PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كمي از استان چهار محال و بختياري بدانيم :



آبجی
9th March 2010, 01:04 AM
ويژگي هاي طبيعي استان شكل طبيعي استان بر مبناي ارتفاعات مياني رشته كوه زاگرس استوار گشته است. انباشت برف در ارتفاعات استان سبب شده معروفترين رودخانه هاي دايمي جنوب غربي و مركزي ايران يعني كارون، زاينده رود و دز از ارتفاعات اين استان سرچشمه گيرند. فرونشست هاي بوجود آمده همزمان با حركات زمين ساختي زاگرس و آب حاصل از ذوب برف كوههاي بلند، تالابهاي متعددي را در استان تشكيل داده است كه زيستگاه انواع پوشش گياهي- جانوري مي باشد. جنگلهاي بلوط، زالزالك و برخي ديگر از گياهان پهن برگ و نيز آبشار ها، غارها، چشمه سارهاي با دبي آب فراوان، مناطق حفاظت شده، گردشگاهها و گردابها از ديگر عوامل طبيعي و اكوتوريسم استان محسوب مي گردند. در مجموع استان در حال حاضر داراي بيش از 250 جاذبه شناخته شده طبعيي، تاريخي و مذهبي مي باشد.
موقعيت استان چهارمحال و بختياري
در ايران موقعيت جغرافيايي استان اين استان با 16533 كيلومتر مربع وسعت از جمله مناطق كوهستاني جنوب غربي ايران محسوب مي شود و بين 31 درجه و 40 دقيقه تا 42 درجه و 4 دقيقه عرض شمالي و 49 درجه و 32 دقيقه تا 51 درجه و 21 دقيقه طول شرقي گرينويچ قرار دارد. مركز استان (شهركرد) با 2150 متر ارتفاع در ميان مراكز استانها، بلندترين است (به همين سبب به بام ايران اشتهار يافته است) و در فاصله 520 كيلومتري تهران قرار دارد.
جنگلهاي استان
جنگلهاي استان از نظر جغرافيايي در رديف جنگلهاي غرب و جنوب غرب كشور محسوب مي شوند. مساحت جنگلهاي استان در حدود 307 هزار هكتار است و به صورت نواري از كوههاي بازفت (شهرستان كوهرنگ) شروع و به ارتفاعات فلارد (شهرستان لردگان) ختم مي شوند. پنج منطقه بازفت، اردل، لردگان، دوراهان و فلارد كانونهاي عمده جنگلهاي استان هستند. 98 درصد پوشش عمده جنگلي را در اين مناطق، بلوط غرب تشكيل مي دهد. ديگر گونه هاي جنگلي عبارتند از: زبان گنجشك، پسته وحشي، زالزالك، گردو، كيكم، بادام، انجير كوهي، سماق و.. نام منطقه فاصله تا شهركرد (كيلومتر) نواحي عمده جنگلي بازفت اردل 180 80 تلخه دان، ولسگاه، كچوز، چهك ديناران، شياسي، شليل، دورك، دوپلان، گندمكار، سبزكوه، سرخون لردگان فلارد دوراهان 150 150 120 منج، بيدله، بارز، بردكارخانه، شوارز پروز، منارجان، دم آب گردبيشه، شمس آباد، سرپير
ارتفاعات استان
كوههاي يلند زاگرس به صورت نواري در تمام استان از شمال غرب تا جنوب شرق امتداد دارند. بطوري كه 76 درصد مساحت استان را كوهها و تپه ها تشكيل مي دهد. معروفترين ارتفاعات استان زردكوه مي باشد و مرتفعترين قله آن كلونجي نام دارد. ارتفاعات زردكوه به دليل يخچالها و شكل خاص مورد توجه كوهنوردان كشور است كه در فصول مختلف به قلل آن صعود مي كنند. در مسير صعود به ارتفاعات هفت تنان و شاه شهيدان سه جان پناه براي كوهنوردان احداث گرديده است. نام كوه (متر) ارتفاع نام كوه (متر) ارتفاع زردكوه شاه شهيدان هفت تنان گره فردان ميلي 4500 4100 4000 3975 3937 3903 كلار ونك ريگ سالدران چرو سبزكوه 3820 3803 3650 3621 3595 3548
جاذبه هاي طبيعي (اكوتوريسم)
تالاب چغاخور تالاب بين المللي و زيباي چغاخور با مساحتي حدود 2300 هكتار در دامنه ارتفاعات برآفتاب و كلار (3830 متر ارتفاع) در نزديكي شهر بلداجي واقع گرديده است. اين تالاب در مسير جاده شهركرد- خوزستان قرار گرفته و از شهركرد 65 كيلومتر فاصله دارد. فضاي وسيع و هواي لطيف و چشم اندازهاي بديع همراه با آواز و پرواز پرندگان مهاجر و بومي اين تالاب را در رديف يكي از كانونهاي مهم جذب گردشگري در استان قرار داده است. ويژگي منحصر به فرد تالاب، زيست نوعي ماهي از خانواده گامبوزيا (ماهي گورخري) در اين مكان است. بهترين فصول بازديد از اين تالاب بهار و تابستان است. تالابهاي گندمان و سولقان ديگر تالابهاي دائمي استان مي باشند كه در نزديكي اين تالاب واقعند. امكانات و تسهيلات راه دسترسي آسفالته، آب آشاميدني، سرويس بهداشتي، فضاي سبز، سكوي نشيمن، دسترسي به واحد اقامتي و پذيرايي، پاركينگ. چشمه ديمه: چشمه ديمه، سرچشمه اصلي زاينده رود قبل از ايجاد تونلهاي كوهرنگ، در ده كيلومتري چلگرد و در مجاورت روستاي ديمه واقع گرديده است. آب اين چشمه از گواراترين آبهاي جهان است و خواص درماني (جلوگيري از پوسيدگي دندان و درمان سنگ كليه) نيز دارد. در نزديكي اين چشمه كارخانه آب معدني ديمه قرار دارد. كه محصولات آن به خارج از كشور صادر مي گردد و در بازار داخلي نيز وجود دارد. همچنين چندين كارخانه د يگر در دست احداث است. مناظر زيبا و چشمگير و فضاسازي هاي اطراف چشمه، اين مكان را در رديف زيباترين گردشگاههاي شهرستان كوهرنگ قرار داده است. بهترين فصول بازديد از اين جاذبه بهار و تابستان است. امكانات و تسهيلات راه دسترسي آسفالته، آب آشاميدني، سرويس بهداشتي، فضاي سبز، سكوي نشيمن، دسترسي به واحد اقامتي و پذيرايي، پاركينگ، آلاچيق، زمينهاي ورزشي و بازي كودكان چشمه كوهرنگ اين چشمه با دبي آب بسيار زياد از دامنه هاي زردكوه سرچشمه مي گيرد و پس از گذر از پيچ و خم هاي فراوان به درياچه سد كوهرنگ مي ريزد و از تونل اول كوهرنگ وارد زاينده رود مي شود. مناظر بسيار زيباي طبيعي اطراف چشمه و حضور عشاير در منطقه زيبايي آنرا دوچندان كرده است. دستيابي به اين نقطه- كه بيشتر در فصول بهار و تابستان جهت بازديد توصيه مي شود- براحتي با هر نوع خودرو امكان پذير مي باشد. اين چشمه از چلگرد 30 كيلومتر فاصله دارد و در مسير شماره 1 گردشگري جهت و مسير آن مشخص شده است. امكانات و تسهيلات راه دسترسي مناسب، آب آشاميدني، فضاي سبز دسترسي به هتل كوهرنگ چشمه برم چشمه مصفاي برم در مركز شهر لردگان واقع گرديده و با شهركرد 150 كيلومتر فاصله دارد. اين چشمه پر آب علاوه بر تامين آب كشاورزي، يكي از سرشاخه هاي كارون به حساب آمده و چشم انداز زيبايي را براي شهر لردگان بوجود آورده است. اطراف اين چشمه بصورت پاركي جهت تفرج و گذراندن اوقات فراغت اهالي شهر لردگان و گردشگران فضاسازي شده است. امكانات و تسهيلات جاده آسفالته، فضاي سبز، سرويس بهداشتي، آب آشاميدني، سكوي نشيمن، دسترسي به واحد پذيرايي و اقامتي، تجهيزات جهت بازي كودكان، پاركينگ. چشمه هاي مولا و سرداب اين دو چشمه با فاصله نسبتا" نزديك به هم به ترتيب در مجاورت روستاي آليكوه و رستم آباد از توابع شهرستان اردل، از چشم اندازها و مناظر بسيار زيبايي برخوردارند و هر روز بويژه روزهاي تعطيل پذيراي صدها گردشگر و مسافر از نقاط مختلف مي باشند. براي رفاه مسافران اقدامات زيرساختي از قبيل جاده دسترسي، ساخت سكوي نشيمن و سرويس بهداشتي در اين دو مكان صورت گرفته است. فاصله اين نقاط تا شهركرد 120 كيلومتر مي باشد. دشت لاله هاي واژگون اين دشت در 12 كيلومتري چلگرد و در نزديكي روستاي بنواستكي از توابع شهرستان كوهرنگ واقع شده است. وسعت زياد (3400 هكتار) پوشش گياهي بسيار زيبا و ارزشمند، لاله هاي واژگون (اشك مريم) در دو نوع قرمز و زرد و نيز نزديكي به ديگر جاذبه هاي قطب سياحتي كوهرنگ از اين منطقه تفرجگاه بسيار مناسبي ساخته است. زمان رويش و شكفتن لاله هاي واژگون در اين دشت از اواسط فروردين ماه شروع و تا اواخر ارديبهشت ادامه دارد. امكانات و تسهيلات راه دسترسي آسفالته، آب آشاميدني، سرويس بهداشتي، فضاي سبز، سكوي نشيمن، دسترسي به هتل كوهرنگ، پاركينگ. منطقه حفاظت شده تنگ صياد اين منطقه 21600 هكتار مساحت دارد و پارك ملي تنگ صياد را با وسعتي معادل 5400 هكتار در دل خود جاي داده است. دستيابي به اين منطقه از طريق محور مواصلاتي شهركرد- اصفهان ميسر است. تنگ صياد به واسطه دارا بودن تپه ماهور هاي متعدد زيستگاه مناسبي جهت گونه قوچ و ميش مي باشد. كوهستانهاي جنوبي منطقه داراي صخره هاي صعب العبور مي باشد كه زيستگاه پلنگ، كل و بز با جمعيت قابل توجهي مي باشند. از ديگر جانوران منطقه مي توان گرگ، روباه، شغال، كفتار و پرندگاني همچون كبك دري، كبك چيل، تيهور و عقاب را نام برد. در اين منطقه امكان شكار با كسب مجوز لازم از سازمان حفاظت محيط زيست وجود دارد. نزديكترين شهر به منطقه تنگ صياد فرخشهر است. امكانات و تسهيلات راه دسترسي آسفالته، آب آشاميدني، سرويس بهداشتي، فضاي سبز، سكوي نشيمن، دسترسي به واحدهاي پذيرايي و اقامتي شهركرد، پاركينگ. منطقه حفاظت شده سبزكوه اين منطقه زيبا با وسعتي در حدود 62000 هكتار در سه شهرستان بروجن، لردگان و عمدتا" اردل گستردگي دارد و داراي اكوسيستم هاي ويژه و چشم اندازهاي طبيعي، مرتعي، جنگلي و كوهستاني مي باشد. آبشارهاي پرآب و ديدني مثل تنگ زندان و معدن زيبايي منطقه را دوچندان كرده است. اين منطقه داراي سه نوع آب و هوا مي باشد و به تبع آن جانوراني چون پلنگ، خرس قهوه اي، سنجاب بلوطهاي غرب ايران، كل، بز و كيك دري در اين منطقه زندگي مي كنند. بهترين مسير دسترسي، به منطقه مسير گردشگري شماره 5 مي باشد كه در بخش مسيرهاي گردشگري آمده است. مناسبترين فصل بازديد از اين منطقه فصل بهار است. امكانات و تسهيلات راه دسترسي آسفالته، فضاي سبز، آب آشاميدن، فاصله تا اولين پمپ بنزين (ناغان 10 كيلومتر) آبشار آتشگاه اين آبشار درصد و نود كيلومتري شهركرد و در 40 كيلومتري شهر لردگان در دره اي روح افزا به طول 2 كيلومتر قرار گرفته است. مسير اين آبشار از محل چشمه تا اتصال به رودخانه خرسان را فضاي سرسبز و بي نظيري از انواع درختان و گياهان جنگلي فراگرفته است. شيب زياد و پستي و بلندي هاي دره، آبشارهاي كوچك متعددي را ايجاد كرده است. پيوند عناصر زيباي طبيعي مانند دره،سبز زار و اقليم مناسب، فضاي بسيار فرح بخشي را جهت تفرج در اين مكان فراهم مي آورد. سراسر بهار و تابستان اين آبشار جهت بازديد مناسب است. امكانات و تسهيلات جاده آسفالته، آب آشاميدني، سكوي نشيمن، فاصله تا اولين پمپ بنزين (لردگان 40 كيلومتر) دسترسي به مهمانسراي جهانگردي لردگان، سرويس بهداشتي، پاركينگ و كمپينگ. آبشار دره عشق آبشار دره عشق در منطقه مشايخ (شهرستان اردل) در مجاورت روستاي دره عشق در فاصله 110 كيلومتري شهركرد قرار دارد. اين آبشار با سرعت زياد از دل كوه بيرون مي جهد و بيش از يكصد متر ارتفاع دارد. در كنار اين آبشار رود كارون به آرامي جاري است و در تركيب با انارستانها و شاليزارهاي روستاهاي دره عشق و دورك شاهپوري، فضاي شگفت انگيزي را بوجودآورده است. در اكثر فصول سال بويژه بهار بازديد از اين آبشار مناسب است. امكانات و تسهيلات جاده دسترسي آسفالته، پاركينگ، آب آشاميدني، فضاي سبز. پارك جنگلي پروز در منتهي اليه حدود جنبي استان در 50 كيلومتري لردگان، گردشگاه زيباي پروز با طبيعت بهشتي خود در امتداد دره اي سبز قرار گرفته است. فضاي دنج و خلوت، سايه سار درختان بلند و قد كشيده اين پارك، چشمه هاي زلال متعدد بعلاوه شاليزارهاي پراكنده و درختان جنگلي اطراف، تصويري زيبا از طبيعت خداوندي را جلو چشم هر بيننده اي به نمايش مي گذارد. به طوريكه كمتر گردشگر و بازديد كننده اي است كه با يكبار ديدن ميل بازديد مجدد در دلش موج نزند و مسحور صحنه ها و مناظر زيباي اين طبيعت دست نخورده نگردد. اين پارك جنگلي فضاي بسيار مناسبي براي استراحت و گردش خانواده ها و اردوهاي دانش آموزي و دانشجويي است. امكانات و تسهيلات جاده آسفالته، فضاي سبز، سكوي نشيمن، سرويس بهداشتي، پاركينگ، دسترسي به واحدهاي اقامتي لردگان، فاصله تا پمپ بنزين لردگان (50 كيلومتر). گردشگاه سياسرد چشمه سياسرد در 5 كيلومتري شهر بروجن قرار گرفته است. هواي خنك و مطبوع و درختان زيبا و كهنسال اطراف اين چشمه مكاني بسيار زيبا براي تفرج و استراحت ساكنين شهر بروجن و ساير گردشگران بوجود آورده است. به طوريكه همه روزه و بويژه در روزهاي تعطيل اين مكان شاهد گشت و گذار تعداد زيادي از مسافران و گردشگران مي باشد. فضاسازي هاي مناسب و سهل الوصول بودن ميل به بازديد از اين گردشگاه را دوچندان كرده است. امكانات و تسهيلات جاده آسفالته، فضاي سبز، سرويس بهداشتي، سكوي نشيمن، دسترسي به واحدهاي اقامتي و پذيرايي شهر بروجن، تجهيزات جهت بازي كودكان، پاركينگ، آب آشاميدني. غار سراب غار سراب در 56 كيلومتري جنوب غربي شهركرد و حدود 7 كيلومتري شهر باباحيدر (شهرستان فارسان) در مسير دره اي زيبا و معتدل، در مجاورت روستاي اميدآباد قرار گرفته است. از انتهاي جاده آسفالته تا دهانه غار حدود 15 دقيقه پياده روي لازم است. اين غار شگفت انگيز دو دهانه دارد و به دليل وجود موانع طبيعي بيش از 600 متر از آن قابل دسترسي نيست از يكي از دهانه هاي غار، آبي خروشان و خنك بيرون مي آيد ارتفاع شقف غار در بعضي از نقاط به 15 متر مي رسد در دالان طويل غار قنديلهاي آهكي زيبا به وفور وجود دارد و فرآيند تشكيل اين قنديلها ادامه دارد. امكانات و تسهيلات آب آشاميدني، دسترسي به واحدهاي پذيرايي فارسان، دسترسي به پمپ بنزين فارسان، جاده آسفالته غار يخي چما در فاصله 25 كيلومتري چلگرد در نزديكي روستاي شيخ عليخان يكي از نادرترين و اعجاب انگيزترين غارهاي منطقه به نام غار