Sookoot
2nd February 2010, 08:55 AM
قوانين مورفي توسط شخصي به نام كاپيتان ادوارد مورفي كه مهندس نيروي هوايي بود به وجود آمده است. اين قوانين زماني به وجود آمد كه كاپيتان مورفي در سال 1949 مشغول بررسي روند كار پروژهاي در نيروي هوايي بود كه متوجه شد كه ترانسفورماتور به صورت نادرستي سيمپيچي شده است. مورفي در مورد اين تكنسين گفت: اگر اين تكنسين راهي داشته باشد كه كارش را درست انجام ندهد بيشك آن را پيدا خواهد كرد.
پس از اين اتفاق مورفي تصميم گرفت يك سري قوانين در مورد رفتار آدمها و مسائل مختلف را كشف و دستهبندي كند كه پس از مدتي توانست يك سري قوانين كه البته تا حدودي جنبه بدبينانه و نگاه همراه با بدبيني درآن وجود دارد را تهيه كند كه امروزه اين قوانين به نام قوانين مورفي در كنار ديگر قوانين زندگي انسانها به كار برده ميشود.
نكته مهم در مورد اين قوانين اين است كه اگرچه قوانين مورفي بر اساس نوعي بدبيني و نگاه نااميدانه و يأسآور به زندگي گردآوري شده است اما اكثر اين قوانين ، قوانيني هستند كه واقعيت و عينيت دارند.
اگر قرار باشد كاري خراب شود، آن كار خراب ميشود آن هم در بدترين زمان ممكن.
اگر قرار باشد در ميان چند كار شما يكي از آنها خراب شود، كاري خراب ميشود كه بيشترين ضرر را براي شما دارد.
همه چيز درحال بدتر شدن است.
لبخند بزنيد، زيرا فردا همه چيز بدتر و وخيمتر ميشود.
احتمال آسيب رسيدن به يك شيء ارتباطي مستقيمي با قيمت آن شيء دارد.
همه كارها از آنچه تصور ميكنيد بيشتر طول خواهد كشيد.
هر راه حلي مشكل جديدي پديد ميآورد.
شما هنگام صبحانه خوردن هيچگاه نميتوانيد تعيين كنيد كدام طرف نان را بايد كره زد.
هر گاه جسم با ارزشي از دست شما بر روي زمين ميافتد، آن شيء به غيرقابل دسترسترين مكان ميرود. (حلقه نامزدي در چاه فاضلاب)
شما هر گاه دنبال چيزي مي گرديد هميشه آن را در آخرين مكاني كه آن را جستجو ميكنيد پيدا ميكنيد.
همواره در خيابان در هنگام رانندگي ماشينها در لاين ديگر سريعتر حركت ميكنند.
هر فردي براي ثروتمند شدن راه حلي در ذهن دارد كه هيچگاه عملي نميباشد.
هر چيز خوب در زندگي يا غيرقانوني است يا غيراخلاقي و يا براي سلامتي مضر است.
هر كس پول بيشتري دارد فرمانده است.
هيچ اهميتي ندارد شما چه اندازه براي خريد ارزان تلاش ميكنيد چون به محض آنكه آن را بخريد در مغازه ديگر آن را ارزانتر پيدا ميكنيد.
هر گاه چيز با ارزشي را در جاي امني پنهان ميكنيد تا گم نشود ديگر هيچگاه آن را پيدا نميكنيد.
هر چيزي كه ميخواهيد، نميتوانيد داشته باشيد و از آنچه كه داريد هيچگاه لذت نميبريد.
احتمال ديده شدن كارهاي شما توسط ديدن ديگران رابطه مستقيمي با احمقانهتر بودن آن كار دارد.
سنگيني ترافيك نسبت مستقيم با ميزان عجله شما براي زود رسيدن دارد.
هنگام ورود به پمپ بنزين جايگاهي را كه انتخاب ميكنيد هميشه طولانيتر از جايگاههاي ديگر است.
هر كسي ميتواند مدرك دانشگاهي بگيرد اما عقل گرفتني نيست.
زباله از خلاء بيزار است پس آنقدر انباشته مي شود تا همه جا را پر كند.
هر گاه كفش نو را براي اولين بار به پا كنيد همه آن روز پايشان را بر روي كفش شما ميگذارند.
زماني كه ميخواهيد لكه روي شيشه پنجره را پاك كنيد هميشه لكه سمت ديگر شيشه قرار دارد.
اگر امري احتمال دارد اتفاق بيافتد و خيلي هم خوشايند است آن اتفاق هر گز رخ نميدهد.
اگر راست بگوييد و حق با شما باشد آنگاه هيچ كس حرف شما را باور نميكند.
قانون بقاء كثيفي: براي تميز كردن هر چيز، چيز ديگري بايد كثيف شود.
قوانين مانند تارعنكبوت است. تنها افراد ضعيف به دام آن ميافتند، در صورتي كه ثروتمندان و صاحبان قدرت آن را پاره ميكنند و ميگريزند.
كار تيمي هميشه ضروري است چون به شما كمك ميكند تا در صورت بروز مشكل فرد ديگري را نكوهش كنيد.
شما هيچ گاه با نگاه كردن به خطوط آهن نميتوانيد بگوييد قطار از كدام طرف ميآيد.
هر گاه چيزي را دور بياندازيد به محض آنكه ديگر به آن دسترسي نداشته باشيد به آن نياز پيدا ميكنيد.
جاده رسيدن به موفقيت هميشه در دست ساخت است.
دو عنصر در طبيعت فراوان يافت ميشود: يكي هيدروژن و ديگري حماقت.
احتمال آنكه جوهر خودنويس شما بر روي فرش بريزد رابطه مستقيمي با قيمت فرش دارد.
ماشيني كه در جلوي شما حركت ميكند هميشه سرعتش از شما كمتر است.
هر چه عقيدهاي مسخرهتر باشد احتمال موفقيت آن بيشتر است.
جاي پارك مناسب ماشين هميشه در سمت ديگر خيابان است.
دوستان ميآيند و ميروند اما دشمنان انباشته ميگردند.
تقريباً داخل شدن به كاري از خارج شدن از آن آسانتر است.
افرادي كه ميتوانند بهترين نصيحتها را انجام دهند، نصيحت نمیکنند.
__________________
پس از اين اتفاق مورفي تصميم گرفت يك سري قوانين در مورد رفتار آدمها و مسائل مختلف را كشف و دستهبندي كند كه پس از مدتي توانست يك سري قوانين كه البته تا حدودي جنبه بدبينانه و نگاه همراه با بدبيني درآن وجود دارد را تهيه كند كه امروزه اين قوانين به نام قوانين مورفي در كنار ديگر قوانين زندگي انسانها به كار برده ميشود.
نكته مهم در مورد اين قوانين اين است كه اگرچه قوانين مورفي بر اساس نوعي بدبيني و نگاه نااميدانه و يأسآور به زندگي گردآوري شده است اما اكثر اين قوانين ، قوانيني هستند كه واقعيت و عينيت دارند.
اگر قرار باشد كاري خراب شود، آن كار خراب ميشود آن هم در بدترين زمان ممكن.
اگر قرار باشد در ميان چند كار شما يكي از آنها خراب شود، كاري خراب ميشود كه بيشترين ضرر را براي شما دارد.
همه چيز درحال بدتر شدن است.
لبخند بزنيد، زيرا فردا همه چيز بدتر و وخيمتر ميشود.
احتمال آسيب رسيدن به يك شيء ارتباطي مستقيمي با قيمت آن شيء دارد.
همه كارها از آنچه تصور ميكنيد بيشتر طول خواهد كشيد.
هر راه حلي مشكل جديدي پديد ميآورد.
شما هنگام صبحانه خوردن هيچگاه نميتوانيد تعيين كنيد كدام طرف نان را بايد كره زد.
هر گاه جسم با ارزشي از دست شما بر روي زمين ميافتد، آن شيء به غيرقابل دسترسترين مكان ميرود. (حلقه نامزدي در چاه فاضلاب)
شما هر گاه دنبال چيزي مي گرديد هميشه آن را در آخرين مكاني كه آن را جستجو ميكنيد پيدا ميكنيد.
همواره در خيابان در هنگام رانندگي ماشينها در لاين ديگر سريعتر حركت ميكنند.
هر فردي براي ثروتمند شدن راه حلي در ذهن دارد كه هيچگاه عملي نميباشد.
هر چيز خوب در زندگي يا غيرقانوني است يا غيراخلاقي و يا براي سلامتي مضر است.
هر كس پول بيشتري دارد فرمانده است.
هيچ اهميتي ندارد شما چه اندازه براي خريد ارزان تلاش ميكنيد چون به محض آنكه آن را بخريد در مغازه ديگر آن را ارزانتر پيدا ميكنيد.
هر گاه چيز با ارزشي را در جاي امني پنهان ميكنيد تا گم نشود ديگر هيچگاه آن را پيدا نميكنيد.
هر چيزي كه ميخواهيد، نميتوانيد داشته باشيد و از آنچه كه داريد هيچگاه لذت نميبريد.
احتمال ديده شدن كارهاي شما توسط ديدن ديگران رابطه مستقيمي با احمقانهتر بودن آن كار دارد.
سنگيني ترافيك نسبت مستقيم با ميزان عجله شما براي زود رسيدن دارد.
هنگام ورود به پمپ بنزين جايگاهي را كه انتخاب ميكنيد هميشه طولانيتر از جايگاههاي ديگر است.
هر كسي ميتواند مدرك دانشگاهي بگيرد اما عقل گرفتني نيست.
زباله از خلاء بيزار است پس آنقدر انباشته مي شود تا همه جا را پر كند.
هر گاه كفش نو را براي اولين بار به پا كنيد همه آن روز پايشان را بر روي كفش شما ميگذارند.
زماني كه ميخواهيد لكه روي شيشه پنجره را پاك كنيد هميشه لكه سمت ديگر شيشه قرار دارد.
اگر امري احتمال دارد اتفاق بيافتد و خيلي هم خوشايند است آن اتفاق هر گز رخ نميدهد.
اگر راست بگوييد و حق با شما باشد آنگاه هيچ كس حرف شما را باور نميكند.
قانون بقاء كثيفي: براي تميز كردن هر چيز، چيز ديگري بايد كثيف شود.
قوانين مانند تارعنكبوت است. تنها افراد ضعيف به دام آن ميافتند، در صورتي كه ثروتمندان و صاحبان قدرت آن را پاره ميكنند و ميگريزند.
كار تيمي هميشه ضروري است چون به شما كمك ميكند تا در صورت بروز مشكل فرد ديگري را نكوهش كنيد.
شما هيچ گاه با نگاه كردن به خطوط آهن نميتوانيد بگوييد قطار از كدام طرف ميآيد.
هر گاه چيزي را دور بياندازيد به محض آنكه ديگر به آن دسترسي نداشته باشيد به آن نياز پيدا ميكنيد.
جاده رسيدن به موفقيت هميشه در دست ساخت است.
دو عنصر در طبيعت فراوان يافت ميشود: يكي هيدروژن و ديگري حماقت.
احتمال آنكه جوهر خودنويس شما بر روي فرش بريزد رابطه مستقيمي با قيمت فرش دارد.
ماشيني كه در جلوي شما حركت ميكند هميشه سرعتش از شما كمتر است.
هر چه عقيدهاي مسخرهتر باشد احتمال موفقيت آن بيشتر است.
جاي پارك مناسب ماشين هميشه در سمت ديگر خيابان است.
دوستان ميآيند و ميروند اما دشمنان انباشته ميگردند.
تقريباً داخل شدن به كاري از خارج شدن از آن آسانتر است.
افرادي كه ميتوانند بهترين نصيحتها را انجام دهند، نصيحت نمیکنند.
__________________