SysT3M
7th September 2008, 08:12 AM
تمام دوستان قديمي جمعاند.صمد بهرنگي، فرشيد مثقالي، علي اكبر صادقي، بهمن دادخواه و خلاصه همه كساني كه با نوشتهها و تصاوير خود، كودكي تو را زيباتر و رنگيتر كردهاند و در اين ميان، چه قدر، جاي سيروس طاهباز كه عمري كودكانه زندگي كرد و كودكوار هم، رخت سفر بربست، خالي است.
آقاي مديرعامل دوست دارد كه خود از مهمانانش، پذيرايي كند؛ به همين خاطر در گوشهاي از اتاق، سماوري نقرهاي نهاده با قوري چيني سفيدي بر آن. برايت در استكانهاي كمر باريك و بلورين، چاي ميريزد و به تو كه تازه از گرد راه رسيدهاي و از شدت گرما، تواني برايت باقي نمانده، ميگويد: «قول ميدهم كه طعم اين چاي را هيچ جاي دگر نميچشي» و تو چاي را ميبويي و مينوشي و آنچه را قرار است از او بپرسي، در خاطر دوره ميكني، بيخبر از اين كه، پيش از آن شنيدن پاسخ پرسشهايت، بايد به گلايههاي محسن چينيفروشان، مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان گوش بسپاري و به سؤالاتش پاسخ دهي.
چيني فروشان با انتقاد از سازمانهاي دولتي كه وظيفه شان، ساماندهي اوقات فراغت بچههاست، ميگويد: آخرين ماه بهار كه از راه ميرسد، نهادها و سازمانهاي مرتبط با موضوع، بسيج ميشوند و جلسه ميگذارند و با صرف هزينههاي بسيار، براي اوقات فراغت بچهها برنامهريزي ميكنند، بدون آنكه تعريف درست و روشني از اوقات فراغت داشته باشند.
مديرعامل كانون پرورش فكري با توجه به ارتباط مستقيم اين مركز با بچهها، اوقات فراغت را چگونه تعريف ميكند؟
طبق تعريف كلاسيك، زماني كه كار رسمي افراد به پايان ميرسد، اوقات فراغت آنها آغاز ميشود و براساس اين تعريف، اوقات فراغت بچهها زماني است كه از قيد و بند درس و مشق مدرسه و آموزش رسمي رها ميشوند؛ اما در تعريف جديد، يادگيري را مترادف با تربيت و هدف اصلي ارتباط با كودكان ميدانند و براين باورند كه يادگيري، آموزش و انتقال اطلاعات و ارتباطاتي است كه بچهها را از وضع موجود به وضع مطلوب ميرساند.
بر اين اساس ميتوان گفت، اوقات فراغتي براي دانشآموزان، باقي نميماند چون آنچه در بيرون مدرسه ميآموزند، بهمراتب بيشتر از آن چيزي است كه در مدارس به آنها آموزش داده ميشود؟
يادگيري در سيستم آموزشي ما معنا و مفهوم چنداني ندارد چرا كه در مدارس، تنها به محفوظات بچهها افزوده ميشود. و اي بسا آنچه دانشآموزان در خارج از كلاس و مدرسه ميآموزند، اثرگذارتر و عميقتر از چيزي باشد كه در قالب كتابهاي درسي به آنان آموزش داده ميشود و اين شرايط تا زماني كه نگاه خود را تغيير ندهيم و يادگيري را نه يك حادثه و اتفاق كه پروسهاي زمانبر ندانيم، ادامه مييابد. زيرا يادگيري بهطور معمول به زمان، حوصله و استمرار نياز دارد و كساني كه براي پرورش بچهها برنامهريزي ميكنند بايد برنامهاي واحد و همه جانبه براي تمام ساعات بچهها در نظر بگيرند، نه اينكه با نزديك شدن تابستان به ياد اوقات فراغت آنها بيفتند.
كانون پرورش فكري، به لحاظ اداري، جزوي از آموزش و پرورش است. آيا ارتباطي ميان اين مركز و سازمان نامبرده وجود دارد؟
مديران كانون و آموزش و پرورش در هر استان، ميزان ارتباط اين دو مركز با يكديگر را تعيين ميكنند؛ به اين معني كه هر قدر دو مدير، يكديگر را بيشتر بشناسند از تواناييها و امكانات يكديگر، بهتر و بيشتر استفاده ميكنند، درغيراين صورت ارتباط كانون پرورش فكري با آموزشوپرورش در حدي است كه تنها تعدادي كتاب در اختيارشان بگذارد و...همين.