يخي چما با قنديلهاي فراوان يخي واقع شده است. از زيريخهاي اين غار چشمه اي با آب سرد در جريان است كه نهايتا" به سد كوهرنگ مي ريزد. قرار گرفتن در دره هاي عميق و انباشت حجم برفهاي چندين ساله در اين مكان سبب شده قنديلهاي يخ و توده هاي عظيم برف به صورت دائمي و در تمام فصول سال باقي بمانند. كمربند سبز حاشيه زاينده رود تمامي مسير حاشيه زاينده رود از سامان تا قراقوش (نزديك سد زاينده رود) داراي مناظر زيبا و چشم نواز است كه از تركيب رودخانه، باغهاي سرسبز دوطرف جاده و هواي پاك بوجود آمده است. اين مسير بدليل وجود مجموعه هاي تفريحي در محل پل زمانخان شرايط اقليمي مساعد در حدود 9 ماه از سال و دسترسي نزديك به مركز استان و شهرهاي استان اصفهان هميشه مورد توجه گردشگران بوده است. در انتهاي اين مسير سد و درياچه زاينده رود وجوددارد كه به نوبه خود زيباست. در اين مسير زاينده رود هنوز از مناطق صنعتي عبور نكرده و رنگ آبي و تميز آب همراه با هواي مطبوع و باغات سرسبز اطراف آن بسيار دلپذير است. حاشيه رود كارون سرشاخه هاي متعدد رود كارون در قلمروهاي غربي و جنوب غربي استان شامل لردگان، خانميرزا، فلارد، جنوب بازفت و جنوب شهرستان اردل جريان دارند و داراي چندين عنصر ارزشمند تفريحگاهي و گردشگري از جمله آب و هواي مناسب و دلپذير در اكثر فصول سال، نزديكي و دسترسي مناسب به خوزستان از طريق جاده هاي آسفالته و وجود جنگلهاي نسبتا" متراكم بلوط در حواشي مسيرهاي اصلي مي باشند. اين رودخانه از دره هاي شگفت انگيزي عبور مي كند و در تركيب جريان رود، جنگلهاي بلوط و كوه مناظر بديعي را عرضه مي كند. از جمله بهترين اين مناظر را در مسير جاده شهركرد- خوزستان در روستاي دوپلان (110 كيلومتري شهركرد) مي توان مشاهده نمود. آبشار تونل كوهرنگ اين آبشار از سرازير شدن آب تونل اول كوهرنگ بوجود آمده است. اين تونل جهت انتقال آب چشمه كوهرنگ و ديگر چشمه هاي اطراف به زاينده رود در سال 1332 در منطقه كوهرنگ، جاييكه اكنون شهر توريستي چلگرد- مركز شهرستان كوهرنگ قرار دارد، ايجاد گرديد. تلاش براي انتقال اين آب به ازمنه بسيار دور برمي گردد. در زمان صفويان تلاش براي ايجاد شكاف در كوه كاركنان و انتقال آب، راه به جايي نبرد. (اين شكاف كه در نزديكي تونل است، خود يكي از ديدني هاي تاريخي منطقه است) آبشار اين تونل و فضاهاي بسيار زيباي اطراف آن مناظر بسيار زيبايي را براي هر ببننده اي ايجاد كرده است. در تمام فصول سال – حتي زمستان- به سبب نزديكي با پيست اسكي چلگرد اين مكان مورد بازديد گردشگران قرار مي گيرد. امكانات و تسهيلات راه دسترسي آسفالته، آب آشاميدني، سرويس بهداشتي، فضاي سبز، سكوي نشيمن، دسترسي آسان به واحد اقامتي و پذيرايي، پاركينگ. -------------------------------------------------------------------------------- ويژگيهاي سياسي- اجتماعي استان استان چهارمحال و بختياري از سال 1352 به عنوان يك استان مستقل فعاليت خود را آغاز نمود. اكنون اين استان داراي شش شهرستان (شهركرد- بروجن- فارسان- لردگان- اردل- كوهرنگ) و بيست و شش شهر، 17 بخش، سي و شش دهستان، پانصد و نه روستا و نهصد و بيست و نه نقطه جغرافيايي مي باشد. جمعيت و زبان در سال 1379 برآورد جمعيت استان براساس ميانگين نرخ رشد بين 75-65 برابر 821975 نفر مي باشد كه از اين تعداد 414572 نفر در نقاط شهري و 407403 نفر در نقاط روستايي ساكن مي باشد. جمعيت عشاير برون كوچ استان 11630 خانوار است. مردم استان عمدتا" به زبان فارسي تكلم مي كنند. در روستاها فارسي روستايي متداول است. بعضي شهرها و مناطق استان از جمله سامان،بن و تعدادي روستاهاي اطراف شهركرد به زبان تركي صحبت مي كنند. گويش بختياري كه از شاخه هاي مهم زبان پهلوي (پارسي ميانه) و گنجينه اي از واژه هاي سره مي باشد توسط بختياري ها تكلم مي شود و از پس گذر ساليان دراز همچنان دستنخورده باقي مانده است.
ويژگيهاي تاريخي استان
قديمي ترين آثار سكونت و استقرار بشر اوليه در استان متعلق به هزاره 7 قبل از ميلاد به اين سو در بررسي و گمانه زني هاي دشتهاي لردگان، خانميرزا و فلارد در شهرستان لردگان و بلداجي (در شهرستان بروجن) و نيز در دشت شهركرد كشف گرديده است. نام شهركرد كه در گذشته نه چندان دور (دهكرد) خوانده مي شد از دور زنديه به اين سو در منابع ديده مي شود. عشاير بختياري يكي از تيره هاي آريايي نژاد ايراني الاصل مي باشند كه نياكانشان براي يافتن چراگاه مناسب و سرزمين مطلوب كوچ بي برگشت خود را از نواحي شمال آسيا شروع كردند و در حاشيه شرقي خوزستان فعلي براي هميشه سكني گزيدند. از آغازسلسله صفوي تاريخ بختياري روشن تر است. آنچه در بررسي هاي تاريخي و وضع اجتماعي و سياسي قوم بختياري بدست آمده حاكي از آن است كه بختياري ها يكي از بزرگترين قوم كوچنده ايران بوده اند كه ساليان درازي با قدرت توانستند بر قسمتي از اراضي ايران حكومت كنند. بارزترين نقش بختياري ها در تحولات دوران مشروطيت و رهبري بخش مهمي از اين جنبش عظيم ملي روي داد. در حال حاضر در استان بيش از 150 جاذبه شناخته شده تاريخي و مذهبي وجود دارد.
آثار تاريخي
آثار سنگي صخره اي بردگوري ها (در بهمن آباد و دوآب صمصامي و سرخون) نقوش برجسته سنگي (شيرين او، الگي در بازفت) مربوط به دوره اليماييان طاق سنگي هاي حوالي جونقان پل خدا آفرين در بازفت كتيبه هاي سنگي، تصوير نگاري جهان بين. نقوش چوپاني قلعه تك كتيبه هاي سنگي رخ كتيبه هاي مشروطيت در پيرغار (فارسان)
اماکن مذهبي
مساجد اتابكان شهركرد، جامع شهرهاي شهركرد، نقنه، كيان، هرچگان، فارسان، هفشجان و دستگرد امامزاده ، حاج شيخ علي بروجن بقاع متبركه امامزادگان حمزه علي در بلداجي سيد بهاءالدين در شيخ شبان، محمد، درباره عبدالله در سورك، عسگرعلي در گندمان، حيدربن مالك (در باباحيدر) حليمه و حكيمه خاتون در شهركرد، علي اكبر در دستگرد و... سقاخانه ها سقاخانه حضرت ابوالفضل در شهركرد
بناهاي عام المنفعه
پلها: زمانخان در سامان، بارز در لردگان، دوپلان در مسير شهركرد به خوزستان، بهشت آباد و دوازده امام در شهرستان اردل آسيابها و حمامها: آسياب جنب پل زمانخان آسياب جنب آتشگاه لردگان بناهاي اختصاصي: قلعه هاي دزك، چالشتر، جونقان، سورك، بارده، شلمزار
جاذبه هاي تاريخي و مذهبي
پل زمانخان پل تاريخي زمانخان در مجاورت شهر سامان واقع شده است. تفكر اوليه ساخت پل در اين مكان به دوره ساسانيان باز مي گردد. اين پل به دستور زمانخان رئيس يكي از ايلات قشقايي كه زماني دامنه كوچ آنها تا آن منطقه مي رسيد بر روي رودخانه زاينده رود احداث گرديد. تركيب مناظر رود خروشان زاينده رود، پل زمانخان و طبيعت زيباي منطقه و نيز اقدامات انجام شده جهت رفاه گردشگران، اين ناحيه را از مهمترين قطبهاي گردشگري استان قرار داده است. دهكده سياحتي زاگرس كه داراي واحدهاي اقامتي زيبا و مشرف به زاينده رود و پل زمانخان است در مجاورت اين پل بنا شده است. امكانات و تسهيلات جاده آسفالته، واحدهاي اقامتي و پذيرايي (هتل گلهاي سامان و مجتمع توريستي) پاركينگ، سكوي نشيمن، فاصله تا پمپ بنزين سامان (2 كيلومتري) آب آشاميدني، تجهيزات جهت بازي كودكان، فضاي سبز مشخصات پل زمانخان طول 22 متر ارتفاع 13 متر فاصله تا شهركرد 22 كيلومتر تعداد دهنه 2 دهنه 8 متري آخرين مرمت 1322 ه.ق
قلعه دزك اين بنا در روستاي دزك و در فاصله 35 كيلومتري جنوب شرقي شهركرد توسط لطفعلي خان امير مفخم شاهد حوادث فراواني بوده كه مهمترين آنها ايفاي نقش در جريان اعاده مشروطيت است. از نظر معماري، اين قلعه به تقليد از قصرهاي اروپايي قرون گذشته با آرايشي ايراني ساخته شده است. جالبترين قسمت اين بنا، تالار سفره خانه و اتاق آيينه مي باشد. در حال حاضر اين كاخ قلعه 20/5076 مترمربع وسعت دارد و در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است. علامه فقيد علي اكبر دهخدا مولف لغت نامه مشهور مدتي را در اين قلعه به سر برده است.
قلعه سردار اسعد بختياري كاخ قلعه سردار اسعد بختياري در فاصله 42 كيلومتري شهركرد و در مركز شهر جونقان واقع شده است و فاقد هر گونه كتيبه تاريخدار است. اين قلعه توسط علي قلي خان سردار اسعد بختياري در زماني كه وي زمامداري ايل بختياري را به عهده داشت ساخته شده است. و بر اين اساس قدمت آن به بيش از يكصد سال مي رسد مصالح به كار رفته در اين بناي دو طبقه خشت با نماي آجر با ملات گچ و خاك است و هنرهاي حجاري، چوب بري، گچ بري، آيينه كاري و نقاشي در آن به كار رفته است.
خانه آزاده چالش تر اين بنا به مناسبت سكونت حاج مهدي خان آزاده چالش تري در بين مردم محل به اين نام معروف گرديده قديمي ترين بناي مسكوني استان (1206 ه.ق) محسوب مي شود كه از نظر ويژگي هاي معماري سه نوع بافت متمايز متعلق به ادوار زنديه تا معاصر به همراه تزئينات گچبري، نقاشي هاي ديواري و هنرهاي روي چوب را مي توان در كالبد آن مشاهده نمود. اين بنا در قسمت غربي شهركرد (چالش تر) قرار دارد و در سال 1357 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.
خانه ستوده چالش تر خانه ستوده في الواقع جز آخرين بخشهاي بر جاي ما نده از مجموعه بناهاي مرتبط با ارگ چالشتر و مربوط به اواخر دوره صفوي تا آخر دوره قاجاري بحساب مي آيد كه قسمت اندروني بخش حاكم نشين قلعه مذكور را تشكيل مي داده است. شالوده اصلي اين بخش در سال 1323 ه.ق به پايان رسيده كه داراي ازاره هاي سنگي ارزشمند، تراش خورده و نقاشي هاي نفيس مي باشد. اين خانه در قسمت غربي شهركرد و در نزديكي خانه آزاده قرار دارد. سنگ نوشته هاي مشروطيت (گردشگاه پيرغار) در 5 كيلومتري جنوب شهر فارسان، 37 كيلومتري شهركرد و در مجاورت روستاي ده چشمه گردشگاهي مصفا به نام پيرغار وجود دارد. بر روي قسمتي از تپه سنگي مشرف به اين گردشگاه سه كتيبه به خط نستعليق وجود دارد. متن اين كتيبه ها مجملي از شرح لشكر كشي بختياري ها به تهران و اصفهان و نقش سرداران بختياري در سركوبي استبداد صغير و سقوط محمدعلي شاه در واقعه مشروطيت است. اين سه كتيبه به دستور سردار اسعد و سردار ظفر از رهبران مشروطه خواهي بختياري نوشته شده است. مجموع عوامل گردشگاه از جمله چشمه پرآب، سايه سار درختان، آبشار زيبا، كوههاي اطراف و هواي پاك و خنك و نيز غار موجود در محل سبب جذب روزانه صدها گردشگر مي گردد. امكانات و تسهيلات جاده آسفالته فضاي سبز، سرويس بهداشتي، پاركينگ، آب آشاميدني، سكوي نشيمن، دسترسي به واحدهاي اقامتي و پذيرايي اطاق سنگي هاي جونقان (خان اوي) طاق سنگي هاي جونقان واقع در 8 كيلومتري شهر جونقان و در ابتداي تنگه در كش وركش (مسير شهركرد- اردل) با شيوه اي خارق العاده به صورت خشكه چين احداث گرديده اند. در اين مكان با استفاده از سنگهاي تراش و با بهره گيري از فن نخ كشي طاقهاي قوسي تا عمق 7 متر، ارتفاع 5/2 و عرض 3 متر ساخته شده كه طي قرون متمادي در برابر زلزله هاي فراوان و ساير عوامل طبيعي تخريبگر، مقاومت نموده و بخشي از بنا به دست عوامل انساني تخريب شده است. شير سنگي بختياري ها براي پاسداشت جنگاوران و دلاوران خود بر روي قبر آنان مجسمه اي تراشيده از سنگ و به شكل شير با نقوشي از اسب و شمشير قرار مي دادند. اين نقوش هر كدام معنا و مفهوم خاص خود را دارد. شير سنگي بر روي قبور دلاوران و جوانان بختياري يادآور تاريخ پرحادثه و فراز و نشيب گذشته اين ايل است. قديمي ترين شير سنگي موجود در استان مربوط به دوره صفوي است. بردگوري ها بردگوري ها (سنگ گبري ها) قديمي ترين آثار سنگي استان مي باشند كه به دوره ماد تا پايان حكومت ساسانيان تعلق دارند. در دين زرتشت به علت اعتقاد به مقدس بودن خاك از دفن كردن اجساد خودداري كرده و آنها را در محفظه هايي از سنگ كه استودان (استخوان دان) ناميده مي شد و در اصطلاح بختياري به آنها بردگوري (به معني سنگ گبري) مي گويند قرار مي دادند. در خطه بختياري در دل صخره ها و يا سنگهاي عظيم فضاهايي با متوسط طول 30/3 و عرض 2 و ارتفاع 20/1 ايجاد مي كردند كه داراي دريچه هاي مربع شكل با در سنگي بوده اند. بردگوري ها به گونه اي انفرادي و يا چند تايي حفر گرديده و بيانگر فرهنگ تدفين در طول بيش از 1500 سال در منطقه و نفوذ مذهب زرتشت و پيروان آن در اين خطه هستند. بردگوري ها در بخشهاي ديناران، ميانكوه و بازفت پراكنده اند. مسجد اتابكان مسجد اتابكان كه در زمره بناهاي محوري بافت قديمي شهركرد محسوب مي گردد. قديمي ترين بناي مذهبي شناخته شده در استان است و در اوايل قرن هفتم ه.ق (605) در دوران حكومت سلسله محلي اتابكان لر بزرگ به سبك مساجد قرون اوليه اسلامي شناخته شده است. اين بنا در دوره هاي صفوي و قاجاري مرمت شده و جنس آن از خشت است. در چوبي ارزشمند آن به دليل كاربري انواع هنرهاي روي چوب از اسناد مهم تاريخي و فرهنگي محسوب مي گردد. بقعه امامزادگان حليمه و حكيمه خاتون از نوادگان امام موسي كاظم(ع) در مجاورت مسجد اتابكان و در مركز شهركرد واقع شده است. امامزاده حمزه علي بقعه امامزاده حمزه علي از نوادگان امام سجاد(ع) در 35 كيلومتري شهر بروجن و در مجاورت شهر بلداجي در بالاي تپه اي مرتفع قرار گرفته و در اطراف آن دشتي وسيع گسترده است

آبجی
9th March 2010, 01:05 AM
جاذبه هاي اكوتوريستي چهار محال و بختياري



http://64.40.99.49/Multimedia/pics/1383/12/Cht/225.jpg

استان چهارمحال و بختياري كه در غرب كشور قرار دارد، زيستگاه اصلي عشاير بختياري بوده و از اين حيث توان جذب گروه‌هاي زيادي از گردشگران آييني، طبيعت‌گرد و عشاير را دارد . جاذبه‌هاي طبيعي و زيست‌محيطي اين استان، به گونه‌اي است كه كارشناسان توريسم، چشم‌اندازهاي زيباي طبيعت اين استان را با چشم‌اندازهاي دامنه‌هاي آلپ در سويس و اتريش مقايسه مي‌كنند.
به گزارش ايسنا، هر چند‌كه ساير استان‌هاي ايران نيز از جاذبه‌هاي جهانگردي و گردشگري و آثار تاريخي و معماري بسياري برخوردارند؛ اما به اعتقاد كارشناسان گردشگري، تجميع زيباي‌هاي تاريخي و طبيعي به اين استان، موقعيت ويژه‌اي بخشيده است؛ هر چند كه در عمل اين جاذبه‌ها در بلندي‌هاي زاگرس جنوبي، كماكان براي دوستداران طبيعت و توريسم ناشناخته مانده‌اند.
جداي از آثار تاريخي و فرهنگي، مهمترين ويژگي‌هاي طبيعي در چهارمحال و بختياري، شگفتي‌هاي طبيعت در دشت لاله‌هاي واژگون است كه اين لاله‌ها، مركز شهركرد را به يكي از ديدني‌ترين نقاط كشور مبدل كرده‌اند.
لاله‌هاي واژگون در دشت “بنواستكي“ زيبايي خاصي به اين دشت بخشيده و هر ساله هزاران طبيعت‌دوست را به اين دشت كه در شمال دشت خوربه و در نزديكي روستاي “بنواستكي“ از توابع شهرستان فارسان قرار گرفته، مي‌كشانند.
دشت لاله‌هاي واژگون ‌٣٤٠٠ هكتار وسعت داشته و از غني‌ترين مراتع و ييلاقي استان چهارمحال و بختياري محسوب مي‌شود.
وجود كوهستان‌هاي پربرف دركنار دشت‌هاي سرسبز، آبشارها و گونه‌هاي گياهي متنوع از ديگر جاذبه‌هاي اين دشت زيبا محسوب مي‌شود. اما با تمام اين زيبايي‌ها و پتانسيل‌هاي گردشگري، چهارمحال و بختياري، استاني توسعه‌نيافته در توريسم به شمار مي‌آيد.
استان‌ چهارمحال‌ وبختياري‌ در ناحيه‌ مركزي‌ سلسله‌ جبال‌ زاگرس‌ كه‌ از شمال‌ غربي‌ به‌ جنوب‌ شرقي‌ امتداد دارد واقع‌ شده‌ است‌. بلندترين‌ استان‌ در ناحيه‌ غربي‌ با ‌٤٥٤٨ متر ارتفاع‌ در قله‌ زردكوه‌ بختياري‌ و پست‌ترين‌ نقطه‌ آن‌ در ناحيه‌ شرقي‌چهارمحال‌ است‌. كوه‌هاي‌ استان‌ سرچشمه‌ اصلي‌ رودخانه‌هاي‌ دائمي‌ زاينده‌ رود و كارون‌ و در سراسر سال‌پوشيده‌ از برف‌ هستند و جزو حوزه‌هاي‌ آبگير دائمي‌ ايران‌ به‌ شمار مي‌روند. به‌ دليل‌ شيب‌ ارتفاعات‌ بختياري‌كه‌ از شمال‌ غربي‌ به‌ جنوب‌ شرقي‌ كشيده‌ شده‌اند، همچنين‌ به‌ دليل‌ بلندي‌ عوارض‌ طبيعي‌، موقعيت‌ جغرافيايي‌و توپوگرافي‌، آب‌ و هواي‌ استان‌ نسبتاً سرد است‌.
حيات‌ عشايري‌ بختياري‌ها و ويژگي‌هاي‌ ناشي‌ از اين‌ نوع‌ زندگي‌ اجتماعي‌ باعث‌ شده‌ است‌ كه‌ آثار تاريخي‌ و باستاني‌ اندكي‌ در استان‌ بوجود آيد، ولي‌ زيبايي‌هاي‌ طبيعي‌ آن‌ كم‌ نظير و جالب‌ توجه‌ است‌، به طوريكه‌ هربيننده‌اي‌ را مجذوب‌ مي‌سازد. تالاب‌هاي‌ دل‌انگيز و زيبا، تفرجگاههاي‌ مصفا، حواشي‌ سرسبز رودخانه‌ها، گلزارهاي‌ بي‌ نظير، چشمه‌هاي‌ آبگرم‌ و معدني‌، آبشارهاي‌ فرحبخش‌، ارتفاعات‌ بلند، برف‌ فراوان‌ زمستان‌ و ده‌ها عنصر طبيعي‌ ديگر، جلوه‌هاي‌ بسيار زيبا و ديدني‌ فراهم‌ آورده‌ و زمينه‌هاي‌ مساعدي‌ را براي‌ بهره‌ برداري‌هاي ‌گردشگاهي‌ و ورزش‌هاي‌ زمستاني‌ بوجود آورده‌ است‌.
استان‌ چهار محال‌ و بختياري‌ از لحاظ‌ آداب‌ و رسوم‌ و كنش‌هاي‌ فرهنگي‌ يكي‌ از جالب‌ترين‌ مناطق‌ عشايري‌ايران‌ است‌. مراسم‌ ويژه‌ عشايري‌ در ارتباط‌ با زندگي‌ كوچ‌ و كوچ‌ نشيني‌، انجام‌ مراسم‌ ويژه‌ در اعياد ملي‌ و مذهبي‌، نحوه‌ ازدواج‌ و همسرگزيني‌، چگونگي‌ انجام‌ سوگ‌ها و عزاهاي‌ خصوصي‌ و مذهبي‌، موسيقي‌ و رقص‌بومي‌، نوع‌ پوشش‌ زنان‌ و مردان‌ و... از جمله‌ جاذبه‌هاي‌ فرهنگي‌ منطقه‌ محسوب‌ مي‌شوند.
تالاب‌هاي‌ منطقه‌ چهارمحال‌ و بختياري‌ از جاذبه‌هاي‌ با ارزش‌ طبيعي‌ اين‌ سرزمين‌ به‌ شمار مي‌آيند و واجداهميت‌ گردشگاهي‌ قابل‌ توجهي‌ هستند. وجود آب‌ بندان‌ها، باتلاق‌ و تالاب‌هاي‌ طبيعي‌ در منطقه‌ سبب‌ شده‌است‌ كه‌ هر ساله‌ هزاران‌ پرنده‌ بومي‌ و مهاجر (در پائيز) شامل‌ انواع‌ مرغابي‌ و پرندگان‌ آبزي‌ در زيستگاه‌هاي‌ فوق‌بطور دائم‌ و يا موقت‌ زندگي‌ كنند. عمده‌ترين‌ تالاب‌هاي‌ استان‌ چهارمحال‌ و بختياري‌ عبارتند از:
تالاب‌ چغاخور
تالاب‌ چغاخور با مساحتي‌ ‌٢٣٠٠ هكتار يكي‌ از زيباترين‌ و بزرگترين‌ تالاب‌هاي‌ استان‌است‌. در حال‌ حاضر در بهترين‌ شرايط‌ و موقعيت‌ بارندگي‌، عمق‌ آب‌ تالاب‌ به‌ ‌٥/١ متر مي‌رسد. رشته‌ كوه‌ زيباي‌كلار نيز در سمت‌ جنوب‌ غربي‌ مشرف‌ بر تالاب‌ است‌ كه‌ قله‌ آن‌ ‌٣٨٣٠ متر از سطح‌ دريا ارتفاع‌ دارد. تالاب‌ را م‌رغزاري‌ وسيع‌ در بر گرفته‌ كه‌ مساحت‌ آن‌ حدود ‌٧٠٠ هكتار برآورد شده‌ است‌. اين‌ ناحيه‌، آب‌ و هوايي‌ مرطوب ‌با تابستان‌هاي‌ معتدل‌ و زمستان‌هاي‌ سرد دارد و از نقاط‌ ييلاق‌ چهارمحال‌ و بختياري‌ محسوب‌ مي‌شود. تالاب‌ چغاخور محل‌ زيست‌ انواع‌ مرغابي‌، غاز و اردك‌، آنقوت‌، چنگر، انواع‌ حواصيل‌، لك‌لك‌ سفيد، خروس‌ كولي‌ وفلامينگو مي‌باشد. در اين‌ تالاب‌ انواعي‌ از آبزيان‌ نيز زيست‌ مي‌كنند كه‌ ماهي‌ كپور و كولي‌ از مهم‌ترين‌ آنهاست‌.
تالاب‌ دهنو
تالاب‌ دهنو در ناحيه‌ بهشت‌ آباد قرار دارد. اين‌ تالاب‌ (سرآب‌) به‌ علت‌ نزديكي‌ به‌ شهرهاي‌ بروجن‌،گندمان‌، شهركرد و بلداجي‌ و امكانات‌ دسترسي‌ مناسب‌ از اهميت‌ تفرجگاهي‌ بسياري‌ دارد. محل‌ سراب‌ به‌ دليل‌قرار گرفتن‌ در زير كوه‌ موقعيت‌ و چشم‌انداز بسيار زيبايي‌ دارد.
تالاب‌ گندمان‌
تالاب‌ گندمان‌ به عنوان‌ يكي‌ از آبگيرهاي‌ حوزه‌ آبريز آق‌بلاغ‌ با فاصله‌اي‌ نه‌ چندان‌ دور از تالاب‌ چغاخور قرار گرفته‌ است‌، بطوريكه‌ بخشي‌ از آب‌ خروجي‌ تالاب‌ چغاخور به‌ اين‌ تالاب‌ سرازير مي‌شود. پوشش ‌دائمي‌ آب‌ اين‌ تالاب‌ در حدود ‌٧٠٠ هكتار است‌. اطراف‌ آن‌ پوشيده‌ از مرغزاري‌ زيباست‌. رشته‌ كوه‌ چرو با ‌٣٥٠٠ متر ارتفاع‌ از غرب‌ تا جنوب‌ اين‌ تالاب‌ كشيده ‌شده‌ است‌. انعكاس‌ ارتفاعات‌ آن‌ در آب‌ آرام‌ تالاب‌ جذابيت‌ فوق‌العاده‌اي‌ بوجود مي‌آورد. اين تالاب هر ساله مورد بازديد صدها گردشگر قرار مي گيرد. چشمه‌هاي‌ اطراف‌ تالاب‌ علاوه‌ بر آنكه‌ مكان‌ مناسبي‌ براي‌ گذران‌ اوقات‌ فراغت‌ به‌ شمار مي‌آيند، آب‌ تالاب‌ را نيز تأمين‌ مي‌كنند. ازمهم‌ترين‌ اين‌ چشمه‌ها مي‌توان‌ به‌ چشمه‌ نصير آباد، گل‌ گپ‌، چشمه‌ بيدك‌ و چشمه‌ وستگان‌ اشاره‌ كرد. اين‌ تالاب‌ محل‌ زيست‌ انواع‌ مرغابي‌ها، كوكر و آنقوت‌ است‌. از امكانات‌ ويژه‌ تفريحي‌ و ورزشي‌اطراف‌ اين‌ تالاب‌ پرورش‌ و نگهداري‌ اسب‌ و همچنين‌ سواركاري‌ در مرغزار پيرامون‌ تالاب‌ است‌. اين‌ ناحيه‌، آب ‌و هوايي‌ مرطوب‌ با تابستان‌هاي‌ معتدل‌ و زمستان‌هاي‌ سرد دارد و از نواحي‌ ييلاقي‌ چهارمحال‌ و بختياري‌ محسوب‌ مي‌شود.
تالاب‌ سولگان‌
اين تالاب‌ بيش‌ از هشت‌ كيلومتر مربع‌ مساحت‌ دارد و محل‌ مناسبي‌ براي‌زندگي‌ مرغان‌ آبي‌ است‌. از انواع‌ پرندگاني‌ كه‌ در اين‌ تالاب‌ مورد شناسايي‌ قرار گرفته‌اند، مي‌توان‌ به‌ چنگر، يوزگنبي‌، قورقور و قزل‌ غاز اشاره‌ كرد.
روخانه‌ها
به‌ اقتضاي‌ طبيعت‌ منطقه‌، رودخانه‌ها و چشمه‌هاي‌ فراواني‌ در نقاط‌ مختلف‌ آن‌ جريان‌ دارند. شبكه‌ مويرگي‌چشمه‌ها و رودهاي‌ منطقه‌ تمامي‌ وسعت‌ آنرا فرا گرفته‌اند و حاشيه‌ هر رود و چشمه‌اي‌ جلوه‌گاه‌ شگفت‌انگيز وزيبايي‌ است‌ كه‌ مانند سينه‌ ريز فيروزه‌اي‌ در سراسر آن‌ مي‌درخشند. اين‌ رودخانه‌ها و چشمه‌ها مأمن‌ و زيستگاه‌انواع‌ پرندگان‌، آبزيان‌ و وحوش‌ است‌. از اينرو نه‌ تنها در شمار جاذبه‌هاي‌ طبيعي‌اند، بلكه‌ امكان‌ بهره‌برداري‌هاي‌متنوع‌ ديگري‌، از قبيل‌ شنا، ماهيگيري‌ و قايقراني‌ را فراهم‌ مي‌آورند و مكان‌ مناسبي‌ براي‌ گذران‌ اوقات‌ فراغت‌ وجلب‌ جهانگردان‌ محسوب‌ مي‌شوند. در استان‌ چهارمحال‌ و بختياري‌ حدود ‌٢٠٠ رودخانه‌ بزرگ‌ و كوچك‌همراه‌ با شبكه‌ گسترده‌ نهرها و جويبارهاي‌ دو رودخانه‌ وسيع‌ و پر آب‌ كارون‌ و زاينده‌ رود جريان‌ دارند. اهم‌ رودخانه‌هايي‌ كه‌ حواشي‌ آنها در حال‌ حاضر داراي‌ استفاده‌هاي‌ گردشگري‌ است‌ عبارتند از:
رودخانه بازفت
حاشيه‌ رودخانه‌ بازفت‌، با دسترسي‌ به‌ جاده‌ شهركرد - مسجد سليمان‌، از جنگل‌ها، دره‌ها و گردنه‌هاي‌ پرپيچ‌ و خم‌ مي‌گذرد و در مسيري‌ طولاني‌ پس‌ از سيراب‌ كردن‌ آبادي‌هاي‌ فراوان‌ و خلق‌ زيبايي‌هاي‌ شگفت‌انگيز وچشم‌اندازهاي‌ بديع‌ به‌ رودخانه‌ كارون‌ سرازير مي‌شود. بر فراز اين‌ رودخانه‌ گردنه‌ چرمي‌ با همه‌ زيبايي‌ وعظمت‌ واقع‌ شده‌ است‌. اين‌ گردنه‌ به‌ جهت‌ طبيعت‌ منحصر به‌ فرد، ناحيه‌ سياحتي‌ جالب‌ توجهي‌ به‌ شمارمي‌آيد. بويژه‌ آنكه‌ جنگل‌هاي‌ نسبتاً متراكمي‌ اطراف‌ آنرا فرا گرفته‌اند.
رودخانه کارون
قلمروهاي‌ غربي‌ و جنوب‌ غربي‌ استان‌ مشتمل‌ بر نواحي‌ لردگان‌، خانميرزا، فلارد و جنوب‌ بازفت‌ كه‌سرشاخه‌هاي‌ متعدد رودخانه‌ كارون‌ در آنها جريان‌ دارد، از استعداد قابل‌ ملاحظه‌ تفرجگاهي‌ برخوردارند. در اين‌ناحيه‌ چندين‌ عنصر ارزشمند تفرجگاهي‌ به‌ موازات‌ هم‌ و در كنار يكديگر قرار دارند. آب‌ و هواي‌ مناسب‌ در فصل‌ زمستان‌ شبكه‌ گسترده‌ سرشاخه‌هاي‌ كارون‌ نزديكي‌ و دسترسي‌ مناسب‌ به‌ خوزستان‌ از طريق‌ جاده‌هاي‌ آسفالته‌ و وجود جنگل‌هاي‌ نسبتاً متراكم‌ بلوط‌ در حواشي‌ مسيرهاي‌ اصلي‌ حواشي‌ اين‌ رود قرارگاه‌ آباديها و اتراق‌گاههاي‌ طوايف‌ ايل‌ بختياري‌ است‌ و محور حيات‌ اجتماعي‌ واقتصادي‌ آنان‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد. امكانات‌ ماهيگيري‌، قايقراني‌، شنا و استراحت‌گاههاي‌ اطراف‌ آن‌ همراه‌ بافضاهاي‌ عشايري‌، جاذبه‌هاي‌ سياحتي‌ آنرا بطور چشمگيري‌ افزايش‌ مي‌دهد.
رودخانه لردگان
حواشي‌ رودخانه‌ لردگان‌ را مزارع‌ و شاليزارها فراگرفته‌ و چشم‌اندازهاي‌ بسيار جالب‌ توجهي‌ را بويژه‌ درفصول‌ پاييز و زمستان‌ پديد مي‌آورند. اغلب‌ رودخانه‌هاي‌ چهارمحال‌ و بختياري‌ ماهي‌هاي‌ گوناگون‌ دارند كه‌ ازمهم‌ترين‌ انواع‌ شناسايي‌ شده‌ آن‌ مي‌توان‌ به‌ ماهي‌ سياه‌ شاكولي‌ از خانواده‌ كپور ماهيان‌ اشاره‌ كرد. به‌ علت‌ وجودشرايط‌ مناسب‌، پرورش‌ ماهي‌ قزل‌آلا در سرچشمه‌هاي‌ كارون‌ رواج‌ يافته‌ است‌. ساير‌ رودخانه‌هاي‌ اين استان‌ عبارتند از: كيار، آق‌ بلاغ‌، آب‌ ونك‌، رودخانه‌ كره‌، رودخانه‌ سبزكوه‌،خانميرزا، چله‌خانه‌، گرم‌، خِرسان‌، آب‌ كوهرنگ‌، آب‌ كري‌، آب‌ جونقان‌، آب‌ جهان‌ بين‌، آب‌ دره‌ كل‌، آب‌هاي‌گرلگ‌، كته‌، صمصامي‌، منچ‌ و سرآب‌. درياچه‌هاي‌ سد كوهرنگ‌ و سد زاينده‌ رود نيز امكانات‌ تفريحي‌چشمگيري‌ دارند
برگرفته از سرويس گردشگري خبرگزاري دانشجويان ايران

