مشاعره

[*مینا*]

قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
شراب خانگیم بس می مغانه بیار
حریف باده رسید ای "رفیق توبه" وداع

[ØÑтRдŁ§]

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايهي هما را

[MR_Jentelman]

اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست
مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش
خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست

[ØÑтRдŁ§]

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
كاين ره كه تو مي روي به تركستان است

[*مینا*]

تو آني كزان يك مگس رنجه اي
كه امروز سالار و سرپنجه اي

[MR_Jentelman]

یا صاحب ننگ و نام می‌باید بود
یا شهره‌ی خاص و عام می‌باید بود
القصه کمال جهد می‌باید کرد
در وادی خود تمام می‌باید بود

[ØÑтRдŁ§]

دل میرود و دیده نمیشاید دوخت / چوم زهد نباشد نـــتوان زرق فروخـــــــــــت
پروانه مستمند را شمع نسوخت / آن سوخت که شمع اینچنین می افروخت

[MR_Jentelman]

تــا منصـــورى، لاف "انا الحــــق" بزنى
ناديده جمال دوست، غوغا فكنى
دك كن جبل خودى خود، چون موسى
تا جلـــوه كنــد جمال او بى ازلى

[AvAstiN]

یا در آن روشنی چه تاریکی است
یا در آن یک دلی چه روی و ریاست

[*مینا*]

تا اسير رنگ و بويي، بوى دلبر نشنوى
هر كه اين اغلال در جانش بود، آماده نيست

[AvAstiN]

تا لشگر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به فدا میفرستمت

هر دم مرا غمی فرست و بگو به ناز
این تحفه از برای خدا میفرستمت

[MR_Jentelman]

تا سبزه و گل هست، ز می توبه حرام است
نتوان غم دل را به بهار دگر افکند

[AvAstiN]

دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زبن نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

[MR_Jentelman]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[AvAstiN]

تا توانی دلی به دست آور
دل شكستن هنر نمی باشد

[MR_Jentelman]

دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بي سر و سامان که مپرس

[*مینا*]

سرم بدنی عقبی فرو نمی آید
تبارک الله ازین فتنه ها که در سر ماست

[MR_Jentelman]

تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد

[*مینا*]

دلم ز پرده برون شد کجائی ایمطرب
بنال هان که از این پرده کارمابنواست

[MR_Jentelman]

تنت را ديد گل گوئي كه در باغ
چو مستان جامه را بدريد بر تن

[*مینا*]

نخفته ام ز خیالی که میپزد دل من
خمارصد شبه دارم شرابخانه کجاست

[MR_Jentelman]

ترکی و خوب روی کسی کاینچنین بود
نبود عجب اگر دل او آهنین بود

[*مینا*]

در هجر تو گر چشم مرا آب روانست
گو خون جگر ریز که معذور نمانده ست

[MR_Jentelman]

تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
ببرد قیمت سرو بلندبالا را

[AvAstiN]

آسوده خاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج میفرستی و گر تیغ میزنی

شهری به تیغ غمزه خونخوار و لعل لب
مجروح میکنیٌ و نمک می پراکنی

[MR_Jentelman]

يار آمد و گفت خسته مي دار دلت
دائم به اميد، بسته مي دار دلت
ما را به به شكستگان نظر ها باشد
ما را خواهي، شكسته مي دار دلت

[AvAstiN]

تمام روز در آيينه گريه می كردم
بهار پنجره ام را
به وهم سبز درختان سپرده بود

[امير آشنا]

دیدار یار نامتناسب جهنم است

ما را بهشت صحبت یاران همدم است ...

[AvAstiN]

تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی هم نفسی

[امير آشنا]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

می س‍پارم به تو از چشم حسود چمنش ...

[AvAstiN]

شاهم ولی به ملک بلا با سپاه غم
ملکم ببین و موج سپاهم نگاه کن !

[MR_Jentelman]

شب ظلمت و بيابان به كجا توان رسيدن
مگر آنكه شمع رويت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد

[امير آشنا]

نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم

الهی بخت برگردد از این طالع (!) که من دارم ...

[AvAstiN]

من گدا و تمنای وصل دوست هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم ؛ موی از سر دوست

[MR_Jentelman]

نمي دانم كجايي يا كه اي آنقدر مي دانم
كه مي آيي كه بگشايي گره از بندهاي ما

[امير آشنا]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا ...

[ØÑтRдŁ§]

آدمی را امید نبود به خیر کسان
ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان

[MR_Jentelman]

نيست در قافله ريگ روان پيش و پسي
مرده بيچاره تر از زنده درين مسكن نيست

[AvAstiN]

تو حور وشي ماه رخي طرفه نگاري
در عرصه ميدان ادب يكه سواري

[MR_Jentelman]

يا رب امان ده تا باز بيند
چشم محبان،روي حبيبان
دُر محبت بر مهر خود نيست
يا رب مبادا كام رقيبان

[AvAstiN]

نهیب تند بادی وحشت انگیز
رسد همراه بارانی بلاخیز
بسختی می خروشم های باران
چه می خواهی ز ما بی برگ و باران

[*مینا*]

نزدیک شد آن دم که رقبت تو بگوید
دور از درخت این خسته رنجور نمانده ست

[امير آشنا]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی ...

[*مینا*]

یادم آرد روز باران:
گردش یک روز دیرین؛
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان.
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده،
از خزنده،
از چرنده،
بود جنگل گرم و زنده

[امير آشنا]

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وانکه این کار ندانست در انکار بماند ...

[MR_Jentelman]

دلي ديدم خريدار محبت
كزو گرم است بازار محبت
لباسي بافتم بر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت

[baroon]

تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل

هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود

[*مینا*]

دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پری وشست ولیکن فرشته خوست

[MR_Jentelman]

تا چند اسير رنگ و بو خواهي شد ؟
چند از ژي زشت و نكو خواهي شد ؟
گر چشمه زمزمي دگر آب حيات
آخر به دل خاك فرو خواهي شد

[AvAstiN]

دلا امشب سفر دارم
چه سودایی به سر دارم

[ØÑтRдŁ§]

مکن کاری که بر پا سنگت آیه
جهان با این گشادی تنگت آیه

[Mina_Mehr]

تا ز وصف رخ زیبای تو ما دم زده ایم
ورق گل خجل است از ورق دفتر ما

[ØÑтRдŁ§]

ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان امد، وقت است که باز آیی

[*مینا*]

یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی بشکار مگسی می آید

[ØÑтRдŁ§]

در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
عطر صد خاطره پیچید باغ صد خاطره خندید

[Mina_Mehr]

یک همدم با وفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

[Mina_Mehr]

یک همدم با وفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
بازم دیر جواب دادم:">{worried}

[*مینا*]

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

[AvAstiN]

در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
عطر صد خاطره پیچید باغ صد خاطره خندید

[Mina_Mehr]

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

[ØÑтRдŁ§]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

[*مینا*]

یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که ازو خصم بدان آمد و معشوقه بکام

[ØÑтRдŁ§]

من دوست تو را دارم ای دوست تر از جانم / شمع شب تاریکم گنج دل ویرانم
عاشق که ببازد جان او زنده کجا ماند / تو دیر بمان تا من می بازم و می مانم

[baroon]

هرگز این دور گل و لاله نمی خواستم از بخت

که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار

هر دم از سینه این خاک دلی زار بنالد

که گلی بودم و بازیچه ی گلچین دل آزار

[MR_Jentelman]

رقيب آزارهــــا فـرمـود و جاي آشتي نگذاشت
مگر آه سحرخيزان سوي گردون نخواهد شد؟

[Mina_Mehr]

در هجر تو گر چشم مرا آب نماند
گو خون جگر ریز که معذور نمانده است

[امير آشنا]

تو ز ناز خود نگنجی در جهان

می خرامی از تکبر هر زمان ...

[*مینا*]

ناصح بطعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم

[امير آشنا]

ماه درخشنده چو پنهان شود

شب پره بازیگر میدان شود ...

[*مینا*]

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمن بر کن که رنج بیشمار آرد

[MR_Jentelman]

در كوي نيكنامان مارا گذر ندادند
گر تو نميپسندي تغيير ده قضا را

[*مینا*]

این تقویم تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم

[MR_Jentelman]

ما كه در دوره ي خود غير جفا هيچ نديديم
بعد ما هر كه وفا ديد ز ما ياد كند

[AvAstiN]

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون که او بالاتر است
گر کسی بر نا کسی بالا نشیند فخر نیست
روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است

[امير آشنا]

تا توانی دلی به دست آور

دل شکستن هنر نمی باشد ...

[AvAstiN]

دلي كه با سر زلفين او قراري داد -------------------- گمان مبر كه بدان دل قرار باز آيد
چه جورها كه كشيدن بلبلان از وي -------------------- ببوي آنكه دگر نو بهار باز آيد

[امير آشنا]

در فراقت شمع دل افروختم

تا تو رفتی من ز حسرت سوختم ...

[MR_Jentelman]

ما خود نمي رويم دوان از فقاي كس
آن مي برد كه ما به كمند وي اندريم

[*مینا*]

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنکه
مغبچه ای ز هر طرف میزندم بچنگ و دف

[kamanabroo]

فاش مي گويم از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آ‍زادم

[free1366]

من همانم که شبی، نیمه شبی، درگذار ره تو خانه کنم
گرتو راهم ندهی در حرَمت ،خانهء ساخته ویرانه کنم

[MR_Jentelman]

مي خور كه عاشقي نه به كسب است و اختيار
ايــن موهبــت رسيــــــد ز ميــراث فطـــــــرتم

[امير آشنا]

من به دینش می کنم آهنگ سخت

زان که در دنیای من زد چنگ سخت ...

[MR_Jentelman]

تو نه مثل آفتابي كه حضور و غيبت افتد
دگران روند و آيند و تو همچنان كه هستي

[*مینا*]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[MR_Jentelman]

دلت به وصل گل اي بلبل صبا خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

[Mina_Mehr]

توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود;;)

[MR_Jentelman]

دلداده را ملامت گـفـتن چه سـود دارد ؟
مي بايد اين نصيحت كردن به دلستانان

[امير آشنا]

ناله را هر چند می خواهم که پنهانی کشم

سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن ...

[*مینا*]

نغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفائی دارد

[MR_Jentelman]

در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است
صراحي مي ناب و سفينه غزل است

[SK8ER_GIRL]

تو درخت روشنایی ، گل مهر برگ و بارت
تو شمیم آشنایی ، همه شوق ها نثارت

[MR_Jentelman]

تا خار غم عشقت آويخته در دامن
كوته نظري باشد رفتن به گلستان‏ها

[baroon]

اگر معروف وعارف ذات پاک است چه سودا بر سر این مشت خاک است

[MR_Jentelman]

تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند

[MR_Jentelman]

تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند


کسی نیست جواب شعر رو بده :-?
اشکالی نداره خودم شروع میکنم. ;)
منتظر دوستان خوبم هستم>:/


در پيش بي دردان چرا فرياد بي حاصل كنم
گر شكوه اي دارم به دل با يار صاحب دل كنم

[*مینا*]

ما را از منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

[MR_Jentelman]

تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان
بگشود نافه اي و در آرزو ببست

[سعید آریافرد]

تو سرو ديده‌اي كه كمر بست بر ميان
يا مه چارده كه به سر برنهد كلاه

[MR_Jentelman]

هر سو نشان عرف راه خدا بگير
دامان آنكه از تو بگيرد تو را بگير
راهي كه نيست ناظر مهر و وفا مرو
دنبال كار مذهب عشق و صفا بگير
در كوي دوست هر چه بجز اوست واگذار
وانگه به صدق هر چه رسد با رضا بگير http://www.parsiblog.com/imgs/yar/r-b.gif

[Mina_Mehr]

رقيب آزارهــــا فـرمـود و جاي آشتي نگذاشت
مگر آه سحرخيزان سوي گردون نخواهد شد؟

[MR_Jentelman]

داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

[*مینا*]

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل بدور

[Mina_Mehr]

روزهايي كه بي تو مي‌گذرد
گرچه با ياد توست ثانيه‌هاش
آرزو باز مي كشد فرياد:
در كنار تو مي‌گذشت، اي كاش!

[MR_Jentelman]

شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان
مست بگذشت و نظر بر من درويش انداخت

[*مینا*]

تا داروي دردم سبب درمان شد
پستيم بلندي شد و كفر ايمان شد

جان ودل وتن هرسه حجابم بودند
تن دل شد و دل جان شدوجان جانان شد

[MR_Jentelman]

دمي با غم به سر بردن جهان يكسر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي ارزد

[*مینا*]

در نظر بازی با بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

[MR_Jentelman]

دلداده را ملامت گـفـتن چه سـود دارد ؟
مي بايد اين نصيحت كردن به دلستانان !

