آبجی
13th March 2010, 02:12 AM
کاشتن سبزه
اسفند ماه، ماه پاياني زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عيد " به صورت نمادين و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بين همهً خانواده ها مرسوم است.
در ايران کهن، " بـيست و پنج روز پيش از نوروز، در ميدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا مي شد، بر ستوني گندم، برستوني جو و به ترتيب، برنج، باقلا، کاجيله ( گياهي است از تيرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتي متر است )، ارزن، ذرت، لوبـيا، نخود، کنجد، عدس و ماش ميکاشتـند؛ و در ششمين روز فروردين، با سرود و ترنم و شادي، اين سبزه ها را مي کندند و براي فرخندگي به هر سو مي پراکندند ". و ابوريحان نقـل مي کند که : " اين رسم در ايرانيان پايدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رويـيدن اين غلات، به خوبي و بدي زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند ".
امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و ... مي کارند. موقع سال تحويل و روي سفره "هفت سين " بايستي سبزه بگذارند. در برخي از شهرهاي آذربايجان، سومين چهارشنبه به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني که براي " سيزده بدر " از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.
سفره هفت سين
رسم و باوري کهن است که همهً اعضاي خانواده در موقع سال تحويل ( لحظهً ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سين گرد آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراکي است که با حرف " س " آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي کشاورزي است - چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سرکه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب ديني ( مسلمانان قرآن و زردشتيان اوستا و ... ) نيز زينت بخش سفرهً هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده است.
در برخي از نوشته ها از سفره هفت شين (هفت رويـيدني که با حرف شين آغاز مي شود) سخن رفته و آن را رسمي کهن تر دانسته اند. در ريشه يابي واژهً هفت سين نظرهاي ديگري چون هفت چين ( هفت رويـيدني از کشتزار چيده شده ) و هفت سيني از فراورده هاي کشاورزي نيز بيان شده است. پراکندگي نظرها ممکن است به اين سبب باشد که در کتاب هاي تاريخي و ادبي کهن اشاره اي به هفت سين نشده و از دورهً قاجاريه است که درباره باورها و رفتارها و رسم هاي عاميانهً مردم تحقيق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمي دانيم که آيا پيش از قاآني هم شاعري هفت سين را در شعر خود آورده است؟
سين ساغر بس بود ما را در اين نوروز روز گو نباشد هفت سين رندان دُرد آشام را
هفت سين
هفت سين به معناي هفت قلم شيئي كه نام آنها با حرف «س» (سين) آغاز ميشود، يكي از اجزاي اصلي آيينهاي سال نو است كه بيشينهي ايرانيان آن را برگزار ميكنند. اين اقلام سنتاً در سفرهي هفت سين چيده و به نمايش گذاشته ميشوند. اين سفرهاي است كه هر خانوادهاي بر روي زمين (يا بر روي ميز) در اتاقي كه معمولاً به ميهمانان گرامي اختصاص داده شده ميگسترد و اين اقلام بر روي آن قرار داده ميشود: در بالاي سفره (در دورترين فاصله از در) آينهاي گذاشته ميشود، كه در دو طرف آن شمعدانهايي داراي شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پايين آن نسخهاي از قرآن (از شاهنامه يا ديوان حافظ نيز استفاده ميشود)، تُنگي كه معمولاً حاوي يك ماهي طلايي (بسياري از خانوادهها يك كوزه آب باران را كه قبلاً جمع آوري شده و/ يا كاسه آبي كه حاوي برگ سبز انار، نارنج، يا شمشاد است نيز ميافزايند)، ظرفهاي حاوي شير، گلاب، عسل، شكر، و (1، 3، 5 يا 7 عدد) تخم مرغ رنگآميزي شده گذاشته ميشود. مركز سفره عموماً با گلداني از انواع گلها، معمولاً سنبل و شاخههاي بيدمشك فروگرفته ميشود. كنار آن، سبزه و دستكم شش قلم ديگر كه با حرف سين آغاز ميشوند (تشريح شده در زير)، ظرفي حاوي ميوه (سنتاً سيب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شيرين)، ماست و پنير تازه، شيرينيهاي گوناگون، آجيل (مخلوط خشك و بو داده شدهي تخمهاي نخودچي، خربزه، گندم برشته، برنجك، و فندق و گردو، كه همگي با كشمش آميخته شدهاند) قرار داده ميشود.