آبجی
9th March 2010, 01:06 AM
ايل بختياري، که شمارشان به بيش از 800 هزار نفر مي رسد، در منطقه اي به مساحت 67 هزار کيلومتر مربع در ناحيه مرکزي ايران که رشته کوه بـز خود را از زاگرس در آن واقع شده زندگي مي کنند. اگر چه تنها يک سوم از بختياريها کوچ نشين اند (و بقيه مراتع مناطق عمدتاً به صورت جوامع استقرار يافته به کشاورزي مشغولند) آنچه به عنوان فرهنگ قوم بختياري شناخته مي شود بيشتر در ميان چادرنشينان بختياري کوهستاني ديده مي شود تا بقيه آنها. اينان که از طريق توليد گوشت و محصولات لبني زندگي مي کنند، سالانه پس از پايان فصل تابستان رمه هاي گاو و گوسفند و اطراف اصفهان، به طرف دامنه ها و جلگه هاي کم ارتفاع در استان خوزستان حرکت مي دهند تا زمستان سرد را در مراتع و چراگاه هاي اين منطقه بسر برند. کوچ سالانه قوم بختياري يکي از جالبترين و پيچيده ترين نمونه ها در ميان ايلات و اقوام کوچ نشين در سراسر جهان است. از آنجايي که بختياريها در جريان کوچ بايد از ارتفاعاتي که گاه بلندي آن به 3 هزار متر و بيشتر هم مي رسد بگذرند، و بايد زمان کوچ خود را با نهايت دقت انجام دهند تا مبادا در طول راه دچار برف زودرس، سيلاب رودخانه هاي کوهستاني و نبود چراگاه و مراتع شوند. سابق بر اين در جريان کوچ تلفات زيادي بر انسان و دام وارد مي شد. در سال هاي اخير با اقدام دولت در ايجاد پل، هموار کردن مسير کوچ ايل و ساختن مراکز تغذيه دام در طي مسير، شمار تلفات جاني و مالي به شدت کاهش يافته است. بختياريها به گويش لري تکلم مي کنند و شيعه مذهبند. از نظر سياسي، در زمان شاه سابق، رئيس ايل از طرف وي منصوب مي شد و بختياريها همه تحت امر او بودند. اين پست و مقام امروزه ديگر وجود ندارد. يکپارچگي ايل بختياري تحت رياست يک فرد در 2 قرن اخير بسيار کارساز بود به طوري که اين ايل نقش بسيار مهمي در جريانات تاريخ معاصر کشور و بويژه طي انقلاب مشروطيت ايفا کرد. امروزه، اما، بسياري از مردمان بختياري از شيوه سنتي زندگي خود دست کشيده اند و براي استخدام در شرکت نفت ايران و ساير مؤسسات و ادارات دولتي به شهرنشيني روي آورده اند.













بختيار سرزمين افسانه اي ايران و داراي فلکلور بسيار غني است. بختياري بزرگترين و اصيل ترين قوم در ميان اقوام متعدد ايران زمين به شمار مي آيند. بختياريها از نظر نژادي جزو تباره لرها هستند و گويش آنها نيز از قديمي ترين و شناخته شده ترين گويش هاي زبان فارسي است. کوچ سالانه ايل بختياري از مراتع و چراگاه هاي مناطق سردسير استان چهار محال و بختياري به طرف نواحي جنوب کشور يعني، استان خوزستان بين 4 تا 6 هفته به طول مي انجامد. اين کوچ جابجايي جمعيتي بسيار گسترده و مثال زدني از مقاومت زن، مرد، پير و جوان به همراه هزاران رأس دام است که از 5 مسير مختلف، سخت ترين و صعب العبورترين مناطق کوهستاني را پشت سر مي گذارند تا به مراتع و چراگاه هاي جديد برسند. بختياريها به دو گروه اصلي تقسيم مي شوند : هفت لنگ و چهار لنگ. در ميان اين دو گروه هم تقسيم بندي هاي بسيار بيشتري وجود دارد. آمار دقيق تعداد بختياريها مشخص نيست. طبق يک برآورد 450 هزار نفر بختياري در کشور زندگي مي کنند. نيمي از آنها کوچ نشين اند و بقيه به صورت استقرار يافته به کشاورزي مشغولند. روستاي کارياک، واقع در 120 کيلومتري جنوب اصفهان، که در آن رودخانه کرشان، از ريزآبه هاي کارون، جاري است دو استان کهکيلويه و بويراحمد را از همديگر جدا مي سازد