[*مینا*]

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم

[MR_Jentelman]

منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز
چه شكر گويمت اي كارساز بنده نواز

[*مینا*]

زنهار از آن عبادت شیرین دلفریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت

[MR_Jentelman]

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام

[Mina_Mehr]

من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش
كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

[*مینا*]

تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است*****همواره مرا کوي خرابات مقام است

[Bl@ck*roz]

نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست

بشنو از دل ، دل حریم کبریاست

نی بسوزد خاک و خاکستر شود

دل بسوزد خانه ی دلبر شود

[Bl@ck*roz]

عشق يعني سالهای عمر سخت


عشق يعني زهر شيرين بخت تلخ


عشق يعني خواستن له له زدن


عشق يعني سوختن پر پر زدن


عشق يعني جام لبریز از شراب


عشق يعني تشنگی يعني سراب





عشق يعني لایق مریم شدن


عشق يعني با خدا همدم شدن


عشق يعني لحظه های بي قرار


عشق يعني صبر يعني انتظار


عشق يعني از سپیده تا سحر


عشق يعني پا نهادن در خطر


عشق يعني لحظه ي ديدار يار


عشق يعني دست در دست نگار


عشق يعني آرزو يعني امید


عشق يعني روشني يعني سپيد


عشق يعني غوطه خوردن بین موج


عشق (http://sms-jok.royablog.ir/) يعني رد شدن از مرز اوج


@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

[kamanabroo]

دوست خوبم عليرضا جان قانون مشاعره رو كه مي دوني بايد با آخرين حرف شعر نفر قبلي يه شعري بزاري.

جز آستان توام در جهان پناهي نيست
سر مرا به جز اين در حاله گاهي نيست

[Bl@ck*roz]

تو را کرده مرا عشقت اسیر ----- قسم دار که تا دنیا بود عشقت ز دستانم نگیر

[kamanabroo]

رشته تسبيح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقي سيمين تاق بود

[MR_Jentelman]

دلبرا !بار دگر بر سر ناز آمده اي
از دل ما چه به جا مانده كه باز آمده اي

[ØÑтRдŁ§]

یاد من دیوانه ,دیوانه کند یادی
دیوانه همان گویم ,دیوانه ی ازادی
خود لذت دیوانه ,درعشق چشیدم من
دیوانه تر از عاشق ,هرگزندیدم من

[سعید آریافرد]

پس ملك، هردم صد استغفار برد *** گرچه وي را ناقص و جاهل شمرد
با وجود نفي اقرار وجود *** چون علفخوارش تصور كرده بود
بي‌تجارب، از كيا را علم نيست *** كز علف حيوان تواند كرد زيست

[*مینا*]

تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم / دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم

[MR_Jentelman]

ما كه در دوره ي خود غير جفا هيچ نديديم
بعد ما هر كه وفا ديد ز ما ياد كند

[ashena2009]

در ديار سالكان نبود به جز ذكر قنوت
در ديار عاشقان نبود بجز درد سكوت
در ديار نامي نام آوران گشتم همي
مي نياوردم به دستم جز غم هجران دوست

[*مینا*]

تو با خداي خود انداز كار ودل خوشدار
كه رحم اگر نكند مدّعي خدا بكند

[MR_Jentelman]

دوست دستنبود به دستم داد و دستم بوي دستنبو گرفت
وه چه دستنبو!‏ كه دستم بوي دست دوست گرفت

[AvAstiN]

تا كي به تمناي وصاله تو يگانه
اشكم شود ار هر مژه چون سيل روانه

[MR_Jentelman]

هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند

[AvAstiN]

دلم برايت تنگ شده است !
مي خواهم انقدر اشك بريزم
تا غبار فاصله، از قلبم تميز شوذد.
ولي مي ترسم...
"تهران"،"ونيز" شود!!!

[MR_Jentelman]

درین حیرت فلکها نیز دیریست
که میگردند سرگردان دریغا

[ashena2009]

اکنون که گله سعادتت پر بار است
دست تو ز جام می چرا بی کار است
می خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روزه چنین دشوار است

[MR_Jentelman]

تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم
دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم

برف بدم گداختم تا که مرا زمین بخورد

تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم

نیستم از روان ها بر حذرم ز جان ها
جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم

[*مینا*]

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

[MR_Jentelman]

ای آنکه بجز تو هوای به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست

[*مینا*]

تيمار غريبان اثر ذكر جميل است
جانا مگر اين قاعده در شهر شما نيست

[MR_Jentelman]

درون آمد غمش
از سینه بیرون شد نفس ...
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

[*مینا*]

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

[MR_Jentelman]

ای که در کوچه معشوق ما میگذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش

[*مینا*]

شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
بباد رفت و ازو خواحه هیچ طرف نیست

[MR_Jentelman]

تا کی گریزی از اجل در ارغنان و ارغنون

در کشکشانت میبرن اناالیه راجعون

[*مینا*]

نا امیدم مکن از سابقه ی لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوبست و که زشت

[MR_Jentelman]

افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت

[elham100]

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
كين سر پر هوس شود خاك در سراي تو

[arezo1]

واعضان کین جمله در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند

[ØÑтRдŁ§]

دولت صبح اين شمع سعادت پرتو
باز پرسيد خدارا كه به پروانه ي كيست.......؟

[نابغه]

تبسم لب ساقی خوش است و خوش تر از آن

خرابی که کند باز چشم فتانش.

[ØÑтRдŁ§]

شب عاشقان بي دل چه شبي دراز باشد
توبيا كه از اول شب در صبح باز باشد

[نابغه]

دلی که آتش عشق تواش بسوزد پاک

ز بیم آتش دوزخ چرا بود غمناک ؟

[*مینا*]

کنون که بر کف گل جام باده صافست
بصد هزار زبان بلبلش در اوصافست

[نابغه]

تافته ی حسن ایزدی از رخ خوب احمدی

خضر بقای سرمدی یافته از لقای او

[*مینا*]

ور چنین زیر خم زلف نهد دانه خال
ای بسا مرغ خرد را که بدام اندازد

[نابغه]

دست در دامن مولا زد در

که علی بگذر و از ما مگذر

[*مینا*]

روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب ساطان عشق


بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار شهید این اکبرم

[نابغه]

ما همه ناقصیم و اوست تمام

ابدا ذوالجلال والاکرام

[*مینا*]

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما;;)

[نابغه]

ای گرفته ولایت از تو نظام
چون نبوت به مصطفی شده تام

دیده ی مصطفی به تو روشن شد
شادمان از تو انبیای کرام

[*مینا*]

مرغ جان در این قفس بی بال و پر افتاد و هرگز
آنکه باید این قفس را بشکند از در نیامد

:-?

[نابغه]

در کوی تو عاشقان در آیند و روند
خون جگر از دیده گشایند و روند

ما بر در تو چو خاک ماندیم مقیم
ورنه دگران چو باد آیند و روند

[*مینا*]

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد

[MR_Jentelman]

دارم ز بی همدمی , فریاد من رنگ سکوت ...
رازها در سینه دارم , آشنای راز نیست

[نابغه]

تا کی همه مدح خویش گوییم؟

تا چند مراد خویش جوییم؟

[*مینا*]

مستی بچشم شاهد دلبند ما خوشست
زانرو سپرده اند بمستی زمام ما

[MR_Jentelman]

اي كه با ما مي نشيني در حقيقت يار باش
سيلي نقدم بزن لوطي صفت غمخوار باش

[فرشته]

شاهد عهد شباب آمده بودش بخواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد

[MR_Jentelman]

دلداده را ملامت گـفـتن چه سـود دارد ؟
مي بايد اين نصيحت كردن به دلستانان

[آبجی]

نمی کنم گله ای لیک ابر رحمت دوست
به کشته زار جگر تشنگان نداد نمی
(حافظ)

[MR_Jentelman]

يا رب امان ده تا باز بيند
چشم محبان،روي حبيبان
دُر محبت بر مهر خود نيست
يا رب مبادا كام رقيبان

[matrix]

ناز بو را ناز بو دادم نکرد از ناز بو:-??
ناز او نازم که در نازبویم ناز کرد:x

[MR_Jentelman]

در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است
صراحي مي ناب و سفينه غزل است

[matrix]

تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت!!!

[كيارش]

شب تاريكو سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد و نشكست
نگهدارنده اش نيكو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشكست

[كيارش]

تن سيمينت اگر بر درم آيدز وفا
جان دهم بر سر آن سيم و لكن ز نسيم

[كيارش]

من نخواهم این چنین راه تو و راز و نیاز


دل به پیش دیگران دارم که دستم سوی توست

[كيارش]

شبنم از گل نچکد تا تو بگردی به کنار
آن دم ا ز گریه بنالد که تو بهتر ز منی

[كيارش]

یک قدم باز تو بردار که بینم قد ناز
ناز من همدم من دل تو چرا می شکنی ؟

[ØÑтRдŁ§]

دوست عزیز..
بقیه رو بازی نمیدی؟{big green}
از قوانین مشاعره اینه که هر نفر یه دونه شعر میگه و نفر بعد با حرف آخر شعر اون یه شعر میگه..
تازه..
پست چهارمی هم که دادی حرف اول شعرت به حرف آخر شعر قبلیت نمیخوره که..;)
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت..
غم من مخور که دوریت برای من شده عادت..

"ت" بده

[Lovely-Pilot]

تو کوچه ها نمی شه بی تو پرسه زد
خیابونا غریب و غم گرفته اند
کجا برم چرا نمی رسم به تو
کجایی پس چرا نمی رسی به من

"ن"

[MR_Jentelman]

ناصح به طعن گفت كه رو ترك عشق كن
مـحـتـاج جنگ نيـست برادر ، نمـي كنم
اين تقوي ام تمام كه با شاهـدان شهـر
نـاز و كـرشمـه بـر سر منبر نـمـي كنم

[matrix]

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

ب بده!{big green}

[*مینا*]

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

[MR_Jentelman]

شبان آهسته مي نالم كه اين رازم نهان ماند
به گوش هر كه در عالم رسد آواز پنهانم

[*مینا*]

مطرب از درد محبت عملی می پرداخت
که حکیما جهان را مژه خون پالا بود

[MR_Jentelman]

دارم دلي كه دارد، هر ذره اش هوائي
چون خرقه گدايان، هر وصله اش ز جائي

[matrix]

یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک درآمدیم و بر باد شدیم

میم بده{big green}

[MR_Jentelman]

ما كه در دوره ي خود غير جفا هيچ نديديم
بعد ما هر كه وفا ديد ز ما ياد كند

[matrix]

دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست
گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود
ور نیک نیامد این صور عیب کراست

ت بده{big green}

[kamanabroo]

تمام زندگيم مال حسينه
دلم همواره دنبال حسينه

هـ بده{thumbs down}

[matrix]

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

[Mina_Mehr]

آسمان وقف نگاهت گل من
مانده ام چشم به راهت گل من;)
ن بده{big green};;)

[matrix]

نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن

نون بده{big green}

[*مینا*]

نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان
هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

[matrix]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

ع بده{big green}

[كيارش]

@};-:">هر كس به طريقي دل ما مي شكند بيگانه جدا دوست جدا مي شكند
بيگانه اگر مي شكند حرفي نيست از دوست بپرسيد چرا ميشكند{i dont want to see}{big hug}

[MR_Jentelman]

دور بودم ز تو و حسرت ديدار به دل ..
تو نبودي و شدم نزد دل خويش خجل

[matrix]

لب در لب کوزه بردم از غایت آز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
لب بر لب من نهاد و می گفت به راز
می خور که بدین جهان نمی آیی باز


ز بده{big green}

[MR_Jentelman]

ز دست ديــده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجري نيشش ز فولاد
زنــــــم بر ديـــده تا دل گردد آزاد

[matrix]

دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است

ت بده{big green}

[MR_Jentelman]

تنت بناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت آزرده ي گزند مباد

[matrix]

دوری که در آمدن و رفتن ماست

او را نه نهایت نه بدایت پیداست

کس می نزند دمی درین معنی راست

کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

ت بده{big green}

[MR_Jentelman]

تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان
بگشود نافه اي و در آرزو ببست

[matrix]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

ه بده{big green}

[MR_Jentelman]

هفت آسمان ستاره
دارد خداي كيهان
جانم شود فدايت
اي بهترين مهربان

[matrix]

نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن

ن بده{big green}

[MR_Jentelman]

نمي دانم كجايي يا كه اي آنقدر مي دانم
كه مي آيي كه بگشايي گره از بندهاي ما

[matrix]

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده ارغوان نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

ت بده{big green}

[MR_Jentelman]

تو اي عشق و اي تمام وجودم
تو بود و نبودم
فداي رخ تو همه عالم

[matrix]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

دال بده{big green}

[MR_Jentelman]

دل گفت مرا علم لدني هوس است
تعليمم كن اگر تو را دسترس است
گفتم كه الف گفت دگر هيچ مگو
در خانه اگر كس است يك حرف بس است

[matrix]

تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی

ی بده{big green}

[MR_Jentelman]

يوسف به زر قلب فروشان دگرانند
ما وقت خوش خود به دو عالم نفروشيم

[matrix]

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

الف بده{big green}

[MR_Jentelman]

انتظارت مي كشم كتمان چرا
راحت جان مني هجران چرا
يوسف كنعان ز كنعان رفته اي
سر گراني نزد دلداران چرا

[matrix]

ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بردمیدن بودی

ی بده!{big green}{big green}

[LaDy Ds DeMoNa]

يكي بود يكي نبود
غير از خدا هيچكس نبود !

د

[matrix]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

شین بده{big green}{big green}

[MR_Jentelman]

شب ظلمت و بيابان به كجا توان رسيدن
مگر آنكه شمع رويت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد

[سلوى]

داراى دهر شاة شجاع افتاب ملك
خاقان كامكار شاهنشاة جوان

[نابغه]

نه بر اوج هوا او را عقابی دل شکر یابی
نه اندر قعر بحر او را نهنگی جان ستان بینی

[*مینا*]

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[MR_Jentelman]

در صبح آشنایی شیرین مان ترا
گفتم که مرد عشق نئی باورت نبود
در این غروب تلخ جدایی هنوز هم
می خواهمت چو روز نخست ولی چه سود

[سلوى]

دل مى رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا كة راز بنهان خواهد شد اشكارا

[matrix]

الا یه ایها ساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

الف بده{big green}{big green}

[matrix]

چه حالی میده آدم با خودش مشاعره کنه!!{big green}{big hug}

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی

ی بده{big green};)

[كيارش]

ياد ياران يار را ميمون بود
خاصه كان يك ليلي و وان ديگري مجنون بود=((:">;;);;):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))

[matrix]

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد
ز هر دم میدهم پندش و لیکن در نمیگیرد


دال بده{big green}{big green}

[نابغه]

شهری است پر ظریفان از هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر می کنید کاری

[ØÑтRдŁ§]

دقت کن بهش..قشنگه

يك روز دوباره رو به من خواهي كرد
در كنج دلم باز وطن خواهي كرد
با آمدنت سپيد خواهم پوشيد
با دست خودت مرا كفن خواهي كرد

[matrix]

دقت کن بهش..قشنگه

يك روز دوباره رو به من خواهي كرد
در كنج دلم باز وطن خواهي كرد
با آمدنت سپيد خواهم پوشيد
با دست خودت مرا كفن خواهي كرد

واقعا قشنگ بود.

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[سلوى]

مشتاقى و مهجورى دور از تو جنانم كرد

كز دست بخواهد شد باياب شكيبايى

[*مینا*]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد....دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد:-/

[matrix]

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

[rozi91]

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که برحمت گذری بر سر فرهاد کند {happy}

[سلوى]

در كوشةاي اميد جو نظارة كان ماة
جشم طلب بران خم ابرونهادةايم

[matrix]

مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی
بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی

[نابغه]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

[سلوى]

تو داري مثل هميشة زود غذاوت ميكني

ز غم نبود من هي شكايت ميكني

[matrix]

یا رب کی آی صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کارساز من

[ØÑтRдŁ§]

نمي دانم که دانستى دليل گريه هايم را


نمي دانم که حس کردى حضورت درسکوتم را


و مي دانم که ميدانى ز عاشق بودنت مستم


وجود ساده ات بوده که من اينگونه دل بستم

[paiiz]

شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست
در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست

[matrix]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

sh_omomi74sh_omomi74sh_omomi74sh_omomi74

[paiiz]

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

[matrix]

آب زنید راه را حین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد

[*مینا*]

دفتر دانش ما جمله بشوئید بمی
که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود

[matrix]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

[كيارش]

اي نسيم سحر آرامگه يار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عيار کجاست

[matrix]

توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

[paiiz]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

[*مینا*]

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش !