zizozizof
14th March 2010, 10:29 AM
اي فردا
مي خوانم و مي ستايمت پر شور
اي پرده دل فريب رويا رنگ
مي بوسمت اي سپيده گلگون
اي فردا اي اميد بي نيرنگ
ديري ست كه من پي تو مي پويم
هر سو كه نگاه مي كنم آوخ
غرق است در اشك و خون نگاه من
هر گام كه پيش مي روم برپاست
سر نيزه خون فشان به راه من
وين راه يگانه راه بي برگشت
ره مي سپريم همره اميد
آگاه ز رنج و آشنا با درد
يك مرد اگر به خاك مي افتد
بر مي خيزد به جاي او صد مرد
اين است كه كاروان نمي ماند
آري ز درون اين شب تاريك
اي فردا من سوي تو مي رانم
رنج است و درنگ نيست مي تازم
مرگ است و شكست نيست مي دانم
آبستن فتح ماست اين پيكار
مي دانمت اي سپيده نزديك
اي چشمه تابناك جان افروز
كز اين شب شوم بخت بد فرجام
بر مي آيي شكفته و پيروز
وز آمدن تو زندگي خندان
مي آيي و بر لب تو صد لبخند
مي آيي و در دل تو صد اميد
مي آيي و از فروغ شادي ها
تابنده به دامن تو صد خورشيد
وز بهر تو بازگشته صد آغوش
در سينه گرم توست اي فردا
درمان اميدهاي غم فرسود
در دامن پاك توست اي فردا
پايان شكنجه هاي خون آلود
اي فردا اي اميد بي نيرنگ
مي خوانم و مي ستايمت پر شور
اي پرده دل فريب رويا رنگ
مي بوسمت اي سپيده گلگون
اي فردا اي اميد بي نيرنگ
ديري ست كه من پي تو مي پويم
هر سو كه نگاه مي كنم آوخ
غرق است در اشك و خون نگاه من
هر گام كه پيش مي روم برپاست
سر نيزه خون فشان به راه من
وين راه يگانه راه بي برگشت
ره مي سپريم همره اميد
آگاه ز رنج و آشنا با درد
يك مرد اگر به خاك مي افتد
بر مي خيزد به جاي او صد مرد
اين است كه كاروان نمي ماند
آري ز درون اين شب تاريك
اي فردا من سوي تو مي رانم
رنج است و درنگ نيست مي تازم
مرگ است و شكست نيست مي دانم
آبستن فتح ماست اين پيكار
مي دانمت اي سپيده نزديك
اي چشمه تابناك جان افروز
كز اين شب شوم بخت بد فرجام
بر مي آيي شكفته و پيروز
وز آمدن تو زندگي خندان
مي آيي و بر لب تو صد لبخند
مي آيي و در دل تو صد اميد
مي آيي و از فروغ شادي ها
تابنده به دامن تو صد خورشيد
وز بهر تو بازگشته صد آغوش
در سينه گرم توست اي فردا
درمان اميدهاي غم فرسود
در دامن پاك توست اي فردا
پايان شكنجه هاي خون آلود
اي فردا اي اميد بي نيرنگ