آبجی
9th March 2010, 01:06 AM
یکی از سنتهایی که در سایر ملل رایج بوده امر ازدواج می باشد که هر قوم و ملت رسم وسنن خاص خود را دارا هستند ، و نحوه خواستگاری و مراسم ازدواج و هدایا که در هر مکانی معنای خاصی دارد ، بگونه خاص و مختص آن مکان می باشد ، علاوه بر آنکه در دین مبین اسلام نیز سفارش زیادی به این امر شده است ، و آیات وروایات زیادی در این مورد روایت شده است . بگونه ایی که پیامبر اکرم (ص) فرمودند : کسی که در امر ازدواج تاخیر کند از قوم ویاران من نمی باشد .
که این سخن مهم بودن این مسئله را بخوبی نشان می دهد .و بخوبی بیان می کند که این امر آنقدر مهم و کلیدی است در سرنوشت انسان که خداوند و پیامبرانش این قدر به آن تاکید دارند ، تا جایی که شخص مجرد را از قوم و یاران خود نمی دانند ف بنابراین جای آن دارد که ما ایرانیان که به عنوان افراد مذهبی در این مسئله خطیر درنگ نکنیم و به گفته خدا و رسولش عمل کنیم ف تا جایی که بزرگان ما گفته اند
(( در کار خیر حاجت هیچ استخاره نمی باشد)) گذشته از این مسائل دینی ازدواج و تأکیدات الهی این امر از جهات دیگر نیز مهم می باشد
زیرا ازدواج باعث بقای نسل انسانها می شود و در بوجود آمدن انسانها و مللی نیرومند موثر است، که علم ژنتيك تلاشها و تحقیقهای بسیاری، در این زمینه کرده است، و به نتایج مهمی رسیده تا جایی که در بعضی از کشور های غربی از این امر سوء استفاده هایی کرده اند . بنابراین ازدواج دارای خصوصیات و آداب و رسوم خاص خود است، که در ادامه توضیحات بیشتری در مورد آن خواهم داد .
از آن مهر و صفای بختیاری
نویسم از برای بختیاری
نویسم تا همه خلقان بدانند
تمام ماجرای بختیاری
ز لطف و بخشش و مهر و محبت
ندارد کس عطای بختیاری
بطور کلی ازدواج در ایل غیور بختیاری به پنج صورت انجام میشود .
1-ازدواج ناف برون
2-ازدواج خون بس
3-ازدواج گا به گا
4-ازدواج فامیلی
5-ازدواج هم بهری
ازدواج ناف برون

در میان ایل بختیاری رسم بر این بوده است که هر گاه دختری و پسری در زمانی نزدیک به هم متولد گردند ، اولیاء این اطفال از همان بدو تولد تصمیم می گیرند ، تا بند ناف نوزاد را به نام پسری که او نیز تازه دیده به جهان گشوده و یا کمی از وی بزرگتر است می بریدند، به این نیت که به هنگام بلوغ این دو کودک با هم ازدواج نمایند ، یعنی عملا سر نوشت آتی این دختر و پسر از همان ابتدا غافل از مسائل اخلاقی و اجتماعی ، تفاهم و غیره به دست والدین آنها رقم می خوردند ، زیرا این دو نوزاد در شرایط و موقعیتی نبودند تا به توانند برای خود تصمیم بگیرند چون این باور در دوره کودکی ، تا نو جوانی و جوانی در آنان پدید آمده بود که این دو به هم تعلق دارند .
دیگر جرات ابراز وجود و اظهار نظر عملا از آنان سلب می گردید و این پدر و مادر بودند که در این باره تصمیم نهایی را می گرفتند .
بنابراین ناگزیر به تسلیم در برابر اقدامات انجام شده بودند و چیزی که بدان اهمیت داده نمی شد نظرات دختر و پسر بود ، حتی اگر یکی و یا هر دوی آنها از این پیوند
ناخشنود بوده باشند ، بنابراین تجربه نشان داده است که این گونه پیوندها کمتر موفق بوده اند .
ازدواج خون بس

بختیاری ها با تکیه بر باور و خلق و خوی خویش در غیرتمندی کمتر ظلم و فشار را تحمل می نماید ، چنانچه اجحافی در حق آنان روا می گردید ، در صدد انتقام بر
می آمدند و با بروز هر گونه تنشی ممکن بود نزاعی میان دو طایفه یا دو خانواده بوجود آید که آید که در نتیجه یک نفر از آنها انتقام بر می آمدند و اگر نبود میانجی گری اشخاص خیر و بزرگان ایل این کشت و کشتار و هم چنان تداوم می یافت ، اما دخالت بزرگان طایفه های دیگر باعث می گزدید تا جلو هر گونه خون ریزی دیگری نیز گرفته شود و برای این که بتوانند ضمن پیشگیری از هر گونه اقدام انتقام جویانه زمینه تفاهم نسبی را نیز فراهم آورند ، نخست با بزرگان دو طایفه وارد مذاکره شده و آن گاه با فروکش کردن موضوع نزاها ، برای این که بتوانند هر چه بیشتر دو طایفه دو خانواده را به هم نزدیک تر نمایند و پیوندی خونی بین آنان بر قرار کنند .
دختر یکی از بستگان نزدیک قاتل را به عقد و ازدواج پسر یا شخصی از خانواده مقتول در می آورند ، تا شاید بدان وسیله از هر گونه تنش و ستیز بعدی پیش گیری کرده باشند و جلو هر گونه خون ریزی مجدد را بگیرند که به آن ( خون بس ) نیز می گفتند .
البته این گونه ازدواج ها همانگونه که از نفس آن بر می آید به دلیل این که از روی تمایل قلبی صورت نمی گرفت ، هیچگاه موفق نبود و چنین دختر یا زنی که جای خون آمده بود ، همواره مورد نکوهش و آزار و اذیت خانواده شوهر خود واقع می گردید .
این گونه ازدواج ها در میان بختیاری ها ضزب المثل گردیده اند و هر از گاهی که نزاعی و یا حتی بر خورد لفظی بین زن و شوهری بوجود می آمد خانواده زن می گفتند ، مگر دخترمان جای خون آمده است ، که این گونه با او رفتار می کنید ؟ این گونه پیوندها اگر چه ممکن است در فروکش کردن نزاع ها حد زیادی تاثیر داشته باشند ، اما هرگز نمی توانست ازدواج موفقی باشد زیرا انگیزه این گونه پیوند ها نه بر مبنای علاقه ، بلکه بر اساس مصلحت اندیشی بوده است تا شاید بدان وسیله تنش های بعدی پیش گیری کرده باشند .
ازدواج گا به گا :
ازدواج گا به گا در میان ایل بختیاری برخی مواقع وجود داشته است ، در میان خانواده دختر و پسر مجرد و جوانی وجود داشت ، بنا به تمایل طرفین هر یک از برادر که از دو خانواده نیز بودند خواهر خود را به ازدواج طرف مقابل در می آورد ، چنین ازدواجی مشکلات کمتری را در پی داشت ، زیرا ضمانت تامین سلامت هر یک در سلامت پیوند مقابل گره خورده بود و کمتر اتفاق می افتاد که بین چنین خانواده هایی بر خورد جدی روی دهد .زیرا خواهر شخص به وجود آورنده تنش که زن طرف مقابل بود چنین بر خوردی را در پیش روی خواهد داشت ، بنابراین علاوه بر علاقه شخصی، انگیزه
یاد شده بالا تاثیر بسزایی داشته است ، ازدواج گا به گا به مراتب از ازدواج های ناف برون و خون بس موفق تر بوده است زیرا هم تمایل هر دو طرف و هم ضمانت ازدواج متقابل پشتوانه ی محکمی به شمار می رفته است .
ازدواج فامیلی:
ازدواج فامیلی یکی از ریشه دارترین و پر جمعیت ترین ازدواج ما در ایل بختیاری بشمار می رود ، گستردگی این نوع ازدواج زبانزد خاص و عام است ، شدت این ازدواج فامیلی به حدی بوده که هر گاه در خانواده ای پسر جوانی که هنگام ازدواج او فرا می رسید و یکی از دختران عمو، عمه، خاله، دایی، و یا دیگر افراد فامیل نزدیک مجرد بود حق نداشت به خواستگاری دختر بیگانه ای برود زیراعمل او توهین به خانواده های دختر دار آن فامیل محسوب می گردید و چنین عملی را سنت شکنی می دانستند و آن را مورد نکوهش قرار می دادند ، بنابراین هر گاه چنین جوانانی قصد پیوند زناشویی را می داشتند ، نخست می باید به خواستگاری یکی از دختران فامیل نزدیک خود می رفتند و اگر در خواست آنان مورد موافقت قرار نمی گرفت آن گاه حق داشتند تا از میان دختران غیر فامیل ، همسر آینده خویش را بر گزینند ، زیرا معتقد بودند که با ازدواج های فامیلی ، پیوند خانوادگی آنها پیوسته مستحکم واستوار باقی خواهد ماند و فاصله ای بین آنان ایجاد نمی گردد ، از سویی فرزندان این گونه خویشاوندی ها از لحاظ ژنتیکی ، اجتماعی و فیزیکی از طبقه پایین تری نخواهند بود ، تا نسل های بعدی دچار تزلزل نگردند این شیوه ازدواج صرف نظر از پاره ایی تغییرات جزیی همچنان پا بر جا مانده است و هنوز هم در بسیاری از خانواده ها رعایت می گردد و اگر از لحاظ ژنتیکی مشکلی نداشته باشند قدر مسلم آن است که در پایداری اتحاد و همبستگی بین طایفه و فامیل موثر خواهد بود .
ازدواج هم بهری بودن :
در ازدواج هم بهری بودن اگر شخص مورد نظر از دوران کودکی و یا نو جوانی نزد خانواده ایی مشغول کار میشد ، و شخص صاحبخانه این فرد مورد نظر را به عنوان شریک یا هم بهر قبول می کند به گونه ای که او را در تمام اموال خود همانند فرزندانش شریک بداند و چنانچه شخص مورد نظر از دختر صاحبخانه خواستگاری کند ، صاحبخانه دختر خود را بدون اینکه از فرد مورد نظر (داماد) شیر بها و یامهریه بگیرددختر خود را به عقد او در می آورد بدون گرفتن هیچ وجه چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی ، و علتش این است که دو نفر همدیگر را قبول دارند و به عنوان رفیق و شریک یکدیگرند .

مراسم عروسی بختیاری از ابتدا تا انتها:
اول:زون گشون (بله گفتن )
زون گشون یا بله گفتن که با هدیه دادن به پدر و دختر توسط اقوام داماد همراه می باشد این هدیه به معنی آن است که قبول کرده تا پیرامون خواستگاری از دخترش صحبت نمایند ، چنین هدیه ای معمولا یک راس قاطر و یا تفنگ و یا چیزی مشابه می باشد که سر انجام پس از عروسی به عروس بخشیده می شود ، پس از بله گفتن ، پارچه لباس را به عنوان هدیه به دختر می دهند که به آن (بله بندون) می گویند .
دوم: دست بوسون (شیر نی خوردن)
دست بوسون و یا شیرنی خورون پس از آن که خانواده داماد اجازه صحبت کردن از سوی خانواده دختر را یافتند ، با هماهنگی قبلی روز وساعت نیکی را بر می گزینند تا با آمادگی کامل و به همراه افراد فامیل وطایفه و عده ایی از بزرگان سواره و پیاده با نواختن ساز ودهل وبه همراه داشتن چندین راس گوسفند کشتی و سایر وسایل پذیرایی که کلملا به عهده داماد می باشد به سوی خانه پدر عروس رهسپار می شوند ، و بیشتر اوقات گوسفندان پیشاپیش توسط یکی از جوانان فامیل داماد فرستاده می شوند در طول این راه خانواده ی داماد و همراهان به سوار بازی و شلیک تیرهای هوایی و شادی کنان و خواندن آوازی به نام ( دوالالی ) که نوعی سرود و آهنگ شادی است که در ادامه چندین بیت از آن را بر روی کاغذ می آورم توسط زنان و دختران ایل به هنگام برگزاری مراسم عروسی خوانده میشود و در پاره ای مواقع همراه با (کل و گاله) زنان و مردان جوان ایل که منظره بسیار بدیع وخاطره انگیزی را در ذهنها تجسم می نمود و به کل وگاله معروف است می پردازند، وپس از رسیدن به نزدیکی خانه پدر عروس از آنان استقبال به عمل می آورند ،سپس پدر داماد و عروس بعد از تعارفاتی چند وارد مذاکره شده و هر یک از نزدیکان خود به شور می نشینند ، وپس از تبادل نظر پیرامون مسائل مادی از قبیل حق شیر (شیربها) و پشت قباله (مهریه) مباحثی مطرح و سرانجام و با وساطت بزرگان و ریش سفیدان طایفه ، طبق سنت حسنه اسلام به توافق می رسیدند البته در مورد شیر بها (حق شیر) غالبا گوسفند واسب و قاطر و گار وغیره ........و بعضی مواقع علاوه بر وجه نقد ئ ملک و باغ نیز به عنوان پشت قباله (مهریه) مطرح می شده ، ولی مبلغ مورد توافق نهایتا با توجه و مقتضیات زمان بسیار ناچیز بود ،اما میزان حق شیر صرفا بستگی به چشم و هم چشمی و دور و نزدیکی فامیل داشت اگر طرفین از دو طایفه بودند ، بدیهی است که مبلغ مورد توافق و یا تعداد گوسفندان و حیواناتی که بابت (شیربها) در نظر گرفته می شد رقم قابل ملاحظه ای را تشکیل می داد ، وبعد از توافق نهایی ، حاضران دست پدر عروس را می بوسیدند و به همین منظور این مرحله را (دست بوسون) نام گذاری کرده اند ، پس از نوشتن صورت مجلس و رد وبدل شدن وجوه مورد توافق صورت مجلس وشناسنامه دختر را پیش یک نفر که از سوی طرفین به عنوان معتمد انتخابمی شد می گذاشتند و تا هنگام عروسی ، سپس با حضور افراد ذینفع و در موعد مقرر تحویل داده می شدند ، در طول نامزدی هر گاه داماد جهت سرکشی و احوال پرسی به خانه نامزد (عروس) عزیمت می کرد هدایایی از قبیل سکه های نقره و گاهی طلا و پارچه و یا روسری به همراه می برد ، اگر پیش از عروسی مصادف با عید نو روز می شد مادر و خواهر داماد غذایی از برنج و گوشت و غیره تحت عنوان (آش عیدی ) به خانه عروس می بردند.
متاسفانه غالبا این سنت ها می روند تا در زیر غبار زمان پنهان گردند وبرخی نیز کما بیش رایج هستند ، اما به تدریج به کهنگی گراییده اند و این فرهنگ پر بار می رود تا با بی مهری و کم التفاتی از صفحه ذهنها محو گردد و غروب حیات خود را نیز به نظاره بنشینند .
پس از آمادگی داماد و تبادل نظر لازم و هماهنگی با خانواده عروس و تدارک نسبتا وسیع ، داماد و یا برادر او در بین ظایفه هایی که به نوعی با آنها وابستگی دارند می روند و به جمع آوری (اوزی) می پردازند ، مردم نیز گوسفند و بز وغیره را به او به عنوان هدیه می دهند ، از این رو گوسفندان کشتی عروسی و گاهی خیلی بیشتر از تعداد مورد نیاز فراهم می گردد ، این امر باعث می شد تا در آغاز زندگی مشترک با فشار بار مالی مواجه نگردند ، و این یکی از سنتهای حسنه و کم نظیری است که در این ایل پایدار مانده و جزیی از فعالیتهای فرهنگی واجتماعی آنان محسوب می گردد.
در این هنگام با جمع شدن افراد فامیل و طایفه های وابسته سوار و پیاده زن ومرد همراه با ساز ودهل ، در حالی که گوسفندان ( بار اوزی) و سایر بار وبنه ای که تهیه گردیدهتوسط چند نفر جوان پیشاپیش روانه خانه پدر عروس می کنند ، بعد از صرف غذا و سایر مراحل و در هنگام باز گشت یک تکه قند یا شاخه نباتی به رسم شیرنی زندگی توسط برادر عروس به کمر او بسته می شود ، آنگاه او را بر مادیانی اصیل سوار می کنند و در حالی که چادر سفیدی بر سر دارد و دستمالی ( روسری) که از جنس حریر یا ابریشم بر روی سرش می اندازند که به آن (سر انداز ) یا ( ری برقه) می گویند تا صورت او را هم بپوشانند آن گاه پسر بچه خرد سالی را بر ترک او سوار می کنند به نیت این که ثمره ازدواج و فرزند اولش پسر شود .
نقش پسر و عموما مرد در اقتصاد و فرهنگ پدر تباری جامعه ایلی ، تاثیر بسزایی دارد و در تمام سطوح مختلف محسوس می باشد ، در میان راه و به هنگام مراجعت به خانه داماد ، در حالی که با تیر اندازی از سوی سواران فامیل بدرقه می شوند ، پس از طی مسافتی هم سو با نواختن سازودهل و خواندن آواز (دوالالی) توسط زنان و کل وگاله و شلیک تیر های هوایی ، سوارکاران به سوار بازی و هنر نمایی می پردازند و داماد در حالی که بر اسبی تیز رو و چابک سوار می باشد با یک حرکت چست وچالاک ری برقه ( سر انداز) عروس را ربوده و جست وخیز چشم گیری فرار نموده و بقیه سوار کاران همراه وی را تعقیب می نمایند تا شاید بتوانند سر اندار را از وی بگیرند و چنانچه فردی موفق شد که دستامل (سراندار) را از داماد بگیرد ، مجددا همگی فرد گیرنده را دنبال می کنند و همین وضع تا منزلگاه داماد ادامه دارد .
در بین راه چوپانانی که در مسیر حرکت عروس و همراهان قرار دارند با آوردن قوچ گله جلو عروس را می گیرند ، به این منظور که فرزند اول پسر شود و در این رهگذر داماد و یا یکی از بستگان او هدیه ای که غالبا وجه نقد می باشد به آورنده قوچ می دهند و اگر مسافت طولانی باشد ممکن است این عمل چندین بار تکرار گردد و هر بار آورنده قوچ گله و یا گاونر هدیه ایی از سوی داماد و یا همراهان نزدیک به او داده شود .
به هنگام رسیدن به خانه داماد عروس وارد خانه نمی شود ، زیرا مرحله (گرزنون) فرا رسیده و بذون دیافت هدیه از سوی داماد و یا پدر او وارد خانه وی می شود ، سپس مرحله قربانی کردن گوسفند فرا می رسد از این رو یک راس گوسفند را که قبلا به منظور قربانی کردن در پیش پای عروس آماده کرده اند سر می برند و کفش عروس را به خون آن آغشته می نمایند .
پس از صرف شام و یا ناهارو پذیرایی از مدعوین وقت (روگشون) فرا می رسد ، واکثریت دعوت شدگان بنا به سنت و توانایی خویش مبلغی را به عنوان هدیه به عروس می دهند ، در عوض اگر هدیه دهنده مرد باشد از سوی عروس یک جفت جوراب ویک عدد دستمال مردانه متقابلا به وی هدیه داده می شود و اما اگر هدیه دهنده زن باشد یا دختر باشد جوراب و روسری زنانه داده می شود .
پس از شب زفاف از سوی خانواده عروس غذایی تدارک دیده می شود تا به خانه داماد ببرند و در انجا صرف شود که به آن آش (دم بردگونی) گویند .
پاگشون:
چند روز پس از مراسم عروسی ، فامیل عروس و داماد آنها را به صرف نهار یا شام دعوت می کنند و هدیه ایی نیز به فراخور توانایی به آنان داده می شود .
جهیزیه:
علاوه بر مقدار وسایل زنانه و سایر لوازم ، از سوی پدر دختر که معمولاً یک راس قاطر ماده و یا مادیان اصیل جهت سواری دختر به وی داده می شود . هم چنین یک راس ماده گاو به منظور استفاده از شیر آن و یک عدد باده (بادیه) مسی جهت حمام کردن به عروس داده می شود . این رسم متاسفانه به کهنه گی گرائیده و میرود و میرود که برای همیشه از بایگانی ذهن ها محو گردد .



منه چک خانم عروس یه بسه دو گوشیه

قومی کرده شیرم داماد یو قومی همیشه
تخت ریحون منه میدون آقا داماد به سرس
خوس و زینس دست به گردن شام به دست نو کرس
امشو چهارده شو ماه نو پیدا شده
دردت چیدم آقا داماد عاشق شیدا شده
زخدا ای وای دارم فریبرز بینم شوار
چهار حصارس گل بریزوم سر جلوس گل انار
سرباز ون چال منار گرن ماهی ز او
رخنخواب آقا داماد کینه دو لاس بخواب
حجی حجی ، حجی حجی ؛ حج و مشهدات قبول
دست بگیرم تنگ زینت یا محمد یا رسول
ای بهیگ وره وره سیل بالات بکنم
چادر ز ریت ور دار سیل خالات بکنم
مابتیم ، ملبتیم، با بتون همسایه ایم
پا به چک بختیاری ما کانترزاده ایم
بند سیزنوم یک هزار و بگو شس مروارید
دادمس به زن گگوم او هنی ناراضی

آبجی
9th March 2010, 01:07 AM
http://www.iranonline.com/iran/khuzestan/images/bakhtiari-tribe-1.JPG (http://shivar1.blogfa.com/)
موسيقي و شهر در ايل بختياري پيوند جاودانه‌اي با زندگي ايلي يافته است. مقام‌هاي موسيقي ايل بختياري به نام ر(بيت معروف) هستند. از مشهورترين آنها به مقام گله‌داري، برزگري، ابولقاسم‌خان و مقام شيرعلي‌مردون كه تعداد آنها حدود 20 تا 25 مقام است مي‌توان اشاره نمود. ر


هر طايفه و تيره نوازندگان محلي ويژه‌اي دارد كه به آنها توشمال مي‌گويند. توشمال‌ها داراي طايفه و محل زندگي جداگانه‌اي هستند، مخارج ساليانه خود را با شركت در مراسم عروسي، عزاداري و جشن‌هاي ديگر به دست مي‌آورند و به كار زراعت و دامداري نيز مي‌پردازند. ر



توشمال‌ها مردمي عاشق پيشه و شاعر مسلك هستند كه بيشتر وقت زندگي روزانه خود را صرف ساختن ابيات، لطيفه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و متل‌ها مي‌كنند. آنان در به وجود آوردن آثار و ادبيات عاميانه سرزمين بختياري سهم بسزايي دارند. آلات موسيقي بختياري‌ها، ساده، محدود و عمدتاُ شامل: كرنا، ساز و دهل است. آوازهاي محلي روستاهاي چهارمحال و بختياري با لحجه‌هاي مخصوص به خودشان به خصوص در هنگام عروسي و شادي واقعاً جالب توجه است. ر


موسيقي بختياري يکي از حوزه هاي گسترده موسيقي مقامي ايران است. نام مقام ها بيانگر نسبت هر نغمه با موضوع و سرگذشت ابداع آنهاست و اين بدان معناست که هر مقام اصيل موسيقي بختياري در نسبت با مراسم، آئين ها و يا سنت هاي ايل بختياري تکوين يافته است. اما مرور زمان و وسعت ارتباطات، مخصوصا در حوزه شنيداري با گرايش هاي انتزاعي، تجريدي و گاه التقاطي سبب شده است تا نغمه هاي ناب اين موسيقي از دسترس دور بماند و يا کم فروغ گردد. نغمه هاي ديگر موسيقي بختياري که بعد از موسيقي کهن اين قوم شکل گرفته اند، عمدتاً تصانيفي است که بر اساس لحن کلي موسيقي بختياري و بعضاً متاثر از يکي از مقام هاي اصلي يا نغمه هاي وابسته به آنها ساخته و اجرا مي شوند.
1- مقام گاه گريو
اصطلاح "گاه گريو" به معني وقت و هنگام مويه است. به آن "گوگريو" هم گفته مي شود که به معني امر به مويه گري است. مويه گري به معني ميتولوژيک در موسيقي عزاي بختياري در عصر حاضر هم وجود دارد؛ اگر چه علت ظهور آن ديگر، به جا آوردن آيين ها مطابق با اجزاي نهاده شده نيست، اما لااقل صورت کلي آن قابل دريافت است و مقام "گاه گريو" بستر ظهور اين جنس از موسيقي مويه گرانه است.
اما در توصيف مصداق گونه "گاه گريو" اشاره به " علي داد نودال کـُش " ضروري مي نمايد.
"علي داد" مرد شجاع، دلير و قهرمان ايل بختياري که قادر بوده است 9 "دال"(لاشخور) را با يک تير در آسمان بزند؛ توسط برادر خود به حسد کشته مي شود. موسيقي دانان و مويه گران بدين سان براي " علي داد " مويه ها نمودند و در مقام "گاه گريو" اشعار فراوان خواندند و گريستند. در مقام " تيپومي " نيز که اشاره به خصايص فيزيکي و روحي قهرمان دارد، خوانندگان به صورت بداهه اشعاري مي خوانند و جمع با آنان دم مي گيرند و جنسي از مويه گري که کم نظير است، تجلي مي يابد.
سکندر درد تو درمون نداره گذشته کار تو برگردون نداره
2- الف) شير علي مردان
شير علي مردان يکي از خان هاي ايل هفت لنگ بود که در مبارزه با حکومت جور سرانجام به شهادت رسيد.
ب) گلوم گلوم
تصنيفي تغزلي است که انواع مختلف دارد.
3- سرکوهي
مقامي کهن است که چوپان ها آن را با ني مي خواندند و مي نواختند. اين مقام در عصر حاضر با سازهاي ديگري نيز نواخته مي شود.
4- الف) لچک ريالي
زنان ايل بختياري به روسري يا دستمال سر خود که به آن لچک گفته مي شود، سکه مي دوخته اند و زنان متمول جنس سکه ها را از نقره انتخاب مي کردند. نام تصنيف به اين موضوع اشاره دارد. اين نغمه اغلب در مراسم شادي نواخته مي شود و مورد علاقهً فراوان مردم بختياري است.
ب) برزگري
اين نغمه در راسته اي موسيقي کار قرار مي گيرد و در مورد درو و کشاورزي است که همراه شعر با حالتي تغزلي خوانده مي شود. البته بعدها با تغييراتي توسط سازهاي ديگر نيز نواخته شده است.
ج) لچک ريالي
5- الف) پيش نوازي
به عنوان مقدمه نواخته مي شود.
ب) حوري حوري
نام زني است که منظومه اي عاشقانه در وصف او سروده شده است.
6- الف) چشمهً کوه رنگ
يکي از چشمه هاي قديمي و پر آب است که سرچشمه رودخانه بزرگ استان چهارمحال و بختياري و استان هاي مجاور به شمار مي آيد. نغمه در وصف اين چشمه پرداخته شده است.
ب) سحر ناز
نغمه اي تغزلي که در وصف "سحر ناز" زن زيباي بختياري است.
7- الف) چوب بازي
همان گونه که از نام آن استنباط مي شود؛ نوعي موسيقي همراه با چوب بازي است که در آن دو يا چند مرد با حالتي حماسي و هماهنگ با ضرب آهنگ موسيقي، نبردي نمايشي را به اجرا در مي آورند. نغمه هاي اين نوع چوب بازي در موسيقي بختياري کاملا منحصر بفرد بوده و مخصوص ايل بختيار است.
به لحاظ طبقه بندي، چوب بازي يکي از انواع اصلي و مهم موسيقي بختياري است و مقامي کاملا مشخص و شناخته شده به حساب مي آيد. در تشخيص ماهيت و ساختار و حتا شيوه اجراي آن، دو نشانه مهم قابل ذکر است. اول اينکه موسيقي چوب بازي مخصوص کرنا و دهل است و تبعيت تمامي نغمات و الحان آن از يک ريتم، ميزان و متر مشخص است. مشخصه ديگر و فرعي اين مقام، تعلق آن به فضاي باز است، چرا که صداي پر حجم و پر طنين کرنا و دهل در فضاي بسته خوشايند نيست، زيرا نواي دهل و کرنا و مقام و بازي چوب بازي، اصولا تمريني براي ميدان رزم آوري است. هنگام اجراي مقام چوب بازي که با آن دو رقصنده مشغول رقص و چوب بازي هستند، ضربات چوب رقصندگان چنان محکم و پر قدرت است که بر اثر برخورد چوب هاي بسيار محکم بلوط به يکديگر که مانند شمشير است، چوب ها شکسته و به هوا پرتاب مي شوند.
ب) ني چوپاني
نامي ديگر براي انواع سرکوهي هاست که توسط چوپانان نواخته و خوانده مي شود.
ج) چوب بازي
8- الف) پيش نوازي
ب) گلمي، هاي گل
از تصانيف جديد است که بر اساس حالت هاي کلي موسيقي بختياري ساخته شده و اساسا به سازهاي باستاني بختياري تعلق ندارد.
9- گاه گريو
10- جشن نوروزي
نغمه اي که در ايام عيد نوروز و يا به مناسبت اعياد ديگر نواخته مي شود. اين نغمه به احتمال فراوان از موسيقي هاي ديگر، وارد موسيقي بختياري شده است و اصالت آن در حوزه موسيقي بختياري نيست.
11- الف) مقام بيدگوني
لفظي کلي است که اشاره دارد به نغماتي که منشاء بيدگوني دارند.
از جمله اين نغمات گلوم گلوم است. گلوم گلوم در موسيقي بختياري انواع مختلفي دارد که نوعي از آن تحت تاثير يکي از نغمه هاي خراساني است.
ب) گل ناز جهرم
گل ناز جهرم هم مانند گلوم گلوم در حوزهً مقامي کلي که به آن حاجيوني گفته مي شود، به اجرا در مي آيد يا لااقل لفظ حاجيوني به منشاء نغمه اشاره دارد.
ج) فرود
در موسيقي بختياري، مانند موسيقي هاي ديگر، فرودهاي شناخته شده اي و جود دارد. اين مشخصه در موسيقي بختياري بسيار بارز است.
هر چه که به نغمه هاي قديم تر رجوع کنيم، حالت کلي اين فرودها شبيه تر و همسان تر مي نمايد.
حميد رضا اردلان