اقلام سيندار سنتاً عبارتاند از: 1. سبزه، يعني، گندمي (يا جو، گاهي نيز عدس) كه به بلندي چند اينچ درون قطعه پارچهي سفيدِ نازكِ پيچانده شده به گرداگرد كوزهاي گلي روييده است (امروزه سبزه در يك ظرف سفالين كمگود رويانده ميشود)؛ 2. سپند (اسفند)، تخم سداب كوهي كه اغلب در يك بخورسوز گذاشته ميشود و درست پس از آغاز سال سوزانده ميشود؛ 3. سيب، پيشتر ياد شد؛ 4. سكه، چند عدد سكهي نو؛ 5. سير (سابقاً همراه با ريشههايي كه براي شباهت دادن به شرابههاي رنگين، قرمز رنگ ميشدند)؛ 6. سركه؛ 7. يك كاسه سمنو (شيرازيها و كردها سمني ميگويند). اين فقرهي آخر بدين شيوه تهيه ميشود: مقدار مناسبي گندم براي سه روز در آب (ترجيحاً آب باراني كه براي اين منظور فراهم شده) خيسانده ميشود و سپس بر روي يك سيني فلزي پهن گرديده و با پارچهاي سفيد پوشانده ميشود. هنگامي كه گندم اندكي روييد، بر روي تختهاي سنگي يا چوبي خُرد و بعد درون هاون كوبيده ميشود و شيرابهي آن با آب داغ، روغن و آرد مخلوط گرديده و همهي آن به وسيلهي زنان (هيچ مرد بالغي مجاز با مشاركت در اين فرايند نيست) به آهستگي پخته ميشود (اغلب يك شب كامل صرف آن ميگردد)؛ نتيجهي كار يك خمير غليظ، شيرين و به رنگي مايل به قرمز است، كه بخشي از آن براي سفرهي نوروز كنار گذاشته ميشود و باقي آمدهي آن در ميان همسايگان پخش ميشود، كه آنان نيز ظرف حاوي سمنو را همراه با يك يا چند عدد تخم مرغ رنگ شده يا برگي سبز باز ميگردانند.
ذكر چند ملاحظه در اين جا لازم است. نخست، برخلاف نام خود، سفرهي هفت سين دربردارندهي اجزاي اصلي بسياري است كه با حرف سين آغاز نميشوند. دوم، اقلام گزيده شدهي سيندار هميشه شماري بيش از هفت دارند و كمابيش همواره سنجد و سماق و سوهان (شيريني) هم افزوده ميشود. بسياري از خانوادههاي حتا اقلام سيندار بيشتري نيز اضافه ميكنند، مانند سبزي، سياهدانه، سنگك، سپستان، و سرمه. سوم، سفرهي هفت سين مختص جشن نوروز نيست. در بسياري جاها مرسوم است كه سفرهي مشابهي در آيينهاي عروسي چيده شود و در برخي نواحي نيز در شب چله چنين سفرهاي مهيا ميگردد؛ در منطقهي كاشان اين سفره در جشن اِسبندي در 25 بهمن، كه برابر با اول اسفند در تقويم رسمي است، چيده ميشود. چهارم، برخي از مردمان سهيم در ميراث فرهنگي و سنتهاي ايراني (مانند افغانها، تاجيكها، ارمنيان) اين اقلام را آماده نميكنند. حتا جالب توجهتر اين حقيقت است كه چيدن آنها در ميان كردها يا زرتشتيان، كه هر دو حافظان پرحرارت آن دسته از سنتهاي ايرانياند كه چيزهاي هفتگانه نقشي مركزي را در آنها ايفا ميكند، مرسوم نيست. با وجود اين، موبد نيكنام يادآوري ميكند كه «امروزه در بسياري از خانوادههاي زرتشتي، به ويژه آنان كه در شهرها زندگي ميكنند، هفت سين براي سفره نوروز تهيه ميشود». اين موضوع به آشكارا رويكرد جديدي است كه از تماس فزايندهي زرتشتيان با ديگر ايرانيان متأثر گرديده است. جالب آن كه كردها براي جشن «كوسه گلدي» كيك سمني ميپزند. پنجم، هرچند ميدانيم كه ساسانيان با روياندن هفت نوع تخم بر روي هفت ستون به پيشواز نوروز ميرفتند و بر سر سفرهي نوروز خود سينيهايي حاوي هفت شاخه گياه (گندم، جو، نخود، برنج، و غيره)، و نيز يك گِرده نان درست شده از هفت گونه غله ميگذاشتند، اما به سبب ناهماهنگيهاي ياد شده در زير شمارههاي يك و دو، نميتوان آنها را با هفت سين مقايسه نمود و متشابه دانست.
پيشينه و تاريخچهي سنت چيدن سفرهي هفت سين مبهم و نامعلوم است. برخي چنين انديشيدهاند كه اقلام اصلي با «ش» (شين) آغاز ميشدهاند، و بدين جهت به بيتي آشكارا متعلق به تاريخي جديد استشهاد كردهاند كه ادعا ميكند «در زمان ساسانيانْ ايرانيان بر سر سفرهي نوروز شهد و شير و شراب و شكر ناب؛ شمع و شمشاد و شايه قرار ميدادهاند». ساختگي بودن اين تعبير، كه به نامهايي عربي استشهاد ميكند و از اجزايي اصلي و ضروري مانند سير، سمنو و سپند چشمپوشي ميكند، بديهي است. ديدگاههاي مبني بر اين را كه اصطلاح هفت سين تحريف هفت سيني يا هفت ميم (اقلام آغاز شونده با حرف ميم، مانند ماست، ميوه، ميگو، مويز و غيره)، يا هفت چين (= هفت [چيز] چيده شده) است، جداً نميتوان پذيرفت. واقعيت آن است كه همهي نشانهها و اشارهها دلالت بر آن دارند كه [چيدن] هفت سين، چنان كه آن را ميشناسيم، رسمي كهن نيست. قديميترين اشارهي موجود به رسم چيدن هفت سين، ارجاعي غيرقابل اطمينان و منفرد بدان در يك دستنوشتهي كهن فارسي منسوب به دوران صفوي است. و گرنه، سياحان و مورخان سدهي 19 در گزارشهاي عيني خود از آيينهاي نوروز، به ندرت از اين رسم ياد كردهاند. تنها Heinrich Brugsch، كه در 1860 در تهران بود و جشن نوروز را با برخي جزييات آن شرح داده است، ادعا ميكند كه ايرانيان با كاشتن گلهايي با نامهاي آغاز شونده با حرف «س» در باغهايشان به پيشواز جشن مليشان ميروند. اشاراتي نيز وجود دارد به يك سيني پر شده با هفت نوع ميوه، اما نه به هفت سين، كه بدين ترتيب به نظر ميرسد در سدهي اخير به سبب تبليغ و معرفي آن در رسانهها، مرسوم و متداول شده است.
در هر حال، اگر سفرهي نوروز را به صورت يك كل در نظر بگيريم و به حرف سين توجهي نكنيم، اقلام اصلي آن به خوبي اين تعبير را آنها بازتابهاي اوضاع دوران شباني و يكجانشيني ايرانيان باستان و باورهاي آنان، به ويژه در مورد امشاسپندان هستند، به دست ميدهند:
تدارك اين سفره در شب نوروز و گستردگي اين باور كه روان مردگان فرود ميآيند و شريك سفره ميشوند، به آشكارا آن را با جشن روانها (فروردينگان) مرتبط ميسازد. تخم مرغها، مردم (از Martiya* tauxman ”تخم ميرا“؛ در شهرك خور تخممرغها در زير نيمكت آماده شده براي عروس، به اميد بچهدار شدن او، گذاشته ميشود) را نمادپردازي ميكند و به آفريدگار اشاره دارد؛ شير، گاو و وهومنه/ بهمن را نمايندگي ميكند؛ شمعها، آتش پاك و اشه وهيشته/ ارديبهشت را؛ سكهها، ثروت و خشثرهويرييه/ شهريور را؛ سنبل هم هئوروتات/ خرداد و هم امرتات/ (ا)مرداد را نمادپردازي ميكند، چنان كه آب و سبزه و سبزي نيز چنين ميكنند. بيدمشك، آرميتي/ سپندارمد را نمايندگي ميكند، چنان كه سپند/ اسفند نيز، كه بخشي از نام آن را نگاه داشته، چنين ميكند. به طور جالبتري، ممكن است به نيروي درمانبخش آرميتي به واسطهي سير اشاره شده باشد، كه چنان نزد ايرانيان به عنوان يك دارو و وسيلهي دور كردن چشم بد و نيروهاي اهريمني ارزشمند بود كه پارسها يكي از ماههايشان را ثايگرچي Thaigarchi (= ماه سير) ناميده