مشاعره

[*FATIMA*]

تو مرا دیوانه خوانی ، ای فلان / لیک من عاقلترم از عاقلان

[season_sis]

نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم میشکند

[پژواک]

دید اشکم را
گفت
ها چه خوب آمد بیادم گریه هم کاری است
گاه این پیوند با اشک است یا نفرین
گاه با شوق است یا لبخند
یا اسف یا کین

[7raha7]

نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است[golrooz]دلش بس تنگ میبینم مگر ساغر نمی گیرد

[LILIH]

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
اگه اشتباه بود به بزرگی خودتون ببخشید

[season_sis]

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

[Mina_Mehr]

شب وروزم بسوز وساز بي امان طي شد
گهي از ساختن نالم گهي از سوختن گويم

[season_sis]

ما سفره ی دل گشوده کردیم ولی
دل محرم آن محرم اسرار نشد

[*FATIMA*]

دگرگون گشت بس روزومه و سال / مرا جاوید یکسان بود احوال

[7raha7]

لاف عشق و گله از یار زهی لاف و دروغ[golrooz] عشقبازان چنین مستحق هجرانند

[season_sis]

دستم نمیرسد که دل از سینه بر کنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است

[*FATIMA*]

ترسم که گر روم ، برد این گنجها کسی / ترسم در آشیانه فتد ناگه آذری

[omega]

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا/
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

[*FATIMA*]

ازین دریای بی کنه و کرانه / نخواهی یافتن هرگز رهایی

[omega]

يار درين کوي ما اب درين جوي ما/زينت نيلوفري تشنه وزردي چرا؟

[*FATIMA*]

اسیر کردن و کشتن ، تفرج و بازی است / نشانه کردن مظلوم ، کار آسانی است

[omega]

تيغ بر اور هله اي افتاب/نور ده اين گوشه ويرانه را

[season_sis]

از ظلمت خود رهاییم ده
با نور خود آشناییم ده

[پژواک]

هر دم اندیشه ی دیگر کنم و رای دگر
که من از دست تو فردا بروم جای دگر

[omega]

روح خود را متصل کن اي فلان/زود با ارواح قدس سالکان

[پژواک]

نوشته بر در جنت به خط لم یزلی
شفیع روز قیامت محمد(ص) است و علی (ع)

[omega]

يار کند بخل و عطاها ها کم دهد/يا سخا ارد بناموضع نهد

[*FATIMA*]

در پرده صد هزار سیه کاریست / این تند سیر گنبد خضرا را

[*مینا*]

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری *** زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما زیاد به عمد ار چه می بری *** خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

[MR_Jentelman]

اي دوست مزن زخم زبون جاي نصيحت

بگذار ببارد به سرم سنگ مصيبت

[پژواک]

تو را گر بنده ای بنهاد بنیاد
مرا معمار هستی کرد آباد

[*FATIMA*]

دید در تله نو رنگین / گردکانی در آهنی پیداست

[MR_Jentelman]

ترا بار تقدیر باید کشید

کسی را رهایی ازین بار نیست

[*FATIMA*]

ترا گر دوستدارند اختر و ماه / مرا یارند عشق و حسرت و آه

[7raha7]

همی رنج بردم در این سال سی[golrooz]عجم زنده کردم بدین پارسی

[پژواک]

یارب مددی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

[*FATIMA*]

ترا بهتر که جوید نام جوئی / که ما را نیست در دل آرزوئی

[AreZoO]

یادم امد روز باران
یکی به قبر عزیزان شهر سیری کن
ببین که نقش عملها چه باطل افتادست

[امین_بد]

تو پورگَو رستمی..................................ز دستان سام و از نیرمی

[امین_بد]

یارب به خدایی خداییت...............................وان� �ه به کمال پادشاهیت

[امین_بد]

تو به کز توانایی خویش گویی.................................چه می پسی از دوره ناتوانی

[امین_بد]

یاد ازین مرغ گرفتار کنید ای مرغان...............................چون تماشای گل و لاله و شمشاد کنید.

