مشاعره

[mohammad hossin79]

ز عقل خود سفر کردم سوی دل
ندیدم هیچ خالی ز او مکانی
شمس تبریزی

[rare24]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

[mohammad hossin79]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

سحر برد شخصی چراغش به سر
رمق دید ازو چون چراغ سحر
سعدی،حکایت

[rare24]

روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
برروی مه افتاد که شد حل مسائل

[Sa.n]

لب سر چشمه ای و طرف جویی/ نم اشکی با خود گفت و گویی

[rare24]

یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس
جز من ویار نبودیم وخدا باما بود

[مهندس نوجوان]

دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد
بهر آن است که دل های حزین شاد کند [golrooz]

[rare24]

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر،هیچ مگو

[مهندس نوجوان]

وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است [golrooz]

[rare24]

تشنه ی بادیه را هم به زلالی دریاب
به امید ی که دراین ره به خدا می داری

[Sa.n]

یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهانمد از بند ملامت

[rare24]

تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی ومجلس توران شاهی

[Sa.n]

یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هرکسی که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد؟

[rare24]

دانم دلت ببخشد برعجز شب نشینان
گرحال بنده پرسی از باد صبحگاهی

[Sa.n]

یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلی نشستن

[rare24]

نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمدباز وتو در گل باشی
(مصرع دوم ن داره!!!)

[Sa.n]

یارب مکن از لطف پریشان مارا / هرچند که هست جرم و عصیان مارا
( عذر می خوام ن اشتباها تایپ شد )

[rare24]

آنکس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
(خواهش میکنم،اشتباه نوشتاری بود دیگه!)

[Sa.n]

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش / می سپارم به تو از دست حسود چمنش

[solinaz]

شب شکست وقاصدک از جان گذشت
بلبل از سر شاخه ایمان گذشت

[مهندس نوجوان]

تویی بهانه آن ابر ها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی[golrooz]

[مهندس نوجوان]

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش / می سپارم به تو از دست حسود چمنش


سلام ببخشید زنجیره مشاعره رو شکوندم ها [nishkhand]
ولی ساغر خانوم از دست حسود چمنش اشتباهه
از چشم حسود چمنش[golrooz]

[Sa.n]

سلام ببخشید زنجیره مشاعره رو شکوندم ها [nishkhand]
ولی ساغر خانوم از دست حسود چمنش اشتباهه
از چشم حسود چمنش[golrooz]


یک نفر آمد صدایم کرد و رفت /در قفس بودم رهایم کرد و رفت
(شرمنده [nishkhand])

[parichehr]

توئي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس، مرغي اسيرم

[Sa.n]

مارا به جز خیالت فکری دگر نباشد / در سر اگر خیالی ، زین خوبتر نباشد

[parichehr]

دامنم شمع را سرنگون كرد
چشم ها در سياهي فرو رفت
ناله كردم مرو، صبر كن، صبر
ليكن او رفت، بي گفتگو رفت

[rare24]

تو خفته ای ونشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

[مهندس نوجوان]

شبی تاریک و بیم موج و گردابی چونین حاصل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها [golrooz]

[solinaz]

از بس که بلا سر دعا آمده است
از چارطرف سيل بلا آمده است

[مهندس نوجوان]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی[golrooz]

[parichehr]

یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم

[مهندس نوجوان]

مجنون چو حدیث عشق بشنید
اول بگریست پس بخندید[golrooz]

[rare24]

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می شکند گوشه ی محراب امامت

[مهندس نوجوان]

تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که اموز سالار و سر پنجه ای[golrooz]

[parnian 80]

یاران مدد که جذبه‌ی عشق قوی کمند
دیگر به جای پرخطری می‌کشد مرا

[مهندس نوجوان]

الا یا ایها الساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد همای ننگ و نامم را [golrooz]

[rare24]

ای آنکه به تقدیر وبیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر وسلامت

[parnian 80]

ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند


گر از آن یار سفر کرده پیامی داری

[مهندس نوجوان]

یارب مددی کن و ندایی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست [golrooz]

[parnian 80]

​
تو خود شعري و چون سحر و پري افسانه را ماني
به افسون کدامين شعر در دام من افتادي

[مهندس نوجوان]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا [golrooz]

[parnian 80]

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

[rare24]

یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیره آه گوشه نشینان حذر نکرد

[parnian 80]