بودند. اناهيد با آب (باران) فراهم شده به ويژه براي اين مناسبت نمايندگي ميشود. سمنو، كه براي سفره كاملاً ضروري است و چنان مقويِ نيرومند قواي جنسي دانسته ميشود كه برخي آن را «نيروي رييس خانواده» ميخوانند، ميبايست به اناهيد منسوب باشد، چرا كه سمنو را فقط زنان تهيه ميكنند (حتا در ميان كردها، كه هفت سين نميچينند)، و در هنگام به هم زدن مخلوط در حال پخت آرزو ميكنند كه شوهراني خوب و فرزنداني نيك بيابند. به علاوه، ظرف سمنو با پيشكش شدن به نام ورجاوند «فاطمهي زهراي معصوم» آماده ميشود (زهرا = زهره نيز نام سيارهي ونوس/ اناهيد است). ماهي كره Kara، كه در درياي اسطورهاي Vourukasha زندگي ميكند و موجودات زيانبار را دفع ميكند، با ماهي درون تُنگ نمايندگي ميشود. اين تجزيه و تحليل را، كه بيشتر از اين نيز ميتوان ادامه داد، نشان ميدهد كه اشياء اصلي سفرهي نوروز بسيار باستاني و پرمعنا هستند، حال آن كه انگارهي (idea) هفت سين، جديد و نتيجهي تفنن عاميانهاي است كه بر مبناي ذوق و سليقه درون يك آيين پسنديده بسط و گسترش يافته است.*
اسفند ماه، ماه پاياني زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عيد " به صورت نمادين و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بين همهً خانواده ها مرسوم است.
در ايران کهن، " بـيست و پنج روز پيش از نوروز، در ميدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا مي شد، بر ستوني گندم، برستوني جو و به ترتيب، برنج، باقلا، کاجيله ( گياهي است از تيرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتي متر است )، ارزن، ذرت، لوبـيا، نخود، کنجد، عدس و ماش ميکاشتـند؛ و در ششمين روز فروردين، با سرود و ترنم و شادي، اين سبزه ها را مي کندند و براي فرخندگي به هر سو مي پراکندند ". و ابوريحان نقـل مي کند که : " اين رسم در ايرانيان پايدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رويـيدن اين غلات، به خوبي و بدي زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند ".
امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و ... مي کارند. موقع سال تحويل و روي سفره "هفت سين " بايستي سبزه بگذارند. در برخي از شهرهاي آذربايجان، سومين چهارشنبه به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني که براي " سيزده بدر " از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.
سفره هفت سين
رسم و باوري کهن است که همهً اعضاي خانواده در موقع سال تحويل ( لحظهً ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سين گرد آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراکي است که با حرف " س " آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي کشاورزي است - چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سرکه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب ديني ( مسلمانان قرآن و زردشتيان اوستا و ... ) نيز زينت بخش سفرهً هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده است.