[AreZoO]

در شبان غم تنهائي خويش




عابد چشم سخنگوي توام

[MR_Jentelman]

می خور به بانگ چنگ ومخور غصه ور کسی
گوید ترا که باده مخور گو هوالغفور

[LOADSTAR]

رندی ز کجا و زهد و سالوس کجا
دین و دنیا بهم ندیده است کسی

[MR_Jentelman]

مي بهشت ننشوم زجام ساقي رضوان
مرا به باده چه حاجت كه مست بوي باشم

[LOADSTAR]

من چه دانم کان طبیب اندر کجاست؟
میشناسم یک طبیب آنهم خداست

[MR_Jentelman]

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده

بي انكه وعده باشد در انتظار بوده

[*FATIMA*]

همیشه خانه ی بیداد و جور ، آبادست / بساط ماست که ویران ز باد و بارانی است

[LOADSTAR]

تو جسم تیره ای ما تابناکیم
تو از خاکی و ما از جان پاکیم

[MR_Jentelman]

من آن پیرم که شیران را به بازی بر نمی گیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من می کنی بازی

[*FATIMA*]

یک شبی آن سفله ی بی ننگ و نام / جست ناگاه از یکی کوتاه بام
باز در آن راه کج بنهاد پای / رفت با اهریمن ناخوب رای

[nourooz]

اگر دانی ثواب کاسه لیسی
هی بلیسی هی بلیسی هی بلیسی

[7raha7]

اگه اینجوریه پس منم اینو میگممم!!![bamazegi]:
یکی بود یکی نبود[golrooz]کور بشه چشم حسود!!!

[MR_Jentelman]

در ازل پرتوی حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[nourooz]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به قلب خسته ما پرده پر نمیزند

[MR_Jentelman]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به قلب خسته ما پرده پر نمیزند



دوست آن است كه بگيرد دست دوست

در پريشان حالي و درماندگي

[نازخاتون]

يك دم غريق بحر خدا شو گمان مبر
كز آب هفت بحر به يك موي تر شوي

[LOADSTAR]

یکی را که عدل است و تدبیر ورای
گرش پای عصمت بلغزد ز جای
به یک خورده مپسند بر وی جفا
بزرگان چه گفتند خذ ما صفا

[*FATIMA*]

آنچه که دوران نخرد یکدلیست / آنچه که ایام ندارد ، وفاست

[نازخاتون]

تو را توش هنر مي بايد اندوخت
حديث زندگي مي بايد آموخت

[nourooz]

تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی

[MR_Jentelman]

يارب مددي ساز که يارم به سلامت
باز آيدو برهاندم از دست ملامت

[LOADSTAR]

تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

[MR_Jentelman]

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی

[*FATIMA*]

یاره و طوق زرمن بفروخت / خود گلوبند ز سیم و زر کرد

[nice-arch]

دلا خو کن به تنهایی که ار تن ها بلا خیزد
سعادت ان کسی دارد که از تن ها بپرهیزد

[nourooz]

دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر

[*FATIMA*]

روز و شب بیهوده سوزن میزنی / هر دمی صد زخم بر من میزنی

[nourooz]

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستاران را چه شد

[MR_Jentelman]

یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد
باش ای نازنین خواب تو تعبیر شود بعد برو

[*FATIMA*]

وگرنه ، بی سبب از دست من چه مینالی / ندیده زحمت سوزن ، کدام پیرهن است

[sl-lal-l12okl-l]

تو یعنی دسته ای گل را از آن سوی افق چیدن
تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن

تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن

[nourooz]

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام

ز نامردمی ها نرنجید دلم
کز چشم خود هم خطا دیده ام

مشا عره با حرف اول مصراع دوم .شرکت کنید (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?t=78298)

[nourooz]

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی​کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی​کنم


مشاعره با حرف اول مصراع دوم
شرکت کنید (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?p=177594#post177594)

[*FATIMA*]

ماکیان را آن فریب از راه برد / راست اندر تله روباه برد

[نازخاتون]

