مشاعره

[parichehr]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

[مهندس نوجوان]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند[golrooz]

[parichehr]

دست در حلقه ان زلف دو تا نتوان کرد

تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

[.:Neda:.]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس......... مصراع دوم؟؟![esteress]

[مهندس نوجوان]

ما با سین ادامه میدیم :


ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی بر آسایم زین حجاب ظلمانی[golrooz]

[Capitan Totti]

یک نفس پیک سحری بر سر کویش کن گذری گو به فغان به فغلنم به فغانم
ای که به عشقت جلوه منم گفتی از عشقت دم نزنم من نتوان نتوانم نتوانم
با صدای استاد کوروس سرهنگ زاده

[مهندس نوجوان]

مجنون چو حدیث عشق بشنید
اول بگریست پس بخندید[golrooz]

[Sa.n]

دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا
به جز از خاک درش با که بود بازارش

[مهندس نوجوان]

شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است[golrooz]

[Sa.n]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

[kavehsaeed]

نتوان وصف تو گفتن که در وصف نگنجی

نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی.

[Sa.n]

یعنی که نموده اند در آیینه صبح / روزی گذشته است و تو بی خبری

[kavehsaeed]

یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد؟

[Sa.n]

در کوی نیک نامی مارا گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

[kavehsaeed]

آوازه ی جمالت از جان خود شنیدیم

چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدم.

[Sa.n]

می کوش که هر چه گوید استاد / گیری همه را به چابکی یاد

[kavehsaeed]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است.

[Sa.n]

تیر و تبر ببر به بر پیر تیز گر / گو تیر تیز کن تبر از تیر تیز تر

[kavehsaeed]

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

[niusha13]

راه پنهانی میخانه نادنند همه کس جز مون زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
حافظ

[Sa.n]

راستی را کس نمی داند که در فصل بهار از کجا گردید پدیدار این همه نقش و نگا ر

[kavehsaeed]

راز ی که بر غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است

[Sa.n]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

[niusha13]

نه خدا توانشم خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چ نامم شه ملک لا فطا را

[Sa.n]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمر قند و بخارارا

[niusha13]

از خدا جویم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب

[Capitan Totti]

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی!

[parichehr]

یار من چون بخرامد به تماشای چمن

برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی

[Sa.n]

یارا سببی ساز که یارم بسلامت
باز آید و برهانمد از بند ملامت

[parichehr]

تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

[Sa.n]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا / یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

[parichehr]

الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[Capitan Totti]

یک شبی پروانگان جمع آمدند
در مضیفی طالب شمع آمدند!

[Sa.n]

دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاک درش با که به روی بازار است

[parichehr]

تو قد بینی و مجنون جلوه ناز

تو چشم و او نگاه ناوک انداز

[Capitan Totti]

تنم از پای درآورد و رجز خوانی کرد
با من این روح سبک سیر گرانجانی کرد
(عارف)

[Sa.n]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش

[niusha13]

دوش می گفت که حافظ همه رویست و ریا بجز از خاک درش با که بگو در کار است
حافظ

[Sa.n]

دوش می گفت که حافظ همه رویست و ریا بجز از خاک درش با که بگو در کار است
حافظ
1. شعر اشتباه هست :

دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاک درش با که بود بازارش
2. ترتیب رو رعایت کنید


تورا دانش و دین رهاند درست / در رستگاری بباید جست

[niusha13]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است/ ای به فدای چشم تو این چ نگاه کردن است

[Sa.n]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

[niusha13]

1. شعر اشتباه هست :

دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاک درش با که بود بازارش
2. ترتیب رو رعایت کنید


تورا دانش و دین رهاند درست / در رستگاری بباید جست


ساغر جان کجاش اشتباهه[tafakor]

[Sa.n]

ساغر جان کجاش اشتباهه[tafakor]
عزیزم حافظ باز کن نگاه بنداز متوجه میشی اشتباهه
اول نگاه کنید بعد بگید

[niusha13]

نگاه کردم

- - - به روز رسانی شده - - -


عزیزم حافظ باز کن نگاه بنداز متوجه میشی اشتباهه
اول نگاه کنید بعد بگید
ساغر جان دارم حافظ رو از بر می شم می خوای ندونم[nishkhand]

[نارون1]

نگاهت میکنم اما نگاهم از تو میترسد

دل شیدای مست بی پناهم از تو میترسد

[Capitan Totti]

دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم

[niusha13]

مست عشقم مست شوقم مست دوست
مست معشوقی که دنیا دست اوست

[مهندس نوجوان]

تو آنی کزان یک مگس رنجه ای[golrooz]

که امروز سالار و سرپنجه ای[golrooz]

[parichehr]

یار ان بود که صبر کند بر جفای یار

ترک رضای خویش کند بر رضای یار

[! (l- l l \-/ \/\/]

رهروان مست ولاي تو علي جان عالم به فداي تو علي

[Sa.n]

رهروان مست ولاي تو علي جان عالم به فداي تو علي
ببخشید فکر می کنم این شبروان بود نه ره روان
در هر صورت
یارب مکن از لطف پریشان مارا هر چند که هست جرم و عصیان مارا

[! (l- l l \-/ \/\/]

ببخشيد اشتباه شد [khejalat]
اي هدهد صبا به صبا مي فرستمت بنگر كه از كجا به كجا مي فرستمت

[Capitan Totti]

ای عشق همه بهانه از توست
من خاموشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست!

[Sa.n]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

[parichehr]

نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد

[نارون1]

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

[parichehr]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند.

[نارون1]

در وهم نیاید که چه مطبوع درختی

پیداست که هرگز کس ار این میوه نچیدست

[parichehr]

تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

[نارون1]

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

[parichehr]

منم که شهره شهرم ب عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام ب بد دیدن

[نارون1]

نه عجب گر برود قاعده صبر و شکیب
پیش هر چشم که آن قد و شمایل برود

[parichehr]

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف انچه تو اندیشی حکم انجه تو فرمایی

[نارون1]

یـک روز بــه شیــدایی در زلــف تو آویـزم

زان دو لـب شیرینـت صــد شور بــرانگیزم

[parichehr]

من مست و تو دیوانه
ما را که برد خانه

صد بار تو را گفتم
کم خور دو سه پیمانه
[nadidan][nishkhand]

[! (l- l l \-/ \/\/]

همه جا ذكر تو گويم كه تو پاكي و خدايي
نروم جز به همان ره كه تو ام راهنمايي[nishkhand]

[parichehr]

يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟


سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟

برايش صادقانه مي نويسم


براي آنکه بايد باشد و نيست

[Sa.n]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[Capitan Totti]

من مستم و مدهوشم شب گرد قدح نوشم!
افسانه گوی بی خبرانم دیوانه ی با نام و نشانم!

[Sa.n]

می باش به عمر خود سحر خیز وز خوابه سحرگهان بپرهیز/ با مادر خویش مهربان باش آماده خدمتش به جان باش

[! (l- l l \-/ \/\/]

شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد بيمار بزيست[nishkhand]

[Sa.n]

در مجلس ما باده حلال است ولیکن /بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

[! (l- l l \-/ \/\/]

تكه ي هاي يخ چه سر بزير صبور جاي خود را به چشمه ها دادند
چشمه ها كمي پايين تر دامن كوهسار را شستند[nishkhand]

[Sa.n]

دانی که چرا همی کند نوحه گری هنگام سپیده دم خروس سحری ؟

[! (l- l l \-/ \/\/]

يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش[nishkhand]

[Sa.n]

شب همه بی تو کار من شکفه به ماه کردن است / روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است

[Capitan Totti]

تا بهار دلنشین آآآآمده سوی چمن // ای بهار آرزو بر سر من سایه فکن

[Sa.n]

نه محقق بود نه دانشمند /چهار پایی بر او کتابی چند

[Capitan Totti]

در آنجا ، بر فراز قله كوه، دو پايم خسته از رنج دويدن
به خود گفتم كه در اين اوج ديگر، صدايم را خدا خواهد شنيدن
به سوي ابرهاي تيره پر زد، نگاه روشن اميدوارم
ز دل فرياد كردم كه اي خداوند: من او را دوست دارم؛ دوست دارم

[Sa.n]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جرس فریاد میدارد که بر بندید مهمل ها

[Capitan Totti]

ای روی تو آیینه ام / عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهااار // سر را بنه بر سینه ام

[Sa.n]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالودم به بد دیدن

[nedasoltani]

ناوک چشم تو در هر گوشه ای
همچو من افتاده دارد صد قتیل

[Sa.n]

بال زدم به آسمان نرسیدم
به افق های بیکران نرسیدم

[parichehr]

