PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یکی از هردمبیل ترین زمان ها



MR_Jentelman
26th February 2010, 01:40 AM
http://img.tebyan.net/big/1387/03/876423916814391242190206112496110921411643.jpg

محمد وقتی به دنیا آمد، پدرش- محمدحسن- رئیس قبیله قاجار بود که در گرگان بساط پهن کرده بودند. از قضا آن موقع یکی از هردمبیل ترین زمان ها در تاریخ ایران بود. محمدحسن از یک طرف با عادل خان افشاری- برادر نادرشاه- گیس کشی داشت و از طرف دیگر، یقه کریم خان زند را گرفته بود؛ البته عادل خان و کریم خان هم سایه یکدیگر را با تیر می زدند. در این هاگیر و واگیر، محمدحسین توسط لشکر کریم خان کشته شد و محمد گیر عادل خان افتاد- گفتیم که اوضاع هردمبیل بوده-؛ عادل هم که می خواست نسل قاجار را کنترل کند و بعد براندازد، به طور دردآوری یک نقطه از قاف آقامحمدخان کم کرد و او را فرستاد پیش کریم خان در شیراز تا او للگی محمدخان را بکند. اینجوری آقای دو نقطه شد آغای یک نقطه.
کریم خان مدتی بعد مرد و چون خاندان زند چشم نداشتند همدیگر را ببینند افتادند به جان هم. آغامحمدخان هم که عقلش رسیده بود فلنگ را بست و رفت وسط قبیله خودشان و هرجا نشست از در رفتن زهوار زندها گفت و گفت الان بهترین موقع است که اسم خودمان را وارد تاریخ کنیم. سپاه قاجار به فرماندهی آغامحمدخان به شیراز رسید تا لطفعلی خان زند را که از بد روزگار آخرین حاکم زندیه بود اما خودش خبر نداشت، خلاص کند. آغامحمدخان بالاخره لطفعلی را در کرمان گیر آورد، چشم هایش را درآورد، بعد دست و پاهایش را برید و چون دیگر چیز قابل ذکری از او نمانده بود، فرستادش پیش کریم خان آن دنیا. آغامحمدخان بعد رفت گرجستان و شورش آنجا را آن قدر خفن خواباند که کسی زنده نماند تا نفس بکشد. او بعد به تهران آمد و اینجا را پایتخت کرد، سپس بلند شد و رفت خراسان تا به خاطر انداختن یک نقطه از اسمش در عنفوان کودکی توسط آنها، حالی اساسی به شان بدهد که داد.
آغامحمدخان که حالا اولین شاه قاجار هم شده بود، دوباره عزم سفر گرجستان کرد تا ببیند کسی زنده مانده یا نه اما بین راه تکه ای که به اطرافیان اش انداخت، تو این مایه ها بود که «فردا پدر همه تون رو درمی آرم». اطرافیان هم که از در آوردن پدرشان به لرزه افتاده بودند، شب ریختند توی چادر او و کشتندش. این طوری آغامحمد به خاطر یک تکه انداختن مرد و چون کمبود نقطه داشت، برادرزاده اش- فتحعلی- جای او نشست و ایران را به باد داد.
منبع: همشهری

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد