آبجی
1st March 2010, 03:43 PM
پروفسور محمدعبدالسلام، فيزيكدان برجستهپاكستاني، برنده جايزه نوبل فيزيك و بنيانگذارمركز بينالمللي فيزيك نظري (تريست ايتاليا)،روز پنجشنبه اول آذرماه 1375، درگذشت.
پروفسور عبدالسلام در ژانويه 1926 درجانگ پاكستان به دنيا آمد، در دانشگاه پنجابتحصيل كرد و سپس راهي انگلستان شد.درآنجا، از كالج سنت جان (كيمبريج) با درجهممتاز در رشتههاي رياضيات و فيزيك ليسانسگرفت، سپس درسال 1952 از آزمايشگاهكاونديش، به اخذ درجه دكترا در فيزيك نظرينايل شد و در سال 1957، بخش فيزيك نظريامپريال كالج لندن را بنيان نهاد.
عبدالسلام، درسال 1964، مركز بينالملليفيزيك نظري (ictp) را در شهر تريست ايتالياتأسيس كرد. فكر تأسيس اين مركز هنگاميمطرح شد كه وي در سال 1960 به نمايندگي ازدولت پاكستان در كنفرانس آژانس بينالمللي انرژي اتمي در وين شركت كرده بود. او لزومبررسي طرح تأسيس مركز بينالمللي برايفيزيك نظري را در قطعنامه كنفرانس گنجاند،اما تا تصويب نهايي طرح و تأمين اعتبارچندسال طول كشيد. دولتهاي عضو سازمان آموزشي و علمي ملل متحد (يونسكو) پيشنهادكمك مالي كردند و از ميان اين پيشنهادها،دولت ايتاليا با 300 هزار دلار كمك نقدي ويك ساختمان مناسب، بزرگترين كمك را دراختيار عبدالسلام قرار داد. مركز تحقيقاتفيزيك نظري در اول اكتبر 1964 (10 شهريور1343) آغاز به كار كرد.
مركز تحقيقات فيزيك نظري، تاكنونپذيراي حدود 29 هزار فيزيكدان دستاندركارپژوهشهاي تجربي و نظري بوده است. حدود16 هزار نفر از اين افراد در دانشگاهها ومؤسسات پژوهشي كشورهاي درحال توسعهكار ميكنند.
همچنين به كمك اين مركز،دورههاي پژوهشي در كشورهاي درحالتوسعه داير ميشود. از سال 1981، دورههاي 4تا 8 هفتهاي در كشورهاي چين، غنا، بنگلادش،كلمبيا، سريلانكا و سودان داير شده است. اينمركز، شبكهاي از 195 انستيتوي فيزيك در 46كشور درحال توسعه تشكيل داده است كه درمخارج و سازماندهي برنامهها همكاري دارند.همچنين، از طريق طرحي به نام (بانك كتاب)بيش از 20 هزار جلد كتاب و 30هزار نسخه نشريات جديد ميان 400 انستيتو در 90 كشورتوزيع كرده است. درحال حاضر، قسمت عمدههزينههاي مركز از طرف مؤسسهها ودانشگاهها، عمدتا از كشورهاي درحال توسعهتأمين ميشود. هرسال حدود 1000 فيزيكداناز كشورهاي پيشرفته و 1000 فيزيكدان ازكشورهاي درحال توسعه در مركز تريستپذيرايي ميشوند و در دورههاي تحقيقاتي،كارگاهها، سمينارها و در برنامههاي پژوهشي،كه از دو سه ماه تا يكي دوسال طول ميكشد، شركت ميكنند. به علاوه، از محل اهداييهاي كهدولت ايتاليا در اختيار مركز قرار داده، هرسال به100 نفر بورسيهايي تعلق ميگيرد تا بتوانند درآزمايشگاههاي كشور ايتاليا به كار فيزيكتجربي بپردازند.
پروفسور عبدالسلام اعتقاد راسخي بهتوسعه علم و تكنولوژي در كشورهاي جنوبداشت. وي معتقد بود كساني كه سرنوشتبشرهاي روبهرشد را در دست دارند (بويژه دركشورهاي جنوب) اگر ميخواهند گامهاييبردارند بايد امكاناتي فراهم آورند تا بينواياندانش و تكنولوژي روز را بياموزند، بتواننددانش و تكنولوژي نو بيافرينند، برآن چيره شوند و از آن بهره گيرند. عبدالسلام معتقد بودعلت عقبماندگي كشورهاي جهان سوم گرچهمنشأ و مبناي استعماري دارد، ولي كندي وبيتحركي دانشمندان و متفكران اين كشورهادر تداوم آن بيتأثير نبوده است. عبدالسلام، درماندگي علم و تكنولوژي در جهان سوم راسه علت ميدانست: اول، نداشتن تعهد جدي ومعنادار در مقابل علم، اعم از علم محض ياكاربردي؛ دوم، راه و روش نادرست كشورهايجهان سوم با كار و دانش و سوم، فقدان تعهد نسبت به تحصيل خوداتكايي و اعتمادبهنفسدر زمينه تكنولوژي. وي معتقد بود كه برايتوسعه، ايجاد اراده سياسي در بهرهگيري از علمو تكنولوژي، نخستين قدم است و پس از آن،توزيع يكسان منابع علمي ميان اغنيا و فقراست. تربيت استعدادهاي درخشان و پرورشنخبگاني در همه زمينههاي علوم، بخصوص دركشورهاي جهان سوم از جمله همين راههاينجات و رهايي اين ملل محروم است: (علموسيله همكاري تمام بشر و بويژه وسيله همكاري كشورهاي عربي ـ اسلامي است. مابهعلم بينالمللي مديون هستيم و بايد بامناعتطبع دينمان را ادا كنيم. امر خطير علمبدون پشتيباني بيدريغ مسؤولان كشورهانميتواند شكوفا شود. ما در كشورهايمان به بنيادهايي نيازمنديم كه دانشمندان آنها را ادارهكنند، به مراكز تعليم و تربيت عاليه بينالمللي درداخل دانشگاههايمان و مستقل از آنها،نيازمنديم كه حمايت مالي بيدريغ، امنيت وامكان تداوم كار را براي افراد و آرمانهايشان فراهم كنند. نگذاريد در آينده بنويسند كه درقرن پانزدهم هجري دانشمندان وجود داشتندولي از حاكمان دانش دوست و كمكهايبيدريغشان خبري نبود.)
بنابراين، شايسته است همكيشان او دركشورهاي جهان سوم، بخصوص انديشمندانكشورمان در طرحهاي بزرگ پژوهشي آندانشمند فرزانه به بحث و فحص بپردازند تا باگرامي داشتن ياد و نام او، استمرار انديشه و تفكر آن عالم مسلمان را در راه ترقي و توسعهدانش بشري موجب شوند.
پروفسور عبدالسلام در ژانويه 1926 درجانگ پاكستان به دنيا آمد، در دانشگاه پنجابتحصيل كرد و سپس راهي انگلستان شد.درآنجا، از كالج سنت جان (كيمبريج) با درجهممتاز در رشتههاي رياضيات و فيزيك ليسانسگرفت، سپس درسال 1952 از آزمايشگاهكاونديش، به اخذ درجه دكترا در فيزيك نظرينايل شد و در سال 1957، بخش فيزيك نظريامپريال كالج لندن را بنيان نهاد.
عبدالسلام، درسال 1964، مركز بينالملليفيزيك نظري (ictp) را در شهر تريست ايتالياتأسيس كرد. فكر تأسيس اين مركز هنگاميمطرح شد كه وي در سال 1960 به نمايندگي ازدولت پاكستان در كنفرانس آژانس بينالمللي انرژي اتمي در وين شركت كرده بود. او لزومبررسي طرح تأسيس مركز بينالمللي برايفيزيك نظري را در قطعنامه كنفرانس گنجاند،اما تا تصويب نهايي طرح و تأمين اعتبارچندسال طول كشيد. دولتهاي عضو سازمان آموزشي و علمي ملل متحد (يونسكو) پيشنهادكمك مالي كردند و از ميان اين پيشنهادها،دولت ايتاليا با 300 هزار دلار كمك نقدي ويك ساختمان مناسب، بزرگترين كمك را دراختيار عبدالسلام قرار داد. مركز تحقيقاتفيزيك نظري در اول اكتبر 1964 (10 شهريور1343) آغاز به كار كرد.
مركز تحقيقات فيزيك نظري، تاكنونپذيراي حدود 29 هزار فيزيكدان دستاندركارپژوهشهاي تجربي و نظري بوده است. حدود16 هزار نفر از اين افراد در دانشگاهها ومؤسسات پژوهشي كشورهاي درحال توسعهكار ميكنند.
همچنين به كمك اين مركز،دورههاي پژوهشي در كشورهاي درحالتوسعه داير ميشود. از سال 1981، دورههاي 4تا 8 هفتهاي در كشورهاي چين، غنا، بنگلادش،كلمبيا، سريلانكا و سودان داير شده است. اينمركز، شبكهاي از 195 انستيتوي فيزيك در 46كشور درحال توسعه تشكيل داده است كه درمخارج و سازماندهي برنامهها همكاري دارند.همچنين، از طريق طرحي به نام (بانك كتاب)بيش از 20 هزار جلد كتاب و 30هزار نسخه نشريات جديد ميان 400 انستيتو در 90 كشورتوزيع كرده است. درحال حاضر، قسمت عمدههزينههاي مركز از طرف مؤسسهها ودانشگاهها، عمدتا از كشورهاي درحال توسعهتأمين ميشود. هرسال حدود 1000 فيزيكداناز كشورهاي پيشرفته و 1000 فيزيكدان ازكشورهاي درحال توسعه در مركز تريستپذيرايي ميشوند و در دورههاي تحقيقاتي،كارگاهها، سمينارها و در برنامههاي پژوهشي،كه از دو سه ماه تا يكي دوسال طول ميكشد، شركت ميكنند. به علاوه، از محل اهداييهاي كهدولت ايتاليا در اختيار مركز قرار داده، هرسال به100 نفر بورسيهايي تعلق ميگيرد تا بتوانند درآزمايشگاههاي كشور ايتاليا به كار فيزيكتجربي بپردازند.
پروفسور عبدالسلام اعتقاد راسخي بهتوسعه علم و تكنولوژي در كشورهاي جنوبداشت. وي معتقد بود كساني كه سرنوشتبشرهاي روبهرشد را در دست دارند (بويژه دركشورهاي جنوب) اگر ميخواهند گامهاييبردارند بايد امكاناتي فراهم آورند تا بينواياندانش و تكنولوژي روز را بياموزند، بتواننددانش و تكنولوژي نو بيافرينند، برآن چيره شوند و از آن بهره گيرند. عبدالسلام معتقد بودعلت عقبماندگي كشورهاي جهان سوم گرچهمنشأ و مبناي استعماري دارد، ولي كندي وبيتحركي دانشمندان و متفكران اين كشورهادر تداوم آن بيتأثير نبوده است. عبدالسلام، درماندگي علم و تكنولوژي در جهان سوم راسه علت ميدانست: اول، نداشتن تعهد جدي ومعنادار در مقابل علم، اعم از علم محض ياكاربردي؛ دوم، راه و روش نادرست كشورهايجهان سوم با كار و دانش و سوم، فقدان تعهد نسبت به تحصيل خوداتكايي و اعتمادبهنفسدر زمينه تكنولوژي. وي معتقد بود كه برايتوسعه، ايجاد اراده سياسي در بهرهگيري از علمو تكنولوژي، نخستين قدم است و پس از آن،توزيع يكسان منابع علمي ميان اغنيا و فقراست. تربيت استعدادهاي درخشان و پرورشنخبگاني در همه زمينههاي علوم، بخصوص دركشورهاي جهان سوم از جمله همين راههاينجات و رهايي اين ملل محروم است: (علموسيله همكاري تمام بشر و بويژه وسيله همكاري كشورهاي عربي ـ اسلامي است. مابهعلم بينالمللي مديون هستيم و بايد بامناعتطبع دينمان را ادا كنيم. امر خطير علمبدون پشتيباني بيدريغ مسؤولان كشورهانميتواند شكوفا شود. ما در كشورهايمان به بنيادهايي نيازمنديم كه دانشمندان آنها را ادارهكنند، به مراكز تعليم و تربيت عاليه بينالمللي درداخل دانشگاههايمان و مستقل از آنها،نيازمنديم كه حمايت مالي بيدريغ، امنيت وامكان تداوم كار را براي افراد و آرمانهايشان فراهم كنند. نگذاريد در آينده بنويسند كه درقرن پانزدهم هجري دانشمندان وجود داشتندولي از حاكمان دانش دوست و كمكهايبيدريغشان خبري نبود.)
بنابراين، شايسته است همكيشان او دركشورهاي جهان سوم، بخصوص انديشمندانكشورمان در طرحهاي بزرگ پژوهشي آندانشمند فرزانه به بحث و فحص بپردازند تا باگرامي داشتن ياد و نام او، استمرار انديشه و تفكر آن عالم مسلمان را در راه ترقي و توسعهدانش بشري موجب شوند.