Admin
7th February 2010, 06:30 PM
ریشه لغوی :
ژئومورفولوژی علم شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین است ، این واژه از زبان یونانی گرفته شده و از سه جز Geo به معنی زمین ، Morphe به معنی شکل و Logos به معنی شناسایی ترکیب یافته است.
دید کلی :
ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سیستماتیک اشکال ناهمواریها و نهشتههایی است که موجب تعیین سن آنها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهمواریها و بالاخره شناسایی فرآیندها و محیط موورفوکلیماتیک هنگامی که ناهمواریها را بوجود آوردهاند، مورد توجه میباشد.
همچنین ژئومورفولوژی از مطالعات آماری برای بررسی اشکال ناهمواریها بهره میگیرد و سعی دارد در تحول ناهمواریهای زمین علیرغم پیچیده بودن مساله دینامیک طبیعت ، سهم فرآیندهای مختلف ناشی از آب و هوا و پوشش گیاهی و ماهیت سنگها و ساخت زمین و تغییر شکلهای تکتونیکی و میراث مراحل اولیه تکامل را از نظر دور ندارد.
تاریخچه :
این علم از دیرباز به وسیله جغرافی دانان یونانی بیآنکه عنوان مشخصی داشته باشد شناخته شده بود و بعدها در دوره رنسانس ، لئوناردو داوینچی و برنارد پالیسی در گسترش آن پیش قدم شدند. لئورناردو واوینچی در یادداشتهای خود از روابط مهمی که بین ابعاد درهها و رودخانهها وجود دارد سخن میگوید و در قرن نوزدهم ژئومورفولوژی یکی از شاخههای سیستماتیک علوم مربوط به زمین میگردد.
سیر تحولی و رشد :
کاربرد ژئومورفولوژی در اوایل قرن 19 بوسیله مهندسین هیدرولیک که مامور ایجاد کانالهای آبی و تنسیق رودخانهها بودند، مورد توجه قرار گرفت و ژئومورفولوژی دینامیکی نیز در تنظیم طرحهای ایمنی و حفاظت راهها مورد توجه مهندسین عمران ناحیهای واقع شد، از جمله مهندس سورل در سال 1872 تئوری جدیدی در مورد چگونگی تحول و تکامل و دگرگونی رودخانهها ارائه داد. و مهندس دوس آب شناس معروف در سال 1841 مفهوم نیمرخ متعادل رودخانهها را بیان داشت.
جنگل انان نیز به نوبه خود دریافتند که در جهت مبارزه علیه فرسایش خاک به وسیله سیلابها میتوان از علم ژئومورفولوژی کمک گرفت و به همین منظور در قرن نوزدهم درخت کاری حوضههای سیلابی متداول گردید.
پژوهشهای علمی ژئومورفولوژی از اواخر قرن 18 آغاز گردیده بود و سوسور اهل ژنو ضمن بررسی یخچالها و اشکال نهشتههای یخچالی دریافته بود که گسترش یخچالها در گذشته فوق العاده بیشتر از عصر حاضر بوده است : مطالعات نامبرده درقرن 19 به وسیله یک سوئیسی دیگر به نام آگاسیز دنبال شد.
زمین شناسان نیز به نوبه خود در جهت تعیین تاریخ زمین شناسی ، تحول ناهمواریها را مورد توجه قرار دادهاند. چنانچه در اواخر قرن 18 هوتون مبتکر این روش بوده و تحقیقات نامبرده چند سال بعد به وسیله پلیفر و جیکی و لئیل تعقیب شده است. در اواسط قرن 19 زمین شناسان انگلیسی اولین کسانی بودن که مفهوم پیدایش دشتگون را بیان داشتهاند.
در کشور فرانسه ژنرال دولانوئه و مارژری که اولی توپوگراف و دیگری زمین شناس بود، اشکال کلاسیک ناهمواری ژورایی را با توجه به ساختهای چین خورده آن بررسی کردهاند و در سال 1888 کتال جالبی تحت عنوان مقدمهای بر ژئومورفولوژی به چاپ رسانیدهاند.