پس هيچ ارتباط منظم و سازمان يافتهاي ميان اين دو وجود ندارد، اجراي طرح «كانون مدرسه» هم كه سالهاست، متوقف شده.
درصورت تامين بودجه مورد نياز، طرح «كانون مدرسه»، از اول مهر دوباره اجرا ميشود و 10 درصد دانشآموزان، زير پوشش اين طرح قرار ميگيرند.
چرا تنها 10 درصد؟
چون بودجه لازم براي اجراي طرح را در اختيار نداريم و در وهله نخست بايد به اجراي آزمايشي آن بپردازيم. اين طرح، يك طرح سه ساله است و ميكوشد تا ميزان خلاقيت كودكان را افزايش دهد. براي مثال قصهگويي، يكي از روشهاي آموزش خلاق است و مربيان كانون تلاش ميكنند و تا مطالب درسي را در اين قالب به بچهها منتقل كنند.
اين 10 درصد بر چه اساسي انتخاب شدهاند؟
كانون پرورش داراي 630 مركز ثابت فرهنگي و هنري است و مدارس به گونهاي انتخاب شدهاند كه در نزديكي اين مراكز باشند تا كودكان بتوانند به راحتي رفتوآمد كنند.
راهاندازي باشگاه قصه گويي، ايدهاي بود كه چند سال پيش از جانب شما مطرح شد و به سرانجام نرسيد، آيا كانون بر آن نيست تا مركز و نهادي براي قصه گويان در نظر بگيرد؟
قصه نه يك سرگرمي كه يك شيوه آموزشي بسيار ساده، كم هزينه و تاثيرگذار است و جز به مهارت قصهگو و استفاده درست او از زبان، لحن و حركات صورت و بدن، به چيز ديگري نياز ندارد به همين خاطر است كه در سالهاي اخير، در كشورهاي اروپايي، نهضت قصه گويي شكل گرفته و باشگاههايي براي قصهگويان راهاندازي شده تا در آن جمع شوند و قصه بگويند. اما بخش دولتي نميتواند به ايجاد باشگاه قصه گويي در ايران بپردازد براي مثال، كانون تنها ميتواند به حمايت معنوي از اين مراكز بپردازد و قصه گويان خود را به آنها معرفي كند.
سنت قصهگويي در سالهاي اخير مورد بيمهري قرار گرفته و جشنواره قصهگويي كه سالي يك بار به همت كانون برگزار ميشود، دردي را درمان نميكند. آيا در طرح كانون مدرسه، جايي براي قصه در نظر گرفته شده است؟
كشور ما، سرزمين قصهها و افسانههاست و سنت قصهگويي در خانوادههاي ما وجود دارد، اگرچه در اين سالها به خاطر گسترش وسايل ارتباط جمعي اين سنت ديرينه تا حدي كمرنگ شده و كانون ميكوشد تا با برگزاري جشنوارههاي قصه گويي به احياي آن بپردازد، جشنوارهاي كه ديگر، تنها به مربيان كانون اختصاص ندارد؛ از سوي ديگر يكي از مواردي كه در طرح كانون- مدرسه، به آن پرداخته ميشود آموزش به روش قصه گويي است، به هر حال كانون، هزار قصهگو تربيت كرده كه در گوشه گوشه ايران پراكندهاند تا كودكان را با قصههاي شيرين آشنا كنند.
نميتوان انتظار داشت كه قصهها و افسانههاي ايراني باقي بمانند بدون آنكه زبان و روش بيانيشان تازه شود. كانون براي ورود به اين دنياي تازه چه كرده است؟
كانون، يك سري «كتاب سيدي» يا «كتاب فيلم»، تهيه كرده و برآن است تا بخش ديگري از قصهها را هم به فيلم و سي دي تبديل كند اما توليد محصولاتي اين چنين، بسيار هزينهبر است و ما نميتوانيم بودجه لازم براي اين كار را تامين كنيم. همچنين گزيدههايي را منتشر كردهايم تا بچهها با ادبيات كلاسيك خود آشنا شوند.
شما با انتشار اينگونه كتابها، گزيدهاي از متون كهن را در اختيار خوانندگان خود گذاشتهايد اما هيچ كدام از اين كتابها به زبان كودكان نيست و جذابيتي براي آنان ندارد.
بله اين كتابها، چندان با كودكان و نوجوانان ارتباط نميگيرد و هدف از انتشار آن، در دسترس قرار دادن ادبيات كهن براي مخاطبان بزرگسال بوده است. كانون، همچنين به انتشار مجموعه «مرز پر گهر» براي كودكان پرداخته؛ مجموعهاي كه تاكنون شش جلد آن منتشر شده و به دو زبان فارسي و محلي است.
يكي از نيازهاي جدي بچهها، داشتن كتابخانههاي تخصصي با داشتن فضاي مناسب است. آيا كانون نميخواهد كتابخانههاي ثابت و سيار خود را گسترش دهد؟
توسعه مراكز فرهنگي كانون، به شرايط مختلفي بستگي دارد كه تامين بودجه مورد نياز، يكي از مهمترين اين شرايط است. در هر حال، كشور ما، براساس استانداردهاي دنيا، به 2500 كتابخانه كودك و نوجوان احتياج دارد، درصورتي كه تعداد مراكز ثابت و سيار كانون به 750 ميرسد و اين شكاف بايد به تدريج پر شود. اگرچه در اين سالها، توسعه خوبي در اين بخش وجود داشته است.
آيا كانون نميتواند از فضاي خالي موجود در مدارس، استفاده كند؟
با اجراي طرح «كانون مدرسه»، ارتباط خوبي ميان كانون پرورش و مدارس شكل ميگيرد اما مدارس ما، فاقد ويژگيهايي هستند كه بايد در يك مركز فرهنگي و يا يك كتابخانه ويژه كودكان، وجود داشته باشد و آيا مدارس، آن قابليت را دارند كه بچهها را به مطالعه علاقهمند كنند يا نه؟ اگرچه، امكان توسعه فيزيكي كتابخانهها براي ما وجود دارد و استانداران و مديران هر استان با ما، در اين زمينه همكاري ميكنند اما بودجههاي جاري ما، به گونهاي نيست كه بتوانيم نيروي انساني مورد نياز براي هر مركز را تامين كنيم. براي مثال، در حال حاضر، تنها ميتوان به راهاندازي 30 مركز از 90 مركز آماده افتتاح در كل كشور اشاره كرد.
اما بودجه جاري كانون به نسبت سال گذشته تغيير كرده، ضمن اينكه با سرمايهگذاران خصوصي در زمينه توليد اسباب بازي و لوازمالتحرير هم، قرارداد بسته و امتياز استفاده از نام خود را به آنان واگذار كرده...
ما به استقبال سرمايهگذاران خصوصي ميرويم و بر اين باوريم كه با اين كار هم به گردش چرخه اقتصادي كمك ميكنيم و هم فرهنگ استفاده از عروسكهاي دارا و سارا، با لباس و چهره ايراني را، به جاي عروسكهاي باربي كه هيچ سنخيتي با فرهنگ و پيشينه فرهنگي ما ندارند، گسترش ميدهيم و اما در ارتباط با بودجههاي جاري، تنها ميتوان گفت كه بودجه جاري امسال، به نسبت سال گذشته، 15 درصد افزايش داشته و اين ميزان، تنها تورم را ميپوشاند.
يكي از طرحهاي خوب كانون در اين سالها، ايجاد كتابخانههاي فراگير بود. براي توسعه اين مراكز چه برنامهاي در نظر گرفتهايد؟
هدف از ايجاد كتابخانههاي فراگير، نشاندن بچههاي معلول در كنار كودكان سالم و جلوگيري از انزواي معلولان بود؛ تاكنون 4 كتابخانه فراگير در سطح شهر تهران (پارك شفق، ميدان راه آهن، پارك فدك و بلوار آيتالله سعيدي در غرب) ساخته شده اما گسترش اين مراكز، با توجه به اينكه به امكانات ويژه احتياج دارند، نيازمند تامين بودجه لازم است؛ هر چند پيشبيني ميشود تا آخر سال، هر استان از يك كتابخانه فراگير و يك سالن نمايش، برخوردار شود.
كتابخانههاي مجازي كانون، از اول مهر، كار خود را آغاز ميكنند. اين فضاهاي مجازي، چه بخشهايي را پوشش ميدهند و تا چه حد كودكان را از مراجعه به كتابخانههاي كانون، بينياز ميكنند؟
فضاهاي مجازي، شرايط خاص خود را دارند كه بايد به درستي شناخته شوند. امروز، كامپيوتر، وسيلهاي است كه در خانه بسياري از كودكان، وجود دارد اما چند درصد بچهها با استفاده درست از آن آشنا هستند. كتابخانههاي مجازي كانون، ضمن اينكه تمام امكاناتي را كه در يك مركز ثابت فرهنگي وجود دارد در اختيار بچهها ميگذارد، با برگزاري مسابقات وبلاگنويسي كه امسال براي نخستين بار اجرا ميشود، روش استفاده مطلوب از كامپيوتر را به كودكان آموزش ميدهد. هر چند كتابخانههاي مجازي، به هيچ وجه نميتوانند بچهها را از مراجعه به مراكز فرهنگي بينياز كنند.
به چه دليل رده سني كانون از 6 سال به 4 سال، تغيير كرد؟
اعضاي هيأتمديره كانون، تصميم گرفتند براساس نياز مخاطبان به جاي اينكه به انتشار كتاب و توليد اسباب بازي و وسايل كمك آموزشي براي كودكان 6 سال به بالا بپردازند، همه اين محصولات فرهنگي را براي بچههاي 4 سال و بالاي آن توليد كنند.
چند سال پيش سعيد ناجي و همكارانش در پژوهشگاه علوم انساني، مباحثي را تحت عنوان «آموزش فلسفه به كودكان»، آغاز كردند، طرحي كه امروز كانون در پي آن است. چه ارتباطي ميان اين دو مركز وجود دارد و چه مواردي به كودكان آموزش داده ميشود؟
هيچ ارتباط و همكاري بين اين دو مركز وجود ندارد، ما تنها ميكوشيم تا درست ديدن و درست استدلال كردن را به كودكان آموزش دهيم و اين امر، از راه ديدن، لمس كردن و شنيدن، محقق ميشود؛ به عبارتي ما بايد دست بچهها را بگيريم و آنها را از سطح به عمق برسانيم. همچنين قرار است كه در هر استان يك مركز نجوم داشته باشيم. زيرا نجوم، علاوه بر شاد و پرهيجان بودن، نگاه نوجوانان را از زمين به آسمان ميكشاند و به آنها درس خداشناسي ميدهد. به جز اين دو مورد، از اين پس زبان اسپانيايي نيز در كانون زبان، تدريس ميشود.
منبع:hamshahrionline.ir
آقاي مديرعامل دوست دارد كه خود از مهمانانش، پذيرايي كند؛ به همين خاطر در گوشهاي از اتاق، سماوري نقرهاي نهاده با قوري چيني سفيدي بر آن. برايت در استكانهاي كمر باريك و بلورين، چاي ميريزد و به تو كه تازه از گرد راه رسيدهاي و از شدت گرما، تواني برايت باقي نمانده، ميگويد: «قول ميدهم كه طعم اين چاي را هيچ جاي دگر نميچشي» و تو چاي را ميبويي و مينوشي و آنچه را قرار است از او بپرسي، در خاطر دوره ميكني، بيخبر از اين كه، پيش از آن شنيدن پاسخ پرسشهايت، بايد به گلايههاي محسن چينيفروشان، مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان گوش بسپاري و به سؤالاتش پاسخ دهي.
چيني فروشان با انتقاد از سازمانهاي دولتي كه وظيفه شان، ساماندهي اوقات فراغت بچههاست، ميگويد: آخرين ماه بهار كه از راه ميرسد، نهادها و سازمانهاي مرتبط با موضوع، بسيج ميشوند و جلسه ميگذارند و با صرف هزينههاي بسيار، براي اوقات فراغت بچهها برنامهريزي ميكنند، بدون آنكه تعريف درست و روشني از اوقات فراغت داشته باشند.
مديرعامل كانون پرورش فكري با توجه به ارتباط مستقيم اين مركز با بچهها، اوقات فراغت را چگونه تعريف ميكند؟
طبق تعريف كلاسيك، زماني كه كار رسمي افراد به پايان ميرسد، اوقات فراغت آنها آغاز ميشود و براساس اين تعريف، اوقات فراغت بچهها زماني است كه از قيد و بند درس و مشق مدرسه و آموزش رسمي رها ميشوند؛ اما در تعريف جديد، يادگيري را مترادف با تربيت و هدف اصلي ارتباط با كودكان ميدانند و براين باورند كه يادگيري، آموزش و انتقال اطلاعات و ارتباطاتي است كه بچهها را از وضع موجود به وضع مطلوب ميرساند.
بر اين اساس ميتوان گفت، اوقات فراغتي براي دانشآموزان، باقي نميماند چون آنچه در بيرون مدرسه ميآموزند، بهمراتب بيشتر از آن چيزي است كه در مدارس به آنها آموزش داده ميشود؟
يادگيري در سيستم آموزشي ما معنا و مفهوم چنداني ندارد چرا كه در مدارس، تنها به محفوظات بچهها افزوده ميشود. و اي بسا آنچه دانشآموزان در خارج از كلاس و مدرسه ميآموزند، اثرگذارتر و عميقتر از چيزي باشد كه در قالب كتابهاي درسي به آنان آموزش داده ميشود و اين شرايط تا زماني كه نگاه خود را تغيير ندهيم و يادگيري را نه يك حادثه و اتفاق كه پروسهاي زمانبر ندانيم، ادامه مييابد. زيرا يادگيري بهطور معمول به زمان، حوصله و استمرار نياز دارد و كساني كه براي پرورش بچهها برنامهريزي ميكنند بايد برنامهاي واحد و همه جانبه براي تمام ساعات بچهها در نظر بگيرند، نه اينكه با نزديك شدن تابستان به ياد اوقات فراغت آنها بيفتند.
كانون پرورش فكري، به لحاظ اداري، جزوي از آموزش و پرورش است. آيا ارتباطي ميان اين مركز و سازمان نامبرده وجود دارد؟
مديران كانون و آموزش و پرورش در هر استان، ميزان ارتباط اين دو مركز با يكديگر را تعيين ميكنند؛ به اين معني كه هر قدر دو مدير، يكديگر را بيشتر بشناسند از تواناييها و امكانات يكديگر، بهتر و بيشتر استفاده ميكنند، درغيراين صورت ارتباط كانون پرورش فكري با آموزشوپرورش در حدي است كه تنها تعدادي كتاب در اختيارشان بگذارد و...همين.
پس هيچ ارتباط منظم و سازمان يافتهاي ميان اين دو وجود ندارد، اجراي طرح «كانون مدرسه» هم كه سالهاست، متوقف شده.
درصورت تامين بودجه مورد نياز، طرح «كانون مدرسه»، از اول مهر دوباره اجرا ميشود و 10 درصد دانشآموزان، زير پوشش اين طرح قرار ميگيرند.
چرا تنها 10 درصد؟
چون بودجه لازم براي اجراي طرح را در اختيار نداريم و در وهله نخست بايد به اجراي آزمايشي آن بپردازيم. اين طرح، يك طرح سه ساله است و ميكوشد تا ميزان خلاقيت كودكان را افزايش دهد. براي مثال قصهگويي، يكي از روشهاي آموزش خلاق است و مربيان كانون تلاش ميكنند و تا مطالب درسي را در اين قالب به بچهها منتقل كنند.
اين 10 درصد بر چه اساسي انتخاب شدهاند؟
كانون پرورش داراي 630 مركز ثابت فرهنگي و هنري است و مدارس به گونهاي انتخاب شدهاند كه در نزديكي اين مراكز باشند تا كودكان بتوانند به راحتي رفتوآمد كنند.
راهاندازي باشگاه قصه گويي، ايدهاي بود كه چند سال پيش از جانب شما مطرح شد و به سرانجام نرسيد، آيا كانون بر آن نيست تا مركز و نهادي براي قصه گويان در نظر بگيرد؟
قصه نه يك سرگرمي كه يك شيوه آموزشي بسيار ساده، كم هزينه و تاثيرگذار است و جز به مهارت قصهگو و استفاده درست او از زبان، لحن و حركات صورت و بدن، به چيز ديگري نياز ندارد به همين خاطر است كه در سالهاي اخير، در كشورهاي اروپايي، نهضت قصه گويي شكل گرفته و باشگاههايي براي قصهگويان راهاندازي شده تا در آن جمع شوند و قصه بگويند. اما بخش دولتي نميتواند به ايجاد باشگاه قصه گويي در ايران بپردازد براي مثال، كانون تنها ميتواند به حمايت معنوي از اين مراكز بپردازد و قصه گويان خود را به آنها معرفي كند.
