مشاعره

[SK8ER_GIRL]

با آخرین حرف شعر قبلی یه شعر بگید!
شروع:

نيازارم ز خود هرگز دلي را
كه مي ترسم در آن جاي تو باشد

[ЛίL∞F∆R]

با آخرین حرف شعر قبلی یه شعر بگید!
شروع:

نيازارم ز خود هرگز دلي را
كه مي ترسم در آن جاي تو باشد

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود *****************تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

[SK8ER_GIRL]

دل كه آشفته روي تو نباشد دل نيست
آنكه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست

[ЛίL∞F∆R]

دل كه آشفته روي تو نباشد دل نيست
آنكه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق******************هر دم آید غمی از نو بمبارک بادم

[SK8ER_GIRL]

من از خدا خواستم،
نغمه هاي عشق مرا به گوشت
برساند تا لبخند مرا
هرگز فراموش نكني

[ЛίL∞F∆R]

من از خدا خواستم،
نغمه هاي عشق مرا به گوشت
برساند تا لبخند مرا
هرگز فراموش نكني

یا رب این شمع شب افروز کاشانه کیست***************جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

[ЛίL∞F∆R]

نه انگار کسی نیست مشاعره رو ادامه بده.:-w

بازم خودم:">


یا رب این شمع شب افروز کاشانه کیست***************جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست


تا که بودیم نبودیم کسی**************************کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم همه یار شدند ************************خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آیینه بدانید چو هست *********************** نه در آن لحظه که افتادو شکست

[SK8ER_GIRL]

تو روح ســـبز بارانی , من آن نـــیلوفر خــــواهش
بیا بنشین کنارم سبز و بنشان خواهشم را سبز

[ЛίL∞F∆R]

تو روح ســـبز بارانی , من آن نـــیلوفر خــــواهش
بیا بنشین کنارم سبز و بنشان خواهشم را سبز



زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم*********************ناز بنیاد نکن تا نکنی بنیادم

[SK8ER_GIRL]

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم*********************ناز بنیاد نکن تا نکنی بنیادم

میروم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش

[ЛίL∞F∆R]

میروم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش



شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه**************************شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

[SK8ER_GIRL]

می برم، تا كه در آن نقطه دور

شستشويش دهم از رنگ گناه

[ЛίL∞F∆R]

می برم، تا كه در آن نقطه دور

شستشويش دهم از رنگ گناه


هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود***************************هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

[SK8ER_GIRL]

دلا امشب سفر دارم،چه سودایی به سر دارم
حکایت های پر شرر دارم،چه بزمی با تو تا سحر دارم

[ЛίL∞F∆R]

دلا امشب سفر دارم،چه سودایی به سر دارم
حکایت های پر شرر دارم،چه بزمی با تو تا سحر دارم



مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم********************هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

[SK8ER_GIRL]

مثله پروانه ای در مشت
چه آسون میشه ما رو کشت

[ashkan]

توي يك نامه نوشتم : همه زندگيم شدي تو
تو جوابم دادي اما : زندگي هست ، اما بي تو

من نوشتم كه : يه روزي دل را باختم توي چشمات
تو به من مي گي كه : اون روز هوسي بوده تو چشمات

من نوشتم كه : هوس هم ،‌مي تونه يه عشق پاك شه
تو نوشتي : زندگي هم ، مي تونه بي تو بنا شه

من نوشتم كه :‌شدم آب ، همچو شمعي رو به دريا
تو نوشتي : خسته ام من ، رفته اي ديگه ز يادا

من نوشتم : اما اينجا ، همه ياد تورو كردن
تو نوشتي : اينه دنيا ، دل به ديگري سپردن

من نوشتم : چه كنم من ، كه بشي تو يار خونم


شاعر : مهدی

[ЛίL∞F∆R]

توي يك نامه نوشتم : همه زندگيم شدي تو
تو جوابم دادي اما : زندگي هست ، اما بي تو

من نوشتم كه : يه روزي دل را باختم توي چشمات
تو به من مي گي كه : اون روز هوسي بوده تو چشمات

من نوشتم كه : هوس هم ،‌مي تونه يه عشق پاك شه
تو نوشتي : زندگي هم ، مي تونه بي تو بنا شه

من نوشتم كه :‌شدم آب ، همچو شمعي رو به دريا
تو نوشتي : خسته ام من ، رفته اي ديگه ز يادا

من نوشتم : اما اينجا ، همه ياد تورو كردن
تو نوشتي : اينه دنيا ، دل به ديگري سپردن

من نوشتم : چه كنم من ، كه بشي تو يار خونم


شاعر : مهدی




مژده ی وصل تو کو کز سر جان بر خیزم********************طایر قدسم و از دام جهان بر خیزم

[ziczag]

مردمو مسخره کردید با این ادبیات زیبا******************************در فروم نیست جای این کار بروید جای دگر


ر بده :lol:

[ashkan]

خم زلف تو دام کفر و دین است.........................زکارستان او یک شمه این است
جمالت معجز حسن است لیکن ........................حدیث غمزه ات سحر مبین است
زچشم شوخ تو جان کی توان برد.......................که دایم با کمان اندر کمین است
بر آن چشم سیه صد آفرین باد .........................که در عاشق کشی سحر آفرین است
عجب علمی ست علم هیئت عشق...................که چرخ هشتمش هفتم زمین است
مشو حافظ زکید زلفش ایمن ...........................کهدل برد و کنون در بند دین است



شاعر مهدی

[ЛίL∞F∆R]

گفتم عزیز دلبر اخر شعر من ر ست********************بازم ادامه داد تا عمرشم سر امد



روی نگار در نظرم جلوه می نمود ************************وز دور بوسه بر رخ مهتاب می زدم

[ЛίL∞F∆R]

من کی گفتم شما ر بگو*************************منظورم اشکان بود حالا تو بگو

دوست عزیز ziczag جان احساس می کنم کمی از ادبی بودن داره در میاد.


واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما*************************** با خاک کوی دوست بفردوس بنگریم

[SK8ER_GIRL]

مرغ سحر ناله سر كن/داغ مرا تازه تر كن

[ЛίL∞F∆R]

مرغ سحر ناله سر كن/داغ مرا تازه تر كن



نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم**************** ديگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

[SK8ER_GIRL]

آرزویم این است
نتراود اشک در چشم تو هرگز
مگر از شوق زباد

[ЛίL∞F∆R]

آرزویم این است
نتراود اشک در چشم تو هرگز
مگر از شوق زباد


دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد ******************چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

[SK8ER_GIRL]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را/دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[SOURCE MOBILE]

الا اي خالق جان خالق گل ................. پديد ارنده ي هر صبح و سنبل :d
اگه اشتباه بود ببخشيد چون هيچ تجربه اي در زمينه ادبيات ندارم

[SOURCE MOBILE]

لا لا لا گوله پونه ............. با با رفته به كارخونه

[ЛίL∞F∆R]

لا لا لا گوله پونه ............. با با رفته به كارخونه


هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود*******************در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

[SK8ER_GIRL]

تو را من چشم در راهم
شبا هنگام

[ЛίL∞F∆R]

تو را من چشم در راهم
شبا هنگام


ما را ز خیال تو چه پروای شراب است ******************** خم گو سر خود گیر که خمخانه خرابست

[SK8ER_GIRL]

بگریم زحسرت همه شام تاروز
توگویی سپندم براین آتش طور

[ЛίL∞F∆R]

بگریم زحسرت همه شام تاروز
توگویی سپندم براین آتش طور



رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنرست************************ حیوانی که ننوشید می و انسان نشود

[SK8ER_GIRL]

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نیی آگه

[ЛίL∞F∆R]

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نیی آگه



هر چند آن آرام دل دانم نبخشد کام دل ********************* نقش خیالی می کشم فال دوامی می زنم

[SK8ER_GIRL]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم

[ЛίL∞F∆R]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم


مگر دیوانه خواهم شد درین سودا که شب تا روز**************سخن با ماه می گویم پری در خواب می بینم

[SK8ER_GIRL]

مگر دست اندیشه مایی ای گل؟

که زلفش به عجز و تمنا گرفتی.

[ЛίL∞F∆R]

مگر دست اندیشه مایی ای گل؟

که زلفش به عجز و تمنا گرفتی.



یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود **********************رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

[nafise sadeghi]

دل كه اشفته به روي تو نباشد دل نيست
انكه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست

[N I M A]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم خبر شود

[ЛίL∞F∆R]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم خبر شود


در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد*************************حالتی رفت که محراب بفریاد آمد

[N I M A]

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نی آگه

[ЛίL∞F∆R]

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نی آگه


هرچه جز بار غمت بر دل مسکین منست ***********************برود از دل من وزدل من آن نرود

[N I M A]

ديـــــوانگى عاشق خوبان، ز باده است
مستى عاشقـــــــــان خدا، از سبوى ماست

[nafise sadeghi]

تو كيستي كه اينگونه بي تو بي تابم؟
شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم

[N I M A]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم

جرس فریاد می دارد که بربندید محملها

[SK8ER_GIRL]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[N I M A]

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس
دد و دامت کمین از پیش و از پس

[nafise sadeghi]

سعدي ان بلبل شيراز سخن
در گلستان سخن دستان زد
(خيلي با س سخت بود)

[N I M A]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[SK8ER_GIRL]

منتظر نايستــيد، نوبت شما كه نيست
نوبت من است، نوبت كسي كه عاشق است

[nafise sadeghi]

تو را دوست دارم تا اخرين نفس
قبله ي عشق من يكي باشد وبس

[N I M A]

تا با غم عشق تو مرا كار افتاد
بيچاره دلم در غم بسيار افتاد
بسيار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنين زار كه اينبار افتاد..

