توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
kamanabroo
27th January 2010, 08:10 PM
@};-@};-سلام دوستان گل@};-@};-
خوب هستین؟
در این دوره زمونه چیزی که در درجه اول باید برای ما مهم باشه
حفظ اعتقادات و ایمان هست
و همچنانکه می دونید یک سری شبهات و سوالات در ذهن ما بوجود می یاد که نمی دونیم جوابش چیه!
و اگر به جواب هامون برسیم شاید خیلی از مشکلات روحی و روانی مون هم سر و سامان پیدا بکنه.
من از همه می خوام هر چی شبهه و سوال اعتقادی و دینی و مذهبی دارن اینجا مطرح کنن.
برای پاسخ هم یا همین جا پاسخ داده میشه
یا یه تایپیک جدا می زنیم و در مقابل هر سوال لینک جوابش رو قرار می دیم.
ممنونم
*مینا*
28th January 2010, 11:58 AM
سلام
یه بار داشتم با کسی که مسلمان نبود صحبت می کردم ، حرف از دین بود ... ، دین اونا رو تا حالا نشنیده بودم ،
می گفت که به تثلیث اعتقاد دارن ، البته مصیحی هم نبودن ، به خدا و پیغمبر اعتقاد داشتن ، ولی خب باز معتقد بودن که اماماشون بر اساس تثلیث هنوز هم زنده هستن و ....
بعد گفت که یکی از قوانین دینشون اینه که مردها همیشه سیبیل بذارن و هیچ وقت سیبیلشون رو نزنن ،
راستش خیلی تعجب کردم ، گفتم آخه این چه قانونی هس ؟!
گفت که ، شما تو دینتون نماز می خونید درسته ؟ تعداد رکعت های نماز ! تو دین شما هست که صبح ها 2 رکعت نماز بخونید ظهر8 ، شام 7 ، چرا این قانون رو دارین ؟؟
گفت اگه بتونی بهش جواب بدی من هم به اعتقادی که در مورد سیبیل داریم جواب میدم ، گفت بهترین عالم های اسلام هنوز نتونستن کشف کنن این تعداد رکعت های نماز از چیه ؟
از اون موقع این سوال تو زهنمه که واقعا تعداد رکعت های نماز چه حکمتی توش هست ؟
@};-@};-
آبجی
28th January 2010, 12:14 PM
راست ميگه من هم يه دفعه داشتم با يكي از دوستان سني در همين مورد بحث ميكردم كه يه چيز جالبي برام گفت .
تعداد ركعات نماز در ابتدای بعثت و قبل از معراج پیامبر (ص) كمتر از 17 ركعت بوده است در واقع نماز های 4 ركعتی 2 ركعتی بوده است و در جریان معراج 2 ركعت بر نماز ظهر و عصر و عشاء افزوده گردید .
بعضی آیات بیانگر آن است كه این امر درخواست پیامبر (ص) در معراج بوده است كه خداوند آن را اجابت كرد ، با توجه به اذن پروردگار در واقع این امر تشریع خداوند بوده است.
داستانش چون خيلي برام جالب بود نوشتم متاسفانه خونه هست شب ميذارم كه تموم بچه ها بخونن .
آبجی
28th January 2010, 12:22 PM
يادمه يه جايي خوندم كه :
صبحگاهان وقتى كه انسان از خواب برمى خيزد، روى مصالحى از جمله اين كه انسان هنوز با مسائل دنيا و زندگى درگير نشده، نماز دو ركعتى خوانده مىشود و در وسط روز به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نياز بيشترى براى راز و نياز و عبادت وجود دارد؛ بلكه انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند.
kamanabroo
28th January 2010, 05:22 PM
سلام
بعد گفت که یکی از قوانین دینشون اینه که مردها همیشه سیبیل بذارن و هیچ وقت سیبیلشون رو نزنن ،
راستش خیلی تعجب کردم ، گفتم آخه این چه قانونی هس ؟!
گفت که ، شما تو دینتون نماز می خونید درسته ؟ تعداد رکعت های نماز ! تو دین شما هست که صبح ها 2 رکعت نماز بخونید ظهر8 ، شام 7 ، چرا این قانون رو دارین ؟؟
گفت اگه بتونی بهش جواب بدی من هم به اعتقادی که در مورد سیبیل داریم جواب میدم ، گفت بهترین عالم های اسلام هنوز نتونستن کشف کنن این تعداد رکعت های نماز از چیه ؟
از اون موقع این سوال تو زهنمه که واقعا تعداد رکعت های نماز چه حکمتی توش هست ؟
@};-@};-
تشکر می کنم از مینا خانم که لطف کردند و خواهش ما رو بی جواب نگذاشتن.@};-
البته آبجی سایت یه اشاره ای کردند که من کاملتر و صحیح ترش رو خدمت شما عرض می کنم.
احکام دین اسلام همه به یکباره ابلاغ نشد.
مثلا حرمت خوردن شراب به یکباره ابلاغ نشد . بلکه در چند مرحله بود تا به اصل حکم که حرمت بود رسید.
یکسری از احکام دین ما هم بعد از هجرت پیامبر به مدینه و استقرار حکومت اسلام تشریع شد.
مثل جهاد، روزه ، حج که بعد از هجرت واجب شدند.
در مورد رکعات نماز هم بعد از داستان معراج پیامبر اکرم ص مسلمانان 10 رکعت نماز می خواندند. تا وقتی که هجرت کردند به مدینه. بعد از اینکه اسلام قوت گرفت و مجرای بیان احکام بیشتری از دین اسلام باز شد فروعی مثل جهاد و روزه و حج واجب شدند.
و در هنگام تولد امام حسن ع و امام حسین ع که از برکات عالم هستی هستند به شکرانه این تولد و اجازه تشریع احکام که خداوند به پیامبر ص داده بودند ایشان هفت رکعت به نماز های یومیه افزودند که خداوند متعال هم تایید و امضا کردند.
تا قبل از آن تمام نمازها دو رکعتی بود.( در سفر و غیر سفر)
نماز صبح دورکعت، نمازظهر دورکعت، نماز عصر دورکعت، نمازمغرب دورکعت، نماز عشادو رکعت.
که به این شکل در آمد:
نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر چهار رکعت، نماز عصر چهار رکعت، نماز مغرب سه رکعت، نماز عشا چهار رکعت.
اما خداوند شش رکعت از این نماز ها را در سفر بر امت پیامبر اکرم ص بخشید و لذا نماز مسافر یازده رکعت می باشد.
مدرک این جوابیه هم در روایتی که صریحا بیان کرده است می باشد. ( وسائل الشیعه، ج 4 ص 50)
اما بعضی فکر می کنند که تشریع نماز های 17 رکعت در معراج بوده است. این درست نیست. چون معراج پیامبر در مکه بوده اما تشریع 7 رکعت اضافه نماز در مدینه بوده که از لحاظ زمانی متاخر از معراج بوده است.
این رو هم بگم که بر خود شخص پیامبر علاوه به این 17 رکعت نماز های نافله هم واجب بوده است.
که در شب معراج پیامبر اکرم ص این حدود 50 رکعت رو به 10 رکعت کاهش می دهند.
ممنونم @};-
andy
22nd July 2010, 03:10 PM
یه سوال قران گفته که 5 باردر روز وضو میگیریم سنی ها آره ولی ما 3 بار وضو میگیریم من گاهی اوقات جدا میخونم برام سوال چرا سه بار فقط وضو میگیریم میدونم میشه جدا خوند ولی چرا میگن 3 بار هم درسته؟
kamanabroo
22nd July 2010, 04:40 PM
یه سوال قران گفته که 5 باردر روز وضو میگیریم سنی ها آره ولی ما 3 بار وضو میگیریم من گاهی اوقات جدا میخونم برام سوال چرا سه بار فقط وضو میگیریم میدونم میشه جدا خوند ولی چرا میگن 3 بار هم درسته؟
سلام
ممنونم از اینکه سوال خودتون مطرح کردین
اول اینکه
کجای قرآن اومده که 5 بار وضو بگیریم [soal][tafakor] اگه هست بگید چون من گشتم نبود
مسئله ای که شما بهش اشاره کردین مسئله وقت های نماز هاست
یعنی هر وعده نماز برای خودش وقتی داره.
اوقات نماز به " وقت فضیلت"، "وقت مخصوص" ، " وقت مشترک" تقسیم میشه.
اینکه اهل تسنن نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء رو در دو وقت می خونند، بخاطر اینست که شروع وقت هر وعده طبق مبانی فقهی اونها اینطور اقتضا می کنه.
اما اینکه مرسوم هست بین شیعه که همه نماز ها رو در اول وقت می خونند، بخاطر اینه که
می گویند از اول داخل شدن وقت نماز، (مثلا در نماز ظهر و عصر) به اندازه چهار رکعت وقت مخصوص نماز ظهر هست و بعد از اون میشه نماز عصر رو خوند که وقت مشترک آنهاست.
طبق هر کدوم که عمل کنیم اشکالی پیش نمیاد. یعنی میشه مثلا نماز عصر رو به وقت فضیلت به تاخیر انداخت و در اون وقت خوند.
اما نکته مهم اینه که در مسئله نماز جماعت بخاطر اینکه مشقت پیش نیاد و اجتماع مسلمین
بیشتر باشه و بهتر هر دو نماز رو در یک وعده می خونند.
البته دلیلهای مفصل دیگه ای هم داره که فکر می کنم همین قدر کفایت کنه.
aleyasin
10th November 2010, 08:10 AM
مد يعني چه ؟ آيا پيروي ازمد گناه محسوب ميشه؟
max_3d
10th November 2010, 07:10 PM
درود
خیلی وقت بود خیلی دلم میخواست قران رو به عنوان یه بچه مسلمان واقعی بخونم تا اینکه شروع به خواندن قرآن کردم البته به صورت فارسیhttp://forum.p30world.ir/images/New-smile/N_aggressive%20%2839%29.gif با عربی مشکل دارم http://forum.p30world.ir/images/New-smile/N_aggressive%20%282%29.gifدر کل حالم از عربی بهم میخوره از یک طرف هم خدای بزرگ در قرآن میفرماید ما قرآن رو عربی آفریدیم حالا دو دل موندم این قرآن رو که ترجمه فارسی خوندم و کاملا ودقیق ایا عربی آن هم اجبار هستhttp://forum.p30world.ir/images/New-smile/N_aggressive%20%2840%29.gif
پژواک
10th November 2010, 09:29 PM
سلام.
یه سوال:یکی توضیح میده چرا ما تناسخ رو قبول نداریم؟
Sookoot
10th November 2010, 11:24 PM
درود
خیلی وقت بود خیلی دلم میخواست قران رو به عنوان یه بچه مسلمان واقعی بخونم تا اینکه شروع به خواندن قرآن کردم البته به صورت فارسیhttp://forum.p30world.ir/images/New-smile/N_aggressive%20%2839%29.gif با عربی مشکل دارم http://forum.p30world.ir/images/New-smile/N_aggressive%20%282%29.gifدر کل حالم از عربی بهم میخوره از یک طرف هم خدای بزرگ در قرآن میفرماید ما قرآن رو عربی آفریدیم حالا دو دل موندم این قرآن رو که ترجمه فارسی خوندم و کاملا ودقیق ایا عربی آن هم اجبار هستhttp://forum.p30world.ir/images/New-smile/N_aggressive%20%2840%29.gif
درود
2موضوع قابل تصور است 1- کسب ثواب و حظ نفس از تلاوت قران 2- تدبروتفکرشایسته در ایات و محکمات کلام الله مجید
برای نیل به مقصود اول لازم است در تلاوت و قرائت ایات به دستور زبان ان که مطابق لسان عرب است عمل شود
واما مقصود دوم متفاوت است " واضح است که برای تدبر و دقت در شان نزول ایات و مقصود خداوند از انزال انان به معانی و ترجمه تحت اللفظی " ان بلکه فراتر به تفاسیر ایات و سور قران توجه شود و این میسر نمیگردد الا با رجوع به زبان مادری خود فارس به زبان پارسی و اروپایی و امریکایی به زبان خویش و...قس علیهذابرای مثال قران داستان های شیوایی دارد که سراسر حکمت است خب برای سیر روایی قصه جز زبان خودمان و رجوع به ترجمه مناسب چه دستور زبانی به کمک مان می اید؟
انچه مسلم است فارسی خواندن شما نیز مشتمل بر ثواب و تدبر است و خالی از اشکال " بعبارت دیگر اجباری در عربی خواندن ان نیست اصولا تلاوت قران عمل مستحبی است و اجرای فرامین ان واجب[golrooz]
Sookoot
10th November 2010, 11:35 PM
سلام.
یه سوال:یکی توضیح میده چرا ما تناسخ رو قبول نداریم؟
سلام
رد نظریه تناسخ بیش از انکه ناظر بر اعتقادات ما باشد دلایل علمی دارد
انچه مسلم است روح مجرد است و مستقل و هر روحی اختصاص به یک کالبد دارد که در دوره زمانی مشخص به همراه بدن یک انسان معین در این دنیا می اید و سپس در یک زمان معین دار فانی را وداع میگویدو جسد نیز به تابعیت از روح فنا میشود.
تناسخ غیر علمی است و قابل رد چرا که نمیتوان برای روح گردش در بدن های مختلف را قائل شد بنابر عقیده تناسخیون روح در دوره ای در قالب انسان زمانی حیوان و دوره ای جماد و نباتات ظاهر میشود بلکه تعالی یابد و به مدارج اعلی برسد خب این تعالی فرضی بالاخره نصیب کدام جسد میشود انسان؟؟حیوان؟؟جماد و نبات؟؟
اینکه روح مستقل است یعنی هر انسانی در مقابل اعمال خود موظف به پس دادن حساب است با نظر تناسخیون این روح چند کاره جواب چند نفر را میتواند بدهد؟؟
و دلایل مفصل دیگر که به لحاظ اختصارگوشه ای را اجمالا عرض کردم[golrooz]
eajaz
11th November 2010, 01:13 AM
به نام خداوند بزرگ و با سلام خدمت همه عزیزان
در مورد حکم دزدی که باید دست دزد قطع شود آیا این حکم میتواند بهترین حکم باشد؟باید بهترین باشد چراکه از جانب خداوند است.پس اگر بهترین است پس چرا در جامعه قابل اجرا نیست؟
این سوال مدتیه برام پیش اومده و نتونستم به آن پاسخ دهم پیشاپیش از جوابتان متشکرم.
aleyasin
11th November 2010, 08:08 AM
مد يعني چه ؟ آيا پيروي ازمد گناه محسوب ميشه؟
چرا سؤال من بي جواب موند؟؟؟
ارغنون
11th November 2010, 08:36 AM
سلام
رد نظریه تناسخ بیش از انکه ناظر بر اعتقادات ما باشد دلایل علمی دارد
انچه مسلم است روح مجرد است و مستقل و هر روحی اختصاص به یک کالبد دارد که در دوره زمانی مشخص به همراه بدن یک انسان معین در این دنیا می اید و سپس در یک زمان معین دار فانی را وداع میگویدو جسد نیز به تابعیت از روح فنا میشود.
تناسخ غیر علمی است و قابل رد چرا که نمیتوان برای روح گردش در بدن های مختلف را قائل شد بنابر عقیده تناسخیون روح در دوره ای در قالب انسان زمانی حیوان و دوره ای جماد و نباتات ظاهر میشود بلکه تعالی یابد و به مدارج اعلی برسد خب این تعالی فرضی بالاخره نصیب کدام جسد میشود انسان؟؟حیوان؟؟جماد و نبات؟؟
اینکه روح مستقل است یعنی هر انسانی در مقابل اعمال خود موظف به پس دادن حساب است با نظر تناسخیون این روح چند کاره جواب چند نفر را میتواند بدهد؟؟
و دلایل مفصل دیگر که به لحاظ اختصارگوشه ای را اجمالا عرض کردم[golrooz]
سلام
خب چرا ما رجعت رو قبول میکنیم؟
kamanabroo
11th November 2010, 07:47 PM
مد يعني چه ؟ آيا پيروي ازمد گناه محسوب ميشه؟
سلام
می بخشین از تاخیر
مد: يكي از راه هاي مختلف زندگي است كه ما به كمك آن مي خواهيم خودمان را در جامعه و فعاليت هاي اجتماعي وارد كنیم و با همگوني با ساير انسان هاي اطرافمان به سمت يك زندگي اجتماعي حركت كنيم. مد یک تنوع گذراست كه در نوع پوشش نمود پيدا مي كند.مد هر بار با كمي تغيير، رنگ و بوي زندگي آدم ها را تغيير مي دهد. مُد و مُدگرايى پديدهاى است كه كمابيش در ميان همه اقشار جامعه وجود دارد اما در میان این ها جوانان و نوجوانان بيش از ديگران به «مُد» اهميت مىدهند و «مُدگرا» هستند.وسایل ارتباط جمعی وامکانات برای ارتباط با جوامع مختلف باعث شده است تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهاى متضاد با ارزشهاى جامعه خويش روبیاورند.
(تعریف از اینجاست (http://mod-modgaraiy.blogfa.com/post-1.aspx) دیدم کامله گذاشتم )
اما آیا مد گرایی گناهه؟
ببینین اصل مد نه حرامه و نه همرنگ مد بودن گناه.
اما اگر این مد و مد گرایی تحت این عناوین قرار بگیره گناهه:
برهنگی، لباس فخر، لباس شهرت، محرک و بدن نما و ... .
اینا عناوین کلی اش بود
اما اگه مد باشه و شخصی هم طبق مد رنگ عوض کنه و این عناوین تون نباشه مشکلی نداره.
اینا هم بخاطراینه که ما مسلمان هستیم . تمام سنت ها و آداب و رسوم و مد و ... تا وقتی برای ما آزاده که مخالف با مبانی دینی و اسلامی نباشه.
kamanabroo
11th November 2010, 07:51 PM
درود
خیلی وقت بود خیلی دلم میخواست قران رو به عنوان یه بچه مسلمان واقعی بخونم تا اینکه شروع به خواندن قرآن کردم البته به صورت فارسیhttp://forum.p30world.ir/images/new-smile/n_aggressive%20%2839%29.gif با عربی مشکل دارم http://forum.p30world.ir/images/new-smile/n_aggressive%20%282%29.gifدر کل حالم از عربی بهم میخوره از یک طرف هم خدای بزرگ در قرآن میفرماید ما قرآن رو عربی آفریدیم حالا دو دل موندم این قرآن رو که ترجمه فارسی خوندم و کاملا ودقیق ایا عربی آن هم اجبار هستhttp://forum.p30world.ir/images/new-smile/n_aggressive%20%2840%29.gif
سلام دوست عزیز
قرآن خوندن واجب نیست، بلکه مستحب هست.
حالا شما اگه نمی تونین با عربی ارتباط برقرار کنین اشکالی نداره که فارسی اش رو بخونین
مهم اینه که به قرآن عمل کنیم که انشا الله همین طور باشه.
اما این رو از من داشته باشین
این قرآن که با لفظ عربی نازل شده، یک متن عربی معمولی نیست که شما این حس رو داشته باشین
اگه به این فکر کنین که این قرآن عبارات الهی هست و وحی خداست و قرار نیست شما این رو
به عنوان امتحان بری سر جلسه ... راحت تر می تونی ارتباط برقرار کنی.
خود قرآن خوندن نورانیت وصفای دل میاره.
اجباری نیست اما کم کم شروع کن از جاهایی که دوست داری خود قرآن رو خوندن تا این حالتت هم از بین بره.
ممنون
kamanabroo
11th November 2010, 08:09 PM
سلام.
یه سوال:یکی توضیح میده چرا ما تناسخ رو قبول نداریم؟
البته جناب سکوت در این مورد توضیح دادن که من تکمیلش میکنم.
شما حتما شاهد ظلم و بی عدالتی و ... بودید . و موارد بسیار اون رو مشاهده کردید.
به نظر شما داد مظلوم رو از ظالم چه وقت و کجا باید گرفت؟
اگه قرار نباشه که حق به حقدار برسه و ظالم به سزای اعمالش، پس این وسط حکمت خدا و دلیل خلقت انسان دیگه معنا نداره!!!
همه ما وقتی ظلم و ... رو می بینیم براش مجازات تعیین می کنیم و وقتی که ظلم خیلی زیاد میشه که انسانها نمی تونن براش مجازات تعیین کنن اونوقت چه کسی ، کجا و چه زمانی باید داد مظلوم رو از ظالم بگیره؟
همه اینا به ما میگن که باید معادی در کار باشه تا نتیجه عمل هر انسانی به خودش برگرده.
اما طبق نظریه تناسخ: هر کس هر کاری که کرده باشه ، هر گناهی که کرده باشه ، هر جور ظلمی که کرده باشه، دیگه عقوبتی برای کاراش نیست.
و عملا بین انسانهای خوب و بد، فرقی نیست. چون حسابرسی بین خوب و بد وجود نداره.
قول تناسخ منجر به این تناقضات عقلی میشه.
این خلاصه مطلب. برای تفصیلش این مقاله رو هم مطالعه کنین.
تناسخ در آیین بودیسم به چه معناست و نظر اسلام در این باره چیست؟ (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=80409)
kamanabroo
11th November 2010, 08:16 PM
به نام خداوند بزرگ و با سلام خدمت همه عزیزان
در مورد حکم دزدی که باید دست دزد قطع شود آیا این حکم میتواند بهترین حکم باشد؟باید بهترین باشد چراکه از جانب خداوند است.پس اگر بهترین است پس چرا در جامعه قابل اجرا نیست؟
این سوال مدتیه برام پیش اومده و نتونستم به آن پاسخ دهم پیشاپیش از جوابتان متشکرم.
سلام دوست عزیز
تشکر می کنم از اینکه سوالتون رو مطرح کردین.
اولا که باید عرض کنم قطع دست، حکم اول و آخر برای دزدی نیست.
بلکه شرایط و مراحل و مراتب داره.
که اگر این شرایط و مراتب در دزدی جمع شد اونوقت حکم به قطع دستش می شه.