دوست آنست كه گيرد دست دوست
در پريشان حالي و درماندگي

[*FATIMA*]

یاوه میگویی ، چو میگویی سخن / کینه میجویی چو میبندی دهن

[LOADSTAR]

ندانم کذامین سخن گویمت
که والا تری زانچه من گویمت

[پژواک]

توانگری نه به مال است پیش اهل کمال
که مال تا لب گور است و بعد از آن اعمال

[nourooz]

لب و دندان سنایی همه زکر تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

مشاعره با حرف اول مصراع دوم
شرکت کنید (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?t=78298)

[*FATIMA*]

یا که همبوی مشک تاتاری / یا ز ازهار باغ مینویی

[nourooz]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می​شنوم نامکرر است

مشاعره با حرف اول مصراع دوم (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?t=78298)

[MR_Jentelman]

كساني كه از عشق دم ميزنن

چرا بين ما رو بهم ميزنن

[nourooz]

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

[LOADSTAR]

کرا زشتخویی بود در سرشت
نبیند ز طاووس جز پای زشت

[nourooz]

تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب

[MR_Jentelman]

برای چشم خاموشت بمیرم
کنار چشمه نوشت بمیرم
نمی خواهم در آغوشت بگیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم

[باستان شناس]

منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن

منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن

[*FATIMA*]

نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب / صیاد روزگار ، بمن عرصه کرد تنگ

[nourooz]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

[AreZoO]

در شبان غم تنهائي خويش



عابد چشم سخنگوي توام

[*FATIMA*]

میان شاخه ها خود را نهان داشت /رخ از تقدیر ، پنهان چون توان داشت

[MR_Jentelman]

تو به دل هستی و این قوم به گِل میجویند

تــو به جانـستی و این جمع جهانـگردانند

[*FATIMA*]

درس آز آموختی و ره زدی / وام تن پذرفتی و مدیون شدی

[nourooz]

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

[*مینا*]

توئی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس **** ذکر خیـــر تو بود حاصل تسبیح ملک

[nourooz]

کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما

[herfeh-e]

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

[*مینا*]

تا لشکر غمـــــت نکند ملکــــــــ دل خرابــــــــ / جان عزیز خود بــــه نــــوا می فرستمت

[MR_Jentelman]

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده

بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

[Mercy]

هلا ای آب حیوان از نوایی همی گردان مرا چون اسیایی

[MR_Jentelman]

يكي عيش گذشته ياد ميكرد
بدان تاريخ دل را شاد مي كرد

[*FATIMA*]

در هجوم ترکتازان و کمانداران عشق / سینه ای آماده بهر تیر باران داشتن

[MR_Jentelman]

نگو بار گران بوديمو رفتيم
نگو نا مهربان بوديمو رفتيم
اخه اينها دليله محكمي نيست
بگو با ديگران بوديمو رفتيم

[*FATIMA*]

من آموزم درختان کهن را / گهی سرسبزی و گه میوه داری

[Mercy]

یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی بگفت ای بیخبر، مرگ از چه نامی زندگانی را

[armat]

آن یار که عهد دوست داری بشکست
می رفت و منش گرفته دامن در دست
می گفت که بعد از این بخوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست

[Mercy]

تو را من چشم در راهم
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام ،
گرم یادآوری یا نه
من از یادت نمی کاهم .

[herfeh-e]

می​چکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب

[*FATIMA*]

بر سپهر تیره ی هستی دمی / چون ستاره روشنی بخشید و رفت

[nourooz]

تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

[*FATIMA*]

تیشه ، زان بر هر رگ و بندم زنند / تا که با لطف تو پیوندم زنند

[armat]

در شبان غم تنهایی خویش،

عابد چشم سخنگوی توام.

من در این تاریکی ،

من در این تیره شب جانفرسا ،

زائر ظلمت گیسوی توام .

[امین_بد]

میازار موری که دانه کش است...................................که جان دارد و جان شیرین خوش است

[nourooz]

تا ماه شب عید گرامی بود و دوست
چون رفته عزیزی که همی از سفر آید

[Mercy]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

ساقی به نور باده بر افروز جام ما

[بوجاری]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

[nourooz]

دیگ ز آتش شد سیاه و دودفام
گوشت از سختی چنین ماندست خام

[*FATIMA*]

ماکیان را آن فریب از راه برد / راست اندر تله روباه برد

[Mercy]

داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو

هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم

[A M S E T I S]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

ادم اورد درین دیر خراب ابادم






" انسان آن چیزی خواهد شد که خود باور دارد!"

[*FATIMA*]

من از جوی چون بگذرم برنگردم / چو پژمرده گشتی تو ، دیگر نروئی

[A M S E T I S]

یعقوب‌وار وااسفاها همی‌زنم‌
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست‌

[*FATIMA*]

تلخی و شیرینی هستی چشید / از حوادث باخبر گردید و رفت

[A M S E T I S]

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است

[aleyasin]

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است

توحقیقت بدان ،که در عالم ......از برای نتیجه آدم ،

نیست از بهر آسمان ازل........نردبان پایه ،به ز علم وعمل

[بوجاری]

تا به بنفشه میدهد طره ی مشکسای تو
پرده ی غنچه میدرد خنده ی لگشای تو

[*FATIMA*]

وانگهم در داد جامی کز فروغش بر فلک / زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش

[kab]

شکسته دلم از این همه بی مهری
گرفته دلم از این همه صد رنگی
کجا روم که دلی به دل بسته زخم نیندازد
کجا روم که هنر به دل شکستن نپردازد

[بوجاری]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

[*FATIMA*]

تو نه ای مور که مرغان بزنندت ره / تو نه ای مرغ که طفلان بکنندت پر

[بوجاری]

رواق من چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرودا که خانه خانه ی توست

[nourooz]

تو گوهر بین و از خر مهره بگذر
ز طرزی کآن نگردد شهره بگذر

[*FATIMA*]

رهروان این گذرگاه ، آگهند / توش راه خود فراهم کرده اند

[فاطمه369]

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا بي وفا حالا كه من افتادم از با چرا؟؟؟

[فاطمه369]

آدي آدماي مهربون لازمه كه كمك كنين به هر چه بدبخت تو دنياست زوود تر كمك كنين

[*FATIMA*]

نهاد از دست ، مرد کارگر کار / که شد بیگاه وقت کار کردن

[A M S E T I S]

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

[nourooz]

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمی​کنی مدارا

[MR_Jentelman]

ایاز بیم نــــــژند گشــــــــتم و هـــــاژ

کجا شد ان همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ

[نازخاتون]

ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد....................... وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد
چشم مست او که مژگان را به قتلم تیز کرد............. خنجر زهرآب داده در کف قصاب داد
دوش بوی گل مرا از آشنایی یاد داد ........................جان گریبان پاره کرد وخویش را برباد داد
ترسم از پرده برون افتم چو گل کاین باد صبح ............زان گلستانها که روزی با تو بودم یاد داد

( بیدل دهلوی )[golrooz]

[*FATIMA*]

در پرده قصه ایست که روزی شود شبی / در کار نکته ایست که شب گردد اختری

[nourooz]

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

[*FATIMA*]

یکی کشت تاک و یکی چید انگور / یکی ساخت زان سرکه ای شرابی

[warrior]

یار مارا از جدایی غم نبود
در غمش مجنون عاشق کم نبود

[nourooz]

دلا طمع مبر از لطف بی​نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

[MR_Jentelman]

ترک درویش مکن گر نبود سیم و زرش

در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر

[nourooz]

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

[*FATIMA*]

رمز خلقت ، بما نگفت کسی / این حقیقت مپرس ز اهل مجاز

[nourooz]

ز نامردمان نرنجید دلم
کز چشم خود هم خطا دیده ام

[MR_Jentelman]

مرا افسون خود کردی و رفتی
پریشان شد دلم در عشق عشقی

[*FATIMA*]