در اتازونی ، کشف قسمتهای نیمه خشک غرب به پوول اجازه داد که ضمن بازبینی زمینی کیفیت تخریب رودخانهای را در کانیون کلرادو تجزیه و تحلیل کند، و همچنین ژیلبرت در این زمینه مکانیزم آبهای جاری را تعیین کرده و ماک جی نیز نقش آبهای جاری سفرهای شکل را بررسی نموده است.
این قبیل بررسیها بعدا به وسیله ویلیام موریس داویس تئوریسین معروف تکمیل گردیده و نامبرده تئوری معروف سیکل فرسایش را پیشنهاد میکند و با ارائه این تئوری ، ژئومورفولوژی وارد مرحله جدیدی میشود و داویس شخصیت علمی جهانی پیدا میکند.
قلمرو ژئومورفولوژی :
در مطالعه ناهمواریهای پوسته جامد زمین میتوان سه ناحیه به شرح زیر تشخیص داد:
- زمینهایی که در آب فرو رفتهاند (اعماق دریاها و دریاچهها(
- زمین هایی که خارج از آب هستند یعنی خشکیها.
- ناحیه تلاقی این دو یعنی ساحل که خود قلمرو ویژهای است.
انواع ژئومورفولوژی
ژئومورفولوژی ساختمانی :
ژئومورفولوژی ساختمانی از ماهیت سنگها و طرز قرار گرفتن آنها و پدیدههایی که از عمل تکتونیک (مانند خمیده گیهای طبقات ، شکستگیها ، چینها و...) حاصل میشود ، بحث میکند که میتوان گفت قسمت عمده شکل گیریهای پوسته زمین به وسیله این علم شناخته میشوند.
ژئومورفولوژی فرسایشی :
گروه دیگر مانند آبهای جاری ، باد ، یخچالها که موجب کنده کاری ناهمواریها گشته و کم و بیش موجب تخریب و از بین رفتن آنها میگردند، مطالعه این گونه عوامل ، ژئومورفولوژی فرسایشی را تشکیل میدهد که گاهی به آن با کمی تفاوت در معنی عبارت ژئومورفولوژی دورهای اطلاق میشود .
ارتباط ژئومورفولوژی با سایر علوم :
بین ژئومورفولوژی و سایر علوم از جمله خاک شناسی ، هیدرولوژی و اکولوژی و آب و هوا شناسایی روابط بسیار نزدیک وجود دارد. زیرا عوامل این قبیل علوم بیشتر در سطح زمین موثرند. به علاوه مطالعات ژئومورفولوژی یک ناحیه با دانستن اطلاعات حاصله از علوم ذکر شده آسانتر میگردد .
عرصه مطالعات در ژئومورفولوژی :
با توجه به نو ظهور بودن ژئومورفولوژی اين دانش در کشورهای جهان سوم و خاورميانه هنوز جايگاه خود را نيافته است و کاربردی نشده است و استفاده از آن به صورت تخصصی و کاربردی بيشتر در کشورهای اروپايی و ايالات متحده آمريکا متداول شده است. با ظهور کسانی چون موريس ديويس - پنک و کينگ و ارائه مدلهای آنان و ايجاد بسترهای مطالعاتی و تحقيقی زمينه پيشرفت اين علم در اين کشورها فراهم گرديده است.
آنچه قابل توجه است عرصه مطالعاتی اين دانش در گامهای نخستين آن است چنانچه در سالهای اوليه تدوين و استقلال اين رشته از ديگر رشته ها گستره مطالعاتی آن فقط سطح زمين را شامل می شد يعنی آن قسمت از زمين که در تقابل و برخورد با لايه های هوا - آب - لايه حيات و ديگر لايه های کره زمين قرار می گرفت.البته مراد از سطح زمين در اينجا فقط سطح خشکيها نبوده و سطوح زير دريا ها را نيز شامل می گردد چرا که اشکال و ناهمواريهای روی زمين به صورت مرتبط و بهم پيوسته بوده و می توانند به لحاظ منشا پيدايش از الگوهای يکسانی تبعيت کنند.شاهد اين پيوستگی ادامه برجستگيها در زير درياها ونقشه های زمين شناسی دورانهای مختلف است .
البته عرصه مطالعات بشر در همه علوم با گذشت زمان تغيير می کند که ژئومورفولوژی نيز از اين قاعده مستثنی نيست.وبا سفر انسان به ماه و مشاهده سطح ديگر اجرام سماوی به انسان جستجوگر اين اجازه را می دهد که عرصه مطالعاتی خود را در اين زمينه گسترش بخشيده و روشهای تحقيقی و مدلهای جديدی در ژئومورفولوژی ارائه داده و به روشهای مطالعاتی موجود اکتفا نکند. چنانچه مشاهده اشکال و ناهمواريهای ديگر سيارات و اجرام مستلزم بررسی الگوهای پيدايش در آنهاست که روشهای خاص خود را می طلبد.
پس با اين وجود امروزه ژئومورفولوژی گستره ای به وسعت جهان هستی را در بر می گيرد که نحوه مطالعه و تبيين و توضيح در هر حيطه منوط به در نظر گرفتن چارچوب و قواعد آن گستره است.
مفهوم ژئومورفولوژی :
ژئومورفولوژی کلمه ايست که دارای ريشه يونانی می باشد و به معنای شناخت شکل زمين است . در واقع اين علم به توضيح در مورد اشکال هندسی سطح زمين وچگونگی بوجود آمدن آنها و تغييرات اين اشکال در بسترهای گوناگون می پردازد و در اين راستا از مفاهيم قوانين ودانشهای گوناگون بهره می گيرد. مدت زمان زيادی از تدوين آن به عنوان يک دانش قانونمند و مستقل از ساير علوم نمی گذرد البته نمی توان بين علوم و دانشها جدايی محض قائل بود و امروزه تبيين قوانين و نظريات در گرو قائل شدن ارتباط بين دانشهای مختلف است.
بعضی معتقدند که ژئومورفولوژی از بستر زمين شناسی و جغرافيا برخواسته است اما در واقع دانشی ا ست که تاثيرات متقابل ليتوسفر - اتمسفر - بيوسفر و ديگر لايه های کره خاکی را مورد مطالعه و تحقيق قرار می دهد و اين مطالعه و نتايج آن ما را در يافتن تصويری روشن ازشکل گذشته زمين و روند حاکم بر آن که منجر به ايجاد شکل کنونی شده است ياری می دهد.
در واقع اين علم داده های ساير علوم را به صورتی کاربردی مد نظر قرار داده تا تصويری منطقی از روند شکلگيری ناهمواريهای زمين ارائه دهد. علومی همچون :زمين شناسی - شيمی - فيزيک - زيست شناسی و .... از جمله دانشهايی هستند که اين علم را در مسير ارائه تصويری واضح از اشکال ياری می رسانند . شايد به همين خاطر است که بسياری از ژئومورفولوژيستهای بزرگ يا شيميدان بوده اند يا زمين شناس و يا ..... اما در تبيين شکل گيری ناهمواريها اجزا و عناصری نيز مورد استفاده اين علم قرار می گيرد که از اين قبيلند: اقليم - ديناميک درونی و بيرونی - ساختمان زمين و اثرات فرسايشی و غيره که هر کدام به نحوی باعث تثبيت و تغير در اشکال می گردند و نحوه اثر آنها در بسترهای مختلف می تواند متفاوت باشد .
اهميت اين دانش از آنجاست که می توانيم به وسيله آن در مورد آينده زمين قضاوت کنيم زمين يعنی مکان زندگی بشر که لازمه استفاده و زندگی درست در آن در برخورد صحيح با آن و برنامه ريزی و آمايش صحيح می باشد و به خاطر همين اهميت است که امروزه اين دانش به صورت رشته ای مستقل در مدارس و دانشگاههای جهان تدريس ميشود و هر روز بر تنوع و گوناگونی عرصه ها ی مطالعاتی آن افزوده شده و يافته های آن به صورت کاربردی مورد استفاده ساير علوم قرار می گيرد .
( منبع : گروه درسی جغرافیا )
ژئومورفولوژی علم شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین است ، این واژه از زبان یونانی گرفته شده و از سه جز Geo به معنی زمین ، Morphe به معنی شکل و Logos به معنی شناسایی ترکیب یافته است.
دید کلی :
ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سیستماتیک اشکال ناهمواریها و نهشتههایی است که موجب تعیین سن آنها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهمواریها و بالاخره شناسایی فرآیندها و محیط موورفوکلیماتیک هنگامی که ناهمواریها را بوجود آوردهاند، مورد توجه میباشد.
همچنین ژئومورفولوژی از مطالعات آماری برای بررسی اشکال ناهمواریها بهره میگیرد و سعی دارد در تحول ناهمواریهای زمین علیرغم پیچیده بودن مساله دینامیک طبیعت ، سهم فرآیندهای مختلف ناشی از آب و هوا و پوشش گیاهی و ماهیت سنگها و ساخت زمین و تغییر شکلهای تکتونیکی و میراث مراحل اولیه تکامل را از نظر دور ندارد.
تاریخچه :
این علم از دیرباز به وسیله جغرافی دانان یونانی بیآنکه عنوان مشخصی داشته باشد شناخته شده بود و بعدها در دوره رنسانس ، لئوناردو داوینچی و برنارد پالیسی در گسترش آن پیش قدم شدند. لئورناردو واوینچی در یادداشتهای خود از روابط مهمی که بین ابعاد درهها و رودخانهها وجود دارد سخن میگوید و در قرن نوزدهم ژئومورفولوژی یکی از شاخههای سیستماتیک علوم مربوط به زمین میگردد.
سیر تحولی و رشد :
کاربرد ژئومورفولوژی در اوایل قرن 19 بوسیله مهندسین هیدرولیک که مامور ایجاد کانالهای آبی و تنسیق رودخانهها بودند، مورد توجه قرار گرفت و ژئومورفولوژی دینامیکی نیز در تنظیم طرحهای ایمنی و حفاظت راهها مورد توجه مهندسین عمران ناحیهای واقع شد، از جمله مهندس سورل در سال 1872 تئوری جدیدی در مورد چگونگی تحول و تکامل و دگرگونی رودخانهها ارائه داد. و مهندس دوس آب شناس معروف در سال 1841 مفهوم نیمرخ متعادل رودخانهها را بیان داشت.
جنگل انان نیز به نوبه خود دریافتند که در جهت مبارزه علیه فرسایش خاک به وسیله سیلابها میتوان از علم ژئومورفولوژی کمک گرفت و به همین منظور در قرن نوزدهم درخت کاری حوضههای سیلابی متداول گردید.
پژوهشهای علمی ژئومورفولوژی از اواخر قرن 18 آغاز گردیده بود و سوسور اهل ژنو ضمن بررسی یخچالها و اشکال نهشتههای یخچالی دریافته بود که گسترش یخچالها در گذشته فوق العاده بیشتر از عصر حاضر بوده است : مطالعات نامبرده درقرن 19 به وسیله یک سوئیسی دیگر به نام آگاسیز دنبال شد.
زمین شناسان نیز به نوبه خود در جهت تعیین تاریخ زمین شناسی ، تحول ناهمواریها را مورد توجه قرار دادهاند. چنانچه در اواخر قرن 18 هوتون مبتکر این روش بوده و تحقیقات نامبرده چند سال بعد به وسیله پلیفر و جیکی و لئیل تعقیب شده است. در اواسط قرن 19 زمین شناسان انگلیسی اولین کسانی بودن که مفهوم پیدایش دشتگون را بیان داشتهاند.
در کشور فرانسه ژنرال دولانوئه و مارژری که اولی توپوگراف و دیگری زمین شناس بود، اشکال کلاسیک ناهمواری ژورایی را با توجه به ساختهای چین خورده آن بررسی کردهاند و در سال 1888 کتال جالبی تحت عنوان مقدمهای بر ژئومورفولوژی به چاپ رسانیدهاند.
