توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ** چهارشنبه سوری **
روابط عمومی سایت
15th March 2010, 10:23 PM
نرم نرمک مي رسد اينک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها، خوش بحال دانه ها و سبزه ها، خوش بحال غنچه هاي نيمه باز {happy}
يکی از آئينهای سالانه ايرانيان چهارشنبه سوری يا به عبارتی ديگر چارشنبه سوری است. ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.
http://dl.onlydownload.ir/29vyr89.gif
چهارشنبه سوري، يک جشن بهاري است که پيش از رسيدن نوروز برگزار مي شود.
مردم در اين روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمی را برگزار می کنند که ريشه اش به قرن ها پيش باز می گردد.
http://baaraan.files.wordpress.com/2008/03/displayimagecal017ht.jpg
مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت می گيرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نيز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردي من از تو ) می خوانند.
ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئينهای کهن ايرانيان است که همچنان در ميان آنها و با اشکال ديگر در ميان باقی بازماندگان اقوام آريائی رواج دارد.
http://hamazoor.ir/persian/images/stories/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87%2 0%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%8A1.jpg
در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
الآن یواش یواش صدای ترقه ها شروع شدن و این صدای ترقه ها ما را آماده جشن چهارشنبه سوری امسال می کند..پس جشن چهارشنبه سوری مبارک." زردی من از تو سرخی تو از من ."
http://tootak.files.wordpress.com/2008/03/4-shanbeh-soori.jpg
kamanabroo
15th March 2010, 10:50 PM
درسته که چارشنبه سوری یه رسمی هست که از دیر باز بوده
اما وقتش نیست که ببینیم آیا هر چی که از گذشته برای ما موند رو باید ادامه بدیم ... حتی اگه به ضررمون باشه؟
وقتش نرسیده که فکر کنیم چار شنبه سوری سنتی با چارشنبه سوری 2010 از زمین تا آسمون فرق می کنه؟
وقتش نرسیده که ببینیم جان و آبرو و .... بیشتر ارزش داره یا یه شب آتیش بازی؟
وقتش نرسیده که خواسته هامون رو با اراده مون بسازیم و در مرتبه بالاتر از خود خدا بخواهیم نه اینکه با یه آیین ..... از آتش بخواهیم که برامون چی بیاره ؟
بله چهارشنبه سوری خیلی قدمت داره ولی آیا الان عقل هم حکم می کنه که به خاطر اینکه قدمت زیادی داره باید بمونه؟ هر چند غیر عقلانی باشه؟
یه مثالی می زنم درسته که کمی بزرگ نمایی داره اما مناسبه:
مثلا در زمان پیامبر ص رسم دختر کشی بود. از خیلی وقت پیش تر هم رسم شده بود که دختر ها رو زنده به گور می کردند و قرآن می گه که می گفتند ... کما آبائنا الاولون... یعنی ما کاری رو می کنیم که پدران ما می کردند...
اما آیا اسلام موافق این سنت دیرینه بود؟
اینجا هم کمی باید به این مسائل فکر کنیم...
ممنونم
آبجی
15th March 2010, 11:00 PM
نوروز در راه است. این مشعل دست به دست شده از چند هزار سال پیش تا کنون در این کهن دیار بر کهن دیاران نوروزی مبارک باد.
http://newsens.files.wordpress.com/2010/01/4th-soory2.jpg
برگزاری آئینهای چهارشنبه سوری در ایران ریشه در قرنها پیش دارد و مردم اعتقاد دارند که باروشن کردن آتش و پریدن از روی آن دفع بلا میشود.
بچهها و بزرگترها با افروختن آتش و پریدن از روی آن ترانه زردی من از تو سرخی تو از من را سر میدهند چهارشنبه سوری و یا به عبارتی چارشنبه سوری از جمله آیینهای کهن سالانه ایرانیان است که همزمان با سهشنبه آخرسال در نقاط مختلف کشور برگزار می- شود.
قاشق زنی ، آجیل مشکل گشا، پریدن از روی آتش و فال گوش ایستادن از مراسم اصلی شب چهارشنبه سوری است.
مراسم چهارشنبه سوری بر گرفته از آیینهای کهن ایرانیان بوده که همچنان میان آنها و با اشکال دیگر در میان بازماندگان اقوام رواج دارد.
«سور» در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویشهای ایرانی به معنای «جشن»، «مهمانی» و «سرخ» آمده است.
http://i2.photoblog.com/photos3/56546-1205947832-0-l.jpg
http://i2.photoblog.com/photos3/56546-1205947832-1-l.jpg
http://i2.photoblog.com/photos3/56546-1205947832-2-l.jpg
Amir
15th March 2010, 11:24 PM
داش مهدي چهارشنبه رسم زيبايي بوده و هست .. منتها برداشت ما از اين موضوع و شكلي كه پيدا كرده اونو تخريب كرده .. بازم برميگرديم به مقوله فرهنگ كه ببينيم چاقو رو تو اشپز خونه است يا دست يه جاني ..
چهارشنبه سوري رسم زيبايي بوده كه چهارشنبه اخر سال دوستان و اقوام دور هم جمع ميشدند و درد و رنج رو در مراسم سنتي و نمادين به اتش ميسپردند و نيرو ي و شادي تازه رو از خدا طلب ميكردند .. نه كوري و سوختگي رو ... اييئن چهارشنبه سوري به خاطر نزديكي و شادي كه بين مردم ايجاد ميكرد خيلي ارزشمند بوده و هست .. ولي متاسفانه اونو از كجا و با چه اهدافي به مردم ازاري و ترقه و ... تبديل كرديم
MAHDIAR
15th March 2010, 11:31 PM
بله همان طور که دوستان فرمودند.متنها جوانان بدون آگاهی و برای ما که اتفاقی نمی افته .میرن در این مراسم شرکت میکنند . این مراسم را یک نوع تفریع می دانند.
hossein_music
16th March 2010, 01:05 AM
سلام
من فقط با نظر آقا مهدی موافقم
چهارشنبه سوری یه سنت بوده و هست دلیل نمیشه که چون از روی آتیش میپرن دلیل نمیشه که آتیش پرست هستن از این حرفا اینم یه نوع تفریح یا شادی هست که برای عید نوروز آماده میشن
توی فوتبال همه آدما دنبال یه توپ میرن خوب به همه یکی یه توپ بدن این همه سره یه توپ دعوا نکن
این مثال زدم که همه چیز قاعده و مفهموم داره
اگه قرار باشه بگیم چهارشنبه سوری ماله فلان ساله پس عید نوروزم واسه قدیمه شب یلدا هم همینطور
اینا نباشه فرهنگ ایرانی کجاست پس ؟؟؟؟؟
ولی من خودم به شخصه خیلی مخالف مواد ترقه که صدا هم داره
خوش باشین دوستان مواضب باشین حتما
Admin
16th March 2010, 05:06 AM
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
زردی من از تو ... چه زردی هم شده ..!
http://www.asriran.com/files/fa/news/1387/12/25/107601_696.jpg
سرخی تو از من ...
http://media.farsnews.com/Media/8712/ImageReports/8712280002/24_8712280002_L600.jpg
غم برو شادی بیا ...
http://img15.picoodle.com/img/img15/3/3/15/soroushbm/f_5m_3c4870d.jpg
محنت برو ... روزی بیا ...
http://img.tebyan.net/big/1387/12/22025379324825137238131832811919672106207.jpg
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
http://www.ettelaat.com/new/newdata/2009/03/03-16/14-21-57.jpg
واقعا متاسف آوره ... که هر ساله خیلی ها از اینها درس نمی گیرن.
رسم قشنگ چهارشنبه سوری متاسفانه خیلی بد شده و توش تنها زیاده روی میشه ...
باستان شناس
16th March 2010, 06:51 AM
درود به دوستان عزيز.......
چهار شنبه سوري يك رسم كاملا ايراني هست......البته براي يك عده اي واقعا متاسفم...كه با ايجاد كردن لحظات پر خطر اين روز جشن ايراني رو تخريب ميكنند...
از مسولين فرهنگي ايران ...نيز انتظار ميرود با شرح و تفسير تاريخچه اين جشن عزيز ايراني....در اجراي زيباي اين رسم نقش داشته باشند....
مسولين ما فقط و فقط از آتش بازي و آتش پرستي...حرف ميزنند...براي همين هست جوانان ما فكر ميكنند كه چهار شنبه سوري ....اتش بازي هست.....
ما خودمان بايد به رسوم خود احترام بزاريم.....اگر خودمان خواستيم با ترسيم كردن يك تصوير بد و نا زيبا از اين مراسم....بر تخريب بيشر ان اقدام كنيم....كه ديگر هيچ..
باستان شناس
16th March 2010, 07:07 AM
دوستان من ...لطف بفرماييد يك نظري به اين پست داشته باشند....
http://njavan.com/forum/showthread.php?t=47160
باستان شناس
16th March 2010, 07:08 AM
بر خلاف يك تصور نابجا تقديس آتش ، نه به دليل پرستش آن كه در واقع نوعي نشانه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزداست و نقشي كنايه اي دارد
باستان شناس
16th March 2010, 07:14 AM
چنین گفت زرتشت
که سوزانید بدی را در آتش تا ز آتش برون آید نیکی.
پس تو هم چنین کن.
پارمیدا72
16th March 2010, 10:31 AM
منم قبول دارم که ا ین یه رسم قدیمی وبا اصالت ودر عین حال همراه به هیجانه اما ما رفته رفته داریم با استفاده از ترقه و..... از این رسم باستانی دور میشیم و هم در آخر سالی عید رو به کام خانواده های که دچار سانحه شده اند تلخ میکنیم دوستان در آخر یه توصیه دارم واینه که بیایید همانطور که سلامتی و شادی خودمان برایمان مهم است برای شادی و سلامتی دیگران ارزش قائل باشیم
Big-brother
16th March 2010, 10:57 AM
چهارشنبه سوری یک رسم کهن هست
که نه مسلمان ها تونستن از ایران بگیرن ونه مغول ها
چهارشنبه سوری و عید نوروز 13بدر از رسومات ماست
هر چند که بعضی از جشن ها مانند مهرگان حذف شدند{happy}
امسال باید بگیم
سبزی من از تو و سبزی تو از من{big green}
s@ba
16th March 2010, 11:08 AM
فلسفه چهارشنبه سورى به روایت سياوش اوستا!
سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟
براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد.
پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود:
يكى روز كاووس كى با پسر
نشسته كه سودابه آمد ز در
زنـاگـاه روى سياوش بديد
پرانديشه گشت و دلش بردميد
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را
بهانه حضور سياوش كرده و او را فرا خواند:
كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش
نمائى مرا سرو بالاى خويش
بياراسته خويش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرويان هزار
آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت:
هر آنكس كه از دور بيند ترا
شود بيهش و برگزيند ترا
زمن هر چه خواهى، همه كام تو
بر آرم ، نپيچم سر از دام تو
من اينك به پيش تو افتاده ام
تن و جان شيرين ترا داده ام
سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد و همزمان به او نزديك مى شود.
ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد
همانا كه از شرم ناورد ياد
رخان سياوش چو خون شد ز شرم
بياراست مژگان به خوناب گرم
چنين گفت با دل كه از كار ديو
مرا دور داراد كيوان خديو
نه من با پدر بى وفائى كنم
نه با اهرمن آشنائى كنم
سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:
سر بانوانى و هم مهترى
من ايدون گمانم كه تو مادرى
سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد.
سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش
متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ
روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه تاريخ شاهان ايران يكى
از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى، يعنى
حكيم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام، بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد:
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آويخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پيش تو
بگفتم نهانى بد انديش تو
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟
به پيش خردمند رعنا كنى
بزد دست و جامه بدريد پاك
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زايوان برآمد بكوى
در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست
سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند.
سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد
سراسر همه دشت بريان شدند
سياوش بيامد به پيش پدر
يكى خود و زرين نهاده به سر
سخن گفتنش با پسر نرم بود
سياوش بدو گفت انده مدار
كزين سان بود گردش روزگار
سرى پرز شرم و تباهى مراست
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشايش پاك يزدان بود
دم آتش و باد يكسان بود
سواران لشكر برانگيختند
همه دشت پيشش درم ريختند
سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد.
يكى شادمانى شد اندر جهان
ميان كهان و ميان مهان
سياوش به پيش جهاندار پاك
بيامد بماليد رخ را به خاك
كه از نفت آن كوه آتش پَِـرَست
همه كامه دشمنان كرد پست
بدو گفت شاه، اى دلير جهان
كه پاكيزه تخمى و روشن روان
چنانى كه از مادر پارسا
بزايد شود بر جهان پادشا
سياوخش را تنگ در برگرفت
زكردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه كام ها با سياوش براند
سه روز اندر آن سور مى در كشيد
نبد بر در گنج بند و كليد!
اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام شيد (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه)
جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب)
را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند.
باستان شناس
16th March 2010, 11:45 AM
درود به دوستان عزيز.......
چهار شنبه سوري يك رسم كاملا ايراني هست......البته براي يك عده اي واقعا متاسفم...كه با ايجاد كردن لحظات پر خطر اين روز جشن ايراني رو تخريب ميكنند...
از مسولين فرهنگي ايران ...نيز انتظار ميرود با شرح و تفسير تاريخچه اين جشن عزيز ايراني....در اجراي زيباي اين رسم نقش داشته باشند....
مسولين ما فقط و فقط از آتش بازي و آتش پرستي...حرف ميزنند...براي همين هست جوانان ما فكر ميكنند كه چهار شنبه سوري ....اتش بازي هست.....
ما خودمان بايد به رسوم خود احترام بزاريم.....اگر خودمان خواستيم با ترسيم كردن يك تصوير بد و نا زيبا از اين مراسم....بر تخريب بيشر ان اقدام كنيم....كه ديگر هيچ..
باستان شناس
16th March 2010, 11:48 AM
چهارشنبه سوری یک رسم کهن هست
که نه مسلمان ها تونستن از ایران بگیرن ونه مغول ها
چهارشنبه سوری و عید نوروز 13بدر از رسومات ماست
هر چند که بعضی از جشن ها مانند مهرگان حذف شدند{happy}
امسال باید بگیم
سبزی من از تو و سبزی تو از من{big green}
درود بر تو دوست خوب من
تا الان هيچ رسمي از ايران كهن من حذف نشده است.....بلكه كمرنگ شده...
در استان فارس ...استان من......جشن مهرگان برگزار ميشه.....ولي اطلاع رساني نميشود...
متاسفانه در كشور ما ..فقط جشن هاي مذهبي اطلاع رساني ميشود....
ولي تا زماني كه من و امثال حضوري جدي دارند.....هرگز هيچ مراسمي حذف نميشود...
باستان شناس
16th March 2010, 12:25 PM
چهارشنبه سوری، آیین بدرقه زمستان
http://www.aftab.ir/news/2010/mar/16/images/8299ce2097ed03329fbad92e9b6daf76.jpg
جشن چهارشنبه سوری از سه بخش جشن+چهارشنبه+سوری تشکیل شده است. واژه جشن ریشه اوستایی دارد و از یسن گرفته شده است و چهارشنبه که خود از دو واژه چهار+ شنبه تشکیل شده است به پنجمین روز هفته گفته میشود و واژه ی سوری یا سور معانی گوناگون دارد سور به معنی جشن و سرخ و ...در زبان های ایرانی به کار گرفته می شود اما با شواهد موجود به نظر می رسد که در این ترکیب به معنی سرخ است.
http://www.aftab.ir/images/news/break.gifجشن چهارشنبه سوری از سه بخش جشن+چهارشنبه+سوری تشکیل شده است. واژه جشن ریشه اوستایی دارد و از یسن گرفته شده است و چهارشنبه که خود از دو واژه چهار+ شنبه تشکیل شده است به پنجمین روز هفته گفته میشود و واژه ی سوری یا سور معانی گوناگون دارد سور به معنی جشن و سرخ و ...در زبان های ایرانی به کار گرفته می شود اما با شواهد موجود به نظر می رسد که در این ترکیب به معنی سرخ است.
به جرات می توان گفت ایرانیان در بین ملل مختلف بیش ترین جشن را در طول سال برگزار می کردند اگرچه این جشن ها و آیین های کهن با گذشت روزگاران در مناطق گوناگون بنا بر ویژگی های قومی , جغرافیایی و آب و هوایی دچار دگرگونی شده و با کوله باری از افسانه و باورهای مردمان هر دیاری رنگ های ویژه ای به خود گرفته است همچنان چند جشن کوچک و بزرگ که جنبه ی غیر حکومتی داشته است از دالان تاریخ گذر کرده و حتی از هجوم فناوری هم در امان مانده و به امروز رسیده است یکی ازاین جشن ها جشن چهارشنبه سوری است.
نام این جشن از سه بخش جشن+چهارشنبه+سوری تشکیل شده است واژه ی جشن ریشه اوستایی دارد و از یسن گرفته شده است و چهارشنبه که خود از دو واژه ی چهار+ شنبه تشکیل شده است به پنجمین روز هفته گفته می شود و واژه ی سوری یا سور معانی گوناگون دارد سور به معنی جشن و سرخ و ...در زبان های ایرانی به کار گرفته می شود اما با شواهد موجود به نظر می رسد که در این ترکیب به معنی سرخ است نکته جالب توجه این است که هر سه واژه ی جشن، چهارشنبه و سوری در برخی از جشن های ایرانی کاربرد دارد که به آنها اشاره می شود :
واژه جشن به صورت پیشوند در بیشتر نامهای مناسبتی وجود دارد (جشن نوروز، جشن مهرگان،جشن تیرگان و... ) اما هنوز چندین جشن وجود دارد که شب های چهارشنبه برگزار می شود:
۱- عروسی پیر شالیار : چهار شنبه ای که به نیمه ی بهمن ماه نزدیک است در هورامان با نام جشن پیرشالیار برگزار می شود و با سده همزمان است.
۲- چله چهارشنبه : این جشن در شب چهارشنبه پایان بهمن ماه که مصادف است با پایان چله ی کوچک در روستاهای شمال غربی استان همدان برگزار می شود.
۳ - جشن های چهار چهار شنبه که در چهار هفته پایانی سال هرشب چهارشنبه در آذربایجان برگزار می شود و هرشب چهارشنبه متعلق به یک عنصر است (آب ،آتش،باد و خاک) هر کدام از این جشن ها آداب و مراسم خود را دارند اگرچه عنصرآتش در همه ی آنها مشترک است. مراسم و جشن هایی با ریشه ی مذهبی وجود دارد که در چهارشنبه ها برگزار می شود.
در کردستان چهارشنبه سوری را گول(gul)چهارشنبه و در مناطق آذری زبان کول((kul چهارشنبه می گویند گول(gul) در کردی به معنی زبانه ی آتش و کول(kul) در آذری امروز به معنی خاکستر آتش است.
نکته این است که این دو واژه در هر دو زبان موارد استفاده مشابه دیگری نیز دارند مثلا روستاهایی در ایران با نام گل تپه وجود دارد که اغلب در غرب و شمال غرب کشور است و زبان مردمانش یا کردی است یا آذری در کردی گل تپه و در ترکی کل تپه گفته می شود .
یکی از این روستاها در ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان سقز واقع است تپه ای به ارفاع ۵۰ متر از سطح روستا وجود دارد در گذشته قلعه ی اربابی بر روی آن بنا شده و چاهی به متراژ ۶۰ متر در داخل قلعه حفر شده است و در لایه های میانی چاه خاکستر به دست آمده و به گفته روستاییان در گذشته اشیای سفالی نیز از این تپه به دست آمده است از ویژگی های این روستا ها این است که در کنار هرکدام یک تپه همچنان که گفته شد وجود دارد و دیگر اینکه این روستا ها نسبت به روستاهای اطراف هم بزرگ تر هستند و هم آبادتر و این نشان از قدمت و اهمیت این آبادی ها دارد
دکتر بهرام فره وشی معتقد است ساکنان اولیه ی این سرزمین ها پیش از ظهور زرتشت مردگان خود را می سوزاندند و این عمل را در کنار شهر ها بر روی تپه ها انجام می دادند اگرچه برخی باستان شناسان معتقدند چنین تپه هایی نشان از وجود آتشکده در این روستا هاست.
وجود واژه های مشابه مانند (گل آتش و گلخن ) و همه ی پیشوند ها و پسوندهایی که با جشن چهارشنبه سوری در گویش های مختلف ایرانی ارتباط دارد نشان می دهد که این جشن ، جشن آتش است.
اگرچه چهارشنبه سوری از با اهمیت ترین و فراگیرترین جشن ها در بین مردم است اما منابع کافی در چگونگی و تاریخ آن وجود ندارد.
ابوریحان بیرونی به جشنی اشاره می کند که در روز چهارشنبه یهودیان ایران برای تولد خورشید برپا می داشته اند و در تاریخ بخارا تنها به جشن سوری اشاره شده است
دیدگاه های دیگری وجود دارد که این جشن را مراسمی عربی می دانند و بر این اساس که برخی اعراب چهارشنبه را روزی نحس می پندارند در برخی روایتهای عامیانه شیعی نیز این روز را بد یمن و برگرفته از اندیشه ی اعراب می دانند با توجه به اینکه این جشن در هیچ یک از کشور های اسلامی عربی بر پا نمی شود و تنها در حوزه فرهنگی ایران (یعنی سرزمینهایی که نوروز در آنها برگزار می شود ) می توان به تماشای این جشن نشست نمی توان آن گفته را پذیرفت البته ثابت شدن جشن سوری در روز چهار شنبه آخرسال در سال های اولیه ورود اسلام این باور را پررنگ تر کرده و رد پای آنرا در نوشته ها و شعرهای ایرانیان نیز میتوان یافت
منوچهری می گوید :
"چهارشنبه که روز بلاست باده بخور / به ساتگین می خور تا به عافیت گذرد"
و یا در برخی متون برای از بین رفتن نحسی چهارشنبه از ساز زدن استفاده می کرده اند این باور همچنان تا امروز در ایران وجود دارد چنانکه در سوگ عزیزانشان در لرستان و کرمانشاه ساز و تنبور و در شمال کرنای به صورت چمری و یا مخالف نواخته می شود عده ای هم این جشن را به مختار ثقفی نسبت داده اند ( البته بیشتر در شهرهای مذهبی ) این باور نیز بی پایه است مانند انتساب مقبره کوروش به مادر سلیمان.
باور اسطوره ای دیگری هم وجود دارد که گذشتن ازآتش را نماد گذر ابراهیم یا سیاوش از آن دانسته و پریدن از روی آن را به منزله تبری جستن از گناه و اتهام دانسته اند.
زرتشتیان نیز با این که پریدن از روی آتش را درست نمی دانند این شب را برای امرزش خواهی مردگان یا برای بدرقه کردن فروهر ها در بازگشت به آسمان ها می دانند.
جشن نوروزآمدن بهار را نوید می دهد و چهارشنبه سوری رفتن زمستان سرد را در این شب همراه با برافروختن آتش آیین های دیگری نیز برگزار می شود که در مناطق مختلف تفاوت دارد.
در برخی از روستاهای ایران نمادی از زمستان را به صورت عروسک و یا شی دیگری را به آتش می سپارند مثلا در روستا های همدان جاروی دستی کهنه ای را که در طول سال از آن استفاده کرده اند را سوزانده و به نقطه ی دورتری از خانه پرتاب می کنند و یا بدون اینکه بسوزانند از محل زندگی دور می کنندو گاه در برخی مناطق دختران مجرد را چهارشنبه آخر سال پیش از غروب خورشید با زدن جاروی خانه به آنها بیرون می کنند و تا غروب خورشید راه نمی دهند تا به اصطلاح بخت آنها باز شود در شهرهای مرکزی ایران یکی از افراد خانواده کوزه ای را در پایان مراسم از پشت بام خانه به بیرون می اندازد و می شکند و با شکستن آن بلایا از خانه دور می شود کوزه شکستن در شهرهای دیگر مثل خراسان و تهران تفاوت هایی با هم دارد که موجب به وجود آمدن باورهای گوناگون شده است.
فال گوش ، قاشق زنی ، اجرای بازی های محلی ، متل خوانی ، نظامی خوانی و شاهنامه خوانی از سنت های شب چهارشنبه سوری است که هنوز در بیشتر نقاط ایران مرسوم است مثل فال کوزه که در پایان شب چهارشنبه سوری انجام می گیرد و بیشتر برای گشایش بخت جوانان است در برخی از شهرها در روز عید قربان انجام می شود البته سنت گشایش بخت در همه ی جشن ها به گونه های مختلف نقش دارد مانند سبزه گره زدن و فال مشکل گشا.
در شهر همدان در محله سنگ شیر ، شیرسنگی زیبایی از دوره مادها به جا مانده است که در مناسبت ها و جشن های مختلف از جمله چهارشنبه سوری زنانی که دختر و پسر جوان دم بخت در خانه دارند و یا حاجتی دارند با کوزهای از شیره انگور و روغن حیوانی کنار این شیرسنگی می آیند و کوزه را بر سر شیر خالی می کنند و آرزو می کنند حاجتشان برآورده شود.
در روستاهای دیگر در پایان شب مراسم شال انداختن را دارند و بر خلاف بخت گشایی که خانم ها برگزار می کنند مراسمی مردانه است و پسرهای جوان با در دست داشتن شال به پشت بام خانه ها می روند و شال را از دریچه ی سقف خانه به درون خانه هدایت می کنند و زنان خانه شال یا دستمال را پر از آجیل و میوه کرده و مرد جوان آن را می کشد این جشن نه تنها در بین همه اقوام ایرانی و سرزمین امروز ایران محترم شمرده و برپا می شود بلکه در بیشتر سرزمین هایی که روزی جز ایران بودند و امروز از آنها با عنوان حوزه فرهنگی نوروز یاد می شود ( افغانستان ، پاکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ،آذربایجان ، ارمنستان و کردستان ) با نام های مختلف و اندک تفاوتی برگزار می شود این ظرفیت و فرصتی است برای همگرایی و نزدیکی فرهنگی بین کشورهای منطقه و بایستی از آن به عنوان میراث فرهنگی مشترک بهره جست اما برای پی بردن به چرایی و چگونگی چنین جشن هایی اگرچه تلاش هایی انجام گرفته اما ناکافی و مختصر بوده و متاسفانه در مورد جشن ها نیز مانند دیگر موارد کار علمی و دانشگاهی صورت نگرفته است و اگر اثری خلق شده حاصل علاقه افرادی است که به این سرزمین عشق می ورزند برای بررسی همه جانبه ریشه های این جشن ها و آیین ها باید پژوهشکده ها و دانشکده های تخصصی تاسیس شود و هر آنچه تا امروز باقی مانده از دست نرود نکته دیگر اینکه برای پاسخ دادن سوال ها و ابهام های پیرامون این جشن ها باید به باورها و اساطیر همه مردمان حوزه فرهنگی ایران و همه کشورهایی که جز حوزه فرهنگی نوروز هستند توجه ویژه کرد.
http://www.aftab.ir/images/news/break.gifگزارش : خبرگزارى ميراث فرهنگى
*مرتضی
16th March 2010, 02:46 PM
[-o<
درسته که چارشنبه سوری یه رسمی هست که از دیر باز بوده
اما وقتش نیست که ببینیم آیا هر چی که از گذشته برای ما موند رو باید ادامه بدیم ... حتی اگه به ضررمون باشه؟
وقتش نرسیده که فکر کنیم چار شنبه سوری سنتی با چارشنبه سوری 2010 از زمین تا آسمون فرق می کنه؟
وقتش نرسیده که ببینیم جان و آبرو و .... بیشتر ارزش داره یا یه شب آتیش بازی؟
وقتش نرسیده که خواسته هامون رو با اراده مون بسازیم و در مرتبه بالاتر از خود خدا بخواهیم نه اینکه با یه آیین ..... از آتش بخواهیم که برامون چی بیاره ؟
بله چهارشنبه سوری خیلی قدمت داره ولی آیا الان عقل هم حکم می کنه که به خاطر اینکه قدمت زیادی داره باید بمونه؟ هر چند غیر عقلانی باشه؟
یه مثالی می زنم درسته که کمی بزرگ نمایی داره اما مناسبه:
مثلا در زمان پیامبر ص رسم دختر کشی بود. از خیلی وقت پیش تر هم رسم شده بود که دختر ها رو زنده به گور می کردند و قرآن می گه که می گفتند ... کما آبائنا الاولون... یعنی ما کاری رو می کنیم که پدران ما می کردند...
اما آیا اسلام موافق این سنت دیرینه بود؟
اینجا هم کمی باید به این مسائل فکر کنیم...
ممنونم
من با یک تاسف از ته قلبم اینو میتونم بگم ،بیاییم کمی مطالعه تاریخی کنیم تا ارزش یک آیین و سنت رو درست درک کنیم،زندگیمونو فقط در چهارچوب چیزهایی که به ما دیکته میکنند خلاصه نکنیم.
از باستان شناس تشکر ویژه میکنم و دوست دارم حداقل واسه جوانای ایران ما چند مطلب معتبر از آیین ها و سنتها و مفاهیم و معانی و هدف از انجام آیین های ایرانی رو به نوشته تحریر در بیاره.
عذر خواهی میکنم ولی راستش نتونستم طاقت بیارم ، یاد جمله آیت ا.. مطهری افتادم.
* *
بیاییم با دید ایرانی به ایران و ایرانی بنگریم،نه از منظر عرب.
*مرتضی
16th March 2010, 03:06 PM
درود بر تو دوست خوب من
تا الان هيچ رسمي از ايران كهن من حذف نشده است.....بلكه كمرنگ شده...
در استان فارس ...استان من......جشن مهرگان برگزار ميشه.....ولي اطلاع رساني نميشود...
متاسفانه در كشور ما ..فقط جشن هاي مذهبي اطلاع رساني ميشود....
ولي تا زماني كه من و امثال حضوري جدي دارند.....هرگز هيچ مراسمي حذف نميشود...
درود به شرفت ایرانی
*مرتضی
16th March 2010, 03:14 PM
منم قبول دارم که ا ین یه رسم قدیمی وبا اصالت ودر عین حال همراه به هیجانه اما ما رفته رفته داریم با استفاده از ترقه و..... از این رسم باستانی دور میشیم و هم در آخر سالی عید رو به کام خانواده های که دچار سانحه شده اند تلخ میکنیم دوستان در آخر یه توصیه دارم واینه که بیایید همانطور که سلامتی و شادی خودمان برایمان مهم است برای شادی و سلامتی دیگران ارزش قائل باشیم
من فکر میکنم اگه فرهنگ سازی و اطلاع رسانی بشه و نوجوانان ایرانی بدونند 4شنبه سوری برای چیه و چه فلسفه ای داره ،اگه محیطهای تفریحی با امکانات بهتر و با تعداد بیشتر ایجاد بشه این مشکلاتم حل میشه.
همین ترقه ها و فشفشه ها توی کشورهای اروپایی هست ولی کسی جلوی پای کسی نمیندازند یا مزاحمت واسه مردم ایجاد نمیکنند. {shame on you}
باید علت راریشه یابی کنیم .
*مرتضی
16th March 2010, 03:27 PM
فلسفه چهارشنبه سورى به روایت سياوش اوستا!
سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟
براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد.
پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود:
يكى روز كاووس كى با پسر
نشسته كه سودابه آمد ز در
زنـاگـاه روى سياوش بديد
پرانديشه گشت و دلش بردميد
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را
بهانه حضور سياوش كرده و او را فرا خواند:
كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش
نمائى مرا سرو بالاى خويش
بياراسته خويش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرويان هزار
آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت:
هر آنكس كه از دور بيند ترا
شود بيهش و برگزيند ترا
زمن هر چه خواهى، همه كام تو
بر آرم ، نپيچم سر از دام تو
من اينك به پيش تو افتاده ام
تن و جان شيرين ترا داده ام
سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد و همزمان به او نزديك مى شود.
ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد
همانا كه از شرم ناورد ياد
رخان سياوش چو خون شد ز شرم
بياراست مژگان به خوناب گرم
چنين گفت با دل كه از كار ديو
مرا دور داراد كيوان خديو
نه من با پدر بى وفائى كنم
نه با اهرمن آشنائى كنم
سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:
سر بانوانى و هم مهترى
من ايدون گمانم كه تو مادرى
سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد.
سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش
متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ
روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه تاريخ شاهان ايران يكى
از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى، يعنى
حكيم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام، بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد:
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آويخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پيش تو
بگفتم نهانى بد انديش تو
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟
به پيش خردمند رعنا كنى
بزد دست و جامه بدريد پاك
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زايوان برآمد بكوى
در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست
سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند.
سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد
سراسر همه دشت بريان شدند
سياوش بيامد به پيش پدر
يكى خود و زرين نهاده به سر
سخن گفتنش با پسر نرم بود
سياوش بدو گفت انده مدار
كزين سان بود گردش روزگار
سرى پرز شرم و تباهى مراست
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشايش پاك يزدان بود
دم آتش و باد يكسان بود
سواران لشكر برانگيختند
همه دشت پيشش درم ريختند
سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد.
يكى شادمانى شد اندر جهان
ميان كهان و ميان مهان
سياوش به پيش جهاندار پاك
بيامد بماليد رخ را به خاك
كه از نفت آن كوه آتش پَِـرَست
همه كامه دشمنان كرد پست
بدو گفت شاه، اى دلير جهان
كه پاكيزه تخمى و روشن روان
چنانى كه از مادر پارسا
بزايد شود بر جهان پادشا
سياوخش را تنگ در برگرفت
زكردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه كام ها با سياوش براند
سه روز اندر آن سور مى در كشيد
نبد بر در گنج بند و كليد!
اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام شيد (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه)
جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب)
را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند.
درود به ایرانیان اصیل{big hug}
s@ba
16th March 2010, 07:16 PM
http://persian-star.net/1387/12/27/3/4.jpg
http://www.3noqte.com/main/images/stories/shabanpoor/4shanbe20sori.jpghttp://i2.photoblog.com/photos3/56546-1205947832-1-l.jpg
http://eksir9000.persiangig.com/image/a510/atish3.jpg
http://fardanews.com/files/fa/news/1386/12/29/14671_603.jpghttp://www.cyberpat.com/shirlsite/photos/graphics/fire2.jpg
Big-brother
16th March 2010, 07:50 PM
درود بر تمام کسانی که این روز رو گرامی داشتند
از تعداد نیرو ها میشه فهمید ترس از ملت چقدر هست
امير آشنا
16th March 2010, 08:47 PM
می تونیم اینجا دور هم بشینیم و از سنت دیرینه زیبایی تعرفف کنیم و به به بگیم و خیلی هم خوبه ولی وقتی اسم چهارشنبه سوری میاد برای امثال من هیچ جور تداعی کننده یه سنت و مقوله فرهنگی نیست بلکه برعکس ، یه بی فرهنگی و ... رو تو ذهنم زنده می کنه . این چیزی که سالهاست دارم تبعات اون رو هر شب چهارشنبه آخر سال می بینم اجازه نمیده غیر از این فکر کنم .
نمیشه هم بگیم «چهارشنبه سوری» و انتظار تمجید و پاسداشت اون رو داشته باشیم و هم مکررا اتفاقات ناراحت کننده ای رو به بهانه همین «چهارشنبه سوری» شاهد باشیم . برای همین ضمن احترام به نظر دوستان ، با وجود زیبایی که اون سنت قدیمی داره هیچ احساس خوبی نسبت به «چهاشنبه سوری» ندارم
LaDy Ds DeMoNa
16th March 2010, 08:54 PM
جشن چهارشنبه سوری رو تنهایی برگزار کردم تو njavan
بابا انجمن به این یخی من ندیده بود م!!!!!!
***برگزاری جشن باستانی چهارشنبه سوری *** (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?t=53095)
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.