در برخي از نوشته ها از سفره هفت شين (هفت رويـيدني که با حرف شين آغاز مي شود) سخن رفته و آن را رسمي کهن تر دانسته اند. در ريشه يابي واژهً هفت سين نظرهاي ديگري چون هفت چين ( هفت رويـيدني از کشتزار چيده شده ) و هفت سيني از فراورده هاي کشاورزي نيز بيان شده است. پراکندگي نظرها ممکن است به اين سبب باشد که در کتاب هاي تاريخي و ادبي کهن اشاره اي به هفت سين نشده و از دورهً قاجاريه است که درباره باورها و رفتارها و رسم هاي عاميانهً مردم تحقيق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمي دانيم که آيا پيش از قاآني هم شاعري هفت سين را در شعر خود آورده است؟
سين ساغر بس بود ما را در اين نوروز روز گو نباشد هفت سين رندان دُرد آشام را
هفت سين
هفت سين به معناي هفت قلم شيئي كه نام آنها با حرف «س» (سين) آغاز ميشود، يكي از اجزاي اصلي آيينهاي سال نو است كه بيشينهي ايرانيان آن را برگزار ميكنند. اين اقلام سنتاً در سفرهي هفت سين چيده و به نمايش گذاشته ميشوند. اين سفرهاي است كه هر خانوادهاي بر روي زمين (يا بر روي ميز) در اتاقي كه معمولاً به ميهمانان گرامي اختصاص داده شده ميگسترد و اين اقلام بر روي آن قرار داده ميشود: در بالاي سفره (در دورترين فاصله از در) آينهاي گذاشته ميشود، كه در دو طرف آن شمعدانهايي داراي شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پايين آن نسخهاي از قرآن (از شاهنامه يا ديوان حافظ نيز استفاده ميشود)، تُنگي كه معمولاً حاوي يك ماهي طلايي (بسياري از خانوادهها يك كوزه آب باران را كه قبلاً جمع آوري شده و/ يا كاسه آبي كه حاوي برگ سبز انار، نارنج، يا شمشاد است نيز ميافزايند)، ظرفهاي حاوي شير، گلاب، عسل، شكر، و (1، 3، 5 يا 7 عدد) تخم مرغ رنگآميزي شده گذاشته ميشود. مركز سفره عموماً با گلداني از انواع گلها، معمولاً سنبل و شاخههاي بيدمشك فروگرفته ميشود. كنار آن، سبزه و دستكم شش قلم ديگر كه با حرف سين آغاز ميشوند (تشريح شده در زير)، ظرفي حاوي ميوه (سنتاً سيب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شيرين)، ماست و پنير تازه، شيرينيهاي گوناگون، آجيل (مخلوط خشك و بو داده شدهي تخمهاي نخودچي، خربزه، گندم برشته، برنجك، و فندق و گردو، كه همگي با كشمش آميخته شدهاند) قرار داده ميشود.
اقلام سيندار سنتاً عبارتاند از: 1. سبزه، يعني، گندمي (يا جو، گاهي نيز عدس) كه به بلندي چند اينچ درون قطعه پارچهي سفيدِ نازكِ پيچانده شده به گرداگرد كوزهاي گلي روييده است (امروزه سبزه در يك ظرف سفالين كمگود رويانده ميشود)؛ 2. سپند (اسفند)، تخم سداب كوهي كه اغلب در يك بخورسوز گذاشته ميشود و درست پس از آغاز سال سوزانده ميشود؛ 3. سيب، پيشتر ياد شد؛ 4. سكه، چند عدد سكهي نو؛ 5. سير (سابقاً همراه با ريشههايي كه براي شباهت دادن به شرابههاي رنگين، قرمز رنگ ميشدند)؛ 6. سركه؛ 7. يك كاسه سمنو (شيرازيها و كردها سمني ميگويند). اين فقرهي آخر بدين شيوه تهيه ميشود: مقدار مناسبي گندم براي سه روز در آب (ترجيحاً آب باراني كه براي اين منظور فراهم شده) خيسانده ميشود و سپس بر روي يك سيني فلزي پهن گرديده و با پارچهاي سفيد پوشانده ميشود. هنگامي كه گندم اندكي روييد، بر روي تختهاي سنگي يا چوبي خُرد و بعد درون هاون كوبيده ميشود و شيرابهي آن با آب داغ، روغن و آرد مخلوط گرديده و همهي آن به وسيلهي زنان (هيچ مرد بالغي مجاز با مشاركت در اين فرايند نيست) به آهستگي پخته ميشود (اغلب يك شب كامل صرف آن ميگردد)؛ نتيجهي كار يك خمير غليظ، شيرين و به رنگي مايل به قرمز است، كه بخشي از آن براي سفرهي نوروز كنار گذاشته ميشود و باقي آمدهي آن در ميان همسايگان پخش ميشود، كه آنان نيز ظرف حاوي سمنو را همراه با يك يا چند عدد تخم مرغ رنگ شده يا برگي سبز باز ميگردانند.
ذكر چند ملاحظه در اين جا لازم است. نخست، برخلاف نام خود، سفرهي هفت سين دربردارندهي اجزاي اصلي بسياري است كه با حرف سين آغاز نميشوند. دوم، اقلام گزيده شدهي سيندار هميشه شماري بيش از هفت دارند و كمابيش همواره سنجد و سماق و سوهان (شيريني) هم افزوده ميشود. بسياري از خانوادههاي حتا اقلام سيندار بيشتري نيز اضافه ميكنند، مانند سبزي، سياهدانه، سنگك، سپستان، و سرمه. سوم، سفرهي هفت سين مختص جشن نوروز نيست. در بسياري جاها مرسوم است كه سفرهي مشابهي در آيينهاي عروسي چيده شود و در برخي نواحي نيز در شب چله چنين سفرهاي مهيا ميگردد؛ در منطقهي كاشان اين سفره در جشن اِسبندي در 25 بهمن، كه برابر با اول اسفند در تقويم رسمي است، چيده ميشود. چهارم، برخي از مردمان سهيم در ميراث فرهنگي و سنتهاي ايراني (مانند افغانها، تاجيكها، ارمنيان) اين اقلام را آماده نميكنند. حتا جالب توجهتر اين حقيقت است كه چيدن آنها در ميان كردها يا زرتشتيان، كه هر دو حافظان پرحرارت آن دسته از سنتهاي ايرانياند كه چيزهاي هفتگانه نقشي مركزي را در آنها ايفا ميكند، مرسوم نيست. با وجود اين، موبد نيكنام يادآوري ميكند كه «امروزه در بسياري از خانوادههاي زرتشتي، به ويژه آنان كه در شهرها زندگي ميكنند، هفت سين براي سفره نوروز تهيه ميشود». اين موضوع به آشكارا رويكرد جديدي است كه از تماس فزايندهي زرتشتيان با ديگر ايرانيان متأثر گرديده است. جالب آن كه كردها براي جشن «كوسه گلدي» كيك سمني ميپزند. پنجم، هرچند ميدانيم كه ساسانيان با روياندن هفت نوع تخم بر روي هفت ستون به پيشواز نوروز ميرفتند و بر سر سفرهي نوروز خود سينيهايي حاوي هفت شاخه گياه (گندم، جو، نخود، برنج، و غيره)، و نيز يك گِرده نان درست شده از هفت گونه غله ميگذاشتند، اما به سبب ناهماهنگيهاي ياد شده در زير شمارههاي يك و دو، نميتوان آنها را با هفت سين مقايسه نمود و متشابه دانست.
پيشينه و تاريخچهي سنت چيدن سفرهي هفت سين مبهم و نامعلوم است. برخي چنين انديشيدهاند كه اقلام اصلي با «ش» (شين) آغاز ميشدهاند، و بدين جهت به بيتي آشكارا متعلق به تاريخي جديد استشهاد كردهاند كه ادعا ميكند «در زمان ساسانيانْ ايرانيان بر سر سفرهي نوروز شهد و شير و شراب و شكر ناب؛ شمع و شمشاد و شايه قرار ميدادهاند». ساختگي بودن اين تعبير، كه به نامهايي عربي استشهاد ميكند و از اجزايي اصلي و ضروري مانند سير، سمنو و سپند چشمپوشي ميكند، بديهي است. ديدگاههاي مبني بر اين را كه اصطلاح هفت سين تحريف هفت سيني يا هفت ميم (اقلام آغاز شونده با حرف ميم، مانند ماست، ميوه، ميگو، مويز و غيره)، يا هفت چين (= هفت [چيز] چيده شده) است، جداً نميتوان پذيرفت. واقعيت آن است كه همهي نشانهها و اشارهها دلالت بر آن دارند كه [چيدن] هفت سين، چنان كه آن را ميشناسيم، رسمي كهن نيست. قديميترين اشارهي موجود به رسم چيدن هفت سين، ارجاعي غيرقابل اطمينان و منفرد بدان در يك دستنوشتهي كهن فارسي منسوب به دوران صفوي است. و گرنه، سياحان و مورخان سدهي 19 در گزارشهاي عيني خود از آيينهاي نوروز، به ندرت از اين رسم ياد كردهاند. تنها Heinrich Brugsch، كه در 1860 در تهران بود و جشن نوروز را با برخي جزييات آن شرح داده است، ادعا ميكند كه ايرانيان با كاشتن گلهايي با نامهاي آغاز شونده با حرف «س» در باغهايشان به پيشواز جشن مليشان ميروند. اشاراتي نيز وجود دارد به يك سيني پر شده با هفت نوع ميوه، اما نه به هفت سين، كه بدين ترتيب به نظر ميرسد در سدهي اخير به سبب تبليغ و معرفي آن در رسانهها، مرسوم و متداول شده است.