اون هم نه اینکه دستش از مچ یا آرنج یا کتف قطع بشه . بلکه فقط انگشتان دستش قطع میشه.
حالا چرا در جامعه اجرا نمیشه می شه گفت دو تا دلیل داره:
1. شرایط و مراتب این حکم کامل نمیشه.
2. شاید ظرفیت اجتماعی و درک عمومی از احکام به حدی نیست که اجازه عمل به حکم داده بشه.
در توضیح باید بگم که : احکام اسلامی و ایده آل های اسلامی منوط به شرایط اجرا میشه.
هر چه شرایط اجرای احکام و مبانی اسلامی بیشتر مهیا باشه، مسلما عمل و اجرا هم بیشتر میشه. البته این از نظر حکومتی و قضایی هست.
و گرنه از نظر فردی نمیشه توجیه کرد که خوب چون من الان شرایط ندارم مثلا نماز نمی خونم.
امیدوارم روشن شده باشه.
kamanabroo
11th November 2010, 08:17 PM
چرا سؤال من بي جواب موند؟؟؟
می بخشین از تاخیر
جواب داده شد.
پژواک
11th November 2010, 08:29 PM
سلام و خسته نباشید فراوان به مدیر تالار مذهبی
ببخشید وقتتون رو میگیرم
اگه اطلاعات اولیه سوالم اشتباهه ببخشید.
من شنیدم ما دو جور آیت داریم انفسی و آفاقی
در مورد آیات انفسی هم میدونم که مثلا خواب اصحاب کهف یا خواب عزیر و... آیت انفسین.
ضمنا امام علی (ع) روایتی ازشون هست که وقتی خواب بودین یکی از اصحاب کاری میکنن(خوب یادم نیست) و ایشون میگن قلب مومن نمیخوابه.(خود این یعنی چی؟)
حالا بخش دوم سوال کسی که آیت انفسی رو نفهمه خب دیگه مومن نیست.چون رو خودش اتفاق افتاده و نفهمیده حالا بنابر این حرفا درسته بگیم اصحاب کهف مومن نبودن.
پژواک
11th November 2010, 08:31 PM
یه سوال دیگه:
پیامبر ما که مطمئننا کافر نبودن قبل از رسالت.
خب اگه فزض کنیم مسیحی بودن که نمیشه از شریعت پیامبر پایینتر از خودشون پیروی کنن؟پس خودشون شریعت داشتن؟چه جوری؟
پژواک
11th November 2010, 08:33 PM
تو قرآن داریم:و چون در زمين سفر كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد- از ركعات نماز بكاهيد و آن را شكسته بخوانيد- اگر بترسيد كه كافران به شما گزندى رسانند.خب اگه نترسیم کامل بخونیم؟
پژواک
11th November 2010, 08:35 PM
میفرماین پیامبر که دور از عفاف است صدای گریه زن شنیده شود.
روایت است که همسایگان خضرت زهرا بعد از مرگ نبی از صدای گریه شون نزدشون می اومدن.
درسته؟
kamanabroo
11th November 2010, 09:09 PM
سلام و خسته نباشید فراوان به مدیر تالار مذهبی
ببخشید وقتتون رو میگیرم
اگه اطلاعات اولیه سوالم اشتباهه ببخشید.
من شنیدم ما دو جور آیت داریم انفسی و آفاقی
در مورد آیات انفسی هم میدونم که مثلا خواب اصحاب کهف یا خواب عزیر و... آیت انفسین.
ضمنا امام علی (ع) روایتی ازشون هست که وقتی خواب بودین یکی از اصحاب کاری میکنن(خوب یادم نیست) و ایشون میگن قلب مومن نمیخوابه.(خود این یعنی چی؟)
حالا بخش دوم سوال کسی که آیت انفسی رو نفهمه خب دیگه مومن نیست.چون رو خودش اتفاق افتاده و نفهمیده حالا بنابر این حرفا درسته بگیم اصحاب کهف مومن نبودن.
ممنون خواهش می کنم
اون روایتی که از امام علی (ع) میگین من نشنیدم (بررسی می کنم ببینم چی بوده) اگه بتونین یه مدرک یا کتابی که تو اون خوندین یا اگه شنیدین بپرسین از کجا و بهم بگین ممنون میشم.
بخاطر همین اگه خواسته باشم "قلب مومن نمی خوابد" رو با توجه به اون روایت معنا کنیم چون از روایت اطلاع کاملی نداریم نمیشه درباش حرف زد.
اما می شه بصورت کلی گفت که:
ایمان وقتی در دل انسان رسوخ کنه، و یک ملکه نفسانی بشه، حتی توی خواب هم گناه نمی کنه. و توی خواب هم از گناه دوری می کنه.
----------
اینکه "اگر کسی آیات انفسی رو نفهمه دیگه مومن نیست" دلیلی نداره!
چرا باید اینجوری باشه
تو قرآن و روایات صفاتی رو برای مومن ذکر کردند که به همون ها ما نگاه می کنیم
همچنین بحث خواب و حجیت داشتن خواب، بحث جدایی هست که ربطی به ایمان نداره.
سوره مومنون (غافر) و همچنین روایات رو اگه در باب علائم ایمان ببینیم، متوجه میشیم که خواب و نفهمیدن خواب و اینها در ایمان تاثیری نداره.
علاوه بر اینکه: خواب اصحاب کهف آیت انفسی نبوده. چون برای اونها یه خواب معمولی بوده با این فرق که 300 سال طول کشیده. اون خوابی که آیت انفسی هست اولا هر خوابی نیست.
(شاید شاید) بشه گفت که خواب های حتی ما انسانهای معمولی نیست.
بله خواب ائمه و معصومین براشون حجت بوده. اما برای غیر معصومین خواب دلیلی بر چیزی نمیشه.
kamanabroo
11th November 2010, 09:14 PM
یه سوال دیگه:
پیامبر ما که مطمئننا کافر نبودن قبل از رسالت.
خب اگه فزض کنیم مسیحی بودن که نمیشه از شریعت پیامبر پایینتر از خودشون پیروی کنن؟پس خودشون شریعت داشتن؟چه جوری؟
بله کافر نبودند.
اما اینکه پیامبر نمیشه از شریعت پایینتر از خودشون پیروی کنن هم دلیلی نداره. چون قبل از رسالت هنوز شریعت جدیدی نبوده که بخواهیم بگیم شریعت پایینتر یا بالاتر.
هر چند در اون زمان اونقدر مسیحیت هم دستخوش تحریف شده بود که به بت پرستی و آیین و رسوم خرافی و زنده به گور کردن دختران و .... روی آورده بودند.
یعنی عملا از آیین مسیحیت واقعی چیز خاصی نمونده بود.
اونقدر جو جامعه ها عوض شده بود که دین پیامبر اکرم (ص) اولین چیزی رو که مطرح کرد "توحید"
و یگانه پرستی بود.
بله قبل از رسالت، پیامبر اکرم(ص) موحد و خداپرست بودند که در تاریخ هم هست که در غار حرا اعمال عبادی خودشون رو انجام می دادند.
پس بحث شریعت نبوده، بحث یگانه پرستی و توحید در مقابل بت پرستی و شرک بوده.
امیدوارم روشن شده باشه مطلب.
پژواک
11th November 2010, 09:15 PM
ممنون خواهش می کنم
اون روایتی که از امام علی (ع) میگین من نشنیدم (بررسی می کنم ببینم چی بوده) اگه بتونین یه مدرک یا کتابی که تو اون خوندین یا اگه شنیدین بپرسین از کجا و بهم بگین ممنون میشم.
بخاطر همین اگه خواسته باشم "قلب مومن نمی خوابد" رو با توجه به اون روایت معنا کنیم چون از روایت اطلاع کاملی نداریم نمیشه درباش حرف زد.
اما می شه بصورت کلی گفت که:
ایمان وقتی در دل انسان رسوخ کنه، و یک ملکه نفسانی بشه، حتی توی خواب هم گناه نمی کنه. و توی خواب هم از گناه دوری می کنه.
----------
اینکه "اگر کسی آیات انفسی رو نفهمه دیگه مومن نیست" دلیلی نداره!
چرا باید اینجوری باشه
تو قرآن و روایات صفاتی رو برای مومن ذکر کردند که به همون ها ما نگاه می کنیم
همچنین بحث خواب و حجیت داشتن خواب، بحث جدایی هست که ربطی به ایمان نداره.
سوره مومنون (غافر) و همچنین روایات رو اگه در باب علائم ایمان ببینیم، متوجه میشیم که خواب و نفهمیدن خواب و اینها در ایمان تاثیری نداره.
علاوه بر اینکه: خواب اصحاب کهف آیت انفسی نبوده. چون برای اونها یه خواب معمولی بوده با این فرق که 300 سال طول کشیده. اون خوابی که آیت انفسی هست اولا هر خوابی نیست.
(شاید شاید) بشه گفت که خواب های حتی ما انسانهای معمولی نیست.
بله خواب ائمه و معصومین براشون حجت بوده. اما برای غیر معصومین خواب دلیلی بر چیزی نمیشه.
من این کلام رو در یکی از سخنرانی های آیت ا... جوادی آملی شنیدم.به همین شکل.در تفسیر سوره کهف
تو سایت اسرا میتونید دانلود کنین.
وقتی داشتن تفسیر میکردن آیات اول رو فرمودن اگه ایمان قوی داشتن نمیگفتن شاید یک نیمروز خوابیدیم.
من رو اصل اینا سوال ندارم.من خوب نفهمیدم ما هم نمیفهمیم چقدر خوابیدیم ضعف ایمانمونو نشون میده؟
متشکر
پژواک
11th November 2010, 09:21 PM
بله کافر نبودند.
اما اینکه پیامبر نمیشه از شریعت پایینتر از خودشون پیروی کنن هم دلیلی نداره. چون قبل از رسالت هنوز شریعت جدیدی نبوده که بخواهیم بگیم شریعت پایینتر یا بالاتر.
هر چند در اون زمان اونقدر مسیحیت هم دستخوش تحریف شده بود که به بت پرستی و آیین و رسوم خرافی و زنده به گور کردن دختران و .... روی آورده بودند.
یعنی عملا از آیین مسیحیت واقعی چیز خاصی نمونده بود.
اونقدر جو جامعه ها عوض شده بود که دین پیامبر اکرم (ص) اولین چیزی رو که مطرح کرد "توحید"
و یگانه پرستی بود.
بله قبل از رسالت، پیامبر اکرم(ص) موحد و خداپرست بودند که در تاریخ هم هست که در غار حرا اعمال عبادی خودشون رو انجام می دادند.
پس بحث شریعت نبوده، بحث یگانه پرستی و توحید در مقابل بت پرستی و شرک بوده.
امیدوارم روشن شده باشه مطلب.
نه
اگر ایشان تابع دین مسیحیت بودن مسیحیان و دشمنان اسلام این مطلب را به رخ مسلمانان میكشیدن و میگفتند كه پیامبر شما تا دیروز مسیحی بود و از دین ما پیروی میكرد، امروز آمده ادّعای پیغمبری میكند و این سرزنش را آنقدر ادامه میدادند كه به گوش ما نیز میرسید كما اینكه یهود به مسلمانان و پیامبر (ص) اعتراض میكردند و میگفتند اگر تو پیغمبری پس چرابه سوی قبله ما (بیت المقدس) نماز میخوانی و آنقدر این سخن را تكرار كردند تا موجب ناراحتی حضرت شدند، آنگاه به دستور الهی، قبله مسلمانان از بیت المقدس به سمت كعبه تغییر كرد.
غلطه؟
kamanabroo
11th November 2010, 09:30 PM
تو قرآن داریم:و چون در زمين سفر كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد- از ركعات نماز بكاهيد و آن را شكسته بخوانيد- اگر بترسيد كه كافران به شما گزندى رسانند.خب اگه نترسیم کامل بخونیم؟
آیه و ترجمه :
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيسَ عَلَيكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا(النساء/101)
هنگامي که سفر ميکنيد، گناهي بر شما نيست که نماز را کوتاه کنيد اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسيد؛ زيرا کافران، براي شما دشمن آشکاري هستند.
بحث شکسته خواندن نماز در سفر: هم دلیل روایی داره هم قرآنی
در این آیه طبق تفاسیر هم چند تا نکته هست:
1. اولا این قسمت آیه در مقام بیان حکم نماز خوف هست. که وقتی در معرض خطر دشمن هستید می توانید نماز رو شکسته بخوانید. و این موجب نمیشه که در حالت امن، نماز کامل باشه چون آیه در اون باره صحبت نمی کنه. (تفسیرارشادالاذهان)
2. اين آيه شريفه مشتمل بر سه جمله است :(جمله اولى) راجع بصلاة مسافر است كه مفاد صدر آيه است وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا
مِنَ الصَّلاةِ
و حكم صلوة مسافر مطابق اجماع علماء شيعه و اخبار وارده از ائمه اطهار عليهم السلام مسافر بايد نمازهاى رباعيه كه ظهر و عصر و عشاء باشد قصر كند يعنى دو ركعت بجا آورد مثل نماز صبح.
جمله دوم- صلوة خوف و مطارده است كه مفاد إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا است و ظاهر آيه اگر چه خوف را شرط مسافرت گرفته لكن مستفاد از اخبار اينست كه خوف مستقل در تقصير صلوة است و لو شرائط مسافرت را نداشته باشد و قصر صلوة از جهة خوف مختلف است بسا يك ركعت حتى مغرب و صبح بسا در حال حركت و ركوع و سجود بايماء و اشاره چه خوف از قطاع طريق باشد و چه خوف از ظالم باشد و چه خوف از كفار و مشركين و معاندين باشد، چه در حال حرب و جهاد باشد چه حال فرار از دشمن باشد بمقدار ميسور بايد انجام وظيفه نمايد و دستور نماز در ميدان حرب ميآيد در آيه بعد انشاء اللَّه تعالى.
جمله سوم- مراد از فتنه كفار اينست كه انتظار بكشند كه مسلمين موقع اقامه صلوة بآنها حمله كنند و آنها را بقتل رسانند يا اسير كنند يا اموال آنها را بربايند يا انحاء اذيتى بآنها وارد كنند و اينها دشمن آشكارا هستند كه مفاد جمله اخيره إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً است غير از منافقين و دشمنهاى داخلى كه دشمن مخفى هستند.(أطيب البيان في تفسير القرآن، ج4، ص: 185)
البته در تفاسیر دیگه هم هست که امیدوارم جوابتون رو گرفته باشین.
kamanabroo
11th November 2010, 10:24 PM
نه
اگر ایشان تابع دین مسیحیت بودن مسیحیان و دشمنان اسلام این مطلب را به رخ مسلمانان میكشیدن و میگفتند كه پیامبر شما تا دیروز مسیحی بود و از دین ما پیروی میكرد، امروز آمده ادّعای پیغمبری میكند و این سرزنش را آنقدر ادامه میدادند كه به گوش ما نیز میرسید كما اینكه یهود به مسلمانان و پیامبر (ص) اعتراض میكردند و میگفتند اگر تو پیغمبری پس چرابه سوی قبله ما (بیت المقدس) نماز میخوانی و آنقدر این سخن را تكرار كردند تا موجب ناراحتی حضرت شدند، آنگاه به دستور الهی، قبله مسلمانان از بیت المقدس به سمت كعبه تغییر كرد.
غلطه؟
شما درست می گین
من خدمتتون گفتم که دیگه اثری از میسحیت و آیین و دین نمونده بود اونوقت که بگیم پیامبر مسیحی بوده.
نه نبوده
چون اصلا چیزی نبوده
تنها دو چیز مطرح بوده : شرک و خدا پرستی بوده که پیامبر اکرم(ص) خداپرستی و یکتا پرستی رو انتخاب می کنه.
Sookoot
12th November 2010, 02:58 AM
سلام
خب چرا ما رجعت رو قبول میکنیم؟
باکسب اجازه از جناب kamanabroo (http://njavan.com/forum/member.php?u=1610)
پوزش بنده را را در ارائه پاسخ پذیرا باشید
سلام دوست عزیز سوال خوبی است و مرتبط با مبحث تناسخ
رجعت اصولا تفاوت ماهوی با تناسخ دارد برای شناخت این تفاوت کافیست به تعاریف تحت اللفظی این دو پرداخته شود.
تناسخ یعنی گردش مکرر ولاینقطع ارواح در ابدان مختلف وحلول مستمر انان در کالبد جدیدکه نقائص این نظریه اجمالا بیان شد
حال انکه :
رجعت یعنی بازگشت روح مجرد و مستقل به همراه کالبد اختصاصی خود از دار بقا به سرای فانی که به یقین ممکن است و تصور ان دور از دسترس نیست
برای درک حکمت و ضرورت رجعت به طرح یک نکته بسنده میشود:
بر اساس سنت الهی غسل و کفن و دفن ونماز بر امام فقط از جانب امام وحجت خدا مجری میشود و لاغیر
لذا بر اساس روایات معتبر ناظر بر رجعت /حسین علیه السلام نوه نبی مکرم اسلام هنگامه ظهور حجت منجی عالم بشریت به فرمان الهی به این عالم رجوع نموده و این مهم پس از رحلت صاحب الزمان (عج) بر عهده ایشان خواهد بود این نکته (رجعت امام حسین ع) از ان نظر پر معناست که بخش اعظمی از گستره عدالت و خونخواهی حضرت حجت متوجه تعدی کنندگان به ابا عبدالله و یاران و خاندان مظلومش میباشد...در کارزاری که امام مهدی ع نبرد خویش را باندای : ان جدی الحسین قتلوهو عطشانا اغاز و سپس با پیروزی به پایان رسانده و به جد بزرگوار خویش (حسین ع ) ادای دین مینماید
ضمن انکه تعدادی از یاران حضرت نیز فارغ از قید حیات به ایشان خواهند پیوست بعبارتی دیگرپس از مرگ بازگشت به سر منزل دنیوی خویش خواهند داشت[golrooz]
7raha7
12th November 2010, 06:00 AM
سلام... ممنون به خاطر تاپیک مفیدی که گذاشتین...
سوالم اینه: ما به معصوم بودن پیامبر و امامان ایمان داریم... میشه بپرسم اگر انسان پاک پاک باشه... یعنی اینجوری آفریده شده باشه که گناهی نکنه یا به عبارتی معصوم باشه وجه تمایزش با فرشته ها چیه؟؟؟
این که یک انسان توانایی انتخاب داره... که کدوم کار بدی رو انجام نده به ارزش انسان اضافه می کنه... مثلا اگر به جای اینکه بگیم پیامبر اکرم(ص) معصوم بودن بگیم ایشون هم تونایی اینو داشتن که گناه کنن اما خودشون انتخاب کردند که پاک باشن بهتر نیست؟؟؟
ضمن اینکه ایشون خودشون هم بر این نکته تاکید دارن که هیچ فرقی با ما ندارن و مثل ما آب میخورند، غذا میخورند، از مادر زاییده شدندو... باتشکر
kamanabroo
12th November 2010, 12:09 PM
سلام... ممنون به خاطر تاپیک مفیدی که گذاشتین...
خواهش می کنم
به تایپیک خودتون خوش اومدین[shaad]
سوالم اینه: ما به معصوم بودن پیامبر و امامان ایمان داریم... میشه بپرسم اگر انسان پاک پاک باشه... یعنی اینجوری آفریده شده باشه که گناهی نکنه یا به عبارتی معصوم باشه وجه تمایزش با فرشته ها چیه؟؟؟
ما با فرشته ها دو تا فرق داریم:
اول: اینکه ما اختیار داریم که خودتونم بهش اشاره کردین
دوم: اینکه ما پاک به دنیا می آییم، اما کامل( از نظر کمال روح و ...) به دنیا نمی آییم
بلکه خودمون باید با انتخاب های درست و طی کردن راه درست و اعمالمون روح و جسممون رو
به کمال انسانی برسونیم.
- اما فرشته ها اختیار ندارن؛ به نظر شما یه کار خوب چه وقت ارزش بیشتری داره؟
وقتی که یک راه بیشتر نداشته باشی و انجام بدی؟
یا وقتی که انتخاب کنی و انجام بدی؟
نکته بعدی اینکه فرشته ها وقتی که خلق می شن کامل کامل خلق میشن
یعنی نیاز به انتخاب و طی مسیر و افت و خیز ها ندارن، از همون اولی که خلق میشن به اون
کمالی که مخصوص خودشون هست رسیدن.
بخاطر همین هیچ وقت گناه نمی کنن چون کامل کامل هستن و اطاعت محض از خدا دارند.
این که یک انسان توانایی انتخاب داره... که کدوم کار بدی رو انجام نده به ارزش انسان اضافه می کنه... مثلا اگر به جای اینکه بگیم پیامبر اکرم(ص) معصوم بودن بگیم ایشون هم تونایی اینو داشتن که گناه کنن اما خودشون انتخاب کردند که پاک باشن بهتر نیست؟؟؟
ضمن اینکه ایشون خودشون هم بر این نکته تاکید دارن که هیچ فرقی با ما ندارن و مثل ما آب میخورند، غذا میخورند، از مادر زاییده شدندو... باتشکر
دقیقا همین که شما می فرمایین درسته
بله پیامبر هم قدرت بر گناه داشتند.
اما با علم و آگاهی که داشتند و کمال روحی و ... که داشتند می دونستند انتخاب گناه یعنی چی.
و لذا به طرف گناه و هر گونه اشتباه و ... هم نمی رفتند.
البته نظر و تقدیر الهی در این زمینه ها هم تاثیر گذار هست اما نهایت انتخاب و اراده انسان همه کاره میشه.
آیه آخر سوره کهف می فرماید:
قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی ...
یعنی من هم مثل شما هستم و فرق من با شما اینه که به من وحی میشه و به چشمه لایزال الهی
متصل هستم و این معارف و ... رو به شما می رسانم و ....
aleyasin
13th November 2010, 09:55 AM
سلام
می بخشین از تاخیر
مد: يكي از راه هاي مختلف زندگي است كه ما به كمك آن مي خواهيم خودمان را در جامعه و فعاليت هاي اجتماعي وارد كنیم و با همگوني با ساير انسان هاي اطرافمان به سمت يك زندگي اجتماعي حركت كنيم.مد یک تنوع گذراست كه در نوع پوشش نمود پيدا مي كند.مد هر بار با كمي تغيير، رنگ و بوي زندگي آدم ها را تغيير مي دهد. مُد و مُدگرايى پديدهاى است كه كمابيش در ميان همه اقشار جامعه وجود دارد اما در میان این ها جوانان و نوجوانان بيش از ديگران به «مُد» اهميت مىدهند و «مُدگرا» هستند.وسایل ارتباط جمعی وامکانات برای ارتباط با جوامع مختلف باعث شده است تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهاى متضاد با ارزشهاى جامعه خويش روبیاورند.
(تعریف از اینجاست (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3a%2f%2fmod-modgaraiy.blogfa.com%2fpost-1.aspx) دیدم کامله گذاشتم )
اما آیا مد گرایی گناهه؟
ببینین اصل مد نه حرامه و نه همرنگ مد بودن گناه.
اما اگر این مد و مد گرایی تحت این عناوین قرار بگیره گناهه:
برهنگی، لباس فخر، لباس شهرت، محرک و بدن نما و ... .
اینا عناوین کلی اش بود
اما اگه مد باشه و شخصی هم طبق مد رنگ عوض کنه و این عناوین تون نباشه مشکلی نداره.
اینا هم بخاطراینه که ما مسلمان هستیم . تمام سنت ها و آداب و رسوم و مد و ... تا وقتی برای ما آزاده که مخالف با مبانی دینی و اسلامی نباشه.
خيلي متشكرم
حالايك سؤال در مورد تقيه
یکی از موضوعاتی که خوب است در اطراف آن بحث و تحلیل شود مقایسه روش سیدالشهداء با سایر ائمه اطهار است. در نظر برخی مردم روش امام حسین (ع) با سایر ائمه متفاوت است و مثل اینکه این روش مخصوص خود اوست. برای اینکه موضوع بحث بهتر مشخص شود عرض میکنم روشی که شیعه با آن روش شناخته شده و ائمه دین آن را مشخص کردهاند و از علامات و مختصات شیعه شناخته شده موضوع ”تقیه“ مثل ”حاتم“ و ”جود“ لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شدهاند. همهٔ ائمهٔ دین تقیه میکردند حالا چطور شد که امام حسین در این میان تقیه نکرده و قیام نمود؟ چرا امام حسین تقیه نکرد و حال آنکه موجبات تقیه کاملاً برای امام حسین فراهم بود!!! و اگر تقیه حق نیست پس چرا ائمه اظهار تقیه میکردند و دستور میدادند؟ آیا اساساً تقیه درست است و با عقل و قرآن وفق میدهد؟
7raha7
15th November 2010, 05:19 AM
ممنون از پاسختون به سوال قبلیم... خسته نباشید...اما سوال بعدیم... درمورد حکم ارتداده!!!ببینید آدم پیرو هر مذهبی که باشه نمیتونه چشماشو ببنده و بگه اون مذهب کاملا درسته و باید همه چیزو با عقلش بررسی کنه.حالا من اگر مسلمونم دلیلی نداره که هر حکمی دیدم به اسم اسلام قبول کنم... باید روش فکر کنم!خب بعضی از احکام و دستورات اصلا با عقل من جور درنمیان...مثلا اینکه کافر نجسه... خب کافر کیه؟؟؟ کسی که به پیامبر ما اعتقاد نداشته باشه!!!حالا سوال من... مگه غیر از اینه که دین برای صلح جهانی اومده.. تا ما همگی جزئی از یه کل واحد باشیم.. آیا خدا حکمی میده که خلاف حقوق بشر باشه و توش با یک انسان دیگه در حد یک سگ نجس رفتار بشه؟؟؟آیا خدا به نفاقهای ما، که میخواهیم برتر از سایر اقوام باشیم اهمیت میده...نه!پس آیا این حکم خداست؟؟؟ جواب عقل من: نه!درمورد حکم ارتداد... این مخالف حقوق بشره که کسی رو اعدام کنیم... فقط به گناه... بی گناهی!فقط به این خاطر که اسلامو ول کرده و رفته سراغ یه مذهب دیگه... آیا خدا حکمی میده که به موجبش عده ای با ترس و لرز زندگی کنن، بچه هاشون یتیم شن و حقشون پایمال شه؟؟؟ جواب عقل من اینه: نه!اما از این دسته احکام زیاد داریم... من واقعا نمیدونم باید چی کار کنم...
kamanabroo
15th November 2010, 10:39 PM
ممنون از پاسختون به سوال قبلیم... خسته نباشید...اما سوال بعدیم... درمورد حکم ارتداده!!!ببینید آدم پیرو هر مذهبی که باشه نمیتونه چشماشو ببنده و بگه اون مذهب کاملا درسته و باید همه چیزو با عقلش بررسی کنه.حالا من اگر مسلمونم دلیلی نداره که هر حکمی دیدم به اسم اسلام قبول کنم... باید روش فکر کنم!خب بعضی از احکام و دستورات اصلا با عقل من جور درنمیان...مثلا اینکه کافر نجسه... خب کافر کیه؟؟؟ کسی که به پیامبر ما اعتقاد نداشته باشه!!!حالا سوال من... مگه غیر از اینه که دین برای صلح جهانی اومده.. تا ما همگی جزئی از یه کل واحد باشیم.. آیا خدا حکمی میده که خلاف حقوق بشر باشه و توش با یک انسان دیگه در حد یک سگ نجس رفتار بشه؟؟؟آیا خدا به نفاقهای ما، که میخواهیم برتر از سایر اقوام باشیم اهمیت میده...نه!پس آیا این حکم خداست؟؟؟ جواب عقل من: نه!درمورد حکم ارتداد... این مخالف حقوق بشره که کسی رو اعدام کنیم... فقط به گناه... بی گناهی!فقط به این خاطر که اسلامو ول کرده و رفته سراغ یه مذهب دیگه... آیا خدا حکمی میده که به موجبش عده ای با ترس و لرز زندگی کنن، بچه هاشون یتیم شن و حقشون پایمال شه؟؟؟ جواب عقل من اینه: نه!اما از این دسته احکام زیاد داریم... من واقعا نمیدونم باید چی کار کنم...
قبل از اینکه جواب بدم خواهش می کنم تمام قسمتهای جواب رو خوب بخونید و روش فکر کنین.
اینکه شما می فرمایین پیرو هر مذهبی باشیم باید با عقل بررسی کنیم فقط در حد یه مطلب کلی درسته. اما چی رو باید با عقل بررسی کنیم؟ چه وقت باید با عقل بررسی کنیم؟ و کجای مذهب رو باید با عقل بررسی کنیم؟
اینا رو دین اسلام جواب داده. گفته وقتی که می خواهی مسلمان بشی و دین اسلام رو انتخاب کنی، (یا اینکه مسلمان بودی و نمی خواهی کورکورانه مسلمان باشی و مسلمانی از روی دلیل و منطق و عقل باشه) باید اصول دین اسلام رو با عقل بهش برسی و درک کنی.
توضیح: ما در اسلام یه اصول دین داریم، یه فروع دین. که هر مسلمانی باید اصول دینش رو با عقل بهش برسه و درک کنه و نمی تونه بگه خوب چون همه کشور مسلمان بودن منم مسلمان شدم. یا چون پدر و مادرم مسلمان بودند منم مسلمان شدم. نه این رو خدا نمی پذیره. بلکه باید برای این اصول دین که 5 تا است دلیل داشته باشیم.
حالا اصول دین چی هست: توحید(یگانگی خدا)؛ عدل(عدالت خدا و ظلم نکردن او)، نبوت(ضرورت وجود انبیا)، امامت(ضرورت وجود امام)، معاد( وجود قیامت و حسابرسی).
این ها رو هر مسلمانی باید با عقلش بهش برسه و درک کنه.
حالا در مرحله بعد وقتی که شخصی اومد این اصول رو با عقلش پذیرفت ، یعنی بهش فکر کرد و مطالعه کرد یا ... و با منطق و عقلش پذیرفت نوبت به فروع دین میرسه. اینجا دیگه برای پذیرفتن این فروع دین نیاز به استدلال و منطق نیست. یعنی خدا از ما نمی خواد. چون ما با درکی که از اصول دین(بوسیله عقل) پیدا کردیم به عدالت خدا و حسابرسی و .... یقین پیدا کردیم و این یعنی خدا در حق هیچکس ظلم نمی کنه با هیچ کدوم از احکامی که هست.
البته اشکالی نداره که ما جنبه علمی وعقلی ش رو هم بدست بیاریم. خیلی هم خوبه اما خدا از ما این رو نمی خواد.
اینکه ما گیر می کنیم می گیم فلان حکم با عقل ما جور در نمیاد، از اینجا ناشی می شه که هنوز اصول دین رو برای خودمون با عقل جا ننداختیم و گرنه این سوالات برامون پیش نمیاد.
در ضمن؛ همه احکام دین رو عقل انسان نمی تونه حکمتش رو بفهمه. نمی خوام بگم به اینجا که رسیدیم عقل ما نمیرسه ، نخیر اگه حکمت و علت حکمی پیدا شد خیلی هم خوبه اما خدایی که کل جهان آفرینش رو خلق کرده و همچنین انسان رو، مسلما بیشتر از خود انسان، نفع و ضررش رو میدونه.
خدایی که خودش این عقل رو به ما داده گفته عقل شما محدوده، و من خدا نا محدود، پس نباید انتظار داشته باشیم همه چیز با عقل ما جور دربیاد. (این برای فرار از جواب نیست ها، واسه همین در مرحله دوم گفتم.)
حالا بریم سر اصل سوال: حکم ارتداد!
اینجا بحث خیلی زیاده و نمیشه با چند خط اینجا همش رو بیان کرد. بحث های حقوقی داره، فقهی داره، و کیفری و ... .
اما با توجه به مقدماتی که خدمتتون عرض کردم میشه گفت که:
حکم ارتداد مال کسی هست که به اصول دین و ضروریات دین (هر چند ظاهری؛ چون ائمه ما و ما مامور به ظاهرافراد هستیم نه باطن مگر شخص حضرت بقیه الله الاعظم که مامور به باطن هم هستند) و اسلام رو پذیرفته اما میاد و همه اینها رو انکار می کنه! و خلاف اونها عمل می کنه.
اینجا تا وقتی شخصی اصول دین رو نپذیرفته که خدا نسبت به اون شخص کاری نداره اما اگر شخصی اومد پذیرفت و فهمید بله خدایی هست ، حساب و کتابی هست ، خالقی هست ، قدرت مطلقی هست که باید از اون اطاعت بشه ، دیگه اگی کسی همه اینها رو فهمید و سر باز زد، از اونجایی که خدا برای زندگی دنیا قانون گذاشته و این فرد تخلف کرده دیگه کوتاه نمیاد. (هر چند شاید خودش در آخرت ببخشه).
بازم اگه جای سوال بود در خدمتیم.
kamanabroo
15th November 2010, 10:54 PM
خيلي متشكرم
حالايك سؤال در مورد تقيه
یکی از موضوعاتی که خوب است در اطراف آن بحث و تحلیل شود مقایسه روش سیدالشهداء با سایر ائمه اطهار است. در نظر برخی مردم روش امام حسین (ع) با سایر ائمه متفاوت است و مثل اینکه این روش مخصوص خود اوست. برای اینکه موضوع بحث بهتر مشخص شود عرض میکنم روشی که شیعه با آن روش شناخته شده و ائمه دین آن را مشخص کردهاند و از علامات و مختصات شیعه شناخته شده موضوع ”تقیه“ مثل ”حاتم“ و ”جود“ لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شدهاند. همهٔ ائمهٔ دین تقیه میکردند حالا چطور شد که امام حسین در این میان تقیه نکرده و قیام نمود؟ چرا امام حسین تقیه نکرد و حال آنکه موجبات تقیه کاملاً برای امام حسین فراهم بود!!! و اگر تقیه حق نیست پس چرا ائمه اظهار تقیه میکردند و دستور میدادند؟ آیا اساساً تقیه درست است و با عقل و قرآن وفق میدهد؟
ببینین تقیه، بخاطر یکسری شرایط بر انسان لازم میشه. و تقیه نکردن هم دلیل خاص خودش رو می طلبه.
به طور اختصار خدمت شما بگم که:
برای اینکه ائمه قیام کنند، باید یکسری شرایط فراهم باشه و حجت بر اونها تمام بشه که باید قیام کنند.
مثلا امام حسین علیه السلام از اول که قصد به کوفه رفتن رو نداشتند. اما چون 30 هزار نامه که پایی اون نامه های شیعیان کوفه امضا کرده بودند به امام رسید، اینجا دیگه اگه امام قیام نکنه، خدا میگه اینها که حمایت کردند پس چرا حرکت نکردی؟
البته امام حسین ع هم بی گدار به آب نزدند بلکه مسلم بن عقیل رو فرستادند که از حقیقت این نامه ها خبر بیاره . اما می دونین که مسلم و به شهادت رساندند و نتوانست به امام خبر برسونه که کوفی ها زیر عهد و پیمانشون زدند.
امام هم مثل همه انسانهای دیگه مامور به ظاهر هست. قرار نیست خارج از طبیعت و .... کاری انجام بده.
اما مثلا امام حسن (ع) چی ؟ ایشون قیام نکردند؟
بله امام حسن ع هم قیام کردند حتی به صحنه جنگ هم رفتند، اما قبل از اینکه جنگی شروع بشه همه جبهه رو خالی کردند و امام حسن علیه السلام با چند نفر تنها موندند. به نظر شما اینجا امام باز هم باید قیام می کرد؟ در حالی که هیچ ثمره ای نداشت؟
می بینین که قیام یا تقیه کردن ائمه ما بی حساب و کتاب نیست.
یه نقل دیگه عرض کنم خدمت شما:
یه عده از خراسان رفتند خدمت امام صادق یا امام رضا ع (تردید از منه) بعد گفتند که ما از شما حمایت می کنیم قیام کنید. از دوستان شما و شیعیان شما خیلی ها منتظر شما هستند. بعد داستان اون شخصی که به دستور امام رفت توی تنور داغ نشست و بدون اینکه چیزیش بشه بیرون آمد، اتفاق افتاد. بعد امام فرمود اگر مثل این شیعه من 40 نفر می داشتم حتما قیام می کردم.
یعنی ائمه برای قیام کردن شرایط رو کافی و لازم نمی دونستند.
اما امام حسین علیه السلام قیامی کرد که با وجود اینکه ظاهرا معناش شکست بود اما از فردای همون روز یعنی عاشورا تا به الان ثمرات اون پیروزی داره دیده میشه... .
و همین الان هم یکی از مهمترین علت های غیبت امام زمان عج همین هست که اون مقدار یار وشیعه ای که برای اون قیام لازم هست هنوز (متاسفانه) موجود نیست... و اگر حضرت خروج کنند خیلی ها به خون ایشان تشنه هستند که این خودش بحث مفصلی داره.
امیدوارم تو همین خلاصه مطلب روشن شده باشه ، اگه جای سوال بود باز هم در خدمتیم.
7raha7
17th November 2010, 05:16 AM
سلام... پاسختونو خوندم... اما قانع نشدم!
درمورد اصول دین... خب اگر کسی یک یا چندتا از این اصول دینو قبول نداشته باشه چی؟؟؟ کافره؟؟؟
یعنی ما سنی ها رو که مثل خودمون مسلمون هستن کافر بدونیم چون اصل امامتو قبول ندارن؟؟؟
kamanabroo
17th November 2010, 06:00 AM
سلام... پاسختونو خوندم... اما قانع نشدم!
درمورد اصول دین... خب اگر کسی یک یا چندتا از این اصول دینو قبول نداشته باشه چی؟؟؟ کافره؟؟؟
یعنی ما سنی ها رو که مثل خودمون مسلمون هستن کافر بدونیم چون اصل امامتو قبول ندارن؟؟؟
خوب شاید اگه واضح تر بگم بهتر باشه
از اصول دین:
توحید
عدل
نبوت
امامت
معاد
توحید و عدل و نبوت و معاد: اصول دین هستند
امامت: اصول مذهب
یعنی شیعه برای اینکه در مسیر خودش کامل باشه باید این اصل رو هم بپذیره (البته از راه خودش).
حالا امامت مگه چقدر اهمیت داره؟
در اون روایت مشهوری که حضرت امام رضا ع در نیشابور بیان کردند فرمودند:
کلمه لا اله الا الله دژ مستحکم الهی است ، هر کسی در این دژ وارد شود (شهادتین را بگوید) از عذاب خدا در امان است.
بعد از چند لحظه امام دوباره شروع کردند:
و این در امان بودن شرط دارد؛ و من از شروط آن هستم
این یعنی امامت و ولایت رو قبول داشتن.
طبق مبانی شیعه، دین وقتی کامل میشه که اولا 12 امامی باشی یعنی ولایت و امامت رو قبول داشته باشی.
طبق آیه شریفه قرآن که در روز غدیر بعد از منصوب کردن حضرت علی ع به ولایت نازل شد که:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و ...
امروز دین شما کامل شد و نعمت بر شما تمام شد...
7raha7
17th November 2010, 06:30 AM
اصلا من کلا با اصول دین موافقم جز همین اصل امامت... ما تو قرآن آیه ای داریم که توش خدا از ما میخواد گروه گروه نشیم...
تعصب به خرج دادن درمورد اصل امامت فقط به تفرقه افکنی بیشتر بین سنی ها و شیعه ها دامن میزنه!
اینکه مسیحیا یا پیروان ادیان دیگه رو نجس بدونیم بشتر گروه گروه میشیم!!!
اینکه چند نفرو مرتد اعلام کنیم گروه گروه شدنه... با حکم خدا مغایرت داره... با عقل جور در نمیاد آخه!!!
خدا از ما میخواد که خودمون جزئی از یه کل واحد بدونیم و متفرقه نشیم. قرآن رو اصل اتحاد تاکید داره... اما اسلام امروزی مبناش اینه: بالاتر دونستن خودمون نسبت به بقیه... که فقط شیعه ها میرن بهشت! که مسلمونا فقط پاکن و همه نجس! که همه ادیان اشتباه میگن به جز اسلام... اونم تازه فقط شیعه!!! یه دوست مسیحی می گفت: شما مسلمونا به شدت خودخواهین!!! جز خودتون کسی دیگه رو قبول ندارین. پیامبرتون گفته من آخریم و جز من دیگه کسی نمیاد اما پیامبر ما اومدن پیامبری بعد از خودشو نادیده نگرفته... جز قشر خودتونو نجس میدونین و الی آخر!!! البته من همه حرفاشو قبول ندارم... اما خودخواهی رو درست میگه... وقتی که چت میکردم با پیروان دینهای مختلفی از کشورای دیگه خیلی مواجه میشدم... با سنی ها که چت می کردم تا میگفتم ما مسیحیانو نجس میدونیم فوری میپرسیدند :تو شیعه ای؟؟؟ و همه شونم از تشیع بیزار بودن چون معتقد بودن تغییرات زیادی رو تو اسلام خالص بوجود آورده یا برداشتش از احکام و... اشتباهه... از این قبیل مثالها زیاد دارم... اما ما چطور خودمونو بنده خدا میدونیم وقتی داریم نص صریح قرآنو زیرپا میذاریم؟؟؟
kamanabroo
17th November 2010, 11:18 AM
اصلا من کلا با اصول دین موافقم جز همین اصل امامت... ما تو قرآن آیه ای داریم که توش خدا از ما میخواد گروه گروه نشیم...
تعصب به خرج دادن درمورد اصل امامت فقط به تفرقه افکنی بیشتر بین سنی ها و شیعه ها دامن میزنه!
ببینید این که شما می گید آیه ای هست که متفرق نشید، می دونید برای چه کسانی گفته شده؟ مخاطبش کیا هستن؟ اصلا آیه اش رو بگین تا من تفاسیر رو براتون بیارم
اما اینکه می گید تعصب به خرج دادن در اصل امامت تفرقه افکنی هست من این رو قبول ندارم.
چون ما که نمی تونیم بخاطر وحدت ضروریت های دین و مذهبمون رو کنار بگذاریم.
اون چیزی هم که در ادیان و گفتگوی ادیان یا تقریب مذاهب الان گفته میشه ( که بناشون بر این هست که تمام ادیان با هم و در کنار هم زندگی کنند) این نیست که یکی از اینها بیاد ضروریت های خودش رو کنار بگذاره. بلکه معناش اینه که ما فقط دست بگذاریم روی مشترکاتمون و در سایه اونها با هم متحد باشیم.
و گرنه این شیعه نیست که به آتش تفرقه دامن می زنه. اتفاقا یکی از سیاست های مقام معظم رهبری هم همین هست که اتحاد برقرار بشه اما نه بوسیله از دست دادن ضرورت ها بلکه در سایه مشترکات دینی و آیینی. ( این چیزیه که تمام علمای ادیان می گن و قبول دارن.)
حالا اگر یه عده بیان و بخوان بین شیعه و سنی رو اختلاف بندازن جوری که درگیر بشن و همدیگر رو رد کنن، این هوشیاری ما رو می طلبه که بخاطر مشترکاتمون نگذاریم این اتحاد به هم بخوره.
شما از همه ادیان و مذاهب برو سوال کن، ببین حاضر هستن تنها از یکی ، فقط از یکی از اعتقاداتشون بخاطر اتحاد بگذرن!!!!!
اگر پیدا کردین من رو هم خبر کنین.
حضرت زهرا بخاطر همین امامت شهید شد!
امام حسین ع یکی از علتهای شهادتش همین امامت بود.
تمام ائمه ما روی امامت تاکید کردند.
اگر در هر مسئله ای نمی تونستن حرفی بزنن و تقیه می کردند ، تو این قضیه تقیه نکردند.
الان حضرت بقیه الله رو هم مورد هجوم قرار دادن که از ما بگیرن
و این تفرقه افکنی ها و این استدلالهای کذایی کار وهابیت هست که با از بین بردن شیعه و سنی داره خودش رو تقویت می کنه.
ما باید حواسمون جمع باشه.
یعنی ما که شیعه هستیم نباید ضرورت های مذهبمون رو یاد بگیریم و ترویج بدیم؟
چطور تمام مذاهب و ادیان همین کار رو می کنند اما ما ... .
امیدوارم بحث اتحاد رو روشن کرده باشم.
kamanabroo
17th November 2010, 11:51 AM
اینکه مسیحیا یا پیروان ادیان دیگه رو نجس بدونیم بشتر گروه گروه میشیم!!!
اینکه چند نفرو مرتد اعلام کنیم گروه گروه شدنه... با حکم خدا مغایرت داره... با عقل جور در نمیاد آخه!!!
خدا از ما میخواد که خودمون جزئی از یه کل واحد بدونیم و متفرقه نشیم. قرآن رو اصل اتحاد تاکید داره...
اما اسلام امروزی مبناش اینه: بالاتر دونستن خودمون نسبت به بقیه... که فقط شیعه ها میرن بهشت! که مسلمونا فقط پاکن و همه نجس! که همه ادیان اشتباه میگن به جز اسلام... اونم تازه فقط شیعه!!!
همه پیروان ادیان دیگر نجس نیستند، بلکه فقط ادیان یا اهل کتابی که مشرک هستند رو نجس می دانند.
مشرک هم یعنی کسانی که خداوند رو به یگانگی نمیشناسند یا اصلا خدای یگانه رو قبول ندارند و چیز دیگری می پرستند.
و همه اینها از قرآن استخراج شده و نظر شخصی کسی که نیست.
در ضمن فقط شیعه نمی گه که اینها نجس هستند بلکه حکم خدا در قرآنه:
لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم، و قال المسیح یبنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم
و من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه ....
تر جمه:
آنها که گفتند : خداوند همان مسیح فرزند مریم است به یقین کافر شدند ( در حالی که ) خود مسیح گفت:
ای بی اسرائیل خداوند یگانه را که خداوند من و شماست پرستش کنید، زیرا هر کس شریکی برای خداوند قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام کرده است ...
ببینید مبانی نجاست و .... مشرک بودن هست که خداوند هم در قرآن همین جوری استدلال کرده.
مسیحیت الان اگر خداوند یگانه رو قبول ندارند و قائل به تثلیث هستند طبق آیه قرآن، مشرک و کافر و نجس هستند و ... .
من پیشنهاد می کنم اگر واقعا دنبال حقیقت هستین این کتاب رو حتما مطالعه کنید.
عنوان کتاب : طهارت و نجاست اهل کتاب و مشرکان در فقه اسلامی
اگر می خواستین همین کتاب رو در اینترنت مطالعه کنین به این آدرس بروید:
http://www.hawzah.net/Hawzah/Books/BookView.aspx?BookID=45246&LanguageID=1&BookArticleID=19665
kamanabroo
17th November 2010, 12:14 PM
یه دوست مسیحی می گفت: شما مسلمونا به شدت خودخواهین!!! جز خودتون کسی دیگه رو قبول ندارین.
پیامبرتون گفته من آخریم و جز من دیگه کسی نمیاد اما پیامبر ما اومدن پیامبری بعد از خودشو نادیده نگرفته...
شما باید به این دوست مسیحی مون می فرمودین که :
دین مسیح، دین غیر خدایی نبود، دین بت پرستی و تثلیث نبود. دینی بود که حتی پیامبرش که حضرت مسیح بود مردم رو به پرستش خدای یگانه دعوت می کرد ...
اما دین مسیحی که الان هست چی می گه؟ اکثرا قائل به تثلیث و سه خدایی هستند
پدر، پسر ، روح القدس
ببینین مبنای خداوند در بخشش مردم می دونید چیه؟ (طبق قرآن و روایات)
اینکه خداوند هر گناهی رو می بخشه به جز شرک و کفر رو .
مشرک بودن یعنی : در کنار خدای یگانه خدایان دیگری داشتن
کافر بودن: یعنی خدای یگانه رو قبول نداشتن.
و باید به این دوست مسیحی مون می فرمودین که :
این حرف فقط شیعه نیست که پیامبر ما پیامبر آخره و پیامبری بعدش نیست.
بلکه خدا در قرآن میگه پیامبر خاتمی هست.
و حتی اگر شما به کتابهای تحریف نشده ادیان نگاه کنین وعده های این کتب در باره پیامبر آخر الزمان رو می بیند که بعد از او دیگر پیامبری نیست.
پیامبرهای گذشته اگر، وجود پیامبری بعد از خودشون رو نادیده نگرفتند بخاطر اینه که خدا ازشون اینجوری خواسته و این سنت خداست.
و اگر پیامبر ما پیامبر خاتم هست، این از روی میل و هوس پیامبر که نیست بلکه خواسته خداست.
آیه های قرآن در این زمینه زیاد هستند.
kamanabroo
17th November 2010, 12:22 PM
البته من همه حرفاشو قبول ندارم... اما خودخواهی رو درست میگه... وقتی که چت میکردم با پیروان دینهای مختلفی از کشورای دیگه خیلی مواجه میشدم... با سنی ها که چت می کردم تا میگفتم ما مسیحیانو نجس میدونیم فوری میپرسیدند :تو شیعه ای؟؟؟ و همه شونم از تشیع بیزار بودن چون معتقد بودن تغییرات زیادی رو تو اسلام خالص بوجود آورده یا برداشتش از احکام و... اشتباهه... از این قبیل مثالها زیاد دارم... اما ما چطور خودمونو بنده خدا میدونیم وقتی داریم نص صریح قرآنو زیرپا میذاریم؟؟؟
خود خواهی رو که جوابش رو تو پست قبلی دادم که اینطوری که شما فکر می کنید نیست.
نجس بودن رو هم که در پستهای قبلی گفتم مبنای صحیحش چیه.
و اما تحریف اسلام:
ما ادعا داریم که قرآن که کتاب آسمانی مسلمانان هست، هیچ تغییری نکرده و از تحریف سالم مانده.
و استدلالمون هم سر جاش آمده که اینجا جاش نیست انشا الله سر فرصت بهش اشاره می کنیم.
و حتی آیه قرآن هم می فرماید : و انا له لحافظون خدا میگه ما خودمون قرآن رو از تحریف و ... حفظ می کنیم.
اتفاقا کتب آسمانی ادیان دیگه تحریف شده. شما برید مناظره امام رضا ع با علمای ادیان رو مطالعه کنید
ببینید چطور امام رضا از کتاب خودشون بر حقانیت اسلام استدلال می کنه.
و اون عبارات رو شما الان بگردین تو کتب آسمانی این ادیان اگه تونستین پیدا کنین!!!!!!!!!!
همه رو (بجز کمی ) تحریف که ما نتونیم حرفی بزنیم ....
تو این وادی حرف بسیار است.
شما می فرمایین ما نص قرآن رو زیر پا گذاشتیم!
می شه برام واضح بگین دقیقا کدوم نص و کدوم آیه رو زیر پا گذاشتیم و استدلالتون چیه؟
یه نصیحت برادرانه هم دارم خدمت شما:
تا وقتی که از مبانی اسلامی خودمون آگاه نیستیم، پای حرفها و شبهه های ادیان و مذاهب دیگه نشینیم.
چون بخاطر عدم اطلاع کافی از این مبانی اسلامی و حقیقت دین اسلام، هم اطلاعات اشتباه به اونها میدیم
و هم اینکه در اعتقاد خودمون تزلزل و سستی بوجود میاد.
حتی حکم فقها این هست که اگه می دونید که با حرف زدن با این ادیان و مذاهب دینتون رو از دست می دید
و قدرت استدلال و دفاع کردن ندارید نباید اینکار رو بکنید.
ممنونم بخاطر سوالهای خوبتون @};-
7raha7
18th November 2010, 06:33 AM
خب... دین مسیحیت که سه تا خدا نداره!!! هرسه اینا روح خدان که به شکلهای مختلفی دراومدن...
منم با همه باورهای مسیحیت موافق نیستم. اما ...
قبلش میشه یه توضیح هم راجع به این بدین تا سوالمو بپرسم: این صحت داره که فقط شیعه ها میرن بهشت؟؟؟
kamanabroo
19th November 2010, 12:25 PM
خب... دین مسیحیت که سه تا خدا نداره!!! هرسه اینا روح خدان که به شکلهای مختلفی دراومدن...
خوب این شرک که هست؟
شرک هم در قرآن مثل کفر هست و همون نتیجه ای که بالاتر خدمتتون عرض کردم.
منم با همه باورهای مسیحیت موافق نیستم. اما ...
اما چی؟
قبلش میشه یه توضیح هم راجع به این بدین تا سوالمو بپرسم: این صحت داره که فقط شیعه ها میرن بهشت؟؟؟
اینکه فقط شیعه ها میرن به بهشت و ... نیاز به کمی توضیح داره.
اولا : ببینید تا قبل از دین اسلام هر کسی طبق دین خودش عمل کرده باشه یعنی دیندار خوبی بوده باشه خوب بهشت می ره.
اما بعد از ظهور دین اسلام برای بهشتی شدن باید اعتقادات و دینداری(عمل) درستی داشته باشیم تا بهشتی بشیم این که مسلمه.
ثانیا: شیعه چه کسانی هستند؟
بعد از شهادت حضرت رسول ص کسانی که اعتقاد به خلافت بلا فصل و امامت امیرالمومنین علی ع دارند به آنها شیعه گفته میشه. شیعه یعنی پیرو ؛ پیرو حضرت علی ع.
اما خود شیعه فرقه هایی داره که تنها فرقه ای که شیعه واقعی هستند کسانی هستند که:
12 امامی، قائل به معصومیت ائمه، و اینکه امام دوازدهم حضرت مهدی عج در غیبت به سر می برند و ... .
ثالثا: طبق آیات قرآن و روایات متواتر و معتبر(که شیعه وسنی) نقل کرده اند حدیث شریف غدیر که در حق حضرت علی ع است نشانگر حق جانشینی بلافصل حضرت علی ع بعد از رسول خداست. که " من کنت مولاه فهذا علی مولاه"
که بعد از اینکه پیامبر این حدیث را فرمود آیه قرآن نازل شد که:
الیوم اکملت لکم دینکم .... (مائده /3)
که طبق اتفاق تمام مفسرین این آیه در حق حضرت علی ع و ولایت او نازل شد.
و حتی 2 نفر بعد از این واقعه خدمت حضرت علی ع رسیدند و این عبارت را گفتند:
بخ بخ لک یا علی اصبحت مولای و مولا کل مومن و مومنة ....
که علامه امینی (رحمه الله) در کتاب الغدیر بصورت مفصل ولایت حضرت علی ع رو از مدارک و شواهد خود اهل سنت اثبات کرده که هیچ کس نتونسته بهش خدشه ای وارد کنه می تونین مراجعه کنین.
با این مقدمات به این نتیجه می رسیم که دین اسلام مردم رو که نمی خواسته به جان هم بیاندازد و لذا راهشون رو بعد از پیامبر روشن کرد که بعد از پیامبر اکرم ص امامان معصوم 12 گانه جانشینان بعد از او هستند که این مهم در روایات معصومین و خود پیامبر اکرم ص به تواتر و بصورت معتبر در روایات شیعه و سنی آمده است.
حالا اگر کسی این راهی که پیامبر خدا و قرآن مشخص کرده،(اهل بیت عصمت و طهارت) نرود معناش این هست که از دین پیامبر فاصله گرفته، حال هر ادعا و حرفی می خواهد داشته باشد، و آیات و روایاتی که در باب صفات کسانی که به بهشت می روند هست شامل حال اونها نمیشه.
بعنوان مثال: این آیه رو ببینید:
لَا يسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ(الحشر/20)
هرگز دوزخيان و بهشتيان يکسان نيستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پيروزند!
در ذیل همین آیه در تفسیر هم الفائزون (در روایت معتبر سندی و ...)از پیامبر اکرم ص روایت هست که :
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ الْآيَةَ فَقَالَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ مَنْ أَطَاعَنِي وَ سَلَّمَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ بَعْدِي وَ أَقَرَّ بِوَلَايَتِهِ وَ أَصْحَابُ النَّارِ مَنْ أَنْكَرَ الْوَلَايَةَ وَ نَقَضَ الْعَهْدَ مِنْ بَعْدِي .
حضرت رسول ص این آیه رو تلاوت کردند و فرمودند: اصحاب بهشت کسانی هستند که از من اطاعت کنند و ولایت را بعد از من به علی تسلیم کننند و اقرار به ولایت او کنند. و اصحاب و اهل جهنم کسانی هستند که ولایت او را انکار کرده و پیمان (وصایت و جانشینی حضرت علی ع بعد از رسول) را نقض کنند.
عیون اخبار الرضا
کنز،جامع الفوائد
و ....
حرف در این قسمت خیلی خیلی زیاد هست. که فکر نمی کنم بشه اینجا مطرح کرد.
Sookoot
21st November 2010, 08:34 PM
ممنون از پاسختون به سوال قبلیم... خسته نباشید...اما سوال بعدیم... درمورد حکم ارتداده!!!ببینید آدم پیرو هر مذهبی که باشه نمیتونه چشماشو ببنده و بگه اون مذهب کاملا درسته و باید همه چیزو با عقلش بررسی کنه.حالا من اگر مسلمونم دلیلی نداره که هر حکمی دیدم به اسم اسلام قبول کنم... باید روش فکر کنم!خب بعضی از احکام و دستورات اصلا با عقل من جور درنمیان...مثلا اینکه کافر نجسه... خب کافر کیه؟؟؟ کسی که به پیامبر ما اعتقاد نداشته باشه!!!حالا سوال من... مگه غیر از اینه که دین برای صلح جهانی اومده.. تا ما همگی جزئی از یه کل واحد باشیم.. آیا خدا حکمی میده که خلاف حقوق بشر باشه و توش با یک انسان دیگه در حد یک سگ نجس رفتار بشه؟؟؟آیا خدا به نفاقهای ما، که میخواهیم برتر از سایر اقوام باشیم اهمیت میده...نه!پس آیا این حکم خداست؟؟؟ جواب عقل من: نه!درمورد حکم ارتداد... این مخالف حقوق بشره که کسی رو اعدام کنیم... فقط به گناه... بی گناهی!فقط به این خاطر که اسلامو ول کرده و رفته سراغ یه مذهب دیگه... آیا خدا حکمی میده که به موجبش عده ای با ترس و لرز زندگی کنن، بچه هاشون یتیم شن و حقشون پایمال شه؟؟؟ جواب عقل من اینه: نه!اما از این دسته احکام زیاد داریم... من واقعا نمیدونم باید چی کار کنم...
7raha7گرامی
عزیزم بنظر میرسه برای رسیدن به پاسخ مطلوب لازمه اندکی سوالاتت اصلاح بشه
اصولا ارسال رسل و انزال دین برای افزایش اگاهی انسان با دیدگان بازه نه بستن چشم بر روی حقایق لذااز این رو غالب احکام تشریعی است بدیهی است افعالی برای ما سوال برانگیز است مثلا چرا نماز صبح 2 رکعت است و فلسفه حج چیست و ....واضح است که سوالی در دین بدون پاسخ نیست اما نکته ان است که هرکس در هر کیش و دینی وارد میشود ضمن پذیرش کلیت ان تابع همه افعال و احکام ان خواهد بود که دسته ای از ان افعال تقلیدی است وچنانچه از اجرای ان سرباز زند فقط نام دینداری را یدک میکشد" دیگر چه دینی چه ایمانی؟؟؟
ایا هر کس پیامبر رو قبول نداشت کافره ؟؟ خب مسلما خیر " کافر در مجاورت مشرک که قائل به وجود شریک برای خداوند است " اساسا وجود خداوند را نفی مینماید" با این تعریف مجمل واضح است که اهل کتاب مشتمل بر کفر و الحاد نمیباشند.
واما در مورد ارتداد : ارتداد به معنی برگشتن از دین پس از پذیرفتن کلیت و قواعد آن است و اختصاص به دین اسلام ندارد اتفاقا سایر فرق بعضا مجازات های سنگین تری برای مرتدین قائلند حال انکه دین اسلام با رافت ابتدا به ساکن مبنای رفتار مرتد را بر عناد و سر کشی های زود گذر میگذارد حتما میدانید جماعت نسوان "خانم ها کلا از موضوع ارتداد معافند درحالی که ادیان دگر چنین قاعده ای ندارند.لااکراه فی الدین بی ارتباط با این موضوع نیست که خداوند میفرماید در پذیرش دین ازادید و اجباری در ان ندارید اما وقتی پذیرفتید لازم است به کلیات و چهار چوب ان فعلا و قولا و عملا پایبند باشید " خب مرتد با خروج خود از دین این چهارچوب را شکسته است
مباحثی مانند حقوق بشر و ....ابتدا لازم است اصلاح شود تا تضادی با ریشه های ربانی نداشته باشد لذا بنظرم حقوق بشر و کنوانسیون های بین المللی مبنای خوبی برای سنجش حقانیت نیست چرا که سراسر ضعف است و فاقد ضمانت اجرا.
با اینحال چنانچه مصداقی در مورد ان احکامی که اشاره کردید بحث شود بنظرم نکو تر خواهد بود .
درود
نارون1
15th April 2011, 12:10 PM
با سلام خدمت شما دوست عزیز :
من یک سوال داشتم و آن این است که ترتیب آیات قرآن بر چه اصولی است یعنی اولین سوره ای که بر پیامبر نازل شد سوره علق بود ولی در قرآن اولین سوره نیست اگر بر طبق بلندی کوتاهی باشه هم نمیشه میشه توضیح بدین . من سوال کردم میگن قران اصلی پیش امام زمان است .
ممنون
kamanabroo
15th April 2011, 12:28 PM
با سلام خدمت شما دوست عزیز :
من یک سوال داشتم و آن این است که ترتیب آیات قرآن بر چه اصولی است یعنی اولین سوره ای که بر پیامبر نازل شد سوره علق بود ولی در قرآن اولین سوره نیست اگر بر طبق بلندی کوتاهی باشه هم نمیشه میشه توضیح بدین . من سوال کردم میگن قران اصلی پیش امام زمان است .
ممنون
سلام نارون گرامی
قرآن به این ترتیبی که الان می بینی و مرتب شده، نازل نشده
بلکه به این صورت هست که:
سوره های قرآن دو بخش هستند:
سوره های مکی: که در مکه بر پیامبر اکرم ص نازل شده اند
سوره های مدنی: که در مدینه بر پیامبر اکرم ص نازل شده اند
مسلما سوره های مکی زودتر بر پیامبر نازل شده اند. و بعد از اینکه ایشان به مدینه هجرت کردند سورها ی مدنی نازل شده اند.
اما چرا ترتیب سوره ها اینطور هست که الان در قرآن گرد آمده؟
ترتیب سوره ها به دستور پیامبر ع که به امام علی علیه السلام املا می کردند چیده شده.
اما اون قرآنی که می گویند نزد امام زمان عج هست، با این قرآن هیچ فرقی نداره
تنها نکته اش تو اینه که اون قرآن تفسیر شده هست.یعنی امام علی ع که قرآن رو تفسیر کرد با تمام جزئیات و بسیار دقیق و همه بطون قرآن رو تفسیر کردند، (در اون بیست و پنج سالی که خانه نشین بودند)
اما دست به دست بین ائمه چرخیده بخاطر اینکه از همان زمان حکومتهای غاصب دنبال نابود کردن قرآن بودند و ائمه برای حفظ تفسیر واقعی قرآن آن رو دست به دست نگهداری کردند.
sadeghol
15th April 2011, 09:25 PM
چرا مسائل مذهبی بر عکس این که همه میگن بجای این که به آدم آرامش بده پر جنگو جدله و خطونشانه و اعصاب آدمو اغلب خورد میکنه؟؟(منظورم همه مذاهب هست حتی شیطان پرستی [alaghemand] )
kamanabroo
22nd April 2011, 04:21 PM
چرا مسائل مذهبی بر عکس این که همه میگن بجای این که به آدم آرامش بده پر جنگو جدله و خطونشانه و اعصاب آدمو اغلب خورد میکنه؟؟(منظورم همه مذاهب هست حتی شیطان پرستی [alaghemand] )
البته به این صورت که شما میگین هم نیست
اول باید شما اثبات بکنین که مسائل مذهبی اعصاب آدم رو خورد می کنه بعد جواب بدیم که چرا؟
اما اینکه مسائل مذهبی موجب آرامش هستند و بعضا پر بحث و جدل شاید دلیلش اینا باشه:
ببین دو تا بحث هست اینجا:
1. اون مسائلی که به آدم آرامش میده وقتی هست که انسان از طریق درست و استدلال و عقل میاد مسائل مذهبی رو نگاه می کنه و وقتی می بینه که چقدر همه چیز رو خداوند دقیق آفریده و همه جنبه های آفرینش نشان از حکمت و قدرت و نظر خداوند داره، همه اینها موجب میشه ما به اعتقاداتی که داریم دلگرم تر بشیم و آرامش خاصی در ما به وجود بیاد.
2. اما اینکه بعضی مسائل مذهبی پرجنگ و جدله بخاطر اینه که دین با فطرت انسان سازگارهست. و وقتی ادیان و مذاهب در مورد مسائل دینی اظهارات متفاوت می کنند، در وهله اول انسان کمی سردرگم میشه که چی شد؟ چرا؟
به هر حال وقتی ما با عقلمون مبانی اعتقادی و مذهبی رو برای خودمون حل کنیم
دیگه جای جنگ و جدل و ... نمی مونه.
مگر با ادیا دیگه که اونهم فقط سر بحث اشتراکات و افتراقات و نقد و ... است.
