LaDy Ds DeMoNa
10th March 2010, 05:51 PM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c9/Pair_of_dafs.jpg/180px-Pair_of_dafs.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c9/Pair_of_dafs.jpg/180px-Pair_of_dafs.jpg)
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Pair_of_dafs. jpg)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Daf-isfahan.jpg/180px-Daf-isfahan.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Daf-isfahan.jpg/180px-Daf-isfahan.jpg)
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Daf-isfahan.jpg)
دف، یکی از سازهای کوبهای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2_%DA%A9%D9%88%D8%A8%D9%87%E2%80% 8C%D8%A7%DB%8C) در موسیقی ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C_%D8%A7%DB%8C% D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C) است.
این ساز شبیه به دایره (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%87_%28%D8%A7%D8%A8%D8% B2%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8 C%29) ولی بزرگتر از آن است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.
در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%DB%8C) و برنج (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AC_%28%D9%81%D9%84%D8%B2%29) ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک یا خمبک میگفتند.
دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف را جلاجل میگفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره مینواختند جلاجل زن میگفتند.
در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است.
دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکنند دف زنگی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D9%81_%D8%B2%D9%86%DA%AF%DB %8C&action=edit&redlink=1) میگویند.
پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار میبردند به ویژه در کردستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) و آذربایجان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D 9%86) بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سالهای اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایجتر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آوردهاند. از نوازندگان صاحب سبک آن میتوان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد که استاد کامکار نقش به سزایی را در شخصیت دادن به این ساز در موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده است و استاد حبیبی با ابداع شیوه مدرنی در نوازندگی این ساز آن را بصورت کاملا اصولی و تکنیکی مانند دیگر سازها در آورده است.
--------------------------------
ویکی پدیا
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Pair_of_dafs. jpg)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Daf-isfahan.jpg/180px-Daf-isfahan.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Daf-isfahan.jpg/180px-Daf-isfahan.jpg)
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Daf-isfahan.jpg)
دف، یکی از سازهای کوبهای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2_%DA%A9%D9%88%D8%A8%D9%87%E2%80% 8C%D8%A7%DB%8C) در موسیقی ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C_%D8%A7%DB%8C% D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C) است.
این ساز شبیه به دایره (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%87_%28%D8%A7%D8%A8%D8% B2%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8 C%29) ولی بزرگتر از آن است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.
در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%DB%8C) و برنج (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AC_%28%D9%81%D9%84%D8%B2%29) ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک یا خمبک میگفتند.
دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف را جلاجل میگفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره مینواختند جلاجل زن میگفتند.
در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است.
دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکنند دف زنگی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D9%81_%D8%B2%D9%86%DA%AF%DB %8C&action=edit&redlink=1) میگویند.
پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار میبردند به ویژه در کردستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) و آذربایجان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D 9%86) بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سالهای اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایجتر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آوردهاند. از نوازندگان صاحب سبک آن میتوان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد که استاد کامکار نقش به سزایی را در شخصیت دادن به این ساز در موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده است و استاد حبیبی با ابداع شیوه مدرنی در نوازندگی این ساز آن را بصورت کاملا اصولی و تکنیکی مانند دیگر سازها در آورده است.
--------------------------------
ویکی پدیا