در اتازونی ، کشف قسمتهای نیمه خشک غرب به پوول اجازه داد که ضمن بازبینی زمینی کیفیت تخریب رودخانهای را در کانیون کلرادو تجزیه و تحلیل کند، و همچنین ژیلبرت در این زمینه مکانیزم آبهای جاری را تعیین کرده و ماک جی نیز نقش آبهای جاری سفرهای شکل را بررسی نموده است.
این قبیل بررسیها بعدا به وسیله ویلیام موریس داویس تئوریسین معروف تکمیل گردیده و نامبرده تئوری معروف سیکل فرسایش را پیشنهاد میکند و با ارائه این تئوری ، ژئومورفولوژی وارد مرحله جدیدی میشود و داویس شخصیت علمی جهانی پیدا میکند.
قلمرو ژئومورفولوژی :
در مطالعه ناهمواریهای پوسته جامد زمین میتوان سه ناحیه به شرح زیر تشخیص داد:
- زمینهایی که در آب فرو رفتهاند (اعماق دریاها و دریاچهها(
- زمین هایی که خارج از آب هستند یعنی خشکیها.
- ناحیه تلاقی این دو یعنی ساحل که خود قلمرو ویژهای است.
انواع ژئومورفولوژی
ژئومورفولوژی ساختمانی :
ژئومورفولوژی ساختمانی از ماهیت سنگها و طرز قرار گرفتن آنها و پدیدههایی که از عمل تکتونیک (مانند خمیده گیهای طبقات ، شکستگیها ، چینها و...) حاصل میشود ، بحث میکند که میتوان گفت قسمت عمده شکل گیریهای پوسته زمین به وسیله این علم شناخته میشوند.
ژئومورفولوژی فرسایشی :
گروه دیگر مانند آبهای جاری ، باد ، یخچالها که موجب کنده کاری ناهمواریها گشته و کم و بیش موجب تخریب و از بین رفتن آنها میگردند، مطالعه این گونه عوامل ، ژئومورفولوژی فرسایشی را تشکیل میدهد که گاهی به آن با کمی تفاوت در معنی عبارت ژئومورفولوژی دورهای اطلاق میشود .
ارتباط ژئومورفولوژی با سایر علوم :
بین ژئومورفولوژی و سایر علوم از جمله خاک شناسی ، هیدرولوژی و اکولوژی و آب و هوا شناسایی روابط بسیار نزدیک وجود دارد. زیرا عوامل این قبیل علوم بیشتر در سطح زمین موثرند. به علاوه مطالعات ژئومورفولوژی یک ناحیه با دانستن اطلاعات حاصله از علوم ذکر شده آسانتر میگردد .
عرصه مطالعات در ژئومورفولوژی :
با توجه به نو ظهور بودن ژئومورفولوژی اين دانش در کشورهای جهان سوم و خاورميانه هنوز جايگاه خود را نيافته است و کاربردی نشده است و استفاده از آن به صورت تخصصی و کاربردی بيشتر در کشورهای اروپايی و ايالات متحده آمريکا متداول شده است. با ظهور کسانی چون موريس ديويس - پنک و کينگ و ارائه مدلهای آنان و ايجاد بسترهای مطالعاتی و تحقيقی زمينه پيشرفت اين علم در اين کشورها فراهم گرديده است.
آنچه قابل توجه است عرصه مطالعاتی اين دانش در گامهای نخستين آن است چنانچه در سالهای اوليه تدوين و استقلال اين رشته از ديگر رشته ها گستره مطالعاتی آن فقط سطح زمين را شامل می شد يعنی آن قسمت از زمين که در تقابل و برخورد با لايه های هوا - آب - لايه حيات و ديگر لايه های کره زمين قرار می گرفت.البته مراد از سطح زمين در اينجا فقط سطح خشکيها نبوده و سطوح زير دريا ها را نيز شامل می گردد چرا که اشکال و ناهمواريهای روی زمين به صورت مرتبط و بهم پيوسته بوده و می توانند به لحاظ منشا پيدايش از الگوهای يکسانی تبعيت کنند.شاهد اين پيوستگی ادامه برجستگيها در زير درياها ونقشه های زمين شناسی دورانهای مختلف است .
البته عرصه مطالعات بشر در همه علوم با گذشت زمان تغيير می کند که ژئومورفولوژی نيز از اين قاعده مستثنی نيست.وبا سفر انسان به ماه و مشاهده سطح ديگر اجرام سماوی به انسان جستجوگر اين اجازه را می دهد که عرصه مطالعاتی خود را در اين زمينه گسترش بخشيده و روشهای تحقيقی و مدلهای جديدی در ژئومورفولوژی ارائه داده و به روشهای مطالعاتی موجود اکتفا نکند. چنانچه مشاهده اشکال و ناهمواريهای ديگر سيارات و اجرام مستلزم بررسی الگوهای پيدايش در آنهاست که روشهای خاص خود را می طلبد.
پس با اين وجود امروزه ژئومورفولوژی گستره ای به وسعت جهان هستی را در بر می گيرد که نحوه مطالعه و تبيين و توضيح در هر حيطه منوط به در نظر گرفتن چارچوب و قواعد آن گستره است.
مفهوم ژئومورفولوژی :
ژئومورفولوژی کلمه ايست که دارای ريشه يونانی می باشد و به معنای شناخت شکل زمين است . در واقع اين علم به توضيح در مورد اشکال هندسی سطح زمين وچگونگی بوجود آمدن آنها و تغييرات اين اشکال در بسترهای گوناگون می پردازد و در اين راستا از مفاهيم قوانين ودانشهای گوناگون بهره می گيرد. مدت زمان زيادی از تدوين آن به عنوان يک دانش قانونمند و مستقل از ساير علوم نمی گذرد البته نمی توان بين علوم و دانشها جدايی محض قائل بود و امروزه تبيين قوانين و نظريات در گرو قائل شدن ارتباط بين دانشهای مختلف است.
بعضی معتقدند که ژئومورفولوژی از بستر زمين شناسی و جغرافيا برخواسته است اما در واقع دانشی ا ست که تاثيرات متقابل ليتوسفر - اتمسفر - بيوسفر و ديگر لايه های کره خاکی را مورد مطالعه و تحقيق قرار می دهد و اين مطالعه و نتايج آن ما را در يافتن تصويری روشن ازشکل گذشته زمين و روند حاکم بر آن که منجر به ايجاد شکل کنونی شده است ياری می دهد.
در واقع اين علم داده های ساير علوم را به صورتی کاربردی مد نظر قرار داده تا تصويری منطقی از روند شکلگيری ناهمواريهای زمين ارائه دهد. علومی همچون :زمين شناسی - شيمی - فيزيک - زيست شناسی و .... از جمله دانشهايی هستند که اين علم را در مسير ارائه تصويری واضح از اشکال ياری می رسانند . شايد به همين خاطر است که بسياری از ژئومورفولوژيستهای بزرگ يا شيميدان بوده اند يا زمين شناس و يا ..... اما در تبيين شکل گيری ناهمواريها اجزا و عناصری نيز مورد استفاده اين علم قرار می گيرد که از اين قبيلند: اقليم - ديناميک درونی و بيرونی - ساختمان زمين و اثرات فرسايشی و غيره که هر کدام به نحوی باعث تثبيت و تغير در اشکال می گردند و نحوه اثر آنها در بسترهای مختلف می تواند متفاوت باشد .
اهميت اين دانش از آنجاست که می توانيم به وسيله آن در مورد آينده زمين قضاوت کنيم زمين يعنی مکان زندگی بشر که لازمه استفاده و زندگی درست در آن در برخورد صحيح با آن و برنامه ريزی و آمايش صحيح می باشد و به خاطر همين اهميت است که امروزه اين دانش به صورت رشته ای مستقل در مدارس و دانشگاههای جهان تدريس ميشود و هر روز بر تنوع و گوناگونی عرصه ها ی مطالعاتی آن افزوده شده و يافته های آن به صورت کاربردی مورد استفاده ساير علوم قرار می گيرد .
( منبع : گروه درسی جغرافیا )