PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : طنز دانشجويي



آبجی
3rd February 2010, 01:26 PM
استاد و دانشجو زير ذره بين خط خطي

دانشجوي عزيز ما گفت: «من در طول دوره دانشجويي ام، حتي يك خاطره خوش از اين دانشگاه ندارم.»

دانشجوي عزيز ما گفت: «در يكي از دانشگاههاي آزاد، برخورد بد كارمند با دانشجو مساوي است با اخراج كارمند.»

استاد عزيز ما فرمودند: «تعداد دانشجويان علوم سياسي اين دانشگاه، سه برابر جمعيت كشور توالو است.»

استاد عزيز ما فرمودند: «بعضيها بيتال مال را تبديل به «مالالبيت» كرده اند.»

دانشجوي عزيز ما گفت: «استاد! چون كلاس شما مختلط نيست، درس را خوب ياد نميگيريم.»

استاد عزيز فرمودند: «در كشورهاي جهان سوم، اشتباهات هنر است و هنرها معجزه.»

دانشجوي عزيز ما گفت: «من حاضرم به دانشگاه ديگري بروم، ولي چادر سرنكنم، چون بلد نيستم.»

استاد عزيز ما فرمودند: «حقوق من به اندازه دانسته هايم است. اگر قرار بود براي چيزهايي كه نميدانم حقوق بگيرم، كل دنيا هم كافي نبود.»

استاد عزيز ما به دانشجويي كه دير آمده بود، فرمودند: «رئيس محترم! همه كارمندانتان تشريف آورده اند.»

استاد عزيز ما به دانشجويي كه دير آمده بود، فرمودند: «ببخشيد كه ما زود اومديم.» http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif

استاد عزيز ما كه از جيغ يكي از خواهران، هيجانزده شده بود، فرمودند: «بريم كمكش، شايد ميخواهد خودكشي كنه.»

استاد عزيز ما فرمودند: «بعضي از شما طوري نگاه ميكنيد مانند.... به نعل بندش.» http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_whistling.gif

استاد عزيز ما فرمودند: «آقا! خيلي تو فكري، بايد 110 رو خبر كنم.»

استاد عزيز ما فرمودند: «من وقتي درس ميدهم، مثل مرده شورم و كاري ندارم كه چه كسي را ميشويم.»

استاد عزيز ما فرمودند: «عقل انسان همان مغز او نيست وگرنه گوسفند و قورباغه هم مغز دارند.»

استاد عزيز ما فرمودند: « انگار دانشجويان اين دانشگاه مرده اند.»

دانشجوي عزيز ما گفت: «از وقتي كه سر در قم شدم، سر در گم شدم.»

استاد عزيز ما در پاسخ به دانشجويي كه گفته بود: «استاد! ما مقالات شما را نميفهميم.» فرمودند: «خودم هم بار اول آنها را نميفهمم.»

استاد عزيز ما در پاسخ به دانشجويي كه گفته بود: «استاد! از كلمات ابتكاري كمتر استفاده كنيد.» فرمودند: «من ژنتيك سخن دارم و بايد كلمات جديد و تركيبي بسازم.»

استاد عزيز ما خطاب به دانشجويي كه از او اجازه خارج شدن از كلاس را گرفت، فرمودند: «مرا با تخته سياه تنها نذار.» http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif
استاد عزيز ما فرمودند: «اسرائيل 16E دارد ولي عزت نفس ندارد.»

استاد عزيز ما فرمودند: «امروزه نمايشگاه خط قرآن ميگذارند، خب... بر سرتان، نمايشگاه «عمل به قرآن» بگذاريد.»

آبجی
3rd February 2010, 01:28 PM
مناجات خوابگاهي http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_cool.gif

منت خوابگاه را ـ قل و شر ـ كه نبودنش موجب نياز است و وجودش مساله‌ساز. هر نفري كه بدانجا رود در قيد حيات است و چون به در آيد نزديك ممات.http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_silly.gif چون در هر اتاق ده نفر موجود است و بر هر پنجره‌اي تخته‌اي واجب.

بنده همان به كه ز قحطي جا روي به رهن يك اتاق آورد .
ليك بفهمد اگر اين را رئيس بر سر او چوب و چماق آورد .

فرياد پيج بي‌ملاحظه‌اش همه را رسيده و بانگ تلفن لحظه به لحظه‌اش همه جا كشيده. شب‌ها بعد از ساعت هفت احدي را رخصت ورود ندهند و دانشجوي تأخيري را در اولين فرصت به حراست هدايت كنند.

اي عزيز كه با كمي تأخير قصد رفتن به خوابگه داري
از نگهبان چگونه بگريزي تو كه تنها همين گنه داري

گربه‌هاي بسيار را گفته كه بساط تعقيب دانشجو بگسترانند و جيرجيرك‌هاي بي‌شمار را فرموده كه شب تا صبح آواز بخوانند. بساط ورزش صبحگاهي به جاي كپسول‌هاي گاز فراهم آورده و براي مطالعه چهارصد دانشجو اتاقي چون لانه گنجشك مهيا ساخته. دانشجوي فعال را در اثر شلوغي به ديوانه‌اي بدحال تبديل كرده و اتاق تلويزيون به جهت حضور پوست تخمه تعطيل.

ابر و با د و مه و خورشيد و فلك در كارند همه ليسانسه‌ها پس ز چه رو بيكارند؟

در خبر است كه از سرور خادمان و مهتر مستخدمان و گروهي سوخته دل از جمع خودمان كه هر گروه يك نفر از دانشجويان بخت برگشته پريشان حال به جانب يخچال روي آورد كه جرعه آبي بخورد، دريابد كه رندان آخرين بقاياي مرغ و ماهي سردخانه را ربوده و به جاي آن روي برفك‌ها واژه ويژه "زرشك" را حك نموده‌اند. يك روز تأمل ترم‌هاي گذشته مي‌كردم و حسرت درس‌هاي ناخوانده مي‌خوردم و صحن سيماي خويش به آب مژگان مي‌شستم و بهر غيبت از كلاس بهانه مي‌جستم و اندوه ديرينه در عمق جان مي‌نهفتم و اين بيت‌ها مناسب حال خود مي‌گفتم:

هر دم از عمر مي‌رود نفسي از رفيقان ما نمانده كسي
اي كه شش ترم رفت و در خوابي مگر اين ترم هفت دريابي
ياد آن ثبت نام غوغايي خلق حيران براي امضايي
يك نفر در اتاق رايانه از شلوغي شدست ديوانه
ديگري بهر وام تحصيلي پر نموده سه فرم تحصيلي
وان دگر از براي شهريه جيب خود را نموده تخليه
بگذر از خريد كفش و لباس تا كه شايد كند دو واحد پاس
يك نفر در فغان ز نرخ كتاب ديگري از نخواندنش بي‌تاب
يك نفر در شلوغي سرويس از عرق گشته تا گريبان خيس
وان دگر شام سلف تا خورده شده زار و نزار و پژمرده
در شب امتحان كه كتلت و ماست تا سحرگه ميانشان دعواست
هر دو همچون دواي خواب آور برده هوش و حواس ما از سر
درس، سختست و مدرك امروز عالي را نموده خوش پاسوز
اي كه دل بسته‌اي به اين مدرك فكر فردا نكرده‌اي بي‌شك
رنج شغل و معاش در راه است عالمي زين قضيه آگاه است

بعد از تأمل اين معني، مصلحت آن ديدم كه براي بقاي ذات و ادامه حيات چاره‌اي بجويم و بهر مدرك خويش كوزه‌واره‌اي بيابم و جامه فارغ‌التحصيلان آشفته حال بپوشم تا به مدد آن در سايه مدرك خويش آبي زلال بنوشم.

http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_hee.gif

آبجی
3rd February 2010, 01:30 PM
اينجا دانشگاه است


فرغوني خواهم ساخت
خواهم انداخت به اين جاده پر پيچ و خم دانشگاه
دور خواهم شد از اين جايگاه سرويس‌ها
كه در آن هيچ اتوبوسي نباشد بهرما پشت صحرا جايي است كه دانشگاه است
و در آن درس همي‌ خوانند انسانيها
فرغوني خواهم ساخت
نصب شايد كردم دزدگيري سر شاه چرخ جلو
تا بيايد گاه صداي عالم گيرش
و همه مست و شيدا بشوند
فرغوني از كلاس، خالي ودلي پر از عشق پژو.. http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_nottalk.gif
همچنان خواهم راند
من موبايلي دارم، دم گوشم هر دم
همه ترسم از ضايعگي است چون موبايلم
ماشين حساب داداش جان است
من درس ايما و اشاره از پشت نرده را
بيست مي‌گيريم، بيست
فرغوني خواهم ساخت
پشت صحرا دانشگاهي است...http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_whistling.gif

آبجی
3rd February 2010, 01:31 PM
شكسپير : اگر كسي را دوست داري رهايش كن سوي تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول براي تو نبوده

دانشجوي زيست شناسي : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن … او تكامل خواهد يافتhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_cool.gif

