع دیگر بازی است که بخصوص در بین پستانداران عمومیت دارد، اما در سایر مهرهداران هم مشاهده میشود. این نوع پیچیدهتر از اکتشافی است و اثر آموزشی در رفتارهای حمله و دفاع ، جفتگیری و مقابله با تعارضهای اجتماعی بعدی دارد.
▪ آموختن و حافظه
از آنجا که به هر حال همه رفتارها تا حدی تحت تاثیر تجریبات گذشتهاند، بسیاری از دانشمندان میکوشند تا مبانی عصبی و شیمیایی حافظه را معین کنند. اگر مکانیسمهای عامل این ذخیره سازی اطلاعات کشف شوند، میتوان یادگیری را در بسیاری از جانوران از جمله آدمی بهبود بخشید یا تحت کنترل گرفت. تحقیق درباره اساس سلولی و شیمیایی کنش مغز در طول سالیان اخیر به پردازش ما درباره چندین نوع از رفتارهای طبیعی افراد ، افزوده است.
بعضی از این قبیل یافتهها حتی در معالجه انواعی از بیماریهای وابسته به مغز موثر بودهاند. بیشتر این نتایج مستقیما از این جا منشا میگیرد که داروهای ویژهای با تاثیر گذاردن بر ناقلهای عصبی موجود در مغز ، بعضی از انواع رفتارهای غیر طبیعی انسان را از بین میبرند. مثلا بسیاری از داروهایی که برای رهایی از افسردگی تجویز میشوند در گروههای ویژهای از سیناپسهای مغزی ، بر مقدار نور اپینفرین اثر کرده و آنرا افزایش میدهند.
▪ ساعتهای بیولوژیکی
بیشتر رفتارهای همه جانداران دارای نظمهای دورهای است و اغلب این رفتارهای دورهای با بعضی از چرخهای محیط فیزیکی همزمان شدهاند. مثلا رفتارهای زیادی در گیاهان و جانوران وجود دارند که دوره تناوب آنها ۲۴ ساعت است و به چرخه شب و روز و تغییرات وابسته به دما مربوطند. بیشتر جانداران منطقه ساحلی رفتارهای متناوبی از خود ظاهر میسازند که با چرخه جزر و مد هماهنگ است.
▪ جهت یابی
مثل ساعتهای بیولوژیکی که جاندار خود را در موقعیت زمانی خاص قرار میدهد، مکانیسمهای رفتارهای دیگری هم وجود دارند که جاندار در موقعیت مکانی مناسب قرار میدهد. اساسیترین رفتارهای موثر در جهت یابی کینزها ، تاکتسیم و تروپسیم میباشند. مثلا کینزها و تاکتیسمها با فعالیتهای حرکتی توامند که سبب میشوند جانداران که به مناسبترین صورت در زیستگاه خود توزیع شوند. تروپیسمها میتوانند جانداران غر متحرک را در موقعیتهای مناسبی نسبت به محیط اطراف خود قرار دهند. یکی از راهنمایان خوب جهت یابی ، تنظیم موقعیت خود نسبت به خورشید است که جاندار بر اساس محل و یا تغییر مکان ظاهری خورشید در آسمان ، مسیر خود را اصلاح میکند.
● الگوهای سازمان اجتماعی
در تمام جانوران اجتماعی ، اعضای یک گروه متقابلا بهم وابستهاند اما هر کدام در کار ویژهای تخصص یافته است. همکاری بین اعضای یک گروه ، توسط یک یا چند شکل ارتباط ریست شناختی ، یعنی فعالیتهای فردی برقرار میشود که رفتار سایر جانداران را به شکلی سازگار کننده تغییر میدهد. ارتباط بین جانداران ، از طریق علامات گوناگونی برقرار میشود که شامل فرومونها و سایر مواد شیمیایی ، صداها ، نور افشانی ، تغییر رنگ و دادن حالات مختلف به بدن است.
● جوامع حشرات
در این مورد میتوان به رفتار تولید مثلی زنبور عسل اشاره کرد که در بین سایر حشرات نیز مشابه همین دیده میشود. زمانی که که جمعیت کندو زیاده از حد شد، ملکه ، چند زنبور نر و چند هزار کارگر از کلونی جدا شده و به منطقه دیگری رفته تا کندویی تازه درست کنند. در کندوی قبلی هم ، کارگرها، چند تخم ملکه را پرورش داده و نخستین ملکه بیرون آمده، فورا ملکههای دیگر را نیش میزد و آنها را از پا درمیآورد. ملکه جوان و بیرقیب ، به زودی با یکی از نرها درمیآمیزد.
در این هنگام بارها به ارتفاعات زیاد هوا میروند و در آنجا میلیونها اسپرم دریافت کند. این اسپرمهای دریافت شده، تا آخر تخمگذاری ملکه ، باقی میمانند. در ملکه پیری که اسپرمهایش تمام شده، تخمهای بارور نشده، زنبور نر و نوع بارور شده هم ، به ملکه یا کارگر تبدیل میشود که این بستگی به نوع تغذیه آنها دارد. اگر از غذای معمولی استفاده کنند، کارگر و اگر از ژله سلطنتی استفاده کنند به ملکه تبدیل میشوند.
● جوامع مهرهداران
رفتار پرخاشگری ، رفتاری است که طی آن یک فرد عضویت خود را بر گروه تحمیل میکند و سهم جا ، غذا و جفت ویژه خود را تعیین میکند. وسایل تجاوز نیز شامل تهدید و اقدام به نبردهای واقعی است.
تظاهر به پرخاشجویی از الگوهای کمابیش استاندارد شدهای تبعیت میکند از طریق هشدار دادن، لاف زدن یا ترساندن دشمن بالقوه ، جلوی پیکار واقعی را میگیرد. در بسیاری از موارد ، این نمایشها حتی در برابر اعضای سایر گونهها هم موثر واقع میشوند. مثلا نمایش دادن وسایل دفاعی ، نگاهی خیره که مستقیما متوجه رقیب است، به انقباض درآوردن ماهیچهها ، حرکتی محتاطانه و آرام که در بعضی موارد با غرش توام است و یا بزرگتر جلوه دادن بدن یا بلند کردن پرها یا موها ، همه در بین مهرهداران به عنوان نشانههای تهدید تلقی میشوند.
مهرهداران کمتر تا سر حد مرگ باهم میجنگند. اگر تبادل حرکات تهدید آمیز و تهاجمی برتری یکی رقیبان را نشان ندهد، با آغاز جنگ معمولا چنین برتری فورا آشکار خواهد شد. در این صورت پیکار تمام میشود و در بیشتر موارد به محض آنکه یکی از دو طرف زخمی شود پیکار تمام میشود. هدف از جنگ جانوران ، نابود کردن رقیب نیست بلکه از میان بردن خطری است که از وجود آن ناشی میشود و در این میان باید حداقل ضرر به حریف وارد آید و خودش نیز کوشش چندانی نکند.
● چشم انداز بحث
هر جامعهای رفتارهای متفاوتی را برمیانگیزند که این رفتارها ، در جهت و با هدف تبادل آن جامعه میباشد. بطوری که اگر دخالت عمدی انسان در این جوامع ، افراطی و غیر قابل جبران باشد، باعث بهم خوردن تعادل این رفتارها شده و گسیختگی این جوامع را موجب خواهد شد. بنابراین در بحث بقاء گونهها ، باید به رفتار شناسی موجودات نیز توجه شایانی گردد.
آبجی
16th March 2010, 11:58 PM
موش خاردار Spiny mouse
این پستاندار متعلق به راسته جوندگان و خانواده موش می باشد. خانواده موش از نظر ظاهری و جثه، تفاوتهای زیادی با هم دارند؛ ولی به طور کلی دم و کف پای عقب آنها سخت و بدون مو است، هر یک از دندانهای آسیای آنها تیز دارای شیار است. و اما موش خاردار:
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/5/54/Goldenspinymouse.jpg
این موش در قسمتهای جنوبی ایران هر جا یخبندان صورت نمی گیرد، فراوان دیده می شود. موش خاردار در مناطقی که در لابلای صخره ها، بوته هایی روییده باشد، فراوان تر است، زیرا این بوته ها بذر فراوانی را برای خوارک تاین حیوان تامین می کنند. در بدن موش خاردار برای دور کردن دشمنانش تغییرات مناسبی ایجاد شده است. اولا پشت این موش با خارهای با قسمتی از بدنش که چندان مهم نیست مشغول می شوند و خود فرار می کند. یک موش خاردار مسن با دم کامل به ندرت دیده می شود. بعضی از سوسمارها نیز چنین خصوصیتی دارند، با این تفاوت که موش خاردار مانند سوسمارها نمی تواند مجددا دم در بیاورد.
ماده ها تنها چهار پستان دارند. تعداد نوزادها یک تا سه، و اغلب یکی است، و این پدیده در میان جوندگان بسیار نادر است. هر چند میزان تولید مثل موش خاردار خیلی کم است، ولی با وجود این تعداد آنها در منطقه بسیار زیاد است، بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که موش خاردار طعمه با ارزشی برای گوشتخواران نیست.
(منبع: کتاب پستانداران ایران- انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست ایران)
دانشنامه رشد
آبجی
16th March 2010, 11:58 PM
گربه مونث در مصر باستان نمادی از خدایان بوده،
خدای طلوع خورشید، لذت، موسیقی، تولد و …
اغلب گربه ها شنگول، بازی گوش و شیطان هستند و برای بسیاری از مردم بویژه کودکان موجوداتی دوست داشتنی به حساب می آیند. این موضوع بخصوص هنگامی مورد توجه انسان قرار میگیرد که با یک گربه کم سن و سال سر و کار داشته باشد.
بنظر میرسد که گربه از حدود 4000 سال گذشته وارد زندگی انسان ها شده و جزو اولین حیوانات خانگی و رام شده باشد که در خانه انسانها، کنار آتش همدم او گشته است. از دیرباز تا کنون افسانه ها و خرافات بسیاری راجع به گربه ها نقل شده است، بطوری که در مصر باستان گربه نمادی از خدایان بود و در قرنهای بعد، بسیاری از گربه می ترسیدند و آنرا نماد شیطان می دانستند.
اما بدیهی است که امروز، گربه برای اغلب ما نه نماد خدایان است و نه نماد شیطان. اما آیا شما مطالب زیر را راجع به گربه میدانید؟
- گربه ها سخت تر از از سگها توانایی دست آموز شدن را دارند و برای اینکار علاوه بر غذا باید به آنها محبت و توجه کافی مبذول داشت.
- هنگامی که گربه ای از یک بلندی به پایین می پرد همیشه با سه پا فرود می آید.
- مهارت یادگیری گربه ها در این حد است که مثلا” پنجه خود را روی مبل یا فرش نکشند، برگ گیاهان داخل منزل را نجوند، به روی ظروف آشپزخانه نپرند و مواردی از این قبیل. هرگز از گربه ها نباید انتظار بالایی که از یک سگ را داریم، داشته باشیم.
گربه های خانگی اغلب شیطان هستند.
- یک گربه هنگامی احساس شادی میکند که به او اجازه داده شود به خارج از منزل برود. گربه ها به بازی و گشت و گذار علاقه بسیار دارند. اما به علت خطراتی که ممکن است در خارج از منزل آنها را تهدید کند، بهتر است به آنها عادت دهید در محوطه باغچه منزل و یا اطراف آن تردد داشته باشند.
- گربه های خانگی پس از بزرگ شدن اغلب تنبل میشوند و همانند بسیاری از انسانها پس از مدتی چاق و فربه.
- تحقیقات نشان می دهد که گربه هایی که از لحاظ جنسی عقیم می شوند طول عمر بیشتری پیدا می کنند و البته چاق تر نیز می شوند.
- گربه ها توانایی دید در تاریکی شب را دارند، اما در تاریکی مطلق کور هستند. روی هم رفته به خاطر ساختمان چشم، توان دید آنها از سایر حیوانات در شب بهتر است.
- این عادت گربه ها است که هر چند وقت یکبار چند روزی به منزل باز نگردند. چیز عجیبی نیست نباید نگران بود، گربه ها معمولا” برای تفریح و گشت و گذار اینکار را انجام می دهند.
- گربه ها حسود هستند. عموما” مشاهده میشود، در منازلی که نوزادی به دنیا می آید رفتار گربه عوض شده و بخصوص حضور گربه در اطراف گهواره نوزاد بیشتر میشود. حتی ممکن است روی گهواره نیز بپرد
آبجی
16th March 2010, 11:59 PM
چرا مرغها از میان جاده عبور میکنند! تحقیقات نشان میدهد زمانی که مرغهای اهلی قصد عبور از آسفالت یا هر سطح دیگر و رفتن به سمت دیگر را دارند، یک قطب نمای درونی آنها را به سمت دیگر جاده هدایت میکند.
بسیاری از جانوران دارای حس جهت یابی غریزی هستند و هنگام مهاجرت میتوانند راه خود را در طی مسیرهای طولانی چند صد/هزار کیلومتری پیدا میکنند.معمولا آنها میدان مغناطیسی زمین را یافته و از آن برای جهت یابی استفاده میکنند.
این تحقیق جدید بر روی پرندگان متمرکز شده است. ولفگانگ ویلتشکو (Wolfgang Wiltschko) سرپرست این تیم تحقیقات از دانشگاه فرانکفورت (Frankfurt) اولین شخصی است که نشان داد سینه سرخهای اروپایی مهاجر برای هدایت گروه در مسیر صحیح، از میدان مغناطیسی زمین استفاده میکنند. این کشف مربوط به بیش از ۴۰ سال قبل است و از آن زمان به بعد نمونه های مشابهی از این قطب نماهای درونی در میان بیش از ۲۰ نژاد مختلف پرنده یافت شده است.
به تازگی ویلتشکو و همکارانش متوجه شده اند که مرغهای اهلی مجهز به نوعی حسگر امواج مغناطیسی هستند که مانند قطب نما عمل میکند.
آنها جوجه های تازه از تخم درآمده مرغ اهلی را طوری تربیت کردند که یک توپ قرمز رنگ را به عنوان "مادر" خود بپذیرند. در چهار گوشه یک مرغدانی مخصوص که طراحی آن با شبکه بندی جغرافیایی شمال،جنوب، شرق و غرب مطابقت داشت، صفحه سفیدی قرار داده شده بود. سپس آنها توپ را در پشت یکی از این صفحات قرار دادند و به جوجه ها آموختند که مادر توپی همیشه پشت صفحه ای که در گوشه شمال مغناطیسی قرار دارد، است.
یه گفته ویلتشکو " آنها مدام میل داشتند به سمتی که میدانستند "مادر" در آنجاست حرکت کنند." سپس دانشمندان میدان مغناطیسی را چرخاندند به طوری که شمال آن در جهت شرق جغرافیایی قرار گرفت. هنگامی که جوجه ها وارد مرغدانی آزمایشگاهی خود شدند، آنها نیز مسیر جستجوی خود را مطابق با جهات جدید تغییر داده و نشان دادند که برای یافتن مسیر، از میدان مغناطیسی استفاده میکنند.
یک آزمایش دیگر نیز نشان داد که جوجه ها، مانند سینه سرخهای اروپایی، قادر به ردیابی آنچه به اصطلاح زاویه تمایل میدان مغناطیسی نامیده میشود یا زاویه بین خطوط میدان مغناطیسی و سطح زمین، هستند. جوجه ها میتوانند با استفاده از این توانایی دو قطب یعنی جایی که خطوط به سمت پایین حرکت کرده و ناحیه استوا- جایی که خطوط به سمت بالا حرکت میکنند را تشخیص دهند.
ویلتشکو میگوید که حسگرهای مغناطیسی احتمالا در چشمهای جوجه، جایی که گیرنده های نور قرار دارند، هستند. این نتیجه گیری از آزمایشی حاصل شده است که در طی آن او و همکارانش متوجه شدند که پرندگان مسیر خود را به سادگی در نور آبی پیدا میکنند اما در پرتوهای نور با طول موج بیشتر این توانایی را به کلی از دست میدهند.
مرغها و سینه سرخها هر دو از نوادگان یک جد واحد هستند که حدود ۶۶ میلیون سال قبل میزیسته است. یافتن اینکه هردو پرنده دارای قطب نماهایی مشابه هستند، نشان میدهد که ایجاد این توانایی در آنها به سالیان بسیار دوری در تکامل آنان و قبل از اینکه عادت مهاجرت در خانواده آنان ایجاد شود، برمیگردد.
این دانشمندان در گزارش تحقیقات خود چنین گفته اند: " این یافته به این معناست که قطب نمای درونی مربوط به پرندگان به احتمال فراوان در جد مشترک تمام پرندگان عصر حاضر به تکامل رسیده تا به جهت یابی آنان در قلمروشان کمک کند."
msnbc.msn.com
آبجی
16th March 2010, 11:59 PM
مارها http://www.senmerv.com/images/water-snake.jpg
از انواع مارهایی که در بستر رودخانه زندگی میکنند
مارها موجوداتی مرموز هستند و با وجود آنکه اغلب مردم از آنها وحشت دارند از پر طرفدارترین جاندارانی می باشند که می خواهیم راجع به آنها اطلاعات کسب کنیم.
تا کنون حدود 3000 گونه از این موجودات شناسایی شده اند که در این میان فقط حدود 400 گونه آنها سمی میباشند و از میان آنها فقط 50 گونه خطرناک بوده و میتوانند برای انسان مشکل ساز باشند. در ضمن باید بدانیم که مارهایی که سمی هم نیستند ممکن است شما را گاز بگیرند که در اینصورت جای هیچ نگرانی نیست.
برای بدست آوردن ایده از میزان خطر مارها می توان به آمار مراجعه کرد، بعنوان مثال در ایالات متحده سالانه بیش از 40 هزار مورد مرگ در اثر تصادفات رانندگی وجود دارد در حالی که بر اثر مار گزیدگی بطور متوسط فقط تعداد 15 مرگ گزارش می شود.
برای بدست آوردن ایده از میزان خطر مارها می توان به آمار مراجعه کرد، بعنوان مثال در ایالات متحده سالانه بیش از 40 هزار مورد مرگ در اثر تصادفات رانندگی وجود دارد در حالی که بر اثر مار گزیدگی بطور متوسط فقط تعداد 15 مرگ گزارش می شود.
کجا را برای زندگی انتخاب میکنند
این موجودات بجز در قطب جنوب تقریبا” در سایر قسمت های دنیا وجود دارند. اغلب مارها روی زمین یا زیر آن زندگی می کنند اما برخی از انواع آنها هم وجود دارند که درختان یا آب را محل زندگی خود انتخاب می کنند. کنار رودخانه ها باتلاقها نیز از جمله مکانهای مورد علاقه برای زندگی این خزندگان می باشد. گونه های جالبی از مارها در آسیای جنوب شرقی مشاهده شده است که توانایی پریدن نیز دارند و بسادگی از شاخه درختی به شاخه دیگر می پرند.
نحوه شکار
بزرگترین دلیل ترس مردم از مارها عدم شناخت دقیق می باشد. در این شکل مادر و فرزندی را ملاحظه می کنید که یک پیتون در دست دارند.
خطر مارها را می توان به دو دسته تقسیم کرد، اول آنهایی که با سم خود می توانند باعث مشکلاتی در سیستم عصبی یا گردش خون طعمه شوند و دسته دوم آنهایی که با قدرت ماهیچه های خود می توانند طعمه را تحت فشار قرار دهند یا خفه کنند. این نوع از مارها با آرامش خیال آنقدر منتظر می مانند تا طعمه به آنها نزدیک شود و سپس در زمان مقتضی خود را به دور آن پیچیده آنقدر فشار می دهند تا جانور - یا انسان ! - از نفس کشیدن باز ایستد. در حالی که مارهای سمی پس از تزریق یا پاشیدن سم به طعمه منتظر می مانند تا طعمه از پای در آید.
پس از ازپای در آوردن طعمه چه با سم و چه از طریق فشار دادن، از آنجایی که مارها دندان برای جویدن یا خرد کردن ندارند مجبور هستند که طعمه خود را درسته ببلعند و سپس توسط ترشحات معده آنرا هضم کنند.
غذای مورد علاقه مارها
با توجه به اندازه و ابعاد، یک مار عادی ممکن است انواع کرم، حشرات، انواع موش، انواغ تخم مرغ سایر حیوانات، قورباغه و … را بعنوان غذا برای خود انتخاب کند.اما مارهایی که جثه بزرگتری دارند ممکن حیواناتی در ابعاد خود را نیز ببلعند بعنوان مثال یک پیتون (Python) با وزن 70 کیلوگرم بسادگی می تواند یک حیوان 70 کیلوگرمی را بلعیده و هضم کند.
تولید مثل مارها
اغلب مارها بوسیله تخمگذاری تولید مثل میکنند. تخم مارها بسیار سفت می باشد و حالت چرم مانند دارد بگونه ای که در برخی موارد نوزادان بدون کمک مادر نمی توانند از تخم بیرون بیایند. دلیل نرم بودن پوسته تخم آن است که مارهای ماده برای حفاظت از تخم ها اغلب آنها را در بدن خود تا هنگام تولد نوزادان نگاه می دارند. جالب است بدانید که اغلب بچه مارها در قسمت جلوی سر خود به هنگام بیرون آمدن از تخم دندان خاصی دارند که به Egg Tooth معروف است و توسط آن قاعدتا” باید بتوانند پوسته تخم را پاره کنند.
آبجی
16th March 2010, 11:59 PM
مرغ عشق
آنها همواره به یکدیگر عشق می ورزند
این گونه از پرندگان کوچک که از لحاظ طبقه بندی توسط برخی زیست شناسان در رده زیباترین طوطی های کوچک قرار می گیریند، از سرزمینهای آفریقایی به سایر نقاط جهان آورده شده اند. آنها بسیار کنجکاو، پر انرژی و البته دلربا هستند. حتما” اگر آنها را دیده باشید و دقت لازم را کرده باشید متوجه شدید که اغلب اوقات رنگ آنها معمولا” همانند قسمتی از طیف رنگین کمان می باشد.
طول این پرندگان زیبا معمولا” بین 6 تا 15 سانتیمتر می باشد و چنانچه در شرایط مساعد زندگی کنند حتی تا 30 سال عمر خواهند کرد.
رژیم غذایی
رژیم غذایی مناسب برای آنها علاوه بر دانه باید شامل میوه و سبزیجات تازه مانند موز، هویج، انواع برگ سبزی و … باشد، همچنین آب سالم و بدون کلر برای خوردن یا حمام کردن. دقت کنید که هرگز نباید به این پرندگان کوچک هسته میوه هایی مانند هلو، گلابی و … داد. در مواردی نیز مشاهده شده که برخی از مردم به آنها شکلات، چای و حتی الکل می دهند که واقعا” برای آنها مضر می باشد.
غذا دادن
اگر پرنده شما عادت به خوردن دانه های خشک کرده است بدون شک باید به تدریج رژیم غذایی آنرا تغییر داده و غذاهای تازه را وارد رژیم غذایی او کنید. هر روز مقدار کمی از میوه یا سبزیجات تازه به او بدهید و دقت کنید که به کدام یک بیشتر علاقه نشان می دهد، همچنین هرگز نگذارید که این مواد غذایی تازه در قفس مانده و فاسد شود. این نکته را هرگز فراموش نکنید : “مرغ عشق به تنوع غذایی و غذای تازه عشق می ورزد.”
شرایط زندگی
مرغ عشق بسادگی در شرایط عادی که مازندگی می کنیم از لحاظ دما و رطوبت می تواند زندگی کند. حداقل ابعاد قفس برای یک یا دو مرغ عشق باید 45 (عرض) در 45 (طول) در60 (ارتفاع) سانتیمتر باشد، هرچند نباید فراموش کرد که هر جانداری از جمله خود انسان از منزل بزرگتر استقبال می کند.
همچنین محلی که مرغ عشق را نگهداری می کنید نباید جایی باشد که سرو صدای ناگهانی تولید شود. مثلا” ناگهانی صدای افتادن ظروف آشپزخانه و …، تمام این موارد به حیوان استرس منتقل می کند و باعث بیماری و کوتاهی عمر او می شوند.
قفس این پرندگان را حداقل هفته ای یکبار تمیز کنید و آب و دانه تازه را هر روز در اختیار آنها قرار دهید. قرار دادن اسباب بازی های ساده در قفس برای آنها از مفید ترین چیزهایی است که می تواند آنها را خوشحال کند. توپ کوچک، حلقه آویزان شده از سقف قفس و …
رفتار عادی
اگر پرندگان کوچک شما به غذاهای تازه نوک می زنند، با آب تازه حمام می کنند و تحرک کافی دارند می توانید مطمئن باشید که سالم هستند. آنها معمولا” علاقمند به برقراری ارتباط عاطفی هستند لذا اگر تنها یک مرغ عشق دارید حتما” هر روز وقتی را برای پرداختن به او بگذارید، پس از مدتی مشاهده خواهید کرد که شما را بخوبی می شناسد و حتی در بیرون قفس به راحتی روی انگشت شما می نشیند.
همواره به بدن، منقار، پاها و دیگر قسمت های مرغ خود دقت کنید، یک مرغ عشق سالم همواره آنها را تمیز نگاه میدارد و این می تواند خود نوعی کنترل سلامت این پرنده زیبا باشد.
علائم بیماری
- تغییر رنگ دادن یا باد کردن نوک (منقار) پرنده
- خسخس کردن هنگام تنفس یا صرفه کردن
- تغییر حالت چشم
- از بین رفتن طراوت پرهای بدن
- بی رنگ شدن مدفوع
- نشستن بر روی کف قفس
- نشستن با یک پا روی میله
- بی اشتهایی
با مشاهده این رفتارها حتما” با یک متخصص مشورت کنید و هرگز راسا” اقدام به درمان پرندگان خود نکنید
آبجی
16th March 2010, 11:59 PM
حقایقی در باره مارها
افعی سبز جنگلی
- بزرگترین مارها در دنیا متعلق به خانواده ای هستند بنام بویدای (Boidae) که مارهای بوآ (Boa) و پیتون (Python) نیز از این خانواده می باشند. طول برخی از این مارها از 0.6 متر تجاوز نمی کند. اما تعدادی از انواع آنها هستند که طول آنها به بیش از 9 متر میرسد.
- مارهایی که در دریا زندگی می کنند دارای آبشش نیستند و برای تنفس مجبور هستند که به سطح آب بیایند. اما با این حال توانایی آنرا دارند که ساعتها زیر آب بدون آنکه روی سطح آب بیایند، بمانند. آنها توانایی آنرا دارند که در این مدت از اکسیژن محلول در آب استفاده کنند.
- تاکنون حدود 2500 گونه مار شناسایی شده است که از این میان فقط 20 درصد از آنها سمی هستند.
- یک مار بزرگ پیتون می تواند یک موجود زنده به وزن 70 کیلوگرم را به راحتی ببلعد، اما هضم این لقمه ممکن است برای او بسیار دشوار باشد.
- مارها دارای حس بویایی بسیار قوی هستند و از آن برای جستجو و شکار استفاده می کنند. علاوه بر این برخی از انواع مارها با تشخیص حرارت بدن طعمه، آنرا ردیابی و شکار می کنند.
- بسیاری از گونه های مار از جمله مار کبری از طریق ارتعاشات هوا نمی توانند چیزی بشنوند. برعکس آنها لرزش ناشی از حرکت یا صوت را از طریق بدن خود که روی زمین می باشد احساس می کنند.
- مارها توانای حرکت با سرعت بالا را ندارند. بیشترین سرعتی که برای حرکت مارها ثبت شده است حدود 13 کیلومتر بر ساعت می باشد.
- بیشترین طول عمری که برای یک مار مشاهده شده است کمتر از 30 سال می باشد که مربوط به نوع آناکوندا (Anaconda) و مار کبرای سیاه می باشد.
- سم مامبای سیاه (Black Mamba) باعت مختل شدن سریع اعصاب می شود و از قویترین سموم شناخته شده مارها می باشد. برای همین اغلب پاد زهر های سم مار را از آن می سازند.
- مارها به دلیل کوچک بودن بخشی از مغزشان که وظیفه یادگیری را بعهده دارد هرگز توانایی یاد گیری ندارند.
- اغلب مارها حدود 200 دندان دارند که از آن برای نگهداری از طعمه خود استفاده می کنند. آنها بهیچ وجه به کمک این دندانها نمی توانند طعمه را بجوند چرا که این دندانها به سمت عقب متمایل می باشند، اما با آنها گاز میگیرند
آبجی
17th March 2010, 12:00 AM
شاه بوف
http://aftab.ir/articles/science_education/ecology/images/2a4f16256cc50a9dd0b22a7cd23c3e31.jpg
شاه بوف با نام علمی Bubo bubo از شاخه مهره داران، رده پرندگان، راسته جغدسانان و خانواده جغدها می باشد. شاه بوف عمدتاٌ در آفریقای شمالی، اروپا، خاور میانه و آسیا یافت می شود. مناطقی که این گونه در آنها زندگی می کند، عبارتند از:
افغانستان، آلبانی، ارمنستان، اتریش، آذربایجان، بلاروس، بلژیک، بوسنی و هرزگوین، بلغارستان، چین، جمهوری چک، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، هنگ کنگ، هند، ایران، عراق، اسرائیل، ایتالیا، ژاپن، قزاقستان، کره، قرقیزستان، لبنان، لیتوانی، لوگزامبورگ، یوگسلاوی، هلند، نروژ، پاکستان، مجارستان، پرتغال، روسیه، رومانی، اسلواکی، اسپانیا، سوئد، سوئیس، سوریه، تاجیکستان، ترکیه، اکراین، ازبکستان، یوگسلاوی، گرجستان، لهستان، انگلستان.
لازم به ذکر است نسل این گونه در بخش هایی از کشور ترکمنستان منقرض شده است.
این جغد در زیستگاههای متفاوتی شامل مناطق جنگلی، بیابان های گرم، کوهستان ها و کنار رودخانه ها قادر به زندگی است. همچنین ممکن است در زمین های باز که دارای درختان کمی هستند مانند علفزارها نیز دیده شوند. البته ترجیح می دهد به خصوص هنگام لانه سازی از مناطق صخره ای به عنوان زیستگاه استفاده کند. شاه بوف به دنبال زیستگاههایی با ذخیره غذایی کافی و مکان های مناسب برای لانه سازی است.
شاه بوف ها بزرگترین جغدها در جهان هستند. شاه بوف ها به واسطه بزرگی و چشمهای نارنجی رنگ به خوبی قابل شناسایی هستند.
شاه بوف ها عمر نسبتاٌ طولانی دارند. این گونه هیچ دشمن طبیعی واقعی ندارد. در طبیعت تقریباٌ ۲۰ سال و در اسارت حدود ۶۰ سال زندگی می کند.
شاه بوف به جز در زمان جفت گیری گونه ای منزوی است. آنها از قلمرو خود در مقابل سایر جغدها دفاع می کنند و تنها اگر با کمبود غذا مواجه شوند، قلمرو خود را با سایر جغدها شریک می شوند. شاه بوف ها ترجیح می دهند در قلمرو خود باقی بمانند مگر اینکه با کمبود غذا مواجه شوند و یا توسط سایر جغدها از قلمرو خود رانده شوند. با وجود اندازه بزرگش به خوبی می تواند بگریزد و همین مسئله موجب گردیده که مطالعه ویژگی ها و عادات آنها در زیستگاه طبیعی مشکل شود. شاه بوف ها بیشتر روز را به صورت غیر فعال روی درختان مرتفع سپری می کنند. آنها شب فعال هستند و هنگام غروب و در طی شب فعال می شوند. البته وقتی با کمبود غذا مواجه می شوند، هنگام روز نیز به شکار می پردازند.
شاه بوف ها گوشتخوار هستند. آنها شب شکار هستند و برای شکار از تکنیک های متفاوت استفاده می کنند. آنها صید خود را در هوا و یا روی زمین می گیرند. ترجیح می دهند در مکانهای باز و وسیع شکار کنند تا در جنگل. بیشتر جغدها شکارچیان قابلی هستند و شاه بوف نیز از این قاعده مستثنی نیست. بالهای جغد هنگام پرواز صدای بسیار کمی تولید می کند. با داشتن بینایی شبانه خوب، شنوایی قوی و پرواز آرام و بی صدا صاحب قلمرو خود هستند. آنها تقریباٌ از هر چیزی که بدست می آورند، تغذیه می کنند مانند موش، ول، سوسک و حتی شکارهای بزرگ نظیر گوزن و روباه. همچنین از سایر پرندگان نظیر کلاغ، مرغابی و حتی سایر جغدها نیز تغذیه می کنند. شکار غالب معمولا از زیستگاهی به زیستگاه دیگر متفاوت است اما اغلب از جوندگان کوچک تغذیه می کنند. INTERNATIONAL PERSIAN PET
شاه بوف ها بالاترین حلقه زنجیره غذایی در اکوسیستم هستند. شاه بوف ها در کنترل تعداد جوندگان در اکوسیستم های مختلف نقش اساسی دارند. حذف این گونه ها می تواند به طور قابل توجهی موجب افزایش جمعیت جوندگان شود.
آبجی
17th March 2010, 12:00 AM
قوها، موجوداتی افسانه ای
http://aftab.ir/articles/science_education/ecology/images/8e7fcfb8ae23a4fa3cf4a670cd025dde.jpg
وقتی به باغ وحش یا پارک های سطح شهر می روید یکی از جانورانی که خیلی مورد توجه شما بچه ها قرار می گیرد، قوها هستند. بچه ها دلشان می خواهد به این پرنده های زیبا نزدیک شوند، به آنها غذا بدهند و با آنها بازی کنند.
نور خورشید که روی قوها می تابد، درخشش و زیبایی شان چند برابر می شود. به این پرنده در بسیاری از کشورها توجه خاصی شده است. به عنوان مثال یکی از بهترین داستان های کودکان، داستان جوجه اردک زشت است که این رمان کودکانه توسط هانس کریستین آندرسن، دوست خوب بچه ها نوشته شده است.
این داستان در مورد جوجه اردکی است که شبیه بقیه بچه اردک ها نیست و در عین تعجب و ناباوری همه، وقتی بزرگ شد، تبدیل به یک قوی زیبا می شود و این به آن معناست که ما همگی درون خود زیبایی داریم.
در کشورهای مختلف، داستان های زیادی در مورد قو وجود دارد. قو، سمبل زیبایی و افسونگری است و با شعر و موسیقی و عشق و علاقه مرتبط است. در یونان، این پرنده در حالی به تصویر کشیده می شود که کنار چنگ آواز می خواند. در افسانه های ژاپن از قو به عنوان پرنده ای ملکوتی و آسمانی یاد می شود که در بهشت سکونت دارد.
طبق این افسانه، زمانی که در شهر آینو جنگ در گرفت همه مردم کشته شدند و فقط پسربچه ای جان سالم به در برد. قوی زیبا به صورت زنی درآمد، از بهشت به زمین برگشت و پسربچه را بزرگ کرد. در روسیه، قوها الهام بخش آهنگساز معروف روسی یعنی چایکوفسکی برای ساخت بزرگ ترین اثرش به نام دریاچه قو شده اند.
در افسانه های ایرلندی، لباس شاعران و موسیقیدان ها از پرهای قو ساخته می شد. یکی از افسانه های ایرلندی مربوط به بچه هایی است که تبدیل به قو شدند. این بچه های قو نما آنقدر زیبا آواز می خواندند که هر کسی با شنیدن صدای آوازشان آرام می شد و به خواب عمیقی فرو می رفت.
در این افسانه قو سمبل ابدی و دائمی بودن روح است. در افسانه های سایر کشورها، قو سمبل آب های شفابخش و خورشید است. در این افسانه ها، قو با عناصر اصلی مانند خاک، آب و هوا ارتباط مستقیمی دارد. گفته می شود مردان شفابخش از پرقو در از بین بردن بیماری ها استفاده می کردند. در افسانه ای دیگر از زیبایی آواز قو هنگام مرگ سخن می گوید یکی از افسانه های زیبا در مورد قو داستان بچه های لیر است.
در این داستان چهار برادر شاهزاده ایرلند با بدجنسی نامادریشان، مجبور بودند تا آخر عمر به شکل قو زندگی کنند و در این میان خواهر مهربانشان به آنها کمک کرد تا از این وضعیت خلاص شوند. در سراسر دنیا به این پرنده زیبا و دوست داشتنی به دیده احترام نگاه می شود. اگر می خواهید در مورد زندگی این پرنده زیبا بیشتر بدانید با ما همراه باشید.
