توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نور جدید | فصل اول
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 08:58 PM
در حدود صد سال پیش اشعة ایكس در آزمایشگاه بوجود آمد و در موارد بسیار گسترده ای كاربرد پیدا كرد و این یك پیشرفت و جهش فوق العاده شگفت انگیز به شمار می آمد. در آخرین هفته های سال 1895كه رونتگن به طور رسمی تولید آن را اعلام كرد، روزنامه ها، مجلات و ژورنال های حرفه ای سراسر دنیا توضیحات دقیقی از این اشعة مرموز همراه با دستورالعمل مشروح جهت تولید و استفاده از آن می دادند. در فوریة سال 1896 اكثر مراكز شهرها و شهرستان های آمریكا شاهد برگزاری اولین نمایش هایی از این « نور جدید » بودند. در مدت یك سال كاربرد اشعة ایكس در تشخیص و درمان بیماری ها شاخة جدیدی در علم پزشكی به وجود آورد.
در حقیقت نگرش عمومی و واكنش افراد متخصص آن عصر نسبت به اشعة جدید تمام تاریخچة پرتونگاری پزشكی را به ما می نمایاند. این برای اولین بار در مسیر علم پزشكی بود كه یك دستگاه الكتریكی پیچیده، رابطة عاطفی ای بین پزشك و بیمار ایجاد میكرد. سؤالات گوناگونی بود كه بایستی به آنها پرداخته می شد: چه كسی این ماشین را به كار خواهد گرفت؟ آن شخص چه نوع آموزشی نیاز خواهد داشت؟ چه كسی بایستی برای این تجهیزات هزینه میكرد؟ ویا چه کسی می توانست با دیدن عكسهای رادیولوژی در مورد نحوة درمان بیمار تصمیم گیرد؟ وقایعی كه در مورد رادیولوژی در آن سالها روی میداد به عنوان خط مشیی برای علم پزشكی در آن سالها به كار گرفته شد. اینكه چه هزینه ای و چه تكنولوژیی و چه حوزه و قلمروی حرفه ایی و... در زمینة اشعة ایكس مورد نیاز بود اولین سؤالاتی بودند كه در پایان این قرن ( قرن نوزدهم ) توسط مردان و زنانی كه خود را « پیشگامان رادیولوژی » میدانستند مطرح بود.
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 09:00 PM
در هشتم نوامبر 1895 ویلهِلم کُنراد رونتگن[1] پروفسور آلمانی تبار ( 1923 - 1845 ) در حال کار در تاریکخانة آزمایشگاه وُزِنبرگ بود. آزمایشهای او حول پدیده های نوری و انواع آنها- که بوسیلة تخلیة الکتریکی در ولتاژهای بالا و درون لامپهای خلا بوجود می آمدند- بود. اینگونه لامپها را، به طور کلی با نام « لامپهای کروکس[2] » می شناسند- بعد از مرگ محقق انگلیسی ویلیام کروکس ( 1919 – 1832 )- که به طور گسترده ای در دسترس بود. رونتگن مجذوب اشعه های کاتدی و تعیین برد آنها در خارج از لامپ شده بود.
آنچه باعث تعجب رونتگن شده بود این بود که وقتی لامپ شارژ می شد صفحه ای که به عنوان پردۀ مشاهده در طرف دیگر اتاق قرار داده بود شروع به درخشش می کرد. این ثابت می کرد که صفحة پوشانده شده از پلاتینوسیانید باریم( همان پرده )که خیلی دور از اشعۀ کاتدی قرار داشت با آن وارد واکنش می شد. ما اطلاعات کمی در مورد توالی کارهایش در روزهای بعد داریم، مگر اینکه او اجسام مختلفی را بین لامپ و پرده قرار می داد و اشعۀ جدید را آزمایش می کرد، او مشاهده کرد که استخوانهای دستش به طور واضحی از میان گوشت نمایان می شوند. رونتگن برای هفت هفته با دقت زیادی به برنامه ریزی و اجرای آزمایشهایی برای تعیین ماهیت اشعه ها دست زد. او در اختفا و انزوا کار می کرد، بطوریكه به یکی از دوستانش گفته بود: « من یک چیز جذاب و جالب کشف کرده ام، اما نمی دانم به چه دلیل مشاهداتم صحیح است ». در حقیقت، آزمایشهای رونتگن آنقدر زیاد بود که او را در رسیدن به این باور که مشاهداتش حقیقت دارند متقاعد ساختند. و همین باعث بالا رفتن اطلاعات علمی مورد تأیید ما دربارۀ پدیده های موجود بود.
در 28 دسامبر 1895 رونتگن گزارشی مقدماتی با عنوان "Uber eine neue Art von Strahlen" همراه با چند عکس رادیوگرافی آزمایشی و عکس دست همسرش به رئیس انجمنِ فیزیك-پزشكی وورزبرگ[3] ارائه داد، او در اولین روزهای سال جدید چند گزارش چاپی به دوستانش در سراسر اروپا فرستاد. ژانویة آن سال شاهد فراگیر شدن تمام دنیا با « اشعۀ ایكس خیره کننده » شد، و رونتگن این کشف را معجزه ای در پزشکی خواند. رونتگن، که اولین جایزۀ نوبل سال 1901 را آن خود ساخته بود، نپذیرفت که در مورد اشعۀ ایكس چیزی را به طور عمومی یا خصوصی فاش کند، او حتی از اینکه شرح مختصری در مورد کشفش و کاربردهای آن بدهد اجتناب کرد.
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 09:02 PM
« نور جدید از میان گوشت به استخوانها می نگرد ! » این عبارت در اواسط ژانویه 1896 به یك باره تیتر روزنامه های امریكا شد همچنین عبارت « اجسام جامد آشكار شدند!! » همراه با عكس های رادیو گرافی رونتگن و دیاگرام و جزئیات چگونگی تولید اشعه؛ در طول یك هفته، نمایشهایی در كالجها، دبیرستانها و همچنین در مكانهای عمومی بر پا شد.اینكه « به زودی هر خانه ای یك دستگاه اشعة كاتدی داشته باشد » هر مخترعی را به هیجان می آورد.
توماس ادیسون[1] ( 1931 – 1874 )، یكی از آنهایی که مشتاق تكمیل كشف رونتگن بودند بود. تلاش او برای تهیة عكس رادیوگرافی از محتویات اطلاعاتی مغز، او را هفته ها در آزمایشگاهش مشغول كرد. كار او تنها باعث پیشرفت در دستگاه فلورسكوپ دستی شد، اما او در ساخت « لامپ اشعة ایكس » برای مصارف خانگی مأیوس شد.
ادیسون تنها كسی نبود كه از راه تجربه دست به چنین تلاشهایی زد. بعد از این به طور وسیعی ابزار آلات و لوازم مورد نیاز در دسترس قرار گرفت، و به زودی با اندك مبلغی هر كس می توانست یك عكس اشعة ایكس داشته باشند. محلها یا استودیو هایی جهت گرفتن ” عكس استخوان “ دایر شد، اشعاری در باب اشعة ایكس در مجلات عمومی به چشم می خورد، و همچنین در كارتونها، داستانهای كوتاه و حتی تبلیغات نیز اشعة ایكس راه پیدا كرد. كاراگاهان نیز طرفدار استفاده از دستگاه رونتگن برای پی بردن به افکار یک شخص ( مثلاً در تشخیص زوجهای بی وفا )، و یا یافتن وسایلی كه احتمالاً در زیر لباس دیگران مخفی شده است ( با عینك اشعة ایكس ) شدند.
خیلی از این موارد پوچ و بیهوده به نظر می رسد، ولی اینگونه موارد خبر از سطح بینش و آگاهی عمومی آن زمان در مورد اشعة ایكس و كاربرد پزشكی اش را نشان می دهد. در همان ماه كه نخستین خبرها در روزنامه های امریكا منتشر شد، پزشكان برای گرفتن عكس رادیوگرافی از استخوانهای شكستة بیماران و حتی اندام سطحی، خواستار آن شدند. می توان گفت كه قبل و بعد از آن زمان هیچ تكنولوژیی به این سرعت مورد پذیرش قرار نگرفت.
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 09:03 PM
در همان زمان توانایی های تشخیصی اشعۀ ایكس مورد تحقیق قرار گرفت، بعضی از محققین غرق در کاربرد این اشعه در تشخیص بیماری شدند. هیچگونه دلیل علمیی وجود نداشت که به استناد آن انتظار درمان پذیر ساختن برود، اما در آن زمان یک درک درست و کامل برای پزشکان داد. از اوایل قرن نوزدهم، برق درمانی برای دردهای جسمی و ذهنی راه موقتی بود که مورد استقبال قرار گرفت. تجهیزات مشابه آنچه در برق درمانی به کار می رفت می توانست اشعۀ ایكس را تولید کند. در 12 ژانویه 1896، چند روز بعد از اعلان کار رونتگن، امیل گراب[1] یک برق درمان اهل شیکاگو، سرطان سینۀ یک زن را که عود کرده بود تشخیص داد. به زودی کلمات « درمان با اشعۀ ایكس » به لیست موضوعی در متون درمانی و مدارس پیوستند.
مطابق روایات خیلی از پزشکان و فیزیکدانان بسیار فریفتة اشعه ها شدند. در پایان سال 1896 چندین تن از محققین متوجه تأثیرات آرامش بخش اشعه ها بر سرطانهای دردناک و رنج آور شدند. از دیگر نتایج قابل توجه و قابل ذکر تأثیر آنها بر جراحات سطحی و ضایعات پوستی است، تا وقتی که دیگران کاربردهای ضد باکتریایی ممکنِ اشعه ها را مورد تحقیق قرار داده بودند. گزارشات مربوط به سرطانهای بدخیم که درمیان بافتهای سالم ظاهر می شدند امیدِ به ثمر رسیدنِ زحماتشان را می داد، و کاربردهای جدیدی را گوشزد میکرد. حتی پایه ای ترین موارد در اشعه ایكس به طور بالقوه ای سودمند به نظر می رسید، و در امریکا و فرانسه درمانگاههای مو برای مقاصد آرایشی بر پا شدند.
اشعه های جدید معجزه آسا، که استخوان را از میان گوشت پدیدار می ساختند، ظاهراً می توانستند در درمان تعدادی از امراض کمک کنند. طرفداری عموم مردم و اشخاص خاص، و بیماریهایی که در آن سالها مورد بررسی قرارگرفتند، باعث شدند که خطرات زیستی این اشعه به کندی کشف شوند. تنها گروهی از پزشکان و فیزکیدانان با دقت و زحمت بسیار از راه تحقیقات برنامه ریزی شده توانستند کاربرد این اشعه را در زمینة تومور شناسیِ تابشی توسعه دهند.
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 09:07 PM
حقیقت این است که اشعة ایكس توانست کار تشخیص بیماری را بهبود بخشد و این اطمینانی مضاعف را در پی داشت و روش تشخیص را با کمی تحول به یک کار تخصصی مبدل ساخت. بزودی مدارس خصوصی دوره های آموزشییهم برای درمان با اشعة ایكس و هم برای رادیوگرافی دایر کردند. بعضی مدارس ( و بعضی از دانشجویان ) از دیگران در این زمینه پیشی گرفتند. مدارسی در فیلادلفیا و بوستون برنامه هایی برا ی تدریس چگونگی استفاده از اشعة ایكس در دورة پزشكی تنظیم كردند. مدارس دیگر ( همان « آكادمیهای مكاتبه ای » )هدف خود را بر روی پرورش متخصص برق و عکاس قرار دادند تا بتوانند پشتیبان شایسته ای در پزشکی باشند و بقول خودشان « دکترهای رونتگنولوژی ] پرتوشناسی[ » باشند.
در حقیقت اینکه چه کسی می توانست فیلم ها را بفهمد یا درمان مورد نیاز را تشخیص دهد از بیشترین موضوعات مورد بحث بود. در این قسمت بود که فرمهایی جهت ثبت صحیح تأثیرات اشعة ایكس تهیه شد، انجمن اشعة رونتگن امریكا (1900) کوششهایی جهت تعریف متخصص رونتگنولوژی کرد. رادیولوژیست تازه کار با پرداخت 5 دلار عوارض سالیانه میتوانست در زمینة تخصصش در فعالیتهای ملی شراكت داشته باشد و نشریة رسمی و معتبری را دریافت کند- خبرنامة اشعة ایكس امریکایی ها- که در 1897 توسط كشیش لوئیس[1] به عنوان پزشک و هبر روبرت[2] به عنوان کارفرما تأسیس شد.
در سال 1905، بیشتر بیمارستانها « اتاقهای اشعة ایكس » داشتند و پزشکان و تکنسینهایی برای تصدی این امر انتخاب شده بودند. در سرتاسر ایالات متحده بیشتر انجمنهای بزرگ از امکانات ویژه ای برخوردار بودند، و معمولاً به نام آزمایشگاه اشعة ایكس خوانده می شدند، بطوریکه امکان مطالعة عكسهای رادیوگرافی برای پزشكان فراهم بود. امّا آنچه فیلمها می گفتند آنطور که باید و شاید واضح و روشن نبود و کاربرد اشعه ها در درمان امراض به عنوان شغلِ « زیر پله ای »، آنچنان که عکسبرداری پزشکی و فیزیوتراپی بودند، در بیمارستان مطرح نبود. سالها گذشت تا جرقه و تکانی برای سازماندهی و اطمینان بخشی به روش استفاده از بخش رادیولوژی در ذهن پزشکان و تکنسینهای متخصص این رشته خورد.
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 09:08 PM
در فوریۀ 1896، یک پروفسور فیزیک در دانشگاه وندربیلت، رئیس دانشکدۀ پزشکی را متقاعد ساخت تا طی یک آزمایش از جمجمه اش عکس بگیرد. سه هفته بعد موهای سر رئیس ریخت، با این حال آنها در ثبت دقیق این واقعه سهل انگاری کرده و برای آن دلیلی روشن ذکر نکردند. در اواخر 1896، گزارشاتی مانند آن و حتی گاهی مزحک نیز دیده می شد. در میان مشکلات گزارش شده التهاب، بی حسی، ریزش مو، عفونت، پوسته شدن و درد شدید را به اشعۀ ایكس ربط داده بودند. دلایل ممکن بسیاری مورد تحقیق قرار گرفت: گاز اُزن تولید شده توسط ژنراتور ساکن، گرما و رطوبت خیلی زیاد، بیش از حد در معرض پرتو قرار گرفتن، و « حساسیت به اشعۀ ایكس ». در نگاهی به گذشته اینکه یك طور بی میلی نسبت به مقصر دانستن « اشعه های جدید » در بروز علائم غیر عادی بیماری وجود داشته گیج کننده بنظر می آید. اما هیچگونه سابقۀ تاریخی که بر پایۀ ترس معقول از اشعه ها باشد، و نیز دلیلی برای قبول اینکه تأثیرات آنها می توانسته کمتر یا بیشتر از ضرر برق باشد وجود ندارد.
وقتی علیه این عقیدۀ گسترده که اشعۀ ایكس بی ضرر است مخالفتهایی دیده شد، سؤالات اولیه دربارۀ ایمنی و کوششهایی در حفاظت تقویت شدند. اواخر سال 1896 الیهو تامسون[1] یک آماس پوستی روی انگشت دستش دید، و نتیجه گرفت که اشعه های باعث این مرض شده اند. ویلیام رولینز[2]، در سری کتابهایش به نام « نکاتی بر نورِ ایكس » که قابل توجه هستند احتیاط زیاد و استفاده از پوششهای سربی را حین پرتو دهی مورد دفاع قرار داد. اما اکثر افراد مشغول در این رشته این سخنان را نادیده گرفتند، و بزودی دارو و مرهمهایی از روی ( Zinc ) برای رفع سرخی بینی و دستانِ « متصدیانِ اشعۀ ایكس » بفروش رسید.
برای بسیاری از مردان و زنان دیگر خیلی دیر شده بود. این بی توجهی ادامه داشت تا مرگِ کلارنس دالی[3] ( 1904 – 1865 )- دستیار ادیسون در ساخت تجهیزات اشعة ایكس ، و ثبت کنندة مبارزۀ او با سوختن، قطع عضوهای پیاپی، و جراحتهای وسیع- که مشاهده گران پزشکی به این نتیجۀ جدی و قطعی رسیدند که اشعه ها می توانند کشنده و مهلک باشند. حتی پس از این واقعه؛ باور اینکه اشعه ها بطور مستقیم اثر سرطان زایی دارند مشکل بود. در این سالها، آگهی ترحیم پیشگامان رادیولوژی با یک نظم غم انگیزی در مجلات ظاهر می شد، محققان برای حل این تناقض و دوگانگی که این کشف جدید به همان اندازه که می تواند شفابخش باشد مرگ آفرین است تلاش کردند.
SOURCE MOBILE
22nd October 2008, 09:09 PM
رونتگن، که اشعة x را برای دیگران گذاشت تا توسعه دهند و تکمیلش کنند، در سال 1923 دار فانی را وداع گفت، او آنقدر زنده ماند تا ببیند که چطور کشفش از یک اتاق تاریک شروع شد تا جزئی ضروری از جهان پزشکی مدرن شد.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.