توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كارافريني
ریپورتر
8th February 2010, 11:35 AM
كارآفريني چيست؟
كارآفريني چيست؟
كارآفريني : واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي Entreprendre به معناي " متعهد شدن " نشاُت گرفته اسـت. بنابـر تعريف واژنامه دانشگـاهي وبستر : كارآفرين كسي است كه متعهد مي شود مخاطره هـاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي ، اداره و تقبل كند.
اقتصاد دانان نخستين كساني بودند كه در نظريه هاي اقتصادي خود به تشريح كارآفرين و كارآفريني پرداختند. ژوزف شومپــيتر كارآفرين را نيــروي محركــه اصلي در توسعه اقتصادي مي داند و مي گويد: نقش كارآفرين نوآوري است . از ديدگاه وي ارائه كالايي جديد ، ارائه روشي جديد در فرآيند توليد ، گشايش بازاري تازه ، يافتن منابع جديد و ايجاد هرگونه تشكيلات جديد در صنعت و... از فعاليت هاي كارآفرينان است. كـرزنر نيز كـه از استــادان اقتصاد دانشگاه نيويورك مي باشد كارآفريني را اين گونه تشريح مي كند : كارآفريني يعني ايجاد سازگاري و هماهنگي متقابل بيشتر در عمليات بازارها.
كارآفريني سازماني : فرآيندي است كه در ان محصولات يا فرآيند هاي نوآوري شده از طريق القاء و ايجاد فرهنگ كارآفرينانه در يك سازمان از قبل تاُسيس شده ، به ظهـور مي رسند.به تعريفــي ديگر : فعاليتهـاي كارآفرينانـه فعاليت هايي است كه از منابـع و حمـايت سازماني به منظور دستيابي به نتايج نـوآورانه برخـوردار مي باشد.
كارآفرين سازماني: كسي كه تحت حمايت يك شركت ، محصولات ، فعاليتها و تكنولوژي جديد را كشف و به بهره داري مي رساند.
كارآفريني : فرآينــدي است كه منجر به ايجــاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي گردد.كارآفريني عبارتسـت از فرآينـد ايجـاد ارزش از راه تشكيل مجموعهُ منحصر به فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصتها.
كارآفرين (مستقل) : فردي كه مسوُليت اوليه وي جمع آوري منابع لازم براي شروع كسب و كار است و يا كسي كه منابع لازم براي شروع و يا رشد كسب و كاري را بسيج مي نمايد و تمركز او بر نواوري و توسعه فرآيند ، محصول يا خدمات جديد مي باشد. به عبارت ديگر ، كارآفرين فردي است كه يك شركت را ايجاد و اداره مي كند و هدف اصلي اش سود آوري و رشد است . مشخصه اصلي يك كارآفرين ، نوآوري مي باشد.
كارآفرين شركتي : كارآفريني شركتي به مفهوم تعهد شركت به ايجاد و معرفي محصولات جديد و نظام هاي سازماني نوين است.
ويژگيهاي شخصيتي كارآفرينان : ديويد مك كللند از استادان روانشناسي دانشگاه هاروارد آمريكا كه اولين بار "نظريه روانشناسي توسعه اقتصادي" را مطرح نمود ، معتقد است كه عامل عقب ماندگي اقتصادي در كشور هاي در حال توسعه مربوط به عدم درك خلاقيت فردي است بنابر عقيده ايشان با يك برنامه صحيح تعليم و تربيت مي توان روحيه كاري لازم را در جوامع تقويت نمود ، به گونه اي كه شرايط لازم براي صنعتي شدن جوامع فراهم آيد.
كارلند و همكارانش اهم ويژگيهايي را كه در مورد كارآفرينان مورد بررسي واقع و تاُييد شده بودند ، جمع آوري نمودند كه اهم آنها عبارتند از:
- نياز به توفيق
- تمايل به مخاطره پذيري
- نياز به استقلال
- كارآفرينان داراي مركز كنترل دروني هستند.
- خلاقيت
.
ریپورتر
8th February 2010, 11:37 AM
خانواده و كارآفريني
كار آفريني مفهومي است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروري بر ادبيات كارآفريني نشان ميدهد كه مفهوم كارآفريني براي اولين بار توسط اقتصاددانان مطرح شد. سپس با توجه به اهميت و نقش كارآفريني در شكلگيري تحولات اقتصادي در جوامع، دانشمندان علوم اجتماعي نيز به بررسي ويژگيهاي فردي و اجتماعي كارآفرينان پرداختند. خانواده، كانوني است كه در شكلگيري اين ويژگيها، ميتواند نقش حياتي ايفا كند. در جوامع سنتي كه مردان نقش «نانآوري» و زنان نقش «خانهداري و تربيت فرزندان» را بر عهده داشتند، انتقال ايده كسب و كار بيشتر از طرف مرد صورت ميگرفت؛ ساختار جديد خانواده درجامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوههاي تازهاي از بروز خلاقيت و نوآوري را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. بدنبال اين تغيير نگرش؛ شيوه توليد، سبك زندگي و نقشهاي والدين در درون خانواده نيز دچار دگرگوني شد. به شكلي كه هر كدام از والدين با رفتار خود ميتوانند در رشد اعتماد به نفس،خلق ايدههاي جديد در خانواده و تعيين مسير شغلي فرزندان، نقشهاي اساسي را ايفاء كنند.