● زندگی قوها
قوها بزرگ ترین پرندگان آبی هستند و با خانواده، غازها ارتباط نزدیکی دارند. آنها به خاطر زیبایی وقار و متانت شان به عنوان پرنده های زینتی لقب گرفته اند که در برکه ها باغ وحش ها، پارک ها و باغ های گیاه شناسی حضور دارند. قوها گردن های دراز و پاهای پره داری دارند. یکی از گونه های آنها، قوی خاموش است.
این قوها بسیار بزرگند و تمام بدنشان سفید رنگ، دارای نوک صورتی با دو برآمدگی سیاه رنگ هستند. نوک آنها آنقدر حساس است که هنگام شنا زیرآب از آن به عنوان حسگر استفاده می کنند. قوها با داشتن ۲۵ تا ۳۵ مهره گردنی، بلندترین گردن را در میان پرندگان دارند. بدن آنها حدود ۲هزار و ۵۰۰ پر دارد.
عمر آنها بسیار طولانی است در حیات وحش تا ۲۰ سال و در باغ وحش ها و پارک ها حتی تا ۵۰ سال هم عمر می کنند. قوها سرزمین های مرطوب و احاطه شده توسط آب را ترجیح می دهند. لانه هایشان را روی پشته (تل خاک) می سازند. قوی توندرا لانه هاش را در سرزمین های مرطوب دشت های قطبی می سازد و منطقه ای به وسعت یک مایل را تحت کنترل می گیرد با این عمل، ملک خود را از بقیه قوها جدا می کنند.
قوها مناطق خنک تر را برای زندگی ترجیح می دهند و از گرما متنفرند. لانه این قوهای عظیم الجثه در آمریکای شمالی و روسیه شمالی دیده می شود. قوهای گردن سیاه در برزیل و قوهای سیاه در استرالیا و نیوزیلند یافت می شوند. قوهای خاموش نیز در اروپا ساکن هستند.
● غذای مورد علاقه قوها
در حیات وحش، قوها ریشه گیاهان نشاسته دار و غدد گیاهان آبزی را می خورند و برای این کار با استفاده از نوک های قیچی مانندشان گیاهان و علف ها زیر آب را تکه تکه می کنند، آنها می توانند ده تا بیست ثانیه زیر آب غوطه ور باقی بمانند. این پرندگان به دلیل گردن دراز و پرعضله می توانند با انحنادادن گردن، سرشان را در آب خم کنند و چانه شان ته آب باقی بماند و به طور مداوم گیاهان آبی ببلعند.
در خشکی دانه و غلات می خورند ولی باید سرشان را محکم تکان دهند تا دانه از گلویشان عبور کند. بسیاری از گونه های قو، گیاهخوارند ولی قوی خاموش ماهی هم می خورد؛ قوها غده ای بالای چشمشان دارند که آنها را قادر می سازد آب پر از نمک و املاح را بنوشند.
این غده، نمک را از آب می گیرد و آن را به محلولی تبدیل می کند که از سوراخ بینی اش خارج می شود و پرنده می تواند با تکان دادن سر از شر آن راحت شود.در پارک ها و باغ وحش و... قوها با گندم، جو، ذرت، کاهو، کلم، علف و آندیو حتی بیسکوئیت و نان، تغذیه می شوند.
● قوها و جوجه هایشان
قوها زندگی خود را وقف جفتشان می کنند و در طی سال با هم باقی می مانند. آنها تا ساختن آشیانه برای تخم گذاری بعدی از بچه های خود نگهداری می کنند. اگر یکی از قوها بمیرد، قوی باقیمانده دنبال جفت دیگری می گردد و تا آخر عمر با هم باقی می مانند. قوها در سن دو تا سه سالگی به بلوغ می رسند و می توانند تا پنج عدد تخم بگذارند.
آنها به مدت ۳۰ روز روی تخم می خوابند. جوجه های آنان، ابتدا چگونگی شناور ماندن روی آب را یاد می گیرند و پس از ۶۵ تا ۷۰ روز پرواز کردن را یاد می گیرند. پرهای آنان در ماه های تیر و مرداد شروع به ریختن می کند و دوباره پرهای جدیدی به جای آن رشد می کند. قوها پرندگان بسیار قدرتمند و قوی هستند.
بال های آنان آنقدر محکم است که با بال زدن می توانند دست انسان را بشکنند. قوها گرچه موجوداتی بسیار آرام هستند ولی گاهی هم خشمگین می شوند و خشم خود را با خم کردن گردن و حمله به سمت مقابل نشان می دهند. قوها از ملک خود در مقابل غریبه ها و سایر قوها حفاظت می کنند، ولی اردک ها و پرندگان کوچک را تحمل می کنند. آنان در فصل زمستان در دسته های بیست تایی و چهل تایی مهاجرت می کنند.
بچه های قو حداقل یک سال همراه والدینشان در گروه، باقی می مانند تا آموزش های خاصی از قبیل تغذیه، استراحت کردن، مسیرها و جهت ها و... را یاد بگیرند. قوها پرواز در شب را بسیار دوست دارند و شب هنگام در ارتفاع ۲۸ هزار پایی از سطح زمین تا ۲ هزار مایل بر فراز دریاها پرواز می کنند.
حدود نیمی از بچه قوها که در شمال لانه دارند طی مهاجرت به جنوب از بین می روند، زیرا قبل از اینکه به اندازه کافی قوی شوند، مجبور به ترک منطقه هستند. قوها نسبت به بیماری های قارچی، انگلی و ویروس ها بسیار حساس هستند.
میترا جلیلی
روزنامه کارگزاران
آبجی
17th March 2010, 12:02 AM
کرم خاکی
در طبقه بندی جانوران که در آغار قرن 19 قرن انجام گرفت، تمام جانورانی که دارای بدنی دراز و فاقد ضمایم واضح بودند به کرمها موسوم شدند. این جانوران به علت داشتن یک انتهای قدامی یا سر که دارای اندامهای حسی است و به قصد برخورد و روبرو شدن با محیط به طرف جلو حرکت میکنند و یک انتهای خلفی یا دم ، با اسفنجها و مرجانها و شانهداران اختلاف و تمایز دارند. رده کمتاران ، ردهای از کرمها هستند که به صورت حلقوی هستند که در هر حلقه چندین تار دارند. کرمهای خاکی نمونه ای از این رده است. از کرمهای خاکی بزرگ لومبریکوس ترستریس نمونه جالبی است که ممکن است به درازای 30 سانتیمتر و به قطر 9 میلیمتر رشد کند.
مشخصات خارجی
بدن این کرم ، استوانهای دراز و بطور واضح در دو انتها نازک و باریک است. سطح شکمی آن پهن و رنگ پریدهتر از سطح پشتی است و سطح پشتی تیره است. سر مشخص و متمایزی در حیوان وجود ندارد. بدن یک کرم بالغ به 80 تا 100 قطعه حلقهای شکل که بوسیله شیارهای عرض مجزا است، تقسیم شده است. دهان کرم در حلقه اول است و بوسیله یک قطعه گوشتی به نام پیش دهان آویزان میباشد. مخرج آن بیضی شکل و بطور عمودی در حلقه آخر قرار دارد. روی حلقههای 31 تا 37 برآمدگی غدهای واضحی به نام کمربند تناسلی دیده میشود. کمربند تناسلی ماده سازنده پیله را که محتوی تخم است ترشح میکند.
تارهای کرم خاکی
در هر حلقه به جز اولی و آخری ، 4 جفت تار موی مانند کوچک وجود دارد که در سطح شکمی و جانبی مختصر برجستگی پیدا کرده است. هر تار عبارت است از یک میله کیتینی نوک تیزی است که در یک کیسه اپیدرمی مخصوص واقع در درون دیواره بدن جای گرفته است. تار میتواند بوسیله عضلات منقبض کننده در هر جهت حرکت کرده، امتداد یابد و یا عقب کشیده شود و تارها در موقعی که کرم در سوراخش قرار دارد و یا روی زمین حرکت میکند مانند گیره یا میخ عمل مینماید.
دیواره بدن
قسمت خارجی کرم از یک کوتیکول شفاف و نازک پوشیده شده است.کوتیکول دارای خطوط عرضی نازکی است که یک منظره قوس و قزحی مختصری ایجاد میکند. در کوتیکول سوراخهایی در روی بسیاری از سلولهای حسی اپیدرم موجود است. اپیدرم روی یک غشای قاعدهای قراردارد و زیر غشای قاعدهای لایه نازکی از عضلات حلقوی و لایه ضخیمتری از عضلات طولی وجود دارد. سطح داخلی دیواره بدن از صفاق مستور است. شکل جانور در نتیجه خاصیت کشش دیواره بدن روی اندامها و مایعات درونی حفظ میشود.
دستگاه گوارش
این دستگاه از قسمتهای زیر تشکیل میشود:
- دهان که دنباله آن حفره دهانی است. (در حلقههای 3 - 1)
- حلق (در حلقههای 5 - 4) با غدههای مخصوص چرب و نرم کردن و الیاف عضلانی در دیوارههای خارجی آن.
- مری باریک و مستقیم (در حلقههای 14 - 6) که بوسیله سه جفت غدههای آهکی از پهلو اتصال دارد.
- یک چینهدان بزرگ با دیواره نازک که در حقیقت یک پیشخانه برای ذخیره میباشد.
- سنگدان (در حلقههای 18 - 17) با دیوارههای عضلانی ضخیم و محکم که در داخل از کوتیکول مفروش است.
- روده که تا مخرج امتداد دارد.
دستگاه گردش خون
خون در تمام قسمتهای بدن کرم جاری است و یک سیستم رگهای خونی بسته با مویرگها وجود دارد. پنج رگ اصلی ممتد در طول بدن و پنج جفت قلب در حلقههای 11 - 7 دیده میشود. از حلقه 12 به طرف عقب ، هر حلقه دارای رگهای بند بند زوج است که رگهای طولی را به اندامهای گوناگون مربوط میسازد.
دستگاه تنفس
دستگاه تنفسی منظم در این کرمها موجود نیست. خون جاری اکسیژن را در مویرگهای نزدیک کوتیکول مرطوب در دیواره بدن ، دریافت کرده و co2 پس میدهد. اکسیژن با هموگلوبین در پلاسما ترکیب شده به بافتهای مختلف حمل میشود.
دستگاه عصبی
در بالای حلق (حلقه 3) یک جفت گانگلیونهای مغزی با مغز وجود دارد. دو رابط از پیرامون حلق به گانگلیونهای زیر مری دو قطعهای کشیده میشود، به نام حلقه دور مری و از گانگلیونهای زیر مری طناب عصبی شکمی در طول کف حفره عمومی بدن تا حلقه مخرجی امتداد مییابد. چندین عصب نیز به پیش دهان و ناحیه دهانی متصل میگردد. طناب عصبی شکمی در هر حلقه دارای یک عقده بزرگ است و 3 جفت عصب جانبی از آن خارج میشود. طناب و عقدهها به صورت ساختمانهای جفت بوجود میآید، رشته اعصاب جانبی به عضلات ، سلولهای اپیدرمی ، نفریدیها ، کیسههای تار و سایر اندامها عصب میدهد.
دستگاه تولید مثل
کرم خاکی تک جنسی است و در هر کرم اندامهای جنسی نر و ماده در قسمت شکمی جای دارد. کرمهای خاکی در بیشتر سال ، تولید مثل میکنند، ولی حداکثر فعالیت تکثیری آنها در هوای گرم و مرطوب است. جفتگیری در شب صورت گرفته. دو کرم خود را از سوراخ بیرون کشیده، سطح شکمی قدامیشان را نزدیک هم میآورند، بطوری که انتهای قدامیشان در دو جفت مخالف هم قرار دارد. در هر کرم یک جفت شیار اسپرمی تشکیل میشود که در طول آنها تودههای اسپرم به منظور دخول در جایگاه اسپرمی دیگری عبور میکند. پس از این عمل ، کرمها از هم جدا میشوند. بنابراین عمل لقاح دو جانبه و متقابل است
رابطه کرم خاکی با انسان
کرمهای خاکی به عنوان طعمه در ماهیگیری مصرف عملی دارند. اثرات طویلالمدت کرمهای خاکی در طبیعت جنبههای عملی مشخصی دارد. از آنجا که خاک را سوراخ میکنند اثرات قابل توجهی در حاصلخیزی خاک دارند.
آبجی
17th March 2010, 12:02 AM
ببر سیبری
http://www.senmerv.com/images/tiger1.jpg
نام عمومی : ببر سیبرینام علمی : Panthera tigris altaica
وضعیت جمعیت : برآورد ها نشان می دهد که فقط حدود 5000 عدد از این ببر در دنیای وحشی و آزاد موجود باشد اما تعدادی نیز در باغ وحش های کشورهای مختلف موجود می باشد.
توزیع و پراکندگی : بنظر می رسد که گله های پر جمعیت ببر ابتدا در سیبری و خاور دور زندگی می کرده اند. اما برخی گله های کوچک نیز در شمال چین و کره شمالی نیز وجود داشته اند.
محل زندگی : ببرها عموما” در جنگلهای پر از درختان بلند مانند کاج زندگی می کنند. به اینصورت راحت تر می توانند خود را در میان درختان پنهان کنند. هر ببر معمولا” در محدوده ای بین 64 تا 640 کیلومتر مربع زندگی می کند و به عبارتی در آنجا حمکرانی می کند. در این میان قلمرو ببرهای نر در محدوده های بزرگتر و ببرهای ماده در محدوده های کوچکتری قرار دارد. معمول بر این است که محدود قلمرو یک ببر نر با تعداد زیادی از ببرهای ماده تداخل می کند.
http://www.senmerv.com/images/tiger2.jpg
بچه ببرها در شش ماهگی از شیر گرفته می شوند
ابعاد بدن : ببر سیبری و خاور دور از گونه های ببر بنگال (Bengal) که در هند مشاهده شده است داری جثه بزرگتری می باشد. این گونه ببر دارای پوست کلفت تری می باشد که توانایی آنها را برای زندگی در سرما بیشتر می کند. طول ببرهای نر سیبری به حدود سه متر می رسد و وزن آنها حدودا” 220 کیلو گرم می باشد، در حالی که برای یک ببر ماده این مقادیر معادل 2.5 متر و 130 کیلو گرم می باشد.
تولید مثل : ببرهای ماده از سن سه تا چهار سالگی قادر به تولید مثل می باشند. طول مدت بارداری آنها حدود سه ماه و نیم می باشد و در هر دوره بارداری تا چهار فرزند به دنیا می آورند. بچه های ببر توانایی دیدن ندارند و نیاز به مراقبت بسیار دارند. آنها از سن شش ماهگی از شیر گرفته می شوند و در 18 ماهگی تقریبا” مستقل زندگی می کنند. ببرها - مانند انسانها - فصل خاصی برای تولید مثل ندارند اما اوج تولید مثل آنها در اواخر زمستان و اوایل بهار می باشد.
رژیم غذایی : یک ببر بالغ به حدود 4.5 کیلو گرم غذا در طی روز نیاز دارد اما مشاهده شده که تا یک ببر تا حدود 40 کیلو گرم هم طی یکروز غذا بخورد، در اینصورت تا یکی دو هفته غذا نخواهند خورد. از جمله غذاهای مورد علاقه ببر می توان به طاووس، خرگوش، خارپشت، آهو، گراز وحشی و گاو اشاره کرد.
سایر موارد : ببرها به شناکردن بسیار علاقه دارند. خطوطی که روی بدن آنها وجود دارد علاوه بر استتار مشخصه ای است برای تشخیص هر یک. ببرها معمولا” با قرار دادن علامتهایی توسط پنجه خود روی درختان، حدود قلمرو خود را مشخص می کنند. قدرت بینایی یک ببر در شب شش برابر بیشتر از یک انسان می باشد. ببرها می توانند تا 20 سال در باغ وحش و تا 15 سال در طبیعت زندگی کنند.
آبجی
17th March 2010, 12:03 AM
زنبور پارازیتوئید
trichogramma brassicae
(bezdenko(hym:trichogrammatidae
و مبارزه بیولوژیک علیه آفات گیاهی
مقدمه:
جمعیت انسان در کره زمین رو به افزایش است. بشر برای تامین نیازهای خود ، و ا
یجاد مزارع گسترده تر و بهره برداری بیشتر،اکوسیستم های طبیعی را بر هم زده و
موجب تخریب جنگلها ،نابودی خاک،گیاهان خودرو و حیات وحش شده است.ممکن
است در کوتاه مدت ، روشهای بهره برداری متکی بر تکنولوژی ماشینی ومواد
شیمیایی مصنوئی ،پر بازده باشد اما پایدار نبوده و باعث آلودگی محیط خواهد
شد.در آغاز قرن بیست و یکم ،تولید بیشتر و در عین حال حفظ محیط زیست
موضوعاتی است که تعادل آنها مورد توجه انسان قرار گرفته است.در این راستا
مبارزه بیولوژیکی میتواند راهکار مناسبی باشد.
در بین مجموعه غنی حشرات حشره خوار،سهم زنبور های پارازیتوئید تریکوگراما،
شکارچی کریزوپا chrysopa کفشدوزکها coccenelidae از نظر کارائی تکنولوژی تولید
انبوه و وسعت کاربرد در مقام اول قرار دارد.
پرورش و رها سازی زنبور تریکوگراما نزدیک به صد سال است که در دنیا ،ذهن
حشره شناسیان ،کشاورزان و باغداران و شرکتهای خصوصی را به خود مشغول
کرده است.
زنبور پارازیتوئید جنس،trichogramma از خانواده trichogrammatidae و بالاخانواده
chalcidoidae مهمترین عامل کنترل کننده آفات حشرات به خصوص پروانه ها به
شمار میرود. نسلهای زیاد ،چند میزبانه بودن،سازگاری در اقلیمهای مختلف و
قابلیت پرورش روی میزبانهای واسطه از ویژگیهای این حشره مفید هستند. اهمیت
زنبور تریکوگراما در مبارزه بیولوژیک باعث توجه زیاد به این حشره نیز گردیده است و
تا کنون 145گونه از این حنس در دنیا شناسایی شده است.هیچ پناهگاهی عاری
از یخ وجود نداشته که تریکوگراما در آنجا فعال نباشد ، از شمالیترین کمربند قطب
شمال از ارتفاع 3000متری و تا گرمترین صحراها تریکوگراما جمع آوری شده است.
تاریخچه استفاده از تریکوگراما برای کنترل آفات به گذشته دور بر میگردد،از سال
1926که flanders سیستم تولید انبوه تریکوگراما را روی تخم غلات (sitotroga
cerealella) مورد استفاده قرار داد.کاربرد تریکوگراما در خیلی از کشورها مورد توجه
قرار گرفت.در 25 سال گذشته کاربرد وسیعی از این پارازیتوئید علیه کنترل آفات در
بیش از 30 کشور جهان انجام گرفته است(Li,1994) سالانه حدود 32میلیون هکتار
از زمین های کشاورزی و جنگلی تحت پوشش کنترل بیولوژیک آفات توسط
تریکوگراما قرار دارد.
کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق با27/6 میلیون هکتار رهاسازی
سالانه تریکوگراما مقام نخست را در دنیا دارا میباشند. چین با 2/1 میلیون هکتار ،
مکزیک با 2 میلیون هکتار رهاسازی سالانه تریکوگراما در مکان های بعدی قرار
دارند.
به دلیل پرورش انبوه آسان و حمله به تعداد زیادی از آفات مهم امروزه در سراسر
دنیا گونه های مختلف تریکوگراما به طور گسترده برای مبارزه با آفات مهمی چون
ساقه خوار نیشکر و ذرت،کرم سیب،کرو قوزه پنبه،جوانه خوتر صنوبر و... استفاده
میشود. به طوری که تولید و کاربرد زنبور تریکوگراما در شوروی سابق باعث افزایش
محصول 200-170 کیلوگرم گندم زمستانه،230-180 کیلوگرم ذرت ،3000-2500
کیلوگرم چغندر قند و3000-2000 کیلوگرم کلم در هر هکتار شده است.
تا کنون 2 گونه تریکوگراما برای استفاده در مزارع و باغات به تولید انبوه رسیده
است که در میان آنها گونه های :
trichogramma evanescens , T.dendrolimi , T. ostrinia ,
T. pretrinia , T. chilonis (T.confusum) & T. maidis
(T. brassicae)
در سطح وسیع برای کنترل آفات درجه اول محصولات زراعی و باغی جنگلی
استفاده میشود.
گونه T.brassica بیشترین گسترش را در نقاط مختلف کشور ما داشته است و
اغلب در انسکتاریومهای دولتی و خصوصی پرورش داده می شود.در کشور ما در
سال های اخیر تولید و رها سازی زنبور تریکوگراما در مزارع برنج،پنبه،ذرت،باغهای
میوه انار و سیب برای کنترل آفات مهمی چون کرم سافه خوار برنج ، کرم قوزه پنبه،
کرم ساقه خوار ذرت، کرم گلوه گاه انار و سیب ،گسترش قابل توجه داشته است.
تهیه کنندگان:حسن محمد عمویی . محمد حسن زاده .فاطمه شب زنده دار
با تشکر از همراهی شما گروه زیست شناسی
آبجی
17th March 2010, 12:03 AM
يافته جالب جانورشناسان درباره سنجابها دانشمندان به تازگي دريافتهاند كه سنجابها به نوعي سلاح اسرار آميز و سري براي مبارزه با مارهاي زنگي مجهز هستند كه تا كنون از چشم انسان پنهان بوده است. به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به گفته دانشمندان، سنجابهاي زميني كاليفرنيا دم خود را به شدت گرم و داغ ميكنند سپس آن را مقابل صورت مار به شكلي موجي حركت ميدهند و به اين ترتيب مار زنگي را كه مجهز به يك عضو حسي مادون قرمز براي شناسايي پستانداران كوچك است، گيج و سردرگم ميكنند. اين تاكتيك دفاعي پيش از اين از چشم زيستشناسان پنهان بوده است تا اينكه اين محققان حيوانات را با يك دوربين ويديويي مادون قرمز مشاهده كردند. هم اكنون محققان معتقدند كه بسياري از جانوران ممكن است از سلاحهاي مادون قرمز براي مبارزه با شكارچيان احتمالي خود استفاده كنند. آرون روندوس، فارغ التحصيل دانشگاه كاليفرنيا و سرپرست وي با شگفتي براي اولين بار شاهد اين تاكتيك دفاعي در سنجابهاي زميني بودهاند. گفتني است كه اين بالا رفتن حرارت در دم اين حيوان با افزايش جريان خون در اين عضو بوجود ميآيد
آبجی
17th March 2010, 12:03 AM
یک گونه جدید پلنگ کشف شد پلنگ تیره برنئو – یک گونه کاملا جدید- به عنوان آخرین مورد در فهرست روبه رشد گیاهان و حیوانات منحصر به فرد جنگلهای بارانی آسیای جنوب شرقی قرار گرفت.
به گزارش آسوشیتدپرس بنیاد جهانی حیاتوحش (WWF) پنجشنبه 15 مارس (24 اسفند) اعلام کرد آزمونهای ژنتیکی در موسسه ملی سرطان آمریکا نشانداده است که پلنگ تیره برنئو یک گونه منحصر به فرد از گربهسانان است و برخلاف تصور قدیمی با پلنگ مشابهی که در سرزمین اصلی آسیای جنوب شرقی وجود دارد یکی نیست.
پلنگهای تیره اسرارآمیز بزرگترین شکارچیان در جزیره برنئو هستند و گاهی به اندازه یک یوزپلنگ کوچک میرسند. آنها درازترین دندانهای نیش نسبت به اندازه بدن را در میان گربهسانان داردند.
http://www.hamshahri.net/images/upload/news/pose/8512/clouded-leopard-am3.jpg
تنها چند هفته پیش بود که WWF گزارش داد که دانشمندان در سال گذشته دست کم 52 کونه جدید گیاهی و جانوری در برنئو – سومین جزیره بزرگ دنیا که بین اندونزی، مالزی وبرونئی تقسیم شده است- کشف کردهاند.
"قلب برنئو"، یک منطقه کوهستانی در مرکز این جزیره با وسعت پنج برابر سوئیس که با جنگلهای بارانی استوایی پوشیده شده است، آخرین پناهگاه بزرگ جنگلی پلنگ تیره برنئو است.
تخمین زده میشود 5 تا 11 هزار راس از این پلنگها که از گونه مشابهاش در سرزمین اصلی تیرهتر است و نقشه خالهای متفاوتی دارد در جنگلهای برنئو زندگی کنند.
بزرگترین تهدید برای این جانور تخریب زیستگاههای آن بوسیله انسانها است.
آبجی
17th March 2010, 12:04 AM
شناسايي يك پرنده نادر در گيلان
http://www.hamshahri.net/images/upload/news/posc/8509/page07%5B2809%5D%5B100%5D%5B1%5D.jpg
پرنده نادر «شناگر بلوطي»، در پارك ملي خشكي-دريايي بوجاق بندر كياشهر شناسايي شد.
«كامران زلفينژاد»، مديركل حفاظت محيط زيست گيلان با اعلام اين خبر به ايرنا گفت: اين پرنده فالاروپ بلوطي يا شناگر بلوطي نام دارد و در مجموعه تاريخ پرندهشناسي مدون، تنها دو بار در كشور گزارش شده است كه يك بار آن توسط كارشناسان در جنوب و بار ديگر در شمال كشور بودهاست.
وي اضافه كرد: ورود پرندگان نادر از اين دست نشاندهنده اهميت بالاي اكولوژيك پارك ملي خشكي- دريايي بوجاق است كه هرساله به تعداد پرندگان مهاجر و تركيب گونهاي در آن افزوده ميشود.
زلفينژاد اظهار داشت: يكي از عوامل مهم در تعيين سطح حفاظت در مناطق چهارگانه محيط زيست وجود گونههاي كمياب و تعداد آنها است كه هماكنون در پارك ملي بوجاق ۱۴گونه از اين نوع ثبت شده است.
مدير كل حفاظت محيط زيست گيلان، از غاز پازرد، غاز پيشانيسفيد كوچك، فالاروپ و عروس غاز به عنوان نمونههاي ديگر از پرندگان كمياب ياد كرد.
وي درباره ويژگيهاي فالاروپ بلوطي اظهار داشت كه اين پرنده از حشرات و لارو آنها در محيط تالابي تغذيه ميكند و نقش عمدهاي در كنترل جمعيت برخي حشرات در اكوسيستمها دارد.
زلفينژاد افزود: تعداد پرندگان رصدشده در اين پارك تاكنون به ۲۳۵ گونه رسيد كه نشان از دقت نظر سازمان محيط زيست در شناسايي توان اكولوژيكي كمنظير اين منطقه دارد.
پارك ملي خشكي- دريايي بوجاق در شرق استان گيلان و در بخش بندر كياشهر واقع شده است.
آبجی
17th March 2010, 12:04 AM
بزرگترین مار در جهان کدام است؟ بزرگترین ماری است که تاکنون شناخته شده و طول این مار 11 متر میباشد که در شبه جزیره مالایا ، برمه ، هند ، چین و جزایر فیلیپین یافت میشود. آناکوندا: این مار در مناطق گرمسیری آمریکای جنوبی زیست میکند و طولش 8 متر است. پیتون هندی و پیتون صخرهای: که اولی در شبه جزیره مالایا و دومی در آفریقا زیست میکند طولشان به 5.7 متر میرسد. پیتون الماسی: که به سرزمین استرالیا و گینه نو تعلق دارد و تا 7 متر رشد میکند. کبرا: که بزرگترین مار زهری دنیاست و طولش 6 متر است. بوآ: که محل زیست این جانور در مکزیک - جنوبی- آمریکای مرکزی و امریکای جنوبی است و طولش حدود 5 متر است. به لحاظ وزن آناکوندا سنگینترین مار است که حدود 170kg وزن دارد، یعنی 50kg سنگینتر از پیتون.
آبجی
17th March 2010, 12:04 AM
ناروال
ناروال (نام علمی: Monodon monoceros) پستانداری آبزی است از رده آببازان خانواده تکدندانها (Monodontidae). این پستاندار دریایی متعلق به گروه والهای دندان دار است. عضو دیگر این گروه وال بلوگا است. در آبهای سرد قطبی یافت میشود. عجیبترین مشخصه ناروالها، عاج (دندان) پیچ خورده نیزه مانند بلند آنهاست که فقط در جنس نر مشاهده میگردد. این عاج، در حقیقت، دندان درازی است که از میان شکافی در لب بالایی رشد کرده است.
http://i18.tinypic.com/62iuxr7.jpg
آبجی
17th March 2010, 12:05 AM
بلوگا
بلوگا یا (دلفیناپترس لوکس) Delphinapterns leucas از جمله گونههای قطبی و زیر قطبی نهنگ سانان، از حیث اندازه و ترکیب شبیه دلفینها میباشند و این گونه ماهیها از نسل ناروالها هستند و همینطور به گونه دلفینها شبیه اند. بلوگا از راسته آببازان است. طول این نهنگهای کوچک اجتماعی به 5 متر میرسد و وزنشان نیز حدود 5/1 تن می باشد. وزن آنها در زمان تولد حدود 80 کیلو گرم است. والهای بالغ بدلیل رنگ سفید، سر گرد و کوچک و تیغه پشتی بجای باله از سایر والها قابل تشخیص هستند. این والها پستاندارانی هستند که به کندی شنا میکنند و خوراک عمده آنها ماهی است. بعضی از گروههای این والها مهاجرت میکنند ولی اندازه پوشش یخ میزان جمعیت مهاجر را تعیین میکند.
http://i7.tinypic.com/4ul137l.jpg
مهمترین شکارچیان طبیعی این نهنگها خرسهای قطبی هستند خصوصاً هنگامی که آنها در میان یخ گرفتار میشوند. انسانها هم از جمله خطرناکترین تهدیدها برای این والها به شمار میآیند. اسکیموها در گذشته به شکار این گونه میپرداختند اما در حال حاضر شکار بی رویه و تجاری این گونهها نگران کننده است. مزاحمتهای انسانها و آلودگی آبها از دیگر تهدیدات بشمار میآید. بدن بلوگاهای ساکن خلیج نسیت لورنس در کانادا مملو از مواد آلاینده است که اجساد این والها را به لاشههای سمی تبدیل کرده است.
بلوگاها یکی از معدود والهایی هستند که در اکواریوم و پارکهای حیات دریایی نگهداری میشوند. این گونهها به دلیل رنگ خیره کننده و لبخند همیشگی صورتشان که توجه همگان را به خود جلب میکنند. بیش از خوک دریایی به چشم میخورد.
آبجی
17th March 2010, 12:05 AM
سوسک
سوسک جانداری است بندپا از رده حشرات، زیررده بالداران (Pterygota) فرو-رَده نوبالان (Neoptera)، راسته سوسریان (Blattodea). سوسک نامی کلی است برای خانواده سوسکیها.
http://i10.tinypic.com/4mk254z.jpg
سوسکها بزرگترین گروه حشرات را به خود اختصاص دادهاند و در محیط زیستهای مختلفی دیده میشوند. از زمینهای سنگلاخی تا جنگلهای استوایی تحت قلمرو سوسکها به حساب میآید. بیشتر سوسکها قدرت پرواز دارند.آنها دارای بالهایی هستند که وقتی در حال پرواز نیستند آنهارا در محفظه محکمی روی پشت خود جمع میکنند و در زیر این محفظه نگهداری میکنند. سوسکها از انواع مختلف گیاهان، گونههای حیوانات و لاشههای مرده آنها تغذیه میکنند.
تمام سوسکها دارای بخشهایی برای نیش زدن و جویدن در ناحیه دهان خود هستند. بعضی از سوسکها دارای آروارههای بزرگی هستندکه آنها را قادر میسازد که طعمه خود حمله کرده و او را قطعه قطعه کنند. سوسکهای دیگر مثل شپشه گندم دارای آروارههای کوچکی در انتهای پوزه درازشان میباشند. شپشه گندم پوزه بلند خود را برای سوراخ کردن اجسام سخت و رسیدن به غذا، به کار میبرد.او دارای شاخکهای زانویی بوده که میتواند آنها را خم کرده و در شیار پوزه اش پنهان کند. کوچکترین حشرات جهان سوسکهای دارای بالهای پردار میباشند. بدن بعضی از آنها دارای طول کمتر از ۵ میلیمتر (۵۰/۱ اینچ) میباشد. نوع نر سوسک گرد امریکایی جنوبی درازترین سوسک در جهان است. این سوسک دارای دو شاخ بزرگ است و میتواند تا ۱۵ سانتیمتر (۶ اینچ) رشد کند و قد بکشد.
http://i9.tinypic.com/62e17kj.jpg
بیشتر سوسکها هرگز آب نمینوشند. بچه بعضی از سوسکها میتوانند بدون غذا تا ۵ سال زنده بمانند.
آبجی
17th March 2010, 12:05 AM
روباه
روباه جانوری از تیرهٔ سگسانان است. روباه تقریباً در همه جای دنیا زندگی میکند. روباه در نواحی قطبی در جلگه های بی درخت شمال ودور نیز به سر میبرد. در سراسر دنیا روباها به رنگهای مختلف دیده میشوند. در بیابانهای آفریقا و در خاورمیانه در کویرها ودر دشتهای خشک نیز روبا زندگی میکند. روباه سرخ در اروپا ، آفریقا ، ودر آسیا و آمریکای شمالی به سر میبرند.
http://i9.tinypic.com/4lo7uc4.jpg
همه روباهان سرخ ، سرخ نیستند. روباه به رنگهای گوناگونی از سرخ پدیده طلائی تا قهوهای شدید میباشند. برخی از روباهان موی سیاه خالص دارند. روباه سرخ ممکن است آنرا روباه نقرهای نامید. خطوط پوشش سرخ با خطوط سیاه روی پشت وشانه اش دارد. روباها در بعضی جاهای دنیا گاه وقتی در معرض خطر هستند از جانب شکارچیان. چون شکارچیان گاهی روباها را برای پوست پر موونرمش بدام میاندازند وشکار میکنند. همچنین در بعضی جاها روباهان را نیز برای پوستشان پرورش میدهند. پوشش روباه نقرهای مخصوصاً بواسطهٔ پوستش با ارزش است. روباهان قطبی میتوانند رنگ سفید یا آبی داشته باشند. هر دونوع بواسطهٔ تغییر فصلهای سال تغییر میکنند. شبیه زمین اطراف آنها، روباه سفید در تابستان به رنگ قهوهای در میآید وبه رنگ محیط اطراف خود در میآید. روباه آبی رنگ ، رنگش از آبی روشن تا آبی خاکستری وتا رنگ تیره تر در تا بستان در میآید. زیرا در نواحی بیابانی روباهان دیگر برنگهای محیط اطراف خود که خیلی متفاوت است، تا علفزارها وبیشههای بی درخت ،پشتخهها ، ومیان صخره به سر میبرند. مثلاً روباه خاکستری تقریباً درمیان صخرهها وبرگهای سایه دار جنگلها ظاهر میشود. روباه یک حیوان بسیار باهوش و در عین حال زیرک است
در جنگلها وکشتزارها زندگی میکند. جنگلها جای خوب وامنی برای لانه سازی روباهان است.
(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fforum.p30world.com %2Fnewreply.php%3Fdo%3Dnewreply%26p%3D1491891)
آبجی
17th March 2010, 12:06 AM
قورباغه
قورباغه جانوری دوزیست از راسته بیدمان (Anura).
رایجترین دوزیستان جهان قورباغهها و وزغها هستند. نوع بالغ قورباغهها عموماَ بدون دم و چمباته زده هستند، آنها پاهای بلند عقب برای پریدن و زبان بلند چسبناک برای گرفتن طعمه، دارند. معمولاَ قورباغهها بدن نرم و مرطوب دارند و در نزدیکی آبها زندگی میکنند. وزغها پ
وست خشک و زگیل مانند دارند و عمدتاً روی خشکی زندگی میکنند.
http://i18.tinypic.com/6bblemr.jpg
قورباغهها و وزغها هر ساله به محل تولید مثل (محل تولد) خود باز میگردند. عموماَ نرها زودتر از مادهها به آبگیرها میرسند و محدوده جفت گیری خود را مشخص میکنند. هنگامی که مادهها به محل میرسند، نرها بهوسیله آوازهای مخصوص آنها را به درون آبگیر دعوت میکنند. در صورتی که مادهها به آواز نرها جواب بدهند، نرها بهوسیله پاهای جلویی آنها را میگیرند. وقتی مادهها تخم ریزی میکنند، نرها بهوسیله اسپرم تخمها را بارور میکنند.