دی، کودکی بدامن مادر گریست زار
کز کودکان کوی، بمن کس نظر نداشت

[rare24]

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیرو سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم

[مهندس نوجوان]

مرغک دلداده به عجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مور[golrooz]

[rare24]

روی زردست وآه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری

[مهندس نوجوان]

یعنی نمیشود که بگوییم سحر رسید ؟
درس غربت غیبت کبری به سر رسید ؟[golrooz]

[rare24]

در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی

[مهندس نوجوان]

یارب به خدایی خداییت ، وانگه به کمال پادشاهیت
از عشق به غایتی رسانم ، کاو ماند اگر چه من نمانم [golrooz]

[rare24]

ملامت گو چه دریابد میان عاشق ومعشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

[مهندس نوجوان]

یار بی پرده از در و دیوار
در تجلی است یا الوالابصار[golrooz]

[rare24]

روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کایه ی سر ما پر شراب کن

[مهندس نوجوان]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا ؟[golrooz]

[rare24]

آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد

[مهندس نوجوان]

دعای صبح و آه شب ، کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی [golrooz]

[rare24]

یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن دربر قبا بگردان

[مهندس نوجوان]

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا ؟[golrooz]

[rare24]

آنکه بودی وطنش دیده ی حافظ یارب
به مرادش ز غریبی به وطن باز رسان

[مهندس نوجوان]

نازنیا در نگاهت عطر گل پاشیده اند
گوییا مهتاب را با عطر گل پوشیده ای[golrooz]

[rare24]

یارب این آتش که در جان من است
سرد کن زانسان که کردی بر خلیل

[مهندس نوجوان]

لال شوم ، کور شوم ، کر شوم
لیک محال است که من خر شوم [golrooz]

[rare24]

مرغول را برافشان یعنی به رغم سنبل
گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان

[مهندس نوجوان]

نبینی باغبان چون گل بکارد
چه مایه غم خورد تا گل برآرد؟[golrooz]

[rare24]

دل از جواهر مهرت چو سیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول

[مهندس نوجوان]

لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه مسوس شد [golrooz]

[rare24]

درمیان آب وآتش هم چنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چوشمع

[مهندس نوجوان]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند [golrooz]

[rare24]

در زوایای طربخانه ی جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

[آرزومجرد214]

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

[rare24]

ای همه شکل تو مطبوع وهمه جای تو خوش
دلم از عشوی شیرین شکرخای تو خوش

[مهندس نوجوان]

شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

[rare24]

یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند

[مهندس نوجوان]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن [golrooz]

[rare24]

نی من تنهاکشم تطاول زلفت
کیست که او داغ آن سیاه ندارد

[parnian 80]

دیروز، در میانه ی بازی، ز کودکان
آن شاه شد که جامهی خلقان ببر نداشت

[مهندس نوجوان]

تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد . . . [golrooz]

[نبوی]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

[rare24]

دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید ونیامد به سر زمان فراق

[مهندس نوجوان]

قسم بر لحظه شیرین دیدار
که از تلخی عمرم گشته سرشار[golrooz]

[rare24]

روی رنگین را به هرکس می نماید همچو گل
ور بگویم باز پوشان باز پوشاند ز من

[مهندس نوجوان]

نه ای دل تو کمی از مهربانی
نه مهر تو کم است از گل ستانی . . . [golrooz]

[rare24]

یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

[مهندس نوجوان]

مرغک دلداده به عجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مور[golrooz]

[solinaz]

روزگاری من ودل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

[سجاد عابدی]

من از بیگانگان ننالم ***** هرانچه که بامن کرد اشنا کرد

[مهندس نوجوان]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

[rare24]

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم

[سجاد عابدی]

مازیاران چشم یاری داشتیم********خود غلط بود انچه میپنداشتیم

[rare24]

من ملک بودم وفردوس برین جایم بود
آدم آورد درین دیر خراب آبادم

[مهندس نوجوان]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید . . . [golrooz]

[rare24]

دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت ازین قصیده به از صد رساله بود

[مهندس نوجوان]

دی میشد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست[golrooz]

[rare24]

تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد

[Sabo3eur]

دیگر از من چیزی نمانده
هرروز کم می شوم
و روزی میوه ی کال مرا قبر خواهد بلعید
من چه سکوت نامفهومی دارم
عجیب است ولی می خندم!!!!!!!!!!!!!
راستش مهم هم نیست
باشم یا نباشم
تو که نباشی
خیال زندگی را هم ندارم

[مهندس نوجوان]

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی[golrooz]

[rare24]

یار مردان خدا باش در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

[مهندس نوجوان]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند . . . [golrooz]

[rare24]

دود آه سینه ی نالان من
سوخت این افسردگان خام را

[مهندس نوجوان]

الا یا ایها الساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوی ننگ و نامم را[golrooz]

[rare24]

ای صبا گر به جوانان چمن بار رسی
خدمت ما برسان سرو وگل وریحان را

[مهندس نوجوان]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها[golrooz]

[rare24]

اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حسن وملاحت به یار ما نرسد
(چقدر الف!!!!)

[مهندس نوجوان]

در آن جایی که نامردان عصا از کور می دزدند
من از خوش باوری آن جا محبت جستجو کردم [golrooz]

[rare24]

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

[مهندس نوجوان]

دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد
بهر آن است که دل های حزین شاد کند . . . [golrooz]

[rare24]

در آرزوی خاک دریا سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

[solinaz]

یار با ما بی وفایی می کند/بی دلیل از ما جدایی می کند

[rare24]

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

[مهندس نوجوان]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم 2000 کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش / کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش[golrooz]

[rare24]

شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
بر منت های همت خود کامران شدم

[مهندس نوجوان]

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه می پنداشتیم[golrooz]

[پری آسمونی]

موی سپیدم فلک اسان نداد ------------ این رشته رو به نقد جوان داده ام

[nourooz]

ما سینه زدیم، بی صدا باریدند

از هر چه که دم زدیم آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند

[parichehr]

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

[Capitan Totti]

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام ... خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من ... ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

[solinaz]

ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز

و گرنه عاشق و معشوق راز دارانند

[rare24]

دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من؟

[مهندس نوجوان]

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا ؟[golrooz]

[rare24]

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خودکام تنگدستان کی زان دهن برآمد

[sallarmelli]

دی شیخ چراغ همی گشت گرد شب .....کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

[مهندس نوجوان]

تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که امروز سالار و سرپنجه ای . . . [golrooz]

[sallarmelli]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟ ...........دوست کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

[*alien*]

در حسرت یک نعره مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

[مهندس نوجوان]

در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل
هرکه خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا[golrooz]

[Capitan Totti]

ای آتش جان پاک بازان
در خرمن من زبانه از توست

[مهندس نوجوان]

تا نگرید کودک حلوا فروش
دیگ بخشایش نمی اید بجوش[golrooz]

[*alien*]

شب شنفته ست مناجات علی
جوشش چشمه‌ی عشق ازلی

[rare24]

یکشب که تو را به خواب دیدم
در ظلمتم آفتاب دیدم

[*FATIMA*]

ما به هر حال و به هر كار و به هر جا باشيم
يا قوى گردد از ما نيكى
يا بدى گيرد از ما نيرو !

[rare24]

ولی همدرد ویاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود

[مهندس نوجوان]

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است / خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی [golrooz]

[بانوی خیال]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

[مهندس نوجوان]

[golrooz]در چمن آمد غزلی نغز خواند / رقص کنان بال و پری برافشاند [golrooz]

[بانوی خیال]

در این پاییز طولانی در این بی برگی ممتد
بهاری کاش می آمد دل ما را ورق میزد

[مهندس نوجوان]

دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد [golrooz]
بهر آن است که دل هی حزین شاد کند [golrooz]

[بانوی خیال]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[پری آسمونی]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ------------- جز غم که هزار آفرین بر غم باد

[Sa.n]

در جهان نتوان اگر مردانه زیست / همچو مردان جان سپردن زندگیست

[بانوی خیال]

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم هرشب

[مهندس نوجوان]

بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی
گفتمت نامهربانی دم ز حاشا میزدی[golrooz]

[parichehr]

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

[نارون1]

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

[parichehr]

یک جا نشسته ست روی لبانت
لبخند شیرین، فریاد فرهاد

[نارون1]

در طبع جهان اگر وفایی بودی

نوبت به تو خود نیامدی از دگران

[parichehr]

نمی دانم چه می خواهم خدايا
به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جويد نگاه خسته من
چرا افسرده است اين قلب پرسوز

[نارون1]

زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل

زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

[parichehr]

دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

[نارون1]

یک نقطه بیش فـرق رحیم و رجیم نیست

از نقطـــه ای بتـرس که شیطانی ات کنند

[parichehr]

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

[نارون1]

بـا دل سنگـــینت آیا هیـــچ درگیـــرد شبـــــی

آه آتشنـــاک و ســـوز سینـــه شبگیـــر مـــا

[parichehr]

آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کامد انجا میرود

[نارون1]

در خــــرابات طریقت مـــا بـــه هــم منزل شویم

کـــاین چنیـــن رفتـــه‌ست در عهــــد ازل تقدیر مـا

[parichehr]

آن سفر کرده که صدقافله دل همره اوست
هرکجاهست خدایا به سلامت دارش

[نارون1]

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

[مهندس نوجوان]

در آن جایی که نامردان عصا از کور می دزدند
من از خوش باوری ان جا محبت جستجو کردم ...

[midvife]

شرحِ جفایِ‌دوست،نه بهر شكايت است




مقصـود ذكـر اوسـت،دگرها حكايت است

[مهندس نوجوان]

تویی بهانه آن ابر ها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی

[parichehr]

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیرنسترن
ترسم که بوی نسترن خواب است هشیارش کند

[مهندس نوجوان]

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

[parichehr]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم ب تو از چشم حسود چمنش

[sallarmelli]

شاه شماد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

[مهندس نوجوان]

ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا
کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود ...

[sallarmelli]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی سلامی نفرستاد

[مهندس نوجوان]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش ، دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش ، کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

[حسين17]

شکستن صف من کار بی صفایان نیست
که شهریارم و صاحبدلان سپاه منست
**

[حسين17]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

[مهندس نوجوان]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا

[sallarmelli]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دلی ما را ..............به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آن کس چیز می بخشد از آن خویش می بخشد .....نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را


------------------------
شعر از صائب

[مهندس نوجوان]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزارا
هرآن کس چیز می بخشد زجان خویش می بخشد ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ نه چون صائب که می بخشد سرودست و تن و پارا

----------------
شعر از شهریار

[kamel.gholami]

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

سخت دلبسته‎ی این ایل و تبارم چه کنم؟

[Sa.n]

ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد / در سر اگر خیالی زین خوب تر مباشد

[kamel.gholami]

دوبـــاره خاک گرفته است لحظه های دلم

بـــبار و باز ببند بـــند دلـــــت را به دلم

[farhad_jomand]

ای که دستت می رسد کاری بکن[fardemohem]

[kamel.gholami]

ای که دستت می رسد کاری بکن[fardemohem]

مصرع دوم چی شد پس؟؟

[farhad_jomand]

مصرع دوم چی شد پس؟؟
[soal][khande]

[sallarmelli]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزارا
هرآن کس چیز می بخشد زجان خویش می بخشد ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ نه چون صائب که می بخشد سرودست و تن و پارا

----------------
شعر از شهریار

خارج مشاعره
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند ...............نه بر آن ترک شیراز ی که برده جمله دل ها را

[مهندس نوجوان]

دوبـــاره خاک گرفته است لحظه های دلم

بـــبار و باز ببند بـــند دلـــــت را به دلم



مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها [golrooz]

[sallarmelli]

ای کاروان ای ساربان لیلای من کجا می بری ......با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری

[حسين17]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

[حسين17]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

[حسين17]

دعا کن به شب چون گدایان بسوز

اگر میکنی پادشاهی به روز

[مهندس نوجوان]

زمی سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ر زاه و رسم منزل ها

[تبسم 222]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

[zina_a]

یافت پس از صد نگه مطلب مخصوص خویش
دیده که جوینده بود عشوه‌ی ممتاز را
تیز نگاهی به بزم پرده برافکند و کرد
پرده در محتشم نرگس غماز را

[مهندس نوجوان]

الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار

[zina_a]

راز دلت را، مکن فاش به نامحرمان
در بر ما محرمان، راز گشودن خطاست

[farhad_jomand]

توتی زدرختی افتادو نام گرفت ان توت سفید نالان از اوفتادم گرفت!!شاعر هیچ کس
نماز مخوان بر پیکر ان هیچ کس که هیچ نکرد!!

[مهندس نوجوان]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

[zina_a]

نیازارم زخود هرگز دلی را
که می ترسم در او نام تو باشد

[kamel.gholami]

دیگر زمانِ زلف پریشان گذشته است

تاریخ مصرف ِ دلِ انسان گذشته است

[تبسم 222]

تو را من چشم در راهم
شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تورا من چشم در راهم

[kamel.gholami]

من یوسف قرنم زلیخا خاطرت تخت




این بار می خواهم خودم گردن بگیرم

[تبسم 222]

ما زبالاییم و بالا می رویم ما زدریاییم و دریا میرویم

[zina_a]

مرا می بینی و هر دم زیارت میکنی دردم
تو را می بینم و میلیم زیادت می شود در دم

[farhad_jomand]

مرا می بینی و هر دم زیارت میکنی دردم
تو را می بینم و میلیم زیادت می شود در دم
اره خیلی؟؟؟[khabalood]

- - - به روز رسانی شده - - -


در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي... پرستو محکوم به کوچ کردن...


شمع محکوم به اشک ريختن... خارها محکوم به تنهايي...

روز محکوم به غروب کردن... شب محکوم به رسيدن...

قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن
اما نه هر کسی و نه به هر قیمتی[entezar2]

[zina_a]

اره خیلی؟؟؟[khabalood]

- - - به روز رسانی شده - - -


در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي... پرستو محکوم به کوچ کردن...

شمع محکوم به اشک ريختن... خارها محکوم به تنهايي...
روز محکوم به غروب کردن... شب محکوم به رسيدن...
قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن
اما نه هر کسی و نه به هر قیمتی[entezar2]



یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند

[farhad_jomand]

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند
دیدی که کسی هیچ مرا یادنکرد
جزغم که هزار افرین برغم باد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
دلم تنهاست ماتم دارم امشب..............دلی سرشار از غمدارم امشب.......توکه نمی دانی!!!!!!!!!!!!!!!!![negaran][labkhand]

[zina_a]

دیدی که کسی هیچ مرا یادنکرد
جزغم که هزار افرین برغم باد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
دلم تنهاست ماتم دارم امشب..............دلی سرشار از غمدارم امشب.......توکه نمی دانی!!!!!!!!!!!!!!!!![negaran][labkhand]

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

[farhad_jomand]

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن......................منم که دیده نیالودم به بد دیدن[cheshmak]

[zina_a]

ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را

[farhad_jomand]

ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را



راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجاجزآنکه جان بسپارندچاره نیست

[zina_a]

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست



آنجاجزآنکه جان بسپارندچاره نیست




تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

[حسين17]

مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد..

[sallarmelli]

دی شیخ چراغ همی گشت گرد شب
کز دیو دد ملولم و انسانم آرزوست

[مهندس نوجوان]

تا نگرید کودک حلوا فروش
دیگ بخشایش نمی آید به جوش

[mohammad z]

شب تا سحر نشستم با پیروان سعدی / آرام جان من بود شعر روان سعدی

[niusha231]

یارب نکن از لطف پریشان مارا / هرچند که هست جرم اصیان مارا

[مهندس نوجوان]

الا یا ایها الساقی ز می پرساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را[golrooz]

[YaMaBoUsHi]

افسوس که آنچه بردهام باختنیست
بشناخته ها تمام نشناختنیست
برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت
بگذاشته ام هرآنچه برداشتنیست

[kamel.gholami]

تو آتش و من دودم ،دریا تو و من رودم
هرچند محال اما ، چیزی است تماشایی

[nourooz]

یاد بود آن که خرابات نشین بودم و مست

وانچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود

[sallarmelli]

درد عشقی کشیده ام که مپرس ......زجر هجری کشیده ام که مپرس

[مهندس نوجوان]

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران

[kamel.gholami]

نـاز ابرویتان کـــه با اخمش ، می­ کنـد با نگــاه من بازی


اخم، یعنی که عاشقی امّا ...ظاهراً دلخوریّ و ناراضی

[*FATIMA*]

يك لحظه گذشت :

برگى از درخت خاكسترى پنجره ام فرو افتاد ،

دستى سايه اش را از روى وجودم برچيد

و لنگرى در مرداب ساعت يخ بست .

[kamel.gholami]

تو عاشــــــقی یا مـــن؟ نمیدانم! بــــــیا امشب...

با فرمـــــــــــــولی اثـــبات کن این ادعــــایت را

[*FATIMA*]

اگرچه دورى از اينجا

تو يعنى اوج زيبايى

كنارم هستى و هر شب

به خوابم باز مى آيى

[nourooz]

یار دبستانی من با من و همراه منی

چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی

[zina_a]

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپرشدنش سوز و گدازی نکنیم

[مهندس نوجوان]

ما ز بی جاییم و بی جا می رویم
ما ز بالاییم و بالا می رویم

[solinaz]

می بهشت ننوشتم زجام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم

[zina_a]

مرا دردیست در سینه که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

[مهندس نوجوان]

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

[mohammad z]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور......کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[kamel.gholami]

ܓܨ
رانـدند مـردم از دل پر کـیـنه ، عــــشـق را

گفتند: جایِ مـست در این خانقاه نـیست ...
ܓܨ

[zina_a]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد بسراید غم هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

[kamel.gholami]

هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است


همـــه تا دامنــــه‌ ی کــــوه تحمــــــل دارند

[مهندس نوجوان]

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد ، که عزم سوی ما کن

[zina_a]

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

[۲۲ سپتامبر]

ديــــــــــده‏اى نيست نبيند رخ زيبــــــــــــاى تو را نيست گـوشى كه همى‏نشنود آواى تو ر
هيچ دستـــــــــى نشـــــــــود جز بر خوان تو دراز كـــس نجويد به جهـــــــان جز اثر پاى تو ر

[YaMaBoUsHi]

روزها گر رفت گو رو، باک نیست
تو بمان، ای آنکه چون تو پاک نیست

[۲۲ سپتامبر]

تـــــاراج كـــــــــرد روى گلش، هستى مرا افزود چشم مى‏زده‏اش، مستى مرا
افــــــــــروخت آتشى به روانم، ز غمزه‏اش بـــــر باد داد سركشـى و پستى مرا

[Arefe.B]

آبروی حسین به كهكشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد

[۲۲ سپتامبر]

دست آن شيخ ببوسيـــــد كه تكفيرم كرد محتسب را بنوازيــــــــد كــــــــــــه زنجيرم كرد
معتكف گشتــم از اين پس، به در پير مغان كه به يك جرعه مى از هر دو جهان سيرم كرد

[طلیعه طلا]

دلایل قوی باید و معنوی

نه رگهای گردن به حجت قوی

[۲۲ سپتامبر]

يــــــــــا رب، ايــن پرده پندار كه در ديده ماست بـــاز كن تــــا كــــه ببينم همــــه عالم نور استكــــــــــاش در حلقه رندان خبرى بود ز دوست سخن آنجا نه ز "ناصر" بــــــود از "منصـور" است

[kamel.gholami]

تـــــمام روز ازان همچو شمع خاموشیم

که خرج آه ســــحر می‌شود نفس ما را

[۲۲ سپتامبر]

اسير عشقــــم و اين رتبه، پـــــــــــادشاه ندارد قتيل دلبــــــرم و همچـــــو جــاه، شاه ندارداگـــر در آينـــــه بينى جمال خويش، بگــــــويى اسير عشق من آن كس كه شد، گناه ندارد

[مهندس نوجوان]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش ، دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش[golrooz]
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش ، کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش[golrooz]

[۲۲ سپتامبر]

شب هجــــــــــران تو آخر نشود، رُخ ننمايى در همــــه دهــــر تــو در نازى و ما گرد نيازيم
آيد آن روز كه در بــــــــاز كنى، پرده‏گشايى؟ تا به خـــــاك قدمت جـان و سر خويش ببازيم

[مهندس نوجوان]

من در این کلبه خوشم تو در آن اوج که هستی خوش باش
من به عشق تو خوشم تو به عشق هرکه هستی خوش باش

[Sa.n]

شد چنان از تف دل کام سخنور تشنه / که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه

[مهندس نوجوان]

حافظ آن روز به من مژده این دولت داد
که در آن جور و جفا صبر و ثباتم دادند

[۲۲ سپتامبر]

دعوى "ايّاك نعبد" يك دروغى بيش نيست من كه در جان و سرم باشد هواى بندگى

[sevda_sj]

یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت/ یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

[۲۲ سپتامبر]

دوْنیا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ایتیمدى‬


دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى ، یئتیمدى‬

[parnian 80]

یکدم که دوست فنته خفته ست زینهار
بیدار باش تا عمر نرود برفسوس

[۲۲ سپتامبر]

سر كوى تو، به جان تو قسم! جاى من است به خـــــــــم زلف تو، در ميكده ماواى من است

[nedasoltani]

تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ سحر هیمه ی بسیار