اگر خانواده را از ديدگاه نهادي مورد بررسي قرار دهيم به اين نتيجه ميرسيم كه كه خانواده از نظر كمي و كيفي ميتواند كانون اصلي انديشه كار و تلاش و پرورش روحيه خلق ايده و كار در افراد باشد. تحقق اين امر مستلزم توجه ويژه والدين به ابعاد و ساحتهاي حيات فردي فرزند از هنگام تولد تا زمان تكوين شخصيت اوست. وقتي پدر يا مادر همچون الگويي تلاشگر و مؤثر در عرصه كار و توليد در جامعه ظاهر شوند،كاركردهاي مثبت ناشي از فعاليت آنها فرزند را به سمت و سويي ترغيب مينمايد تا ذهن خود را به صورتي منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدين و يا حرفهاي جديدتر سوق دهد. براي چنين فردي دستيابي به منابع اقتصادي ناشي از كار و تسخير فضاهاي جديد، ارزش تلقي ميشود. چنين طرز تلقي از دنياي پيرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ايدهاي نو و استقلال اقتصادي و كسب موفقيت، دگرگون ميسازد. در اين مرحله، نوجوان يا جوان ايدهكاري خود را با خانواده در ميان ميگذارد چه بسا بتواند از تجربيات و رهنمودهاي والدين و احتمالاً حمايت مالي و اجتماعي آنها بهرهمند شود. اينجاست كه معيارها و ارزشهاي خانواده براي فرزند ملاك عمل و چراغ راه او در مسير كار و تلاش واقع ميشود. وظيفه والدين در چنين شرايطي تشريح ابعاد گسترده فعاليت اقتصادي به عنوان ارزش بنيادي براي فرزند و هدايت او در مسير مطلوب، آغاز توأم با موفقيت را در راهاندازي كسب و كار به همراه خواهد داشت.
ميزان تحصيلات، نوع شغل والدين، ساخت خانواده، روابط خانوادگي (خصوصاً رابطه والدين با فرزندان)، درآمد خانواده و ميزان برخورداري از امكانات رفاهي در شكلگيري «فرهنگ كار» در خانواده ميتواند تأثير داشته باشد. انسانهاي متفاوت، توانمنديهاي متفاوتي دارند كه اگر از همان دوران نوجواني در مسير مشخص هدايت شوند، ميتوانند با خلق ايدههاي جديد خود، تغيير در روند توليد و بالطبع تغيير در فرآيند تكنولوژي را آسان كنند.
مراحل توسعه كارآفريني توسط خانواده
1 ـ مراحل نهادينه كردن «فرهنگ كارآفريني»:
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبههاي از اصطلاحات، آئينها و رفتارهاي اجتماعي ميتواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنايي با مفاهيمي مثل: «توفيق طلبي»، «استقلال طلبي» و «خطرپذيري» در عرصه فعاليت اقتصادي و همسازي با واقعيتهاي كاري در جامعه، به اعضاء خود ارزاني دارد.
نوع نگرش والدين به دنياي پيرامون خود و چگونگي تجسم ارزشهاي اجتماعي براي فرزندان در شكلگيري آينده شغلي آنها، ميتواند راه را براي دستيابي به اقتصاد سالم هموار سازد. مثلاً چنانچه كسب موفقيت در جهت خلق ثروت و ايجاد فرصتهاي شغلي جديد به عنوان بخشي از ارزشهاي مورد نظر والدين براي فرزند به تصوير كشيده شود، نوجوان در چنين شرايطي ذهن خود را براي رسيدن به چنين موقعيتي آماده ميسازد. در ادامه چنين فرآيند ذهني، فرد بدنبال راههاي دستيابي به چنين موقعيتي است. او موقعيتهاي متفاوت را با هم مقايسه ميكند؛ شبيهسازي ذهني انجام ميدهد؛ به پرس و جو ميپردازد؛ و گاهي اوقات در نشريات، كتب، محيط مدرسه و حتي مجالس سخنراني پرسشهاي ذهني خود را دنبال ميكند. آنگاه، فرد با آگاهي از ارزش كار و تلاش آماده است بخش بزرگي از خواستهها، آرمانها و ارزشهاي مورد نظر خانواده خود را به محك تجربه بگذارد.
2ـ تعيين مسير شغلي
فضاي درون خانواده، خصوصاً رهنمودهاي والدين به فرزندان، اين امكان را به آنها ميدهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پيشين خود يا ساير افراد خانواده، رفتار جديدي را مورد كند و كار قرار داده و خود را با نظم اجتماعي نوين هماهنگ سازند؛ به شكلي كه بتوانند بر فراز خواستهها و آرزوهاي ذهني خود و منطبق بر نظامهاي مدرن پرو بال بزنند و از نفوذ و سلطه انديشه و روشهاي سنتي در رفتار آتي خود بكاهند. در ادامه چنين روندي، نقش آفريني فرزند در درون خانواده معطوف به فرآيندهاي توليد و خلق ارزش در جامعه خواهد شد. در اين ارتباط، والدين با شناخت توانمنديهاي بالقوه فرزندان خود و هدايت آنها در مسير شغلي، نقش مهمي در شناسايي و پرورش افراد خلاق و كارآفرين در جامعه ايفاء ميكنند.
3ـ توانمندسازي ( يادگيري فنآوريهاي جديد)
حمايت و تشويق والدين جهت يادگيري فن آوريهاي جديد از جمله فنآوريهاي تكنولوژيكي و اطلاعاتي و معرفي مشاغلي كه امكان كسب درآمد بالا را براي فرزندان فراهم ميسازد، آنان را علاوه بر نقشآفريني در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه يعني كار مفيد و بهرهوري بالا خواهد كرد. تغيير نگرشها و رفتارهاي كليشهاي در مورد ايفاء نقشهاي خانوادگي و اجتماعي و تشويق فرزندان به رفتارهاي مثبت اقتصادي و اجتماعي، آنان را افرادي كارآمد و هدفمند ميپروراند. زيرا پيروي از كليشههاي سنتي و تكراري در عرصه كار و فعاليت، هم به خانواده و هم به جامعه صدمات جبران ناپذيري وارد ميسازد. به همين دليل؛ گذر از اين مرحله، تاثيرپذيري فرد از تغييرات جديد و پذيرش مسئوليت خطير اجتماعي به منظور ايجاد كسب و كار جديد و دسترسي به موقعيتهاي بهتر و جديدتر، از فرد يك انسان مستقل و توانمند ميسازد كه در عرصههاي گوناگون زندگي ضمن پذيرش نقشهاي متفاوت ميتواند مفيد واقع شود.
4ـ راهاندازي و اداره كسب و كار اقتصادي
در اين مرحله، فرد با ارزيابي مشاغل متناسب با خواستههاي خود و خانواده، به خلق ايده در زمينهكار و فعاليت ميپردازد؛ چارچوب فكري خود را در قالب طرح كسب و كار به جامعه عرضه ميكند؛ سپس، با مديريت خود فعاليت اقتصادي را آغاز ميكند. در اين مرحله، والدين با استفاده از تجارب خود ميتوانند فرزندشان را جهت اداره كسب و كار ياري كنند. هر چند ممكن است اين نياز صرفاً متوجه حمايتهاي مالي آنها نباشد. با ادامه حمايت خانواده و تقويت روحيه كارآفريني در فرزندان به منظور راهاندازي و مديريت كسب و كار اقتصادي توسط آنان، نتايج ذيل متوجه جامعه خواهد شد:
ـ ايجاد و توسعه اشتغال در بخشهاي اقتصادي كشور و به تبع آن استقلال اقتصادي خانوادهها
ـ دگرگوني در روند توليد با استفاده از تكنولوژي پيشرفته و بدنبال آن تغيير در فرهنگ مصرف
ـ تنوع شغلي و ايجاد رقابت گسترده در بازارهاي اقتصادي
ـ بسط و توسعه صادرات با اتكاء به منابع موجود در كشور
ـ كاهش نرخ بيكاري و تورم و بدنبال آن كاهش آسيبهاي اجتماعي در جامعه
نتيجهگيري
كارآفريني، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پيشرفت در عصر مدرنيته تلقي ميشود. ما بدون توجه كافي به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفريني» نميتوانيم به شاخصهاي رشد و توسعه كه از طريق تغيير در روند توليد، بهرهوري و توان افزايي فني و صنعتي در عرصه اقتصاد حاصل ميشود، دست يابيم. در گذر از مرحله سنتي به صنعتي بايد به توانمنديها و قابليتهاي فردي كارآفرينان در بهرهگيري از منابع طبيعي و بكارگيري تكنولوژي مدرن اهتمام ويژهاي قائل شويم. زيرا، آنها با بكارگيري روشهاي جديد در بازار، خود را براي استفاده بهينه از ابزار و دستيابي به كيفيت مطلوب كالا و خدمات آماده ميسازند. كارآفريني، فرآيندي اكتسابي است و خانواده در شكلگيري اين فرآيند نقش اساسي را ايفاء ميكند. زيرا، خانواده ميتواند عنصر پويايي و تحرك را به ژرفاي وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزريق كند به شكلي كه «فرد» و «جامعه» در محيطي هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهاي اجتماعي نوآورانه شكل گيرد. نقش و اهميت خانواده به عنوان كانون انديشه نوگرايي، در ايجاد روحيه خلاقيت و نوآوري در افراد، گسترش روحيه كارآفريني و توسعه كسب و كار جديد در جامعه، انكار ناپذير است، به طوري كه درزمينه فعاليت اقتصادي، خانواده ميتواند انديشه افراد تحت نفوذ خود را به سمت و سويي سوق دهد كه آنها را از مشكلات پيشرو از جمله؛ بيكاري، فقر، اعتياد، فساد و... برهاند و آنها را در مسيرهاي شغلي كه مولد سرمايه و فرصتهاي جديد است،هدايت نمايد. زيرا، خانواده علاوه بر نقش توليد نسل و پرورش ابعاد عاطفي و اخلاقي فرزندان، به عنوان كانوني براي رشد و پرورش انديشه خودباوري، اعتماد به نفس و خودشكوفايي در فرزندان، نقش بسيار مؤثري در راهاندازي كسب و كار اقتصادي و توسعه فعاليتهاي شغلي در جامعه خواهد داشت.
نوشته بهرام باقري - كارشناس ارشد جامعه شناسي
ریپورتر
8th February 2010, 11:40 AM
كارآفريني زنان
كارآفريني زنان
در جامعه امروز، زنان نقش مهم و در حال گسترشي در زمينه كسب و كار دارند. در سالهاي اخير، سهم زنان در كسب و كارهاي خصوصي به اندازه كارهاي دولتي روند رو به رشدي را طي كرده است. مثلا در آمريكا، از سال 1990 تا سال 1998، كارهايي كه توسط زنان اداره مي شود افزايش چشمگيري داشته است 9.1 ميليون كار اداره شده توسط زنان در آمريكا 27.5 ميليون نفر را بكار گرفته است و 3.6 تريليون دلار در اقتصاد آمريكا مشاركت دارد. با اين وجود زنان با موانع خاصي در كسب و كار مواجه مي شوند كه بتدريج بايد بر آنها غلبه كنند.