نحوه بغل کردن برای جفت گیری که به نام اتصال معروف است، به این شکل است که نر در سمت راست قرار میگیرد تا بتواند تخمها را بارور کند. این حالت ممکن است چند روز طول بکشد.
آبجی
17th March 2010, 12:06 AM
خواب طولانی
در كویرهای استرالیا نوعی قورباغه زندگی می كند كه می تواند در طول سال ۱۱ ماه زیرخاك بخوابد ،
این قورباغه در فصل كوتاه بارندگی كه طول آن از یك ماه تجاوز نمی كند ،
از زیر خاك بیرون می آید. بدن خود را از آب پر كرده وبه تغذیه فعال می پردازد .
پس از آن تخمگذاری كرده وبزودی خود را برای ۱۱ ماه خواب دیگر آماده می سازد.
آبجی
17th March 2010, 12:06 AM
ین هم تصاویری جالب از مگس:
http://www.internet-encyclopedia.org/upload/c/ca/Ant_SEM.jpg
A photo of an ant head taken with a Scanning Electron Microscope
http://www.eurekalert.org/multimedia/pub/web/438_web.jpg
Fly Foot
http://www.professionalmicroscopes.com/fly-head-100x.jpg
Fly Head
http://www.dmimedicalusa.com/images/Leica_Fly_1.jpg
http://images.aad.gov.au/img.py/af0.jpg
آبجی
17th March 2010, 12:07 AM
آواز نهنگ ها آواز وال ها ( whale song ) ، صدایی است كه وال ها برای برقرای ارتباط تولید می كنند. واژه
( song ) برای توصیف الگویی منظم و پیشگویی صداهایی كه به وسیله گونه هایی از وال ها تولید می شود ، مورد استفاده قرار می گیرد. این مكانیسم برای تولید كردن صدا در خانواده وال سانان و پستانداران دریایی شامل : دلفین ها ، وال ها و نهنگ های دندان دار ، كه به صدا برای ایجاد ارتباط بیشتر از حس های دیگر در پستانداران زمینی وابسته هستند ، استفاده می شود ، زیرا سایر حسها در آب اثر محدود تری دارد.
بینایی در پستانداران دریایی به دلیل اینكه نور در راه آب جذب می شود محدود است. بویایی هم اثر كمتری دارد ، زیرا مولكول ها در آب خیلی آهسته تر پراكنده می شوند تا در هوا. پستانداران دریایی از صدا ها برای برقرای ارتباط و تغذیه استفاده می كنند.
طرفداران محیط زیست و وال شناسان ( cetologist ) معتقدند كه افزایش صداها در اقیانوس های جهان به وسیله كشتیها و لرزه های دریای باعث صدمه به وال ها می شود.
● تولید صداها
انسانها صدا ها را با بیرون راندن هوا از میان حنجره تولید می كنند. تارهای آوایی داخل حنجره باز و بسته می شود و این امر برای تولید جریان هوا ضروری است ، این جریانات همراه با گلو ، زبان و لبها صدا ها را تولید می كنند.
وال ها صدا ها را با مكانیسم متفاوتی تولید می كنند. این مكانیسم در ۲ زیر خانواده عمده در وال ها متفاوت است: Odentoceti ( Toothed whale ، شامل دلفین ها ) و Mystceti ( Baleen wale ، شامل وال های بزرگ و وال های آبی )
● تولید صدا در Toothed whale
دلفین ها صداهای طولانی ، مكرر وپائینی مانند وال ها ایجاد نمی كنند. به جای آن صدایی سریع وبلند از تق ها و سوت ها ایجاد می كنند. صدای تق معمولا برای جهت یابی و مجموع تق ها و سوت ها برای ارتباط برقرار كردن استفاده می شود. یك گله دلفین ممكن است صداهای متفاوت و گوشخراشی تولید كنند كه مقدار خیلی كمی از آنها قابل تشخیص است.
صدا های مختلف در آنها به وسیله عبور دادن هوا از میان ساختارهایی در سر كه مانند عبور دادن هوا از بینی در انسانها ست تولید می شود ، كه این ساختارها لبهای آوایی ( Phonic lips ) نامیده می شوند.
هوا از یك مجرای خیلی باریك عبور میكند ، پرده لب های آوایی به داخل كشیده می شود و به وسیله بافت ها محاصره می گردد و به ارتعاش در می آید. این ارتعاش مانند ارتعاش حنجره در انسانها ست ، كه به طور آگاهانه و با یك حساسیت فوق العاده كنترل می شود.
تمام دلفین ها و یك گونه از وال ها Sperm whales ، ۲ لب آوایی دارند ، بدین نحو قادرند ۲ صدای مستقل ایجاد كنند. در یك نوع آن هوا از لب هایی آوایی عبور كرده و از Vestibular sac خارج می شود. و در نوع دیگر هوا دوباره به داخل بر می گردد و وارد قسمت پائینی بینی شده و دوباره تولید می شود و از سوراخ بینی نهنگ كه در بالای سرش قرار دارد خارج می شود.
در یك سری از تحقیقات نشان داده شده است كه یك گونه از دلفین ها به نام دلفین های پوزه دار(Bottlenose dolphins ) ، صدا را به وسیله تركیبات پیچیده بینی و ششها و با كمك عضله Platopharygeal تولید می كنند و صدای تولید شده تا زمانی كه دلفین ها نفس خود را در زیر آب حبس می كنند ، ادامه می یابد.
● تولید صدا در Baleen whale
وال ها ساختارهای آوایی ندارند ولی به جای آن ساختارهایی شبیه حنجره دارند كه نقش تولید صدا را بر عهده می گیرند. اما فاقد تارهای آوایی هستند. به هر حال این فرآیند به طور كامل قابل مقایسه با انسانها نیست ، زیرا وال ها برای تولید صدا هوا را به بیرون نمی دمند. آنها هوا را در داخل بدنشان به چرخش در میآورند. ممكن است انحناهای جمجمه ای ( cranial sinuses ) در تولید صدا در وال ها نقش داشته باشند ، اما تا كنون فرآیند های سلولی آن مشخص نشده است.
چون والهای گوژپشت صداهای پیچیده ای تولید می كنند ، عده ای معتقدند كه صدا های ساده در این وال ها برای انتخاب جفت می باشد. صدا های ساده در دیگر وال ها در تمام طول سال استفاده می شود.
دلفین ها قادرند كه به وسیله صدا ها جهت یابی كنند ( به وسیله ارسال امواج فرا صوتی ) و قادرند به اندازه و موقعیت اجسام به طور دقیق پی ببرند. در صورتی كه وال ها این توانایی را ندارند. بویایی در وال ها پیشرفته نیست و صدا هایی كه برای انسان قابل شنیدن است در وال ها نقش قطب نما را دارد.
● آواز وال های گوژپشت
آواز های ۲ گروه از وال ها ، وال های گوژپشت و زیر گونه وال های آبی ، كه در اقیانوس هند زندگی می كنند مورد بررسی قرار گرفته است. وال های گوژ پشت نر یك آواز مخصوص در فصل جفتگیری دارند و دانشمندان حدس می زنند كه هدف از این آوازها انتخاب جفت است. به هر این آوواز ها یك رفتار تعاونی بین وال های نر برای انتخاب جفت است. به عبارت دیگر با این كار قلمرو خود را مشخص می كنند و در مقابل وال های ماده جلب توجه می كنند. این آوازها در وال های ماده دیده نشده است.
جالب توجه است كه در طول این آوازها وال ها تنها هستند و دنباله رو گله نمی باشند و به طور منفرد به وال ماده نزدیك می شوند.
۲ دانشمند به نام های Roger payne و Scotmcvay آنالیز آواز این وال ها را در سال ۱۹۷۱ طراحی كردند. این آنالیز دارای یك سلسله مراتبی است كه اساس وپایه آن ارسال صداهای منفرد در یك زمان كوتاه است. این صدا ها فركانسی بین ۲۰Hz تا ۱۰kHz دارند ، ( رنجی كه در انسان قابل شنیدن است۲۰Hz تا ۲۰kHz است ). اسپكتوگرام این صداها در تصویر بالا مشخص شده است. وال ها در این گزارش صدا هایی قطعه های مشابهی به طور مكرر در طول ۲ تا ۴ دقیقه دارند. كه این صداها به فراوانی در طول ساعت ها و روزها و به طور یكنواخت تكرار می شود.
تمام آواز وال های یك منطقه تقریبا یكسان و شبیه هم هستند و در طول زمان و به آهستگی تكامل پیدا می كنند. برای مثال در تحقیقات نشان داده شده است كه صداها ، در ابتدا به صورت خط صاف بالای تصویر می باشد و به آهستگی این خط صاف شروع به موج دار شدن می كند. در قسمت های بعدی صداها بلندتر است.
این تكامل در آواز وال ها در طول سال و به سرعت انجام می شود. و نمودارها در سال های بعدی دارای تفاوت هایی است.
وال ها در مناطق خاصی پیدا می شوند كه بیشتر شامل اقیانوس ها و خلیج های بزرگ است. وال های مناطق مختلف آوازهای كاملا متفاوتی دارند. تكامل آوازها در وال ها نشان می دهد كه الگو های قدیمی در مورد آنها فاقد اعتبار است. یك آنالیز از این آوازها كه در ۱۹ سال پیش در یك منطقه خاص تهیه شده ، دارای الگو و تركیبی است كه هرگز در آنالیزهای دیگر تكرار نشده است.
وال های گوژپشت دارای یك مراسم آواز خوانی خاص در دوران جفتگیری هستند.
در نهایت وال های گوژپشت یك سری صدا تولید می كنند كه در تغذیه به آنها كمك می كند ( كه مدت آن ۵ تا ۱۰ ثانیه است ) وال ها معمولا به طور گروهی تغذیه می كنند. آنها به طرف اعماق دریا شنا می كنند و ناگهان به طور گروهی و همه با هم به سطح آب می آیند ، در این حركت رئیس گله صدایی تولید می كند كه گروه برای پاسخ دادن به این صدا همه با هم حركت می كنند.
بیشتر Ballen whale ، صداهایی در حدود ۱۵ تا ۲۰ هرتز تولید می كنند. با این حال تحقیقاتی كه زیست شناسان دریایی بر روی وال های شمال اقیانوس آرام برای ۱۲ سال انجام دادند متوجه شدند كه آواز آنها ۵۲ هرتز است.
دانشمندان تا كنون نتوانسته اند یك مجموعه قواعد و دستورات خاصی برای این آوازها مشخص كنند.
آبجی
17th March 2010, 12:07 AM
حيوانات هم شخصيت دارند؟ پژوهشگران استراليايي معتقدند كه حيوانات هم ممكن است كه شخصيتهاي خاص خودشان را داشته باشند.
به گزارش اي بي سي آنلاين تحقيقات بر روي ماهيهاي مركب و موشهاي در دانشگاه تاسماني نشان داده است كه هر حيوان داراي صفت رفتاري متفاوتي مثلا شجاعت، كنجكاوي يا خجالت است و اين صفت نحوه واكنش او را در هر موقعيت معين مشخص ميكند.
دكتر ديويد سين يكي از اين پژوهشگران ميگويد كه شخصيت هر حيوان نقش مهمي در بقاي او ايفا ميكند.او افزود:« اگر محيط زندگي براي حيوان غيرقابل پيشبيني باشد، كه در اغلب موارد اين گونه است، داشتن مجموعهاي از راهبردهاي رفتاري به آن جمعيت كمك ميكند تا دست كم برخي از حيوانات بتوانند نسل بعدي را بوجود آورند.»
دكتر سين ميگويد شخصيت حيوان به خصوص هنگامي كه حيوانات در معرض تهديد قرار ميگيرند، آشكار ميشود.او گفت:«هنگامي حيوان را شجاع به حساب ميآوريد كه در برابر يك شكارچي
ميدان را خالي نميكند و با او ميجنگد. اما يك حيوان خجالتيتر ممكن است بگريزد يا تا جايي كه ميتواند از موقعيت تهديد كننده دور شود.»
آبجی
17th March 2010, 12:07 AM
پشهها را له نكنید!
پشهها ميتوانند راحت تر از آبدزدک روي آب راه بروند و بهتر از مارمولک از ديوار و سقف بالا رفته و به آن بچسبند و طعمههاي خود را براي يافتن خون نيش بزنند.
به گزارش سرويس فنآوري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)،گروهي از دانشمندان و فيزيکدانان چيني و کانادايي با همکاري يکديگر تحقيقي را انجام دادهاند تا دريابند که چگونه اين موجودات موذي کوچک ميتوانند به اين راحتي روي سطوح مختلف بنشينند.
پاي پشهها همانند مگس داراي زايدههاي قلاب مانند و مانند مارمولک بالشتکهاي کرک مانندي دارد که به وسيله آن ميتوانند به پوست يا هر سطح صاف ديگري بچسبند؛ اما آنچه به پشه کمک ميکند تا روي سطح آب راه رود يک ويژگي منحصر به فرد به شمار ميآيد.
هم پشه و هم آب دزدک هردو پاهايي ابر آبگريز دارند و به کمک آن ميتوانند روي آب راه و سطح تالابها را ه بروند.
به گزارش ستاد ويژه توسعه فنآوري نانو، دانشمندان در آزمايشهاي خود دريافتهاند که قدرت اين دافعه در پاهاي پشه آنقدر زياد است که حتي ميتواند تا 23 برابر وزن اين حشره را هم تحمل کند.
اين فيزيکدانان با جدا کردن پاي اين حشره و متصل کردن آن به سر يک سوزن توانستند نيرويي را که توسط پاي پشه به سطح آب وارد ميشود، اندازه گيري كنند.
به نظر ميرسد راز راه رفتن پشه روي آب در فلسهاي کرک مانند چند ميکروني که آنهم با خطوط بسيار ريز نانوسکوپي پوشيده شده است (و فيزيکدانان آن را ميکرو نانوساختار مينامند)، نهفته باشد؛ لذا اگر اين بار پشهاي روي پوست شما نشست، قبل از له کردن آن ابتدا کمي درباره اين ساختار سازگار و انطباقپذير آن فکر کنيد
آبجی
17th March 2010, 12:08 AM
اورانگوتان ها وحرف زدن دانشمندان اعلام کردند اورانگوتان برای برقراری ارتباط با دیگران از نوعی بازی فکری بهره می می گیرند و به نقل از سایت اینترنتی بی بی سی ، محققان دانشگاه سنت اندروز دریافتند این حیوانات برای دریافت و یا انتقال پیام های خود آگاهانه علایمی را تولید و تکرار می کنند.
این محققان معتقدند که تمامی انواع میمون ها دارای چنین توانایی می باشند.
آنان همچنین بر این باورند که این توانایی میلیون ها سال پیش به عرصه بروز رسیده است.
نتایج کامل تر این مجموعه مطالعات که بر روی اورانگوتان های دو باغ وحش در انگلستان صورت گرفته در شماره اخیر مجله Current Biology به چاپ رسیده است.
آبجی
17th March 2010, 12:10 AM
کوسه
اگر بتوانید چند دقیقه ای خاطره دندانهای تیز کوسه را در فیلم آرواره ها فراموش کرده و مطلب زیر را مطالعه کنید، خواهید دید که کوسه، هرچند همواره به عنوان یکی از وحشت انگیزترین آبزیان مطرح شده است، اما میتواند از بسیاری جهات برای انسان و طبیعت مفید واقع شود.
1. کوسه، به عنوان یکی از قدیمیترین مهره داران، میتواند اطلاعات ذیقیمتی درباره مبداء و تکامل تمام انواع مهره داران از جمله انسان، در اختیار دانشمندان قرار دهد.
2. کوسه ها در رشد جمعیت یکی از محبوبترین مواد غذایی انسان- نرم تنان صدف دار مانند خرچنگ، انواع صدف، لابستر و مانند آنها - تاثیر مستقیم دارند. زیرا خوراک اصلی کوسه سفره ماهی است که آنهم به نوبه خود شکارچی اصلی این موجودات نرم تن محسوب میشود.
3. کوسه های مجهز به دوربین اطلاعات بسیار ارزنده ای برای انسان به دست آورده اند زیرا این ماهی میتواند در آبهای پرخطری چون محل تست اتمی در اقیانوس آرام به راحتی رفت و آمد کرده و در شناسایی و مطالعه محل مفید واقع شود.
4. سیستم ایمنی کوسه بسیار پیشرفته است و تنها تعداد اندکی از آنها به بیماریهایی چون سرطان و بیماریهای مرگ آور دچار میشوند. اگر دانشمندان بتوانند کلید این روند ایمنی را کشف کنند، کوسه ها در آینده به منبع اطلاعات اساسی برای پیشگیری و حتی درمان مرگ آورترین بیماریهای شایع میان انسان تبدیل خواهند شد.
5. تیغه پشت کوسه و همچنین بینی کوسه کله چکشی الهام بخش بسیاری از تولیدات سطح بالای تکنولوژیک مانند بالهای هواپیما و بدنه های جت بوده است. مرکز تحقیقات لنگلی (Langley Research Center) ناسا برای طراحی ملزومات پروژه های خود تحقیقات گسترده ای بر روی کوسه ها، نهنگ و مرغان دریایی انجام داده است.
6. بعضی از انواع کوسه مانند کوسه نهنگی، علی رغم جثه عظیم 15 متری خود، ریزه خوار هستند. آنها از پلاکتونها (جانداران ریز شناور بر آب)، میگوهای بسیار ریز و جلبکها تغذیه میکنند. عده ای از کارشناسان عقیده دارند که این روش تغذیه، به پاکسازی آب و جلوگیری از رشد جلبکهای مضر کمک بسیاری میکند.
7. خون کوسه حاوی مواد ویژه ضد لخته شدن خون است که برای استفاده در ناراحتیهای قلبی مورد مطالعه دانشمندان قرار گرفته است.
8. کوسه ها بیش از هر جاندار دیگر روی زمین، نسبت به الکتریسیته حساس هستند. از آنجایی که ردیابی میدانهای مغناطیسی برای جهت یابی و دریانوردی بسیار مفید
است، دانشمندان برای تولید سیستمهای ناوبری و جهت یابی بهتر در انواع خودرو، کشتی و هواپیما به مطالعه بر اعضای ردیاب الکتریکی مشغول هستند.
9. بسیاری از دانسته های دانشمندان از مسائل زیست شناختی ماهیها، از طریق مطالعه بر کوسه، به خصوص نوعی کوسه کوچک به نام سگ ماهی، به دست آمده است.
10. کوسه ها به عنوان یکی از تماشایی ترین موجودات و جاذبه اصلی صنعت جهانگردی بوم شناختی یا اکوتوریسم به شمار میروند و از نظر اقتصادی برای کشورهایی چون فیلیپین و بلیزه (Belize) بسیار ارزشمندند.
11. این عقیده وجود دارد که کوسه و انسان، نیاکان مشترکی داشته اند و بافتهای بدن آنها چندان از یکدیگر متفاوت نیست. امروزه محققین بینایی سنجی برای یافتن امکان پیوند قرنیه کوسه به انسان، به کار بررسی قرنیه کوسه مشغولند.
12. نگهداری کوسه در آکواریومهای بسیار بزرگ نیز سالانه میلیونها دلار نصیب صاحبان این صنعت کرده است زیرا برای جهانگردان هیچ چیز به اندازه تماشای کوسه ای که در فاصله بسیار نزدیک و در عین حال ایمن به زندگی معمول خود میپردازد، جذاب نیست.
13. بسیاری از کوسه ها مردارخوارند و از حیوانات و گیاهان مرده یا در حال مرگ تغذیه میکنند. این کوسه ها در حفظ و نگهداری اقیانوسها از لاشه های رو به زوال موجودات نقشی اساسی دارند.
14. به نظر میرسد که یک ماده شیمیایی به نام اسکوالاماین (Squalamine) که از سگ ماهی به دست می آید، برای از بین بردن باکتریهای میکروبی و سلولهایی با قابلیت سرطانی شدن مفید است. این ماده طبیعی روزی به عنوان دارویی برای عفونتها و بیماریهای انسان به ثبت خواهد رسید.
15. دندان کوسه، با تنوع فراوانی که در شکل، اندازه و سطح برنده آن وجود دارد، همواره یکی از شگفتیهای طبیعت بوده است. به احتمال بسیار این دندانها الهام بخش ابزارها و جنگ افزارهای انسانهای اولیه بوده اند. گاهی خود دندان و پوست کوسه نیز در ساختن این وسایل به کار میرفته است.
16. محققین در حال آزمایش یک روکش جدید برای قایقها و کشتیها هستن. این پوشش که با الهام از شکل، اندازه و جنس پوست کوسه ساخته شده است، از چسبیدن جلبک و مواد و جانوران چسبنده دیگر به بدنه قایق جلوگیری خواهد کرد. طراحان امیدوارند بتوانند چنین کیفیتی را به بدنه کشتیها هم منتقل کنند.
آبجی
17th March 2010, 12:10 AM
حیوان سرعت - اسب اسبها متعلق به خانواده (equus یا تندروها) هستند. کلمه مزبوراز کلمه ًیونانی قدیمی به معنای سرعت گرفته شده .اسبها پستاندارانی هم خانوادهً گورها، استر( قاطر)والاغها می باشند.
اسب مادر یا مادیان برای مدت 11 ماه در بارداری (کره آوری) است بیشتر مادیانها در بهار یک بچه (کره) می زایند گرچه دوقلوزائی هم غیر طبیعی نیست.مادیانها برای نوزادشان تولید شیر کرده وچندین ماه انها را تغذیه میکنند.
هر کره در عرض یکی دو ساعت پس از تولد می تواند سرپا بایستد وراه برود.پاهای کره ها در موقع تولد
تقریباُ به همان بلندی زمانی است که به رشد کامل می رسند ،این پاها اینقدر بلند است که برایشان رسیدن به علف، برای خوردن سخت است.چشمهای کره اسبها می تواند تقریباًِ به محض تولد متمرکز شود و دندانهای اولیه شان در عرض یک هفته در می آید.رشد انها در 3 تا 4 سالگی کامل می شود.
اسبها علفهای کوتاه وآ بدار را برای خوردن دوست دارند آنها همچنین علفهای خشک را در زمستان یا درزمانی که در اصطبل نگاهداری می شوند می خورند به علاوه غذاهای حاوی انرژی زیاد از قبیل جو ،جو دو سر،ذرت، کاه ،سبوس و خوراک اسب فرآوری شده برای اسبهای باری (کار کن)خوب است. اسبها نسبت به هیکلشان معده های کوچکی دارندو نیاز کمی به غذا دارند واغلب اگردر یک چراگاه باشندبیشتر روز را خواهند چرید.
دورهً متوسط زندگی یک اسب در اطراف 20تا25 سال می چرخدگرچه که آنها می توانند تا سن30 سالگی نیز، زندگی کنند.پیرترین رکورد سن اسب مربوط به [بیلی پیر]یک اسب بارکش انگلیسی بود که تا62 سال زندگی کرد. سن اسب را می توان با دقت حدود ده سال به وسیله دندانهایشان معین کرد.شیری بودن یا دائمی بودن دندانها ، وجود دندانهای پیشین ، طول وشیب دندانهاهمه به تشخیص سن اسب کمک می کند تعیین سن اسبهای بالغ به وسیله ًدندانهایشان سخت تر است .
متجاوز از350نژاد مختلف ازاسب و اسبهای کوتوله وجود دارد که به 4 دسته تقسیم میشوند:
· اسبهای سبک بااستخوانهای کوچک که وزنشان 590 کیلو است.
· اسبهای سنگین با استخوانهای تنومند که وزنشان تا908 کیلو می رسد.
· کوتوله اسبها که کوچکتر از یک اسب هستند وبلندی ان تا 145 سانتیمتر می رسد.
· اسبهای نیمه وحشی
اسبهائی که کار می کنند یا در جاده های سخت وناهموارحرکت می کنندنیاز دارند که سم هایشان به وسیله نعل های فلزی محا فظت شود.سم اسبها هم مانند انگشتان دست وپای ما مرتباً رشد می کند و نیازمند کوتاه کردن واصلاح کردن است .برای انجام این کارنعل اسبها برداشته می شوند سم هایشان هر4تا6 هفته پیراسته می شوند بعد از پیرایش سمها نعلهای جدید نصب می شوند. چهار نحوه گام زنی اسبها عبارتند از:راه رفتن،یورتمه رفتن،چهار نعل و تاخت.
آبجی
17th March 2010, 12:10 AM
مكانيك حركت ماهي ها ماهي چگونه حركت ميكند؟
بيشتر جانداران اين توانايي را دارند كه انواع مانورهاي حركتي را انجام دهند و همچنين ميتوانند بخشي و يا همه بدن خود را در وضعيت خاص تعادلي نگهدارند. حركت و تعادل جانداران يك مسئله مهم مكانيكي است. جانداران دستگاهها و ماشينهايي هستند كه به كمك نيروهايي به حركت درميآيند و كار را انجام ميدهند و ساختمانهايي هستند كه تحت اثر نيروهاي وارده در حالت تعادل قرار ميگيرند. هر كدام از انواع جانوران داراي اعضاء و دستگاههايي هستند كه حركت و تعادل آنها را امكانپذير ميسازد. براي نمونه جانوران زميني مانند انسان و چهارپايان به كمك سيستم استخوانبندي و ماهيچههاتوانايي انجام حركات گوناگوني بر روي زمين را دارند. جانداران دريايي مانند ماهيها و نهنگها داراي اعضايي مانند بالهها هستند و شكل عمومي آنها طوري است كه براي شرايط دريايي و حركت در آن مناسبت تمام دارد. در كل ميتوان چنين گفت كه فرم ساختماني و عملكرد هريك از انواع جانوران با شرايط محيطي آن جانور هماهنگي دارد و به عبارت مهندسي، جانوران ماشينهايي هستند كه در طبيعت براي شرايط خاص محيطي خود و نيازهاي حياتي وابسته به آن طراحي و ساخته شدهاند. همچنين رديابي انواع جانوران در طي دوران گذشته اين نتيجه را بدست داده است كه از ديدگاه تكاملي نيز تغييرات فرمي جانوران در طول زمان همواره در جهتي صورت گرفته است كه كارآيي مكانيكي آنها را به عنوان يك كاشين كامل افزايش بدهد.
بررسي و مطالعه مربوط به حركت و تعادل جانوران از ديدگاه مكانيكي داراي وجوه و مسائل مكانيكي مشتركي است كه در مورد انواع جانوران يكسان است. علاوه بر آن حركت و تعادل هريك از انواع جانوران از ويژگيهايي برخورداراست كه ويژه آن جانور بهخصوص است.
از ديدگاه مكانيكي (پويشي) ماهيها چگونه حركت ميكنند؟
ماهيان، برحسب شكل، اندازه و چگونگي حركت داراي انواع گوناگوني هستند. انواع گوناگون ماهي براي حركت رو به جلو و انجام مانورهاي حركتي از بخشي و يا تمام بدن خود سود ميجويند. اندام محركه در ماهيها داراي حركت نوساني است. به كمك همين حركت نوساني است كه نيروي جلوبرنده ماهي تامين ميشود. علاوه بر آن، ماهيها داراي پردههاي غضروفي بهنام باله هستند كه تعداد و اندازه آنها در ماهيان گوناگون متفاوت است. گذشته از آن، داراي دمهاي ارتجاعي و نيرومندي هستند. ماهيها از بالهها، دم و يا تمامي بدن براي انجام حركت در آب سود ميجويند. براي نمونه حركت مارماهيها بهكمك امواجي كه در طول بدن آنها انتشار مييابد انجام ميشود، ماهي قزلآلا از حركات نوساني بالهها براي حركت خويش كمك ميگيرد. در ارهماهي، باله به صورت نواري طويل در طول بدن قرار گرفته و حركت موجي اين باله به ماهي توانايي حركت به پسوپيش را ميدهد.
نه تنها انواع گوناگون ماهي از مكانيزم (سازوكار)هاي گوناگون براي شنا يهره ميگيرند، بلكه حتي در يك ماهي خاص نيز مكانيزمهاي حركتي در آغاز حركت و در سرعتهاي گوناگون متفاوت است. از اين روست كه بيان فرضيه كلي مكانيكي توجيهپذير حركت ماهي دشوار است.
اما هدف تمامي اين مكانيزمها و مانورها، ختثي نمودن نيروي مقاوم در برابر حركت روبهجلو، يا جهت دلخواه، و ايجاد شتاب مطلوب به بدن جانور است. نكته بسيار مهم در اين است كه اين جانور از شاره (سيال) پيرامون خود، براي ايجاد نيروي محركه كمك ميگيرد. بدون وجود شاره پيرامون جانور، حركت آن امكانپذير نيست. همانند هواپيما و زيردريايي و برخلاف راكت و موشك كه اندركنش گاز خارج شده به صورت پيشرانه (جت) به بدنه جسم است كه آن را ميراند و براي حركت نيازمند شارهاي پيرامون خويش نيست.
برخي از انواع ماهيان از حركات موجي تمام بدن خويش در ايجاد نيروي تكيهگاهي و محركه سود ميجويند و بعضي به كمك حركات بالهها و دم به اين هدف ميرسند.
در مكانيزم نوع نخست، حركت موجي تمام بدن همچون مارماهي، جركت موجي توسط ماهيچههاي بدن جانور از سر ماهي آغاز شده بهسوي دم انتشار مييابد. مكانيزم نوع دوم، ايجاد نيروي مجركه به كمك باله و دم، انواع گوناگوني دارد. حركت ماهي به دو نوع حركت خمشي، درون دم حول محور عمود بر صفحه باله، و حركت پيچشي، درون دم حول محور واقع در صفحه باله، تقسيم ميشود. در بعضي ماهيان، اين دو مكانيزم به صورت تركيبي با يكديگر به كار ميروند.
ماهي در مكانيزم حركتي دم و بالهها با حركت نوساني بالهها و دم خود گردابههايي ايجاد مينمايد. از ديدگاه مكانيك شارهها، اين گردابهها كه در آب آرام ايجاد ميشوند، نمايشگر ميدانهاي سرعتي هستند كه بخشي از آب را در حول محورهايي بهدوران در ميآورد.
نتيجه حركت آب نسبت به بالهها چنان است كه نيروي جلوبرنده بر بدن ماهي اثر كرده، جانور را پيش ميراند. ماهي با حركت بالهها و دم، آب را چنان جابهجا ميكند كه نتيجه آن اعمال نيروي واكنشي از سوي آب به بدن ماهي، در جهت موردنظر است.
نيروي محركه حركت ماهيان، از انرژي كششي كه در ماهيچهها ايجاد ميشود تامين ميگردد. از ديدگاه مكانيكي، در حركت عادي، مقدار انرژي مفيد توليدي برابر است با حاصلضرب سرعت ماهي در مقاومتي كه آب پيرامون سطوح جانبي بدن ماهي اعمال ميدارد. اين مقاومت تا حد بسيار زيادي بستگي به آن دارد كه جانور بتواند بدون ايجاد گردابههاي غير ضروري در آب حركت نمايد. اين مقاومت بستگي به جهت حركت و شكل هندسي بدن ماهي دارد. توان ماهيچه به نيروي كششي ايجاد شده در آن و سرعت انقباض ماهيچه ارتباط دارد و اين توان براي مقدار خاصي از نيروي كششي و سرعت انقباض به بيشينه خود ميرسد. سرعت حركت بستگي به طول بدن، بسامد و ارتعاش دم ماهي دارد. هراندازه كه طول بدن ماهي بلندتر باشد، بيشينه بسامد حركت دم بيشتر شده و در نتيجه نسبت بيشينه سرعت به طول، با افزايش طول بدن كم ميشود. در نتيجه در سرعتهاي برابر 8 تا 10 برابر طول جانور در ثانيه، تنها براي 6 ثانيه ادامه مييابد. سرعتهاي عادي (نيممتردرثانيه) ماهيان كوچك (تا حدود 30 سانتيمتر) براي مدت بيش از 20 ثانيه قابل تداوم هستند.
آبجی
17th March 2010, 12:11 AM
روش تازه تحقيق درباره جانوران
سنجابي كه بلوط نمي خورد...!
http://i33.tinypic.com/311nog2.jpg
يك سنجاب خاكستري در حالي كه دم پرپشت و زيبايش را تكان مي دهد، با صداي تهديدآميزي به سنجاب ديگري كه در آن حوالي براي يافتن غذا در تكاپوست، هشدار مي دهد.
اين صحنه، يكي از منظره هاي عادي در يك روز بهاري در كالج همپشاير است، با اين تفاوت كه اين حيوان جونده كوچك كه مرزهاي قلمرواش را به ديگران اعلام مي كند، انرژي مورد نيازش را از باتري تامين مي كند نه از خوردن بلوط. چند محقق از فاصله چند متري با استفاده از لپ تاپ و دوربين اين سنجاب روباتي را هدايت مي كنند. اين سنجاب روباتي كه «راكي» نام دارد، رفته رفته جاي خود را در ميان جمع سنجاب هاي زنده باز مي كند. سارا پارتان استاديار « رفتارشناسي جانوران » در همپشاير اميدوار است راكي بتواند با گرفتن تصويرهاي دقيق و نزديك از سنجاب هاي زنده در طبيعت، در كشف شيوه هاي ارتباطي سنجاب ها، رفتارهاي اجتماعي و غرايز اين حيوانات براي بقاي نسل خود، به گروه او كمك كند. در حال حاضر علاوه بر راكي، حيوانات روباتيك زيادي در سراسر جهان به محققان كمك مي كنند تا بتوانند حيوانات را به جاي آزمايشگاه در زيستگاه هاي طبيعي شان تحت نظر داشته باشند.
اين تحقيقات مي تواند به پژوهشگران ياري دهد از نحوه زيست دسته جمعي حيوانات، مقابله با رقيبان و هشدار به متحدان در مورد خطرات احتمالي درك بهتري پيدا كنند. محققان مي گويند اين تحقيق ممكن است برخي از رفتارهاي مشابه انسان را كه جنبه غريزي دارند، مشخص كند.
استفاده از موجودات مصنوعي براي رخنه كردن به داخل گروه هاي حيوانات به قدري جديد است كه شمار شركت هايي كه اين قبيل ابزار را مي سازند يا به محققان مي فروشند بسيار كم است. حركت هاي راكي توسط برنامه هاي رايانه يي كنترل مي شود و بلندگوهاي كوچك كار گذاشته شده درون آنها، صداهايي را پخش مي كند كه پارتان نوار صوتي آن را از كتابخانه اصوات حيوانات در دانشگاه كرنل خريده است. روزي پارتان به همراه مايا كنراد 20ساله و اندرو فالمر 19ساله، راكي را براي آزمايش در محيط طبيعي به هواي آزاد بردند و آن را در محلي نزديك به سنجاب هاي واقعي قرار دادند. راكي روي يك تخته قرار گرفت و يك پوشش استتاري آن را از نظرها پنهان مي كرد و يك سيم آن را به لپ تاپ محققان مرتبط مي ساخت. با فعال شدن برنامه كامپيوتر، پوشش استتاري از هم باز شد و راكي به اجراي چند برنامه پي درپي پرداخت كه شامل تكان دادن دم، پارس كردن و ديگر حركاتي بود كه سنجاب ها آن را به عنوان هشدار در مورد احتمال نزديك بودن خطر مي شناسند.
پارتان گفت موفق ترين آزمايش ها وقتي است كه سنجاب هاي واقعي حركات عادي خود را متوقف مي كنند تا ببينند خطر از چه جانبي آنها را تهديد مي كند، از درخت بالامي روند يا رفتارهاي ديگري انجام مي دهند كه نشان مي دهد علائم ارسال شده را دريافتند. وي گفت: «ما منتظر مشاهده يك رفتار براي كاستن خطر هستيم.» و توضيح داد اگر بعد از شنيدن صداهاي راكي، سنجابي روي دو پا بجهد و بي حركت بماند و چشمانش دور تا دور محيط را جست وجو كند، اين واكنشي است كه ما آن را يك واكنش قابل تشخيص تلقي مي كنيم.
آنان مي خواهند دريابند آيا سنجاب ها بيشتر نسبت به صداهاي راكي واكنش نشان مي دهند يا نسبت به حركات يا نسبت به تركيبي از اين دو عامل يا به قول پژوهشگران «علائم چند مودالي». يك فايده ديگر حيوانات روباتي آن است كه به محققان كمك مي كند دريابند يك گونه جانوري را تا چه حد مي توان از غريزه بقاي خود دور كرد. براي مثال محققان دانشگاه آزاد بروكسل دريافتند سوسك هاي مصنوعي كه به فرمون (همان ماده شيميايي كه بوي حيوان آشنا را به مشام ديگر حيوانات آن گونه مي رساند) آغشته شده بودند، به قدري در ميان ديگر سوسك ها پذيرفته شدند، كه سوسك هاي واقعي ناچار شدند از نقاط تاريكي كه در آنها پناه گرفته بودند، خارج شوند و به ناچار در نور قرار گيرند.
از ديرباز در امر تحقيق دو مساله در مقابل هم قرار داشته است: امتياز بوم شناختي تحقيق در شرايط طبيعي در مقابل بررسي در شرايط آزمايشگاهي كه در آن محيط مي توان تمامي عوامل موثر را كنترل كرد.
دماس مي گويد اكنون با استفاده از حيوانات مصنوعي در محيط طبيعي، محققان مي توانند گام هاي تازه يي در كار تحقيق بردارند. به گفته پژوهشگران كاربرد و درجه تاثير استفاده از حيوانات مصنوعي در تحقيق، به ميزان هوش، بزرگي و كوچكي، قدرت بينايي و بويايي حيوانات طبيعي هم گونه با حيوان مصنوعي بستگي دارد. جك برادبري استاد پرنده شناسي دانشگاه كرنل مي گويد هر قدر حيوان بزرگ تر و پيچيده تر باشد، ساختن روبات مناسبي كه بتواند با دقت، علائم و حركات حيوان را تقليد كند و ويژگي هاي دقيق ظاهري آن را داشته باشد، دشوارتر مي شود. برادبري تاكنون در ارتباط با حيوانات آزمايش هاي گسترده و متنوعي انجام داده است كه از تقليد صداي طوطي هاي وحشي گرفته تا بررسي نحوه جفت يابي حلزون هاي دريايي دوجنسيتي را شامل مي شود.
او در تحقيقات خود از روبات استفاده نمي كند، اما صداهاي ساختگي يا ضبط شده را از بلندگوهايي كه در ميان بوته ها پنهان شده اند پخش مي كند تا اثر آنها را روي حيواناتي كه در طبيعت زندگي مي كنند، مشاهده كند. او گفت: «طوطي هاي وحشي نسبتاً باهوش هستند، ولي محققان توانستند ساعت ها با آنها تعامل داشته باشند.» طوطي ها با شنيدن صدا به جنگل مي آيند و به اطراف نگاه مي كنند، بي آنكه اثري از آنها ببينند با اين حال همچنان سعي مي كنند با طوطياني كه گمان مي كنند در همين گوشه و كنار پنهان شده باشند، ارتباط برقرار كنند. اين پژوهشگر گفت: از نقطه نظر يك دانشمند، مساله اين است كه آيا مي توان با استفاده از روبات، پاسخ پرسشي را پيدا كرد كه بدون آن اين كار غيرممكن است؟
آبجی
17th March 2010, 12:11 AM
عمر چه حيواني از همه بيشتر است؟
http://i33.tinypic.com/2cd8n0i.jpg
ركورد بيشترين طول عمر در ميان حيوانات را بايد به يك صدف دوكفه اي داد كه در آب هاي سرد ايسلند در سال 2007 صيد شد.
اين نرم تن كوچك 400 ساله بود. البته ميانگين عمر اين گروه صدف ها كمتر از اين مقدار است.
هنگامي كه دانشمندان از طولاني ترين عمر يا كوتاه ترين طول عمر يك جاندار صحبت مي كنند، به ميانگين سني اشاره مي كنند كه انتظار مي رود آن جاندار قبل از مرگ داشته باشد.
ميانگين طول عمر لاك پشت گالاپاگوس بيش از 150 سال است. آنها مطمئنا از اين عمر طولاني نهايت استفاده را مي برند و با سرعتي تنها در حد 0/26 كيلومتر در ساعت به اين طرف و آن طرف مي روند!
برخي ديگر جانوران با طول عمر زياد اينها هستند:
لاك پشت جعبه اي آمريكايي - 120 سال.
نهنگ سركماني - 60 تا 70 سال ( طول عمر 200 سال هم دراين گونه گزارش شده است.)
فيل - 70 تا 80 سال.
برخي از حيواناتي كه در چشم به هم زدني به دنيا مي آيند و مي ميرند، اينها هستند:
مگس خانگي بالغ - چهار هفته.
زنبور كارگر - 5 هفته.
مورچه كارگر - شش ماه.
اوپوسوم (جانوري از راسته كانگوروها ) - يكسال.
مورچه ملكه - 3 سال.
موش صحرايي و همستر - 2 تا 3 سال.
آبجی
17th March 2010, 12:11 AM
شمارش معكوس براي انقراض نسل دلقك ماهي
ايسنا: به گفته يك محقق دانشگاه كابرياي انگليس، نسل دلقك ماهي كه با نمونه آن در فيلم سينمايي انيميشني با نام <در جست وجوي نمو> آشنا شديم، به دليل صيد بي رويه و تغيير شرايط اقليمي رو به انقراض گذاشته است. دكتر بيلي سينكلر اظهار مي كند، مشتري 50 درصد دلقك ماهي هايي كه از دريا صيد مي شوند خانواده ها هستند.
به باور او، با افزايش دماي آب درياها، تپه هاي مرجاني كه زيستگاه دلقك ماهي ها است شرايط سكونت را از دست داده اند و نسل اين نوع ماهي از شش تا 25 درصد منقرض شده است. سينكلر مي گويد: پيام من براي كودكاني كه فيلم <در جست وجوي نمو> را دوست دارند اين است كه از پدر و مادر خود بخواهند تا دلقك ماهي هاي موجود در خانه هايشان را در درياها رها كنند؛ هرچند شرايط اقيلمي مناسبي در انتظار آنها نيست.
آبجی
17th March 2010, 12:12 AM
بزمجه بیابانی نام علمی : varanus griseus
نام انگلیسی: desert monitor
نام فارسی: بزمجه بیابانی
http://www.irandeserts.com/pics-7/map-119.gif
مشخصات: در زيرگونه V.g.griseus دم در تمام طول خود در برش عرضي مدور است؛ در زيرگونه V.g.caspius نيمه پيشين دم در برش عرضي كم و بيش مدور در نيمه خلفي باريك و در برش عرضي از دو طرف فشرده و داراي يك تيغه مشخص در سطح فوقاني است. فلسهاي شكمي در 110 تا 125 رديف عرضي از يقه تا كشاله ران.
رنگ آميزي: ناحيه پشتي با 5 تا 8 (معمولا 6) نوار عرضي باريك بعلاوه يك يا دو نوار عرضي پشت گردني؛ در زيرگونه V.g.riseus اين نوارها خاكستري و دم تقريبا تا انتها با 19 تا 28 نوار عرضي تيره؛ در زيرگونه V.g.caspius نوارهاي عرضي روي ناحيه پشت قرمز قهوهاي و دم با 13 تا 19 نوار عرضي تيره، انتهاي دم (معمولا يك سوم انتهايي) در بالغها بدون طرح و در نمونههاي جوان در تمام طول دم داراي نوار.
زيستگاه: نواحي بياباني و نيمه بياباني، زمينهاي ماسهاي با سطوح ناهموار، خاكهاي رسي، در دامنه كوهها، تپهها و دشتها با پوشش گياهي استپي شامل بوتهها، درختها و نيز اطراف زمينهاي كشاورزي و باغها.
عادات و رفتار: در ساعات اوليه روز فعاليت ميكنند؛ از لانههاي زيرزميني پستانداران و ديگر جانوران بعنوان پناهگاه استفاده ميكنند، و يا خودشان لانههايي به طول 500 سانتيمتر و عمق 50 تا 120 سانتيمتر در زمينهاي ماسهاي يا رسي حفر ميكنند؛
تغذيه آنها از پستانداران كوچك، خزندگان، پرندگان، تخم پرندگان و خزندگان، عقربها، حشرات بزرگ، وزغها است. گاهي لاشه خواري نيز ميكنند؛ در جستجوي غذا ممكن است تا چند صد متر از لانهشان دور شوند، و براي شكار حيوانات وارد هر حفرهاي ميشوند و يا زمين را ميكنند؛
در مواقع خطر و مقابل دشمن پاها را سيخ كرده و بدن را بالا نگه ميدارد، بدن و زير گلو را به طور متناوب باد كرده و فشرده ميكند، زبان را دائم بيرون ميآورد و صداي فيس فيس توليد كرده و با ضربات قوي و شلاق مانند دم به اطراف سعي در دور كردن دشمن دارند.
http://www.irandeserts.com/pics-6/bozmaje-1big.jpg
فصل جفتگيري پس از خواب زمستاني و در ماههاي فرودين تا خرداد است؛ در ماههاي خرداد تا مرداد مادهها 10 تا 25 تخم در حفرههايي كه به عمق 70 تا 120 سانتيمتر حفر كردهاند و يا حفرههاي امن ديگر ميگذارند (اغلب در نزديكي لانه بزمجه ماده ميباشد)، روي تخمها را با مواد گياهي و خاكروبه ميپوشانند، و تا چند هفته تحت مراقبت مادر قرار ميگيرند؛ مدت زمان باز شدن تخمها بسته به درجه حرارت محيط، از 130 تا 220 روز متغير است، ولي اغلب در اواخر شهريور تا اواخر آبان تخمها باز ميشوند، معمولا جوانها در همان نقبهاي زيرزميني تا بهار غيرفعال بوده و ميخوابند؛ عمر آنها تا 15 سال گزارش شده است.
پراكندگي جهاني: شمال آفريقا، بيابانهاي آسياي مركزي و جنوب و جنوب غربي آسيا و شمال غربي هند.
اندازه: نوك پوزه تا مخرج 600 ميليمتر دم 900 ميليمتر
ملاحظات: محل نمونه تيپيك از مصر گزارش شده است. اين سوسمار يكي از گستردهترين پراكنشها را در بين تمامي سوسماران داشته و از مراكش تا قزاقستان و غرب چين يافت ميشود؛ بنابر شواهد موجود، زير گونه V.g.griseus در غرب زاگرس V.g.caspius در شرق زاگرس پراكنش دارند، اما مرز دقيق دو زيرگونه هنوز بخوبي مشخص نيست.
http://www.irandeserts.com/pics-6/bozmaje-2big.jpg
منبع: irandeserts.com
آبجی
17th March 2010, 12:12 AM
جانوران هم اسم دارند
تنها انسانها نيستند كه براي بچههاي خود اسم انتخاب ميكنند بلكه حيوانات هم فرزندان خود را به اسم صدا ميكنند .
بهگزارش شبكه تلويزيوني الجزيرهدانشمندان دانشگاه هامبورگ آلمان كه درباره رفتار حيوانات تحقيق كردهاند مي گويند: طوطي هاي رنگارنگ هر يك از جوجه هاي خود را با لحن خاصي صدا مي كنند و اين لحن كاملا براي هر يك از جوجه ها متفاوت است.
اين دانشمندان مدتها رفتار اين طوطي ها را در محيط زيست طبيعي خود در كلمبيا زير نظر گرفته و پي بردهاند كه جوجهها نيز صداي مادر يا پدر خود را تشخيص و به آن عكس العمل نشان مي دهند.
آبجی
17th March 2010, 12:13 AM
آوازهای عاشقانه جانوران
گروهي از زيست شناسان آلماني کشف کردند که لمورهاي ماده شريک زندگي خود را برپايه ابيات عاشقانه اي که لمورهاي نر ميخوانند انتخاب ميکنند. دانشمندان دانشگاه هانوفر که نتايج يافته هاي خود را در مجله Bmc Biology منتشر کرده اند با بررسي لمورهاي کوچک ساکن جنگلهاي ماداگاسکار اين موضوع را کشف کردند.
لمور گونه اي بسيار کوچک از رسته نخستيها است که بيشتر ساکن مادگاسکار است. اين تحقيق نشان مي دهد جنس نر اين حيوان کوچک در سيستم صوتي خود داراي يک آلبوم موسيقي است که درفصل جفتگيري براي جلب توجه جنس ماده از اين مجموعه، آوازهايي را انتخاب مي کند و مي خواند و براساس اين آوازها جنس ماده شريک مناسب خود را انتخاب مي کند.
براساس گزارش ساينس ديلي، اين دانشمندان صداي آوازهاي سه گروه از لمورهاي خويشاوند شامل لمورهاي خاکستري، لمورهاي طلايي و لمورهاي "گودمن" را ضبط کردند. لمورهاي گودمن ساکن جنگل ديگري بودند. سپس آوازهاي نرهاي اين گونه را براي ماده هاي دو گونه ديگر پخش کردند. در اين تحقيقات مشاهده شد که ماده هاي لمورهاي طلايي از اين آوازها خوششان نيامد درحالي که ماده هاي گونه خاکستري به دليل اينکه شباهتهايي ميان اين آوازها و صداي جنسهاي نر گونه خود وجود داشت از اين آوازها استقبال کردند.
نتايج اين بررسيها تائيد مي کند که تشخيص آواز تنها در انحصار قورباغه ها و پرندگان نيست و مي تواند در بسياري از گونه هاي حيواني نقش مهمي در حفظ نسلها ايفا کند.
آبجی
17th March 2010, 12:13 AM
خرچنگ جدیدی را کشف کردند
http://9wy.com/blog/uploaded_images/story.lobster.ap-769087.jpg
به تازگي دانشمندان طي كاوش در ژرفاي 2300 متري در 1500 كيلومتري آبهاي جنوب جزيرهي استر، كه نزديك ساحل شيلي قرار دارد، به سختپوست كوچك، سفيد رنگ و ابريشمي ناشناختهاي برخورد كردند. اين جاندار، كه نزديك چاههاي آبداغ پيدا شد، آن اندازه نامعمول است كه به نظر ميرسد براي طبقهبندي آن بايد خانوادهي تازهاي را در فرمانروي جانوران در نظر گرفت. نام رسمي اين جاندار نابينا را Kiwa hirsute برگزيدهاند.
نام خانوادهي كه اين خرچنگ 15 سانتيمتري نخستين گونهي آن است، از نام Kiwaida، آفرينندهي سختپوستان در اسطورههاي پولپونزيايي گرفته شده است و نام گونهاي hirsute، به معناي مويين است كه به موهاي ريز روي دست و پاي اين جاندار اشاره دارد.
با اين كه يكسال از آغاز پژوهش روي اين خرچنگ ميگذرد، هنوز دانشمندان ميگويند چيزهاي زيادي دربارهي اين جاندار هست كه ما نميدانيم. يكي از رازهاي اين جاندار اين است كه اين رشتههاي نازك و مومانند كه دست و پاي اين خرچنگ را ميپوشانند، به چه كار جاندار ميآيند. برخي بر اين باورند كه اين رشتهها، باكتريهايي را كه ممكن است غذاي خرچنگ باشند، به دام مياندازند. اما برخي دانشمندان بر اين نظر هستند كه باكتريهايي كه لابهلاي اين رشتههاي مويين پيدا شدهاند، مواد سمي را كه از چاههاي ژرفاي دريا بيرون ميآيند، پاكسازي ميكنند.
آبجی
17th March 2010, 12:13 AM
شگرد مورچه های جوان در مواجه شدن با دشمنان
زيستشناسان آمريكايي در تحقيقي تازه دريافتهاند كه مورچههاي قرمز جوان براي دفاع از خود در برابر حمله دشمن خود را به مردن ميزنند.
به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، تحقيقات اين محققان نشان داده است كه مورچههاي مسنتر از اين ترفند مورچههاي قرمز كارگر و جوان براي دفاع از خود در برابر حملات كلونيهاي همسايه از استراتژي موثري استفاده نميكنند، بلكه بيشتر يا فرار ميكنند و يا مقابله به مثل ميكنند.
اين پژوهشگران دريافتند تاكتيك مورچههاي جوان باعث ميشود كه چهار برابر بيشتر از مورچههاي مسن شانس نجات يافتن پيدا كنند. به اين ترتيب مورچههاي جوان قادر خواهند بود زنده بمانند و تناسب كلوني ملكه را حفظ كنند.
اين پژوهشگران دريافتند مورچههايي كه چند روز سن دارند در برابر حمله دشمن خود را به مردن ميزنند، مورچههايي كه چند هفته سن دارند معمولا در صورت حمله ميگريزند و بالاخره مورچههايي كه چند ماهه هستند و از همه مسنتر محسوب ميشوند، ميايستند و مبارزه ميكنند.
مورچههاي جوان مي دانند چون رشد فيزيكي كاملي نداشتهاند، اگر وارد مبارزه شوند؛ مطمئنا از پاي در خواهند آمد؛ در نتيجه، با اين تاكتيك زنده ميمانند و به اين ترتيب به افزايش رشد كلوني خود كمك مي كنند.
رشد كلوني براي نجات و حفظ تناسب كلوني ملكه حائز اهميت است.
نتايج اين پژوهش در مجله Naturwissenschaften منتشر ميشود
آبجی
17th March 2010, 12:14 AM
رکورد هایی از دنیای حیوانات بلندترین صدا در دنیای حیوانات متعلق به وال آبی است. ضربانهای بمی که این حیوان تولید میکند، به بلندی ١٨٨ دسیبل میرسد که از یک هواپیمای جت نیز بلندتر است و میتواند از فاصله ٨٠٠ کیلومتری در زیر آب شنیده شود. بر روی خشکی، بلندترین صدا متعلق به میمون زوزهکش جنگلهای آمازون بولیوی است که صدای زوزه آن از فاصله ٥ کیلومتری شنیده میشود.
http://news.bbc.co.uk/media/images/41082000/jpg/_41082494_monkey_ap.jpg
کشندهترین حیوان پشه ماده آنوفیلیس است که هرسال بیش از یک میلیون نفر بر اثر نیش این حشره و ابتلا به مالاریا میمیرند.
http://www.koshland-science-museum.org/exhib_infectious/images/mosquito.jpg
قویترین حیوان، سوسک کرگدنی rhinoceros beetle است که میتواند باری ٨٥٠ برابر وزن خود را حمل کند.
http://www1.istockphoto.com/file_thumbview_approve/1965043/2/istockphoto_1965043_rhinoceros_beetle.jpg
طولانیترین دوره عمر در میان حیوانات را لاک پشت جزایر گالاپاگوس دارد که میتواند تا ١٥٠ سال عمر کند.
آبجی
17th March 2010, 12:16 AM
شتر دوکوهانه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
[http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6a/Bactrian_Camel.jpg/200px-Bactrian_Camel.jpg
شتر دو کوهانه (شتر بلخی) گونهایی از شترسانان است که در خاور دور، آسیای میانه و خاورمیانه زندگی میکند. دانشمندان معتقدند که برخلاف شتر یک کوهانه که درجنوب عربستان اهلی شده است شتر دوکوهانه توسط عشایر کوچ نشین آسیای مرکزی ،مغولستان و شمال چین اهلی شده اند و این کوچ نشینان شتر دوکوهانه را به منظور حمل و نقل و کارهای سخت اهلی کرده اند بعدها بر اثر پیشرفت تمدن و به وجود آمدن روستاها و دهکده ها و استقرار عشایر کوچ رو، از شتر دوکوهانه برای شخم زنی و لشکرکشی و استفاده از پشم و گوشت و پوست نیز استفاده شده است. تاریخچه پرورش شتر دوکوهانه در چین به قرن ها قبل از میلاد باز می گردد و سلسله های مختلف پادشاهی چین از این حیوان برای مقاصد گوناگون استفاده می کرده اند.
تاریخچه حضور شتر دوکوهانه درایران روشن نیست ، هرچند که درکتاب اوستاکتاب مقدس زرتشتیان که بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۷۰ پیش از میلاد نوشته شده است اشاره ای فراوان به شتر شده است اما مشخص نیست که منظور از شتر کدام گونه آن است . برخی معتقدند که منظور از شتر در اوستا شتر دوکوهانه بوده است و شتر یک کوهانه سال ها بعد و همزمان با فتوحات ایرانیان در بین النهرین، فلسطین و مصربه ایران وارد شده است . این فرضیه مبتنی بر نقش هایی است که بر روی دیوارهای تخت جمشید ، که در فاصله زمانی بین قرن ۶ یا ۷ پیش از میلاد ساخته شده می باشد در جاده ابریشم که نقش بسیار مهمی را در تجارت دنیای قدیم بازی می کرد ، از شتر دوکوهانه جهت حمل و نقل ابریشم و سایر محصولات تجاری استفاده می شد . استفاده وسیع از شتر یک کوهانه برای مقاصد عمومی ، بارکشی ومیزان تولید سریع گوشت و شیر منجر به عقب نشینی تدریجی شتر دوکوهانه به طرف مناطق شمالی وکشورهائی نظیر قزاقستان ازبکستانمغولستان وغیره گردید جایی که شرایط آب و هوایی و دیگر شرایط اقلیمی برای شتر یک کوهانه بسیار دشوار بوده و ناچار بوده اند که از شتر دوکوهانه استفاده کنند. زیرا شترهای دوکوهانه دارای سم های مقاومی برای راه رفتن در زمین های سنگلاخی بوده اند و همچنین به علت پشم وکرک زیادی که در بدن داشته اند در هوای سرد و باد و طوفان هایی که معمولاً در مناطق سرد و خشک مغولستان و دامنه کوه های هیمالیا وجود داشته حفاظت می شده اند و بنابر این احتمال می رود نسل شترهای دوکوهانه موجود درایران از نسل شترهای ترددی فوق باشد. تعداد فعلی شترهای دوکوهانه در جهان حدود ۲ میلیون نفر می باشند که در کشورهای چین ، مغولستان و افغانستان و آسیای مرکزی و به میزان کمتر در ایران و ترکیه و آذربایجان پراکنده اند
تعداد شترهای دوکوهانه در ایران کمتر از یکصد نفر برآورد گردیده است که در مناطق شمال غربی و شرق کشور ( استان اردبیل و گلستان) زیست می کنند که به علت عدم حمایت در تأمین آب و نهاده های دامی ( علوفه و ... ) و اعتبارات بانکی شترداران در حال انقراض جدی می باشند.
خصوصیات نژادهای شتر دوکوهانه : شترهای دوکوهانه دارای استخوان های بزرگ و قوی، پاهای نسبتاً کوتاه، کوهان گرد ، لب های بزرگ، پوشش پشمی ضخیم، کف پاهای بزرگ و مسطح می باشند . میانگین محصول پشم وکرک آن ها سالیانه پنج کیلوگرم و در حیوانات نر بالغ ، بیش از هشت کیلوگرم و در نرهای اخته شده به ده کیلوگرم می رسد . رنگ شترهای دوکوهانه، اغلب قهوه ای تیره بوده و وزن زنده آن ها به ۷۵۰ تا ۸۵۰ کیلوگرم می رسد که درنتیجه وزن لاشه آنها ۳۷۵ تا ۴۲۵ کیلوگرم می باشد . دوره شیردهی آن ها ۱۶۰ روز بوده و در یک دوره شیردهی ۷۰۰ تا ۸۰۰ لیتر شیر تولید می کنند که از این مقدار ۳۰۰ لیتر برای مصرف انسان و بقیه به خوراک دیلاق ها می رسد. شیر آن ها از لحاظ ویتامین C خیلی غنی بوده و می توان از آن به راحتی فرآورده های لبنی تهیه نمود که این امر در شترهای یک کوهانه نیاز به افزودن بعضی مواد از جمله کلرید کلسیم دارد. بلوغ آن ها در چهارسالگی بوده و جفتگیری آنها فصلی می باشند. دوره آبستنی آن ها ۱۳ ماه طول می کشد. به ازای هر ۱۶ تا ۲۵ نفر شتر ماده دوکوهانه، یک نفر شتر نر دوکوهانه بسته به توان شتر نر و تغذیه آن جهت جفتگیری نیاز می باشد. میانگین وزن دیلاق های آنها در بدو تولد به ۳۵ کیلوگرم می رسد.هر نفر شتر دوکوهانه روزانه در حدود ۱۴ کیلوگرم ماده خشک مصرف می کند. شتر ماده دوکوهانه روزانه در فصل تابستان ۳۵ تا ۴۰ لیتر و در فصل زمستان ۲۰ تا ۲۵ لیتر و شتر نر دوکوهانه در فصل تابستان ۴۰ تا ۵۵ لیتر و در فصل زمستان ۲۰ تا ۳۵ لیتر آب می آشامد .
شتر دوکوهانه باتوجه به ساختمان بدنی خاص خود به شرایط آب و هوای سرد خشک تطابق یافته است و قادر است در راه های کوهستانی و پربرف رفت و آمد نماید. شتر دوکوهانه می تواند در تابستان تا درجه حرارت ۳۰ درجه سانتی گراد و در زمستان تا درجه حرارت ۳۰ـ درجه سانتی گراد را به خوبی تحمل نماید. متوسط باری را که شتر دوکوهانه می تواند حمل نماید ۱۰۰ تا ۱۵۰ کیلوگرم می باشد که این موضوع مستقیماً با وضع جسمانی و مسافتی را که باید طی نماید بستگی دارد و در مسافت های کوتاه (۱۵ـ۵ کیلومتر) می توان مقدار بار را تا ۲۵۰ و حتی ۳۰۰ کیلوگرم افزایش داد .
Konrashov (۱۹۵۸) اندازه های متوسط بدن شتر دوکوهانه در چین را بدین شرح گزارش نموده است :
ارتفاع شتر تا بین دوکوهان در شتر در شتر ماده ۱۸۰ سانتی متر و در شتر نر ۱۸۵ سانتی متر و طول بدن در شتر ماده ۱۶۳ سانتی متر و در شتر نر ۱۶۸ سانتی متر می باشد .
بلندی شترهای دوکوهانه مغولستان بین ۱۸۰ تا ۲۰۰ سانتی متر و وزن متوسط زنده آنها ۴۶۰ کیلوگرم است. قطر کوهان ها بین ۳۵ تا ۴۰ سانتی متر است که درشترهای فربه دوکوهان مجموعاً بیش از ۱۰۰ کیلوگرم چربی دارند . شترهای مغولستان سری کوچک، سینه ای پهن و پاهایی تقریباً مستقیم دارند .
[ویرایش] شترهای دوکوهانه در ایران
بعضی از عشایر ایران شترهای دوکوهانه نر را با شترهای ماده یک کوهانه تلاقی می دهند که شترهای دورگ حاصله در نسل اول یک کوهانه بوده و کوهان آن کشیده تر از کوهان شترهای یک کوهانه می باشد و در مجموع خوش اندام و دارای سرکوچک،گردن کلفت و کشیده ، دم کوتاه، پشم بلند و مجعد روی پیشانی، پس سر و زیر چانه بوده و یکی از خصوصیات مشخص آنها در نسل اول این است که همیشه سنگین تر از پدر و مادر خود بوده و وزن آنها به نهصد تا نهصد و پنجاه کیلوگرم می رسد و دارای ظرفیت انجام کارهای سخت تری نسبت به شتر دوکوهانه می باشد .
عشایر کشورمان از این دورگ ها جهت حمل بار بیشتر وعبور از مناطق صعب العبور که شتر دوکوهانه قادر به رفتن از آنجا نمی باشد استفاده می کنند. البته این تلاقی بین اولاد نسل اول به بعد به لحاظ ضعیف و غیرطبیعی بودن و مرگ و میر زیاد نتاج آنها توصیه نمی شود .
به نظر می رسد که در شرایط فعلی به علت قلت جمعیت آنها، وجود همخونی باعث خواهد گردید که انقراض نسل این نوع شتر شدیدتر گردد که راه از بین بردن آن وارد نمودن خون جدید در گله می باشد. بنا به تجربه شترداران یکی از راه های تکثیر شترهای دوکوهانه در کشور وارد نمودن خون جدید در گله، انجام تلاقی تدریجی بین دورگ های حاصله از تلاقی شتر نر دوکوهانه با ماده یک کوهانه وشتر ماده یک کوهانه با شتر نر دو کوهانه در طی سه نسل می باشد که نتایج حاصله در تلاقی تدریجی در نسل سوم (F۳) ، شتر دوکوهانه با درجه خلوص خونی ۹۴ درصد می باشد
آبجی
17th March 2010, 12:17 AM
ببرايراني یا ببر مازندران در جنگل هاي مازندران می زیسته که امروزه نابود شده است . آخرین ببر که در مازندران به آن شير سرخ می گفتند در سال1338 ه ش در جنگل گلستان ٬ در منطقه گرگان ٬ به دست یک شکارچی محلی شکار شد.
از ببر مازندران تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و چند پوست بجا مانده است . عکس هانشان می دهد که رنگ ببر مازندران از ببر بنگال روشن تر و تا اندازه ای نارنجی مایل به قرمز و نوارهای عرضی آن باریک تر و منظم تر ، به تعداد بیشتر بوده است .
موهای بدن ببر مازندران بلندتر و پرپشت تر از ببر بنگال و کوتاه تر از ببر سیبری و جثه آن بزرگتر از ببر بنگال و کوچک تر از ببر سیبری بوده است . ببر مازندران؛ مرال ٬ گراز ٬ شوکا ٬خرگوش ٬پرندگان ٬ خزندگان گربه وحشی و هنگام گرسنگی کمبود غذا ٬ گاو و گاومیش اهلی شکار می کرد .
شکار بی رویه ٬ خشک کردن نیزارها و مردابها برای کشاورزی ٬ باغداری و خانه سازی ٬ از میان رفتن جنگل های جلگه ای سبب نابودی نسل ببر در ایران شده است.
بر اساس آمار «كنوانسیون تجارت بینالمللی گونههای در حال انقراض جهان» (cites) با درنظرگرفتن شكار بیرویه ببرها در مناطق زیست بوم قاره آسیا، شمارش جمعیت این جانور پرشكوه بسیار مشكل است. تعداد آنها نیزدر مناطق سوماترا، آمور سیبری و هند كه تا ده سال قبل به ترتیب 650 ، 200 و سه هزار و 750 قلاده گزارش شده بود، اكنون بسیار كاهش یافته است. هر چند ببر خزری فقط در زیست بوم خود منقرض شده، بر اساس برخی گزارشها گفته میشود تعدادی از باقیماندگان نسل این حیوان اكنون در گوشهی برخی از باغ وحشها با همان غرور گذشته (كه در پی شكار گراز و گوزن در استپها، جنگلها و حاشیهی مرداب های مازندران مشاهده میشدند) وجود دارد. در باغ وحشهای شهر «اكسبورگ» آلمان و كالیفرنیای آمریكا چندین ببر ایرانی با قید زیست بوم این جانور وجود دارد؛ به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش كالیفرنیا در قسمت ببرهای تانگای هند و مازندران كه هر یك جداگانه نگهداری میشوند، این مضمون به چشم میخورد: «پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهایی است كه در زمان قاجار به آمریكا آورده شده است».
آبجی
17th March 2010, 12:18 AM
سیاه گوش
http://www.irandeserts.com/pics-5/karakal-big.jpg
كاركال شكارچي ماهر و منحصر بهفردي است كه سرعت فوق العاده، هوش و استعداد بالايش در شكار همواره مورد علاقه و تحسين شكارچيان است. در گذشته در كشورهايي از جمله ايران و هند، از كاركال براي شكار انواع حيوانات استفاده ميشدهاست.
كاركال در زبان فارسي "سياهگوش" نام دارد اما نبايد اين گربه را با "لينكس" كه آن را به واسطه گوشهاي سياهش سياهگوش مينامند اشتباه گرفت. وجه تسميه اين اسم به دليل وجود موهاي سياه و بلندي است كه در پشت و انتهاي گوشهاي بزرگ اين گربه وجود دارد. كاركال خود از ريشه تركيQhara- qulaq بر آمده و مانند نام فارس اين حيوان به معني جانور با گوشهاي سياهاست. گاهي در منابع و كتب جانورشناسي اين حيوان را با نامPersian Lynx و Desert Lynx ناميدهاند.
در زبان فارسي قديم به كاركال "پروانك" هم گفتند. اين كلمه به معني كسي است كه پيك يا قاصد را در طي طريق راهنمايي ميكند. نام ديگر اين گربه (شاطر شير) ، به معني پيش دونده شير بوده است. يعني شاطر شير جلوهتر از شير ميدود و حيوانات ديگر از حضور شير آگاه ميكند. البته در گذشته تعابير ديگري براي اين نام وجود داشته است. اعتقاد براين بود كه اين نام به حيواني اطلاق ميشود كه از پس مانده غذاي شير استفاده ميكند. حمدالله قزويني در اين باره ميگويد:
"اين حيوان در كنار شير پرسه ميزند اما از ترس جانش به آن نزديك نميشود و سپس در يك فرصت مناسب به پسمانده غذاي شير نزديك شده و آن را ميخورد."
كاراكال گربه بسيار باهوشي است و استعداد بسيار زيادي دراهلي شدن دارد. در گذشته براي آموزش فنون شكار، از كاراكالهاي بسيار جوان استفاده ميشده و گربههاي بزرگ را براي اين كار مناسب نميدانستند. درگذشته، ايرانيان اين حيوان را مانند يوزپلنگ براي انجام انواع شكارها تربيت ميكردند و با آن به شكار حيوانات كوچكي از جمله پرندگان، خرگوشهاي صحرايي و يا غزالهاي جوان ميرفتند.
از چگونگي شكار با كاراكال شواهدي زيادي دردست نيست. اما معدود رواياتي از شكارچيان انگليسي كه شاهد شكار با كاراكال در هند بودهاند وجود دارد. دراين روايت چنين آمده است:
" شكارچي سوار بر اسب قوي هيكلي راهي شكار ميشود.برپشت اسب سوار، و بر روي كپل اسب، جايي براي نشستن كاراكال بود دارد. چند ساعتي است كه صاحبش به او طعامي نداده و حيوان بيچاره در جستجوي غذايي، حاضر به، به خطر انداختن جان بيرمقش است و حال اين شكارچي است كه شكار را انتخاب ميكند. اين شكار ميتواند خرگوش، طاووس، كبوتر، پليكان، اردك، غاز، قو و يا هر جنبنده ديگر باشد. در اين با پيدا شدن شكار، شكارچي كاركال را از جايش بيرون ميآورد. او را به آرامي از روي اسب پايين ميگذارد و ازاين به بعد شكار به عهده خود حيوان است. او ماموريتش را به خوبي ميداند چرا كه قبلاً صاحبش او را با چند خرگوش آزموده است. كاراكال ميدود و باسرعتي وصفناپذير تغيير مسير ميدهد و شكارش را تعقيب ميكند ووقت يبه نزديكي آن ميرسد با يك حركت آن را اسير چنگال مرگ ميسازد. او مي داند برا ي بردن دراين بازي پرهياهو صاحبش به او خوراك لذيذي ميدهد. پس بي صبرانه در انتظار مينشيند. پس از صيد، شكارچي چشمان كاراكال را با چشم بندي از جرم ساخته شده ميبندد تا بتواند شكار را از دهان او بگيرد. تكها يگوشن نيز به عنوان پاداش به كاراكال داده ميشود. شكار حيوانات كوچك چون پرندگان خيلي برايش دشوار نيست اما زماني كه به شكار حيواناتي با جثه بزرگتر از خودش بپردازد اندكي خسته خواهد شد."
در روايتي درباره شكار با كاراكال آمده است.
" زماني كه اسب سوار به قصد حيوان بزرگتري چون گوزن با كاراكال ميرود, روش كار كمي متفاوت است. اوكاراكال را كه چشم بندي بر صورت دارد در جاي مخصوصش در پشت اسب نگه ميدارد و سعي ميكند كه هرچه بيشتر و به آرامي به شكارش نزديك شود تا فرصت كمتري براي فرار به او بدهد .سپس در مسافتي نه چندان از گوزن، چشمبندي برداشته ميشود و كاراكال گرسنه را از روي اسب بر زمين ميگذارد و بازي مرگ شروع ميشود. اين گربه كوچك و چالاك روي پشت شكار ميپرد و از پشت گردنش با پنجههاي تيزش چشمان حيوان را زخمي ميكند و با اين روش شكارچي به راحتي جانور درگير را آشكار ميكند".
تمامي افرادي كه شكار با كاراكال را ديدهاند از سرعت بالاي اين حيوان سخن گفتهاند و معتقدند كه ميان سرعت كاراكال در اين اباره آورده است: "سرعت كاراكال گاهي از سرعت دويدن يوزپلنگ هم بيشتر است. او قادر است تا 5 تا 6 فوت در هوا بپرد و كلاغهاي را كه از زمين فاصله گرفتهاند شكار كند".