[N I M A]

ساقيا بده جامي زان شراب روحاني
تا دمي برآسايم زين حجاب ظلماني

[ЛίL∞F∆R]

ساقيا بده جامي زان شراب روحاني
تا دمي برآسايم زين حجاب ظلماني


یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس ***********************جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

[SK8ER_GIRL]

دل جدا , دیده جدا, سوی تو پرواز کند
گرچه من در قفسم بال و پرم بسیار است!

[N I M A]

تا با غم عشق تو مرا كار افتاد
بيچاره دلم در غم بسيار افتاد
بسيار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنين زار كه اينبار افتاد..

[nafise sadeghi]

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

[ziczag]

دیر هاست زان چشمان دلفریب

ندیده پویا حرف قلبش هیچ دم

[N I M A]

متن خبر كه يك قلم بي تو سياه شد جهان
حاشيه رفتنم دگر نامه سياه كردنست

[SK8ER_GIRL]

تا کی در انتظاری /دیگر نمی آید باز/فریاد ز بی وفایی/

[ЛίL∞F∆R]

تا کی در انتظاری /دیگر نمی آید باز/فریاد ز بی وفایی/


یاد باد آنکه چو یاقوت لبت خنده زدی *********************************در میان من و لعل تو حکایتها بود

[SK8ER_GIRL]

در بزم تو اي شمع منم زار و اسير
در كشتن من هيچ نداري تقصير
با غير سخن كني كه از رشك بسوز
سويم نكني نگه كه از غصه بسوز
__________________

[N I M A]

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
, گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
. بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم,
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

[ЛίL∞F∆R]

تو را من چشم در راهم شباهنگام
كه مي گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي
وزان دلخستگانت راست اندهي فراهم
تو را من چشم در راهم .

[N I M A]

مرا در منزل جانان چه امـن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید مـحـمـلها

[SK8ER_GIRL]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا جالا که افتادم ز پا حالا چرا؟

[N I M A]

ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی که راهبر شوی؟

[SK8ER_GIRL]

یاد گریه یاد بارون یاد تو


دل من ساده شکست اینجا نمون از پیشم برو

اشک عشق روی گونه هام جاری شده

دست یار تو دست من باعث دل داری شده

غم تو مرگ من بدبختی ما

[ЛίL∞F∆R]

این یعنی چی؟؟چرا شعر قبلیو نگاه نمیکنید؟:-q


ای مرغ سحر! عشق ز پروانه بیاموز******************************کان سوخته را جان شد وآواز نیامد

[SK8ER_GIRL]

در این زمانه که وفا چو کیمیاست نازنین

سراسر وجود تو پر از وفاست نازنین

اگر چه قلبهای ما به عشق هم تپد ولی

ببین چگونه راه ما زهم جداست نازنین

[ЛίL∞F∆R]

در این زمانه که وفا چو کیمیاست نازنین

سراسر وجود تو پر از وفاست نازنین

اگر چه قلبهای ما به عشق هم تپد ولی

ببین چگونه راه ما زهم جداست نازنین


ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه******************************مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه

[SK8ER_GIRL]

هرچند که عیب های جالب داریم ... از بابت عیب دیگران خندانیم
«جاوید » ولی بدان که ما در همه حال ... بدجور خلاصه عاشق ایرانیم

[ЛίL∞F∆R]

هرچند که عیب های جالب داریم ... از بابت عیب دیگران خندانیم
«جاوید » ولی بدان که ما در همه حال ... بدجور خلاصه عاشق ایرانیم


مژده ی وصل تو کو کز سر جان برخیزم*************************طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

[SK8ER_GIRL]

من بيقرار آمدنت ميشوم ببين
چيزى شبيه قطره ى سيماب ميشوم

[ЛίL∞F∆R]

من بيقرار آمدنت ميشوم ببين
چيزى شبيه قطره ى سيماب ميشوم


ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم *********************************** ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما

[SK8ER_GIRL]

از سر عربده مستانه به هم درشكنم

من به خود نامدم اين جا كه به خود باز روم

[nafise sadeghi]

من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

[SK8ER_GIRL]

من بودم و قلب اسیر تو بودی و یه لشگر

تو دست من یه شاخه گل تو دستای تو خنجر

[nafise sadeghi]

رود ؛ خانه من است
هلهله می کنم و می کوبم
کودکیم سرگردان
طاغیانه عبور می کنم و می شوبم
رود ؛ خانه من است
من نم چشم عاشقم
شسته شده در تنهایی
هر کجا برسم
می گریم و می روبم

[SK8ER_GIRL]

می دونم که باز هم تو رو آررزو دارم
دیدن دوبارت
شنیدن صدایت
حس کردن دستانت
و.........

[nafise sadeghi]

تو طلوع هر اميدي من غروبي نا اميدم
تو سپيدي دل سياهي من سياهي دل سپيدم

[N I M A]

من مست و تو دیوانه,مارا که برد خانه
صد بار تورا گفتم ,کم کن دوسه پیمانه

[SK8ER_GIRL]

هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

[ЛίL∞F∆R]

هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است


تا شوم مست ز آن باده ي ناب ازلي***************************** تا برون آيم از اين حقّه ي زر بار دگر

[SK8ER_GIRL]

رفتم
برای همیشه گم شوم...
وقتی گوشه قلبت نوشته بودی
اینجا کسی عاشق نمی شود!!

[nafise sadeghi]

دل بــرکن و به شهـرِ دل ِ من بیا عزیز!
زخـم زبان مردم ِ چشـمت ، به جان ِ من

باید که باز با تو خـدا حا فظـی کنـم
آخر رسیـده است به پایـان ، زمان من

[SK8ER_GIRL]

نقابدار خودی را چگونه بشناسم
در این زمانه که خود را شناختن سخت است

قبول کن دل بیچاره ام ، که می گوید
که پشت پا به زمین و زمان زدن سخت است

[nafise sadeghi]

وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود
جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر
با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود
سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود

[HVPAC]

دوش چه خورده ای دلا، راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن

باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
بوی شراب می زند، خربزه در دهان مکن

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

باده عام از برون باده عارف از درون
بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن

[ЛίL∞F∆R]

نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار ************************* چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم

[nafise sadeghi]

مرا تحمل باران نيست تورا شهامت خودداري
همين كه چشم خدا باز به روي هر چه كه پيش ايد

[HVPAC]

دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد

عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل ، قضا خواهم کرد

[SK8ER_GIRL]

در پي دوست همه جاي جهان را گشتند
كس نديدند در آيينه به خود خنديدند

[nafise sadeghi]

در خواب ِ گریه های خودم غرق می شوم
این رعد و برق هرشب و باران ِ عاشقی


ای کاش بعد ِ مـُردن ِ من ، دوستان ِمن
دفنم کنند در غزلستان ِ عاشقی

[HVPAC]

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

[SK8ER_GIRL]

اما من به چشم خویش می بینم
به آن تندی که آتش می دواند شعله در نیزار
به آن تلخی که می سوزد تن ایینه در زنگار
دارد از درون خویش می پوسد

[HVPAC]

دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من

چون می روی بی​من مرو ای جان جان بی​تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من

هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

بی​پا و سر کردی مرا بی​خواب و خور کردی سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من

[nafise sadeghi]

نالم از دست تو اي ناله كه تاثير نكردي
گر چه او كرد دل از سنگ توتقصير نكردي

[SK8ER_GIRL]

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

[sude]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینیx_x

[N I M A]

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

[SK8ER_GIRL]

شیاری کشیدند
میان سرب یخ زده
و داغی جاده
یک قطره از ابتدای تو
برای پر کردنش کافیست

[N I M A]

تا تو نگاه ميكني كار من آه كردن است
اي بفداي چشم تو اين چه نگاه كردن است

[nafise sadeghi]

تو چون لبخندی هستی
که بر هر دیواری نقش بسته
یا چون کلامی هستی
که ناآمدگان
خواهند گفت

[SK8ER_GIRL]

گرمای خورشید بی رحم تن خیسمو سوزونده
برای دریا و جنگل دیگه قطره ای نمونده
وجود سفید و نرمم شده تاریک مثل مردن
دیگه حتی جون ندارم برای لحظه شمردن

[nafise sadeghi]

نيازارم ز خود هرگز دلي را
كه مي ترسم در آن جاي تو باشد

[SK8ER_GIRL]

در چشمانم جز صید سایه بختی کسی دایره نمی زند...
دستان پژمرده ای که خار هم زحمت نوازش نمی دهد...
نفس غم دوخته ای که هر دم مهر خاموشی فریاد میزند...

[N I M A]

دردم از يار است و درمان نيز هم

دل فداي او شد و جان نيز هم

[ziczag]

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
دیگه مارو ببخشید چیز دیگه ای بلد نبودیم;)

[N I M A]

تا تواني دلي به دست آور
دل شكستن هنر نميباشد
دوست من بيشتر بيا اينجا بخشيدن هم واسه اشتباهه نه واسه تويي كه لطف كردي و پست دادي

[SK8ER_GIRL]

داشتم از این شهر میرفتم

صدایم کردی

جا ماندم

از کشتی ای که رفت و غرق شد

البته...

این فقط می تواند یک قصه باشد

[nafise sadeghi]

دل كه آشفته روي تو نباشد دل نيست
آنكه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست

[AvAstiN]

تازه بهارا ورقت زرد شد
ديگ منه كآتش ما سرد شد

[N I M A]

درد عشقي كشيده ام كه مپرس / زهر هجري چشيده ام كه مپرس
گشته ام در جهان و آخر كار / دلبري برگزيده ام كه مپرس

[AvAstiN]

سخني در نهان نبايد گفت
كه بر انجمن نشايد گفت

[nafise sadeghi]

تو كيستي،كه اينگونه،بي تو بي تابم؟
شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم

[N I M A]

من از دست تو در عالم نهم روي
وليكن چون تو در عالم نباشد

[nafise sadeghi]

در استان به خون خفتگان وادي عشق
برون ز عالم اسباب خانه مي سازم
چو شمع بر سر هر كشته مي گذارم جان
ز يك شراره هزاران زبانه مي سازم

[SK8ER_GIRL]

ما را ز درون خویش غافل کردند
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند
انگار کسی به فکر ماهی ها نیست
سهراب بیا که آب را گل کردند

[N I M A]

در كار گلاب و گل حكم ازلي اين بود
كاين شاهد بازاري وين پرده نشين باشد

[SK8ER_GIRL]

دورم ز تو ای گلشن جانان چه نویسم
من مور ضعیفم به سلیمان چه نویسم
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با این دل گریان به عزیزم چه نویسم

[N I M A]

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت کی چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده ی من شو و برخور ز همه سیم تنان

[nafise sadeghi]

نمي كنم دل از اين عرصه شقايق فام
كنار لاله رخان اشيانه مي سازم

[SK8ER_GIRL]

من هم می خواهم ببارم ...
باران آرام ببار
آدمیان در خوابند
این طلوع آرام را بر هم مزن

[AvAstiN]

نه به شاخ گل نه به سرو چمن پبچیده ام
شاخه تکم بگرد خویشتن پیچیده ام
گرچه خاموشم ولی آهم بگردون می رود
دود شمع کشته ام در انجمن پیچیده ام

[SK8ER_GIRL]

من برای تو میخونم
هنوز از این ور دیوار
هرجای گریه که هستی
خاطره هات و نگه دار

[AvAstiN]

راز دل پیش دوستان مگشای
گر نخواهی که دشمنان دانند

[nafise sadeghi]

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛
ترا من چشم در راهم.

[مرشاد]

من از بيگانگان هرگز ننالم با من هر چه كرد آن آشنا كرد.

[SK8ER_GIRL]

مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

[AvAstiN]

ياد باد آنكه سر كوي تو ام منزل بود
ديده را روشني از خاك درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاك
بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود

[مرشاد]

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
بر اين دل پر از ملال پرنده پر نمي زند

[AvAstiN]

دیگران از صدمه اعدا همی نالند و من
از جفای دوستان گریم چو ابر بهمنی

[مرشاد]

يارب مددي كن كه يارم به سلامت باز آيد و برهاندم از بند ملامت

[SK8ER_GIRL]

تو را گم کرده ام امروز .... و حالا لحظه های من گرفتار سکوتی سرد و سنگینند
و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند نمی دانی چه غمگینند ...

[AvAstiN]

دوستان را می نپاید الفت و یاری ولی
دشمنان را همچنان بر جاست کید و ریمنی

[مرشاد]

ياد باد ايامي كه در گلشن فغاني داشتيم
ميان لاله وگل آشياني داشتيم

[AvAstiN]

مسکین ز هول شیر هراسان و بیمنک
شد بر قراز نخلی آسیمه سر همی

[مرشاد]

يك عمر همچو غنچه در اين بوستان سرا
خون خورده ايم تا گره از دل گشاده ايم

[AvAstiN]

مردم دانا اندوه نخورد بهر دوکار
آنچه خواهد شدنا و آنچه نخواهد شدن

[nafise sadeghi]

نه تنها عشق من احساس من یا شعر من شد سبز
که از لـــطف نــگاهت خـــــــاک هم گردیده حتا سبز

[AvAstiN]

زندگی خوشتر بود در پرده وهم خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست

[مرشاد]

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم... شب از هجوم (http://www.smslovely.ir/) خیالت نمی برد خوابم...

[SK8ER_GIRL]

من این چنگ حزین را می شناسم
دریغا عشق من ، عشق شکسته

[مرشاد]

هنوز در به در کوچه هاي خاطره ام / هنوز اسم تو مانده گوشه حنجره (http://www.smslovely.ir/) ام /

[AvAstiN]

من آنچه از آتش
به خاطرم باقی است
فروغ مشعل همواره تاب زرتشت است


فریدون مشیری

[مرشاد]

تو كيستي که از هر موج تبسم تو... بسان قایق سرگشته ی روی گردابم.