موانع اشتغال و كارآفريني زنان در ايران
از اوايل قرن حاضر جهان با يك پديده اجتماعي اقتصادي به نام مشاركت اقتصادي زنان در مشاغل خارج از خانه روبه رو شده است. وضعيت اشتغال زنان در ايران مشابه با كشورهاي در حال توسعه، در وضعيت مطلوبي نيست، همواره زنان فرصت هاي شغلي كمتري دارند و غالباً در بخش غير رسمي با اندك دستمزد مشغول بكارند. در واقع ميتوان گفت، طبق آمار 1375، تنها 1/12% زنان ده ساله و بيشتر كشور از نظر اقتصادي فعالند كه بيشترين فعاليت را در بخش خدمات (8/45%) و حدود 7/16% در بخش صنعت در گروه صنعت (ساخت)، اشتغال دارند. حدود 71% شاغلان بخش خدمات در گروه هاي آموزشي، بهداشت و مددكاري مشاركت دارند. بيشترين شاغلان زن در گروه حقوق بگيران قرار دارند (60%) و تنها 9/0% شاغلان كارفرما هستند. زنان شاغل بيشتر در نقاط شهري (56%) سكونت دارند و در گروه سني 29ـ25 سال هستند و پس از آن گروه عمدهاي مشغول ازدواج و پرورش فرزند و بطور كل امور خانواده ميشوند. با توجه به اينكه نرخ فعاليت ايران نسبت به كشورهاي ديگر بسيار پايين است: (6/43%). اين امر در مورد زنان (15%)و در مورد فعاليت مردان (71%) است. نرخ بيكاري جمعيت نيز روزبه روز فزوني ميگيرد بطوريكه حدود 1/26% جمعيت زنان فعال مناطق شهري بيكارند. نرخ بيكاري زنان تحصيلكرده خصوصاً در سال هاي اخير مرتباً رو به افزايش است. لذا تلاش جهت بهبود وضعيت فعلي و رهايي از مشكلات و موانع مسئوليتي جمعي است. متاسفانه تحقيقات و پژوهش هاي داخلي در زمينه كارآفريني زنان، به دليل نوپايي مبحث بسيار محدود است و از آنجا كه حتي اشتغال زنان در ايران همواره با مسائلي مواجه بوده، طبيعتاً كارآفريني زنان با مسائل فزاينده اي روبه رو است. فرايند كارآفريني زنان را ميتوان ازابعاد متنوعي بررسي كرد وآن را متأثر از مجموعه عوامل فردي، محيطي و سازماني دانست.
در بعد فردي: بيشتر انگيزهها، ويژگي هاي شخصيتي و ويژگي هاي جمعيت شناختي مدنظر است ميتوان گفت ميان تواناييهاي شخصيتي از قبيل اعتماد بنفس و پنداشت از خود، بر اشتغال زنان رابطه متقابل وجود دارد، بطوريكه پنداشت از خود و اعتماد بنفس بالا تأثير مستقيم بر اشتغال زنان و موقعيت شغلي آنان دارد. بنابر اطلاعات جمعيت شناختي، هر چه نرخ باروري به دليل جواني جمعيت افزايش مييابد، با نزول اشتغال زنان مواجه هستيم؛ همچنين ميان تعداد فرزند و اشتغال رابطه معكوس وجود دارد، بطوريكه تنها 8/23% از زنان داراي سه فرزند يا بيشتر در مقابل 7/57% زنان با 1 يا 2 فرزند به فعاليت شغلي ميپردازند. وضعيت تأهل نيز بيتأثير در موضوع نيست، بطوريكه زنان مجرد از آزادي عمل بيشتري براي اشتغال و فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي نسبت به متأهلين برخوردارند. تحصيلات نيز عامل قابل توجهي است، طبق آمارهاي رسمي (75) 2/74% زنان كشور باسواد هستند و درصد قابل ملاحظهاي از جمعيت دانشجويي را زنان تشكيل ميدهند. باوجود اين، سهم زنان شاغل با تحصيلات عالي نسبت به كل اشتغال زنان و همچنين درصد مديران زن با تحصيلات عالي بسيار محدودتر از مديران زن بدون تحصيلات عالي است. به صراحت ميتوان گفت كه عوامل محيطي نقش بسيار مهمي را نسبت به عوامل فردي عهدهدار است، چرا كه ويژگي هاي شخصيتي و توانمندي هاي رواني بسيار متأثراز عوامل محيطي است. وضعيت اجتماعي، فرهنگي، حقوقي،ديني، سياسي و اقتصادي جامعه مطمئناً نقش بسزايي را در تقويت يا تضعيف فعاليتها در امور متفاوت دارد. در حوزه اشتغال زنان و فراتر از آن خود اشتغالي آنها، موانع محيطي بسياري را ميتوان برشمرد:
در بعد اجتماعي: هنجارهاي رايج در زمينه تقسيم كار، وجود نوعي مرزبندي طبيعي ميان كار زنان (خانهداري) و مردان (امور بيرون منزل)، مسئله تعدد نقش زنان بطوريكه انتظار انجام مسئوليت هاي متفاوت زنان در قالب همسر، مادر، خانهدار، شاغل …. آنها را دچار تنش و نوعي تضاد نقش و فشارهاي ناشي از آن ميكند. ناامنيهاي اجتماعي كه امكان حضور فعال زنان در جامعه، كه لازمهاش سفرهاي بين شهري, اقامت در هتلها و اماكن سالم است را با مشكل مواجه كرده است. با مرور شرايط اجتماعي حاكم بر سه دهه اخير. متوجه ميشويم كه ايدئولوژي حاكم در سال هاي اوليه پس از انقلاب بيشترين لطمه را بر مشاركت زنان وارد كرده است كه تعطيلي مهدكودك هاي دولتي و مراكز تنظيم خانواده، بازنشستگي زودرس زنان، تعريف شغل هاي مشابه نقش مادري براي زنان، از آن جمله است.