در گذشته با حيوانات مختلف بازيها و مسابقات هيجانانگيزي ترتيب ميدادند. يكي از اين بازيها مسابقه كبوتري با كاراكال بوده است. در اين بازي دو كاراكال را در عدهاي از كبوترها كه در زمين قرار داشتند رها كرده و هركدام ازآنها كه كبوتران بيشتري را ميكشت، برنده مسابقه بود. به طور متوسط در هر مسابقه هر كاراكال براي كسب امتياز برتر بايد بين 10 تا 12 كبوتر شكار ميكرد.
آبجی
17th March 2010, 12:19 AM
كاراكال سياه گوش صحراها:
همانطور كه گفته شد دربسيار ياز مانبع و كتب جانور شناسي، كاراكال را با نام "لينكس ايراني" يا "لينكس آفريقا" آورند.
وجود برخي شباهتها ميان كاراكال و لينكس مدتها اختلاف نظرهايي را ميان عدهاي از جانورشناسان به وجود آورده بود.گروهي براين عقيده بودند كه كاراكال، گونه صحرايي لينكس است اما عده ديگر نظري كاملاً متفاوت داشتند سرانجام آزمايشات ژنتيك و مطالعه بر روي DNA اين گربهسانان وجود هر گونه شباهتي را ميان آنها رد كرد مطالعات ژنتيكي در اين باره، نتايج جالب ديگري را نيز در برداشت. اين مطالعات وجود شباهتهاي بسياري را ميان كاراكال و گربهسان ديگري به نام سروال (Serval) براي جانورشناسان مشخص كرد.
نام علمي اين گربه Felis Caracal است. تا كنون 7 زير گونه آفريقايي و 2 زير گونه آسيايي براي كاراكال درنظر گرفته شده است:
مشخصات و خصوصيات ظاهري:
جثه اين گربه از گربههاي اهلي بزرگتر و دست و پاي آن نيز بلندتر است. طول بدن نرها بين 80تا 105 سانتيمتر، بلندي بدن در ناحيه شانه 40 تا 50 سانتيمتر و طول دم نيز بين 23 تا 31 سانتيمتر است. مادهها جثهاي كوچكتر دارند. وزن نرها 13 تا 20 كيلوگرم و مادهها بين 11 تا 15 كيلو گرم هستند. رنگ بدن تا حدي متفاوت و از زرد متمايل به قهوهاي تا خاكستري ديده ميشود. رنگ بدن كاراكالهاي جوان، تيرهتر از كاراكالهاي بالغ است و گاهي لكههاي قرمز رنگي بر روي آن ديده ميشود. پوزه، گردن و قسمتهاي زيرين بدن نيز سفيد است.
اطراف لبهاي بالا، لكه سياه بزرگي ديده ميشود.نوار تيره رنگي نيز از گوشه داخلي هر چشم به بيني امتداد دارد.
پشت گوش و موهاي بلند نوك گوشها و حاشيه آنها از موهاي سفيد پوشيده شده است.
گوشهاي و حاشيه آنها از موهاي سفيد پوشيده شده است.
گوشهاي كاراكال بزرگ و ايستاده و از گوش تمامي گربهسانان ديگر بزرگتر است. در انتهاي گوشها، دستهاي از موهاي سياه به اندازه تقريبي 6 سانتيمتر وجود دارد و گوشها توسط 20 عضله مختلف كنترل ميشوند. اين دستگاه حساس شنوايي امتياز بزرگي دريافتن شكار براي كاراكال محسوب ميشود. كاراكال تا حدودي به لينكس شباهت دارد. اما بدن كاراكال ظريفتر و باريكتر و ساقها نازكتر هستند.
پراكنگي و زيستگاه:
كاراكال قادر ايت در نواحي خشك، دشتها، بوتهزارها، تپه ماهورهاي مناطق كويري و حتي مناطق كوهستاني زندگي كند.
در ايران اين گربه را ميتوان دراكثر مناطق بياباني و استپي مانند پارك ملي كوير، فارس، كرمان، يزد، سيستان و بلوچستان، خراسان، اراك و مناطق شمالي خوزستان يافت.
پراكنش جهاني اين حيوان نيز شامل؛ آفريقا و به خصوص مناطق جنوبي اين قاره،شبه جزيره عربستان، اسراييل، لبنان، سوريه،كويت, عراق، تركيه، تركمنستان، افغانستان و هند است.
عادات:"
كاركال حيواني منزوي، قلمرو طلب و تكرو است. تنها در هنگام جفتگيري است كه ميتوان آنها را در كنار يكديگر ديد. در شكاف صخرهها، زير بوتههاي بزرگ و حفره حيوانات ديگر لانه ميسازد. كاراكال، گربهاي شبگرد است و مانند ساير گربهسانان بزرگ در ساعات اوليه صبح و يا درنيمه شب شكار ميكند. درمناطق سردسيرو زمستانها در طول روز ديده ميشوند.گاهي كاراكال همچون پلنگ، شكارش را براي مصرف چند روز بر بالاي درخت برده و پنهان ميكند.
كاراكال روش منحصر به فردي براي شكارش دارد. با وجود دستها و پاهاي بلند كه قابليت ارزشمندي در دويدن است اين گربه در شكار پرندگان بيشتر از تكنيك پرشهاي بلند استفاده ميكند. او قادر است در يك چشم به هم زدن با انجام يك پرش بلند، پرندهاي را كه در حال اوج گرفتن است شكار كند. اما كاراكال در شكار حيوانات بزرگ روش متفاوتي دارد. او بعد از تعقيب و نزديك شدن به حيوان مورد نظرش با يك پرش خود را به پشتگردنش ميرساند و گلوي شكارش را با دندانهاي برندهاش ميدرد. با اين روش اين گربه قادر به شكار حيواناتي است كه جسه بزرگتر از او دارند.
گفته ميشود اين گربه در برخورد با انسان و وسايل نقليه بسيار ترسيده و هيچ حركتي از خود نشان نميدهد، به طور كه ميتوان آن را با دست گرفت. البته در شرايطي كه محاصره شود و يا همراه خود توله داشته باشد به حيوان خطرناكي تبديل شده و با حملات و پرشهاي ناگهاني به نواحي سر و گردن انسان حمله ميكند.
كاراكال علاوه بر خوي پرخاشگرش، استعدا بالايي براي دست آموز شدن نيز دراد و گاهي آن را به عنوان حيواني خانگي به ويژه درايالات متحد آمريكا نگهداري ميكنند.
رژيم غذايي:
رژيم غذايي اين گربهسان شامل پرندگان، جوندگان، كوچك، خرگوش، سنجاب زميني، مار و در برخي از موارد حشرات و گياهان است. كاراكال به سمدارني از جمله آهو، جبير و گوزن كه جثهاي بزرگتر از او دارند نيز حمله كرده و آنها را شكار ميكند.
كاراكال نيز مانند تمامي گربهسانان قادر است براي مدتي طولاني درمناطق گرم و خشك زندگي كند. در صورت وجود طعمه، كاراكال نيازي به استفاده مستقيم از آب ندارد و ميتواند آب بدن خود را تا حد زيادي از بدن شكارش تامين كند.
در هنگام شكار پستانداري بزرگ، كاراكال به خوردن امعا و احشاي داخلي بدن شكارش اكتفا ميكند اما در مورد شكارهاي كوچك يا پرندگان، پوست و حتي پرهاي آنها نيز خورده ميشود.
توليد مثل:
جفتگيري كاراكال در ابتداي زمستان انجام ميگيرد. اين حيوان به محض رسيدن به سن بلوغ قادر به جفتگيري بوده و معمولاً هر كاراكال قادر به جفتگيري با سه نر است. پس از گذشت حدود 78 الي 81 روز كاراكال ماده ازيك تا 4 توله به دنيا ميآورد.
البته در بيشتر زايمانها 2 توله به دنيا ميآيد. توله در اولين روز از تولد چشمانشان را كمي ابز ميكنند و حدود 6 تا 10 روز طول ميكشد تا چشمانشان آنها كاملاً باز شود. آنها به سرعت رشد كرده و روز 21 گرم به وزنشان اضافه ميشود. اگرچه تولهها تا يك سالگي در كنار مادر زندگي ميكنند اما در حدود ده هفته بعد از تولد از شيرگرفته ميشوند.تولهها 12 تا 20 ماه بعد از تولد به بلوغ ميرسند و قادر به جفتگيري خواهند بود. طول عمر كاراكال در طبيعت حدود 12 سال و در اسارت 19 سال است.
وضعيت فعلي:
كاراكال دشمن طبيعي ندارد و به محض احساس خطربه سرعت از درختان بالا رفته و خود را پنهان ميكند. در آفريقاي مركزي و غربي كاراكال با استفاده از پوستش شكار ميكنند. تعدادي از آنها نيز در خارج از مناطق حفاظت شده توسط كشاورزان كشته ميشوند. زيرا كشاورزان آنها را دشمن مرغ و خروسها و حيوانات خانگي خود ميدانند.
در كشورهاي آسيايي از جمله ايران وضعيت اين گربهسان به دليل كمبود طعمه و همچنين شكار رو به كاهش است. از جمعيت فعلي آنها در ايران آمار و اطاعات دقيقي در دست نيست. اخيراً مواردي از مشاهده آنها در اطراف كرمان و باغهاي مركبات جيرفت گزارش شده است.
آبجی
17th March 2010, 12:19 AM
روباه روباه شنی
روباه هابه رنگهای گوناگونی از سرخ پریده تا طلائی تا قهوهای شدید میباشد. برخی از روباهان موی سیاه خالص دارند. روباه سرخ ممکن است آنرا روباه نقرهای گفت. خطوط پوشش سرخ با خطوط سیاه روی پشت وشانه اش داردو به هرصورت روباه را از پشت گوش های سیاه و سر دم سفید میتوان تشخیص داد. شکارچیان گاهی روباهان را برای پوست پرمو ونرمشان بدام میاندازند. ودر بعضی نقاط دنیاگوشتش را نیز میخورند. روباه خاکستری تقریبا درمیان صخرها وبرگهای سایه دار جنگلها ظاهر میشود. یا به رنگ محیطها ونواحی دیگر در میآید. روباهائی که در بیابانها بسر میبرند موهای پاهایش حرکت را برای روباه آسان میکند. گوشهای روباه بیابانی خیلی بزرگ است تا صداهای خفیف شکارچیان یا دشمن خودرا میان شنها بشنود. روباه سرخ در جنگلها وکشتزارها زندگی میکند. جنگلها جای خوب وامنی برای لانه سازی روباها است. در کشتزارها، روباهان خرگوش، موش، وپرندگان را شکار میکند. روباه نیز در بعضی اوقات به مرغهای خانهای برای جوجه وتخم میتازد. در تابستان در بعضی اوقات به مزارع نیز حمله میکند. گوجه وآلو نیز میخورند. بیشتر روباهان به تنهائی شکار و با یک دیگر هنگام پرورش تولههای خود زندگی میکنند. اما برخی از روباهان بصورت گلهای وگروهی در طول سال زندگی مینمایند. هرچند برخی از روباهان برای خود زمین را برای لانه خود میکنند. روباهان دیگر ممکن است از لانههای آماده جانوران دیگر سود جویند یا ممکن است زیر بوتهها یا در شکاف درخت های کهن سال بسر ببرند. روباهان بیابانی شبکه هائی از تونلها زیر شنها میکنند. لانه آنها حتی در گرمترین هوا خنک باقی میماند. سالی یک بار روباه ماده دو تا دوازده توله می زاید. مادر از توله در حدود دوماه پرستاری میکند. پدر نیز کمک به نگهداری تولهها مینماید. در حالیکه تولهها هنوز خیلی کوچک هستند روباه نر لانه را ترک میگوید وشکار را برای مادر به لانه میآورد. کمی بعد پدر ومادر هردو برای تغذیه تولهها به شکار میروند. تولههای روباه بازیگوش هستند. تولهای روی توله دیگر میپرد وبازیهای شیطنت آمیز میکنند. برای تمرین شکار نیز پدر ومادر شکار هائی به لانه میآورند. چون توله روباه شش ماهه شد لانه را برای جستجوی خوراک ترک میگویند.
http://www.irandeserts.com/pics-5/roobahsheni-1big.jpg
روباهها نيز در لانههايی كه حفر میكنند، زندگی میكنند. در مناطق کویری میتوان روباههای شنی را به فراوانی مشاهده كرد. دليل آن، وجود شرايط زيست محيطی مناسب در منطقه برای آنهاست. شرايطی مانند آب و هوای مناسب و گرمسيری، دارا بودن دشتها، شنزارها برای استتار و پوشش مناسب، و وجود شكارها و غذاهای فراوان، از مهمترين اين شرايط هستند. به گونهای كه در يك تپه لانهای با 9 روباه يافت شد. روباهها بسيار زيرك هستند. لانههای آنها به طور معمول چند دهانه دارد. كاربرد اين دهانهها برای در اختيار داشتن چند مسير فرار، برای گريز از دست دشمنان است. معمولا در اطراف لانه، دالانهای ديگری نيز حفر میكنند تا در هنگام احساس خطر بتوانند در اين دالانها مخفی بشوند. اين دالانها نيز ممكن است در سمت ديگر دهليز راه خروجی برای فرار داشته باشند.
آبجی
17th March 2010, 12:20 AM
روباه تركمني
روباه تركمني
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/98/Korsak.jpg
روباه تركمني يا روباه «سر دُم سياه» نژادي است كه در ايران فقط در استان گلستان و در دشت تركمنصحرا زيست ميكند.
جثه اين روباه، كوچكتر و دست و پاي آن، بلندتر از روباه معمولي است و مشخصه اصلي آن دم نسبتا كوتاهي به شمار ميرود كه برخلاف ساير گونهها، انتهاي آن به زمين نميرسد.
در روباه تركمني، رنگ موهاي انتهايي دم برخلاف روباه معمولي و روباه سني، قهوهاي تيره يا سياه است.
روباه تركمني در فصل زمستان، موهايي بسيار بلند و به رنگ خاكستري متمايل به سفيد دارد كه اين رنگ در تابستان، به رنگ نخودي مايل به قرمز و موها تغيير پيدا كرده و موهاي آن نيز كوتاه ميشود.
روباه تركمني شبگرد است و در روز، كمتر ديده ميشود. اين روباه نسبت به روباههاي ديگر اجتماعيتر است به طوري كه برخي از آنها به صورت گروهي در يك لانه هم زندگي ميكنند و در مناطق خاصي نيز لانههاي آنها به يكديگر ارتباط دارد.
اين روباههاي كوچكتر معمولا در حفرههايي كه توسط حيوانات ديگر مانند گوركن يا سنجاب كنده شده است، زندگي ميكنند و در فصل زمستان، براي تهيه غذا، گروههاي كوچك شكار تشكيل ميدهند تا موفقيت شكار را افزايش دهند.
روباه تركمني ميتواند در حالي كه با حداكثر سرعت ميدود، مسير خود را تا 180درجه تغيير دهد و تعقيبكنندگان خود را به هر طرف بكشاند. روباه تركمني و روباه خاكستري آمريكايي، تنها گونههايي هستند كه قادرند در هنگام خطر، از درخت بالا بروند.
روباه تركمني در ايران فقط در نواحي تركمنصحرا زندگي ميكند و تاكنون وجود آن در گميشان گزارش شده است. پراكندگي جهاني اين روباه از آسياي مركزي تا تبت يعني در جنوب شرقي شوروي سابق، تركمنستان، مغولستان، شمال منچوري، تركمنستان چين، افغانستان و شمال شرقي ايران است.
زيستگاه اين حيوان اغلب در زمينهاي باز، استپي، خشك بياباني و نيمه بياباني يا داراي درختچه بوده و از زندگي در سرزمينهاي جنگلي، مخصوصا جنگلهاي انبوه اجتناب ميكند.
تغذيه روباه تركمني را معمولا جوندگان كوچك مانند خرگوش، موش، پرندگان و تخم آنها، خزندگان، قورباغه و حشرات تشكيل ميدهد.
عجيب آنكه اين روباه، شكارچي ماهري است كه خارپشتها را شكار ميكند و معمولا در نزديكي لانهاش ميتوان لاشه و پوست خارپشتها را پيدا كرد.
زمان جفتگيري روباه تركمني در فصل زمستان (ماههاي دي و اسفند) است. طول بارداري روباه ماده 49 تا 51 روز است كه فاصله زماني تولد نوزادان توسط حيوان ماده، صرف آمادهكردن لانه ميشود. در هر زايمان، روباه تركمني بين 2 تا 7 نوزاد با وزن 50 تا 80 گرم به دنيا ميآورد.
نوزادان كوچك روباه تركمني تا پاييز و بهار سال بعد از تولد، نزد پدر و مادر خود ميمانند و اواخر پاييز و با نزديكشدن به فصل زمستان، از آنها جدا ميشوند. آنها در يكسالگي بالغ و قادر به توليدمثل هستند.
آبجی
17th March 2010, 12:20 AM
روباه قرمز
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/d/d5/Vulpes_vulpes_sitting.jpg
روباه قرمز که به نام روباه معمولی نیز معروف است در بسیار از نقاط دنیا از جمله آسیا و شمال آفریقا و اروپا و آمریکا و حتی در استرالیا پراکنده شده.این روباه فراوان ترین گونه سگسانان است که در ایران مخصوصا به علت فرهنگ غلط عامه در مورد رفتار این حیوان بسیار مورد آزار و اذیت و کشتار قرار گرفته است.با این حال این کشتارها خوشبختانه هنوز باعث تهدید نسل این حیوان به صورت جدی نشده است.این حیوان دشمنان بسیاری دارد که بجز انسان که یکی از اصلی ترین دشمنان این حیوان است میتوان به خرس و گربه وحشی و پلنگ و گرگ و همچنین به پرندگان شکاری مانند عقاب و جغد اشاره نمود که بعضا خود این حیوان یا توله هایش را شکار میکنند.این حیوان در تمامی زیستگاهها زندگی میکند اما معمولا از مناطق بسیار خشک و جنگلهای انبوه دوری میکند به طور مثال تنها در ایران در جنگلهای گلستان دیده شده.
آبجی
17th March 2010, 12:22 AM
گربه پالاس
http://i.pbase.com/g6/23/758223/2/75773483.WAgvQ3W6.jpg
نام علمی: Otocolobus manul
نام انگلیسی: Manul, Pallas Cat
توصیف: نام این گونه از پیتر سیمون پالاس، طبیعی*دان آلمانی، گرفته شده که در اکتشاف علمی امپراتوری روسیه نقش تعیین کننده ای داشت. موهای گربه پالاس به نسبت جثه از تمام گونه های دیگر گربه بلندتر و متراکم تر است. کمی بزرگ تر از یک گربه اهلی است اما بدنش نسبتا حجیم تر و سنگین تر و پاهایش کوتاه تر و محکم ترند. پوزه کوتاه، صورت پهن و گوش ها بسیار کوتاه و گرد هستند. از آنجا که پایین و بافاصله از هم قرار گرفته اند تنها اندکی از لابه لای موها بیرون می زنند. این ویژگی ها حکایت از سازش با محیط سرما دارد. چشم ها درشت اند و مانند جغد در جلوی سر قرارگرفته اند. احتمالا به خاطر اهمیت بینایی در شکار بوده که به این شکل تکامل یافته اند. رنگ پوشش بدن خاکستری روشن است که گاهی به زرد نخودی یا نارنجی سوخته و خرمایی می زند. در افراد بالغ نوک موها سفید است که به آنها ظاهری یخ زده می بخشد. روی پیشانی اش خال های تیره ای دارد و دو نوار تیره به شکل مایل در امتداد هر گونه کشیده شده است. لب، چانه و گلو سفید است. آثار نوارهای عرضی ممکن است روی پشت و دست و پا دیده شود و دم علاوه بر چهار حلقه که آن را دربر گرفته است، در انتها نیز تیره است. ابعاد اصلی بدن عبارتند از: طول سر و بدن: cm 65 - 50 طول دم: cm 31 - 21 وزن: kg 5/3 - 5/2 رده بندی: دانشمندان بر این باورند که گربه پالاس که مدت ها در جنس Felis رده بندی می شد، خویشاوند نزدیک گربه وحشی یا Felis silvestris است. با وجود این در بازنگری جنجالی تاکسونومی گربه سانان در سال 1993 که توسط C.Wozencraft در شماره 18 خبرنامه گربه ها به چاپ رسید، به این گونه جایگاهی منحصر به فرد در سطح جنس اختصاص داده شده است: Otocolobus. علت این تصمیم گیری وجود برخی ویژگی های جمجمه ای است که بیشتر شبیه سیاه گوش ها است. علاوه بر این برخلاف بیشتر گربه های کوچک یا اعضای جنس Felis، مردمک چشم گربه پالاس گرد است. در این گونه سه زیرگونه توصیف شده است: مغولستان، غرب چین O.m.manul آسیای میانه، افغانستان و ایران O.m.ferrunginea تبت و کشمیر O.m.nigripecta پراکندگی و زیستگاه: گربه پالاس در سرتاسر آسیای میانه از ماورای قفقاز و ساحل شرقی دریای خزر تا ترکمنستان، ازبکستان، شرق و مرکز قزاقستان، تبت تا آلتایی، تووا (منطقه ای در جنوب سیبری هم مرز با مغولستان)، مغولستان، سیچوآن و از جنوب تا ایران، افغانستان و شرق لاداخ (منطقه ای کوهستانی در شمال شرقی کشمیر). این ناحیه شامل زیستگاه های مختلفی همچون دشت، بیابان، فلات های مرتفع و دامنه های صخره ای بی درخت است. زیرگونه O.m.nigripectus در مجاورت کشمیر یافت می شود. در طول آخرین عصر یخبندان گربه پالاس در اروپا حضور داشت و اکنون در منطقه لاداخ در ارتفاع بالاتر از چهارهزارمتری دیده شده است. در نقشه روبه رو پراکندگی کنونی پالاس به رنگ خاکستری دیده می شود. این نقشه بر اساس اطلاعاتی ترسیم شده که در بررسی وضعیت گربه های وحشی و برنامه عمل حفاظتی توسط گروه متخصصان گربه (CSG) وابسته به IUCN در سال 1996 تهیه شده است. رژیم غذایی: گربه پالاس عمدتا از پایکا یا همان خرگوش موش، موش ها، سنجاب زمینی و پرندگان تغذیه می کند. در یک بررسی مشخص شد که 89 درصد از طعمه ها را پایکا و چهاردرصد آنها را حشره خواران تشکیل می دهند. رفتار: گربه پالاس، تک زی و پنهانکار، در سوراخ هایی که مارموت ها می کنند و حفره های جانوران دیگر لانه می کنند. اگرچه عمدتا شبگرد هستند، در طول روز هم مشاهده شده اند. برآوردها نشان می دهند که جولانگاه (home range) گربه پالاس نر حدود چهار کیلومترمربع است. گفته شده است که گوش های گربه پالاس به خاطر آن کوچک شده، پایین آمده و دیده نمی شود که نیمرخ کوتاهی داشته باشد و به آسانی پنهان شود. در مناطق باز با پوشش گیاهی و موانع بسیار اندک، این شکل سر به کمین کردن و تعقیب مخفیانه خیلی کمک می کند. از دیواره های سنگی به راحتی بالا می روند. در تماس های اجتماعی ظاهرا بیش از همه روی به هم مالیدن بدن هایشان تاکید دارند. تولیدمثل: گربه پالاس در فروردین و اردیبهشت تولیدمثل می کند. دوره آبستنی 66 روز گزارش شده است. در هر زایمان سه تا چهار بچه گربه به دنیا می آورد. وضعیت حفاظتی: ظاهرا تعداد گربه پالاس از گربه بیابانی چین بیشتر است زیرا تعداد پوست های آن كه در بازارهای غیرقانونی فروخته می شود بیشتر است. میزان صید سالانه آن در ایالت سیچوآن در سال 1980 حدود صد گربه بود. طبق گزارشی كه در سال 1989 در شماره 11 خبرنامه گربه ها به چاپ رسید، مغولستان در فاصله سال های 1978 تا 1988 بیش از 4356 پوست گربه پالاس صادر كرده است. CITES (پیمان بین المللی داد و ستد گونه های در خطر انقراض)، گربه پالاس را در ضمیمه شماره دوی خود قرار داده كه خرید و فروش آن را به تعداد بسیار محدود و كاملا ضابطه مند مجاز می سازد. فهرست سرخ گونه های در خطر انقراض IUCN، زیرگونه گربه پالاس قرمز O.m.ferrugineoa كه در ایران دیده می شود را تقریبا تهدید شده اما زیرگونه های دیگر گربه پالاس را در گروه «با كمترین نگرانی» جای داده است. استدلال چینی ها برای آنكه این گربه را یك گونه حفاظت شده به حساب می آورند آن است كه مقادیر زیادی از جوندگان موذی را می خورند. اگرچه تكثیر این گونه در اسارت در آمریكای شمالی تا حد قابل قبولی موفق بود، اما این جمعیت در حال حاضر از بین رفته است. این امكان وجود دارد كه گربه پالاس در بخش هایی از گستره پراكندگی اش كاملا فراوان باشد. این گربه در اسارت تنها در باغ وحش های ایالات متحده، روسیه، لیتوانی، ژاپن، فرانسه، فنلاند، چك و كانادا وجود دارد
آبجی
17th March 2010, 12:22 AM
جیبر http://www.irandeserts.com/pics-5/jebir-1.jpg
جيبر با نام انگليسي Gebeer Gazelle شباهت زيادي به آهو دار ولي داراي تفاوت هاي ظاهري در جثه، رنگ و شاخ مي باشد كه تشخيص اين دو را از يكدگر ممكن مي شازد. جبير داراي موهاي كوتاه ، به رنگ زرد تيره ي متمايل به قرمز مي باشد كه رنگ آن در قسمتهاي شكمي و كفل ها سفيدرنگ است در صورتي كه رنگ آهو روشن تر از جبير و به رنگ زرد شني مي باشد وزن جيبر در حدود 25 كيلو گرم مي باشد. در جبير ، حنس نر و ماده هردو داراي شاخ مي باشند در صورتي كه در آهو فقط جنس نر داراي شاخ مي باشد، همچنين شاخ هاي جبير برخلاف آهو قوس زيادي به خارج نداشته و موازي با يكديگر هستند و انتهاي آنها به سمت جلو متمايل و خميده مي باشد . ضمنا طول شاخ نيز در جبير نر بطور متوسط 10 سانتي متر كوچكتر از آهو است. زيستگاه جبير در ايران شامل مناطق بياباني و استپي مي باشد كه معمولا تپه ماهورهاي كوتاه و بوته زارهاي بلند را به دشتهاي صاف ترجيح مي دهد .پراكندگي آن در ايران در نيمه جنوبي كشور و حاشيه كويرهاي ايران را شامل مي شود .
فصل جفتگيري جبير در زيستگاههاي طبيعي ايران تا حدودي با يكديگر متفاوت مي باشد . بطوريكه در مناطق گرمسير در اوايل پاييز و در مناطق سردسير در اواخر پاييز جفتگيري صورت مي گيرد. در منطقهشير احمد جفتگري جبيرها از دهم آبانماه شروع مي شود و معمولا در حدود يكماه بطول مي انجامد . با توجه به اينكه دوره بارداري جبير حدود 170 روز مي باشد در صورت موفقيت آميز بودن جفتگيري در اوايل شروع فصل جفتگيري ، زايمان از نيمه دوم فروردين به بعد اتفاق مي افتد.
سن بلوغ در جبيرهاي ماده در زيستگاه طبيعي 18 ماهگي و جنس نر 5/2 سالگي مي باشد .
در اغلب اعضاي خانواده گاوسانان در فصل جفتگيري درگيري و نزاع هاي سختي بين نرها براي تصاحب و جفت گيري با ماده ها اتفاق مي افتد كه گاهي ممكن است به زخمي شدن و يا حتي مرگ يكي از طرفين بيانجامد.در گله هاي قوچ و ميش، آهو و جبير ، در مناطق و زيستگاههاي طبيعي بجز فصل جفتگيري معمولا گله ي نرها جدا از گله حيوانات ماده و نرهاي جوان هستند و بجز فصل جفتگيري گله هاي نر و ماده معمولا جدا از هم ديده مي شوند. با آغاز فصل جفتگيري گله هاي نر تقسيم شده و هر يك با چند راس از ماده ها جفت مي شود . دراني هنگام در صورت ورود يك نر ديگر به دسته اي كه توسط يك نر تصاحب شده براي تصاحب و جفتگيري نزاع سختي بين دو نر اتفاق مي افتد كه اين نزاع بصورت سرشاخ شدن با يكديگر اتفاق مي افتد. در اين درگيري اغلب نرهاي مسن برنده ميدان هستند و نرهاي جوان شانسي براي برد ندارند و پس از چند لحظه درگيري ميدان را بنفع نر مسن ترك مي كنند ، در صورتي كه اينكار را انجام ندهند ممكن است اين سماجت به زخمي شدن و مرگ آنها منجر شود.
آبجی
17th March 2010, 12:22 AM
بزهای وحشی
تارها
تارها (Tahr) حيواناتي كوتاه با بدني عضلاني و شاخهايي كوتاه و توپر (بلندترين شاخ 43 سانتيمتر ركورد شده حداكثر محيط پايه شاخ 27 سانيتمتر) و به عقب برگشته هستند. تارها فاقد ريشاند. سه گونه مختلف تار وجود دارند كه در فواصل خيلي دور از هم زندگي ميكنند:
1) تار هيماليايي
(Hemitragus jemlahicus)
با موهاي قهوهاي طلايي زياد و نسبتا بلند اطراف شانه و سينه و رنگ عمومي متمايل به قرمز يا قهوهاي تيره و شاخي محدب (در بيرون) و گرهدار (در داخل) فقط در نوار باريكي از بوتان تا كشمير زندگي ميكند. اين حيوان به كاليفرنياي امريكا و نيوزيلند برده شده و تكثير گرديده است.
2) تار نيلگيري
(Hemitragus hylocrius)
با رنگ تماماً تيره و لكههاي زين مانند پهلوها و لكههاي سفيد بالاي زانوها در ارتفاعات جنوب هندوستان و منطقه نيلگير، آناماليس و فلات غربي هند زيست ميكند.
3) تار عربي
(Hemitragus jayakari)
با بدن قهوهاي و ناحيه زير شكم كمرنگ و موهاي بلند ناحيه فكها، سينه و بالاي پاها فقط به عمان محدود ميشود. تمام گونههاي تار نقاط كوهستاني و پر شيب را براي زيست ميگزينند. تار هيماليايي از ارتفاع 2400 تا 5000 متر از سطح دريا زيست ميكند.
گونهها و زيرگونههاي بزهاي وحشي
معمولاً شرط لازم براي تفكيك گونهها آن است كه حيوانات مختلفي كه در طبيعت در كنار يكديگر زيست ميكنند با يكديگر امتزاج نداشته باشند. نظير مارخور و آيبكس آسيايي كه در يك محيط زندگي كرده ولي با يكديگر امتزاج نمينمايند. در رابطه با حيواناتي كه از لحاظ جغرافيايي و طبيعي، دور از يكديگر زيست ميكنند، بايد از روي فيزيك جانور و ساير خواص جانورشناسي آن قضاوت كرد. به عنوان نمونه، انواع تور قفقازي، از لحاظ جغرافيايي، از آيبكس و مارخور كاملاً جدا هستند، لذا، نميتوان گفت كه آيا در طبيعت با اين دو حيوان امتزاج مينمايند يا خير.
در اسارت، تمام گونههاي بز وحشي با يكديگر در ميآميزند. انواع بزهاي وحشي پرورش يافته در شكارگاههاي خصوصي تگزاس، معمولاً امتزاج بين كل ايراني و بز خانگي و يا آيبكس و بز خانگي هستند. بين مارخور و بز خانگي نيز نسلگيري صورت پذيرفته است.
نويسنده بزهاي وحشي را در 6 گونه اصلي جاي ميدهد:
Capra aegagrus : يا كل و بز ايراني يا Bezoar Goat يا پاسنگ (Pasang) با شاخهاي تيز در لبه پيشين.
Capra ibex : شامل انواع Ibex كه داراي شاخهايي با لبه پهن در جلو هستند.
Capra cylindricornis : يا تور قفقازي شرقي با شاخهاي گرد برگشته به عقب و متمايل به بالا.
Capra caucasica : يا تور قفقاز غربي با شاخهاي قوسي مثل شاخ كل ولي كوتاهتر و داراي برجستگي و دندانه روي شاخ و گاه بدون دندانه.
Capra falconeri : يا مارخور با شاخهاي مارپيچ.
Capra aegagrus : يا بز كوهي اسپانيايي با شاخهايي كه ابتدا به سمت بالا و عمودي رشد ميكند و سپس به سمت چپ و راست متمايل ميشود و سپس دوباره به سمت داخل بر ميگردد.
زير گونهها معمولاً يك يا چند دسته از يك گونه حيواني هستند كه از لحاظ خصوصيات آناتوميكي نظير شكل شاخ يا اندازه بدن و گاه رنگ پوست، بتوان آنها را در يك گستره جغرافيايي، از بقيه تشخيص داد. با توجه قراردادي بودن مرزهاي بين گونهها و زير گونهها، اختلاف نظر زيادي بين جانورشناسان مختلف وجود دارد. نويسنده، با توجه به تجربيات شخصي، جدول ردهبندي بزهاي وحشي (چاپ شده در شماره قبل) را تنظيم كرده است.
اسامي موسوم در مورد بزهاي وحشي گيجكننده است. مثلاً Ibex اكثراً به كل ايراني (Persian Ibex) اطلاق ميشود يا بز وحشي اسپانيايي را Spanish Ibex مينامند كه به نظر نويسنده، اين اسامي غلط هستند. با توجه به جدول مذكور، گونهها و زير گونههاي Ibex تعيين گرديده و اين دو حيوان Ibex نيستند. به علاوه، به نظر نويسنده، نام Persian Ibex اين اشكال را دارد كه اين حيوان يا Bezoar Goat در خارج از ايران نيز يافت ميشود. نويسنده، كل ايراني را Bezoar يا Pasang مينامد.
توضيح مترجم: به نظر من، اين حيوان اگر چه در تركيه و عراق هم يافت ميشود، دليلي ندارد كه نام معروف كل و بز را روي آن نگذاريم و كلمه Pasang نيز غلط است.
آبجی
17th March 2010, 12:22 AM
شاخ بزهاي وحشي
همانند تمام اعضاي زيرخانواده Capronae ، شاخ بزهاي وحشي در طول حياتشان رشد ميكند. معمولاً در 4 سال اول عمر، شاخ رشد زيادي دارد و سپس به تدريج و در سالهاي آخر عمر، كم ميشود. شاخ نرها معمولاً خيلي بزرگتر از شاخ مادهها است كه شاخ مادهها معمولاً از 33 سانتيمتر كوتاهتر ميباشد. از آنجايي كه شاخها در طول زمستان نيز رشد ميكنند، يك حلقه رشد در روي شاخها به جاي ميماند كه ميتوان سن و سال حيوان را از روي آن تعيين نمود.
يادداشت مترجم: به نظر من، رشد شاخ بزهاي وحشي و شايد تمام حيوانات بستگي كامل به نوع و ميزان علوفه (تغذيه) دارد. در زمستان، به علت خشكي علوفه و كاهش ميزان تعليف، رشد شاخها نيز هم از جهت طول و هم از جهت محيط كم ميشود و همين كندي رشد باعث ميگردد كه شاخ در بخش زمستاني بسيار متراكمتر از ديگر قسمتها شود. در مورد كل خودمان، اين موضوع كاملاً صادق است. بلافاصله با شروع بهار و افزايش علوفه تازه، رشد شاخ دوباره افزايش يافته و طبعاً تراكم و دانسيته آن كمتر ميشود. لبه جلويي شاخ حيوان در مبارزه يا در تلاش زندگي و يا در اثر ماليدن آن به كوه و يا شاخههاي درختان آسيب ميبيند. اين آسيب در قسمتهاي كم تراكم بهاري و تابستاني شاخ بيشتر و در بخش زمستاني كمتر است. لذا، پس از مدتي، شاخ كل گرهدار ميشود كه البته هر گره مبين يك زمستان از عمر حيوان است و از روي همين تفاوت رشد شاخ در زمستان و تابستان ميتوان عمر كل را دقيقاً تعيين نمود.
به نظر نويسنده، حلقه ساليانه در شاخ كل در روي گره به چشم ميخورد در حالي كه در Ibex ، در بين گرهها است. در تمام بزهاي وحشي كه شاخ آنها پيچ و تاب ميخورد (مثل مارخور و بز اسپانيايي)، پيچش شاخ از يك قاعده ثابت پيروي ميكند، يعني شاخ راست، چپ گرد و شاخ چپ، راست گرد است.
