آبجی
9th March 2010, 01:17 AM
کرج که هم اکنون قسمت قابل توجهي از فشار جمعيت و کم آبي تهران را تحمل
مي کند، از دوران پيش از تاريخ و باستان نيز سرزميني پرجاذبه و مرکز آب و آباداني بوده است. استعدادهاي طبيعي و منابع آبي فراوان سلسله جبال البرز، همچنين خاک حاصلخيز دامنه هاي البرز و دشت منتهي به آن براي اجتماعات بشري مناسب بوده است و دليل آن آثار باستاني ارزشمندي است که در گوشه و کنار اين جلگه وسيع و در حاشيه راههاي ارتباطي کهن قابل مشاهده است. تپه هاي آق تپه، مراد تپه و تپه مردآباد، قلعه هاي تاريخي تنگ گسيل و شهرستانک و آثار دوران اسلامي همچون برج ميدانک مغولي، پل و کاروانسراي صفوي، کاخ هاي قاجاري و کاخهاي رضا شاهي و محمدرضا شاهي حکايت از استمرار استقرارهاي پي در پي در اين منطقه دارد.
اطلاعات موجود حاکي است که کرج مدتي جزء مازندران و زماني قسمتي از ري بوده است و گاهي از روستاهاي طالقان يا شهرستانک محسوب مي شده است. تا پيش از حمله مغول رفت و آمد کاروانها بيشتر از راهي بوده که از طريق سگزآباد و شهريار به ري مي رفته. از اين دوره به بعد راه قزوين – کرج – ري به قبلي ترجيح داده شده است ولي اهميت کرج در دوره صفوي به دليل قرار گرفتن بر سر راه قزوين به تهران و تبريز بيشتر شده و کاروانسراها، پلها و قلعه هاي ايجاد شده در حاشيه اين جاده به آن هويت بخشيده است.
از مورخين معتبري که از کرج ياد کرده، مقدسي است. وي در قرن چهارم هجري قمري از کرج به عنوان يکي از قراي ري نام برده است.
در اوايل قرن هفتم هجري قمري ياقوت حموي نيز کرج را تابع ري دانسته است.
حمدالله مستوفي در قرن هشتم هجري قمري کن و کرج را از ولايات تابع طالقان برشمرده و در ذکر رودخانه هاي عراق عجم از کوهرود نام مي برد که ويژگي هاي آن به طور دقيق قابل تطبيق بر روي رودخانه کرج است.
در قرون ميانه اسلام و پس از آن به ويژه در عهد آخرين پادشاهان صفوي که تهران مقر حکومتي دربار مي شود، مسير قزوين – کرج – تهران مورد توجه قرار مي گيرد و به احتمال فراوان کاروانسراي صفوي کرج قابل انتساب به همين دوره است.
باشکوهترين دوره تاريخي، دوره قاجاريه به ويژه عصر فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه بوده است. در اين دوره کرج به علت همجواري با پايتخت و قرار گرفتن بر سر راه ارتباطي سلطانيه و تبريز مورد توجه سليمان ميرزا نيز بوده است. مجموعه سليمانيه کرج به اين مقطع زماني تعلق دارد. در همين دوران سپاهيان زيادي از منطقه عبور کرده و يادداشتهايي از خود بر جاي نهاده اند که براي دسترسي به اطلاعات جامع تر مي توان به سفرنامه ها مراجعه کرد.
در جزوه اي که تحت عنوان "شناسنامه شهرستان کرج" توسط فرمانداري اين شهرستان تهيه شده در مورد وجه تسميه نام کرج چنين آمده است:
کرج از کلمه کراج به معني بانگ و فرياد است. زيرا در تپه آتشگاه و کوههاي کلاک و قلعه دختر شهرستانک و بز قلعه اشتهارد در ايام تابستان براي خبر رساندن و ديده باني آتش افروزي مي شد و در موقع جنگ بدينوسيله از هجوم دشمنان با خبر مي شدند، در آن روزگار ممکن است، نام کرج، کراج بوده است.
در فرهنگ نفيسي کرج به معني گوي، گريبان، چاک و شکاف آمده و آن
رودخانه ايست که در کوههاي شمال غربي ري جاري مي شد و بلوک شهريار و ساوجبلاغ را مشروب مي سازد و نام دهي است در کنار اين رودخانه که پادشاهان قاجار در آنجا بناها و قصرهاي عاليه برپا نموده اند. همچنين در کتب مختلف آمده، لفظ کرج از کلمه کرژ به معني کوهپايه است.
در مورد پيشينه تاريخي شهرستان کرج منابع مکتوب بسيار محدود است. براي پي بردن به تاريخ و گذشته آن و جبران اين محدوديت، لازم است ابتدا آثار مادي و ميراث هاي فرهنگي منطقه را جستجو کنيم و پس از دسترسي به مواد فرهنگي، آنها را شناسايي و معرفي نماييم تا بتوانيم راهگشاي پژوهشگران و باستان شناساني باشيم که علاقه به تحقيقات گسترده تر در اين محدوده از خاک ايران دارند و مايلند با شناساندن فرهنگ و تمدن اين سرزمين زواياي تاريک آن را روشن نمايند.
بررسيهاي باستان شناسي آثار فرهنگي – تاريخي و پژوهشها و مطالعات بعدي آن در هر مکاني کمک قابل توجهي به شناخت تاريخ، فرهنگ، آداب و رسوم، سنتها، مردم شناسي، جامعه شناسي و... مي کند و بررسي حوزه فرمانداري کرج نيز به همين منظور انجام شده است.
موقعيت و تقسيمات کشوري
کرج با 2452 کيلومتر مربع وسعت در 35 کيلومتري غرب تهران و در دامنه جنوبي رشته کوههاي البرز قرار گرفته است. اين شهرستان از شمال به استان مازندران، از جنوب به شهرستان شهريار و استان مرکزي، از غرب به شهرستان ساوجبلاغ و قزوين و از شرق به تهران و شميرانات محدود است.
جلگه پهناور کرج با ارتفاع متوسط 1320 متر از سطح دريا در مسير راه ارتباطي وسايط نقليه حامل کالاهاي وارداتي و صادراتي از مرز ترکيه و آذربايجان و به مقصد تهران و بالعکس است.
کوههاي رفيع و پر ابهت البرز استان مازندران و کرج را از هم جدا کرده است. دهستان کرج در ميان دره هاي پرپيچ وخم البرز و در اطراف جاده چالوس قرار دارند. از تونل کندوان تا روستاي مراد تپه در غرب اشتهارد، حوزه فرمانداري کرج را تشکيل مي دهد.
حوزه فرمانداري کرج در سال 1337 براي جمعيتي در حدود 35 هزار نفر و با وسعتي در حدود 5830 کيلومتر مربع تاُسيس شد. اين شهرستان تا سال 1369 داراي چند بخش شامل: مرکزي، شهريار، رباط کريم و طالقان و اشتهارد بود، ولي پس از تبديل بخشهاي شهريار و رباط کريم و ساوجبلاغ به شهرستان چهار بخش از آن متنزع گرديد و در حال حاضر شامل دو بخش مرکزي و اشتهارد و هفت دهستان است.
بخش مرکزي با 6 دهستان به نامهاي: نسا، آسارا، آدران، کمال آباد، گرمدره و محمدآباد از تونل کندوان تا احمدآباد (مردآباد) را شامل مي شود.
بخش اشتهارد که از احمدآباد تا مرادتپه ادامه دارد، تنها يک دهستان به نام پلنگ آباد (رحمانيه) دارد.
آثار فرهنگي – تاريخي
در حوزه فرمانداري کرج بيش از 100 اثر با ارزش فرهنگي – تاريخي و هنري شناسايي شده و در گزارش بررسي و شناسايي اين منطقه درج گرديده که در اين مقاله به شرحي کوتاه درباره دهستان پرداخته مي شود.
آثار فرهنگي- تاريخي دهستان هاي نسا، آسارا و آدران
دهستان هاي نسا، آسارا و آردران در منطقه اي کوهستاني قرار داشته و آباديهاي آنها در دره هاي پرشيب و يا بر حاشيه مرتفع کوهها ايجاد شده است.ولي آبادي آدران نسبت به نسا و آسارا وسيع تر و بيشتر است و زمينهاي کشاورزي و باغات ميوه
فراوان ترند به همين دليل از ديرباز در اين منطقه کشاورزي رونق بيشتري داشته و در نتيجه سکونت در روستاها مداوم و دايمي است.