نمونه اي از موسيقي بختياري

http://www.farhangsara.com/BUTTON/music.GIF (http://www.farhangsara.com/Music/bakhtiyari_Sholayl.rm)
آهنگهاي زير برگرفته شده از
موسيقي بختياري
پژوهش: حميد رضا اردلان، سرنا و کرنا: علي اکبر مهدي پور، دهل و تمبک: علي حيدري
خوانندگان: رمضان باروزه، نريمان فاضلي
آهنگ هفتم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track07.mp3)
آهنگ هشتم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track08.mp3)
آهنگ پنجم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track05.mp3)
آهنگ ششم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track06.mp3)
آهنگ سوم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track03.mp3)
آهنگ چهارم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track04.mp3)
آهنگ اول (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track01.mp3)
آهنگ دوم (http://www.farhangsara.com/bakhtiari/ram/Track02.mp3)

آبجی
9th March 2010, 01:07 AM
ایل بختیاری :

بَختیاری نام یکی از قوم‌های بزرگ لر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1) ایران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) معروف به لر بزرگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF) است که در زاگرس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%B3) میانی سکونت دارند. (لر کوچک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1_%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9) نیز نقریباً ساکنین لرستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) و ایلام امروزی هستند). برای اولین بار حمدلله مستوفی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%84%D9%84%D9% 87_%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C&action=editredlink) در شمارش طوایف لر بزرگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF) از بختیاری نام برده است طایفه‌ای که ظاهراً بعدها قدرت و شوکت بیشتری یافته و سرانجام اکثر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است.
در روزگار صفوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C) نام بختیاری از واژهٔ بختیاروند که یکی از طایفه‌های مهم این منطقه بود بر روی لر بزرگ نهاده شد. با این حال منابع تاریخی در اوایل سدهٔ هشتم نام بختیاری را متذکر شده‌اند
در اوایل پادشاهی فتح‌علی‌شاه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AA%D8%AD%E2%80%8C%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%8 0%8C%D8%B4%D8%A7%D9%87) قاجار، بختیاری جزء خاک فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82_%D8%B9%D8 %AC%D9%85&action=editredlink) به‌شمار می‌آمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی جزء فارس و گاهی جزء حکومت خوزستان بود
بختیاری‌ها در طول تاریخ منطقه همواره حضور سیاسی- نظامی و اقتصادی موثری داشته اند، به ویژه حضور ایشان در انقلاب مشروطه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87) بسیار برجستگی دارد. نخستین کسی که تلاش در مستند کردن تاریخ بختیاریها کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D8%B3%D8%B9% D8%AF_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C) است که در کتاب تاریخ بختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A8%D8%AE%D8%AA% DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C) به شمه‌ای از گذشته بختیاریها و سایر لرها اشاره کرده است . از نظریاتی که درباره نام بختیاری وجود دارد اینست که بختیاری ها همان باختری ها یا ساکنانِ زاگرس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%B3)ِ باختری هستند. بختیاری‌ها سلسله اتابکان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8% A7%D9%86&action=editredlink) لر (هزار اسفیان) را تشکیل دادند که مرکز آن ایذه بود.
زیستگاه ایل بختیاری :
بختیاری‌ها در استان‌های چهارمحال و بختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%D8%AD%D8%A7%D9%84_% D9%88_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C) شامل محالهای(محل ها) لار که از سورشجان(سروشگان) شروع و تا سودِجان ادامه دارد ومتعلق به طوایف بهداروند (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9% 88%D9%86%D8%AF&action=editredlink) و مُنجِزی باب و طوایفِ راکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C&action=editredlink) و همچنین دیگر عشایر بختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B1_%D8%A8%D8%AE%D8%AA% DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C) و منطقه میزدج (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D8%AC&action=editredlink)(مکان ایزدجی ها)از منطقه جونقان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%88%D9%86%D9%82%D8%A7%D9%86) فعلی شروع وتا کوهرنگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D9%87%D8%B1%D9%86%DA%AF) ادامه دارد و هم اکنون هم کوهرنگ جداشده است و منهای طایفه فروزنده (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B7%D8%A7%DB%8C%D9%81%D9%87_%D9 %81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87&action=editredlink) و امانی ها که ترکِ بلوردی هستند دیگر طایفه های سکنه جونقان، بختیاری هستند و فارسانیها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86) که بیشترِ مهاجرتهای صورت گرفته در آن از منطقه شیراز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2) بوده است. دیگر طوایف سهید و دینارونی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1%D9% 88%D9%86%DB%8C&action=editredlink) باب و بابادی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C) و... هستند واما نام کیار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%B1) را از کوه کلار از ایل دورَکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D9%84_%D8%AF%D9%88%D8 %B1%DA%A9%DB%8C&action=editredlink) گرفته شده واز دستنا شروع و تا گهرو ادامه دارد تا منطقه سیبک که گویش و آداب آنها بختیاری است و همچنین منطقه گندمان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86) از گلوگرد شروع و تا دوراهان پایان می یابد و منهای طوایف کمی از شهر بلداجی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%AC%DB%8C) (که قشقائی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B4%D9%82%D8%A7%D8%A6%DB%8C) هستند و اصالتا بختیاری می باشند اما استحاله فرهنگی شده وبا گویش ترکی صحبت می کنند). و اما خارج از محالهای بختیاری شامل شهرکرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF)، فرخشهر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%81%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D9%87%D8% B1&action=editredlink) تا منطقه سامان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86) با اینکه اصالتا بختیاری نیستند و بیشتر از مناطق غربی به آنجا کوچیده اند اما امروزه در قلمرو جغرافیائی بختیاری و بخشی از تاریخ و هویت بختیاری محسوب می گردند. همچنین این پراکندگی در قسمت بزرگی از خوزستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) شامل مسجد سلیمان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF_%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85% D8%A7%D9%86)، ایذه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B0%D9%87) و بخش هایی از اهواز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2) تا هندیجان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86) و ماهشهر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%87%D8%B4%D9%87%D8%B1) و قسمت‌هایی از اصفهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86) (داران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86) و فریدون شهر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86_%D8%B4%D9%87% D8%B1) تا مرز گلپایگان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86) و خوانسار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1) و زرین شهر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86_%D8%B4%D9%87%D8%B1)) و همچنین قسمتی از لرستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) که بیشترشامل شهرستان های الیگودرز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DB%8C%DA%AF%D9%88%D8%AF%D8%B1%D8%B2) و ازنا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%A7) می باشد هم انجام شده است.
شهرکرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF) یا با گویش محلی دهکُرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%B1%D8%AF)، مرکز استان چهارمحال و بختیاری و به عبارتی مرکز بختیاریِ سردسیری است. مرکز بختیاری گرمسیری هم ایذه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B0%D9%87) در خوزستان است. با این وجود ساکنین اصلی شهرکرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF) کرد نبوده واغلب از طوایف مختلف تشکیل شده است مانند بنی طالبی ها از گیلان غرب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86_%D8%BA%D8%B1%D8%A8) و واحد از حبشه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%A8%D8%B4%D9%87) و تمدن ها و مختاری ها که از دراویش یزد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%B2%D8%AF) بودند و همچنین طوایف نَمدمالان از هندوستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) که از عهد اتابکان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8% A7%D9%86&action=editredlink) مهاجرت نموده اند و طوایف نافیانها، عبدللهی ها، استکی ها، بلالی ها از توف-اسپیدِ کوهرنگ، صَفرپورها و... که ریشه در تاریخ قدیم دهکرد دارند بختیاری اند اما بتدریج با لهجه لِنجانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86) خوگر شده اند و این لهجه شباهت و اشتراکات زیادی با لهجه اصفهانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%84%D9%87%D8%AC%D9%87_%D8%A7%D8 %B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=editredlink) های امروزی دارد. با نگاهی اجمالی به تاریخ قدیم دهکرد متوجه می شویم افراد خیر ونیکوکار آن از جمله بی‌بی‌گوهر بختیار (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C% E2%80%8C%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%B1_%D8%A8%D8%AE%D8%A A%DB%8C%D8%A7%D8%B1&action=editredlink) با وقف زمین مجتمع امام صادق به بی سرپرستان و یتیمان وهمچنین زمین بیمارستان کاشانی و ملک استانداری فعلی در شهرکرد از طایفه راکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B7%D8%A7%DB%8C%D9%81%D9%87_%D8 %B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C&action=editredlink) در هاله ای از گمنامی مکتوم مانده است.
تبار بختیاری ها :
زبان و تبار بختیاری‌ها از شاخهٔ ایرانی جنوب غربی یعنی هم‌شاخه با پارس‌ها است. گریشمن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%D9% 86&action=editredlink) باستان شناس معروف و مشهور فرانسوی می نویسد من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته ام مگر اینکه تمدن عیلامی را یافته ام. بعد از اشغال سرزمین عیلام توسط آشوربانیپال (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D 9%BE%D8%A7%D9%84) ملت عیلام نمُرد بلکه به کوها متواری گشت. لیکن پس از به قدرت رسیدن کوروش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4_%D8%AF%D9%88%D9%85) در سرزمین عیلام و کوههای پارسوماش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9% 85%D8%A7%D8%B4&action=editredlink) در مسجدسلیمان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D 8%A7%D9%86) امروزی؛ نمود قدرت عیلام در دوره هخامنشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C) برای بار دیگر مشهود می گردد واما بازماندگان تمدن عیلامی در کتیبه کورش در تخت جمشید (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AE%D8%AA_%D8%AC%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%AF) بنام عیلامیهای کوهستان گندمون شکل؛ حجاری شده است. حال خاستگاه عیلامیان در نقشه فعلی بختیاری مبین تاریخ وتمدن بختیاری است. گرچه آریایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C) ها از سرزمین سیبری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C) بعدها به لحاظ ضعف عیلامیها وارد خاک ایران شدند اما قرابت های خویشاوندی موجبات تعمیم فرهنگی دو قوم شد که بعد ها تمدن عیلامی اعم از خط، زبان، عادات، دین و... در ادبیات هخامنشیان و پس از آن به‌عنوان فرهنگ ایرانی برای بار دیگر متبلور می گردد .
طوایف و تیرهای بختیاری :
قوم بزرگ بختیاری به دو شاخهٔ هفت لنگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%81%D8%AA_%D9%84%D9%86%DA%AF) و چهار لنگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1_%D9%84%D9%86%DA%AF) تقسیم می‌شود.
هفت لَنگ شامل چهار بابِ بهداروند (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9% 88%D9%86%D8%AF&action=editredlink)، بابادی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C)، دورکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D9%88%D8%B1%DA%A9%DB%8C&action=editredlink) و دینارانیو (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8% A7%D9%86%DB%8C&action=editredlink) نوروزی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C) است.
چهار لَنگ شامل پنج باب محمودصالح (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF%D8% B5%D8%A7%D9%84%D8%AD&action=editredlink) (ممصالح)، کینورسی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%DB%8C%D9%86%D9%88%D8%B1%D8% B3%DB%8C&action=editredlink)، زلقی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D9%84%D9%82%DB%8C&action=editredlink) ذَلِکی، مَیوند (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%8E%DB%8C%D9%88%D9%86%D8% AF&action=editredlink) (ممی‌وند) و موگویی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB% 8C&action=editredlink) است .
براساس سنتی که در ایل وجود داشته است، گردش حکومت ‌به‌وسیله مالیات سرانه ای بوده است که از دامداران می گرفتند و اقتصادِ حکومت خان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86) ها براساس همین مالیات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA) بود. این مالیات بر اساس میزان تولید فرآورده های دامی به نوع مراتع و وسعت آن و تعداد دام و تعداد نفراتی که در ایل قدرت کارایی در امر تولید دام و پرورش آن را داشته اند بستگی داشته است. همه بختیاری از لحاظ گرفتن مالیات به دو بخش تقسیم می شد:
از یک بخش که دام زیادتر و مراتع بهتر داشته اند مالیات بیشتری دریافت می شد و از بخش دیگر مالیاتِ کمتر. واحد گرفتن مالیاتِ دامی در ایل، بر حسب مادیان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9% 86&action=editredlink) تعیین می شد . برای هر راس مادیان، سالانه مقداری پول از 10 ریال تا 30 ریال به معیار آن زمان دریافت می کردند. جدول اخذ مالیات به شرح زیر بوده است:
4راس گاو = یک راس مادیان = 10 ریال مالیات
4راس خر = یک راس مادیان = 10 ریال مالیات
1راس مادیان = یک راس مادیان = 10 ریال مالیات
چون یک راس مادیان برابر واحد گرفتن مالیات دامی به معنی چهارلنگ محسوب می شده ، افراد این منطقه که مشمول پرداخت این نوع مالیات بودند به چهار لنگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1_%D9%84%D9%86%DA%AF) معروف شدند. گروه دیگر که قدرت مالی بیشتر داشتند همین مقدار مالیات را به اندازه هفت لنگ مادیان می داده اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ) منهای یک لنگه یعنی هفت لنگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%81%D8%AA_%D9%84%D9%86%DA%AF) مادیان می داده اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ) منهای یک لنگه یعنی هفت لنگ. روی این اصل مردم این منطقه بنام هفت لنگ معروف شدند. جدول زیر این طبقه بندی را نشان می دهد:
7راس گاو = یک مادیان = 10 ریال مالیات
7راس خر = یک مادیان = 10 ریال مالیات
1راس مادیان + سه لنگ مادیان = 7لنگ مادیان = 10 ریال مالیات
در مورد همین مالیات گرفتن، خوانین به دلایل سیاسی در خود ایل و نزدیکی و دوری طایفه ها به خوانین، بین طوایف فرق می گذاشتند و به بعضی ها امتیازاتی می دادند. گرفتن مالیات توسط کلانتران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B1) ایل انجام می گرفت و درعوض خود این کلانتران از پرداخت مالیات معاف بودند.
تقسیمات درون-ایلی بختیاری به ترتیب به این صورت است: ایل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D9%84)، قسمت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA&action=editredlink)، طایفه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D8%A7%DB%8C%D9%81%D9%87)، تیره (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D9%87)، تش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%B4&action=editredlink)، اولاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF)، خانوار (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8% B1&action=editredlink).[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C#_note-2)
اولاد را کُربَوو و کُردا هم می‌گویند و اولاد ممکن است به مال و بهون (سیاه‌چادر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%DA%86%D8%A7%D8%A F%D8%B1)) هم بخش شود.
ویژگیهای فرهنگی ایل بختیاری :
بختیاری همراه با سنن و شیوه‌های خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبه‌های بی‌نظیر و چشم گیر منطقهٔ بختیاری است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقهٔ سیاحان و دیدار کنندگان داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن که دیدارکنندگان عادی را به سوی خود جلب می‌کند؛ می‌تواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد.
یکی از دیدنی‌های جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%DA%86_%D8%A7%DB%8C%D9 %84_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C&action=editredlink) است. اگر چه در دهه‌های آغازین قرن حاضر گروههای بسیاری از ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران ” تخته قاپو“ (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است. کوچ روهای بختیاری، زمستان را در دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخش‌های غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر می‌برند. آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA) ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزه‌ای خستگی ناپذیر با سختی‌های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه‌ها، دره‌ها و پشت سر گذاشتن بلندی‌های زرد کوه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D8%B1%D8%AF_%DA%A9%D9%88%D9 %87&action=editredlink) در مناطق معینی از دامنه‌های زاگرس پراکنده می‌شوند و قریب سه ماه در این منطقه می‌مانند و با چرای دام‌ها در مراتع سرسبز به رمه‌داری مشغول می‌شوند. نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنت‌ها و آداب و رسوم از جمله جاذبه‌های دیدنی این شیوه زندگی است. به مسیرهای کوچ اصطلاحاً ایلراه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%B1%D8%A7%D9% 87&action=editredlink) می‌گویند که شامل ایلراه‌های دزپارت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%B2%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8% AA&action=editredlink)، تاراز (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%B2&action=editredlink)، هزارچمه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DA%86%D9% 85%D9%87&action=editredlink)، کوه سفید (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D9%87_%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF) و تنگ فاله (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D9%86%DA%AF_%D9%81%D8%A7%D9 %84%D9%87&action=editredlink) است .
قالی‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%8C) و دست بافته‌های بختیاری در تمام دنیا مشهور و بازار خوبی دارند. همچنین بختیاری سرزمین شیرهای سنگی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB% 8C_%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C&action=editredlink) است که اولین بار توسط محسن فارسانی مورد مطالعه علمی قرار گرفتند. وی همچنین فیلم مستندی در باره شیرهای سنگی به نام «برد شیر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D8%B4%DB%8C%D8 %B1&action=editredlink)» ساخته است. همچنین بایسته است در راستای حفظِ ضرب المثل های بختیاری نیز تلاش های سودمند بیشتری صورت گیرد تا این میراث تجربی گذشتگان نیز برای آیندگان برقرار ماند.
مراسم سوگواری ایل بختیاری :
مراسم سوگواری در میان بختیاری‌ها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار می‌شود که احتمالاً نشانه انس و الفت و همبستگی عمیقی است که میان آنها وجود دارد. این اهمیت هم در عزاداری‌های مذهبی و هم در عزاداری‌های خصوصی به بارزترین شکل مشهود است.
برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجه است. در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم می‌شود و لحظه‌ای صاحب عزا را رها نمی‌کنند. چوقا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%88%D9%82%D8%A7) از تن بیرون می‌کنند و لباس سیاه می‌پوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل، سید پیر شاه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%BE%DB%8C%D8% B1%D8%B4%D8%A7%D9%87&action=editredlink) یا سید امامزاده‌های اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر می‌کنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک می‌سپارند. خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور می‌ایستند و زن‌های ایل به دور گور حلقه می‌زنند، گریه سر می‌دهند و همراه با مرثیه که گاگریو (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9% 88&action=editredlink) گفته می‌شود به شرح حال زندگی مرده می‌پردازند. در این هنگام تُشمال‌ها (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D9%88%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9% 84&action=editredlink) آهنگ غم انگیزی به نام چپی می‌نوازند. بعد از این مراسم (خیرات) شروع می‌شود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا می‌کند، مردم ایل تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا می‌آیند و سرباره می‌آورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش می‌دهد. این مراسم تا یک سال به طول می‌انجامد، چرا که شاید تیره یا طایفه‌ای در مسافت‌های دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد.
وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد نیز مراسم خاصی انجام می‌شود. بدین ترتیب که زین و برگ اسب یا اسبانی را با پارچه سیاه می‌پوشانند و بر گردن اسب نیز پارچه‌های رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه می‌بندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده می‌گردانند. این پارچه را (یال پوش) می‌گویند. چوقا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%88%D9%82%D8%A7) و تفنگ متوفی را نیز روی اسب می‌بندند. بختیاری ها معمولاً بر سر مزار جوانان، پهلوانان و بزرگان خود شیر سنگی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1_%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C) قرار می داده اند.
عزاداری برای ائمه‌اطهار به ویژه در ماه محرم مثل تمام نقاط ایران با شکوه برگزار می‌شود. شیوه اجرای مراسم تقریباً مثل سایر نقاط ایران است. دسته‌های زنجیرزنی، سینه‌زنی و حضور در مراسم مساجد و تکایا از جمله جلوه‌های برگزاری اینگونه مراسم است.

گویش بختیاری :
گویش بختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C% D8%A7%D8%B1%DB%8C) یکی از گویش‌های پارسی‌تبار (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C% D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%E 2%80%8C%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1&action=editredlink) یعنی از دسته جنوب غربی زبان‌های ایرانی است. گویش‌ها و زبان‌های پارسی‌تبار عبارت‌اند از فارسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C)، لری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1%DB%8C)، بختیاری، لارستانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C) و کومزاری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8% B1%DB%8C&action=editredlink). برخی از زبانشناسان، بختیاری را زیرشاخه‌ای از لری به شمار می‌آورند و برخی آن را شاخه‌ای جدا می‌دانند.
همواره در زمانهای گذشته، دیوارهای بلند و دشوارگذر زاگرس مانع از نفوذ اقوام مهاجم به درون منطقهٔ بختیاری بوده است. بنابراین زبان ایل بختیاری تا قبل از گسترش رسانه‌های همگانی و مدارس ملی تقریباً دست‌نخورده و بکر مانده بود اما امروزه براثر سهولت ارتباط با شهر و پایتخت، گویش بختیاری نیز مانند لهجه‌ها و گویش‌های دیگر به سرعت در حال دگرگونی و نزدیک شدن به فارسی رایج است. نسل امروز بختیاری (مخصوصاً ساکنین شهرها و اسکان‌یافتگان) در طول کم‌تر از نیم قرن نه تنها خیلی از اصطلاحات و واژه‌های پنجاه سال پیش بختیاری را استفاده نمی‌کنند؛ بلکه معنای آنها را نیز نمی‌دانند و یا فراموش کرده‌اند. گفته می شود در طی سالهای گذشته که بختیاری ها بسوی شهرنشینی و پراکندگی رفته اند در حدود دوهزار واژه کهن از آنان نابود شده است.
گویش لری بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم می‌شود:


گویش بخش شرقی که تحت تأثیر لری کوه‌گیلویه واقع شده است.
گویش منطقه جنوبی که تحت تأثیر گویش طایفهٔ بهمئی بوده است.
گویش منطقه چهارلنگ.
گویش بخش میانی که هر دو گویش نسبتاً کمتر تحت تأثیر قرار گرفته‌اند) بر خلاف تصور افراد ناآشنا، گویش بختیاری با گویش لری (خرم آبادی) تفاوتهای بسیاری به ویژه از نظر تلفظ دارد. اما از نظر ادبیات و به ویژه ضرب المثلها و زبانزدهای بومی بین تمام زبانهای لری اشتراکات زیادی وجود دارد

عرب کمری :
عرب‌هایی را می‌گویند که در مجاورت بختیاری‌ها زندگی می‌کنند، با ایشان وصلت کرده‌اند و از نظر رسم و رسوم و زبان و ... اشتراکات زیادی با بختیاری‌ها پیدا کرده‌اند. اما در اصل، بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D8%B1%D8%A8_%DA%A9%D9%85%D8 %B1%DB%8C&action=editredlink) ‌ها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی می‌کنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82) بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D8%A8_%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA% D8%A7%D9%86) و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده است و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کرده است. طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاری‌ها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار می‌رود به لهجهٔ عرب کمری می‌شود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجهٔ عربهای خوزستان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D8%A8_%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA% D8%A7%D9%86) و همچنین عربهای عراق می‌شود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجهٔ عرب کمری می‌شود «بیاض» که عراقی‌ها نیز همین اصطلاح را به کار می‌برند در حالی که به لهجهٔ عرب‌های خوزستان می‌شود «دحرویة». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کرده‌اند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمری‌ها همچنان «ج» را تلفظ می‌کنند.
عرب کمری‌ها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجهٔ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمری‌ها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی می‌گویند عرب برّی یعنی عرب‌هایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی می‌کنند .
عرب کمری نیز شاخه‌های متعدد دارد و به دلیل وصلت‌های زیاد و نزدیکی جغرافیایی با بختیاری‌ها به مرور زیر شاخه قوم بختیاری - طایفه دورکی قرار گرفت. اما اصل ایشان عرب است .

گرپی ( گرپه ) :
گرپه نام منطقه ای است که بین استان لرستان و استان خوزستان واقع شده است. برای رفتن به گرپه باید از ایستگاه تَله زنگ شروع به حرکت کرد و 4ساعت پیاده روی دارد تا به این منطقه وارد شد البته مسیر های آن بسیار سخت گذر هستند. گرپه سرزمین بختیاری هایی است که به آنها گرپی می گویند. آنها بسیار انسان هایی مهربان مهمان نواز و با محبتی هستند که به دلیل دسترسیِ کمتر دیگران به آنها، کمتر دچار آسیبهای فرهنگی و تغییرات زیستی شده اند و از همین روی نمونه ی کاملی از ایرانی های کهن هستند. این منطقه گرمسیر است و آبشارهای زیبایی نیز دارد. در گرپه فسیلهای زیادی از جانوران دریایی که بعضی از آنها بسیار بزرگ اند در محلی به نام بند سرخه وجود دارد که به بررسی های علمی نیاز دارند. در این منطقه معادن دست نخورده زیادی وجود دارد که همه ی آنها ناگفته و پنهان مانده اند و دست انسان و فعالیتهای مخرب او هنوز به این منطقه نرسیده است. در این منطقه پلنگهای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF) زیادی نیز زندگی می کنند. گرپه دارای محل های زیادی است که هر کدام اسمی دارند که تعداد اسامی آنها به 132 نیز میرسد مانند:گرپی ره.بن سره.چیتال.و... . کوه بلند سالن نیز درگرپه نمایان است
مشاهیر ایل بختیاری :


حسینقلی خان ایلخانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%82%D9% 84%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8% AE%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=editredlink) رئیس ایل بختیاری.
امامقلی خان حاجی ایلخانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%82%D9% 84%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB% 8C_%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=editredlink) رئیس ایل بختیاری.
لطفعلی خان امیر مفخم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%84%D8%B7%D9%81%D8%B9%D9%84%DB% 8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1_%D9 %85%D9%81%D8%AE%D9%85&action=editredlink) رئیس ایل بختیاری .
نجف قلي خان صمصام السلطنه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%85%D8%B5%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D9%84%D8%B3% D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87) از رهبران انقلاب مشروطه ایران که دو دوره نخست وزیر دولت مشروطه ایران شد .
علیقلی خان سردار اسعد بختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D8%B3%D8%B9% D8%AF_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C) از رهبران اصلی انقلاب مشروطه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87) ایران .
شاپور بختیار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1_%D8%A8%D8%AE%D8%AA% DB%8C%D8%A7%D8%B1) . فرزند سردارفاتح (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9% 81%D8%A7%D8%AA%D8%AD&action=editredlink) و نوه ی نجف قلی صمصام‌السلطنه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%85%D8%B5%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%8 4%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87) از رهبران جبهه ملی ایران و بنیان گزار نهضت مقاومت ملی ایران ، آخرین نخست وزیر رژیم سلطنتی و بزرگترین مخالف جمهوری اسلامی ایران .
علیاحضرت ثريا اسفندياري (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AD%D8% B6%D8%B1%D8%AA_%D8%AB%D8%B1%D9%8A%D8%A7_%D8%A7%D8% B3%D9%81%D9%86%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D8%B1%D9%8A&action=editredlink) ملکه سابق ایران ، نوه حسینقلی خان ایلخانی و دختر خلیل خان اسفندیاری بختیاری .
سپهبد تيمور بختيار (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%A8%D8%AF_%D8 %AA%D9%8A%D9%85%D9%88%D8%B1_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%D9% 8A%D8%A7%D8%B1&action=editredlink) فرماندار نظامی تهران ، معاون نخست وزیر و بنیان گزار سازمان اطلاعات و امنیت ایران ( ساباک )
شاهزاده فرمانفرما حسام السلطنه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84% D8%B7%D9%86%D9%87) - حاکم بروجرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF)، کرمانشاهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87) بود.
عليمردان خان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_% D8%AE%D8%A7%D9%86)
داراب افسر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8 %A7%D9%81%D8%B3%D8%B1&action=editredlink)
ابوالقاسم بختيار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D 9%85_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%D9%8A%D8%A7%D8%B1)
سردار ظفربختیاری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%B8%D9%81%D8%B1% D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C)
بی بی مریمدختر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%DB%8C_%D8%A8%DB%8C_%D9%85%D 8%B1%DB%8C%D9%85&action=editredlink) حسینقلی خان ایلخانی ، خواهر نجفقلی خان صمصام السلطنه و مادر علی مردان خان .
علیداد خان بختیاری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8% AF_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8% A7%D8%B1%DB%8C&action=editredlink)
علیمراد خان بختیاری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%B1%D8% A7%D8%AF_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB% 8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C&action=editredlink)



ژاله فراهانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%98%D8%A7%D9%84%D9%87_%D9%81%D8 %B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=editredlink)
اسد خان بختیاری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B3%D8%AF_%D8%AE%D8%A7%D9 %86_%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C&action=editredlink) مشهور به اسد خان شیر کُش

سایت رسمی خاندان بختیار www.bakhtiarifamily.com سایت رسمی دکتر شاپور بختیار www.shapourbakhtiar.com (http://www.shapourbakhtiar.com/)
برگرفته از سایت ویکی پدیا

LaDy Ds DeMoNa
31st August 2010, 09:28 PM
گلچین آهنگ های بختیاری (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=75177)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد