Admin
4th March 2010, 12:19 PM
دیپلماسی روباه
مصطفی غفاری
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/4699bb.jpg
برخی بر این باورند كه رادیو بیبیسی در جریان انقلاب اسلامی بهمن 1357 نقش مؤثری در اطلاعرسانی به مردم دربارهی اخبار سیاسی ایران داشته است. این نقش تا اندازهای برجسته بوده كه به تازگی مركز اسناد انقلاب اسلامی به بازنشر كتاب "انقلاب ایران به روایت رادیو BBC (http://www.irdc.ir/fa/book/624/default.aspx)" به كوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی پرداخته است.
پس از انقلاب، با افتادن رادیو و تلویزیون (نیرومندترین و پرمخاطبترین رسانه در ایران) به دست نیروهای انقلابی و مسلمان و باتوجه به رویكرد مزوّرانهای كه بنگاه سخنپراكنی بریتانیا در قبال تحولات داخلی و سیاستخارجی جمهوری اسلامی در پیش گرفت، نام رادیو فارسی بیبیسی نیز در شمار "رادیوهای بیگانه" قرار گرفت و عملاً مخاطبان گستردهی خود را در ایران از دست داد.
این روند كمابیش ادامه داشت تا آنكه با گسترده شدن امكانات فضای مجازی در ایران و اقبال عمومی مردم به استفاده از آن، بیبیسی بخش فارسی سایت خود را فعال كرد. در حالی كه این سایت در مدت فعالیت خود هیچگاه با استقبال گستردهی كاربران ایرانی- آنچنان كه مورد انتظار گردانندگان بیبیسی بود- مواجه نشد، در سال 1387 نسخهی جدیدی از این سایت با ویژگیهای ظاهری، فنی و محتوایی بهروزتر و جذابتر ارائه شد اما هنوز استقبال كاربران ایرانی در حد انتظار نبود.
در ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹ (25 دی 1387) و در حالی كه كمتر از پنج ماه به برگزاری انتخابات دهم ریاستجمهوری در ایران مانده بود، مراحل ابتدایی راهاندازی تلویزیون فارسی بیبیسی نیز به اتمام رسید و این تلویزیون با پخش برنامههایش بر روی ماهوارهی هاتبرد برای چند ساعت محدود در روز، آغاز بهكار كرد.
@كوتاه دربارهی بیبیسی
BBC (بنگاه سخنپراكنی بریتانیا با مسؤولیت محدود) در سال ۱۹۲۲ بنیان گذاشته و در ۱۹۲۷ پس از دریافت پروانهی سلطنتی تبدیل به یك شركت دولتی شد. در حال حاضر نیز بیبیسی یك شركت دولتی نیمهخودمختار است كه توسط یك "هیأت امنا" اداره میشود. ادعای گردانندگان بیبیسی این است كه این شركت تحت هیچگونه نفوذ تجاری و سیاسی نیست و تنها به مخاطبان خود پاسخگو است؛ زیرا بودجهی تمام بخشهای آن غیر از "بخش جهانی"، از هزینهای كه مردم بریتانیا برای تماشای تلویزیون میپردازند، تأمین میشود. اما بودجهی بخش جهانی بیبیسی توسط دولت و وزارت خارجه بریتانیا تأمین میشود. زمینهی فعالیت این بخش، رادیو، تلویزیون و اینترنت است.
بخش جهانی از نظر اداری زیر مجموعهی دستگاه دیپلماسی لندن به شمار میرود و سیاستهای كلان آن همواره تحت نظارت مسؤولان دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. گرچه مسؤولان بیبیسی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند اما برای تصویب و اجرای برنامههای گوناگون، نیازمند ارائهی طرحهای خود به مسؤولان قانونگذاری و اجرایی و بررسی و تأیید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی كمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن كشور هستند.
بنابراین به نظر میرسد تولید و پخش برنامههای بخش خارجی بیبیسی در راستای "دیپلماسی عمومی" انگلستان انجام میشود؛ بهگونهای كه وزارت خارجهی بریتانیا نام "سرویس جهانی بیبیسی" را در میان 4 محور اساسی دیپلماسی عمومی این كشور قرار داده است.1
دیپلماسی عمومی شیوهای نوین در راستای تحقق سیاستخارجی كشورهاست كه در آن بر ارتباط بیواسطه و تأثیرگذاری بر افكار عمومی ملتها بهجای رابطه با دولتها برای پیشبرد اهداف و منافع یك كشور تأكید میشود. تعریف پایگاه رسمی اینترنتی وزارت امور خارجه بریتانیا از دیپلماسی عمومی، "دستیابی به اهداف سیاسی از طریق كار با عموم مردم در كشورهای خارجی" است.
این روش هزینهی اجرای تصمیمات و پیگیری منافع در مقصد را به حداقل میرساند و سد مقاومتها در برابر "دیگران" یا "بیگانگان" را میشكند. در این میان، رسانههایی كه مخاطبانی بیرون از مرزهای جغرافیایی یك كشور دارند، بیشترین كمك را به پیشبرد منافع ملی خواهند داشت. از همین روست كه بودجهی بخش خارجی بیبیسی از سوی دولت انگلستان تأمین میشود.
به گفته نیكلاس كال، كارشناس تاریخ دیپلماسی عمومی، یكی از مشكلات گریبانگیر بیبیسی در این راستا، عدم امكان رهایی از خاطرهی ناخوشایند مخاطبان ایرانی از گذشتهی نه چندان قابل دفاع این شبكه و پرداختن صرف به آیندهای پر زرق و برق است. شبكهی تلویزیونی بیبیسی فارسی برای جذب مخاطبان بیشتر و نشان دادن آشنایی و نزدیكی خود به فرهنگ ایرانی و فارسی، روشهای گوناگونی را بهكار میگیرد. برای نمونه شبكهی تلویزیونی فارسی بیبیسی در اولین روزهای آغاز بهكار خود، كوشید در برنامههایش ذهنیت برخی ایرانیان پیرامون "دست پنهان انگلیس در سیاست ایران!" را در چارچوب توهم توطئه بازخوانی كند و عملاً تصویری قابل استناد و بیطرف از خود نزد مخاطبان بسازد كه در ایران امروز به دنبال هیچ منفعتی جز ارمغان صلح و حقوق بشر برای ایرانیان نیست.
بیبیسی حتی فونت فارسی جدیدی را برای نوشتار بهكار میگیرد. گرچه بسیاری معتقدند این فونت تقلید ناشیانهای از فونتهای گذشتهی فارسی و عربی است. برخی منابع در وب میگویند بیبیسی طراحی و اجرای این فونت را به یك لبنانی هلندنشین سفارش داده است. یعنی سفارش انگلیسی، با سلیقهی عربی، برای مخاطب فارسی!
@پوشش اخبار ایران در انتخابات
مردمسالاری دینی در ایران، بیشك پدیدهای نو در عالم سیاست است كه باید آن را به گونهای متفاوت از سایر نظامها و ساختارهای سیاسی شناخته شدهی دنیا درك كرد. با گذشت سه دهه از استقرار جمهوری اسلامی و با نگاهی به تجربهی 30 سالهی آن، چنین مینماید كه سیاست در ایران اسلامی بر سه پایهی اصلی استوار است: اسلام، مردم و رهبری. ساختارهای حقوقی سیاسی پیشبینی شده در قانون اساسی نیز عملاً بازتابندهی رابطهی مردم با رهبری (ولی فقیه) بر اساس و در چارچوب آئین اسلام هستند و باتوجه به روح قانون اساسی، پیشبرندهی جامعهی ایران در راستای كمال الهی خواهند بود.
در مورد انتخابات نیز جدا از رفتار نخبگان سیاسی، گردانندگان رسانهها، نامزدهای انتخاباتی و هواداران سازمانیافتهی آنها در قالب ستادهای انتخاباتی، آنچه بیش از همه شایستهی توجه است، رفتار عامهی مردم و رهبری در ایران است.
بیبیسی كه در "بین دو خط نوشتن" و موش دواندن در عین محافظهكاری مهارت دارد، در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم نیز سیاستهای تأملبرانگیزی در پوشش اخبار ایران و تحلیل رویدادهای پس از آن، در پیش گرفت كه البته پرداختن به همهی جنبههای آن در این نوشتار نمیگنجد. بنابراین تنها به یك سوژهی خبری یعنی نماز جمعهی 29 خرداد تهران- كه توسط آیتالله خامنهای و با حضور میلیونی مردم برگزار شد- و پوشش خبری و تحلیلی آن از سوی بیبیسی میپردازیم.