آثار فرهنگي – تاريخي دهستانهاي کمال آباد، گرمدره، محمدآباد و شهر کرج
در اين محدوده از حوزه فرمانداري کرج آثار ارزشمند و قابل توجهي وجود دارد که خوشبختانه تعدادي از آنها توسط کارشناسان ميراث فرهنگي استان تهران و کرج معرفي شده و تعدادي نيز در حال مرمت و استحکام بخشي هستند. در اين ميان دو حمام قديمي واقع در روستاهاي هلجرد و بيلقان در عين سلامت و اهميت، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
قديمی ترين ماخذی که نام کرج در آن به ميان آمده کتاب نزهت القلوب به سال 740 (ه . ق ) توسط حمداله موستوفی تاليف شده و در اين کتاب نام کرج در ضمن ولايات عراق عجم از توابع طالقان آمده .
در باره نام کرج و وجه تسميه آن روايات مختلفی وجود دارد . بهترين نظر طبق مستندات تاريخی که از گويش و زبان محلی بر ميايدکرج به زبان تاتی از لغت کاوک يا کاواک ماخوذ است و به معنی ميان تهی است و منظور شهری است که درميان تپه واقع شده .
روايت ديگر نام کرج را ماخوذ از کلمه کو ه رج به معنی محلی که کوههای رديف شده دارد ميداند.
و مورد ديگری که به آن اشاره شده نام کرج را منتج از واژه اکراج به معنی بانگ و فرياد می داند . که با سابقه باستانی اين شهر ارتباط پيدا ميکند . زيرا در تپه آتشگاه و کوههای مراد تپه و کلاک و قلعه دختر شهرستانک در ايام باستان برای خبر رساندن و ديده بانی آتش می افروختند و بدين وسيله مردم را از هجوم يا حمله دشمنان با خبر می ساختند .
خلاصه معانی مختلف از کرج در فرهنگها موجود است که از جمله آنها ميتوان از ( چاک ؛ شکاف ؛ تراشه ؛ قاچ ؛ کوهپايه ؛ لنج يا قايق های بزرگ ؛ نام گياهی در منطقه ؛ دماغه کوه ؛ مبارز جنگجو ) را ميتوان اشاره کرد.
در مجموع کرج طبق منابع و آثار باستانی منطقه ريشه های تاريخی و رِيشه باستانی و کهن دارد و در گذشته دهستانی بوده با آب و هوای مطبوع درميان باغات سر سبز و درختان ميوه و رود خانه ای پر آب که اين وضعيت تا اواسط دوره پهلوی ادامه داشته است و از آن زمان بافت سنتی کرج دچار تغيير و تحول چشمگيری می شود.
مي کند، از دوران پيش از تاريخ و باستان نيز سرزميني پرجاذبه و مرکز آب و آباداني بوده است. استعدادهاي طبيعي و منابع آبي فراوان سلسله جبال البرز، همچنين خاک حاصلخيز دامنه هاي البرز و دشت منتهي به آن براي اجتماعات بشري مناسب بوده است و دليل آن آثار باستاني ارزشمندي است که در گوشه و کنار اين جلگه وسيع و در حاشيه راههاي ارتباطي کهن قابل مشاهده است. تپه هاي آق تپه، مراد تپه و تپه مردآباد، قلعه هاي تاريخي تنگ گسيل و شهرستانک و آثار دوران اسلامي همچون برج ميدانک مغولي، پل و کاروانسراي صفوي، کاخ هاي قاجاري و کاخهاي رضا شاهي و محمدرضا شاهي حکايت از استمرار استقرارهاي پي در پي در اين منطقه دارد.
اطلاعات موجود حاکي است که کرج مدتي جزء مازندران و زماني قسمتي از ري بوده است و گاهي از روستاهاي طالقان يا شهرستانک محسوب مي شده است. تا پيش از حمله مغول رفت و آمد کاروانها بيشتر از راهي بوده که از طريق سگزآباد و شهريار به ري مي رفته. از اين دوره به بعد راه قزوين – کرج – ري به قبلي ترجيح داده شده است ولي اهميت کرج در دوره صفوي به دليل قرار گرفتن بر سر راه قزوين به تهران و تبريز بيشتر شده و کاروانسراها، پلها و قلعه هاي ايجاد شده در حاشيه اين جاده به آن هويت بخشيده است.
از مورخين معتبري که از کرج ياد کرده، مقدسي است. وي در قرن چهارم هجري قمري از کرج به عنوان يکي از قراي ري نام برده است.
در اوايل قرن هفتم هجري قمري ياقوت حموي نيز کرج را تابع ري دانسته است.
حمدالله مستوفي در قرن هشتم هجري قمري کن و کرج را از ولايات تابع طالقان برشمرده و در ذکر رودخانه هاي عراق عجم از کوهرود نام مي برد که ويژگي هاي آن به طور دقيق قابل تطبيق بر روي رودخانه کرج است.
در قرون ميانه اسلام و پس از آن به ويژه در عهد آخرين پادشاهان صفوي که تهران مقر حکومتي دربار مي شود، مسير قزوين – کرج – تهران مورد توجه قرار مي گيرد و به احتمال فراوان کاروانسراي صفوي کرج قابل انتساب به همين دوره است.
باشکوهترين دوره تاريخي، دوره قاجاريه به ويژه عصر فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه بوده است. در اين دوره کرج به علت همجواري با پايتخت و قرار گرفتن بر سر راه ارتباطي سلطانيه و تبريز مورد توجه سليمان ميرزا نيز بوده است. مجموعه سليمانيه کرج به اين مقطع زماني تعلق دارد. در همين دوران سپاهيان زيادي از منطقه عبور کرده و يادداشتهايي از خود بر جاي نهاده اند که براي دسترسي به اطلاعات جامع تر مي توان به سفرنامه ها مراجعه کرد.
در جزوه اي که تحت عنوان "شناسنامه شهرستان کرج" توسط فرمانداري اين شهرستان تهيه شده در مورد وجه تسميه نام کرج چنين آمده است:
کرج از کلمه کراج به معني بانگ و فرياد است. زيرا در تپه آتشگاه و کوههاي کلاک و قلعه دختر شهرستانک و بز قلعه اشتهارد در ايام تابستان براي خبر رساندن و ديده باني آتش افروزي مي شد و در موقع جنگ بدينوسيله از هجوم دشمنان با خبر مي شدند، در آن روزگار ممکن است، نام کرج، کراج بوده است.
در فرهنگ نفيسي کرج به معني گوي، گريبان، چاک و شکاف آمده و آن
رودخانه ايست که در کوههاي شمال غربي ري جاري مي شد و بلوک شهريار و ساوجبلاغ را مشروب مي سازد و نام دهي است در کنار اين رودخانه که پادشاهان قاجار در آنجا بناها و قصرهاي عاليه برپا نموده اند. همچنين در کتب مختلف آمده، لفظ کرج از کلمه کرژ به معني کوهپايه است.
در مورد پيشينه تاريخي شهرستان کرج منابع مکتوب بسيار محدود است. براي پي بردن به تاريخ و گذشته آن و جبران اين محدوديت، لازم است ابتدا آثار مادي و ميراث هاي فرهنگي منطقه را جستجو کنيم و پس از دسترسي به مواد فرهنگي، آنها را شناسايي و معرفي نماييم تا بتوانيم راهگشاي پژوهشگران و باستان شناساني باشيم که علاقه به تحقيقات گسترده تر در اين محدوده از خاک ايران دارند و مايلند با شناساندن فرهنگ و تمدن اين سرزمين زواياي تاريک آن را روشن نمايند.
بررسيهاي باستان شناسي آثار فرهنگي – تاريخي و پژوهشها و مطالعات بعدي آن در هر مکاني کمک قابل توجهي به شناخت تاريخ، فرهنگ، آداب و رسوم، سنتها، مردم شناسي، جامعه شناسي و... مي کند و بررسي حوزه فرمانداري کرج نيز به همين منظور انجام شده است.
موقعيت و تقسيمات کشوري
کرج با 2452 کيلومتر مربع وسعت در 35 کيلومتري غرب تهران و در دامنه جنوبي رشته کوههاي البرز قرار گرفته است. اين شهرستان از شمال به استان مازندران، از جنوب به شهرستان شهريار و استان مرکزي، از غرب به شهرستان ساوجبلاغ و قزوين و از شرق به تهران و شميرانات محدود است.
جلگه پهناور کرج با ارتفاع متوسط 1320 متر از سطح دريا در مسير راه ارتباطي وسايط نقليه حامل کالاهاي وارداتي و صادراتي از مرز ترکيه و آذربايجان و به مقصد تهران و بالعکس است.
کوههاي رفيع و پر ابهت البرز استان مازندران و کرج را از هم جدا کرده است. دهستان کرج در ميان دره هاي پرپيچ وخم البرز و در اطراف جاده چالوس قرار دارند. از تونل کندوان تا روستاي مراد تپه در غرب اشتهارد، حوزه فرمانداري کرج را تشکيل مي دهد.
حوزه فرمانداري کرج در سال 1337 براي جمعيتي در حدود 35 هزار نفر و با وسعتي در حدود 5830 کيلومتر مربع تاُسيس شد. اين شهرستان تا سال 1369 داراي چند بخش شامل: مرکزي، شهريار، رباط کريم و طالقان و اشتهارد بود، ولي پس از تبديل بخشهاي شهريار و رباط کريم و ساوجبلاغ به شهرستان چهار بخش از آن متنزع گرديد و در حال حاضر شامل دو بخش مرکزي و اشتهارد و هفت دهستان است.
بخش مرکزي با 6 دهستان به نامهاي: نسا، آسارا، آدران، کمال آباد، گرمدره و محمدآباد از تونل کندوان تا احمدآباد (مردآباد) را شامل مي شود.
بخش اشتهارد که از احمدآباد تا مرادتپه ادامه دارد، تنها يک دهستان به نام پلنگ آباد (رحمانيه) دارد.
آثار فرهنگي – تاريخي
در حوزه فرمانداري کرج بيش از 100 اثر با ارزش فرهنگي – تاريخي و هنري شناسايي شده و در گزارش بررسي و شناسايي اين منطقه درج گرديده که در اين مقاله به شرحي کوتاه درباره دهستان پرداخته مي شود.
آثار فرهنگي- تاريخي دهستان هاي نسا، آسارا و آدران
دهستان هاي نسا، آسارا و آردران در منطقه اي کوهستاني قرار داشته و آباديهاي آنها در دره هاي پرشيب و يا بر حاشيه مرتفع کوهها ايجاد شده است.ولي آبادي آدران نسبت به نسا و آسارا وسيع تر و بيشتر است و زمينهاي کشاورزي و باغات ميوه
فراوان ترند به همين دليل از ديرباز در اين منطقه کشاورزي رونق بيشتري داشته و در نتيجه سکونت در روستاها مداوم و دايمي است.
آثار فرهنگي – تاريخي دهستانهاي کمال آباد، گرمدره، محمدآباد و شهر کرج
در اين محدوده از حوزه فرمانداري کرج آثار ارزشمند و قابل توجهي وجود دارد که خوشبختانه تعدادي از آنها توسط کارشناسان ميراث فرهنگي استان تهران و کرج معرفي شده و تعدادي نيز در حال مرمت و استحکام بخشي هستند. در اين ميان دو حمام قديمي واقع در روستاهاي هلجرد و بيلقان در عين سلامت و اهميت، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
قديمی ترين ماخذی که نام کرج در آن به ميان آمده کتاب نزهت القلوب به سال 740 (ه . ق ) توسط حمداله موستوفی تاليف شده و در اين کتاب نام کرج در ضمن ولايات عراق عجم از توابع طالقان آمده .
در باره نام کرج و وجه تسميه آن روايات مختلفی وجود دارد . بهترين نظر طبق مستندات تاريخی که از گويش و زبان محلی بر ميايدکرج به زبان تاتی از لغت کاوک يا کاواک ماخوذ است و به معنی ميان تهی است و منظور شهری است که درميان تپه واقع شده .
روايت ديگر نام کرج را ماخوذ از کلمه کو ه رج به معنی محلی که کوههای رديف شده دارد ميداند.
و مورد ديگری که به آن اشاره شده نام کرج را منتج از واژه اکراج به معنی بانگ و فرياد می داند . که با سابقه باستانی اين شهر ارتباط پيدا ميکند . زيرا در تپه آتشگاه و کوههای مراد تپه و کلاک و قلعه دختر شهرستانک در ايام باستان برای خبر رساندن و ديده بانی آتش می افروختند و بدين وسيله مردم را از هجوم يا حمله دشمنان با خبر می ساختند .
خلاصه معانی مختلف از کرج در فرهنگها موجود است که از جمله آنها ميتوان از ( چاک ؛ شکاف ؛ تراشه ؛ قاچ ؛ کوهپايه ؛ لنج يا قايق های بزرگ ؛ نام گياهی در منطقه ؛ دماغه کوه ؛ مبارز جنگجو ) را ميتوان اشاره کرد.
در مجموع کرج طبق منابع و آثار باستانی منطقه ريشه های تاريخی و رِيشه باستانی و کهن دارد و در گذشته دهستانی بوده با آب و هوای مطبوع درميان باغات سر سبز و درختان ميوه و رود خانه ای پر آب که اين وضعيت تا اواسط دوره پهلوی ادامه داشته است و از آن زمان بافت سنتی کرج دچار تغيير و تحول چشمگيری می شود.