آبجی
27th January 2010, 01:26 AM
در تاریخ اشتباهاتی رخ داده كه سرنوشت ملتها را تغییر داده است.اما خطاهایی هم وجود دارد كه باعث كشف و اختراعات بزرگ شده است مانند اختراع پلیاتیلن و اختراع كاغذ خشككن، كشف پنیسیلین و.... اپرا هم زاده یكی از آن اشتباهات تاریخی است. اپرا (Opera ) جمع كلمه لاتینی اپوس (Opus) به معنای «اثر» است و به این تغییر باید اپرا را به طور تحتاللفظی به «آثار» ترجمه كرد. اما اپرا به صورت كلمه مفرد مونث از آغاز قرن ۱۷ میلادی به نمایشی گفته میشد كه به جای آواز خوانده شود و این اصطلاح تاكنون برای اینگونه نمایشهای آوازی از قرن ۱۴ میلادی به شیوه مادریگال و ویلانلا توسط خوانندگان دورهگرد (تروبادور Troubadour) اجرا میشد.
اما اپرای واقعی به همت دوتن از اشراف ایتالیا، كنت باردی و دوك مانتوا به وجود آمد. پیشروان اپرا وینچسو گالیله (۱۵۹۱-۱۵۲۰) (Vincenzo Galilei) پدر گالیله، فیزیكدان بزرگ، جولیو كاچینی (۱۶۱۸- ۱۵۵۰) (Giulio Caccini) و ژاكو پری Jacopo Peri) ۱۶۳۳- ۱۵۱۶) بودند. كاچینی و پری هر دو از خوانندگان معروف عصر خود بودند و آنها به دعوت گالیله در تصنیف اولین آثار اپرایی شركت كردند.
گالیله رسالهای در موسیقی به نام «مكالمه موسیقی قدیم و جدید» نوشته بود. او در آثار نمایشی یونان قدیم سه حماسه یافته بود كه به همراهی موسیقی اجرا میشد. از آنجا نتیجه گرفت كه تراژدیهای یونانی به صورت رسیتاتیف یعنی كلامی كه با موسیقی همراه میشود، خوانده میشده. این نظریه مورد توجه گروه نوازندگانی كه در دربار كنت باردی جمع شده بودند، قرار گرفت.
كنت باردی برای احیای شیوه قدیم یونان كه مورد توجه آن زمان بود موسیقیدانان را مامور كرد تا نمایشی همراه موسیقیDramma per Musica بسازند اما از آنجا كه این گروه سهنفری هیچگونه نمونهای از تئاترهای یونانی در دست نداشتند تصور كردند كه نمایشهای قدیم تماماً به آواز خوانده میشده است. در حالی كه آواز یا ساز یا گفتار دستهجمعی فقط به طور فرعی در تئاتر اجرا میشده و ربطی به مكالمه تئاتری نداشته است. به این جهت گروه مامور به خیال تقلید از درام یونانی، اپرا را به وجود آوردند.
نخست، پری به كمك رینو چینی شاعر، متن یك داستان قدیمی یونانی را به نام «دافنه» تهیه كرد و به موسیقی درآورد. این نمایش با استقبال زیاد مواجه شد طوری كه در سال ۱۶۰۰ به مناسبت ازدواج هانری چهارم و ماریا دی مدیچی اپرای دیگری به او سفارش داده شد. پری، داستان معروف «ارفه» را برای اپرای دوم خود انتخاب كرد كه بار دیگر به نام «نوریدیچه» در فلورانس به روی صحنه آمد. نوریدیچه اپرایی بود به شیوه رسیتاتیف كه در تمام مدت نمایش، لحن و بیان و مكالمه را از دست نمیداد.
دو سال بعد كاچینی درصدد برآمد همین داستان را به موسیقی درآورد. اگرچه كار او به مراتب ضعیفتر از پری بود اما برای نخستینبار «آریا» یعنی آواز اصلی اپرایی را در این نمایش به كار برد.با این حال هیچیك از این دو آهنگساز را موسس اپرا نمیدانند. كسی كه اپرا را به معنای واقعی بنیان گذاشت كلودیو مونتوردی (Claudio Monteverdi)، (۱۵۶۷ -۱۶۴۸) بود. مونتوردی در ابتدا با تصنیف قطعات كثیری به شكل مادریگال شهرت یافته بود. این شهرت باعث شد كه دوك وینچنتسو گنزاگا (Vincenzo Gonzaga) او را به سمت رئیس اركستر درباری برگزیند و به نوشتن یك اپرا تشویق كند.
اپرا از آغاز پیدایش، نمایش پرخرجی بود. فقط اشراف بزرگ و ثروتمند استطاعت سفارش چنین كار گرانبهایی را داشتند و به همین علت نیز اجرای یك اپرا در درجه اول، نماینده قدرت و ثروت و شخصیت فوقالعاده كسی بود كه آن را سفارش میداد. اگر خانواده مدیچی در فلورانس قدرت نمایش اپرا را داشتند برای خانواده گنزاگا در مانتورا نیز امكان داشت كه چنین نمایشی را در مانتوا به روی صحنه بیاورند.
به خصوص كه دوك گنزاگا خود را نمایش اپرایی نوریدیچه در شب عروسی ماریادی مدیچی حضور داشت و اهمیت اجرای این نمایش را درك كرده بود.مونتوردی سومین كسی بود كه داستان «ارفه و اوریدیس» را به موسیقی درآورد اما این بار اثر، آزمایشی و تجربی نبود. بلكه یك اپرای كامل بود كه به نام «ارفئو» روی صحنه آمد (۱۶۰۷). مونتوردی برای نوشتن این اپرا سالهای متمادی مطالعه كرد. در اپرای ارفئو تقریباً تمام اصول و قواعد اپرایی رعایت شده و از این حیث آن را اولین نمونه اپرای كلاسیك میدانند.
مقدمه اپرا با یك اورتور كه توسط اركستر نواخته میشود آغاز میگردد. علاوه بر خواننده تنها در مواردی نیز آواز دو نفری و سه نفری و دستهجمعی نیز وجود دارد. اركستری كه با خوانندگان همراهی میكرد در آن زمان اركستر بزرگی شمرده میشد و شامل سازهای متنوع زهی، بادی و ضربی بود. اركستر اپرای پری ۴ ساز داشت اما اركستر در اپرای مونتوردی به ۳۴ ساز رسید
اما اپرای واقعی به همت دوتن از اشراف ایتالیا، كنت باردی و دوك مانتوا به وجود آمد. پیشروان اپرا وینچسو گالیله (۱۵۹۱-۱۵۲۰) (Vincenzo Galilei) پدر گالیله، فیزیكدان بزرگ، جولیو كاچینی (۱۶۱۸- ۱۵۵۰) (Giulio Caccini) و ژاكو پری Jacopo Peri) ۱۶۳۳- ۱۵۱۶) بودند. كاچینی و پری هر دو از خوانندگان معروف عصر خود بودند و آنها به دعوت گالیله در تصنیف اولین آثار اپرایی شركت كردند.
گالیله رسالهای در موسیقی به نام «مكالمه موسیقی قدیم و جدید» نوشته بود. او در آثار نمایشی یونان قدیم سه حماسه یافته بود كه به همراهی موسیقی اجرا میشد. از آنجا نتیجه گرفت كه تراژدیهای یونانی به صورت رسیتاتیف یعنی كلامی كه با موسیقی همراه میشود، خوانده میشده. این نظریه مورد توجه گروه نوازندگانی كه در دربار كنت باردی جمع شده بودند، قرار گرفت.
كنت باردی برای احیای شیوه قدیم یونان كه مورد توجه آن زمان بود موسیقیدانان را مامور كرد تا نمایشی همراه موسیقیDramma per Musica بسازند اما از آنجا كه این گروه سهنفری هیچگونه نمونهای از تئاترهای یونانی در دست نداشتند تصور كردند كه نمایشهای قدیم تماماً به آواز خوانده میشده است. در حالی كه آواز یا ساز یا گفتار دستهجمعی فقط به طور فرعی در تئاتر اجرا میشده و ربطی به مكالمه تئاتری نداشته است. به این جهت گروه مامور به خیال تقلید از درام یونانی، اپرا را به وجود آوردند.
نخست، پری به كمك رینو چینی شاعر، متن یك داستان قدیمی یونانی را به نام «دافنه» تهیه كرد و به موسیقی درآورد. این نمایش با استقبال زیاد مواجه شد طوری كه در سال ۱۶۰۰ به مناسبت ازدواج هانری چهارم و ماریا دی مدیچی اپرای دیگری به او سفارش داده شد. پری، داستان معروف «ارفه» را برای اپرای دوم خود انتخاب كرد كه بار دیگر به نام «نوریدیچه» در فلورانس به روی صحنه آمد. نوریدیچه اپرایی بود به شیوه رسیتاتیف كه در تمام مدت نمایش، لحن و بیان و مكالمه را از دست نمیداد.
دو سال بعد كاچینی درصدد برآمد همین داستان را به موسیقی درآورد. اگرچه كار او به مراتب ضعیفتر از پری بود اما برای نخستینبار «آریا» یعنی آواز اصلی اپرایی را در این نمایش به كار برد.با این حال هیچیك از این دو آهنگساز را موسس اپرا نمیدانند. كسی كه اپرا را به معنای واقعی بنیان گذاشت كلودیو مونتوردی (Claudio Monteverdi)، (۱۵۶۷ -۱۶۴۸) بود. مونتوردی در ابتدا با تصنیف قطعات كثیری به شكل مادریگال شهرت یافته بود. این شهرت باعث شد كه دوك وینچنتسو گنزاگا (Vincenzo Gonzaga) او را به سمت رئیس اركستر درباری برگزیند و به نوشتن یك اپرا تشویق كند.
اپرا از آغاز پیدایش، نمایش پرخرجی بود. فقط اشراف بزرگ و ثروتمند استطاعت سفارش چنین كار گرانبهایی را داشتند و به همین علت نیز اجرای یك اپرا در درجه اول، نماینده قدرت و ثروت و شخصیت فوقالعاده كسی بود كه آن را سفارش میداد. اگر خانواده مدیچی در فلورانس قدرت نمایش اپرا را داشتند برای خانواده گنزاگا در مانتورا نیز امكان داشت كه چنین نمایشی را در مانتوا به روی صحنه بیاورند.
به خصوص كه دوك گنزاگا خود را نمایش اپرایی نوریدیچه در شب عروسی ماریادی مدیچی حضور داشت و اهمیت اجرای این نمایش را درك كرده بود.مونتوردی سومین كسی بود كه داستان «ارفه و اوریدیس» را به موسیقی درآورد اما این بار اثر، آزمایشی و تجربی نبود. بلكه یك اپرای كامل بود كه به نام «ارفئو» روی صحنه آمد (۱۶۰۷). مونتوردی برای نوشتن این اپرا سالهای متمادی مطالعه كرد. در اپرای ارفئو تقریباً تمام اصول و قواعد اپرایی رعایت شده و از این حیث آن را اولین نمونه اپرای كلاسیك میدانند.
مقدمه اپرا با یك اورتور كه توسط اركستر نواخته میشود آغاز میگردد. علاوه بر خواننده تنها در مواردی نیز آواز دو نفری و سه نفری و دستهجمعی نیز وجود دارد. اركستری كه با خوانندگان همراهی میكرد در آن زمان اركستر بزرگی شمرده میشد و شامل سازهای متنوع زهی، بادی و ضربی بود. اركستر اپرای پری ۴ ساز داشت اما اركستر در اپرای مونتوردی به ۳۴ ساز رسید