سنت قصهگويي در سالهاي اخير مورد بيمهري قرار گرفته و جشنواره قصهگويي كه سالي يك بار به همت كانون برگزار ميشود، دردي را درمان نميكند. آيا در طرح كانون مدرسه، جايي براي قصه در نظر گرفته شده است؟
كشور ما، سرزمين قصهها و افسانههاست و سنت قصهگويي در خانوادههاي ما وجود دارد، اگرچه در اين سالها به خاطر گسترش وسايل ارتباط جمعي اين سنت ديرينه تا حدي كمرنگ شده و كانون ميكوشد تا با برگزاري جشنوارههاي قصه گويي به احياي آن بپردازد، جشنوارهاي كه ديگر، تنها به مربيان كانون اختصاص ندارد؛ از سوي ديگر يكي از مواردي كه در طرح كانون- مدرسه، به آن پرداخته ميشود آموزش به روش قصه گويي است، به هر حال كانون، هزار قصهگو تربيت كرده كه در گوشه گوشه ايران پراكندهاند تا كودكان را با قصههاي شيرين آشنا كنند.
نميتوان انتظار داشت كه قصهها و افسانههاي ايراني باقي بمانند بدون آنكه زبان و روش بيانيشان تازه شود. كانون براي ورود به اين دنياي تازه چه كرده است؟
كانون، يك سري «كتاب سيدي» يا «كتاب فيلم»، تهيه كرده و برآن است تا بخش ديگري از قصهها را هم به فيلم و سي دي تبديل كند اما توليد محصولاتي اين چنين، بسيار هزينهبر است و ما نميتوانيم بودجه لازم براي اين كار را تامين كنيم. همچنين گزيدههايي را منتشر كردهايم تا بچهها با ادبيات كلاسيك خود آشنا شوند.
شما با انتشار اينگونه كتابها، گزيدهاي از متون كهن را در اختيار خوانندگان خود گذاشتهايد اما هيچ كدام از اين كتابها به زبان كودكان نيست و جذابيتي براي آنان ندارد.
بله اين كتابها، چندان با كودكان و نوجوانان ارتباط نميگيرد و هدف از انتشار آن، در دسترس قرار دادن ادبيات كهن براي مخاطبان بزرگسال بوده است. كانون، همچنين به انتشار مجموعه «مرز پر گهر» براي كودكان پرداخته؛ مجموعهاي كه تاكنون شش جلد آن منتشر شده و به دو زبان فارسي و محلي است.
يكي از نيازهاي جدي بچهها، داشتن كتابخانههاي تخصصي با داشتن فضاي مناسب است. آيا كانون نميخواهد كتابخانههاي ثابت و سيار خود را گسترش دهد؟
توسعه مراكز فرهنگي كانون، به شرايط مختلفي بستگي دارد كه تامين بودجه مورد نياز، يكي از مهمترين اين شرايط است. در هر حال، كشور ما، براساس استانداردهاي دنيا، به 2500 كتابخانه كودك و نوجوان احتياج دارد، درصورتي كه تعداد مراكز ثابت و سيار كانون به 750 ميرسد و اين شكاف بايد به تدريج پر شود. اگرچه در اين سالها، توسعه خوبي در اين بخش وجود داشته است.
آيا كانون نميتواند از فضاي خالي موجود در مدارس، استفاده كند؟
با اجراي طرح «كانون مدرسه»، ارتباط خوبي ميان كانون پرورش و مدارس شكل ميگيرد اما مدارس ما، فاقد ويژگيهايي هستند كه بايد در يك مركز فرهنگي و يا يك كتابخانه ويژه كودكان، وجود داشته باشد و آيا مدارس، آن قابليت را دارند كه بچهها را به مطالعه علاقهمند كنند يا نه؟ اگرچه، امكان توسعه فيزيكي كتابخانهها براي ما وجود دارد و استانداران و مديران هر استان با ما، در اين زمينه همكاري ميكنند اما بودجههاي جاري ما، به گونهاي نيست كه بتوانيم نيروي انساني مورد نياز براي هر مركز را تامين كنيم. براي مثال، در حال حاضر، تنها ميتوان به راهاندازي 30 مركز از 90 مركز آماده افتتاح در كل كشور اشاره كرد.
اما بودجه جاري كانون به نسبت سال گذشته تغيير كرده، ضمن اينكه با سرمايهگذاران خصوصي در زمينه توليد اسباب بازي و لوازمالتحرير هم، قرارداد بسته و امتياز استفاده از نام خود را به آنان واگذار كرده...
ما به استقبال سرمايهگذاران خصوصي ميرويم و بر اين باوريم كه با اين كار هم به گردش چرخه اقتصادي كمك ميكنيم و هم فرهنگ استفاده از عروسكهاي دارا و سارا، با لباس و چهره ايراني را، به جاي عروسكهاي باربي كه هيچ سنخيتي با فرهنگ و پيشينه فرهنگي ما ندارند، گسترش ميدهيم و اما در ارتباط با بودجههاي جاري، تنها ميتوان گفت كه بودجه جاري امسال، به نسبت سال گذشته، 15 درصد افزايش داشته و اين ميزان، تنها تورم را ميپوشاند.
يكي از طرحهاي خوب كانون در اين سالها، ايجاد كتابخانههاي فراگير بود. براي توسعه اين مراكز چه برنامهاي در نظر گرفتهايد؟
هدف از ايجاد كتابخانههاي فراگير، نشاندن بچههاي معلول در كنار كودكان سالم و جلوگيري از انزواي معلولان بود؛ تاكنون 4 كتابخانه فراگير در سطح شهر تهران (پارك شفق، ميدان راه آهن، پارك فدك و بلوار آيتالله سعيدي در غرب) ساخته شده اما گسترش اين مراكز، با توجه به اينكه به امكانات ويژه احتياج دارند، نيازمند تامين بودجه لازم است؛ هر چند پيشبيني ميشود تا آخر سال، هر استان از يك كتابخانه فراگير و يك سالن نمايش، برخوردار شود.
كتابخانههاي مجازي كانون، از اول مهر، كار خود را آغاز ميكنند. اين فضاهاي مجازي، چه بخشهايي را پوشش ميدهند و تا چه حد كودكان را از مراجعه به كتابخانههاي كانون، بينياز ميكنند؟
فضاهاي مجازي، شرايط خاص خود را دارند كه بايد به درستي شناخته شوند. امروز، كامپيوتر، وسيلهاي است كه در خانه بسياري از كودكان، وجود دارد اما چند درصد بچهها با استفاده درست از آن آشنا هستند. كتابخانههاي مجازي كانون، ضمن اينكه تمام امكاناتي را كه در يك مركز ثابت فرهنگي وجود دارد در اختيار بچهها ميگذارد، با برگزاري مسابقات وبلاگنويسي كه امسال براي نخستين بار اجرا ميشود، روش استفاده مطلوب از كامپيوتر را به كودكان آموزش ميدهد. هر چند كتابخانههاي مجازي، به هيچ وجه نميتوانند بچهها را از مراجعه به مراكز فرهنگي بينياز كنند.
به چه دليل رده سني كانون از 6 سال به 4 سال، تغيير كرد؟
اعضاي هيأتمديره كانون، تصميم گرفتند براساس نياز مخاطبان به جاي اينكه به انتشار كتاب و توليد اسباب بازي و وسايل كمك آموزشي براي كودكان 6 سال به بالا بپردازند، همه اين محصولات فرهنگي را براي بچههاي 4 سال و بالاي آن توليد كنند.
چند سال پيش سعيد ناجي و همكارانش در پژوهشگاه علوم انساني، مباحثي را تحت عنوان «آموزش فلسفه به كودكان»، آغاز كردند، طرحي كه امروز كانون در پي آن است. چه ارتباطي ميان اين دو مركز وجود دارد و چه مواردي به كودكان آموزش داده ميشود؟
هيچ ارتباط و همكاري بين اين دو مركز وجود ندارد، ما تنها ميكوشيم تا درست ديدن و درست استدلال كردن را به كودكان آموزش دهيم و اين امر، از راه ديدن، لمس كردن و شنيدن، محقق ميشود؛ به عبارتي ما بايد دست بچهها را بگيريم و آنها را از سطح به عمق برسانيم. همچنين قرار است كه در هر استان يك مركز نجوم داشته باشيم. زيرا نجوم، علاوه بر شاد و پرهيجان بودن، نگاه نوجوانان را از زمين به آسمان ميكشاند و به آنها درس خداشناسي ميدهد. به جز اين دو مورد، از اين پس زبان اسپانيايي نيز در كانون زبان، تدريس ميشود.
منبع:hamshahrionline.ir