یاد حق بر یاد خود بگزیده اند / کار ابراهیم ادهم کرده اند

[nourooz]

در کنج دماغم مطلب جای نصیحت
کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است

[MR_Jentelman]

تا شب زلف تو سر فصل غزل خواني هاست

رندگينامه ي من شرح پريشاني هاست

[warrior]

توانا بود هر که دانا بود


زدانش دل پیر برنا بود

[*مینا*]

در اندرون من خسته دل ندانم کیست / که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

[alexdelpiero]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

(خدا کنه تکراری نباشه ! )[nishkhand]

[ارغنون]

یار آن بود که صبر کند در جفای یار
ترک رضای خویش کند از برای رضای یار

[warrior]

روزگار اما وفا با ما نداشت

طاقت خوشبختی ما را نداشت

[nourooz]

تا چه کند با رخ تو دود دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد

[ارغنون]

دریای لطف اوست وگرنه سحاب کیست؟
تا برزمین مشرق و مغرب کند سخا

[delfan]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم، سمرقند و بخارا را

[alexdelpiero]

ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

[Sookoot]

رسواي عالمم من زين عشق بي نهايت

پنهان دگر ندارم اين راز بر ملا را[golrooz]

[warrior]

ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز

[MR_Jentelman]

زدست ديده و دل هر دو فرياد

كه هر چه ديده بيند دل كند ياد

[نازخاتون]

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

[warrior]

مست او بودم ز دنیا بی خبر
دم به دم این عشق میشد بیشتر

[MR_Jentelman]

روی باران نوشتن سخت نیست

از غم تو گریه کردن کم نیست
به بهار بودنت فکر میکنم
این خیال خفته هم اندک نیست

[alexdelpiero]

تورا در آینه دیدند جمال طروت خویش بیان کنند که چه بودست ناشکیبا را


« الف »
[golrooz]

[nourooz]

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می​زیبد لب لعل شکرخا را

حرف بعدی (چ(

[alexdelpiero]

چون طهارت نبود، كعبه وبتخانه يكي ست
نبود خير ، در آن خانه ، كه عصمت نبود
حافظا علم وادب ورز كه در مجلس خاص
هر كه را نيست ادب ، لايق صحبت نبود

[warrior]

دل به یاد آورد اول بار را
خاطرات اولین دیدار را

[AreZoO]

از شط گيسوي مواج تو من
بوسه زن بر سر هر موج گذر مي‌كردم

[A M S E T I S]

من دیوانه چو زلف تو رها میکردم

هیچ لایق ترم از حلقه زنجیر نبود

[نازخاتون]

ديدي كه غم يار دگر باره چه كرد
چون بشد و دلبر و با يار وفادار چه كرد...

[AreZoO]

در خودم گمشده را دريابم



در سحر گاه سر از بالش خوابت بردار

[MR_Jentelman]

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

[Rez@ee]

یارمرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غارتویی خواجه نگه دارمرا

[*FATIMA*]

آه ، ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گوئی امید جسم دگر دارم

[nourooz]

میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد

[MR_Jentelman]

ديدي كه مرا هيچ كسي ياد نكرد

جز غم كه هزار آفرين بر غم باد

[*FATIMA*]

در نیزاری پر از علف ، پر از ماه
کنار پاروهایش خفته قایق
خوابش آبی ، فکر و خیالش آبی
چه سودایی در دل نهفته قایق

[nourooz]

قصد صید ملخ می‌کرد و به صید
ملخ مشغول می‌بود و غافل بود

[warrior]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
در این دل خسته من پرنده پر نمیزند

[Rez@ee]

دیشب گله زلفت بابادصبا گفتم
گفتاغلطی بگذرزین فکرت سودایی

[*مینا*]

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود / دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[پژواک]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

[حاتمه]

تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه به اين تنگ دهاني

[delfan]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[حیدری ن]

تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه به اين تنگ دهاني
یک روز سرد برفی از درد مرده بودم
ایوای خاک عالم من گول خورده بودم

[alexdelpiero]

از اونجایی که معلوم نیست جواب کدوم رو باید داد پس :[esteghbal]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

در آن مقام که دلهای عاشقان خون شد
چه جای دردفروشان دیر آفات است


یک روز سرد برفی از درد مرده بودم
ایوای خاک عالم من گول خورده بودم
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

[نازخاتون]

تا تواني دلي بدست آور
دل شكستن هنر نمي باشد...[shaad]

[MR_Jentelman]

در اين بهار تازه كه گلها شكفته اند

لبخند عشق زن كه شكوفا ببينمت

[پژواک]

تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

[ارغنون]

ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست

[Rez@ee]

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم رودازهرمژه چون سیل روانه

[Sookoot]

هشياريم افتاد به فرداى قيامت


زان باده كه از دست تو نوشيده ام امروز

[nourooz]

زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم

زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا

[MR_Jentelman]

ای عجب این راه نه راه خداست
زانکه در ان اهرمنی رهنماست

[ساسي]

[labkhand]توانابودهركه دانابود
زدانش دل پيربرنابود[tashvigh]

[Rez@ee]

دل درتب لبیک تاول زد ولی ما
لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم

[warrior]

ما مریدان رو به سوی قبله چون آریم و چون
رو به سوی خانه خمار دارد پیر ما...

[Rez@ee]

اولين قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است

[warrior]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود چون سیل از دیده روانه

[ساسي]

تورامن چشم درراهم. شباهنگام
كه مي گيرنددرشاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي
وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم.

[MR_Jentelman]

من کیستم من چیستم هم بی قرارو هم صبور
یک قصه ی کوته ولی سرتاسر از اشک وغرور

[ارغنون]

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

[Rez@ee]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند

[ارغنون]

در بهای بوسه ای جانی طلب
میکنند این دلستانان الغیاث

[MR_Jentelman]

ثمری گرندهد آه فغان خواد داد
اثر گر نکند ناله دعا خواهم کرد

[warrior]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
در آسمون دل ما برنده بر نمیزند

[Rez@ee]

در كتاب چار فصل زندگي
صفحه ها پشت سرِ هم مي روند
هر يك از اين صفحه ها ، يك لحظه اند
لحظه ها با شادي و غم مي روند

[AreZoO]

در شبان غم تنهائي خويش
عابد چشم سخنگوي توام

[ارغنون]

من نه آن مستم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم

[warrior]

من مست می نابم هوشیار نخواهم شد
از خواب خوش مستی بیدار نحواهم شد

[Rez@ee]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو ودد ملولم وانسانم آرزوست

[darya@]

در كتاب چار فصل زندگي
صفحه ها پشت سرِ هم مي روند
هر يك از اين صفحه ها ، يك لحظه اند
لحظه ها با شادي و غم مي روند
دوستت دارم ودانم که تویی دشمن جانم [golrooz]از چه با دشمن جانم شده ام دوست،ندانم[alaghemand]

[warrior]

منم سرگشته و حیرانت ای دوست
کنم یک باره جان قربانت ای دوست.

[ارغنون]

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی در حلقه ای در ذکر یارب یا رب است

[MR_Jentelman]

تو به دل هستی و این قوم به گِل میجویند

تــو به جانـستی و این جمع جهانـگردانند

[Rez@ee]

دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی

[AreZoO]

باد را مي مانم




من به سرگرداني

[azarbara]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

[Rez@ee]

شانه هاي خسته ي غرور من
تكيه گاه بي پناهي دلم شكسته است
كتف گريه هاي بي بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

[AreZoO]

تو به اندازه تنهائي من خوشبختي
من به اندازه زيبائي تو غمگينم

[warrior]

ما از آن سوته دلانیم که زکس کینه نداریم
یک شهر پر از دشمن و یک یار نداریم

[Rez@ee]

مثل هميشه آخر حرفم / و حرف آخرم را / با بغض مي خورم
عمري است / لبخندهاي لاغر خود را / در دل ذخيره مي كنم: / باشد براي روز مبادا!