[SK8ER_GIRL]

ما و هوای قامت با اعتدال تو
در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
باز آ که چون خیال شدم از خیال تو

[مرشاد]

وقت است اي ياران برخيزيد زه جا كه ياران همه رفتند وما مانديم بر جا

[AvAstiN]

از اینان مدد از چه خواهم، که سرانجام
مرا و عموی مرا
به تساوی
در برابر خویش به کرنش می خوانند،
هرچندرنج ِمن ایشان را ندا در داده باشد که دیگر
کلادیوس
نه نام عــّم
که مفهومی است عام.

[مرشاد]

مرا عهدي است به جانان كه تا جان در بدن دارم هواداران كويش را چون جان خويشتن دانم

[SK8ER_GIRL]

من بودم و دل، راز مرا فاش که کرد؟
دیگر غم ِ دل، به دل، نمی باید گفت

[nafise sadeghi]

تكيه بر عهد و وفاي تو غلط بود غلط

صبر در جور و جفاي تو غلط بود غلط

[AvAstiN]

طبع تو را تا هوس نحو كرد
صورت صبر از دل ما محو كرد


اي دل عشاق به دام تو صيد
ما به تو مشغول و تو با عمرو وزيد


گلستان سعدي

[مرشاد]

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پيمانه زدند.

[AvAstiN]

در سکوت لبم ناله پیچید
شعله شمع مستانه لرزید

چشم من از دل تیرگیها
قطره اشکی در آن چشمها دید

[nafise sadeghi]

در بزم وصال تو نگويم ز كم وبيش

چون اينه،خود كرده حيواني خويش

[SK8ER_GIRL]

شبی به سفره بی‌نام شهر برگردد
شبیه خانه ارواح ساکت و سردیم
خدای خوب! بگو جان شهر برگردد
هنوز منتظرم یک نفر خبر بدهد

[مرشاد]

دل ز ناوک چشمت گوش داشتم ليکن
ابروی کماندارت می‌برد به پيشانی
جمع کن به احسانی حافظ پريشان را

ای شکنج گيسويت مجمع پريشانی

[nafise sadeghi]

يا رب به خدايي خداييت
وان گه به كمال و پادشاييت


كز عشق به غايتي رساندم
كاو ماند اگر چه من نمانم

گر چه ز شراب عشق مستم
عاشق تر از اين كنم كه هستم

[مرشاد]

من اگر خارم و گر گل چمن آرايی هست

که از آن دست که او می‌کشدم می‌رويم
دوستان عيب من بی‌دل حيران مکنيد

گوهری دارم و صاحب نظری می‌جويم

[N I M A]

من از دست تو در عالم نه ام رو
ولیکن چون تو در عالم نباشد

[nafise sadeghi]

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛
ترا من چشم در راهم

[SK8ER_GIRL]

من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی

[N I M A]

ياد باد آن که سر کوی توام منزل بود
ديده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[مرشاد]

دلا تا كي در اين زندان فريب اين و ان بيني
يكي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني

[SK8ER_GIRL]

[/URL]

یار با ما بی وفایی می کند
بی سبب از ما جدایی می کند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی می کند

[URL="http://www.forum.p30world.com/group.php?do=report&gmid=101913"] (http://www.forum.p30world.com/member.php?u=229004)

[مرشاد]

دارم از تو براي تو ميخونم
سكوت لحظه هاي تلخ رو بشكن
نذار اينجا تك وتنها بمونم.

[SK8ER_GIRL]

ما می میریم تا شاعران بیمار شعر بگویند

ما می میریم بازی قشنگی است

وقتی مادر پوتین افسر جوان را لیس می زند

و روزنامه ها هی عکس پدر را می نویسند

[مرشاد]

دل واسه با تو بودن هزار تا بال وپر داره
با خودت بگي اينو گفتم كه نري،باز ولي

[AvAstiN]

يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست
جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست

[مرشاد]

توي هر گوشه اين شهر دارم ازعشق تو يادي

مي سوزونه من رو ياد دلي كه به من ندادي

[AvAstiN]

يا زر به هر دو دست كند خواجه در كنار
يا موج روزي افكندش مرده بر كنار

گلستان سعدي

[nafise sadeghi]

رموز سر انا الحق چه داند آن غافل
كه منجذب نشد از جذبه هاي سبحاني

[SK8ER_GIRL]

نفیسه خانوم شما مجازید فقط یه پست بدید و پاسخ دادن به اون باید توسط کاربر دیگه ای صورت بگیره.ممنون.
يك نفر جاي من اما علفي هرز كشيد –
پشت پرچين حسد – تيغ هرس مي خوردم !!

بين چشمان تو تا چشم خودم پل زده ام
جاي خالي دو خرمايي گس مي خوردم !

[AvAstiN]

ميازار موري كه دانه كش است
كه جان دارد و جان شيرين خوش است

[مرشاد]

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

[nafise sadeghi]

هر چند (امين)بسته دنياني ام اما


دلبسته ياران خراساني خويشم

[پیمان]

ما را به هفت پرده نیلی نیاز نیست
از هر چه هست و نیست به یک جا گذشته ایم

[N I M A]

پیمان عزیز
لطفا با حرف م شعرتونو آغاز کنید
از دوست بعدی میخوام از حرف م برای آغاز شعر استفاده کنه

[پیمان]

مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش

[مرشاد]

شب بودو...........................من ماندم و غم........

[پیمان]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

[کیمیا]

سلام خدمت آقا نیما،دلیل شما رو برای آغاز کردن شعر با حرف (م) نمیدونم ولی به هر حال شرمنده از اینکه شعر رو با حرف (م) شروع نکردم،چون من این شعر رو خیلی دوست دارم.امیدوارم شعر خوبی برای آغاز کار باشد.

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد

[N I M A]

دوست من
اول از همه به فاروم خودتون خوش اومدید
تذکر من به نفر قبل بود که قوانین مشاعره رو مثل شما رعایت نکرده بودند و برحسب اتفاق تمامی اشعار بعدی با حرف م تموم میشدند و البته همه نفرات بعد هم با حرف م آغاز کرده بودند
امیدوارم نفر بعد هم شعری با حرف م بنویسند
ممنونم

[پیمان]

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز:بنده برای احترام به شعر زیبای کاربر قبلی شعر خودم رو با حرف«د» شروع می کنم،برای اجرای قوانین انجمن مشاعره،شعر بعدی رو با حرف«م»آغاز می کنم،گرچه این شعر نیز با حرف «م»پایان می یابد.امید است اشعار مفیدی از جانب همه دوستان در این انجمن نوشته شود.

در گیرودار و کشمکش هست و نیست ها
چون زورقی به سینه دریا نشسته ام

[پیمان]

من آن پرنده خوشخوان نغمه پردازم
که جز ستاره شب نیست محرم رازم

[کیمیا]

مده یک لحظه از کف قدر ایام جوانی را
غنیمت دان بجان و دل بهار زندگانی را
به دوران جوانی توشه پیری فراهم کن
بیاد اور زمان ضعف و رنج و ناتوانی را

[AvAstiN]

ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست

[صبا محمدي]

تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت همت در این عمل طلب از می فروش کن

[صبا محمدي]

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

[AvAstiN]

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی ، خدا بکند

[مرشاد]

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پيمانه زدند.

[پیمان]

در این زمانه دلی شادمان نمی بینم
گلی شکفته در این بوستان نمی بینم
به هر که می نگرم داغ بر جبین دارد
لبی به خنده در این خاکدان نمی بینم

[صبا محمدي]

@};-ما زنده برآنيم كه آرام نگيريم@};- موجيم كه آسودگي ما عدم ماست @};-

[مرشاد]

تا مرغ دلم پر نكشيده برگرد

تا ريشه ي من زخم نديده برگرد

گيرم كه من اشتباه كرده باشم
دنيا كه به آخر نرسيده برگرد

[AvAstiN]

ديدمش خرم و خندان قدح باده بدست
واندر آن آينه صد گونه تماشا مي كرد
گفتم اين جام جهان بين به تو كي داد حكيم
گفت آن روز كه اين گنبد مينا مي كرد

[nafise sadeghi]

دستم نمي رسد كه دل از سينه بر كنم

باري علاج شوق ،گريبان دريدن است

[پیمان]

ترک کن خوی پلنگی بیش از این خود را مبین
بر زمینت می زند آخر همین ما و منی

[مرشاد]

يكي دردو يكي درمان پسند يكي..................
................................. پسندم آنچه كه جانان پسندند

[پیمان]

دلم به عشق و محبت چنان گرفتار است
به هر کجا که شوم بوی عشق می شنوم

[صبا محمدي]

مرا نه جان هست امروز و نه جهان بی تو
از آن که جان و جهان من ای نگار تویی

[پیمان]

یا رب مرا به حال دل خود رها مکن
دل را دچار محنت و درد و بلا مکن
یا رب به حق حرمت پاکان درگهت
این خسته را ز درگه لطفت جدا مکن

[مرشاد]

ندانم كيستم وبه كجا ميروم
زين زلف پريشان يار به راه مانده ام

[پیمان]

مرد باید که هر کجا باشد
عزت خویش را نگه دارد
خودپسندی و ابلهی نکند
هرچه کبر و منی ست بگذارد
همه کس را ز خویش به داند
هیچ کس را حقیر نشمارد

[AvAstiN]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

[مرشاد]

دست بردار كه گر خاموشم
با لبم هر نفسي فرياد است
به نظر هر شب و روزم سال است
گرچه خود عمر به چشم باد است

[AvAstiN]

ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر بعالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
آري شود وليك به خون جگر شود

[مرشاد]

ديگه رو خاك وجودم نه گلي هست نه درختي
لحظه هاي بي تو بودن ميگذره اما به سختي
دل تنها وغريبم
داره اين گوشه ميميره
ولي حتي وقت مردن
باز سراغت رو ميگيره

[صبا محمدي]

هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي...من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است@};-

[پیمان]

تیغ زبان غلاف نما در میان جمع
زیرا که شمع قاتل خود گشت از زبان

[صبا محمدي]

نگار من تویی و یار غمگسار تویی
وگر بهار نباشد مرا بهار تویی@};-

[مرشاد]

ياد باد ايامي كه در گلشن فغاني داشتيم
ميان لاله و گل آشياني داشتيم

[پیمان]

من آن سنگ سر سخت ساحل نشینم
که سیلی خور موج دریای عشقم

[صبا محمدي]

@};-موج این بار چنان کشتی طاقت بشکست @};-
@};- که عجب دارم اگر تخته به ساحل برسد@};-

[پیمان]

دو کس رنج بیهوده در عمر برد
یکی آنکه اندوخت اما نخورد
دوم آنکه از حاصل عمر خود
نه بهره رساند و نه خودبهره برد

[مرشاد]

دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
داستان غم پنهاني من گوش كنيد

[پیمان]

دوست نزدیکتر از من به من است
وینت مشکل که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم

[صبا محمدي]

من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون

حتی به رقيب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اينکه ماندی ممنون @};-

[پیمان]

نیست مضمونی در این عالم به از مضمون عشق
آنقدر گفتند و این مضمون پایانی نداشت

[صبا محمدي]

تو صاحب درد بودی ناله سر کن
خبر از درد بی دردی نداری
بنال ای دل که مرگت زندگانیست
بمیر ای دل که مرگت زندگانیست

[پیمان]

تا نسوزی در دل آتش ندانی درد چیست
سوز دل را در کف خاکستر پروانه بین

[صبا محمدي]

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

[پیمان]

تسلیم رضای ازلی باش که تسلیم
تنها گل بی خار و خس باغ جهان است

[صبا محمدي]

تا حادثه در دل دقایق رویید
صد موج، به شانه های قایق رویید
رد یا دل ما، به خون خود غلطی زد
از زخم شقیشه اش، شقایق رویید

[پیمان]

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

[صبا محمدي]

در غروب رفتن تو لحظه هايم را شکستم...زير بارون جدايی با خيال تو نشستم

[مهناز]

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع , گر چه دربانی میخانه فراوان کردم

این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت , اجر صبریست که در کلبه احزان کردم

[مهناز]

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع , گر چه دربانی میخانه فراوان کردم

این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت , اجر صبریست که در کلبه احزان کردم

[صبا محمدي]

يكي مي نالد از غربت ، دگر مي گويد از هجران



كدامين دردو من گويم كه هم اين دارم و هم آن

[پیمان]

نگه کن بخود تا که خود کیستی
کجا بوده ای و کنون چیستی
کجا می روی چیست تکلیف تو
چه بودی،چه هستی و چون زیستی

[صبا محمدي]

یاد باد آن كه ز ما وقت سفر یاد نكرد***به وداعی دل غم دیده ما شاد نكرد

[مهناز]

دل می رود ز دستم , صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان , خواهد شد آشکارا

[صبا محمدي]

دلا با تو وفا کردم کزین بیشت نیازارم
بیا تا این بهاران را به شادی با تو بگذارم

[صبا محمدي]

دلا تا تو زمن دوری ندانم بر چه کردارم
مرا بینی چنان بینی که من یکساله بیمارم

[پیمان]

ای دل بیا و با همه خلق جهان بساز
تا صد هزار عقده ز کار تو واشود

[مهناز]

دل دادمش به مژده و خجلت همی برم , زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

[پیمان]

تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو،او اشارت های ابرو
تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز

[صبا محمدي]

زل زدم . خيره شدم . پلك زدم . محو شدم
يك نظر عشق مرا در دلش اغاز نكرد ....!!!

[پیمان]

دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است

[صبا محمدي]

تورا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که غیر از زهر شیرینت ندانم

[SK8ER_GIRL]

می‌توان آیا به دریا حکم کرد ؟
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

[مهناز]

دلی که با سر زلفین او قراری داد , گمان مبر که بدان دل قرار باز آید

[صبا محمدي]

دمي با دوست در خلوت،به از صد سال در عشرت
مـن آزادي نـمي خواهم كـه با يـوسف بـه زنـدانـم

[مهناز]

مقیم بر سر راهش نشسته ام چون گرد , بدان هوس که بدین رهگذر بازآید

[پیمان]

در حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

[صبا محمدي]

شعر ديوانه تب آلود
شرمگين از شيار خواهش ها
پيكرش را دوباره مــيسوزد
عطش جاودان آتش ها