توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۞۩هزار و يك نكته آموزنده وحیاتی از قرآن كريم۩۞
yaalimolamadd
2nd March 2010, 01:49 AM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
سلام خدمت بزرگواران
جناب اكبر دهقان کتابی تالیف کرده اند به نام هزار و یک نکته قرآنی
نکات مفید و آموزنده ای گفته شد از قرآن که بهره برای هر دو دنیا دارد.انشاالله با کمک شما گرامیان هر دفعه یک نکته رامیگویم و استفاده میکنیم.وانشاالله به کار ببندیم .
یا علی
موفق باشید@};-
منبع http://www.qaraati.net/show.php?page=books&book=46&pages=4 (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.qaraati.net%2F show.php%3Fpage%3Dbooks%26book%3D46%26pages%3D4)
yaalimolamadd
2nd March 2010, 01:54 AM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
1 - اصول سهگانهى اعتقادى
اصول سهگانهى اعتقادى گاهى در يك سوره مطرح است، چنان كه در سورهى مباركهى (يس) آمده است؛
«نبوّت» در ابتداى سوره بيان شده است؛ «انّك لمن المرسلين»،
مبدأ و معاد نيز پايان آن؛ «فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شىء و اليه ترجعون»(1)،
گاهى نيز اين سه اصل اعتقادى در يك آيه مطرح شده است؛ «ءامن الرّسول بما أنزل إليه من ربّه و المؤمنون كلّ ءامن باللّه و ملئكته و كتبه و رسله لا نفرّق بين أحد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانك ربّنا و إليك المصير»(2)، كه جملهى «كلّ ءامن باللّه» ناظر به توحيد و جملهى «لا نفرّق بين أحد من رسله» بيان كنندهى نبوت و جملهى «و إليك المصير» اشاره به معاد است.
پ.ن
1 ) يس / 83 ؛ تفسير كبير / ج 26 / ص 113 با اضافات.
2) بقره / 285.
یا علی@};-
yaalimolamadd
2nd March 2010, 10:41 AM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
2 - عدم شك در مبدأ و معاد
قرآن كريم شك و ريب را از سه امر نفى كرده است: خداوند، قيامت، قرآن كريم. آنگاه، براى كسانى كه احياناً شك و ترديدى دارند، بدين شرح استدلال مىكند:
1 - در وجود ذات خداوند متعال هيچ شكى نيست؛ «أفى اللّه شك». زيرا او پديد آورندهى نظام هستى است؛ «فاطر السّموات و الأرض».(3)
2 - در معاد و روز قيامت نيز جاى هيچ شكى نيست؛ «ربّنا انّك جامع النّاس ليوم لاريب فيه».(4)زيرا خداوند انسان را از خاك آفريد؛ «يا أيّها النّاس ان كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب».(5)
3 - در قرآن كريم هيچ شكى نيست كه از ناحيهى خداست؛ «لاريب فيه هدى للمتّقين».(6)زيرا تحدى مىكند و مىگويد: اگر شك داريد، سورهاى همانند قرآن بياوريد؛ «إن كنتم فى ريب مما نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله».(7)
3) ابراهيم / 10.
4) آل عمران / 9.
5) حج / 5.
6) بقره / 2.
7) بقره / 23.
یا علی(ع)@};-
yaalimolamadd
3rd March 2010, 09:55 AM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
3 - فطرت خدا آشنا
قرآن كريم انسان را داراى فطرتى خداخواه و خداشناس معرفى مىكند؛ «فطرة اللّه الّتى فطر النّاس عليها لاتبديل لخلق اللّه»(8)تا فطرت او بيدار است، وى خداگرا و خداجوست، و همهى هستى و دارايىهايش را از او مىداند؛ ليكن گاهى بر اثر غفلت از حقيقت خويشتن، به اسباب مادى دل مىبندد و در نتيجه، از پروردگارش غافل مىگردد و در اين صورت، اگر به سختى و مصيبتى گرفتار شود، نااميد و مضطرب خواهد شد؛ «و اذا أنعمنا على الإنسان أعرض و ناء بجانبه و إذا مسّه الشّرّ كان يؤساً».(9)
بنا بر اين، انسان دو حال دارد: فطرى و عادى؛
بر اساس هوشيارى فطرى، چه در آسايش و رفاه، چه در سختى و بلا، دل سوى خدا دارد و بر پايهى غفلت از فطرت، به نعمتهاى دنيوى مثل مال و جاه و فرزندان سرگرم است، ليكن حوادث تلخ مىتواند او را از خواب غفلت بيدار كرده و با خداى خويش آشنا سازد؛ «و اذا مسّكم الضّرّ فى البحر ضلّ من تدعون الاّ ايّاه»(10)و نيز «و اذا مسّ الانسان الضرّ دعانا لجنبه».(11)
كوتاه سخن اين كه: انسان داراى فطرتى خداجوست، ليكن گاهى هنگام رفاه و آسايش از خداوند غافل مىشود، ولى زمان گرفتارى و ابتلا هوشيار مىگردد و يگانه موجودى را صدا مىزند كه توان برطرف كردن مشكلاتش را دارد و براى سهولت دستيابى به اهدافش، وعدهى اطاعت و شكرگزارى مىدهد؛ «لئن أنجينا من هذه لنكوننّ من الشّاكرين».(12)
پيدايش چنين ارتكازى در انسانها مبتنى بر رفتار اجتماعى آنهاست كه براى تأمين نيازهاى خويش اقدام به معامله مىكنند و چيزى مىدهند و در مقابلش چيز ديگرى مىستانند.
بدين جهت، در ارتباط با خداوند سبحان نيز چنين عمل مىكنند، در حالى كه ساحت مقدسش منزه از احتياج است.
توسل و رويكرد انسان به خداى سبحان، هر چند در حالت اضطرار و بيچارگى باشد، دليل روشنى بر وجود فطرت خداجو و خداگراى اوست، گرچه پس از رسيدن به ساحل امن و رهايى از مصايب دوباره ناسپاسى مىكند؛ «ثم أنتم تشركون».(13)
8) روم / 30.
9) اسراء / 83.
10) اسراء / 67.
11) يونس / 12؛ الميزان / ج 13 / ص 186.
12) انعام / 63.
13) انعام / 63؛ الميزان / ج 7 / ص 137.
یا علی@};-
yaalimolamadd
10th June 2011, 07:05 PM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
4 - شكوفايى فطرت به هنگام خطر
«هو الذّى يسيّركم فى البرّ و البحر... و ظنّوا أنّهم أحيط بهم دعواللّه مخلصين له الدّين»(14)
خداوند كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مىدهد .... زمانى كه سرنشينان كشتى در محاصرهى بلا گرفتار مىشوند، خداوند را با اخلاص مىخوانند.
شخصى خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: دليلى بر وجود خداوند متعال بيان كنيد. حضرت فرمودند: آيا هنگامى كه كشتى دچار موج دريا شده، در حال سفر با آن بودهاى؟
گفت: آرى.
آنگاه پرسيدند: آيا در آن لحظه، قلب تو به جايى متوجه شد، ناله و دعا كردى؟
گفت: آرى. حضرت فرمودند: خداوند همان كسى است كه در آن لحظه به آن متوجه شدى.(15)
14) يونس / 22.
15) تفسير كبير / ج 17 / ص 67.
یا علی@};-
yaalimolamadd
13th June 2011, 08:47 PM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
5 - عالم ذرّ و پيمان فطرت
«و إذ أخذ ربّك من بنى ءَادم من ظهورهم ذرّيّتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربّكم قالوا بلى»(14)
خداوند در آيهى فوق سخن از پيمانى مىآورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اين كه اين پيمان چگونه بوده است، توضيحى در بارهى جزئيّات آن در متن آيه نيامده است، ليكن مفسران با اتّكا به روايات فراوان، نظرات مختلفى را بيان كردهاند كه از همه مهمتر دو نظر است:
1 - هنگامى كه آدم آفريده شد، فرزندان آيندهى او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از كل آدم بيرون آمدند)، آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند. در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد: «ألست بربّكم»؛ آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى در پاسخ گفتند: «بلى شهدنا»؛ آرى! بر اين حقيقت همگى گواهيم.
سپس همهى اين ذرات به صلب آدمعليه السلام (يا به گل آدم) بازگشتند و به همين جهت اين عالم را «عالم ذرّ» و اين پيمان را «پيمان ألست» مىنامند. بنا بر اين، پيمان مزبور يك پيمان تشريعى و قرار داد خود آگاه ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.
2 - منظور از اين عالم و اين پيمان، همان عالم استعدادها و پيمان فطرت و تكوين و آفرينش است؛ به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است. هم در نهاد و فطرتشان اين سرّ الهى به صورت يك حسّ درون ذاتى به وديعه گذارده شده، هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خود آگاه.
بنا بر اين، همهى افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخ آنها نيز به همين زبان است.
گفتنى است كه تفسير اوّل داراى اشكالاتى است كه بدانها اشاره مىكنيم:
الف - در متن آيات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است، نه خود آدم؛ «من بنى ءادم من ظهورهم - ذريتهم»، در حالى كه تفسير اول از خود آدم يا از گل آدم سخن مىگويد.
ب - اگر اين پيمان با خود آگاهى كافى و عقل و شعور گرفته شده، چگونه همگان آن را فراموش كردهاند و هيچ كس آن را به خاطر نمىآورد؟
ج - هدف از چنين پيمانى چه بوده است؟ اگر هدف اين بوده كه پيمان گزاران با يادآورى آن در راه حق قدم بردارند و جز راه خداشناسى نپويند، بايد گفت: چنين هدفى به هيچ وجه از اين پيمان به دست نمىآيد. زيرا همه آن را فراموش كردهاند.
بنا بر اين، تفسير دوم مناسبتر است كه منظور از اين سؤال و جواب يك پيمان فطرى بوده است كه الآن هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مىيابد؛ «فطرت اللّه الّتى فطر النّاس عليها».(15)
14) اعراف / 172.
15) روم / 30 ؛ نمونه / ج 7 / ص 6.
یا علی@};-
yaalimolamadd
17th June 2011, 01:14 PM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
6 - خداوند يگانه نجاتبخش انسان
«قل من ينجّيكم من ظلمات البرّ و البحر تدعونه»(16)
مقصود از نجات دادن از ظلمات دريا و خشكى، رهايى از شدائدى است كه انسان هنگام مسافرتهاى زمينى و دريايى با آن روبرو مىشود، از قبيل سرماى شديد و گرماى طاقت فرسا و باران و برف و طوفان.
روشن است كه ابتلاى به اين گرفتارىها در تاريكى شب رنجآورتر است؛ زيرا در تاريكى شب يا در ظلمتى كه ابر و باد ايجاد مىكند، اضطراب، حيرت و بيچارگى آدمى بيشتر مىشود و كمتر مىتواند راه چارهاى بيابد. بدين جهت، در آيهى كريمه، نجات دادن را مقيد به ظلمات كرده است، وگرنه اصل معناى آيه اين است؛ «چه كسى شما را در شدايد دستگيرى مىكند؟».(71)
16) انعام / 63.
17) الميزان / ج 7 / ص 137.
یا علی@};-
yaalimolamadd
24th June 2011, 06:41 PM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
7 - قانون عليت و تأثير و تأثر در جهان
«لا اله الاّ هو خالق كل شىء»(18)
قرآن كريم در باره ى موجودات جهان، از آسمان و زمين و ستارگان و كوهها و درختان و حيوان و انسان كه داراى آثار و خواصى هستند و اين كه نسبت اين آثار به موجودات، نسبت فعل به فاعل و معلول به علت است، همان نظريهاى را ابراز داشته كه عقل و تجربه نيز آن را تأييد مى كند.
تمامى اجزاى عالم، با همه اختلافى كه در هويت ها و انواع دارند، هر يك داراى فعل و اثرى است و اين همان قانون عليت عمومى در اجزاى جهان است. هر موجودى كه از ناحيه ى وجود و عدمش مانند دو كفه ترازو مساوى است؛ يعنى، ممكن است موجود شود و ممكن است نشود، چنين موجودى، اگر وجود يافت، قطعاً به وسيله ى علتى وجود يافته و معلول علتى غير خودش است.
قرآن كريم اين قانون را تصديق كرده و در اثبات وجود صانع و ساير صفاتش، بدان استدلال مى كند، و اگر اين قانون صحيح نبود و عقل و تجربه ى ما در تشخيص آن به خطا رفته بود، استدلال به آن صحيح نبود.(19)
پ.ن:
18) انعام / 102.
19) الميزان / ج 7 / ص 309.
یا علی@};-
yaalimolamadd
25th June 2011, 12:39 PM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
8 - برهان عليت در اثبات واجب الوجود
«أم خلقوا من غير شىء أم هم الخالقون»(20)
اين آيه ى شريفه اشاره به برهان معروف عليّت است كه در فلسفه و كلام، براى اثبات وجود خداوند آمده است؛يعنى جهانى كه در آن زندگى مى كنيم، بدون شك حادث است. زيرا همواره در تحول است و آن چه در حال تغيير و دگرگونى است، در معرض و چنين چيزى قديم و ازلى نخواهد بود.
اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه موجود حادث، از پنج حال بيرون نيست:
1 - بدون علت به وجود آمده است.
2 - خود علت خويشتن است.
3 - ساير معلولات جهان علت وجود آن است.
4 - اين جهان معلول علتى است كه آن هم به نوبهى خود معلول علت ديگرى است و تا بىنهايت پيش مىرود.
5 - اين جهان مخلوق خداوند واجب الوجود است كه هستىاش از درون ذات پاك اوست.
باطل بودن چهار احتمال نخست روشن است. زيرا اولاً: پيدايش معلول بدون علت محال است، وگرنه هر چيزى در هر شرايطى بايد به وجود آيد، در حالى كه چنين نيست. ثانياً: عليّت چيزى نسبت به خودش نيز محال است. چون مفهومش اين است كه قبل از وجودش موجود باشد و اين اجتماع تقيضين است.
همچنين احتمال سوم كه ساير مخلوقات، خالق انسان باشد، نيز واضح البطلان است. زيرا مستلزم دور است، و نيز احتمال چهارم، يعنى امتداد سلسلهى علل و معلولها تا بى نهايت نيز غير قابل قبول است. چون بى نهايت معلول، مخلوق است و نياز به خالق دارد، آيا بى نهايت صفر عدد مى شود؟ يا از درون ظلمت نور برمى خيزد؟ يا از بى نهايت فقر و نياز، بى نيازى به وجود مى آيد؟
بنا بر اين، راهى جز قبول احتمال پنجم؛ يعنى خالقيت واجب الوجود باقى نمى ماند، و از آنجا كه ركن اصلى اين برهان، نفى احتمال اول و دوم است، قرآن مجيد به همان بسنده كرده است.(21)
پ.ن:
20) طور / 35.
21) نمونه / ج 22 / ص 453.
یا علی@};-
yaalimolamadd
29th June 2011, 09:50 AM
بسم الله الرحمن الرحیم@};-
ادلهى اثبات خداوند
یا علی@};-
9 - برهان عام و فراگير بر توحيد
«فلمّا جنّ عليه اللّيل رءا كوكباً قال هذا ربّى فلمّا أفل قال لاأحبّ الآفلين»(22)
هدف حضرت ابراهيم عليه السلام از جمله ى «لا أحبّ الآفلين» تفهيم اين نكته بود: چيزى كه براى انسان باقى نمى ماند و از نظر او غايب مى شود، شايسته نيست كه انسان به آن دل ببندد. معبود بايد كسى باشد كه انسان به شكل فطرى او را دوست داشته باشد. بنا بر اين، بايد چيزى را بپرستد كه دستخوش زوال نمى گردد.
اين برهان به گونهاى است كه تمامى اقشار مردم، خواص و عوام، آن را مى فهمند و از سوى ديگر عام و فراگير است. زيرا غروب يعنى زوال هر چيزى پس از وجودش، و اين معنا در باره ى همه ى موجودات صادق است. پس، برهان حضرت ابراهيم عليه السلام پايه و اساس هر گونه شرك و دوگانه پرستى را منهدم مى سازد.(23)
22) انعام / 76.
23) الميزان / ج 7 / ص 185.
sebtoshshaikh
16th May 2012, 12:32 PM
با نام خردداد عاقل خواه و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت شما
البته این مطلب گفتنی است که :
مواردی از این قبیل که در قرآن ذکر شده ، برای تذکر به انسان و یادآوری اوست .
و گرنه ؛ هر عقل سلیم می تواند تمام اصول دین را اثبات کند .
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.