مشاعره

[!nesa]

مرغ دل ما بکس رام نگردد

آرام تویی دام تویی دانه تویی تو

[نارون1]

وه که گر من بازبینم روی یار خویش را
تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را

[homeyra]

ای از دل و جان رسته،دست از دل و جان شسته
از دام جهان جسته،بازا که ز بازانی

[وحید 0319]

یه روزی برمیگردی که فایده ای نداره هرچی سرم آوردی دنیا سرت میاره

[elinaaa]

هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست/ نه هر که سر بتراشد قلندری داند

[sabab]

در این سرای بی کسی کسی بدر نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده سر نمیزند...

[نارون1]

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

[sabab]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[نارون1]

هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پرست

[baroon90]

تو با من بودی و من بی تو افسوس
تو خورشید بودی و من دنبال فانوس

[baroon90]

سوزد مرا سازد مرا اتش اندازد مرا
وزمن رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

[baroon90]

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

[homeyra]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

[نارون1]

دل نماندست که گوی خم چوگان تو نیست
خصم را پای گریز از سر میدان تو نیست

[elinaaa]

ترا چنانکه توئی هر نظر کجا بیند/ بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک

[نارون1]

کس این کند که دل از یار خویش بردارد
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد

[mitra.n]

دل به دريا ميزنم،درقيل و قال زندگي
خسته از پژمردنم، پشت خيال زندگي

[hadi elec]

یک عمر با صدای دل خود دویده ام
هرگز نگفت شرط توقف چگونه است

[homeyra]

توقف کن در آن هنگام که دیگر اثری از تو نباشد
خواهان دویدنی و
توانی برای تو نباشد....

[elinaaa]

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست/ ورنه از آهی جهانی را بسوزانم چو شمع

[mitra.n]

عاشق و رند و نظربازم و ميگويم فاش
تا بداني كه به چندين هنر آراسته ام

[elinaaa]

من ارچه در نظر یار خاکسار شدم/ رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

[homeyra]

دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[نارون1]

مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست
قرین دوست به هر جا که هست خوش جاییست

[mitra.n]

تو كز سراي طبيعت نميروي بيرون
كجا بكوي طريقت گذر تواني كرد

[نارون1]

دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

[milad76]

اگر تنهایی ام چشم مرا بست اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی که در هر جا که باشد یاد ما هست

[elinaaa]

توئی که بر سر خوبان کشوری چون تاج/ سزد اگر همه دلبران دهندت باج

[mitra.n]

جمال يار ندارد نقاب و پرده ولي
غبار ره بنشان تا نظر تواني كرد

[elinaaa]

در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی/ ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم

[HBE]

منحصر شد همه دار و ندارم به جنون // در چه ره حرج کنم این همه دارایی را
هرشبم جا به سر کوچه بی سامانیست // با چنین جا چه خورم غصه بی جایی را....

[sabab]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخواست به مشکل نشیند....

- - - به روز رسانی شده - - -

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخواست به مشکل نشیند....

[elinaaa]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت/ عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

[noshin_90]

يادمان باشد اگر دور شديم از صداي نفس خاطره هاست كه چنين دلگرميم.

[noshin_90]

نسيم دانه را از دوش مورچه انداخت مورچه دوباره دانه را برداشت و به خدا گفت: گاهي يادم مي رود كه هستي!كاش هميشه نسيم بوزد...

[*FATIMA*]

اینجا چه خبره ؟! مگه مشاعره نیست ؟!
بچه ها باید با حرف آخر شعر قبلی شعر بگید !

[*FATIMA*]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت/ عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
ترسم که چاره ای نکند نوش دارویی
زین موج خون که از سر سهراب بگذرد

[homeyra]

در شادی روی تو گر قصۀ غم گویم
گر غم بخورد خونم،والله که سزاوارم

[sabab]

مگذرا که یاد مار طعم تلخ این حقیقت ببرد
این حقیقت است که از دل برودهرانکه از دیده رود

[elinaaa]

در میخانه ببستند خدایا مپسند/ که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند

[HBE]

دوستی با مردم دانا نکوست//دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت میکند//بر زمینت میزند نادان دوست

[elinaaa]

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد/ حسابش با کرام الکاتبین است

[!nesa]

تا من بديدم روی تو ای ماه و شمع روشنم

هر جا بشينم خرمم هر جا روم در گلشنم

[نارون1]

ما را به چه روی از تو صبوری باشد
یا طاقت دوستی و دوری باشد

[homeyra]

در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرۀ دوست
چه جای دم زدنِ نافه های تاتاریست

[elinaaa]

تا در ره پیری به چه آئین روی ای دل/ باری به غلط صرف شد ایام شبابت

- - - به روز رسانی شده - - -

تا در ره پیری به چه آئین روی ای دل/ باری به غلط صرف شد ایام شبابت

- - - به روز رسانی شده - - -

تا در ره پیری به چه آئین روی ای دل/ باری به غلط صرف شد ایام شبابت

[وحید 0319]

تو همچو صبحی ومن شمع خلوت سحرم
تبسمی کن وجان بین که چون همی سپرم

[homeyra]

معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید

[وحید 0319]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس

[نارون1]

سرو بلند بین که چه رفتار می‌کند ////وان ماه محتشم که چه گفتار می‌کند

[وحید 0319]

دیزگاهی است که دراین تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است.

[parichehr]

تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش!

[صاصائیل]

شد آن که اهل نظر برکناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

[نارون1]

شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست

[imaa]

درنومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است[sootzadan]

[نارون1]

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

[homeyra]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دلِ ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

[نارون1]

آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را

[صاصائیل]

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
برحذر باش که سرمیشکنددیوارش

[homeyra]

شاها فلک از بزم تو در رقص و سماعست
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل

[صاصائیل]

ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو
نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش

[نارون1]

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است

[وحید 0319]

تنم لرزان دلم غمگین کدامین راه راپیمود؟
به سوی روشنیهای پر از احساس باید رفت؟

[نارون1]

تو آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند

[وحید 0319]

در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند
من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم

[نارون1]

مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل

[وحید 0319]

لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است
وز پي ديدن او دادن جان کار من است

[نارون1]

تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی‌باشد
چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمی‌باشد

[وحید 0319]

در تیره شب هجر تو جانم به لب امد
وقت است که همچون مه تابان به در ایی

[نارون1]

یا چو دیدارم نمودی دل نبایستی شکست
یا نبایستی نمود اول مرا دیدار خویش

[وحید 0319]

شنیدم که طبیب دل بیمارانی


پس طبیب دل من باش که بیمار تو ام
...

[نارون1]

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

[وحید 0319]

من اگر عاشق نباشم از خودم سيرم
من اگر عاشق نباشم زود ميميرم

[نارون1]

من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم
مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم

[وحید 0319]

منم آن که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز

[نارون1]

زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد

[وحید 0319]

دوران خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

[نارون1]

دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر
کز دست می‌رود سرم ای دوست دست گیر

[وحید 0319]

روزها فكر من اين است و همه شب سخنم


كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم

[نارون1]

ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم

[وحید 0319]

ما ازين هستيه ده روزه به تنگ آمده ايم
واي بر خضر که زنداني عمر ابدست

[نارون1]

تفاوتی نکند قدر پادشایی را
که التفات کند کمترین گدایی را

[وحید 0319]

اگر با من نبودش هيچ ميلي
چرا ظرف مرا بشكست ليلي

[نارون1]

یا رب ان نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

[وحید 0319]

شبی باخیال توهمخونه شد دل
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل

[!nesa]

لحظه و ساعت عمر من تويی

تو كه نيستی من زمانو نمی خوام

[elinaaa]

من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست/ صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

[وحید 0319]

مرو ای ذوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار
که منم زنده به بوی تو به گل روی تو

[elinaaa]

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی/ وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

[وحید 0319]

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

[homeyra]

همای اوج سعادت بدام ما افتاد
اگر ترا گذری بر مقام ما افتد

[elinaaa]

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع/ گرچه دربانی میخانه فراوان کردم

[وحید 0319]

میدانم که میدانی که میدانی که میدانم
میدانی که میدانم منم میدانم تو میدانی

[elinaaa]

یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی/ کز غمش عجب دیدم حال پیر کنعانی

[homeyra]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

[elinaaa]

سر خدا که عارف سالک به کس نگفت/ در حیرتم که باده فروش از کجا شنید

[parichehr]

دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما
بازپرس آخر که: چون شد حال آن بیمار ما؟

[homeyra]

آنکه پامال جفا کرد چو خاک راهم
خاک میبوسم و عذر قدمش می خواهم

[parichehr]

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

- - - به روز رسانی شده - - -

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

[elinaaa]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض/ پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

[نارون1]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[homeyra]

تا بدامن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

[نارون1]

تا بوده چشم عاشق در انتظار یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

[وحید 0319]

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

[نارون1]

یاری به دست کن که به امید راحتش

واجب کند که صبر کنی بر جراحتش

[وحید 0319]

شبای رفتن تو شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم بی تو چه پاره پارست

[نارون1]

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

که جمال سرو بستان و کمال ماه داری

[وحید 0319]

یه روز از همین روزا روی شب پامیزارم
توی قاب لحظه ها عکس فردا میزارم

[نارون1]

ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی

گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی

[وحید 0319]

یادگاری می نویسم تا بخوانند دوستان
من از این چند روز دنیا تا ابد ماتم هنوز

[نارون1]

زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی

[وحید 0319]

یک کس یاکه بر نسلی کنی تاثیر
وگرنه رفتن وماندن چه یکسان است
درخت از میوه ارزنده است
وارزشمندی انسان ثمربخشی انسان است

[نارون1]

تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا
من جهد کردم که به عهدت وفا کنی

[وحید 0319]

یک لحظه دیگر صبر کن باچشم بیدار
تاجان سپارد پیش چشمت این شب تار

[صاصائیل]

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

[elinaaa]

نامم از کارخانه عشاق محو باد/ گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

[وحید 0319]

من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

[elinaaa]

دل برگرفته بودم از ایام گل ولی/ کاری بکرد همت پاکان روزه دار
دل در جهان مبند و بمستی سوال کن/ از فیض جام و قصه جمشید کامکار

[نارون1]

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
انجا جز آنکه جان بسپارند ، چاره نیست

[وحید 0319]

تورامن چشم در راهم شباهنگام
بدان وقتی که نیلوفربپیچاند به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یانه من از یادت نمی کاهم
تورامن چشم در راهم[golrooz]

[نارون1]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

[Neg@r]

تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید


مهدی اخوان ثالث

[نارون1]

دیشب به‌سیل اشک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B4%DA%A9_%28%D8%AD%D8%A7 %D9%81%D8%B8%29&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) ره خواب می‌زدم
نقشی به ییاد خط تو بر آب می زدم

[وحید 0319]

من زخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تورا دیدمو بیمار شدم

[نارون1]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم

[elinaaa]

می ترسم از خرابی ایمان که می برد/ محراب ابروی تو حضور نماز من
گفتم به دلق رزق بپوشم نشان عشق/ غماز بود اشک و عیان کرد راز من

[homeyra]

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

[elinaaa]

در هجر تو گر چشم مرا آب نماند/ گو خون جگر ریز که معذور نماندست

[HBE]

تورا که دیده ز خواب خمار باز نباشد
//
ریاضت من شب تا سحر نخفته چه دانی..

[*alien*]

یارب چو براننده ی حاجات تویی
هم قاضی وکافی ومهمات تویی

[elinaaa]

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی/ پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

[HBE]

مسافری بود در این ره خیال
جواهری بود که زد آرزوهای محال
همان که مرا کشید و ببرد تا به حد کمال
حال بگذشت و رفته است زینجا هزارها سال...

[elinaaa]

لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح/ داغ دل بود به امید دوا باز آمد

[homeyra]

در نظربازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

[نارون1]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

[وحید 0319]

در این زمانه ی بی های وهوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل وقال پرست

[نارون1]

تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

[وحید 0319]

شب است و ياد تو مرا پر از ترانه ميكند
چه كرده اي كه دل چنين تو را بهانه ميكند

[نارون1]

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد

ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

[✿elnaz✿]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند//به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

[وحید 0319]

دوباره فال حافظ و دوباره توی فالمی
بذار خیال کنم بذار،اگرچه بی خیالمی

[elinaaa]

یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید/ دود آهیش در آئینه ادراک انداز

[نارون1]

ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست
به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست

[elinaaa]

توانگرا دل درویش خود بدست آور/ که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

[نارون1]

در پناهت برگ و بار من شکفت ,

تو مرا بردي به شهر يادها ,
من نديدم خوشتر از جادوي تو ,
اي سکوت اي مادر فريادها .

[وحید 0319]

اگرچه جای دل دریای خون درسینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم

[نارون1]

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

[وحید 0319]

آفتابی تو من ذره مسکین ضعیف
تو کجا و من سرگشته کجا می نگرم
سر زلفت ظلماتست و لبت آب حیات
در سواد سر زلفت به خطا می نگرم

[نارون1]

مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای گلستان ماند

[elinaaa]

دمی با نیک خواهان متفق باش/ غنیمت دان امور اتفاقی

[وحید 0319]

يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟
برايش صادقانه مي نويسم
براي آنکه بايد باشد و نيست

[نارون1]

تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است
هر كجا هست، زمين تا به ثريا قفس است

[elinaaa]

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس/ چرا دیگری بایدت محتسب

[وحید 0319]

بر خاک بخواب نازنین تختی نیست
آواره شدن حکایت سختی نیست
از پاکی اشکهای خود فهمیدم
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

[نارون1]

......

[elinaaa]

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر/ کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
از بن هر مژه ام آب روانست بیا/ اگرت میل لب جوی و تماشا باشد

[وحید 0319]

دوسـتان عــیب کـنندم کـه چـرا دل به تـو دادم
باید اوّل به تو گفتن که چنین خـوب چـرایـی!

[elinaaa]

یکی تیغ داند زدن روزکار/ یکی را قلم زن کند روزگار

[نارون1]

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

[elinaaa]

آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم/ اینقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

[medeya]

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم /لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

[Rez@ee]

یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت

[elinaaa]

تا سر زلف تو بر دست نسیم افتاده است/ دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

[وحید 0319]

تو رفتی ومن وتنهایی وغربت وغم
من ماندم و یاد خاطراتت هردم

[elinaaa]

می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند/ به عذر نیم شبی کوش و گریه ی سحری

[نارون1]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

[elinaaa]

دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت/ سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

[*FATIMA*]

در دره های شرق
خودکامگان ظلمت
خورشید را به بند کشیدند
خورشید در قفس!
چون شیر می خروشید
تا آخرین نفس .

[homeyra]

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد

[*FATIMA*]

در سوگ مرد مردان ،
از درد می گدازم
اشکی نمی فشانم
شعری ، نمی توانم !

[homeyra]

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود...

[نارون1]

دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

[elinaaa]

یاران همنشین همه از هم جدا شدند/ مائیم و آستانه دولت پناه تو

[نارون1]

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

[Rez@ee]

در آب و رنگِ رُخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

چــو نقـشش دسـت داد اوّل رقـــم بـر جـان سپــاران زد

[elinaaa]

در خرابات مغان نور خدا میبینم/ این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم

[Rez@ee]

مژه بـر هم نزنـم تا که ز دســتم نرود
نـاز چشم تــو بـه قــدر مژه بر هم زدنی

[محسن آزماینده]

يارب اين نوگل خندان كه سپردي به منش

مي سپارم بع خودت،از چشم حسود چمنش

[homeyra]

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که بمژگان شکند قلب همه صف شکنان

[elinaaa]

نگویمت که همه ساله می پرستی کن/ سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش

[Rez@ee]

شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد

[elinaaa]

در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست/ ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

[Rez@ee]

یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت

[elinaaa]

تا کی کشم عتابت زان چشم دلفریبت/ روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده

[*FATIMA*]

هنوز شعله کشد آتش نهانی من
هنوز خسته ، نفس میزند جوانی من

[elinaaa]

نمی کند دل من میل زهد و توبه ولی/ بنام خواجه بکوشیم و فر دولت او

[*FATIMA*]

ولی یادم نخواهد رفت
که یاد تو هنوز اینجاست
میان سایه روشن ها
دل شیدای من تنهاست

[sare*]

تا همیشه در ذهنم،ماجرایتان مانده ست
روی دوش صحراها،زخم پایتان مانده ست

[elinaaa]

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز/ هزار بازی ازین طرفه تر برانگیزد

[نارون1]

در دلش جائي اگر بود مرا
پس چرا ديده ز ديدارم بست

[elinaaa]

تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون/ کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد

[نارون1]

دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی از گریه بی حاصلم؟

[elinaaa]

مایه ی خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست/ می کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

[وحید 0319]

مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد..

[elinaaa]

در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز/ استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

[وحید 0319]

منم و دلی که دانم به دو دست دارم او را
اگرش نگاه داری به تو می سپارم او را

[somayehfaridi]

ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

[نارون1]

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام...

[محسن آزماینده]

ما که اشکیم ولی با دل سرد

گر لبی خنده زند یاد شما می افتیم

[نارون1]

من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

[محسن آزماینده]

من که میدانم شبی عمرم به پایان می رسد

پس چرا عاشق نباشم؟؟؟

[نارون1]

من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا

[elinaaa]

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند/ بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند

[نارون1]

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

[elinaaa]

تا پیش بخت باز روم تهنیت کنان/ کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو

[نارون1]

وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد
پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار

[elinaaa]

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس/ تا به خاک در آصف نرسد فریادم

[نارون1]

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

[elinaaa]

توئی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس/ ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

[نارون1]

کی‌ می‌شود که‌ سیب‌ غریبِ نگاه‌ من‌
با دستِ گرم‌ تو شود آزاد از درخت‌

[elinaaa]

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد کن/ که خواجه خود روش بنده پروری داند

[نارون1]

دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست
بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

[وحید 0319]

راز درون پرده ز رندان مست پرسکاین حال نیست زاهد عالی مقام را

[elinaaa]

آتش آن نیست که از شعله ی او خندد شمع/ آتش آنست که در خرمن پروانه زدند

[وحید 0319]

در دلــم بود که بی دوست نباشم هرگـــز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

[بلدرچین]

دردل شوری عظیم بر پا شده/ در جان نوری شدید پیدا شده

[وحید 0319]

هزار سلسله مو در پیت به خاک افتد
چو برقفا فکنی موی عنبر آسا را

[نارون1]

آسمان چـون جمع مشتاقان پريشان مي کند
در شگـفـتم من نمي پاشد ز هـم دنــيـا چـرا

[وحید 0319]

این دل به کدام واژه گویم چون شد
کز پرده برون و پرده دیگر گون شد
بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دل رباعی خون شد

[نارون1]

دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی

[وحید 0319]

یعنی آنجاکه تو می تابی ودنیا سحر است؟
چای دل آتشی از مهر تو.در سینه روان
جای خون .عشق تودر جان وتنم شعله ور است

[نارون1]

تا شمع تو افروخت پروانه شدم
با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم

[وحید 0319]

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک از آلودگی پاکم

[نارون1]

مپـرسم دوش چون بـودی، بـه تاریـکی و تنهایی
شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم!

[وحید 0319]

متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

[نارون1]

تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه بـاغبان گویـد که دیگر سرو ننشانم

[وحید 0319]

من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد

[نارون1]

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم









کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

[وحید 0319]

آخر چگونه یاد تو میمیرد وقتی که عشق با تو نفس گیرد

از توست زنده ام و تو میدانی آخر چگونه یاد تو میمیرد؟

[parichehr]

دل به رغبت می سپارد جان به چشم مست یار

گرچه هشیاران ندادند اختیار خود به کس

[نارون1]

دل را خراب کرد و به گنج هنر رسید
عشقٍ خرابکارٍ تو آبادی آورد

[نارون1]

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن...
کاین بود عاقبت کار جهان گذران

[وحید 0319]

درخرابات مغان نور خدا می بینم
عجب بین که چه نوری زکجا میبینم

[نارون1]

ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد
هم مگر لطف شما پيش نهد گامي چند

[وحید 0319]

دریاب حلاوت سخن را
شیرینی ولطف خواستن را

[نارون1]

ای شاهد افلاکی، در مستی و در پاکی؛
من چشم تورا مانم، تو اشک مرا مانی!

[وحید 0319]

یاد مرغان گرفتار قفس
می کشد باز سوی خاک مرا!

[نارون1]

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

[وحید 0319]

نقاش ظریف پرده راز
از آن سوی پرده چهره پرداز

[نارون1]

ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگيرم
كه من خود غرقه خواهم شد درين درياي مدهوشي

[وحید 0319]

یک کهکشان شکوفه گیلاس
نقشی کشیده بود برآن نیلگون پرند
شعری نوشته بود بر آن آبی بلند

[نارون1]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[وحید 0319]

مادر بزرگ مادربزرگ بکو کجایی
مادربزرگ مادربزرگ پیش خدایی

[somayehfaridi]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

ما بدین جا نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

[وحید 0319]

مجنون که به عشق نامور شد
معیار محبت بشر شد

[somayehfaridi]

مجنون که به عشق نامور شد
معیار محبت بشر شد

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[نارون1]

درین سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند

[وحید 0319]

در هوای سحرم حال وهوای دگر است
هرچه دارم همه از حال وهوای سحر است

[نارون1]

طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند

[وحید 0319]

در مکتب محبت او حرف عشق را
تادرس پاک سوختن آموختم درست