در بعد فرهنگي: فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار همواره رواج دهنده باورهاي سنتي و كليشههاي جنسيتي بوده و از ابتدا، تربيت و اجتماعي شدن دختران، در نظر گرفتن خويش به عنوان جنس دوم و تضعيف اعتماد بنفس و تعميق حس حقارت و خود كمبيني تواناييهاي خويش را در پي داشته است. همچنين كمبود آگاهي زنان در ابعاد حقوق فردي، خانوادگي و اجتماعي، حرفهاي و عدم شركت در تشكلهاي صنعتي حرفهاي و فعاليتهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي، به استمرار ساخت نابرابر كمك ميرساند. بدليل نگاه جنسيتي، فرصت هاي اجتماعي و شغلي كمتر بطور برابر با توجه به شايستگي ها به افراد، فارغ از جنسيتشان اعطا گشته است، همواره شاهد تبعيض هاي جنسيتي در اشتغال هستيم.
در بعد اقتصادى: در حاليكه زنان در آسيا بطور متوسط 13-12 ساعت بيش از مردان كار ميكنند، بدليل بدون مزد بودن كار خانگي همچنان در سطح نازل درآمدي قرار ميگيرند. ارتقاء مقام ها تنها بر اساس شايستگيها صورت نميپذيرد. بطوريكه بين سال هاي 65-55 از كل مردان شاغل تنها 6% تحصيلات عاليه داشتهاند. در حاليكه 18% زنان شاغل، تحصيلات عاليه داشتهاند و جاي شگفتي است كه از كل زنان تحصيلكرده عالي تنها 5% به سمتهاي بالاي اداري و مديريتي رسيده اند. (آمار 1381) تبعيضهاي جنسيتي در نوع آموزش: شامل مواد درسي، نقش زنان در كتاب هاي درسي، رسانهها كه بيشتر تقويت كننده ديد سنتي نسبت به زن است. همچنين محدوديت هاي آموزش در نظام آموزش عالي براي زنان مانند انحصار برخي رشتهها براي مردان، محدوديت اعزام به خارج كشور براي ادامه تحصيل و كمبود امكانات (خوابگاه) براي دختران, همگي از موانع مشاركت زنان است. باورهاي فقهي ديني نيز بيتأثير در اين مسئله نيست، احكام موجود در زمنيه ارث، نفقه، اجازه خروج از كشور در بعد اقتصادي و احكامي چون شهادت، ديه، قضاوت، طلاق، حق حضانت در بعد خانوادگي اجتماعي بيشك تأثير منفي در پيشرفت و شكوفايي همه جانبه زنان دارد كه ميتوان با استنباط هاي متناسب شرايط زماني و مكاني موانع را برطرف كرد.
وضعيت حقوقي و قوانين: قوانين ناظر بر خانواده از جمله مواد 1106 (نفقه زن)، 1199 (نفقه اولاد)، 1117 (منع كار زن در صورت عدم رضايت شوهر). از آنجا كه طبق قانون، رياست خانواده با شوهر است و خروج از كشور زن منوط به اجازه كتبي شوهر است. مشكلاتي در مسير كار زنان ايجاد مي شود. قوانين ناظر بر اشتغال، از جمله قانون اشتغال نيمهوقت زنان، مقررات در زمينه مرخصي زايمان و ماده 5 مصوبه 1371 شوراي عالي انقلاب كه محدود كننده حيطه اشتغال زنان است. هيچكدام كمكي به افزايش مشاركت اقتصادي اجتماعي زنان نكرده است. البته زمينههاي مساعد قانوني را نيز نبايد از نظر دور داشت. اصول 3، 21، 28، 41 برخورداري زنان از حقوق اجتماعي مساوي با مردان را متذكر شده و همچنين طبق ماده 1118 مصوب 1313 زن مستقلاً ميتواند در دارايي خود هر تصرفي را داشته باشد. تصويب قانون در مورد كنترل جمعيت نيز مطمئناً بيتأثير در مشاركت بيشتر زنان نيست. پرواضح است پيش شرط راه اندازي فعاليت هاي كارآفرينانه توسط زنان ،شناسايي دقيق عوامل موثر بر فرايند اشتغال و كارافريني است و مطالعات راهبردي دراين زمينه ضروري به نظر مي رسد.
ریپورتر
8th February 2010, 11:41 AM
كارآفريني و ict (فناوري ارتباطات و اطلاعات)
نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات (ict) در كارآفريني
عبارت اقتصاد جديد به تدريج رواج يافته و چشم انداز تازه اي را ترسيم ميكند كه با گسترش فناوري اطلاعات همراه است.درچنين اقتصادي، فناوري اطلاعات و ارتباطات گسترش و اهميت فزاينده اي پيدا ميكند. جامعه انساني طي قرون گذشته، تاثيرات قابل توجهي از تغييرات فناوري پذيرفته است. Ict به ارضاي نيازهاي ارتباطي و اطلاعاتي كه به ايجاد دانايي كمك ميكند، ميپردازد و امكانات جديدي براي تبادل اطلاعات ايجاد ميكند.ict توان بالقوه اي دارد تا به قابليت انسان براي ايجاد دانش جديد بيافزايد.
فرانك وبستر در كتاب نظريه هاي جامعه اطلاعاتي بيان ميدارد كه نخستين تعريف از اطلاعات كه به ذهن خطور ميكند، تعريف معناشناختي است. اطلاعات معني دار داراي يك موضوع بوده و محتواي آن، آگاهي يا دستوري درباره چيزي يا كسي است. اما كنت ارو معتقد است كه معناي اطلاعات بطور مختصر و كوتاه عبارتست از كاهش در عدم قطعيت. اطلاعات كاربر را قادر ميسازدتا در مورد چيزي شناخت پيدا كند و از آن دانايي براي برقراري ارتباط ،يادگيري،تفكر،تصميم گيري و نوآوري در موقع نياز استفاده كند.
نظريه شبكه هاي اجتماعي در رابطه با كارآفريني
طبق نظريه شبكه هاي اجتماعي، كارآفريني فرايندي است كه در شبكه متغيري از روابط اجتماعي واقع شده است و اين ارتباط اجتماعي ميتواند رابط كارآفرين را با منابع و فرصتها ، محدود يا تسهيل كند. توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات باعث ايجاد شبكه اي عظيم با مقياس جهاني (اينترنت) شده است. در كشورهاي پيشرفته، اينترنت يكي از مهمترين ابزارهاي كارآفرينان است. اين افراد از طريق اين شبكه بر قابليت هاي خود افزوده و از مزاياي آن بهره ميگيرند.
كارآفريني، موتور توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات
با كارآفريني است كه نيازها شناخته ميشود و با رفع نيازها، پيشرفت حاصل ميشود. كشورهاي صنعتي به اين دليل پيشرفته اند كه در فناوري اطلاعات پيشرفت كرده اند و توسط آن هم اقتصاد جهان را در اختيار گرفته و هم تبديل به قدرت نظامي شده اند و حال فرهنگ جهان را به سوي خواسته هاي خود هدايت ميكنند.كارآفريني اطلاعات در سطوح مختلف سخت افزار، نرم افزار، اطلاعات و ارتباطات قابل انجام است. در هريك از اين سطوح، فرصت هاي بسياري براي كارآفريني وجود دارد كه نيازمند حمايت مركز سرمايه گذاري و تلاش هاي كارآفرينانه است و جالب اينكه كارآفريني در حوزه اطلاعات، بسيار راحت تر و عملي تر از كارآفريني در ساير حوزه ها است. به عنوان مثال، در حوزه نيروگاه هسته اي به دليل كاربرد محدود، ايده هاي كمتري وجود دارد. به علاوه سرمايه گذاري فوق العاده زياد و در صد امكان پذيري كم، مانع هر فعاليت كارآفرينانه است، در حاليكه در حوزه فناوري اطلاعات و ارتباطات با گستردگي بسيار زياد، ايده هاي بسياري خلق مي شود و ميزان سرمايه گذاري مورد نياز كه ايده ها را به نتيجه برسانند، چندان زياد نيست.
نتيجه گيري
ملاحظه شد كه فناوري اطلاعات و ارتباطات، تحولات زيادي در كليه فعاليتهاي اجتماعي از جمله كارآفريني به وجود آورده و به عنوان مهم ترين ابزار كارآفريني مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنين كارآفريني در فناوري اطلاعات پهنه وسيعي براي فعاليت دارد. كارآفريني لازمه توسعه فناوري و توسعه فناوري بستر كارآفريني است. بر اين اساس اهميت نقش بستر سازي كارآفريني و وظيفه دولت مشخص ميشود. دولت بايد بستر كارآفريني در حوزه فناوري اطلاعات را كه همان شبكه هاي ارتباطي و اطلاعاتي است، توسعه دهد و امكان دسترسي آسان همه به اين شبكه را فراهم كند، ضمن اينكه فرهنگ استفاده از شبكه را ايجاد كرده و گسترش دهد و قوانين و مقررات لازم را تدوين و اجرا كند.
پديده فرار مغزها كه خصوصا در فناوري نو بيشتر رايج است از نتايج ضعف كارآفريني در كشورهاي در حال توسعه است. بسياري از نيروهاي تحصيل كرده اين كشورها، صرفا عملي بار آمده و تربيت شده اند و بايد توسط ديگران مديريت شوند و از سوي ديگر، افرادي هم كه شخصيت كارآفريني دارند، بستر كارآفريني را در اين كشورها نمي يابند. كارآفرينان مي توانند مشاغلي را در زمينه فناوري براي متخصصان داخل كشور ايجاد كنند و در اثر رضايت شغلي كه بوجود مي آورند، علاوه بركليه مزاياي كارآفريني، از فرار مغزها نيز جلوگيري كنند.
ریپورتر
8th February 2010, 11:42 AM
مفهوم فرانشيز
تعريف لغوي فرانشيز: فرانشيز نوعي از كسب و كار است كه بر اساس آن به يك شركت اختيارداده مي شود كه توليدات و يا محصولات شركت ديگر را را بفروشد و در قبال آن مبلغي دريافت كند كه به اين مبلغ ، مبلغ فرانشيز مي گويند.
مفهوم عملي فرانشيز: فرانشيز يك شبكه ارتباطي بين كسب و كارهاي مستقل كوچك مي باشد كه به هر يك از اين كسب و كار هاي كوچك اجازه مي دهد كه تحت يك نام تجاري مشترك و يك هويت فعاليت كنند و همگي از يك متد موفق (كه قبلا آزمايش شده) و بازاريابي مشترك استفاده كنند. در عمل فرانشيز دقيقا يك استراتژي كسب و كار است براي جذب و نگهداري مشتري، نه بيشتر نه كمتر! يك سيستم بازاريابي است كه هدف آن ايجاد يك تصوير درباره محصولات و يا خدمات يك شركت در ذهن مشتري مي باشد، در حقيقت يك روش است براي تعريف محصولات و يا خدمات به طوري كه نياز هاي مشتري را ارضا كند.
از اين پس كسب و كارهاي كوچكي كه تحت شبكه ارتباطي فرانشيز با يكديگر و مشتركا به فعاليت خواهند پرداخت را "كسب و كارهاي تحت پوشش" مي ناميم و شركتي را كه وظيفه آن برقراري اين شبكه و ارائه متد هاي موفق از قبل آزمايش شده به كسب و كار هاي تحت پوشش مي باشد، "هماهنگ كننده" مي ناميم.
مزاياي فرانشيز:
1-امنيت: براي كسب و كارهاي تحت پوشش، فرانشيز نوعي كاهش ريسك و امنيت را به همراه دارد.شما آزادي اي را كه به عنوان صاحب يك كسب و كار مستقل داريد، كنار مي گذاريد تا تبديل به يك جزء از يك گروه شويد كه به همراه يكديگر يك كسب و كار را پيش مي بريد، و ديگر نيازي نيست كه خودتان نگران روش هاي موثر براي كسب و كار خود باشيد چرا كه يك سيستم از قبل مطالعه شده و آزمايش شده از سوي هماهنگ كننده در اختيار شما قرار خواهد گرفت.
2-سيستم اثبات شده: مواردي كه يك هماهنگ كننده براي انجام كسب و كار تعيين مي كند: يك روش (سيستم عامل) براي انجام كسب و كار، يك نام تجاري كه در نظر مشتري ارزش داشته باشد و يك پشتيباني اوليه و پشتيباني مستمر ميباشد كه در نتيجه ديگر نيازي نيست كه شما چرخ را مجددا اختراع كنيد تا بتوانيد از آن استفاده كنيد . بلكه از نتايج تحقيقات از قبل انجام شده ي هماهنگ كننده استفاده خواهيد كرد.
3-نتايج قابل پيش بيني: يك سيستم فرانشيز الف)قدرت خريد گروهي براي از بين بردن هرينه هاي عملياتي ب) پيشرفت سريع تر به علت برنامه ي بازاريابي از پيش آزمايش شده پ)نتايج قابل پيش بيني (وابسته به اينكه تا چه حد پاي بند سيستم عامل بوده ايد) را مژده مي دهد.
4-بازار يابي: وقتي كسب و كار شما از حالت مستقل خارج شد و به صورت جزئي از مجموعه بزرگتري در آمد هزينه هاي بازاريابي ميان كسب و كارهاي تحت پوشش تقسيم خواهد شد و همين تعدد شعبات خود نوعي بازاريابي بوده و در نتيجه كسب و كار شما در ذهن مشتري جاي خود را باز خواهد كرد.
B a R a N
21st December 2010, 07:21 PM
کارآفرینی و سابقه آن در دنیا
در دنیای درحال تحول امروز، كامیابی از آن جوامع و سازمانهایی است كه بین منابع كمیاب و قابلیت های مدیریتی و كارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازد. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی میتواند در مسیر توسعه، حركت روبه جلو و با شتابی داشته باشد كه با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت كارآفرینی مولد تجهیز كند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت كنند. امروزه كه كار و فعالیت شكل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودكارفرمایی و خوداشتغالی در حركت است. كارآفرینی و كارآفرینان نقش كلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میكنند. تجارب كشورهایی مانند ژاپن، كره جنوبی، مالزی و هند آكنده از فعالیتهای چشمگیر كارآفرینانی بوده است كه امروز به توسعه یافتگی كشور خود می بالند. باید توجه داشت كه كارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلكه با ساختار، تفكر، تحرك و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانه های كهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند. با توجه به نقش و اهمیت كارآفرینی و سابقه درخشان كارآفرینان در توسعه بسیاری از كشورها و با توجه به مشكلات اقتصادی زیادی كه كشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی می طلبد، ترویج و اشاعه مفهوم كارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی كارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (به ویژه تحصیلكردگان) كارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع درحال توسعه ای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. مقدمهشرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز كشور به گونه ای است كه حل مشكلات و تنگناها، الگوها و راه حل های جدید و متفاوتی را طلب می كند. تركیب جمعیتی جوان كشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند كه موجب می شوند سیاستگزاران و تصمیم سازان كلان كشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شك آن منبع جز ابتكار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست. اكنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتكر به عنوان كارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی شده اند و از آنها نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه كارآفرینی به حركت درمی آید. در اهمیت كارآفرینی همین بس كه طی بیست سال (1980 - 1960) در یكی از كشورهای جهان سوم (هند) تنها 500 موسسه كارآفرینی شروع به كار كردهاند و حتی بسیاری از شركتهای بزرگ جهان برای حل مشكلات خود به كارآفرینان روی آوردهاند. امروزه نیروی انسانی به عنوان یك منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح می باشد. در این بین كارآفرینان به طورخاص دارای نقشی موثرتر در فرآیند توسعه اقتصادیاند. تحقیقات نشان داده كه بین رشد اقتصادی و تعداد كارآفرینان در یك كشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا كشوری كه دارای تعداد زیادی كارآفرین باشد از محركهای تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است. آموزش و پرورش كارآفرینان سازمانی نیازمند یك متدولوژی آموزشی اجرایی برای همكاری تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه جهت مواجهه با فشارهای شدید اجتماعی حاصل از رشد سریع فناوری و كمبود نیروی انسانی متخصص در جهان امروز است. در این روش كه عنوان كارآفرینی یافته، انسانها به گونه ای پرورش می یابند كه خود درجهت خلق كار قدم بردارند. مشاهدات حاصل از اعمال این متدولوژی به صورت موردی در قالب مأموریت اجتماعی، اهداف، مقصد مشخص، و نیز فعالیتهای مترتب آن منعكس گردیده اند.
تعریف كارآفرینی
كارآفرینی، واژه ای است نو كه از معنی كلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای كلمه Entrepreneurship به كار می رود كه در اصل از كلمه فرانسوی ENTREPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژه نامه وبستر كارآفرین كسی است كه متعهد می شود یك فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید. بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، كارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانستهاند. وی معتقد است كارآفرین یك مدیر صاحب فكر و ابتكار است كه همراه با خلاقیت، ریسك پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصتهای طلایی می آفریند. او قادر است كه با نوآوریها تحول ایجاد كند و یك شركت زیان ده را به سوددهی برساند. سیر تكامل فعالان اقتصادی یا كارآفرینان نشان می دهد كه كارآفرینی در نظریه های اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن پانزدهم تاكنون در كانون بحث مكاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. اما سابقه مفهوم كارآفرینی در دانش امروزی به دویست سال پیش برمیگردد. اولین كسی كه این مسئله را مطرح كرد فردی به نام كانتیلون است. این واژه دستخوش تعاریف جدید شده و ترجمه آن در ایران به معنای همان كسی است كه زیربار تعهد می رود. امروزه بسیاری از شركتها به لزوم كارآفرینی سازمانی پی برده اند. می توان گفت در واقع، هنوز هم تعریف كامل و جامع كه مورد پذیرش همهی صاحبنظران قرار گیرد از واژه كارآفرینی ارائه نشده است، لیكن در این بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام جوزف شومپیتر از كارآفرینی و نقش كارآفرینان در فرآیند توسعه؛ مورد توافق و ارجاع اكثر محققین در این زمینه است. بر طبق نظر وی كارآفرین نیروی محركه اصلی در توسعة اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد تركیبهای تازه از مواد. شومپیتر مشخصه اصلی كارآفرین را «نوآوری»میدانست و كار یك كارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف كرد. وی در كتاب «نظریة اقتصاد پویا» اشاره میكندكه تعادل پویا از طریق نوآوری و كارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصهی یك اقتصاد سالم هستند. سابقه كارآفرینی در دنیادر اوایل سده شانزدهم میلادی كسانی را كه در كار مأموریت نظامی بودند كارآفرین می خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانكاران دولت كه دست اندركار امور عمرانی بودند، از لفظ كارآفرین زیاد استفاده شده است. كارآفرینی و كارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاكنون به نحوی كارآفرینی را در نظریههای خود تشریح كردهاند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 كه همزمان با دوران ركود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری كارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر كارآفرینی» لقب دادهاند. از نظر وی «كارآفرین نیروی محركه اصلی در توسعه اقتصادی است » و نقش كارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد تركیب های تازه از مواد». همچنین كارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درك نقش كارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است. سیر تاریخی مفهوم كارآفرینیبه طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم كارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود: دوره اول ( قرون 15 و 16 میلادی) : در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ كه مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت كلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. كارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است. دوره دوم ( قرن 17 میلادی) : این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به كارآفرینی اضافه شد كارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالكان خصوصی میباشد. دوره سوم ( قرون 18و 19 میلادی) : در این دوره كارآفرین فردی است كه مخاطره میكند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میكند، بین كارآفرین و تأمین كننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر كسب و كار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد. دوره چهارم ( دهههای میانی قرن بیستم میلادی) : در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یك جزء اصلی به تعاریف كارآفرینی اضافه شده است. دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاكنون ) : در این دوره همزمان با موج ایجاد كسب و كارهای كوچك و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش كارآفرینی به عنوان تسریع كننده این سازوكار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویكرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به كارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف كارآفرینی و كارآفرینان توجه نمودهاند. تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع كارآفرینی را به جلو رانده است: موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار كتابهای زندگی كارآفرینان و تاریخچه شركتهای آنها، چگونگی ایجاد كسب و كار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود. موج دوم: این موج كه شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش كارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است كه در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است. موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه كارآفرینی و بنگاههای كوچك، تشویق رشد شركتهای كوچك و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود كه از اواخر دهه 1970 آغاز شده است. سابقه كارآفرینی در ایرانعلیرغم اینكه در كشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع كارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از كشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در كشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به كارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشكل بیكاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد كه در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه كارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه كارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، جهاد كشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است. متأسفانه واژه كارآفرینی كه ترجمهای از كلمه Entrepreneurship است، موجب گردیده است كه معنی ایجاد كار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالیكه كارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است. این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( به ویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسئولان در این خصوص، صرفاً جنبه اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود. در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند: بارور شدن خلاقیتها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه اشتغالزایی آن توجه شود، از سایر پیامدهای آن بیبهره خواهیم ماند .
روزنامه تفاهم
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.