GUNNER_2020
29th June 2011, 09:46 PM
اگر رسیدن به قدرت های ماوراءالطبیعه با ریاضت حرامه پس چرا بعضی از افراد مثل آقای قاضی استاد علامه طباطبایی یا شیخ جعفر مجتهدی خودشون رو تو یه کوه یا یه غار که هیچ کس رفت و آمدی نداره چهل شبانه روز با کمترین مقدار غذا و آب ممکن زندانی میکردن و به یه سری قدرت ها میرسیدن؟
kamanabroo
29th June 2011, 11:54 PM
اگر رسیدن به قدرت های ماوراءالطبیعه با ریاضت حرامه پس چرا بعضی از افراد مثل آقای قاضی استاد علامه طباطبایی یا شیخ جعفر مجتهدی خودشون رو تو یه کوه یا یه غار که هیچ کس رفت و آمدی نداره چهل شبانه روز با کمترین مقدار غذا و آب ممکن زندانی میکردن و به یه سری قدرت ها میرسیدن؟
خوب اگه چند تا نکته بگم فکر می کنم به پاسختون برسید:
یکی اینکه نیت خیلی اهمیت داره توی این ریاضت کشیدن ها.
دوم اینکه نیت عرفای اسلامی و علما از سختی کشیدن به دست آوردن قدرت ماوراء الطبیعه نبوده! بلکه رسیدن به خدا و نزدیک تر شدن به خدا بوده
هر چند نتیجه ریاضت کشیدن رسیدن به یک سری از مسائل غیر طبیعی هست.
اما آنچه که محور همه سختی کشیدن های علما و عرفاست دوری از دنیا و دل نبستن به آن و رسیدن به خدا و نزدیک تر شدن به خداست.
سوم اینکه در روایات هم هست که معده محل درد ها و مریضی هاست. هر چقدر کمتر بخوریم بهتر است.
چهارم اینکه چهله گرفتن و چهل روز یا یه مدتی از هیاهوی دنیا به دور بودن، زندانی کردن محسوب نمی شه ، یعنی بهتر بگم ظلم به نفس محسوب نمیشه.(یعنی بد نیست)
نمونه اش در زندگانی پیامبران الهی هم هست مثل حضرت موسی (ع)در کوه طور، مثل پیامبر خودمون حضرت محمد مصطفی (ص) که در غار حرا به دور از مردم و ... بودند و گاهی همسر ایشون حضرت خدیجه (س) برای ایشون آب و غذا می بردن...
پنجم اینکه : بعضی وقتا از دست دادن یکسری چیز ها برای به دست آوردن چیزهای دیگری که خیلی ارزشش بیشتره کار همه عاقلهای عالم هست.
مثل کسی که پولش رو جمع می کنه و به خودش سختی می ده تا بتونه خونه و سرپناهی بخره و داشته باشه.(یه مثال دنیایی)
و مثل کسی که با سختی کشیدن و و تعبد و شب زنده داری و روزه گرفتن ارتباطش رو با خدای خودش به حدی برسونه که پرده های غیب از جلوی چشماش کنار برن و بعضی از حقایقی که همه کس نمی بینند، ببینه و بدونه. و در عوض این همه سختی و روی خوش ندیدن در دنیا، خیالش راحت باشه که حساب و کتابش پیش خدا معلومه ... .
مثل آیت الله بهلول ...
و ششم اینکه تو عرفان نظری هم هست که در بعضی از مراحل عرفان باید چهله نشینی های خاصی رو داشت که استاد اخلاق شخص، کیفیتش رو می گه یا خود شخصی که آگاه هست به اون کیفیتی که میدونه انجام میده.
پس هر نوع ریاضت کشیدنی هم حرام نیست.
Majid_GC
28th July 2011, 04:11 PM
ممنون...[golrooz]
f&z
27th February 2012, 11:39 AM
سلام , مدتیه که رو آوردم به کتاب مفاتیح الجنان و مطالبی که در اون در مورد توکل و استجابت دعا هست خیلی برام جالبه و اولا خوندن اون دعاها بهم خیلی آرامش می داد چون خیلی مطالبش به دل میشینه و اینطوری به آرامش میرسی که به این باور میرسی که تنها نیستی و همیشه یکی هست که وقتی از همه جا مونده شدی بهش پناه ببری و با دعاهایی که در اون هست میتونی بهش توکل کنی و مشکلاتت حل بشه اما من هر کاری کردم هر چی اون دعاها و دعاهای مشابه برای استجابت دعا در اون بود رو امتحان کردم ولی به هیچ نتیجه ای نرسیدم حالا واقعا مرددم که اگه قرار نیست اون دعاهایی که در مفاتیح هست تو دنیای واقعی مصداقی واسه اش پیدا بشه چرا باید اورده بشه اصلا آیا تا حالا دعای کسی با این دعاهای تو مفاتیج به استجابت رسیده یا نه؟تا حالا شما امتحان کردید ؟ تا حالا مطالب این کتاب رو با نیاز واقعی مطالعه کردید؟
یک دو
14th August 2012, 03:39 AM
سلام
در جواب دوستی که سوال پرسیده بود چرا قرآن را عربی بخوانیم
این سوال قبلا برام پیش اومده بود
قرآن که به فارسی ترجمه شده و یا هر زبان دیگر آیا واقعا تونسته پیام خدا رو برسونه یا اینکه تحت الفظی ترجمه شده ؟ مسلما حق مطلب ادا نشده وفقط لغت به لغت معنی شده واینکه بعد از1400 سال هنوز بشر نتونسته معارف کامل قرآن رو درک کند و بفهمد
قرآن به زبان عربی نازل شده تا ما تدبیر کتیم وتعقل
برای یک آیه کوچک قرآن آنقدرتفسیر هست تازه آنچه که تاکنون بشر فهمیده
چند نگاه عبادت است و یکی از آنها نگاه به آیات قرآن است
kamanabroo
6th January 2013, 09:23 PM
سلام , مدتیه که رو آوردم به کتاب مفاتیح الجنان و مطالبی که در اون در مورد توکل و استجابت دعا هست خیلی برام جالبه و اولا خوندن اون دعاها بهم خیلی آرامش می داد چون خیلی مطالبش به دل میشینه و اینطوری به آرامش میرسی که به این باور میرسی که تنها نیستی و همیشه یکی هست که وقتی از همه جا مونده شدی بهش پناه ببری و با دعاهایی که در اون هست میتونی بهش توکل کنی و مشکلاتت حل بشه اما من هر کاری کردم هر چی اون دعاها و دعاهای مشابه برای استجابت دعا در اون بود رو امتحان کردم ولی به هیچ نتیجه ای نرسیدم حالا واقعا مرددم که اگه قرار نیست اون دعاهایی که در مفاتیح هست تو دنیای واقعی مصداقی واسه اش پیدا بشه چرا باید اورده بشه اصلا آیا تا حالا دعای کسی با این دعاهای تو مفاتیج به استجابت رسیده یا نه؟تا حالا شما امتحان کردید ؟ تا حالا مطالب این کتاب رو با نیاز واقعی مطالعه کردید؟
سلام
خدمت شما عرض کنم که برای استجابت دعا علاوه بر خوندن دعاهایی که وارد شده، امور دیگری هم نقش دارند.
مثل شرایط روحی خودتون
خواسته که دارید
میزان اعتقادتون
و اینکه خودتون چقدر برای اون دعا تلاش می کنید..
و اینکه خواسته شما به صلاح شما باشه واقعا
گاهی ما وقتی دعا می کنیم به خدا میگیم اگر فلان چیز رو به ما بدی برای ما خوبه
اما دعا نمی کنیم که خدایا اگر فلان چیز برای ما خوبه به مابده
برای همین چون فکر می کنیم هر چیزی که ما خواستاریم همون رو خدا باید به ما بده و برای ما خوبه دچار تردید و .. میشیم
اما این امیدواری رو هم بدم که
درروایت هست وقتی بنده ای بر امری پافشاری می کنه خداوند دعایش رو مستجاب می کنه.
و دعاهایی که مستحاب نمیشن برای ما ذخیره میشن . یعنی خداوند وقتی می بینه چیزی به صلاح ما نیست ومستجاب نمیشه . بخاطر اون دعا چندین برابر در قیامت به ما خواهد داد طبق روایات.
سلام
در جواب دوستی که سوال پرسیده بود چرا قرآن را عربی بخوانیم
این سوال قبلا برام پیش اومده بود
قرآن که به فارسی ترجمه شده و یا هر زبان دیگر آیا واقعا تونسته پیام خدا رو برسونه یا اینکه تحت الفظی ترجمه شده ؟ مسلما حق مطلب ادا نشده وفقط لغت به لغت معنی شده واینکه بعد از1400 سال هنوز بشر نتونسته معارف کامل قرآن رو درک کند و بفهمد
قرآن به زبان عربی نازل شده تا ما تدبیر کتیم وتعقل
برای یک آیه کوچک قرآن آنقدرتفسیر هست تازه آنچه که تاکنون بشر فهمیده
چند نگاه عبادت است و یکی از آنها نگاه به آیات قرآن است
ممنونم
حسین متقی
6th January 2013, 11:58 PM
چرا سود بانکی ربا ونزول نیست؟
اصلا هست یا نیست؟
منکه به نظرم میاد هست!
اصلا هم عادلانه نیست!
چیزی که ضررشو من به چشم میبینم حتما خدا هم میبینه!
ولی چون من در این زمینه اطلاعاتم ناقصه شماکه کامل میدونین توضیح بدین اگه میشه
بحث
28th August 2013, 07:50 PM
سلام ماچطوری از دینمون دفاع کنیم باسند ودلیل وبگیم که کاملترینه؟
kamanabroo
29th August 2013, 12:50 AM
سلام ماچطوری از دینمون دفاع کنیم باسند ودلیل وبگیم که کاملترینه؟
سلام
بستگی داره که دقیقا در چه موردی بخواهید استدلال کنید
اما چون الان مهمترین مسئله، انتخاب کردن هست باید از اصول دین شروع کرد.
یعنی اصول دین رو که هر مسلمانی باید با عقلش بپذیره ، این اصول اول برای خودمون جا بیفته بعد برای دیگران اثبات کنیم (عقلی)
توحید . عدل. نبوت. امامت. معاد
این اصول اگر برای کسی واضح و اثبات شد مطمئن باشید که دفاع کردن از دین دیگه کار سختی نیست. چون در سایه این اصول مسائل فرعی دین حل میشه.
تا اینجا از نظر اعتقادی بود.
-----------------
از نظر علمی و مسائل طبیعی فکر میکنم اگر کتاب توحید مفضل رو تهیه کنید و مطالعه کنید در این زمینه خیلی می تونه مفید باشه.
در همین سایت هم بخشی از کتاب رو خانم نارون 1 زحمت کشیدن تکمیل کردن و گذاشتن
علت احکام و خلقتها و خیلی امور دیگر از زبان امام صادق علیه السلام هست..
موضوع مهم : توحيد مفضل (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?15051-%D8%AA%D9%88%D8%AD%D9%8A%D8%AF-%D9%85%D9%81%D8%B6%D9%84)
-------------------
راه های زیادی وجود داره که بشه از دین دفاع کرد. مهم اینه که ببینیم از چه بعدی از دین می خواهیم دفاع کنیم
معمار حانیه
29th August 2013, 01:06 AM
سلام
من چند سال پیش تصمیم گرفتم ختم قران بگیرم. خوندم. چند تا سوره اول میشد.. اما یک مدتی کناره گرفتم اما علامت گذاشته بودم. که تا کجا خوندم. اما حقیقتا 2 سال میشه به دلایلی که واقعا مسخره اس ... مسخره ام کردن وخندیدن و... قران گذاشتم کنار
اما دوباره که رفتم بخونمش. دیدم مادرم اون کاغذی که من گذاشتم داخل قران انداخته دور. من الان نمیدونم تا کجا خوندم. درحالیکه مطمینم چند تا سوره اول خوندم...
حالا تکلیفم چیه؟؟؟؟چیکار کنم
kamanabroo
29th August 2013, 01:12 AM
سلام
من چند سال پیش تصمیم گرفتم ختم قران بگیرم. خوندم. چند تا سوره اول میشد.. اما یک مدتی کناره گرفتم اما علامت گذاشته بودم. که تا کجا خوندم. اما حقیقتا 2 سال میشه به دلایلی که واقعا مسخره اس ... مسخره ام کردن وخندیدن و... قران گذاشتم کنار
اما دوباره که رفتم بخونمش. دیدم مادرم اون کاغذی که من گذاشتم داخل قران انداخته دور. من الان نمیدونم تا کجا خوندم. درحالیکه مطمینم چند تا سوره اول خوندم...
حالا تکلیفم چیه؟؟؟؟چیکار کنم
سلام
چون اصل کار مستحب بوده خیلی جای نگرانی نیست.
شما از جایی که یقین دارید حتما خوندید به بعد رو ادامه بدید.
مثلا اگر حتما می دونید دو سوره اول قرآن رو حتما خونده بودید از سوره سوم شروع کنید.
و اصلا به مسخره کردن دیگران توجه نکنید
خود قران کریم می فرماید کسانی که مسخره می کنند پشیمان خواهند شد...
معمار حانیه
29th August 2013, 11:45 AM
سلام
چون اصل کار مستحب بوده خیلی جای نگرانی نیست.
شما از جایی که یقین دارید حتما خوندید به بعد رو ادامه بدید.
مثلا اگر حتما می دونید دو سوره اول قرآن رو حتما خونده بودید از سوره سوم شروع کنید.
و اصلا به مسخره کردن دیگران توجه نکنید
خود قران کریم می فرماید کسانی که مسخره می کنند پشیمان خواهند شد...
اینکه تا وسطای یک سوره رفتم. ایا اشکالی داره که از سوره بعدش شروع کنم. یا باید از اول اون سوره شروع کنم؟
kamanabroo
29th August 2013, 12:40 PM
اینکه تا وسطای یک سوره رفتم. ایا اشکالی داره که از سوره بعدش شروع کنم. یا باید از اول اون سوره شروع کنم؟
تاجایی که یقین دارین خوندین که هیچ
از جایی که احتمال میدین نخونده باشین به بعد بخونین.
مثلا یقین دارین که تا آیه 100 خوندید ولی شک دارید که تا آیه 150 خوندید یا نه. از آیه 101 به بعد بخونید.
Majid_GC
29th August 2013, 05:29 PM
ممنون از پاسختون به سوال قبلیم... خسته نباشید...اما سوال بعدیم... درمورد حکم ارتداده!!!ببینید آدم پیرو هر مذهبی که باشه نمیتونه چشماشو ببنده و بگه اون مذهب کاملا درسته و باید همه چیزو با عقلش بررسی کنه.حالا من اگر مسلمونم دلیلی نداره که هر حکمی دیدم به اسم اسلام قبول کنم... باید روش فکر کنم!خب بعضی از احکام و دستورات اصلا با عقل من جور درنمیان...مثلا اینکه کافر نجسه... خب کافر کیه؟؟؟ کسی که به پیامبر ما اعتقاد نداشته باشه!!!حالا سوال من... مگه غیر از اینه که دین برای صلح جهانی اومده.. تا ما همگی جزئی از یه کل واحد باشیم.. آیا خدا حکمی میده که خلاف حقوق بشر باشه و توش با یک انسان دیگه در حد یک سگ نجس رفتار بشه؟؟؟آیا خدا به نفاقهای ما، که میخواهیم برتر از سایر اقوام باشیم اهمیت میده...نه!پس آیا این حکم خداست؟؟؟ جواب عقل من: نه!درمورد حکم ارتداد... این مخالف حقوق بشره که کسی رو اعدام کنیم... فقط به گناه... بی گناهی!فقط به این خاطر که اسلامو ول کرده و رفته سراغ یه مذهب دیگه... آیا خدا حکمی میده که به موجبش عده ای با ترس و لرز زندگی کنن، بچه هاشون یتیم شن و حقشون پایمال شه؟؟؟ جواب عقل من اینه: نه!اما از این دسته احکام زیاد داریم... من واقعا نمیدونم باید چی کار کنم...
آیتالله حسینعلی منتظری در پاسخ به استفتایی دربارهٔ تغییر مذهب از اسلام به دیگر مذاهب گفتهاست که حکم ارتداد شامل کسانی که پس از تحقیق تغییر عقیده میدهند نمیشود. وی تصریح میکند که: «مجرد تردید و یا تغییر عقیده پس از تحقیق اگر اتفاق افتاد موجب اعدام نیست.» او میگوید که اعدام مرتد در جایی بودهاست که کسی مسلمان زاده بوده و «سپس از روی جحود (انکارِ ستیزه جویانه) و عناد برای ضربه زدن به اسلام» کافر شود
آیت الله سید محمد جواد غروی در کتاب خود چنین می نویسد که این حکم در قرآن نیست و در زمان رسول خدا و پس از او که رده پدید آمدند و مرتدان بسیار گشتند کسی از آنها به حکم پیامبر یا خلفاء دین به قتل نرسید. بنابراین مرتد را نمیتوان به قتل رساند زیرا خلاف اختیار و آزادی است که خدا به بشر اختیار فرموده است و همچنین اخبار ضِعاف وارده در قتل مرتد نه موجب علم است و نه ظن و شک بلکه با تدبیر و دقت معلوم می گردد که اخبار مجعوله مَنحوله مخالف کتاب عزیز است زیرا واجب محتوم آن بود که چنین حکمی اگر حق باشد در قرآن ذکر شود و حال آن که نه در قرآن و نه در عمل پیامبر نسبت به مرنتدین زمانش ذکری نیامده است(فقه استلالی در مسائل خلافی، 1377، نشر اقبال، تهران، بخش پنجم: حدود و تعزیرات، صفحه607)
همچنین مهندس بازرگان روشنفکر دینی میگوید : جای شگفتی است کسانی که مردم آنها را عالم دینی میپندارند، با ندیده گرفتن تصریحات قرآن که اساس اسلام است، به روایات و احادیثی استناد میکنند که قرنها بعد از پیامبرۖ با جمعآوری اقوال سینه به سینه از حافظههای خطاپذیر بشری (نه پیاده شده از ضبط صوت) در طی تاریخ تدوین شده است!
Majid_GC
29th August 2013, 05:42 PM
سلام
در جواب دوستی که سوال پرسیده بود چرا قرآن را عربی بخوانیم
این سوال قبلا برام پیش اومده بود
قرآن که به فارسی ترجمه شده و یا هر زبان دیگر آیا واقعا تونسته پیام خدا رو برسونه یا اینکه تحت الفظی ترجمه شده ؟ مسلما حق مطلب ادا نشده وفقط لغت به لغت معنی شده واینکه بعد از1400 سال هنوز بشر نتونسته معارف کامل قرآن رو درک کند و بفهمد
قرآن به زبان عربی نازل شده تا ما تدبیر کتیم وتعقل
برای یک آیه کوچک قرآن آنقدرتفسیر هست تازه آنچه که تاکنون بشر فهمیده
چند نگاه عبادت است و یکی از آنها نگاه به آیات قرآن است
در زمان پیامبر این موضوع دغدغه نبوده که فارسی بخوانیم یا عربی (برای ایرانیان) چون به اجبار یا اختیار آن روز زبان عربی رایج بوده در بین ایرانیان
فکر کنم شما اشتباه متوجه شده اید ؛ اینکه این همه تفسیر وجود داره به خاطر بعد مفهومی و باطنی قرآن هست نه اینکه عربی هست !
زبان وسیله هست نه هدف ، در ترجمه لفظی و آزاد هم زمانی مشکل میاد که مفهوم درحد ظاهر باشد نه باطن ، وقتی مفهوم باطنی باشد با عوض کردن زبان مفهوم منتقل می شود
اگر امروز بخواهیم صرفا یکی را انتخاب کنیم که بخوانیم و بفهمیم یا اینکه بخوانیم و هیچ نفهمیم مطمئنا فارسی خواندن ازجعیت دارد
kamanabroo
30th August 2013, 10:15 PM
آیتالله حسینعلی منتظری در پاسخ به استفتایی دربارهٔ تغییر مذهب از اسلام به دیگر مذاهب گفتهاست که حکم ارتداد شامل کسانی که پس از تحقیق تغییر عقیده میدهند نمیشود. وی تصریح میکند که: «مجرد تردید و یا تغییر عقیده پس از تحقیق اگر اتفاق افتاد موجب اعدام نیست.» او میگوید که اعدام مرتد در جایی بودهاست که کسی مسلمان زاده بوده و «سپس از روی جحود (انکارِ ستیزه جویانه) و عناد برای ضربه زدن به اسلام» کافر شود
آیت الله سید محمد جواد غروی در کتاب خود چنین می نویسد که این حکم در قرآن نیست و در زمان رسول خدا و پس از او که رده پدید آمدند و مرتدان بسیار گشتند کسی از آنها به حکم پیامبر یا خلفاء دین به قتل نرسید. بنابراین مرتد را نمیتوان به قتل رساند زیرا خلاف اختیار و آزادی است که خدا به بشر اختیار فرموده است و همچنین اخبار ضِعاف وارده در قتل مرتد نه موجب علم است و نه ظن و شک بلکه با تدبیر و دقت معلوم می گردد که اخبار مجعوله مَنحوله مخالف کتاب عزیز است زیرا واجب محتوم آن بود که چنین حکمی اگر حق باشد در قرآن ذکر شود و حال آن که نه در قرآن و نه در عمل پیامبر نسبت به مرنتدین زمانش ذکری نیامده است(فقه استلالی در مسائل خلافی، 1377، نشر اقبال، تهران، بخش پنجم: حدود و تعزیرات، صفحه607)
همچنین مهندس بازرگان روشنفکر دینی میگوید : جای شگفتی است کسانی که مردم آنها را عالم دینی میپندارند، با ندیده گرفتن تصریحات قرآن که اساس اسلام است، به روایات و احادیثی استناد میکنند که قرنها بعد از پیامبرۖ با جمعآوری اقوال سینه به سینه از حافظههای خطاپذیر بشری (نه پیاده شده از ضبط صوت) در طی تاریخ تدوین شده است!
ممنونم از مطلبتون.
از شرایط ارتداد
شرایط عمومی تکلیف یعنی عقل، بلوغ، قصد و اختیار در تحقّق ارتداد نیز معتبر است. بنابراین، بر ارتداد دیوانه، غیر بالغ، غافل، کسی که در خواب است، سهو کننده، بیهوش و مکره مانند گفتن کلمات کفرآمیز از روی تقیّه، اثری مترتّب نیست. [۱۴]
← ادعای مرتد به اکراه
اگر مرتد ادّعای اکراه کند، در صورتی که ادّعای او با شواهدی تأیید گردد، این ادّعا از او پذیرفته میشود. [۱۵] [۱۶]
راههای اثبات ارتداد
ارتداد با اقرار، بیّنه و صدور رفتار یا گفتار بیانگر ارتداد، ثابت میشود. [۱۷]
←← عدم اجرای حکم ارتداد در صورت علنی نشدن
لذا مرتد در اصطلاح به کسی گفته میشود که بعد از قبول اسلام، با بلوغ و سلامت عقل و از روی عمد و اختیار به گفتار و کرداری در جامعه دست بزند که نشان دهنده تکذیب، استهزاء و تبلیغ علیه دین اسلام و ضروریات دینی باشد. بنابراین احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمیکنند، اجراء نمیشود و از سوی دیگر از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد وتفتیش عقاید حرام است. [۵۰]
-----------------
در ضمن مهندس بازرگان یک روشنفکر دینی نبودند! و شما از ایشون استفاده ابزاری برای بیان کردن یکسری حرفها نکنید! کسانی که بخشی کوتاه و گذرا و پژوهشوار به متون و مستندات و منابع دینی مراجعه می کنند آگاه تر از علمای اعلام و مراجع تقلید نسبت به امور دین و احکام نخواهند بود. همین نقل قولی که از ایشان کردید که نسبت به روایات اینطور اظهار نظری کرده اند معلوم می شود مسلط به مبانی دینی و فقهی و اصولی دین نیستند چه برسد که روشنفکر دینی هم باشند.
روشنفکر دینی به کسی می گویند که علاوه تسلط کامل به دین از نظر علمی و منابع و ابعاد مختلف آن توانایی شناخت های متناسب با هر زمان و تطبیق ، تفسیر و ... را دارا باشد!
مگر اینکه ما روشنفکر رو اینطور معنا کنیم که کسی بخواهد دانسته های شخصی غیر دینی را که به ضروریات دین به تعارض هم می خورند (گاهی) وارد دین کنند و اظهار نظر دینی کنند! اگر اینطور معنا کنیم بله ایشان یک روشنفکر دینی بودند.
۱۴.
↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۰۹.
۱۵.
↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۱۰.
۱۶.
↑ تحریرالوسیله ج۲، ص۴۹۵.
۱۷.
↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۰۰.
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
kamanabroo
30th August 2013, 10:43 PM
در زمان پیامبر این موضوع دغدغه نبوده که فارسی بخوانیم یا عربی (برای ایرانیان) چون به اجبار یا اختیار آن روز زبان عربی رایج بوده در بین ایرانیان
فکر کنم شما اشتباه متوجه شده اید ؛ اینکه این همه تفسیر وجود داره به خاطر بعد مفهومی و باطنی قرآن هست نه اینکه عربی هست !
زبان وسیله هست نه هدف ، در ترجمه لفظی و آزاد هم زمانی مشکل میاد که مفهوم درحد ظاهر باشد نه باطن ، وقتی مفهوم باطنی باشد با عوض کردن زبان مفهوم منتقل می شود
اگر امروز بخواهیم صرفا یکی را انتخاب کنیم که بخوانیم و بفهمیم یا اینکه بخوانیم و هیچ نفهمیم مطمئنا فارسی خواندن ازجعیت دارد
نمی دونم این مطالب رو به چه استنادی بیان می کنید.
زبان ایرانیان عربی نبوده و هیچ اجباری هم برای عربی شدن زبان ایرانیان وجود نداشته. حتی روایاتی هم هست که وقتی عده ای از ایرانیان خدمت پیامبر ص رسیدند ایشان به زبان ایرانیان پاسخ سوالاتشون رو دادند نه به زبان عربی.
همانطور که الان زبان رایج جهان زبان انگلیسی هست و در همه کشورهای جهان فراگرفته می شوند و در ایران هم موسسات بسیاری به شیوه های متعددی این امر رو انجام می دهند در آن زمان هم زبان مرسوم دین اسلام در شرق زبان عربی بوده که هر کسی تشنه فضایل اسلام بود زبان عربی رو یا قرآن رو در حد نیازش فرا می گرفت.
بله بخاطر ارتباط زیادی که بین ایرانیان و اعراب وجود داشته کلمات هر کدام وارد زبان آنها می شده تا حدی که در زمان امام علی ع عده ای بخاطر اینکه لهجه و کلمات غیر عربی (مخصوصا فارسی) زیادی وارد زبان آنها شده بود برای اینکه به متن قرآن لطمه ای وارد نشود و دقیق بماند درخواست نقطه گذاری و اعراب گذاری قرآن را کردند که حضرت علی علیه السلام اولین نفری بود که به اتفاق یکی از یارانشان قرآن را نقطه گذاری و اعراب گذاری کردند.
برای مطالعه بیشتر در زمینه عربی بودن قرآن چند لینک معرفی می کنم. با توجه به اینکه متن قرآن کلام الهی است علاوه بر اینکه مهم عمل کردن به قرآن هست حتی اگر سواد خواندن هم نداشته باشیم اما خود همین متن هم در روایات آمده است که نگاه کردن به آن و خواندن خود آن و گوش دادن به آن دارای فضائلی است که نمیشود آنها را نادیده گرفت.
http://www.pasokhgoo.ir/node/1824
http://www.shia-news.com/fa/news/58282/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%DB%8 C%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%84-%D8%B4%D8%AF
http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=3265&urlId=371
http://film.tebyan.net/newindex.aspx?MusicID=91328&pid=150314
http://www.porsemanequran.com/node/22839
http://www.jamnews.ir/detail/News/113358
اگر امروز بخواهیم صرفا یکی را انتخاب کنیم که بخوانیم و بفهمیم یا اینکه بخوانیم و هیچ نفهمیم مطمئنا فارسی خواندن ازجعیت دارد
اگر مقدور است این جمله تون رو توضیح بیشتری بدید تا متوجه منظورتون بشم
Majid_GC
30th August 2013, 11:35 PM
ممنونم از مطلبتون.
از شرایط ارتداد
شرایط عمومی تکلیف یعنی عقل، بلوغ، قصد و اختیار در تحقّق ارتداد نیز معتبر است. بنابراین، بر ارتداد دیوانه، غیر بالغ، غافل، کسی که در خواب است، سهو کننده، بیهوش و مکره مانند گفتن کلمات کفرآمیز از روی تقیّه، اثری مترتّب نیست. [۱۴]
← ادعای مرتد به اکراه
اگر مرتد ادّعای اکراه کند، در صورتی که ادّعای او با شواهدی تأیید گردد، این ادّعا از او پذیرفته میشود. [۱۵] [۱۶]
راههای اثبات ارتداد
ارتداد با اقرار، بیّنه و صدور رفتار یا گفتار بیانگر ارتداد، ثابت میشود. [۱۷]
←← عدم اجرای حکم ارتداد در صورت علنی نشدن
لذا مرتد در اصطلاح به کسی گفته میشود که بعد از قبول اسلام، با بلوغ و سلامت عقل و از روی عمد و اختیار به گفتار و کرداری در جامعه دست بزند که نشان دهنده تکذیب، استهزاء و تبلیغ علیه دین اسلام و ضروریات دینی باشد. بنابراین احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمیکنند، اجراء نمیشود و از سوی دیگر از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد وتفتیش عقاید حرام است. [۵۰]
-----------------
در ضمن مهندس بازرگان یک روشنفکر دینی نبودند! و شما از ایشون استفاده ابزاری برای بیان کردن یکسری حرفها نکنید! کسانی که بخشی کوتاه و گذرا و پژوهشوار به متون و مستندات و منابع دینی مراجعه می کنند آگاه تر از علمای اعلام و مراجع تقلید نسبت به امور دین و احکام نخواهند بود. همین نقل قولی که از ایشان کردید که نسبت به روایات اینطور اظهار نظری کرده اند معلوم می شود مسلط به مبانی دینی و فقهی و اصولی دین نیستند چه برسد که روشنفکر دینی هم باشند.
روشنفکر دینی به کسی می گویند که علاوه تسلط کامل به دین از نظر علمی و منابع و ابعاد مختلف آن توانایی شناخت های متناسب با هر زمان و تطبیق ، تفسیر و ... را دارا باشد!
مگر اینکه ما روشنفکر رو اینطور معنا کنیم که کسی بخواهد دانسته های شخصی غیر دینی را که به ضروریات دین به تعارض هم می خورند (گاهی) وارد دین کنند و اظهار نظر دینی کنند! اگر اینطور معنا کنیم بله ایشان یک روشنفکر دینی بودند.
۱۴.
↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۰۹.
۱۵.
↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۱۰.
۱۶.
↑ تحریرالوسیله ج۲، ص۴۹۵.
۱۷.
↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۰۰.
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
ممنون از تعاریفی که ارائه دادید !
اما مگر من بحثم بر روی تعریف بود ؟
شما اگر در این مورد خواستید بحثی کنید به قول مهندس بازرگان روایتی پیاده شده از ضبط صوت نقل کنید وگرنه این تعاریف براساس همان روایات سینه به سینه هست
این طور هم که پیداست بر اساس تعاریف شما کسی که تغییر عقیده داد در صورتی حق حیات دارد که حرفی از اعتقاداتش نزند و این به طور قطع مخالف با آموزه های اسلامی ست
مطمئنا شما حق دارید روشنفکر دینی را به میل خود تعریف کنید
اما روشنفکر دینی کسی ست که با اطلاعاتی که کسب کرده است و به جایگاه اظهار نظر رسیده باشد بتواند بی تعصب از بیرون دین را نظاره کند و نقد کند تا معارف شناخته تر و تحریفات مشخص شود !
روایت وحی منزل نیست ؛ بسیار روایتی وجود دارد که با عقل و قرآن در تضاد است و همان طور که پیامبر فرمودند هر آن چیزی که از من شنیدید در صورتی که با قرآن و عقل همسو بود از من بپذیرید
Majid_GC
30th August 2013, 11:42 PM
نمی دونم این مطالب رو به چه استنادی بیان می کنید.
زبان ایرانیان عربی نبوده و هیچ اجباری هم برای عربی شدن زبان ایرانیان وجود نداشته. حتی روایاتی هم هست که وقتی عده ای از ایرانیان خدمت پیامبر ص رسیدند ایشان به زبان ایرانیان پاسخ سوالاتشون رو دادند نه به زبان عربی.
همانطور که الان زبان رایج جهان زبان انگلیسی هست و در همه کشورهای جهان فراگرفته می شوند و در ایران هم موسسات بسیاری به شیوه های متعددی این امر رو انجام می دهند در آن زمان هم زبان مرسوم دین اسلام در شرق زبان عربی بوده که هر کسی تشنه فضایل اسلام بود زبان عربی رو یا قرآن رو در حد نیازش فرا می گرفت.
بله بخاطر ارتباط زیادی که بین ایرانیان و اعراب وجود داشته کلمات هر کدام وارد زبان آنها می شده تا حدی که در زمان امام علی ع عده ای بخاطر اینکه لهجه و کلمات غیر عربی (مخصوصا فارسی) زیادی وارد زبان آنها شده بود برای اینکه به متن قرآن لطمه ای وارد نشود و دقیق بماند درخواست نقطه گذاری و اعراب گذاری قرآن را کردند که حضرت علی علیه السلام اولین نفری بود که به اتفاق یکی از یارانشان قرآن را نقطه گذاری و اعراب گذاری کردند.
برای مطالعه بیشتر در زمینه عربی بودن قرآن چند لینک معرفی می کنم. با توجه به اینکه متن قرآن کلام الهی است علاوه بر اینکه مهم عمل کردن به قرآن هست حتی اگر سواد خواندن هم نداشته باشیم اما خود همین متن هم در روایات آمده است که نگاه کردن به آن و خواندن خود آن و گوش دادن به آن دارای فضائلی است که نمیشود آنها را نادیده گرفت.
http://www.pasokhgoo.ir/node/1824
http://www.shia-news.com/fa/news/58282/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%DB%8 C%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%84-%D8%B4%D8%AF
http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=3265&urlId=371
http://film.tebyan.net/newindex.aspx?MusicID=91328&pid=150314
http://www.porsemanequran.com/node/22839
http://www.jamnews.ir/detail/News/113358
اگر مقدور است این جمله تون رو توضیح بیشتری بدید تا متوجه منظورتون بشم
من بحثم بر روی منطق و ضرورت عقلی بود و نیازی به استناد ندارد
این لینک های پشت سر هم که درباره ی اینکه چرا قرآن به عربی نازل شده است ؟ چرا ربطی به حرف بنده دارد
من هدف از این پسته رو متوجه نمیشم
زبان ایرانیان عربی نبوده و هیچ اجباری هم برای عربی شدن زبان ایرانیان وجود نداشته
اما اگر واقعا می خواهید صحت این مطلب را متوجه شد کافی ست تنها به کتاب دو قرن سکوت دکتر عبدالحسین زرینکوب مراجعه کنید
یا مگر نه اینکه مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران سعی دارد بگوید اینکه زبان ایرانیان عربی شد فقط به خاطر علاقه خودم مردم بوده است ؟!!!! نه اجبار (هرچند حرف ایشان بدون توجه به تاریخ است)
منظور این است اگر بخواهیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم ( فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است) که
قرآن را فارسی بخوانیم یا عربی
مطمئنا فارسی ارجعیت دارد چرا که قرآن برای فهم و دانش نازل شده نه اینکه طوطی وار خوانده شود
...آلوین...
30th August 2013, 11:50 PM
خواهرم چندتا سوال داشت ، از جایی جواب نگرفت ، من شما رو معرفی کردم که بپرسـه ... ممنـون :)
با عرض سلام !!
خب چند تا سوال مربوط با هم هست ...
اول اینکـه کلا معصـوم ینـی چـی؟فقط ینی مرتکب گناه نشن؟
پیامبرا هم مث امام ها معصومن؟(5 پیامبر دارای کتاب و شریعت)
و اینکه امام ها "و پیامبرا" که معصوم هستن ارادی معصومن یا غیر ارادی؟!
ینی دانسته گناه نمیکنن یا کلا نمیتونن گناه کنن؟
اگه ارادی بوده به جز 14معصـوم کس دیگه ای میتونه معصوم باشه؟
حالا اگه پیامبرا هم معصومن و آدمای معمولی نمیتونن معصوم باشن(اگه میتونن که هیچی)
چرا آیه قرآن داریم که : بگو من بشری هستم مثل شما ! منظورش از مثل شما فقط انسان بودن هست؟!
حالا اگه 5تا پیامبر صاحب کتاب معصوم هستن ، ینی از اول عمرشون گناه نکردن ، پس ینی چی که میگن برگزیده شدن؟!
چرا میگن فرستاده های "برگزیده شده" ؟ درحالیکه اگه معصوم باشن ینی از اول اومدن که پیامبر باشن
و چند تا سوال دیگه هم دارم اگه لطف کنید و به اینا جواب بدید اونا رو هم میپرسم
اگه کتابی در این باره میدونید هم ممنون میشم معرفی کنیــد ..
با تشکـر :)
kamanabroo
31st August 2013, 12:36 AM
ممنون از تعاریفی که ارائه دادید !
اما مگر من بحثم بر روی تعریف بود ؟
شما اگر در این مورد خواستید بحثی کنید به قول مهندس بازرگان روایتی پیاده شده از ضبط صوت نقل کنید وگرنه این تعاریف براساس همان روایات سینه به سینه هست
این طور هم که پیداست بر اساس تعاریف شما کسی که تغییر عقیده داد در صورتی حق حیات دارد که حرفی از اعتقاداتش نزند و این به طور قطع مخالف با آموزه های اسلامی ست
مطمئنا شما حق دارید روشنفکر دینی را به میل خود تعریف کنید
اما روشنفکر دینی کسی ست که با اطلاعاتی که کسب کرده است و به جایگاه اظهار نظر رسیده باشد بتواند بی تعصب از بیرون دین را نظاره کند و نقد کند تا معارف شناخته تر و تحریفات مشخص شود !
روایت وحی منزل نیست ؛ بسیار روایتی وجود دارد که با عقل و قرآن در تضاد است و همان طور که پیامبر فرمودند هر آن چیزی که از من شنیدید در صورتی که با قرآن و عقل همسو بود از من بپذیرید
این که شما بخاطر حرف نداشتن یا نادیده گرفتن هر چیزی بگید ربطی نداشت که نشد بحث. شما داشتید بر اساس تعاریف استدلال می کردید بنده تعاریف رو آوردم که مخاطب هم بتواند فکر کند..
بنده تمام مطلب رو بیان نکردم بلکه لینک اصلی رو هم قرار دادم که اگر کسی واقعا جویای علم و حقیقت هست (نه اینکه فقط حرف بزند و اهل پژوهش و تحقیق نباشد و بخواهد حرفی بزند که ..) برود و مطالعه کند تا بیشتر و دقیق تر یاد بگیرد و مسلما برداشت ناقصی که شما از این تعاریف کردید منتسب به بنده نخواهد بود.
-------------
واقعا این نقل قول شما از ایشان و تمسک شما به این حرف بیشتر بنده رو متاسف می کند
و بیشتر نشان می دهد که چقدر نگاه ایشان به دین و اصول آن و مبانی دینی سطحی و از روی ناآگاهی بوده است ؛
همین قرآنی که آقای بازرگان اشاره می کنند که اساس اسلام است:
خود همین قرآن مگر از ضبط صوت برای ما پیاده شده؟ مگر اینکه برای آقای بازرگان قرآن از روی ضبط صوت پیاده شده است و ما خبر نداریم که مورد قبول است اما روایات نه!
همان مسائلی که در تایید قرآن و صحت آن وجود دارد در مورد روایات اهل بیت علیهم السلام هم وجود دارد.
اگر از شیوه و مبنای روایی شیعه (به عنوان مثال)اطلاع کافی داشته باشید، متوجه می شوید که برای اینکه بشود به روایتی عمل کرد از فیلتر های متعدد مبنایی عبور می کند تا به مقام استناد برسد.
پیشنهاد می کنم در امور تخصصی دینی به شخصی که متخصص و اهل فن در این زمینه نیست استناد نکنید. مهندس بازرگان علم و عملشون در جای خودش مطرح است. اما در امور دینی و مبنایی دین اسلام نماینده و صاحب نظر نیستند بلکه برخی از افکارشون هم با مبانی اسلامی در تضاد هست که دوست ندارم اینجا این حرف رو ادامه بدم.
اهل بیت علیهم السلام طبق آیات قرآن معصوم هستند. کلام و عمل و تاییدشان مثل قرآن حجت است. اما راه شناخت درست از نادرست قوی و .. هم در دین بیان شده است که جای هیچ شک و شبهه ای را در عمل و استناد به روایات باقی نمی گذارد.
----------
kamanabroo
31st August 2013, 12:51 AM
من بحثم بر روی منطق و ضرورت عقلی بود و نیازی به استناد ندارد
این لینک های پشت سر هم که درباره ی اینکه چرا قرآن به عربی نازل شده است ؟ چرا ربطی به حرف بنده دارد
من هدف از این پسته رو متوجه نمیشم
این لینک ها بخاطر تببین بیشتر موضوع است که علاوه بر شما کسانی که بحث رو دنبال می کنند بتوانند در فضای بحث ها قرار بگیرند . شما هم کاملتر ابعاد موضوع بحث رو بشناسید.
استدلال عقلی و منطقی شما برای زمان خاصی است که ذیلا بیشتر توضیح میدم
منظور این است اگر بخواهیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم ( فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است) که
قرآن را فارسی بخوانیم یا عربی
مطمئنا فارسی ارجعیت دارد چرا که قرآن برای فهم و دانش نازل شده نه اینکه طوطی وار خوانده شود
این حرف شما که گفتید قرآن برای فهم و دانش نازل شده درست و اینکه مسلما مهم عمل به قرآن است که بنده هم اشاره کردم حتی اگر سواد خواندن هم نداشته باشیم! که بحث شود عربی بخوانیم یا فارسی.
برادر گرامی در شرایط خاص مثل محدودیت وقت خداوند هم دستورات خودش رو آسان کرده و سخت نگرفته.
اینکه نمی شود ما برای شرایط خاص استدلال کنیم بعد حکمش رو برای همه شرایط و زمانها قابل عمل بدونیم.
مثلا در شرایط خاص (مثل کمبود وقت) خداوند وضو را واجب ندانسته و حکم به تیمم کرده و خیلی بحث های دیگر. خوب آیا می شود بگیم همیشه تیمم به جای وضو صحیح است؟!
مسلما نه.
بله اگر اصل حرف شما اینست که اگر قرار است به قرآن عمل بشود و فهمیده بشود ، همان ترجمه رو بخوانیم و عمل کنیم. نه اینکه کل قرآن رو بخوانیم و یک آیه هم عمل نکنیم . این حرف کاملا درست است.
ولی اینکه بخواهیم در کنار این حرف درست عربی بودن قرآن رو طوری نادیده بگیریم که انگار هیچ مزیتی ندارد این خلاف حرف اهل بیت علیهم اسلام است چرا که همین متن عربی خواندنش حتی بدون نفهمیدن برکات دارد (تصور نشود که عمل به قرآن رو هیچ فرض کردیم نه.. عمل سرجای خودش)
نگاه کردن به آن برکات دارد
شنیدن آن برکات و ثواب دارد.
kamanabroo
31st August 2013, 02:00 AM
خواهرم چندتا سوال داشت ، از جایی جواب نگرفت ، من شما رو معرفی کردم که بپرسـه ... ممنـون :)
با عرض سلام !!
خب چند تا سوال مربوط با هم هست ...
اول اینکـه کلا معصـوم ینـی چـی؟فقط ینی مرتکب گناه نشن؟
پیامبرا هم مث امام ها معصومن؟(5 پیامبر دارای کتاب و شریعت)
و اینکه امام ها "و پیامبرا" که معصوم هستن ارادی معصومن یا غیر ارادی؟!
ینی دانسته گناه نمیکنن یا کلا نمیتونن گناه کنن؟
اگه ارادی بوده به جز 14معصـوم کس دیگه ای میتونه معصوم باشه؟
حالا اگه پیامبرا هم معصومن و آدمای معمولی نمیتونن معصوم باشن(اگه میتونن که هیچی)
چرا آیه قرآن داریم که : بگو من بشری هستم مثل شما ! منظورش از مثل شما فقط انسان بودن هست؟!
حالا اگه 5تا پیامبر صاحب کتاب معصوم هستن ، ینی از اول عمرشون گناه نکردن ، پس ینی چی که میگن برگزیده شدن؟!
چرا میگن فرستاده های "برگزیده شده" ؟ درحالیکه اگه معصوم باشن ینی از اول اومدن که پیامبر باشن
و چند تا سوال دیگه هم دارم اگه لطف کنید و به اینا جواب بدید اونا رو هم میپرسم
اگه کتابی در این باره میدونید هم ممنون میشم معرفی کنیــد ..
با تشکـر :)
سلام . خواهش می کنم لطف دارید.
اول اینکـه کلا معصـوم ینـی چـی؟فقط ینی مرتکب گناه نشن؟
معصوم ؛ یعنی کسی که دارای عصمت است یعنی دارای قدرتی که او را منع می کند.
(عصمت و معصوم از کلمه عصم گرفته شده که به معنای مانع یا منع است)
پس عصمت در برابر گناه یعنی اینکه این قدرت مانع از ارتکاب گناه می شود.
آن عصمتی که درباره 14 معصوم مورد نظر است اینست ؛ یعنی از هر گونه خطا و اشتباه (چه عمدی و چه سهوی) و فراموشی و ترک اولی (یعنی انجام کار خوب در مقابل کار بهتر یا ترک کار بهتر) دور هستند.
پیامبرا هم مث امام ها معصومن؟(5 پیامبر دارای کتاب و شریعت)
پیامبران هم معصوم هستند اما نه مثل 14 معصوم.
عصمت دو گونه است: خاص و عام
خاص: همان که در مورد 14 معصوم گفته شد که بالاترین حد عصمت است.
عام: در این نوع عصمت ، شخص فقط در برابر گناه خود داری می کند و در مرتبه دوم عصمت قرار داد. طبق نظر برخی از اهل فن ترک اولی و سهو در آنها راه دارد.
و اینکه امام ها "و پیامبرا" که معصوم هستن ارادی معصومن یا غیر ارادی؟!
ینی دانسته گناه نمیکنن یا کلا نمیتونن گناه کنن؟
اگه ارادی بوده به جز 14معصـوم کس دیگه ای میتونه معصوم باشه؟
ارادی معصوم هستند. یعنی لذت گناه و معصیت و اثراتش رو می دانند و قدرت بر انجام آن دارند اما بخاطر شناختی که از گناه و آثار و .. دارند مرتکب آن نمی شوند.
به جز 14 معصوم دیگران هم می توانند مراتبی از عصمت رو داشته باشند باتوجه به شناخت و تلاشی که دارند مثلا عصمت در گفتار.. در چشم .. در گوش.. در خوردن .. در معامله ... در خلوت ... در قضاوت و ..
اما در حد معصومین نه. چون آنها دارای حد اعلای عصمت هستند.
حالا اگه پیامبرا هم معصومن و آدمای معمولی نمیتونن معصوم باشن(اگه میتونن که هیچی)
چرا آیه قرآن داریم که : بگو من بشری هستم مثل شما ! منظورش از مثل شما فقط انسان بودن هست؟!
همونطور که گفتم انسانها می توانند تلاش کنند و مراتب عصمت رو در خودشون پرورش بدهند اما به حد اعلای عصمت نه.
مقدمه: این نکته را بدانید که خداوند از انسانها (غیر از 14 معصوم) عصمت در حد اعلای ان را نمی خواهد. بلکه به اندازه توان و قدرت و شناختی که پیدا می کننداز آنها دوری از گناه و اشتباه و ... را می خواهد.
پس این تصور پیش نیاید که خداوند از ما چیزی خواسته که خودش آنرا فقط به 14 نفر داده .
اما 14 معصوم با توجه به اینکه امامان و پیشوایان ما هستند نیاز به حد اعلای این عصمت دارند تا حجت خداوند بر همه مردم تمام شود.
در مورد آیه آخر سوره کهف که خداوند می فرماید ای پیامبر به مردم بگو: من بشری هستم مثل شما که به من وحی می شود..
منطورش اینست که شما ای انسان ها می توانید راه صلاح را پیدا کنید و طی کنید و به خدا برسید اما هر کس به اندازه ی خودش.
و توقع نداشته باشید که مثل پیامبر باشید بلکه خداوند از شما عمل صالح و شرک نداشتن به خداوند را خواسته است...
که در آخر همان آیه اشاره می کند:
فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا
یعنی هر کسی می خواهد به خداوند برسد باید عمل صالح انجام دهدو نسبت به خداوند شریکی قائل نباشد..
و در تایید حرف شما این نکته هم شاید منظور آیه باشد که اگر خداوند پیامبری از جنس مردم نمی فرستاد (مثلا از ملائکه می بود) مردم می گفتند او چون از ملائکه است می تواند خوب باشد و گناه نکند و ما پیامبری از جنس خودمان را می خواهیم.. لذا خداوند با این بیان به مردم می فهماند که ما از شما فقط به اندازه توانتان می خواهیم و مطمئن باشید که می توانید..
لا یکلف الله نفسا الا وسعها خداوند هیچ کسی را بیشتر از توانش مکلف نکرده است.
حالا اگه 5تا پیامبر صاحب کتاب معصوم هستن ، ینی از اول عمرشون گناه نکردن ، پس ینی چی که میگن برگزیده شدن؟!
چرا میگن فرستاده های "برگزیده شده" ؟ درحالیکه اگه معصوم باشن ینی از اول اومدن که پیامبر باشن
معنای معصوم بودن پیامبران رو توضیح دادم. البته پیامبر خاتم پیامبر اسلام از 14 معصوم هستند که نوع عصمتشان با 4 پیامبر دیگر اهل کتاب فرق داشته و در حد اعلای آن است.
برگزیده شدن بخاطر ویژگیهای متعددی هست که یکی اش پاک زندگی کردن است
پیامبران صاحب کتاب بعد از سپری کردن مدتی از عمرشان و خوب و پاک زندگی کردنشان بوده است که به نبوت رسیده اند.
مثلا پیامبر اسلام آنقدر پاک زندگی کرده بود که همه او را به امانت داری و پاکی و راستگویی می شناختند
پس ویژگی های فردی در برگزیده شدن خیلی موثر بوده است. میزان عقل و تفکر و نوع برخورد و عملی که داشته اند..
در پیامبران گذشته می بینید بعضی از اعمالشان موجب عکس العملی از سوی خداوند می شده است. مثلا وقتی حضرت یوسف علیه السلام بعد از 40 سال در حالی که پیامبر خدا بود پدرش حضرت یعقوب را دید کمی در ادای احترام تعلل کرد و خداوند نور نبوت را از فرزندان و خاندان او برداشت و در صلب بنیامین قرار داد..
و بعد از اینکه به پیامبری مبعوث می شده اند بخاطر شناخت هایی که خداوند به آنها می داده است قدرت عصمت در آنها بیشتر و بیشتر می شده است.
-----------
یک نمونه دیگر:
وقتی حضرت ابراهیم را خداوند علاوه بر مقام نبوت به مقام امامت هم رساند ، حضرت از خداوند در مورد نسل خودش سوال کرد که آیا پیامبری در نسل من هم هست:
خداوند پاسخ داد: که عهد من (مقام نبوت و امامت) به ظالمین نمی رسد.
یعنی عملکرد شخص قبل از نبوت خیلی مهم است و با توجه به انتخاب و اراده ای که می کند آینده خود را رقم میزند.
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
---------------
کتاب رو هم به زودی معرفی می کنم
موفق باشید
Majid_GC
1st September 2013, 12:41 AM
این که شما بخاطر حرف نداشتن یا نادیده گرفتن هر چیزی بگید ربطی نداشت که نشد بحث. شما داشتید بر اساس تعاریف استدلال می کردید بنده تعاریف رو آوردم که مخاطب هم بتواند فکر کند..
بنده تمام مطلب رو بیان نکردم بلکه لینک اصلی رو هم قرار دادم که اگر کسی واقعا جویای علم و حقیقت هست (نه اینکه فقط حرف بزند و اهل پژوهش و تحقیق نباشد و بخواهد حرفی بزند که ..) برود و مطالعه کند تا بیشتر و دقیق تر یاد بگیرد و مسلما برداشت ناقصی که شما از این تعاریف کردید منتسب به بنده نخواهد بود.
-------------
واقعا این نقل قول شما از ایشان و تمسک شما به این حرف بیشتر بنده رو متاسف می کند
و بیشتر نشان می دهد که چقدر نگاه ایشان به دین و اصول آن و مبانی دینی سطحی و از روی ناآگاهی بوده است ؛
همین قرآنی که آقای بازرگان اشاره می کنند که اساس اسلام است:
خود همین قرآن مگر از ضبط صوت برای ما پیاده شده؟ مگر اینکه برای آقای بازرگان قرآن از روی ضبط صوت پیاده شده است و ما خبر نداریم که مورد قبول است اما روایات نه!
همان مسائلی که در تایید قرآن و صحت آن وجود دارد در مورد روایات اهل بیت علیهم السلام هم وجود دارد.
اگر از شیوه و مبنای روایی شیعه (به عنوان مثال)اطلاع کافی داشته باشید، متوجه می شوید که برای اینکه بشود به روایتی عمل کرد از فیلتر های متعدد مبنایی عبور می کند تا به مقام استناد برسد.
پیشنهاد می کنم در امور تخصصی دینی به شخصی که متخصص و اهل فن در این زمینه نیست استناد نکنید. مهندس بازرگان علم و عملشون در جای خودش مطرح است. اما در امور دینی و مبنایی دین اسلام نماینده و صاحب نظر نیستند بلکه برخی از افکارشون هم با مبانی اسلامی در تضاد هست که دوست ندارم اینجا این حرف رو ادامه بدم.
اهل بیت علیهم السلام طبق آیات قرآن معصوم هستند. کلام و عمل و تاییدشان مثل قرآن حجت است. اما راه شناخت درست از نادرست قوی و .. هم در دین بیان شده است که جای هیچ شک و شبهه ای را در عمل و استناد به روایات باقی نمی گذارد.
----------
من تعجب میکنم که شما چگونه متن بولد شده ی من را نقل قول از آیت الله سید محمد جواد غروی را نادیده میگیرید و سپس اینطور وانمود میکنید که این حرف کاملا مخلوق تفکر بازرگان است و سپس هم بازرگان را مورد هدف قرار می دهید
مطمئنا قرآن از ضبط صوت (با مفهوم کنایه ای مد نظر ایشان) بوده است ؛ چرا که در قرآن نمی گوید از فلان کس شنیدم که پدرش به فلان کس در مورد فلان کس دیگر نقل قولی شنیده است
من کاملا در حرف های شما بحثی نمی بینم ممنون که تعاریف را بیان میکنید اما مطلبی که من قرار دادم کاملا با همین تعاریف در تضاد است !
من حرفی را نقل قول کردم ؛
منطق می گوید اگر حرفی اشتباه است خب غلط بودنش را اثبات کن ؛ اگر درست است درست بودنش را قبول کن ؛ اگر نیازمند به پژوهش است خب حداقل به عنوان نظر شخصی فرد مقابل در نظر بگیردش
که صحبت های شما مصداق هیچ کدوم نبود
فکر میکنم برای فهمیدن تفاوت میان عالم دینی و روشنفکر دینی کتاب اجتهاد و نظریه انقلاب دائمی اثر شریعتی گویای این مطلب باشد که روشنفکران دینی جلو تر از زمان و اندیشه های گاها متعصب زمان خود بوده اند
کلا علم از هر نوعی منحصر به گروه و حزب خاصی نیست !
Majid_GC
1st September 2013, 12:50 AM
این لینک ها بخاطر تببین بیشتر موضوع است که علاوه بر شما کسانی که بحث رو دنبال می کنند بتوانند در فضای بحث ها قرار بگیرند . شما هم کاملتر ابعاد موضوع بحث رو بشناسید.
استدلال عقلی و منطقی شما برای زمان خاصی است که ذیلا بیشتر توضیح میدم
ببخشید مگر استدلال عقلی و منطقی (که خودتان میفرمایید) ظرف و زمان خاصی دارد ؟!
اگر موردی از نظر عقل نهی بشود هزاران سال دیگر هم نهی شده می ماند
نفرمایید زمان ؛ بفرمایید برای فرهنگ و مردم غیر عربی ست ؛
من که نگفتم قرآن از این به بعد فارسی فقط چاپ بشود ! موضوع سر چیز دیگری ست
برادر گرامی در شرایط خاص مثل محدودیت وقت خداوند هم دستورات خودش رو آسان کرده و سخت نگرفته.
اینکه نمی شود ما برای شرایط خاص استدلال کنیم بعد حکمش رو برای همه شرایط و زمانها قابل عمل بدونیم.
مثلا در شرایط خاص (مثل کمبود وقت) خداوند وضو را واجب ندانسته و حکم به تیمم کرده و خیلی بحث های دیگر. خوب آیا می شود بگیم همیشه تیمم به جای وضو صحیح است؟!
مسلما نه.
بنده هم اگر توجه کرده باشید گفتم در زمان و فرهنگ ما که زبان مان عربی نیست ؛ یا مردمی که زبان غیر عربی دارد این مسئله وجود دارد
بعد هم گفته ی بنده را به این سوق ندهید که برداشت شود گفته ام عربی بد است ! دوستی در مورد ارجعیت صحبت کرد من هم نظرم را دادم
عربی بودن قرآن رو طوری نادیده بگیریم که انگار هیچ مزیتی ندارد این خلاف حرف اهل بیت علیهم اسلام است چرا که همین متن عربی خواندنش حتی بدون نفهمیدن برکات دارد
زبان وسیله است نه هدف ؛ موضوع مهم همین جاست
من نمی دانم دیگر چگونه می شود امری که عقل با استدلال در آن اشتباه می بیند را می شود توجیه کرد با منابعی که خودشون جای روشنگری دارند و با این عنوان مغلطه آمیز که عقل ناقص است (نه با استدلال ) کنار گذاشت !
kamanabroo
1st September 2013, 06:45 AM
من تعجب میکنم که شما چگونه متن بولد شده ی من را نقل قول از آیت الله سید محمد جواد غروی را نادیده میگیرید و سپس اینطور وانمود میکنید که این حرف کاملا مخلوق تفکر بازرگان است و سپس هم بازرگان را مورد هدف قرار می دهید
مطمئنا قرآن از ضبط صوت (با مفهوم کنایه ای مد نظر ایشان) بوده است ؛ چرا که در قرآن نمی گوید از فلان کس شنیدم که پدرش به فلان کس در مورد فلان کس دیگر نقل قولی شنیده است
من کاملا در حرف های شما بحثی نمی بینم ممنون که تعاریف را بیان میکنید اما مطلبی که من قرار دادم کاملا با همین تعاریف در تضاد است !
من حرفی را نقل قول کردم ؛
منطق می گوید اگر حرفی اشتباه است خب غلط بودنش را اثبات کن ؛ اگر درست است درست بودنش را قبول کن ؛ اگر نیازمند به پژوهش است خب حداقل به عنوان نظر شخصی فرد مقابل در نظر بگیردش
که صحبت های شما مصداق هیچ کدوم نبود
فکر میکنم برای فهمیدن تفاوت میان عالم دینی و روشنفکر دینی کتاب اجتهاد و نظریه انقلاب دائمی اثر شریعتی گویای این مطلب باشد که روشنفکران دینی جلو تر از زمان و اندیشه های گاها متعصب زمان خود بوده اند
کلا علم از هر نوعی منحصر به گروه و حزب خاصی نیست !
متن بولد شده ی شما رو بنده همون وقت دیدم و برای اینکه بحث تخصصی بود نخواستم اینجا ادامه پیدا کند. برای همین لینک مربوط رو هم گذاشتم که مطالعه بشود.
این لینک : (هم عناوین بحث ها در اون هست هم منابع):
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
متنی که از ایشان نقل کردید در مورد اینست که حکم قتل مرتد در قرآن نیست و .. اگر به لینکی که در این باره دادم رجوع می کردید مفصل بحث قتل رو ملاحظه می کردید . بنده در این باره اصلا اظهار نظر نکرده بودم.
-------
حرف آقای بازرگان با حرف آیت الله غروی خیلی فرق دارد برادر. هر کدام اثر خاص خودش را دارد. خیلی چیزها برحرف آقای بازرگان مترتب می شود که مخالف ضروریات و مبانی ماست.
بنده توضیح دادم که کنار گذاشتن روایات خلاف سنت پیامبر و مبانی دینی است. و اینکه راه بررسی صحت و سقم روایات بصورت کامل و فنی و حساب شده در دسترس همه علمای شیعه وجود دارد.
یک سوال مهم: اگر نقل قول کردن به صحت یک چیز لطمه وارد می کند پس چرا شما در متن هایتان نقل قول می کنید؟
حتما پاسخ می دهید که مطمئن هستید یا کتابش را دیده اید یا .. و اینکه خودتان هم اعتراف کردید که منطق می گوید اگر حرفی درست است اثبات کن و اگر اثبات شد قبول کن.
خوب در روایات هم همین است. هر نقل قولی معتبر نیست. ملاک های خاص و سخت گیرانه ای وجود دارد. جرح و تعدیل هایی وجود دارد. در باب بررسی روایات علمی به نام رجال و درایه وجود دارد. همین طور نیست که گتره ای روایات را قبول کنند یا رد کنند. علم رجال به بررسی شخصیت ها می پردازد خیلی هم دقیق کار می کند. علم درایه به بررسی سندها و مستندات و محتوا ها می پردازد و این علم هم خیلی دقیق است.
و این رو هم بدانید روایاتی که انتساب آنها به حضرات معصومین (علیهم السلام) می رسد بدانها عمل می شود آنهم به شرط اینکه با قرآن منافاتی نداشته باشد.
روایات صحیحه جزء لاینفک دین ماست و نمی توان آنها را نادیده گرفت. چون پیامبر و اهل بیت ع قرآن ناطق هستند . من واقعا ازتون می خوام که این لینک رو مطالعه کنید
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131
بخشی از مطالبی که در این لینک است: همچنین تعبیرهای «لِسانُهُ النّاطِقُ»، ما زبان ناطق خداوند هستیم،[3] (http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131#_edn3) «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»[4] (http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131#_edn4) «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»[5] (http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131#_edn5) «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»[6] (http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131#_edn6) و نظایر آن که درباره امام علی(ع) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) در روایات آمده است، می فهماند که آنان مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند چنان که به مناسبت های مختلف روایات گوناگونی درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده اند. از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرآن ناطق می گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح می باشند.
------------------
در مورد مطالعه کردن کتاب دکتر شریعتی؛ شما برای اثبات مدعایتان به کسی پناه می برید که خودش جزء همان کسانی است که شناخت او از دین اسلام کافی و کامل نیست. و به عنوان یک روشنفکر دینی مطرح نیست. شاید از نظر شما ایشان روشنفکر باشند اما در واقع اینطور نیست. مطالب خلاف واقع و مخالف مبانی دینی در آثار و تفکر ایشان هم وجود دارد. البته مطالب خوب هم وجود دارد.
هرچند این حرف درست است که روشنفکران دینی از زمان خودشان جلو بوده اند اما با یک حرف کلی نمی توان خط مشی یک نفر را اثبات کرد و اینکه گفت فلانی ها هم روشنفکر هستند پس آنها اززمان جلوترند و نتیجه اش هم اینست که هر کسی مخالف اینها حرفی بزند از متعصبین است این استدلال دور از منطق است.
-------------------
اینکه می فرمائید علم از هر نوعی منحصر به گروه خاصی نیست؛ از یک جنبه درست است از جنبه ی دیگر هم غلط!
درست است چون همه حق دارند از علوم بهره مند شوند و به اندازه درک و فهم خود از آن نقل کنند و بفهمند و بیان کنند
غلط است چون وقتی علمی تخصصی شد فقط کسانی می توانند اظهار نظر کنند که متخصص در آن زمینه باشند. (اینکه دیگر بدیهی است)
بله در علوم عقلیه هر کسی به اندازه عقل خودش می تواند استدلالی داشته باشد اما مهم اینست که چه مبانی و چه اصولی را مبنای استدلال خود قرار می دهد. یعنی صرف عقلانی بودن یک استدلال منجر به این نمی شود که حتما مورد قبول همه واقع شود. بلکه باید مبانی عقلی و پایه های استدلال و اصولی که بر انها تکیه شده است نیز مورد قبول باشد. پس کسانی که اشراف کامل به مبانی دینی و اصولی اسلام دارند مسلما در استدلال هم قوی تر خواهند بود تا کسانی که فقط سعی می کنند بر مبنای تفکر خودشان استدلال کنند و اسم آن را تفکر عقلانی بگذارند.
--------------------------
kamanabroo
1st September 2013, 07:01 AM
ببخشید مگر استدلال عقلی و منطقی (که خودتان میفرمایید) ظرف و زمان خاصی دارد ؟!