در هر حال، اگر سفرهي نوروز را به صورت يك كل در نظر بگيريم و به حرف سين توجهي نكنيم، اقلام اصلي آن به خوبي اين تعبير را آنها بازتابهاي اوضاع دوران شباني و يكجانشيني ايرانيان باستان و باورهاي آنان، به ويژه در مورد امشاسپندان هستند، به دست ميدهند:
تدارك اين سفره در شب نوروز و گستردگي اين باور كه روان مردگان فرود ميآيند و شريك سفره ميشوند، به آشكارا آن را با جشن روانها (فروردينگان) مرتبط ميسازد. تخم مرغها، مردم (از Martiya* tauxman ”تخم ميرا“؛ در شهرك خور تخممرغها در زير نيمكت آماده شده براي عروس، به اميد بچهدار شدن او، گذاشته ميشود) را نمادپردازي ميكند و به آفريدگار اشاره دارد؛ شير، گاو و وهومنه/ بهمن را نمايندگي ميكند؛ شمعها، آتش پاك و اشه وهيشته/ ارديبهشت را؛ سكهها، ثروت و خشثرهويرييه/ شهريور را؛ سنبل هم هئوروتات/ خرداد و هم امرتات/ (ا)مرداد را نمادپردازي ميكند، چنان كه آب و سبزه و سبزي نيز چنين ميكنند. بيدمشك، آرميتي/ سپندارمد را نمايندگي ميكند، چنان كه سپند/ اسفند نيز، كه بخشي از نام آن را نگاه داشته، چنين ميكند. به طور جالبتري، ممكن است به نيروي درمانبخش آرميتي به واسطهي سير اشاره شده باشد، كه چنان نزد ايرانيان به عنوان يك دارو و وسيلهي دور كردن چشم بد و نيروهاي اهريمني ارزشمند بود كه پارسها يكي از ماههايشان را ثايگرچي Thaigarchi (= ماه سير) ناميده بودند. اناهيد با آب (باران) فراهم شده به ويژه براي اين مناسبت نمايندگي ميشود. سمنو، كه براي سفره كاملاً ضروري است و چنان مقويِ نيرومند قواي جنسي دانسته ميشود كه برخي آن را «نيروي رييس خانواده» ميخوانند، ميبايست به اناهيد منسوب باشد، چرا كه سمنو را فقط زنان تهيه ميكنند (حتا در ميان كردها، كه هفت سين نميچينند)، و در هنگام به هم زدن مخلوط در حال پخت آرزو ميكنند كه شوهراني خوب و فرزنداني نيك بيابند. به علاوه، ظرف سمنو با پيشكش شدن به نام ورجاوند «فاطمهي زهراي معصوم» آماده ميشود (زهرا = زهره نيز نام سيارهي ونوس/ اناهيد است). ماهي كره Kara، كه در درياي اسطورهاي Vourukasha زندگي ميكند و موجودات زيانبار را دفع ميكند، با ماهي درون تُنگ نمايندگي ميشود. اين تجزيه و تحليل را، كه بيشتر از اين نيز ميتوان ادامه داد، نشان ميدهد كه اشياء اصلي سفرهي نوروز بسيار باستاني و پرمعنا هستند، حال آن كه انگارهي (idea) هفت سين، جديد و نتيجهي تفنن عاميانهاي است كه بر مبناي ذوق و سليقه درون يك آيين پسنديده بسط و گسترش يافته است.*