من از بیگانگان هرگز ننالم

كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد

[aty.a]

در ازل علمی که دارد علقه بر ما سوا/از قلم بر لوح جاری شد به فرمان خدا

[Sa.n]

آلا یا ایها ساقی ادرک سن فناول ها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[aty.a]

اری هر انکه پیروی مصطفی کند/او در زهاب راه یقین نا مردد است

[Capitan Totti]

تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی

[Sa.n]

یعنی که نموده اند در آیینه ی صبح / روزی گذشته است و تو بی خبری

[مهندس نوجوان]

یارب به خدایی خداییت ، وانگه به کمال پادشاهیت[golrooz]

از عشق به غایتی رسانم ، کاو ماند اگر چه من نمانم [golrooz]

[aty.a]

ما بندگی نه در خور فضل تو کرده ایم/رحمت بما به خاطر ال عبا کنی

[Sa.n]

یک نفر آمد صدایم کردو رفت /در قفس بودم راهایم کرد و رفت

[مهندس نوجوان]

تویی بهانه ی آن ابر ها که می گریند

بیا که صاف شود این هوای بارانی[golrooz]

[Sa.n]

یارا یارا گاهی ، دل ما را
به چراغ نگاهی روشن کن

[! (l- l l \-/ \/\/]

نذر كردم گر از اين غم بدر آيم روزي
تا در ميكده شادان و غزلخوان بروم[nishkhand]

[مجتبی خسروی]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

[mohammad hossin79]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

نشاید هوس باختن با گلی
که هر که بامدادش بود بلبلی
سعدی

[مهندس نوجوان]

یارب مددی کن و ندایی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست[golrooz]

[مجتبی خسروی]

تو گر پیر صدساله ای یا جوان/بخند جون(دانا)به ریش جهان

[mohammad hossin79]

تو گر پیر صدساله ای یا جوان/بخند جون(دانا)به ریش جهان
نخست آدمی سیرتیپ یشه کن
پس آنگه ملک خویی اندیشه کن
سعدی

[مجتبی خسروی]

نباید بستن اندر چیز وکس دل/که دل برداشتن کاریست مشکل

[Sa.n]

لذت اندر ترک لذت بود ای آزادگان / ما گداییم و این لذت نمی دانستیم

[مهندس نوجوان]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[مجتبی خسروی]

می روی و گریه می آید مرا/ساعتی بنشین که باران بگذرد

[Sa.n]

دست در دامن مولا زد در / که علی بگذر و از ما مگذر

[مهندس نوجوان]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو ان است که آهسته و پیوسته رود

[مجتبی خسروی]

ببخشید اشتباه شد!دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟/طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

[Sa.n]

یک سال دگر آمد و دنیا عوض نشد / چیزی به غیر پیراهن ما عوض نشد

- - - به روز رسانی شده - - -


یک سال دگر آمد و دنیا عوض نشد / چیزی به غیر پیراهن ما عوض نشد

[مهندس نوجوان]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[Sa.n]

در سينه داغي دارم از لاله باغي دارم /با يادت اي گل هر شب در دل چراغي دارم

[مهندس نوجوان]

مرغک دلداده به عجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مور

[Sa.n]

راستی را کس نمی داند که در فصل بهار /از کجا گردد پدیدار آن همه نقش و نگاه

[مهندس نوجوان]

هرکس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند

[Sa.n]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ؟ / جز غم که هزار آفرین بر غم باد

[مهندس نوجوان]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

[Sa.n]

نه محقق بود نه دانشمند / چهار پایی بر او کتابی چند

[مهندس نوجوان]

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

[Sa.n]

نباید بست چیزی به دل / که دل کندن کاریست مشکل

[مهندس نوجوان]

لال شوم ، کور شوم ، کر شوم
لیک محال است که من خر شوم

[Sa.n]

من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم / همچو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

[مهندس نوجوان]

مور بدو گفت بدین سان جواب
غافلی ای عاشق بی صبر و تاب

[Sa.n]

باز آی به چشمم قدمی بگذار / چون اشک به چشمانم آشنا می اآیی

[مهندس نوجوان]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش[golrooz]

[Sa.n]

شد چنان از تف دل کام سخنور تشنه / که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه

[parichehr]

هر کس ب طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا دوست جدا می شکند

[Sa.n]

در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه سفید است

[! (l- l l \-/ \/\/]

همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنايان بنوازد آشنا را[nishkhand]

[Sa.n]

ای کار گشای هر چه هستند / نام تو کلید هر چه بستند

[parichehr]

دل اگر خدا شناسی
همه در رخ علی بین
به علی شناختم من
به خدا قسم خدارا

[! (l- l l \-/ \/\/]

در كارگه كوزه گري رفتم دوش ديدم دو هزار كوزه گويا و خموش
ناگه يكي كوزه براورد خروش كو كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش[nishkhand]

[niusha13]

شب روان مست ولای تو علی /جان عالم به فدای توعلی

[Sa.n]

یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من

[niusha13]

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متهیرم چ نامم شه ملک لافتا را

[Sa.n]

الا یا ایها ساقی ادرک سن فناول ها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[niusha13]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
حالا که من افتاده ام از پا چرا

[Sa.n]

آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند/درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟

[parichehr]

ان چه از دریا به دریا می رود
از همانجا کامد انجا می رود

[Sa.n]

دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا / به جز از خاک درش با که بود بازارش

[parichehr]

شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند

[Sa.n]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / وان در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[sevda_sj]

در غم ما روزها بیگاه شد /روز ها با سوز ها همراه شد

[Sa.n]

در جهان نتوان اگر مردانه زیست / همچو مردان جان سپردن زندگیست

[! (l- l l \-/ \/\/]

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدايا دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا[nishkhand]

[Sa.n]

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائشش خواند / اشلی لنا و اهلی من قبل هل عذارا

[parichehr]

آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت

عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت

[Sa.n]

تورا دانش و دین رهاند درست / در رستگاری بباید جست

[parichehr]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر ب مهر ب عالم سمر شود

[Sa.n]

دیروز جای پورسینا بود و سعدی /فردا بود منزل گه مردان بعدی

[! (l- l l \-/ \/\/]

يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش[nishkhand]

[parichehr]

یوسف گمگشته باز اید ب کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[Sa.n]

روز ها فکر من این است و همه شب سخنم / که چرا غافل از احول دل خویشتنم

[parichehr]

من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد ان اشنا کرد

[! (l- l l \-/ \/\/]

دوش ديدم كه ملا‍‍ءك در مي خانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند[nishkhand]

[Sa.n]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آید / درخت دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

[! (l- l l \-/ \/\/]

دوش در وقت سحر از غصه نجاتم دادند
من در آن ظلمت شب آب حياتم دادند[nishkhand]

[parichehr]

درین در گه که گه گه که که و که که شود ناگه

مشو غره به امروزت که فردا نایی آگه

[Sa.n]

هر جفت کند جنس و خود از جنس منزه / هر جفت کند جفت و خود از جفت مبرا

[! (l- l l \-/ \/\/]

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از يمن دعاي شب و ورد سحري بود[nishkhand]

[parichehr]

افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

[Sa.n]

در خم زلف او آواره شدم / در خودم گم بودم و گم شدم و پیدا شدم

[parichehr]

دیوانه دلی خفته در این خلوت خاموش

او زاده ی غم بود زغم های جهان گشت فراموش

[parichehr]

مراعهدیست باجانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چوجان خویشتن دارم

[! (l- l l \-/ \/\/]

من اگر نيكم وگر بد تو برو خود را باش
هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت

[Sa.n]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جرس فریاد میدارد که بر بندید مهمل ها

[parichehr]

ای فلک بر من عجب نقش غریبی ساختی
در مراد خویش بودم , نا مرادم سا ختی

[! (l- l l \-/ \/\/]

ياد باد آن كه ز ما وقت سفر ياد نكرد
به وداعي دل غم ديده ي ما شاد نكرد

[niusha13]

در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است

[! (l- l l \-/ \/\/]

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مزه چون سيل روانه

[niusha13]

همی دعوی کنی خوایی و ژاژ /در همه کار ها حقیری و ژاژ

[Sa.n]

ژولیده پسر به راه می رفت / موی و سر وی به چاه می رفت [nishkhand]

[! (l- l l \-/ \/\/]

تو را توش هنر مي بايد اندوخت
حديث زندگي مي بايد آموخت

[Sa.n]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن اسان است اشکی پاک کن

[! (l- l l \-/ \/\/]

نعيم هر دو جهان پيش عاشقان به دو جو
كه اين متاع قليل است وآن عطاي حقير

[Sa.n]

روزگارم با تو روشن می شود / دشت و صحرا با تو گلشن می شود

[! (l- l l \-/ \/\/]

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
ز دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند[tafakor]

[Sa.n]

درخت تو گر بار دانش بگیرید / به زیر آوری چرخ نیلوفری را

[! (l- l l \-/ \/\/]

الا يا ايها الساقي ادركا سا و نا ولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها

[Sa.n]

این صورتش بهانست او نور آسمان است / بگذر ز نقش و صورت جانـــــــــش خوش است جانش

[! (l- l l \-/ \/\/]

شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش تور كجا موعد ديدار كجاست؟

[Sa.n]

تیر و تبر ببر به بر پیر تیزگر / گو تیر تیز کن تبر از تیر تیز تر

[! (l- l l \-/ \/\/]

رو كه در خانه ي خود بسته ايم
نيست كمي كار بسي خسته ايم[tafakor][soal][tafakor]

[kavehsaeed]

من ازآن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

[Sa.n]

از خدا جویم توفق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب

[kavehsaeed]

بزرگی سراسر به گفتار نیست

دوصد گفته چون نیم کردار نیست

[! (l- l l \-/ \/\/]

تو را دانش و دين رهاند درست
در رستگاري ببايد جست

[Sa.n]

تنی درد آلود لبریز غم دارم /ز اسباب پریشانی تو را ای عشق کم دارم
مولانا

[! (l- l l \-/ \/\/]

من از اين طالع شوريده به رنجم ور نه
بهره مند از سر كويت دگري نيست كه نيست

[Sa.n]

تورا توش هنر می باید اندوخت /حدیث زندگی می باید آموخت

[! (l- l l \-/ \/\/]

تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست
دل سودازده از غصه دو نيم افتادست

[Sa.n]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

[! (l- l l \-/ \/\/]

نثار خاك رهت نقد جان من هر چند
كه نيست نقد روان را بر تو مقداري

[Sa.n]

یارا یارا گاهی دل مارا / به نگاهی چراغی روشن کن

[! (l- l l \-/ \/\/]

من فك مي كنم به چراغ نگاهي بود نه به نگاه چراغي
نگارا در غم سوداي عشقت
توكلنا علي رب العبادي

[Sa.n]

ببخشید اشتباه شد
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد

[! (l- l l \-/ \/\/]

در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از من و ميخواران از نرگس مستش مست

[Sa.n]

تا بوده چشم عاشق در پی یار بوده / بی آن که وعده باشد در انتظار بوده

[mohammad hossin79]

ببخشید اشتباه شد
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد

دشمن خویشتنم هر نفس از دوستی او/تا چه دید از من مسکین که ملول است ز خونم
سعدی

[Sa.n]

می باش به عمر خود سحر خیز / وز خواب سحرگهان بپرهیز

[! (l- l l \-/ \/\/]

زلفت هزار دل به يكي تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست

[Sa.n]

تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد

[! (l- l l \-/ \/\/]

دل من از هوس بوي تو اي مونس جان
خاك راهي ست كه در دست نسيم افتادست

[Sa.n]

تشنه لب کشته شود در لب شط بر چه گناه / آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه ؟

[! (l- l l \-/ \/\/]

همچو گرد اين تن خاكي نتواند برخواست
از سر كوي تو زان رو كه عظيم افتادست

[mohammad hossin79]

دل من از هوس بوي تو اي مونس جان
خاك راهي ست كه در دست نسيم افتادست
توبرای قبول و منصب خویش/ حیف باشد حق بیازاری
سعدی

[! (l- l l \-/ \/\/]

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه ي احزان شود روزي گلستان غم مخور

[Sa.n]

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست / وان در طلب طعمه پر و بال بیاراست

[! (l- l l \-/ \/\/]

تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است
همواره مرا گنج خرابات مقام است

[Sa.n]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند /در سر کار خرابات کنند ایمان را

[! (l- l l \-/ \/\/]

اين پيك نامور كه رسيد از ديار دوست
آورد حرز جان ز مشكبار دوست

[Sa.n]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس/ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

[! (l- l l \-/ \/\/]

كوه اندوه فراقت به چه حيلت بكشد
حافظ خسته كه از ناله تنش چون نالي است

[Sa.n]

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک/باور مکن که دست زدامان بدارمت

[! (l- l l \-/ \/\/]

تيمار غريبان سبب ذكر جميل است
جانا مگر اين قاعده در شهر شما نيست

[Sa.n]