@مدیریت یا تشدید بحران؟
به نظر میرسد رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعهی تهران توانستند تا اندازهی زیادی در مهار جنبش خیابانی معترضان كه با تحریك رسانههای بیگانه و بر پایهی توهم تقلب گسترده در انتخابات شكل گرفته بود، موفق باشند.2 میتوان خطوط كلی رهنمودهای ایشان در آن سخنرانی تاریخی را اینگونه دستهبندی كرد:
1. یادخدا و درخواست آرامش از او با بازخوانی ماجرای صلح حدیبیه
2. سپاسگذاری از نقشآفرینی بیمانند مردم در حاكمیت بر سرنوشت خویش و برجستهسازی الگوی مردمسالاری دینی
3. آگاهیبخشی پیرامون مسألهی انتخابات و رد شبههی تقلب گسترده با تبیین اهمیت سلامت انتخابات در اعتماد مردم و اینكه جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست. بنابراین اگر اعتراضی هست، باید در چارچوب قانون پیگیری شود، نه با زورآزمایی خیابانی!
4. نقد و بررسی نكات مثبت و منفی رقابتهای انتخاباتی
5. اعادهی حیثیت از شخصیت آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری
6. دعوت به وحدت و همدلی مؤمنان به اسلام و انقلاب باوجود اختلاف سلیقهها
7. تبیین خطوط قرمز نظام و صف خودی و غیرخودی و جداسازی آشوبگران از معترضان
8. اظهار تأسف عمیق از حمله به كوی دانشگاه و برخوردهای ناشایست با دانشجویان به نام رهبری
9. تهدید به افشاگری بیشتر متخلفان از قانون در برابر مردم؛ پس از تبیین راه حل قانونی برای رفع شبههی تقلب
10. ایراد اتهام علیه دشمنان و پردهبرداری از نیات آنها در ادعاهای حقوق بشری به سود شهروندان ایرانی
{این سخنرانی بارها در رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری ایران و جهان بهصورت كامل یا گزینشی بازتاب داشته؛ برای مقایسهی آنچه هست و آنچه بیبیسی كوشید بسازد، بار دیگر بشنوید (http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/7183/880329.mp3)}
@تصویرسازی بیبیسی
بیبیسی در گزارش صوتی- تصویری كوتاهی، به بازتاب این سخنان كه در واقع نشانگر گونهای مدیریت بحران بود، پرداخت و در میان پوشش برخی نقاط آن، از "آنچه كه او (آقای خامنهای) سران استكبار و رسانههایی كه آنها اداره میكنند، نامید" یاد كرد. همچنین از قول ایشان نقل كرد كه "من از همه میخواهم كه به زورآزمایی خیابانی خاتمه دهند. اگر نه مسؤولیت تبعات و هرج و مرج آن برعهدهی آنهاست."
سپس بلافاصله جمشید برزگر سردبیر سایت و رادیو فارسی بیبیسی این سخنان را نشانهی تصمیم و جهتگیری كلی نظام در برابر اعتراضات و امید اندك به شورای نگهبان برای تغییر در نتایج انتخابات عنوان كرد! در حالی كه رهبر انقلاب علاوه بر خطبههای نماز جمعه، در دیدار با یكی از نامزدهای معترض و نیز دیدار با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری، بارها تأكید كرده بودند كه معترضان، باید از مسیر قانون به دنبال احقاق حق خود باشند.
پیشفرض بیبیسی كه میكوشید آن را به مخاطبان خود نیز منتقل كند، "مسلّم بودن تقلب گسترده در انتخابات" بود. برزگر بدون اشاره به مقدمهچینی رهبر انقلاب كه از تبعات زیانبار هرج و مرج برای اعتماد و امنیت عمومی یاد كرده بودند، تنها با یادآوری این عبارت كه "مسؤولیت خون و خشونت زورآزمایی خیابانی برعهدهی ادامهدهندگان این روش خواهد بود" كوشید صدور مجوز خشونت علیه مخالفان را در سخنان رهبری القا كند.
بیبیسی همچنین پیامد مهم سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران را ارتقای میزان و سطح درگیریها پیشبینی كرد! در حالی كه سخنان رهبری تنها در مقابل یك روش بود نه حتی اصل اعتراض. ایشان در خطبهها به باز بودن راه برادری و قانون برای پیگیری اعتراضات احتمالی تأكید كرده بودند. در نتیجهی سخنان رهبر انقلاب شمار معترضان خیابانی در تهران از صدها هزار نفر در روزهای گذشته، به كمتر از 70 هزار نفر آنهم به روایت كاربران توییتر از بیبیسی رسید! گرچه روز شنبه درگیریهایی خونین میان معارضان مسلح و نیروهای انتظامی در سطح شهر رخ داد اما سخنان آیتالله خامنهای توانست به تدریج آرامش را به خیابانهای تهران بازگرداند و امنیت میلیونها شهروند را تأمین كند.
بیبیسی در ادامهی راه و در برنامههای گوناگون خود به تحلیل سخنان رهبر انقلاب و ابعاد تأثیرات آن پرداخت. در این برنامهها بیبیسی، رهبر ایران را به فرافكنی بحران داخلی ایران و دشمنتراشی در پی ناتوانی از مهار بحران، خشونت علیه مردم و نقض حقوق بشر و شهروندی، رویارویی مستقیم با طرفداران نامزدهای معترض و تهدید آنها، سقوط از عدالت به روایت آنچه آقایان منتظری، كدیور و سروش دفاع بیمنطق از رئیسجمهور و نتایج انتخابات مینامیدند، متهم نمود! بیبیسی همچنین در 40 روز پرتنش پس از انتخابات، تلاش كرد سَرخوردگی مردم ایران از نتایج انتخابات و برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی و سلب اعتماد مردم از نظام و نیز شكاف و دو دستگی عمیق در اركان نظام و جنگ قدرت میان آنها را القا كند و البته در تمامی خبرها و تحلیلها آشكار و پنهان بر طبل تقلب بزرگ بكوبد!
به چند نمونه از القائات بیبیسی كه در بخش فارسی سایت بیبیسی آمده، توجه كنید:
"آیتالله خامنهای كسانی را كه دشمن میخواند، متهم كرد كه پس از مشاركت گستردهی مردم در انتخابات اخیر، درصدد برآمد نسبت به نتیجهی این انتخابات ایجاد بدبینی كند و گفت كه دیپلماتهای غربی كه قبلاً با نقاب احترام با نظام جمهوری اسلامی برخورد میكردند، این نقاب را كنار زدهاند و به خصوص دولت بریتانیا را به خباثت در این زمینه متهم كرد."
"وی 11 میلیون تقلب در انتخابات را غیرممكن دانست و هشدار داد كه اگر سیاستمداران منتقد انتخابات به تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی خاتمه ندهند، فرماندهان پشت صحنهی این اعتراضات تلقی خواهند شد و مسؤول خونریزیهای احتمالی خواهند بود."
همچنین بیبیسی در یك فضاسازی رسانهای برای كمرنگ جلوه دادن نماز جمعهی تاریخی 29 خرداد تهران، مدعی شد: "اتوبوسهای حامل نمازگزاران از سرتاسر كشور برای شركت در این مراسم به تهران اعزام شده بودند!"
بیبیسی حتی نتوانست خرسندی خود را از وضعیت پیشآمده پس از انتخابات ایران و سوژهسازی برای رسانههای بیگانه پنهان كند: "تجمعات چندصدهزار نفری اعتراضی و نیز خشونت نیروهای مدافع دولت علیه معترضان، بارها و بارها به خبر یك رسانههای معتبر دنیا تبدیل شد و به زعم برخی ناظران رسانهای در عرض یك هفته، بیش از تمام دوران پس از جنگ، تصاویر مستند علیه جمهوری اسلامی تولید كرد."
چند روز پس از اظهارات رهبری، ابعاد بسیاری از مداخلات انگلستان در ماجراهای انتخابات ایران توسط وزیر امور خارجهی ایران و نیز تحلیلگر ارشد سفارت انگلستان در تهران، روشن شد اما برداشتهای مخدوش و تصویرسازیهای جهتدار بیبیسی از صحبتهای رهبر انقلاب، همچنان ادامه یافت. این شبكه ایستادگی رئیسجمهور در برابر مستكبران را به آنچه خود "دشمنان داخلی" میخواند، تعمیم داد و آن را از دلایل حمایت رهبری از رئیسجمهور عنوان كرد: "آقای احمدینژاد در مقابله با دشمنان داخلی هم از چنین الگوی سازشناپذیری تبعیت میكند... دیگر برای كمتر كسی تردیدی در این نكته باقی مانده كه رهبر جمهوری اسلامی ایران، به هر دلیل، متقاعد شده است كه اصلاحطلبان، به دلیل حركت آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر خواستههای قدرتهای جهانی در ابعاد سیاسی، امنیتی و بینالمللی، برای بقای نظام جمهوری اسلامی ایران خطرناك هستند و بنابراین، ملاحظات مربوط به حفظ نظام ایجاب میكند كه با قاطعیت در مقابل تحركات آنها و ورود مجددشان به قدرت جلوگیری شود."3
این در حالی است كه آیتالله خامنهای پیش از انتخابات، همهی نامزدها را صالح معرفی كرده بودند، در نماز جمعه، رقابت آنها را در چارچوب نظام اسلامی دانسته و در روزهای پس از انتخابات نیز اینگونه دعواها را دعوای خانوادگی در درون نظام اسلامی عنوان كردند.