[ارغنون]

دل دردمند مارا که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی

[Rez@ee]

ياد ماه روزه و شب هاي قدر
ياد آن پيراهن مشكي به خير!
ياد آن افطارهاي نيمه وقت
روزه هاي كله گنجشكي به خير!

[ارغنون]

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

[warrior]

نیمه شب آواره و بی حس و حال
در سرم سودای جامی بی زوال

[Rez@ee]

لحظه ي شعر گفتن، برايم راستش را بخواهي عجيب است

مثل از شاخه افتادن سیب ساده و سر به زير و نجيب است

[MR_Jentelman]

تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من

هیـچ کـس مـن نپسـندم کـه بجـای تـو بود

[Rez@ee]

دردهاي من
جامه نيستند
تا ز تن در آورم
چامه و چكامه نيستند
تا به رشته ي سخن درآورم
نعره نيستند
تا ز ناي جان بر آورم
دردهاي من نگفتني
دردهاي من نهفتني است

[warrior]

تورا من چشم در راهم
شبا هنگام....

[غزل جون]

غــم نادیــده ی دنیــا به خــدا من عاشقم
ای که چشمان تو بینا به خدا مـن عاشقم
سهـــم مـــــن عشـــق تـــو از دنـیا بود
دستــهایم به بلنـــدای دعــا مـــن عاشقم
باوفایی و چه خوب از همه دنیا گذری
ای تو بانــوی دل مـا به خدا من عاشقم
مکتب عشــق که تدریس نمودی در آن
ای که استادی و دانا به خدا من عاشقم
هر شب از عشق تو من خواب روان می بینم
ای غزلهای تو رویا به خدا من عاشقم ...


[taajob]

[MR_Jentelman]

ما را چه غم که شیخ شبی در میـان جمـع
بــر رویمــان ببـست بـه شـادی در بهشــت
او می گشاید اوکه به لطف و صفای خویش
گـوئی که خـاک طینت مـا را زغـم سـرشت

[AreZoO]

تو چنان شبنم پاك سحري
نه از آن پاك تري

[MR_Jentelman]

يارب اين نو گل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[AreZoO]

شب تهي از مهتاب
شب تهي از اختر
ابر خاكستري بي باران
پوشانده آسمان را يكسر

[*FATIMA*]

روحی رها سری پر از شیدایی
نایی پر از ترانه
دهانی
گرسنه ی کلام های تازه

[warrior]

هر شب به بر من است و آن مایه نو
یارب تو کلید صبح و در چاه انداز.

[MR_Jentelman]

تير غــــــــــمزه بر دلم چرا خطــــــا نمي كــــني؟
هزار وعده ميدهي ، يكي وفا نمي كني

[AreZoO]

ياد گاران تو اند
رفته اي اينك و هست سبزه وسنگ
در تمام در و دشت
سوگواران تو اند

[MR_Jentelman]

دور از تو مپنـــــــــــدار که هنگام صبوحم
با این جگر سوخته حاجت به کبابست

[AreZoO]

تلخي سرد كدورت در تو
پاي پوينده راهم بسته

[*FATIMA*]

هر واژه ای
وقتی به گوش میرسد از جانب شما
موسیقی و ترانه و آهنگ میشود
هر نغمه ای
ار پیله چون درآید
پروانه ای شکفته و خوش رنگ میشود

[AreZoO]

دشتها نام تو را ميگويند
كوهها شعر مرا ميخوانند
كوه بايد شدو ماند
رود بايد شد و رفت
دشت بايد شد و خواند

[*FATIMA*]

در چشم روز خسته خزیده ست
رویاهای گنگ و تیره خوابی
اکنون دوباره باید از این راه
تنها به سوی خانه بشتابی

[MR_Jentelman]

يكي عيش گذشته ياد ميكرد
بدان تاريخ دل را شاد مي كرد

[AreZoO]

دل من در دل شب خواب پروانه شدن ميبيند
مه در صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا ميچيند

[Rez@ee]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شودروزی گلستان غم مخور

[*مینا*]

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک / بر زبان بود مرا آنچه ترا در دل بود