اگر موردی از نظر عقل نهی بشود هزاران سال دیگر هم نهی شده می ماند
استدلال عقلی اگر بر مبنای زمان و شرایط خاص در نظر گرفته شود ، اعتبارش هم طبق همان شرایط و زمان خواهد بود این که دیگر نیاز به بحث ندارد واضح است.
آن مواردی که از نظر عقل نهی می شود و هزاران سال هم نهی شده باقی می ماند برای قواعد عقلی ئی است که مخالف آن اثبات نشده است. شما یک مطلبی را شنیده اید اما از حد و حدود آن کاملا آگاه نیستید
مبانی علوم عقلی
شرایط استدلال عقلی
مستقلات عقلی
غیرمستقلات عقلی
و خیلی مباحث دیگر که در این زمینه مطرح است . همینطور با یک جمله نمی توان همه را بیان کرد.
نفرمایید زمان ؛ بفرمایید برای فرهنگ و مردم غیر عربی ست ؛
عزیز من؛ شما حرف از زمان زدید:
منظور این است اگر بخواهیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم ( فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است) که
قرآن را فارسی بخوانیم یا عربی
مطمئنا فارسی ارجعیت دارد چرا که قرآن برای فهم و دانش نازل شده نه اینکه طوطی وار خوانده شود
و بنده هم طبق همان پاسختان را بصورت کامل دادم.
بنده هم اگر توجه کرده باشید گفتم در زمان و فرهنگ ما که زبان مان عربی نیست ؛ یا مردمی که زبان غیر عربی دارد این مسئله وجود دارد
بعد هم گفته ی بنده را به این سوق ندهید که برداشت شود گفته ام عربی بد است ! دوستی در مورد ارجعیت صحبت کرد من هم نظرم را دادم
درست است دقیقا شما حرف از زمان زدید و برای آن هم شرط تعیین کردید که : (فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است)
بنده هم بر همین مبنا پاسخ شما را دادم اگر دوباره مطالعه بفرمائید.
نظر شما متین. و اینطور نبوده است که بخواهم گفته ی شما را به سمت و سوی خاصی سوق بدهم فقط تلاشم این بوده است که جامع الاطراف سخن بگویم.
Alpha110
1st September 2013, 10:26 AM
1- یک فردی به کره ماه سفره کرده به کدام سو باید نماز بخواند؟[tafakor]
2- مگر زمین کربلا زمین حاصل خیزی نبود زمین حاصل خیز هم اگر مقداری از آن را بکنی به آب میرسی چرا امام حسین و 72 یارش برای رسیدن به آب اینکار را نکردند؟
و...
Majid_GC
1st September 2013, 11:51 PM
متن بولد شده ی شما رو بنده همون وقت دیدم و برای اینکه بحث تخصصی بود نخواستم اینجا ادامه پیدا کند. برای همین لینک مربوط رو هم گذاشتم که مطالعه بشود.
این لینک : (هم عناوین بحث ها در اون هست هم منابع):
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
--------------------------
متاسفانه در لینک قرار داده شده ی شما هیچ بحث تخصصی صورت نگرفته است و صریحتا اذعان دارد که فردی که تغییر عقیده داده است باید تظاهر به عقاید مسلمانان کند
حرف آقای بازرگان با حرف آیت الله غروی خیلی فرق دارد برادر. هر کدام اثر خاص خودش را دارد. خیلی چیزها برحرف آقای بازرگان مترتب می شود که مخالف ضروریات و مبانی ماست.
بنده توضیح دادم که کنار گذاشتن روایات خلاف سنت پیامبر و مبانی دینی است. و اینکه راه بررسی صحت و سقم روایات بصورت کامل و فنی و حساب شده در دسترس همه علمای شیعه وجود دارد.
لطفا تند برخورد نکنید !!!!
بازرگان در کجای حرفش گفته است باید روایات کنار گذاشته شود ؟!
تفکر درباب صحت و موقعیت و حکمت یک سخن کنار گذاشتن آن است !
تهمت زدن آسان است و نادرست است که بخواهید افراد را با تفکرات خود نقد و خدشه دار کنید و البته سوال است که چقدر با تفکرات شان آشنا هستید !
نه اینکه چون لباس شان شخصی ست شما بتوانید به نگاه مطلوب تان دیگران را نظاره کنید
یک سوال مهم: اگر نقل قول کردن به صحت یک چیز لطمه وارد می کند پس چرا شما در متن هایتان نقل قول می کنید؟
حتما پاسخ می دهید که مطمئن هستید یا کتابش را دیده اید یا .. و اینکه خودتان هم اعتراف کردید که منطق می گوید اگر حرفی درست است اثبات کن و اگر اثبات شد قبول کن
بله ؟
شما از کجای صحبت هام همچین برداشتی کردید ؟
لطفا اگر جایی مبهم بود بفرمایید بهتر منظورم را بیان میکنم نه اینکه یک دفعه بر مبنای فرض محتمل ادامه ی داستان را بچینید
در مورد مطالعه کردن کتاب دکتر شریعتی؛ شما برای اثبات مدعایتان به کسی پناه می برید که خودش جزء همان کسانی است که شناخت او از دین اسلام کافی و کامل نیست. و به عنوان یک روشنفکر دینی مطرح نیست. شاید از نظر شما ایشان روشنفکر باشند اما در واقع اینطور نیست. مطالب خلاف واقع و مخالف مبانی دینی در آثار و تفکر ایشان هم وجود دارد. البته مطالب خوب هم وجود دارد.
یعنی شما ادعا میکنید که کسانی که از تیپ مد نظر شما هستند کاملا به حقایق دست یافته اند ؟
یعنی شما برای اینکه کتابی را بخوانید حتما باید پشت اسمش القاب باشد تا چشمان تان اجازه ی خواندن بدهد ؟
شما اصلا متوجه شدید من چه چیزی را گفتم بخوانید ؟ این رفتار عجولانه نشانه ی چیست ؟
شریعتی در آن کتاب اتفاقا به این مورد اشاره میکند که زیر هیچ قرداد وطن فروشانه امضای علمای دینی نیست اما امضای روشنفکر هست
پیش داوری نکنید ! شما که از من انتظار دارید لینک هایی که ارائه می دهید بخوانم شما هم کمی ارزش بابت نوشته هایم ن داشته باشید و حداقل بدانید در مورد چه چیزی سخن می گویید !
اینکه چه کسی مسلمان واقعی و با معرفت تر است کارم ن و شما نیست ! بزارید این قضوات کردن رو بزاریم به عهده ی خدا !
درست است چون همه حق دارند از علوم بهره مند شوند و به اندازه درک و فهم خود از آن نقل کنند و بفهمند و بیان کنند
غلط است چون وقتی علمی تخصصی شد فقط کسانی می توانند اظهار نظر کنند که متخصص در آن زمینه باشند. (اینکه دیگر بدیهی است)
بله کاملا بدیهی ست و مشکل هم همین جاست که بعضی فکر می کنند برای اینکه کسانی حق داشته باشند در مورد معارف اسلام اظهار نظر کنند حتما باید در حوزه ثبت نام کرده باشند !
برادر این چه حرفی ست ! تخصص در زمینه های عقلی که مکتب رفتن ندارد در مورد علم رجال و درایه بله حتما آموزش دیدن می خواهد اما این هم به این معنی نیست که شناخت اسلام فقط منوط به داشتن این مهارت هاست که هرکس می تواند در هرجا به آن دست پیدا کند
بله در علوم عقلیه هر کسی به اندازه عقل خودش می تواند استدلالی داشته باشد اما مهم اینست که چه مبانی و چه اصولی را مبنای استدلال خود قرار می دهد. یعنی صرف عقلانی بودن یک استدلال منجر به این نمی شود که حتما مورد قبول همه واقع شود. بلکه باید مبانی عقلی و پایه های استدلال و اصولی که بر انها تکیه شده است نیز مورد قبول باشد. پس کسانی که اشراف کامل به مبانی دینی و اصولی اسلام دارند مسلما در استدلال هم قوی تر خواهند بود تا کسانی که فقط سعی می کنند بر مبنای تفکر خودشان استدلال کنند و اسم آن را تفکر عقلانی بگذارند.
متاسفانه فلسفه درست کردن برای یک چیز و جدا کردن انسان ها به اینکه آن ها عقل دارند فقط و عده ای دیگر عقل دارند با وحی رسیده بهشان (وفقط آن عده توانسته اند به آن برسند ) کاری ست که می شود در باره ی هر حرفی درست کرد اما واقعیت چه ؟!
واقعیت را بروید در تاریخ ببنید که آیا دسته بندی شما در مورد افرادی این چنین در تاریخ صادق بوده است ؟! یا فقط دسته بندی هست برای توجه نکردن به سخنان آنان
حال که فقط از دریچه ی رجال و درایه می توان سخن گفت و نه عقلی
شما لطفا بفرمایید این مطلب را بخوانید بنده هم قسمت های مهم ش را می آورم و بعد ادامه دهید
http://www.ayazi.net/index.php/2012-07-08-07-13-32/2012-10-28-14-32-04/2012-12-23-09-51-31/56-2013-01-15-18-31-19
1- على رغم فراوانى آياتى كه درباب ارتداد رسيده، هرگز در آنها اشاره اى به حكم ارتداد نشده و تنها عقوبت اخروى و آثار منفی معنوی ارتداد در این دنیا (توبه، آيه 74.) و فرجام اهداف و انگيزه و قدرت تأثير مرتدان بیان شده وهمانطور که بیان شدن حکمی در قرآن مهم است، بیان نشدن آن معنا و مفهوم دارد و از قبیل اجمال و تفصیل نیست که گفته شود، اصل مجازات بیان شده، اما خصوصیات آن نیامده و مانند حکم نماز است[63] (http://www.ayazi.net/index.php/2012-07-08-07-13-32/2012-10-28-14-32-04/2012-12-23-09-51-31/56-2013-01-15-18-31-19#_ftn63). بدون شك در عصر پيامبر موارد بسيارى مرتد بوده كه پيامبر حكم به قتل آنها نكرده است. حتى نسبت به بسيارى از منافقان با آنكه بارها شهادت به كفر، اعراض از حق و تكذيب پيامبر داده بودند، حكم به قتل نداده است. به عنوان نمونه چند آيه از اين موارد كه صريحاً به كفر و عدم ايمان آنها اشاره مى كند و دروغ گويى آنها را برملا مى كند، اشاره مى شود. اما با همه اينها نه در قرآن و نه در سيره پيامبر نيامده است كه در مورد منافقان احكام ارتداد جارى گرديده باشد.
و آيات بسيار ديگرى كه در مورد منافقان وارد شده و صريحاً ارتداد آنها را بازگو كرده است. با اين همه نه در تاريخ اسلام و نه در اين آيات اشاره نشده كه پيامبر دستور قتل آنان را به خاطر تغيير دين داده باشد. لذا مى توان گفت، مسئله حكم ارتداد موضوعش تغییر عقیده نبوده و همان حکم ارتدادی هم تابع شرايط و مصالح و خصوصياتى زمانى بوده است و اگر حكم مرتد مانند سرقت، زنا، شرب خمر و مواردى از اين قبيل بوده، بايد بدون استثنا جارى مى شده، در حالی که پيامبر در مواردی از آن صرف نظر کرده، و باید ایشان در برابر حكم الهى خاضع بوده و با قاطعيت آن را اجرا مى كرده است.
2- در روايات بيشتر به مجازات ارتداد پرداخته شده، و معناى ارتداد كمتر توضيح داده شده و حتى اين معنا بيان نشده كه ارتداد به چه چيزى تحقق پيدا مى كند. گویی ماهیت ارتداد با آنچه در قرآن گفته شده و در عصر نزول اشاره به مصادیق می شده، روشن بوده است. به همين دليل مستند فقها در باب کیفر ارتداد، رواياتى است كه به احكام مرتدان اشاره مى كند.
3- در این روایات مسئله ارتداد با تعبیرهای مختلفی، مانند:«رغب»، «رجع»، «کفر» و «ارتد» ذکر شده که معلوم نیست این چهار کلمه از قبیل نقل به معنا بوده، و یا مرادف هم تلقی شده است.به همين دليل مفسران و فقها كمتر به اين نكته توجه كرده اند كه کفر انکار جاحدانه و رجعت معنایی بیشتر از ارتداد می دهد و لذا باید معنای ارتداد را از خود قرآن و ملابسات تاریخی و فضاشناسی عصر نزول بگیرند و از خود نپرسیده اند که آيا ارتداد تنها وانهادن دين و عقيده است، و این وانهادن مربوط به قلب است که اختیاری نیست و چیزی که اختیاری نباشد، کیفر تعیین کردن بر آن بر خلاف عقل است و رئیس العقلا حکمی بر خلاف آن صادر نمی کند از این رو، وانهادن دين با خصوصيات و شرايطى بوده است كه در عصر نزول به آنها اشاره می شده و در ذهنیت مسلمانان قرار داشته، تا از آن نتیجه کیفر تغییر عقیده گرفته شود و مفهومی بر اجبار در دین، تلقی گردد.
4- بدون شك اگر كسى بخواهد درباره مرتد تحقيق كند، بايد اضافه بر بررسى آيات و روایات ارتداد، باید آیاتی که دلالت بر نفی اکراه در دین آمده را هم بررسی کند: (مانند: بقره: 256؛ یونس: 99) و آیاتی که صفت جباریت و سیطره جویی را از پیامبر نفی کرده (سوره ق: 45 غاشیه: 22) و آنها را از نظر دور ندارد. زیرا مفهوم این آیات این است که چه در حدوث و چه در بقا، اجبار و اکراهی نیست و قید کردن عدم اجبار به مقام حدوث، یعنی در اصل ایمان آوردن بر خلاف اطلاقات و عمومات ادله و خلاف ملاک حکم و در کل روایات معارض با این آیات است.
5- در بررسی روايات به شرايط تاريخى و موقعيت حكم مرتد و شأن نزول آيات و عصر تأسیس دین که بسا متفاوت از شرایط دیگر است، باید توجه شود؛ چنانکه قرآن در باره اسیر گرفتن از مشرکین در هنگام نبرد و شرایط عدم استقرار چنین حکمی را بیان می کند: «ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ». (انفال:67). هيچ پيامبرى را سزاوار نيست كه [براى اخذِ سَربها از دشمنان] اسيرانى بگيرد، تا (آنگاه كه) در (سر) زمين (خويش دشمن را) از توان بيندازند. ومواردی دیگر در تاریخ اسلام وجود دارد که پیامبر به خاطر شرایط تأسیس ناچار به سخت گیری بودند، در حالی که مثلاً در فتح مکه نهایت مدارا را با دشمن داشتند. این مسئله در تمام انقلابها وجود دارد که در روزهایی که نظام مستقر نشده، احتیاط در جانب سخت گیری می دانسته اند. البته نمونه هایی از این دست حتی در عهد پیامبر وجود داشته و در سيره پيامبر موردى پيدا نشد كه فردى تغيير عقيده داده باشد و به دشمن نپيوسته باشد. در تمام موارد ـ كه بعدها به برخى از موارد آن اشاره مى شود ـ اضافه بر تغيير عقيده، همكارى با دشمن و توطئه چينى بر عليه مسلمانان در آنان محرز بوده است. به اين جهت نمى توان به اين روايات - صرف نظر از وثاقت و تأييد صحت آنها- برای تغییر عقیده تنها استناد كرد و آنها را دليل بر حكم ارتداد به مفهوم متعارف آن دانست
.
نکته دیگر آنکه مجازات مجرمان و متخلفان در طول تاریخ از سختی به نرمی به اندازه رشد انسانیت و درجه کمال جوامع منتهی شده است. اگر در شریعت موسی نافرمانی در تعطیل نکردن شنبه یا توهین به پدر قتل بوده[65] (http://www.ayazi.net/index.php/2012-07-08-07-13-32/2012-10-28-14-32-04/2012-12-23-09-51-31/56-2013-01-15-18-31-19#_ftn65)، یا در اسلام مجازات هایی چون از کوه پرتاب کردن، سنگسار کردن، سوزاندن، و در شهر به حیوان بستن، و گرداندن، امری متعارف بوده، اما تدریجاً چنین مجازاتی قبیح شناخته شده و زوال یافته و مردم مجازات هایی از این دست را بر نمی تابند و این کیفرها، به جای آنکه موجب پیشگیری از جرم شود، برای مجرم رقت قلب و ایجاد دلسوزی را به همراه می آورد و تشدید خشونت و جرم می کند. 6- همچنین در بررسی روايات به شرايط تاريخى و مسائل سیاسی که پس از فوت پیامبر گرامی(ص) بوجود آمد و کسانی به این اتهام که حاضر به بیعت و همراهی به خلیفه نشدند و به مانعان زکات معروف گردیدند، و موضوع ارتداد با گستره معنایی و با مفهومی سیاسی در احادیث اهل سنت بکار گرفته، نباید غافل شد و این نکات و بهره برداری های دوران اموی از موضوع ارتداد را برای سرکوب مخالفان حکومتها نباید فراموش کرد.
Majid_GC
2nd September 2013, 12:00 AM
عزیز من؛ شما حرف از زمان زدید:
دوست عزیز بله من حرف از زمان زدم اما زمان را برای چه به کار بردم !!! گفتم زمان پیامبر چه ربطی دارد که شما آنجای حرف بنده را به اینجا متصل میکنید
من حرف از زمان گفتم برای آنکه تفاوت فرهنگ مشخص شود و آنکه صلاح برای امروز مان چیست
استدلال عقلی اگر بر مبنای زمان و شرایط خاص در نظر گرفته شود ، اعتبارش هم طبق همان شرایط و زمان خواهد بود این که دیگر نیاز به بحث ندارد واضح است.
خب ارجعیت داشتن عربی هم به زمان و شرایط خاصی بستگی دارد هیچ کدام شان که حکم قطعی نیست !
شما می فرمایید عربی خواندن حکم است و در صورتی که مشکلاتی به وجود بیاید میتوان فارسی را ازجعیت داد
و این پندار ناشی از آن است که هنوز وسیله را به چشم وسیله نگاه نکرده ایم و فکر میکنیم که قداستی در زبان عربی ست که با آن زبان نازل شده است
در صورتی که این امر بدیهی ست که چنانکه خداوند گفته هر پیامبری با زبان و فهم مردم خود سخن می گوید و نشانه ی قداست هیچ چیزی را نشان نمی دهد
kamanabroo
3rd September 2013, 05:07 PM
منظور این است اگر بخواهیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم ( فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است) که
قرآن را فارسی بخوانیم یا عربی
مطمئنا فارسی ارجعیت دارد چرا که قرآن برای فهم و دانش نازل شده نه اینکه طوطی وار خوانده شود
برادر گرامی در شرایط خاص مثل محدودیت وقت خداوند هم دستورات خودش رو آسان کرده و سخت نگرفته.
اینکه نمی شود ما برای شرایط خاص استدلال کنیم بعد حکمش رو برای همه شرایط و زمانها قابل عمل بدونیم.
مثلا در شرایط خاص (مثل کمبود وقت) خداوند وضو را واجب ندانسته و حکم به تیمم کرده و خیلی بحث های دیگر. خوب آیا می شود بگیم همیشه تیمم به جای وضو صحیح است؟!
مسلما نه.
بله اگر اصل حرف شما اینست که اگر قرار است به قرآن عمل بشود و فهمیده بشود ، همان ترجمه رو بخوانیم و عمل کنیم. نه اینکه کل قرآن رو بخوانیم و یک آیه هم عمل نکنیم . این حرف کاملا درست است.
درست است دقیقا شما حرف از زمان زدید و برای آن هم شرط تعیین کردید که : (فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است)
بنده هم بر همین مبنا پاسخ شما را دادم اگر دوباره مطالعه بفرمائید.
نظر شما متین. و اینطور نبوده است که بخواهم گفته ی شما را به سمت و سوی خاصی سوق بدهم فقط تلاشم این بوده است که جامع الاطراف سخن بگویم.
دوست عزیز بله من حرف از زمان زدم اما زمان را برای چه به کار بردم !!! گفتم زمان پیامبر چه ربطی دارد که شما آنجای حرف بنده را به اینجا متصل میکنید
من حرف از زمان گفتم برای آنکه تفاوت فرهنگ مشخص شود و آنکه صلاح برای امروز مان چیست
در هر صورت این نقطه اتفاق نظر من و شما ست که فقط تاکید روی متن درست نیست. و مهم تر از همه عمل به قرآن است. و برای عمل کردن به قرآن هر کسی با زبان خود بهتر می تواند ارتباط برقرار کند. به همین خاطر است که ترجمه و تفاسیر ایجاد می شوند.
ممنونم ازتون [golrooz]
kamanabroo
4th September 2013, 01:32 AM
1- یک فردی به کره ماه سفره کرده به کدام سو باید نماز بخواند؟[tafakor]
2- مگر زمین کربلا زمین حاصل خیزی نبود زمین حاصل خیز هم اگر مقداری از آن را بکنی به آب میرسی چرا امام حسین و 72 یارش برای رسیدن به آب اینکار را نکردند؟
و...
1. درصورت تحقق فرض سوال، به سمت کره زمین.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=166486
2. امام حسین علیه السلام و یارانش روز دوم محرم به صحرای کربلا رسیدند . و دسترسی به آب داشتند تا روز هفتم محرم. پس دلیلی نداشتند تا بخواهند چاه حفر کنند.
از روز هفتم که آب بسته شد چندین بار حضرت ابالفضل و حضرت علی اکبر علیهما السلام با نبرد از فرات برای کودکان مقداری آب آورده بودند..
همچنین اصل فرضی که در سوال آوردید درست نیست. الحمدلله الان راه کربلا باز هست و میتوانید از نزدیک تحقیق کنید که آیا واقعا میشد با کندن چند متر به آب رسید!
البته این شبهه و سوال رو هر ساله در ایام محرم پخش می کنند تا ذهن جوانان و نوجوانان رو نسبت به این مسئله خراب کنند. در صورتی که با داشتن اطلاعات درست نسبت به واقعه عاشورا به راحتی می توان فهمید که این گونه سوالات خدشه ای به جریان عاشورا نمی زنند..
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.