در اقدام حسابشدهی دیگر، بیبیسی كوشید با پوشش گستردهی واكنشهای پراكندهی بینالمللی به سخنان آیتالله خامنهای، خطوط اصلی القائات خود را برای فشار بر مقامات و افكار عمومی ایران، پررنگتر سازد و بار دیگر حمایت رهبری از منتخب ملت را بیمنطق و سخنان ایشان مبنی بر پایان دادن به اردوكشی خیابانی و لزوم پیگیری اعتراضها از مسیر قانونی را ایستادن در برابر خواست مردم نشان دهد و ایران را در اوج بحران مشروعیت تصویر كند!
به این نمونهها توجه كنید: "روزنامهی فایننشال تایمز نوشت كه آقای خامنهای با پیامی سازشناپذیر به مصاف مخالفان خود رفت: اعتراضها را همین حالا متوقف كنید وگرنه عواقب آن برعهدهی شما خواهد بود!"، "فایننشال تایمز در مطلبی دیگر از قول برخی از معترضان به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد مینویسد كه آیتالله خامنهای با این حرفها مقابل مردم ایستاد!"
"روزنامهی گاردین ضمن تحلیل و تفسیر سخنان دیروز آقای خامنهای، از قول عیسی سحرخیز نوشته است كه این سخنرانی، بحران را از مناقشه بر سر نتایج انتخابات به محكی برای اقتدار سیاسی رهبر جمهوری اسلامی تبدیل كرد!"، "گاردین در ادامه مینویسد: آیتالله خامنهای اكنون راه خود را بسته است؛ زیرا از تظاهركنندگان توقع دارد از فرمانش برای نیامدن به خیابان اطاعت كنند!"
تلاش رسانهای بخش جهانی بیبیسی برای مخدوش ساختن تصویر ایران و رهبری آن در افكار عمومی پس از فروكش كردن اردوكشیها و درگیریهای خیابانی نیز ادامه یافت. شبكهی بیبیسی با پوشش گستردهی نماز جمعهی 26 تیرماه حجتالإسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی برای نمایاندن آن به مثابه صفآرایی در برابر نماز جمعهی 29 خرداد آیتالله خامنهای، مدعی شد: "نماز ۲۶ تیر با نماز ۲۹ خرداد هریك صحنه نمایش قدرت یك جناح در برابر دیگری است."4
فرخ نگهدار همچنین در تحلیل خود مدعی شد: "بسیاری از شهروندان، هیچگاه جمهوری اسلامی را نپذیرفتهاند!" در حالی كه تنها چند روز پیش از آن، افكار عمومی در سراسر جهان شاهد ثبت ركورد مشاركت 85 درصدی ایرانیان در انتخابات ریاستجمهوری بود.
در ماجرای انتصاب آقای مشایی به معاونت اولی رئیسجمهور و سپس دستور عزل وی توسط رهبر انقلاب، بیبیسی بار دیگر به ارائهی تحلیلهایی جانبدارانه برای تضعیف جایگاه رهبری پرداخت و در حالی كه تحلیلگران سیاسی، این اقدام را نشانهی انصاف و بیطرفی رهبر انقلاب و تلاش ایشان برای حفظ چارچوب و اصول كلی نظام دانستند، كوشید آن را نشانگر اقتدارطلبی مطلق رهبری نشان دهد: "مداخلهی مستقیم رهبر جمهوری اسلامی در تعیین مناصبی كه حتی نیازمند رأی نمایندگان مجلس نیز نیستند، به معنای آن است كه حتی فردی كه به بنا به تأیید آقای خامنهای رأی نزدیك به ۲۵ میلیون نفر یا ۶۳ درصد از رأیدهندگان را به دست آورده، قادر نیست خود معاونان و اعضای كابینهاش را برگزیند!"5
این شبكه در پوشش اخبار مراسم تنفیذ ریاستجمهوری توسط رهبر انقلاب نیز تلاش كرد بهگونهای كنایهآمیز دشمنتراشی را مهمترین وجه سخنان رهبری بنمایاند: "آیتالله خامنهای در جریان تنفیذ حكم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، گفت: دشمنان در این خیال نباشند كه با تقلید مغلوط از حضور عظیم مردم در انقلاب پرشكوه ١٣٥٧ و در یك كاریكاتور از آن حركت عظیم، میتوانند به نظام اسلامی ضربه بزنند؛ چرا كه این نظام مقتدر و ریشهدار با این كارها شكست نخواهد خورد."6
بیبیسی همچنین با بهكارگیری ادبیات جیمی كارتر در سفر دیماه 1356 به ایران و اظهارات دور از واقع او در "جزیرهی ثبات خاورمیانه" خواندن ایران تحت حكومت شاه، تلاش كرد رهبر ایران را نیز مستبد و وضعیت جمهوری اسلامی را همچون رژیم شاهنشاهی در آن سالها، در آستانهی سقوط نشان دهد: "رهبر جمهوری اسلامی در حكم تنفیذ خود جمهوری اسلامی ایران را در وضعیتی تصویر میكند كه با جزیرهی آرامش و ثبات شباهتهای بسیار دارد. دیگران چنین تصوری ندارند. برخی وضع موجود را نامطلوب میبینند، عدهای دیگر از بحران صحبت میكنند. عدهای هم جمهوری اسلامی را در پایان خط میانگارند!"7
به نظر میرسد بخش جهانی شبكهی بیبیسی با دریافت بودجههای هنگفت دولتی از طرف امور خارجهی بریتانیا، میكوشد رهبر جمهوری اسلامی را كه با هوشمندی به ردگیری انگیزهها و تلاشهای بیگانگان در ماجراهای اخیر پرداخته است، دچار توهم توطئه و دشمنتراشی و فرافكنی بحرانهای درونی جلوه دهد، شكفاف گسترده در اركان نظام و ناكارآمدی جمهوری اسلامی را القا كند و مردم ایران را از مردمسالاری دینی، سَرخورده و نسبت به حاكمیت، بیاعتماد بنمایاند. گویا بیبیسی با این كارها تلاش میكند ماجرای خباثت انگلیس را از خاطر مخاطبانش محو كند!
@بیطرفی به سبك بیبیسی!
امروزه مسؤولان شبكهی جهانی بیبیسی ترجیح میدهند نام پیشین بخش بینالملل بیبیسی یعنی "سرویس امپراتوری بیبیسی "(BBC Empire Service) را به خاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را اینگونه توجیح كنند: "این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی كه برای متحد كردن مردم انگلیسی زبان كشوری كه در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده میشد، انتخاب شده بود!" از این رو گردانندگان بخش جهانی بیبیسی، از سال 1988 نام جدید "سرویس جهانی بیبیسی" را جایگزین آن كردهاند.
گذشته از وابستگی سرویس جهانی بیبیسی به وزارت خارجهی بریتانیا و نام تأملبرانگیز آن تا پیش از 1988، زمان تأسیس رادیو، تلویزیون و سایت فارسی بیبیسی، میزان استقلال و بیطرفی این شبكه را آشكار میكند. بخش فارسی رادیو بیبیسی در دسامبر 1940 درست هشت ماه پیش از سوم شهریور 1320، آغاز به كار كرد. با توجه به نگرانی بریتانیا از نفوذ تبلیغاتی آلمان در ایران، سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت تأسیس بخش فارسی بیبیسی از سوی سِر ریدر بولارد به لندن گزارش شد. چهل روز بعد این پیشنهاد، تأیید و به بولارد ابلاغ شد كه وزارت خارجه و خزانهداری، بودجهی لازم برای تأسیس بخش فارسی را آماده كردهاند. بیبیسی فارسی از ابتدای تأسیس تا پایان تابستان 1320 درگیر كارزار بیوقفهای برای بدبین كردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و توجیه و آمادهسازی افكار عمومی برای اشغال ایران بود.
با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، بیبیسی بار دیگر استثنائاً و بر اساس مصالح ملی بریتانیا، آشكارا با سیاستهای تأمینكنندهی مالی خود همراه شد: نخست با تهیهی گزارشها و تفسیرهایی در ارائهی تصویر مثبت از كارنامهی شركت نفت انگلیس و ایران و سپس در همگامی كامل با دولت لندن برای مقابله با ملی شدن صنعت نفت. پردهی آخر نمایش بیبیسی فارسی نیز، همكاری مستقیم این شبكه در كودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی حكومت مصدق بود.
در آگوست 2005، شبكهی چهار رادیوی بیبیسی، برنامهای از سری برنامههای "داكیومنت(سند)" و با عنوان "یك كودتای خیلی بریتانیایی" پخش كرد! در این برنامه كه بعدها چندین جایزهی رسانهای نیز دریافت كرد، تصریح شد كه گویندهی خبر بیبیسی فارسی با اعلام "اكنون ساعت دقیقاً 12 نیمهشب است" به جای جملهی همیشگی "اكنون ساعت 12 نیمهشب است" پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای اطمینانبخشی به آنان و نشان دادن آمادگی لندن برای كودتا دادند.
بیبیسی همچنین در مورد مسألهی مالكیت ایران بر جزایر سهگانهی خلیج فارس در زمان محمدرضا پهلوی نیز رسماً و علناً از موضع اعراب حمایت میكرد؛ تا آنجا كه آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در گزارشنامهای در مرداد 1354 كه به شدت مورد اعتراض لندن واقع شد، به دخالت بیبیسی در امور كشورهای خاورمیانه برای تأثیرگذاری بر دولتها اعتراف كرده و از مسؤولان وزارت خارجهی كشورش خواست از اعمال فشار و مداخله در كشورهای خاورمیانه از طریق سرویس جهانی بیبیسی خودداری كنند.
در سالهای پس از انقلاب بهمن 57، بیبیسی فارسی همواره جایگاه فعالیت افرادی بوده كه با انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از آن، سر ناسازگاری داشته و حتی بهطور فعال در سازمانهای سیاسی و شبهنظامی عضو بوده و یا هوادار آن بودهاند. چیزی كه با همهی منشورهای گذشته و كنونی بیبیسی و ادعای بیطرفی و عدم جانبداری آن در تضاد است.8
در دههی 1980 سرویس جهانی بیبیسی و بخش فارسی در رقابت با شبكههای رقیب بینالمللی، تا اندازهی زیادی از نخبهگرایی دست كشید و به تولید برنامههای عامهپسند روی آورد اما دیپلماسی عمومی بریتانیا، بار دیگر سرویس جهانی بیبیسی را متأثر نمود و با آنكه این شبكه در اوج مشكلات اداری و مالی در حال كاستن از برنامههای خود بود، در اكتبر 2006 با چراغ سبز وزارت خارجه و پارلمان انگلستان، ناگهان تأسیس یك شبكهی تلویزیونی فارسی زبان در سال 2008 اعلام شد.
گرچه افكار عمومی بریتانیا دربارهی تأسیس این تلویزیون فارسی زبان و پرداخت هزینهی آن از جیب مالیاتدهندگان آن كشور، چندان خشنود نبوده و نیستند اما "چپمن" رئیس سرویس جهانی بیبیسی در نشست ژوئن 2007 كمیسیون روابط خارجی مجلس عوام، از تأسیس تلویزیون فارسی زبان بیبیسی به عنوان "بالاترین اولویت در برنامهی پیشنهادی به وزارت خارجه كه دارای پروندهای بسیار قوی است" یاد كرده بود!
@همیشه دروغ نگو!
برخی تصور میكنند همهی كاركنان سرویس جهانی و بخش فارسی آن، موظف به نوكری روزمره و اطاعت مداوم از دستورات مقامات ارشد سیاسی بریتانیا هستند! اما واقعیت این است كه خدمتگذاری این شبكه به منافع ملی انگلستان تنها در مواقع حساس و سرنوشتساز آشكار میشود. بیبیسی آنقدر حرفهای هست كه در هر مورد ناچیزی، اعتبار رسانهای خود را هزینه نكند.
هر رسانهای برای اعتبار یافتن نزد مخاطبان و فضاسازی برای القای موارد لازم در مواقع ضروری، نخست باید این باور را در ذهنها نهادینه كند كه راستگو و بیطرف است؛ زیرا دروغگویی همیشگی، اعتماد مخاطبان را سلب خواهد نمود. چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی بریتانیا نیز با دروغپراكنی مستقیم و مداوم نمیچرخد. بنابراین بیبیسی نیازی به دروغگویی همیشگی ندارد و با ارائهی گزارشهای نسبتاً درست، همواره در جلب اعتماد مخاطبانش میكوشد. ارائهی تصاویر نادرست و ناقص به مخاطبان، تنها در بزنگاهها صورت میگیرد.
در اینباره، دیدگاه محمدرضا زائری (http://zaeri.persianblog.ir/) روحانی فعال ایرانی در عرصهی مطبوعات و وب كه اكنون در لبنان تحصیل میكند، جالب توجه است: "آمریكا كوپن دروغگویی خود را برای چیزهای بزرگ هزینه میكند... میگوید میخواهم دموكراسی منتشر كنم و دروغ میگوید اما چون در چیزهای كوچك همیشه راست گفته، مردمش دروغ بزرگ را باور میكنند و او به ادعای سلاح كشتار جمعی، جنگ ویرانگر عراق را آغاز میكند. آمریكا میگوید القاعده تهدیدی برای امنیت بینالمللی است؛ در حالی كه اصل القاعده را خودش درست كرده اما چون در چیزهای كوچك راست گفته، مردمش دروغ بزرگ را باور میكنند و او به افغانستان حمله میكند."
دیپلماسی عمومی انگلستان نیز برای اهداف گوناگون راهبردی و درازمدت خود، به بخش جهانی بیبیسی نیازمند است. بنابراین نباید توقع داشت كه لحظه به لحظه فعالیتهای كوتاهمدت و روزمره این شبكه، منطبق بر سیاستهای اعلام شده دولتی بنماید. رسیدن به هدف نهایی در شكار افكار عمومی، تنها در میانمدت و درازمدت است كه باید تأمین شود.
@به كه اعتماد كنیم؟
از كارنامهی بیبیسی چنین برمیآید كه این شبكه هیچگاه گامی بیرون از حیطهی تأمین منافع ملی انگلستان در آن سوی مرزهای بریتانیا برنداشته است. نمایش گاهگاه صداقت و بیطرفی این رسانه نیز برای جلب اطمینان و همراهی مخاطبان و استفاده از آن در بزنگاههای آینده است.
برخی تحلیلگران سیاسی انگیزهی دولت انگلستان را از ساماندهیها و برنامهسازیهای كنونی رسانهای علیه ایران، همراهی با آمریكا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران و دستكم تضعیف قدرت رو به فزونی ایران و امتیازگیری در مسائلی چون انرژی هستهای و حقوق بشر میدانند.
30 سال پس از این، كه اسناد وزارت خارجهی بریتانیا منتشر شود، بیشك بخشی از این انگیزهها و تلاشها برای افكار عمومی فاش خواهد شد اما مردم ایران در آستانهی دههی عدالت و پیشرفت، نیازی به اینهمه انتظار ندارند. درك دشمنیها و كارشكنیهای قدرتهای بیگانه در راه دشوار و البته در گامهای نهایی ایران اسلامی برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه (http://irane1404.com/NDetail.aspx?NewsID=40)، چندان دشوار نیست.
در عین حال و در دنیایی كه راههای گوناگون دسترسی به اطلاعات برای بیشتر مردم هموار شده است، مخاطبان رسانههایی چون بیبیسی، بهتر است با بهرهگیری از منابع گوناگون خبری و مقایسهی اخبار و تحلیلها، درك درستتری از همهی ابعاد واقعیتهای اجتماعی ایران و جهان داشته باشند. رسانهها و منابع خبری داخلی، اگرچه با اشتباهها و كاستیهای فراوانی از جمله برخی ملاحظات محافظهكارانه و گاه سیاسیكاری در پوشش و پردازش اخبار ایران و جهان درگیرند اما هنوز هم انتظار حركت در چارچوب منافع ملی ایران، از آنها خردمندانهتر به نظر میرسد تا بنگاه سخنپراكنی انگلیس!
@تكرار تاریخ یا بازی جدید؟
هنوز تنور بحران پس از انتخابات در ایران برای رسانههای بیگانه تا اندازهای گرم بود كه صادق صبا رئیس تلویزیون، رادیو و وبسایت بیبیسی فارسی، در یك اظهار نظر دور از انتظار در گفتوگو با برنامهی "جام جهاننما" گفت: "اگر ما این روزها شاهد فروكش كردن اعتراضات به نتایج انتخابات هستیم، دلیل عمدهاش این است كه مردمی كه به آقای موسوی رأی دادند، در مورد وقوع تقلب در انتخابات قانع نشدهاند! اصلاحطلبان تاكنون نتوانستهاند دلیلی برای تقلب در انتخابات ارائه دهند و نامزد شكستخوردهی این جریان دیگر نباید بر موضوعی مانند تقلب و ابطال انتخابات ریاستجمهوری ایران كه اكنون به فراموشی سپرده شده است، اصرار كند. شخص موسوی هم به خوبی میداند كه در این انتخابات نهایتاً 13 میلیون نفر به وی رأی دادهاند، نه بیشتر."
مسؤول بخش فارسی بیبیسی تصریح كرد: "ما شاهد تغییر رویكرد از سوی نامزدهای معترض به انتخابات ریاستجمهوری ایران هستیم و آنها باید به سمت پذیرش نتایج این انتخابات قدم بردارند."9
سالها پیش، اصرار مسؤولان وزارت خارجهی بریتانیا و بخش جهانی بیبیسی به پخش برنامههای تبلیغی علیه ملی شدن صنعت نفت در ایران و حكومت مصدق موجب شد كه حتی تهیهكنندگان و كاركنان فارسی این شبكه در اعتراض به این سیاست، برای مدتی دست از كار بكشند... اكنون میتوان پرسید: تاریخ دارد تكرار میشود یا بازی جدیدی در راه است!؟
مصطفی غفاری
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/4699bb.jpg
برخی بر این باورند كه رادیو بیبیسی در جریان انقلاب اسلامی بهمن 1357 نقش مؤثری در اطلاعرسانی به مردم دربارهی اخبار سیاسی ایران داشته است. این نقش تا اندازهای برجسته بوده كه به تازگی مركز اسناد انقلاب اسلامی به بازنشر كتاب "انقلاب ایران به روایت رادیو BBC (http://www.irdc.ir/fa/book/624/default.aspx)" به كوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی پرداخته است.
پس از انقلاب، با افتادن رادیو و تلویزیون (نیرومندترین و پرمخاطبترین رسانه در ایران) به دست نیروهای انقلابی و مسلمان و باتوجه به رویكرد مزوّرانهای كه بنگاه سخنپراكنی بریتانیا در قبال تحولات داخلی و سیاستخارجی جمهوری اسلامی در پیش گرفت، نام رادیو فارسی بیبیسی نیز در شمار "رادیوهای بیگانه" قرار گرفت و عملاً مخاطبان گستردهی خود را در ایران از دست داد.
این روند كمابیش ادامه داشت تا آنكه با گسترده شدن امكانات فضای مجازی در ایران و اقبال عمومی مردم به استفاده از آن، بیبیسی بخش فارسی سایت خود را فعال كرد. در حالی كه این سایت در مدت فعالیت خود هیچگاه با استقبال گستردهی كاربران ایرانی- آنچنان كه مورد انتظار گردانندگان بیبیسی بود- مواجه نشد، در سال 1387 نسخهی جدیدی از این سایت با ویژگیهای ظاهری، فنی و محتوایی بهروزتر و جذابتر ارائه شد اما هنوز استقبال كاربران ایرانی در حد انتظار نبود.
در ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹ (25 دی 1387) و در حالی كه كمتر از پنج ماه به برگزاری انتخابات دهم ریاستجمهوری در ایران مانده بود، مراحل ابتدایی راهاندازی تلویزیون فارسی بیبیسی نیز به اتمام رسید و این تلویزیون با پخش برنامههایش بر روی ماهوارهی هاتبرد برای چند ساعت محدود در روز، آغاز بهكار كرد.
@كوتاه دربارهی بیبیسی
BBC (بنگاه سخنپراكنی بریتانیا با مسؤولیت محدود) در سال ۱۹۲۲ بنیان گذاشته و در ۱۹۲۷ پس از دریافت پروانهی سلطنتی تبدیل به یك شركت دولتی شد. در حال حاضر نیز بیبیسی یك شركت دولتی نیمهخودمختار است كه توسط یك "هیأت امنا" اداره میشود. ادعای گردانندگان بیبیسی این است كه این شركت تحت هیچگونه نفوذ تجاری و سیاسی نیست و تنها به مخاطبان خود پاسخگو است؛ زیرا بودجهی تمام بخشهای آن غیر از "بخش جهانی"، از هزینهای كه مردم بریتانیا برای تماشای تلویزیون میپردازند، تأمین میشود. اما بودجهی بخش جهانی بیبیسی توسط دولت و وزارت خارجه بریتانیا تأمین میشود. زمینهی فعالیت این بخش، رادیو، تلویزیون و اینترنت است.
بخش جهانی از نظر اداری زیر مجموعهی دستگاه دیپلماسی لندن به شمار میرود و سیاستهای كلان آن همواره تحت نظارت مسؤولان دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. گرچه مسؤولان بیبیسی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند اما برای تصویب و اجرای برنامههای گوناگون، نیازمند ارائهی طرحهای خود به مسؤولان قانونگذاری و اجرایی و بررسی و تأیید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی كمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن كشور هستند.
بنابراین به نظر میرسد تولید و پخش برنامههای بخش خارجی بیبیسی در راستای "دیپلماسی عمومی" انگلستان انجام میشود؛ بهگونهای كه وزارت خارجهی بریتانیا نام "سرویس جهانی بیبیسی" را در میان 4 محور اساسی دیپلماسی عمومی این كشور قرار داده است.1
دیپلماسی عمومی شیوهای نوین در راستای تحقق سیاستخارجی كشورهاست كه در آن بر ارتباط بیواسطه و تأثیرگذاری بر افكار عمومی ملتها بهجای رابطه با دولتها برای پیشبرد اهداف و منافع یك كشور تأكید میشود. تعریف پایگاه رسمی اینترنتی وزارت امور خارجه بریتانیا از دیپلماسی عمومی، "دستیابی به اهداف سیاسی از طریق كار با عموم مردم در كشورهای خارجی" است.
این روش هزینهی اجرای تصمیمات و پیگیری منافع در مقصد را به حداقل میرساند و سد مقاومتها در برابر "دیگران" یا "بیگانگان" را میشكند. در این میان، رسانههایی كه مخاطبانی بیرون از مرزهای جغرافیایی یك كشور دارند، بیشترین كمك را به پیشبرد منافع ملی خواهند داشت. از همین روست كه بودجهی بخش خارجی بیبیسی از سوی دولت انگلستان تأمین میشود.
به گفته نیكلاس كال، كارشناس تاریخ دیپلماسی عمومی، یكی از مشكلات گریبانگیر بیبیسی در این راستا، عدم امكان رهایی از خاطرهی ناخوشایند مخاطبان ایرانی از گذشتهی نه چندان قابل دفاع این شبكه و پرداختن صرف به آیندهای پر زرق و برق است. شبكهی تلویزیونی بیبیسی فارسی برای جذب مخاطبان بیشتر و نشان دادن آشنایی و نزدیكی خود به فرهنگ ایرانی و فارسی، روشهای گوناگونی را بهكار میگیرد. برای نمونه شبكهی تلویزیونی فارسی بیبیسی در اولین روزهای آغاز بهكار خود، كوشید در برنامههایش ذهنیت برخی ایرانیان پیرامون "دست پنهان انگلیس در سیاست ایران!" را در چارچوب توهم توطئه بازخوانی كند و عملاً تصویری قابل استناد و بیطرف از خود نزد مخاطبان بسازد كه در ایران امروز به دنبال هیچ منفعتی جز ارمغان صلح و حقوق بشر برای ایرانیان نیست.
بیبیسی حتی فونت فارسی جدیدی را برای نوشتار بهكار میگیرد. گرچه بسیاری معتقدند این فونت تقلید ناشیانهای از فونتهای گذشتهی فارسی و عربی است. برخی منابع در وب میگویند بیبیسی طراحی و اجرای این فونت را به یك لبنانی هلندنشین سفارش داده است. یعنی سفارش انگلیسی، با سلیقهی عربی، برای مخاطب فارسی!
@پوشش اخبار ایران در انتخابات
مردمسالاری دینی در ایران، بیشك پدیدهای نو در عالم سیاست است كه باید آن را به گونهای متفاوت از سایر نظامها و ساختارهای سیاسی شناخته شدهی دنیا درك كرد. با گذشت سه دهه از استقرار جمهوری اسلامی و با نگاهی به تجربهی 30 سالهی آن، چنین مینماید كه سیاست در ایران اسلامی بر سه پایهی اصلی استوار است: اسلام، مردم و رهبری. ساختارهای حقوقی سیاسی پیشبینی شده در قانون اساسی نیز عملاً بازتابندهی رابطهی مردم با رهبری (ولی فقیه) بر اساس و در چارچوب آئین اسلام هستند و باتوجه به روح قانون اساسی، پیشبرندهی جامعهی ایران در راستای كمال الهی خواهند بود.
در مورد انتخابات نیز جدا از رفتار نخبگان سیاسی، گردانندگان رسانهها، نامزدهای انتخاباتی و هواداران سازمانیافتهی آنها در قالب ستادهای انتخاباتی، آنچه بیش از همه شایستهی توجه است، رفتار عامهی مردم و رهبری در ایران است.
بیبیسی كه در "بین دو خط نوشتن" و موش دواندن در عین محافظهكاری مهارت دارد، در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم نیز سیاستهای تأملبرانگیزی در پوشش اخبار ایران و تحلیل رویدادهای پس از آن، در پیش گرفت كه البته پرداختن به همهی جنبههای آن در این نوشتار نمیگنجد. بنابراین تنها به یك سوژهی خبری یعنی نماز جمعهی 29 خرداد تهران- كه توسط آیتالله خامنهای و با حضور میلیونی مردم برگزار شد- و پوشش خبری و تحلیلی آن از سوی بیبیسی میپردازیم.
@مدیریت یا تشدید بحران؟
به نظر میرسد رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعهی تهران توانستند تا اندازهی زیادی در مهار جنبش خیابانی معترضان كه با تحریك رسانههای بیگانه و بر پایهی توهم تقلب گسترده در انتخابات شكل گرفته بود، موفق باشند.2 میتوان خطوط كلی رهنمودهای ایشان در آن سخنرانی تاریخی را اینگونه دستهبندی كرد:
1. یادخدا و درخواست آرامش از او با بازخوانی ماجرای صلح حدیبیه
2. سپاسگذاری از نقشآفرینی بیمانند مردم در حاكمیت بر سرنوشت خویش و برجستهسازی الگوی مردمسالاری دینی
3. آگاهیبخشی پیرامون مسألهی انتخابات و رد شبههی تقلب گسترده با تبیین اهمیت سلامت انتخابات در اعتماد مردم و اینكه جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست. بنابراین اگر اعتراضی هست، باید در چارچوب قانون پیگیری شود، نه با زورآزمایی خیابانی!
4. نقد و بررسی نكات مثبت و منفی رقابتهای انتخاباتی
5. اعادهی حیثیت از شخصیت آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری
6. دعوت به وحدت و همدلی مؤمنان به اسلام و انقلاب باوجود اختلاف سلیقهها
7. تبیین خطوط قرمز نظام و صف خودی و غیرخودی و جداسازی آشوبگران از معترضان
8. اظهار تأسف عمیق از حمله به كوی دانشگاه و برخوردهای ناشایست با دانشجویان به نام رهبری
9. تهدید به افشاگری بیشتر متخلفان از قانون در برابر مردم؛ پس از تبیین راه حل قانونی برای رفع شبههی تقلب
10. ایراد اتهام علیه دشمنان و پردهبرداری از نیات آنها در ادعاهای حقوق بشری به سود شهروندان ایرانی
{این سخنرانی بارها در رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری ایران و جهان بهصورت كامل یا گزینشی بازتاب داشته؛ برای مقایسهی آنچه هست و آنچه بیبیسی كوشید بسازد، بار دیگر بشنوید (http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/7183/880329.mp3)}
@تصویرسازی بیبیسی
بیبیسی در گزارش صوتی- تصویری كوتاهی، به بازتاب این سخنان كه در واقع نشانگر گونهای مدیریت بحران بود، پرداخت و در میان پوشش برخی نقاط آن، از "آنچه كه او (آقای خامنهای) سران استكبار و رسانههایی كه آنها اداره میكنند، نامید" یاد كرد. همچنین از قول ایشان نقل كرد كه "من از همه میخواهم كه به زورآزمایی خیابانی خاتمه دهند. اگر نه مسؤولیت تبعات و هرج و مرج آن برعهدهی آنهاست."
سپس بلافاصله جمشید برزگر سردبیر سایت و رادیو فارسی بیبیسی این سخنان را نشانهی تصمیم و جهتگیری كلی نظام در برابر اعتراضات و امید اندك به شورای نگهبان برای تغییر در نتایج انتخابات عنوان كرد! در حالی كه رهبر انقلاب علاوه بر خطبههای نماز جمعه، در دیدار با یكی از نامزدهای معترض و نیز دیدار با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری، بارها تأكید كرده بودند كه معترضان، باید از مسیر قانون به دنبال احقاق حق خود باشند.
پیشفرض بیبیسی كه میكوشید آن را به مخاطبان خود نیز منتقل كند، "مسلّم بودن تقلب گسترده در انتخابات" بود. برزگر بدون اشاره به مقدمهچینی رهبر انقلاب كه از تبعات زیانبار هرج و مرج برای اعتماد و امنیت عمومی یاد كرده بودند، تنها با یادآوری این عبارت كه "مسؤولیت خون و خشونت زورآزمایی خیابانی برعهدهی ادامهدهندگان این روش خواهد بود" كوشید صدور مجوز خشونت علیه مخالفان را در سخنان رهبری القا كند.
بیبیسی همچنین پیامد مهم سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران را ارتقای میزان و سطح درگیریها پیشبینی كرد! در حالی كه سخنان رهبری تنها در مقابل یك روش بود نه حتی اصل اعتراض. ایشان در خطبهها به باز بودن راه برادری و قانون برای پیگیری اعتراضات احتمالی تأكید كرده بودند. در نتیجهی سخنان رهبر انقلاب شمار معترضان خیابانی در تهران از صدها هزار نفر در روزهای گذشته، به كمتر از 70 هزار نفر آنهم به روایت كاربران توییتر از بیبیسی رسید! گرچه روز شنبه درگیریهایی خونین میان معارضان مسلح و نیروهای انتظامی در سطح شهر رخ داد اما سخنان آیتالله خامنهای توانست به تدریج آرامش را به خیابانهای تهران بازگرداند و امنیت میلیونها شهروند را تأمین كند.
بیبیسی در ادامهی راه و در برنامههای گوناگون خود به تحلیل سخنان رهبر انقلاب و ابعاد تأثیرات آن پرداخت. در این برنامهها بیبیسی، رهبر ایران را به فرافكنی بحران داخلی ایران و دشمنتراشی در پی ناتوانی از مهار بحران، خشونت علیه مردم و نقض حقوق بشر و شهروندی، رویارویی مستقیم با طرفداران نامزدهای معترض و تهدید آنها، سقوط از عدالت به روایت آنچه آقایان منتظری، كدیور و سروش دفاع بیمنطق از رئیسجمهور و نتایج انتخابات مینامیدند، متهم نمود! بیبیسی همچنین در 40 روز پرتنش پس از انتخابات، تلاش كرد سَرخوردگی مردم ایران از نتایج انتخابات و برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی و سلب اعتماد مردم از نظام و نیز شكاف و دو دستگی عمیق در اركان نظام و جنگ قدرت میان آنها را القا كند و البته در تمامی خبرها و تحلیلها آشكار و پنهان بر طبل تقلب بزرگ بكوبد!
به چند نمونه از القائات بیبیسی كه در بخش فارسی سایت بیبیسی آمده، توجه كنید:
"آیتالله خامنهای كسانی را كه دشمن میخواند، متهم كرد كه پس از مشاركت گستردهی مردم در انتخابات اخیر، درصدد برآمد نسبت به نتیجهی این انتخابات ایجاد بدبینی كند و گفت كه دیپلماتهای غربی كه قبلاً با نقاب احترام با نظام جمهوری اسلامی برخورد میكردند، این نقاب را كنار زدهاند و به خصوص دولت بریتانیا را به خباثت در این زمینه متهم كرد."
"وی 11 میلیون تقلب در انتخابات را غیرممكن دانست و هشدار داد كه اگر سیاستمداران منتقد انتخابات به تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی خاتمه ندهند، فرماندهان پشت صحنهی این اعتراضات تلقی خواهند شد و مسؤول خونریزیهای احتمالی خواهند بود."
همچنین بیبیسی در یك فضاسازی رسانهای برای كمرنگ جلوه دادن نماز جمعهی تاریخی 29 خرداد تهران، مدعی شد: "اتوبوسهای حامل نمازگزاران از سرتاسر كشور برای شركت در این مراسم به تهران اعزام شده بودند!"
بیبیسی حتی نتوانست خرسندی خود را از وضعیت پیشآمده پس از انتخابات ایران و سوژهسازی برای رسانههای بیگانه پنهان كند: "تجمعات چندصدهزار نفری اعتراضی و نیز خشونت نیروهای مدافع دولت علیه معترضان، بارها و بارها به خبر یك رسانههای معتبر دنیا تبدیل شد و به زعم برخی ناظران رسانهای در عرض یك هفته، بیش از تمام دوران پس از جنگ، تصاویر مستند علیه جمهوری اسلامی تولید كرد."
چند روز پس از اظهارات رهبری، ابعاد بسیاری از مداخلات انگلستان در ماجراهای انتخابات ایران توسط وزیر امور خارجهی ایران و نیز تحلیلگر ارشد سفارت انگلستان در تهران، روشن شد اما برداشتهای مخدوش و تصویرسازیهای جهتدار بیبیسی از صحبتهای رهبر انقلاب، همچنان ادامه یافت. این شبكه ایستادگی رئیسجمهور در برابر مستكبران را به آنچه خود "دشمنان داخلی" میخواند، تعمیم داد و آن را از دلایل حمایت رهبری از رئیسجمهور عنوان كرد: "آقای احمدینژاد در مقابله با دشمنان داخلی هم از چنین الگوی سازشناپذیری تبعیت میكند... دیگر برای كمتر كسی تردیدی در این نكته باقی مانده كه رهبر جمهوری اسلامی ایران، به هر دلیل، متقاعد شده است كه اصلاحطلبان، به دلیل حركت آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر خواستههای قدرتهای جهانی در ابعاد سیاسی، امنیتی و بینالمللی، برای بقای نظام جمهوری اسلامی ایران خطرناك هستند و بنابراین، ملاحظات مربوط به حفظ نظام ایجاب میكند كه با قاطعیت در مقابل تحركات آنها و ورود مجددشان به قدرت جلوگیری شود."3
این در حالی است كه آیتالله خامنهای پیش از انتخابات، همهی نامزدها را صالح معرفی كرده بودند، در نماز جمعه، رقابت آنها را در چارچوب نظام اسلامی دانسته و در روزهای پس از انتخابات نیز اینگونه دعواها را دعوای خانوادگی در درون نظام اسلامی عنوان كردند.
در اقدام حسابشدهی دیگر، بیبیسی كوشید با پوشش گستردهی واكنشهای پراكندهی بینالمللی به سخنان آیتالله خامنهای، خطوط اصلی القائات خود را برای فشار بر مقامات و افكار عمومی ایران، پررنگتر سازد و بار دیگر حمایت رهبری از منتخب ملت را بیمنطق و سخنان ایشان مبنی بر پایان دادن به اردوكشی خیابانی و لزوم پیگیری اعتراضها از مسیر قانونی را ایستادن در برابر خواست مردم نشان دهد و ایران را در اوج بحران مشروعیت تصویر كند!
به این نمونهها توجه كنید: "روزنامهی فایننشال تایمز نوشت كه آقای خامنهای با پیامی سازشناپذیر به مصاف مخالفان خود رفت: اعتراضها را همین حالا متوقف كنید وگرنه عواقب آن برعهدهی شما خواهد بود!"، "فایننشال تایمز در مطلبی دیگر از قول برخی از معترضان به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد مینویسد كه آیتالله خامنهای با این حرفها مقابل مردم ایستاد!"
"روزنامهی گاردین ضمن تحلیل و تفسیر سخنان دیروز آقای خامنهای، از قول عیسی سحرخیز نوشته است كه این سخنرانی، بحران را از مناقشه بر سر نتایج انتخابات به محكی برای اقتدار سیاسی رهبر جمهوری اسلامی تبدیل كرد!"، "گاردین در ادامه مینویسد: آیتالله خامنهای اكنون راه خود را بسته است؛ زیرا از تظاهركنندگان توقع دارد از فرمانش برای نیامدن به خیابان اطاعت كنند!"
تلاش رسانهای بخش جهانی بیبیسی برای مخدوش ساختن تصویر ایران و رهبری آن در افكار عمومی پس از فروكش كردن اردوكشیها و درگیریهای خیابانی نیز ادامه یافت. شبكهی بیبیسی با پوشش گستردهی نماز جمعهی 26 تیرماه حجتالإسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی برای نمایاندن آن به مثابه صفآرایی در برابر نماز جمعهی 29 خرداد آیتالله خامنهای، مدعی شد: "نماز ۲۶ تیر با نماز ۲۹ خرداد هریك صحنه نمایش قدرت یك جناح در برابر دیگری است."4
فرخ نگهدار همچنین در تحلیل خود مدعی شد: "بسیاری از شهروندان، هیچگاه جمهوری اسلامی را نپذیرفتهاند!" در حالی كه تنها چند روز پیش از آن، افكار عمومی در سراسر جهان شاهد ثبت ركورد مشاركت 85 درصدی ایرانیان در انتخابات ریاستجمهوری بود.
در ماجرای انتصاب آقای مشایی به معاونت اولی رئیسجمهور و سپس دستور عزل وی توسط رهبر انقلاب، بیبیسی بار دیگر به ارائهی تحلیلهایی جانبدارانه برای تضعیف جایگاه رهبری پرداخت و در حالی كه تحلیلگران سیاسی، این اقدام را نشانهی انصاف و بیطرفی رهبر انقلاب و تلاش ایشان برای حفظ چارچوب و اصول كلی نظام دانستند، كوشید آن را نشانگر اقتدارطلبی مطلق رهبری نشان دهد: "مداخلهی مستقیم رهبر جمهوری اسلامی در تعیین مناصبی كه حتی نیازمند رأی نمایندگان مجلس نیز نیستند، به معنای آن است كه حتی فردی كه به بنا به تأیید آقای خامنهای رأی نزدیك به ۲۵ میلیون نفر یا ۶۳ درصد از رأیدهندگان را به دست آورده، قادر نیست خود معاونان و اعضای كابینهاش را برگزیند!"5
این شبكه در پوشش اخبار مراسم تنفیذ ریاستجمهوری توسط رهبر انقلاب نیز تلاش كرد بهگونهای كنایهآمیز دشمنتراشی را مهمترین وجه سخنان رهبری بنمایاند: "آیتالله خامنهای در جریان تنفیذ حكم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، گفت: دشمنان در این خیال نباشند كه با تقلید مغلوط از حضور عظیم مردم در انقلاب پرشكوه ١٣٥٧ و در یك كاریكاتور از آن حركت عظیم، میتوانند به نظام اسلامی ضربه بزنند؛ چرا كه این نظام مقتدر و ریشهدار با این كارها شكست نخواهد خورد."6
بیبیسی همچنین با بهكارگیری ادبیات جیمی كارتر در سفر دیماه 1356 به ایران و اظهارات دور از واقع او در "جزیرهی ثبات خاورمیانه" خواندن ایران تحت حكومت شاه، تلاش كرد رهبر ایران را نیز مستبد و وضعیت جمهوری اسلامی را همچون رژیم شاهنشاهی در آن سالها، در آستانهی سقوط نشان دهد: "رهبر جمهوری اسلامی در حكم تنفیذ خود جمهوری اسلامی ایران را در وضعیتی تصویر میكند كه با جزیرهی آرامش و ثبات شباهتهای بسیار دارد. دیگران چنین تصوری ندارند. برخی وضع موجود را نامطلوب میبینند، عدهای دیگر از بحران صحبت میكنند. عدهای هم جمهوری اسلامی را در پایان خط میانگارند!"7
به نظر میرسد بخش جهانی شبكهی بیبیسی با دریافت بودجههای هنگفت دولتی از طرف امور خارجهی بریتانیا، میكوشد رهبر جمهوری اسلامی را كه با هوشمندی به ردگیری انگیزهها و تلاشهای بیگانگان در ماجراهای اخیر پرداخته است، دچار توهم توطئه و دشمنتراشی و فرافكنی بحرانهای درونی جلوه دهد، شكفاف گسترده در اركان نظام و ناكارآمدی جمهوری اسلامی را القا كند و مردم ایران را از مردمسالاری دینی، سَرخورده و نسبت به حاكمیت، بیاعتماد بنمایاند. گویا بیبیسی با این كارها تلاش میكند ماجرای خباثت انگلیس را از خاطر مخاطبانش محو كند!
@بیطرفی به سبك بیبیسی!
امروزه مسؤولان شبكهی جهانی بیبیسی ترجیح میدهند نام پیشین بخش بینالملل بیبیسی یعنی "سرویس امپراتوری بیبیسی "(BBC Empire Service) را به خاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را اینگونه توجیح كنند: "این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی كه برای متحد كردن مردم انگلیسی زبان كشوری كه در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده میشد، انتخاب شده بود!" از این رو گردانندگان بخش جهانی بیبیسی، از سال 1988 نام جدید "سرویس جهانی بیبیسی" را جایگزین آن كردهاند.
گذشته از وابستگی سرویس جهانی بیبیسی به وزارت خارجهی بریتانیا و نام تأملبرانگیز آن تا پیش از 1988، زمان تأسیس رادیو، تلویزیون و سایت فارسی بیبیسی، میزان استقلال و بیطرفی این شبكه را آشكار میكند. بخش فارسی رادیو بیبیسی در دسامبر 1940 درست هشت ماه پیش از سوم شهریور 1320، آغاز به كار كرد. با توجه به نگرانی بریتانیا از نفوذ تبلیغاتی آلمان در ایران، سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت تأسیس بخش فارسی بیبیسی از سوی سِر ریدر بولارد به لندن گزارش شد. چهل روز بعد این پیشنهاد، تأیید و به بولارد ابلاغ شد كه وزارت خارجه و خزانهداری، بودجهی لازم برای تأسیس بخش فارسی را آماده كردهاند. بیبیسی فارسی از ابتدای تأسیس تا پایان تابستان 1320 درگیر كارزار بیوقفهای برای بدبین كردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و توجیه و آمادهسازی افكار عمومی برای اشغال ایران بود.
با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، بیبیسی بار دیگر استثنائاً و بر اساس مصالح ملی بریتانیا، آشكارا با سیاستهای تأمینكنندهی مالی خود همراه شد: نخست با تهیهی گزارشها و تفسیرهایی در ارائهی تصویر مثبت از كارنامهی شركت نفت انگلیس و ایران و سپس در همگامی كامل با دولت لندن برای مقابله با ملی شدن صنعت نفت. پردهی آخر نمایش بیبیسی فارسی نیز، همكاری مستقیم این شبكه در كودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی حكومت مصدق بود.
در آگوست 2005، شبكهی چهار رادیوی بیبیسی، برنامهای از سری برنامههای "داكیومنت(سند)" و با عنوان "یك كودتای خیلی بریتانیایی" پخش كرد! در این برنامه كه بعدها چندین جایزهی رسانهای نیز دریافت كرد، تصریح شد كه گویندهی خبر بیبیسی فارسی با اعلام "اكنون ساعت دقیقاً 12 نیمهشب است" به جای جملهی همیشگی "اكنون ساعت 12 نیمهشب است" پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای اطمینانبخشی به آنان و نشان دادن آمادگی لندن برای كودتا دادند.
بیبیسی همچنین در مورد مسألهی مالكیت ایران بر جزایر سهگانهی خلیج فارس در زمان محمدرضا پهلوی نیز رسماً و علناً از موضع اعراب حمایت میكرد؛ تا آنجا كه آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در گزارشنامهای در مرداد 1354 كه به شدت مورد اعتراض لندن واقع شد، به دخالت بیبیسی در امور كشورهای خاورمیانه برای تأثیرگذاری بر دولتها اعتراف كرده و از مسؤولان وزارت خارجهی كشورش خواست از اعمال فشار و مداخله در كشورهای خاورمیانه از طریق سرویس جهانی بیبیسی خودداری كنند.
در سالهای پس از انقلاب بهمن 57، بیبیسی فارسی همواره جایگاه فعالیت افرادی بوده كه با انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از آن، سر ناسازگاری داشته و حتی بهطور فعال در سازمانهای سیاسی و شبهنظامی عضو بوده و یا هوادار آن بودهاند. چیزی كه با همهی منشورهای گذشته و كنونی بیبیسی و ادعای بیطرفی و عدم جانبداری آن در تضاد است.8
در دههی 1980 سرویس جهانی بیبیسی و بخش فارسی در رقابت با شبكههای رقیب بینالمللی، تا اندازهی زیادی از نخبهگرایی دست كشید و به تولید برنامههای عامهپسند روی آورد اما دیپلماسی عمومی بریتانیا، بار دیگر سرویس جهانی بیبیسی را متأثر نمود و با آنكه این شبكه در اوج مشكلات اداری و مالی در حال كاستن از برنامههای خود بود، در اكتبر 2006 با چراغ سبز وزارت خارجه و پارلمان انگلستان، ناگهان تأسیس یك شبكهی تلویزیونی فارسی زبان در سال 2008 اعلام شد.
گرچه افكار عمومی بریتانیا دربارهی تأسیس این تلویزیون فارسی زبان و پرداخت هزینهی آن از جیب مالیاتدهندگان آن كشور، چندان خشنود نبوده و نیستند اما "چپمن" رئیس سرویس جهانی بیبیسی در نشست ژوئن 2007 كمیسیون روابط خارجی مجلس عوام، از تأسیس تلویزیون فارسی زبان بیبیسی به عنوان "بالاترین اولویت در برنامهی پیشنهادی به وزارت خارجه كه دارای پروندهای بسیار قوی است" یاد كرده بود!
@همیشه دروغ نگو!
برخی تصور میكنند همهی كاركنان سرویس جهانی و بخش فارسی آن، موظف به نوكری روزمره و اطاعت مداوم از دستورات مقامات ارشد سیاسی بریتانیا هستند! اما واقعیت این است كه خدمتگذاری این شبكه به منافع ملی انگلستان تنها در مواقع حساس و سرنوشتساز آشكار میشود. بیبیسی آنقدر حرفهای هست كه در هر مورد ناچیزی، اعتبار رسانهای خود را هزینه نكند.
هر رسانهای برای اعتبار یافتن نزد مخاطبان و فضاسازی برای القای موارد لازم در مواقع ضروری، نخست باید این باور را در ذهنها نهادینه كند كه راستگو و بیطرف است؛ زیرا دروغگویی همیشگی، اعتماد مخاطبان را سلب خواهد نمود. چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی بریتانیا نیز با دروغپراكنی مستقیم و مداوم نمیچرخد. بنابراین بیبیسی نیازی به دروغگویی همیشگی ندارد و با ارائهی گزارشهای نسبتاً درست، همواره در جلب اعتماد مخاطبانش میكوشد. ارائهی تصاویر نادرست و ناقص به مخاطبان، تنها در بزنگاهها صورت میگیرد.
در اینباره، دیدگاه محمدرضا زائری (http://zaeri.persianblog.ir/) روحانی فعال ایرانی در عرصهی مطبوعات و وب كه اكنون در لبنان تحصیل میكند، جالب توجه است: "آمریكا كوپن دروغگویی خود را برای چیزهای بزرگ هزینه میكند... میگوید میخواهم دموكراسی منتشر كنم و دروغ میگوید اما چون در چیزهای كوچك همیشه راست گفته، مردمش دروغ بزرگ را باور میكنند و او به ادعای سلاح كشتار جمعی، جنگ ویرانگر عراق را آغاز میكند. آمریكا میگوید القاعده تهدیدی برای امنیت بینالمللی است؛ در حالی كه اصل القاعده را خودش درست كرده اما چون در چیزهای كوچك راست گفته، مردمش دروغ بزرگ را باور میكنند و او به افغانستان حمله میكند."
دیپلماسی عمومی انگلستان نیز برای اهداف گوناگون راهبردی و درازمدت خود، به بخش جهانی بیبیسی نیازمند است. بنابراین نباید توقع داشت كه لحظه به لحظه فعالیتهای كوتاهمدت و روزمره این شبكه، منطبق بر سیاستهای اعلام شده دولتی بنماید. رسیدن به هدف نهایی در شكار افكار عمومی، تنها در میانمدت و درازمدت است كه باید تأمین شود.
@به كه اعتماد كنیم؟
از كارنامهی بیبیسی چنین برمیآید كه این شبكه هیچگاه گامی بیرون از حیطهی تأمین منافع ملی انگلستان در آن سوی مرزهای بریتانیا برنداشته است. نمایش گاهگاه صداقت و بیطرفی این رسانه نیز برای جلب اطمینان و همراهی مخاطبان و استفاده از آن در بزنگاههای آینده است.
برخی تحلیلگران سیاسی انگیزهی دولت انگلستان را از ساماندهیها و برنامهسازیهای كنونی رسانهای علیه ایران، همراهی با آمریكا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران و دستكم تضعیف قدرت رو به فزونی ایران و امتیازگیری در مسائلی چون انرژی هستهای و حقوق بشر میدانند.
30 سال پس از این، كه اسناد وزارت خارجهی بریتانیا منتشر شود، بیشك بخشی از این انگیزهها و تلاشها برای افكار عمومی فاش خواهد شد اما مردم ایران در آستانهی دههی عدالت و پیشرفت، نیازی به اینهمه انتظار ندارند. درك دشمنیها و كارشكنیهای قدرتهای بیگانه در راه دشوار و البته در گامهای نهایی ایران اسلامی برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه (http://irane1404.com/NDetail.aspx?NewsID=40)، چندان دشوار نیست.
در عین حال و در دنیایی كه راههای گوناگون دسترسی به اطلاعات برای بیشتر مردم هموار شده است، مخاطبان رسانههایی چون بیبیسی، بهتر است با بهرهگیری از منابع گوناگون خبری و مقایسهی اخبار و تحلیلها، درك درستتری از همهی ابعاد واقعیتهای اجتماعی ایران و جهان داشته باشند. رسانهها و منابع خبری داخلی، اگرچه با اشتباهها و كاستیهای فراوانی از جمله برخی ملاحظات محافظهكارانه و گاه سیاسیكاری در پوشش و پردازش اخبار ایران و جهان درگیرند اما هنوز هم انتظار حركت در چارچوب منافع ملی ایران، از آنها خردمندانهتر به نظر میرسد تا بنگاه سخنپراكنی انگلیس!
@تكرار تاریخ یا بازی جدید؟
هنوز تنور بحران پس از انتخابات در ایران برای رسانههای بیگانه تا اندازهای گرم بود كه صادق صبا رئیس تلویزیون، رادیو و وبسایت بیبیسی فارسی، در یك اظهار نظر دور از انتظار در گفتوگو با برنامهی "جام جهاننما" گفت: "اگر ما این روزها شاهد فروكش كردن اعتراضات به نتایج انتخابات هستیم، دلیل عمدهاش این است كه مردمی كه به آقای موسوی رأی دادند، در مورد وقوع تقلب در انتخابات قانع نشدهاند! اصلاحطلبان تاكنون نتوانستهاند دلیلی برای تقلب در انتخابات ارائه دهند و نامزد شكستخوردهی این جریان دیگر نباید بر موضوعی مانند تقلب و ابطال انتخابات ریاستجمهوری ایران كه اكنون به فراموشی سپرده شده است، اصرار كند. شخص موسوی هم به خوبی میداند كه در این انتخابات نهایتاً 13 میلیون نفر به وی رأی دادهاند، نه بیشتر."
مسؤول بخش فارسی بیبیسی تصریح كرد: "ما شاهد تغییر رویكرد از سوی نامزدهای معترض به انتخابات ریاستجمهوری ایران هستیم و آنها باید به سمت پذیرش نتایج این انتخابات قدم بردارند."9
سالها پیش، اصرار مسؤولان وزارت خارجهی بریتانیا و بخش جهانی بیبیسی به پخش برنامههای تبلیغی علیه ملی شدن صنعت نفت در ایران و حكومت مصدق موجب شد كه حتی تهیهكنندگان و كاركنان فارسی این شبكه در اعتراض به این سیاست، برای مدتی دست از كار بكشند... اكنون میتوان پرسید: تاریخ دارد تكرار میشود یا بازی جدیدی در راه است!؟