هيچ كدام از گونههاي شاخدار حيواني، آن تنوع موجود در شاخ بزهاي وحشي را ندارند. به نظر نويسنده، شاخ برهاي وحشي از سه قاعده پيروي ميكند: 1- شاخ آيبكس، كل و تور قفقازي غربي، قوسي و به سمت بالا و عقب رشد ميكند. 2- شاخ مارخور و بز اسپانيايي به صورت مارپيچي رشد مينمايد. 3- شاخ تور قفقازي شرقي به صورت مدور به عقب رشد ميكند. در شكل، شاخ پنج گونه از بزهاي وحشي را ملاحظه ميكنيد.
در مارخورها، شاخ داراي دو لبه تيز است (لبه جلويي و لبه عقبي). در كل، لبه تيز در جلو قرار دارد و لبه عقبي گرد است. اين وضعيت در بز وحشي اسپانيايي تقريباً برعكس كل است. در بين آيبكسها و تور قفقازي غربي، جلوي شاخ پهن و دندانهدار ميباشد.
زندگي بزهاي وحشي
بزهاي وحشي توانستهاند از لحاظ فيزيولوژي، آناتومي و رفتار، خود را با محدوده وسيعي از شرايط محيطي و مخصوصاً با شرايط زيستي خيلي سخت از لحاظ دما، شيب و صخرهاي بودن، و در گستره وسيعي از تنوع آب و هوايي زيست و زاد و ولد كنند. به عنوان نمونه، كل و بز ايراني در جنوبي غربي ايالت نيومكزيكوي امريكا رها شده و جمعيت آن به حد قابل شكار رسيده است. اگر چه بزهاي كوهي جانوراني غير مهاجرند و به سرعت به مكانهاي دوردست هجوم نميبرند، اما در دراز مدت، به دوردستها نفوذ خواهند كرد.
بزهاي كوهي اگر چه بيشتر به نقاط پرشيب و كوهستاني و مناطق باز با علفهاي كوتاه علاقمندند اما برخي از انواع ميتوانند در مناطق ديگري نظير نواحي جنگلي و پاييندست نيز يافت شوند.
در ايران، كل و بزها (Bezoar Goat) در ارتفاعات البرز، معمولاً در بالادست جنگل هستند در حالي كه در مناطق جنوب ايران، تا ارتفاع كمتر از 300 متر از سطح دريا نيز زيست ميكنند. اين حيوان در شيبها و صخرههايي با درخت و درختچههاي پراكنده نيز زيست ميكند اما از زندگي در نقاطي علفهاي بلند پرهيز مينمايد.
فايده زندگي در چنين نقاطي، عدم وجود يا كم بودن حيوانات درنده در آنها ميباشد. دشمن اصلي بزهاي كوهي، پلنگ (Felis pardus) و پلنگ برفي (Felis uncial) است. پلنگ، دشمن اصلي بزهاي كوهي است به گونهاي كه در تمام نقاط زيست بزهاي كوهي زندگي ميكند. در ارتفاعات بالاي آسيا، جايي كه پلنگ معمولي يافت نميشود، پلنگ برفي است كه به شكار بزهاي كوهي ميپردازد. در واقع، دشمن اصلي آيبكسها و مارخورها در هيماليا، پامير و تيان شان، همين پلنگ برفي است. البته حيوانات درنده ديگري هم از اين حيوانات تغذيه ميكنند.
در ايران، روباه قرمز (Vulpes vulpes) ، خرس قهوهاي (Urus aretos) ، شغال (Canis aureus) ، كفتار (Hyaena hyaena) نيز به كل و بز و به خصوص بزغالهها حمله ميكنند. گرگها (Canis Iupua) ، به دليل دشواري پيمودن صخرهها، در شكار بزها چندان موفق نميشوند.
در شرايط طبيعي، به ندرت، بزهاي كوهي به بالاي 13 سال ميرسند. اگر چه يك بز كوهي نر در 2 سالگي بالغ ميشود ولي، تا سن پنج سالگي كه از حيث جثه و قدرت بدني به حد مطلوب برسد، در توليدمثل مشاركت نميكند. در نقاط سرد و مرتفع، فصل جفتگيري در ماه آبان تا دي، و در نقاط گرمسير و كمارتفاع مثل جنوب پاكستان، در شهريور ماه است. آيبكس واليا تقريباً در تمام مدت سال جفتگيري ميكند ولي اوج آن در ماههاي فروردين تا خرداد است.
در دوره مستي (جفتگيري) ، معمولاًً نرها مادهها را تعقيب ميكنند و در اين دوره است كه معمولاً نرها بوي بدي دارند. نرها در حين تعقيب، دم خود را بالا ميگيرند. در اين فصل، هر نر بزرگي براي خود قلمرويي انتخاب ميكند و براي حفظ آن، با نرهاي ديگر به مبارزه ميپردازد. مبارزه بزهاي كوهي به صورت كوبيدن شاخها به يكديگر آغاز ميشود، هر دو حريف روي پاهاي خود بلند ميشوند، دستها را جمع ميكنند و سر را كمي به چپ يا راست ميگردانند و سپس با پايين آمدن سر و بدن، شاخها را به ديگري ميكوبند.
حركات قبل از جفتگيري توسط نر شامل راست كردن گردن و بالا آوردن، به چپ و راست بردن، باز كردن لبها و لمس كردن حيوان ماده با دستهاي جلو، و بوييدن ادرار حيوان ماده براي آزمايش آن ميباشد.
دوره آبستني در انواع بزها متفاوت است. در نوع كل و بز ايراني و مارخورها، دوره آبستني 155 روز است. آيبكسها، به خصوص آيبكس اروپايي و آسيايي، دوره آبستني 170 روزه دارند. مادهها در شرايط خوب، 2 ساله بالغ شده و ميزايند ولي، قابليت زايمان از سال سوم و سالهاي بالاتر وجود دارد. دوقلوزايي در نوع ايراني امري عادي است ولي، در ساير گونهها كمتر اتفاق ميافتد.
اگر تغذيه خوب بوده و حيوان باردار جوان باشد، بزغالههاي حاصل بزرگتر، سالمتر و قويتر خواهند بود. در چنين شرايطي، اين حيوانات، بهتر به مقابله با فشارهاي محيطي پرداخته و دوام ميآورند. نرهاي حاصل از چنين مادراني، درشتتر و داراي شاخهاي بزرگتري بوده و تروفه محسوب خواهند شد.
توضيح مترجم: اشاره نويسنده به تغذيه خوب، كاملاً درست است. ولي، در رابطه با بز كوهي، تروفههاي ممتاز معمولاً از زايش تك قلو كه شير بيشتري ميخورد به وجود ميآيد. بديهي است حتي در اين شرايط، تغذيه و علوفه كافي در مراحل بعدي نياز اصلي است.
آبجی
17th March 2010, 12:23 AM
ببر تاسمانی
استرالیا مسکن برخی از غیرعادی ترین و اسرارآمیزترین موجودات حیات وحش میباشد. پلاتیپوس، کوآلا، کانگورو نمونههایی از این حیوانات هستند که باعث شگفتی انسانها می شوند. ما شاید عجیب ترین حیوانی که تاکنون در استرالیا زیسته است، تیلاسین (thylacine) یا ببر تاسمانی باشد که گویا در سال ١٩٣٦ منقرض شده است.
ببر تاسمانی بیشتر در جزیره تاسمانیا میزیسته است، لیکن در دوره حیات خود در سراسر سرزمین اصلی استرالیا، تاسمانی و حتی پاپوآ گینه نو پراکنده بوده است. شاهد این مدعا نقاشی های بجای مانده از بومیان قدیم این سرزمینها میباشد. استخوانهای بسیاری از ببر تاسمانی در استرالیا یافت شده که برخی از آنها حدود ٢٢٠٠ سال قدمت داشته اند. دانشمندان بر این باورند که عامل اصلی در انقراض ببرهای تاسمانی در استرالیا و پاپوآ گینه نو، رقابت آنها بر سر غذا با حیوانات درنده ای مانند دینگو (نوعی گرگ) بوده است.
در زمانی که اروپائیان برای اولین بار در ١٨٠٣ به تاسمانی رسیدند، ببرهای تاسمانی در سراسر این جزیره پراکنده بودند و بومیان از این حیوان به عنوان ماده غذایی استفاده می کردند.
گرچه این حیوان به نام ببر یا گرگ تاسمانی خوانده میشد، لیکن بیشتر شبیه پسرعموی کیسه دار خود شیطان تاسمانی (Tasmanian Devil) بود. با سری شبیه گرگ، نوارهایی شبیه ببر و کیسه ای همانند وومبت، ببر تاسمانی موجودی غیرقابل باور می نمود.
ببر تاسمانی شبیه یک سگ طویل با دمی سنگین و سری بزرگ بود. طول گونه بالغ به ١٨٠ سانتی متر از نوک سر تا انتهای دم میرسید و ارتفاع آن تا شانه ها حدود ٥٨ سانتی متر و وزن آن حدود ٣٠ کیلوگرم بود. بدن آن از پشم نرم و کوتاهی پوشانده شده بود.
ببر تاسمانی یک موجود خجالتی و پنهان کار بود که از تماس با انشانها می گریخت. در صورت اسارت بدون مقاومت قابل ملاحظه تسلیم می شد و بیشتر آنها در اسارت می مردند که ظاهرا از شوک ناشی از ترس بود. ببر تاسمانی موجود ساکتی بود و ندرتا پارس می کرد. لیکن آنان شکارچیان سخت کوشی نیز بودند و طعمه خود را تا خستگی کامل تعقیب می کردند. شیوه راه رفتن آنها غیرعادی بود و بر انگشتان خود راه می رفتند. حتی قادر بودند در مسافت های کوتاهی همچون جانوران دوپا بجهند.
در سال ١٩٣٦ آخرین گونه شناخته شده ببر تاسمانی در باغ وحش هوبارت مرد. علت اصلی انقراض آنها دشمنی مهاجرین جدید قاره یعنی اروپائیان بود.
در سال ١٨٢٤ مهاجرین با خود گوسفند به قاره آوردند . ببر تاسمانی که تا پیش از این از جوندگان تغذیه می کرد، گوسفندها را غذایی لذیذتر و سهل الحصول تر یافت. در نتیجه اروپائیان به شکار ببرهای تاسمانی روی آوردند تا گله های گوسفند خود را در برابر این حیوان گوشتخوار محافظت کنند. از بین رفتن سکونت گاههای طبیعی و شیوع نوعی بیماری هاری در میان ببرهای تاسمانی نیز آنها را به سرعت بسوی انقراض برد. پس از مردن آخرین گونه شناخته شده این حیوان در باغ وحش هوبارت، تلاش های بسیاری برای مشاهده این حیوان صورت گرفت که همگی بی نتیجه بود.
اکنون دانشمندان پذیرفته اند که این گونه نایاب و جالب بر اثر بی خردی انسان بکلی منقرض شده است. لیکن این امید است که با پیشرفت علم همانندسازی بتوانند نمونه ای از این حیوان را بطور مصنوعی ایجاد کنند.
http://i34.tinypic.com/2eofzhd.jpg
http://i38.tinypic.com/296epzn.gif
http://i33.tinypic.com/33p7yub.gif
http://i34.tinypic.com/2cpaomu.jpg
http://i37.tinypic.com/j7dgkn.jpg
آبجی
17th March 2010, 12:24 AM
تاثیر بالهای کوچک پروانه در افزایش شتاب برای گریز از شکارچیان
محققان و زیست شناسان چندین موسسه زیست شناسی با بررسی خصوصیات رفتاری و پروازی پروانه ها دریافتند که بالهای کوچک عقبی در پروانه ها یکی از عوامل اصلی در افزایش شتاب و قابلیت گریز از مقابل شکارچیان است.
محققان اکولوژیست چندین موسسه تحقیقاتی از جمله دانشگاه کورنل طی مطالعاتی جدید و بررسی طبیعت پروانه ها دریافتند که عامل چالاکی این حشرات در فرار از دست مهاجمان، بالهای عقبی آنهاست. به گفته محققان در میان این جانداران برای فرار از دست یک مهاجم نیازی به سریع بودن نیست تنها غیر قابل پیش بینی بودن کفایت می کند.
محققان از گذشته از ارتباط میان توانایی گریز پروانه ها طی دوره های تکاملی با درخشانی رنگ بالهای آنها مطلع بودند. این به آن معنی است که رنگهای درخشان و پر زرق و برق به طور معمول در این حشرات به مهاجمانی نظیر پرندگان این هشدار را می دهد که این پروانه دارای قابلیتهای تدافعی از قبیل طعم ناخوشایند و یا چابکی و سرعت بالاست و ارزش صرف انرژی برای شکار را ندارد.
این پدیده توسط افرادی که برای شکار پروانه های زیبا و رنگارنگ اقدام کرده اند به خوبی تجربه شده است زیرا هرچه رنگ بال این جانداران متنوع تر و درخشان تر باشد، شکار آنها دشوارتر خواهد شد.
با این حال تاکنون نقش بالهای کوچک پشتی پروانه ها در افزایش قابلیت گریز در آنها کشف نشده بود. به همین دلیل زیست شناسان طی یک ازمایش بالهای کوچک پشتی پروانه ای را قطع کرده و شیوه و مسیر پرواز او را به واسطه دو دوربین تصویربرداری تحت نظر گرفتند.
سپس تصاویر سه بعدی به دست آمده بر روی یک رایانه مورد پردازش قرار گرفته و سرعت پرواز، شتاب، سرعت تغییر مسیر و انحنا دادن در مسیر پرواز حشره به ثبت رسید. نتایج نشان داد که قطع شدگی بالهای عقب تاثیری بر فرایند پرواز حشره ندارد اما می تواند شتاب پروانه را به نیم برساند. این بالهای کوچک هوا را شکافته و انرژی مازادی را برای چرخش سریع و ناگهانی در هنگام تحت تعقیب قرار گرفتن در پروانه ایجاد می کند.
بر اساس گزارش ساینس دیلی، به گفته محققان در برخی گونه ها از این حشرات رنگ آمیزی بالها ارتباط مستقیم با توانایی قطعی تدافعی دارد و مهاجم تنها با مشاهده این نوع رنگ آمیزی از شکار پروانه خودداری می کند. به همین دلیل پروانه هایی که طعم آنها برای شکارچیان ناخوشایند است از سرعت پرواز پایینی برخوردار بوده و به ظاهر به راحتی قابل شکار خواهند بود. از دیگر خصوصیات تدافعی پروانه ها ساختار فلس مانند بالهای آنهاست که به دلیل همین ساختار به راحتی از میان منقار پرندگان لغزیده و رها می شوند.
منبع : خبرگزاری مهر
آبجی
17th March 2010, 12:24 AM
مارمولک سخت ترین بارداری را دارد
دانشمندان دریافته اند، نوعی مارمولک استرالیایی سخت ترین دوران باداری در میان جانوران و انسان ها را پشت سر می گذارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، دانشمندان اعلام کردند به جهت محدودیت های خاص آناتومیکی در مارمولک و به ویژه گونه استرالیایی آن، بچه مارمولک زمانی به دنیا می آید که بالغ بر یک سوم وزن مارمولک بالغ وزن دارد.
به گفته دانشمندان از آنجا که در دوران بارداری مارمولک هیچ گونه فضای اضافی برای قرار گرفتن بچه مارمولک در بدن مادر وجود ندارد، حیوان بالغ بیشترین درد را تحمل می کند.
بر اساس گزارش ای.بی.سی، دانشمندان هنرنمایی مارمولک بالغ در به دنیا آوردن بچه خود را معادل دردی عنوان کرده اند که قرار باشد زنی نوزاد 7 کیلوگرمی را به دنیا آورد.
دانشمندان که در صحرای استرالیای جنوبی به بررسی این موضوع پرداخته اند گفتند: هیچ موجود دیگری در دنیا چنین دردی را در دوران بارداری تحمل نمی کند
آبجی
17th March 2010, 12:25 AM
هوش کلاغ ها را دست کم نگیرید!
نتایج تحقیقات دانشمندان انگلیسی حاکی از آن است که پرنده ها و به خصوص خانواده کلاغ ها، بیش از آنچه که در گذشته تصور می شد باهوش هستند.
"کریستوفر برد" از بخش جانورشناسی دانشگاه کمبریج انگستان که در این مورد تحقیقات گسترده ای انجام داده، معتقد است که پرندگان و در راس آنها خانواده کلاغ ها، علاوه بر آنکه از حافظه بسیار خوبی برخوردارند، توانایی استدلال های پیچیده اجتماعی را هم دارند.
آنچه که حیرت آقای "برد" را بیش از همه برانگیخته، توانایی خارق العاده کلاغ ها در ساخت و استفاده از ابزار است.
البته بخشی از هوش این پرندگان در تعامل با سایر اعضای گروهی که در آن زندگی می کنند جلوه گر می شود. به طور مثال کلاغ ها قادرند به راحتی افراد مختلف گروه را از هم تشخیص دهند، و یا با بعضی از آنها روابط نزدیک تری برقرار کنند.
رفتار فریبکارانه
زندگی کردن در گروه، گاهی اوقات باعث می شود کلاغ ها رفتارهای فریبکارانه ای از خود به نمایش بگذارند. نتایج این تحقیقات نشان می دهد که گونه خاصی از زاغ ها، استاد این شیوه های فریبکاری هستند.
بسیاری از کلاغ ها عادت دارند غذا و آذوقه را برای مصرف در آینده، به خصوص در فصل سرما ذخیره کنند. اما گونه به خصوصی از زاغ ها حتی در این مورد یک قدم فراتر می روند.
آنها اگر متوجه بشوند که تحت نظر هستند، برای فریب دادن و گیج کردن پرنده های دیگر منقار خود را در زمین فرو می برند بدون آنکه غذا را در آن نقطه قرار داده باشند. سپس ممکن است آنها غذا را در نقطه ای دیگر مخفی کنند.
تست آینه
پیش از این تصور می شد تنها بعضی از انواع پستانداران، از جمله دلفین ها و فیل ها از وجود خود آگاهی دارند و به نوعی از توانایی تشخیص خود برخوردارند.
اما سال گذشته برای نخستین بار گروهی از محققان آلمانی دریافتند که گونه ای از کلاغ ها (مگپای) نیز از این توانایی برخوردارند.
به این ترتیب که با قرار دادن یک پرچسب رنگی زیر منقار این پرندگان، و قراردادن یک آینه مقابل آنها، مشاهده شد که این زاغ ها با تشخیص تصویر خود در آینه، تلاش می کنند برچسب را از منقار خود جدا کنند.
ساخت و استفاده از ابزار
اما علاوه بر توانایی کلاغ ها در محیط های اجتماعی، موضوع دیگری که حیرت دانشمندان را برانگیخته توانایی آنها در ساخت و استفاده از ابزار است.
تحقیقات اخیر نشان می دهد که کلاغ ها در این مورد نه تنها از پستاندارانی نظیر شامپانزه ها چیزی کم ندارند، بلکه در مواردی رفتار پیچیده تری هم از خود به نمایش می گذارند.
راسل گری، و تیم تحقیقاتی او از دپارتمان روانشناسی دانشگاه آکلند با مطالعه کلاغ های "نیو کلدونین" که در جزیره ای به همین نام در اقیانوس آرام زندگی می کنند، پی بردند که این کلاغ ها با جدا کردن شاخه اصلی، جدا کردن انشعابات آن و سپس شکل دادن به انتهای شاخه، ابزاری درست می کنند که در به دام انداختن کرم ها و حشرات کاربرد دارد.
سئوال بی جواب
در حالیکه دانشمندان موفق شده اند به بسیاری از رفتارهای هوشمندانه کلاغ ها از جمله کلاغ های جزیره "نیو کلدونین" پی ببرند، اما یک سئوال اساسی وجود دارد که هنوز پاسخ قانع کننده ای برای آن پیدا نشده است.
آنها مایلند بدانند که دلیل یادگیری و پیشرفت مهارت در ساخت و کاربرد ابزار توسط این نوع خاص کلاغ ها چیست.
نکته جالب این است که حتی با دور کردن کلاغ های "نیو کلدونین" از محیط اصلی زندگی آنها، و قطع رابطه آنها با سایر اعضای گروه، این کلاغ ها همچنان توانایی ساخت ابزار برای رفع مشکلاتشان را به ارث می برند.
به این ترتیب دانشمندان می گویند با وجودیکه شاید بعضی از مردم تصور کنند تحقیقات علمی در مورد پرندگان و به خصوص کلاغ ها بسیار پیشرفته است، در عمل این یافته اثبات می کند که آنها هنوز در مراحل ابتدایی تحقیقات به سر می برند.
منبع: بی بی سی
آبجی
17th March 2010, 12:25 AM
فهرست عجیبترین حیوانات جهان!
بر اساس اعلام نظر کارشناسان محیط زیست، 28 جاندار عجیبترین حیوانات بر روی کره زمین لقب گرفتند!
اولین این جانداران یک نوع «موشکور» است که اغلب در امریکای شمالی یافت میشود. این موش کور از آن جهت لقب عجیبترین حیوان روی کره زمین را از آن خود کرده که به جای بینی بر روی پوزه خود، 22 بازوچه و حسگر دارد و از طریق آنها میتواند غذای خود را بیابد. این جانور در باتلاقها، دشتها و مناطق پست زندگی میکند و اغلب جانوران بی مهره، حشرات آبزی، کرم و جانداران نرمتن نظیر حلزونها را میخورد.
دومین موجود عجیب در این ردهبندی، یک نوع مار تیز دندان از نژاد افعی است که با داشتن آرواره و پوزهای بلند و نوع خاصی از دندان میتواند زهر خود را به بدن شکارش وارد کند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط کارشناسان محیط زیست، امروزه تنها دو نوع از این مارها در حیات وحش زندگی میکنند یکی در «هائیتی» و «جمهوری دومینیکن» و دیگری در کوباست.
سومین موجودات عجیب خوکهای دریایی هستند که اکثرا یا بر روی آب اقیانوسها و آبهای آزاد زندگی میکنند یا آنکه میتوان آنها را در بستر و کف این آبهای آزاد یافت. این موجودات آبزی خود را با گل و لای و لجن کف اقیانوسها سیر نگه میدارند.
همچنین بر اساس گزارشات موجود، هنوز مشخص نشده است که این خوکهای دریایی چگونه میتوانند در عمق و قعر آبهای آزاد زندگی کنند.
چهارمین موجود عجیب و خارقالعاده جهان، یک ماهی از نوع ماهی حباب است که میتواند با باد کردن خود بر روی آب شناور بماند.
«یتی خرچنگ» که در سال 2005 میلادی در جنوب اقیانوس آرام یافت شد، پنجمین موجود و جاندار آبزی عجیب است و در عمق دو هزار و 200 متری از سطح دریا زندگی میکند.
ششمین جاندار عجیب، «لاک پشت سفید – صورتی» است که البته رنگ کرمی و سفیدش بر بدن این جانور خونسرد غالب است و تنها لکههایی از رنگ صورتی بر بدنش دیده میشود. این لاک پشت غولپیکر در فرهنگ چینیها ارج و قرب فراوان دارد.
«موش دوپا» که هفتمین جانور عجیب جهان است، اکثرا شبانه شکار میرود و در بیابانهای چین و مغولستان یافت میشود. این جاندار جونده دارای دمی بلند، پاهایی دراز و گوشهایی بزرگ است.
بر اساس گزارشات رسمی کارشناسان محیط زیست، این جاندار کمیاب و نادر بوده و به شدت در معرض خطر انقراض نسل قرار دارد.
«دارکوب آی.آی»، هشتمین جانور عجیب جهان است. این موجود با سوراخ کردن تنه درختان کرمهای حشره را بیرون میآورد و اگر این کرمها تلاش کنند تا از دست این جانور فرار کنند، او با دندانهایی همانند یک جونده سوراخ تنه درخت را عریضتر کرده و با انگشت وسطی خود غذایش را شکار کرده و میخورد.
نهمین جانور «سایگا» است که با بینی بسیار بزرگ و قابل انعطافش هوای سرد زمستان را گرم کرده و در تابستان گرد و غبار شدید را فیلتر میکند تا برای تنفس مناسب شود.
«مارماهی دهان گرد» به دلیل عادات غذایی نامعمول و غیر متعادل، دهمین موجود عجیب جهان لقب گرفته است.
یازدهمین جاندار عجیب جهان یک نوع «ماهی هیولا» است که به دلیل قابلیت استتار شدن این لقب را از آن خود کرده است. این ماهی هیولا که در آبهای سرد و آرام زندگی میکند، برای اولین بار در آبهای استرالیا یافت شد و از سال 1982 میلادی تحت حمایت دولت این کشور قرار گرفت.
دوازدهمین موجود عجیب یک نوع «بوزینه تنبل لاغر» است که در نواحی پست و مرطوب و استوایی هندوستان و سریلانکا زندگی میکند و به دلیل نابود شدن زیستگاهها و یا از بین رفتن محل زندگی به شدت در معرض خطر انقراض قرار دارد.
سیزدهمین موجود عجیب یک نوع «تمساح هندی» است که با طول تقریبی هفت متر یکی از بزرگترین سوسمارهای جهان بشمار میرود، اما به دلیل شکار بیرویه توسط قاچاقچیان و شکارچیان غیرمجاز نسل این جانور خونسرد به شدت در معرض انقراض قرار گرفته است.
چهاردهمین موجود عجیب این فهرست یک نوع «قورباغهماهی پرمو» است که در بستر دریاها منتظر شکار به کمین مینشیند و اکثرا در آبهای اندونزی یافت میشود.
پانزدهمین موجود شگفت آور، یک نوع «اختاپوس گوش دراز» است که «اختاپوس دومبو» لقب گرفته و در آبهای پرعمق اقیانوسها و آبهای آزاد زندگی میکند.
نام این اختاپوس را از شخصیت کارتونی «دومبو» در فیلمهای والت دیزنی گرفتهاند.
یک نوع «مار ماهی آبهای پرعمق» که دارای دندانهایی بلند و سوزنی شکل بوده و آروارهای مفصلی است در رده شانزدهم این فهرست قرار دارد. گفته میشود این مار ماهی با حمله به شکارچی، جریانی از الکتریسیته از بدن خود به بدن شکارچی منتقل میکند که میتواند تا چند ساعت فرد یا حیوان شکارچی را بیهوش کند.
پرنده «شوبیل» نیز در رده هفدهم این فهرست قرار دارد. این پرنده که در مردابهای استوایی شرق آفریقا زندگی میکند که با گشودن بالهایش به دو متر میرسد. این پرنده عجیب سیاه رنگ در قرن نوزدهم میلادی و برای اولین بار توسط پرندهشناسان کشف شد.
یک نوع «آفتاب پرست» از راسته مارمولکها نیز در رده هجدهم این فهرست است. این آفتاب پرست که «آکسوتول» نام دارد در نواحی پست و در بستر دریاچهای واقع در مکزیکوسیتی یافت میشود. این آفتابپرست از آن جهت عجیب است که بیش از هر خزنده دیگری قادر است پس از قطع عضو، آن را بازسازی کند.
یک نوع «مرغ شاخدار پفی» نیز که در کشورهای حوزه اقیانوس آرام یافت میشود، در رده نوزدهم این فهرست قرار دارد. طول این مرغ هنگام گشودن بالهایش به 50 سانتیمتر میرسد.
بیستمین جانور عجیب این فهرست یک نوع «مارمولک» است که تمام سرش به انضمام بالا تنه از چین و چروکهایی پوشیده شده و هنگام فرار از دست دشمن این چین و چروکها جمع میشوند.
این نوع از مارمولکها اغلب در صحراهای استرالیا یافت میشوند و در این کشور به «مارمولک دوچرخه سوار» مشهورند.
گفته میشود «اکیدنه» یا جوجه تیغی نوک دراز که یکی از دو نوع پستاندار تخمگذار محسوب میشود و در سال 2007 میلادی جزو حیوانات در معرض خطر انقراض قرار گرفت در رده بیست و یکم قرار دارد و دولت استرالیا برای حفاظت از این جاندار قوانین سختی را اعمال کرده است.
«میمون شبگرد هندی» نیز بیست و دومین حیوان عجیب جهان است و با وجود آنکه در اکثر نقاط دنیا زندگی میکند، اما امروزه گروههای عمده این حیوان در جزایر جنوب شرق آسیا نظیر اندونزی و فیلیپین یافت میشود. گفته میشود هر کدام از کرههای چشم این حیوان 16 میلیمتر ضخامت داشته و به بزرگی مغزش هستند.
بیست و سومین حیوان عجیب این فهرست، «پاندای قرمز» است. این حیوان زیبا به اندازه یک گربه بوده و با داشتن پوست و خزی قطور و ضخیم، میتواند از سرمای سوزان فصل زمستان خود را مصون نگه دارد.
یک نوع میمون در معرض خطر انقراض نیز که به «میمون پوزهدار» معروف است در رده بیست و چهارم این فهرست قرار دارد.
«بوزینه کوچک امریکایی» که دم انبوه و کوتاهی دارد در رده بیست و پنجم این فهرست قرار گرفته و اکثرا در جنگلهای انبوه غرب برزیل، جوب شرق کلمبیا، شرق اکوادور و شرق پرو زندگی میکند. این میمون زیبا همهچیز خوار بود و با انواع و اقسام خوراکیها نظیر میوههای درختان، برگ، حشرات و حتی خزندگان کوچک شکم خود را از شر گرسنگی رها میکند.
«خرس خورشیدی» که در رده بیست و ششم فهرست است، اکثرا در جنگلهای استوایی جنوب شرق آسیا یافت میشود. قد این موجود تنها یک متر است و یکی از کوچکترین حیوانات خانواده خرسها بشمار میرود. حتی گاهی اوقات شنیده شده است لقب «سگ خانواده خرسها» را به دلیل کوچک بودن جثه این حیوان به او دادهاند.
«کوموندور» سگ غول پیکر مجارستانی، به دلیل داشتن موهای بسیار بلند، ضخیم در رده بیست و هفتم فهرست قرار دارد و یکی از گنجینههای ملی و با ارزش مجارستان بشمار میرود.
همچنین در مقابل این سگ پشمالو، یک سگ روستایی مجار نیز وجود دارد که با داشتن موهای پرپشت و به هم گره خورده در رده بیست و هشتم فهرست است.
در رده آخر نیز یک گربه بیمو است که برای اولین بار در سال 1966 میلادی و در امریکا متولد شد. این گربههای بی مو که «اسفینکس» نام دارند، اکثرا در تمامی نقاط جهان زندگی میکنند.
منبع: ایسنا.
آبجی
17th March 2010, 12:31 PM
پروازاميد
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=188) طرح "پروازاميد" از روسيه به ايران، براي حفظ نسل "لك لكهاي سفيد"
"لك لكهاي سفيد"، پرندگان نادر كه تعداد آنها يكصد قطعه برآورد شده، پس از پايان فصل زمستان روسيه ، از ايران به شبه جزيره "يامال" در قطب شمال بازگشتند.
نسل اين پرنده در سال ۱۹۴۷در آستانه انقراض قرار گرفت كه با كمك طرفداران طبيعت و دانشمندان در دهه ۹۰ميلادي ، تحت حمايت قرار گرفته و شمارشان به يكصد قطعه رسيد.
به گزارش خبرگزاري ايتارتاس قرار است امسال طرح ويژه زيست محيطي با حمايت سازمانهاي بينالمللي باعنوان "پرواز اميد" براي حفظ نسل اين پرنده زيبا اجرا شود و در جريان آن لك لكها با هدايت كايت و راهنمايي آن به جنوب پرواز كنند.
اولين پرواز لك لكها به جنوب (ايران) در اگوست سال ۲۰۰۲(شهريور(۸۱ انجام شد و براي نخستين بار براي هدايت و راهنمايي آنهااز "آنجلو داريگو" بهترين كايت سوار ايتاليايي دعوت شد و وي اين دسته لك لك را به ايران راهنمايي كرد.
پاييز امسال قرار است يك دسته از اين لك لكها با همين روش به ايران و دسته ديگر به هند پرواز داده شوند ، طراحان اميدوارند لك لكها مسير را ياد گرفته و سپس در سالهاي بعد همين كارا كرده و در تابستان به سيبري بازگردند.
آنها ميگويند اين كار آنها در سالهاي اخير بيهوده نبوده چون اين يكصد لك لك توانستند مسير شش هزار كيلومتري را پيموده و براي تابستان از ايران به سرزمينهاي شمالي روسيه بازگردند.
در سال ۱۹۸۳براي حفظ نسل لك لكهاي سفيد ، كنوانسيون بينالمللي در " بن " به امضا رسيد كه و روسيه در سال ۱۹۹۳بعنوان كشور محل زيست اين پرندگان به آن پيوست.
كشورهاي ديگر محل زيست و عبور اين پرنده نادر، ايران، هند ،آذربايجان، افغانستان، قزاقستان، پاكستان،ازبكستان و تركمنستان هستند.
آبجی
17th March 2010, 12:33 PM
جد اصلي ميمون هاي بزرگ کشف شد
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=191) دانشمندان بقايای يک پستاندار اوليه را کشف کرده اند که نه تنها ممکن است جد انسان، بلکه همچنين جد ميمون های بزرگ از جمله شامپانزه ها و گوريل ها نيز بوده باشد
دانشمندان بقايای يک پستاندار اوليه را کشف کرده اند که نه تنها ممکن است جد انسان، بلکه همچنين جد ميمون های بزرگ از جمله شامپانزه ها و گوريل ها نيز بوده باشد.
اسکلت ناقص اين "حلقه گم شده" 13 ميليون ساله توسط باستان شناسانی که سرگرم حفاری در يک محوطه باستانی در نزديکی بارسلون بودند کشف شد.
جزئيات اين اکتشاف هيجان آور در مجله "ساينس" منتشر شده است.
محققان می گويند که اين موجود احتمالا نر، ميوه خوار و اندکی کوچکتر از شامپانزه بوده است.
باستان شناسان تازه حفاری را آغاز کرده بودند که دندان اين موجود از زير زمين ظاهر شد.
ادامه جستجوها به کشف يکی از کامل ترين اسکلت های موجود از ميمون های دوره مايوسين (از 22 تا 5/5 ميليون سال قبل) منجر شد.
سالوادور مويا-سولا از موسسه باستان شناسی ميگوئل کروسافانت در بارسلون و همکارانش پس از کشف دندان، بخش هايی از جمجمه، قفسه سينه، ستون فقرات، دست ها، پاها و ساير استخوان های آن را کشف کردند.
آنها اين موجود را به خانواده و گونه کاملا جديدی که "پيرولاپيتکوس کاتالايونيکوس" (Pierolapithecus catalaunicus) نامگذاری شده است نسبت داده اند.
آخرين جد مشترک؟
براساس شواهد ژنتيکی و ساير شواهد تصور می شود که ميمون های بزرگ (Apes که از جمله شامل گوريل ها، شامپانزه ها و اورانگوتان ها هستند) 16 تا 11 ميليون سال قبل از گروه ديگری از پستانداران عالی موسوم به ميمون های پست تر (شامل گيبون و سيامانگ) جدا شده باشند.
بنابراين جالب است که موجودی مانند پيرولاپيتکوس درست در همين فاصله ظاهر می شود.
دانشمندان تصور می کنند اين موجود پس آغاز تکامل ميمون های پست تر در مسيری جداگانه و پيش از ايجاد تنوع در ميان ميمون های بزرگ و پيدايش اورانگوتان ها، گوريل ها، شامپانزه ها و البته انسان ها، زندگی می کرده است.
پروفسور مويا-سولا گفت: "پيرولاپيتکوس احتمالا آخرين جد مشترک ميمون های بزرگ و انسان هاست يا کاملا به آن نزديک است."
محققان می گويند در قفسه سينه، بخش تحتانی ستون فقرات و مچ اين موجود نويافته، علائمی از توانايی های خاص بالارفتن از درخت که آن را به ميمون های بزرگ امروزی مرتبط می کند ديده می شود.
حالت عمودی اندام اين حيوان و ميمون های بزرگ امروزی ظاهرا حاصل سازگاری برای صعود عمودی و آويزان شدن از شاخه ها است.
فسيل های به جا مانده از ميمون های عصر مايوسين کمياب و ناقص است؛ بنابراين يافتن چنين فسيل کاملی از اين دوره زمانی بی سابقه است.
ديويد بيگان، استاد باستان شناسی در دانشگاه تورنتو، کانادا، در گفتگو با بی بی سی ضمن چشمگير خواندن اين اکتشاف گفت: "فکر می کنم نويسندگان مقاله ساينس درست حدس می زنند که اين موجود احتمالا شکاف ميان نخستين ميمون هايی که وارد اروپا شدند و ميمون هايی که فسيل هايشان به انواع امروزی شبيه است را پر می کند."
کره ميمون ها
ساير دانشمندانی که روی فسيل ميمون ها کار می کنند از اين اکتشاف به وجد آمده اند. اما نتيجه گيری های پژوهشگران اسپانيايی همه آنها را قانع نکرده است.
پروفسور بيگان بعيد می داند که پيرولاپيتکوس جد اورانگوتان ها بوده باشد.
وی توضيح داد: "من فسيل های اصلی را نديده ام. اما به خصوص چهار يا پنج مشخصه مهم در چهره وجود دارد که به نظر می رسد به ميمون های آفريقايی شباهت داشته باشد."
"به نظر من اين احتمال وجود دارد که اين موجود در مسير تکامل به سوی ميمون های آفريقايی و انسان بوده باشد."
پروفسور ديويد پيلبيم، مدير موزه پيبادی در شهر کمبريج در آمريکا نسبت به رابطه پيرولاپيتکوس به ميمون های بزرگ امروزی حتی ترديد بيشتری دارد.
وی گفت: "به نظر من مرتبط دانستن اين موجود به هر يک از ميمون های امروزی تنها به کمک قوه تخيل ممکن است. بعيد می دانم که بستگان ميمون هايی که امروز در مناطق استوايی آفريقا يا آسيا زندگی می کنند را در اروپا بتوان يافت."
زمين در دوران مايوسين را به واقع می توان کره ميمون ها لقب داد.
در آن مقطع از تاريخ زمين تا 100 گونه مختلف از ميمون ها در جهان کهن، از فرانسه گرفته تا چين و از کنيا گرفته تا ناميبيا جولان می دادند
آبجی
17th March 2010, 12:33 PM
حيات وحش پارك ملي گلستان
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=206) حيات وحش پارك ملي گلستان شامل انواع پستانداران، پرندگان، خزندگان، دوزيستان و آبزيان مي باشد. وجود ۶۹ گونه پستاندار و ۱۴۹ گونه پرنده و ۸ گونه ماهي و تعداد متنوعي از خزندگان و دوزيستان، موجب غناي پارك گرديده اند. هم چنين حشرات متنوع پارك بسيار ارزشمند بوده كه نياز به شناسايي و بررسي بيشتر دارند.
از ميان انواع مختلف پستاندارن پارك مي توان، مهم ترين آنها از قبيل شوكا، مرال، قوچ و ميش كل و بز ، آهو ، پلنگ، خرس ، گرگ، روباه، گربه جنگلي، سمور و خوك وحشي را نام برد و در بين پرندگان، قرقاول، كبك، انواع پرندگان شكاري، انواع عقاب ها، هما و انواع پرندگان شاخه نشين را به وفور مي توان مشاهده نمود.
در تحقيقات انجام شده در يكي از رودخانه هاي پارك، (( مادر سو )) ( دوغ )، گونه هايي از ماهيان از قبيل كولي، سياه ماهي، سس ماهي، عروس ماهي، قزال آلا، رنگين كمان، سگ ماهي جويباري ( لوچ ) شناسايي شده اند.
آبجی
17th March 2010, 12:33 PM
بيداري نهنگ هاي ماده ، يک ماه پس از زايمان
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=213) ايرنا: نهنگهاي قاتل و دولفين هاي گردن قلمي طي يک ماه پس از زايمان مژه برهم نمي گذارند.
محققان دانشگاه کاليفرنيا دريافتند نوزادان اين نهنگ ها در يک ماهه اول پس از تولد لحظه اي به خواب نمي روند و مادران آنها ناگزيرند پا به پاي نوزادان خود بيدار بمانند. اين پديده نظريه رايج در اين خصوص را که خواب براي رشد مغز و بدن ضروري است ، مورد چالش قرار مي دهد. بيدار ماندن نوزادان اين جانوران دريايي چند مزيت براي آنها دارد ؛ از جمله اين که به آنها اجازه مي دهد دماي بدن خود را تا زماني که يک لايه محافظ لاستيک مانند در بدنشان به وجود آيد ، بالا نگه دارند.
آبجی
17th March 2010, 12:33 PM
پيامدهاي كمبود حيوانات آزمايشگاهي
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=242) به نقل از بي بي سي
ادعا شده است كه كمبود ميمون ها و گوريل هاي آزمايشگاهي در سراسر جهان ممكن است در راه انجام پژوهش هاي علمي براي يافتن معالجات دارويي و ژنتيكي مانع ايجاد كند. تحقيقاتي كه به كمك پستانداران عالي در سراسر جهان انجام مي شود اخيراً براي نخستين بار مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفتهاست. اين مطالعه ميگويد مشكل كمبود اين حيوانات آزمايشگاهي، پيشرفتهاي علمي با هدف درمان اچ آيوي و بيماريهاي عصبي را تهديد ميكند. كارشناسان سوئدي طي اين مطالعه سه هزار مقاله پژوهشي را براي تعيين ابعاد استفاده از پستانداران عالي در تحقيقات انجام شده در سال 2001 بررسي كردند. نتايج مطالعه آنها در شماره هفته جاري مجله «نيوساينتيست» منتشر شدهاست. اين بررسي كه توسط محققان دانشگاه آپسالا در سوئد انجام شد، 4411 مطالعه را كه شامل انجام آزمايشهايي به روي بيش از 21 هزار حيوان منفرد بود، دستچين كرد. اين پژوهشگران رقم زده اند كه سالانه ممكن است تا 200 هزار پستاندار عالي در تحقيقات علمي مورد استفاده قرار گيرد. با اين حال به رغم بالا بودن اين رقم، محققان در دسترسي به اين حيوانات با كمبود شديد مواجه هستند. تقاضا براي استفاده از اين حيوانات تشديد شدهاست كه تا حدودي ناشي از نياز به استفاده از گونه هاي نزديك به انسان در تحقيقات مربوط به اچ آيوي و ايدز است. برخي پژوهشگران تصور ميكنند كه اين كمبود «مي تواند پيشرفت هاي بديع در زمينه بيماري هاي عصبي، اچ آيوي، توسعه داروها و علوم ژنتيك را كند سازد». اين كمبود به آن معني بوده است كه بسياري از پيشنهادهاي مطالعاتي به دليل عدم دسترسي دانشمندان به تعدادي كافي از اين حيوانات براي انجام آزمايش هاي خود رد شدهاست. پرفسور كالين بلكمور، مدير اجرايي شوراي پژوهشهاي پزشكي بريتانيا (ام آر سي) گفت: «اين مسئله كه با توجه به نيازهاي تحقيقاتي كمبود چشمگيري در زمينه پستانداران عالي وجود دارد كاملاً درست است». وي تأكيد كرد كه «به رغم فشار شديد براي خودداري از استفاده از ميمونها» در حال حاضر انجام آزمايشها به روي اين حيوانات تنها گزينه موجود در شماري از رشتههاي تحقيقاتي است. مطالعه دانشمندان سوئدي نشان داد كه ميمون هاي «دنياي قديم» بيش از ساير حيوانات مورد استفاده بودند و در 65 درصد كل آزمايشها به كار گرفته شدهاند. ميمونهاي «دنياي جديد» در تنها 15 درصد مطالعات به كار گرفته شدند و خانواده گوريل ها و شامپانزه ها در تنها 9 درصد موارد. اين گزارش بر اين واقعيت تأكيد ميكند كه مقالات تحقيقاتي اغلب از ذكر شرايط نگهداري پستانداران عالي پيشينه پژوهشي آنها باز ميمانند كه اين مسئله ارزيابي اعتبار علمي آزمايش هاي انجام را دشوار مي سازد.
آبجی
17th March 2010, 12:34 PM
حمله ابر- موشها به مرغهاي دريايي زنده
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=248) موشهايي كه به طور تصادفي از كشتيهاي تجاري به جزيره اي در اقيانوس اطلس در ميانه راه ميان آمريكاي جنوبي و آفريقا گام گذارده بودند در عرض چند نسل به سه برابر جثه اوليه خود رشد كردهاند و با تغيير شگفت انگيز در رفتار و عادات خود به مرغان زنده دريايي حمله ور ميشوند و آنها را ميخورند.
به گزارش پايگاه اينترنتي بيبيسي محققان حافظ محيط زيست در جزيره گاف Gough Islandاز مستعمرات انگليس در اقيانوس اطلس جنوبي در بررسيهاي خود در اين جزيره مشاهده كردهاند كه موشهاي بزرگ جثه به جان يك ميليون مرغ دريايي ساكن اين جزيره از انواع مختلف نظير مرغ توفان، آلباتراز، مرغ آبشكاف افتادهاند و بخصوص جوجه هاي اين مرغان را از پاي در ميآورند.
به گفته كارشناسان انجمن سلطنتي حفاظت از پرندگان، وجود اين موشها در سطح جزيره گاف كه يكي از نقاط امن براي شمار زيادي از انواع كم نظير مرغان دريايي است، جان اين مرغان را در معرض خطر جدي قرار داده و ميتواند نسل آنها را منقرض سازد.
يك راه مقابله با اين موشها به گفته دكتر ريچارد كاتربرت زيست شناس و از اعضاي انجمن سلطنتي حمايت از پرندگان، عبارت از پاشيدن سم ضد موش بر روي جزيره است. اين شيوه در زلاند نو با موفقيت به اجرا در آمده است. راه ديگر نشر دادن باكتريهاي بيماريزا هستند كه موشها را از پاي در ميآورند.
جزيره گاف با عرض و طول ۶در ۸كيلومتر زيستگاه ۲۲نوع مختلف از پرندگان است كه از آن ميان ۲۰نوع را مرغان دريايي تشكيل ميدهند.
جمعيت كل پرندگان اين جزيره به حدود ۱۰ميليون بالغ ميشود. تا قبل از آنكه موشها در قرن نوزدهم و از طريق كشتيهايي كه در كنار اين جزيره پهلو ميگرفتند به اين جزيره وارد شوند، پرندگان ساكن جزيره زندگي بيدردسري را مي گذراندند.
موشهايي كه به جزيره وارد شدهاند به واسطه دسترسي به مواد غذايي و پروتئيني سرشار و نيز به واسطه سردي هواي جزيره در عرض چند نسل نه تنها جثه و هيكل به مراتب درشت تري پيدا كردند كه در رفتار خود نيز تغيير دادند و به شكارچياني تبديل شدند كه جسارت حمله به شكارهاي بزرگ را دارند.
به گفته زيست شناسان در آب و هواي سرد، تغيير ابعاد بدن و بزرگتر شدن اندام براي حيوان مفيد است و شانس بقاي آن را بالاتر ميبرد.
جوجههاي پرندهاي نظير آلباتراز كه بومي درياهاي جنوب است مدت هشت ماه در لانه ميماند و در اين مدت براي تغذيه به والدين خود اتكا دارد. اين جوجهها حدود يك متر طول دارند و وزنشان ۲۵۰برابر بيشتر از موشهاست با اين حال قادر به حركت و دفاع از خود نيستند.
محققان مشاهده كردهاند كه موشها كاملا عادت به گوشتخواري پرندگان زنده را در خود نهادينه كردهاند و دسته جمعي به سراغ اين جوجهها ميروند و آنها را زنده زنده ميجوند.
جوجههاي آلباتراز احتمالا ممكن است در برابر حمله يك موش از خود دفاع كنند اما زماني كه موشها در قالب گروههاي هشت و ده تايي حمله ور ميشوند قدرت دفاع را از دست ميدهند.
نسل مرغهاي آلباتراز پيشاپيش به واسطه ماهيگيري صنعتي در معرض خطر قرار گرفتهاست. براساس برآوردها سالانه ۱۰۰هزار از اين پرندگان در تورهاي بزرگ كشتي هاي ماهيگيري كه در دريا پهن ميشود گرفتار ميآيند و از بين مي روند.
براساس تحقيقات يك كميته علمي در انگليس موشهاي جزيره گاف تنها يكي از ۲هراز و ۹۰۰نوع گونه غيربومي در ۱۷جزيره مستعمره انگليس هستند كه حيات گونههاي بومي را در اين جزاير مورد تهديد قرار داده اند.
مستعمرات انگليس كه از آنها با عنوان قلمروهاي ماورابحار انگليس ياد ميشود از قطب جنوب تا جزاير كارائيب و تا آمريكاي جنوبي پراكنده اند.
شمار گونه هاي غيربومي در اين جزاير متفاوت است. به عنوان مثال در جزيره برمودا هزار و ۲۰۰گونه غير بومي موجود است در حاليكه در جزاير ساندويچ هيچ گونه غير بومي يافت نميشود.
دولت انگليس مبلغ ۶۲هزار پوند براي بررسي بيشتر در خصوص نحوه مقابله با موشهاي جزيره گاف اختصاص داده است.
آبجی
17th March 2010, 12:34 PM
پنجمين گونه فرعي از شمپانزهها در آفريقا كشف شد
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=264) محققان دانشگاه ملي استراليا واقع در كانبرا موفق شدهاند گونه فرعي يا زيرگونه تازه اي از شمپانزهها را كشف كنند كه تاكنون از ديد جانورشناسان و دانشمندان متخصص رده بندي حيوانات پنهان مانده بود.
بر اساس سيستمهاي رده بندي موجود چهار نوع شمپانزه در جهان موجودند كه دو نوع آن در آفريقاي غربي، يك نوع در آفريقاي مركزي و يك نوع نيز در آفريقاي شرقي زيست ميكنند.
علاوه بر اين گروههاي چهارگانه، زيست شناسان يك گروه نيز كه شامل بونبو يا شمپانزههاي كوتوله هستند در جنوب رودخانه كنگو شناسايي كرده- اند.
اما به نوشته هفته نامه علمي نيو ساينتيست بررسيهايي كه به وسيله محققان استراليايي بر روي ابعاد و مشخصه هاي فيزيكي ۹۶جمجمه مربوط به شمپانزهها در ناحيه افريقاي شرقي به انجام رسيده مشخص ساخته كه به تقسيم بندي هاي گذشته بايد تقسيم بندي تازهاي اضافه شود به اين معني كه شمپانزههاي ساكن ناحيه آفريقاي شرقي بايد به دو گروه شمال - غربي و جنوب - شرقي تقسيم شوند.
شمپانزههاي جنوب - شرقي آفريقا نسبت به همتاهاي شمال غربي خود جمجمه بزرگتر و كاسه مغزشان جادارتر است در حاليكه شمپانزههاي شمال-غربي سق و كام بلندتري دارند و وزنشان بطور متوسط به ۳۰تا ۳۵كيلوگرم بالغ ميشود كه كمتر از وزن ۵۰تا ۶۰كيلوگرمي شمپانزههاي جنوب-شرقي است.
اكتشاف تازه محققان استراليايي به دشواري بزرگي كه جانور شناسان در گذشته با آن روبرو بودند پايان داده است.
اين دشواري از اين قرار بود كه آنان نميتوانستند توضيحي براي كم بودن وزن و كوچك بودن جثه شمانزههاي ساكن مناطقي نظير گومبه در تانزانيا بيابند.
اكنون روشن شده علت اين امر تعلق اين دو شمانزه به دو گروه و گونه مختلف بوده است.
به اعتقاد محققان استراليايي نسل اين دو گروه از شمپانزهها در حدود ۵۰تا ۱۰۰هزار سال پيش از يكديگر جدا شدهاند و در دو مسير تطوري مختلف به تطور ادامه داده اند.
كشف اخير علاوه بر جنبه هاي علمي از نظر عملي و در زمينه حفاظت از شمپانزهها از اهميت برخوردار است. اين امر بخصوص با توجه به اين نكته كه در برخي از بخشهاي آفريقا از گوشت شمپانزهها به عنوان غذا استفاده ميشود اهميت بيشتري مييابد.
آبجی
17th March 2010, 12:34 PM
قورباغه ها سريعتر از دايناسورها منقرض مي شوند
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=269) يکي از مسائلي که ذهن دانشمندان امروزي را به خود مشغول کرده ، پديده اي با نام «گرم شدن جهاني» يا همان Global Warming است و هر روز که مي گذرد ، نگراني پژوهشگران درباره عوارض اين پديده بيشتر مي شود.
گرچه همانند ديگر مسائل علمي ، در اين مورد نيز عده اي از محققان ساز مخالف مي زنند، اما بايد گفت که پژوهش هاي جديد، وجود تفاوت هاي اساسي بين گرم شدن جهاني امروزي و تغييرات آب و هوايي در دوران گذشته را نشان مي دهد. محققان مخالف معتقدند که هيچ جايي براي نگراني از اين موضوع وجود ندارد؛ زيرا در گذشته هاي بسيار دور نيز گرم شده است ، ولي گونه هاي جانوري هميشه توانسته اند خود را به نوعي با اين موضوع وفق دهند و منقرض نشوند. تمامي گونه هاي جانوران نياز به زيستگاه هاي طبيعي خود دارند و نيز هر يک از آنها در شرايط آب و هوايي مخصوص به خود قادر به زندگي است.
وقتي در گذشته آب و هوا تغيير کرد، سبب شد جمعيت گونه ها بر اثر مرگ ومير در زيستگاه طبيعي آنها بسيار کاهش يابد؛ اما در عوض ، اين گونه ها براي خود زيستگاه هاي جديدي يافتند و در اين مکانها تعداد آنها بار ديگر افزايش يافت.
اين پروسه مهاجرت براي زنده ماندن گونه ها در شرايط آب وهواي ناپايدار دوران آخرين عصر يخبندان ، بسيار ضروري بوده و توانسته است کمک بسيار مفيدي در بقائ گونه ها باشد. اما در حال حاضر به علت اوضاع خاصي که انسان در طبيعت به وجود آورده است و نيز به دليل جداشدن قاره ها از يکديگر، هرگز چنين مهاجرت وسيعي نمي تواند از انقراض گونه ها در مقياس بزرگ جلوگيري کند. امروزه فعاليت هاي انساني ، اکوسيستم هاي بزرگ قديمي را به قطعات بسيار کوچک تبديل کرده است ؛ در نتيجه ديگر گونه هاي مختلف جانوري که در اثر تغييرات آب وهوايي در خطر انقراض قرار دارند، نمي توانند براحتي به مناطق قابل سکونت مهاجرت کنند. با وجود اين ، گونه هايي از حيوانات که توانايي تحرک بيشتري دارند مثل پروانه ها يا پرندگان شانس بيشتري براي بقا در شرايط متغير آب و هوايي دارند و راحت تر از گونه هاي ديگر مي توانند به زيستگاه جديد خود مهاجرت کنند. بعکس ، گونه هايي از قبيل خزندگان و دوزيستان ، در بيشترين خطر انقراض قرار دارند. اين يافته ها بر پايه تحقيقاتي که روي جمعيت خزندگان منطقه مديترانه در اواخر عصر يخبندان صورت گرفته ، استوار است.
بر اثر تکه تکه شدن خشکي هاو جداشدن قاره ها از همديگر، خزندگان در زيستگاه هاي اصلي خود به دام افتادند و وقتي دما افزايش يافته است ، خزندگاني که تحمل بيشتري نسبت به گرما داشته اند، زنده مانده و مابقي نابود شده اند. اما باز هم همين تعداد از خزندگاني که باقي مانده بودند، نتوانستند جايگزيني خوب براي جمعيت از دست رفته باشند و نتيجه آن شد که تمامي جمعيت آن جانوران از دست رفتند و گونه آنها منقرض شد. بنابراين در اين مناطق ، تنوع زيستي حذف شد. براساس تحقيقات جديد، بيم آن مي رود که در آينده نيز مناطق حفاظت شده و پارکهاي محل سکونت حيوانات مختلف با خطر فقر گونه اي روبه رو شود. بنابراين افرادي که اين پديده يعني گرم شدن جهاني را کم اهميت جلوه مي دهند، بايد بدانند که در اشتباه مطلق به سر مي برند؛ زيرا فعاليت هاي انساني سبب شده است برخي از گونه هاي جانوري نتوانند مرگ و ميرهاي همنوعان خود را جبران کنند و در نتيجه منقرض خواهند شد.
آبجی
17th March 2010, 12:35 PM
ظهور مجدد جانور منقرض شده
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=270) http://www.jamejamdaily.net/images/20030924/013.jpg
يك جانور حشره خوار كه تاكنون گمان مي شد نسل آن منقرض شده است در كوبا كشف شد.
دانشمندان تاييد كرده اند كه اين جانور در چند ده سال گذشته به ندرت ديده شده و همگان بر اين باور بوده اند كه نسل آن كاملا منقرض شده است.
اين جانور حشره خوار كه چشماني بسيار كوچك و پوزه اي خرطوم مانند دارد در زبان كوبايي ها آلماكي نام دارد.
پرنساتينا آژانس خبري كوبا با اعلام اين خبر گفت كه محققين در تلاشند تا تعداد بيشتري از اين جانور را نيز در همان منطقه بيابند.
اين آژانس خبري همچنين از قول دانشمندان جانورشناسي گفت كه اين كشف بسيار ارزشمند اين اميد را به وجود آورده است كه احتمالا برخي ديگر از گونه هاي جانوري كه گمان مي شود از بين رفته اند نيز قابل يافت باشند.
آلماكي جانوري تقريبا شبيه گوركن و يا شغالك مي باشد اما اندكي كوچكتر و كمي خشن تر مي باشد.
اين جانور تمام مدت روز را در تونل هاي زيرزميني سپري مي كند و در دل شب براي شكار حشرات و خزندگان كوچك از مخفيگاه خود خارج مي شود.
آبجی
17th March 2010, 12:37 PM
دو گونه جديد پستاندار موسوم به "لمور" در ماداگاسكا
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=274) دو گونه جديد پستاندار موسوم به "لمور" در ماداگاسكار شناسايي شد
محققان آلماني موفق به شناسايي دو گونه جديد از پستانداران موسوم به "لمور" در جزيره ماداگاسكار شدهاند.
به گزارش سايت اينترنتي "بيبيسينيوز"، "لمور" به پستانداران كوچكي گفته ميشود كه داراي ظاهري بين ميمون و موش بوده و چشمان درشتي دارند.
"لمور"ها هماكنون كميابترين ميمونهاي جهان محسوب ميشوند كه تنها در جزيره ماداگاسكار زيست ميكنند.
جزيره ماداگاسكار از ۱۶۵ميليون سال قبل از ساير خشكيهاي زمين جدا شده و در انزوا تكامل يافتهاست. اين جزيره هماكنون محيط زيست پستانداران، پرندگان و گياهاني است كه در هيج كجاي ديگر از كره زمين يافت نميشوند.
محققان مركز تحقيقات پستانداران "دي پي زد" آلمان و دانشگاه "گوتينگن" اين كشور در مطالعهاي جديد و با بررسيهاي ژنتيكي موفق شدند دو گونه جديد از "لمور"هاي كمياب را شناسايي كنند.
گونه اول با جثهاي به بزرگي يك سنجاب قهوهاي، داراي دمي بلند و پشمالوست و گونه دوم با جثهاي اندكي بزرگتر از جثه موش، داراي گوشهاي كوچك و يك لكه سفيد رنگ روي بيني خود است.
پيش از اين ۴۷گونه "لمور" در جزيره ماداگاسكار شناسايي شدهبود كه با كشف اخير، تعداد آنها به ۴۹عدد رسيدهاست.
به گفته محققان، اين دو گونه "لمور" در بخشهايي از "ماداگاسكار" كشف شدهاند كه پيش از به كرات مورد جستجو و مطالعه قرار گرفته بودند و همين امر نشان ميدهد كه تا چه ميزان دانش زيستشناسان درباره تنوع زيستي و گونههاي حياتي اين جزيره دورافتاده، اندك است.
آبجی
17th March 2010, 12:37 PM
جانوران اعماق درياها غذاي خود را از كجا تهيه ميكنند
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=282) يكي از اسرار گيجكننده حيات گونههاي دريايي كه سالهاست توجه زيستشناسان را به خود معطوف كرده اين نكته است كه گونههايي كه در كف اقيانوسها و درياها زيست ميكنند از كجا غذاي كافي براي ادامه حيات بدست ميآورند.
آنچه كه بر پيچيدگي مساله افزوده آن است كه زيست شناسان با اندازهگيري مواد غذايي كه از سطح آب به كف دريا تهنشين ميشود دريافتند اين ميزان غذا براي زنده نگه داشتن گونههاي موجود در اعماق دريا كافي نيست.
به نوشته هفته نامه علمي "ساينس" يك گروه از زيست شناسان در موسسه تحقيقات آبي در خليج مونتري پس از ۱۰سال تحقيق با استفاده از دوربينهاي ويديويي و زير درياييهاي روباتي كوچك به اين نتيجه رسيدند كه ماده غذايي رايج در اين اعماق لعاب يا خلطي است كه از نوعي جانور دريايي به اندازه بچه قورباغه حاصل ميشود.
اين جانور عجيب "شفيره غول آساي اقيانوسي" ( (giant larvaceanنام دارد كه در درون خانههايي كه به عرض يك متر از جنس لجن و گل و لاي در كف اقيانوس زيست ميكند و در اين خانه غذا انبار ميسازد.
زماني كه خانه پر از لعاب و خلط شد و ديگر جايي براي زيست نبود اين شفيرههاي غول آسا به نقطه ديگري ميروند و خانه ديگري درست ميكنند.
ميزان مواد غذايي كه به اين ترتيب در خانههاي رها شده باقي ميماند طبق محاسبه زيست شناسان از نظر ميزان كربن نصف مقدار كربني است كه از بارش مواد و ذرات آلي از سطح آب به بخشهاي پاييني حاصل ميشود.
آبجی
17th March 2010, 12:37 PM
دلفينها همديگر را به اسم صدا مىكنند
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=286) تحقیقات جدید دانشمندان نشان مى دهد دلفینها براى یكدیگر نام انتخاب مىكنند تا بتوانند در هنگام گرفتار شدن در مشكلات با یكدیگر ارتباط برقرار كنند.
به گزارش سایت اینترنتى آنانوا، این محققان با استفاده از تجهیزات پیشرفته اقدام به ضبط صداى دلفینها كرده و متوجه این موضوع شدند.
آبجی
17th March 2010, 12:38 PM
ببر خزر گونه اي که ديگر وجود ندارد
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=301) http://www.jamejamdaily.com/images/20040105/tiger.jpg
ظل السطان يکي از بسيار پسران ناصرالدين شاه در تاريخ سرگذشت مسعودي به تفصيل از شکارهاي گوناگون خود حکايت مي کند و شايد شکار اين شاهزاده قاجار در شبه جزيره ميانکاله مازندران از همه لحاظ شنيدني تر باشد.
او به نام حفاظت از منطقه مازندران در مقابل شورشيان ترکمن پا به 35 کيلومتري شرق شهرستان ساري امروز مي گذارد و اردويي بزرگ در اين جزيره کوچک برپا مي کند و 40 روز در آنجا به شکار و تفريح مي گذراند.
اين شکارچي قهار مي گويد: از تفنگداران ما شخصي نبود که شکاري نزده باشد. در آنجا 6 هزار قرقاول ، 35 ببر (جمعيت ببر حداکثر 2 تا 3 برابر اين تعداد در منطقه بوده است)، 18 پلنگ ، 150 مرال (گوزن قرمز) و تعداد زيادي شوکا (گوزن کوچک) شکار کرديم.
البته او اضافه مي کند پدر تاجدارش پس از او طي سفري به مازندران به اين جزيره آمد و ديگر از شکارهاي زياد منطقه خبري نبود.
اين شکارها، نابودي جنگلهاي هيرکاني و از بين رفتن آرامش تالاب هاي منطقه ، همگي دست به دست دادند تا ديگر نشاني از بي آزارترين ببر جهان نباشد، ببري که حتي يکبار حمله آن به انسان ها در منطقه درياي خزر به طور رسمي اعلام نشده است...
چندي پيش مسوولان موزه تاريخ طبيعي دارآباد تهران با خريد پوست يک قلاده ببر خزري آن را در موزه به نمايش عموم گذاشتند.
شايد بتوان گفت اولين باري که اروپاييان با ببر خزري آشنا شدند، زماني بود که شکسپير در نمايشنامه مکبث از ببر هيرکاني (خزري) سخن به ميان آورد.
ببر خزري مويي پرپشت تر و روشن تر از ببر هندي دارد و از لحاظ جثه شايد به اندازه ببر بنگال و يا کمي بزرگتر باشد.
نوارهاي روي پوست ببر علاوه بر افزايش قدرت استتارش شناسنامه او نيز محسوب مي شود و مانند اثر انگشت در انسان ها، شکل اين نوارها براي هر ببر متفاوت است.
ببر خزري به نام Panthera tigris virgata در گذشته نه چندان دور در سواحل درياي خزر، منطقه قفقاز، استان خراسان تا شمال افغانستان و سواحل درياچه هاي آرال و بالخاش و آسياي مرکزي و حتي مناطقي در نزديکي مرز ايران و ترکيه پراکنش داشته است.
چندي پيش با انتشار خبر ديدن ردپاي ببر خزري در منطقه اي نزديک مرز ايران و ترکيه ، اميدوار شديم که شايد اين شکارچي زيبا را بار ديگر از نزديک ببينيم.
به احتمال زياد آخرين ببر خزري در ايران در بيشه اي نزديک به روستاي آق قميش شکار شده است. اين روستا در 10کيلومتري شرق کلاله ، سر راه مينودشت به بجنورد (مسير مشهد) قرار دارد.
اين ببر را سروان احمد هنرور در سال 1332 شکار کرد. از آن زمان به بعد خبرهاي متعددي درباره حضور اين ببر شنيده شد که بيشتر آنها ناشي از حضور پلنگ آسيايي در منطقه بود که به اشتباه ببر خزري ناميده مي شد.
سازمان محيط زيست احتمال حضور اين ببر را در جنوب شهر علي آباد کتول ، منطقه حفاظت شده «جهان نما» و منطقه حفاظت شده «پرور» در استان سمنان مي داد. اما پس از بررسي هاي وسيع هيچ ببري در جنگهاي اطراف مشاهده نشد.
البته در دهه 1970 ميلادي آخرين ببر خزري ديده شده در منطقه ها کاري (Hakkari) ترکيه بوده است. ببر، هشت زيرگونه دارد که امروز فقط 5 گونه از آنها قابل مشاهده اند.
ببر بنگال ، ببر هندي ، ببر سيبري ، ببر چين و سوماترا را مي توان در طبيعت ديد، اما ببر چين بسيار نادر است و از ببر سيبري تنها 200 قلاده باقي مانده است. ببر خزري ، ببر کوچک بالي و ببر جاوا نيز ظاهرا منقرض شده اند.
تنها ببري که به ببر خزري شباهت زيادي دارد، ببر سيبري است که از لحاظ جثه بزرگترين و سنگين ترين ببر جهان به شمار مي رود و حدود 300 کيلوگرم وزن دارد.
طعمه هاي ببر خزري ظاهرا گراز وحشي ، مرال و شوکا، گورکن ، پرندگان و خرگوش بوده است ؛ اما بايد به اين نکته اشاره کرد که ببر ممکن است هر چهارپايي را شکار کند و گاهي ديده شده که حتي سياه گوش (گربه وحشي) نيز طعمه ببر سيبري شده است.
کينون ، شکارچي اروپايي ، اولين کسي است که از منطقه پارک ملي گلستان که 90 سال پيش شناخته شده نبود ياد مي کند.
او در اين منطقه يک ببر خزري شکار مي کند که طول پوستش 3 متر و 51 سانتي متر و به اندازه يک ببر نر بنگال بزرگ بود.
به طور کلي ببرها نسبت به از بين رفتن زيستگاه بسيار آسيب پذيرند و اگر پارک ملي گلستان 600 سال پيش حفاظت شده اعلام مي شد، امروز ببر خزري در منطقه حضور داشت.
امروز در جهان 5400 تا 7000 قلاده ببر وجود دارد که به اعتقاد بسياري از کارشناسان با از بين رفتن زيستگاه هاي اين گوشتخواران در اواسط قرن بيست و يکم ديگر شاهد حضور آنها نخواهيم بود.
ببرها از هر 8 بار حمله ، يک بار طعمه را به چنگ مي آورند، اما شيرها هر 4 بار و يوزپلنگ ها هر 2 بار موفق به شکار طعمه مي شوند.
بنابراين ببرها به زيستگاهي انبوه از گياهان و جانوران نياز دارند که در صورت از بين رفتن زيستگاه به دامها و انسان ها حمله کنند (در اين حالت 5 درصد آدم خوار مي شوند).
از پارک ملي 1300 کيلومتر مربعي ساندرابانز در هند، سالانه اخباري مبني بر شکار انسان ها توسط ببرها به گوش مي رسد که علت آن حضور انسان در قلمروي (2600 کيلومتر مربعي) ببرهاست.
البته ببرهاي پير يا دندان شکسته که توانايي شکار ندارند، به شکار انسان ها مي روند. در سالهاي دهه 1970 ميلادي ببر هندي جمعيت زيادي داشت که يکباره اين جمعيت 140 هزار قلاده اي ، به 2 هزار قلاده کاهش يافت.
در دهه 80 با آموزش بوميان و حمايت از آنها جمعيت ببر هندي افزايش يافت و به 4 هزار قلاده رسيد و در اين گام با تشويق گردشگران خارجي به ديدن اين گربه زيبا، مسوولان پارکها توانستند از اين طرحها حمايت مالي جدي کنند.
ببرهاي ماده قلمروي در حدود 20 کيلومتر مربع و نرها 60 تا 100 کيلومتر مربع را با ادرار و مدفوع خود علامت گذاري مي کنند تا ببرهاي ديگر از حضور آنها آگاه شوند و از برخوردهاي فيزيکي بين آنها جلوگيري شود.
ببرها در ارتباط آوايي خود، با خرخر و غرش کردن احساسات خود را در حالت عصبانيت به ببرهاي ديگر منتقل مي کنند. آنها با ارتباط بدني و با استفاده از حس لامسه ، ترس ، تهاجم ، شادي و خواسته هاي جنسي خود را به ببرهاي ديگر بيان مي کنند.
در حالت تهاجم گوشهاي ببر تيز مي شود و دندان هاي خود را به حريف نشان مي دهد. اين حيوان در حالت دفاعي دم خود را دراز مي کند و گوشهايش پهن و دندان هايش نمايان مي شود.
زمان جفت گيري در فصل زمستان است و ببر ماده تنها چند روز آمادگي جفت گيري دارد. دوران بارداري ماده ببر 103 روز برآورد مي شود که در هر بار زايمان 3 تا 4 توله به دنيا مي آيد.
توله ببرها همگي با چشمهاي بسته به دنيا مي آيند. 8 هفته طول مي کشد تا توله ها با مادرشان از لانه بيرون بروند و تا 2 سالگي با مادرشان زندگي مي کنند.
وظيفه نگهداري از توله ها با مادر است و در اين مدت ببر نر جدا از آنها زندگي مي کند. با استفاده از تحقيقات علمي که در معرفي دوباره گونه هاي جانوري و در زمينه مديريت ژنتيک انجام مي گيرد، مي توان روزي اين ببر خزري را به زيستگاهش بازگردانند.
اما بيشه هاي ميانکاله و درختان انار وحشي آنجا امروز خالي از حضور پرقدرت ببر خزري است.
آبجی
17th March 2010, 12:38 PM
مارها را بهتر بشناسيم
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=342) مارها موجوداتی مرموز هستند و با وجود آنکه اغلب مردم از آنها وحشت دارند از پر طرفدارترین جاندارانی می باشند که می خواهیم راجع به آنها اطلاعات کسب کنیم.
تا کنون حدود 3000 گونه از این موجودات شناسایی شده اند که در این میان فقط حدود 400 گونه آنها سمی میباشند و از میان آنها فقط 50 گونه خطرناک بوده و میتوانند برای انسان مشکل ساز باشند. در ضمن باید بدانیم که مارهایی که سمی هم نیستند ممکن است شما را گاز بگیرند که در اینصورت جای هیچ نگرانی نیست.
برای بدست آوردن ایده از میزان خطر مارها می توان به آمار مراجعه کرد، بعنوان مثال در ایالات متحده سالانه بیش از 40 هزار مورد مرگ در اثر تصادفات رانندگی وجود دارد در حالی که بر اثر مار گزیدگی بطور متوسط فقط تعداد 15 مرگ گزارش می شود.
کجا را برای زندگی انتخاب میکنند
این موجودات بجز در قطب جنوب تقریبا" در سایر قسمت های دنیا وجود دارند. اغلب مارها روی زمین یا زیر آن زندگی می کنند اما برخی از انواع آنها هم وجود دارند که درختان یا آب را محل زندگی خود انتخاب می کنند. کنار رودخانه ها باتلاقها نیز از جمله مکانهای مورد علاقه برای زندگی این خزندگان می باشد. گونه های جالبی از مارها در آسیای جنوب شرقی مشاهده شده است که توانایی پریدن نیز دارند و بسادگی از شاخه درختی به شاخه دیگر می پرند.
نحوه شکار
خطر مارها را می توان به دو دسته تقسیم کرد، اول آنهایی که با سم خود می توانند باعث مشکلاتی در سیستم عصبی یا گردش خون طعمه شوند و دسته دوم آنهایی که با قدرت ماهیچه های خود می توانند طعمه را تحت فشار قرار دهند یا خفه کنند. این نوع از مارها با آرامش خیال آنقدر منتظر می مانند تا طعمه به آنها نزدیک شود و سپس در زمان مقتضی خود را به دور آن پیچیده آنقدر فشار می دهند تا جانور - یا انسان ! - از نفس کشیدن باز ایستد. در حالی که مارهای سمی پس از تزریق یا پاشیدن سم به طعمه منتظر می مانند تا طعمه از پای در آید.
پس از ازپای در آوردن طعمه چه با سم و چه از طریق فشار دادن، از آنجایی که مارها دندان برای جویدن یا خرد کردن ندارند مجبور هستند که طعمه خود را درسته ببلعند و سپس توسط ترشحات معده آنرا هضم کنند.
غذای مورد علاقه مارها
با توجه به اندازه و ابعاد، یک مار عادی ممکن است انواع کرم، حشرات، انواع موش، انواغ تخم مرغ سایر حیوانات، قورباغه و ... را بعنوان غذا برای خود انتخاب کند.اما مارهایی که جثه بزرگتری دارند ممکن حیواناتی در ابعاد خود را نیز ببلعند بعنوان مثال یک پیتون (Python) با وزن 70 کیلوگرم بسادگی می تواند یک حیوان 70 کیلوگرمی را بلعیده و هضم کند.
تولید مثل مارها
اغلب مارها بوسیله تخمگذاری تولید مثل میکنند. تخم مارها بسیار سفت می باشد و حالت چرم مانند دارد بگونه ای که در برخی موارد نوزادان بدون کمک مادر نمی توانند از تخم بیرون بیایند. دلیل نرم بودن پوسته تخم آن است که مارهای ماده برای حفاظت از تخم ها اغلب آنها را در بدن خود تا هنگام تولد نوزادان نگاه می دارند. جالب است بدانید که اغلب بچه مارها در قسمت جلوی سر خود به هنگام بیرون آمدن از تخم دندان خاصی دارند که به Egg Tooth معروف است و توسط آن قاعدتا" باید بتوانند پوسته تخم را پاره کنند
آبجی
17th March 2010, 12:38 PM
ميمون هاي بزرگ 'ظرف يک نسل از ميان ميروند
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=347) يک ارزيابی تازه حاکی است که برخی از ميمون های بزرگ جثه مانند شامپانزه، گوريل و اورانگوتان، ممکن است ظرف يک نسل انسانی از ميان بروند.
رشد جمعيت انسانی، قطع درختان، معدن کاری و بيماری ممکن است ظرف مدت تنها پنج سال باعث نابودی نيمی از زيستگاه های اورانگوتان ها در بخش هايی از اندونزی شود.
در حال حاضر در مقابل هر 20 هزار نفر يک شامپانزه در کره زمين وجود دارد.
اينها از جمله ارزيابی های "اطلس جهانی ميمون های بزرگ و حفاظت از آنها" است که توسط آژانس های محيط زيست و تکثر زيستی سازمان ملل منتشر می شود.
اين گزارش در تلاش برای ترسيم آينده ای که در انتظار ميمون های بزرگ شامل گوريل ها، شامپانزه ها و بونوبوهای آفريقا و اورانگوتان های جنوب شرقی آسياست، به يک ارزيابی جامع از داده های جمع آوری شده از منابع متعدد دست زده است.
دورنمای تيره
نتيجه گيری کلی اين گزارش اين است که دورنمای آينده اين حيوانات روشن نيست.
ليرا مايلز از "مرکز جهانی نظارت بر حفاظت محيط زيست" در نزديکی کمبريج به بی بی سی گفت: "تمامی ميمون های بزرگ در فهرست موجودات در معرض خطر يا شديدا در معرض خطر جای گرفته اند."
وی افزود: "اصطلاح 'شديدا در معرض خطر' برای موجوداتی به کار می رود که شمار آنها تاکنون به شدت کاهش يافته يا ظرف سه نسل 80 درصد کاهش خواهد يافت."
يکی از گونه های شديدا در معرض خطر، اورانگوتان سوماترايی است که تنها 7300 عدد از آن در طبيعت باقی مانده است.
http://www.bbc.co.uk/worldservice/images/2005/09/20050901171950_ape203.jpg
اکثر آنها در استان آچه در دماغه شمالی سوماترا زندگی می کنند که برای چندين دهه شاهد مناقشه مسلحانه ميان دولت اندونزی و شورشيان جدايی خواه بوده است و در سونامی ماه دسامبر متحمل خسارات جانی و مالی سنگينی شد.
در اواسط ماه اوت، پيمان صلحی که ممکن است به اين مناقشه 29 ساله پايان دهد امضا شد.
دکتر مايلز می گويد: "تناقض آميز اينکه با بهتر شدن اوضاع برای جمعيت انسانی آچه، اوضاع حيات وحش بدتر می شود."
وی علت اين مساله را تشديد فرآيند قطع درختان چه به طور رسمی و چه غيرقانونی می داند.
او افزود: "پيش بينی ها نشان می دهد که ظرف مدت 50 سال، ممکن است تنها 250 اورانگوتان باقی مانده باشد که برای بقای يک جمعيت کافی نيست."
گونه ديگر اورانگوتان موسوم به "بورنيو" وضعيت خيلی بهتری دارد و در حدود 45000 عدد از آنها باقی مانده است هرچند داده های جمع آوری شده برای اين گزارش حاکی است که شمار آنها نسبت به اواسط قرن گذشته به يک دهم رسيده است.
کاهش سطح زيستگاه ها در آفريقا
گوريل کوهی جمهوری دموکراتيک کنگو، و گوريل ديگری که در مرز ميان نيجريه و کامرون زيست می کند نيز به عنوان گونه های شديدا در معرض خطر فهرست بندی شده اند و شمار آنها به ترتيب 700 و 250 رقم زده می شود.
از سوی ديگر بروز تب ايبولا تهديدی جدی برای گوريل و شامپانزه است.
علت ابتلای ميمون های بزرگ به ايبولا روشن نيست، اما ممکن است به نابودی جنگل ارتباط داشته باشد. براساس يک نظريه، يکی از حيوانات ساکن حاشيه جنگل که هنوز شناسايی نشده ويروس ايبولا را به ميمون ها منتقل می کند و از آنجا که با ادامه قطع درختان بر وسعت حاشيه جنگل ها افزوده می شود، زمينه برای انتقال ايبولا به ميمون مساعدتر می شود.
تيمی متشکل از پژوهشگران متخصص که در ماه مه تشکيل شده بود اکنون طرح خود را برای نجات ميمون های بزرگ غرب مناطق حاره ای آفريقا از ايبولا منتشر کرده است.
اما بيماری تنها چيزی نيست که سلامت شامپانزه ها، اقوام نزديک آنها بونوبو و گوريل ها را تهديد می کند.
شکار آنها توسط بوميان برای تهيه گوشت و نابودی زيستگاه در اثر برش جنگل ها نيز از ديگر تهديدهای عمده است.
در دهه 1990 نواحی جنگلی در کليه کشورهای آفريقايی که سکونتگاه گوريل، شامپانزه و بونوبو است کاهش يافت.
نزديک به انسان
کوفی عنان، دبير کل سازمان ملل، در مقدمه ای بر اين گزارش با قوت به نفع نجات ميمون های بزرگ استدلال می کند.
او می نويسد: "ميمون های بزرگ خويشاوندان ما هستند. آنها هم مثل ما خودآگاه و صاحب فرهنگ، ابزار، سياست و طب هستند؛ آنها می توانند زبان اشاره بياموزند و با مردم و يکديگر محاوره داشته باشند."
آقای عنان افزود: "اما متاسفانه ما با احترامی که شايسته اش هستند با آنها رفتار نکرده ايم."
http://newsimg.bbc.co.uk/media/images/40749000/jpg/_40749924_clint.jpg
نظر آقای عنان داير بر خويشاوندی انسان و ميمون اين هفته با انتشار نقشه ژنتيکی ميمون تقويت شد. اين نقشه نشان می دهد که 99 درصد ژن های انسان و شامپانزه مشترک است.
اما با توجه به ادامه تعدی انسان به زيستگاه اين حيوانات، که اغلب تحت فشار فقر صورت می گيرد، متوقف کردن روند افت جمعيت آنها آسان نخواهد بود.
"پروژه بقای ميمون های بزرگ" (Grasp) که در سال 2001 زير نظر سازمان ملل متحد معرفی شد در اين زمينه نقشی کليدی بازی خواهد کرد.
هدف اين پروژه ايجاد استراتژی های مناسب برای کليه مناطق آفريقا و آسياست که هنوز ميزبان ميمون های بزرگ هستند.
نخستين نشست شورای "گرسپ" هفته آينده در جمهوری دموکراتيک کنگو برگزار خواهد شد.
آبجی
17th March 2010, 12:38 PM
خفاش خون آشام قهرمان دو صد متر
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=357) خفاشهاي خونآشام" بومي آمريكاي استوايي كه خون احشام را ميمكند و ناقل بيماري به شمار ميآيند دوندگان سريعي هستند.
به نوشته هفته نامه علمي نيچر "دانيل ريسكين" و "جان همرنسن" از دانشگاه كورنل در نيويورك تصميم گرفتند درباره نحوه راه رفتن خفاشهاي خون آشام تحقيق كنند.
به اين منظور اين دو محقق يك نقاله متحرك مخصوص راه رفتن براي خفاشها درست كردند و با استفاده از يك دوربين ويديويي به فيلمبرداري از حركات آنها پرداختند.
اين دو پژوهشگر در آزمايش خود مشاهده كردند كه با اضافه كردند تدريجي سرعت نقاله متحرك، خفاشها نيز بر سرعت گامهاي خود ميافزايند تا بتوانند تعادل خود را حفظ كنند.
اما در كمال شگفتي دو محقق زماني كه سرعت نقاله از حد معيني بالاتر ميرفت خفاشها نظير قهرمانان دو شروع به دويدن بر روي نقاله ميكردند.
در آزمايشي كه اين دو محقق انجام دادند مشاهده شد كه خفاشها با سرعت ۱۲متر در ثانيه بر روي نقاله ميدوند اما اعتقاد اين دو محقق بر آن است كه اگر نقاله درازتر و بزرگتر ميبود خفاشها ميتوانستند با سرعت باز هم بيشتري بدوند و ركورد بالاتري به دست آورند.
به نوشته نيچر اين نخستين بار است كه نحوه دويدن خفاشها مورد مطالعه قرار گرفته است و تا پيش از اين چنين تصور ميشد كه خفاشها صرفا قادر به پرواز در هوا هستند و بر روي زمين نميتوانند بيش از چند گام بردارند.
توانايي خفاشها براي حركت سريع در روي زمين تا اندازهاي ناشي از ابتكاري است كه آنها در استفاده از بالهاي خود به خرج ميدهند.
اين پرندگان بالها را زير بازوهاي خود جمع ميكنند و با باز كردن بازوها، حالت تعادل خود را در حين حركت حفظ ميكنند.
با اين حال دانشمندان اذعان دارند كه توانايي خفاشها به دويدن را نميتوان صرفا براساس آناتومي و ساختار بدن آنها توضيح داد.
برخي از محققان بر اين باورند كه اين توانايي محصول يك فرايند تطور طولاني است كه به خفاشها اجازه داده براي دست يافتن به شكار خود، پا به پاي آنها در نقاطي كه پرواز در آن امكان پذير نيست بدوند.
آبجی
17th March 2010, 12:39 PM
خفاش ها را بهتر بشناسيم - 1
همانطور که می دانید خفاش ها پستاندار هستند، در واقع تنها پستاندارانی که بال دارند و قادر به پرواز کردن هستند. نام علمی آنها Chiroptera بوده و به معنی "دست های بال مانند" است. بال های خفاش با بال های بقیه پرندگان متفاوت است و به گونه دیگری ساخته شده، اما در عوض پوست بالهای خفاش جنسی شبیه چرم دارد و دارای خاصیت ارتجاعی است که باعث می شود بالهایش در طول استخوان هایی که دست ها و انگشتان خفاش را حرکت می دهند کشیده شود. به شکل مقابل نگاه کنید و ببینید که چگونه بال ها مرتب و ماهرانه اطراف بدن خفاش پیچیده شده اند.
همانند بقیه پستانداران، خفاش ها نیز دندان و مو دارند و برای ادامه زندگی نسل شان بچه می زایند. هنگامی که یک خفاش ماده آماده به دنیا آوردن نوزاد است، موقعیت و حالت قرار گرفتنش را طوری تنظیم می کندکه بتواند به طور عمودی از سرش آویزان بماند، به این منظور که درست در لحظه تولد، بچه اش را با دم خود بگیرد.
بچه خفاش توسط مادرش برای مدتی طولانی پرستاری و مراقبت می شود. خفاش های مادر، بچه هایشان را نزدیک خود نگه می دارند و برای گرم نگه داشتن و حفاظت از بچه هایشان بالهای خود را به دور آنها می پیچند.
در شب، یک نوزاد خفاش، برای یافتن غذا به موهای تن مادرش می چسبد و همراه او می رود. وقتی که وزن بچه خفاش سنگین شود، مادر به تنهایی برای یافتن غذا می رود و آنرا را برای بچه به لانه می آورد. این روش ادامه پیدا می کند تا زمانی که خفاش جوان چهار هفته از تولدش بگذرد و خودش بتواند شروع به شکار کند و به همراه مادر برای یافتن غذا به بیرون از محل زندگی بروند.
خفاش ها در آب و هوای سرد ممکن است در بهار و پاییز کوچ کنند، سرپناهی را در غارها پیدا کرده و به خواب زمستانی بروند. در پاییز، وزن خفاش ها زیاد می شود و لایه ای از چربی به بدنشان اضافه می شود. اگر خفاشی قبل از رسیدن بهار و گرم شدن هوا از خواب زمستانی بیدار شود، به احتمال خیلی زیاد از گرسنگی خواهد مرد. می دانید چرا ؟
به این دلیل که متابولیسم بدن خفاش ها به گونه ایست که وقتی بیدار هستند بسیار سریع ذخیره غذایی شان مصرف شده و به پایان می رسد.
75% از خفاش ها از حشرات و بی مهرگان دیگر تغذیه می کنند. تعداد پشه ها و دیگر حشراتی که روزانه خفاش ها می خورند باور نکردنی است. یک خفاش می تواند هر شب بین 1000 تا 3000 حشره را بخورد!
در نواحی گرمسیری، تنها تعداد کمی از خفاش ها موفق به خوردن قورباغه، ماهی یا پرنده ای کوچک به عنوان غذا می شوند. بقیه خفاش ها شهد گلها را می نوشند، گرده گلها را می خورند و یا از میوه ها تغذیه می کنند. در نواحی گرم و مرطوب مرکزی و جنوبی آمریکا، نوعی خفاش خون آشام منفور وجود دارد که از خون پستانداران و پرندگان تغذیه می کند. اما فراموش نکنید، فقط یک نوع از خفاش ها این گونه هستند.
خفاش ها عملا حیوانات بی آزار و کمرویی هستند. تا جایی که دانشمندی رفتار خفاش ها را به "موش های بزرگ بالدار" تشبیه کرده است.
اصولآ پرندگان بعد از پرواز در جایی فرود می آیند، در حالیکه خفاش ها به جایی آویزان می شوند. هنگام استراحت پرندگان بالهایشان را جمع می کنند، اما خفاش ها بالهایشان را به دور بدنشان می پیچند.
آبجی
17th March 2010, 12:39 PM
تلاش براي نجات گونه کميابي از يوزهاي آسيايي
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=416) 2گروه از يوزهاي کمياب آسيايي که به يوزهاي ايراني معروف شده اند، ظرف چند ماه گذشته در مناطق مرکزي ايران شناسايي و علامتگذاري شده اند که اين امر به گفته مسوولان سازمان حفاظت از محيطزيست ، سبب افزايش اميد نجات يکي از سريع ترين موجودات دنيا از خطر انقراض شده است.
محققان حيات وحش ايران ، در ماه آگوست 4يوز بالغ را در مناطق کويري مشاهده کردند که اين اتفاق 2ماه پس از شکار تصوير يک يوز ماده به همراه 4توله اش به وسيله دوربين مخفي ، به وقوع پيوست.
اين يوزهاي ايراني به گفته هوشنگ ضيايي ، عضو سازمان حفاظت از محيط زيست ايران مشغول استراحت زير سايه درخت بوده اند.
يک تحقيق و بررسي از درياي سرخ تا هند، نشان داد امروزه وضعيت اين يوزهاي آسيايي بسيار رقت انگيز و تاسف بار است ؛ کمتر از 60يوز در سراسر قاره آسيا و عمدتا در کوير مرکزي ايران!
البته محققان بر اين باورند که کمتر از 10هزار يوز، هنوز در آفريقا زنده اند و زندگي مي کند که متاسفانه دفاع از آنها در مقابل تهديدات ، زير سوال است و در هاله اي از ابهام قرار دارد.
چرا که زادگاه آنها در شرف نابودي است.«اين 2مورد کشف و تحقيق درخصوص يوزها بسيار هيجان آور و تشويق کننده است.» اين جمله را ضيايي ، مسوول پروژه دفاع از يوزهاي آسيايي در ايران گفته است.
اين پروژه با همکاري و حمايت سازمان ملل و جمعيت حمايت از حيات وحش در حال انجام است.
او مي گويد: «اين 2گروه از يوزها معروف ترين نمونه هاي اين گربه سان کميابند که تا به حال در آسيا عکاسي شده اند.» اين يوزهاي ايراني به عنوان گربه هاي وحشي به وسيله پادشاهان و امپراتوران باستان براي شکار آهوها، تربيت مي شدند.
در سال 1970، تعداد يوزهاي ايراني در ايران ، از 100تا 400قلاده تخمين زده مي شد. اما شکار غيرقانوني آنها و عدم مراقبت و قرباني شدنشان در حوالي سال 1979به همراه از بين رفتن محيطزيست زادگاهشان ، سبب کاهش شديد تعداد اين گونه و در معرض انقراض قرار گرفتن آن شد.
خوشبختانه در حال حاضر مناطق حفاظت شده اي براي اين حيوان گريزپاي زيبا در نظر گرفته شده و سازمان حفاظت از محيطزيست ايران و UNDP بشدت تلاش مي کنند تا با حفظ اين گونه ، خطر انقراض آن را کاملا از بين ببرند.
آبجی
17th March 2010, 12:40 PM
سمندرها نشانههاي تغييرات آب و هوا را با خود حمل ميكنند
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=426) تحقيقات يك گروه از پژوهشگران بر روي فسيلها و رسوبات بر جاي مانده در پارك ملي آمريكا در سه هزار سال پيش نشان ميدهد كه سمندرها و مارمولكها در دوره هاي گرم شدن آب و هواي زمين، تمايل بيشتري به زيست در خشكي پيدا كردهاند.
در اين دوره ابعاد بدن اين موجودات بزرگتر از دوراني شده كه بيشتر اوقات خود را در آب ميگذراندهاند.
سمندر راه-راه كه به واسطه رگه هاي روي پوستش به سمندر ببر مانند salamanders( Ambystoma tigrinum tigerشهرت دارد در زمره مارمولكهايي است كه قادر به تغيير شكل و تغيير محل زيست از آب به خشكي است.
يك گروه از محققان دانشگاه كاليفرنيا به سرپرستي اليزابت هادلي با بررسي سه هزار فسيل از سمندرها و مارمولكها در لايههاي رسوبات برجاي مانده در غار لامار در پارك يلو استون در آمريكا مشاهده كردهاند كه شكل ظاهري اين مارمولكها همراه با تغييرات آب و هوا در محيط اطراف تغيير پيدا كرده و عادات زيستي آنها نيز دستخوش تغيير شده است.
مشهودترين نمونههاي تغيير مربوط به دوراني در فاصله هزارو ۱۵۰تا ۶۵۰ سال قبل است كه دماي محيط در پارك ملي به بالاترين حد خود رسيده بود.
به اعتقاد اين محققان كه نتايج بررسيهاي خود را در نشريه علمي بيام سي اكولوژي BMC Ecologyبه چاپ رساندهاند، به نظر ميرسد ازدياد گرما موجب وفور مواد غذايي و بالا رفتن آهنگ رشد اين حيوانات شده است.
بررسي ۱۵لايه مختلف از رسوبات برجاي مانده در غار لامار نشان ميدهد كه سمندرهاي آبي نسبت به همتايان خود كه زندگي در خشكي را برگزيدهاند جثه كوچكتري داشتهاند.
به گفته محققان دانشگاه كاليفرنيا پائينتر بودن دماي آب نسبت به خشكي موجب كاسته شدن از ميان فعاليت غده تيروئيد اين مارمولكهاي آبزي شده و آهنگ رشد آنها را كندتر كرده است.
از جمله نكات مهمي كه در اين بررسي روشن شد آن بود كه تغييرات دماي محيط در شمار كلي مارمولكهاي آبزي و خشكي زي تفاوتي بوجود نياورده است.
برخي از دانشمندان معتقد بودهاند كه علت كوچكتر بودن جثه مارمولكهاي آبي در قياس با همتايان خشكي زي خود آن بوده كه شمار مارمولكهاي آبي بيشتر بوده و همين امر سبب شده تا منابع غذايي كمتري در دسترس آنها قرار داشته باشد.
اما هادلي و همكارانش نشان دادهاند كه شمار جمعيت هر دو گروه از مارمولكها يكسان مانده است.
به اعتقاد اين پژوهشگران اگر ازدياد دماي محيط ادامه يابد بخش بيشتري از آب درياچه زرد در پارك ملي خشك خواهد و اين امر موجب ميشود تا شمار بيشتري از مارمولكهاي آبزي كنوني براي حفظ بقاي خود به زيست در خشكي روي آورند.
آبجی
17th March 2010, 12:40 PM
ستفاده ازباكتري براي شناسايي نحوه تطور نهنگ ها
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=443) محققان دانشگاه يوتا موفق شدهاند با استفاده از باكتريهاي روي پينههاي سخت شده بدن نهنگها و "والهاي بزرگ سر" تاريخچه تطور اين جانوران را مشخص سازند.
ژنهاي دريافت شده از اين باكتريها و ارگانيزمهاي ريز كه شپشهاي والها و نهنگها به شمار ميآيند نشان ميدهند كه والهاي بزرگ سر Right Whales ساكن اقيانوس اطلس شمالي و اقيانوسيه شمالي و جنوبي در حدود پنج تا شش ميليون سال قبل از منشا واحدي جدا شدهاند.
از آنجا كه جمعيت والهاي بزرگ سر بسيار معدود است انجام آزمايشهاي ژنتيكي روي خود آنها امكان پذير نيست اما حضور هفت هزارو ۵۰۰شپش بطور متوسط در روي بدن هر يك از اين والها، امكان بسيار خوبي را براي مطالعه ژنتيكي بر روي اين شپشها و ميزبانان آنها فراهم ميآورد.
اين نكته بخصوص از اين جهت اهميت دارد كه اين شپشها در تمام طول عمر خود بر روي بدن اين والها باقي ميمانند و بنابراين تاريخچه تطوري مشتركي با ميزبانان خود دارند.
به گفته "جان سگار" از دانشگاه يوتا كه با كمك همكاران خود ساختار ژنتيكي شپشهاي روي بدن اين انواع سه گانه والهاي بزرگ سر را مطالعه كرده، اين بررسي ژنتيكي نشان ميدهد كه اين سه نوع وال بزرگ سر تقريبا از همان ابتداي جدا شدن از منشا واحد خود از يكديگر جدا افتادهاند و تطور بعدي خود را در انزوا از يكديگر به انجام رساندهاند.
شدت اين انزوا تا آنجا بوده كه شپشهاي روي بدن اين سه نوع نهنگ نيز دچار تطور كامل شدهاند و به سه زير-گروه مختلف از شپشهاي دريايي تبديل شدهاند.
تنوع ژنتيكي اين شپشها نشان ميدهد قلت كنوني شمار والهاي اقيانوس اطلس شمالي در مقايسه با تعداد نسبتا بيشتر اين والها در اقيانوسيه جنوبي، ناشي از شدت صيد اين جانوران در آبهاي شمالي است.
آبجی
17th March 2010, 12:40 PM
فسيل يك "كرگدن"متعلق به 50 هزارسال پيش
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=444) فسيل يك "كرگدن"متعلق به ۵۰هزارسال پيش درشهرستان مباركهاصفهان كشف شد
مطالعات باستان شناسي برروي استخوانهاي فسيل شده در محدوده منطقه مركزي ايران و در شهرستان مباركه اصفهان نشان ميدهد كه ۵۰هزارسال پيش در ايران كرگدن زندگي ميكرد.
مدير اداره باستان شناسي وعضو هيات علمي ميراث فرهنگي استاناصفهان گفت:
در گمانه زني و كاوش در "محدوده مركزي ايران "در شهرستان مباركه از توابع اصفهان مقاديري "استخوان فسيل شده" به دست آمد ،كه مربوط به دوره "پارينه سنگي "است.
"محسن جاوري " روز يكشنبه در گفت وگو با خبرنگارايرناافزود: در مطالعات اوليه كه بر روي استخوانهاي به دست آمده انجام شد، گونههاي مختلف جانوري از جمله گراز ، گوزن ،آهو ،خرگوش ،خفاش ، جوندههاي ريز، لاك پشت و كرگدن شناسايي شد.
جاوري افزود: در حالي كه كرگدن در حال حاضردر ايران وجود ندارد، بقاياي فسيل شده استخوانها نشان ميدهد، ۵۰هزار سال پيش در منطقه مركزي ايران كرگدن وجود داشته است.
وي اظهار داشت: اين مطالعات و كاوش باستان شناسي در غارشماره دو " قلعه بزي " در شهرستان مباركه صورت گرفت.
به گفته وي ،اولين آثار سكونت انسان در منطقهمركزي ايران مربوط به دوره "پارينهسنگي " بوده است.
وي خاطر نشان كرد: در طي اين كاوش "ابزارهاي سنگي"و مقادير قابل توجهي نمونههاي "استخوان فسيل شده " مربوط به ۵۰هزار سال قبل بدست آمد.
وي خاطرنشان كرد: ابرازهاي سنگي شامل "اسكنه"،انواع"خراشنده"، "خراشنده جانبي "و "هلالي "است.
جاوري يادآور شد: مطالعه بر روي استخوانهاي فسيل شده به دست آمده به لحاظ باستان شناسي اهميت زيادي دارد.
مدير اداره باستان شناسي ميراث فرهنگي استان اصفهان گفت :با مطالعه بر روي استخوانهاي به دست آمده ميتوان رژيم غذايي انسانهاي اوليه و همچنين گونههاي جانوري كه در اين محدوده زندگي ميكردند ،شناسايي كرد.
وي خاطر نشان كرد: گمانهزني و كاوش توسط ميراث فرهنگي و يك گروه زمين- شناسي از دانشگاه اصفهان صورت گرفت.
دوره "پارينه سنگي "،به دوره انتهايي و طبقات فوقاني دوره اول و دوره چهارم زمين شناسي كه در ته نشستهاي آن ابزار و ادوات سنگي خشن و خالي از ظرافت كه مصنوع انسانهاي ماقبل تاريخ است گفته ميشود.
آبجی
17th March 2010, 12:40 PM
ماهوارهها به دنبال يوزپلنگهاي ايراني
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=452) معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست از اجرای پروژه ای خبر داد كه بر اساس آن برای نخستین بار در كشور با نصب سیستمهای ردیاب به یوزپلنگ آسیایی جمعیت تقریبی و مناطق زیستی این حیوان از طریق سیستمهای ماهواره ای شناسایی میشود.
به گزارش ایسنا، دكتر سلیمانپور با اشاره به اجرای طرح ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی گفت: برای نخستین بار در آخرین سرشماری صورت گرفته از طعمههای یوز در كشور، ۴ قلاده یوزپلنگ آسیایی كه در جهان در معرض خطر انقراض جدی قرار دارد، از نزدیك توسط مأموران سرشماری در منطقه حفاظت شده نایبندان طبس رویت شد. وی با تأكید بر این كه هنوز آمار قابل استنادی از وضعیت یوز ایرانی در دست نیست، گفت: طرحی در دست انجام است كه بر اساس آن با استفاده از سیستمهای ردیابی ماهواره ای زیستگاه، سرعت و مسیر حركت یوزپلنگ ایرانی در كشور مشخص میشود.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با بیان این كه این طرح برای نخستین بار در كشور انجام میشود، به ایسنا گفت: پس از فراهم شدن تجهیزات این سیستم، قرار است این طرح در زمستان امسال به اجرا در آید.
وی از الزامات این طرح را زنده گیری یوز عنوان كرد و به ایسنا گفت: پس از زنده گیری یوز، سیستم ردیاب بر روی گردن حیوان نصب میشود و پس از آن میتوان با كمك سیستمهای ماهواره ای حركات این حیوان را مورد بررسی قرار داد.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست خاطرنشان كرد: با اجرای این طرح میتوان جمعیت تقریبی یوزپلنگ آسیایی را اعلام كرد.
مهندس ضیایی، مدیر ملی پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز با اشاره به این كه پروژه ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از حدود ۳ سال قبل آغاز شده است، از تهیه عكسهای نادر از یوزپلنگ ایرانی در درانجیر خبر داد و گفت: این عكسها توسط یك دوربین كنترل از راه دور، در منطقه حفاظت شده درانجیر تهیه شده است و در آنها یوزپلنگ مادر را با چهار توله اش كه زیر سایه یك درخت آرمیده اند، دیده میشوند. وی تاكید كرد: تهیه این عكسها دستاوردی نادر به حساب میآید چرا كه تنها تعداد اندكی از این گربه سان بزرگ در طبیعت باقی مانده اند. گفتنی است جمعیت یوزپلنگ آسیایی كه زیستگاه آن زمانی از دریای سرخ تا هند را در بر میگرفت، امروز به كمتر ۶۰ عدد در كل قاره آسیا كاهش یافته است كه اكثر آنها در فلات مركزی ایران زیست میكنند.
دكتر پیتر زاهلر، از انجمن حفاظت از حیات وحش كه از سال ۲۰۰۱ برای مطالعه این گربه سان با جانورشناسان ایرانی همكاری داشته است، در این خصوص به بی بی سی میگوید: یوزپلنگ به عنوان یك گونه وحشی هنوز در ایران در تنگنا و تحت فشار است، بنابراین مشاهده یك خانواده ظاهرا سالم در زیستگاه طبیعی آنها به شدت دلگرم كننده است. وی افزود: تصاویری از این دست به فعالان حفاظت از حیات وحش این امیدواری را میدهد كه هنوز برای نجات این جانوران خارق العاده وقت هست.
«انجمن حفاظت از حیات وحش» با ابتكار عمل و كمك مالی یكی از برنامههای توسعه سازمان ملل
همكاری با دانشمندان ایرانی را برای مطالعه ۵ ناحیه حفاظت شده كه تصور میشد، زیستگاه احتمالی یوزپلنگ است، آغاز كرد. این گروه مجموعه ای از زیستگاههای احتمالی را نشان كرد اما همچنین دریافت كه طعمه این درنده از جمله غزال و گوسفند وحشی نیز در این نواحی نادر است. با این حال این عكسهای تازه بر بازگشت تدریجی جمعیت شكار دلالت دارد.
آبجی
17th March 2010, 12:41 PM
شناسنامه يوز Cheetah
(http://www.ardalan.id.ir/forum/posting.php?mode=quote&p=466) خانواده Felidae
گونه Acinonyx jubatus
يوز غيرعادى ترين عضو خانواده گربه سانان است كه به جاى تاكتيك هاى كمين يا شكار گروهى به سرعت خويش متكى است. سريع ترين جانور روى زمين كه سرعتش در مسافت هاى كوتاه مى تواند به ۱۱۰ كيلومتر در ساعت برسد. بدنى كشيده و باريك، ستون فقراتى انعطاف پذير و پاهايى بلند با چنگال هايى كند و جمع نشدنى دارد. دمى بلند و عضلانى دارد كه در تعقيب و گريزهاى در سرعت بالا به حفظ تعادلش كمك مى كند. سينه اى بزرگ و كمرى باريك دارد. سرش كوچك و پوزه اش كوتاه است. چشمانش بالا قرار گرفته، سوراخ هاى بينى اش گشاد و گوش هايش كوچك و گرد است.
• موفرش: زرد سوخته با خال هاى سياه گرد كوچك. چهره اى كاملاً متمايز با «خطوط اشكى» كه از گوشه چشم تا گوشه دهان امتداد مى يابد.توله ها تا سه ماهگى به سياهى مى زنند و روى پشت و گردنشان يالى از موهاى بلند آبى _ خاكسترى دارند. الگوى خال ها در هر فرد متمايز است.
• اندازه: طول سر و بدن ۱۱۲ تا ۱۳۵ سانتى متر، طول دم ۶۶ تا ۸۴ سانتى متر و وزن ۳۹ تا ۶۵ كيلوگرم. نرها تا ۱۵ درصد از ماده ها بزرگتر هستند.
• تغييرات درون گونه اى: داراى دو زيرگونه؛ يوز آفريقايى (jubatus.j.A) و يوز آسيايى (venaticus.j.A) . شاه يوز، شكل جهش يافته اى از يوز كه تنها در آفريقاى جنوبى ديده مى شود زمانى به غلط گونه اى جداگانه با نام A.rex توصيف شد. خال هاى بدن شاه يوز در امتداد ستون فقرات به هم مى پيوندند و به شكل نوارها و لكه هايى در مى آيند.
• زيستگاه: ساوانا و جنگل هاى خشك.
• پراكندگى: زمانى در بيش از ۴۰ كشور در سرتاسر آفريقا و آسيا پراكنده بود اما اكنون گونه اى در خطر انقراض است كه عمدتاً در جمعيت هاى كوچك و قطعه قطعه در آفريقا و چند جمعيت كوچك در ايران يافت مى شود.
• رژيم غذايى: در آفريقا عمدتاً از آنتيلوپ هايى با جثه متوسط، غزال تامسون و ايمپالا تغذيه مى كند. پرندگان زمينى و نيز خرگوش و نوزاد غزال كه در هنگام حركت در علف هاى بلند بالا و پايين مى پرند را شكار مى كند.
• توليدمثل: ماده ها در دو سالگى مى توانند توليدمثل كنند و در طول فصل چندبار فحل مى شوند كه طول هر چرخه اش تقريباً ۱۲ روز است پس از ۹۰ تا ۹۵ روز آبستنى معمولاً سه تا پنج توله به دنيا مى آورند. نرها در سه سالگى توليدمثل مى كنند.
•سازمان اجتماعى: ماده ها جز در زمان پرورش توله ها تنها زندگى مى كنند. يوز ماده تا ۱۸ ماهگى از توله ها مراقبت مى كند. پس از آن توله هاى برادر و خواهر تا شش ماه ديگر با هم مى مانند. در حدود دو سالگى ماده ها گروه را ترك كرده و نرها گاهى تا پايان عمر در گروه هاى ائتلافى با هم مى مانند. قلمروهاى حقيقى ندارند.
• طول عمر: تا ۱۲ سال (در اسارت تا ۱۷ سال)
• وضعيت حفاظتى: در سرتاسر منطقه پراكندگى اش عمدتاً در اثر تخريب زيستگاه، شكار طعمه هايش توسط انسان و مزاحمت هاى مستقيم در خطر انقراض است. در آفريقا ممكن است بين ۵ تا ۱۵ هزار يوز باقى مانده باشد و تعدادش در آسيا از ۲۰۰ كمتر است. زيرگونه آسيايى به شدت در خطر انقراض است.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.