دانشجوي فيزيك : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن …اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه يا اصطكاك بيشتر از انرژي بوده و يا زاويه برخورد ميان دو شيء با زاويه صحيح هماهنگ نبوده استhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_tongue.gif

دانشجوي حسابداري : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن … اگر برگشت ، رسيد انبار صادر كن و اگر نه ، برايش اعلاميه بدهكار بفرست http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif

دانشجوي رياضي : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن … اگر برگشت ، طبق قانون ۲=۱+۱ عمل كرده و اگر نه در عدد صفر ضربش كنhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_worried.gif

دانشجوي كامپيوتر : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن … اگر برگشت ، از دستور كپي - پيست استفاده كن و اگر نه بهتر است كه ديليت اش كنيhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_silly.gif

دانشجوي خوشبين : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن… نگران نباش بر مي گرددhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_dream.gif

دانشجوي عجول : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن … اگر در مدت زماني معين بر نگشت فراموشش كنhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_sigh.gif

دانشجوي شكاك : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن …اگر برگشت ، از او بپرس ” چرا ” ؟http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_thinking.gif

دانشجوي صبور : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن …اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگرددhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_sleepy.gif

دانشجوي رشته صنايع : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن …اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهايش كن ، اينكار را مرتب تكرار كنhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_whew.gif

دانشجوي آمار : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن … اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زياد است و اگر نه احتمال ايجاد يك رابطه مجدد غير ممكن است. http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_nottalk.gif

آبجی
3rd February 2010, 01:32 PM
اهل درسم من


اهل درسم من http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_liar.gifhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif
روزگارم هي... بد نيست
جيب خالي دارم. خرده پولي، سر سوزن عقلي
اوستادي دارم بهتر از عزرائيل
درسهايي، بدتر از تلخي زهر
و كلاسي كه در اين دانشگاست
جنب دستشوئي‌ها، جنب آن سلف خراب

من يه دانشجويم
چشمهايم كم سو، كله‌ام هم بي‌مو
درس كفاره منhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif
من جنون را هر دم، لا به لاي جزوه‌ها مي‌بينم http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_blackeye.gif
در جزوه من جريان دارد چرت، جريان دارد پرتhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_wink.gif
همه فكر و توانم متزلزل شده است
جزوه‌هايم را وقتي مي‌خوانم
كه امتحانش را استاد، گفته باشد فرداستhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_cool.gif
برگه تقلب را من، پي غفلت استاد عزيز، مي‌خوانم
پي خونسردي خود
اهل درسم من
پيشه‌ام بي‌كاريست
گاه گاهي، در مي‌روم از توي كلاس، مي‌روم تا تريا
تا كه با خوردن چاي و شكلات
اين دل سوخته‌ام خنك شود
چه خيالي، چه خيالي.... مي‌دانم
از پس ناچاريست
خوب مي‌دانم، آخر ترم هم باز
كار من زاري و در به دريست

آبجی
3rd February 2010, 01:34 PM
موفقیت در سنین مختلف زندگی

در 4 سالگی ... موفقیت یعنی ... خیس نکردن شلوار
در 12سالگی ... موفقیت یعنی ... پیدا کردن دوست
در 18 سالگی ... موفقیت یعنی ... داشتن گواهینامه
در 20 سالگی ... موفقیت یعنی ... امکان ازدواج
در 35 سالگی ... موفقیت یعنی ... داشتن پول
در 50 سالگی ... موفقیت یعنی ... داشتن پول
در 60 سالگی ... موفقیت یعنی ... امکان ازدواج
در 70 سالگی ... موفقیت یعنی ... داشتن گواهینامه
در 75 سالگی ... موفقیت یعنی ... پیدا کردن دوست
در 80 سالگی ... موفقیت یعنی ...خیس نکردن شلوار

آبجی
3rd February 2010, 01:35 PM
معرفی رشته ها

1-رشته تغذیه:
رشته ای که اشتباهاً جزو رشته های دانشگاهی اومده.آینده شغلی بسیار تیره و تیریکی دارند.در بهترین حالت و در صورتی که شهرداری به فارغ التحصیلان این رشته مجوز بدهد میتوانند اقدام به باز کردن ساندویچ فروشی کنند!ضمناً دانشجویان فوق لیسانس هم میتونند Fast Food بزنند.از بزرگترین دستاورد های علمی این رشته در سالهای اخیر کشف فرمول سس هزار جزیره بوده است!از جمله دروس این رشته:هات داگ-1 هات داگ2 - سوسیس کاربردی- انسان و کالباس و.... میباشد!از بزرگان این علم هم میتوان به اکبر کثیف (ساندویچ فروشی اکبر کثافت) اشاره کرد.

2-مهندسی راه و ساختمان:
عمله سابق- دیگه فقط مونده بود کارگر ساختمانی رو دانشگاه ها بدند بیرون که خوشبختانه این امر هم با تلاش متخصصان و دانشمندان ایرانی محقق شد و ما از این به بعد کارگر هم از دانشگاه میاریم! روزی رو تصور کنید که از صبح وانت های شهرداری جولوی دانشکده فنی توقف میکنند و بچه های راه و ساختمان رو میبرند سر ساختمان!در این رشته معیار بهترین دانشجو برای دانشجویانی است که بیشتر از همه بتوانند آجر را به بالا بندازند.دروس این رشته عبارتند از:بیل مقدماتی ? بیلچه- روش های چیدن تیرآهن-فرمولاسیون درست کردن سیمان و.......

3-رشته ادبیات:
گیج ترین و گلابی ترین دانشجوهای ایران در این رشته تحصیل میکنند(توصیه میکنم اگر یه وقت دلتون گرفت واسه بازکردنش برید دانشکده ادبیات!)از جمله بزرگترین دانشمندان این رشته حافظ و سعدی و عارف قزوینی و ایرج میرزا! بوده اند که حتی تحصیلات دبیرستانی هم ندارند(علمی که بزرگانش سواد درست حسابی ندارند دیگه معلومه چی میشه....!)از ابهامات بزرگ این رشته این نکته میباشد که انوری بالاخره شاعر قرن پنجم است یا نهم ! فارغ التحصیلان این رشته میتوانند به عنوان مصطفی رحماندوست مشغول به کار شوند! از دروس این رشته: زندگی نامه و آثار حافظ-زندگی نامه و آثار سعدی-زندگی نامه و آثارنظامی-زندگی و آثار فرخی سیستانی و یزدی و شمالی و بلوچی و.....!

4-رشته مهندسی صنایع:
رشته ای که فقط اسمش مهندسی صنایع می باشد وگرنه دانشجویان این رشته مهندسی صنایع دستی هم بلد نیستند چه برسه....تا به امروز شخص قابل ذکری در این رشته مشغول به تحصیل نبوده و شاید معروف ترین دانشمند این رشته ….. باشد که با رتبه 40000000000 مشغول تحصیل در رشته مهندسی صنایع می باشد!

5-رشته مهندسی کامپیوتر:
خدا پدر مادر مخترع کامپیوتر رو بیامرزه که اگه اون نبود الان تعداد دانشجوهای این مملکت به نصف تقلیل پیدا میکرد.این روزا دیگه عادی ترین جمله ای که از یک دانشجو شنیده میشود این است: کام میخونم! نکته جالب در مورد این رشته تفکیک آن به دو گرایش نرم افزار و سخت افزار میباشد که دانشجویانی که تبحر خاصی در زمینه Fifa2006 و Max.p و .... دارند وارد گرایش نرم افزار و کسانی که میتوانند با انگشست شصت پایشان دکمه Power کامپیوتر را بزنند وارد گرایش سخت افزار میکنند.فارغ التحصیلان این رشته حوالی خیابان جمهوری مشغول فروختن CD میباشند!از دروس این رشته:بیل گیتس شناسی 1 ? سی دی مقدماتی-تفاوت Monitor و TV و....

آبجی
3rd February 2010, 01:35 PM
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست ژتونی دارم خرده عقلی سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم
پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی می نویسم تکلیف می سپارم به شما تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانیست دلتان زنده شود
چه خیالی چه خیالی میدانم گپ زدن بیهوده است
خوب میدانم دانشم بیهوده است
استاد از من پرسید چقدر نمره ز من می خواهی
من از او پرسیدم دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم
قبله ام آموزش
جانمازم جزوه
مشق از پنجره ها میگیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم که خروس می کشد خمیازه مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست مدرسه باغ آزادی بود
درس بی کرنش می خواندیم
نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردیم
کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز مثل یک بازی بود
کم کمک دور شدم از آنجا بار خود را بستم عاقبت رفتم در دانشگاه به محیط خشن آموزش و به دانشکده علوم سرایت کردم
رفتم از پله کامپیوتر بالا
چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم در به در می گشت یک نمره قبولی می خواست http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif
من کسی را دیدم از دیدن یک نمره ده دم دانشگاه پشتک می زدhttp://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_big.gif
شاعری دیدم هنگام خطابه به خرچنگ می گفت ستاره
و اسید نیتریک را جای می می نوشید
همه جا پیدا بود همه جا را دیدم
بارش اشک از نمره تک جنگ آموزش با دانشجو
حذف یک درس به فرماندهی کامپیوتر
فتح یک ترم به دست ترمیم قتل یک لبخند در آخر ترم همه را من دیدم
من در این دانشگاه در به در و ویرانم
من به یک نمره نا قابل ده خشنودم
من به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بکنند و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم استاد کی کوئیز می گیرد برگه حذف کجاست سایت و رایانه آن مال من است تریا،نقلیه و دانشکده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد همگی می میریم و اگر حذف نباشد همگی مشروطیم
نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا http://www.rahpouyan.com/forum/icon_smile_hee.gif
کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها
کار ما شاید اینست که در مرکز پانچ پی اصلاح خطا ها برویم...