تا ابد یاد عزیزان ز دل وجان نرود/جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود

[! (l- l l \-/ \/\/]

در صومعه زاهد و در خلوت حافظ
جز گوشه ي ابروي تو محراب دعا نيست

[Sa.n]

تورا از بین صد ها گل جدا کردم /تو سینه جشن عشقت رو به پا کردم

[ارگان]

من برعکسه همه پشته خنده هام غمه تو برعکسه منی شادیو غمیگین میزنی[nishkhand]

[! (l- l l \-/ \/\/]

مردم ديده ي ما جز به رخت ناظر نيست
دل سر گشته ي ما غير تر از ذاكر نيست

[Sa.n]

یاد باد آن که به بالین تو شبهای دراز/پاسبان مردم چشم نگران بود مرا

[sevda_sj]

امواج پیر تو کجا هستند ,ای رودخانه,
و برگ های مدور شما کجا هستند
ای درختان اقاقیای جوانی
و کجا هستند برف های تازه زمستان مرده؟

فروغ[golrooz]

[! (l- l l \-/ \/\/]

هزار جهد بكردم كه يار من باشي
مراد بخش دل بي قرار من باشي

[fahimeh.gh]

یارب این شمع دلفروز ز کاشانه ی کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست

[! (l- l l \-/ \/\/]

تا كي كشم عتيبت از چشم دلفريبت
روزي كرشمه اي كن اي يار برگزيده

[مهندس نوجوان]

همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند[golrooz]

[! (l- l l \-/ \/\/]

در آسمان نه عجب گر بگفته حافظ
سرود زهره برقص آورد مسيحا را

[Sa.n]

ای نام نکوی تو سر دفتر دیوان ها / وی طلعت روی تو زینت ده عنوان ها

[! (l- l l \-/ \/\/]

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند

[kavehsaeed]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن

به روی تو ای سرو گل اندام حرام است.

[sevda_sj]

تاب بنفشه میدهد طره ی مشکسای تو/پرده ی غنچه میدرد خنده ی دلگشای تو

[Sa.n]

وارث تمام اضطراب های من سلام / لیلی تمام خواب های من سلام

[sevda_sj]

ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم / پیش از آن کاین دار و گیر نکته منصور بود

[Capitan Totti]

دادخواه و آن که او رسد به داد و دادرس دزد
شاه دزد و شیخ دزد و میر و شحنه و عسس دزد
عارف

[! (l- l l \-/ \/\/]

داني كه چنگ و عود چه تقرير مي كنند
پنهان خوريد باده كه تعزير مي كنند

[Sa.n]

در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه سپید است

[sevda_sj]

تنها نه حسرتم غم هجران یار بود / از روزگار سفله دو چندان کشیده ام

[Sa.n]

می کوش که هر چه گوید استاد / گیری همه را به چابکی یاد

[! (l- l l \-/ \/\/]

در عهد پادشاه خطا بخش جرم پوش
حافظ قرا به كش شد و مفتي پياله نوش

[مهندس نوجوان]

شبی پرسیدمش با بیقراری بغیر از من کسی را دوست داری؟
زچشمش اشک شد از شرم جاری میان گریه هایش گفت آری

[sevda_sj]

یک دست جام باده و یک دست جعد یار/ رقصی چنین میانه میدانم ارزوست

[anael]

تو صاحب خرمنی و من گدایی خوشه چین اما


به انعام تو شایستن نه حد هر گدا حافظ

[Sa.n]

ظالم آن قوم که چشمان سوختند / زان سخن ها عالمی را سوختند

[niusha13]

در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است

[! (l- l l \-/ \/\/]

ترك عاشق كش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون كه از ديده روان خواهد بود

[مهندس نوجوان]

دلا تا کی در این دنیا فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی[golrooz]

[! (l- l l \-/ \/\/]

يارم چو قدح بدست گيرد
بازار بتان شكست گيرد[tafakor]

[niusha13]

در نومیدی بسی اومید است پایان شب سیه سپید است

[! (l- l l \-/ \/\/]

تا تواني دلي بدست آور
دل شكستن هنر نمي باشد

[Sa.n]

دارای دو گیتی ملک العرش خدایی / کو را نه نیاز است و نه انباز و نه همتا

[! (l- l l \-/ \/\/]

اي نسيم منزل سلمي خدا راتا به كي
ربع را بر هم زنم اطلال راجيحون كنم