آبجی
3rd February 2010, 01:35 PM
دیکشنری امتحان (1)

مراقب:

موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم وگوش و باقی حواس را هم دارد.

سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند.گالری ضدحال.موجودی که

روی سینه اش نوشته شده:من مراقبم،شما چطور؟ یک نوع تله موش زنده.

روزامتحان:

روزی که درآن خورشید طلوع نمی کند.زمانی برای جفتک زدن اسب ها،لحظه ای که

درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.روز شغال.روزی که درآن نگاه ها

عمیق می شوند.روزلبخندهای استراتژیک.روزی که در آن دوست ودشمن با هم ودر کنار

هم به قربانگاه می روند.

نمره:

تبلور میزان دانش،مهارت ودودره بازی دانشجو،بهانه ای همیشگی برای اعتراض.

وسیله ای که استادبا آن چه ها که نمی کند!عاملی که برای بدست آوردن آن دانشجو

علاوه برخرزدن،اعمال شنیع دیگری رانیز باید انجام دهدکه قلم دروصف آن قاصراست!

سؤال:

یک نوع شعورسنج استاد ودانشجو.کلمات نفرت انگیزی که به نوبت وتک تک مثل نیزه در

چشم دانشجوفرو میروندولحظه به لحظه او را به عمق نادانی اش واقف تر می کنند.

لورفتن آنها به حماسه سازی دانشجویان منتهی میشود.انواع مختلف آن از تشریحی

سیانوری تاتستی گوگوری مگوری متغیراست.

استاد:

منبع علم،ژنراتوردانش،نیروگاه انسانیت،تبلوردانایی،کوه توانایی،مایه افتخارما،بابا تو

دیگه کی هستی ترین موجود عالم،خودصفا،اندوفا،دارنده انواع واقسام شفا،ضدجفا،

یاری گر ضعفا،معلم الخلفا......

آبجی
3rd February 2010, 01:36 PM
دیکشنری امتحان (2)

تقلب:

یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن شخص امتحان

دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو که با توجه به درجه

درایت و تیزی استاد ومراقبان می تواند نوع هلویش از هسته دار وخاردار تا آب

هلوباطعم موزوعشق وحال متغیر باشد.بیراهه ای که اتفاقا آخرش به هدف

ختم می شود.یک نوع وسیله درس پاس کن نا مشروع.

شب امتحان:

شب ملخ.شب ظلمانی یلدا.شب سوانح وسوختگی نا کجا آباد دانشجو.شبی که در آن

نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند.در این شب انسان تمام مصائب

تاریخ بشر را به صورت کنسانتره نوش جان می کند.یک نوع زلزله در میان ایام سال.

شب چشمهای پف کرده ودهان های کف کرده.شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب

بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو.

جزوه:

یک جور کاتالیزور که در صورت همکاری ابروبادومه وخورشیدواینا دانشجورا به سمت

پاس شدن درس هل می دهد.تمام همه علم بشری.چکیده دانش تاریخ مصرف گذشته استاد.

وسیله ای که معمولا دانشجو با آن سر کار گذاشته می شود.تنها شاهد ماجرای سوخاری

شدن دانشجو در شب امتحان.قوت قلبی که عاقبت آفت قلب می شود.

آبجی
3rd February 2010, 01:38 PM
اين فقط يه عكسه همين طور هم كه مشخصه نوشته كاريكاتوتر لطفا برداشت بد نكنيد

http://uc-njavan.ir/images/tlf5ezh9e3dphgnqxt8.jpg

آبجی
3rd February 2010, 01:40 PM
در ثناي دانشگاه آزاد

سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سالي دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب...... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد